به قلم مزینانی زندگینامه شهید معقولی در «پسر سیده حبیبه» منتشر شد
کتاب زندگینامه شهید علی مهدی معقولی در کتاب «پسر سیده حبیبه» از مجموعه هندسه عاشقی منتشر شد.
به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از خبرگزاری فارس، اولین جلد از سلسله کتابهای هندسه عاشقی با عنوان «پسر سیده حبیبه» با نگاهی به زندگی نامه مهندس شهید علی مهدی معقولی منتشر شد.
«پسر سیده حبیبه» روایت دلدادگی مادر و پسری است که هرگز دوری همدیگر را نمیتوانند تحمل کنند اما جنگ که آغاز میشود پسر راهی جبهه میشود و در عملیات خیبر برای همیشه مفقود الاثر میشود و مادر سالها در انتظار بازگشت و شنیدن نشانی از او میماند.
نویسنده اثر علی مزینانی عسگری تلاش میکند تا در این داستان علاوه بر معرفی زوایای پنهان زندگی عارفانه مهندس، جهادگر و پاسدار شهید علی مهدی معقولی، مظلومیت و صبر مادران و فرزندان و همسران شهدا را برای خواننده ترسیم کند.
این کتاب به همت سازمان بسیج مهندسین عمران و معماری در تیراژ 2000 جلد منتشر و روانه بازار نشرشد. مهندس شهید علی مهدی معقولی متولد 1338 منطقه انزلی محله لنگرود است و در رشته مهندسی راه و ساختمان از دانشکده علم و صنعت فارغ التحصیل میشود و پس از اتمام دوره سربازی به شهرستان نوشهر مهاجرت میکند و راهپیماییهای ضد رژیم پهلوی را به همراه همفکرانش سازماندهی میکند و پس از به بار نشستن انقلاب اسلامی برای رفع محرومیت در مناطق محروم نوشهر و چالوس به ویژه کجور تلاش فراوانی میکند و با همین نگاه جهاد سازندگی را در این شهرستان بنیانگذاری میکند و پس از مدتی به عنوان معاون طرح و عمران فرمانداری نوشهر منصوب میشود.
با شروع جنگ تحمیلی به عنوان مسئول مهندسی رزم لشگر 25 کربلا بارها به جبهه اعزام میشود و نقش ویژهای در عملیاتهای والفجر مقدماتی و 4 ایفا میکند و با پیوستن به نیروهای قرارگاه خاتم الانبیاء در طراحی پلهای شناور عملیات خیبر و احداث خاکریز فعالیت میکند و در 12 اسفند 1362 به درجه رفیع شهادت نائل میآید اما پیکر مطهرش برای همیشه در سرزمین طلائیه به یادگار میماند.
من برادرزاده مهندس شهید هستم و خاطرات زیبائی هرچند کوتاه با این شهید داشتم ، عموی من واقعا" انسانی فرهیخته و سالم بود که با اینکه دوران جوانی و شور و حال شباب را در رژیم شاه طی کرده بود ولی یقین دارم که سالم و پاک بود و مادری بی نهایت پاک و دوست داشتنی داشت که ما نوه ها او را خانم بزرگ صدا میزدیم . من از بدو تولد تا زمان فوت مادربزرگ پدری در همسایگی هم زندگی میکردیم و عموی بزرگوار دیگرم حاج محمود با خانم بزرگ زندگی میکرد و مثل پروانه دور و بر ایشان بود و به واقع خانم بزرگ نخ تسبیح خاندان بود و عمه خانم ما طاهره خانم که ساکن نوشهر میباشد شخصیت دوست داشتنی و محترمی همانند مادر خدابیامرزش داشته و شمع وجودش روشنگر جمع خانواده ماست . خانم بزرگ از خانواده غنی و متمول و فرهنگی اصیل لنگرود بود که از نخستین معلمان و فرهنگیان شهر ما برادران ایشان بودند . همین اهل علم و فرهنگ بودن و نیز مداح بودن پدربزرگ شاید دلیل ترغیب مهندس شهید برای طی کردن کردن مدارج عالی تحصیلی بود ضمن اینکه خانم بزرگ دارای سواد قرآنی و درک بالای اجتماعی بود . پدر مهندس نیز از مداحان خوشنام و شهیر لنگرود بود که خط بسیار زیبائی داشت و مهندس در زمان طفولیت پدر خود را از دست داده و خانم بزرگ علی رغم مکنت مالی مناسب با مناعت طبع تربیت فرزندان را با جان و دل اداره و همگی را با تربیت صحیح دارای مدارج علمی و دانشگاهی و شخصیت اجتماعی مناسب پرورش داد . جا دارد که در اینجا از همسر بزرگوار ایشان ، زن عموی بنده که انسانی بسیار زیبا و فهیم و دوست داشتنی هست کنیم که واقعا" انسانی بزرگوار میباشد و از یادگاران عموی من یک دختر و یک پسر به شایستگی مراقبت نموده و کانون خانواده را مدیریت و اداره نمود و مطمئنم که از هیچ تلاشی برای فرزندانش علی رغم تحمل سختی های نبود پدر کوتاهی ننمود . خداوند همه این سرمایه های معنوی جامعه ما را بسلامت بدارد و ما را در احترام و رعایت ادب نزد این بزرگواران مستدام بدارد . روح پاک همه شهدای این مرز و بوم شاد .