ازحدیره تاباغستان
ره آوردسفربه مزینان
بخش سی ام
هیئت حسینی تنها در محرّم محدود نمی شود بلکه در تمامی ایام سال در هر بعد از ظهرش مجلس روضه خوانی برقرار است به خصوص در زمان ما که شریعتی بزرگ و پس از او فرزند صالحش شیخ محمود زنده بودند و با دم مسیحایی خود منبر عصرگاهی را برگزار می کردند؛ پدران و مادران ما کار و زندگی خود را رها می کردند و به هیئت می رفتند و هیچگاه از اینکه در چنین مجلسی شرکت می کنند شکوه نمی کردند چون در هر روز مطلب تازه ای می شنیدند. اگر واقعه ی ناگواری مثل فوت عزیزی از یک خانواده مزینانی رخ دهد باز این هیئت محل برگزاری مجلس ختم آن مرحوم و یا مرحومه است و حتی گاه تا ده شب برایش مجلس روضه برگزار می گردد که البته این روضه ها و مدت عزاداری با تدبیر بعضی از خیرخواهان مزینانی که معتقد هستند نباید خانواده معزّی بیشتر رنج و عذاب بکشند و به خاطر آنکه قوم و خویشان و یا آشنایانی که از شهرهای دیگر برای این واقعه تشریف فرما می شوند زودتر به خانه و کاشانه اشان برگردند کمتر شده است و مجلس هفتم را برداشته اند و یادبود آن میت را در روز دوم برگزار می کنند و البته روضه خوانی توسط اقوام در هیئت و یا منازل می تواند ادامه داشته باشد.
و اما در محرم مجالس روضه خوانی اباعبدالله (ع)باشکوهتر برگزار می گردد، از شب اول ماه محرم تا شام غریبان پویایی خاصی در هیئت حسینی دیده می شود و هر روز صبح مجلس روضه و بعد از ظهر نیز این منبر منعقد می شود و تا شب ششم پس از نماز مغرب و عشا این برنامه هر شب تکرار می گردد ابتدا شام و پذیرایی از اعضاء هیئت و میهمانان توسط جمعی از جوانان و نوجوانانی که با علاقه و شور و حال خاصی سلمانی ها* را در انداختن سفره و آوردن غذا و جمع کردن ظرفها یاری می نمایند سپس نوحه خوانی و بعد از آن منبر و روضه و از شب ششم برنامه ی حرکت دسته و بیرون رفتن عزاداران به صورت دسته جمعی و پیوستن به مجلس داخل بازار و همچنین میهمانی و میزبانی از دو هیئت دیگر نیز بر این برنامه ها افزوده می شود . و این میهمانی و میزبانی در نوع خود جالب توجه است معمولا هیئت امناء هیئت متحده حسینی خود را بزرگ هیئات می داند و توقع دارد هیئات علی اکبری و ابوالفضلی ابتدا به هیئت آنها بیایند و بعد آنها . واین برنامه هرسال تکرار می شود یعنی پس از مجلس نوحه خوانی داخل بازار و صرف شام مثلاً دسته ی عزادار هیئت حسینی به همراه اعضاء همین طور که سینه می زنند و اشعار متناسبی را تکرار می کنند به هیئت ابوالفضلی می روند و در عزاداری با آنها همراه می شوند نوحه خوانها هم سعی می کنند به طور مساوی و در حد ممکن نوحه خوانهای هیئت میهمان بیشتر بخوانند و مجلس را ختم نمایند منبر هم معمولا باید توسط روحانی هیئت میهمان برگزار شود و پس از اتمام این میهمانی ،هیئت میهمان دسته جمعی می گویند :
مادعا کردیم و رفتیم از سرصدق و صفا بعد ازین جان شما جان شهید کربلا !
عزاداران هیئت میزبان هم در جواب می گویند:
رفتید و خوش آمدید عزیزان اجر همه با شاه شهیدان!
و پس از بیرون آمدن از محل میهمانی ؛ عزاداران هیئت میهمان دسته جمعی و با آهنگی نرم همخوانی می نمایند و می گویند : محروما، مظلوما یا سیدی ! عطشانا عریانا یاسیدی و...
پیش از این در باره این برنامه ها توضیح داده ام و به تناسب با رسیدن به هرمکانی باز هم از برنامه های هر قسمت شرحی خواهم گفت.
هیئت کوچک حسینی با دیوارهای گلی اش در اواسط دهه ی هشتاد به همت هیئت امنا و بخشش خیرّان نیکوکار مزینانی همچون موسی الرضاشهرآبادی که بخشی از منزل مسکونی خود را به یاد همسر مرحومه و جوان برومندش به هیئت هدیه داد از ریشه خراب شد و با افزودن زمین اهدایی شهرآبادی و منزل مرحوم میرزامحمود طالعی بزرگترین هیئت مزینان با گلدسته ها و سن نمایشی جالب که حاکی از روح هنرمندی مزینانی هاست ساخته شد و ما برای برگزاری یادواره ها و برنامه های فرهنگی دیگر مشکل جا نداریم و تا کنون دو سه یادواره ی شهدای مزینان در این هیئت برگزار شده است ولی با تمام این احوال بازهم احساس می شود مساحت آن در بعضی از شبهای محرم برای پذیرایی از میهمانان کوچک است! و این هم نشان از حضور پرشور مزینانی ها از سراسر دنیا در مراسم عزاداری سرور و سالار شهیدان و عشق به اهلبیت علیهم السلام است.
در مقابل این هیئت که به عنوان هیئت متحده حسینی نام دارد دکان کوچکی دیده می شود که صاحبان قبلی آن خانواده خیرخواه هستند که تمامی به شغل تجارت و کاسبی مشغول بوده اند و یکی از افتخاراتشان در اختیار داشتن منزل اصلی استاد محمدتقی شریعتی است که به هیچ قیمتی حاضر نمی شوند آن را وقف نمایند تا کسانی که علاقمند به دیدن محل حیات جاودانه خاندان شریعتی به خصوص استاد و پسر برومندش بوده از آن محروم نشوند. و منزل آنان که روزگاری علامه محمدتقی شریعتی در آن زندگی می کرده است فقط به واسطه ی کوچه ای بن بست از هیئت جداست .
در پشت مغازه خیرخواه ها تکیه ای به نام تکیه بالا یا حسینی است که جزء وقفیات حاج خان بزرگ و اجدادش می باشد که در سال 1278 ه .ق ساخته شده است و مراسم صبح عاشورا از آنجا آغاز می شود. همین هیئت خود روشنگر این نکته است که خان های مزینان نیز همگی انسان های مقید و متعهد بوده اند و برخلاف خوانین دیگر روستاها و شهرها که در فیلمها و یا کتابها دیده ایم و خوانده ایم که چه ظلمی به رعیت خود می کرده اند ولی در مزینان خان و کدخدا علی رغم نفوذ و اعتباری که در دربار دارند برای مردم و زادگاهشان بزرگی می کرده اند و حتی در برپایی مراسم مذهبی پیشرو و پیشقدم بوده اند .همین خانها وقتی می بینند که جاده اصلی تهران به مشهد که در گذشته از مزینان عبور می کرده چند طفل بی گناه در اثر تصادف قربانی می شوند با فشار به دربار موجب می شوند که جاده به داورزن انتقال پیدا کند و همین امر گرچه آنها نیت خیر داشته اند ولی بعدها باعث عقب افتادگی مزینان در دریافت تسهیلات شهری می شود.
درخشندگی نام خان در مزینان تا به آنجاست که بنا به نوشته ی مطلع الشمس وقتی ناصرالدین شاه قاجار که از سفر مشهد برمی گردد و در سودخر آن زمان و صدخرو کنونی اتراق می کند حسین خان مزینانی به استقبالش می رود و ناصرالدین شاه او و اجدادش را بزرگ مزینان می داند و تحت حمایت و حفاظت او و پنجاه سوار رشید مزینانی قدم به مزینان می گذارد و از این ولایت تعریف و تمجید می نماید. مردم نیز این خان و کدخدا ی خود را به بزرگی قبول داشته اند و هرچه آنها می گفته اند می پذیرفته اند.
در کنار این تکیه ؛ هیئت جوانان زنجیر زن علی اکبری قرار دارد که یکی از هیئات اصلی حال حاضر مزینان به حساب می آید چرا که همانطور که از نامش پیداست اینجا محل حضور جوانان مزینانی و البته عاشق نام علی اکبر حسین (ع) است که در ایام محرم بخش عظیمی از جوانان حتی کسانی که در هیئات دیگر عضو هستند برای زنجیر زنی و قرار گرفتن در صف دیگر همتایانشان به آنها می پیوندند.
پدرم چگونگی تشکیل این هیئت را خواسته جوانان می داند که در دهه ی چهل ابتدا حدود چهل پنجاه نفر در خانه ای کوچک گرد هم می آیند و بعد از چندین بار تغییر جا بالاخره در مکان فعلی؛ هیئت را بنا می کنند و از ابتدایش خاندان جلیله سادات حسینی و جلالی پور به عنوان هیئت موسس بر هیئت علی اکبری مدیریت می کنند و خیلی زود این هیئت به جایگاه رفیعی می رسد .
