زنان و محدودیتهاى جهانگردى- قسمت دوم
چهارشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۲، ۰۱:۴۰ ق.ظ
نقد و بررسى
در
پاسخ بخش نخست این دیدگاه مىتوان گفت: زن مىتواند به سیروسفر برود، با
این حال، حجاب و دیگر وظایف خود را نیز به خوبى رعایت کند. لازمه گردشگرى
بىحجابى و بىبندوبارى نیست. پایه اصلى این استدلال، این است که مذاق
شریعت را درحدى مىداند که مىتوان به وسیله آن به دیگر دلیلها اهمیتى نداد
از این روى، باید دید مذاق شریعت درباره زن بر چه پایهاى استوار است. آیا
همانگونه است که اینان ادعا مىکنند، یا این که مذاق شریعت، حفظ حجاب و
رعایتحریم میان زن و مرد است و اگر این باشد با حضور اجتماعى زن، هیچ
ناسازگارى ندارد.
باید توجه داشت که دستیابى به مذاق شریعت، کار آسانى نیست، تا بتوان با دیدن چند حدیث و نگاهى گذرا به فقه چنین ادعایى کرد. شریعت دستگاه و سیستمى به هم پیوسته است و دریافتن مذاق شرع، در یک مساله و یا یک بخش، بدون تصویر و برداشت از کل شریعت نادرست و غیرممکن است. براى دستیابى به مذاق شریعت افزون بر قرآن کریم و روایات رسیده از معصومان(ع)، سیره پیامبر(ص) و امامان معصوم و مسلمانان متدین و متشرع نیز باید مطالعه شود. باید دید، زنان پیامبر(ص) و امامان(ع)، و نزدیکان آنان چگونه عمل مىکردهاند. رفتار زنان مسلمان در صدر اسلام چگونه بوده است. آیا پس از پذیرش دین اسلام همه فعالیتهاى اجتماعى را به کنار نهاده و انزوا گزیدهاند؟ یا افزون بر اداره خانه در بسیارى از کارهاى اجتماعى و سیروسفرها همراه مردان بودهاند. در بینش اسلامى، زن افزون بر مسؤولیت اداره خانه و تربیت فرزندان که از مهمترین وظایف اوست در بسیارى از مسؤولیتهاى اجتماعى با مرد شریک است. به برخى از آن مسؤولیتها در گذشته اشاره کردیم. انجام آن وظایف خواهناخواه، او را از خانه به صحنههاى اجتماع مىکشاند، این نه تنها با حفظ حجاب و عفاف که وظیفه دیگر اوست ناسازگار نیست که او را در انجام بهتر مسؤولیتها یارى مىرساند. بله، آنچه ناسازگار است واجببودن خانهنشینى زن است که اسلام، به هیچروى، آن را نخواسته است. جاى جاى آموزهها و دستورهاى اسلامى، سیره پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و مسلمانان متعهد گواه این مدعاست. به گونهاى که محقق را در گزینش شواهد و نمونهها متحیر مىسازد. روشنى این موضوع، به اندازهاى است که درازگویى در آن به یقین ملالآور است. ولى در هر صورت ناگزیریم به برخى از نمونهها اشاره کنیم:
1. با نگاهى گذرا به تاریخ اسلام مىیابیم که در صدر اسلام، زنان به تنهایى و یا همراه با شوهران خود در صحنههاى پیکار و جهاد با دشمن براى امدادگرى و تهیه آب و غذا و... حضور مىیافتهاند و در صورت نیاز، به نبرد نیز مىپرداختهاند. اینک به نمونههایى تاریخى از سیره پیامبر(ص) اشاره مىکنیم:
در جنگ خیبر، زنانى با اجازه پیامبر(ص) شرکت داشتهاند که مجروحان را مداوا و آب و غذا براى رزمندگان تهیه مىکردهاند:
یکى از زنان بنىغفار مىگوید: به هنگام عزیمت پیامبر(ص) به خیبر، با عدهاى از زنان بنىغفار، خدمت آن حضرت رسیدیم و عرض کردیم مىخواهیم با شما همراه باشیم. مجروحان را مداوا کنیم، مسلمانان را در حد توان کمک کنیم پیامبر(ص) فرمود: «اخرجى على برکة الله»:آن حضرت اجازه فرمودند و دعا کردند. (47) ام سنان اسلمیه، (48) ام مطاع (49) و... نیز با اجازه آن حضرت در جنگ خیبر شرکت جستهاند.
