زنان و محدودیتهاى جهانگردى- قسمت اول :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

زنان و محدودیتهاى جهانگردى- قسمت اول

چهارشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۲، ۰۱:۳۵ ق.ظ

مشروع بودن گردشگرى زنان مسلمان

درباره سیروسفر و گردشگرى زنان مسلمان دو دیدگاه اساسى وجود دارد:
الف. مشروع بودن: زنان همانند مردان مى ‏توانند با نگهداشت ترازها و معیارهاى اسلامى به گردشگرى بپردازند.
ب. مشروع ‏نبودن: گردشگرى با وظیفه اساسى زن که خانه‏ دارى و بچه‏ دارى و دورى از جامعه و انظار عمومى است، ناسازگارى دارد. بنابراین، سیروسفر زن، مگر براى انجام واجب، جایز نیست.
در این نوشتار، به دلیل هاى دو دیدگاه یاد شده اشاره مى‏ کنیم و سپس به نقد و بررسى آنها مى ‏پردازیم:

مشترک بودن زن و مرد در تکالیف الهى

دیدگاه نخست، بر این باور است که در بینش اسلامى، زن و مرد هر دو انسانند، هویتى یگانه دارند و از گوهرى یگانه برآمده‏اند. (1) محور تکلیفها و دستورهاى اسلامى، انسان است. این اوست که بارسنگین مسؤولیت ‏پذیرى را که آسمان ها و زمین و کوه ها، با همه بزرگى که دارند، تحمل‏ پذیرش آن را نداشته ‏اند بر دوش گرفت:
«انا عرضنا الامانة على السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان.» (2)
ما این امانت را بر آسمانها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم، از تحمل آن سرباز زدند و از آن ترسیدند، انسان، آن امانت را بر دوش گرفت....
مخاطب انذارها و تبشیرهاى الهى انسان است. قرآن کریم، پیام ها و دستورهاى خود را گاه با واژه ‏هایى فراگیر، همانند: انسان، بنى‏آدم و الناس، بیان مى‏کند که این واژه‏ها بر نوع بشر، بى‏هیچ تمایزى بین زن و مرد اطلاق مى‏شوند.
«من عمل صالحا من ذکر او انثى و هو مؤمن فلنحیینه حیوة طیبة و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون.» (3)
هر زن و مردى که کارى نیکو انجام دهد، اگر ایمان آورده باشد، زندگى خوش و پاکیزه ‏اى به او خواهیم داد و پاداشى بهتر از کردارشان به آنان خواهیم داد.
در آیه‏اى دیگر مى‏فرماید:
«ان المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین و القانتات و الصادقین و الصادقات و الصابرین و الصابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدقین و المتصدقات و الصائمین و الصائمات و الحافظین فروجهم و الحافظات و الذاکرین الله کثیرا و الذاکرات اعد الله لهم مغفرة و اجرا عظیما.» (4)
خداوند در این آیه شریفه، ده ماده ارزشى بسیار مهم را ملاک و معیار کمال تقوا دانسته است و به روشنى اعلام مى‏کند که زن در این عرصه مى‏تواند پا به پاى مرد، به همه این مراتب و مدارج بالا رود. در دو آیه یاد شده و مانند آن، اساس تکلیفها و ارزشهاى الهى و همچنین پاداش آنها به صورتى یکسان براى مرد و زن بیان شده است.
در پاره ‏اى دیگر از آیات، به روشنى از مشترک بودن زن و مرد در حقوق و واجبات الهى، سخن به میان آمده است از باب نمونه:
در امر به معروف و نهى از منکر (5) ، شرکت در مسائل سیاسى اجتماعى از جمله: بیعت پیامبر(ص) با زنان (6) ، آموختن دانش (7) ، هجرت از دارالکفر به دارالاسلام (8) و... زن و مرد یکسانند.
بر همین اساس، امام خمینى مى ‏فرماید:
«از نظر حقوق انسانى، بین زن و مرد تفاوتى نیست، زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت ‏خویش، همچون مرد را دارد.» (9) بر این اساس، اصل در تکالیف و مسؤولیت هاى اسلامى، بر مشترک بودن است; مگر آن جا که دلیل ویژه‏اى بر اختصاص داشته باشیم.
با توجه به همین اصل در جاهایى که خطابهاى شرعى به صیغه ‏هاى مذکر آمده است، همانند:«یا ایها الذین آمنوا»، یا ضمائر مذکر «کم‏» و «هم‏» همه فقیهان و مفسران حمل بر عموم مى ‏کنند، مگر آن جا که قرینه ویژه‏اى درمیان باشد.
«قد اجمع المسلمون على کل ما فرضه الله تعالى على عباده وکل ما ندبهم الیه فالرجال والنساء فیه سواء الا ما استثنى مما هو خاص بالنساء لانوثتهن فى الطهاره والولاده والحضانه وما رفع عنهن من القتال و غیر ذلک مما هو معروف.» (10) همه مسلمانان بر این باورند که هر چه را خدا بر بندگانش واجب کرده و آنان را بدان فرا خوانده، زنان و مردان در آن مشترکند، مگر آن مواردى که به سبب زن بودن، ویژه زنان است. از قبیل: طهارت، ولادت، حضانت و... همچنین مواردى که خداوند از آنان تکلیف را برداشته است مانند: جنگ و غیر آن از مواردى که معروف و مشهور است و نیازى به یادآورى آنها نیست.

نتیجه:

در هر جا که در ویژه بودن حکمى از احکام شریعت، به زن یا مرد، تردید داشته باشیم، باید به سراغ دلیل محکم براى ثابت کردن اختصاص برویم، نه به دنبال دلیل، جهت ثابت کردن اشتراک.
بر این اساس، کسانى که در موضوع‏هاى مربوط به زنان پرسش را به گونه زیر طرح مى ‏کنند نادرست است:
آیا زن حق فلان کار و یا پذیرش فلان مسؤولیت را دارد یا نه؟
زیرا طرح این‏گونه پرسش از کسانى است که در وظایف و مسؤولیت هاى شرعى، اصل را بر اختصاص نهاده ‏اند، نه بر اشتراک.

گردشگرى یک ارزش اسلامى

با توجه به اصل اشتراک مرد و زن در تکالیف، آیات و روایاتى که انسان را به سیروسفر و گردشگرى در روى زمین دعوت مى ‏کنند، ویژه مردان نیستند، زنان نیز در این تکلیف شریکند. در نتیجه زنان، همانند مردان مجازند که به سیروسفر و گردشگرى بپردازند.
آیات قرآن در این باره به پنج گروه تقسیم مى‏شود:
1. در پاره‏ اى از آیات، مسلمانان با اهداف ویژه‏ اى به سیروسفر و گردشگرى در روى زمین فراخوانده شده‏ اند از جمله:
«قد خلت من قبلکم سنن فسیروا فى الارض فانظروا کیف کان عاقبة المکذبین. هذا بیان للناس و هدى و موعظة للمتقین.» (11)
پیش از شما سنت هایى وجود داشت [هر قوم برابر کارها و ویژگیهاى خود سرنوشتى داشتند که شما نیز همانند آن را دارید] پس در روى زمین گردش کنید و ببینید سرانجام تکذیب ‏کنندگان [آیات الهى] چگونه بود؟ این روشنگرى براى همه مردم و هدایت و اندرزى براى تقواپیشگان است.
خداوند در دو آیه بالا و چندین آیه دیگر (12) ، گذشته را با زمان حاضر، و زمان حاضر را با گذشته پیوند مى ‏دهد; از این روى، از انسانها مى‏ خواهد به سیروسفر بپردازند و در آثار پیشینیان، ملتها و زمامداران و آثار بر جاى مانده از آنان دقت کنند، تا با بهره‏ورى از آن، راه زندگى را بیابند.
«هذا بیان للناس‏» خداوند در آیه بالا، عموم مردم چه کافر و چه مسلمان، چه مرد و چه زن را به سیروسفر و گردشگرى فراخوانده است.
2. در بسیارى از آیات کافران و مشرکان (13) نکوهش شده ‏اند که چرا براى عبرت‏آموزى به سیروسفر نپرداخته ‏اند:
«قل سیروا فى الارض ثم انظروا کیف کان عاقبة المکذبین.» (14)
بگو: در زمین گردش کنید، سپس بنگرید سرانجام آنان که آیات الهى را تکذیب مى ‏کردند چه شد؟
خداوند در آیه بالا به پیامبرش دستور مى‏ دهد که مشرکان و کافران را به سیروسیاحت در زمین فرا خواند تا سرانجام کسانى که حقایق را تکذیب کردند با چشم خود ببینند، تا شاید به خود آیند و بیدار شوند و از خودخواهى و لجاجت ست‏بردارند و حق را بپذیرند.
هر چند آیه خطاب به مشرکان و کافران است ولى ویژه آنان نیست، مردان و زنان مسلمان را نیز در بر مى ‏گیرد.
3. در شمارى از آیات قرآن، سهمى از زکات به «ابن‏السبیل‏» اختصاص داده شده است (15); یعنى کسانى که به سفر رفته ‏اند و پولى براى برگشت ‏به خانه و یا وطن خود ندارند. همان‏گونه که دادن زکات بر زن و مرد واجب است; زن و مردى هم که در راه مانده باشند از این سهم مى‏ توانند استفاده کنند.
4. قرآن، در برخى از آیات، از زنان مؤمن به عنوان: «سائحات‏» و از مردان به «سائحین‏» یاد کرده است. (16) سائح به کسى گفته مى‏شود که براى هدفى درست‏به گردشگرى مى ‏پردازد.
یکى از مفسران قرآن مى ‏نویسد: برخى از مفسران «سائحات‏» را به «صائمات‏» یعنى زنهاى روزه‏ دار تفسیر کرده‏اند و سپس در انگیزه آنان مى ‏نویسد:
«اینان، ستایش خداوند را از زنانى که به سیروسفر بپردازند، بعید دانسته ‏اند با این که اگر آداب و شرایط را رعایت کنند سفر آنان جایز و ستایش خداوند بى‏اشکال است. بالاتر، زنان و مردان، نه تنها در تشویق به سیر و سیاحت که در همه کارهاى سودمند در زندگانى مشترکند. بنابراین، تفسیر، سائحات، به روزه‏داران بسیار بعید است.» (17)
وى سپس، به سیره پیامبر(ص) و یاران آن حضرت که همسران خود را در جنگها همراه مى ‏بردند استناد جسته است و سیروسفر آنان را به همراه همسران خود نه تنها جایز، که شایسته دانسته در همه سفرها زن و مرد با هم به سیاحت‏بپردازند. (18)
5. در شمارى از آیات نمونه‏ اى از انسانهایى که در زمین به سیروسفر پرداخته‏ اند آمده است (19) که مى ‏تواند الگویى براى زنان و مردان مسلمان جهانگرد باشد.
با توجه به اصل اشتراک در تکلیف و آیاتى که در تشویق به سیروسفر و نکوهش ترک آن و.. . آمده است، زن همانند مرد مى‏تواند با شرایط و آداب آن، به سیروسفر بپردازد، مگر آن که دلیل محکم و قانع‏ کننده‏اى بر ممنوع بودن آن داشته باشیم.
این جاست که باید دلیل هاى کسانى را که مدعى ممنوع بودن هستند به دقت‏ بررسى کنیم، تا ببینیم آیا این دلیلها براى چشم ‏پوشى، از اصل اولى و اثبات ممنوع ‏بودن، کافى است‏ یا نه؟

دلیل هاى مشروع نبودن گردشگرى زنان

هرچند در فقه، از سیروسیاحت زنان سخنى به میان نیامده است، ولى مبانى اندیشه کسانى که حضور زنان را در اجتماع نمى ‏پذیرند، به روشنى بر ممنوع‏ بودن گردشگرى آنان نیز دلالت دارد; چرا که گردشگرى زنان مصداق کاملى از حضور آنان در اجتماع است.
براین اساس، دلیل هاى مشروع نبودن جهانگردى زنان، همان دلیلهایى است که از سوى مخالفان براى حضور زنان در اجتماع بدان استناد شده است:

1. آیات قرآن:

باورمندان به ممنوع‏بودن حضور زنان در اجتماع به آیاتى استناد کرده‏اند، از جمله: «و قرن فى بیوتکن و لا تبرجن تبرج الجاهلیة الاولى.» (20)
درخانه‏هاى خود بمانید و همانند جاهلیت نخستین، با خودنمایى و خودآرایى از خانه بیرون نروید.
مخاطب آیه شریفه، گرچه زنان پیامبرند، ولى ویژه آنان نیست. برابر این دستور شریف، قرآن، زنان مسلمان را به خانه‏ نشینى و پیوند و معاشرت نداشتن با نامحرمان دستور داده است. بنابراین، هر کارى که با این فرمان الهى ناسازگار باشد، انجام آن براى زنان، جایز نیست. سیروسفر و گردشگرى به طور طبیعى بیرون رفتن از خانه و ارتباط با نامحرمان، بالاتر ارتباط با بیگانگان و کافران را در پى دارد. بنابراین، روا نیست که زنان مسلمان به سیروسفر و جهانگردى بپردازند.

پاسخ:

برابر باور بسیارى از مفسران و فقیهان با توجه به صدر و ذیل آیه شریفه، دستور یاد شده ویژه زنان پیامبر(ص) است.
و بر فرض فراگیر بودن، مقصود از «قرن فى بیوتکن‏» خانه‏نشینى و انزواى از جامعه نیست و گرنه زنان پیامبر(ص) که مخاطبان اصلى آیه شریفه‏اند، هیچ‏کدام، چه در زمان حیات آن حضرت و چه پس از آن، به این دستور عمل نکرده‏اند (21). سیره خود پیامبر(ص) نیز خلاف این بوده است (22). آن بزرگوار زنان خود را به سفر مى‏برد و آنان را از بیرون رفتن از خانه باز نمى‏داشت. بنابراین، مقصود از این دستور آن است که زن با هدف خودنمایى از خانه بیرون نرود، نه این که هیچ‏گاه حق بیرون رفتن نداشته باشد. زنان پیامبر(ص) در جامعه آمدوشد داشته‏اند مردان به حضورشان مى‏رفته‏اند که احادیث پیامبر(ص) را از آنان بشنوند.
افزون بر این، هیچ فقیهى به مقتضاى ظاهر این آیه شریفه، فتوا به واجب‏بودن خانه‏نشینى و حرام‏بودن آمدوشد زنان را در جامعه نداده است.
خداوند در جاى دیگر مى‏فرماید: «و اذا سالتموهن متاعا فاسئلوهن من وراء حجاب ذلک اطهر لقلوبکم و قلوبهن.» (23)
اگر از زنان پیامبر چیزى خواستید، از پشت پرده بخواهید. این کار، هم براى دلهاى شما و هم براى دلهاى آنان پاکیزه‏تر است.
گفته‏اند از آیه شریفه بالا استفاده مى‏شود که زن باید در خانه بماند و هیچ‏گونه پیوندى با مردان نداشته باشد و اگر خواست‏با مردى بیگانه و نامحرم سخن بگوید از پشت پرده (24) با او سخن بگوید. بنابراین، حضور او درعرصه‏هاى اجتماعى از جمله سیرو سفر به هیچ روى جایز نیست.
با توجه به صدر آیه:
«یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوت النبى...»
و ذیل آن:
«و ما لکم ان توذوا رسول الله و لا تنکحوا ازواجه...»
دستور یاد شده ویژه زنان پیامبر(ص) است. عربهاى مسلمان بدون اجازه و سرزده وارد اتاقهاى پیامبر(ص) مى‏شدند. زنان پیامبر(ص) نیز در آن جا بودند. آیه آمد که بدون اجازه داخل نشوید وقتى مى‏خواهید چیزى از زنان پیامبر(ص) بگیرید، از پشت پرده بخواهید بدون این که داخل خانه شوید. این کار براى پاکیزگى دل شما و آنان بهتر است.
بر فرض فراگیر بودن آیه، مقصود این نیست که زنان به هیچ‏روى حق معاشرت با مردان را ندارند وگرنه همان گونه که در نقد برداشت از آیه پیش آوردیم، زنان پیامبر و حتى خود آن حضرت باید نخستین کسانى باشند که به این دستور عمل نکرده‏اند; چرا که آن بزرگوار، با همسران خود به سفر مى ‏رفت. (25) زنان آن حضرت نیز در میان اجتماع آمدوشد داشتند. مردم نیز به خانه آنها رفت و آمد داشتند و با آنها گفت‏وگو مى‏کردند. (26) بنابراین، آنچه که از آن نهى شده این است که انسان بدون اجازه وارد خانه دیگران شود. از باب نمونه:
امام صادق(ع) مى‏فرماید: «نهى رسول الله(ص) ان یدخل الرجال على النساء الا باذنهن.» (27)
پیامبر(ص) ازاین که مردان بدون اجازه وارد بر زنان گردند نهى کرد.
افزون بر این، سیره و عمل پیامبر(ص) با این برداشت ناسازگار است. پیامبر اسلام(ع)، هم به خانه همسرانش و هم به خانه دخترش فاطمه‏ زهرا(س) با یاران خود رفت ‏وآمد داشتند، از باب نمونه: جابربن عبدالله انصارى، همراه پیامبر از فاطمه زهراء(س) عیادت کردند. (28) به نقلى دیگر: پیامبر(ص) با شمارى از یارانش براى عیادت زهراء(س) به قصدخانه آن بزرگوار حرکت کردند، هنگامى که در زدند به فاطمه(ع) فرمود:
«شدى علیک ثیابک فان القوم جائوا یعودونک.» (29) خودت را بپوشان گروهى به عیادت تو آمده ‏اند.
فاطمه در پاسخ گفت:
«چیزى جز یک عباى کوچک ندارم.»
پیامبر(ص) عباى خودش را از پشت در به او داد و فرمود: «شدى بها راسک‏» سر را با این عبا بپوشان. پس از آن پیامبر(ص) با یاران به خانه درآمدند و از حال آن بزرگوار جویا شدند.

2. احادیث

از دلیل هایى که ممکن است‏بر ممنوع‏بودن زن از سیروسفر و گردشگرى استناد شود، روایاتى است که صداى زن را «عورت‏» دانسته‏ اند. (30) و از سلام کردن بر آنان بازداشته‏ اند. (31) در گذشته برخى، بر اساس همین روایات فتوا داده ‏اند که شنیدن صداى زن نامحرم، حرام است. (32) گردشگرى لوازمى دارد از جمله: خارج شدن از منزل، ارتباط با نامحرم و سخن گفتن با آنان را در پى دارد، بنابراین، جایز نیست که زنان به سیروسفر بپردازند.

نقد و بررسى

آیا صداى زن عورت است؟ و اگر در حدیث آمده که در برخورد با زنان ابتداى به سلام نکنید و یا این که سلام ندهید، چون صداى آنها عورت است و جایز نیست مردى صداى آنان را بشنود و یا قضیه چیز دیگرى است؟
صاحب جواهر، پس از نقل روایات و اشاره به برخى از فتاوا در این باب، مى‏نویسد:
«ولکن ذلک کله مشکل بالسیرة المستمره فى الاعصار والامصار من العلماء والمتدینین وغیرهم على خلاف ذلک، وبالمتواتر او المعلوم مما ورد من کلام الزهراء وبناتها علیها و علیهن السلام، ومن مخاطبة النساء للنبى(ص) و الائمه(ع) على وجه لایمکن احصاؤه ولاتنزیله على الاضطرار لدین او دنیا بل قوله تعالى: «فلاتخضعن بالقول‏»دال على خلاف ذلک ایضا، ولعله لذا وغیره صرح جماعة کالکرکى والفاضل فى المحکى عن تذکرته و غیرهما ممن تاخر عنه کالمجلسى و غیره بالجواز، بل بملاحظه ذلک یحصل للفقیه القطع بالجواز فضلا عن ملاحظة احوالهم فى ذلک الزمان، من کونهم، اهل بادیه، وتقام المآتم والاعراس و غیرها فیما بینهم، ولازالت الرجال منهم مختلطه مع النساء فى المعاملات والمخاطبات وغیرها.» (33) عورت بودن صداى زن و حرام‏بودن شنیدن صداى او با استناد به روایاتى که گذشت، درست نمى‏نماید; زیرا با سیره پایدار عالمان دینى و انسانهاى متدین و غیر آنان، در همه دوره‏ها و شهرها ناسازگار است. به نقل متواتر و معروف فاطمه زهرا(س) و دختران آن بزرگوار، با مردم سخن گفته‏اند (اگر صداى زن عورت بود آنان به چنین کارى دست نمى‏زدند.)
پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) در جاهاى بسیارى با زنان به گفت‏وگو پرداخته‏ اند، به گونه‏اى که شمارش این گفت‏وگوها ممکن نیست. همچنین نمى‏ توان این گفت‏ وگوها را از باب اضطرار در دین یا دنیاى آنان دانست [چون در بسیارى از این موارد چنین اضطرارى نبوده است و یا راه دیگرى براى پرسیدن مسائل وجود داشته است.]آیه شریفه:«فلا تخضعن بالقول‏» (34) نیز با این برداشت «عورت بودن صداى زن‏» ناسازگار است. [چون در این آیه، از زنان خواسته شده است که خضوع در گفتار نداشته باشند نه این که حق حرف زدن با مردان را ندارند.]شاید به سبب همین شواهد و مانند آن بوده است که گروهى از فقها چون: محقق کرکى، علامه حلى و غیر آن دو، از کسانى که پس از آنها آمده‏اند مانند: علامه مجلسى و غیر او به جایز بودن فتوا داده‏اند [یعنى گفته‏ اند: صداى زن عورت نیست و شنیدن آن نیز جایز است] با توجه به این همه شواهد، فقیه یقین پیدا مى ‏کند که صداى زن عورت نیست. افزون بر اینها، با اندک دقتى در زندگى مردم صدر اسلام که بیش‏تر آنان در بیابان زندگى مى ‏کردند، در مجالس عزا و عروسى، در خرید و فروشها و آمد و رفتن ها زنها و مردها با هم بوده ‏اند... [همه این‏ها نشانگر این است که صداى زن عورت نیست و شنیدن صداى او نیز جایز است.] آیة الله حکیم نیز، حرمت‏شنیدن صداى زن را بر خلاف سیره مستمره قطعى مسلمانان دانسته است. او نیز، همانند صاحب جواهر، اشاره مى‏ کند که زنها از صدر اسلام، تاکنون، پیوسته در بازارها، صحنه‏ هاى جنگ، در خانه‏ هاى خود و آمد و رفتن ها با مردها سخن مى ‏گفته‏ اند و کسى نگفته است که عمل آنان با اسلام ناسازگارى دارد. (35)
2. در برابر آن روایات، روایاتى داریم که پیامبر(ص) (36) و على(ع) (37) به زنان سلام مى ‏کردند و آنان نیز جواب مى‏دادند. اگر صداى زن عورت بود چگونه رسول خدا(ص) و على(ع) بدون هیچ ضرورتى ابتداى به سلام مى ‏کردند. شاید جمع این روایات به این باشد: سخن گفتن زن عورت نیست، اما در صورتى که تهییج نامحرمان را در پى داشته باشد همان‏گونه که آیه شریفه:«فلا تخضعن بالقول‏»به آن اشاره کرده است جایز نباشد. در روایت نیز آمده است که على(ع) به زنان سلام مى‏کرد، اما بر زنان جوان سلام نمى‏کرد و در علت آن مى‏فرمود:
«مى‏ ترسم که صداى او مرا به گناه وادارد و بیش از آن که ثواب ببرم گناه کرده باشم.» (38)
3. از روایات دیگرى نیز استفاده مى‏شود که صداى زن عورت نیست از باب نمونه:
ابى ‏بصیر مى‏گوید: در حضور امام صادق(ع) بودم که ام خالد، اجازه خواست که به حضور آن حضرت مشرف شود. امام(ع) به من گفت:
«ایسرک ان تسمع کلامها؟ قلت نعم. فاذن لها واجلسنى معه على طنفسته قال: ثم دخلت فتکلمت فاذا هى امراة بلغیه فساله عنها...» (39)
مى‏خواهى سخنان ام خالد، را بشنوى؟
گفتم: بله.
امام به او اجازه حضور داد، و مرا در کنار خود نشاند.
ام خالد، داخل شد و سخن گفت. او، زنى فصیح بود و شیوا سخن مى ‏گفت.
اگر صداى زن عورت بود، هرگز امام صادق(ع) اجازه نمى ‏داد که ابى‏ بصیر بنشیند و به سخنان نامحرم گوش دهد. اگر صداى زن همانند دیگر اعضا و جوارح او براى نامحرم حرام بود، امام(ع) نخستین کسى بود که از آن پرهیز مى‏کرد. در صورتى که برابر حدیث‏بالا، نه تنها ابوبصیر را از آن منع نکرد که او را تشویق به شنیدن سخنان، ام خالد نیز کرد.
افزون بر این، پس از شهادت امام صادق(ع) ابى‏بصیر نزد همسر امام صادق(ع) براى تسلیت ‏گویى رفت در هنگام ورود، ام‏ حمیده با دیدن ابوبصیر، به گریه افتاد ابوبصیر نیز، از گریه او گریان شد پس از آن ام‏ حمیده گفت:
«امام(ع) به هنگام مرگ چشمانش را باز کرد و فرمود: همه بستگان مرا گردآورید، پس از آن که همه جمع شدند به آنان نگاهى کرد و فرمود:
«ان شفاعتنا لاتنال مستخفا بالصلوة‏»
شفاعت ما به کسى که نماز را سبک بشمارد نمى ‏رسد.» (40)
اگر صداى زن عورت بود و گفت‏وگوى او، با مردان نامحرم حرام، پس چگونه ابى‏بصیر براى تسلیت‏ به خانه ام‏ حمیده مى‏ رود و او نیز جریانى که به هنگام مرگ امام(ع) رخ داده است، شرح مى‏ دهد.
بنابراین، اگر زن به صورت عادى و به شکل طبیعى سخن بگوید به هیچ روى، حرام نیست. بله، زنان باید به گونه‏ اى سخن بگویند که سبب تحریک و تهییج مردان بیگانه نشوند و بر فرض این که تحریک ‏آمیز سخن بگویند صدایشان عورت نیست، بلکه آن‏گونه سخن گفتن نارواست.
از این روى، بسیارى از فقیهان چون: آیة الله حکیم، امام خمینى (41) و بسیارى دیگر از بزرگان فقه، همانند: صاحب جواهر، شیخ انصارى، علامه حلى، محقق کرکى و... شنیدن صداى زن را جایز دانسته‏اند. (42) مرحوم سید محمد کاظم یزدى در عروة‏الوثقى مى‏نویسد:
«لاباس بسماع صوت الاجنبیه ما لم‏یکن تلذذ و ریبه... ویحرم علیها اسماع الصوت الذى فیه تهییج للسامع بتحسینه وترقیقه، قال تعالى:فلا تخضعن بالقول فیطمع الذى فى قلبه مرض.» (43)
شنیدن صداى زن نامحرم در صورتى که به قصد لذت بردن و ترس از گرفتار شدن به گناه نباشد، جایز است. حرام است‏بر زن به گونه‏ اى سخن بگوید که سبب تحریک شنونده شود، مثل این که که صدایش را نازک کند و زنانه سخن بگوید. خداوند مى ‏فرماید: در سخن گفتن نرمش به کار نبرید تا بیماردلان در شما طمع نورزند.

منبع :موسسه خانه حقوق آریا

  • علی مزینانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">