آداب و رسوم مزینانی ها در عید نوروز :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

آداب و رسوم مزینانی ها در عید نوروز

سه شنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۱۳ ب.ظ

آئین ها و مناسک و مناسبتها به ویژه نوروز در مزینان از جایگاه خاصی برخوردار است و آداب و رسوم خاصی در این کویرتاریخی برگزار می شود قبل از عید و در حین نوروز و بعد از آن یعنی سیزده بدر مزینانی ها با یک سری سنتهای مخصوص بهار را آغاز می نمایند که ما در مزینان از نگاهی دیگر مفصل به آن پرداخته ایم و این بار در آستانه فرارسیدن این عید باستانی برای یاد آوری به باز نشر آن می پردازیم گرچه امسال علاوه بر ایام جانسوز فاطمیه بسیاری از مزینانی ها در سوگ عزیزانشان نشسته اند ؛ شهادت سردار رشید اسلام جانباز حاج محمد مزینانی ، تصادف دوجوان ناکام مزینانی ، واژگونی خودرو یکی از مزینانی های شجاع و حق طلب و ... همه ی اینها موجب شده تا غم و شادی در مزینان همزمان شود و بسیاری از برنامه های سنتی انجام نشود.

در ادامه قسمت هایی از بخش شانزده و هفدهم وهجدهم از حدیره تاباغستان بازنشر می شود و تقدیم مخاطبان گرانمایه می گرد

مزینان از نگاهی دیگر(16 )

چهارشنبه ی آخر سال که معروف به چارشنبه سوری است زن و مرد ، نوجوان و جوان البته در زمان ما؛ شبانه چادری به سر می کشیدند و در پناه تاریکی قاشقی و کاسه ای برمی داشتند و به در خانه ی همسایگان می رفتند و با قاشق چندان برکاسه می کوبیدند تا صاحب خانه از خان احسانش چیزی در کاسه ی آنان بریزد فرقی نمی کرد کی آمده و یا چند نفر به درخانه اشان مراجعه کرده اند آنچه درتوانش بود شاید مشتی قند و یا نخود و کشمش در خیلته اش * می ریختند و او را  با دست پر روانه می کردند گاه شادیشان را با شوخی و مزاح با هم تقسیم می کردند و پارچ آبی برروی او می ریختن و یا با ذغال روی صورت ملاقه زن را سیاه می کردند و گاه چادر از سرش می کشیدند تا اگر آشنا باشد بیشتر باهم بخندند و بعضی وقتها طرف می دید که مراجعه کننده اش زن است و... اما هیچگاه آن شب را غمگین نبودند(در دیگر جاهای این سرزمین کهن این مراسم را ملاقه زنی می گویند) درچارشنبه سوری شب نشینی وقصه ودور ریختن غصه بیشتر می شد و «غم بروشادی بیا» شعار آن سالها بود.

نوروز نیامده مزینانی ها از راه های دور و نزدیک رسیده اند چقدر خوش به حالشان می شود اگر چند روز به عید بچه ها و آنهایی که اداری هستند تعطیل بشوند همیشه زمان برایشان کم است می خواهند هرچه زودتر به زادگاهشان برگردند . هنوز به مزینان نرسیده حساب وکتاب برگشتن را می نمایند و خدا خدا می کنند که بعد از سیزده هم یکی دو روز تعطیل باشه و آنها بتوانند بیشتر در محل تولدشان بمانند. یکی از همولایتی ها با تعجب برایم نقل می کرد که : زن من، مزینانی نیست اما از من بیشتر عجله دارد که به مزینان برویم چون صفا و صمیمیت مزینانی ها را بهتر از زادگاه خود می داند.

