شهادت از منظرفرزند شایسته کویرمزینان دکتر علی شریعتی
هرکس آنچنان میمیرد که زندگی میکند (شهادت)
اکنون شهیدان مردهاند، و ما مردهها زنده هستیم. شهیدان سخنشان را گفتند، و ما کرها مخاطبشان هستیم، آنها که گستاخی آن را داشتند که ـ وقتی نمیتوانستند زنده بمانند ـ مرگ را انتخاب کنند، رفتند، و ما بیشرمان ماندیم؛
صدها سال است که ماندهایم. و جا دارد که دنیا بر ما بخندد که ما ـ مظاهر ذلت و زبونی ـ بر حسین(ع) و زینب(س) ـ مظاهر حیات و عزت ـ میگرییم، و این یک ستم دیگر تاریخ است که ما زبونان، عزادار و سوگوار آن عزیزان باشیم.
یک حاکم است بر همه تاریخ، یک ظالم است که بر تاریخ حکومت میکند، یک جلاد است که شهید میکند و در طول تاریخ، فرزندان بسیاری قربانی این جلاد شدهاند، و زنان بسیاری در زیر تازیانههای این جلاد حاکم بر تاریخ، خاموش شدهاند، و به قیمت خونهای بسیار، آخور آباد کردهاند و گرسنگیها و بردگیها و قتل عامهای بسیار در تاریخ از زنان و کودکان شده است، از مردان و از قهرمانان و از غلامان و معلمان، در همه زمانها و همه نسلها.
و اکنون حسین (ع) با همه هستیاش آمده است تا در محکمه تاریخ، در کنار فرات شهادت بدهد:
شهادت بدهد به سود همه مظلومان تاریخ.
شهادت بدهد به نفع محکومان این جلاد حاکم بر تاریخ.
شهادت بدهد که چگونه این جلاد ضحاک، مغز جوانان را در طول تاریخ میخورده است.با علی اکبر (ع) شهادت بدهد!
و شهادت بدهد که در نظام جنایت و در نظامهای جنایت چگونه قهرمانان میمردند. با خودش شهادت بدهد!
و حسین (ع) با همه هستیاش آمده است تا در محکمه جنایت تاریخ به سود کسانی که هرگز شهادتی به سودشان نبوده است و خاموش و بی دفاع میمردند، شهادت بدهد.
اکنون محکمه پایان یافته است و شهادت حسین (ع) و همه عزیزانش و همه
هستیاش با بهترین امکانی که در اختیار جز خدا هست، رسالت عظیم الهیاش را
انجام داده است.
در این تشیعی که، اکنون به این شکل که میبینیم درآمده است و هر کس بخواهد از آن تشیع راستین جوشان بیدار کننده، سخن بگوید، پیش از دشمن، به دست دوست قربانیش میکنند،
درسهای بزرگ و پیامهای بزرگ، و غنیمتهای بسیار و ارزشهای بزرگ و خدایی و
سرمایههای عزیز و روحهای حیات بخش به جامعه و ملت و نژاد و تاریخ نهفته است. یکی از بهترین و حیاتبخشترین سرمایههایی که در تاریخ تشیع وجود دارد، شهادت است. ما از وقتی که، بهگفته جلال ، سنت شهادت را فراموش کردهایم، و به مقبرهداری شهیدان پرداختهایم، مرگ سیاه را ناچار گردن نهادهایم.
هر انقلابی دو چهره دارد: چهره اول: خون، چهره دوم: پیام. و شهید یعنی حاضر،
کسانی که مرگ سرخ را به دست خویش به عنوان نشان دادن عشق خویش به حقیقتی
که دارد میمیرد و به عنوان تنها سلاح برای جهاد در راه ارزشهای بزرگی که
دارد مسخ میشود انتخاب میکنند، شهیدند حی و حاضر و شاهد و ناظرند، نه
تنها در پیشگاه خدا که در پیشگاه خلق نیز و در هر عصری و قرنی و هر زمان و
زمینی.
و آنها که تن به هر ذلتی میدهند تا زنده بمانند، مردههای خاموش و پلید تاریخند.
شهید انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن، با مرگ خویش بر دشمن پیروز میشود و اگر دشمنش را نمیکشد، رسوا میکند.
و شهید قلب تاریخ است، همچنانکه قلب به رگهای خشک اندام، خون، حیات و زندگی میدهد.
جامعهای که رو به مردن میرود،
جامعهای که فرزندانش ایمان خویش را به خویش از دست دادهاند
و جامعهای که به مرگ تدریجی گرفتار است،
جامعهای که تسلیم را تمکین کرده است،
جامعهای که احساس مسؤولیت را از یاد برده است،
و جامعهای که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است،
و تاریخی که از حیات و جنبش و حرکت و زایش بازمانده است،
شهید همچون قلبی، به اندامهای خشک مرده بیرمق این جامعه، خون خویش را میرساند
و بزرگترین معجزه شهادتش این است که به یک نسل، ایمان جدید به خویشتن را میبخشد.
شهید حاضر است و همیشه جاوید.
آری، هر انقلابی دو چهره دارد؛ خون و پیام! رسالت نخستین را حسین(ع) و یارانش امروز گزاردند، رسالت خون را، رسالت دوم، رسالت پیام است:
پیام شهادت را به گوش دنیا رساندن است.
زبان گویای خونهای جوشان و تنهای خاموش، در میان مردگان متحرک بودن است. رسالت پیام از امروز عصر آغاز میشود. این رسالت بر دوشهای ظریف یک زن، «زینب» ! ـ زنی که مردانگی در رکاب او جوانمردی آموخته است! ـ و رسالت زینب دشوارتر و سنگینتر از رسالت برادرش.
ای همه!
ای هرکه با این خاندان پیوند و پیمان داری!
و ای هرکس که به پیام محمد مؤمنی، خود بیندیش، انتخاب کن!
در هر عصری و در هر نسلی و در هر سرزمینی که آمدهای، پیام شهیدان کربلا را بشنو، بشنو که گفتهاند: کسانی میتوانند خوب زندگی کنند که میتوانند خوب بمیرند.
بگو ای همه کسانی که به پیام توحید، به پیام قرآن، و به راه علی و خاندان او معتقدید، خاندان ما پیامشان به شما،
ای همه کسانی که پس از ما میآیید، این است که این خاندانی است که هم هنر خوب مردن را، زیرا هرکس آنچنان میمیرد که زندگی میکند. و پیام اوست به همه بشریت که اگر دین دارید، «دین» و اگر ندارید «حریت» ـ آزادگی بشر ـ مسؤولیتی بر دوش شما نهاده است که به عنوان یک انسان دیندار، یا انسان آزاده، شاهد زمان خود و شهید حق و باطلی که در عصر خود درگیر است، باشید .
و شهید، یعنی به همه این معانی.
هرکسی اگر مسؤولیت پذیرفتن حق را انتخاب کرده است ،باید بداند که در نبرد همیشه تاریخ و همیشه زمان و همه جای زمین ـ که همه صحنهها کربلاست، و همه ماهها محرم و همه روزها عاشورا ؛ باید انتخاب کنند: یا خون را، یا پیام را، یا حسین بودن یا زینب بودن را، یا آنچنان مردن را، یا اینچنین ماندن را.
آنها که رفتند، کاری حسینی کردند، و آنها که ماندند، باید کاری زینبی کنند، وگرنه یزیدیاند!
_________
علی شریعتی ، برگرفته از کتاب شهادت ،مجموعه آثار ۱۹
منبع: وبسایت معلم شهید دکتر علی شریعتیhttp://shariati.nimeharf.com
- ۹۱/۰۸/۲۱