شعر شاعر مزینانی در وصف حضرت رسول اکرم(ص)
این همه نور و جلا روی زمین از کجاست گویی که این نور ها از فلق مصطفی است
بوی خوشی می رسد از چه ام اندر مشام رایحه ی بوی یاس باز چرا در هواست
گو به قناری بزن ساز نوا خوانیت وقت غزلخوانی و چهچه بی انتهاست
جن و ملک جملگی شور و شعف می کنند عرش خدا را نگر جشن ملائک به پاست
آمنه را گشته است لطف خدایش نصیب داده به او کودکی کو ز خدایش عطاست
آمده تا بر زمین حکم خدا آورد وز نفس قدسیش عدل خدا پابه جاست
بارقه ی کائنات مفخر کلِّ انام سرور کون و مکان فخر همه انبیاست
روی زمین ارضیان کس نشناسد ورا بهر همه عرشیان جوهر او آشناست
دین خدا شد ازو روی زمین برقرار نور خداوندگار در همه جا بر ملاست
رحمت حق بر زمین تا به صف محشر است معدن لطف و کرم مخزن نور و جلاست
او به حقیقت یقین اصل طریقت بود در همه ی عالمین اسوه ی خلق خداست
موسی و عیسی و نوح محو تجلای او شوکت نسل خلیل باب همه اوصیاست
نسل امامت ازو گشت همی برقرار فضل خدا را ببین باعث نور ولاست
باعث عز و شرف بر همه ی عالم است بهر مزینانی او مایه ی عشق و صفاست
شاعر : اکبرمزینانی علیشاه