ویژه نامه ی سی وهشتمین سالگرد شریعتی / بازخوانی چارچوب اندیشه «دینی- روشنفکری» دکتر علی شریعتی (بخش اول) :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

تفسیر غلط ایدئولوژی‌انگاری دین


نوشتن در باب متفکرین نواندیش اگر نگوییم دشوار، کاری طاقت‌فرساست. با این حال در این نوشتار به بهانه نزدیکی به سالروز تولد دکتر علی شریعتی، به ذکر نکاتی در اندیشه وی به عنوان بانفوذترین چهره میان متفکرین روشنفکر در ایران معاصر پرداخته شده است. شریعتی برآن شده بود تا با اندوخته‌های خود از اسلام و نقد تفکر غرب تعریف جدیدی از روشنفکری در جامعه ایران به دست دهد؛ به خصوص او به دنبال این بود که به گونه‌ای به پیوند روشنفکر و روحانیت نیز دست پیدا کند. وی با تأثیر از روشنفکران غربی و بدون تأثرپذیری از آنها به صورت پراکنده با آرای گئورگ ویلهلم فردریش هگل، ژان پل سارتر، کارل یاسپرس، هربرت مارکوزه و مارتین هایدگر آشنا می‌شود. بنابراین این شخصیت متفکر که اندیشه‌اش به وضوح از شخصیت کاریزماتیکش جداست، چند بعد مهم در سلسله ‌فکری خود شکل داده و بر جامعه اسلامی تزریق می‌کند: امامت و امت، دین، جریان‌های سیاسی.

هندسه امامت در نگاه شریعتی

در نخستین مقوله، علی شریعتی امامت و امت را از کهن‌ترین اصول اعتقادی دین اسلام معرفی نموده، و با تأثیرپذیری از تفکر «سیدجمال‌الدین‌اسدآبادی» به تصفیه و پالایش طرز تفکر اسلامی از جریان‌های منحرفی که در دین نفوذ نموده‌اند مبادرت می‌ورزد. وی در این جریان بر این منطق تأکید می‌نماید که اگر جریان دین را با منطق امروز هماهنگ نکنیم و به ذات اسلام دست نیابیم با حمله‌های پیگیر و نیرومند به نسل جدید مواجه شده و این احتمال هست که در نسل‌های بعدی اعتقاد و ارزش‌های خود را از دست بدهیم. لذا شریعتی تأکید می‌نماید که باید بر سرچشمه زلال احکام صاف اسلامی دست یابیم، دستاوردی که شاید 14 قرن از آن به دور افتاده‌ایم.

اگرچه وی به شخصیت‌های تاریخی توجه می‌نماید و امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) برای او الگویی تمام‌عیار به حساب می‌آید اما وی از تحلیل تاریخ فلسفی جهان اجتناب نموده و به محتوای کلی آن توجهی نمی‌نماید؛ به عنوان مثال ایشان در تحلیل حوادث دوران زندگانی خود می‌توانند شیوه «پژوهش تاریخی» را برگزینند؛ اما زمانی که بر شخصیت و اندیشه «ابوذر غفاری» تأکید می‌نماید نه خودِ شریعتی، بلکه چارچوب اندیشه‌‌اش را به جای مورخانی قرار می‌دهد که در وقایع تاریخی نزول قرآن و دین مبین حضور داشته‌اند که گویی علی شریعتی نیز با ابوذر غفاری در یک دوره به سر می‌برد؛ بنابراین با این دیدگاه محتوای ذکر چنین تاریخی از وقایع گذشته که در سیر تطور اندیشه‌ها نمی‌توانست پیوند عینی با حقایق جامعه آن روز پیدا کند، طبعاً برای نسل جوان نمی‌توانست جامع و همه‌جانبه باشد و ماده اساسی حوادث چیزی نبود که بتواند جوانان را در محیط واقعی و زنده حوادث تاریخ قرار دهد. البته این برداشت به این معنا نیست که اندیشه وی بر نسل جوان اثرگذار نبوده و نخواهد بود، بلکه نکته فوق از عدم توجه فلسفی به تاریخ جهان به صورت کلی حکایت می‌نماید.

البته نباید نادیده گرفت که نگاه شریعتی به مسئله ولایت و رهبری در نظام اسلام برخلاف روشنفکران آن عصر کاملاً متفاوت و پویاست. چنانچه در این زمینه معتقد است: «فرد انسانی وقتی عضو امت است که در برابر رهبری جامعه معتقد باشد و تسلیم، البته تسلیمی که خود آزادانه اختیار کرده است، فرد در امت دارای یک زندگی اعتقادی متعهد در برابر جامعه است و جامعه نیز متعهد به ایدئولوژی یا عقیده، و ایدئولوژی نیز به تحقق ایده آل و نیل به هدف.»

روشنفکران و اصلاح دینی در نگاه شریعتی

از طرفی شریعتی با اثبات اینکه نهضت اصلاح دینی، اروپا را متزلزل ساخته است نشان داد که، اسلام باید اسلام متحرک باشد و با مبانی منطقی که استوار می‌شود هماهنگی لازم را داشته و تا جای ممکن از دل همان منطق استخراج شود. در همین راستا ایشان با نقد مبانی غربی، روشنفکران غرب‌زده (اصلاً غرب‌زدگی چه معنایی دارد؟) را شبه‌روشنفکر خوانده که «ادای» اروپایی‌ها را درمی‌آورند. اما «ادا درآوردن» چیست؟ مگر فکر و اندیشه با شخص یا اشخاص خاص یا کشور سر تمسخر و شوخی دارد که عده‌ای آن را دستاویزی در جهت اهداف خود قرار دهند و ادا دربیاورند؟ آیا روشنفکری در دهه‌هایی که این کشور در زیر سلطه استعمار غرب به سر می‌برد درایت خاصی می‌طلبید؟ آیا نگه‌داشتن این ‌مردم درجهل و نادانی و در زمان سلطه پادشاهان، از قاجار به بعد تا پهلوی دوم و خودفروختگانی که خاک کشور را به خال هندو می‌بخشیدند فرصتی برای ادای روشنفکری باقی گذاشته بود؟(به عنوان مثال بنگرید به پادشاهی که از بلاد‌ خارج به جای انتقال اندیشه و گزارش وضع موجود غرب، برای دربار بادبادک هدیه می‌آورد، یا در زمانی که هنوز برقی وجود ندارد پنکه سقفی به دربار آورده می‌شود) همین بس که این افراد(به عنوان مثال کسروی، میرزاملکم‌خان یا تقی زاده) ادای شبه‌روشنفکران را نیز در‌ می‌آوردند و وانمود می‌نمودند که روشنفکری در این کشور جاری است و نه شبه‌روشنفکری که با ظاهر و لباس می‌خواهد خود را نشان دهد؛ و این مورد دوم به دلیل آغشته شدن با «جهل مرکب» بسیار خطرناک‌تر از شبه‌روشنفکری اولی است که البته شریعتی این حقیقت را فهم نموده بود و تا حد ممکن از باتلاق چنین روشنفکری خود را به دور و منزه نگه داشته بود.

تفسیر غلط ایدئولوژی‌انگاری دین

دکتر علی شریعتی طرح «هندسه مکتب» از ایدئولوژی تعبیر به تکنیک نیز می‌نماید؛ از همین جهت ایدئولوژی در نگاه دکتر شریعتی بینش و آگاهی ویژه‌ای است که انسان نسبت به خود، جایگاه طبقاتی، پایگاه اجتماعی، وضع ملی، تقدیر جهانی و تاریخی خود و گروه اجتماعی که به آن وابسته است دارد و آن را توجیه می‌کند و براساس آن مسئولیت‌ها و راه‌حل و جهت‌یابی‌ها و موضع‌گیری‌ها و آرمان‌های خاص و قضاوت‌های خاصی پیدا می‌نماید و در نتیجه به اخلاق، رفتار و سیستم ارزش‌های ویژه‌ای معتقد می‌شود.

اما در تحلیل این جریان، به صورت دقیق و در آن واحدی که دکتر شریعتی ایدئولوژی را مصادف با تکنیک تفسیر می‌نماید به هیچ عنوان واضح نمی‌کند که تکنیک چیست و ریشه‌اش کجاست؟ و آیا با «تِخنِه» در اصطلاح یونانی آن مرتبط است؟ در این جریان، خط فکری ایشان به سمت و سویی سوق می‌یابد که به صورت یکجانبه به تحلیل اراده آزاد در تاریخ توجه نموده و با یکسو‌نگری، جریان جبر تاریخی را حداقل به عنوان یک فرضیه نادیده می‌گیرد. بنابراین گذشته از این نگرش، دکتر علی شریعتی نظریه ایدئولوژیک بودن دین را مطرح نموده و آن را ایمانی می‌داند که بر چند پایه استوار است: آگاهی، هدایت، رستگاری، کمال و ارزش. بنابراین دین اسلام به عنوان دینی ایدئولوژیکی مطرح گشته و در عین حال مافوق سایر اندیشه‌ها قرار می‌گیرد. از همین جهت فقر ایدئولوژی بر پایه ارکانی چون آگاهی موجب این می‌شود که تضاد، تفرقه و فقر سیاسی به وجود آمده و دین در عین حال در یک حالت ثابت باقی بماند و حالت پویایی خود را از دست بدهد.

برای درک بهتر اینکه دین اسلام فراتر از آن ایده‌ای است که بخواهد در قالبی ایدئولوژیک و صرفاً آگاهی بخش بگنجد - هرچند آگاه بخش نیز هست- باید به نوع نگاه دکارت اشاره کرد. «رنه دکارت» فیلسوف فرانسوی با ارجاع تمام امور به من اندیشنده در قالب «می‌اندیشم پس هستم» انسان را به صورت ماشین اندیشه‌ای درآورد که هیچ‌کار دیگری از او ساخته نبوده است. در حالی که می‌دانیم انسان علاوه بر اندیشه احساس نیز هست، عاطفه نیز هست، محبت را درک کرده و اندیشه فقط یکی از وجوه این موجود است. و همین نگرش نیز مورد تأیید دین است. لذا برخلاف چنین نگاهی، دین اسلام که اساس آن بر مفاهیمی چون «حب» و «بغض» (به تعبیر معصومین) پی‌ریزی شده است هرگز صرفاً ایدئولوژی مکانیکی نبوده و نخواهد بود.

اسلام فراتر از ایدئولوژی

شریعتی با برشمردن ویژگی‌های ایدئولوژی از منظر خودشان دین اسلام را به گونه‌ای تفسیر می‌نمایند که گویا اگر دین فقط در مقام ایدئولوژی مدنظر قرار گیرد نجات‌بخش مظلومان خواهد بود. در حالی که می‌دانیم حضرت رسول‌الله(ص) فارغ از اینکه بخواهند اسلام را ابزاری برای پیشبرد اهداف قرار دهند (که هرگز اینگونه نبوده است) بر یاری مظلومان تأکید نموده و از آن جا که شخصیت ایشان بر حضرت امیر(ع) اثرگذار بوده است، در این نقطه می‌توان شاهد مثالی آورد و نشان داد که مگر شتافتن به یاری مظلومان از سوی امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) و در عین حال دستگیری از یتیمان یا غصه بیرون کشیدن خلخال از پای زن یهودی، از ایدئولوژیک بودن دین مبین و از قرآن کریم استخراج شده بود؟

آنچه به نظر می‌رسد این است که ایدئولوژیک نمودن دین(اینکه دین صرفاً آگاهی، عدل یا قسط است) در دوران پیشین موجب ایستایی و رکود آن شده بود هرچند با خوانش‌های به‌موقع و دلیرانه متفکران دیگر حرکت‌های عظیمی ایجاد نمود (تز و ایده‌ای که در عین حال تفکر و تأثیر دکتر علی شریعتی را بر آن نمی‌توان نادیده گرفت) که منجر به رقم خوردن تحولی شگرف در عرصه نظام سیاسی ایران گردید.

از همین رهگذر و با این تحلیل فلسفی تاریخ، می‌توان فهمید که آگاهی بخشی و آگاهی در دین اسلام فراتر از یک ایده است و این به صورت دقیق همان نکته‌ای بود که حضرت‌امام(ره) بر آن واقف بوده و می‌دانستند که خواه ناخواه ظلم و سیاستِ خوارشمردن مسلمانان و همچنین تصویب قانون کاپیتولاسیون و... در نهایت موجب بیداری اسلامی خواهد شد لذا با صبر و شکیبایی و آگاهی بخشی به نسل جوان انقلابی در عین حال با پویایی دین اسلام به جوانان ثابت نمودند که ظلم و ستم تاب و تحمل را تا حدی مخفی نگه خواهد داشت و بعد از آن انفجار نور بر تاریکی ظلم غلبه پیدا خواهد کرد. لذا اسلام فراتر از ایدئولوژی خواهد توانست انسانی جدید خلق کند، آگاهی‌آفرین باشد و در عین حال در تمام صحنه اجتماع حاضر باشد.

تحلیل چنین سخنانی به این معنا نیست که دکتر علی شریعتی مغرضانه بیان اشتباهی در محدود کردن دین به ایدئولوژی ابراز کرده است‌ یا تأثیر ایشان در انقلاب ایران کمرنگ بوده است بلکه کم اطلاعی از ماهیت ایدئولوژی در اندیشه فلسفه‌غرب مخصوصاً در آثار «پدیدارشناسی‌روح» گئورگ ویلهِلم فرِدریش هِگِل، چنین می‌نمایاند که وی بدون فهم هگل به سراغ اندیشه‌های مارکس رفته و با اطلاعات پراکنده از اندیشه هگل و شاید حتی بدون درک کتاب علم‌منطق به سراغ کتاب «سرمایه» کارل مارکس رفته و در همین وجه به انتقاد ناقص از مارکسیسم نیز پرداخته‌است اما او برای گریز از این انتقاد، ایدئولوژی را ادامه غریزه در انسان می‌داند و معتقد است زمانی که شاخه‌های غریزه در انسان به اتمام رسیده یا ناکارآمد می‌شود، ایدئولوژی آغاز می‌گردد.

به هرحال شریعتی با تسلط کامل بر اوضاع جریان‌های‌سیاسی مختلف که در پی تکه‌تکه نمودن کشور بودند با فریاد اندیشه‌های خود به صورت بلیغ، نسل بانشاط و کارآمدی از جوانان کشور را به مکتب حضرت‌امام(ره) تقدیم کرد و بر همین صورت بر این نسل نشان دادند که جریان روشنفکر کیست و در نهایت امکان موفقیت آن در تحول جریان سیاسی کشور که البته عجین با مسئله دین نیز شده تا چه حدی است. نوعی از روشنفکری‌ که خروج از نابالغی و تن آسایی بود و بر این عقیده تأکید نداشت که تا زمانی که سرباز هست من چرا باید بجنگم و مبارزه کنم؟ تحلیل‌های دکتر علی شریعتی نشان داد که او با افکار خود بر تن‌آسودگی نسل جوان دوران قاجار غلبه نموده ولو آن که بر تحلیل فلسفی تاریخ توجهی نمی‌کرده است.

* دانش‌آموخته فلسفه

منبع : جوان آنلاین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">