برای مزینان/دلنوشته فرهنگی مزینانی حسین مزینانی تهرانچی
دل را که به جاده می سپاری،به نقطه ای می رسی که بوی زحمت ها و رنج های مردمانش را حس می کنی، بوی ساده بودن ها. حواست را جمع می کنی به اطراف، چه جاذبه ای دارد این خاک،نه چندان حاوی چشمه های خروشان و جنگل های سربه فلک کشیده است که تو را مجذوب کند،نه،این نیروی ماورایی خاصیت مردمان بی آلایش اینجاست، نیرویی است که نفوذ می کند به عمق روحت، و تو هر چه می خواهی بی تفاوتی نشان بدهی،نمی شود، گذری است که هر آنگاه که بر آن بگذری، از این مدرنیته ای که همچون تار بر اطرافت تنیده ای ،خسته می شوی ، و از درون به این باور می رسی که زندگی یعنی همین...
کمی قبل تر وقتی که من خردسال تر بودم،در جای جای کوچه هایش که راه می رفتی بوی نان تازه بیرون امدهاز تنور فضا را پر کرده بود، و در این فضا می شد زندگی در روستا را با آن ویژگی ها لمس کرد، گفتم روستا،جایی که همیشه خوانده ایم از ساده زیستی مردمش و لطف و صفای آنها،بی شک حالا هر کدام از ما به این درک رسیده ایم که چه سخن عالمانه ای بوده است، سرزمین من هم از این جنس سرزمین هاست، جایی که خروشید خندان برآن می تابد و آنگاه که می خواهد غروب کند ،جلوه ای پدید می آورد که هزاران نقاش کشیدنش را عاجزند،جایی است که شب ها وقتی سر بر آسمان می کنی ستاره ها پر نور درخشان،لطف چشمک هایشان را از تو دریغ نمی کنند،جایی که یادم هست خروس خوان مردمان سخت کوشش سوار بر مرکب های گوش دراز، خوشحال با زمزمه های عارفانه، راهی رویایی را رو به کشتگاه خود سپری می کردند،سرزمین من جایی بود که با تمام وجود لغت مادر را می توانست بفهمی ،وقتی که دستان پینه زده ی زنی را می دیدی که از خستگی کار روزگار حکایت داشت، بارها در کودکی از خود پرسیده بودم که بهشت مگر چقدر عظمت دارد که نباید زیر پای این مادران جان فدا باشد، حالا که دارم کمی از حال و هوایش می گوییم، شاید به این باور رسیده باشی که آن نیروی جذاب که تو را به سمتش می خواند از کجا برمی خیزد،یا شاید این ماورا از گنبد های بام هاست،یا بلندی یخدان ها،یا بوی سبزه های صحراها،یا بوی آش و شوربا، نمی دانم، به هر حال ، تو دوست داری بیشتر پدال را بفشاری و زودتر در آغوش وطن جای گیری،این حال و هوا همان است که پیامبر اعظم فرمودند که حب وطن از ایمان سرچشمه می گیرد، باخود می گوییم این همه لطف مگر می شود در قطع کوچکی از کره ی خاکی جای گیرد،شاید این موهبت را خدا به خاطر مردان راستین به این کهن دیار بخشیده، مردانی که چون شهید محراب مولا علی مظلومانه زیستند و سفر کردند بر افلاک، مردانی که غیرت درونشان را ناآرام کرده بود،و به این واسطه سعی در پی جویی حقیقت داشتند، مردانی چون شریعتی ها و صدیقی ها و منصوری ها و فصیحی هاو... هزاران هزاردر طول تاریخ انسان های والا مقام،و شهیدانی که هر وقت خسته می شوی از این روزگار پر فتنه، زنگار روحت را نوازش داده وپاک می کنند، یاد همگی بزرگان سرزمینم بخیر و شادی.
راستش را بخواهی آنقدر می شود درباره ی خاصیت های زادگاه نوشت که قلم تاب نیاورد،آن هم سرزمین با عشقی چون مزینان،که شهیر است به داشتن علی شریعتی مزینانی،این چند سطر را تقدیم می کنم به تمامی هم زادگاهی های ارجمند و روح بلند بزرگان علم و ادب....
به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan
#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan