بایگانی خرداد ۱۴۰۰ :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۴ مطلب در خرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

۲۱
خرداد
۰۰

کرج - ایرنا - مدیرهماهنگی واحدهای مسکن مهر شهرجدید هشتگرد از متقاضیان مسکن مهر این شهر که واحدهای آنها بالای ۸۸ درصد پیشرفت فیزیکی است، خواست تا هرچه سریع تر برای تکمیل پرونده خود اقدام کنند.

علی مزینانی روز شنبه  در گفت و گو با ایرنا به تشریح مشکلات عدم اقدام برخی متقاضیان برای فروش اقساطی(دریافت دفترچه اقساط) واحدهای مسکن مهر شهر جدید هشتگرد پرداخت و افزود: در صورت عدم اقدام متقاضیان، مشمول جرایم خاصی همچون سود دوران مشارکت، افزایش کارمزد بانک از چهار درصد به ۱۸ درصد، کوتاه شدن طول دوران اقساط و به تبع آن افزایش قسط، خواهند شد. 

وی گفت: عده‌ای از متقاضیانی که فروش اقساطی انجام و کارت قسط دریافت کرده‌اند اما از تحویل واحد خود سرباز می زنند نیز در صورت عدم تحویل واحد طبق مصوبه شورای مسکن هزینه نگهداری به آنها تعلق خواهد گرفت و مشمول اخذ مالیات از خانه‌های خالی خواهند شد.

مزینانی افزود: با توجه به اینکه پیمانکار پروژه ها را تکمیل و تحویل داده، درصورت بروز هرگونه مشکل در ساختمان، مسوولیت آن به عهده متقاضی خواهد بود.

وی گفت: یکی از امتیازات دریافت کارت قسط، در حال حاضر  باتوجه به هماهنگی به عمل آمده با بانک مسکن، ارائه سفته با ظهرنویسی یکی از اقوام درجه یک بوده و نیاز به معرفی ضامن کارمند با نامه کسر از حقوق نیست.

مدیر هماهنگی واحد مسکن مهر شهرجدید هشتگرد خطاب به خریداران مسکن مهر که کارت قسط تسهیلات دریافت کرده‌اند گفت: لازم است این گروه از تسهیلات‌گیرندگان از بانک مسکن، نسبت به بازپرداخت به موقع تسهیلات دریافت شده و واریز به موقع اقساط خود اقدام کنند تا بانک مسکن بتواند از محل بازگشت منابع تسهیلاتی مسکن مهر به خانه‌دار شدن سایر متقاضیان تسهیلات مسکن کمک کنند.

وی در پایان از همکاری برخی خریداران مسکن مهر در بازپرداخت اقساط تسهیلات دریافت شده برای واحدهایی که فروش اقساطی شده‌اند تقدیر کرد و گفت: اگر چه در حوزه تسهیلات مسکن مهر نیز بانک مسکن با موضوع مطالبات معوق مواجه است اما بخش قابل توجهی از خریداران مسکن مهر اقساط خود را به موقع پرداخت می‌کنند که قابل تقدیر است.

عملیات ساخت حدود ۵۰ هزار واحد مسکونی مهر از سال ۸۷ در شهرجدید هشتگرد آغاز شده که بیش از ۹۰ درصد آنها تکمیل و واگذار شده است.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۹
خرداد
۰۰


در منتهی الیه آرزو
در هیاهوی آمال و آلام و آبرو
در سراشیبی خواستن های پی درپی
و در نیاز سایه بان های کویر تفتیده
آن جا که نفس به سرابی آمیخته
و امید به گذر رهگذری راه بلد
با مشکی آغشته حتی به جرعه ای
تنها و تنها انسانم آرزوست!
کالایی که دیگر سخت پیدا می شود
متاعی که بازرگانان به بزرگان فروختند
و گویی چند سالی است که دیگر تولید نمی شود
تحریم آن را هم ممنوع الورورد کرده است
شاید روزنه ای پیدا شود
یا نه از کمربندی یک شهر بتوان دور زد
این روزها مهر دیگر نگاهبانی ندارد
منهای آن نیز کدام درد را دوا می کند
همه ی پچ پچه ها تنها برای سلاخی آن است
دستی که به اطاعتش بلند شود قطع می گردد
و لبی که به ستودنش گشوده شود لال می شود
چوبه ی داری، از تنفر انتظار لبخندی را انتظار می کشد
و دیگر شاعر پاییز را هم از یاد برده است
آه که دلم پر می کشد برای لحظه ای دویدن
در کوچه های تو در تو
و ولوله ی طفلکانی که جایی برای بازی ندارند
با خود می گویم چرا پس عمو زنجیر باف نمی آید
اصلاً او زنجیر ما رو بافته؟!
اگه بافته آیا پشت کوه انداخته؟!
«کدام کوه؟
همان کوهی که در آن غار داره های بله»
نکند بچه آهو هم به کمند صید گرفتار شده...
می خواهم بر اسب دلدل سوار شوم
تفنگ برنو را بردارم
و با آوازی دشتی
همان که فایز می خواند
«سرکوه بلند دو دو کنم مو»
با تاخت به نجات برّه آهو بروم
اما مرد صیاد
با نگاهی مظلومانه فریاد می زند:
«به کجا چنین شتابان!»
صدایش شبیه گرسنه ای است
و می گوید که بچه هایش نیز به انتظار لقمه ای نان هستند
اکنون درمانده ام
آیا در کوره ی آهنگری
می توانم خنجری بسازم نیشش زفولاد
که بر دیده زنم و دل گردد آرام
هرگز
نه توان دیدن صید را دارم
و نه می توانم التماس صیاد را نادیده بگیرم
به کنار برکه ای می روم
می خواهم عطش دل را به مشتی آب خاموش کنم
صدایی فریاد می زند:
«آب را گل نکنید
در فرودست انگار کفتری می خورد آب...»
غمگین به سایه ی درختی پناه می برم
سیره ای در گوشه ای پر می شوید!
زنی چادر گلدار به سر
برای پر کردن کوزه اش
که انگار تمام سرمایه ی حیات اوست
خرامان خرامان به برکه می رسد
ناگهان آب شلاقی بر تمامی آرزوی او می زند
و کوزه از دستانش رها می شود
و من درمانده و حیران
همراه با نگاه های ناامید او می خوانم:
«کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش»

تقدیمی؛ علی مزینانی عسکری

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۰
خرداد
۰۰

 


آواز صلح مرد آتش نشان مزینانی در آتش

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، می گوید بارها مرگ را نزدیک خود دیده است در میان آتش ، ولی ،باز به دل شعله ها زده است تا باردیگر شوق نجات را در چشمان حادثه دیدگان ببیند. می گوید دستانی که در دستانت گره می خورند به امید نجات ، جان زندگی ات هستند و امید.

ابوالفضل مزینانی ، آتش نشانی است خوش صدا، آواز که می خواند تو را می کشاند به دنیای صلح. آواز صلح در آتش.

 در میان دود و آتش، ارتفاع و خطر، مردانی آهنین اما مهربان با قلب هایی همچون دریا بزرگ و آبی خود را به مهلکه حادثه می زنند تا نجات دهند آنانی باشند که گرفتار شده اند. روح هایی لطیف دارند این مردان.

در بین این مردان، ابوالفضل مزینانی، جوانی است 30 ساله که به جز نترسیدن از خطر و عشق به نجات و امداد ، صدایی دارد خوب که با شنیدن نوای آوازش به دنیا صلح می روی و امنیت؛ آواز صلح در آتش .

با ابوالفضل مزینانی(فرزند سیدمحمد و نوه تعزیه خوان پیشکسوت زنده یاد میرزانوراله مزینانی)،متولد نوزدهم مرداد سال 1370 ، دانش آموخته  مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد رشته نرم افزار در رکنا به گفتگو نشستیم و او از اولین رویارویی با مردان آتش نشان تهرانی تا نخستین عملیات نجات و آرزویش برای هم آواز شدن با همایون شجریان و علیرضا افتخاری گفت.



