یک عکس یک خاطره
یادش بخیر دهه ی شصت
هنوز با گذشت 30 و اندی سال از زمانی که در مدرسه و یا مسجد مزینان نمایشی اجرا می کردیم؛ دوستان یا کوچکترهایی که آن خاطرات را به یاد دارند وقتی یکی از ماها را می بینند ، می گویند: یادش بخیر چه روزای خوبی بود وقتی شما تیاتر اجرا می کردید و گاه می پرسند شما این کارها را چه طور جور می کردید؟
دوستان حق دارند که این گونه پرسش هایی داشته باشند چون ما هم درس می خواندیم و در کنارشان امتحان می دادیم و هم وقتی آن ها می رفتند دنبال بازی و تکلیف نوشتن، ما و رفقای دیگر با آقایان دادرسی، مهری ،کوشان، شفیعی ، بیهقی، بروغنی که همگی مدیر و دبیر مدرسه بودند تمرین نمایش و سرود می کردیم . آن ها متن را از آموزش و پرورش و یا اماکن هنری شهرستان سبزوار تهیه می کردند و در اختیار ما قرار می دادند و ما بر اساس خلاقیت هنری خود ایفاگر نقش ها بودیم بماند که خیلی از متون نمایشی را خودمان در کتابخانه دکتر شریعتی می نشستیم و با نقل داستان های مختلف نمایشی که اغلب طنز بود برای نیمه ی شعبان می نوشتیم و اجرا می کردیم اما بعضی از کارها مثل همین نمایشی که عکس آن تقدیم شده دیگر من در آوردی نبود و روزها و ماه هابرایش زحمت می کشیدیم و گاه در تمامی روستاهای بخش داورزن اجرا می کردیم و اگر همان زمان دست یاری گری بود شاید الآن خیلی از همین رفقای ما در سینما و تئاتر کشور می درخشیدند هرچند همین بن مایه موجب شده تا بعضی از آن ها بازهم به این عرصه بازگردند و خلاقیت خود را با انجام کارهای هنری بروز دهند.
عکس فوق بهانه ای است برای تجدید خاطرات آن سال ها و با این نگاه می خواهیم یادی کنیم از دوستان قدیمی ولی نام آن ها را نمی آوریم تا شما بگویید این دوستان چه کسانی هستند؟
راهنمایی؛ این نمایش تلفیقی از دو متن فلاکت و بیداری است که سال 1364 در مدرسه ی دکترعلی شریعتی مزینان اجرا شده است.