شهریور در زندگی شهید امین آبادی این دلاور مزینانی معنایی خاص دارد او در اولین روز این ماه پا به دنیا گذاشت و در یازدهم شهریور ، شهید شد.
شهید اکبر امین آبادی (مزینانی) فرزند احمد و فاطمه سال یکم شهریور ۱۳۴۰ در مزینان به دنیا آمد و پس از اتمام تحصیلات دوره ابتدایی برای ادامه ی تحصیل به تهران عزیمت کرد و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد.
با شروع مبارزات انقلابی مردم ایران علیه حکومت پهلوی او نیز به صف انقلابیون پیوست و در راهپیمایی ها شرکت کرد و با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان سرباز ارتش با سمت تک تیرانداز در جبهه حضور یافت و سرانجام در منطقه دهلران در یازدهم شهریور ۱۳۶۰به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در گلزار بهشت زهرای تهران قطعه 24 ردیف92 شماره 32به خاک سپرده شد.
شهید امین آبادی که خود یکی از خیرین و فعالان کمک به محرومان بود در توصیه اش به مردم شریف ایران در خواست می نماید که در امور خیر و رسیدگی به وضع محرومان و مستضعفان فعال باشند.
امین آباد یکی از آبادی های مزینان است که در قسمت جنوبی صحرا و در ابتدای کویر مزینان واقع شده و اکنون خالی از سکنه می باشد. تعدادی از کشاورزان مزینانی در پیش از انقلاب مدتی از سال را در آن جا ساکن می شدند و به همین خاطر هنگام دریافت شناسنامه نام فامیلی آن ها هم امین آبادی درج می شد.
سفارش شهید
از پدر و مادر عزیزم تشکر مىکنم که درست مرا تربیت نمودند و نگذاشتند که به انحراف کشیده شوم. آنها روح و وجودم را با تعالیم اسلامى آشنا نمودند که این خود بزرگترین موفقیت من در زندگى است.
امیدوارم که روزى شاهد آن باشم که پرچم پر افتخار اسلام بر فراز همه ممالک و کشورهاى محروم و مستضعف به اهتزاز درآید و بساط استکبار و استبداد جهانى به دست پرتوان محرومین و مستضعفین و مظلومین برچیده شود.
من براى دفاع از مکتب و میهن اسلامى خود آمادهام تا جان ناقابل خود را فدا نمایم و یقین دارم اگر من شاهد پیروزى اسلام بر کفر نباشم شما به زودى این پیروزى را در آغوش خواهید کشید.
به همه رزمندگان اسلام، کسانى که از وطنشان، از دینشان و از خاکشان دفاع مىکنند و مجال توطئه و تجاوز به دشمن نمی دهند. در جبهه ماندن به من مأموریت محول ..... امید من با خداى بزرگ است ولى چنانچه شهید شدم، عمل کنید.
مادر عزیزم! خداوند به شما سلامتى بدهد که مرا درست تربیت کردید تا وارد فساد نشوم و حالا بتوانم از وطن دفاع کنم. از دوستان و آشنایان و فامیلان مىخواهم که مرا حلال کنند. از ... قاسم و محمود که چند سالى ؟؟؟ آنها بودم و بعضى وقت ها که پول خرجى نداشتم 15 الى 20 تومان برمی داشتم، البته زحمت خود را مىکشیدم، مىخواهم که مرا حلال کنند. از بنیاد شهید مىخواهم که به مادرم فاطمه مزینانى که مدت 20 سال است از پدرم جدا شده، رسیدگى کنند و خرجى او را تأمین کنند.
در ضمن دست برادرم اصغر حدود 11 هزار تومان دارم که از این پول حدود 8 هزار تومانش حلال است و 3 هزار تومان دیگر را از ... محمود و قاسم برداشتم. بقیه این پول را خرج مراسم عزادارى من کنید و مراسم را زیاد مفصل نگیرید یک ..... در خانه و یکى سر ... قاسم آقا برایم بگذارید.
تاریخ 1360/06/03
اکبر امین آبادى مزینانى
شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan
- ۰ نظر
- ۱۱ شهریور ۰۲ ، ۰۸:۴۰