آن شب سبزوار لرزید
شنبه, ۹ آذر ۱۳۹۲، ۰۷:۱۷ ب.ظ
زندگینامه سردار شهید حسین محمدیان
بیست
و نهمین روز از دیماه سال ۱۳۳۵ بود که سومین فرزند خانواده محمدیانی در
محله نقاشک شهرستان سبزوار از توابع استان خراسان دیده به جهان گشود و به
عشق اباعبدالله(ع)حسین نام گرفت. پرورش یافتن در دامان پدر و مادری متدین
نعمتی بود که خداوند به او ارزانی داشت. هفت سال بعد دستان شیخ داورزنی
خانه دوم حسین شد و سالها بعد او با تلاش و جدیت موفق به اخذ مدرک دیپلم در
رشته ادبیات از دبیرستان دکتر غنی گردید.
حسین، سردسته سینهزنان حسینیه ابوالفضلی (ع) در سال ۱۳۵۶ جهت انجام خدمت نظام وظیفه به ارتش پیوست و از آنجا که در دفتر یکی از فرماندهان ارتش بعنوان تایپیست به کار گمارده شد میتوانست با دادن اخبار و اطلاعات به روحانیون و علما گامی مهم در جهت حمایت از مبارزان انقلابی بردارد با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی به همراه اولین گروههای اعزامی به عنوان یک بسیجی راهی جبهه شد و ۶ ماه در منطقه سومار حضوری دلیرانه داشت یک سال بعد (در سال ۱۳۶۰) به عضویت سپاه سبزوار درآمد و در سال ۱۳۶۶ به سفر حج مشرف شد.
حاج حسین فرمانده دلیر گردان ولیالله از لشگر ۵ نصر در عملیاتهای بسیاری حماسه آفرید او که تمام هستی خود را برای دفاع از انقلاب در طبق اخلاص نهاده بود نخستین بار در عملیات خیبر شیمیایی شد و چندی بعد در عملیات والفجر۸ ماسک خود را در اختیار یکی از برادران رزمنده قرار داد و برای دومین بار در معرض گازهای شیمیایی قرار گرفت و اسطورهای از ایثار شد جنگ به پایان رسید اما حماسه خیبر و والفجر ۸ با سرنوشت حاج حسین پیوندی ابدی داشت. پیوندی که او را در یازدهمین روز از آذرماه سال ۱۳۷۰ آسمانی کرد و کارنامه ۳۵ سال زندگی با حب ائمه اطهارعلیهمالسلام را مزین به سند شهادت نمود امروز سه فرزند حاج حسین یادگارانی از شکوه ایثار او در میان ما هستند. پیکر مطهر او در گلزار شهدای سبزوار آرام یافت.
حسین، سردسته سینهزنان حسینیه ابوالفضلی (ع) در سال ۱۳۵۶ جهت انجام خدمت نظام وظیفه به ارتش پیوست و از آنجا که در دفتر یکی از فرماندهان ارتش بعنوان تایپیست به کار گمارده شد میتوانست با دادن اخبار و اطلاعات به روحانیون و علما گامی مهم در جهت حمایت از مبارزان انقلابی بردارد با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی به همراه اولین گروههای اعزامی به عنوان یک بسیجی راهی جبهه شد و ۶ ماه در منطقه سومار حضوری دلیرانه داشت یک سال بعد (در سال ۱۳۶۰) به عضویت سپاه سبزوار درآمد و در سال ۱۳۶۶ به سفر حج مشرف شد.
حاج حسین فرمانده دلیر گردان ولیالله از لشگر ۵ نصر در عملیاتهای بسیاری حماسه آفرید او که تمام هستی خود را برای دفاع از انقلاب در طبق اخلاص نهاده بود نخستین بار در عملیات خیبر شیمیایی شد و چندی بعد در عملیات والفجر۸ ماسک خود را در اختیار یکی از برادران رزمنده قرار داد و برای دومین بار در معرض گازهای شیمیایی قرار گرفت و اسطورهای از ایثار شد جنگ به پایان رسید اما حماسه خیبر و والفجر ۸ با سرنوشت حاج حسین پیوندی ابدی داشت. پیوندی که او را در یازدهمین روز از آذرماه سال ۱۳۷۰ آسمانی کرد و کارنامه ۳۵ سال زندگی با حب ائمه اطهارعلیهمالسلام را مزین به سند شهادت نمود امروز سه فرزند حاج حسین یادگارانی از شکوه ایثار او در میان ما هستند. پیکر مطهر او در گلزار شهدای سبزوار آرام یافت.
- ۹۲/۰۹/۰۹
پاسخ ما
باسلام و عرض ادب
دلم نمی خواهد برای هرچیزی سفسطه ای بکنم چون اگر به این جور موارد بپردازم از اصل ماجرا که همانا نوشتن برای مزینان و مزینانی است عقب می افتم اما از شما می پرسم چرا امشب که شب اربعین است باید من از مردی بنویسم که سالها خادمی حضرت را می نمود
به همان دلیلی که قبلا ذکر کردی که شما اعتقادی به تعزیه نداری و من دارم فقط به این بیندیشیم که چرا در همچین شبی!
آن واقعه هم اتفاق افتاد حالا چه مربوط به حاج حسین باشد و چه نباشد اما به یقین عصر جاهلیت زمان پیامبر نیست!