در جنگ احد، نیز شمارى از زنان براى مداواى مجروحان و کمک به مجاهدان اسلام شرکت داشتهاند:
واقدى مىنویسد:
«چهارده زن، از جمله: فاطمه دختر رسول خدا(ص)، به احد آمده بودند، غذا و آب سربازان را بر پشتخود حمل مىکردند. به مجروحان آب مىدادند و آنان را مداوا مىکردند.» (50) در جنگ احد، زنى به نام «نسیبه» براى امدادگرى شرکت کرده بود، ولى به هنگام سختى کارزار و فرار بسیارى از جنگجویان مسلمان از میدان جنگ، خود را به پیامبر(ص) رساند و به دفاع از آن حضرت پرداخت، بهگونهاى که زخمهاى بسیارى برداشت. پیامبر(ص) از وى تجلیل کرد و وقتى آن حضرت از حمراءالاسد برگشت پیش از آن که به خانه برود از حال نسیبه که در خانه بسترى بود جویا شد و وقتى که خبر سلامتى او را شنید، بسیار خوشحال شد. (51) شمارى از زنان صحابى، در جنگهاى گوناگون شرکت کردهاند از جمله ام عطیه مىگوید:
«در هفت غزوه همراه پیامبر(ص) بودم، غذا بر ایشان مىپختم و از اثاثیه آنها محافظت مىکردم، مجروحان را مداوا کرده و به کار مریضان مىپرداختم.» (52) برخى از زنان هم در رکاب پیامبر(ص) بودهاند و هم در رکاب على(ع) از جمله: لیلا غفاریه، که افتخار لقب مجاهد و رزمنده را گرفته است، در جنگهاى متعدد با پیامبر(ص) و در جنگ جمل در کنار سربازان على(ع) بوده است:
«لیلى الغفاریه مجاهدة غازیه کانت تخرج مع النبى(ص) فى مغازیه فتداوى الجرحى وتقوم على المرضى. ولما خرج علىبن ابیطالب(ع) الى البصره خرجت معه.» (53) لیلا غفارى، زنى مجاهد و رزمنده بود. با پیامبر(ص) به غزوات مىرفت. مجروحان را مداوا مىکرد و به امور مریضان مىپرداخت و هنگامى که على(ع) براى سرکوبى اصحاب جمل، به بصره مىرفت همراه آن حضرت بود.
ام الخیر، از زنان تابعى، در جنگ صفین شرکت کرد و با نطقهاى مهیجخود روح شجاعت و حماسهآفرینى را در سربازان على(ع) تقویت مىکرد. تاثیر کار او به گونهاى بود که سالها بعد معاویه او را بر این کار سرزنش کرد، اما او پاسخى کوبنده و شجاعانه داد. (54) ام هیثم، یکى دیگر از زنان مسلمان است که همراه با شوهر خود در سپاه معاویه بوده است، ولى چون پیرو على(ع) بوده، اخبار سپاه معاویه را به على(ع) مىداده است. (55) اینها و دهها نمونه بارز دیگر، حکایتگر حضور فعال زنان در اجتماع و سیروسفر آنان براى کمک رساندن به مجاهدان اسلام بوده است.
2. زنان در صدر اسلام به خدمت پیامبر(ص) رفتوآمد داشتند. پرسشهاى خود را از آن حضرت مىپرسیدند. شمار زیادى از این زنان به مقام بلند راویان احادیث پیامبر(ص) راه یافتند.
