تسلیت خانواده شریعتی به خانواده شهروند سبزواری/ عطاری عاشق شریعتی بود
پنجشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۵۴ ب.ظ
شاید خیلی ها در سبزوار نام مصیب عطاری را نشنیده باشند اما گاه ماشینی را که با عکس دکتر علی شریعتی در خیابان های این شهر تردد می کرد و یا مغازه ای سوپر مارکتی که در خیابان چهل متری مزین به تمثال فرزندشایسته ی کویراست و هم کتاب های او در آن موج می زند دیده باشند و ساده از کنار آن گذشته اند.
راننده ی این ماشین و مدیر سوپرمارکت شریعتی کسی نیست جز مصیب عطاری شریعتی دوستی که هر جا در ولایت خود نامی و یادی از دکتر و خانواده ی معظم او بود خود را به آنجا می رساند و ارادتش را اعلام می کرد حتی در تهران نیز با شاهدان کویرهمراه شد و به بنیاد شریعتی آمد و ساکت و آرام در گوشه ای نشست و به سخنان فرزندان شریعتی گوش می داد. اکنون او دیگر در میان مانیست و سوم شهریور درست در شب میلاد امام رضا (ع) دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت.
مصیب سال 1354 در روستای یحیی آباد به دنیا آمد و پس از مهاجرت به شهرستان سبزوار به تحصیل ادامه داد و در رشته ی ریاضی فیزیک موفق به اخذ دیپلم شد.6 برادر و پدر بزرگوارش به شغل عطاری مشغول بودند و مصیب نیز همین شغل را انتخاب کرد اما لحظه ای از مطالعه دست برنداشت. او عاشق شریعتی بود و تمامی آثارش را چندین بار مطالعه کرده بود و هرگاه می خواست پیام تبریک و یا تسلیتی برای دوستان بفرستد جمله ای از شریعتی را انتخاب می کرد و می فرستاد. هیچ ادعایی نداشت و همیشه می گفت من سواد آن چنانی ندارم البته منظورش این بود که چون مدرک دانشگاهی ندارد شاید در بین جامعه ی دانشگاهی جایی ندارد ولی حقیقت چیز دیگری بود و مصیب با خواندنی که شریعتی به او آموخته بود می خواند و می خواند و می خواند و معطر به دانشی شده بود که بسیاری از کسانی که میز و صندلی دانشگاه ها را تجربه کرده اند در حسرت دانسته های او مانده اند.
مصیب عطاری عاشق شریعتی بود و این عشق نه فقط برای جلوه دادن خود در جایی و یا به کسی بود او با سخنان فرزند شایسته ی کویر مزینان زندگی می کرد و تا پایان عمر کوتاهش این عشق را همراه داشت.
راننده ی این ماشین و مدیر سوپرمارکت شریعتی کسی نیست جز مصیب عطاری شریعتی دوستی که هر جا در ولایت خود نامی و یادی از دکتر و خانواده ی معظم او بود خود را به آنجا می رساند و ارادتش را اعلام می کرد حتی در تهران نیز با شاهدان کویرهمراه شد و به بنیاد شریعتی آمد و ساکت و آرام در گوشه ای نشست و به سخنان فرزندان شریعتی گوش می داد. اکنون او دیگر در میان مانیست و سوم شهریور درست در شب میلاد امام رضا (ع) دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت.
مصیب سال 1354 در روستای یحیی آباد به دنیا آمد و پس از مهاجرت به شهرستان سبزوار به تحصیل ادامه داد و در رشته ی ریاضی فیزیک موفق به اخذ دیپلم شد.6 برادر و پدر بزرگوارش به شغل عطاری مشغول بودند و مصیب نیز همین شغل را انتخاب کرد اما لحظه ای از مطالعه دست برنداشت. او عاشق شریعتی بود و تمامی آثارش را چندین بار مطالعه کرده بود و هرگاه می خواست پیام تبریک و یا تسلیتی برای دوستان بفرستد جمله ای از شریعتی را انتخاب می کرد و می فرستاد. هیچ ادعایی نداشت و همیشه می گفت من سواد آن چنانی ندارم البته منظورش این بود که چون مدرک دانشگاهی ندارد شاید در بین جامعه ی دانشگاهی جایی ندارد ولی حقیقت چیز دیگری بود و مصیب با خواندنی که شریعتی به او آموخته بود می خواند و می خواند و می خواند و معطر به دانشی شده بود که بسیاری از کسانی که میز و صندلی دانشگاه ها را تجربه کرده اند در حسرت دانسته های او مانده اند.
مصیب عطاری عاشق شریعتی بود و این عشق نه فقط برای جلوه دادن خود در جایی و یا به کسی بود او با سخنان فرزند شایسته ی کویر مزینان زندگی می کرد و تا پایان عمر کوتاهش این عشق را همراه داشت.

فرزندان شریعتی نیز که هرگز میانه ای با عالم سیاست ندارند ! و کمتر در مراسم رجال سیاسی شرکت می کنند وقتی خبر فوت مصیب عطاری را شنیدند تنها به فرستادن پیام اکتفا نکردند و دکتر احسان که به خوبی از ارادت مصیب نسبت به پدر و خانواده اش آگاه بود همراه با فرزندش و جمعی از همشهریان مزینانی در مراسم ترحیم او شرکت کرد تا به فرزندان این بزرگمرد گمنام صبوری را هدیه نماید و تمامی بستگان مصیب دانستند که این محبت و ارادت یک طرفه نیست ...
شاهدان کویرمزینان فقدان همراه خویش را به خانواده معزز عطاری تسلیت می گوید و برای آن مرحوم غفران و رحمت و اجر جزیل از خداوند متعال مسئلت می نماید.
شاهدان کویرمزینان فقدان همراه خویش را به خانواده معزز عطاری تسلیت می گوید و برای آن مرحوم غفران و رحمت و اجر جزیل از خداوند متعال مسئلت می نماید.



عکس : مهدی مزینانی (آزاده)