شایدشما هم این شهدا را بشناسید...
چند روز پیش طبق عادت همیشگی در وبگردی برای جستجوی مطالب پیرامون مزینان و مزینانی ها وب "شهادت شهد زندگی " توجهم رابه خود معطوف کرد و از اینکه این وب با نام مزینان همراه شده است بیشتر مرا به سوی خودش کشاند مطالب پر محتوایش مرا که چند روزی به خود مشغول بودم و در اثر فشار کاری حسابی به قول جوانها دپرس شده بودم ؛ بی اختیار به یاد دوران هشت سال دفاع مقدس کشاند و با شعر زیبای مثنوی حدیث عاشقان یاد و نام وچهره های رفقای شهیدم که عاشقانه در خون خویش غنودند و رستگار شدند در جلوی چشمانم رژه می رفتند دوستان شهیدی که همه از دیار سربداران برخاستند و علی وار در جبهه جنگیدند و حسین وار شهید شدند.
انگار همین دیروز بود که شهید بزرگوار محمد فرومندی پس از عملیات کربلای چهار که هرچند کوله بار خود را بسته بودیم تا آن شب به خط بزنیم ولی تا صبح طول کشید و حتی نمازمان را با پوتین خواندیم و هر لحظه منتظر بودیم که سوار بر کامیونها بشویم و راه بیفتیم اما خبر آمد که عملیات ادامه پیدا نخواهد کرد و بعد از آن زمزمه برگشتن به خانه ها مطرح شد چون دیگر مدت مأموریتمان هم تمام شده بود ولی فرومندی آمد و با سخنانش چنان روحیه ای به بچه ها بخشید که همه یک صدا فریاد زدند: فرمانده آزاده آماده ایم آماده...
شهید ابراهیم شجیعی که هر موقع در کسوت فرمانده آموزش در مقابلم ظاهر می شد هیبت مردانه اش را می ستودم و چون در جبهه با او همراه شدم از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدم و آرزویم بود که نیروی او باشم
شهید محمدیانی هرگز لهجه شیرینش از یادم نمی رود شهید رضا پروانه که مظلومانه از سبزوار رفت و مردانه چون فرومندی شهید شد و شهیدان جواد شربتی که باید گفت شربت شهادت گوارایش باد و ابوالفضل راستی و محسن فتاحی و علی رضا داورزنی مجید اردیبهشتی و سید کاظم حسینی و حمید اکابر و حسن آزمون و محمدعلی صالح آبادی و مهدی برزویی و بلاخره داوود مزینانی و حسن صانعی و سیدحسن حسینی و علی اکبر هاشمی و داوود و علی اصغر سویزی و شنیدم هادی طالعی هم شهید شده ولی جالبه می گن بنیاد شهادتش رو قبول نکرده ، ای خدا کرمتو عشقه از چه کسانی مدرک می خواند برای تأیید شهادتشون ... دوستانی که هنوز از مجنون و شلمچه برایم می سرایند...
ولی جالبه ها این مطلب منتشر نشد تا امروز که همزمان شده با روزهای عملیات کربلای 4 و با خیلی از همین بچه ها که اسمشون روآوردیم آماده شدیم بزنیم به خط...
صبحش مهدی برزویی صلواتی سرهمه رو ازته تراشید البته اصلاح کرد و حسن آزمون می گفت بعد شهادت مهدی من هر موقع به این سرای کچل نگاه بکنم یاد اون می افتم ولی وقتی دیدمش پابه پای مهدی توی کانال خوابیده بود...
مثنوی حدیث عاشقان
بیا بشنو حدیث عاشقان را حکایت های سیر عارفان را
بیا بشنو ز جان های رهیده که عمری درد و رنج عشق دیده
بیا بشنو دمی آیات حق را حدیث سرخی خون شفق را
همانانی که نور راه مایند ببین ما در کجا آنها کجایند
چگونه مدتی با ما نشستند سخنها گفته و ناگاه رستند
همانانی که یاران قدیمند کنون با قدسیان حق ندیمند
همانانی که عشق و جام دیدند زتار و پود دنیا وارهیدند
مگر عشق رخ زیبای دلدار چه کرده با دل آگاه بیدار
بیا ای دل بیا با هم بگرییم بیا در شوق و در ماتم بگرییم
بگو ای دل که سرداران ما را چه شوقی برده نزد حق تعالی
بیا ای دل برایت قصه گویم ز جانبازان از جان رسته گویم
بیا بشنو ز عشق بی حد و حصر ز سردار شجاع لشگر نصر
فرومندی که ما را استوانه است که تا دنیاست نامش جاودانه است
ز سادات سراپا نور شیعی ز ابراهیم در آتش شجیعی
ازآن پس آنکه نورهردوعین است که میراث دلم حاجی حسین است
به گردان ولی الله جان بود محمدیانی اهل آسمان بود
عزیزم رعد گردانی است بیدار چو پروانه رضای محض دیدار
بیا سقای باش و تشنه می باش به لاش دشمن دین دشنه می باش
بیا سنگر بساز و خود سپر باش به اردوگاه دین فر و ظفر باش
چو شمس آبادی و خیل جهادی سواران غیور جبهه سازی
ببو ای دل گل نیلوفری را ببین روح کلاته سیفری
بروپیدا کن ای دل شم حق یاب شم آبادی شووروشن چو مهتاب
به پاس قهرمان عشق و نیزه سلحشوران دریای هویزه
تو انسان دیده ای بی مرز و ساحل؟ چو فتاحی و مختاری و فاضل
کریمی،مهدوی (1) خواندند ازدل پران چون باد باید بود از گِل
به صابِریان و ساغریان خدا را حسینی با تقدس خوان تو ما را
به عشق و آتش داورزنی ها خطوط ماندگار گفتنی ها
بیاد اسوه اسلام خواهی (2) به روحانیت سبز سپاهی
به عزم و پاکی و علم مصور صمیمی پور و صالح،حشمتی فر
به طبع خوشگوار و خلق بهمن به رود بی سراب (3) دیده من
به داود مزینانی که در شب نهیب عشق را می داد بر لب
تخیل نقش بر روی زمین است که وقت صحبت از میدان مین است
دگر حرفی ز شیدایی نیاری بخوان عباسی و شاد و بیاری
رضا دیواندری را ذکر لب کن ز نور اللهیم (4) دریا طلب کن
که غواصان بحر آفرینش همه کردند مهدی را گزینش
چو کرابی به اروند حقیقت بزن معبر به میدان طریقت
چو سید مصطفی و سید کاظم حسینی وار باید گشت عازم
جواد شربتی جرعه ز حق زد بحق پرواز تا رب الفلق زد
شهادت حاضر است و نیست غایب به خُلقی و به معصومی به نایب
ز شیخ عشق ناوی پور بشنو ز حق از رحمتش تا نور بشنو
دلم از نا منی ها بی خبر نیست اگر چه بر دل از نورش اثر نیست
هلا ای راستی ای ایستیری چه باشد گر ز یاران دستگیری
متاجی نور عرفان بود آری خبر داری عزیزم یا نداری
شبانگاهان که می شد راه می شد ز خاک دوستان آگاه می شد
به آنکه نطق قرآنش چو زمزم عرب را و عجم را بود همدم (5)
به یاد پیروان پاک قرآن جوانان سراپا نور ایمان
به یاد کوشکی و دلبری ها قریشی و حسنی ، خسروی ها
ز دارینی حمید و هم ز صباغ هنر پیشه که پر پر گشت در باغ
ز شور آزمون و شوق مهری ز خون طیبی و خُلق اَبری
ز جان بشنو پیام هاتفی را که خواند شرح حال یوسفی را
به یاد آور تو یاران شلمچه ز چشمی ، ایزدی ،بیدی،مقیسه
ز هر چه رسته از تاری و زشتی رضا،جعفر،مجید اردیبهشتی
نیای با سخاوت (6) با سری مست شهادت را و جان را داد پیوست
برات وصل را دارد براتی لیاقت در وجودش بود ذاتی
به یاد دو کبوتر پاک و فرهود زفتاحی چنان محسن و محمود
و هر دو تن که بهروز و حمیدند به دین احمدی(7) عبد وحیدند
ستایش خاص یزدان بزرگ است که با یادش دل مومن سترگ است
شهید عزتی عزت از او یافت که دل را با کلام الله حق یافت
صداقت با رضایت حلقه بسته رضای صادقی را نطفه بسته
شنیدی سرگذشت جالبش را تو مطلوب دلش را طالبش را
اگر خواهی معلم شو ادب را گزین از خیل استاره رجب (8) را
چو برزویی برون زین سرزمین شو منور باش و در میدان مین شو
بگیری تا نژاد آن علی (9) را بروغن وار دامان علی را
چو سلمان آن دلیر تیرانداز به نفس خویش بد اندیش پرداز
چو توحیدی شو و چون طاهری شو به اروند حقیقت مظهری شو
هنرپیشه شو و تمرین دل کن هنرمندانه شیطان را خجل کن
بگو ای اردکانی ای مجیدم ز جانبازی عباس رشیدم
شهادت زاده صد افتخار است که نام رنجبرها سربدار است
اکابر،ارغیانی و همایی نواهای نیستان جدایی
رسولی پور واسماعیل زاده چو رمضانی به تربت سرنهاده
و ریوندی،گراییلی،رضایی چو فیض آبادی اندر فیض هایی
الا ای پیر شهرستانی ما به محراب و به سنگرحامی ما
تو ای شاگرد بی باک خمینی سروش خط خونبار حسینی
نمازذبح اسماعیل برخوان که جزمحراب خونین نیست بر خوان
ببین ای یار مسجد در غبار است به یاد دوستان حنانه وار است
خدایا کو جوانان جماعت کجا هستند خیل سرو قامت
چو شوری بود و آواز و سُروری چه شبهایی چه ساعاتی ، شعوری!
به لطف آنکه در کوثر ببینم همیشه سر به سجده بر زمینم
امیدم صبح رجعت باشهیدان رکاب صاحب عصراست ومیدان
همه عالم ردپای بسیجی است کرندوپاوه فاو ودوعیجی است
الا ای نعره خشکیده بر بام بیا تا پنجوین و تا به ایلام
قلاویزان عشق ومیمک خون سه راه مرگ وکاسه،خاک مجنون
به آن امدادهای غیب و بیّن به میدان رضا و نهر خیّن
به قایقهای پر شور جزیره به رفت و آمد شبهای تیره
به آفند و پدافند دمادم به پشتیبانی خط مقدم
به دهلاویه و خلق حلبچه مثلث ها،هلالی ها،شلمچه
به کله قندی و به فتح مهران شهادتگاه کاوه حاجی عمران
به اردوگاه یاران خمینی برونسی و ظفر،فاضل حسینی(10)
الهی شور نور وشعر و شوقت فراوان ده بما نوبت به نوبت
مرا از معبر میدان میثاق رسان تا نقطه پر نور الحاق
تابستان 74 ج.فلاح
منبع : وب شهادت شهدزندگی
شهدا ما را شرمنده خود کردند.....
نکند این روزها که
دشمن به نانمان حمله کرده است.........
پاسخ ما
باسلام وعرض ادب
دشمن دیگر غلط می کند به جایی نظر کند!