شعر یک مزینانی برای امام حسین (ع)
مژده به ختم رسل ازچه دهندعرشیان باز چرا هلهله می رسد از آسمان
باز چرا جبرئیل سوی نبی می رود هدیه تبریک را بهر علی می برد
مریم و حوا چرا خدمت زهرا رسند در کنف فاطمه یاور و هم مونسند
بازچرا مرتضی بر درحق شاکر است شکر خدا میکند حمد ورا ذاکر است
باز چرا قدسیان عطر و عبیر آورند شمس و ضحی هم ره ماه منیر آورند
باز چرا شادمان فاتح بدر و حنین می برد او بر زبان نام و نوای حسین
مژده شما شیعیان خانه چراغان کنید آب زنید راه را خنده فراوان کنید
آمده خون خدا در رگ دین خدا تا مرض کفر و شرک را بنماید دوا
روی مهش را ببین یوسف ازو شد خجل شمس و قمر بر برش وا زده و منفعل
نام حسین علی عشق و صفا می دهد جان و تن مرده را نور و جلا می دهد
عشق حسین را نگر دل به هوا می برد هر دل سرگشته را پیش خدا می برد
عشق حسین درجهان جلوه ذات خداست شوکت او دائماً بارقه ی انبیاست
وارث نوح نبی وارث بر آدم است مفخر افلاکیان عزّ بنی آدم است
هر که ز روی ادب نام ورا می برد بهر خودش آبرو نزد خدا می خرد
بهر مزینانی ار نزد خدا آبروست عشق حسین علی بر دل او آرزوست
شاعر : اکبر علیشاه مزینانی