گلواژه شعر شاعران مزینان(3)
🌴تقدیر
عجب زچرخش زمانه و دست تقدیر
ز پیشانی نوشت من و هزار تقریر
گمان که خالق هستی مرا رفیق باشد
جدا نموده ز دیگران و کند تقصیر
نه صحبت مستانه و نه جام و نی ساقی
در این هوای بارانی که جان کند تغییر
دلم خوش است که پیر می فروش گوید
بخوان تو سوره ای و پس نما تفسیر
و یا نماز گزار و حمد حامد گوی
در این دو رکعت مکن دگر تو شک کثیر
قبول درگه اوست این نماز بی منت
مرو به راه کج و مکن چنین تزویر
بترس زچشم حسودان و خود حدیث مگو
که کرده حضرت منصور در غل و زنجیر
گرت به جان آمده حال در این سامان
برو به خلوت تنهایی و نما تدبیر
ز حاکمان مجوی ره سعادت خویش
غرور نکرده رحم بر صغیر و کبیر
صدای چهچه بلبلان خوش آوا
نه بهر تو باشد که مست مشک و عبیر
کجاست قصد نگاه و کجا تو ره پویی
در این جهان که شاه رفت و ماند فقیر
جهان همه فانی و عمر کوتاه است
خلاصه دل مکن خوش مزینانی اسیر
🌹تقدیمی؛ علی مزینانی عسکری
به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan
شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan