🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان
🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری
🔹بعد از اجرای نمایش موفق شیطان بزرگ و درخشش آن در منطقه که چندین اجرا را برای اقشار مختلف سبزوار در پی داشت مدیران مدارس مزینان بر آن شدند که این موفقیت را ادامه بدهند.
🔹نمایش فلاکت و بیداری که تلفیق دو نمایشنامه از هنرمندان سبزواری بود یکی دیگر از آثار هنری بزرگ این دهه ی به یاد ماندنی است که چند بار در مدرسه راهنمایی دکتر علی شریعتی مزینان اجرا شد.
🔹کارگردانی این نمایش برعهده ی زنده یاد سیداحمد مهری دبیر رشته ریاضیات و همچنین حسین پور معلم پرورشی و مهدی دادرسی مدیر مدرسه بود که جدیت بسیار بالایی برای این گونه فعالیت ها داشتند.
🔆در این نمایش مرحوم یحیی مزینانی یحیایی، سیدمحسن مزینانی میرزاحسین، سید نوراله مزینانی جلالی، مرتضی مزینانی رمضانعلی، اصغر محمد، مصطفی اسماعیل خلیل، وحید سویزی ، اصغر باشتنی و علی مزینانی عسکری بازی کردند .
🔹این نمایش نیز مصیبت ها و فقر قبل از انقلاب را نشان می داد که روستاییان مورد ظلم خان و ارباب قرار می گرفتند و تنها فرزند خانواده به خاطر فقر جان داد و همین امر موجب خیزش مردم و شورش علیه ارباب شد.
🔆به جرأت می توان گفت نمایش فلاکت و بیداری یکی از نمایش هایی است که سرچشمه و سرلوحه ی دیگر نمایش های مدرسه ای مزینان شد و بعد از آن صدام در دام نوشته ی یکی از هنرمندان صاحب نام آن زمان سبزوار در سال ۱۳۶۴ کلیدخورد و ده ها اجرا را در روستاهای مختلف به یادگار گذاشت.
🔹پس از نمایش موفق فلاکت و بیداری که تا مدت ها نقل محافل بود و بازیگران آن را با نام کاراکترهایش خطاب می کردند چندین نمایش و میان پرده در مدرسه و مسجد توسط دانش آموزان اجرا شد و سپس «صدام در دام» در دهه ی فجر ۱۳۶۴ گل کرد.
🔹این اثر هنری نیز که توسط نویسنده ی توانمندی نوشته شده بود یکی دیگر از نمایش های فراموش نشدنی مزینان است که گروه اجرایی آن سال ها در کنار هم قرار گرفتند و به اجرای برنامه پرداختند شاید بتوان گفت ریشه های شاهدان کویر از همین نمایش شکل گرفت.
کارگردانی این اثر هم توسط مدیر و دبیران مدرسه ی راهنمایی دکتر علی شریعتی مزینان انجام شد و مهدی دادرسی و سیداحمد مهری و اسماعیل کوشان و محمدحسین فرشته نژاد از جمله افرادی بودند که گروه را هدایت می کردند.
👈بازیگران این نمایش به ترتیب نقش ؛ علی مزینانی عسکری، علی رضا عامری، علی رضا هاشمی، حسن دست مراد، عبدالحسین محمدی، علی رضا عزت اله شریفی بودند...
✍️پس از اجرای موفق دو نمایش فلاکت و بیداری و صدام در دام در سال های 63 و 64 که مورد اقبال عمومی همشهریان و شهروندان روستاهای اطراف و سبزوار قرار گرفت دیگر خودِ بازیگران رو به خلق اثر آوردند و گاه حتی بعضی از کاراکترهای آن در حین بازی و یا بداهه گویی نمود پیدا می کرد و اوج این هنرنمایی در نیمه ی شعبان این دهه ی ماندگار بود که تأثیرگذارترین شخصیت آن زمان شهید والامقام حاج محمد امین آبادی مزینانی آن را مدیریت می کرد.
🔆از طرفی مدیران مدارس که چنین توانایی را در دانش آموزان خود می دیدند ضمن تشویق آن ها به تقویت بنیه علمی در اغلب برنامه های مناسبتی از آنها می خواستند که مسئولیت اجرای سرود و نمایش را برعهده بگیرند و این گروه هم که حالا به عنوان قطب هنری منطقه شناخته می شد در نبوغی اعجاب برانگیز در کمترین زمان ممکن نمایشی را نوشته و خود اقلام و ملزومات صحنه را برعهده می گرفتند و شب یا بعد از ظهر به اجرای نمایش می پرداختند.
😁اکنون بد نیست به خاطره ای تلخ و شیرین از علی رضا همت آبادی یکی از عوامل نمایشی که پای ثابت اغلب برنامه ها بود اشاره ای کنیم .
همان طور که اشاره شد تمامی آکسسوار(وسایل صحنه) و تدارکات صحنه ای و حتی لباس و گریم بازیگران نمایش توسط خود عوامل تهیه می شد در یکی از همین نمایش های کمدی آقا رضا به دنبال دسته ای مو می گشت که بر صورت مبارکش بچسباند و نقش پیرمردی را بازی کند بعد از ظهر با یک دسته موی مرتب که تهش خونی بود آمد و از او پرسیدیم از کجا گیر آوردی؟ گفت : از بزمان! گفتیم : چرا خونیه؟ گفت: قیچی پیدا نکردم و به زور از حیوانکی کندم! و ادامه داد دیگه فکر نکنم زنده باشد! و همین اتفاق هم افتاد و تا الآن کسی از خانواده ی آن ها اطلاع نداشت که بز چگونه فدای نمایش شد!
🔹با این شرایط افراد گروه پذیرفته بودند که لبخند را به مردم هدیه کنند و در غم و شادی حتی به قیمت ضرر مالی یا جانی خود برای آن ها خاطره سازی کنند شاید برای خیلی از افراد که این مطلب را می خوانند باورکردنی نباشد که آن موها با چسب مایع روی صورت بازیگران قرار می گرفت و حتی بعضی ریش و سبیل تازه سبز شده پشت لب هایشان برای همیشه کنده می شد بماند که زغال و انواع رنگ های روغنی و پلاستیکی که بر روی دیوارها منازل استفاده می شد صورت این بچه ها را هم آغشته می کرد...
🔆بی تردید همین صداقت و مردمی بودن گروه، محبوبیتی خاص در دل زن و مرد ایجاد کرده بود به طوری که تا می شنیدند آن ها حتی میان پرده ای چنددقیقه ای آماده کرده اند گروه گروه برای تماشا در محل اجرا جمع می شدند و حتی با شخصیت های نمایشی همزاد پنداری می کردند.
💎این گروه هنری(دهه ی شصت) با اجراهای پیاپی دیگر به یک گروه حرفه ای تبدیل شده بودند به طوری که در فاصله ای کم و مدت زمانی اندک از میان پرده ای کوتاه، نمایشی بلند می ساختند و کمدی را به تراژدی و تراژدی را به طنز در می آوردند و باز جالب این جا بود که مردم هم چنان مشتاق تماشای هنر آن ها بودند.
👈یکی از همین میان پرده ها به نام بچه ی شیطون با اجرای علی رضا همت آبادی، هادی شهیدی، علی مزینانی عسکری، مجتبی غنی آبادی و همراهی موسیقی حسین و عزت فطرتی(موسی) بعدها تبدیل به طنزی سیاسی شد و شخصیت ها توسط آن ها در مناسبت ها به ایران و انگلیس و آمریکا تغییر نام پیدا کردند.
🔹و باز باید اشاره کرد که بیشتر شخصیت ها و دیالوگ ها در این نمایش ها بر بداهه گویی شکل می گرفت و هنرمندان این آثار روی صحنه بنا بر اقتضای چگونگی استقبال و جو حاکم در آن فضا به خلق یک دیالوگ می پرداختند به طور مثال اگر شخصیت اصلی از مردم خنده می گرفت نقش های فرعی هم برای تداوم این شادی وارد عمل می شدند و جمله ای جور می کردند و می گفتند آنها حتی اگر فیلمی را در تلویزیون می دیدند به تقلید از آن بدون اینکه کارگردان و یا دیگر بازیگران این نمایش خبر داشته باشند گوشه ای از آن را اجرا می کردند. در یکی از همین نمایش ها بازیگری که به تقلید از شعبده باز تلویزیون می خواست نوشابه را با دندان باز کند لب و لوچه اش را در کلاته مزینان خونی کرد....
به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan
شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan
شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan
- ۰ نظر
- ۲۱ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۸:۵۴