اینجا غدیر خم است به قلم دکتر علی شریعتی مزینانی
اعلام علی به عنوان بزرگترین شخصیتی که شایستگی رهبری امت را
دارد، وحدتی را که در جامعه بدوی و قبایلی عرب به دست آمده است، و تنها
ضامن بقای این امت جوان است، متزلزل خواهد نمود. از سوی دیگر، اگر محمد
درباره علی سکوت کند، حقیقتی را فدای مصلحتی نکرده است؟
بعد داستان غدیر است؛ که پیغمبر، در حالی که دارد برمیگردد، یکییکی اصحاب و یارانش را از زیر نظر میگذراند و ارزیابی میکند، که فردا دور چه کسانی جمع خواهند شد: عثمان اینطور است، ابوبکر آنطور است، سعدبن ابی وقاص اینطور است، عبدالرحمن آنطور است... تا به علی میرسد: «در این میان، علی برجستگی خاصی دارد.» (همینجا است که حمله کردهاند که: علی را آخر آورده است! خوب، جنسهای بنجل را اول میآورند!)
«وی تنها صحابی نامی محمد است که با جاهلیت پیوندی نداشته است؛ نسلی است که با اسلام آغاز شده و روحش در انقلاب محمد شکل گرفته است. ویژگی تربیتی دیگر وی آن است که دست مهربان فقر او را از خانه خویش، در آن دوره سنی که نخستین ابعاد روح و فکر انسان ساخته میشود، به خانه محمد میبرد، و تصادفی بزرگ، کودک را با داشتن پدر، به دست عموزاده میسپارد.» (در آن موقع خیلی غیرعادی بود، که بابایش زنده و مشهور و متشخص باشد، و بچهاش را به دست پسرعمو بسپرد!)، «تا روح شگفت مردی که باید نمونه یک انسان ایدهآل گردد، در مدرسهای پرورش یابد که در آن محمد آموزگار است و کتاب قرآن. از هم آغاز با نخستین پیامی که میرسد آشنا گردد و بر لوح ساده کودک خطی از جاهلیت نقش نپذیرد.»
«مرد شمشیر، سخن و سیاست؛ احساسی به رقت یک عارف و اندیشهای به استحکام یک حکیم دارد. در تقوا و عدل چندان شدید است که او را در جمع یاران تحملناپذیر ساخته است. آشنایی دقیق و شاملش با قرآن قولی است که جملگی بر آنند.» (پیغمبر، در بازگشت از حجةالوداع، دارد در ذهنش در مقایسه با یاران دیگرش، که فردا روی کار میآیند، تخیل میکند). «شرایط خاص زندگی خصوصیاش، زندگی اجتماعی و سیاسیاش و پیوندش با پیغمبر و به ویژه سرنوشت روح و اندیشهاش همه عواملی است که او را با روح حقیقی اسلام، معنای عمیقی که در زیر احکام و عقاید و شعائر یک دین نهفته است و غالباً از چشمهای ظاهربین پنهان میماند، از نزدیک آشنا کرده است؛ احساسش و بینشش با آن عجین شده است. وی یک وجدان اسلامی دارد و این، جز اعتقاد به اسلام است.»
«در طول بیست و سه سالی که محمد نهضت خویش را در دو صحنه روح و جامعه آغاز کرده است، علی همواره درخشیده است؛ همواره در آغوش خطرها زیسته است و یکبار نلغزیده است؛ یک بار کمترین ضعفی از خود نشان نداده است. آنچه در علی سخت ارجمند است، روح چندبعدی او است، روحی که در همه ابعاد گوناگون حتی ناهمانند قهرمان است: قهرمان اندیشیدن و جنگیدن و عشق ورزیدن، مرد محراب و مردم، مرد تنهایی و سیاست، دشمن خطرناک همه پستیهایی که انسانیت همواره از آن رنج میبرد، مجسمه همه آرزوهایی که انسانیت همواره در دل میپرورد.»
- ۹۲/۰۷/۲۹