آتش نشانی را به کارمندی بانک ترجیح دادم

ابوالفضل مزینانی در پاسخ به این سوال که چرا آتش نشان شدن را انتخاب کرد و چرا به دنبال آواز حتی مدلینگ نرفت گفت : کامپیوتر تدریس کردم، دوربین مدارس بسته نصب می کردم و... خیلی شغل ها را امتحان کردم ،  در آزمون استخدام بانک شرکت کردم ولی در آخر وقتی نتیجه آزمون آتش نشانی آمد با خودم گفتم ؛ همین است ! انتخاب نهایی من همین است ؛ انتخاب ورود به دنیای نجات و کمک. در خودم نمی دیدم که پشت میز بنشینم.  5 سال است که در سازمان آتش نشانی در خدمت مردم تهران هستم. آتش نشانی هیجان دارد. گاهی اوقات هم ممکن است کار دستت دهد مانند تمام کارهایی که هیجان دارد اما عشق نجات، لذتی دارد که باید تجربه شود تا درک شود.

پایه و اساس ورزش در وجودم بود

سیدابوالفضل مزینانی می گوید: برادرانم پیگیر ورزش کشتی بودند و من هم به دنیای آنها کشیده شدم و همچنان این رشته ورزشی را دنبال می کنم. البته مثل اکثریت پسران به فوتبال هم بی توجه نیستم و بازی می کنم.
پیشنهادهای خوب مدلینگ را رد کردم

وی در پاسخ به این سوال که چرا مدل یا بازیگر نشدید؟ تاکید می کند: بازیگر تئاتر بودم اما آتش نشانی جای خود را بیشتر در زندگیم پر کرد . بهتر است اینگونه بگویم که دقایق کار در فضای آتش نشانی ،وقت تمرین و حضور بر صحنه تئاتر را از من دور کرد و اینگونه شد که از صحنه تئاتر دور شدم .  ترک شیفت برای رساندن خودم به اجرای تئاتر سخت بود. پیشنهادهای خوبی هم برای بازی در تئاتر و سریال شد اما یا باید بازیگری را انتخاب می کردم یا آتش نشانی و من آتش نشانی را انتخاب کردم .در کار مدلینگ هم پیشنهادهای خوبی داشتم ولی به دلیل مسائل و ضوابطی که به شغلم (آتش نشانی) مربوط بود مجبور شدم این پیشنهادها را رد کنم.  ولی تمایل به پیگیری هم بازیگری و هم دنیای مدلینگ را دارم .


در 9سالگی اولین امداد را تجربه کردم

مزینانی می گوید :پدرم نظامی بود و ما ساکن شهرک توحید بودیم. اولین مرتبه که عملیات آتش نشانی و تلاش مردان آتش نشان برای نجات را دیدم به حادثه سقوط هواپیمای سی - 130 بر می گردد ( ساعت ۱۴ روز ۱۵ آذر ۱۳۸۴) که در شهرک توحید سقوط کرد و خبرنگاران جانباختند. اولین رویارویی من با آتش نشانی آن روز و در آن حادثه بود.


اولین نجات، جان یک گربه بود

سیدابوالفضل مزینانی درباره اولین عملیات نجاتی که خودش ناجی بود چنین می گوید :  یک گربه را نجات دادم.  ساعت 3 نصف شب تماس گرفتند که  گربه و بچه هایش در کانال کولر گرفتار شده اند . اعزام شدیم، من داخل کانال کولر رفتم و گربه و بچه هایش را نجات دادم. این اولین عملیاتی بود که در آن حضور داشتم و گربه ها را نجات دادم.


نجات کارگران محبوس در اتاق شیشه ای

می گوید که اولین رویارویی با مرگ را در حادثه آتش سوزی بازار گل داشت و در خصوص آن روز چنین توضیح می دهد :  آتش به جان بازار گل افتاده بود .کارگران بازار گل ( که اکثرا افغانستانی بودند )در اتاق شیشه ای که از بیرون در آن بسته شده بود میان شعله های آتش گرفتار مانده بودند. به محل که رسیدیم  7 یا 8 کارگر افغانستانی را دیدیم که در یک اتاق گیر افتاده بودند. در شیشه ای بود اما از ترس کارفرما شیشه را نمی شکستند که جانشان را نجات دهند. برای نجات آنها روی پشت بام و رفتیم ؛ شعله های آتش زبانه می کشید و هر لحظه نزدیک و نزدیک تر می شد و گرما بیشتر . عملیات ساده ای نبود ، میان شعله های آتش که گرداگردم را فرا گرفته بود برای اولین مرتبه مرگ را در چند قدمی خود دیدم ؛ اولین رویارویی با مرگ در علمیات بازار گل بود .


اولین رویارویی با مرگ

سیدابوالفضل مزینانی ادامه داد :شعله های آتش بسیار زیاد بود و محله را سرخ کرده بود. من سر لوله آب را دستم گرفته بودم و روی سوله عملیات انجام می دادم. نفسم میان دود کم آورد، آن بالا حرارت به آدم فشار می آورد و توان آتش نشان را می گیرد.حتی دود و گرما زیاد حال یکی از همکاران را در عملیات برهم زد و  با اورژانس رفت و چند روزی بستری شد. حرارت باعث می شود که رگ های بدن گشاد شود و پمپاژ قلب خون را به تمام ارگان های بدن نرساند. این اتفاق برای من هم رخ داد ؛ بالای سوله بودم ؛ میان آن همه آتش و دود ، خبر نداشتند آنجا گیر افتاده ام . بخت با من یار بود و معاون ما عباس محقق به کمکم آمد و  جان سالم به در بردم. ما ماسکی داریم که دیمن ولو روی آن دارد و کارش رساندن اکسیژن از سیلندر به ماسک است. دیمن ولو یک دکمه دارد که وقتی ماسک بخار می کند یا اکسیژن کم می آوریم، دکمه را فشار می دهیم چند برابر هوا وارد ماسک می شود. تصور کنید چقدر حالم در شرایط وخیم بود که حتی  توان فشردن دکمه را  نداشتم .بدنم به اصطلاح خالی کرده بود. دقیقا نمی دانم چه اتفاقی افتاده بود ولی از لحاظ بدنی بریده بودم و اگر معاون عملیات مرا نمی دید شاید الان نبودم.

صدای تغزیه خوانی پدربزرگ را به ارث بردم

مزینانی که پیش تر از صدای خوش آن گفتیم می گوید: ارث پدر بزرگم است . خانواده می گویند ابوالفضل صدایش را از پدربزرگ ارث برده است . پدربزرگم تعزینه خوان بود. پدربزرگم کار تعزیه و مداحی انجام می داد. شاید خیلی ها ندانند که تعزیه در دستگاه های موسیقی سنتی خوانده می شود.  یک تعزیه خوب ،کلاس کامل درس دستگاه های موسیقی سنتی ماست. شاید پایه خوانندگی من اینجا بوده و بعد سعی کردم آن را به نتیجه برسانم و درست خواندن را یاد بگیرم. به همین دلیل تحت نظر استاد مظفر شفیعی (یکی از بزرگان موسیقی سنتی) دوره ای کوتاه و پس از آن زیر نظر استاد محمدی یکسال آموزش دیدم.