به این رفتوآمدها کسى خرده نمىگرفت و آن را خلاف شرع نمىدانست که صاحب شریعت، بارها با عمل خود آن را تایید کرده است، از باب نمونه:
روزى پیامبر(ص) در جمع صحابه نشسته بود. اسماء که زنى فاضل و سخنور بود و به خطیب زنان شهرت داشت، بر آن جمع وارد شد و پس از احترام به پیامبر(ص) عرض کرد: به نمایندگى از سوى زنان پرسشى دارم و پرسش خود را مطرح کرد. پیامبر(ص) و اصحاب گوش مىدهند. حضرت روبه یاران مىکند و در تشویق و تحسین وى مىفرماید:
«هل سمعتم مسالة امراة قط احسن من مسالتها فى امر دینها من هذه.» (56) آیا تاکنون به این زیبایى که این زن، درباره دینش سؤال کرد از کسى شنیدهاند؟
آن گاه پیامبر(ص) پاسخ مىدهد و در ضمن مىفرماید:
«آنچه را گفتم، به همه زنانى که از سوى آنان نمایندگى دارى ابلاغ کن.»
براساس این روایت، روشن مىشود که حضور زنان در مجامع، براى فراگیرى مسائل دینى، امرى عادى، بلکه خوشآیند بوده است.
3. گروه زیادى، از زنان مسلمان در صدر اسلام، براى امر به معروف و نهى از منکر به سیروسفر پرداخته و با حکومتهایى چون معاویه و حجاجبنیوسف ثقفى و... درگیر شدهاند از جمله:
سوده، از قبیله همدان، پس از شهادت على(ع) براى شکایت از حاکمى که معاویه بر آنان گمارده بود به شام آمد و پس از گفتوگوى بسیار، معاویه مجبور شد که به خواسته او تن در دهد. (57) همین سوده در زمان على(ع) وقتى با بىعدالتى مامور مالیاتى على(ع) روبهرو شد به نمایندگى از قبیله خود به نزد على(ع) رفت و حکم عزل آن مامور را از على(ع) گرفت. (58) زرقاء یکى دیگر، از زنان مسلمان بود که از کوفه به شام آمد و در برابر معاویه ایستاد. (59) «بکاره هلالیه» و «اروى» دختر حارثبن عبدالمطلب، (60) دو زن سالخوردهاى بودند که به هنگام ورود بر معاویه او و پیرامونیانش را به باد انتقاد گرفتند.
ابن عبد ربه، در عقدالفرید، نامهاى بسیارى از زنانى که در برابر معاویه ایستادهاند، آورده است: امسنان بنتخیثمه، عکرشه بنت اطریش، درامیه حجونیه، امالخیر بنتحریش، از جمله این افراد هستند. (61)
باید توجه داشت که دستیابى به مذاق شریعت، کار آسانى نیست، تا بتوان با دیدن چند حدیث و نگاهى گذرا به فقه چنین ادعایى کرد. شریعت دستگاه و سیستمى به هم پیوسته است و دریافتن مذاق شرع، در یک مساله و یا یک بخش، بدون تصویر و برداشت از کل شریعت نادرست و غیرممکن است. براى دستیابى به مذاق شریعت افزون بر قرآن کریم و روایات رسیده از معصومان(ع)، سیره پیامبر(ص) و امامان معصوم و مسلمانان متدین و متشرع نیز باید مطالعه شود. باید دید، زنان پیامبر(ص) و امامان(ع)، و نزدیکان آنان چگونه عمل مىکردهاند. رفتار زنان مسلمان در صدر اسلام چگونه بوده است. آیا پس از پذیرش دین اسلام همه فعالیتهاى اجتماعى را به کنار نهاده و انزوا گزیدهاند؟ یا افزون بر اداره خانه در بسیارى از کارهاى اجتماعى و سیروسفرها همراه مردان بودهاند. در بینش اسلامى، زن افزون بر مسؤولیت اداره خانه و تربیت فرزندان که از مهمترین وظایف اوست در بسیارى از مسؤولیتهاى اجتماعى با مرد شریک است. به برخى از آن مسؤولیتها در گذشته اشاره کردیم. انجام آن وظایف خواهناخواه، او را از خانه به صحنههاى اجتماع مىکشاند، این نه تنها با حفظ حجاب و عفاف که وظیفه دیگر اوست ناسازگار نیست که او را در انجام بهتر مسؤولیتها یارى مىرساند. بله، آنچه ناسازگار است واجببودن خانهنشینى زن است که اسلام، به هیچروى، آن را نخواسته است. جاى جاى آموزهها و دستورهاى اسلامى، سیره پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و مسلمانان متعهد گواه این مدعاست. به گونهاى که محقق را در گزینش شواهد و نمونهها متحیر مىسازد. روشنى این موضوع، به اندازهاى است که درازگویى در آن به یقین ملالآور است. ولى در هر صورت ناگزیریم به برخى از نمونهها اشاره کنیم:
1. با نگاهى گذرا به تاریخ اسلام مىیابیم که در صدر اسلام، زنان به تنهایى و یا همراه با شوهران خود در صحنههاى پیکار و جهاد با دشمن براى امدادگرى و تهیه آب و غذا و... حضور مىیافتهاند و در صورت نیاز، به نبرد نیز مىپرداختهاند. اینک به نمونههایى تاریخى از سیره پیامبر(ص) اشاره مىکنیم:
در جنگ خیبر، زنانى با اجازه پیامبر(ص) شرکت داشتهاند که مجروحان را مداوا و آب و غذا براى رزمندگان تهیه مىکردهاند:
یکى از زنان بنىغفار مىگوید: به هنگام عزیمت پیامبر(ص) به خیبر، با عدهاى از زنان بنىغفار، خدمت آن حضرت رسیدیم و عرض کردیم مىخواهیم با شما همراه باشیم. مجروحان را مداوا کنیم، مسلمانان را در حد توان کمک کنیم پیامبر(ص) فرمود: «اخرجى على برکة الله»:آن حضرت اجازه فرمودند و دعا کردند. (47) ام سنان اسلمیه، (48) ام مطاع (49) و... نیز با اجازه آن حضرت در جنگ خیبر شرکت جستهاند.
در جنگ احد، نیز شمارى از زنان براى مداواى مجروحان و کمک به مجاهدان اسلام شرکت داشتهاند:
واقدى مىنویسد:
«چهارده زن، از جمله: فاطمه دختر رسول خدا(ص)، به احد آمده بودند، غذا و آب سربازان را بر پشتخود حمل مىکردند. به مجروحان آب مىدادند و آنان را مداوا مىکردند.» (50) در جنگ احد، زنى به نام «نسیبه» براى امدادگرى شرکت کرده بود، ولى به هنگام سختى کارزار و فرار بسیارى از جنگجویان مسلمان از میدان جنگ، خود را به پیامبر(ص) رساند و به دفاع از آن حضرت پرداخت، بهگونهاى که زخمهاى بسیارى برداشت. پیامبر(ص) از وى تجلیل کرد و وقتى آن حضرت از حمراءالاسد برگشت پیش از آن که به خانه برود از حال نسیبه که در خانه بسترى بود جویا شد و وقتى که خبر سلامتى او را شنید، بسیار خوشحال شد. (51) شمارى از زنان صحابى، در جنگهاى گوناگون شرکت کردهاند از جمله ام عطیه مىگوید:
«در هفت غزوه همراه پیامبر(ص) بودم، غذا بر ایشان مىپختم و از اثاثیه آنها محافظت مىکردم، مجروحان را مداوا کرده و به کار مریضان مىپرداختم.» (52) برخى از زنان هم در رکاب پیامبر(ص) بودهاند و هم در رکاب على(ع) از جمله: لیلا غفاریه، که افتخار لقب مجاهد و رزمنده را گرفته است، در جنگهاى متعدد با پیامبر(ص) و در جنگ جمل در کنار سربازان على(ع) بوده است:
«لیلى الغفاریه مجاهدة غازیه کانت تخرج مع النبى(ص) فى مغازیه فتداوى الجرحى وتقوم على المرضى. ولما خرج علىبن ابیطالب(ع) الى البصره خرجت معه.» (53) لیلا غفارى، زنى مجاهد و رزمنده بود. با پیامبر(ص) به غزوات مىرفت. مجروحان را مداوا مىکرد و به امور مریضان مىپرداخت و هنگامى که على(ع) براى سرکوبى اصحاب جمل، به بصره مىرفت همراه آن حضرت بود.
ام الخیر، از زنان تابعى، در جنگ صفین شرکت کرد و با نطقهاى مهیجخود روح شجاعت و حماسهآفرینى را در سربازان على(ع) تقویت مىکرد. تاثیر کار او به گونهاى بود که سالها بعد معاویه او را بر این کار سرزنش کرد، اما او پاسخى کوبنده و شجاعانه داد. (54) ام هیثم، یکى دیگر از زنان مسلمان است که همراه با شوهر خود در سپاه معاویه بوده است، ولى چون پیرو على(ع) بوده، اخبار سپاه معاویه را به على(ع) مىداده است. (55) اینها و دهها نمونه بارز دیگر، حکایتگر حضور فعال زنان در اجتماع و سیروسفر آنان براى کمک رساندن به مجاهدان اسلام بوده است.
2. زنان در صدر اسلام به خدمت پیامبر(ص) رفتوآمد داشتند. پرسشهاى خود را از آن حضرت مىپرسیدند. شمار زیادى از این زنان به مقام بلند راویان احادیث پیامبر(ص) راه یافتند.
به این رفتوآمدها کسى خرده نمىگرفت و آن را خلاف شرع نمىدانست که صاحب شریعت، بارها با عمل خود آن را تایید کرده است، از باب نمونه:
روزى پیامبر(ص) در جمع صحابه نشسته بود. اسماء که زنى فاضل و سخنور بود و به خطیب زنان شهرت داشت، بر آن جمع وارد شد و پس از احترام به پیامبر(ص) عرض کرد: به نمایندگى از سوى زنان پرسشى دارم و پرسش خود را مطرح کرد. پیامبر(ص) و اصحاب گوش مىدهند. حضرت روبه یاران مىکند و در تشویق و تحسین وى مىفرماید:
«هل سمعتم مسالة امراة قط احسن من مسالتها فى امر دینها من هذه.» (56) آیا تاکنون به این زیبایى که این زن، درباره دینش سؤال کرد از کسى شنیدهاند؟
آن گاه پیامبر(ص) پاسخ مىدهد و در ضمن مىفرماید:
«آنچه را گفتم، به همه زنانى که از سوى آنان نمایندگى دارى ابلاغ کن.»
براساس این روایت، روشن مىشود که حضور زنان در مجامع، براى فراگیرى مسائل دینى، امرى عادى، بلکه خوشآیند بوده است.
3. گروه زیادى، از زنان مسلمان در صدر اسلام، براى امر به معروف و نهى از منکر به سیروسفر پرداخته و با حکومتهایى چون معاویه و حجاجبنیوسف ثقفى و... درگیر شدهاند از جمله:
سوده، از قبیله همدان، پس از شهادت على(ع) براى شکایت از حاکمى که معاویه بر آنان گمارده بود به شام آمد و پس از گفتوگوى بسیار، معاویه مجبور شد که به خواسته او تن در دهد. (57) همین سوده در زمان على(ع) وقتى با بىعدالتى مامور مالیاتى على(ع) روبهرو شد به نمایندگى از قبیله خود به نزد على(ع) رفت و حکم عزل آن مامور را از على(ع) گرفت. (58) زرقاء یکى دیگر، از زنان مسلمان بود که از کوفه به شام آمد و در برابر معاویه ایستاد. (59) «بکاره هلالیه» و «اروى» دختر حارثبن عبدالمطلب، (60) دو زن سالخوردهاى بودند که به هنگام ورود بر معاویه او و پیرامونیانش را به باد انتقاد گرفتند.
ابن عبد ربه، در عقدالفرید، نامهاى بسیارى از زنانى که در برابر معاویه ایستادهاند، آورده است: امسنان بنتخیثمه، عکرشه بنت اطریش، درامیه حجونیه، امالخیر بنتحریش، از جمله این افراد هستند. (61)
سیره
افزون بر
نمونههاى یاد شده، که هر کدام دلیلى بر درستى مدعاى ما در باب مذاق
شریعتبود، سیره پیامبر(ص) و معصومان(ع) ومتشرعان و متدینان در رابطه با
زنان، بویژه بستگان خود دلیل دیگرى بر مدعا و پاسخى استبه کسانى که سیره
متشرعان را هماهنگ با مذاق شریعتى مىدانستند که از دین و دستورهاى آن
مىفهمیدند.
1. به نقل شیعه و سنى، پیامبرگرامى اسلام(ص) در مسافرتها و جنگها به قید قرعه یکى از همسران خود را همراه مىبرد. (62)
2. پس از جنگ جمل، على(ع) چهل زن را مسلح کرد و براى پاسدارى از عایشه از بصره تا مدینه فرستاد. (63)
3. به همراه بردن امام حسین(ع) همسران، خواهران و دختران خود را به سمت کوفه، چه به قصد حکومت و چه با آگاهى از شهادت، هر کدام باشد، بردن زنان به همراه خود، ضرورتى نداشت و حتى به نظر بزرگان قوم، به صلاح نبود. محمد بن حنفیه از سر خیرخواهى گفت:
«حال که مصمم به رفتن هستى، زنان و کودکان را با خود نبر.»
امام مىفرماید:
«ان الله شاء ان یراهن سبایا.» (64)
امام حسین(ع) زنان را به کارى واداشته که در غیر چهارچوب خانه است و آن را نه تنها ناسازگار با شریعت نمىداند که مشیت صاحب شریعت مىداند.
4. سخنرانى فاطمهزهراء(س) در جمع مهاجران و انصار: خطبهاى است مفصل درباره توحید، نبوت، کوششهاى پیامبر(ص) فلسفه احکام و محاجه با سران حکومت درباره فدک و ارثیه خود از پیامبر(ص) و... (65)
اگر گفته شود که حضور آن بزرگوار براساس ضرورت بوده است، پاسخ آن روشن است چون «الضرورات تتقدر بقدرها» بنابراین لزومى نداشت که آن حضرت مطالبى درباره توحید، فلسفه نبوت و احکام و... بگوید. همه اینها حاکى از این است که فاطمه زهرا(ع) اینگونه امور را ناسازگار با شان زن نمىداند.
5. امام صادق(ع) مىفرماید: پدرم وصیت کرد که مقدارى ازاموالش را وقف کنم و به زنان بدهم که به مدت ده سال به هنگام انجام مراسم حج در منى برایش ندبه و زارى کنند. (66)
هدف امام(ع) این بوده است که زنان به این وسیله مکتب و فضائل امام(ع) را نشر دهند. اگر حضور زن در اجتماع جایز نبود چگونه دو امام معصوم(ع) دستور مىدهند زنان در اجتماع بزرگ مکه صدایشان را به نوحهخوانى بلند کنند و به مدیحهسرایى بپردازند.
6. امام صادق(ع) مادر و همسر خود را مىفرستاد تا حقوق اهلمدینه را ادا کنند.
شخصى به امام موسىبن جعفر(ع) عرض مىکند:
«همسرم با همسر یکى دیگر براى شرکت در مجالس عزا از خانه بیرون مىروند. من مانع آنان مىشوم. همسرم مىگوید: اگر حرام است، بگو تا نرویم و گرنه چرا باز مىدارى؟ با این عمل تو، اگر ما هم مجلسى داشته باشیم کسى شرکت نخواهد کرد.
امام موسى بن جعفر(ع) مىفرماید: از حقوق پرسش مىکنى، این جزو حقوقى است که افراد جامعه به گردن یکدیگر دارند.
پدرم پیوسته مادرم و امفروه، مادر خود را، مىفرستاد تا حقوق مردم مدینه را ادا کنند.» (67)
1. به نقل شیعه و سنى، پیامبرگرامى اسلام(ص) در مسافرتها و جنگها به قید قرعه یکى از همسران خود را همراه مىبرد. (62)
2. پس از جنگ جمل، على(ع) چهل زن را مسلح کرد و براى پاسدارى از عایشه از بصره تا مدینه فرستاد. (63)
3. به همراه بردن امام حسین(ع) همسران، خواهران و دختران خود را به سمت کوفه، چه به قصد حکومت و چه با آگاهى از شهادت، هر کدام باشد، بردن زنان به همراه خود، ضرورتى نداشت و حتى به نظر بزرگان قوم، به صلاح نبود. محمد بن حنفیه از سر خیرخواهى گفت:
«حال که مصمم به رفتن هستى، زنان و کودکان را با خود نبر.»
امام مىفرماید:
«ان الله شاء ان یراهن سبایا.» (64)
امام حسین(ع) زنان را به کارى واداشته که در غیر چهارچوب خانه است و آن را نه تنها ناسازگار با شریعت نمىداند که مشیت صاحب شریعت مىداند.
4. سخنرانى فاطمهزهراء(س) در جمع مهاجران و انصار: خطبهاى است مفصل درباره توحید، نبوت، کوششهاى پیامبر(ص) فلسفه احکام و محاجه با سران حکومت درباره فدک و ارثیه خود از پیامبر(ص) و... (65)
اگر گفته شود که حضور آن بزرگوار براساس ضرورت بوده است، پاسخ آن روشن است چون «الضرورات تتقدر بقدرها» بنابراین لزومى نداشت که آن حضرت مطالبى درباره توحید، فلسفه نبوت و احکام و... بگوید. همه اینها حاکى از این است که فاطمه زهرا(ع) اینگونه امور را ناسازگار با شان زن نمىداند.
5. امام صادق(ع) مىفرماید: پدرم وصیت کرد که مقدارى ازاموالش را وقف کنم و به زنان بدهم که به مدت ده سال به هنگام انجام مراسم حج در منى برایش ندبه و زارى کنند. (66)
هدف امام(ع) این بوده است که زنان به این وسیله مکتب و فضائل امام(ع) را نشر دهند. اگر حضور زن در اجتماع جایز نبود چگونه دو امام معصوم(ع) دستور مىدهند زنان در اجتماع بزرگ مکه صدایشان را به نوحهخوانى بلند کنند و به مدیحهسرایى بپردازند.
6. امام صادق(ع) مادر و همسر خود را مىفرستاد تا حقوق اهلمدینه را ادا کنند.
شخصى به امام موسىبن جعفر(ع) عرض مىکند:
«همسرم با همسر یکى دیگر براى شرکت در مجالس عزا از خانه بیرون مىروند. من مانع آنان مىشوم. همسرم مىگوید: اگر حرام است، بگو تا نرویم و گرنه چرا باز مىدارى؟ با این عمل تو، اگر ما هم مجلسى داشته باشیم کسى شرکت نخواهد کرد.
امام موسى بن جعفر(ع) مىفرماید: از حقوق پرسش مىکنى، این جزو حقوقى است که افراد جامعه به گردن یکدیگر دارند.
پدرم پیوسته مادرم و امفروه، مادر خود را، مىفرستاد تا حقوق مردم مدینه را ادا کنند.» (67)
نتیجه:
بنابر
شواهد و نمونههاى یاد شده، این سخن که مذاق شریعتبر خانهنشینى زنان و
حضورنیابیدن آنان در اجتماع است، نه از شرع دلیل دارد و نه از سیره، بلکه
سیره معصومان(ع) و متشرعان برخلاف آن است.
بنابراین، این دلیل آنان نیز، همانند دلیلهاى دیگر آنان ناتوان از اثبات ممنوعبودن حضور زنان در اجتماع و مسؤولیتپذیرى آنان است. و خود این ناتوانى دلیلهاى یاد شده کافى استبراى این که دیدگاه جواز را بپذیریم و بگوییم حضور زنان در صحنههاى اجتماعى از جمله: سیروسفر و گردشگرى بىشک، جایز، و برابر با اصول اولیه است و ممنوعبودن زنان از حضور در اجتماع و سیروسفر نیاز به دلیل دارد که نداشتیم، بلکه دلیل برخلاف آن بود.
بنابراین، این دلیل آنان نیز، همانند دلیلهاى دیگر آنان ناتوان از اثبات ممنوعبودن حضور زنان در اجتماع و مسؤولیتپذیرى آنان است. و خود این ناتوانى دلیلهاى یاد شده کافى استبراى این که دیدگاه جواز را بپذیریم و بگوییم حضور زنان در صحنههاى اجتماعى از جمله: سیروسفر و گردشگرى بىشک، جایز، و برابر با اصول اولیه است و ممنوعبودن زنان از حضور در اجتماع و سیروسفر نیاز به دلیل دارد که نداشتیم، بلکه دلیل برخلاف آن بود.
- ۹۲/۱۰/۲۵