شعرولایت، قسمت دوم

قسمت اول شعرولایت که درمنقبت مولی الموحدین سروده شده است درپانزدهم خردادهمزمان باروز میلاد این امام همام در وبلاگ شاهدان کویرتقدیم خوانندگان عزیزشد. با عنایت به فرارسیدن ایام شهادت امام مظلوم شیعیان بخش دوم آن نیز تقدیم به تمام رهروان حیدر کرار می شود.
هاعلی بشرکیف بشر
آن شنید ستم یتیمی بی پناه گفت زبعد حیدرست روزم سیاه
بعد بابایم یتیم گشتم ، ولی بود مأو ا یم ، مولایم علی
گاه بابم بود و نازم می خرید همچوطفلی پابه پایم می دوید
وقت حسرت گریه برحالم نمود یک ترانه بهر آرامم سرود
طفلک من برمن مظلوم ببخش از یتیمی تو دل خونم ببخش
یاشنیدستم دگر یک قصه ای قصه ای ازیک دل پر غصه ای
در خرابه ، پیرمردی کور بود از همه آسایشی او دور بود
گفت بر فرزند مولا این سخن داشتم یک یاور شیرین سخن
دم به دم از حال من آگاه بود بر لبانش ذکر یا الله بود
چون که می آمددرین ماتم سرا کور بودم لیک می یافتم شفا
حال نمی دانم که آن یارم چه شد آن رفیق و راحت جانم چه شد
ازچه رو رویش زمن پنهان نمود این دل رنجیده رابی جان نمود
بی وفا هرگز نبود آن یار من مرد بود وهست آن سردار من
ای که هستی در برم ای با وفا هیچ می دانی چه شد آقای ما
گفت سبط اکبرش ای بی نوا آنکه می گویی علیست شیر خدا
باب من مظلوم عالم بود و رفت یاور دین یار خاتم بود ورفت
تا شنید آن پیر فریادی کشید جامه اش رازین مصیبت می درید
ناگه آرام گشت افتاد بر زمین از غم مولا امیر ا لمؤ منین
عاشقی ،از هجراو رفت دربرش وای بر احوال زینب دخترش
ادامه دارد...
- ۹۱/۰۵/۰۸
خوب بود
من تا آخر رمضان دیگه اینترنت نمیام چون سرعتش گند شده
اینترنت پرسرعت ایرانشل