🎬حکایت شیرین مردم خوش طبع مزینان...(25)
💠ماجرای مرد دانشمند و خشت زن...
🖌نویسنده؛ علی جعفری مزینانی
✍️ افرادی که از نزدیک با زنده یاد دکتر علی شریعتی مزینانی حشر و نشر و نشست وبر خاست داشته اند متفقاً نقل قول کرده اند یکی از صفات بارزش ساده زیستی و افتادگی و حلم وبردباری او بود واین ویژگی ممتاز تنها در دکتر خلاصه نمی شد و پدر ایشان مرحوم استاد محمدتقی شریعتی مزینانی نیز از همین آراستگی اخلاقی بر خوردار بوده اند .
از سوی دیگر بارها دکتر شریعتی در آثار و دست نوشته ها و یادداشت هایش تأکید داشته که اولین وآخرین مربی و معلمم پدرم بود و از محضر ایشان درس های زیاد مبانی اخلاقی و اعتقادی آموختم که بیشتر این آموزه ها بیش از آنکه جنبه ی نظری و تئوری داشته باشد وجه کاربردی و راهگشایی آن محسوس تر و نمایان تر بود.
◀️ دودمان محترم خزاعی ها از جمله «حاج رضا خزاعی مزینانی »رحمت ا... علیه مشهور به حاج خان یکی از چهره ها و پیشکسوتانی است که منشاء وعامل خدمات ارزنده برای مردم واهالی ولایتمدار و خداجوی مزینان در گذر تاریخ بویژه در امور مذهبی و دینی بوده اند که بر خورداری از علم و بهره مندی از حُسن اخلاق و متمتع از سطح آگاهی و مستفید از مراتب فرهنگی واجتماعی آنان تکمیل کننده ی ارادتمندی آنان به ساحت مقدس ائمه ی طاهرین صلوات ا... علیهم اجمعین می باشد
از آنجا که شادروان حاج خان قرابت و خویشاوندی با خانواده شریعتی داشت و همین موضوع ایجاب می کرد تا عامل ارتباطات و رفت وآمد خانوادگی و نیز اُنس و الفت بین شان برقرار باشد وی حکایتی را به شرح ذیل روایت کرده است.
دریکی از نشست هایی که با مرحوم دکتر به اتفاق چند نفر در منزل شخصی ام درتهران خیابان اقبال لاهوری داشتم تصادفاً بین من و دکتر شریعتی در ارتباط به رفتن شان به کشور فرانسه برای ادامه ی تحصیل گفت وگویی پیش آمد.
دکتر می گفت: به هنگام سفر به فرانسه پدرم محمد تقی شریعتی فرمودند:
حالا که به خواست خدا قصد مسافرت خارج از کشور داری آنچه را که می خواهم به طور مشروح ومبسوط برایت بازگوکنم ترجیح می دهم تا به صورت مختصر و در سه بند کوتاه یاد آوری کنم.... فراموش نکنی که :
اولاً : مسلمان و شیعه هستی
ثانیاً: ایرانی هستی ومتعهد به آداب واصول خاص آنهم با فرهنگ غنی تمدن ومدنیت و انسانیت
ثالثاً : درهر شرایطی حلم وبردباری وتواضع مکمل و پیش نیاز علم است و مبادا دامنت به غرور وتکبر و خودبینی و تفاخر وخودخواهی واز این قبیل آلوده شود.
دکتر در ادامه ی صحبت به مقوله حلم و بردباری به داستان جالبی به نقل از پدرش از روبرو شدن یک شخص دانشمند با فرد خشت زن اما برخوردار از تجربیات گرانبها به شرح زیر اشاره می کرد.
....مرد دانشمندی با خانواده اش خداحافظی کرد و به آنان گفت که برای کسب علم و تحصیل به مسافرت میروم و چنانچه مدّت مسافرتم طول کشید ناراحت نباشید.
سپس از خانه خارج شد و راه سفر را در پیش گرفت تا این که وارد دروازه شهری شد و مردی را دید که مشغول خشت زنی است. مرد دانشمند به او سلام و احوالپرسی کرد وخسته نباشید گفت.
مرد خشت مال به او گفت:
چه کاره ای و بارت چیست؟
مرد دانشمند گفت: دانشمندم و بارم علم من است.
خشت زن به او گفت:
بگو ببینم :«سربارت» چیست؟!
مرد دانشمند از جواب عاجز و درمانده شد و به او گفت:
مفهوم کلمه «سربار » را نمی دانم و از مرد خشت زن تقاضا نمود تا اصطلاح ومعنای سربار را برای او توضیح دهد.
مرد خشت زن به او گفت:
توضیح آن منوط است به اینکه تو باید ۱۶ سال برای من کارگری کنی !!
از آن جایی که مرد دانشمند طالب و تشنه ی علم و کمال و یادگیری بوده این شرط وتعهد و مألاً خدمت را می پذیرد و مدت ۱۶ سال شاگردی خشت زن را می کند!!! ضمن اینکه در طول این مدت مشقات زیادی را متحمل و به خاطر کسب علم همه ی مصائب وسختی ها را برخود هموار می سازد.
تا اینکه مدت ۱۶ سال به اتمام می رسد و مرد دانشمند به خشت زن می گوید:
استاد... من کارم را به اتمام رساندم و اکنون نوبت شماست تا(سرباربودن) علم را برایم توضیح دهی.
خشت زن می گوید:
سربارعلم، حلم و بردباری است و تا زمانی که علم همراه حلم نباشد از علم ودانش بهره ای نخواهی برد وشما هم در طول این مدت۱۶ سال صبوری کردی واین نشان دهنده ی تواضع و فروتنی و حلم توست ومطمئن باش که آینده درخشان نیز از آنِ توست...
شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan