شعرولایت
سالروزمیلادفرخنده مولود کعبه،امیرمؤمنان،
امام متقیان، سروروسالارشیعیان،شیرخدا،اذن الله،
عین الله علی ولی الله برشیفتگان ولایت مبارک.
هاعلی بشرکیف بشر
یا علی ای عاشق معبودعشق باتومعنامی شودمقصودعشق
جان جانانی خدا نازد تو را جان اهل عاشقی سازدتورا
حیدراست مولا صفای نام تو مرحمت شرمنده اکرام تو
ازتو آموزیم اخلاص عمل صفدری ونیستی اهل دغل
شیرمیدان زاهدشب زنده دار صاحب لاسیف الاّذوالفقار
هست ماازهست توپیداشده حرف حق بانام توامضاشده
گفت پیغمبر به آوای رسا بعد من مولایتان شیر خدا
باعلی بودن خدایی می شوید بی علی رفتن فنایی می شوید
شیعیانش جمله اهل جنتند در قیامت رو سفید و بهجتند
آنکه راحب علی اندردلست روضه رضوان حق رامنزلست
هرکه بانام علی دمسازشد باب جنّت بررخ او باز شد
نام او زیبنده ی لوح و قلم شافی بیماری و درد و الم
اووصی وهم برادربررسول هست امیرمؤمنان یاربتول
شهره دانایی وعلم و ادب برعجم شاهست وسروربرعرب
دراذانی که نگویند ازعلی نورحق درآن نگردد منجلی
بی ولایت نیست مقبول خدا خلق باشندگرکه مشغول دعا
هادی دین است امام اولین بوتراب است وامام مؤمنین
زهله شیران زنامش آب شد شب زاسرارعلی بی تاب شد
سالکان سرمست مینای علی عارفان محوتماشای علی
مشق عشق عاشقان نام علی دفتر گیتی است درجام علی
او شباب اهل جنت را پدر هاعلی بشرکیف بشر...
سراینده: علی مزینانی عسکری
تهران پانزدهم خرداد۱۳۹۱ه.ش
*این شعربخشی ازمثنوی بلنداینجانب درمنقبت مولایم علی (ع) است که تقدیم گردید به تمامی دوستداران وعاشقان اهلبیت عصمت وطهارت
ای التیام بخش زخم هایم
تو که باشی
دریای دردهایم خشک می شود
و کوه غم هایم
فرو می پاشد...
مهربانم ، روزت مبارک
پــــــــدرم، روزت مبـــــــــــــارک
سخاوتت بی نهایت است پدر
آرامشی که از دستانت دارم
و تکیه ای که قلبم بر وجودت می نهد
مرا وسوسه میکند به زیستن...
بمان برایم تا باشم
بسان کوهی استوار
و رودی پر خروش که هیچگاه
آرام نمی نشیند...
تو بزرگی و شهامتت شیر را از پای
مــــــــی افکند...
شادم از حضورت و بودنت
همیشه باش تا بدانم
بر شانه های چه کسی غمهایم را
بی صدا و آرام ببارم...
تقدیم به همه پدرهای خوب و مهربون