درد دل یک جانباز مزینانی :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

درد دل یک جانباز مزینانی

شنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۳، ۰۳:۰۵ ب.ظ

 کمتر کسی است در مزینان که جانباز حاج مهدی حسن زاده را نشناسد ، جوانمردی که در سال 1365 همراه با جمعی از جوانان مزینانی در حالی که هنوز نوجوانی بیش نبود عازم جبهه شد و در عملیات کربلای پنج از ناحیه ی سر مجروح شد و برای همیشه  عصب دست و پایش آسیب دید و این جانباز مزینانی با آنکه درصد مجروحیتش بالاست اما هیچ گاه توقعی از افراد و یا نهادهای مربوطه نداشته است.

یادمان نرفته پدر مرحومش حاج غلامحسین حسن زاده پس از آنکه ما به عنوان همرزمان نوجوانش بازگشتیم برای رد و نشانی از مهدی به خانه ی تک تک ما آمد و بعضی از ما گفتیم : او شهید شده چون دیده بودیم که حاج مهدی چگونه گلوله برجمجمه اش نشست .

و خدا خواست که او پس از مدتی بیهوشی و بستری شدن در بیمارستان ها ی تهران به هوش بیاید و برادر مرحومش حاج محمد که مدتها به جستجوی برادر رفته بود او را بیابد و خبر سلامتی اش را به پدر و مادرش بدهد و مهدی ماند تا سندی باشد از جنگی نابرابر .

امروز وجود این جانباز مزینانی برای ما مزینانی ها جز خیر و برکت چیز دیگری نیست.  او همیشه چهره ای مهربان ، متبسم به لبی خندان دارداما  اکنون  از وضعیت زادگاهش غمی سنگین در دلش نشسته ،گویا تمامی خاطرات گذشته را به یاد می آورد و برخی ناملایمات و نامهربانی مسئولین محلی و دولتی  درباره مزینان  آزارش می دهند و برای همین دست به قلم برده و رنجنامه ای برای شاهدان کویرمزینان فرستاده است که در ادامه تقدیم می شود.

حاج مهدی با مقایسه ی مزینان قدیم و جدید به بعضی ساخت و سازهای هیئاتی که می تواند به همان طریق باشد و نیاز به هزینه های سنگین دیگری نباشد اعتراض می کند و معتقد است :این خرج های سرسام آور می تواند بسیاری از جوانان مزینانی را از مهاجرت و بیکاری و دربدری در کلان شهرهانجات دهد و امید را دوباره به خاستگاهمان برگرداند.  با خواندن این رنجنامه خودتان قضاوت کنید ببینید ایا او که بخش اعظمی از سلامتی اش را برای ماندگاری اعتقاد و سرزمینش اهدا کرد درست می گوید یا ...

                                     از نشانه های ایمان دوست داشتن وطن است

 جهان دیده ای را گفتند که تو به سرزمین های زیادی سفر کرده ای و با فرهنگ ها و ملت ها ی گوناگونی آشنا گشته ای پس زیباترین چیزی که  دیده ای چیست پاسخ داد سرزمینی که بر آن تولد یافته ام و از نعمت هایش بهره بردم و با فرهنگش رشد یافته ام

مقایسه مزینان فعلی  با مزینان ( 30 الی 40سال پیش)

1.قدیمی ها بهتر می دانند که در مزینان شرکتی وجود داشت به نام شرکت غنی یا کارخانه غنی این شرکت کارش این بود که پنبه کل روستاها و حتی شهر ستان سبزوار را جمع آوری می کرد  و بعد از مراحلی تبدیل به مواد اولیه  برای کارخانه های ریسندگی و بافندگی  می کرد و سپس بسته بندی و راهی اصفهان و شهرهای بزرگ می کرد که در منطقه همتایی نداشت  این شرکت 20یا30نیروی بومی داشت  که متاسفانه  به دلایل نامعلومی دچار آتش سوزی شد و از بین رفت 

2-مدرسه علمیه در مزینان وجود داشت که الان هم  ساختمان آن وجود دارد اما به دلیل این که دانش آمورزی وجود ندارد تغییر کاربری داده است اما در آن زمان از سراسر کشور برای کسب علم به مزینان می آمدند  این مدرسه در منطقه  کم نظیر و شاید بی نظیر بود و دانش آموختگان آن  الان در تهران و مشهد در حال تدریس علوم حوزوی هستند  از جمله آنها  می توان به خانواده محترم شریعتی . حاج  آقای محمد زاده. حاج آقا ی عسگری . و حاج آقای معلمی  اشاره کرد البته چند  سال پیش از قم چند نفر برای  بازگشایی مجدد  آمدند ولی به خاطرمسائلی این اتفاق رخ نداد!

3-مدرسه  ابتدایی که در 25-30سال پیش  250نفر دانش آموز داشت  که از هیاهوی و سرو صدای  دانش آموزان گیج می شدی  و جای سوزن انداختن  نبود  که هر کلاس از زیادی دانش آموز تبدیل به دو کلاس یعنی الف و ب  می شد  در دوران راهنمایی و دبیرستان در اثر کمبود کلاس  و زیادی دانش آموز داخل چادر درس می خواندیم فقط این سه مقطع  بالغ بر 500دانش آموزداشت آن هم بدون احتساب دانش آموزان دختر که آنها نیز بالغ بر 200نفر بودند که جمعا جمعیتی برابر با جمعیت کنونی مزینان بودند . الان  به مدارس می روی اشکت از اینکه برای مدارس دانش آموزی نمانده است  سرازیر می شود به هر مدرسه که  می روی تعداد دانش آموزان آن به  35 الی 40نفر نمی رسد آخر باید از خود بپرسیم که اگر آن دانش آموزان آن روز در مزینان بودند و هر کدام دارای شغلی بودند الان بجای داورزن مزینان استحقاق شهر و حتی شهرستان شدن را داشتیانه؟ 

4-دفتر خانه شماره34 در اختیار مرحوم حاج شیخ محمود شریعتی  بود که کار ثبت ازدواج و طلاق را بعهده داشت  الان همان دفتر خانه در داورزن مستقر است

5-حدود 12کارگاه دفتر سازی کوچک در مزینان بود که هر کدام7الی8 نفر در آن مشغول به کار بودند  این  خودش اشتغال زایی را به دنبال  داشت و هم در منطقه  حرفی برای گفتن می زد.

6-گارگاه های کوچک  دیگری در مزینان بود  بنام (جین) این کارگاهای کوچک پنبه های سراسر منطقه را جمع آوری  و تبدیل به مواد اولیه برای کارخانه های بزرگ  می کرد در آن کارگاهای کوچک 2الی3نفر  مشغول به کار بودند و  تعدادی هم  به صورت غیر  مستقیم کار می کردند

 7-دکتر حاذق و توانایی در مزینان بود ایشان بصورت شبانه روزی در حال خدمت به  مردم مزینان و روستاهای همجوار آن بود این نعمت هم به دلیل تلاش و کوشش شبانه روزی شورای آن زمان و به همت  مزینانیهای دلسوز از دست رفت ! و اما دکتری که در حال حاضر تشریف دارند  روز شنبه مراجعه می کنی می گویند دکتر تشریف ندارند .یکشنبه تشریف ندارند .دوشنبه تا ساعت 9 دکتر صبحانه تشریف دارند. وقتی هم تشریف دارند  امکانات ندارند مردم مزینان و سایر روستاها لاجرم راهی  شهرستان داورزن می شوند

8-دندانپزشکی بود بنام آقای  سید حسین  ضیایی  که ایشان از اولین ساعات روز کارش را شروع می کرد و تا پایان وقت اداری پاسخ گوی  مراجعه کنندگان بود اما الان ساعت 9صبح می روی می گوییند دکتر نیم ساعت پیش رفت هیچکس پیدا نمی شود حرفی یا اعتراضی داشته باشد

9-  و همچنین شرکت تعاونی ابن یمینی بود که به کشاورزان و مردم مزینان خدماتی ارائه می کرد که این هم به دلیل کوشش و زحمات و پیگیری نکردن مزینانی ها تقریبا 15سال پیش درش را تخته کردند و به شهرستان داورزن دودستی تقدیم کردند.  شرکت بهانه اش  این بود که ما به کشاورزان بدهکار هستیم لاجرم الان پول نداریم  که  بدهی کشاورزان  را پرداخت کنیم  لذا درب آن باید بسته  بماند   از آن زمان تا کنون درش بسته است و الان انباری آن تغییر کاربری داده است البته شایان ذکر است که یک سال پیش  انباری  شرکت به  اجاره  داده شد و هنگامی که درب انباری شرکت را باز کردند مشاهده شد که اقلامی از قبیل  ماکارونی و برنج و ....  همه تاریخ  گذشته حدوداٌ 27میلیون تومان بر آورد شد.  بدهی شرکت 10میلیون محاسبه شده بود که اگر همین اقلام را پیش از اینکه از تاریخ آنها بگذرد به مردم می دادند هم بدهی شرکت پرداخت می شد و هم اینکه درب شرکت بسته نمی شد  وهم اینکه سرمایه اعضاء آن  از بین نمی رفت

10-کارخانه پنیربه همت چندنفراز اهالی تأسیس شد ولی بنا به دلایل نامعلومی همچنان درش بسته است و خدا می داند چه بلایی برسرش آمده است.

 11-کارگاه دمپایی سازی مرحوم مهدوی 12- کوره آجر پزی آقای همت آبادی 13- تخریب و بعضاً به فراموشی سپردن آثار باستانی و از بین رفتن کوچه باغهای دل انگیزی که یاد و خاطره هر افسرده دلی را شاد  می کرد و از دست دادن خیلی از ارزشهایی که هر یک  به جای خود دنیایی حرف و سخن برای گفتن داشت  به  فراموشی سپردن یکسری مراسم که قابل احترام برای عموم بود که متاسفانه کمرنگ شده و یا از بین رفته  و همه و همه درگذشته برای مزینان افتخاری بود

اما الان نه خبری از هیاهوی دانش آموزان هست نه  از مدرسه علمیه و نه  دفتر خانه شماره 34 و نه از شرکت غنی و نه خبری از کارگاههای دفتر سازی وکارگاههای جین  نه از درمانگاه و دکتر توانا  و نه دندانپزشک  و نه شرکت تعاونی  ابن یمین نه از کارخانه پنیر و کارگاه دمپایی سازی و کوره آجر سازی و نه.............                                                           

***************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************

راستی یه خبر داغِ داغ !

مسئولین محترم هیئت ها برآن شده اند که برای ایجاد شغل و برای منبع درآمد و اینکه جوانان ما بیکار نباشند و به این طرف و آن طرف نروند!  دلسوزانه  و شبانه روز  در پی  تخریب هیئت ها برآمده  و این جوانان را زیر دامان خود گرفته اند  که گزندی  به جوانان  مزینانی و جویای کار نرسد  از این بهتر چسیت  خداوند خیرشان دهد!

اما ای خادمان هیئت ها به خدا قسم این کارها را نکنید  خداوند در قرآن می فرماید :« در جهان  آخرت  هم ظالم را عذاب می دهیم و هم مظلوم را  ظالم به دلیل ظلمی که به مردم  روا داشته  و مظلوم به دلیل  ظلمی که بناحق به او رسیده او توان مقابله  با آن ظلم را داشته ولی بخاطر بعضی از مسائل  ازحق خود دفاع نکرده  او را عذاب می کنیم . »

ای روسای هیئت ها! چرا هنوز  این هیئت گلش خشک نشده  اونوقت با بیل و کلنگ به  جان آن افتادید؟ اگر زمین هیئت تا اسماعیل آباد ادامه داشته باشد شما  باید بگویید چون هیئت زمین دارد باید آن را خراب کنیم ؟ این چه طرز فکری است ؟       

به ولله این چشم و هم چشمی است. مزینان در اصل باید یک هیئت داشته باشد.  به خدا باید از خود بپرسیم  این همه عقب ماندگی  برای چه.؟ چرا این همه منیت ؟ چرا این همه خود خواهی؟ چرا این همه غرور؟ و چرا این همه تک روی؟ هیئتی که هنوز هفت سال از ساخت آن نمی گذرد تیشه و کلنگ نادانی بر آن می زنیم و از ریشه خراب می کنیم . نمی دانیم آن تیشه و کلنگی که به هیئت میزنیم  تیشه به اصل خود می زنیم؟  دلیل این کار چیست؟ ازخود بپرسیم  آیا این کار را خدا می پسندد ؟  یا شما می خواهید بگویید این بنا در زمان ما ساخته شده ؟ 

هرکس از بیرون  به کار ما نگاه می کند برما می خندد و می گویند تاوقتی شما در گیر این جور کارهای چشم و هم چشمی هستید ما تا پشت خانه های شما می کاریم تا زادگاهمان را آباد کنیم ودیدید که چه اتفاقی افتاد موتور آل احمد که باید عایدی آن به مزینان برسد در اختیار داورزن قرار گرفته ! 

مزینانی که  در گذشته آوازه جهانی داشته  امروز به دست خود ریشه خود را می کند .   به خدا قسم  مزینان کم کم دارد خالی از جمعیت می شود باید فکری کرد. باید برای مسئله مهاجرت  جوانان  فکرمان را بکار بیندازیم  باید برای ازدیاد جمعیت فکری کرد  نه برای تخریب و بزرگ کردن هیئت.  مزینان مگر چند هزار نفر  جمعیت دارد  که این همه هیئت  و مسجد درست کرده ایم  به ولله این پولهایی که برای درست شدن هیئت جمع می شود اگه  برای ساختن  مزینان جمع می شد الان وضع مزینان  و جمعیت مزینان به  مراتب  بیشتر و وضعیت بهتر از اینها بود .به سه شب برای هیئت ابوالفضلی 275میلیون تومان پول جمع شد اگر این پولها در مسیر خودش خرج شود مثلا یک کارگاهی و یا یک  کارخانه ای احداث شود که هم آن دسته از جوانانی  که به شهرهای بزرگ عزیمت کرده اند و با گرفتاریهای زیادی دست و پنجه نرم می کنند  و گاه دیده شده  که از این و اون قرض هم می گیرند و به مزینان برمی گردند  خوب اگر اینها کاری در مزینان داشته باشند  برای یک لقمه نان راهی شهرهای بزرگ و کوچک  نمی شوند .

آقایان!ما   به غیر از  درست کردن هیئت کارهای دیگری هم داریم  اولویت ما برگشت جوانان  و جوان شدن  مزینان است  مزینان پیر و کم توان و فرتوت که دیگر مزینان نیست! مزینانی که کم کم   تعلیم و تعلم  در آن  بدست فراموشی  سپرده و کار کشاورزی در آن بسیار کم رنگ شده  آن وقت شما برای تنها 3شب می آیید میلیاردی خرج می کنید که چه بشود ؟   ما باید برویم و  از روستای کلاته مزینان  درس بگیریم  آنها به همت  و تلاش خودشان  کلاته را تبدیل به یک روستای آباد  کرده اند  . 

به خدا مزینان اگر به همین سرعت پس رفت کند  و هر کسی فقط به فکر کار  خودش باشد بدانید از  آن  جز یاد و  نامی باقی  نخواهد ماند .  آقایان  به  فکر مزینان  باشید تا  لا اقل اسم  و فامیل  مزینانی   باقی  بماند .    

آی کسانی  که از  شهرهای دور و  نزدیک به   مزینان می آیید  و هر گاه می آیید می گویید  مزینان از 30سال پیش  هیچ فرقی نکرده و آی کسانی که اطاق فکر درست کردید  و ای روحانیت معظمی که در  مواقع لزوم  مخصوصا در زمان جنگ   با زبانتان  آن چنان بر دشمن  حمله ور  می شدید  و امان دشمن  را بریدید   چرا الان حرف نمی زنید ؟ چرا اعتراضی نمی کنید؟    چرا خودتان شاهد درهم ریخته گی  مزینان و مردم  مزینان هستید ولی سکوت اختیار کرده اید؟ مگر شما مزینانی نیستید ؟ یا فقط محرم مزینانی می شوید؟ شما مگر وضعیت اسف بار مزینان و  این هیئت ها را نمی بینید ؟مگر شما خودتان در هیئت نبودید  که آقای خلیل محمدی  یا آقای مهدی آزاده در مورد تخریب نکردن هیئت چه گفتند ؟ مگر شما نبودید یا نشنیدید که به خاطر کمبود امکانات و یا  نبود دستگاه اکسیژن در درمانگاه مزینان پسر 16ساله  آقای  خلیل محمدی فوت کرد؟ از قبیل  فوت این جوانان و سایر کمبود ها  زیاد هستند. این همه  کوتاهی بس نیست ؟ تا  کی ما در خواب  زمستانی باشیم و دیگران  گوی سبقت  از ما بربایند  ؟ تا کی ما آنچنان خفته و خاموش باشیم  که تمام امکاناتی  که قبلا داشتیم  یکی پس از دیگری را از ما بگیرند و ما  فقط به فقط به  داشته هایمان  افتخار کنیم؟  شما باید رهبریی این مردم را عهده دار باشید.ما همگی دست به  دست هم داده ایم و اصالت خودمان را داریم از دست می دهیم. تضعیف اصالت هم  نوعی نابودی است . نابودی مزینان نابودی اصالت ماست. نابودی شخصیت ماست ، نابودی  هویت ماست. به گوش باشید تا هنوز مزینان تبدیل به بادقوس (آبدوق)و یا رضا آباد نشده بجنبید .

چند سال  پیش تا اسم  مزینان  به گوشم  می رسید  از فرط خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدم   اما الان نای نفس کشیدن هم ندارم  . اینکه ما فقط بگوییم مزینان را دوست داریم  ا این حرف درستی نیست  بلکه  باید برای آبادی  محلی که در آن زندگی می کنیم از خودمان یک همتی  نشان بدهیم . در30سال پیش  حرفی از  داورزن نبود داورزن در مقابل مزینان حرفی برای گفتن نداشت  آن امکاناتی که در مزینان بود هیچ کدام در آنجا نبود چرا الان آنها آنقدر  پیشرفت کردند و ما این قدر پس رفت  کرده ایم باید از خودمان بپرسیم  آنها سعی و تلاش بیشتری کردند یا ما کوتاهی کردیم . ما با آنها خصومتی  نداریم اما اینها حقایقی است که ما مزینانیها باید ازخود بپرسیم ؟      

یکی از روزها رفتم هیئت علی اکبری  دیدم  که یک سوله درست کردن   چه  سوله ای  بدون نقشه و بدون هدف  همین طوری یک بنایی درست کردند  گفتم که به چه دلیل این همه خرج کردید ولله امام حسین (ع) راضی نیست  ولله اگه این پولها مال خودتان باشد  این طور بیهوده  خرج نمی کنید  یکی از بزرگان هیئت گفت ما جایی برای خانمها نداشتیم  گفتم  اگه  از همان اول هدفمند کار می کردید  کار به این زمینه نمی کشید   اگه اون سوله اول رو بزرگتر درست می کردید  مکانی برای نشستن خانمها  باز می شد. الان شما 250میلیون تا 300میلیون تومان خرج کردید  هم فضای هیئت را گرفتید و هم هیئت تاریک شده هم مردم حرف می زنند با 5یا10میلیون تومان  می شد  خیلی بهتر انجام بدهید .  این همه پول که معلوم نیست  از کدام آدمهای مستضعف گرفته شده لااقل به یک درد می خورد  . مگر هیئت های تهران  سوله برای خودشان  تهیه می کنند؟ یا این همه بنا درست می کنند؟آنها با اینکه هم تعدادشان  از هیئت ما بیشتر است و هم از اول محرم دسته راه می اندازند این  کارها را نمی کنند .  اگر خواسته باشند این اعمال را انجام بدهند  الان  تمام تهران سوله و هیئت شده  بود.

در دنیا یی که امروز بیش از همه خرد جمعی را می طلبد  تا از اندیشه ها و فکرها  استفاده  کنیم که  نتیجه مطلوب تر در سایه ی استفاده از نظرات دیگران بدست بیاوریم دیده می شود افرادی دست به یک سری کارهایی می زنند که خیلی ابتدایی و پر هزینه است و می توان به جرات گفت تمامی این اتفاقات ناخوشایند به دلیل انسجام نداشتن افکار پراکنده است که اگر درست و حساب شده مدیریت شود می توان نتایج  باور نکردنی گرفت چرا که هستند افرادی که هم استعداد و توانایی فکری دارند و همه دلشان برای آبادی محلشان می تپد و منتظر سرو سامان دادن این نظراتند.

همه این موارد درد دل ها و دغدغه ها ی یک عضو ناقابل از این دیار آبرو مند است که حرفی برای گفتن داشته و دارد و امید وارم که همه عزیزانی که این مطلب را می خوانند  به هر طریقی که می دانند به منظور عمران و آبادانی مزینان حرکتی انجام دهند چرا که در پناه بهره گیری از اندیشه ها و نظرات دیگران می توان از یک جامعه خاموش و بی حرکت و بی انگیزه ، اجتماعی پویا و پر شور ایجاد کرد

  مزینان همانطوری که از اسمش پیداست یعنی محل بزرگان و اندیشمندان بزرگ نه هیئت های بزرگ  باید فکرمان و اندیشه هایمان بزرگ باشد.

 به اینکه  فقط به صِرف سینه زدن بیاییم و بعد برویم و اصلا هیچ فرقی در اعمال و رفتار ما پدید نیاید به ولله فقط  به خودمان ضرر زدیم     

ما با این کارهای  عبث و بی فایده  به زخم  تن حسین (ع) نمک می پاشیم و زخمهای  تنش را بیشتر می کنیم اگر شمر یک بار حسین (ع) را به شهادت رساند ما با این کارها هر روز بر دل حسین (ع)   خنجر می زنیم . به قول فرزند مزینان دکترعلی شریعتی :« امام حسین (ع) بیشتر از آب تشنه لبیک بود اما افسوس بجای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادن و بزرگترین دردش را بی آبی معرفی کردند .» به اینکه ده روز بیاییم و دسته راه بیندازیم و برای خودمان علامت 18پر درست کنیم  و بگوییم  نخل مزینان  از همه ی نخلها بزرگتره و بگوییم هیئت مزینان از همه هیئت ها بزرگتره و قشنگتره و با شکوه تره ولله این درست نیست باید تقوای حسینی داشته باشیم  و ببینیم که امام حسین(ع) از ما چه خواسته.امام حسین(ع)  برای امر به معروف و نهی ازمنکر قیام کرد ، امام حسین (ع)برای بر پایی دین جدش قیام کرد. اینکه می گوییم ما  از اصل قیام امام حسین(ع) فرسنگها دورافتادیم حرف درستی است اما دوستان! امام حسین (ع) نظاره گره رفتار ماست  هر هدفی که داشته باشیم او می داند. امام حسین(ع) نمی گوید هرکس هیئت بزرگتری داشته باشد و یا علامت بزرگتری داشته باشد و یا لباس مشکی تری داشته باشد  از ثواب بهتری  هم برخوردار است !  او می گوید  هرکس دلش  به ما نزدیکتر باشد و هر کس عملش خالص تر باشد و هر کس دلش مهربان تر باشد  اجر و قربش بیشتر است .

کسانی که می گویند ثواب فقط در هیئت و مسجد ریخته  است و ما فقط به فقط  به آنجا کمک می کنیم بدانند سخت در اشتباه هستند البته  هیئت و مسجد ثواب دارد  اما در جایی که  کمبود های  دیگری وجود نداشته باشد  الان می دانید در مزینان عده ای   برای حفظ آبرو با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارند آن وقت در هیئت ها  تا اعلام می کنند می خواهیم آن را دوباره خراب کنیم و بسازیم میلیونی پول جمع می شود اما برای کمک  به برادر هم دینشان  حتی پشتشان را از برادرشان می کنند  که  به اصطلاح  او را ندیدیم آخر این چه مسلمانی است؟ این چه  عزاداری است ؟ این چه نوع دوستی  است یعنی اسلام  این را می گوید ؟ ما  اگر اسلام مان  اسلام ناب محمدی (ص) باشد  و بی ریا باشد بی تردید عملمان  پاک تر و  مفید تر  واقع می شود  .

همانطوری که رئیس جمهور یک مملکت هر چهارسال  به چهار سال  عوض می شود  بهتر ه که این خادمان هیئت ها به رأی دیگر  اعضا احترام  بیشتری بگذارند  و این طور  مادام العمر ریاست هیئت ها را به عهده نگیرند  و نسل اندر نسل ادامه  ندهند که گاه دیده شده  نسل  بعد از این خادمان  توانایی انجام کاری را ندارد اما  آنها را به دیگر اعضا  می قبولانند .  باید  از بین اعضا، افراد  جوان  و به اصطلاح دنیا دیده و با سواد و کار آزموده انتخاب شوند.افراد جوانی  طبیعتا  به دلیل  خدمت در شهرهای بزرگ  ایده های نوتری  دارند .

 و اما  حرف  آخر  ما باید دست به دست هم  بدهیم  تا دوباره مزینان  را بسازیم. مزینانی آباد و در شان مزینان و مزینانی  به امید آن روز انشاء الله    

 شاهدان کویرمزینان ؛ انتشار نظر دیگران در این پایگاه به منظور تأیید آن توسط شاهدان نیست و مسئولیت هرگونه پیشنهاد و انتقادی برعهده شخص ارسال کننده نظر می باشد.


 

نظرات  (۴)

  • هادی مزینانی
  • با عرض سلام
    بنده یک فرهنگی هستم و این افتخار را دارم که در مزینان مشغول خدمت هستم.
  • هادی مزینانی
  • با عرض سلام و خسته نباشید خدمت دوستان
    بایدبه عرض برسانم آنچه توسط جانباز عزیزمان بیان شد کاملا درست است. متاسفانه مزینان ما کم کم به یک خرابه تبدیل می شود. در گذشته می گفتند: "هر جا آب هست آبادانی هست" چون شغل غالب مردم کشاورزی و دامداری بود و وابسته به آب. اما امروزه باید گفت "هر جا درآمد هست آبادانی هست" (هرچند وجود آب نیز اهمیت خود را دارد؛ که خداوند فرمود: ما همه چیز را به وسیله آب زنده کردیم). کم آبی، درآمد کم و سختی کار کشاورزی و دامداری از یک سو و از سوی دیگر زرق و برق زندگی شهری باعث شده است روز به روز از جمعیت مزینان کاسته شود (آمار دانش آموزان روستا گواهی است بر این ادعا)
    اگر می خواهیم مزینان رونق گذشته خود را بازیابد، باید علاوه بر حضور پرشور در مراسم عاشورا به فکر افزایش درآمد در مزینان و اشتغال زایی باشیم. قدر مسلم این است که ساکنین فعلی مزینان رمق و سرمایه چندانی برای راه اندازی کار با درآمد مناسب را ندارند و این مهم همت کسانی را می طلبد که داعیه مزینانی بودن دارند.
    خلاصه کلام اینکه اگه می خواهیم مزینان آباد شود لازم است با توجه به شرایط بومی مزینان یک کارخانه یا کارگاه صنعتی با سرمایه گذاری (نه صدقه دادن!) عزیزان راه اندازی شود. ما نیز به نوبه خود حاضر به همکاری هستیم.
    پاسخ:
    باسلام وعرض ادب
    نظر خردمندانه ای است اما هادی عزیز
    چون تمامی ما مزینانی هستیم و چند دوست مزینانی به نام هادی برای ما پیام می گذارند لذا تشخیص اینکه شما کدام  هادی هستید سخت است اگر ممکن است شماره تماس خود را مرقوم فرمایید تا از حضورتان استفاده کنیم
  • شیخ هادی مزینانی

  • با سلام و تشکر از زحمات شما عزیزان :
    مطلبی را اشاره فرموده اید که ای کاش سالها قبل به این موضوع پرداخته میشد و بجای این هزینه های کذایی که در محرم گذشته شاهد بودیم ، که هیچ کدام از هیئت های محترم نتوانستند فضای ساخته شده را حتی در شب عاشورا یا زیارت عاشورای صبح این روز عزیز، مملو از جمعیت کنند و مصداق اسراف در نذورات مردم آنهم بدون برنامه را شاهد بودیم. زخم کهنه ای در دلم سر باز کرد که طاقت نیاوردم به آن نپردازم. همه عزیزان می دانند که نه متولد مزینان هستم و نه در این دیار باصفا توفیق زندگی داشته ام، اما صادقانه میگویم که دلم به عشق مزینان می تپد و به مزینانی بودنم افتخار میکنم. واما آن زخم کهنه...
    چند سال قبل یا دقیق تر بگویم محرم سال 1388 مسئله ساخت پاسگاه مزینان را مطرح کردم و اهمیت مسئله را به دوستان محترم یادآور شدم و طی دو مرحله به سبزوار رفته و در جلسه ستاد فرماندهی هم شرکت کردم و قول مساعد برای امتیاز و ساخت پاسگاه را گرفته و منجر به مکاتبه فرماندهی شهرستان سبزوار با فرماندهی وقت استان خراسان شد و نهایتا مقرر شد زمین از محل خودیاری مردم تأمین شود و الباقی از طریق ناجا و ستاد مبارزه با مواد مخدر ریاست جمهوری پرداخت شود اما... متأسفانه بزرگوارن در آن ایام به بهانه ضرورت جمع آوری پول برای ساخت هیأت !!!! هیچ کدام اجازه طرح موضوع را حتی به من ندادند و الباقی مسئله بماند که ناگفتنش بهتر است. جالب اینکه در همان ایام بیوه زنی 60 ساله در بازار خطاب به من گفت شنیده ام برای پاسگاه اقدام کردی... پسرم مال چندانی ندارم اما حاضرم النگوهایم را بدهم تا پاسگاه در مزینان ساخته شود و جوانان ما به دام اعتیاد و فساد گرفتار نشوند و فقط اشک در چشمانم حلقه زد و خجالت کشیدم بگم چه برخوردی با این مسئله شده...
    و امروز نتیجه اش را می بینیم
    هیأتهای خالی از جمعیت ،
    جوانان محفل نشین ،
    و سرقتهایی که ...
    البته قصد جسارت ندارم اما مزینان ما آنقدر عزیز است که حتی یک مورد از این مسائل هم برای مزینان زیاد است. امیدوارم روزی برسد که راه را پیدا کنیم . به قول معلم شهید انقلاب، مرحوم دکتر علی شریعتی مزینانی:
    ای نسل ، اسیر وطنم و تو میدانی که من هرگز به خود نیندیشیده ام.... و تو می دانی که دلم غرق دوست داشتن توست.
    یاعلی

    پاسخ:
    باسلام وعرض ادب
    این نظر به سایت قبلی انتقال داده شد
    خدا به همشون صبر بده ...

    سلام دوست عزیز. اگه دوست داشتی سایت منو با اسم - فروشگاه اینترنتی - لینک کن و بیا تو وبلاگم خبرم کن تا منم لینکت کنم .

    نام لینک : فروشگاه اینترنتی

    لینک به : www.shopmenow.ir

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">