شهید حسین مزینانی رجبعلی
به نام خدای شهیدان
رفیق تخریب چی
با چند نفر از دوستان سبزواری بنام شهید حسین مزینانی و برادر کاظم شیرازی مأمور شدیم به یکی از گردانهای مربوط به بچه های اصفهان و باآنها همراه شدیم , ازمحل استقرار تیپ 21 امام رضا(ع)با قطار رفتیم به ارومیه و بعد مراغه و بعد اشنویه و در عملیات قادر شرکت کردیم . چند هفته ما در آنجا بودیم و خاطرات زیادی از برادر شهید مزینانی داشتم ایشان خیلی صمیمی و مهربان بودند شبها که می خواستیم بخوابیم باهم پیاده روی می کردیم می رفتیم با هم مسواک می زدیم و بر می گشتیم . در شب عملیات قادر ما به اتفاق سه برادر که مشهدی بودند به عنوان تخریب چی با گروه تخریبی که از اصفهان آمده بودند در عملیات شرکت کردیم . عملیات که از اذان صبح شروع شده بود , زمانی که رسیدیم به مقر عراقیها تقریبا" نیم ساعت بعد با ترکش نارنجک یا خمپاره مجروح شدم , اولین کسی بودم که از بچه های تخریب مجروح شد . و بچه ها داشتند حمله می کردند به طرف عراقیها می رفتند و به عنوان خط شکن عمل می کردند . حسین مزینانی وقتی دید که من مجرو ح شده ام چنددقیقه ای کنارم ماندندودلداریم دادندولی برای ادامه عملیات باید می رفتندلذا از من خداحافظی کردندورفتند تا وظیفه خود را در عملیات انجام دهند. و چند ساعت بعد فهمیدم که ایشان شهید شده .
*****
زندگینامه شهیدحسین مزینانی:
شهید حسین مزینانی فرزندرجبعلی در سال 1347ه.ش درروستای مزینان ازتوابع شهرستان سبزواردرخانواده مذهبی واسلامی چشم به جهان گشود .از همان دوران کودکی علاقه زیادی به مسائل دینی ازخودنشان می داد . رابطه ایشان با معلمین و اولیای خود خیلی صمیمی بود وهمه از او راضی بودند،هیچ کس از اوناراحت نمی شد زیرا رفتارش خیلی خوب بود . اگر حرفی به ایشان می گفتی که عصبانی می شد، هیچ چیز نمی گفت می رفت بیرون که عصبانیتش برطرف شود. شهید جذابیت و محبوبیت خاصی در بین مردم و ارادت خاصی نسبت به ائمه اطهارو اهل بیت داشت .به انقلاب و قرآن عشق می ورزید وتوجه زیادی نسبت به انجام نماز و روزه داشت . با شور و علاقه زیادی در مراسمات و راهپیماییها شرکت می کرد در ولایت پذیری واطاعت از امام خیلی قاطع بود.حسین پس ازروزها حضوردرمیادین نبرد درسال 1364ه.ش درمنطقه اشنویه به شهادت رسیدوپیکرمطهرش درگلزارشهدای سبزواربه خاک سپرده شد.
*****
وصیتنامه شهیدحسین مزینانی:
با سلام و درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی این امید مستضعفین این حامی محرومان این دشمن مستکبرین، این پیر جماران سلام و درود بر تو ای پدر و مادر عزیز؛ ای مادر که غم جوان 18ساله ات را تحمل می کنی. انشاء الله که خداوند تبارک و تعالی به شما صبر دهد و امید است که صبر و تحمل مراسم شهادت مرا داشته باشی. مادر جان از اینکه نتوانستم مجدداً به زیارت شما بیایم شرمنده ام .
اینک پیامی دارم برای امت حزب الله و شهید پرور که امیدوارم مورد قبول واقع گردد من از شما می خواهم که از جا برخیزیدو به ندای رهبر لبیک گویید و به جبهه ها هجوم بیاوریدوراه رهبر و راه شهیدان را ادامه دهید و اکنون بهترین موقعیت است که به هل من ناصر سرور شهیدان حسین بن علی(ع) لبیک بگوئید و خدا را شاکر باشید که این موقعیت بزرگ نصیب شما گشته و می توانید با عنایت به امدادهای غیبی و زیر سایه گسترده ولایت فقیه و رهبری نائب بر حق آقا امام زمان (عج)، خمینی کبیر مشت محکمی بر دهان استکبار بویژه آمریکا و اسرائیل غاصب و دشمنان اسلام و منافقین کوردل بزنید.
ای امت حزب الله... ،اکنون سفره ثواب خداوندپهن است،گردسفره جمع شویدوازثواب آن خودرابهره مندکنید.باشدکه خداوندمتعال قبول کند.
نوشته شدبه قلم :علی مزینانی عسکری
تهران فروردین 1391ه.ش
منبع:
*ستادیادواره شهدای تخریب سبزوار
*محمدرضارحیمی همرزم شهید
*کتاب مزینان عشق آبادی کوچک.احمدباقری
- ۹۱/۰۱/۲۱
مطلب مربوط به کاظم شیرازی فقط جهت معرفی ایشان بود (ان هم به خاطر علاقه من به ایشان). که بعد خلاصه زندگی کاظم در صورت موافقت درج میشه.
فک کنم عنوان مطلبم باید کمی تغییر کنه...
-----
چند تا خاطره از عمو حسین و کاظم شیرازی دارم که بعد درج میشه.
----------------
فقط هر چه تو البوم ها دنبال تصاویر از عمو محمد تقی میگردم پیدا نمیکنم
عجیبه عمو حسین کلی عکس عمو تقی... ولی خلاصه خاطراتشون رو دارم جمع اوری میکنم
----------------
ما لاکپشتی عمل میکنیم مثل شما پرکار و پرجنب جوش و حماسی ! نیستیم .
-
شاهدان کویر مزینان واقعا تو عرصه مجازی گل کاشته
--------