سعی می کنم مانند همایون و علیرضا قربانی بخوانم

سیدابوالفضل مزینانی در ادامه به  آرزویش در همخوانی با همایون شجریان،  علیرضا قربانی می گوید : قطعا این آرزوی خیلی هاست. من بسیاری از اوقات که خانه تمرین می کنم همایون شجریان و علیرضا قربانی را در نظر می گیرم و سعی می کنم مانند این اساتید بخوانم. دوست دارم با همایون شجریان و علیرضا قربانی بخوانم. اما جایگاه آنها بالاست.
دو بیت با صدای استاد شجریان برای آن که زندگی با آن بگذرد

او با اشاره به آوازی که همیشه زمزمه می کند، می افزاید: استاد شجریان خوانده است. " نیکی و بدی که در نهاد بشر است / شادی و غمی که در قضا و قدر است / با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل / چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است" در این وانفسای اقتصادی و وضعیت موجود که همه با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند با زمزمه این دو بیت زندگی می گذرد.

حادثه پلاسکو مرگ تدریجی ما بود

او تلخ ترین خاطره اش را اینطور تعریف می کند: دو سال از آمدنم به آتش نشانی گذشته بود که حادثه پلاسکو اتفاق افتاد، 5 نفر از آنهایی که شهید شدند، هم دوره من بودند و با 2 نفر از آنها صمیمی بودم و این صمیمت از برنامه تلویزیونی به نام "آقای آتش نشان" که همراه هم در آن شرکت کرده بودیم شکل گرفت ؛ با یکدیگر هم تیمی در این مسابقه بودیم . لحظات امداد و نجات در حادثه پلاسکو، مرگ تدریجی برای ما بود. یکبار می گفتند که پیام از آنها آمده... یکبار می گفتند زنده اند... لحظات تلخ و سیاهی بود . آرزو می کردیم همکارانمان را زنده بیابیم ولی آرزویمان به نتیجه دلخواه نرسید و جان باختند. از حادثه پلاسکو به بعد خیلی حال روحیه ام بهم ریخت، تا یکسال بی دلیل در خلوت خود گریه می کردم ،شرایط خوبی نداشتم، حتی  در روابط اجتماعی ام  تاثیر گذاشته بود  و افسرده شدم ولی به مرور، روحیه ام را درمان کردم .

این آتش نشان در ادامه  در توصیف کلمات زیر می گوید:

جوانان ایرانی:  اوضاع خوبی نیست.

بیکاری: کار یک نیاز اولیه است که اکثرا به آن نمی رسیم.

ازدواج:  الان سخت است. شرایط اقتصادی ازدواج را سخت کرده است .

آتش: ما باید با آتش رفیق شویم.

کمکم کن: امیدوارم هیچ کس روزی به زبان نیاورد. در هیچ زمینه ای.

آوازی که آرام است؟ تصنیفی از استاد افتخاری که می گوید: "خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن/ ز غم های دیگر غیر از غم عشقت رها کن / تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری / شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن" یک جمله از بزرگی شنیدم که می گفت: "شاید خیلی از مواقع بنده خوبی نباشیم و بگوییم خدایا ما بندگی بلد نیستیم ولی تو که خدایی بلدی و باید آرامش ما باشی." این جمله در وجودم نشست. شما هم این جمله را یادتان بماند.

موسیقی: مأمن دردهای ماست. جایگاهی است که به آرامش می رسیم.موسیقی تمامیت است و همه چیز در موسیقی است.

ایران: یاد آهنگ همایون شجریان افتادم. "دور از تو بادا اهرمن / ایرانِ من، ایرانِ من" این آهنگ را خیلی دوست دارم و هر روز آن را گوش می کنم. هر بار بگویند ایران یاد این آهنگ می افتم. دنیای حرف است این آهنگ و آواز.

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۱۰
خرداد
۰۰

سمیرا شاهیان  | شهرآرانیوز - مدتی است «رادیوپیوست» (پی وست) با مدیریت و کارگردانی همشهری مان، سعید مزینانی، به جمع پادکست‌های فارسی اضافه شده و مخاطبان خودش را هم جذب کرده است. مزینانی، مدیر هنری و طراح گرافیک، کارش در این حوزه را از مشهد آغاز کرده است. او حدود ۱۰ سال است که استودیویی راه اندازی کرده و از زمان مهاجرتش به تهران در پایتخت کارش را ادامه می‌دهد.

