بایگانی شهریور ۱۳۹۱ :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۱۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۱ ثبت شده است

۳۰
شهریور
۹۱

سی ودومین سالگرد دفاع مقدس نیز داره آغاز می شه ، سالگردی که درهیچ کجای دنیا به خاطر شروع یه جنگ اون رو جشن نمی گیرند واصلا بشر ازبکش بکش وخون ریزی بدش میاد ولی گاهی دراین میان یه مشت جانی پس فطرت پیدا می شن که دلشون می خواد همش بتازند وبکشند وغارت کنند که خب حسابشون هم با کرام الکاتبینه وعاقبتشون هم مشخصه.

یکی از این آدمکشای جانی وخونریز صدام عفلقی بود که برای رسیدن به حکومت، آدمای بسیاری رو کشت وبا سربه نیست کردن حسن البکر تونست سکان حکومت بغدادو به دست بگیره ویه پارچه شد سینه چاک یانکیهایی که بعدا خودشون طناب دار رو انداختن به گردنش.

با پیروزی انقلاب ایران وآغاز بهاراسلامی به رهبری امامی که وقتی پس ازسالها اومد به ایران همه ازآمدنش شادمان شدند و وقتی هم که از این دنیا رخت بربست وبا قلبی مطمئن ودلی آرام رفت پیش معبودش وبه شهدایش پیوست همه براش گریستند و تمامی دنیای اسلام عزادار شد؛ استکبار ودر رآس اونا شیطان بزرگ آمریکای جنایتکار، صدام رو هزار وعده دادند که به ایران بتازد. واو هم ماشین جنگیشو که کل شرق وغرب برایش تجهیزکرده بودند سی ویکم شهریور سال پنجاه ونه سوار شد واز جنوب وغرب کشور حمله ورشد وبه خیال خام خودشو ارباباش می خواست صبحانه رو درخرمشهر، ناهار و در اهواز وشام روا درتهران بخوره ولی صبحانه اش درهمان روزاول کوفتش شد و بروبچه های جنوبی به خصوص ممد جهان آرا ویارانش با مقاومت مردانه اشان چنان اونارو زمینگیر کردند که هزار بار گفتند غلط کردیم ولی چون نه راه پس داشتن ونه پیش وبا تحریک وکمک همه جوره شرق وغرب وشیطونای ریزودرشت هشت سال با جوونای ما جنگیدن وهربار ضربه های کاری از شیران ایرانی دریافت کردند.

دراین هشت سال دفاع جانانه ودرست ازهمون روزای اول جنگ ، پهلوونای مزینان هم ازخرد وبزرگ گروه گروه راهی جبهه های نبرد شدند و دراین راه بیش از هفتادشهید ودهها ایثارگر وجانباز تقدیم به انقلاب نمودند. گاه مزینان در یک عملیات بزرگ بیش از سی نفر رزمنده داشت که فقط دروالفجر هشت چهار شهید برروی دستان مردم غیرتمند کویر تشییع شدند وروز بعد تعداد بیشتری راهی میادین نبرد گردیدند. وجود دوخانواده سه شهید  و چندین خانواده دوشهید ازجمله امتیازات این روستا نسبت به دیگر روستاهای ایران است.

حالا با این اوصاف نباید این حماسه حضور جوونای ایرونی وغیرت مردان پولادین وفداکاری پدران ومادرانی که بهترین عزیزانشون رو فدا کردند پاس داشت . غیرتی که بعد از اون، امنیت بزرگترین نعمتی است که ما داریم وهیچ اجنبی مستکبری جرأت نمی کنه به خاک وطنمون ذره ای طمع کنه .

بیاید بنگریم به بعدازاین جنگ وبینیم ایران چگونه است وعراقیها کجاند. مگه هروز نمی شنویم دراثرانفجار درفلان شهر عراق چندین نفر کشته وزخمی شدند وانشاء الله ملت مظلوم عراق هرچه زودتر از زیر یوغ شیاطینی که به بهانه کمک به اونا دارند کشورشون رو به ویژه ذخایر نفتیشون رو به یغما می برند؛ نجات پیداکنند چون ایرانی صلح وصفا رو برای همه می خواد ...

عکس فوق یادگار اون دوران به یاد ماندنی است. دورانی که قلم وزبان من از بیانش عاجزه وفقط می تونم بگم ایرانی حماسه قهرمانیت مبارک

راستی توی این رزمنده های مزینانی یه پیشکسوت جهاد وشهادت ویه بسیجی عاشق همین دیروز به دیار باقی شتافت و مزینان رو با رفتنش در سوگ نشاند

شاهدان کویر مزینان درگذشت این رزمنده دلاور مرحوم استادحسن مزینانی را به تمامی هم رزماش تسلیت می گوید وبرای فرزندان وبستگانش صبروشکیبایی رااز حضرت حق مسألت می نماید روحش شاد.

مرحوم استادحسن از رزمندگانی بود که درعملیات کربلای پنج شرکت داشت ودر آخرین مصاحبه اش که به منظور ساخت فیلم شهید حسن صانعی ودیگر شهدای مزینان انجام شد از مجروحیت شیمیایی اش برای سازندگان فیلم سخن گفت که سرفه های شدیدش گواه براین مدعا بود که اونیز ریه هایش را ازدست داده است .

تصویر مرحوم را می توانید درکنار شهید محمد دایی قربان که ازبستگان نزدیکش می باشد مشاهده نمایید که دستش را بر روی شانه ی شهید گذاشته وگویی می داند که اونیز دیر یا زود باید به شهیدان بپیوندد.

یادونامش گرامی باد.

* مرحوم استادحسن نفرچهارم ایستاده از سمت چپ تصویر

  • علی مزینانی
۲۵
شهریور
۹۱

ازحدیره تا باغستان

                                           ره آورد سفربه مزینان                                                                          

مزینان از نگاهی دیگر(16 )

  بخش چهارم                                                        

از قبرستان تا پل چَپَرخَنه* چندان راهی نیست. پلی که من آن را پل صراط می نامم. جایی که دیگر زنده گان با مرده خویش وداع می گویند . پلی که یک سویش خانه وخانواده و زندگانی است ودرسوی دیگر آن قبرستان و را ه وصحرا  . قدمت ان رانمی دانم اما گویی زمانی  دردوره عباسیان که حذیره ی مأمون در مزینان بوده ! نامه رسانان با اسبان تیزرو  خبری می آورده اند ونامه ای می بردند یا آنکه در اینجا پستخانه قدیم مزینان قرار داشته  که پیک های خوش خبرلحظه ای می آسودند وآنگاه خبر خویش را چون باد  به دیگر شهر ها می رساندند هرچه هست چاپار یعنی نامه رسان ، نامه بر، پیک که به آن چپرهم می گویند وچه قرابتی ما با عزیزان کرد داریم  که در بین راه سنندج وساوجبلاغ محله ای با همین نام قراردارد! باز این  رازی است که درنام مزینان نهفته است ونویسنده خوش ذوق بیهقی درکتاب سبزوارشهردیرینه های پایدار آورده که: مزن درزبان کردی یعنی دانشمند ومزنا فرد دانشمند ومزینان یعنی زادگاه دانشمندان واندیشمندان!

برروی پل چپرخنه  که اکنون هیچ نشانی از پل ونامه ونامه رسان وپستخانه ندارد می ایستم وراهی را که طی نموده ام دوباره  تماشا می کنم .پیشتردرسفرنامه های  بسیاری خوانده ام که سلاطین وشاهان ایرانی درقدیم به مزینان آمده اند وگویی این ناحیت دارالحکومتی داشته که در ارگ ریگی مزینان حکومت می کرده اند ویا نایب حکومتی بوده که  از دهقانان وزارعان وکاسبان مزینان خراج دریافت می کرده وبه دارالخلافه می فرستاده اند ویا دارالحکمی داشته که قاضیان درآنجا حکم می نموده اند وبه شکایات مردم رسیدگی می کرده اند ویا آنکه اربابی وبزرگ زاده ای  داشته که چون سلاطین از ری به سوی ارض توس وزیارت امام هشتم می رفته اند دراین مکان لحظه ای درنگ می کردند وروزی وشبی را استراحت می نمودند وآنگاه با حشم وکشم خود راهی سفرمی شده اند. ودر بازگشت ازاین سیروسیاحت از آنچه دیده اند برای فرزندان واهل حرم ویا چاکران خویش داستانها نقل می نمودند   همچون ناصرالدین شاه قاجار به گواه مطلع الشمس که از سواران رشید مزینانی می گوید که اورا از سودخر* (صدخرو) تا مزینان همراهی می نمایند وچون به زادگاه من وارد می شود ازیخچالها ودیوارهای رفیع وخانه های گنبدی شکلش متحیر می ماند و از گرمای سوزانش می نالد اما ازابنیه تاریخی آن همانند رباط شاه عباسی اش می گوید که بیش از چهارقرن است که برسر راه ابریشم با حجره ها ودالانها وسالنها ومقصوره ها ودرگاه ها وطاقنماهای بسیارش خودنمایی می کند. مسافرخانه ای حکومتی اما مجانی  که پذیرای کاروانیانی بوده که خسته ودرمانده از عراق وسرزمینهای دورمی آمده اند وبه ری می رفتند وساعتی با خیال خوش درحالی که با نوشیدن ازنهر آب مزینان رفع عطش می کردند؛ دیگهای خود را درمطبخانه هایی که درهرگوشه ای بنا شده قرار می دادند و به شکرانه آسایش درکویر برروی سکوهای آن  می نشستند وسربه سجود می گذاشتند.

و شاید روزی ترکمانان ازروی این پل گذشتند ودلاورمردان دیار من به آوردگاه آنان تاختند وسریاغیان را بر دروازه شهر آویختند واز آن پس برمزینان نام مرزبانان گذاشتند و گفتند: اینجا شهر مرزبانان است ودیگر روز شاهرخ میرزا ی افشاری که جدش نادر را کشته اند و زمان زمانه قاجار است ووقت تاخت وتازآقامحمدخان وبه فرمان اونباید هیچ شاهزاده ای زنده بماند اینجا گرفتار آمده وبه قتل رسیده است وزمانی تیمورلنگ ازگرفتار شد ن لشکریانش وکشته شدن فرزندش* می گوید که درکویر تفتیده مزینان گرفتار آمدند .اما شاید جرأت انتقام از کویریان را نیافت؛ چون او همان گونه که درسیستان رستمهای رشید را دید وفقط دربزم مهمانی مردمان بلوچ حضور یافت ودرحیرت از آنجا گذشت ازمزینان وغیورمردانش نیز شنیده بود که همچون باشتینیان خون سربدارانی دارند ، که نه ازراهزنان و یاغیان می هراسند نه دربرابرظلم شاهان خاموش می نشینند.(بخوانیدکتاب منم تیمورجهانگشا وهشت الهفت باستانی پاریزی را)

غیرت وحمیت وتعصب مردمان سرزمین من زبانزد بسیاری از رجال درباری است که درمعیت موکب سلطانی به این خطه وارد شده اند وکاتبان ومورخان توانا را امر نموده اند که تا سفرنامه ای به نام اعلیحضرت همایونی بنویسند ویا آنکه خود این دولتمردان همچون صنیع الدوله ومیرزا قهرمان وحکیم الممالک که دردیوان ناصری، منسبی داشته اند قلم به مرکب آغشته کرده و آنچه را حضرت همایونی دیده ویا خودشان نظاره نموده اند  به یادگار نگاشته اند وهمگان بردلاوری کویریان صحه گذاشته واز امنیت این سرزمین به یمن حضور مردان شجاع آن سخنها گفته اند ومن پیشتر که برای دانستن بیشتر وتحقیق درباره سرزمین مادریم ساعاتی پس ازفراغت کار اداری درمشهدالرضا(ع) به کتابخانه رضوی می رفتم وبا هرنشانه ای درگنجینه ای چون نام زیبای مزینان را می یافتم تأملی وتبرقی می نمودم ودیدم که درروزنامه مسافرت به هرات که مکتوبی شده بود به نام سه سفرنامه چنین آمده است که: "صبح سه شنبه نهم را روانه مزینان شدیم .ومزینان ده معظم خوبی است که سابق ، درعهدنادر، می گفتند شهربوده ومعدن مس* هم نزدیک به آنجا هست وکوره هم بسته اند وحال موقوف نموده اندکار نمی کند واز جمله علامتهای امنیت وعدالت ونظم آن است که خرمن جو وکاه درمیان چادرهای شاسون افتاده بود. یک پرکاهی کسی قدرت نکرد بردارد وصاحبان خرمن هم برسرخرمن نبودند"

درسفرنامه ای دیگر منسوب به ناصرالدین شاه قاجار نیزازهفتاد سواره مزینانی نام می برد که همه سوارهای خوب ورشیدی هستند که به سرکردگی حسینخان، بزرگ مزینان اورا تا این دیار همراهی ومحافظت می نمایند ودر وصف مزینانیان اعتراف می نماید که :" تا به حال مزینان را ندیده بودم دیوارش کوتاه است اما قلعه وبرج معتبر خوبی دارد خیلی آباد است تقریبا سیصد خانوار رعیت دارد اهلش خیلی معتبر ومتمول هستند..."

