🎬حکایت شیرین مردم خوش طبع مزینان...(27) :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

🎬حکایت شیرین مردم خوش طبع مزینان...(27)

سه شنبه, ۸ خرداد ۱۴۰۳، ۰۸:۰۶ ق.ظ

💠داروی مشابه

🖌نویسنده؛ علی جعفری مزینانی

زنده یاد حاج حبیب ا... حسینعلی مزینانی در ذهن بسیاری از همشهریان مزینانی نام آشناست.آن مرحوم که فردی شوخ طبع و خوش مشرب ودر عین حال مردم دار و ذاکر و عاشق اهل بیت علیهم السلام بود و ازسویی در تعزیه تاریخی عاشورای مزینان همینطور در تعزیه  بیستم محرم همین دیار و همه ساله به طرز هنرمندانه و قابل توصیفی به ایفای نقش ابن سعد و شمر خوانی می پر داخت ماجرایی را به شرح ذیل و برای دعاگو نقل می کرد.

در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی که کشور در تهیه و تآمین داروهای مورد نیاز بیماران به خود کفایی نرسیده بود و از سویی در تحریم به سر می‌برد لذا در اغلب اقلام دارویی  وابسته به بیگانگان بودیم و از آنجا که آن روانشاد به شغل میوه فروشی اشتغال داشتند در نتیجه با چند نفر از مدیران وکارکنان چند داروخانه در همسایگی محل کسب وکار خود ارتباطات تنگاتنگ شان زبانزدبود و برهمین مبنا هر شخصی که نیاز به داروهای کمیاب داشت اعم از همشهریان مزینانی و یا دیگر دوستان و رفقایش به ایشان مراجعه می کردند.
وقتی نسخه یا دست نوشته پزشک مربوطه را به مسوولین داروخانه ارائه می داد از پنج شش قلم دارو ابراز می کردند: دو یا سه قلم از داروها موجود بوده و مابقی مشابهش را داریم.
حاج حبیب هم  داروها را می گرفت و ضمن تشکر وجهش را تقدیم می کرد.
تا اینکه درآستانه شب یلدا؛ همسر  مدیر یکی از داروخانه ها یادداشتی شامل چند قلم  میوه به دکتر می دهد و دکتر هم  متقابلاً یادداشت مربوطه را در اختیار حاج حبیب می گذارد تا نسبت به تهیه آنها اقدام کند.
حاج حبیب هم از پنج شش قلم میوه درخواستی؛ به جای خرمالو..‌‌... گوجه فرنگی! به جای نارنگی... نارنج ! به جای پرتقال....گریپ فروت ! تهیه ودر کارتن دربسته به صورت  شکیل می گذارد و نهایتاًتحویل دکتر می دهد.
روز بعد؛ دکتر در حالت ناراحتی به حاج حبیب مراجعه می کند واظهار می دارد:
جناب ابن سعد !
حاج حبیب :جان ابن سعد
دکتر: یادت باشد که آبروی مارا جلو همه بردی ؟!
حاج حبیب :مگه چه شده و چه اتفاقی افتاده ؟!
دکتر: چی شده؟!
به جای پرتقال.... گریپ فروت  ... به جای ....خرمالو ...گوجه فرنگی.... به جای نارنگی... نارنج تحویل ما می دهی آن وقت می فرمایید چی شده؟!!!
حاج حبیب: ببینم جناب دکتر ؛ هر بار که به داروخانه مراجعه می کردم می فرمودید : چند قلم مشابه داریم و بنده هم خم به ابرو نمی اوردم و ضمن تشکر می رفتم پی کارم....
 ما برای اولین وآخرین مرتبه، میوه هایی را که خواسته اید  مشابهش را آنهم در دو یا سه قلم تقدیم تان داشته ایم آنوقت بدهکاریم و به جای تشکر ما را استیضاح هم می فرمایید؟جل الخالق!!
عمل مقابله به مثل و شنیدن این گونه فرمایشات و اظهارات آن هم ازجنابعالی فی الواقع تعجبی است وقباحت دارد و جای گلایه هم ندارد.

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">