سازنده رادیوپیوست در سال‌های حضورش در مشهد، چندین برنامه ازجمله «گاف» شامل سخنرانی‌هایی درباره طراحی گرافیک، «چهارگاه» برنامه سه شاخه‌ای شامل گرافیک شهری و نقاشی دیواری و هنر معاصر و «هفت شهر» دربردارنده موضوعات هنر‌های شهری را با همکاری معاونت امور هنری شهرداری مشهد برگزار کرده بود. علاقه شخصی او فعالیت در زمینه هنر، چه فضای هنر‌های تجسمی و چه دیگر شاخه‌های هنری است، اما از آنجا که با هنرمندان فعال در شاخه هنر‌های تجسمی بیشتر آشنایی دارد، ادامه همکاری اش با نگارخانه داران، او را به ایده راه اندازی پلتفرم پیوست و زیرمجموعه آن یعنی رادیوپیوست رسانیده است. مزینانی همچنین سررشته‌ای از عکاسی دارد و زیر نظر دو تن از استادان سرشناس این رشته در مشهد یعنی حمیدرضا گیلانی فر و کیارنگ علایی آموزش دیده است. برای آشنایی بیشتر با پادکست رادیوپیوست با سعید مزینانی گفتگو کرده ایم که در ادامه می‌آید.

نتیجه یک دغدغه شخصی

این روز‌ها تقریبا همه ما اصطلاح کسب وکار‌های پلتفرمی را می‌شنویم و به کار می‌بریم. اینستاگرام و گوگل، نمونه‌هایی از پلتفرم‌های بین المللی است و پلتفرم‌های مشهوری نیز در حوزه‌های فرهنگی و تجاری وجود داردکه مثال‌های خوبی از پلتفرم‌های موفق و پرمخاطب در فضای اینترنت کشور خودمان هستند. پلتفرم پیوست نیز نمونه دیگری است که به سرپرستی سعید مزینانی، تولید شده و در واقع پلتفرم تولید محتوا در حوزه هنر‌های تجسمی است که ایده آن با توجه به گسترش شبکه‌های اجتماعی و امکاناتی که از طریق نرم افزار‌های آنلاین به دست آمده، ایجاد شده است؛ او می‌گوید: ایده کار حاصل یک دغدغه شخصی بوده و اینکه فضای هنر‌های تجسمی ایران نیاز به تولیداتی در حوزه شنیداری، نوشتاری و ویدئویی دارد و از حدود ۲سال پیش پلتفرم پیوست را با همکارانم راه اندازی کرده ایم.

مزینانی در پاسخ به این سؤال که چرا در حوزه هنر‌های تجسمی که دیداری هستند باید تولید محتوای شنیداری داشته باشیم، می‌گوید: ما علاقه‌مند بودیم در میان پادکست‌های مختلفی که این روز‌ها تولید و منتشر می‌شود، یک رادیو تجسمی خوب بسازیم که بتوانیم از صدای هنرمندان و دست اندرکاران حوزه هنر آرشیو شفاهی گردآوری و از طرفی بتوانیم موضوعات مختلف را انتخاب و درباره آن بحث و گفتگو کنیم.

او خاطرنشان می‌کند: اولین سؤال برای خودمان این بود؛ درباره هنر‌های دیداری چگونه می‌شود محتوای کاملا شنیداری تولید کرد، اما به هر حال خلأ نبود پادکست در حوزه هنر‌های تجسمی هم احساس می‌شد. با اینکه برای پادکست، موضوعات شاعرانه‌ای نداشتیم، خیلی زود به پاسخ این سؤال رسیدیم، زیرا فضای هنر‌های تجسمی با خیال و ایده‌های ذهنی سروکار دارد و رادیو هم می‌تواند نوعی خیال انگیزی در ذهن مخاطب ایجاد کند.

از نگاهی به تولد هنر تا رویداد‌های هنری

تاکنون ۴ شماره از پادکست رادیوپیوست منتشر شده و هر شماره، محتوایی ۴۰ دقیقه‌ای درباره موضوعی خاص داشته است که به شکل یک مجله شنیداری برای استفاده مخاطبان موجود است؛ مزینانی می‌گوید: در فصل اول درباره موضوعات کلی و مهم در حوزه هنر‌های تجسمی صحبت کردیم. اولین شماره نگاهی به تولد هنر معاصر در جهان بود، شماره بعدی هنر معاصر در ایران که شامل تاریخچه کوتاهی از هنر معاصر در ایران بود و در دو شماره بعدی هم درباره نقد آثار هنری و اتفاقات هنری سال ۹۹ صحبت کردیم.

مراحل کار در رادیوپیوست که روی پادگیر‌های مختلف بارگذاری می‌شود با برگزاری جلسات تحلیلی هفتگی آغاز می‌شود. مزینانی توضیح می‌دهد: معمولا پادکست‌ها با تعداد عوامل محدود تولید و منتشر می‌شوند، اما تیم ۱۰ نفره رادیوپیوست متشکل از افراد زیادی در حوزه‌های پژوهش، نویسندگی، اجرا، کارگردانی و تدوین است و به صورت یک مجله شنیداری پیشرفت می‌کند. تیم ما، موضوعاتی را انتخاب می‌کنند، سپس افراد حوزه پژوهش و نویسندگی بر اساس آن متن را تهیه و بعد از آن افراد متخصص در حوزه‌های مختلف را برای انجام گفتگو‌ها انتخاب می‌کنند. در نهایت از دل گفتگو‌ها و روایتی که خودمان می‌نویسیم یک شماره آماده می‌کنیم.


آغاز کار با همکاری یک تهیه کننده

کارگردان رادیوپیوست با بیان اینکه مهم‌ترین قسمت پادکست، شروع فعالیت با همکاری یک تهیه کننده بوده است، می‌گوید: بخش فنی کار از قبیل ضبط صداها، میکس و مسترینگ و بخشی از آنچه که برای تولید محتوا نیاز داریم در رادیو گوشه انجام می‌شود. ما محتوای تولید شده را به دست تهیه کننده می‌رسانیم و او بخش مارکتینگ و فنی کار را پیش می‌برد. البته تا این مرحله از کار، تهیه کننده بیشتر جنبه‌های فنی را حمایت کرده، اما برنامه‌هایی برای قسمت مارکتینگ و جذب حامی مالی داریم که در آینده هر قسمت می‌تواند با همکاری یک حامی مالی تولید شود.

تیم رادیوپیوست متشکل از پگاه بهروزفر از فعالان حوزه هنر که اکنون مدیر پروژه رادیوپیوست است و امین طلاچیان، راوی گفتگو‌ها و مهرنوش علی مددی نویسنده و سرپرست پژوهش و نسیبه حیدری، پژوهشگر، رضا باباجانی طراحی گرافیک و هویت بصری و ایمان جسمی، سازنده موسیقی پادکست است.


گردآوری آرشیو مستند

مزینانی خاطرنشان می‌کند: ما سعی نکردیم پادکست آموزشی باشیم، اما از سوی دانشجویان رشته‌های هنر شنیده شدیم و تلاش می‌کنیم پایگاهی برای فضای هنر‌های تجسمی ایجاد کنیم که بتواند بخشی از دغدغه‌ها و اتفاقاتی که در حوزه هنر می‌افتد را بازگو کند.

سازنده مشهدی رادیوپیوست با اشاره به درآمد حاصل از کارشان می‌گوید: پادکست ما هنوز صددرصد برای اعضای تیم محل کسب درآمد نشده است، اما دستمزد‌های اندکی به همکاران تعلق می‌گیرد. همچنین اکنون بزرگ‌ترین مانع ما در مسیر تولید پادکست، کروناست، زیرا در رادیو، فضایی برای گفتگو ایجاد کردیم و باید برای تهیه گزارش و گپ وگفت به نگارخانه‌ها برویم درحالی که این بخش از کارمان با محدودیت انجام می‌شود.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی