دکتر ناطقی مزینانی صاحب امتیاز ، مدیرمسئول و سردبیر نشریه حفاظت شکار و طبیعت
شنبه, ۴ آبان ۱۳۹۲، ۰۸:۳۸ ق.ظ
شماره جدید این نشریه |
![]() |
سال نهم شماره 32 تابستان 1392 |
فصلنامه حفاظت شکار و طبیعت | |
دوره انتشار: | فصلنامه |
زبان: | فارسی |
صاحب امتیاز: | دکتر حمیدرضا ناطقی مزینانی |
مدیر مسئول: | دکتر حمیدرضا ناطقی مزینانی |
سردبیر: | دکتر حمیدرضا ناطقی مزینانی |
مدیر اجرایی: | ابراهیم همت آبادی |
ویراستار فارسی: | سحر خالقیان |
محل انتشار: | تهران |
تلفن: | 9-66475878، 66475890 (021) |
نمابر: | 66475907 (021) |
نشانی: | تهران، میدان انقلاب، نبش خیابان منیری جاوید، ساختمان 253، طبقه 8، واحد 802 |
دسترسی اختصاصی: | http://www.magiran.com/shekar |
نشانی الکترونیک: | h_shekar_t![]() |
بخش اشتراک: | بهاره داد فر |
بازرگانی / تبلیغات: | ابراهیم همت آبادی |
تلفن بازرگانی / تبلیغات : | 9-66475878 |
روابط عمومی: | بهاره داد فر |
دکتر حمیدرضا ناطقی: دادستان اسلحه و مهمات
شکارچی ها و آنتی ها؛ یک هدف و دو دیدگاه
|
![]() |
دکتر حمیدرضا ناطقی مزینانی از معدود مدیرانی است که بیش از 20 سال است
در سمت دادستان اسلحه و مهمات کشور و مسوول صدور مجوز سلاح شکارچیان انجام
وظیفه می کند. ناطقی به واسطه شغلش بیش از هرکس با شکارچیان سروکار دارد.
او جوابگویی سوالات ما را با توجه به مشغله فراوانی که دارد به دیگر
متخصصان وا می گذارد، اما به طور کلی می گوید:
مفهوم شکار و شکارگری، به ویژه در ایران، چنانکه باید تبیین نشده و شکارچی به صورت کامل و درست معرفی نگردیده است. به گمان من شکارچی انسانی است اصولی، منطقی و مآل اندیش که بیش از دیگران نسبت به طبیعت وحیات وحش حساس است. چرا که اگر طبیعت حفظ نشود و وحوش وجود نداشته باشند، او نمی تواند از ورزش مورد علاقه خود لذت ببرد و آن را ادامه دهد. لذا در درجه اول باید بدانیم که شکارچی کیست و نگاه او نسبت به حیات وحش چگونه است؟ ممکن است بسیاری تصور کنند که شکارچیان افرادی سنگدل هستند، اما اگر کمی بیشتر با شکارچیان واقعی ورزشی (یا به عبارتی، شکارچیان تروفه) سروکار داشته باشید در می یابید که اغلب آنان دارای روحی بس لطیف و نسبت به طبیعت و حیات وحش بسیار مهربان و با عطوفت هستند.
اگر بخواهم با عبارات علمی تری مساله را بررسی و تفاوت بین شکارچیان و حفاظت گران مخالف شکار (یا به عبارتی سبزها و آنتی ها) را آشکار سازیم به این نتیجه می رسیم که تفاوت دیدگاه بین آنان بسیار اندک است. هر دو گروه به حفاظت شدید معتقدند، هر دو گروه به تکثیر و نگهداری و رهاسازی معتقدند و نگاه هر دو گروه نسبت به محیط زیست، پوشش گیاهی، حیات وحش و جز آن یکی است. شاید اگر بخواهم تفاوت عمده دو دیدگاه را در یک جمله برشمارم این است که شکارچیان به تداوم نسل یک گونه و حفاظت آن تمرکز دارند، ولی آن دسته دیگر به تداوم و حفظ هر واحد از آن گونه فکر می کنند. البته این مساله بحث مبسوطی را می طلبد که امیدوارم در روزنامه به صورت عمیق و ریشه ای به آن بپردازید، چرا که بسیار مهم و ضروری است و کمتر به آن پرداخته شده است.
من درباره شکارها بارها گفته ام که چیزی را که خداوند حلال فرموده و بهره گیری از آن را برای آحاد انسانی مجاز و مشروع شمرده ما نمی توانیم بدون دلایل قوی عقلانی و منطقی ممنوع و انسان ها را از آن محروم سازیم. در باب شکار حتی شما در حدیث و کلام خداوند می بینید که اشارات متعددی هست. داستان مشهور حضرت ابراهیم خلیل(ع) و عشق بی حد و حصر او به ذات اقدس ملکوتی و محو او در جمال بی مثال حضرت حق، می خوانیم که چون حضرت حق ابراهیم را به دوستی برگزید ملائکه را گران آمد. پس جبرئیل را فرمود که بر قله فلان کوه برو و آوای یا قدوس برکش. جبرئیل امین چنان کرد و چون ابراهیم شنید چنان از آن آوا از خود بی خود شد که فریاد زد هرکه هستی یک بار دیگر این آواز در ده و یک گله ام از آن تو. و گفته اند که ابراهیم(ع) هزار گله داشت و هر گله سگی با قلاده طلا. جبرئیل یاقدوس دیگری کشید و ابراهیم گله ای دیگر بخشید و به همین ترتیب تا آنجا که هر چه داشت به عشق نام دوست داد. آخر الامر گفت یا قدوسی دیگر گوی و جانم تو را. که جبرئیل به حضرت حق عرض کرد حالا دریافتم که او را به حق به دوستی برگزیده ای و خلیل نامیده ای. بعد جبرئیل گله های ابراهیم را به او بر می گرداند و آن پیامبر بزرگوار می گوید: ما آنچه که در راه دوست داده ایم چگونه توانیم بازستاند؟ پس جبرئیل می فرماید این گوسپندان را در کوه رها کنیم که تا ابد بچرند و زیاد شوند و مردمان با شکار و صید از آنها برخوردار شوند و این قوچ و میش ها و کل و بزهای کوهی از همان گله ابراهیم است و هرکس به شکار از آنان برخوردار شود، بر سر خوان نعمت الهی نشسته است.
مفهوم شکار و شکارگری، به ویژه در ایران، چنانکه باید تبیین نشده و شکارچی به صورت کامل و درست معرفی نگردیده است. به گمان من شکارچی انسانی است اصولی، منطقی و مآل اندیش که بیش از دیگران نسبت به طبیعت وحیات وحش حساس است. چرا که اگر طبیعت حفظ نشود و وحوش وجود نداشته باشند، او نمی تواند از ورزش مورد علاقه خود لذت ببرد و آن را ادامه دهد. لذا در درجه اول باید بدانیم که شکارچی کیست و نگاه او نسبت به حیات وحش چگونه است؟ ممکن است بسیاری تصور کنند که شکارچیان افرادی سنگدل هستند، اما اگر کمی بیشتر با شکارچیان واقعی ورزشی (یا به عبارتی، شکارچیان تروفه) سروکار داشته باشید در می یابید که اغلب آنان دارای روحی بس لطیف و نسبت به طبیعت و حیات وحش بسیار مهربان و با عطوفت هستند.
اگر بخواهم با عبارات علمی تری مساله را بررسی و تفاوت بین شکارچیان و حفاظت گران مخالف شکار (یا به عبارتی سبزها و آنتی ها) را آشکار سازیم به این نتیجه می رسیم که تفاوت دیدگاه بین آنان بسیار اندک است. هر دو گروه به حفاظت شدید معتقدند، هر دو گروه به تکثیر و نگهداری و رهاسازی معتقدند و نگاه هر دو گروه نسبت به محیط زیست، پوشش گیاهی، حیات وحش و جز آن یکی است. شاید اگر بخواهم تفاوت عمده دو دیدگاه را در یک جمله برشمارم این است که شکارچیان به تداوم نسل یک گونه و حفاظت آن تمرکز دارند، ولی آن دسته دیگر به تداوم و حفظ هر واحد از آن گونه فکر می کنند. البته این مساله بحث مبسوطی را می طلبد که امیدوارم در روزنامه به صورت عمیق و ریشه ای به آن بپردازید، چرا که بسیار مهم و ضروری است و کمتر به آن پرداخته شده است.
من درباره شکارها بارها گفته ام که چیزی را که خداوند حلال فرموده و بهره گیری از آن را برای آحاد انسانی مجاز و مشروع شمرده ما نمی توانیم بدون دلایل قوی عقلانی و منطقی ممنوع و انسان ها را از آن محروم سازیم. در باب شکار حتی شما در حدیث و کلام خداوند می بینید که اشارات متعددی هست. داستان مشهور حضرت ابراهیم خلیل(ع) و عشق بی حد و حصر او به ذات اقدس ملکوتی و محو او در جمال بی مثال حضرت حق، می خوانیم که چون حضرت حق ابراهیم را به دوستی برگزید ملائکه را گران آمد. پس جبرئیل را فرمود که بر قله فلان کوه برو و آوای یا قدوس برکش. جبرئیل امین چنان کرد و چون ابراهیم شنید چنان از آن آوا از خود بی خود شد که فریاد زد هرکه هستی یک بار دیگر این آواز در ده و یک گله ام از آن تو. و گفته اند که ابراهیم(ع) هزار گله داشت و هر گله سگی با قلاده طلا. جبرئیل یاقدوس دیگری کشید و ابراهیم گله ای دیگر بخشید و به همین ترتیب تا آنجا که هر چه داشت به عشق نام دوست داد. آخر الامر گفت یا قدوسی دیگر گوی و جانم تو را. که جبرئیل به حضرت حق عرض کرد حالا دریافتم که او را به حق به دوستی برگزیده ای و خلیل نامیده ای. بعد جبرئیل گله های ابراهیم را به او بر می گرداند و آن پیامبر بزرگوار می گوید: ما آنچه که در راه دوست داده ایم چگونه توانیم بازستاند؟ پس جبرئیل می فرماید این گوسپندان را در کوه رها کنیم که تا ابد بچرند و زیاد شوند و مردمان با شکار و صید از آنها برخوردار شوند و این قوچ و میش ها و کل و بزهای کوهی از همان گله ابراهیم است و هرکس به شکار از آنان برخوردار شود، بر سر خوان نعمت الهی نشسته است.
خب، ما این حدیث ها را داریم و بزرگان ما در باب شکار و صید به درستی و کمال سخن گفته اند و اتفاقا اگر در آثار آنان تدقیق و تعمیق داشته باشیم، بسیاری از ارکان حفاظت و نحوه شکار صحیح و انسانی را هم برشمرده اند و لذاست که در یک کلام باید بگویم شکار درست و اصولی و منطقی و مبتنی بر کارشناسی نه تنها به طبیعت و حیات وحش صدمه نمی زند، بلکه به حفاظت و شتاب گیری روند آن و یافتن نقاط کور و مشکلات آن کمک هم می کند و ممنوع سازی شکار هم اگر مبتنی بر علم و آگاهی (و در صورت لزوم در مناطق خاصی) نباشد، فقط باعث می شود شکارچی مجاز نتواند به ورزش حلال و مورد علاقه خود بپردازد و دست متخلف باز می شود برای شکار غیرمجاز.
منبع :همشهری آنلاین
- ۹۲/۰۸/۰۴
پاسخ ما
باسلام وعرض ادب
با کمک ویاری شما ادب دوستان به یقین محقق خواهدشد
یاحق