حال اینترنت در مزینان اصلاً خوب نیست
توفیقی شد تا باردیگر چند روزی را به زادگاه خود سفر کنیم و در کنار زیارت پدر و مادر و بستگان؛ حال و هوایی به دور از هرگونه چه کنم چه کنم شهر تازه نماییم و البته که با آسمان آبی و پر ستاره اش تا دل کویر به مرور خاطرات پرداختیم و قصدمان آن بود تا از وسیله ای صوتی و تصویری که ما را از این فضا دور می سازد دوری کنیم اما گاه به لحاظ رسالت خبری مجبور به استفاده از گوشی همراه می شدیم که حکایات جالبی برایمان رخ داد و شنیدنش خالی از لطف نسیت و شاید شما هم به این درد گرفتار شده باشید.
باورم نمی شد که باید برای یافتن نت گوشه گوشه ی خانه ی پدری را جست وجو کنیم و اگر لحظه ای به چنگش می آوردیم از همان نقطه تکان نمی خوردیم تا مطلبی را ارسال کنیم جالب آن جا بود که یکی از رفقای قدیمی همراه با زن و فرزندش در این حالت مرا دید و شروع به سلام و احوالپرسی کرد و وقتی مرا میخکوب در آن حالت تماشا کرد و از اینکه برای روبوسی جلو نرفتم عذر خواهی کردم و گفتم: می ترسم نت بپره و او همراهانش کلی خندیدند و گفتند: پس همین جا بمان!
و اما حکایت دوم ؛ خبر درگذشت یکی از عزیزان مزینانی از طریق دوستان شاهدانی اعلام شد و برای ارسال آن مجبور شدم راهی داورزن شوم تا شاید جناب نت را در آنجا به دست آورم و عاقبت به هزار زور و زحمت موفق به دیدن جمال مبارکش شدم و به زور خبر را فرستادم اما با بنده زاده هرکلک و ترفندی را امتحان کردیم تا بلکه عکس آن مرحوم را ارسال کنیم نشد که نشد تا اینکه پس از دوساعت توقف در این شهر بالاخره خودش شرمنده شد و موافقت کرد که عکس را هم بفرستد.
اکنون توبه نامه ی خود را تقدیم می کنم به ساحت مقدس تمام شهروندان ساکن در مزینان و به خصوص دوستانی که همیشه از آن ها گلایه داشتم که چرا مطلب کم می فرستند و یا چرا از تلگرام استفاده نمی کنند و نمی دانم این درخواست را چه کسی باید اجابت کند که آقا فکری به حال این اینترنت خراب کنید! ...
به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan