روزی روزگاری مزینان... بخش سی ام؛ تعزیه اربعین حسینی در مزینان :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

🖌نویسنده؛ حسین محمدی مزینان

✍️تا آنجا که بنده بیاد دارم مرحوم آقاغلامرضاصدیقی که انسانی راستگو و صدیق بود در نقش امام سجاد(ع)روز اربعین حسینی ایفای نقش می کرد. وی  اشعار را بسیار حزن انگیز ادا می کرد صدایی دلنشین داشت و در هنگام خواندن آنچنان خودش تحت تاثیر قرار می گرفت که همه ناظران تعزیه بجای اینکه بر تعزیه گریه کنند بحال امام خوان گریه می کردند. وقتی لباس تعزیه می پوشید بدون هرگونه زرق و برقی با جامه ی سیاه و زنجیری نسبتا سنگین که دارای حلقه های درشت که در کوره های دستی ساخته شده بود و  به زبان محاوره ای مردم مزینان و منطقه به آن زنجیر ماله می گفتند.
زنجیرها خود گویای سنگینی آن بود و نیازی به وزن کردن نداشت که به دور گردن و شانه های امام خوان بسته می شد. این مجلس در مکان فعلی شرکت تعاون روستایی روبروی منزل حاج محمدعلی کربلایی رضا و مرحوم عباسعلی ذبیح اله برگزار می شد.
تا  پیش از دهه چهل نقش یزید توسط مرحومین رحمت اله محمدی؛  شیخ حسین ناطقی؛ حاج حبیب اله رفیعی ؛ کربلایی ابراهیم ولیعهد و سپس اینجانب حسین محمدی و محمدرحمت اله محمدی و گاهی نیز حسن زارعی اجرا می شد.
سوزی که در صدای مرحوم صدیقی بود شنونده را بسیار تحت تاثیر قرار می داد. سرهایی که نمی دانم از چه جنس بود و بعدها مفقود گردید بر فراز نیزه ها بود و صحنه های شام را در ذهن انسان تداعی می نمود.علم چوبی که نشانه و مظهر علمداری حضرت ابوالفضل(ع) بود صحنه غم انگیزی را ترسیم می کرد وای که چه دردآور بود در آن هنگام که گوشواره های قدیمی تخته  از جنس طلا توسط یزید به اهلبیت و مردم نمایان می گردید. تجسم واقعه جانسوز کربلا و بعد از آن اسارت اهلبیت(ع).
یزید بالای منبر می نشست و امام سجاد و اهلبیت روی زمین. آوردن اُسرابه مجلس یزیدهر انسان سنگین دل را به گریه می آورد. یزید بعد از دلجویی اهلبیت رسول خدا فردی بنام بشیرابن جزلم را همراه امام سجاد بعنوان راه بلد می فرستاد و از بالای مزینان یعنی شهر شام به سمت پایین مزینان به نیت برگشت به وطن یعنی مدینه کاروان را همراهی  می کرد وقتی که به جلو کوچه سرهنگ می رسیدند بشیر به امام سجاد خطاب می کرد آقا جان:

رسیده ایم به مکانی که ره شود به دو تا
یکی به سمت مدینه دگر به کرببلا.

بلاتشبیه امام سجاد جناب صدیقی به حضرت زینب ارجاع می داد که مرحوم حاج حسن ناطقی در غیاب مرحوم جعفری و بعد از ایشان حاج حسین مرادعلی تلمان ایفای نقش می کرد و به تقاضای علیامخدره زینب کبری راه کربلا را پیش می گرفتند تا اهلبیت داغدیده بتوانند شهیدان کربلا را زیارت کنند شاید باعث تسلای داغدیدگان گردد. لذا به سمت هیئت ابوالفضلی با خواندن اشعار زیر ادامه مسیر می دادند:

زچیست ای عمه والا مقام،

بوی پدر می رسدم برمشام،

عمه مگر گمشده پیداشده

دسته دوم:

صدای یک بلبلی آید بگوش

که دارد از غصه فغان و خروش

عمه مگرگمشده پیداشده.

در صحن حیاط هیئت ابوالفضلی که وسیع هم بود چندین قبر مصنوعی ساخته می شدکه با پارچه های سبز و سیاه صورت قبر را مزین می کردند. مرحوم سیدنوراله و گاهی مرحوم کربلایی عبداله محمدی در نقش جابربن عبداله انصاری ظاهر می شدند. بقول اهل منبر مصیبت کی و کجا اوج می گرفت همان وقتی که وارد هیئت می شدند باور کنید کوچک و بزرگ بر احوال اهلبیت و قبور مصنوعی فریاد می زدند و بعضی نیز غش می کردند وامصیبتا؛چه ماتمی بپا می شد چنان خودشان را به روی قبور پرت می کردند گویی کربلا و قبور شهیدان است.
بعد از پایان شبیه خوانی نیز روضه در همان هیئت با چایی و سیگار اُشنو و چپق برای رفع خستگی برگزار می شد و سپس حاج آقای شریعتی بزرگ روی منبر به شرح واقعات کربلا می پرداخت. بعد از انقلاب اسلامی بخشی از تعزیه بجای هیئت ابوالفضلی در کنار مزار شهیدان برگزار می گردد که این نیز صفای دیگری دارد.
اما بعدها نقش امام سجاد(ع) به حاج غلامرضا حاجی واگذار شد. و امّامخالف خوانان مجلس پیش از آقایان شمشیری، رحمت اله محمدی و مرحوم طالبی که آقایان شمشیری به ترتیب محمد شمشیری بزرگ عبداله و علی و نیز محمد عبداله و رضا و محمد شمشیری  ایفای نقش نموده اند.
یک روز شخصاً از مرحوم صدیقی پرسیدم شما که آنقدر جانسوز می خواندید چرا ادامه ندادید؟ دیدم شروع کرد گریه کردن و بعد زیر گلویش رانشانم داد که اینجا محل بریدگی در مجلس تعزیه می باشد آنچنان با سوز می خواندم که مرحوم محمد شمشیری تحت تاثیر قرار می گیرد و عنان از کف داده که خنجر باعث خراشیدگی حنجره ام شد و یک لحظه با فریاد بنده بخود آمد که خدا رحم کرد و ادامه داد هنگامی که نسخه می خوانم چنان غرق در نسخه می شوم و صحنه ها را مجسم می کنم که قادر نیستم در حضور مستمع جلوی گریه ام را بگیرم . این سوز در مناجات سحر او هنگام اذان بسیار مشهود و قابل درک بود
ارادتمند حسین محمدی مداح.
۱۴/شهریور۱۴۰۲

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">