نمی دانم چقدر از زمان را در تاریخ گذشته خواستگاهم با بزرگان همراه بوده ام وهم گام آنها دوباره راه رفته را باز آمده ام که چون به خود آمدم باورم نمی شد که اکنون به غطه گاه* رسیده ام جایی که دوران نوجوانی را با رفیقانی که اکنون هریک برمنسبی وکرسی ریاست اداره ای تکیه زده ویا با حرفه ای پر درآمد تا به آنجا پیش رفته اند که وقتی با اهل وعیالشان سواره برماشین گرانقیمت درکوچه وخیابانهای خاکی و شنی مزینان، رفیق قدیمی خود را می بینند لبخندی به نشانه می شناسمت و خم وراست کردن سری به معنای مرا ببین و گاه بلند کردن دستی که یعنی عزیزانم این کلاه پاره روزی رفیق شفیق من بوده ؛ به سرآب مزینان می رفتیم و ساعتها در آب سینه اوَُ *ّمی کردیم  

                                                                                                                                                    ادامه دارد...

*چاپار : نامه بر ، پیک . چاپارخانه : پستخانه ، اداره پست

*سودخر: درکتابهای تاریخی ازصدخرو به این طریق نام برده شده است

* خاطرات تیمورلنگ تحت عنوان کتاب منم تیمور جهانگشا با ترجمه ذبیح الله منصوری منتشرشده است

* معدن مس :شاید به همین خاطر دوره ای به این سرزمین مسینان می گفته اند البته دکتر شریعتی ازمسینان به عنوان دوره ظهورزرتشت نام می برد که قدمت مزینان به آن دوران منتهی می گردد

*غطه گاه : محل شنا کردن  سینه او:  او به ضم الف شنا کردن در آب دراصطلاح امروزی شنای قورباغه می گویند  

  • علی مزینانی
۲۳
شهریور
۹۱


اگر چه دکتر علی شریعتی خود بارها توسط ساواک بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفته بود، بسیاری از جوانان انقلابی در دهه ۵۰ نیز به خاطر پخش کتاب های او به زندان افتادند.

شاهدان کویرمزینان مطلب زیر را که خاطره ای ازیک زندانی سیاسی درباره فرزندشایسته کویراست به نقل از وب موفقیتی برای شما که به نظر می رسد از سایت بازتاب منتشرشده، بدون هیچ دخل وتصرفی تقدیم به خوانندگان کویر می نماید.

وی در خاطره ای از دکتر شریعتی می گوید: در حسینیه ارشاد شنونده سخنانش بودم. در اوایل مهرماه ۱۳۵۲ دستگیر شدم. مرا به زندان کمیته مشترک شهربانی و ساواک بردند. زندان کمیته مشترک(موزه عبرت کنونی)، ساختمان کوچکی بود که از آن برای بازجویی های اولیه استفاده می کردند. این ساختمان از چندین سلول انفرادی تنگ و تاریک تشکیل شده بود و صدای بازجوها و آزار و شکنجه دیگر زندانیان به آسانی شنیده می شد.

از جمله زندانیان، دختر دانشجویی بود که در سلول روبرویی بازجویی می شد و لابلای آن بازجویی، کلمات و جملاتی درباره کتاب های شریعتی از وی می شنیدم.

نزدیک غروب؛ باز و بسته شدن در سلول کناری خبر از ورود زندانی جدیدی داد. از گفت و گوی ماموران ساواک فهمیدم همسایه تازه وارد کسی نیست جز دکتر شریعتی! هیجان زده به انتهای سلول رفتم و به علامت رمز به دیوار سلول دکتر کوبیدم.

در همین احوال صدای شکنجه گر ساواک به گوش رسید که به دختر تشر می زد: شریعتی تو را به این روز انداخته، اگر از شریعتی ابراز بیزاری کنی، آزادت می کنم، باید به شریعتی فحش بدهی. دختر که از حضور دکتر در زندان بی خبر بود، محجوبانه می گفت: من فحش بلد نیستم.

دکتر علی شریعتی


از کنار میله های سلول نگاه کردم، شریعتی که ظاهرا او نیز صدا را شنیده بود، با یک دست میله های سلول را می فشرد و با دست دیگرش به میله ها می کوفت و خطاب به دختر فریاد می کشید: دخترم، دخترم، شریعتی منم! به من فحش بده!

دختر که تازه به حضور دکتر پی برده بود، صدایش را از حد معمول بلند تر کرد و گفت: دکتر، دکتر! قربان قلمت، قربان هدفت! اما آتش سیگار شکنجه گر بیش از این به او امان نداد و در صورت دختر فرو نشست. شکنجه های مداوم و ناله های پی در پی دختر فضای روانی زندان را دگرگون کرده و همه را بی تاب کرده بود! حتی صدای بلند نفس نفس زدن دکتر و آه کشیدنش را می شنیدم. صدای ناله های دختر معصوم پس از نیمه شب رو به خاموشی نهاد، اما این رنج و شکنجه تا سپیده دم ادامه داشت.

صبح در سلولم را باز کردند و دست هایم را از پشت به هم بستند. آن گاه مرا به محوطه زندان آورده و در کنار در زندان نشاندند. یک لحظه چشمم به چهره شریعتی افتاد. او را نیز از سلولش بیرون آورده بودند. آن چه می دیدم باورم نمی شد. چشم هایم را به زانویم مالیدم و دوباره با شگفتی نگاه کردم: تعدادی از موهای دکتر سفید شده بود.

منبع: وب موفقیتی برای شما

عکس : ماکت شریعتی در موزه عبرت

  • علی مزینانی
۲۳
شهریور
۹۱
  سلام برشیخ الائمه(ع)   

 

مفضل بن عمر از شیعیان امام صادق(ع) است. امام (ع) در روایتی که تحف العقول آن را نقل کرده است شش توصیه به شیعیان می کنند. آن حضرت می فرماید: شش خصلت است که به تو سفارش می کنم که باید به شیعیانم ابلاغ کنی.
مفضل گفت: سرور من آنها چیست؟
فرمود: 1- امانت را به صاحبش برگردان. 2- هرچه برای خود پسندیدی، برای برادرت هم بپسند. 3- بدان که هر کار عاقبتی دارد، از عواقبش برحذر باش. 4- کارها، عواقب پیش بینی نشده دارد، مراقب باش. 5- از فراز هموار کوهی که نشیب ناهموار دارد، بپرهیز (از راهی که رفتنی آسان و بازگشتی دشوار دارد، بپرهیز ). 6- وعده ای که وفایش به دست تو نیست به برادرت مده.
*پیامدهای ناگوار دلبستگی به دنیا
امام علیه السلام درباره دلبستگی به دنیا که در آیات و روایات مذمت شده است، در کلامی نغز و کوتاه سه پیامد ناگوار این دلبستگی را بیان می کنند و می فرمایند: "هر که به دنیا دل بندد به سه زبانش پایبند شود؛ غمی پایان ناپذیر، آرزویی برنیامدنی و امیدی دست نیافتنی."
*برابری مردم
امام صادق(ع) درباره برابر بودن مردم و ویژگی همنشینی می فرماید: "مردم چون دندانه های شانه برابرند، مرد به وسیله برادرش فزونی یابد، در همنشینی آن که حقی را که برای خود قائل است برای تو قائل نیست، خبری نیست."
*شناخت دوست واقعی
انسان ناچار از معاشرت و دوستی با دیگران است. دوستی هم نسبت به دنیای انسان و هم نسبت به دین انسان تاثیر دارد از این رو ائمه در روایات برای شناخت دوست خوب نشانه هایی عنوان کرده اند. در روایتی امام صادق(ع) معیاری را برای تشخیص صمیمیت و صداقت دوست بیان می کنند و می فرمایند: "اگر خواهی صمیمیت و صفای برادرت را بفهمی او را به خشم آور، اگر محبتش خلل نپذیرفت برادر تو است و گرنه، برادر نیست."

شاهدان کویر مزینان ؛باعرض تسلیت شهادت ششمین اخترفروزان آسمان ولایت وامامت ،رئیس مذهب تشیع ، شیخ الائمه ، حضرت اماجعفرصادق(ع)؛ توهین سازندگان فیلم موهن آمریکایی اسرائیلی را محکوم می نماید واز دلهای بیدار و عاشقان امامت درخواست می نماید تا درمقابل این اقدام شیطانی به پا خیزند  وازمراجع بزرگ جهان اسلام می خواهد که متحدومتفق حکم  مجازات این عوامل صهیونیستی را صادرفرمایند چرا که توهین کنندگان به پیامبر(ص)ومعصومین درهرشرایطی ارتداد است واعدام.

  • علی مزینانی
۱۸
شهریور
۹۱


ازحدیره تا باغستان

ره آورد سفربه مزینان

مزینان از نگاهی دیگر(16 )

بخش سوم

اکنون مرد کوزه گر از اندام فرزند کویر پیکره ای ساخته و برجای خویش نشانده و خود رهسپار دیار باقی شده است و شاید اکنون خاک گلویش سوتکی گردیده در دست کودکی گستاخ و بازیگوش که خواب خفتگان خفته را آشفته تر می سازد و من همراه او به نظاره گذشتگانم ، اقوامم و تاریخ برباد رفته هزاران ساله ام می نشینم که چه آسان در هزارتوی رنگارنگ ادوار فراموش شده ام و یا به تهمت فریاد آزادی و رهایی انسان از قیداسارت و بندگی خدایگان زر و زور و تزویر محکوم به فنا شدنم اما او ایستاده و هنوز فریاد می زند:

ای آزادی، چه زندان ها برایت کشیده ام !
و چه زندان ها خواهم کشید و چه شکنجه ها تحمل کرده ام و چه شکنجه ها تحمل خواهم کرد اما خود را به استبداد نخواهم فروخت*
 بارها بر گرداگرد تندیس فرزند کویر می چرخم وگویی به طواف کعبه دل و یا به زیارت امامزاده ای آمده ام  که  معصومانه در غربت وتنهایی شهید شده و پس از سالها او را یافته اند و برمزارش ضریحی ازجنس نقره وطلا قرارداده اندتا بگویند اوگرانترین است. می خواهم بدانم با قلم ودفتری که در دست دارد چه می نویسد پس جان را ازکالبد رها می سازم وگوش جان می سپارم به ترنم سروده هایش از مزینان ، از کویر:

برکرانه کویر، به تعبیر حدودالعالم، "شهرکی" است که شاید با همه روستاهای ایران فرق دارد. ..

درست گویی عشق آباد کوچکی است، و چنان که می گویند، هم برانگاره عشق آبادش ساخته اند،

چشمه آبی سرد که، در تموز سوزان کویر، گویی از دل یخچالی بزرگ بیرون می آید، ازدامنه کوههای شمالی ایران به سینه کویر سرازیر می شود و از دل ارگ مزینان سر برمی دارد.*

 او از مزینان می گوید واز هبوط درکویرش ومن مست ومدهوش نغمات ونفحات روحانیش در زلالی چشمه آب مزینان با او همنوا می شوم :

روستای محبوب من ! مزینان ! ای گرسنه ژنده پوش مغموم که بر حاشیه خشک و تشنه کویر افتاده ‏ای ، ای نجیب ‏زاده بزرگواری که قربانی ستم ایّامی و رنجور فقر و محکوم ویرانی و فراموشی و شرف تبار و شکوه تاریخت مستمندی را بر تو روا نمی‏ دارد .*

 نمی دانم تا کی درسرودن کویر با او می خواندم  اما هرچه بود دقیقه های بی شمارزمان برای من ایستاده بود فقط قطرات اشکی که ازچشمان اندوهبارم می ریزد که انگار روضه ای ازمصیبت جانکاهی شنیده  وبغضی که سالها درهجرت در گلوداشته ام سر باز کرده و چون فرزند مرده ای، های های برتنهایی خود و غربت او می گریم افتادن قطره ا ی اشک بر روی آب مرا از خیال بیرون می آورد . دیگر تاب ماندن ندارم و با سلامی دوباره برفرزند کویر، ازنهر آب مزینان جدا می شوم وبه طرف قبرستان حرکت می کنم جایی که آرامگاه ابدی همه ما مزینانی هاست.

هرمزینانی ومزینان زاده ای درهرگوشه ای که ازدنیا رخت بربندد بنا بر وصیتش او را به زادگاهش بر می گردانند ودراین گورستان که بهشت علی (ع) نام گرفته است برای همیشه آرام می گیرد. این اتفاق چندروز پیش به وقوع عینی رسید ؛" مردی ازتبارمزینان پس ازسالها زندگی درکشور کانادا مرد وفرزندانش اورا دراین بهشت به خاک سپردند."

اینجا نیز گذشته تابناک مزینان  ومزینانی را فریاد می زند مردان وزنانی را دردل خود مدفون ساخته که هریک تاریخ را ساخته اند .در گوشه ای از آن ؛ملا احمد وشیخ قربانعلی و شیخ محمود و دیگر اجداد شریعتی آرمیده اند که تاریخ انقلاب با آنان پیوند خورده و درگوشه ای دیگر بیست و چهارجوان برومندی  که در طول هشت سال دفاع جانانه از وطن ،گاه سه فرزند ازیک خانواده ویا چهارتن ازیک قوم وعشیره ویا نوجوانانی که هنوز نمی دانستند سلاح را باسین می نویسند یا صاد درعالی ترین مرتبه پرواز ، مرگ  را باجامه خونین شهادت انتخاب کردند و چونان ستاره ای فروزان، روشنایی بخش این قبرستانند و درسویی دیگر معلمان ودبیران وشاعران وشبیه خوانانی خفته اند که نماد فرهیختگی وسنبل اعتقادوایمانند ومن با قرائت فاتحه ای ونگاه دوباره ای به مزار مرده گانی که هریک اکنون سوتکی هستند دردست کودکانی گستاخ و بازیگوش ازآنان می گذرم و به طرف  پلی  می روم که دستخوش هزار تغییر شده است وفقط از آن نامی و یادی باقی مانده است...

ادامه دارد...

* دکترعلی شریعتی

*بخشی ازکتاب کویردکترعلی شریعتی

*مجموعه آثار 35 ، بخش 1

  • علی مزینانی
۱۸
شهریور
۹۱

با پیگیری مستمر دهیار وکمک خیرین فضای شمالی قبرستان مزینان افزایش یافت


به گزارش شاهدان کویر مزینان؛پس ازپیگیری های فراوان ودرخواست دهیاری ازافراد نیکوکار یکهزار وهشتصد متر به فضای شمالی قبرستان مزینان افزوده شد.

مهدی مزینانی با اعلام این خبرگفت: فرزندان مرحوم میرزا عبدالله حسینی مزینانی به نام ویاد پدر مرحومشان این زمین را  به بهشت علی (ع) واگذار نموده اند ودهیاری نیز پس از دریافت این خبر نسبت به مسطح وآماده سازی آن اقدام کرد.

دهیار مزینان افزود: فرزندان مرحوم حاج محمدعلی صانعی پیر غلام امام حسین (ع) که مدت طولانی افتخار خادمی هیئت حسینی مزینان را برعهده داشت وسال گذشته به لقای یارشتافت، کمکهای شایانی را برای دیوارکشی این قبرستان نموده اند .

*عکس تزئینی است


  • علی مزینانی
۱۷
شهریور
۹۱

وزارت نفتی ها در مزینان سنگ تمام گذاشتند

آقایان فرمانداری وشهرداری سبزوار وداورزن شما کجایید!


 

با حضوری مهندس غلامحسین نوذری وزیرمحترم اسبق نفت درزادگاه دکتر علی شریعتی دهستان مزینان وحومه ازنعمت داشتن گاز وسالن ورزشی برخوردار شدند .

مزینان گاه درسالگرد فرزند شایسته کویر وگاه درآستانه انتخابات میزبان اندیشمندان،دانشمندان ، فرهیختگان ودولتمردانی است که می آیند تا خواستگاه این متفکرشهید راازنزدیک ببینند وبا کلی وعده و وعید به سوختگان کویر که رنجشان را با دستان پینه بسته ای که برای به دست آوردن روزی حلال درزیر آفتاب گرم کویر  مجاهدت می نمایند تا مبادا محتاج دست دیگران باشند می بینند و خواسته های آنان را می شنوند که فقط نام مزینان را به گوش مشئولین برسانید وهمین وبس.ولی ازدل برود هر آنکه ازدیده برفت!

درسنوات گذشته افرادی چون محمد معین وزیراسبق علوم ، تحقیقات وفناوری ، حجت الاسلام موسوی لاری وزیرکشور ، عطاءالله مهاجرانی  وزیر فرهنگ وارشاداسلامی ، دکتر محسن رضایی دبیر تشخیص مصلحت نظام ، حجت الاسلام ناطق نوری رئیس مجلس شورای اسلامی، دکتر غلامحسین حیدری رئیس آموزش وپرورش استان خراسان ، مهندس نوذری وزیر نفت و دیگرمسئولینی که نامشان را ازیاد برده ایم ویا مخفیانه وبدون تشریفات به مزینان آمدند و رفتند وهریک درسخنرانی هایشان تاکید کردند: که بی هیچ درنگی ووقفه ای ؛ پیکر مطهر دکتر علی شریعتی را ازسوریه بازگردانند ودرزادگاهش به خاک بسپارند، حق مزینان را بازستانند وشهریتش را دردستورکارقرار دهند ، کتابخانه مزینان را که مزین به نام شریعتی است ارتقا بخشند ؛ اماکن تفریحی ،فرهنگی وورزشی دراین دیار بسازند ، دانشگاه ودانشسرا ومدارس مختلفی را برای فرزندان مزینانی که همه مستعد و توانایند به ارمغان بیاورند تا مجبورنباشند برای ادامه تحصیل مهاجرت کنند ودهها وعده دیگر که تنها ازبین این همه حضور، مردان وزارت نفت که هیچ ادعایی نداشتند به آنچه گفتند جامه عمل پوشاندند وحتی بیشتر از توانشان مزینان را آبادکردند. نعمت برخورداری ازگاز و ورزش مزینان مرهون این یاران کویری است.

فرزندان مزینان که می بینند دولتمردان درگرفتاری ومشغله پایتخت سخت درگیرند و چون بعضی از آنها رأی آرده ومست پیروزی انتخاباتیند وبعضی که شکست خورده اند ونتوانسته اند به قدرت بیشتر دست پیدا کنند و سردرگم این خیالند؛ خود آستین همت بالا زده اند وسراغ رؤسا رامی گیرند وبا انتظار درپشت درهای بسته وقرار ملاقاتی سخت! قولشان را یاد آور می شوند که گاه با بی مهری وگاه با لبخندی جواب رد می شنوند، اما از پای نمی شینند ومی روند تا روستایشان را شهر نمایند وبرکلنگ زنی های فراوان وپروژه های ناتمام سنگ بنا وتمام بگذارند.

پس از تکمیل پروژه گازرسانی به مزینان وحومه و افتتاح سالن ورزشی این روستای تاریخی ، با پیگیری های مستمر مدیر این سالن برای بهینه سازی بیشتر،  دربیست وپنجم تیرماه سال جاری جلسه ای با حضور مهندس شهاب الدین مجری طرح کمک رسانی به مناطق نفت خیز ومحروم کشور ، دکتر محسنی نماینده  شهرستان سبزوار، حجت الاسلام مداحی امام جمعه شهرستان داورزن ، مهندس کلاته معاون  فرمانداری شهرستان سبزوار و نمایندگان شورای اسلامی مزینان تشکیل شد ومقرر گردید که؛

ا - حصارکشی ، محوطه سازی سالن وپارک ، نرده کشی دیواری ونصب حلقه های بسکتبال با هزینه دویست وشصت میلیون ریالی که وزارت نفت آن را تأمین خواهد کرد انجام شود  2 - زیبا سازی پارک ومحوطه سازی سالن وپارک توسط فرمانداری صورت پذیرد وطرفین تاکید کردند که موارد فوق تا پایان شهریور  تکمیل وبه بهره برداری برسد.

طبق روال همیشه مهندس شهاب الدین وهمکارانشان در وزارت نفت به وعده خود عمل کردند ولی از فرماندار ی شهرمان خبری نیست ومتاسفانه بنا براعلام رضا اسدی مسئول باشگاه معلم شریعتی مزینان ومدیر مجموعه سالن  ورزشی پاسخ می شنود که : به مامربوط نیست به هرکه می خواهید بگویید...

توخود حدیث مفصل بخوان ازاین مجمل..



  • علی مزینانی
۱۷
شهریور
۹۱

                             .

به همت دفترمخابراتی شهیدامین آبادی  مزینان ،اینترنت پرسرعت ADSL,واردخانه های مزینان شد

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ بنابر اعلام مسئول دفتر خدمات فناوری واطلاعات ict مزینان (مخابرات شهیدامین آبادی )؛ با حضورمسئولین اداره مخابرات شهرستان سبزوار، فرماندار شهرستان سبزوار ، امام جمعه وبخشدار شهرستان داورزن ، سیستم اینترنت پرسرعت درمزینان راه اندازی شد.

ابراهیم مزینانی تاج افزود:پس از راه اندازی این سیستم وبا استقبال خوب شهروندان حدود پانزده خانواده از این فن آوری بهره مند شده اند که تعدادافراد متقاضی هرروز درحال افزایش است

وی اظهار امیدواری کرد که : مخابرات مزینان تا پایان سال جاری به درخواست اکثر شهروندان پاسخ مثبت خواهد داد وازاین پس اینترنت پرسرعت دراختیار علاقمندان به ویژه قشر جوان قرار می گیرد.

دفترفناوری واطلاعات ict  مزینان که به همت  بسیجی شهید حاج محمد امین آبادی درمکان فعلی ساخته شده است دربین مزینانی ها با عنوان مخابرات شهید امین آبادی معروف است که امیدواریم مسئولین شرکت مخابرات استان خراسان رضوی نیز به صورت رسمی این  مرکز  را مزین به نام  شهید والامقام مزینان نمایند.

درحال حاضر علاوه برکار مخابراتی دراین مرکز خدمات پستی نیز به شهروندان مزینانی ارائه می شود همچنین با افتتاح پست بانک از سال 86کلیه امورات بانکی وخدماتی ازقبیل یارانه به صورت رسمی درآن انجام می شود.


  • علی مزینانی
۱۶
شهریور
۹۱

ازحدیره تا باغستان

ره آورد سفربه مزینان

            مزینان از نگاهی دیگر(16 )                                                                            

بخش دوم

تا کنون فقط نامی ازحدیره شنیده ایم و کسی نمی داند معنای واقعی و یا وجه تسمیه اش چیست اما هرچه هست دیوارهای استوارش ازگذشته ای دور سخن می گوید . کارگرجوان خوش ذوق مزینانی که طبع شعرش را از پدران ومادرانش به ارث برده است ؛ چون هر مزینانی استعدادی شگرف درادبیات دارد چه آن کس که ملایی ومکتبی رادیده باشد و درسی خوانده باشد و چه آن پیرمردی که نه استادی دیده ونه نوشتن می داند به مانند عالمی صاحب سخن شعرمی سراید و خطبه می خواند.

 و این بار آن شاعرجوان نیز حدیره را حذیره می خواند و مدعی است که او دختر مأمون عباسی است! و شاید بیهوده نگفته باشد چون درمقابل کاروانسرای صفویه که برسر راه ابریشم ودربالای چشمه آب مزینان* اززمانی که شاه عباس راه راگم کرد ودستور بنایش راداد همچنان غریب افتاده است ودر این غربت سرا دیوارهایی قرارداشت که دربعضی کتب تاریخی از آن به عنوان کاروانسرای مأمونی نام برده شده وگفته اند یادگار دوران خلافت عباسیان برایران است . اما نمی دانم به تدبیر کدام نا آگاهی وبه بهانه بنایی جدید با خاک یکسان شد واکنون نه ازبنا خبری است ونه از آن ویرانه اثری ونه توپخانه قاحاری را کسی می داند که چه بود چه شد ،جز مشتی سیمان که درزیر خروارها خاک مدفون شده که می خواستند محلی برای سیاحان وگردشگران وتشنگان فرهنگ دوست ادبی  که برای دیدن خواستگاه فرزند کویر به مزینان می آیند باشد ؛ برای همیشه به فراموشی سپرده شده است وآن حدیره که به قول مزینانی ادیب محل دفن حذیره دختر مأمون عباسی است انتظارمی کشد که شاید نوبت به آن هم برسد تا بیل و کلنگی که سالها پیش دیوارهای ارگ ریگی را فرو ریخت آن رانیز به بهانه نوسازی برای همیشه محوسازد  واکنون من در داخل این مخروبه بنای تاریخی رد پای سارقینی را می بینم که به دنبال یافتن گنجی جای جای آن را کنده اند وخاکش را به توبره کشیده اند وحافظان آثار باستانی ایستاده وتماشا می کنند که شایدبه جادو وجنبلی کتیبه های به سرقت رفته از سردر شاه عباسی وحوض سر آب مزینان ومسجد پایین قلعه را برگردانند!

درآستانه درب ورودی حدیره که روبه خدا وقبله گاه سجود مومنانش باز می شود وچشم انداز قنات وچشمه آبی که  از کوه های سرخ سرچشمه می گیرد و با گذرازصحراها ودشتها ودامنه ها وکوه های سربه فلک کشیده بی تابانه دل سخت سنگها را می شکافد تا امید را به مردمان کویر بازنمایاند به تماشا می ایستم و می بینم که آن رود دراین جا سر از زیر زمین بیرون می آورد وبا سلام برمزینان بر دستان پیرزحمت کش که رنج بسیاری را برای آبادانی صحرا می کشد و درکناراین رود آشنا بالبخند پرازمهر وسپاس به درگاه فر ایزدی می نشیند وآنگاه لبان ترک خورده اش را که درستیغ نور بی تاب خورشید چون سفیدی شوره زارکویر درانتظارجرعه ای خشکیده ، غرق بوسه می نماید ومن امروز نظاره گر مهربانی آب وآئینه ام آن گاه که مادری کوزه ای بردوش برای فرزندانش ازسراوو میزینو* آبی گوارا  هدیه می برد

با صحرا وسبزی وچشمه  همراه می شوم و حدیره را پشت سرمی گذارم وبه دهانه نهر آب مزینان می رسم جایی که روزگارانی شاید دوقرن پیش اسلاف وگذشتگان ما در آنجا می زیسته اند ودر سالی که محرم وعید باستانی نوروز باهم تلاقی نموده اند وبعضی از مردمان آن زمان به مصلحت اندیشی شیخی بزرگ که همانند پیامبری برایشان وعظ وخطابه می گفته گوش نسپردند وعید را بر عزا مقدم داشتند* همانند قوم نوح به عاقبتی سخت گرفتار شدند وحتی ازتنور خانه هایشان آب فورا ن می کند ومزینان قدیم با سیلی عظیم نابود می شود و مردمانش که به دعای آن پیرطریقت سالم مانده اند مزینان نورا برانگاره شهری درجای فعلی آن بنا می کنند وگویی با تدبیر معمارانی زبردست خیابان کشی وکوچه های وسیع را باترسیم نقشه ای  شهری  و بناهایی گنبدی شکل که زمستانشان گرم وتابستانشان از گرما درامان باشند می سازند وچون این دیار برای تاجران وکاسبان ودوره گردان شناخته شده است بازاری با دو طرف شرق وغرب و دکانها ومغازه های فراوان ومساجد وهیئات و  مکتبخانه و تلفنخانه وگرمابه ساخته می شود که درنوع خود بی نظیراست. شاید استادان ومعماران چیره دست وکاردان آن دوران می دانستند که زمانی خواهد آمد که مزینان دوباره همجون هزار ویکصد سال پیش به تعبیر حدود العالم من المغرب الی المشرق به تاریخ خویش برگردد ودوباره شهری شود با دوائر دولتی وکارگاه وکارخانه های فراوان که جوانانش برای یافتن لقمه ای حلال وگذران زندگی مجبور به مهاجرت نشوند .

اکنون من بردهانه نهرآب مزینان ایستاده ام جایی که دیگر نه از زمزمه مرد کوزه گر که به اعجاز مشتی خاک وآب ودستان هنرمندانه اش استادانه از آن ظرفی برای نوشیدن آب ساخته خبری است ونه از داش* اوکه کوزه ها وتون گلی های * خامش را درآن قرار دهد وپخته شود اثری مانده است...

ادامه دارد...

·       * نهر آب مزینان معروف به سر اووه میزینو ،بسیارگوارا است وازقدمت هزاران ساله برخوردار است

·       *  سراوو میزینو، سرآب مزینان (لهجه مزینانی که نشأت گرفته از فارسی دری است)

·       *  این داستان را پیرمردان مزینان برای نگارنده بیان کرده اند

·       *  داش ؛ کوره ای که کوزه ها درآن پخته وتبدیل به سفال می شود


  • علی مزینانی
۱۵
شهریور
۹۱

طی جلسه ای تدابیر دهیار ی مزینان برای رفع سد معبر درمزینان به کسبه ومغازه د اران بازار اصلی اعلام شد.


به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ بنا براعلام دهیار مزینان جلسه رفع سد معبر با حضور کسبه ومغازه داران بازار اصلی مزینان دوشنبه سیزدهم شهریورماه در دفتردهیاری برگزار شدوطرفین پیرامون رفع سد معبر به بحث وتبادل نظر پرداختند.

 دراین جلسه  مهدی مزینانی دهیار مزینان درخصوص مشکلات تردد اتومبیلها به خصوص درروزهای پایانی تابستان توضیحاتی را برای شرکت کنندگان درجلسه ارائه نمود واز کسبه خواست که قبل از آنی که برخوردی از طرف مسئولین مربوطه انجام شود ؛ مغازه داران در برطرف نمودن دغدغه های دهیاری اقدام نمایند .

درادامه این جلسه، مغازه داران نیز ضمن تشکر از فعالیت خوب دهیاری قول مساعد دادند تا در زیبا سازی بازار همکاری لازم را داشته باشند.

  • علی مزینانی
۱۳
شهریور
۹۱

شاهدان کویرمزینان؛ راه دسترسی مزینان به داورزن وارتباط آن با جاده اصلی تهران، مشهد گاهی موجب داغدارشدن خانواده های مزینانی شده است .
متاسفانه با گذشت حدود سی سال از احداث این راه آسفالته هیچ اقدامی برای تعریض ومرمت آن نشده وبا اندک انحرافی از وسیله نقلیه درحال سبقت، حادثه ای نا گوار روی می دهد.
 مطلب زیر درخواست دهیار زحمتکش وپرتوان مزینانی است که کمرهمت رابسته تا مشکلات این ناحیه را درحد ممکن مرتفع نماید. لذا با تشکر ازدوستان عزیزمان در داورزن که این گفتگو را با برادرآزاده حاج مهدی مزینانی دهیار خوب مزینان داشته اند بدون هیچ تغییری تقدیم خوانندگان شاهدان کویر می شود امید است که مسئولین امر نیز به آن التفاطی داشته باشند.



عرض کم جاده دسترسی مزینان به داورزن واژگونی چندین خودرو را به همراه داشته است

داورزن شناسی به نقل از اخبار داورزن:دهیار روستای مزینان از کم عرض بودن محور دسترسی این روستا به شهر داورزن و محور سبزوار – شاهرود انتقاد کرد.
مهدی مزینانی در گفتگو با خبرنگار ما با بیان این مطلب افزود : عرض کم این جاده با بروز حوادث ناگوار رانندگی نیز شده است
وی با اشاره به واژگونی چندین خودرو طی ماه گذشته در این محور دسترسی تصریح کرد: متاسقانه عدم توجه اداره راه و ترابری سبزوار به مکاتبات  دهیاری و شورای  اسلامی روستای مزینان باعث افزایش نارضایتی مردم از این اداره شده است 
 وی ادامه داد : این محور علاوه بر آنکه  جاده دسترسی به روستای مزینان می باشد جاده دسترسی 4 روستای کلاته مزینان ، غنی اباد، سویز و بهمن آباد نیز می باشد .
دهیار مزینان همچنین از وضعیت نامطلوب آسفالت این جاده انتقاد کرد و گفت : آسفالت این جاده بیش از 20 سال عمرداشته که هم اکنون قسمتهایی از آن نیز کنده شده است . مهدی مزینانی با اشاره به اقدامات  شورا و دهیاری این روستا  گفت :این  دهیاری و شورای اسلامی روستای مزینان مکاتباتی با راه و ترابری برای مرمت و روکش آسفالت این محور دسترسی 5 روستا انجام داده که البته هنوز پاسخی دریافت نکرده است .
روستای مزینان یکی از بزرگترین روستاهای بخش داورزن و زادگاه دکتر علی شریعتی می باشد .
بافت قدیمی این روستا نیز در فهرست اثار تاریخی کشور قرار گرفته است . نزدیک به 5 هزار نفر از جمعیت این بخش در مزینان و 4 روستای پیرامون زندگی می کنند

منبع : داورزن شناسی

  • علی مزینانی
۱۲
شهریور
۹۱

ازحدیره تاباغستان

ره آورد سفربه مزینان


مزینان از نگاهی دیگر(16 )

 بخش یکم

تا به امروز برای من که یک کویری هستم دوست داشتن کویر معنا و مفهومی نداشت و نمی دانستم که چرا فرزند شایسته کویرمزینان ، آن گونه عاشقانه در کتاب کویرش از مزینان و مردمان قدرتمند و مغرورش که شهریان را دهاتی می خوانند و خود را شهری معرفی می نمایند؛ می گوید!

امروز گذری دوباره به مزینان داشتم روستایی دردل کویر سوزان و تفتیده ای که تا چشم می بیند فقط شوره زارهایی است که در انتظار قطره بارانی لَه لَه می زند وزمین ترک برداشته وگون هایش آب را  فریاد می کنند  ودر دور دست آن سرابی که تشنگان را می فریبد اما امیدوار نگه می دارد

همیشه ما ازگرمای تابستان درشهر می نالیم وبا اندکی گرم شدن هوا به پناه سایه ای فرومی خیزیم  ویا خود را درسرمای کولرهای آبی و گازی محصور می نماییم اما مردمان کویر مزینان با خروس خوان به قصد به کف آوردن لقمه ای حلال وکسب روزی حلال از خانه بیرون می آیند و تانماز شام با عرق جبین وکدیمین  زحمت می کشند و فقط به شوق حضور در مسجد و نماز ونیایش و شب را در کنار اهل و عیال بودن دست ازکار می کشند و به خانه بر می گردند و شب و شب نشینی برای روستائیانی همچون من که از نسل پیشین هستیم و خاطرات روزگاران گذشته هنوز نقل محافل دوستانه امان است معنایی دیگر دارد .

در آن روزگار نه چندان دور یعنی دوسه دهه قبل، ما طفلکان مردمان سخت کوش کویر به انتظار شب وهمراهی با همسایگان وبه مهمانی رفتن دسته جمعی گاه چند خانواده به خانه همسایه ای می رفتیم لحظه شماری می کردیم و چون خیمه شب زده می شد وماه وستارگان بی شمار آسمان مزینان پدیدار می شدند درروشنایی چراغ گرسوزی شام شاهانه ای که یا آبگوشت بود و یا گورماستی* و اِشکنه ای* ودرشب علفه پلویی با اجار پخته ای* را باولعی خاص می خوردیم وچون تکالیف مکتب خود را به خوبی نوشته بودیم به همراه پدر و مادر و برادر و خواهرانمان به شب نشینی می رفتیم .پدرها قصه امیرارسلان وحسین کرد شبستری می خواندند ومادران از بافتن تنه وگلیم وجاجیم  ویا نامه پسرانشان که ازتهران فرستاده بودند می گفتند ومابچه ها هم چشممان به مجمعه ای بود که میزبان می آورد وتخمه های تف داده هندوانه وخربزه ای که به صورت ماهرانه ای درآن چیده شده وپس ازان استکان های چایی که بزرگترها هورتی بالا می کشیدند وما به تقلید ازآنها حبه قندمان را در استکان چای می ز دیم وپس از آن کلی درنگاه غضب آلود زن میزبان که گاه سفارش می کرد که : قند برای دندان بجه ها خوب نیست ؛ هی چایمان را فوت می کردیم و سپس قلپی ازآن را سرمی کشیدیم وبعداز ان پوست کامها راجمع می کردیم که فردا ی آن روز با دوستانمان بازی کنیم.

ظهرمزینان گرمایش برای دیگران طاقت فرسا وبرای من شورحالی دیگردارد نمی دانم چرا اما هرگاه درضل گرمای کویر به صحرای مزینان ویا حتی دقی ها* وزمینهای بایرش می روم یا سخنران می شوم وبرای ساکنان صحرا وبیابان وعظ وخطابه می گویم ویا شاعر می شوم وشعروشاعریم گل می کند وهمانند سعدی وحافظ غزل وقصیده های عارفانه می سرایم ویا نویسنده ای می شوم که اگر قلم وکاغذی باشد همانجا کتاب کویر را دوباره می نویسم آن چنان که شریعتی نوشت البته نه به استادی  ومهارت وچیره دستی او هرچند براین اعتقادم که دیگر هیچ اثری مانند آن خلق نخواهدشد. چون دیگر شریعتیی نخواهد آمد!

در ظهر مزینان به صحرا پناه می برم جایی که خورشید همین نزدیکی است وآسمان در چهارسوی مزینان به زمین گره خورده است ومن راهم را به غربی ترین نقطه تاریخی این دیار یعنی حدیره ادامه می دهم .

حدیره که تنها نامی از آن شنیده ایم وتاریخش را بدرستی نمی دانیم . جایی که فقط دیوارهایی به قدمت قرنها با قامتی خمیده سربر آسمان دارند .ومن تا کنون آن را به این زیبایی از نزدیک ندیده بودم...  

ادامه دارد...

  *اجار به فتح الف نوعی سبزی شبیه به تره که روستاییان با مخلوط از برگ چغندروریش بز و خله خلونجه ودیگر گیاهان خودرو وخمیراز آن آش خوشمزه ای درست می کنند که معروف به آش علفی است

*دقی به کسردال وتشدید قاف زمین های خشک ولم یزرع

*گورماست: گُرماست هم می گویند ، غذایی که از ماست و شیردرست می شود وبسیار مقوی و مغزی است.

* اشکنه : غذایی ساده که در بعضی جاها به آن کله جوش و کمه جوش هم می گویند که با مخلوط دوغ و روغن و پیاز و گاهی گردو هم به ان می آفزایند و رب و یا گوجه فرنگی درست می کنند و در بسیاری از روستاهای سبزوار مرسوم است

  • علی مزینانی
۱۲
شهریور
۹۱
اجلاس عدم تعهد درتهران موجب تعطیلی شاهدان کویرمزینان

با برگزاری اجلاس سران کشورهای جنبش عدم تعهد درتهران ،تهرانی ها فرصت را غنیمت شمرده ودرایام تعطیلی پایتخت را به مقصد اماکن تفریحی وزیارتی ترک کردند.

 شاهدان کویرمزینان نیز ازاین تعطیلی بی نصیب نماند وبا سفر مدیر این وبلاگ به مزینان ومشهدمقدس چندروزی ازفضای مجازی بیرون آمده ودرعوض با کلی اخبارجدید ومطالب تازه ازالهامات کویر برای خوانندگان گرامی باردیگر فعالیت خودرا ازسرمی گیرد 

مزینان

نمی دانم چرا هرگاه مافرزندان کویرمزینان، پا برروی این خاک می گذاریم خواستگاهمان جلوه ای دوباره برایمان دارد

پس منتظراین دوباره دیدن وشنیدن ازمزینان با نگاهی ازحدیره تا باغستان باشید

همه صحبت ازبودجه یک میلیاردی وتکمیل پروژه مجتمع فرهنگی دکتر علی شریعتی می نمایند

اینترنت پرسرعت درمزینان راه اندازی شد

مجتمع بهزیستی مزینان همچنان منتظرشماست مزینانی وغیرمزینانی 

باشگاه مزینان وورزش بانوان مزینانی

و...

  • علی مزینانی