عاشورا در مکتب تشیع / دلنوشته ای از یک مزینانی
همزمان
با آغاز ماه عزاداری سرور و سالار شهیدان و در آستانه فرا رسیدن روز
عاشورا احسان الله هدایتی فرد یکی از چهره های ادبی مزینان که در لباس پلیس
راهور مشغول خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی است و به عنوان کارشناس به
تشریح فعالیتها و اخبار این نیرو در صدا و سیما می پردازد پیرامون این
واقعه ی غمبار و مکتب سرخ حسینی دلنوشته ای را آماده نموده که تقدیم می
گردد و همان طور که خود ایشان قول داده اند انشاء الله در آینده نیز بخش
های دیگری از این نوشتار را ارسال خواهند نمود که در شاهدان کویرمزینان
تقدیم مخاطبان گرانمایه نماییم.
به نام خدای مجاهدان و عارفان ، به نام خدای حسین
ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر . . .
عاشورا در مکتب تشیع ، نقطه اوج و اعتلای عشق و معنویت است . عشق پاک رهروی راستین و مجاهدی نستوه که آگاهانه در وادی معشوق گام می نهد و در راه وصل سر و جان نمی شناسد ؛ « سر و جان تا که چه باشد که فدای ره معشوق کنیم »
ولو به مقابله اعقاب نسل دون صفتانی که تاریخ همیشه نظاره گر صف آرائی آنان درمقابل خداجویان و مؤمنان بوده است و ترک خانه و کاشانه می نماید و به مقصدی معلوم سفر می نماید که حاصل قیامش در صورت شکست و پیروزی ، هدفی متعالی و رضایت حضرت احدیت است و حرکت در مسیر خدا و رسولش ، سراسر پیروزی است .
تاریخ همیشه صحنه رویارویی نوریان و ناریان ، مصلحان و مفسدان ، موحدان و مشرکان بوده و هست و این تقابل ادامه دارد . چراکه رسالت مقابله رهروان حقیقت و مصاف سالکان طریقت و جبهه پیروان شریعت با سپاه ظلمت الی یوم معلوم ، ادامه دار است . و این مهم طبیعت و اقتضای حفظ ، صیانت و حمایت از مقام رفیع خلیفة اللهی از ازل تا ابد از انسانیت سلب نمی گردد و اوج این تقابل در رهگذر تاریخ آنچنان زنده و ماندگار است ، به مسلخ کشیدن محب و بهتر بگوئیم محبوب خدا ، یعنی حسین (ع) است .
گوئی محبوب خدا بودن و خاص بودن ویژگی حسین (ع) است ؛ و خدایش فرمود که« ای حسین به حقیقت کشته راه ما خواهی شد .»
عده ای مستشرقان و تحلیل گران ناآشنا با مکتب انسانی اسلام و برخی ناآگاهان و بی دردان دین و دورمانده از مکتب حقیقی اسلام و تشیع و به ظاهر متفکران و متجددان ، نوع حرکت و قیام امام(ع) را با آن عِده و عُدّه اشتباه محاسباتی نظامی و سیاسی ، قلمداد می نمایند و برآنند که قیام و شهادت و فلسفه شهادت را با ادبیات سیاسی تفسیر و توجیه نمایند که این سهوی آشکاراست و یا دیگران که حرکت منجر به شکست را مغایر با عصمت الهی اولیا می دانند و از این طریق حرکت مسئولانه و قیام آگاهانه امام را به چالش می کشند که اگر حرکتی محکوم به شکست باشد آغاز و گام نهادن در آن منطقی نیست و با علم امام منافات دارد و در پاسخ باید گفت شهادت هنر مردان خداست و این نیست که اگر امامی به عالم غیب و ماوراء و اسرار نهان واقف باشد دست از حرکت بشوید و مجاهدت و شهادت را تعطیل نماید. پس به محراب رفتن مولای موحدان، امام عارفان، حضرت علی (ع) نیز مورد سوال و نیز تفکر به ظاهر عرفانی برخی مسلکیان و رهروان طریقت که قیام امام را از آن منظر که به حکم خدا در هر حال محکوم به شهادت و وصالِ رب العالمین بوده است امری محتوم معنا نموده، آگاهی و بصیرت امام و تفکر و عقلانیت، شجاعت، درایت و تدبیر امام در جهت تشکیل حکومت اسلامی و احیای میراث گرانبها و از دست رفته نبوت که همان امامت است به چالش کشیده می شود که صد البته مورد تایید پیروان حسینی نیست اما حسین(ع) به مانند جد و پدر بزرگوارش امامی معصوم، عارفی وارسته، مجاهدی نستوه است. بی شک عقلانیت، درایت، تدبیر، آگاهی و بصیرت از صفات ذاتی اوست. او پرورده دامان پر مهر رسول خداست و در خانه وحی بالیده و بارها و بارها درس انسانیت، عبادت و مجاهدت را از پدر آموخته است و نیز مصلحت زمان را بیش از دیگران می شناسد و سکوت معنا دار منجر به وحدت را بارها و بارها دیده و تجربه کرده است. او که خانه نشینی و خویشتن داری 25 ساله پدر و صلح برادر را دیده و چشیده است اما این تا زمانی است که حفظ اسلام و حمایت از وحدت امت اسلام، اولویت زمان تشخیص داده شود. اما در زمان یزید از اسلام به جز اسمی و از قرآن به جز نشانی نمانده و سکوت امام تایید آشکاری بر اسلام اموی تلقی می شد و عملا مسیر اسلام راستین توسط جائران، ظالمان و غاصبان زمان به ناکجا آباد تاریخ می رسید و تاریکی کفر و وحشت نفاق قدرت زر و زور و تزویر جایی برای عرصه نور و هدایتگری نمی گذاشت و چشم و گوش و شکم هایی که فریفته متاع دنیا و مغرور به مستی شهوت و آلوده سکه های زر اموی شده اند ، زهد و عرفان و حقیقت اسلام را نخواهند شناخت.
و ای برادر بدانیم که قیام حسین (ع) قیامی آگاهانه، مسئولانه بر محوریت تدبیر و عقلانیت است و چگونه می توان با تعابیر خفیف و کم مقدار حرکت امام را مادی معنا نمود.
آری گرچه در محاصره کاروان کربلا ناجوانمردانه آب را بستند اما درد امام تشنگی نبوده و نیست و امام تشنه لبیک و یاری مخلصان راه حقیقت بود که به پیکار مفسدان زمان سلاح به دست گیرند تا با تقدیم خون خود نهال نو رسته در دست تاراج رفته اسلام را آبیاری نمایند و این حقیقت قیام آگاهانه امام بوده است و خود فرموده اند: که « وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ». لذا امام شناسی، معرفت شناسی و خداشناسی و بهتر بگوییم شعور حسینی یعنی آگاهی از هدف متعالی حرکت امام و یارانش.
اصلی ترین هدف، عاشوراست. عاشورا مکتبی است که همه بشریت وامدار اویند و امروزه بیداری اسلامی مرهون عاشورا و نام آوران عاشوراست. حسین آمد که بگوید که هدف زدودن آلودگی ها و محو پلیدی ها از ساحت مقدس اسلام است نه اینکه خود را قهرمان زمان و تاریخ نماید و امروزه از نامش، قیامش، هدف و رسالتش به دهه محرم اکتفا کنیم و رهنمودهای امام، بصیرت و شناخت و معرفت را در لوای شور حسینی کمرنگ نماییم. او آمد که بگوید انسانیت، معرفت، معنویت، صداقت و رهروی در راه طریقت اصل است و هر چه غیر اوست بند دنیا و غفلت و ضلالت از راه دورماندگی است .
ارادتمند : احسان ا... هدایتی فرد
و این نوشتار ادامه دارد ...
http://upload7.ir/images/03916270316406796158.jpg