در
بخش شمالی تکیه و هیئت علی اکبری جز قرار گرفتن آسیاب مرحوم علیشاه
مزینانی و البته در انتهای شمال غربی آن نیز قرار گرفتن حدیره ، بنای خاص
دیگری نیست ولی در امتداد این کوچه اکنون تکیه ای دیگر بنا شده است که موسس
آن مرحوم خواجوی است که ایام محرم از کشور کانادا که او و فرزندانش در
آنجا مقیم هستند به مزینان می آمد و به خصوص در دهه ی دوم علاوه بر برپایی
مجلس روضه و عزاداری تمام مردم را اطعام می کرد و پس از او که حدود دوسه
سال از فوتش می گذرد و پس از پیوستن به ملکوت اعلی برای همیشه در کنار
اجدادش در بهشت علی (ع) مزینان آرامید ؛ وارثین این مرد بزرگ راهش را ادامه
می دهند و آنها نیز همان سنت را اقامه می کنند. در قسمت شمالی موقوفه ی
مرحوم خواجوی، آرامگاه بزرگمردی قرار دارد که مزینانی ها از آن به عنوان
مزار خرابه نام می برند و به تازگی سنگ مزاری گذاشته اند که رویش نوشته
شده" مزار پاک مزینان"!
در
مورد این آرامگاه اطلاع چندانی در دست نیست بعضی او را منتسب به خاندان
پاک معصومین علیهم السلام می دانند و بعضی دیگر او را فردی شاعر و یا سیدی
جلیل القدر و برخی دیگر همچنان که برسنگ بنای جدید نوشته اند او را عارف و
زاهد وارسته ای می دانند که روزگاری در مزینان متوطن شده و کنج عزلت گزیده و
به ذکر دعا مشغول بوده است اما مزینانی ها به خصوص بانوان ارادت خاصی به
مزارش دارند و گاه در این خرابه و بر سر مزارش شمعی روشن می کنند و البته
این مکان هم از هجوم طماعان در امان نبوده و برای یافتن گنج و دفینه ای در
آنجا به گود برداری در شب پرداخته اند اینکه چرا تا کنون اینجا نیز از سوی
متولیان فرهنگی مانند دیگر اماکن قدیمی مزینان مظلوم واقع شده سئوالی است
که در ذهن بسیاری از مردم نقش بسته است !
در فاصله صدمتری از هیئات حسینی و علی اکبری یکی از بناهای تاریخی مزینان به نام مسجد جامع قرار گرفته است که می گویند از دوره دیلمان است.
در
این مسجد تا دو دهه ی پیش بنایی قرار داشت که از بافتی سنتی برخوردار بود
که متأسفانه به دلیل عدم نظارت ادارات مربوط به آثار و ابنیه های باستانی ؛
فرد خیّری که نیتش به جز خیر و نیکو کاری نیست زیر زمین سنتی آن را که در
سمت شمالی شبستان اصلی قرار داشت از ریشه خراب کرد و به جای آن شبستانی
تازه بنا کرد که هرچند بر وسعت ساختمانی آن افزود ولی آن بافت سنتی و جالب
که تداعی معماری اصیل اسلامی و کویری را داشت برای همیشه از روی زمین محو
نمود و البته این تنها بنایی نیست که به خاطر عدم نظارت متولیان فرهنگی در
مزینان کن فیکون می شود بلکه بسیاری از ابنیه هایی که به دلیل آشنایی
نداشتن اهالی و یا به بهانه ی نوسازی خراب و از بین رفته اند مانند حدیره
که قصه ی ما نیز از آنجا آغاز شد و یا کاروانسرای مأمونی و چاپارخانه و
توپخانه و یا در عصر حاضر سرای شریعتی بزرگ که همانطور که گفتم صاحب آن به
هیچ قیمتی حاضر به واگذاریش نیست و بسیاری از برج و باروهایی که در اطراف
مزینان قرار دارد و هیچکس به فکر آن نیست و تنها گاهی مبلغی برای نوسازی
شاه عباسی می رسد و بخشی هزینه و بخشی خدا می داند به کجا حواله می گردد.
ای بابا بازهم کله ی ما بوی قرمه سبزی می دهد و ناخود آگاه سیاسی می شود
کسی نیست بگوید پیرمرد به تو چه مربوط که غصه ی قصه ی تاریخ را می خوری تو
فقط قلمت را بچسب که نوکش کند نشود تا برای خریدن سرکن دوباره مجبور شوی
پول قرض کنی! برو فیلمت را بساز و مشقت را بنویس !
درحال حاضر دو شبستان بزرگ محل برگزاری نماز و مجالس روضه خوانی در این مسجد قرار دارد که آن زیر زمینی سنتی که از آن نام بردم برای فصل گرما بود که به خاطر نوع معماری آن در تابستان از درجه ی هوایی معتدل و نسبتاً سرد برخوردار بود و ما در آن روزگار که از پنکه و کولر خبری نبود برای استراحت روزهای گرم و التهاب آور رمضان به همراه پدرانمان به آنجا پنا می بردیم و بعد از ظهرها هم ؛ یعنی یکی دوساعت به غروب مانده در محفل قرآن خوانی شرکت می کردیم و...
وادامه دارد ...
*سلمانی
: افرادی که برای خبر کردن میهمان در عروسی و عزا اجیر می شوند و برگزار
کننده مجالس هستند این افراد همانطور که از نامشان پیداست آرایشگر هم
هستند!
- ۰ نظر
- ۲۸ آذر ۹۳ ، ۰۲:۰۱