معمولا هر مزینانی در اول سال، تقویم را ورق می زند که امسال مثلا تعطیلی آخر شهریور و محرم به خصوص تاسوعا و عاشورا و یا تعطیلی آخر سال در چه روزی واقع می شود و آرزویش این است که حداقل این تعطیلات یا در روز شنبه و یا قبل از جمعه باشد و جالب تر آنکه سی ،چهل روز قبل از نوروز با دیدن دوستانشان از همدیگر می پرسند: شما کی به مزینان می روید!

یادش به خیر در زمان ما عید صفای دیگری داشت. از چند روزمانده به تحویل سال، بچه ها و بعضی از جوانها که در تب وتاب پوشیدن جامه ای نو بودند و حتی یک جفت کفش مشکی جیری و پلاستیکی خوشحالشان می کرد ؛ تخم مرغ در آب نمک می خواباندند تا پوستش محکم شود ودر مسابقه ی تخم مرغ شکستن بتوانند برنده شوند. این مسابقه در نوع خودش جالب بود. بعضی تخم مرغها را رنگ می کردند، عده ای رویش شکل می کشیدند و خلاصه آنکه روز مسابقه همه در مقابل شرکت تعاونی و رو به روی منزل مرحوم اکبر نباتی که روزگاری میدان اصلی بازار مزینان محسوب می شد و حتی بعضی از تعزیه ها مانند روز اربعین در آنجا برگزار می گردید؛ مسابقه ی تخم مرغ شکستن و تیشله بزی * بر سر پیست کام* به صورت فردی یا گروهی اجرا می کردند . این مسابقه دو نفره انجام می شد یک طرف تخم مرغ را توی مشت نگه می داشت و یار مقابل با نوک تخم مرغ خود بر نوک دیگری می کوبید هرکدام می شکست باخته بود و باید تخم مرغ شکسته و یا آنکه یک تخم مرغ سالم دیگری را به برنده می داد گاهی این بازی با گذاشتن اندکی پول انجام می شد.تیله بازی هم به دو صورت بازی می کردند یا دونفره که معمولا سه تا خانه برایش می کندند و یا چهار نفره که دو نفر یار همدیگر می شدند و باید وجب می رساندند و طرف مقابل را تیرباران می کردند و یا خانه ی آنها را از خود می نمودند که بیشتر این بازیها جنبه ی تفریحی داشت و برسرشنده*بازی می شد البته بودند جوانانی که در آن زمان باتیله های بزرگ که باگرد کردن سنگ ، بازی می کردند . اکنون در آن میدان چندین باب مغازه ساخته اند و جوانهای امروزی اصلا به یاد نمی آورند که من چه می گویم.

در دوره ی قبل از ما دایی ام ، قربانعلی عسکری که از مداحان پیشکسوت مزینان است دریک مهمانی فامیلی برایم با آب وتاب از روزهای عید دوران سکونتش در مزینان می گفت که ؛ در زمان نوجوانی آنها یعنی حدود شصت سال پیش درایام عید به مدت یک هفته در همین میدان ویا پشت قلعه کشتی محلی می گرفتند گاهی این برنامه بین پایین قلعه  و بالا قلعه انجام می شد وگاهی بین بهمن آبادی ها و مزینانی ها که همیشه این دو روستا تعامل خوبی در ادوار مختلف داشته اند  . او با شور و حرارت خاصی که انگار همین دیروز برایش اتفاق افتاده  از مسابقه ی کربلایی قاسم بهمن آبادی و عباسعلی منوچهری می گوید که هردو درآن زمان از کشتی گیران صاحب نام بوده اند به یاد می آورد که ؛ روزی این دو با هم کشتی می گرفتند و ناگهان منوچهری سرپاچه ی پای او را گرفت و به طرف جمعیت برد تا می خواست او را خاک کند زنان بهمن آباد داد زدند : آی کبل قاسم رفت ،کبل قاسم رفت .

و باز از دل خوشی مردم آن زمان می گفت که در سیزده بدر هم کشتی می گرفتند و بعد  همین مرحوم کبل علزغرروس * با حجی اوسته عباس * وکبل حسن اوسته عباس مثل زمانی که سرباز ی خدمت می کردند مردم رو به صف می کردند و در وسط بازار رژه می رفتند و یک دوسه چهار می گفتند و پا به زمین می کوفتند و باز دوباره کشتی می گرفتند گاهی نیز شصته * و بعضی از روزها همچین همچین *  بازی می کردند خلاصه که خیلی شاد بودند.

و اما در هر زمان ، سال تحویل را مزینانی ها و بهمن آبادی ها در مزار امام زادگان بهمن آباد که محل پیوند ولایت و نشان ولایتمداری مردمان  این خطه است آغاز می نمایند بعد از اعلام آغاز سال نو فرقی نمی کند تو آیا دیگری را می شناسی یا نه ، همه همدیگر را درآغوش می گیرند و می بوسند و سال خوبی را برای هم آرزو می کنند و بعد به زیارت قبور امام زادگان که فرزندان امام موسی کاظم (ع) می باشند می روند. (متأسفانه دو سه سالی است که سنت ترقه منفجر کردن شهرها هم به این مکان سرایت کرده و نوجوانان ما خوشی اشان با انفجار صدای مهیب ترقه و ترسیدن دیگران گل می کند!)

در زمان ما یعنی سی سال پیش و پیشتر همه پیاده به مزار می رفتیم برعکس حالا که تعداد ماشینها از آدم بیشتر است آن هم ماشینهای مدل بالا و خوش رنگ ولعاب که البته نیمی از آنها چند روز مانده به عید به اعتبار چک ویا اقساط خریداری شده تا رفقا از همدیگر عقب نمانند! نهایت وسیله ای که می توانست بچه ها و زنها را به مزار برسانند یا تراکتور حبیب تراکتوری ویا نیسان اکبرسبحان و رمضان اکبرنباتی بود همین و بس .

از راه برگشت ، دیگر جاده ی شنی مزینان بهمن آباد پر از شادی و شور و شعف زنانه بود ! آنها دیره * بدست تا مزینان به نوبت بر آن می نواختند و همراهان با دست زدن و بعضی از نوجوانان با خواندن ترانه ی محلی همراهیشان می کردند . و باز این شادمانی بستگی به ساعت سال تحویل داشت. اکنون کمتر این شادی به چشم می خورد شاید به دلیل تجدد و پیشرفت شهرنشینی و یا به دلیل کهنسال شدن آن نسل سرزنده وسرحال که هیچ غمی نداشتند و به فرموده ی عیسی مسیح (ع)؛ فقط در انتظار نان امروزشان بودند و راضی به آنچه الآن دارند و همان لقمه را با هم می خوردند و شکر گزار آن خالق توانا و تنها غصه اشان طی شدن یک روز دیگر از عمرشان بود که چرا اینقدر زود دارند پیر می شوند . اگر کسی در سن شصت هفتاد سالگی می مرد جوانمرگ شده و ناکام از دنیا رفته بود برخلاف زمان فعلی ما که در  هر گوشه ی شهر به خصوص پایتخت ، حجله ای از یک جوان می بینی که یا سکته ی قلبی کرده و یا مرگ مغزی شده است. در همین مزینان ما از اول عید تا الآن چندین جوان و میان سال به دلایل مختلف جان به جان آفرین تسلیم کرده اند.  

روز بعد؛ اولین گروهی که پذیرای مهمان بودند و الآن نیز مرسوم است کسانی هستند که عزیزی را در سال گذشته از دست داده اند. قوم و خویشان و همسایه ها گروه گروه به منزل آنان می رفتند و برای شادی روح آن مرحوم و یا مرحومه فاتحه ای می خواندند و آروزی صبر و سلامتی برای بازماندگان می نمودند . گرچه چند سالی است به خاطر اینکه خانواده های مصیبت دیده زیاد به زحمت نیفتند افراد نیک اندیش مزینانی مراسمی را در اولین روز عید در مسجد جامع می گیرند و تمام صاحبان عزا از هرطایفه ای و قوم و خویشی به مسجد می آیند و با حلوایی و یا شکلات و  شیرینی مختصری  از مردم پذیرایی می کنند همین رسم در عید فطر نیز درمسجد جامع تکرار می شود. البته باز بعضی از فامیلها به خصوص اقوام نزدیک ، علاوه بر شرکت در برنامه ی مسجد به منزل مصیبت دیدگانشان برای تسلی خاطر آنها می روند


·      تیشله بَزی : تیله بازی

·      پِِیستِ کام : پوست کام(شکلات)

·      شُندِه : به ضم شین  کاشتن ، شونده هم می گویند

·      عَلِزغَر روس : علی اصغر روس

·      حَجی اوسته عباس : حاجی استاد عباس

·      شَصته : نوعی بازی محلی شبیه به زو بازی ویا سه پایه ی نیشابوری هم می گویند

·      همچین همچین : نوعی بازی محلی که یک نفراوستا می شد و بقیه با خواندن شعر او باید حرکات موزونی انجام می دادند اوستا می خواند: هرکی همچین همچین همچین نکنه چوب می خوره .اگر کسی اشتباه می کرد با تسمه ویا شلاقی که دست اوستا بود زده می شد

·      دِیرَه : دایره ، دف

  • علی مزینانی

مزینان

مزینانی

نظرات  (۱۰)

کنــارت هستند ؛ تا کـــی !؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند …
از پیشــت میروند یک روز ؛ کدام روز ؟!
وقتی کســی جایت آمد …
دوستت دارند ؛ تا چه موقع !؟
تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند ….
میگویــند : عاشــقت هســتند برای همیشه نه ……
فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود !
و این است بازی باهــم بودن…
......
...
خوشحال میشم سربزنی
---------------------------
.:: ارسال شده توسط Blogf@ Advert!ser v1.3 ::.
نرم افزار رایگان ارسال نـظر گروهی به وبـلاگهای بلاگفــا
www.blogfaadvertiser.persianblog.ir
با سلام
با آرزوی سالی سرشار از رحمت الهی برای شما
خاطراتِ کشاورز مزینانی در مورد گفتگوی دکتر علی شریعتی و خان فرومد مستند سازی شد .


پاسخ ما
باسلام وعرض ادب
مانیزبه شما عزیزان فرهیخته تبریک بگوییم
به دلیل سفر به خوزستان نتوانستم به موقع خدمت برسم و عرض ادب نمایم مطلب بسیار عالی و البته از شما استاد گرامی جز این انتظاری نیست با اجازه آن را در شاهدان کویرمزینان بازنشر می نمایم
  • احمد مهری-خبرنگار داورزن
  • برادر عزیز جناب آقای مزینانی سلام
    احتراما با نام حضرتعالی این مطلب را در سایت خبری تحلیلی سبزوار نیوز درج کردیم.
    آماده همکاری با حضرتعالی برای انتشار مطالبتان هستیم
    احمد مهری
    09376936910
    mehri2602@yahoo.com
    www.ahmad-mehri.blogfa.com
    www.sabzevarnews.ir


    پاسخ ما
    باسلام وعرض ادب
    مانیزبه شما عزیزان فرهیخته تبریک بگوییم
    به دلیل سفر به خوزستان نتوانستم به موقع خدمت برسم و عرض ادب نمایم
    تشکر از همکاری همه جانبه شما بیشتر درانتظارتان هستیم
    سلام بنده سال جدید را به مدیر محترم شاهدان کویر مزینان علی مزینانی عسگری تبریگ عرض نموده واز شما بزگوار کمال تشکر و قدر دانی را دارم



    پاسخ ما
    باسلام وعرض ادب
    مانیزبه شما عزیزان زحمتکش مزینانی دیس شورای اسلامی و همکاران گرامی تبریک بگوییم
    به دلیل سفر به خوزستان نتوانستم به موقع خدمت برسم و عرض ادب نمایم
    سال 1393 ، سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی بر شما مبارکباد .
    امیدواریم نوروزی که پیش رو دارید ، آغاز روزهایی باشد که آرزو دارید .


    پاسخ ما
    باسلام وعرض ادب
    مانیزبه شما عزیزان فرهیخته تبریک بگوییم
    به دلیل سفر به خوزستان نتوانستم به موقع خدمت برسم و عرض ادب نمایم
    رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به من گفت: اى فاطمه! هر که بر تو صلوات فرستد، خداوند او را بیامرزد و به من، در هر جاى بهشت باشم، ملحق گرداند.
    سلام.
    نوروزتان فاطمی
    یاعلی

    پاسخ ما
    باسلام وعرض ادب
    برشمانیزاین نوروزمبارک ولایتمدار
    باعرض معذرت به دلیل سفربه خوزستان نتوانستم به موقع عرض ادب نمایم
    یاحق
  • قاســـ♥ــم
  • «نــوروز تجدید خاطره بزرگی است: خاطره خویشاوندی انسان با طبیعت. هر سال آن فرزند فراموشکار که سرگرم کارهای مصنوعی و ساخته های پیچیده خود، خویش را از یاد می برد، با یادآوری وسوسه‌آمیز نوروز به دامن وی باز می گردد و با او، این بازگشت و تجدید دیدار را جشن می گیرد. تمدن مصنوعی ما هر چه پیچیده تر و سنگین تر می گردد، نیاز به بازگشت و باز شناخت طبیعت را در انسان حیاتی تر می کند و بدین گونه است که نوروز بر خلاف سنت‌ها که پیر می‌شوند، فرسوده و گاه بیهوده، رو به توانایی می رود و در هر حال آینده‌ای جوان‌تر و درخشان‌تر دارد.
    نوروز تنها فرصتی برای آسایش، تفریح و خوشگذرانی نیست: نیاز ضروری جامعه و خوراک حیاتی یک ملت نیز هست. هر ملتی در هر جای جهان و هر عصر و دوره‌ای سنت‌های گوناگونی داشته که جشن نوروز یکی از استوارترین و زیباترین این سنت هاست.»

    (دکترعلی شریعتی/مجموعه آثار 13/هبوط در کویر/ص 547)

    پیشاپیش سال نو مبارکـــــــ.../
    با آرزوهای نیکـــــ.../


    پاسخ ما
    باسلام وعرض ادب
    مانیزبه شما عزیزان فرهیخته تبریک بگوییم
    به دلیل سفر به خوزستان نتوانستم به موقع خدمت برسم و عرض ادب نمایم
  • علی صادقی منش
  • نوروز مزینان انگار
    رنگی و لعابی دیگر دارد...

    پاسخ ما
    باسلام وعرض ادب
    برشمانیزاین نوروزمبارک ولایتمدار
    باعرض معذرت به دلیل سفربه خوزستان نتوانستم به موقع عرض ادب نمایم
    یاحق
    سلام
    پیشاپیش سال نو رو به همه مزینانی ها و به خصوص دست اندر کاران شاهدان کویر مزینان تبریک می گویم .
    خوش باشید همیشه

    پاسخ ما
    باسلام وعرض ادب
    برشمانیزاین نوروزمبارک ولایتمدار
    باعرض معذرت به دلیل سفربه خوزستان نتوانستم به موقع عرض ادب نمایم
    یاحق
  • مجتبی ذوالفقاری
  • سال نو پیشاپیش بر شما شادباد!!!


    پاسخ ما
    باسلام وعرض ادب
    مانیزبه شما عزیزان فرهیخته تبریک بگوییم
    به دلیل سفر به خوزستان نتوانستم به موقع خدمت برسم و عرض ادب نمایم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">