شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
۲۴
بهمن
۹۱

مراسم بزرگداشت سی وچهارمین بهار پیروزی انقلاب اسلامی در یوم الله بیست ودوم بهمن به همت پایگاه بسیج شهدای مزینان برگزار شد

به گزارش شاهدان کویر مزینان ؛ دراین مراسم که با حضور واستقبال مردم خداجو و همیشه درصحنه ی مزینان در هیئت متحده ی حسینی برگزار گردید  حجت الاسلام معلمی فر روحانی مستقر در مزینان و حسینی موحد فرمانده حوزه مقاومت بسیج حضرت امام رضا (ع) شهرستان داورزن در باره برکات انقلاب اسلامی و مسائل سیاسی روز از جمله اقتصاد مقاومتی سخنرانی کردند

درادامه به برکت روز بیست ودوم بهمن از 22 پیشکسوت انقلاب اسلامی و به میمنت سی و چهارسال مقاومت وایثار ملت انقلابی از 34 رزمنده ، ایثارگز ، آزاده ، عضو فعال بسیج وخانواده معزز شهدا تقدیرشد که در مجموع تعداد این افراد 56نفر می باشد که یاد آور 56شهید شاهد کویر مزینان است.

برگزاری مسابقات فوتسال چهارجانبه فجر، افتتاح کافی نت شهید امین آبادی و حضور در راهپیمایی یوم الله 22 بهمن در شهرستان داورزن از دیگر اقدامات پایگاه مقاومت بسیج شهدای مزینان دراین روز است


  • علی مزینانی
۲۳
بهمن
۹۱

تیم فوتسال شهدای مزینان مقام اول مسابقات چهارجانبه فوتبال داخل سالنی فجر را از آن خود کرد

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ دراین سری ازمسابقات که به منظور بزرگداشت ایام الله دهه مبارک فجر در سالن ورزشی مزینان برگزارشد چهارتیم از روستاهای سویز ، بهمن آباد کلاته مزینان و مزینان طی دو روز به رقابت پرداختند که در پایان تیم شهدای مزینان با شکست 9بر2 تیم بهمن آباد، با شایستگی مقام اولی را از آن خود کرد 

گفتنی است دراین دوره از مسابقات که در روزهای بیست و یکم و بیست و دوم بهمن ماه برگزار شد  بعد از مزینان ، تیم فوتسال بهمن آباد به مقام دوم دست یافت و تیمهای سویز و کلاته مزینان نیز درجایگاه سوم و چهارمی قرار گرفتند.

 ورزش در بین پیرمردان و جوانان و نوجوانان مزینانی از جایگاه شایسته ای برخوردار است . در زمانهای گذشته جوانان به بهانه های مختلف با کشتی چوخه وپهلوانی که مخصوص منطقه خراسان بزرگ است توانایی خود را به رخ حریفان می کشاندند ولی با گذشت زمان و در دهه های اخیر فوتبال جایگاه ویژه ای در بین نوجوانان وجوانان پیدا کرده است و جای بسی تحسین است که ورزشکاران بی بضاعت ما با توجه به کمبود امکانات موفقیتهای خوبی را دراین زمینه کسب نموده اند ولی متاسفانه کشتی پهلوانی به دست فراموشی سپرده شده است که امید می رود با عنایت به ساخت باشگاه ورزشی مزینان و اهتمام افراد دلسوزی همچون رضا اسدی مزینانی که نقش بسزایی در ورزش منطقه دارد این گونه مسابقات نیز احیا شود و در آینده شاهد برگزاری چندین مسابقه بزرگ در رشته های مختلف ورزشی در مزینان عزیز باشیم 

عکسهای مسابقات را درادامه ببینید..      

  • علی مزینانی
۲۳
بهمن
۹۱

همزمان با سی و چهارمین بهار انقلاب اسلامی  طی مراسمی با حضور رئیس اداره بهزیستی شهرستان سبزوار ، امام جمعه و جمعی از مسئولین محلی شهرستان تازه تأسیس داورزن و مزینان موسسه خیریه حضرت نرجس خاتون (س) به طور رسمی افتتاح شد

    

به گزارش شاهدان کویر مزینان ؛در ابتدای این مراسم ،فاطمه  مزینانی (گلستانی) سرپرست مجتمع بهزیستی مزینان گزارشی  از روند به ثبت رسیدن موسسه و ضرورت وجود چنین مرکزی در مزینان اعلام و توان خدمت رسانی مجتمع بهزیستی را برای حضار تشریح کرد.

وی افزود : این مجتمع دارای کاربری های بسیار زیادی است که در صورت تکمیل شدن ازمعدود موسسات فعال در منطقه خواهد بود که مهمترین آنها ؛حوزه پیشگیری،حوزه مشارکت مردمی،حوزه کارآفرینی و اشتغال ،حوزه کمک به ایتام و خانواده های بی سرپرست و بد سرپرست ،حوزه اجتماعی می باشد.                                                                                                                         

در ادامه حجت الاسلام مداحی امام جمعه  داورزن ضمن تقدیر از مسئولین مجتمع  همه ی شهروندان را به همکاری با موسسه دعوت نمود.

سپس هادویفر ریاست بهزیستی سبزوار با ابراز خرسندی از افتتاح موسسه  خیریه حضرت نرجس خاتون(س) از زحما ت طاقت فرسایی که سرپرست موسسه جهت به ثبت رسیدن آن متحمل شده اند  قدر دانی کرد

درادامه این مراسم با حضور حجت الاسلام معلمی فر روحانی مستقردرمزینان ، حجت الاسلام مداحی امام جمعه ، قاسمی شهردار و همچنین فرمانده پاسگاه انتظامی ،  بخشدار و فرمانده حوزه بسیج  شهرستان داورزن ، دهیار واعضاء شورای مزینان  با اهداء لوح تقدیر از افرادی که با مجتمع بهزیستی مزینان همکاری نموده اند تقدیر شد

در خاتمه مبلغ سی میلیون تومان وجه نقد وقفی  مرحومه حاجیه خانم بتول رفیعی توسط خانواده رفیعی  و همچنین سند وقفی یک ساعت و نیم آب ینگی قلعه مزینان اهدایی مرحومه اقدس شریعتی برای کمک به موسسه تقدیم مسئولین مجتمع گردید

اجرای سرود و برپایی نمایشگاه سفاگری،نقاشی،کار با سنگ،کاردستی،آثار دانش اموزان پیش دبستانی و مهد کودک موسسه از جمله برنامه های جنبی این مراسم بود که مورد استقبال شرکت کنندگان قرار گرفت

درادامه عکسها را ببینید...
  • علی مزینانی
۲۳
بهمن
۹۱

    

شهروندان مزینانی مقیم پایتخت به دعوت مهدیه شرق تهران  مزینانی ها ، در راهپیمایی یوم الله بیست ودوم بهمن به صورت یکپارچه و دسته جمعی شرکت کردند.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛  شهروندان مزینانی مقیم تهران با دعوت مهدیه مزینانی ها که از طریق پیامک ارسال شد صبح روز بیست و دوم بهمن با اجتماع در خیابان آزادی ومقابل درب اصلی دانشگاه صنعتی شریف همراه با خیل عظیم مردم همیشه درصحنه تهران در راهپیمایی یوم الله بیست ودوم بهمن شرکت کردند. دراین مراسم تعداد سه هزار فقره اطلاعیه توسط ستاد یادواره شهدای مزینان و گروه شاهدان کویر در بین تظاهرات کنندگان توزیع شد که متن این اطلاعیه به شرح زیر می باشد:

" 22بهمن یوم الله را به شما تبریک می گوییم . ایستادگی وسرافرازی در خط امام ، همگام با رهبری ، وامروز نیز مانند رودخانه ای به دریای خروشان امت پیوسته ایم چون با هم هستیم . ستاد یادواره 56 شهید و گرامیداشت ایثارگران مزینان (خراسان رضوی) سایت : شاهدان کویر "

این دعوت با هماهنگی شاهدان کویر مزینان و پیشنهاد پدر بزرگوار شهید سیدرضا حسینی مزینانی برای اولین بار اتفاق افتاد که امید است اتحاد وانسجام همشهریان مزینانی برای شرکت در برنامه ها ومراسم عمومی و ملی بیشتر شود تا در آینده نیز با برنامه ریزی های بیشتر برای عمران و آبادانی زادگاهمان نیز گردهمایی و  مجالس وهم فکری مناسبی انجام شود



  • علی مزینانی
۲۱
بهمن
۹۱
میدان علامه محمدتقی شریعتی مزینانی به زودی با نصب تندیس باز سازی شده ی این مفسر قرآن کریم درمزینان مورد بهره برداری قرار می گیرد
به گزارش شاهدان کویر مزینان ؛ پس از نصب تندیس فرزند شایسته کویر مزینان در مسیر جاده ابریشم و ابتدای راه کویر مزینان ، تندیس استاد و مرادش در سی و پنجمین سالگرد شهادت دکتر علی شریعتی مزینانی توسط  یادگار برومندش دکتراحسان شریعتی مزینانی درابتدای دروازه ورودی مزینان رونمایی شد. اما پس از مدتی برای اصلاح رنگ و همچنین ساخت یادمان مناسب در این مکان تندیس فوق به سبزوار منتقل شد که به همت دهیار مزینان و استاد احمد صباغ ، طرح میدان آماده شده وتا عید باستانی نوروز آماده بهره برداری می شود
این تندیس با نگاهی به اسطوره ی پردیس و بهشت گمشده و همچنین طراحی چند محراب به نشان تعبد وتعصب مردمان این دیار ساخته شده است
در محرم سال جاری نیز ، تابلو ورودی مزینان با طراحی نماهایی از تاریخ مزینان به همت مهدی  آزاده دهیار مزینان و احمد صباغ ؛ مزینان زاده ای که عاشق خدمت به زادگاهش  می باشد و به خاطر این علاقه سختی های زیادی را متحمل شده است آماده گردید و بدر مسیر راه ورودی مزینان نصب شد.

  • علی مزینانی
۲۱
بهمن
۹۱

مسابقات فرهنگی  بچه های مسجد به همت کانون فرهنگی هنری زینبیه (س) در مزینان برگزار می گردد

به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از کانون فرهنگی هنری زینبیه (س) این مسابقات با عنوان جشنواره به مناسبت ولادت با سعادت پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد بن عبدالله(ص) اعلام شده است  وچندین مسابقه با عنوان های مختلف از قبیل : شعر ، مقاله نویسی ، داستان نویسی ، نقاشی و همچنین اجرای سرود و.... با موضوعات : 1 _ حجاب 2 _ پیامبر اعظم (ص) برگزار شده و از آثار نمونه نمایشگاهی بر پا خواهد شد . علاقه مندان می توانند آثار خود را حد اکثر تا آخر بهمن ماه به رابط کانون فرهنگی هنری ، مهدی تاج مزینانی تحویل نمایند .

شرایط مسابقات:

این مسابقات در سه مقطع ابتدایی ، راهنمایی و دبیرستان برگزار می گردد .(افرادی هم که در مدرسه درس نمی خوانند نیز می توانند در این جشنواره شرکت نمایند )

_ نقاشی ها و مقاله ها و ... حتما باید با استفاده و تکیه بر خلاقیت فردی بوده و از سایت ، کتاب و یا منابع دیگر جمع آوری نشود

_ حد اقل تحقیقات یک صفحه و حد اکثر سه صفحه می باشد

جوایز:

_  به سه اثر نمونه  در بخش خواهران و برادران جوایز ارزنده ای اهدا خواهد شد و پنج اثر برگزیده در سایت به نمایش گذاشته می شوند

_ اسامی برندگان در عناوین مختلف بزودی اعلام خواهد شد .

 

  • علی مزینانی
۱۹
بهمن
۹۱
 
در سی و چهارمین سالگرد بهار انقلاب اسلامی ، والدین معزز شهیدان علی ، محمد و حسین شهیدی مزینانی در شبکه سوم سیما حضور یافتند

     

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ همزمان با هفتمین روز از هفته مبارک فجر با عنوان "انقلاب اسلامی امنیت واقتدار پایدار" پدر ومادر وبرادر شهیدان پرافتخار شهیدی با حضور در برنامه صبحگاهی اجتماعی ویتامین 3 شبکه سوم سیما به نقل خاطره از فرزندان شهیدشان پرداختند.

پس از پخش نه قسمت از زندگی نامه شهدای مزینان در سال 1390 از شبکه قرآن ومعارف و شبکه شما و همچنین پخش مجدد آن ازشبکه جهانی جام جم در محرم سال جاری ، صبح امروز چهارشنبه هجدهم بهمن ماه خانواده معظم شهدای مزینان برای اولین بار در یک برنامه رسمی و زنده تلویزیونی شرکت کردند که مورد استقبال شهروندان ومسئولین برنامه قرار گرفت.

در این برنامه حاجیه خانم صفیه مزینانی مادر سه شهید والامقام شهیدی با لهجه شیرین مزینانی خاطراتی از فرزندان شهیدش بیان نمود که بعضی از واژه ها توسط حسن شهیدی از رزمندگان دوران دفاع مقدس و برادر شهیدان ترجمه شد

درادامه عکسهارا ببینید...

 


  • علی مزینانی
۱۷
بهمن
۹۱

همزمان با چهارمین روز از دهه مبارک فجر گروه فرهنگی شاهدان کویرمزینان با حضور در بنیاد فرهنگی شریعتی با یادگاران فرزند شایسته کویر دکتر احسان وسوسن  مزینانی شریعتی دیدار کردند

به گزارش شاهدان کویر مزینان دراین دیدار صمیمی که با حضور جمعی از فرهنگیان ونمایندگان مزینان برگزار شد دکتر سوسن شریعتی ضمن عرض خیرمقدم و نقل خاطراتی از دوران مدرسه و هجرت به تهران اظهار داشت: احیای مراسم وسنتهای اصیل وحفظ ابنیه تاریخی وبافت قدیمی مزینان می تواند درجهت جذب توریست مفید باشد.

وی افزود : اجرای پروژه های کوتاه مدت وارزان ، ایجاد کتابخانه و سرویس دهی به علاقمندان شریعتی که به زادگاهش سفر می کنند می تواند به مزینان کمک شایانی نماید .و با باز سازی واحیای بعضی از اماکن می توان بوی تمدن هزارساله را دراین منطقه احساس کرد

وی ضمن انتقاد از کمبود فضای آموزشی ورشته های بیشتر تحصیلی درمدارس مزینان خاطرنشان کرد : در این خطه ی تاریخی چهر ه های مستعدی وجود دارد که متاسفانه گاهی به دلیل فقر مادی ویا عدم رشته های تحصیلی مناسب از ادامه ی تحصیل باز می مانند که باید خود شهروندان مزینانی برای  این افراد تدبیری نمایند حتی اگر شده صندوقی تشکیل شود و آنها را بورس تحصیلی کنند

درادامه دکتر احسان شریعتی فرزند ارشد شهید انقلاب دکترعلی شریعتی مزینانی با تایید نظر خواهرش سوسن شریعتی برحضور یک کارشناس محلی به عنوان راهنما برای هدایت بازدیدکنندکان از زادگاه خاندان شریعتی و باز سازی مدرسه علمیه به عنوان مرکز فرهنگی و برگزاری یادواره استادمحمدتقی ودکتر علی شریعتی مزینانی در زادگاهشان مزینان تاکید نمود.

دراین جلسه آقایان احمد صباغ ، حسن دستمراد ، علی رضا صانعی ، امیر پورطاهری وعلی مزینانی عسکری با ارائه گزارشی از فعالیتهای انجام شده به تشریح برنامه های دردست اقدام پرداختند .

درادامه عکسهای این دیدار را ببینید...


  • علی مزینانی
۱۲
بهمن
۹۱

سی وچهارمین بهار انقلاب فرارسید و اولین روز دهه ی فجر با نام ابرمردی آغاز می شود که سالها دور از وطن ودر تبعید نهضتی را پایه گذاری می کرد که بساط 2500ساله شاهنشاهی را برای همیشه از صقحه ی روزگار محوسازد. سربازانش در وطن فریاد مظلومانه او را فریاد می کردند و مردی از این تبار فرزند شایسته ی کویر دکتر علی شریعتی مزینانی بود که در رنج دوری از مرادش شعر زیر را سروده است وعاقبت خودش در غربت فدای نهضت خمینی کبیر شد.

شاهدان کویر مزینان با افتخارسروده ی شهید انقلاب را که در سایت ها وخبر گزاری های رسمی از جمله رجا نیوز منتشر شده است تقدیم تمامی دوستداران انقلاب وسربازان ولایت می نماید

روح خدا

دکتر
  فریاد روزگار ماست

روح خدا

در روزگار قحطی هر فریاد 

در روزگار قحطی هر جنبش

فریاد روزگار ماست

آری در روزگار مرگ اصالتها

بی تو دگر چه بگویم

چه را بسرایم

ای مطلع تمام سرودها 

بی تو فرو نشسته دگر فریاد

تنها شده است هر چه که انسانیت 

در پایتخت غارت و خون 

جز وحشت و هراس نمی بینم

این درد را با که بگویم

که هر ورق از هر کتاب 

ترس را فریاد می کند 

حتی پلاس کهنه خیابان هم 

تجربه کرده است ترس را 

اینک سیاه بینمش 

تا بر تو باز شود 

که راست می گویم 

در هر کرانه این شهر بی طپش

سگهای زنجیری

سگهای دست آموز 

در چشمهای بیدار 

ترس را نشانده اند آنها 

هر روز می­درند 

هر روز می­برند 

و پاداش را 

از دست گرگ می گیرند 

در پایتخت غارت و خون 

سگهای زنجیری 

آن گرگ پیر را به حراست نشسته اند 

بی تو در پایتخت دیو دماوند 

سیاوشها و کاووسها در بندند 

ای کاش رستم

کاووسها را نمی رهاند 

تا اینگونه گشاده دست 

در بند بخواهد رستم را 

در خون کشد سیاوش را 

بی تو من از خمین گذشتم 

افسرده بود و سرد 

نام تو را زمزمه می کرد روز و شب

فریاد روزگار ماست 

روح خدا 

بانگ تعهد و رسالت 

بانگ خدا و خون 

اینک تو ای سلامت پویا

ای کرامت بی مرز

بر این زمین تشنه ببار 

آری آری 

تا زاید این 

سترون فرسوده 

گلهای سرخ شهادت را 

تا باز در نبض شهر تپد 

فریاد آری

تو ای سخاوت بی حد ببار بر جنگل

تا باز این درخت خفته شود بیدار 

تا باز آن جوانه کند فریاد!

 

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

  • علی مزینانی
۱۰
بهمن
۹۱

همزمان با هفته وحدت وفرخنده میلاد پیامبر گرامی اسلام حضرت محمدبن عبدالله(ص) و رئیس مکتب جعفری حضرت امام جعفر صادق (ع) ، موسسه خیریه حضرت نرجس خاتون (س) مزینان به منظور تشکر و قدر دانی از خیرین ؛اقدام به صدور دومین اطلاعیه مهم خود نموده است تا بتواند با استعانت از خداوند متعال و همراهی وهمدلی تمامی شهروندان مزینانی اهداف عالیه خود را که کمک و یاری به محرومین و نیازمندان منطقه مزینان است به سرانجام برساند . به یقین این امر خداپسندانه تنها در سایه وحدت ، همکاری ، دلسوزی و همراهی همه ی خیرخواهانی است که دلشان برای عمران و آبادانی مزینان می تپد محقق می گردد.

شاهدان کویرمزینان ضمن عرض خداقوت به سرپرست و همکاران این موسسه خیراندیش و آرزوی توفیق روز افزون برای این عزیزان با افتخار اقدام به انتشار دومین اطلاعیه موسسه خیریه حضرت نرجس خاتون (س) که با مسئولیت سرپرست مجتمع خدمات بهزیستی مزینان تاسیس و اداره می شود می نماید واز تمامی یاران و شهروندان مزینانی که به صورت جداگانه و مستقل سعی دارند  با جمع آوری کمکهای نقدی با عناوین مختلف از جمله ؛ راه اندازی صندوق ویا موسسه به محرومان مزینان کمک کنند  دعوت می نماید تا با پیوستن به همکاران این موسسه ی قانونی فعالیت دلسوزانه و مشفقانه خود را هدفمند سازند. بی شک این اقدام موجب دلگرمی و اعتماد خیرین و کسانی است که بی هیچ توقعی به امداد مستضعفین مزینان شتافته اند.

متن اطلاعیه دوم موسسه خیریه حضرت نرجس خاتون (س) مزینان؛

«ان الله مع الذین تقوا والذین هم محسنون - به یقین خداوند یار ویاور پارسایان و نیکو کاران است»

(سوره مبارکه نحل -آیه 128)

با عرض تبریک میلاد سراسر سعادت بهترین برگزیده بندگان خداوند ، پیامبر مهر ورحمت حضرت ختمی مرتبت محمدبن عبدالله(ص) و ششمین اختر فروزان آسمان ولایت وامامت حضرت امام جعفر صادق (ع) و فرارسیدن ایام الله دهه فجر به اطلاع خیرین ارجمند و شهروندان گرانمایه مزینانی می رساند؛ موسسه خیریه حضرت نرجس خاتون (س) پس از ثبت کشوری موفق به دریافت پروانه فعالیت به شماره ثبت 303 شده است  و با خیراندیشی ، همه شما عزیزان را به همکاری، وحدت وکمک دراین امر خیر خداپسندانه دعوت نموده تا بتواند به اهداف عالیه خود که خدمت به محرومان واز پا فتادگان منطقه عطش زده کویرمی باشد برساند .

                                                                                  مجتمع بهزیستی مزینان

 

  • علی مزینانی
۰۲
بهمن
۹۱

ازحدیره تا باغستان

ره آورد سفربه مزینان


بخش  چهاردهم

سوز وسرمای زمستان در کویر با دیگر مناطق تفاوت بسیاری دارد همچنان که تابستان وبهارش نیز متفاوت است .در کویر آسمان به زمین نزدیک است گاه چنان می نمایاند که انگار در انتهای این سرزمین پهناور آسمان را به زمین دوخته اند . در روز تاچشم کار می کند دریایی از آب را می بینی که چون به سراغش می روی تازه می فهمی که سرابی بود ه که تشنه ای را فریفته است و در شب ستارگان و راه شیری و یا شاه راه علی و یا راه رسیدن به خانه ی خدا! وشهابهای نورانی وزیبایش تو را بر بال ملائک می نشاند و با ماه هم سخن می شوی . به راحتی می توان هزاران ستاره را برای خود نشان کنی و هرشب به تماشایشان بنشینی درست درهمان دقیقه و همان ساعت امکان ندارد با یکی از آنان قرار فردا شب را بگذاری و او خلف وعده کند و شاید برای همین است که در چند سال پیش عده ای از اهل نجوم به مزینان ما آمدند تا شبی را درکویر به صبح برسانند و از نزدیک ستارگانش را رصد نمایند. آنان نیز کویر مرا خوب شناخته اند و می دانند چه گوهری نصیب ما مزینانیها شده و باید به خوبی قدرش را بدانیم .

در شبهای تابستان که در وسط حیاط هزارمتری خانه ی پدری ام  وبر روی زمین دقی *مانندش که اکنون با موزاییک سنگفرش شده است ؛ جا پهن می کردم و برروی نهلی هایی * که توسط پدر م بار شده بود گاه تا نیمه های شب چشمانم با سوسوی ستارگان گره می خورد و من با آنها عمارتهایی از آرزو می ساختم و هریک را به شکلی متصور بودم  . وهمین نزدیک بودن زمین به آسمان و فضای آزاد و زمینهای بایر و شوره زارهای فراوان گاه اجازه می دهد که بادهای موسمی وغیر موسمی ، باد گرگو و نیشه بور * وزیدن بگیرد وبارشهای سیل آسا وگاه برفهای نیم متری چه در سرمیزو *ویا چله بزرگ و چله خوردی *؛ سرمای طاقت فرسایی را به ارمغان بیاورد چنان که حتما باید به پناه کرسی و در زمان فعلی بخاری گازی خزید تا ازسوز سرما درامان بمانی واین خود سعادتی است تا دوباره خانواده دور هم جمع شوند و شاهد نقل داستان قدیمی ها باشند جایی که روزگاری اجدادمان پای پیاده مسافرت می کردند وگاه سفرشان به خصوص به عتبات عالیات روزها وماهها طول می کشید و بعضی از آنان در طول سفر چشم از جهان فرو می بستند و حتی اکنون فرزندانشان که هر کدام از آنها نوه و نبیره هایی دارند نمی دانند که آرامگاه پدرشان کجاست و یا در شب سرد زمستان پیرمردانی مانند کبل غلامرضا و مندلی جعفربرای گرفتن آب به صحرا رفته و مردم مجبور شدند در نیمه شب یخبندان به دنبال یافتن جنازه اشان بروند.

گاه درهمین سرزمینی که ماهها برای قطره آبی له له می زند چنان بارانی می بارد که تمامی کوچه هایش مانند کوچه ی سرچشمه پر از گل ولای و تازانو آب جمع می شود که راه رفتن را مشکل می  نماید و ما بچه ها که در آن زمان در مدرسه ی ابتدایی شیخ قربانعلی شریعتی که درکناره جاده ی منتهی به داورزن و اکنون بلوار شریعتی قرار دارد در دو شیفت درس می خواندیم صبح زود با پوتینهای جیری * و پلاستیکی در حالی که کیفهای رنگ و رو رفته که بسیاری از آنها را مادرانمان با پارچه های در صندوق داشته دوخته بودند روی دوش می انداختیم و از میان این گل ولای می گذشتیم و به مدرسه می رفتیم .

در مزینان که سنگ بنایش را برعلم و دانش بنا نهاده اند دو مدرسه ی ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان دخترانه و پسرانه وجود دارد که در قبل ازانقلاب به نام کوروش و داریوش هخامنشی نامیده شده بود و اکنون با نام خاندان شریعتی مزین شده اند و باز پیش از انقلاب دختران می توانستند فقط تا پایان ابتدایی درس بخوانند که به برکت انقلاب به مرور زمان راهنمایی و دبیرستان نیز برای آنان ایجاد شد. بسیاری از دختران و پسران در دهه های پیش ازانقلاب درمکتبخانه و حوزه ی علمیه درس می خواندند که اجداد دکتر شریعتی همچون شیخ محمود و شیخ قربانعلی و ملا احمد و همچنین مرحوم حاجی پیغمبر پدر شیخ محمدتقی معلمی فر ضرب ضربا ضربو را تدریس می کردند و قرآن خواندن را به شاگردانشان یاد می دادند. از همین حوزه ای که مرحوم شریعتمدار مدرسه ای را برایشان ساخته است چند روحانی سرشناس تربیت شده و در حال حاضر در شهرهای نیشابور و مشهد و قم و تهران می درخشند .

در دوره ابتدایی گاهی تا ساعت هشت و نه صبرمی کردیم چون سرویس معلمان از سبزوار نمی آمد خوشحال و شادمان  و هماهنگ و یکصدا در حالی که آهنگی موسیقایی با زدن برکیف هایمان تولید می کردیم می خواندیم:

ساعت هشت ونیم شد زمعلم خبری نیست    مگر مدرسه چیزی است مگرمدرسه چیزی است

و با همین آهنگ  به تحریک بزرگترها که هرکدام جوانی رشید البته از دید ما! در آن زمان بودند و درحقیقت نیز چنین بود "ماشاء الله قد و قواره ی دانش آموزان آن زمان کجا وحالا کجا ! "گاهی معلمان و مدیران مدرسه ی ما جرأ ت نمی کردند به آنها بگویند بالای چشمتان ابروست و "من دقت می کردم و می دیدم راستی راستی بالای چشم آنها ابرو ست !" و ما با فرمان آنها مدرسه را ترک می کردیم  و به خانه هایمان برمی گشتیم و گاهی هنوز نرسیده بودیم که مینی بوس  معلمان از راه می رسید و به سرعت خود را به مدرسه می رساندیم .غیظت می گرفت که در همان هوای سرد ناظم مدرسه که آدم بد اخلاقی بود و قیافه ی ترسناکی برای دانش آموزان داشت و فرقی نمی کرد تو گناهکاری ،شاکی هستی یا متهم به محض آنکه به او مراجعه می کردی شلاق همیشه آماده اش کف دستت را نوازش می داد. و او درهمان هوای سرد که خودش از سرما دستش درجیبش بود می خواست ببیند آیا ناخنهایمان را گرفته ایم و یا به حمام رفته ایم! بیچاره دوستانم که بسیاری از آنها نمی دانم چرا همیشه پشت دستانشان خشکی زد ه ویک من نیم کبره *بسته بود و سعی می کردند با تف مالیدن پاک کنند و یا آنکه ناخنشان را با دندانهایشان کوتاه نمایند.  این آقای محمدی نسب ناظم چپول مدرسه اگردر هر روز یکصد ضربه شلاق به بچه های مردم نمی زد شب را نمی توانست آرام بخوابد .با دیدن شپشی بر روی کت چند وصله شده ی دانش آموزی آبرویش را به خراب آباد می برد. و بعد هم سه چند نفری را درهمان هوای سرد نگه می داشت و دستور می داد که همگی منظم و با صف وارد کلاسهایمان شویم. البته گاه همین سخت گیری او موجب می شد که دانش آموزی در مقابلش قد علم کند و با فحش دادن به او لقای درس خواندن را به عطایش ببخشد.

در دوره ابتدایی بیشتر معلمان ما زن بودند که در آن زمان یک نفر از آنها سرلخت به مدرسه می آمند و همیشه کانون توجه جوانان و دانش آموزان بود گاهی وقتها خانم معلم درحالی که درس را می خواند قلمی و یا دفتری از روی میز می افتاد و یکی از همکلاسی ها دقایقی طولانی سعی می کرد آن را بردارد اگر خانم معلم نزدیک میز او بود سر آن دانش آموز هم به دامن او نزدیک می شد ! وبعضی وقتها همین فضولی ها موجب می شد که سر و کله ی محمدی نسب بد هیبت با شلاقش پیدا شود و همه را به تازیانه ببندد .البته باز خدا پدر و مادر او را بیامرزد چون پدرم تعریف می کرد که ؛در زمان آنها بچه ها را فلک می کردند و با ترکه ی انار بر کف پایشان می زدند. با تمام این احوال ما با معلمان رابطه ی خوبی داشتیم چرا که بعضی از آنها مادرانه با دانش آموزان برخورد می کردند و همین رفتار باعث شده بود که در اوایل انقلاب وقتی آنها برای ادامه ی تدریس به سویز منتقل شدند گروه گروه درهمان هوای سرد این مسافت طولانی را طی کنیم و به دیدنشان برویم آنها هم وقتی می دیدند که ما با چه شوق و ذوقی برای دیدارشان آمده ایم خوشحال می شدند و تشکر می کردند .من وعلی رضا اکبرنباتی برایشان ترانه ی آی ربابه جان را می خواندیم و بچه ها دست  می زدند . گاهی در تاریکی به مزینان برمی گشتیم.

تمام دلخوشیمان به بعداز ظهر بود که از مدرسه خلاص می شدیم و تا پاسی از شب در کوچه بازی می کردیم و در صبح جمعه به زور پدرانمان در حالی که هنوز هوا تاریک بود لخ لخ کنان به حمام  عمومی می رفتیم تا آنها بعد از خواندن نماز صبح که هیچ وقت وضو نمی گرفتند و یک راست از زیر دوش بیرون می آمدند و در مکانی که برای نماز آماده شده بود نماز صبحشان را بلند بلند می خواندند ! و آنگاه به سراغ ما می آمدند و همان آب داغی را که می خواستند بر روی خودشان بریزند بر روی ما می ریختند و هرچه داد می زدیم داغه ، سوختم طرفی نمی بستند و کار خودشان را می کردند در یک چشم برهم زدن حسابی کیسه شده بودیم و تمام بدنمان لیف و صابون می شد و بعد از آن نوبت خودشان می رسید که دلاکان و یا یکی از دوستانشان آنها را حسابی مشتمال دهد جوری که گاهی صدای ترق و ترق استخوانهایشان را می شنیدیم بعد هم زیر دوش اول ما را می شستند و بیرون می فرستادند و بعد نوبت خودشان می رسید سپس به اتفاق به رختکن می رفیتم و در حالی که از سرما دندانهایمان محکم بهم می خورد پایمان در آب حوض کوچک می زدیم که همیشه آب در آن جریان داشت و تر وتمیز بیرون می آمدیم . وآنگاه بعداز لباس پوشیدن انگار که از فتح سرزمینی آمده ایم تاس به دست وسارق به بغل در میان بازار قدم می زدیم و پیروزمندانه و سربلند راهی خانه می شدیم . تمام کیف این حمام باقالی و یا نخود پخته ای بود که پدر  دربین راه می گرفت و ما زیر کرسی خانه همگی می خوردیم.

دم دمای غروب تمام غم عالم هری می ریخت توی دلم و هنوز که هنوزه این غم روز جمعه با من همراهه و از صبح شنبه نفرت دارم .باز صبح زود و رفتن به مدرسه و صف ایستادن و درس پس دادن .

اکنون آن شور و حال دیده نمی شود گویی بچه ها هم بچه های آن زمان نیستند تعدادشان بسیار کم شده است برخلاف آن زمان الآن به زور می توانند یک کلاس را تشکیل دهند درحالی که در دوران ما فقط دوسه تا کلاس اول داشتیم . اکنون آن مدرسه ی قدیمی با آن راهرو درازش با خاک یکسان شده و به جایش ساختمان جدیدی بنا کرده اند.

مدرسه را با زمستانش رها می کنم به سرچشمه برمی گردم که هیچ اثری از آن سوفه های *عمیق و درختان بیدش نیست  زمانی در این حوالی یعنی درست در زیر دیوار ارگ ریگی که اکنون اداره ی پست وتلگراف جایش را گرفته است به تعبیر فرزند شایسته کویر؛ روزگارانی "چشمه آبی سرد که در تموز سوزان کویر، گویی از دل یخچالی سرد بیرون می آید؛ از دامنه کوههای شمالی ایران به دل کویر سرازیر می شود و از دل ارگ مزینان سر بر می آورد"  به راستی آن آب ،سرد و زلال بود به گونه ای که نمی توانستی بیش از دوسه دقیقه دستانت را درآن نگهداری .پدرم که پیری سرد وگرم چشیده ی روزگار است و مویش را در عبادتگاه قنات وکاریز ،سپید کرده وسالیان دراز چون جراحی زبردست استادانه به" اعجاز کلنگها وزیبایی کار وتلاش درتاریکی وحشمت قهرمانی سفردرقعرزمین ومعنی پرمعنی جستجوی آب وتقدس ماورایی کند وکاو درعمق ظلمت ، دور از زمین وزندگی ، برای باز کردن چشمه هایی که کور شده اند" تلاش فراوان نموده است و اگر ادعا کنم که جوشش و خروش آب قنات مزینان بیشتر مرهون رنج ایامی است که در زیرخروارها خاک و درنقب های طولانی و درعمق ده ها متری زمین کشیده است بیهوده نگفته ام و افتخارم این است که تمامی آباء و اجدادی من مردمانی زحمتکش و رنج دیده ای هستند که با دستان تاول زده و پینه بسته رزق و روزی حلال را با آبرومندی و شرف کسب کرده اند و به راستی آنها پیامبران واقعی و فرستادگان حقیقی خداوندگار مستضعفین و محرومینند که با سربلندی رسالت عظیم خویش را درعین تنگدستی و استضعاف بی هیچ توقعی به سرانجام رساندند ومن پیامبر زاده ای از تبار سامیان هستم که این راه را نرفتم و به دنبال زندگی بهتر در شهر بیهوده پرستان گم شدم . هروقت که چون امروز به کویر سفر می کنم و به سیمای نورانی او نگاه می نمایم و در چین و شکن صورت سالخورده اش می نگرم  قوتی تازه می گیرم و پای سخنان استادانه ی او می نشینم که هرگاه برای بردن سفره ی غذایش که نانی کاک و مقداری ماست کیسه ای و یا نان روغنی و اجاری بود به سر قنات می رفتم باترس به چاه نزدیک می شدم و می دیدم که او و همراهانش تا زانو در آب رفته اند و از چهار گوشه ی کاریز بر رویشان آب می بارد و هر لحظه بیم آن می رود که چاه فرو ریزد و آنها درزیر خروارها خاک وگل مدفون شوند ولی انگار هیچ ترسی در دلشان نیست و با داستانهای پدر که با سواد اکابریش چند کتاب داستان را خوانده وشبها تا نیمه های شب قصه شب را گوش می کند می خندند و قوت می گیرند و دوباره با جانی تازه و نیرویی بیشتر کلنگ برزمین می کوبند و گل ولایش را در دلوی که از بالا فرستاده اند خارج می کنند تا به همت آنان کویر دوباره زنده شود و آب به مزارع کشاورزان برسد و روستانشینان از آن سیراب شوند و او یعنی مقنی زاده ای که پدر و مراد من است برایم نقل می کند که آب ین و یا ینگی قلعه ی مزینان دو هزار وپانصدسال پیش توسط طاهر آبشناس در مزینان قدیم جاری شده وچاه قناتش صدوسی متر عمق دارد که در میان قناتهای ایران منحصربه فرداست چرا که عمق بیشتر مادرقناتها یکصد و بیست متری است اما مادر چاه چشمه ی آب مزینان صدوسی متر ارتفاع وقنات آن 17کیلومتر  طول دارد و با سیصد و هفده حلقه چاه بهم متصل می شوند باز اومی گوید که در کنار آب سردچشمه ی قدیم چشمه ای آب گرم دیده است که نگذاشته اند آن را جاری کنند وبعید نیست اگر این آب، روان می شد همچون آب گرم سرعین اردبیل برای بسیاری دردها التیام بخش بود.  

و درآن روزگار زنان کوزه ای بردوش می گرفتند و آب شرب خانه را از آب چشمه  تأمین می کردند و همین آب از داخل جویی به میان بازار می رفت و."از اینجا درختان کهنی که سالیان دراز سر بر شانه هم داده اند،آب را تا باغستان و مزرعه مشایعت می نمایند و بدین گونه صفی را در وسط خیابان مستقیمی که ستون فقرات این روستای بزرگ را تشکیل می دهد، پدید می آورند و از دو سو،کوچه های هم اندازه و رو در روی هم و راسته و همگی در انتها، پیوسته به خیابانی کمربندی که محتوای ده را از باروی پیرامون آن جدا می سازد."  وباز زنها در آن ایام یعنی زمانی که من طفلی بیش نبودم  رخت و لباس و ظرف و ظروفشان را در این آب می شستند معمولا چربی کاسه وبشقابهای لعابیشان را با گل رسی که در کنار جوی آب بود می زدودند و الحق که چه خوب تمیز و براق می شد. ودر وسط بازار در غروب هر روز مردان که خسته دست از کار شسته بودند بردیوار تکیه می دادند و یا در کنار جوی آب می نشستند و چپقهایشان را چاق می کردند و تمام دلخوشیشان به همین لحظاتی بود که درکنار هم نشسته اند ومی گویند و می خندند وب عد هم تا اذان قربانعلی ساعت ساز را می شنیدند که هنوز هم با آنکه هشتاد سال از سنش گذشته صدای رسای اذانش همگان را دعوت به نماز جماعت می کند ؛آنها هم به سمت مسجد رهسپار می شدند ومی شوند.

من که یادم نمی آید اما از پیران روشن ضمیر شنیده ام که در زیر ارگ ریگی سالها پیش که شاید شصت هفتاد سال پیش باشد کبل شیر آسیابی آبی داشته که گندم کشاورزان را آرد می کرده و حیف و صد حیف که هیچ آثاری از آن برجای نمانده وبه هر بهانه ای گوشه ای از ابنیه تاریخی مزینان را خراب و به جایش عمارتی و بنایی ساختند.همچنان که دیوار ارگ و همین سرچشمه را به بهانه ی ساخته شدن مرکز پست وتلگراف و درمانگاه ازصفحه ی روزگار محوگردید.

نه مرا توان رفتن به بالای مزینان است و نه دل برمی دارم که نروم اما چه کنم که امروز تمامی آنچه را که با آن زندگی کرده ام و دوستشان می داشته ام را باید دوباره با نگاهی عمیق بنگرم درست همانند سیاح غریبه ای که برای اولین بار پا به مزینان گذاشته و می خواهد خاطرات سفرش را برای دیگران به ثبت برساند من نیز سفری را از حدیره آغاز کرده ام و در جای جای تاریخ مزینان می گردم و..

                                                              و ادامه دارد...

·        دقی : به کسردال  زمین صاف وبایر

·        نهلی : تشک

·        گرگو و نیشه بور:  گرگان و نیشابور

·        میزو : میزان ، پاییز

·        چله خوردی : چله خردی ، کوچک

·        جیری : کشی

·        کبره :  پوسته ، چرک

·        سوفه : نقب ، سوراخ

    

  • علی مزینانی
۰۱
بهمن
۹۱

پس از یکسال تلاش بی وقفه در فضای مجازی ، شاهدان کویر مزینان مفتخر است که توانسته جایگاه ویژ ه ای در بین شهروندان مزینانی ، کاربران اینترنتی ،متفکرین واندیشمندان داخلی و خارجی که بی شک این را نیز مرهون نام فرزند شایسته کویر دکتر علی شریعتی و پدر بزرگوارش است کسب نماید  و دلیل و مدعای ما رصد هرروزه ی این وبلاگ در کشورهای مختلف از جمله ؛ آمریکا ، انگلستان ، آلمان ، کانادا ، لهستان ، عربستان ، عراق ، ترکیه ، افغانستان ، هلندو چندکشور دیگر که آمار آنها در وب ثبت می شود و همچنین پیام افرادی از داخل کشور چه مزینانی و غیر مزینانی و سایتها و مجله های اینترنتی محلی همانند ؛ مجله ی اینترنتی اسرار نامه ، پایگاه خبری سبزوار ما،خانه ی فرهنگ دانشجو ، بهمن آباد، داورزن شناسی و سلام سربدار که ما را مورد لطف خویش قرار می دهند و ده ها دلیل دیگر که ما را دراین راه ثابت قدم نموده و موجب شده تا امیدوار به کارمان ادامه دهیم .

بعداز گذشت یک سال از این فعالیت خطیر ولی شیرین بنا داریم که در هر ماه علاوه بر انتشار اخبار مهم زادگاهمان و معرفی شهدا که این وبلاگ مزین به نام پاکشان است ؛ علما  و دانشمندان و اندیشمندان که در رأس آن خاندان معزز شریعتی قرار دارند؛ شریعتی شناسی را نیز که در حال حاضر تمامی آنچه مزینان دارد به واسطه ی نام اوست تا سالروز شهادتش ، به مدد یاران همیشه همراه ادامه دهیم.

در اولین گام به آن سوی مرزها می رویم و در این قسمت شریعتی را در ترکیه می شناسیم که در خرداد ماه امسال دوماهنامه‌ی «اندیشه پویا» در شماره‌ی نخست خود به پرونده‌ی دکتر علی شریعتی در آن سوی مرزهای ایران پرداخت. آثارِ شریعتی به شکل گسترده‌ای در سه حوزه‌ی کشورهای بالکان، ترکیه، و کشورهای عرب‌زیان علاوه بر کشورهای فارسی‌زبان (افغانستان و تاجیکستان) منتشر شده. در این مجله با بعضی از ناشران و اساتید دانشگاه در مورد میزانِ استقبال و دلیلِ استقبال از کتاب‌های شریعتی در کشورشان گفت‌وگو شده است و این مطالب در وبسایت رسمی پایگاه اطلاع رسانی دکتر علی شریعتی باز نشر شده است که ما نیز با اجازه ی این دوستان منتشر می نماییم.

 

بخش اول ؛

شریعتی در ترکیه

گفت‌وگوی «اندیشه پویا» با حسین نازلی آیدین، مدیر انتشارات فجر (ناشر اصلی آثار علی شریعتی در ترکیه) و دکتر شادی آیدین، استاد زبان فارسی در دانشگاه مولانا جلال‌الدین در قونیه.

 

حسین نازلی آیدین

مدیر انتشارات فجر (ناشر اصلی آثار علی شریعتی در ترکیه)

 

*ورود اندیشه علی شریعتی به فضای فکری و فرهنگی کشور شما از چه طریقی صورت گرفته است؟ چه گروه‌ها و گرایش‌های فکری در این ورود دخیل بودند؟

علی شریعتی یکی از مهم‌ترین روشنفکران مسلمان است که هم فرهنگ اسلامی و هم فرهنگ غرب را میشناخت و در مقام یک ناظر تیزبین هم اسلام سنتی و هم اندیشه مدرن غربی را نقد میکند. او سهم به‌سزایی در شکل‌گیری جامعه‌شناسی اسلامی به معنای پراتیک آن داشت و با نقد استدلال‌های غیرعقلانی سنتی و همچنین زیر سوال بردن قالب‌های مدرن نگاه جدیدی برای زندگی ارائه کرد. شریعتی با مواضع و گفتمان‌های منحصربه‌فرد خود، در ترکیه مورد توجه جوانان اسلامگرا و همین‌طور سوسیالیست‌ها بوده است. البته شریعتی از نقد مصون نبوده و شیعیان افراطی او را به سنیگرایی متهم کرده‌اند و برخی از اهل سنت نیز او را به‌دلیل شیعه بودنش خطرناک یافته‌اند. در ترکیه ابتدا اسلامگرایان بودند که شریعتی را کشف کردند. دلیل این کشف هم احساس نیازی بود که در دوران رکود فرهنگی نیمه دوم قرن بیستم در ترکیه حادث شده بود. بعد از انقلاب سال79 میلادی، ایران در کانون توجه قرار گرفت و تعدادی از آثار ایرانی توسط اسلامگرایان ترجمه شد و بدین‌ترتیب مخاطب ترک با علی شریعتی آشنا شد. اولین کسی هم که او را به میان کشید مرحوم «جمیل مریچ» بود که شباهت‌های زیادی هم در تفکر با علی شریعتی داشت. هر دو جامعه‌شناس بودند و دانش‌آموخته سوربن و دیگر این‌که سوسیالیسم فرانسوی و اسلامی را خوب میشناختند و بدین سبب هم مخاطبان هر دو به لحاظ خط فکری به هم نزدیکند. اما تسلط شریعتی به اندیشه اسلامی در مقایسه با مریچ بیشتر بود و لذا اسلامگرایان را بیشتر تحت تاثیر خود قرار داد. رویکرد شریعتی در ترکیه سوسیالیست‌ها و اسلامگراها را به هم نزدیک کرد. مضاف بر این گروه‌های سوسیالیستی که ریشه‌های دینی داشتند را عمیقا تحت تاثیر قرار داد و تغییر داد. اندوخته‌های فکری شریعتی و امتزاج آنها با عشق و بیان تغزلی چیزی بود که جوان ترک به‌دنبال آن میگشت. شریعتی همان‌قدر که منتقد سنت بود، به همان درجه نیز پیشگام نوسازی سنت بود. در تلاش بود تا فلسفه دینامیک و روح‌دهنده به سنتِ اسلام را به‌دست آورد و در کنار جوهر انسانی تمدن غربی جهت‌دهنده به این عصر قرار دهد. او صاحب یک فلسفه سیاسی و اجتماعی بود که در عین حال بیتوجه به زندگی و وحی هم نبود.

*در ابتدا کدام آثار شریعتی در کشور شما خوانده و ترجمه شد؟ 

دلیل و انگیزه انتشارات فجر از ترجمه ترکی کتاب‌های دکتر علی شریعتی چه بوده است؟

بگذارید در اینجا به روایت عملکرد انتشارات فجر درخصوص ترجمه و نشر آثار شریعتی در ترکیه بپردازم. دلیل و انگیزه ما در ترجمه شریعتی مشترک بودن دردهایمان بود؛ دردهایی همچون دینداری آگاهانه و آگاهی دیندارانه، ایستادن در مقابل آنهایی که دین را وسیله منفعت‌طلبی خویش قرار میدهند، مبارزه برای وحدت و توحید، گرفتن بازوی حق و ایستادگی در برابر ناحق. اندیشه‌های شریعتی، اندیشه‌های ما را منعکس میکرد و علاوه بر این، نشر چنین دیدگاهی از طرف خوانندگان آگاه کشورمان نیز طلب میشد. ما هم البته در مقابل واکنش‌های احتمالی نسبت به انتشار آثار شریعتی در کشورمان، شهامت ایستادگی داشتیم و لذا به ترجمه مجموعه آثار او به زبان ترکی همت گماشتیم. مشکل فقط این بوده که به‌جز ما، ناشران دیگری هم به‌صورت پراکنده کتاب‌های شریعتی را ترجمه میکنند درحالیکه اجازه‌ای از خانواده شریعتی برای این کار ندارند. انتشارات فجر با چاپ کلیه آثار با اجازه خانواده شریعتی، مخاطب خوش‌نیت و علاقه‌مند ترک را با شریعتی آشنا کرد. ما در آغاز کار آرزوی چاپ کل آثار شریعتی را که شامل 37کتاب بود به‌صورت یکجا داشتیم اما این کار بسیار دشوار بود. به همین دلیل تصمیم به چاپ کتاب‌ها به‌صورت پیدرپی گرفتیم و تاکنون 34عنوان را ترجمه و منتشر کرده‌ایم و سه کتاب باقیمانده را در ماه‌های آینده منتشر میکنیم. ما در هر نوبت چاپ، تعداد دوهزار نسخه از هر اثر چاپ میکنیم و هستند کتاب‌هایی که به چاپ دوم و حتا سوم هم رسیده‌اند.«حج»، «ابوذر»، «مذهب علیه مذهب»، «بازگشت به خویشتن» و «خودسازی انقلابی» از کتاب‌های پرفروش شریعتی در ترکیه هستند. بیشتر خوانندگان ترجمه‌های ما از علی شریعتی، دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها هستند. طبعا بیرون از این دایره هم خوانندگان جدی برای آثار شریعتی وجود دارد. ما عموما با طیفی از خوانندگان بافرهنگ و سطح مطالعه بالا مواجه هستیم. همان‌طور هم که اشاره کردم در آغاز راه، بیشتر از طرف طیف مذهبی خوانده میشدیم اما به مرور هم دایره علاقه مخاطبان دکتر شریعتی در ترکیه وسیع‌تر شد و هم تعداد خوانندگان بیشتر شد. تا قبل از استقرار دولت فعلی ترکیه، خواننده شریعتی بودن همچون یک گناه بود و حتا موضوع و زمینه محاکمه هم میتوانست باشد. اما بعد از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه چنین واکنش‌هایی رفته‌رفته کم شد. برای مثال وزارت فرهنگ از ما برای تکمیل کتابخانه‌هایش کتاب‌های شریعتی را درخواست میکند. درنهایت این‌که در ماه نوامبر سال جاری نیز ما یک سمپوزیوم با حضور خوانندگان شریعتی در استانبول خواهیم داشت. 

*آیا با گذر زمان شریعتی همچنان توانسته است تاثیرگذاری خود را در جامعه روشنفکری کشور شما حفظ کند؟

وحدت امت در افکار امام‌خمینی و شریعتی و دغدغه نزدیکی میان اهل سنت و تشیع، توجه خوانندگان ترک را به خود در سال‌های پس از انقلاب جلب کرده بود. علی شریعتی روشنفکری بود که میتوانست صفویه را نقد کند، میتوانست رسالت عثمانی را از آنِ خود کند و با فاصله زیادی از تعصب شیعه و سنی گذر کند. چنین تلاشی برای نزدیکی دو جریان مذهبی که ارتباط‌شان در طول تاریخ قطع شده بود، بسیار امیددهنده بود. اما امروزه این گفتمان چه در ترکیه و چه در ایران سخنگویان خود را از دست داده است. شریعتی اگرچه نقش مهمی در تبلور اندیشه نسل جوان روشنفکر ترک و به ثمر نشستن طیف‌های روشنفکری جدید داشته اما به‌رغم نفوذ در جوانان و اسلامگرایان ترک، تاثیر محدودی بر روشنفکری امروز ترکیه دارد. البته پر بیراه نیست اگر بگوییم او در تحولات دانشگاهی ترکیه به‌خصوص در حوزه علوم انسانی یعنی جامعه‌شناسی دین، تاریخ ادیان و جامعه‌شناسی اسلامی نقش خود را داشته است. او روشنفکری بود که هدفش به آغوش کشیدن امت بود. امروز اگرچه شنیدن چنین صدایی شاید در ایران سخت‌تر باشد اما در ترکیه از خلال کتاب‌های شریعتی هنوز هم میتوان این صدا را شنید. در ترکیه، شاید برخلاف ایران شریعتی از اندیشمندانی است که اکنون نیز توسط نسل جدید خوانده میشود. مرتبط ساختن تحولات در ترکیه به یک شخص به‌هیچ‌وجه ممکن نیست اما اگر شریعتی امروز زنده بود، تحولات ترکیه را شاید کافی نمیدید اما حداقل تداوم آنها را تشویق میکرد. 

*با توجه به این‌که اهل تسنن اکثریت مذهبی در کشور شما را به خود اختصاص داده‌اند، شریعتی و زبان او چگونه میتواند با زبان و فکر اهل تسنن مرتبط شود؟

دکتر شریعتی شیعه‌گری صفویه و سنیگری عثمانی را نقد میکرد و بر آن بود تا شیعه علی و سنت محمدی را در یک تصویر ارائه کند. افق اندیشه او در قالب‌های تنگ نمیگنجید. مسئولیت‌پذیری روشنگرانه سوسیالیست‌ها را تشویق میکرد و سوسیالیست‌های تنگ‌نظر را که به جنگ اعتقادات هموطنان رفته بودند تقبیح میکرد. او آنقدر نبوغ داشت که در دام تعصبات گروهی نیافتد. خوانندگان ترک آثار شریعتی، این بُعد از اندیشه او را میپسندند. یعنی تلاش او برای نزدکی مذاهب به یکدیگر و اتحاد امت علیه ظلم. اگر نبود این خوشبینی خوانندگان سنیمذهب ترک، هرگز نمیتوانستند با اندیشه شیعی شریعتی ارتباط برقرار کنند.

 

در ایران خوانده شد، در ترکیه اجرا شد

دکتر شادی آیدین، استاد زبان فارسی در دانشگاه مولانا جلال‌الدین در قونیه و مترجم برخی مقالات علی شریعتی به زبان ترکی

1ـ تقریبا 200 سالی بود که جامعه ترکیه از ارزش‌های سنتی خود فاصله گرفته بود و شرایط سیاسی حاکم بر ترکیه اجازه پرورش و رشد رهبران فکری را نمیداد. اگرچه در همین فضای بسته هم تعدادی از روشنفکران ظهور کردند و اندیشه‌های خود درباره رشد جامعه و ممانعت از عقب‌افتادگی را به‌طور واضح بیان کردند. در سال‌های 1950 تا 1970 جامعه فکری ترکیه با استفاده از فضای آزاد نسبی به‌دست آمده، به کار نظریه‌پردازی برای بازگشت به خود و باز گشت به ارزش‌ها مشغول شد. در این دوره بود که کتاب‌های دکتر شریعتی به زبان ترکی ترجمه شد و به پرورش ذهن نخبگان ترک کمک کرد. نخبگانی که امروز جامعه ترکیه آنها را با عنوان جامعه‌شناسان میشناسد. در همان سال‌ها کتاب‌های مرتضی مطهری، سیدقطب و حسن‌البنا هم در ترکیه خوانده میشد. آنهایی که در دهه70 میلادی، پدر و مادرشان نام OZEDONUS به معنای «بازگشت» که عنوان کتاب شریعتی بود را بر آنها گذاشتند، اکنون تقریبا 40ساله‌اند. 

2- شخصا به عنوان یک خواننده که به آثار شریعتی علاقه داشتم، از خیابان‌های تهران سیدیهای سخنرانی او را تهیه کردم و گوش دادم و با لحن بیانش آشنا شدم. اکثر روشنفکران مسلمان ترکیه اما آثار شریعتی را به‌صورت مکتوب و از روی ترجمه ترکی خوانده‌اند. آثاری مانند «بازگشت به خویشتن»، «چه باید کرد»، «تشیع صفوی و تشیع علوی»، «حج» و «خودسازی انقلابی». در گذشته ترجمه‌ای که از کتاب‌های شریعتی به زبان ترکی ارائه میشد، چندان خوب نبود اگرچه مخاطبان کتاب‌ها زیاد بود. امروز انتشارات فجر کتاب‌های شریعتی را با ترجمه مناسب و کیفیت خوب منتشر میکند که البته دیگر مخاطب قبلی را ندارند. 

3- افکار و آثار دکتر شریعتی همیشه برای یک جامعه مسلمان قابل توجه است. ولی متاسفانه این افکار به‌دلایل مختلف حتا در جامعه ایران هم کمتر مجال عرضه و طرح یافته و به بیان دیگر افکار شریعتی خفه شده است. با این همه روشنفکران مسلمانی که در ترکیه از افکار شریعتی تاثیر پذیرفتند، امروز بسیار جلو رفته‌اند و کمتر به اندیشه شریعتی نیاز پیدا میکند. امروز دیگر تولیدات روشنفکری ترکیه است که به کشورهای همجوار میرود. واقعیت این است که کتاب‌های شریعتی در ایران بهتر خوانده شد ولی در ترکیه به آن عمل شد. اکنون ترکیه دارد رنسانس خود را میسازد.

4- دکتر شریعتی به آن علت در ترکیه محبوب شد که به‌رغم شناخته شدنش به‌عنوان ایدئولوگ شیعه در ایران از آشتی مذاهب سخن میگفت و لذا اهل تسنن ترک هم به او اقبال پیدا کرده بودند. حتا میتوان گفت که شریعتی وقتی از حل مساله سخن میگفت، دیدگاه‌هایش به اعتقادات اهل سنت نزدیک میشد. شعار شریعتی وصل کردن بود و نه فصل کردن و لذا در ترکیه محبوب شد.

 

 منبع: 

*    مجله‌ی «اندیشه پویا»، شماره 1، خرداد

*   پایگاه اطلاع رسانی دکتر علی شریعتی

  • علی مزینانی
۳۰
دی
۹۱

موسسه حضرت نرجس خاتون (س) همزمان با شب شهادت امام حسن عسکری (ع) اقدام به صدور اطلاعیه ای مهم برای کمک به محرومین مزینان نمود.

 به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ مردم مزینان از قدیم معروف به انسانهای مهربان ,خیر,  مغرور به مفاخر و داشته های علمی, ادبی ,دینی ومتدینین متعصب  بوده اند کمتر کسی است که به این دیار سفر کرده  و از مهمان نوازی مزینانی ها بهر ه مند نشده باشد.

نوع دوستی یکی دیگر از خصلتهایی است که با مزینانی جماعت پیوند خورده و یک مزینانی نمی تواند ببیند که هم ولایتی او در سختی زندگی نماید چه بسا افراد گمنامی که نویسنده ی این سطور آنها را می شناسد و بدون هیچ هیاهویی ودور از هرگونه شعار به امداد پیرمردان و پیرزنان و یا افراد کم شمار مستمند مزینانی می شتابند و چه بسا افرادی که در آرزوی متنعم از نعمات بی پایان الهی مشتاق کمک به آبادانی ولایت خویش هستند وچه بیشمار فرزندان دلسوز مزینانی که در هر گوشه ای سعی دارند تا با راه اندازی گروهی و یا صندوقی به کویرنشینان چه ازبعد فرهنگی و یا مادی کمک نمایند ودر این مسیر موسس موسسه خیریه حضرت نرجس خاتون(س) وجمعی از حامیان گامی بزرگ با هدفی سترگ برداشته اند که آرزوی چندین ساله ی خیرین مزینانی را برآورده نماید و در این راه با هدفمند سازی و ثبت موسسه , موفقیت بزرگی را  کسب نموده اند و با تشکیل بانک اطلاعات اقدام به ساماندهی کمک های مردمی نموده است و اکنون  در سالروز شهادت امام یازدهم شیعیان حضرت امام حسن عسکری (ع) و آغاز ولایت مهدی موعود (عج) این موسسه که به نام مادر بزرگوار آن حضرت مزین شده اقدام به صدور اطلاعیه ای مهم نموده است که  بدون هیچ گونه تغییری  منتشر می شود

متن این اطلاعیه به شرح زیر است:

بنام قادر توانا

مجتمع خدمات بهزیستی مزینان در راستای اهداف خود مبادرت به گرفتن پروانه فعالیت بنام موسسه خیریه حضرت نرجس خاتون (س) نموده که در بدو شروع فعالیت این موسسه اقداماتی به شرح زیر نموده است

- شناسایی افراد مسن خصوصا بالای 70 سال

(لازم به ذکر است تعداد این عزیزان 450 نفر بوده که حد اقل 50 نفر از آنها کاملاٌ زمینگیر و فاقد قوای حرکتی جهت انجام کارهای روزمره خود می باشند)

- شناسایی و تشکیل پرونده برای خانم های بی سرپرست به تعداد 120 نفر

- شناسایی و تشکیل پرونده برای خانم های بد سرپرست به تعداد 100 نفر

- شناسایی و تشکیل پرونده برای ایتـــــــام به تعداد 80  نفر

- شناسایی و تشکیل پرونده برای مددجویا ن به تعداد 100 نفر

مددجوبه افرادی اطلاق می گردد که از نظربینایی،شنوایی،ذهنی،جسمی حرکتی دچار مشگل باشند

لازم به ذکر است تمامی موارد شناســـایی شده تحــت پوشش موسسه قرار گرفته واقلامی بصورت سبد کالا و وجوهات نقدی بلا عوض برای آنها ارسال گردیده و همچنین جهت بررسی مشکلات، بصورت مستمر بازدید توسط مدیریت مجتمع از خانواده ها بعمل می آید

این مجتمع به جهت همفکری و همراهی از تمامی عزیزانی که تمایل به مشارکت در این طرح

 بزرگ و خداپسندانه را دارند دعوت به عمل می آورد

شماره حساب جهت ارائه کمکهای مالی بانک صادرات شعبه مزینان

0334476832006شماره کارت 6037691751899311

جهت اطلاع بیشتر می توانید با شماره تلفنهای زیر تماس حاصل فرمایید

09123392960—09122893324

تلفن مجتمع:05724333022


  • علی مزینانی
۳۰
دی
۹۱


همزمان با سالروز شهادت حضرت امام رضا(ع) مراسم تعزیه خوانی همانند سنوات گذشته در مزینان برگزارشد
به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ مراسم تعزیه خوانی شهادت ولی نعمت خراسانی ها وامام هشتم تمامی شیعیان جهان حضرت ثامن الائمه علی بن موسی الرضا (ع) در آخرین روز از ماه صفر به همت تعزیه خوانان صاحب نام مزینانی درمقابل مسجد جامع مزینان برگزار شد
همچنین مراسم وداع با ماه صفر به همت کانون فرهنگی زینبیه (س) در هیئت شاهزاده حضرت علی اصغر (ع) با حضور مردم مومن مزینان برگزار شد .

عکسهای مراسم  درادامه مطلب...

  • علی مزینانی
۳۰
دی
۹۱

باسلام

یک هفته به علت مسافرت کاری تعطیل بودیم و از همه ی دوستان همراه عذرخواهی می شود اما چند خبر را برای یاران مزینانی خودمان و مخاطبان شاهدان کویرمزینان داریم که در حال آماده شدن است و امروز تقدیم می نماییم

1- برگزاری مراسم تعزیه امام هشتم شیعیان به همراه عکس مراسم

2- آماده شدن کارت هدیه ی حامیان وخیرین برای عضویت در صندوق قرض الحسنه موسسه خیریه حضرت نرجس خاتون (س)در روز شهادت امام حسن عسکری (ع) و آغاز امامت حضرت ولی عصر(عج) به همراه اطلاعیه ی مهم این موسسه                                                                                          

                                                                                                

3-حضور معاون فرمانداری شهرستان سبزوار درمزینان

4-اقدام جدید شورای اسلامی ودهیاری مزینان برای اعلام شهر مزینان

  • علی مزینانی
۲۳
دی
۹۱

  


مراسم دهه ی آخر ماه صفر وسالروز رحلت پیامبر گرامی اسلام و شهادت دو فرزند گرامیش حضرت امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع) درمزینان برگزار شد

به گزارش شاهدان کویر مزینان ؛ این مراسم به همت کانون فرهنگی هنری زینبیه  همزمان با شب اربعین با محفل انس با قرآن ، سخنرانی و مداحی به مدت ده شب در هیئت حضرت شاهزاده علی اصغر(ع) موقوفه ی حاج حسین تاج مزینانی و با حضور مردم مومن ومتعهد مزینان به خصوص جوانان برگزار شد و در روز چهل و هشتم  (بیست وهشتم ماه صفر ) با مراسم نوحه خوانی و حرکت هیئات مذهبی و تجمع درهیئت علی اکبری و حسینی  باسخنرانی  حجت الاسلام شیخ رضا اسلامی ادامه یافت.

این گزارش می افزاید ؛در بعداز ظهر روزجمعه نیز مراسم تعزیه خوانی شهادت امام حسن مجتبی (ع)  به همت تعزیه خوانان مزینانی درهیئت حسینی برگزار شد.


درادامه عکسهای مراسم را ببینید...

  • علی مزینانی
۲۳
دی
۹۱

مراسم عزاداری سالروز رحلت جانسوز پیامبر مهر و رحمت حضرت محمدبن عبدالله (ص) و شهادت دو اخترفروزان آسمان ولایت و امامت حضرت امام حسن مجتی (ع) و امام علی بن موسی الرضا (ع) در مهدیه ی مزینانی ها ی تهران برگزار شد

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛  مراسم عزاداری بیست و هشتم صفر با قرائت دعای شریف ندبه که هرصبح جمعه در مهدیه ی شرق تهران مزینانی  ها برگزار می شود درساعت 9 صبح روز جمعه بیست و دوم دی ماه آغاز گردیده سپس سوگواران مزینانی با تشکیل حلقه ی سینه زنی سنتی (حسن حسین ) این مراسم آئینی را به مدت نیم ساعت اجرا کردند و درادامه مداحان اهلبیت عصمت و طهارت به ذکر نوحه خوانی و مصیبت خوانی پرداختند .

مراسم بیست و هشتم صفر و عزاداری حضرت ختمی مرتبت و دوفرزندگرامیش همه ساله با حضور اکثریت مزینانی های مقیم پایتخت درمهدیه ی شرق تهران واقع درخیابان پیروزی کوچه ی کلینی برگزار می شودکه امسال نیز با ارسال پیامک به شهروندان توسط هیئت امنا از آحاد مزینانی های ساکن در پایتخت دعوت به عمل آمد واین مراسم با حضور پرشور مزینانی ها برگزار گردید. و در پایان پس از اقامه ی نماز جماعت ظهر و عصر تمامی سوگواران به میهمانی سفره ی کریمانه ی اهلبیت دعوت و توسط خادمین مهدیه از آنان پذیرایی شد.

  • علی مزینانی
۲۳
دی
۹۱

  • علی مزینانی
۲۱
دی
۹۱

نوزدهم دی ماه 1365 یه عملیات بزرگ جنگی  درمنطقه شلمچه  انجام شد که پس از سالها هنوز یادش توی دل خیلی ها زنده است به خصوص بروبچه هایی که دراین عملیات شرکت داشتند.

نمی خوام و اصلا بنا ندارم که از چگونگی وموفقیتها ونقشه ها و تاکتیک های عملیات کربلای پنج بگم چون خودش مثنوی هفتاد من کاغذ می شود ودراین مقال نمی گنجد فقط دوست دارم اونایی که این عکس رو می بینند خاطره ی اعزام رزمنده ها و تشییع جنازه های شهدا براشون یه بار دیگه زنده بشه والبته افرادی که اون زمون رو درک کردند ونسل سومی ها وچهارمی ها که ببینند پدراشون یه روز با چه عشقی لباس رزم پوشیدند و به جبهه ها شتافتند در این عملیات علاوه برافرادی که درعکس می بینید خیلی دیگه از بچه ها مزینان ما شرکت داشتند علی اکبر هاشمی وعلی مزینانی حاج محمدعلی و سیدرضا حسینی مزینانی درهمین عملیات شهید شدند اگر اشتباه نکنم تعداد کربلای پنجی های مزینان چهل تا پنجاه نفری می شدند که در لشکر 5نصر خراسان و تیپ امام رضا (ع)  به دشمن بعثی حمله کردند یه بار دیگه به دیده ی حق بینانه نگاه کنیم این افراد از یک روستا همزمان در جنگ شرکت داشتند ...

راستی توی این عکس دوسه نفر دیگه نیستند محمد دایی قربان که در شلمچه شهید شد ، اصغر سخاور که پسرش در همان عملیات به شهادت رسید و اوستا حسن مزینانی که چند ماه پیش به رحمت خدا رفت با یه فاتحه وصلوات یادشان را گرامی بداریم

واما اسامی رزمنده های مزینانی که در عکس هستند:

نشسته ها از راست؛

جانباز  قاسم باقری مزینانی ، جانباز علی رضا مزینانی (اکبر عباسعلی)، حسین خیرخواه مزینانی ،اصغر مزینانی (علی اکبر) ، جانباز غلامحسین مزینانی (حاجی)، جانباز مهدی حسن زاده مزینانی ، جانباز رضا بهمن آبادی ، محمد سویزی ، حسن اسلامی مزینانی، مرحوم اصغر سخاور مزینانی ، جانباز سید نورالله جلالی مزینانی ، شهید محمد مزینانی (دایی قربان) علی رضا یوسفی مزینانی،

ایستاده ها ؛

کلاته ای (یا غنی آبادی ) ،جانباز علی مزینانی (علی لیلا) ، مجید کرمی مزینانی ، غنی آبادی ، مرتضی مزینانی (کبل اصغر) علی اکبر همت آبادی ، حسن خزایی مزینانی ، مرحوم اوستا حسن مزینانی (کنده) ، غلامرضا شهیدی مزینانی ، علی مزینانی (عسکری) ، رضا بهمن آبادی 

دیگر رزمنده های مزینانی که امیدوارم هرچه زودتر عکسهاشون رو بتونم پیدا کنم در شاهدان کویر مزینان منتشر نمایم اینا هستند : علی رضا مزینانی (حاج رمضانعلی) ، حسن دستمراد ، حسن احمدی ، رضا مزینانی (مندلی کاظم)، اکبر بشیری (ملا) ، احمد مزینانی (عسکری) ، جانباز محمدرضا مزینانی (اکبر کبل عباس)، جانباز قاسم مزینانی (سلیمان) ،شهید داوود مزینانی (غلامحسین) ، عیدی مزینانی (حجی حاج اکبر) ، محمود مزینانی (اسلامی) ، عباس مزینانی (روس) شهید علی مزینانی (اکبر حاج محمدعلی) شهید حسین مزینانی ، جانباز علی اصغر مزینانی (حاج ابوالقاسم) ، حسن مزینانی (ساعت ساز) ، علی اصغرمزینانی (تاج) و...


  • علی مزینانی
۲۰
دی
۹۱

همزمان با دهه ی آخر صفر و درایام رحلت جانسوز پیامبر اعظم (ص) و دو فرزند گرامیش حضرت امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع) پرچم گنبد امام حسین (ع) در مزینان به اهتزاز در آمد.

به گزارش شاهدان کویر مزینان ؛ به همت پایگاه مقاومت بسیج شهدای مزینان و کانون فرهنگی زینبیه (س) پرچم بارگاه ملکوتی امام سوم شیعیان با هماهنگی ستاد عتبات عالیات و با همراهی جمعی از بسیجیان و رزمندگان و جانبازان معزز  حوزه ی مقاومت بسیج امام رضا (ع) پس از عبور از شهرهاو روستاهای استان خراسان به مزینان رسید و با اهتزاز در هیئت متحده حسینی (ع) مورد استقبال وزیارت مردم مومن وخداجوی مزینان  واقع شد.

کاروان پرچم حرم مطهر امام حسین (ع) پس از ورود به مزینان با حضور در هیئت شاهزاده علی اصغر (ع) مورد استقبال جوانان قرار گرفتند و با اجتماع خیل عظیمی از عاشقان ولایت مراسم عزاداری با شکوهی را با نوحه خوانی و ذکر مصیبت در هیئت حسینی برگزار کردند.

 پرچم متبرک حرم سیدالشهدا (ع) پس از زیارت مردم مزینان با همراهی جمعی از رزمندگان ،بسیجیان و دهیاری  مزینان به منزل مادر سه شهید حسینی  و همچنین جانباز دوران دفاع مقدس حاج مهدی حسن زاده منتقل شد تا خانواده ی معزز شهدا و جانبازان نیز از توفیق زیارت بیرق سرخ شهادت بهره مند شوند.

درادامه عکسهای این مراسم را ببیند...

  • علی مزینانی
۱۷
دی
۹۱

سرپرست مجتمع خدمات بهزیستی مزینان از حمایت و پشتیبانی امام جمعه شهرستان داورزن تقدیر و تشکر کرد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ فاطمه مزینانی سرپرست مجتمع خدمات بهزیستی طی تماس تلفنی با شاهدان کویرمزینان خواستار انعکاس مراتب تقدیر و تشکر کارکنان و مسئول این مجتمع از حجت الاسلام محمود مداحی امام جمعه شهرستان داورزن شد .

وی ضمن اعلام این مطلب افزود: خطیب توانای نماز جمعه شهرستان داورزن بارها حمایت خود را در خطبه های نمازجمعه و همچنین در دیدار حضوری با مسئولین وکارکنان مجتمع بهزیستی اعلام نموده اند که بدینوسیله از ایشان تقدیر و تشکرمی نماییم و عزت سربلندی برای این بزرگوار از خداوند متعال خواستاریم.

امام جمعه شهرستان داورزن در خطبه های نماز جمعه این هفته نیز با تقدیر از  اقدام سرپرست مجتمع خدمات بهزیستی و حمایت و مشارکت خیرین مزینان در ساخت ساختمان توانبخشی برادامه این گونه فعالیتهای عام المنفعه تاکید نمود.

  • علی مزینانی
۱۵
دی
۹۱

مراسم تعزیه خوانی اربعین حسینی همانند سالهای گذشته با حضور خیل عزاداران مزینانی درمقابل مسجد جامع مزینان برگزار شد

به گزارش شاهدان کویرمزینان ٰٰ؛ دراین مراسم آئینی مصائب جانگداز بعد از واقعه ی عاشورا به همراه تعزیه امام سجاد (ع) در قصر یزید توسط تعزیه خوانان مزینان اجرا گردیدو پس از آن با حرکت کاروان اسرا به سمت مزار شهدا و نوحه خوانی سوگواران در طول مسیر ؛ حضور جابربن عبدالله انصاری و اهلبیت عصمت وطهارت برسرقبور شهدای کربلا باز سازی شد

دراین مراسم که از سالهای گذشته همانند تعزیه روز عاشورا با شکوه برگزار می گردد سرهای شهدا در دربار یزید به نمایش گذشته می شود و پس از آن  با حرکت به سمت بهشت علی (ع) دوبیت معروف توسط سوگواران خوانده می شودکه :

   صدای یک بلبلی آیدبگوش      که ناله دارد به فغان وخروش

            عمه مگر که این زمین کربلاست

زچیست ای عمه ی والامقام     بوی پدر می رسدم برمشام

           عمه مگر که این زمین کربلاست

همچنین در طی مسیر بازار ودر دوراهی میدان امام حسین (ع) تعزیه ی بشیر اجرا می شود که با فرمان حضرت زینب (ع)کاروان به سمت کربلا حرکت می کنند.




عکس : وبلاگ کویرمزینان، (محسن مزینانی)

درادامه نیز عکسهای مراسم اربعین را ببینید
  • علی مزینانی
۱۵
دی
۹۱

نماهنگ پنج دقیقه ای عاشورای مزینان با عنوان مرو ای دوست از سیمای استانی خراسان رضوی پخش شد

خراسان رضوی

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ این نماهنگ تلفیقی در ساعت 19:30 از شبکه استانی سیمای خراسان رضویپخش شد وبا اطلاع رسانی یاران وهمراهان شاهدان کویرمزینانٰ بسیاری از شهروندان مزینانی موفق به دیدن این نماهنگ شدند وبا ارسال پیامک به تهیه کننده  رضایت خود را اعلام ودرخواست پخش مجدد آن را نمودند.که با هماهنگی به عمل آمده مرو ای دوست در روزهای آتی نیز پخش می شود.

شهروندان مزینانی می توانند با ارسال پیام کوتاه به شماره 30000640 وتماس تلفنی باروابط عمومی مرکز خراسان رضوی به شماره تلفن  05118420001 ضمن اعلام تشکر درخواست پخش آن را داشته باشند

  • علی مزینانی
۱۵
دی
۹۱

نماهنگ تلویزیونی مروای عشق کاری از گروه هنری شاهدان کویرمزینان آماده پخش از سیمای استانی خراسان رضوی شد

به گزارش شاهدان کویر مزینان ؛ این نماهنگ که با تلفیق تصاویری ازعاشورای سال 91و حرکت نمادین کاروان اسرا وسوزاندن خیمه ها در یازدهم محرم  وهمچنین با صدای محمد اصفهانی به کارگردانی عباس رستگار مقدم وتهیه کنندگی علی مزینانی و با سرمایه گذاری علی رضا صانعی مزینانی ساخته شده است در دهه ی آخر صفر و طی چند نوبت از سیمای استانی خراسان رضوی پخش می شود

 مرو ای دوست به مدت پنج دقیقه ساخته شده و در آینده ای نزدیک نیز مستند عاشورای مزینان آماده ی پخش می شود که علاوه بر پخش از سیمای جمهوری اسلامی با اطلاع قبلی در اختیار شهروندان مزینانی وعلاقمندان به تعزیه قرار خواهد گرفت.

  • علی مزینانی
۱۴
دی
۹۱

صندوق احسان فاطمیه (س) همزمان با شب اربعین حسینی  به منظور کمک رسانی به ایتام ومساکین مزینان آماده ی فعالیت شد .

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛جمعی از شهروندان مزینانی مقیم تهران در جلسه ای که در منزل مصطفی مزینانی درمنطقه مسعودیه تشکیل شد اقدام به تاسیس صندوقی باعنوان احسان فاطمیه (سلام الله علیها) نمودند که قرار است با جمع آوری کمکهای نقدی اعضاء و یا مزینانیهای خیر به مساکین وایتام مزینان و یا ساکن در شهرهای دیگر کمک نمایند.

دراین جلسه مصطفی مزینانی موسس صندوق با توضیحاتی از شرکت کنندگان در جلسه درخواست نمود که این اقدام خیرخواهانه ی معنوی وفرهنگی را جدی بگیرند ودر جلسات بعدی که به صورت منظم در هرماه ودر منزل یکی از افراد داوطلب عضو برگزار می شود افراد بیشتری را با خود همراه سازند.

 درادامه نورالله مزینانی مدیر روابط عمومی مجتمع بهزیستی مزینان با ارائه توضیحاتی از موسسین این صندوق درخواست نمود که با توجه به تأسیس موسسه خیریه حضرت نرجس خاتون(س)که به تازگی به ثبت کشوری نیز رسیده است ودر روز یک شنبه کارتهای حامیان آن توزیع می شود ، این صندوق نیز  در همان راستا فعالیت نماید تا افرادبیشتری در این طرح مورد پوشش قرار گیرند؛ که این درخواست مورد پذیرش واقع نشد .

درخاتمه مداح اهلبیت حاج علی بشیری مزینانی به ذکر مصیبت خوانی آل الله پرداخت وجلسه با ثبت اطلاعات شرکت کنندگان به پایان رسید.

در اینکه مزینانیهای دلسوز ما در هر نقطه ای  از ایران که هستند دلشان برای آبادانی وعمران مزینان و کمک به ایتام ونیازمندان مزینانی می تپد هیچ شک وتردیدی نیست اما گاهی به صورت گروهی ویا فردی ، شاهد تشکیل جلسه ای هیجانی هستیم که خیلی شتابزده اقدام به تأسیس صندوق و یا موسسه ای می نمایند ودر میانه ی راه به دلایل مختلف به دست فراموشی سپرده می شود که امیدواریم این بار این اقدام خیر خواهانه به ثمر بنشیند وای کاش همچنان که خود این افراد عنوان می نمایند که درادامه ما با موسسه حضرت نرجس خاتون (س) همراه می شویم وسعی می کنیم هردو تجمیع شوند در همین ابتدای کار به آن عمل می کردند و با همدلی بیشتر این گونه فعالیتها به ثمر می رسید و ما شاهد به بار نشستن کمکهای خیرینی بودیم که همیشه کمک می نمایند تایک مزینانی نیازمند درمزینان ویا جایی دیگر نباشد و مزینانی ها همیشه با سربلندی زندگی کنند

  • علی مزینانی
۱۴
دی
۹۱

در شب اربعین سرور وسالار شهیدان نمی دانستم چه باید بکنم چندین بار قلم به دست گرفتم که از اربعین بنویسم و باز نمی دانم چرا درماندم ! به سراغ اینترنت آمدم  درسایتها ی مختلف می گشتم البته نه برای خبری خاص فقط به خاطر آنکه شاید سوِِژ ه ای مرابه سوی اربعین رهنمون سازد ودر واپسین لحظات که دیگر ناامیدانه تصمیم گرفتم دست از کار بکشم و تهیه ی مطلب را به فردا موکول نمایم  ناگهان به یاد فرزند شایسته کویر افتادم که  درباره حضرت زینب (س) به زیبایی سخن گفته است وبه راستی این نیز توفیقی بود که من آن را الطاف خداوندی می دانم که در چنین شبی باز به قلم توانای او ،شیرزن کربلا حضرت زینب (س)را برای یاران شاهدان کویرمزینان معرفی نمایم


                                                                              

ای زینب؛
ای زبان علی در کام
با ملّت خویش حرف بزن

ای زن؛
ای که مردانگی در رکاب تو جوانمردی آموخت!
زنان ملّت ما، ایشان که نام و آتش عشق و درد بر جانشان می افکند؛
                                                                        به تو محتاجند!

ای زینب،
ای زبان علی در کام
ای رسالت حسین بر دوش
ای که از کربلا می آیی
وپیام شهیدان را، در میان هیاهوی همیشگی قدّاره بندان و جلادان، همچنان به گوش تاریخ می رسانی.

ای زینب،
با ما سخن بگو
مگو که بر شما چه گذشت
مگو در آن صحرای سرخ چه دیدی
مگو که خداوند، آن روز، عزیزترین و پرشکوه ترین ارزشها و عظمتهایی را که آفریده است، یکجا، در ساحل فرات و بر روی ریگزارهای تفتیده بیابان طف، چگونه به نمایش آورد
و بر فرشتگان عرضه کرد
تا بدانند که چرا می بایست بر آدم سجده می کردند؟
آری، زینب...
مگو که در آنجا بر شما چه رفت
مگو که دشمنانتان چه کردند، دوستانتان چه کردند؟

آری، ای پیامبر انقلاب حسینما می دانیم
ما همه را شنیده ایم،
تو پیام کربلا را، پیام شهیدان را
بدرستی گزارده ای
تو شهیدی هستی که از خون خویش کلمه ساختی
همچون برادرت که با قطره قطره خون خویش سخن می گفت.

امّا بگو، ای خواهر
بگو که ما چه کنیم؟
لحظه ای بنگر که ما چه می کشیم.
دمی به ما گوش کن تا مصائب خویش را با تو بازگو ئیم
با تو ای خواهر مهربان.
این تو هستی که باید بر ما بگریی

ای رسول امین برادرت
که از کربلا می آئی و در طول تاریخ
بر همه نسلها می گذری و پیام شهیدان را می رسانی
ای که از باغهای سرخ شهادت می آئی
و بوی گلهای نوشکفته آن دیار را در پیرهن داری

ای دختر علی،
ای خواهر،
ای که قافله سالار کاروان اسیرانی
مارا نیز در پی این قافله با خود ببر...

دکتر علی شریعتی مزینانی


منبع : وبلاگ مهر آموزhttp://mehramouz.blogfa.com/post-41.aspx

  • علی مزینانی
۱۲
دی
۹۱
همزمان با ایام عزاداری آخر ماه صفر ،کاروان سوگواران مزینانی عازم مشهد مقدس می شوند 

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ با اقدام شایسته مزینانیهای مقیم مشهد مقدس و تاسیس هیئت الغدیر و پس از آن خرید ساختمانی با همین نام در خیابان امام رضا (ع) ، مشکل اسکان موقت زائران مزینانی برطرف شد و شنیده ها حاکی از آن است که پس از گذشت سه دهه بار دیگر هیئتی از عزاداران که پیش از این به دلیل نداشتن مکانی برای اقامه ی سوگواری امکان حضور در مشهد را نداشتند به پابوس امام هشتم شیعیان مشرف می شوند تا این سنت حسنه به همت جوانان کانون فرهنگی هنری مزینان احیا شود .

بنا براعلام وبلاگ کانون فرهنگی هنری زینبیه مزینان  ؛ این کاروان با مدیریت روحانی جوان  حاج شیخ محمد مزینانی عازم مشهد مقدس می شوند تا ضمن زیارت آستان مقدس رضوی درمراسم سالروز شهادت آن امام  همام حضور فعال داشته باشند.

  • علی مزینانی
۰۷
دی
۹۱



به منظور وفاق بیشتر با بخشدار جدید شهرستان داورزن ، نمایندگان منتخب مردم مزینان روزچهارشنبه ششم دیماه  با حسین ایثارگر سرپرست این بخشداری دیدار کردند.
به گزارش شاهدان کویربه نقل از دهیاری مزینان ؛ در این دیدار که امام جماعت  ، رئیس بانک تجارت ، شورای اسلامی ، دهیار و جمعی از معتمدین مزینان حضور داشتند؛ محمد شریفی مزینانی به نمایندگی از جمع حاضر ضمن خیرمقدم به بخشدار داورزن از زحمات چندین ماهه عباس شم آبادی بخشدار سابق شهرستان داورزن تجلیل  و برای بخشدار جدید نیز آرزوی موفقیت کرد
درادامه نقیب زاده رئیس بانک تجارت مزینان برآمادگی کارمندان و کارکنان این بانک  درجهت ارتقاءبنیه اقتصادی وپیشرفت طرحهای عمرانی درمنطقه تاکید نمود .
درپایان حسین ایثارگر سرپرست جدید بخشداری از حضور نمایندگان مردم فهیم مزینان تشکر و قدردانی نمود و خواستار ادامه این دیدارها وهمکاری بیشتر طرفین شد .
حسین ایثارگر روز چهارشنبه بیست و نهم آذرماه در جلسه ای با حضور معاون استاندار و فرماندار شهرستان سبزوار .با حفظ سمت مسئولیت حراست فرمانداری شهرستان سبزوار ، به عنوان سرپرست جدید بخشداری داورزن منصوب شد.


  • علی مزینانی
۰۵
دی
۹۱


موسسه خیریه حضرت نرجس خاتون (س) به منظورکمک به شهروندان بی بضاعت مزینانی  با مدیریت فاطمه مزینانی (گلستانی) سرپرست مجتمع خدمات بهزیستی مزینان ،به ثبت کشوری رسید.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ پس از اقدام  شایسته این بانوی جهادگر و همراهی خیرخواهانه جمعی از خیرین مزینانی و کمک و مساعدت مسئولین بهزیستی شهرستان سبزوار  در ایجاد مجتمع خدمات بهزیستی ، این بار موسسه ی خیریه حضرت نرجس خاتون (س) پس از یک سال و نیم تلاش بی وقفه خانم گلستانی  این موسسه با هدف یاری رساندن به شهروندان مزینانی آماده فعالیت وخدمات رسانی شد.

فاطمه مزینانی مدیرعامل موسسه خیریه حضرت نرجس خاتون (س) با اعلام این خبر یکی از اهداف اصلی این موسسه خیریه راکمک به نیازمندان فرهنگی منطقه ذکر کرد و افزود : یکی از اهداف این موسسه  حمایت مادی ومعنوی و مشاوره ای و ارائه کمکهای نقدی وغیر نقدی بصورت مستمر وغیرمستمر به زنان بی سرپرست و بد سرپرست وکمک  به محرومین مزینان و روستاهای حمایتی در مجاورت مزینان می باشد

وی افزود : تلاش درجهت اشتغالزایی جامعه هدف وتأمین هزینه های ازدواج و مسکن  ازدیگر فعالیتهای این موسسه خیریه است وبا ایجاد مرکز نگهداری وتوانبخشی سالمندان ومعلولین سعی شده تا در راستای منویات مقام عظمای ولایت گامی موثر در محرومیت زدایی از این منطقه محروم برداریم

مزینانی تصریح کرد : اقدام برای تأمین نیروی انسانی وتجهیزات با امکانات لازم مطابق دستورالعملهاو آیین نامه ها ی تخصصی مربوطه از دیگر فعالیتهای موسسه می باشد که باهمراهی و همکاری خیرین مزینانی به خصوص آقای نورالله مزینانی که به عنوان مدیر روابط عمومی مجتمع  فعالیت می نمایند  بتوانیم به تمامی اهداف منظور دست پیدا کنیم

این گزارش می افزاید نورالله مزینانی مدیر روابط عمومی مجتمع خدمات بهزیستی مزینان در باره تا مین اعتبار و هزینه های جاری موسسه اظهار داشت : مابرای این منظور صندوق قرض الحسنه ای نیز پیش بینی کرده ایم  که علاوه بر دریافت کمک از خیرین مزینانی سعی داریم در آینده به نیازمندان و مدد جویان با پرداخت وام قرض الحسنه اهداف مذکور را به سرانجام برسانیم البته تمامی مزینانی ها عضو اصلی این موسسه اند و  کارتهایی را پیش بینی کرده ایم که افرادی که به صورت رسمی عضو می شوند با نام حامی بهزیستی ثبت نام و کارت عضویت دریافت نمایند. به همین منظور شماره حسابی در اختیار این حامیان گذاشته می شود تا ماهیانه مبلغ پنج  هزارتومان البته این حداقل مبلغ درنظر گرفته شده است و خیرین ما می توانند آنچه که برایشان مقدوراست واریز نمایند  به لطف پرودگار که مهر وعطوفت خاصی به مزینانیان عطا نموده است تا این لحظه به مدد این یاوران ، ساختمان مرکز توانبخشی درحال ساخت و تکمیل می باشد و انشاء الله هر چه زودتر شاهد به بار نشستن این همدلی باشیم

وی درخاتمه خاطرنشان کرد :دو شمارهتلفن روابط عمومی:09123392960 و تلفن موسسه: 05724333022 در اختیار شهروندان مزیناین قرار می گیرد که در صورت سئوال می توانند از طریق این دوشماره  و همچنین درآینده ای نزدیک با ایجاد سایت اطلاع رسانی با مدیران بهزیستی و موسسه ارتباط و پاسخ و اخبار مربوطه را دریافت نمایند.

  • علی مزینانی
۰۱
دی
۹۱


چندی است که مغرضان ودشمنان اهلبیت(ع) با شبهه آفرینی و تشکیک در باورهای شیعه سعی نمود ه اند تا با مشغول کردن ذهن جوانان به آنچه که آنها از طفولیت آموخته اند اسلام را دین خرافه گری وخرافه پرستی  معرفی نمایند و در این میان با حمله به بسیاری از باورهای دینی ومذهبی در کتب ، سایت و ساختن پیا مک و ارسال آن به میلیونها انسان که با کمترین هزینه اتفاق می افتد و دستگاههای اجرایی وامنیتی در سکوتی مرگبار فرو رفته اند و گویی بنا ندارند تا با این شیوه مقابله نمایند و باز جای بسی تاسف است که در تمامی محافل صحبت از جنگ نرم است اما چگونگی مقابله با آن در پرده ای از ابهام است

به راحتی ؛ شریعتی وبعد از آن جنتی ، ودیگر شخصیتهای دولتی ودینی واکنون شهدا ،رزمندگان و با گستاخی  عزاداری سرور و سالار شهیدان در پیامکها به سخره گرقته می شوند وما نیز خوذمان با دست خودمان آن را برای اقوام ودوستان می فرستیم ومجانی  نقشه ی دشمن عملی می شود و میلیون میلون آدم در سرتاسر دنیا آن را دریافت می کنند . آن وقت سیستم پلیسی افتاده دنبال جمع کردن دیش ماهواره و ارسال پارازیت بر روی جسم هزاران انسان بی گناه!

نمی دانم چرا ما نمی توانیم مقابله به مثل کنیم و از همین شیوه برعلیه خودشان استفاده نمی کنیم ؟! چرا با آنکه میلیاردها تومان خرج مسائل فرهنگی می شود؛ با کارهای سطحی گاهی در حد انتشار یک صفحه ی بی محتوا و بدشکل که هر کس آن را می بیند فکر می کندکاغذ تبلیغاتی رستواران وآرایشگاه و... است ، بسنده می کنیم و به خیال خودمان دیگر تکلیف ادا شده و بعد هم بیلان کار می گردد و به بالا دستی گزارش می دهیم تا تشویقی هم دریافت نماییم!!

چرا متولیان فرهنگی ما نمی خواهند با ایجاد شبکه های مختلف وبا عناوین مذهبی در ماهواره حضور داشته باشند! چرا تلاش می شود که فقط جلوی پخش کانالها را بگیرند آن هم  با این همه فناوری که در اختیار جوانان قرار گرفته که با شکستن فیلتر به سایتها و شبکه ها دسترسی پیدا می کنند! چرا نمی خواهید باور کنید که که الآن درعصر علم و فناوری وتکنولوِی وماشین هستیم !  شما بیایید آنقدر جاذبه بیافرینید تا فرزندان ما رغبت نکنند به سمت داشته های آنها بروند. بیایید اینترنت و ماهواره وتلویزیون را با هنیرمندی و با تربیت واستفاده از هنرمندان واندیشمندان متعهد دراختیار بگیرید . نه آنکه با کبکبه ودبدبه به خانه های مردم حمله کنید و یک حلب را از پشت بام بردارید وببرید آقا یکی آمار بدهد تا به حال چندتا دیش وریسور جمع کردید الآن چند هزار دیش بر روی پشت با مهاست؟!

اما همه ی این دلنوشته را گفتم و دق دلم را برسر متولیان فرهنگی خالی کردم تا بگویم هرچند دشمن به خیال خام خود سعی می کند تا جوانان ما را از شناخت حسین (ع) و آل رسول الله (ص) دور نماید اما هستند جوانانی ودلسوزانی که با قلم شیوایشان این نقشه ی شوم آنان را نقش بر آب سازند . نمی دانم شنیده اید که وهابیت ، قبل از محرم  به بهانه ی اینکه امام حسین (ع) دختری به نام حضرت رقیه (س) نداشته است چه هجمه هایی وارد کرد و بی شرمانه تلاش کردند تا حرم نورانی این سه ساله ی امام حسین (ع) را منفجر نمایند اما به مدد وجود عالمان و مراجع همیشه بیدار تشیع این ترفند آنها نیز خنثی شد و دراین میان فرزندان مزینانی نیز در فضای مجازی همچون وبلاگ اسلام دین حق واکنون افلاکیان  با قلم توانایشان  سعی می نمایند تا مکتب تشیع وامام شناسی را ترویج نمایند.

مزینانی درهر کجا که باشد قلمش را بر زمین نمی گذار د . دانایی و علم و اندیشه اینها کلماتی است که با نام مزینان پیوند خورده ومزینانیان را به فهم ودانستن می شناسندو شاهدان کویر مزینان نیز مفتخر است تا با انتشار و معرفی آثار همراهانش ؛ مزینان ومزینانی را همچنان که دردنیا شناخته شده است به نیکی معرفی نماید و با همین نگاه مطلب زیر را که به قلم  توانای علی رضا تاج مزینانی نگاشته شده است و در وبلاگ شخصی وی با نام افلاکیان 0098 در باره شناخت بیشتر حضرت رقیه خاتون (س) منتشر شده است در ایام سالروز شهادت جانگداز آن حضرت تقدیم نماید.



                                                    

نام اصلی حضرت رقیه چه بود؟  

                                                             نویسنده : علی رضا تاج مزینانی

بر اساس نظر مشهور علما، امام حسین علیه‌السلام صاحب سه فرزند دختر به نام‌های سکینه، فاطمه و زینب بوده‌اند.

 *سکینه

  مادر ایشان رباب بنت امرئی القیس است سن ایشان در کربلا سیزده سال بوده، نام اصلی ایشان آمنه یا ُأُمَیْمَه بوده و مادرش او را سکینه لقب داده و بعدها به عقد مصعب بن زبیر در آمد و از او دختری متولد شد و نام مادرش رباب را بر او گذاشت.

*فاطمه

 در کربلا سی ساله(1) بوده، فاطمه و سکینه هردو در سال یکصد و هفده هجری قمری در مدینه وفات کردند و در بقیع به خاک سپرده شدند. مادر فاطمه بنت‌الحسین ،أم‌اسحاق دختر طلحة بن عبیدالله بن عثمان تیمی است و شوهر فاطمه، حسن مثنّی فرزند امام حسن علیه السلام است که مجروح شد و میان کشتگان افتاد، وقتی آمدند سر کشتگان را از بدن جدا کنند و شهدا را غارت کنند، دیدند نفس می‎کشد او را به میان فامیل مادری اش بردند و فامیل او را نزد عبیدالله لعین شفاعت کردند، او هم پذیرفت؛ لذا حسن مثنی را فامیل مادری او در کوفه معالجه کردند و بهبود یافت و پس از آن خداوند از فاطمه سه فرزند به او داد.

*زینب

یکی دیگراز دختران امام حسین علیه السلام، زینب نام دارد که در سال  57 هجری قمری در مدینه به دنیا آمد و در کربلا چهارساله بود و در خرابه شام در کنار  سر بریده پدر وفات نمود، همانجا به خاک سپرده شد و خرابه شام امروزه به صحن و سرای ایشان تبدیل شده، این طفل 4 ساله مشهور به رقیّه است. مادر ایشان أم‌اسحاق دختر طلحة بن عبیدالله بن عثمان تیمی است، بنابراین با فاطمه، دیگر دختر سید الشهدا علیه السلام از یک مادر بوده‎اند. أم‌اسحاق همسر امام حسن مجتبی علیه السلام بوده و پس از وفات آن حضرت به عقد امام حسین علیه السلام درآمده که حاصل آن دو دختر به‌ نامهای فاطمه و زینب (رقیه) بوده است.

رقیّه در لسان عرب حجاز، به معنی دختر کوچک و برگرفته از رقیق ونازک است؛ زیرا طفل نازک و رقیق است؛ سیف بن عمیره از اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام قصیده ای  در رثای سید الشهدا علیه السلام و مصائب دختران امام حسین علیه السلام سروده  و در این قصیده دو بار از رقیّه  علیها السلام نام  برده است ؛ یک بار در این مصرع :

و رقیّه رقّ الحسود لضعفها

(رقیه ای که دشمن بر ضعف و کودکی او رقت نمود) و منظور از کلمه ضعف یعنی ناتوانی کودک است و در بیت دیگر گفته:

و لاُمّ کلثوم یجد جدیدها

لثم عقیب دموعها لم یکرر

لم انسها وسکینة و رقیّة

یبکینه بتحسّر و تزفّر (2)

ضمیر لم انسها به ام کلثوم بر می گردد که در بیت قبلی ذکر شده و در لغت گفته اند: واژه «رقه» درباره جسمی به کار میرود که نرم و لطیف است، میگویند: ثوبٌ رقیق( لباس نرم ولطیف )؛ نقطه مقابل آن ثوبٌ صفیق( لباس خشن وزمخت )است.

همچنین شاعر عرب گفته : لم تلق فی عظمها وهنا ولا رققا؟ (نمی بینی در استخوان او سستی ونازکی وجود دارد).(3)

پس رقیّه صفت است ودر اینجا مصغّر رقه است وتصغیر نشانه تانیث است یعنی دختر کوچولو.

بنابراین رقیه در اینجا به معنی صفت به کار برده شده ونام این دختر زینب بوده است.

البته بعضی همین صفت را نام دختر می گذارند ،چنانچه در اولاد امیر المؤمنین علیه السلام نام رقیّه وجود دارد.

*رقیه دختر امام حسین(ع)بود

از اینجا شبهه‌ای مطرح شده که آیا برای امام حسین علیه السلام دختری به‌ نام رقیه ذکر نشده است و در خصوص وجود مقدسه حضرت «رقیه» علیها السلام در شام تشکیک نموده‌اند.

پاسخ این است؛ نام اصلی این دختر «زینب» است و رقیّه نام او نیست، بلکه رقیه به معنای دختر کوچک است (که لقب آن حضرت بوده) زیرا این دختر در هنگام وفات تقریباً چهارساله بوده لذا به ایشان «رقیه» که به معنای دختر کوچک است گفته شده نام اصلی‌اش زینب است و در اولاد امام حسین علیه السلام نام زینب ذکر شده است

برای تحقیق بیشتر به منتهی‌الامال و کشف‌الغمۀ و مناقب ابن‌شهر آشوب و تاریخ‌الأئمۀ ابن ابی‌الثلج بغدادی و موالیدالأئمۀ و وفیاتهم تالیف ابن ابی‌الخشاب و کتابهای دیگر که نام زینب بنت‌الحسین را ذکر کرده مراجعه شود.

1.مقتل الحسین مرحوم مقرم،خطبة فاطمه بنت الحسین

2. المنتخب للطریحی ج2

3.العین ج5 ،مادة رقّ


منبع : افلکیان0098    http://aflakian0098.blogfa.com/post/17

  • علی مزینانی
۳۰
آذر
۹۱

ازحدیره تا باغستان

ره آورد سفربه مزینان

بخش  سیزدهم

کوچه ی سرچشمه برایم خاطرات فراوانی را حکایت می کند چه درتابستان که پس از فراغت ازدرس ومدرسه وایام خوش تعطیلی سه ماهه ، روزها والبته در غروبش با رفقای هم سن وسال ویا کمی بزرگتر که همیشه پیش خود خیال می کردیم آنها خیلی سنشان از ما بیشتر است وگاهی مجبور بودیم از آنان حساب ببریم وگرنه در بازی هرنگ هرنگ* وقیم قیم بزی *و کلاه بردار* و کلخ دپا *  واسولولو* بازیمان نمی دادند چون همیشه آنها سردسته بودند و یار می کشیدند وما خدا خدا می کردیم که انتخابمان کنند و چه  درهمان دوران تحصیل  که در دوشیفت به مدرسه می رفتیم ودربعدازظهر یعنی دوباره غروب که به شب منتهی می شد تپو لبیک * بازی می کردیم ؛ در آن کوچه های بزرگ که هر یک مهندسی بنا شده  و در کل ساختار مزینان فعلی  براساس معماری شهری ساخته شده است چون بعداز آن که در دوقرن پیش مزینان کهنه را آب برد مزینانی نو با تغییر ساختار فیزیکی به مکان فعلی منتقل شد ومزینانی ها خانه های خود را در نقشه ای حساب شده ساختند و کوچه ها و خیابانهایش را گویی معماری زبر دست آن را مهندسی نموده ونقشه اش را طراحی کرده است بلوار ، خیابان وکوچه وهمه ی نمادهای یک شهردر مزینان دیده می شود ومن درکمتر روستایی این چنین فضایی را شاهد بوده ام البته بماند که هنوز پس از هزاران سال از قدمت این کویر تاریخی دولتمردان در پس اعلام نمودن شهریتش ودر گیرودار مصوبه لایحه مانده اند و کسی نیست تا احقاق حقوق از دست رفته ی مارا بنماید. بماند به بازی تپولبیک خودمان بپردازیم مارا چه به این حرفا...

 آن روزها در هر کوچه ای وخیابانی ده ها نوجوان را می دیدی که تا پاسی از شب در حال بازی هستند وما در کوچه ی سرچشمه که اکنون به نام شریعتی مزبن شده به دودسته ی ده بیست نفری که این نیز بستگی به تعداد افرادمان داشت؛ تقسیم می شدیم وهر دسته ای را یک نفر رهبری می کرد که اوسنش از ما بیشتر بود وشاید جوانی بیست وچندساله که خیال نداشت باور کند که وقت زن گرفتنش است نه بازی! اما بی خیال روزگار چون خوشی وطراوت آن زمان را به سادگی نمی توان توصیف کرد نه مشکل گرانی ونه رنج بیکاری ذهن جوان را به خود مشغول می کرد  گاهی بزرگتر از جوانان افراد میانسال که دربین آنها پدر بزرگ ها هم برای خود بازی داشتند و هر کی همچین ،همچین همچین می کنه بازی می کردند یادش بخیر سه ماه از سال ، بیشتر یاکمتر پدرانمان به تهران می رفتند وبا دست پربرمی گشتند ونه ماه دیگر عیال آنها خرج می کردند وغم نان نداشتند حتی در سال منی پنج تومان که می گویند قحطی آمده بود و همه چیز مثل الآن گران شده بود. ولی حالا تمام خانواده می کوشند تا یک نفر سیر شود. ولش کن !

 وما بی هیچ دغدغه ای به دودسته وتیم تقسیم می شدیم و در فاصله ای در پناه کوچه ای بن بست ویا تورفتگی ساختمانی مخفی می شدیم سردسته یک نفر را به عنوان فرد شاخص مشخص می کرد سپس جای دو رهبر عوض می شد واولی فریاد می زد :تپو

دومی پاسخ می داد: لبیک

اولی : هم پلت*

دومی که از اعضاء گروه بود مثلامی گفت : حسن

 اگر درست گفته باشد آن تیم برنده می شد وگر نه گروه بعدی همین کار را تکرار می کرد تا فرد غایب با گفتن فرد تیم مقابل یکی باشد و آنگاه سردسته می گفت : مورری دگه *

گروه مقابل برنده می شد وآنها باید هرکدامشان  فردی را روی کول خود می گرفت وتا جایگاه تیم می برد وباز جای هریک عوض می شد و دوباره بازی از سرگرفته می شد وروزگار ما بچه های کویر به همین خوشی می گذشت و فکر نکنم هیچ وقت نه پدرمان ونه مادرمان فهمیدند که ما اصلا درچه کلاسی درس می خوانیم فقط گاه برای رفع غیبت ویا وساطت به خاطر تکلیف انجام نداندن قدم رنجه می کردند وبه مدرسه تشریف فرما می شدند وچه راحت بایک کاسه شیر ویا شاخه ای نبات همه چیز بروفق مراد می شد. دیگر کاری نداشتند که آیا در آخر سال تجدید می شویم ویا درجا می زنیم ورفوزه ویا به کلاس بالا تر می رویم فقط وقتی فراش مدرسه با آن موتور یاماهای تر وتمیزش کارنامه ها را به درخانه می آورد چه قبول وچه مردود شده بودیم اوعیدیش را دریافت می کرد ووالدین مهربان ماهم کاغذی را می گرفتند وخبر خوشی او را می دادند .شاید آن موقع می فهمیدند که ما الآن کلاس سیم یا یازدهم هستیم!

زمستان مزینان هم به خصوص در کوچه ی سرچشمه برایم همچون بهار وتابستانش خاطرات فراوانی دارد چه روزهایی که می خواستیم از میان خروارها گل ولای بگذریم وآن هم با پوتینهای پلاستیکی وبزرگی که بیشتر یک سرباز چکمه پوش گارد شاهنشاهی رضا خان را در ذهن تداعی می کرد وگاهی این هدیه ای بود که از طرف فرزند شایسته ی کویر برای بچه های زجر کشیده ومحروم فرستاده می شد .یادم نمی رود دوران مهد کودک به من یک روپوش دخترانه رسیده بود که چون نوبود کلی کیف می کردم و مربیانم می گفتند :  هدیه دکتر علی است! البته او لباس وکفش می فرستاد ودر توزیعش دیگران دست داشتند .وهیچگاه مرا فراموش نمی کردند واین لطفی بود که می خواست شامل حالم شود که آنچه  با دستان مهربانانه ی فرزند شایسته کویر تهیه شده بود به من هدیه شود .هیچ گاه اولین وآخرین نگاه پر از مهر وعطوفتش را   که برای تدفین عمویش شیخ قربانعلی شریعتی  به مزینان آمده بود ومن در آن زمان اورا کمترمی شناختم ونه می دانستم که کیست چون طفلی کم سن وسال بودم و پس از سالها که شناختمش دانستم آن مرد کت شلواری مهربان همان دکتر علی بوده  که سالهاست یا تقدیسش می کنند ویا ناجوانمردانه تکفیر می شود و بی دینش می خوانند اما او مر ا که دید وصورت سوخته از هرم داغ کویریم  را نظاره کرد نگذاشت سلامش کنم واو برمن درود فرستاد. تا من ،روستا زاده ای که همیشه رنج محرومیت را بردوش می کشم با سلام گرمش آرام گیرم وای کاش همین شناخت را درآن دوران داشتم ولحظه ای از مصاحبتش بهره می بردم. ولی می دانم که اونیز پس از سالها غربت نشینی برای من ودوری از مزینان دلش در قبرستان شام می تپد  و آرزویش دوباره رجعت به کویر است تا بار دیگر برقالی حضرت سلیمان (ع) بنشیند و برفراز  آسمان پراز ستاره ی کویر پرواز نماید. بگذرم که باز اگر بخواهم از او بگویم وآخرین تبسمش ٰ، زمستان هم رسیده وتمام شده ومن باید همچنان از مهربانی او بنویسم .


آغاز زمستان مزینان نیز با شب یلداست وروزهای قبل از این طولانی ترین شب سال پدر با تدارک بساط میهمانی می خواهد لحظه ای ودمی خانواده اش را شاد نگهدارد ودراین شادی همسایگان را نیز شریک کند. الآن که ما نیستیم ودوراز وطن روزگار می گذرانیم اما در سالهای خوش کودکی وروزهای شوخ وشنگ نوجوانی که گاهی بعضی از ما از دیوار راست بالا می رفتیم شب یلدا شیرین ترین شب شب نشینی با همسایگان وفامیل بود.

شبی که مهربانترین شب سال برای ما بود گاه ده پانزده خانوار از همسایه ها در آن شب به منزل مان می آمدند ویا ما میهمان خانه ی یکی از آنها بودیم فکر نکنم هیچ زمانی مادرانمان دغدغه ای در آن شب داشتند که برای میهمانانشان چه میوه ای تهیه کنند  دنه ی *هندوانه وخربزه که به وفور درهر خانه ای یافت می شد چون اصلا پولی برای خریدن آن نمی دادند کشاورزان خروارها هندوانه را ، ودر کوچه ی سرچشمه اکبر حسنعلی برای ما از سر موتور آل احمد چندین خروار هندوانه می آورد و در وسط کوچه کوت* می کرد والتماس می نمود  که همسایه ها چندین هندوانه را ببرند وفقط تخمه آن را بیاورند در خیلی از مواقع نیز همه را می بخشید اما اکنون در میادین این شهر آن هم درشب یلدا وجدان تنها چیزی است که کاسبان در این شب ارزان به فروش می رسانند  وهر کیلوی هندوانه وخربزه را باید هزاران تومان پول بدهی ،که چه ؟ دیگران ببینند ماهم هندوانه خریده ایم وچون آن را می شکافی از سرگر حسن کچل هم سفید تر است .

نمی دانم چرا نظام طبیعت بهم ریخته ودراین فصل از سال هر میوه ای را که می خواهی هست ولی  در آن روزگار میوه ها درچهار فصل خود می روییدند وبه دستمان می رسید ند برای همین از روزها قبل هندوانه هایی در زیر کاه مخفی می شد چون پدر می دانست که در آخر پاییز هندوانه نایاب است و اگر ما ببینیم پوستش را هم باقی نمی گذاریم و او با زیرکی این نعمت الهی را از تیر رس دید ما خارج می کرد ودر شب چله ناگهان مجمعه ی پر از هندوانه هویدا می شد البته سفارش می کردند  که بچه ها کمتر بخورند چون سحر لحاف وتشک خیس را باید بر روی دیوار پهن نمایند !

بعدازهندوانه  ؛ چغندر یکی دیگر از میوه هایی بود که بر روی کرسی قرار می گرفت البته نه خام  ونه به شکل لبویی که برروی چرخ تعافی دوره گردها دیده می شود وبا رنگی که معلوم نیست از کجا تهیه شده چنان تزئینش می کنند که دلت می خواهد همان جا کیلو کیلویش را ببلعی ولی چون ذره ای از آن به حلقومت وارد می شود تازه می فهمی که پول خود را حرام کرده ای . اما چغندر پخته ی  چله بزرگ در مزینان که  در زیر خروارها خاکستر تنور و اجاق خشتی که آن سالها فقط یک بار بررویش دیگ پلویی گذاشته می شد و با گلاره ای* از آجار پخته  فضا را معطر می نمود وما بچه ها از دم غروب حسابی انتظار شب را می کشیدیم که درکنار سفره ی شام بنشینیم و پلاب *بخوریم ؛ سرخ وپخته می شد چیز دیگری بود یادش بخیر که مانیز به تقلید از بزرگترها  درغفلت والدین ، گاه سیب زمینی ویا چغندری از خانه هایمان برمی داشتیم و به پشت قلعه می رفتیم وآتشی از ریشه ی اخلور *وزیل*تهیه می کردیم وسپس چغندر ویا سیب زمینی نشسته را درزیر خاکستر قرار می دادیم  هنوز کامل نپخته بود برای خوردنش دعوا می کردیم  هیچوقت هم بیمار  نمی شدیم!

درحین خوردن ونوشیدن ، اوسنه اون هم اوسنه های مرحوم عمی کبل حسن ذبیح الله ویا عمی محمد در روشنایی چراغ توری وگردسوز  شب یلدا را برایم  شیرینتر می ساخت  ومن سعی می کردم در همان حال که  ازخوردن ونوشیدن کام وچای وهندوانه وشکست دنه وجمع کردن پیست کام *عقب نمانم تمامی قصه های آنها را گوش کنم چنان با آب وتاب تعریف می کردند وبه خصوص وقتی می دیدند که ما مستمعین خوبی هستیم ومشتاق شنیدن ،لفت ولعابش را بیشتر می کردند و انگار که خود در آن قصه حضور دارند.تمامی ماجرا را با آب وتاب تعریف می نمودند ندوبعداز آن نوبت پدرم می رسید که با اندک سواد اکابریش برای چندمین بار کتاب امیرارسلان رومی وفرخ لقا را بخواند وهر بار که به قسمتهای عاشقانه اش می رسید دیگر پدران با نگاه تیز بینانه ای به دنبال فرخ لقای خودشان می گشتند .

تا احساس می شد که حاضرین خسته شده اند زن صاحبخانه دیره * را می آورد یا خودشان می نواختند ویا به دست عموعلی روس  می دادند واو آی بابا سفر را می خواند البته هنوز هم در سیزده بدر وبعضی از عروسی فامیل ؛ او که این خواندن را از پدر مرحومش کبل علی  اصغر روس به ارث برده این ترانه را می خواند وصد رحمت به همان شعر وترانه ی قدیمی ها

در آن روزگار خوش ، مرحوم کبل اصغر ویا عموعلی روس ابتدا شعر رفتم سرآسیاب سه دندانه را می خواند وپس از آن با صدای بلند در حالی که زن ومرد وخرد بزرگ اورا همراهی می کردند می گفت :  آی بابا سفر!

همسایه ها: های بله

خواننده: از شما به چند؟

همسایه ها: ازما به یک

خواننده : یک ما دنبه کلاره *، دنبه را ریزه کنم ، ریزه ونیم ریزه کنم ، در طبق نقره کنم ، درپیش جانانه برم ، اون نخوره من چه کنم ، آی بابا سفر !

همسایه ها : های بله

خواننده : از شما به چند ؟

همسایه ها : ازما به دو

خواننده : دوی ما دوزلف یاره ، یک ما دنبه کلاره ...

اوهمینطور تا دوازده پیش می رود وهر بار عدد را می پرسد وهر عدد را هم به یک عبارت توصیف می کند وباز برمی گردد به یک مثلا می خواند: هشت ما هشت دربهشته ، هفت ما هفت آسمونه ، شیش ما شیشه ی عمره ، پنج ما پنجه ی شیر ه ، چار ما چاردال گاوه ، سه ی ما سپاه دینه ، دوی ما دوزلف یاره ، یک ما دنبه کلاره دنبه را... ودر حقیقت هر عدد را سنبل ونماد این کلمات می داند.

در شب چله ، دخترانی که تازه حلقه ی نامزدی به دست کرده اند از این دورهم نشینی و شادی و ترانه خواندن بی بهر ه نیستند و معمولا رسم بر آن است که برای این دوشیزگان خوشبخت ،شب چله ای می برند که مجمعه ای از انواع تنقلات ،کله قند،حنا ،گوشت ،برنج و یا هدیه ای از طلا ویا رخت ولباس و اگر اشتباه نکنم اضافه کنید کله وپاچه ای هم می باشد که توسط پدر ومادر داماد تهیه شده است  واین کله پاچه توسط مادر عروس طبخ می شود وهمگی نوش جان می کنند اگر این نوعروس در مزینان باشد همسایگان وقوم خویشان ، داماد را همراهی می نمایند واگر درشهر دوری مثل تهران باشد پدر ومادر داماد وظیفه ی خویش می دانند که شب چله ای را برای عروسشان ببرند و رنج سفر را به بذل این هدیه به جان می خرند آنچه که مهم است بها دادن به نوعروس آن هم برای مزینانی ها به هر بهانه ای مهم است که اگر خدای نکرده در شب چله چنین اتفاقی رخ ندهد گله وشکایت مادر عروس حتمی است.گاه این هدیه بردن درشب چله همراه با دایره وکف زدن توسط زنان انجام می شد که داماد را تا خانه ی عروس همراهی می کردند و در مسیر راه گاهی شاباش دسته جمعی می گفتند.

 درشب یلدای ما نه صحبت از بی مهری می شد و نه چیزی خرید وفروش می گردید فقط  گاهی در همین دور هم نشستن پیوندی جدید وقومی وخویشی تازه به وجود می آمد ودختر وپسری در آن شب لایق همدیگر می شدند وبه پیشنهاد زنها قرار خواستگاری از دختر فلانی گذاشته می شد که این نیز به میمنت مهربانی این شب پراز خاطره ی ایرانیان است که هر سنتشان وآداب ورسومشان ریشه در آئین مهرپرستی  دارد .

                                 وادامه دارد...


·       هرنگ هرنگ : نوعی باز ی محلی ، یک نفر به عنوان اوستا معرفی می شد او درگوش فردی اسم میوه ای را می گفت و.شلاقی در دست می گرفت که یک سرش را به فردی می داد که وارد بازی می شد سپس می پرسید: هرنگ هرنگ گلها چه رنگ سردرختی یا پادرختی . اگر آن فرد به میوه ی مورد نظر می رسید اوستا می گفت : بزن که می زنی واو شلاق را می گرفت وافراد را با آن می زد هرکس خودش را به اوستا رساند دیگر درامان است. وقتی اوستا می گفت :جو جو به فتح جیم ، همان جو. همه می ایستادند واو حق زدن نداشت تا می گفت : گندم ،گندم . دوباره بازی شروع می شد

·       قیم قیم بزی : قایم باشک. افراد به دوسته تقسیم می شوند گروهی چشم می گذارند وتا عددی مشخص می شمارند گروه دیگر فرار می کنند ودر جایی مخفی می شوند گروه اول به دنبال آنها می گردند اگر هرکدامشان را پیدا کنند دستی بر سرش می زنند ومی گویند :کل. اگر همه ی آنها در صحنه حاضرشوند ودستشان را به محل بازی بزنند بازی را برده اند و گروه اول دوباره باید چشم بگذراند این بازی به صورت دونفری نیز انجام می شود

·       کلاه بردار : باز ی شبیه به زو ویا در زمان حال  ورزش کبدی می گویند . دایره ای یزرگ با آب یا گچ  می کشند وافراد به دوگروه تقسیم می شوند گروه اول در داخل زمین وگروه دوم دربیرون  که سعی می کنند افراد داخل را بیرون بکشند وآنها نیز با لگد پرانی از خودشان محافظت می کنند درصوسعی می کنند افرادتیم مقابل را به داخل بکبیاورند هرکدام موفق شدند تا مسیری معین باید به افراد گروه مقابل سواری بدهند

·       کلخ دپا : کلوخ درپا به صورت گروهی انجام می شد دوگروه برروی زمین می نشستند وکلوخی یا سنگی را یکی از تیم مقابل به نام اوستا در بین پاهای یکی از افراد مخفی می کرد اوستای  گروه بعدی باید آن سنگ را پیدا می کرد وگرنه باید تا مسیری افراد مقابل را سورای بدهند

·       اسولولو : همانند هرنگ هرنگ اجرا می شد البته نوع بازی افراد فرق می کرد یک نفر روی کول دیگری سوار می شد وجلوی چشمهای اورا می گرفت اوستا با حرکت انگشت به طرفین مانند چشم پزشک ازفرد سواری دهنده می خواست که مسیر انگشت اورا تشخیص دهد وبا هر حرکت می گفت: اسولولو، واو نیز با اشاره ی انگشت به سمت فرضی جواب می داد : اسولولو اگر درست جواب می داد اوبازی را می برد وسوار برپشت دیگری می شد

·       هم پلت : همانند، یار

·       مورری دگه : مرخصی دیگر ،آزادی

·       دنه : به فتح دال ، دانه ، تخمه

·       کوت : انباشته ، روی هم ریختن، یک جا جمع کردن ،تلنبار

·       پلاب : پلو

·       اخلور : گیاهی خودرو وخار دار ، طاق

·       زیل : هیزم

·       پیست کام :  پوست نوعی شکلات ، جلد ویا کاغذی که شکلات درآن پیچیده شود

·       دیره : دایره ،دف

·       کلار: گوسفند نر

 

 

 

 

 

 

  • علی مزینانی
۲۸
آذر
۹۱

به همت والای دهیار دلسوز مزینان تابلوی خاستگاه خاندان شریعتی مزین به تصویر علامه محمدتقی شریعتی مزینانی وفرزند برومندش دکتر علی شریعتی مزینانی بر دروازه ورودی مزینان نصب شد

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ هم زمان با عاشورای حسینی و درایام سوگواری سرور وسالار شهیدان ،خیل عظیمی از عزاداران مزینانی که از شهرهای مختلف به مزینان سفر کرده بودند با دیدن بنر بزرگی که در آن با هنرمندی تاریخ مزینان فعلی را با قدیم پیوند زده بود به تحسین وا داشت وبا حضور در دفتر دهیاری از این اقدام شایسته ی دهیار تشکر و قدردانی نمودند و از آزاده ی زحمتکش ومقاوم مزینانی خواستند تا همین اثر در مسیر تهران به مشهدمقدس نصب شود تا زائرین آستان مقدس رضوی با دیدن این تصویر گذری به زادگاه دانشمندان و اندیشمندان داشته باشند.مهدی مزینانی نیز در پاسخ به ابراز و احساسات همشهریان قول مساعد داد تا دراولین فرصت خواسته ی هموطنانش را جامه ی عمل بپوشاند .

با گذشت سیزده روز از مراسم تاریخی عاشورای مزینان وعده ی دهیار توانای مزینان محقق شد و تابلوی خاستگاه خاندان شریعتی بر دروازه ی ورودی مزینان نصب شد

بنا براعلام دهیار مزینانٰ؛ هزینه ی این تابلو که درابعادعرض 3 متر و طول 7 مترتهیه شده  مبلغ هشت میلیون تومان می باشد که تمامی مخارج آن توسط وی تإمین شده که امیدوار است شهروندان به خصوص خیرین مزینانی که همیشه پیشقدم در آبادانی مزینان هستنددهیاری را یاری دهند .

شاهدان کویر مزینان ضمن عرض خداقوت به این مسئول محلی که وی نیز همانند مسئول مجتمع خدمات بهزیستی مزینان ، پایتخت را تنها به شوق کمک به هم نوعانشان رها نموده و با حضور دراین دیار تاریخی می کوشد تا با آبادانی مزینان این خطه ی عالم پرور را به شایستگی معرفی کند ونظر مسئولین اداره نشین را به سوی کویریان معطوف نمایند تا بلکه در پس اداری و دوائر دولتی خویش دستور گم شده ی ریاست جمهوری را مبنی بر اعلام شهریت مزینان پیدا کنند وبه سراغ سوختگان کویر بیایند البته نه نرم وآهسته ! چون دیگر روستا ها که ظرفیت محلی آنها وقدمت تاریخیشان هیچگاه به مزینان نمی رسد با لابی بعضی ...شهر شده وشهرستان هم می شوند البته منظورمان داورزن نیست چرا که حق داورزن بیشتر از این است .

واما علت تاخیر درانعکاس این خبر مهم درشاهدان کویر مزینان نه به دلیل عدم آگاهی بود که بنا داریم تا حد ممکن هر خبری را با تصویر مربوط به آن منتشر نماییم وبه دلیل دیرارسال کردن  تصویر از طرف دهیار زحمتکش مزینان که یکه و تنها باید هم به کار عمرانی بپردازد وهم کار کارستان فرهنگی نماید ومتاسفانه رسانه های محلی نیز چه شهرستان سبزوار وچه داورزن از پوشش خبری این اقدام فرهنگی امتناع ورزیده اند.

برروی این تابلوی هنری که با مشاوره و راهنمایی احمد صباغ یکی دیگر از فرزندان مزینانی طراحی شده است این مطالب به چشم می خورد : "مزینان ؛سکونتگاه دانایان ویکتا پرستان"  که نشانگر روح تعبد وتعصب مردمان مومن ومعتقد مزینان است. پس از آن به پاس سالها مجاهدت خاندان  بزرگ شریعتی در تربیت مبلغان دین و ترویج احکام الهی آمده است : "خاستگاه خاندان شریعتی" و در مرکز کانونی این اثر جمله ای زیبا از فرزند شایسته کویر درمعرفی سرزمین آباء و اجدادیش نقش بسته که در وصف کویر مزینان می گوید:"کویر این تاریخی که در صورت جغرافیا نمایان شده است".

امیداست با این اقدام شایسته فرزندان دلسوز کویر مزینان ؛متولیان فرهنگ وهنر ومسئولین محلی واستانی وکشوری با عنایت به ثبت این خطه ی تاریخی در فهرست آثار ملی ، به یاری مردمان مقاوم مزینان بشتابند وهر چه زودتر خواسته ی این یکتا پرستان را محقق سازند وشهر یت مزینان را اعلام نمایند


  • علی مزینانی
۲۶
آذر
۹۱
مراسم خیمه سوزان وحرکت نمادین کاروان اسرا در روز یازدهم ماه محرم وبا حضور عزداران حسینی که از تهران وشهرهای دیگر کشور به مزینان آمده بودند تا درمراسم روز عاشورا شرکت کنند برگزار شد

به گزارش شاهدان کویر مزینان ؛ این مراسم به همت کانون فرهنگی هنری مزینان مدت دوسال است که برگزار می شود و امسال نیز با حرکت دسته های عزاداری به سمت میدان قتلگاه آغاز وبا اجرای مراسم خیمه سوزان وحمله به اردوگاه امام حسین (ع)ادامه و با اجتماع کاروانیان وعزاداران درمیدان امام حسین (ع) وذکر مصیبت آل الله توسط حجت الاسلام محمد مزینانی خاتمه یافت

درادامه عکسهای کاروان اسرا راببینید...

  • علی مزینانی
۲۶
آذر
۹۱

اولین قسمت از زندگینامه شهدای مزینان روز شنبه از شبکه جهانی جام حم یک پخش شد

به گزارش شاهدان کویر مزینان ؛ پس از ساخت فیلم  زندگینامه شهدای مزینان دربرنامه با شهدا درنهضت حسینی که در سال گذشته از شبکه ی جهانی قرآن ومعارف سیما پخش شد با توافق مدیران دلسوز شبکه جهانی جام جم یک  ، چهار قسمت از هشت گانه ی فیلم شهدای مزینان  با همین عنوان آماده نمایش شد که اولین قسمت آن روز شنبه بیست وپنجم آذزماه در ساعت 14:55پخش گردید

  • علی مزینانی
۲۶
آذر
۹۱

دهه ی دوم یا همان عاشورای بچه ها درمزینان با حضور خیل عزاداران مزینانی و غیر مزینانی در بیستم محرم

 برگزار شد.

به گزارش شاهدان کویر مزینان؛ این مراسم که هرسال گسترده تر ومنسجم تر برگزار می شود از اولین ساعات آغاز روز جهارشنبه در مزینان شروع وتا پاسی از شب ادامه داشت

یکی از جلو ه های معنوی این مراسم مذهبی ، برگزاری نماز جماعت در وسط میدان قتلگاه است که با نزدیک شدن به اذان ظهر تعزیه قطع می شود ونمازظهر وعصر با شرکت عزاداران به جماعت برگزار می شود

شنیده ها حاکی از آن است که جمعیت استقبال کننده از عاشورای دوم مزینان از سنوات گذشته بیشتر بوده ومزینانی های مقیم تهران نیز با مسافرت دوباره به زادگاهشان پس از ده روز از بازگشت به محل سکونتشان، استقبال خوبی از این مراسم داشته اند.

عاشورای دهه ی دوم امسال یکی از بهترین وجدی ترین تعزیه خوانانش را نداشت ؛ حبیب حسینعلی تعزیه خوانی که درنقش شمر ظاهر می شد وا مسال در جوار حرم مولا ومقتدایش حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) جان به جانان سپرد. اما راه او با تربیت فرزند صالحی که در عاشورای دهه ی اول با شایستگی نقش ابن سعد را و در دهه ی دوم نیز نقش شمر را ایفا نمود ادامه دارد. روحش شاد.


درادامه عکسهای دهه ی دوم را ببینید...


  • علی مزینانی
۲۵
آذر
۹۱

دوازدهم آذرماه مطلبی با عنوان "اوتنها نیست "درشاهدان کویرمزینان منتشرکردیم و گفتیم که در دهه ی اول محرم الحرام یاوران و حامیان گمنام بهزیستی مزینان در راستای اهداف خیرخواهانه اقدام به چاپ و پخش بروشوری نمودند که در آن گوشه ای از فعالیهای مجتمع خدمات بهزیستی مزینان منعکس شده بود و قول دادیم که آن مطالب را منتشرنماییم . با توجه به مشکلات اینترنتی که امروزه گریبانگیر بسیاری شده تا این  تاریخ نتوانستیم به وعده ی خویش عمل کنیم ولی امروز در ایام یک سالگی تولد شاهدان کویر مزینان این توفیق حاصل شد و آن را هم به فال نیک می گیریم که در چنین زمانی مفتخر به انتشار خدمات دوستانمان می شویم و بی هیچ سانسوری عین مطلب را دردوبخش تقدیم مخاطبان همیشه همراه شاهدان کویر می نماییم. 

مجتمع خدمات بهزیستی مزینان

به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند               که تودر برون چه کردی که درون خانه آیی


با لطف پروردگار متعال و رعایت قوانین ومقررات وآئین نامه ها و همفکری با کارشناسان مرتبط توانستیم در راستای کمک به محرومان ، معلولین و سالمندان موافقت اصولی ساخت مجتمع خدمات بهزیستی را درمحلی از شهرمزینان که قبلا خانه فرهنگ روستایی بوده و قدمت 40 ساله داشته که درب آن بسته و بصورت متروکه در آمده بود را گرفته وشروع به فعالیت نماییم.

این مجتمع دارای کاربریهای مختلفی است و تعدادی از آنها را که حدود سه سال است شروع گردیده به شرح زیر اعلام می داریم؛

1- مهدکودک وپیش دبستانی (پذیرش از کلیه روستاهای اطراف)

2- کلاسهای فنی حرفه ای با کادری مجرب و تخصصی

3- درحال به ثبت رسیدن موسسه خیریه نرجس خاتون(س)

4- تشکیل کتابخانه برای اوقات فراغت

5- تحت پوشش قرارداشتن یکصد مددجو ،یکصد وبیست خانم بی سرپرست ، هشتاد خانم بد سرپرست

6- ایجاد کلاسهای آموزش پیشگیری از اعتیاد و طلاق

7- ایجادکلاسهای جلوگیری از آسیب های اجتماعی

8-  احداث ساختمان توانبخشی

ادامه دارد...

  • علی مزینانی
۲۵
آذر
۹۱

m0tlzd71svcoe8ifb.jpgfh5mk4roiji87epyjse.jpg

همزمان با ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان و با حضور جمعی ازحامیان ومسئولین مجتمع بهزیستی مزینان از خیرین مزینانی تجلیل شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ در این مراسم که باحضور کارکنان مجتمع خدمات بهزیستی غیردولتی مزینان و خیرین مزینانی که از تهران ، مشهدمقدس ، سبزوار و د یگرشهرها برای شرکت در عزاداری ماه محرم به مزینان سفر کرده بودند چگونگی تکمیل پروژه مجتمع توانبخشی مورد بحث وبررسی قرار گرفت و در ادامه فاطمه مزینانی سرپرست مجتمع خدمات بهزیستی مزینان ، گزارشی از فعالیتهای مجتمع را ارائه نمود.

وی ضمن تشکر و قدردانی  از مسئولین و خیرین مزینانی خواست که همکاری خود را برای تکمیل این مرکز عام المنفعه وخیرخواهانه ادامه دهند.

درپایان این مراسم لوح تقدیر با امضاء هادوی فر ریاست اداره بهزیستی شهرستان سبزوار و فاطمه مزینانی سرپرست مجتمع خدمات بهزیستی مزینان  به خیرین اهداشد.

  • علی مزینانی
۱۷
آذر
۹۱

ازحدیره تا باغستان

ره آورد سفربه مزینان

بخش  دوازدهم

مزینان دراعصار مختلف ، خاستگاه دانشمندان واندیشمندان بزرگی بوده که درعلم وادب وشعر وشعور  سرآمدبزرگان آن دوران بوده اند وهمیشه این خطه ی عالم پرور مرکز کانون نگاه عالمان دین وبزرگان معرفت بوده است چنان که صاحب کتاب بیهق، بخشی از کتا ب خویش را به مزینان معطوف داشته واز حاکمان و عالمان و اوضاع دینی واقتصادی آن سخنها گفته است .او یعنی ابوالحسن علی بن زید بیهقی معروف بابن فندق، مزینانی هارا مردمانی هنرمند وبا مروت می داند و درمعرفی بیت حکام مزینان می گوید: " ابوعلی الحسن بن عباس مروزی بود که درمزینان متوطن شد وسلطان محمود سبکتکین ریاست مزینان بوی داد بنیابت خواجه رئیس صاحب دیوان خراسان ابوالفضل سوری المعتز ، واولاد اوحکام ربع بودند ، مردمانی هنرمند وبامروت"

درادامه فصل بیت حکام مزینان ، بیهقی از قاضیان وراویان حدیثش  یادمی کند که روزگاری در مزینان متوطن شده اند و به کار قضاوت مشغول بوده اند ازجمله الحاکم ابوالعلاء صاعدبن محمد الحنیفی که هم قاضی بوده وهم محدث وجد اومسعود بن شعیب بن محمدبن جعفر الحنیفی نیز که از علما و روات احادیث بوده ودرجایی دیگر ازادیبانش می گوید که سرآمد شاعران عصر بوده اند"الادیب ابوسعد اسعد بن محمد المزینانی ، اورا ادیب ابوسعد المزینانی گفتند، ادیبی فاضل ومخرج بود ، ازمنظوم او این ابیات است که امام محمد بن حمویه را گوید:

یا صاحب الدیران زمت جمالکم              بجانب الجزع من جرعاء وادیها

بلغ سلامی الی الذلفاء من حرض           و انشدیها قریضا  قاله فیها...

علامه علی اکبردهخدا که عمری را برای احیای زبان پارسی تلاش و مجاهدت نموده وتوانسته درمدت حیات مبارکش آثار ارزنده ای را برجای بگذارد در توضیح  واژه ی مزینان با اشاره به کتاب " الانساب سمعانی "  درلغتنامه اش آورده است :" مزینان شهری است در خراسان ، وسپس به  این شاعر مزینانی  اشاره می کند که سوزنی درتضمین اشعار او گفته : 

  چونین قصیده گفت مزینانی ادیب             اندرحق امیر اسماعیل گیلکی...

  هست این جواب شعرمزینانی آنکه گفت       یارب چه دلربای وفریبنده کودکی...          

 اگر بخواهم از آنانی که درباره مزینانم سخن گفته اند بگویم ونقل خاطرات آنها را بنمایم به یقین مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد و باید در گوشه ای بنشینم و ساعتها وقت را به نوشتن بگذرانم که این خود حدیثی است مفصل ودراین مجمل نمی گنجد وتنها بسنده می کنم به همین همولایتی خودمان ابن فندق که درنه قرن پیش یعنی نهصد سال قبل حق مطلب را ادا نموده وآنچه را بوده به ثبت رسانده وای کاش متولیان امور یک بار به این کتاب سری بزنند تا ببینند بیهق وبیهقیان واقعی کیانند ومزینان جایگاهش درکجا باید باشد !

یادش بخیر زمانی که  مرحوم علامه محمد تقی شریعتی مزینانی پس از ایامی به مزینان آمد وما از همین ارگ ریگی  به دنبالش دویدیم و درحمایت از او و نوه اش احسان؛ شریعتی زاده ای که انتظار داریم علی وار رسالت پدرش را بردوش بگیرد، می گفتیم : شریعتی شریعتی حمایتت می کنیم . وجوانان ما با اشتیاق  می خواستند حتی ماشین استاد را بر روی دست بلند کنند . وآن بزرگوار درمسجد جامع سخنرانی کرد و از اینکه پس از سالیان دراز گام در وطن نهاده اشک شوق می ریخت  واز مردم عذر خواهی کرد وگفت: نام شریعتی درقبل وبعد از انقلاب جز ضرر برای مزینان چیزی نداشته است !

گویی استاد در چهره ِی مردم کویر خستگی رنج ایام را می دید و در همان نگاه اول درد محرومیت را احساس می نمود وقتی به دیوارها وخیابانها وکوچه های خاکی نظاره کرد که هیچ فرقی ندارد با وقتی که او کوله بار سفرش را ، نه، تمامی زندگیش را، بر روی درشکه ای گذاشت و به سوی مشهد رهسپار شد ؛ همان غبار فقر برسر و روی مزینان و مزینانی می بارد . من آن زمان تنها به سیمای این پیر فرزانه نگاه می کردم که چه آرام ومحجوبانه سخن می گوید ودرتحیر بودم که او دلش برای یک مشت خاک تنگ شده است و شاید اگر مردم اینجا نبودند دلش می خواست بر دیوارهای گلی بوسه بزند نمی دانم ، شاید درخلوت چنین کرده باشد .او آمده بود تا بماند وشنیدم  زمانی که به دنبالش آمدند تا او را به مشهد برگردانند دلتنگ بود و می گریست ...

حالا دیگر دلتنگی استاد را می فهمم چون خود که پس از روزها زیستن درغربت ، هرگاه به مزینان می آیم وقتی می خواهم برگردم بغض گلویم را می فشارد وتا دقایقی نمی توانم حرف بزنم و این حالت را دیگر رفقا نیز برایم باز گو کرده اند .

به بیهقی برگردم که  در جایی دیگر وی از ربع مزینان می نویسد که در زمان نگاشتن اوراق زرین تاریخش یعنی قرن ششم هجری، مزینان یکی از بخشهای مهم بیهق و همین سبزوار فعلی خودمان که قرار بود در تقسیمات کشوری جدید، استانی شود از چهارگانه ی خراسان وبه دلیل نداشتن لابی ومسئولی حرف زن در دوایر دولتی و وزارتی، این حق مسلم را به جایی دادند که از سبزوار ما کوچکتر بود.بگذریم که اگر سخن دراین باره بیشتر بگویم شاید همین یک لقمه نان را هم برما حرام نمایند اصلا مارا چه به این حرفها وکلاه خودمان را محکم بچسبیم که باد نبرد ! یک بچه دهاتی می خواهد حقی را بستاند! تو سرزمین خود را باش که با تمامی قدمتش هنوز درپس وزارت کشور و نهاد ریاست جمهوری و استانداری خراسان رضوی نامه ی شهریتش مفقود است وکسی نمی داند آخر دستور صادر شده از سوی بالا ترین مرجع حکومتی چه شد! ونمایندگان سبزوار در نطق قبل وپیش از دستورشان یادشان رفته که روزی روزگاری مزینانی ها هم برایشان رأی به صندوق انداخته اند و وعده هایی به سوختگان کویر داده اند، بگذریم.

وابن فندق درباره ربع مزینان می نویسد:"دهم ربع مزینان  واین مزینان بود ، وایان ، وکموزد، وداورزن ،و صدخرو ، وبهمن آباد ، ومهر – که آنجا مزارع اقلام بحری باشد وماشدان ، وسویز ، وغیر آن

وباز در فصل غرایب وچیزها که از بیهق خیزد که درآن منفرد است  در باره ی هنر مردمان این دیار می نویسد:" اندر حدود مزینان جامه ی حریر بافند بغایت نیکو که در نواحی نیشابور نبافند"

درهمین فصل غرایب ، بیهقی از مزینان و بهمن آباد محلی برای برپایی نماز جمعه یاد می کند و می نویسد: " درین ناحیت در پانزده موضع نماز جمعه رفتی و خطبه : دیه جلین، قصبه سبزوار ، خسروجرد ، کسکن ، سدیر ، کراب ، باشتین ، نامن ، دیوره ، چشم (چشام) ، خسروجرد ، مزینان ، بهمناباد، فریومد ، ده بیشین ، اکنون در هشت موضع میرود.

 بعضی چنان که پیشتر گفتم ؛ مزینان را زادگاه مرزداران وغیور مردان می دانند و می گویند اینجا دیار مرزبانان است و به خاطر مقاومت درمقابل یاغیان وکشتن افرادی از آنان و آنگاه آویختن سر آنها درچهار دروازه ی ورودی مزینان نام آن را دیار مرزبانان گذاشتند و شاید بی ربط نگفته باشند چرا که باز صاحب کتاب تاریخ بیهق در فصل وقایعی که درقدیم اتفاق افتاده از واقعه ای می نویسد که درمزینان  رخ داده است و آن هم زمان حکومت سامانیان:" در ایام ملوک سامانیان عاملی بود قصبه را از قصبه ی مزینان ، اورا ابو سعیدک خواندندی ،واز ندمای امیر حمید بود ، وچون با ناحیت آمد متولی عمل بود ، ومردم از وی به رنج وبلا بودند ، ودرتمهید قواعد ظلم بهمه غایتی می رسید ، شبی در دیه خفته بود ، جوانان روستا شبیخون کردند واورا بدار آخرت فرستادند. واین سیم ابوسعید بود از عمال که دربیهق کشته آمد"

یادآوری تمامی این خوانده هایی که سالها پیش مرا به اشتیاق دانستن از تاریخ زادگاهم و مردمان غیورش روزها را در تورق ونگریستن به کتب بسیار وغور در سفرنامه ها وتواریخ بیهق وغیر بیهقی و سلاطینی که در مسیر رفتن به زیارت امام هشتم (ع) وروز نوشته های سیاحان وگردشگرانی که درمسیر راه ابریشم گذری به مزینان داشته اند وادارم می نماید که گام در راه گذارم و از میدان قتلگاه جدا شوم وبا عبور از پشت قلعه وشرحاش که اکنون مسیر رفت و آمد غنی آبادیها وکلاته مزینانی هاست و همچنین کویر نشینانی که معروف به اودوغی * هستند ورنج کویرنشینی آنها را مجبور ساخته تا رضا آباد را رها نمایند و به مزینان پناه بیاورند و خانه وکاشانه ای نو بنا سازند و آرام آرام جزئی از مزینان شده و می شوند .مزینانی ها که خود مردمانی خونگرم ونوع دوست هستند بی هیچ مزاحمتی و بلکه با آغوش باز این مردم مهاجر را پذیرفتند و در کنار خویش جای دادند ؛ با گذر از کنا ر آسیاب ملایی که سالهاست گندم وجو کشاورزان و دهقانان مزینانی را آرد می کند تا اونیز در تاریخ و نام مزینان شریک باشد چون در نگاشته های قبلی گفتم که یکی دیگر از وجه تسمیه ی نام مزینان ،مزه ی نان آن است .همچنان که سمنان به خاطر سمی شدن نانش آن را سم +نان گفته اند، مزینان را به دلیل خوشمزه بودن نانش مزه ی نان نامیده اند که ما خود درگویشمان مصوت آ را حذف می کنیم ومی گوییم میزینو. والبته بی ارتباط شاید نباشد چون  یاد ایامی که با دوستان وهمقطاران خویش به پشت گردنه می رفتیم و بغل بغل هیزم می زدیم و به خانه می آوردیم و مادرانمان دررنج گرمای طاقت فرسا در حالی که صورت ماهشان درآتش تنور گر* می گرفت با عشق برای قوت لایموت فرندانشان نانی می پختند که یک بغل بود و ما هنوز هم که به مزینان می رویم از آنان که رنج ایام کمر شان را خمیده و برپیشانیشان چین فراوان افکنده وگرد پیری بر صورتشان نشانده می خواهیم که برایمان نان کاک کنند .خنده دار است اگر بگویم هر مزینانی با ماشین مدل بالا که به تهران می آید چون صندوق آن را باز می کند کیسه ی نان کاک و دبه های قاتق از آن بیرون می آورد و جالب تر آنکه ترید کردن این نانها در اشکنه ای که با همین قاتق توسط کدبانوهایی که حالا به جای بله می گویند: آره و به فرزندانشان یاد می دهند که تهرانی حرف بزنند؛ از مرغ وفسنجان بیشتر برایشان لذت دارد و به خصوص اگر فلفل قرمز و زیره هم از مزینان آورده باشند و چاشنی غذایشان نمایند واضافه کنید گوجه ویا گردویی که باز سوغات سفری بوده که به مزینان داشته اند و باز  از همه لذت بخش تر وقتی است که چند بانوی مزینانی درمحله ای گردهم می آیند و با اجاری که از صحرا جمع کرده اند وآردی که ترجیح می دهند از مزینان بیاورند چرشویی* که این هم سوغات مادرانشان بوده وبا پینه های * بسیار به هم وصل کرده اند ، را پهن نمایند سپس خمیری آماده کنند که اگر توان داشته وماشینشان جا داشته با شد دوست دارند دبه ای آب هم از سراو میزینو * بیاورند وبا خورد کردن اجار* وسبست * وبلغست سفیده وخله خلونجه وریش بز* و بالشتک کردن خمیر  و ریختن در دیگی که بر روی اجاق گذاشته اند که گاه همین غذا که معروف است به آش علفی چندین ساعت طول می کشد ولی تمامی خاطرات دوران کودکی ونوجوانی زنان در زمان درست شدن این آش بیان می شود و بسیاری از دختران درخانه مانده ودم بخت در همان ساعت عروس می شوند و پته ی بسیاری از شوهران روی آب ریخته می شود وخلاصه فرقی نمی کند که چند سال است درتهران زندگی می کنند باید با همان رسم ورسوم گذشته ی خویش نه با قاشق که با دست، سرلگنی بخورند آن هم با همان فلفل قرمز و تند مزینانی که گاه صدای لیزجشان تا چندین خانه شنیده می شود ولی لذتش به همین زبان سوختن وآب راه افتادن از بینی وچشم است هر چه بیشتر دهانشان بسوزد بیشتر لذت می برند. بعداز آنکه حسابی خوردند وسوختند وسیر شدند می گویند: هی ننه بترکیوم هنز دلم مخه بو خروم*



       

راهم را به سمت خیابان اصلی ادامه می دهم و از این کوچه که من در نوجوانی از آن به عنوان کوچه ی سرچشمه یاد می کردم ودر نامه هایم به همین نشانی می نوشتم به سمت خیابان اصلی و درامتداد دیوار ارگ ریگی  که روزگاری برگرداگرد مزینان کشیده شده بود ویکی از درواز ه های اصلی مزینان محسوب می شود ، حرکت می کنم. در قدیم مزینان درحصار این دیوار بزرگ که نقل است درهنگام ساختنش بر روی آن اسب وگاری راه می برده اند محصور بوده و چندین  دروازه ه ی ورودی داشته است سه ، چهار یا شش نمی دانم ولی سالها پیش یکی از پیر زنهای مهربان که ما او را زن عمی * می گفتیم این شعر را برایم می خواند :

مزینون خراب آوازه دارد   دوازده برج وشش دروازه دارد

 معنای خراب را  نمی دانم شاید به خاطر دل شیدایی بوده که آن را خراب آباد می نامد واز دلتنگی ودوری وطن باشد یا آنکه برای جور کردن وزن شعر، سازنده اش این کلمه را  به کار برده است.هرچه هست حکایت غریبی را در پس معنایی آن دارد که شاعر این ایهام را استفاده نموده است.

 در سمت چپ کوچه پست وتلگراف مزینان  ودر سوی دیگر مدرسه و دبستان شیخ قربانعلی شریعتی قرار دارد جایی که دوران ابتدایی را در آنجا گذراندم .  

                                                         وادامه دارد...

* گر : آتش ، قرمز شدن

* اودوغی : آب دوغ

* چرشو : چادر شب

* پینه :  وصله

* میزینو: مزینان

*  اجار : به فتح الف نوعی علف شبیه به تره

* سبست : یونجه ، شبدر

* بلغست وخله خلونجه وریش بز: نوعی علفهای خودرو که درمزینان می روید وبرای آش استفاده می کنند

* زن عمی : زن عمو

  • علی مزینانی
۱۵
آذر
۹۱

تهران بزرگ- رییس انجمن صنفی رفوگران فرش دستباف تهران گفت: بسیاری از شهروندان صنایع دستی با کیفیت، زیبا و ارزان قیمت تولید هنرمندان ایرانی را نمی شناسند و خریداری نمی کنند.

کد خبر: 80439216 | تاریخ خبر: 13/09/1391

ˈحسن مزینانیˈ روز دوشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: به طور نمونه برخی مردم بویژه نسل جوان حاضر است یک کیف مصنوعی به قیمت 100 هزار تومان را خریداری ‌کند اما برای خرید یک کیف جاجیمی دستبافت باکیفیت و زیبای ایرانی به بهای 30 هزار تومان تمایلی نشان نمی دهد.

وی با تاکید بر ضرورت تبلیغات و فرهنگ سازی در این زمینه گفت: علاوه بر توجه به بازارهای خارجی باید فرهنگ سازی مناسبی برای توسعه صنایع دستی در داخل کشور انجام شود.

مزینانی بیان کرد: مسئولان متولی بازار داخلی صنایع دستی را نباید از یاد ببرند.

وی ضعف در برنامه‌ریزی صحیح و دراز مدت، نداشتن تبلیغات و فرهنگ سازی را از جمله مشکلات حوزه صنایع دستی کشور عنوان کرد.

مزینانی گفت: مشاهده های ما نشان می دهد وقتی برای تغییر تزیینات یک نهاد یک میلیارد تومان هزینه می‌شود اما روی میز آن هیچ جامدادی، خاتم‌کاری و سفالی ساخت ایران دیده نمی‌شود، باید بیشتر به موضوع فرهنگ سازی توجه کنیم.

مزینانی برگزیده سال 1387 از سوی بازرگانی استان تهران به عنوان برترین در زمینه تبلیغ و ترویج فرش دستباف، برگزیده سال 1389 از سوی میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان تهران در هفته گردشگری به عنوان نمونه در زمینه فرش و گلیم استان و برگزیده نمونه در سال1390 در هفته فرهنگی در کشور بلاروس بوده است.

تهران/7245/1556/


شاهدان کویرمزینان؛ ضمن تبریک به استادحسن مزینانی برادر سه شهید بزرگوار علی ، محمد وحسین شهیدی که توانسته درزمینه این هنر اصیل هنری به عنوان هنرمندنمونه معرفی شود آماده است تا با معرفی دیگر یاران وفرزندان مزینانی آثار وموفقیتهای آنان را در وبلاگ شاهدان کویر منتشرنماید .


  • علی مزینانی
۱۵
آذر
۹۱
شرح زندگی‌نامه در یک مصاحبه سخنی با خواننده : [تصویر :  ehsanc100_120.jpg]

این زندگینامه حاصل گپ و گفتی طولانی با دکتر احسان شریعتی است که در خرداد ۱۳۸۸ انجام شده است.
دکتر احسان در این گفتگو به بازگویی مقاطع حساس زندگی خود پرداخت. سعی ما در اینجا بر این بوده،تا از لابه لای گفته‌های ایشان مهمترین رخداد ها و حوادث زندگی و بعضی از خاطرات‌شان را در اختیار علاقه‌مندان و دوست‌داران معلم و یادگار او قرار دهیم.از اینرو مسئولیت هرگونه نقص یا اشتباه احتمالی بر عهده‌ی "گروه شریعتی" بوده و هیچ مسئولیت‌ی متوجه دکتر احسان شریعتی و خانواده‌ی محترم‌شان نمی‌باشد.


زندگی‌نامه :

۱۳۳۸
احسان شریعتی ، در ۱۲ شهریور ۱۳۳۸ در بیمارستان امام رضای مشهد متولد شد.


۱۳۳۹
با مادر ( پوران شریعت رضوی ) عازم پاریس می‌شود تا به دکتر شریعتی ( پدر ) که در پاریس درس می‌خواند بپیوندد.


۴۳_۱۳۴۰
احسان در پاریس به مکانی به نام crèche می‌رفته،که محل نگه‌داری کودکانی بوده که والدین‌شان دانشجو بودند. پدر و مادرش در آن سال‌ها به فعالیت‌های دانشجویی وکنفدراسیون‌ی و جبهه ملی، علاوه بر درس می‌پرداختند و فعالیت‌های تحصیلی_سیاسی داشتند.


۱۳۴۳
بازگشت با والدین به ایران، بوسیله اتومبیل، که در مرز خوی دکتر شریعتی را دستگیر نمودند و ایشان و مادرشان مجبور شدند به رضائیه ( ارومیه ) رفته و سپس به تهران بیایند که در این مدت، دکتر شریعتی تا ۶ ماه در تهران زندانی بودند.

سالهای میانی دهه ی ۴۰ : بعد از اینکه از تهران عازم مشهد شدند، در سال‌های دهه‌ی ۴۰ ایشان در مشهد به دبستان رفتند و چون در آن سال‌ها مقیم خانه‌ی استاد محمد تقی شریعتی ( پدر بزرگ‌شان ) در کوی فرهنگ بودند به دبستانی در آن حوالی رفتند.

از آنجا که خانواده‌ی شریعتی چند بار مکان زندگی خود را تغییر دادند، (دکتر احسان سه بار تغییر منزل را به خاطر می‌آورد. کوی فرهنگ، چهار راه لشگر، کوه سنگی) ایشان هم ۶ سال دبستان را در مدارس متفاوتی بودند از جمله "روش نو" و "ابن یمین" که دبیرستان نهایی بود و تا سیکل اول را آنجا تحصیل نمودند و در همان پایان سیکل اول بود که ساواک به خانه‌شان در مشهد حمله کرد و دکتر شریعتی در تهران مخفی شد. ساواک استاد شریعتی و رضا شریعت رضوی (دایی‌شان) را گروگان گرفت تا دکتر شریعتی خود را به ساواک معرفی کند. هنگامی که به خانه‌شان در مشهد حمله برده بودند، تمام کتاب‌ها را پخش کرده و هر چه را که چاپ مسکو بود می‌بردند.

از جمله خاطرات احسان در آن دوران که دکتر در دانشکده‌ی ادبیات بود این است که دانشجویان می‌آمدند و با دکتر بحث‌هایی داشتند و همچنین فعالیت‌های هنری مثل "تئاتر ابوذر" که در آنجا اجرا شد و بحث‌های سیاسی و فکری که در آن ایام انجام می‌شد.

ایشان از کودکی دفتری داشتند که اسمش درس‌های "بابا علی" بود و در آن دفتر دکتر شریعتی نحوه ی زندگی کردن را به فرزندان‌اش می‌آموخت و با فرزندان در این باره صحبت می‌کرد. از جمله رابطه‌ی عاطفی دکتر با فرزندان این بود که شعری را می خوانده و فرزندان‌اش ادامه‌ی آن را می‌خواندند.

دکتر علی شریعتی روش آموزشی مختص خود نیز با فرزندان داشتند و به گونه ای معلم آنها بودند. به طور مثال : زمانی که به مزینان می رفتند نظریه‌ی ایده‌های افلاطون را به فرزندان‌شان با استفاده از ستارگان آموزش دادند، که این اولین برخورد احسان با جهان فلسفه بوده است.


۱۳۵۲
بعد از حمله‌ی ساواک به خانه‌شان در مشهد، به تهران و به خانه‌ای که مادرشان در جمالزاده خریده بود، عزیمت کرده و احسان برای سیکل دوم به دبیرستان خوارزمی تهران می‌رود.

هنگامی‌که دکتر شریعتی خود را مخفی کرده بود، خانواده‌شان مخفیانه ایشان را ملاقات می‌کردند تا شخصی از مخفیگاه دکتر اطلاع نیابد. در آن زمان دوستان دکتر پیشنهاد داده بودند که به خارج برود ولی چون استاد شریعتی و دکتر شریعت رضوی گروگان بودند دکتر خود را معرفی می کند. دکتر خود را در مهر ۵۲ به ساواک معرفی می‌کند و ۱۸ ماه در زندان مخوف کمیته شهربانی زندانی می‌شود که در چند ماه اول اجازه ملاقات با هیچ کس را به ایشان نمی‌دادند و حتی از لحاظ فیزیکی نیز دکتر را مورد ضرب و شتم قرار داده بودند. در آن ماه‌های اول به دکتر بسیار سخت گذشته بود، ولی چون دکتر حدود دو سال در آنجا بود، مقدار شکنجه‌ها پس از دوره‌ی اول که دوره‌ی کسب اطلاعات بود کاهش یافته بود. بعدها دکتر شریعتی آنجا اقامت عادی یافت. احسان صورت باد کرده و آفتاب ندیده‌ی پدر را، که مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود، هنوز به خوبی به یاد می‌آورد.

دکتر شریعتی سفارش کرده بود که احسان به رشته‌ی ادبی برود و ایشان هم به مدرسه‌ی علوی رفتند، اما مدیر آنجا از وحشت اینکه مبادا در مدرسه‌ای که مذهبی‌ها هستند بحث پیرامون شریعتی و مسائل سیاسی و مذهبی شود، احسان را در آنجا نپذیرفت. در نتیجه ایشان به مدرسه‌ی "رهنما" می‌رود.

از حوادثی که در زندان برای دکتر شریعتی پیش آمد این است که همیشه در انفرادی بود ولی گاهی شخصی را در سلول دکتر می‌گذاشتند تا از دکتر اطلاعات کسب کند.

رضا براهنی به دکتر پیشنهاد داد که مصاحبه‌ای انجام بدهیم و به آمریکا برویم و رژیم شاه را افشا کنیم، همانطور که بعدها مشخص شد، براهنی این کار را کرد و در بدبینی افکار عمومی نسبت به شاه بسیار موثر بود. در این ایام شریعتی همیشه در سلول انفرادی بود و هیچگاه کتاب یا قلم و کاغذ به او نمی‌دادند، تنها به خانواده‌اش اجازه‌ی بردن میوه و سیگار را برای دکتر داده بودند.

دکتر، تیمسار زندی پور را بسیار بازی می‌داد. در آن زمان دوگانگی بین ساواک و شهربانی زیاد بود و این فرد رئیس شهربانی بود که بعدها توسط مجاهدین ترور شد.

ساواک می‌خواست مصاحبه‌ای از دکتر در تلویزیون یا روزنامه داشته باشد و بواسطه آن وجهه‌ی شریعتی را نزد هواداران و پیروان او و به خصوص جامعه‌ی مذهبی – سیاسی کشور، خراب کند که این امر محقق نشد. در آن زمان هنگامی‌که شاه برای قرارداد با عراق به الجزایر رفته بود، وزیر امور خارجه ی آنجا که از همکلاسی های دکتر شریعتی بوده است از شاه خواسته بود که دکتر را آزاد کنند و شاه هم هنگامی‌که به ایران می‌آید در فرودگاه دستور آزادی دکتر را می‌دهد.


۱۳۵۴
شریعتی در نوروز این سال آزاد شد و به خانه‌شان در خیابان جمال‌زاده بازگشت.عکس‌های قبل و بعد از زندان دکتر بیانگر ناراحتی های دکتر در زندان می‌باشد.

دکتر پس از آزادی خانه‌نشین شد ولی کاملا تحت‌نظر بود و در آن زمان در شرایط سختی می‌نوشت. ساواک از این موضوع که دکتر آزاد شده و نتوانسته کاری بر ضد او بکند بسیار ناراحت بود. ساواک در آن زمان جزواتی از دکتر مثل : "انسان، اسلام و مکتب‌های مغرب زمین" یا "بازگشت به خویش" را که هنگام استقرار شریعتی در مزینان تهیه شده بود (در حدود سال ۵۰) ، را در یکی از چاپخانه‌هایی که توسط ساواک مصادره شده بود به دست آورده و با جعل تیترها در روزنامه کیهان چاپ نمود. (لازم به ذکر است که این جزوات دو کتاب آبی رنگ بوده که دکتر احسان قبل از جعل آنها توسط کیهان متن هر دو کتاب را دیده بوده و نمونه ای از آنها را نیز در منزل داشته‌اند).


در آن ایام دکتر شریعتی آقای "احمد صدر حاج سید جوادی" را به وکالت گرفتند و در دادگستری شکایت نمودند، البته در آن زمان مشخص بود که به این پرونده رسیدگی نمی‌شود ولی برای ابراز اعتراض این کار مناسب بود. خود دکتر اعتراضیه‌ای نوشت که آن را برای اینکه تحت فشار مجدد قرار نگیرد، منتشر نکرد. (از شریعتی در آن مقطع مرتب بازجویی به عمل می‌آمد.)

البته این جزوات درس‌های کلی دکتر در مشهد بوده که حاوی مطالب سیاسی هم نبوده است، اما قصد ساواک از این کار این بوده که بگویند شریعتی با ما در مطبوعات همکاری می‌کند. در این راستا دانشجویان انجمن اسلامی هم علاوه بر دکتر نسبت به این جعل عناوین و اتهام‌ها اعتراض نمودند.

در آن زمان که دکتر در زندان بود، احسان با گروه هنری ارشاد که دانشجو بودند ارتباط داشت و بعضی از آنها به سازمان مجاهدین خلق پیوسته بودند. اتفاقی که در آن سالها افتاد این بود که عده ای از این سازمان مارکسیست شدند. درآن زمان شخصی به نام "سعید متحدین" که مجاهد بود از احسان که در دار العلوم العربیه درس عربی می‌خواند، خواسته بود که دکتر پس از جواب دادن به سوال‌هایش کتابی بنویسد و اصول کلی خود را مطرح نماید که البته این را عضوهای مسلمان سازمان پیش‌تر در خواست کرده بودند، بنابراین دکتر نیز در پاسخ، سخنرانی "عرفان، برابری، آزادی" و سوال و جواب‌هایی در پاسخ مخاطبین‌ی که پس از تغییر ایدئولوژی رسمی سازمان مجاهدین، همچنان عضو سازمان بودند، ارائه نمود و احسان نیز آنها را پیاده‌سازی کرد و سپس در دانشگاه‌ها منتشر ساختند.


۱۳۵۵
کم کم دکتر به فکر خروج از کشور افتاد، احسان در آن زمان سال پنجم دبیرستان رهنما بود.

دانشجویانی که با احسان شریعتی در ارتباط بودند، طی ماجراهایی به زندان افتاده بودند و شخصی اسامی همه را افشا کرده بود و برای ایشان هم خطر ایجاد شد. دکتر شریعتی هم پیشنهاد داد که احسان باید از کشور خارج شود و ایشان با نام "احسان مزینانی" گذر نامه گرفت و از کشور خارج شد. این امتحانی بود برای دکتر تا ببیند آیا می‌شود برای ایشان هم با این نام گذرنامه گرفت یا نه، چون اطلاعات وی در شناسنامه با عنوان "مزینانی" درج گشته بود و تمام اسامی که ساواک از شریعتی در دست داشت و از این طریق دکتر را شناسایی و ممنوع الخروج می‌نمود، "شریعتی مزینانی" بود، بدین جهت احسان و سال بعد پدرش توانستند با این ترفند از کشور خارج شوند.

احسان شریعتی پس از خروج از کشور، سال آخر دبیرستان را در آمریکا (سیاتل) گذراند تا خطری ایشان را تهدید نکند.

احسان از آمریکا با دکتر نامه‌نگاری داشت و دکتر شریعتی در آن زمان در شرایط بسیار سختی در تهران به سر می‌برد و گاهی اوقات در جلساتی که در خانه های دوستان و همفکران برگزار می‌شد سخنرانی می‌کرد.

احسان زبان انگلیسی را در آمریکا آموخت. برای او آنجا دنیای جدیدی بود. هنگام فارغ التحصیلی چون اجازه ی پوشیدن لباس سنتی را به احسان شریعتی ندادند، ایشان هم در مراسم شرکت ننمود.


۱۳۵۶
احسان شریعتی دیپلم اش (فلسفه) را در آمریکا گرفت.

در روز ۲۶ اردیبهشت ۵۶ دکتر شریعتی از ایران خارج شد.

احسان در خرداد آن سال در سمیناری دو روزه که توسط انجمن اسلامی دانشجویان شهر سن خوزه ی کالیفرنیا برگزار می‌شد حضور داشت. به ایشان خبر دادند که امشب شما باید به سمت تگزاس، منزل دکتر یزدی حرکت کنید. او شب به برکلی و به منزل برادر آقای هاشمی رفسنجانی که عضو انجمن اسلامی بود رفت تا برای فردا بلیط هواپیما تهیه کند. وی سپس به تگزاس رفت. در تگزاس آقای یزدی به احسان فقط گفت که برای دکتر شریعتی در لندن مشکلی پیش آمده است و هنگامیکه احسان می‌خواست سوار هواپیما شود، آقای یزدی به او گفته بود که دکتر تصادف کرده و در بیمارستان است و شما باید به لندن بروید ولی به احسان خبر شهادت پدر را نداد. احسان به نیویورک رفت و یک شب آنجا ماند و سپس از آنجا عازم لندن شد. هنگامیکه احسان به لندن رسید، دوستان دکتر به دنبال او آمده و چون حزن و ناراحتی در چهره های ایشان بخوبی مشخص بود، احسان متوجه می‌شود که پدر برای همیشه رفته است...

وکیل احسان ایشان را به شهر ساوت همپتون که شهری در جنوب انگلیس بود و دکتر در آنجا شهید شده بود منتقل کرد. دکتر در آنجا خانه‌ای گرفته بود، که در همان شب اول که دو دختر وی (سوسن و سارا) از ایران رسیده بودند، این حادثه در آنجا رخ داده بود. البته پوران شریعت رضوی و مونا را ممنوع الخروج کرده بودند و آنها به اجبار در ایران مانده بودند. صبح که نسرین فکوهی (یکی از اقوام‌شان که شب حادثه پیش بچه ها بوده) می‌خواست به طبقه‌ی پایین برود، متوجه می‌شود که
شریعتی روی زمین افتاده است و بینی‌اش حالتی شکسته و ورم کرده دارد، وی سریعاً این موضوع را به اطلاع نزدیکان‌اش می‌رساند ولی خود به طبقه‌ی بالا پیش بچه ها می‌رود تا آنها این صحنه را نبینند.

هنگامیکه به پزشکی قانونی مراجعت می‌کنند، طی یک معاینه اجمالی ، گزارشی سر پایی و فوری مبنی بر سکته قلبی به حاضرین داده می شود، ولی انجمن اسلامی و کنفدراسیون بین المللی دانشجویان خواستار کالبد شکافی بودند، اما هنگامیکه در همان اوضاع وکیل‌شان تحقیق می‌کند متوجه میشود این کار چند ماه به طول می‌انجامد و سپس پلیس انگلستان عهده‌دار این کار خواهد شد و از آنجا که پلیس انگلستان با ساواک همکاری نزدیک داشت احتمال می‌رفت که جسد دکتر را به ایران منتقل نمایند.

خانواده و دوستان شریعتی به هیچ‌وجه نمی‌خواستند که جنازه‌ی دکتر به ایران برود، حتی شاه برای این کار ژنرالی را به انگلستان فرستاده بود. آن فرد که از جانب ارتش بوده است، گفته بود که دکتر تبعه‌ی ماست و او را باید به ما تحویل دهید، ولی دوستان با هم مشورت کردند و به این نتیجه رسیدند که از طریق امام موسی صدر و آشنایان وی، در سوریه با مومیایی کردن دکتر (جهت بازگرداندن جسد ایشان به ایران از یک مدل خاصی که تقریبا تا ۵ سال جسم را سالم نگاه می دارد استفاده شده است) تا مدت زمانی موقتا دکتر شریعتی در آنجا به طور امانت دفن شود و به همین علت به سمت سوریه حرکت کردند و در زینبیه مراسمی باشکوه برگزار کردند. در قبرستان زینبیه، اتاقکی در نظر گرفته شد که دکتر شریعتی در آنجا به امانت سپرده شود. در این راستا شخصیت‌های برجسته و سرشناس از لبنان و فلسطین و ... هم به آنجا آمده بودند و در تشییع و خاک‌سپاری دکتر شریعتی شرکت نمودند .

سپس احسان و خانواده به دمشق و بیروت رفتند که در آنجا نشست عمومی برقرار بود. در لندن تظاهراتی برای شهادت دکتر صورت گرفت که اولین نوع تظاهراتی بود که بعدها در ایران انجام شد که عکس آقای خمینی و دکتر شریعتی و شهدای مجاهدین در ابتدای صف تظاهرات به چشم می آمد.

برای چهلم دکتر شریعتی، احسان در اروپا سخنرانی کرد و سپس دوباره با خانواده به بیروت بازگشتند و مراسمی برگزار کردند که از جمله یاسر عرفات و موسی صدر هم بعنوان چهره های برجسته در آن مراسم حضور داشتند و احسان هم در آنجا سخنرانی کرد که مجلس گرم و پرشوری بود. از آن به بعد هر ساله سالگرد هجرت دکتر شریعتی برگزار می شود.

احسان دیگر به آمریکا بازنگشت و به فرانسه رفت.

در فرانسه مسئله این بود که مدرک دیپلم ایشان چون از آمریکا بود، معادل فرانسه نبود و غیر از این احسان باید هم زبان فرانسه می‌آموخت و هم امتحانات دشواری را سپری می‌کرد، که البته با تلاش ایشان این دوره با موفقیت طی شد.


۱۳۵۷
احسان شریعتی در این سال دیپلم دوم‌اش را در رشته ی ادبیات و علوم انسانی گرایش فلسفه دریافت کرد و در نهایت وارد دانشگاه شد.

احسان شریعتی وارد دانشگاهی در شهری در جنوب فرانسه به نام "اکس ان پروانس" شد که شهر معروف دانشجویی است. وی ادامه‌ی تحصیل در رشته ی فلسفه را انتخاب کرد.

در آن زمان آیت‌الله خمینی ابتدا از بغداد به پاریس به منزل یکی از دوستان آقای بنی صدر آمد و سپس به منزل فردی به نام مهدی عسگری در نوفل لوشاتو رفتند. احسان شریعتی دو بار به نوفل لوشاتو که نزدیک محل زندگی خانواده‌شان بود می‌رود.

آقای خمینی در ملاقاتی کوتاه با احسان، درباره ی استاد شریعتی و رشته تحصیلی‌اش سوالاتی می‌پرسد.

فضای گرمی در آن روزهای منتهی به بهمن 57 در نوفل لوشاتو وجود داشت. محیطی که بیشتر از روشنفکران و دانشجویان و طرفداران دکتر شریعتی متشکل شده بود. آنجا به مرکز جریانات بین احزاب و دانشجویان و روحانیون و شخصیت‌ها و فعالین سیاسی مثل آقایان بهشتی، مطهری، بنی صدر ، سروش، حبیبی، لاهوتی و بسیاری دیگر تبدیل شده بود. البته پس از اعلامیه‌ی آقای مطهری و ماجراهای گروه موسوم به فرقان، اپوزیسیون شاه کمی به شریعتی حساس شده بود.

پس از شهادت پسر آیت‌الله خمینی (حاج آقا مصطفی) در ایران برگزاری چهلم‌ها آغاز شد. تظاهرات‌هایی مثل ۱۷ شهریور و تاسوعا و عاشورای عظیم برگزار شد که مشخص شد که مردم شاه را نمی‌خواهند. عکس های شریعتی همه جا بود و شعر ای معلم شهید خوانده می‌شد. پس از اینکه انقلاب اوج گرفت و امام به تهران آمد، چند هفته پس از آن احسان به ایران بازگشت.


۱۳۵۸
دکتر احسان در آن زمان سال اول رشته فلسفه در دانشگاه بود. هنگامی که به ایران بازگشت، واحد‌هایی را معادل‌سازی کرد و در دانشگاه ملی (بهشتی) پذیرفته شد و یکسال ادامه‌ی فلسفه را خواند، سپس انقلاب فرهنگی شد و دانشگاه‌ها تعطیل گشت.

بعد از بازگشت به ایران تصمیم گرفتند تا اردیبهشت ماه ستادی تشکیل دهند تا مراسم دومین سالگرد دکتر برگزار شود. روز ۲۹ خرداد در دانشگاه تهران موج عظیمی از مردم آمده بودند که احسان شریعتی هم در آن جمع پر شکوه و جو فراموش‌نشدنی که سراسر زمین چمن، مملو از جمعیت دوست‌داران شریعتی بود، به ایراد سخنانی پرداخت.

در آن روزها از ایشان دعوت‌هایی شهر به شهر از اقصی نقاط ایران می‌شد و مردم چون شریعتی را معلم انقلاب می‌دانستند از فرزندان او استقبال گرمی می‌کردند.

سپس ستادی که تشکیل داده بودند به کانون نشر اندیشه های شریعتی و بعدتر به کانون ابلاغ اندیشه‌های شریعتی تبدیل شد و نشریه‌ی ارشاد را منتشر می‌کردند که ۳۰۰۰۰ نسخه تیراژ انتشار این نشریه در کشور بود و این موسسه‌ی سیاسی و فرهنگی سپس تبدیل به دفتر تنظیم مجموعه آثار دکتر شریعتی شد و پوران شریعت رضوی مسئول آن بود و احسان هم نشریه‌ی ارشاد و کانون ابلاغ اندیشه‌های شریعتی را عهده‌دار شد.


۱۳۵۹
پس از شهریور ۵۹ که جنگ شروع شد، احسان شریعتی و چند نفر از دوستان‌اش به صلیب سرخ پیوستند و از آنجا دارو گرفتند و به خوزستان و ستاد اهواز بردند. اهواز در آن زمان زیر بمباران بود. آنها چند شب هم به خط مقدم رفتند. آنجا یکی از دوستان احسان به شهادت رسید. ۷ الی ۱۰ روز در جبهه بودند و سپس بازگشتند، زیرا آنها به عنوان داوطلبی که به صلیب سرخ همیاری برساند بدانجا رفته بودند. احسان در راه بازگشت در سوسنگرد ملاقاتی کوتاه با آقای چمران و خامنه ای داشت و سپس به تهران بازگشت.

آن روزها روزهای خوبی بود، گویی که در تهران جشن برپاست. در هر تیر برقی جمله‌ای از دکتر نصب بود و جملات معروف شریعتی همه جا به چشم می‌خورد.

حادثه‌ی بد آن دوران گروه فرقان بود که اقدام به ترورهایی کور کردند. این افراد اندیشه‌های شریعتی و مجاهدین خلق و فدائیان اسلام را مخلوط کرده و این گروه را به وجود آورده بودند. در حالیکه دکتر شریعتی با ترور به هیچ وجه موافق نبود، اما ترورهای نامعلومی انجام می‌شد و همه می‌خواستند خود را به گونه ای به دکتر اتصال دهند. فرقان در بالای اعلامیه‌هایش از بعضی از جمله‌های شریعتی استفاده می‌کرد، تا شاید به این طریق مردم را بفریبد.

کانون ابلاغ اندیشه‌های شریعتی در آن دوران می‌خواست به مردم بگوید شریعتی واقعی کدام است و کدام قرائت از شریعتی نزدیک‌ترین قرائت به وی می‌باشد. حتی سر تیتر ثابت هر دوره ی نشریه، منقش به این عبارت بود : " ارشاد، زبانی که امروز شریعتی با شما سخن می گوید."

در این دوران بیشترین نیروی احسان شریعتی صرف شناساندن حقیقت تفکر و نظرات پدر به پیروان و علاقمندان و حتی توطئه‌گران شد، لذا در آن شرایط فرصت پرداختن به دروس دانشگاهی و تحصیل فلسفه چندان فراهم نبود.


۱۳۶۰
در سال‌های ۵۸ و ۵۹ و ۶۰ جو مملکت سیاست‌زده و انقلابی بود و به مرور زمان انحصارطلبی‌ها و درگیری‌ها بیشتر شد تا جایی که در سال ۶۰ که مراسم دکتر در شرف برگزاری بود، در ابتدا اجازه‌ی برگزاری در اماکن عمومی را ندادند و زمانیکه قرار شد در منزل شخصی دکتر شریعتی این مراسم در تهران برگزار شود، عده ای اوباش و بظاهر خودسر به خانه حمله‌ور شده و مراسم را برهم زدند.

همان زمان بود که نشریات احزاب و کانون‌ها بسته شد، از جمله نشریه ارشاد و دفتر بنیاد که متعلق به خانواده‌ی شریعتی و هواداران وی بود.

احسان در اواخر شهریور به دمشق می‌رود و از آنجا به بیروت و سپس ترکیه و در نهایت دوباره به فرانسه باز می‌گردد. ابتدا ایشان قصد داشتند چند هفته در آنجا بمانند که با توجه به حوادث رخ داده در ایران دهه‌ی ۶۰ به ایشان پیشنهاد شد که در پاریس بماند ولی از همان ابتدا اقامت ایشان در آنجا موقت بوده و قصد اقامت دائمی در آنجا را نداشته است.

احسان شریعتی یک سال پایانی مقطع کارشناسی فلسفه را در اکس ان پروانس در جنوب فرانسه ادامه داد و موفق به اخذ این مدرک در ۱۹۸۱ میلادی شد.


۱۳۶۱
در بهار ۶۱ سوسن و سارا شریعتی به پاریس آمدند. چندی بعد کانون ابلاغ تعطیل شد و افراد آن چند سال به زندان افتادند. احسان در دهه ی ۶۰ با خواهران‌اش زندگی می‌کرد و در آنجا نشریه‌های خندق و ارشاد را منتشر می‌کردند.


دهه ۶۰
فعالیت‌های ایران را در آنجا ادامه دادند و هر ساله برای دکتر مراسم برگزار کرده و سمینارها و فعالیت‌های گوناگون فرهنگی، اجتماعی، و حقوق بشری انجام داده و تشکیل انجمن فلسفه و گفتگو که شخصیت‌های برجسته‌ای را به آنجا دعوت می‌نمودند از جمله فعالیت‌های ایشان می‌باشد .

احسان شریعتی سپس در مقطع کارشناسی ارشد فلسفه شروع به تحصیل در دانشگاه سوربن نمود. او در این سال‌ها هم درس می‌خواند و هم کار می‌کرد. در موسسات، فلسفه و زبان و یک دوره هم تحصیل و تدریس کامپیوتر و... از جمله فعالیت‌های ایشان در آن ایام می‌باشد. همچنین وی در یک مرکز تحقیقاتی به کار ترجمه و تحقیقات فلسفی و یا پژوهش در موضوعات مختلف می‌پرداخته است.

دوران کارشناسی ارشد چند سال طول کشید، زیرا یک متن عربی از فارابی (سیاست المدنیه) را به فرانسه می‌بایست ترجمه کرده و شرح می‌داد.


۱۳۶۸
ازدواج ایشان با خانمی که دانشجو و پژوهشگر هنر و دوست‌دار دکتر شریعتی بودند. دکتر احسان شریعتی هم اکنون دارای دو فرزند می باشد.


دهه ۷۰
طبق گفته‌های دکتر احسان شریعتی، ایشان در سال ۱۹۹۴ میلادی (۱۳۷۳ شمسی) دوره ی کارشناسی ارشد فلسفه‌ی خود (گرایش فلسفه‌ی قرون وسطی و فلسفه اسلامی) را با ارائه رساله خود با موضوع "فلسفه سیاسی فارابی"، که ترجمه و شرح سیاست المدنیه‌ی فارابی از عربی قرن دهم به فرانسه بود، در سوربن پاریس به پایان برد.

وی با ارائه ی رساله‌ای دیگر درسال ۱۹۹۵ میلادی (۱۳۷۴ شمسی) دوره‌ی یکساله‌ پیش دکترایش را هم پشت سر گذاشت.

احسان شریعتی سپس به اسنادی از هایدگر و فردید بر می‌خورد و تصمیم به تغییر گرایش خود برای دوره ی دکترا می گیرد. وی در سال ۱۹۹۷ میلادی (۱۳۷۶ شمسی) در رشته ی فلسفه دانشگاه سوربن پاریس ثبت نام کرد و شروع به گذراندن واحدهای گرایش جدید خود (فلسفه اگزیستانس و فنومنولوژی) کرد.

او در سمینارها و کارهای جنبی ارشد و دکترا، PAPER و سمینارهای بین المللی و دانشگاهی شرکت می‌کرد و مقاله می‌نوشت و سخنرانی می‌کرد. دوره ی دکترای ایشان هم مدتی به طول انجامید، زیرا زمانی را به آلمان رفتند تا در آنجا زبان آلمانی بیاموزند، تا متون را به زبان اصلی بخوانند و نیز به علت کار و متاهل بودن تز دکترای ایشان چندسالی به طول انجامید. البته خودشان تز را طولانی‌تر کردند، زیرا می‌خواستند که رساله‌شان کامل‌تر شود و مطالعات بیشتری در این باره داشته باشند و نیز عجله‌ای برای بازگشت به ایران نداشتند و می‌خواستند پژوهش بیشتری انجام دهند.

احسان شریعتی هیچگاه ملیت فرانسه را قبول نکرد و به همین دلیل کارمند استخدامی دولت در دانشگاه نبود، گرچه وی درس‌هایی به نام "آگرگاسیون" را خوانده بود، اما نتوانست بصورت رسمی مشغول بکار شود. (لازم بذکر است که بعد از خواندن این دروس و دادن امتحان، افراد نائل به مقام استاد یا معلم می‌شوند، که البته ایشان به دلیل نداشتن ملیت فرانسوی نمی‌توانستند استاد یا معلم شوند و هر کاری که ایشان در آنجا انجام می‌دادند، به نام کارمند دولت نبوده است.)

احسان چند سال در دانشگاه کارهایی از جمله تدریس، مسئولیت بخش فلسفه و مقداری هم جمع آوری درس‌های اساتید، برای دانشجویانی که مکاتبه‌ای تحصیل می‌کردند را انجام داد.

در دهه‌ی ۷۰ که جریان اصلاحات در ایران پیش آمد، انگیزه ی ایشان برای بازگشت به ایران بیشتر شد.


دهه ۸۰
وقتی دکتر سوسن (۱۳۸۱) و دکتر سارا (۱۳۸۲) به ایران بازگشتند، تجربه‌ای به دست آمد و مشخص شد که مشکلی در ایران وجود ندارد و می‌توان به ایران بازگشت.

ایشان سه رساله نوشتند، اول برای فوق لیسانس، سپس پیش دکترا و در آخر دکترا که این رساله باید بسیار کامل تهیه می‌شد.(برای کارشناسی امتحان و PAPER است ولی رساله نمی‌نویسند.) چند سال بین پیش دکترا و دفاع از رساله‌ی دکترای ایشان فاصله افتاد، چون موضوع‌شان را برای دکترا از فلسفه‌ی قرون وسطی به فلسفه‌ی دوران معاصر تغییر دادند و به همین دلیل فلسفه‌های مربوط به قرون معاصر (اگزیستانس) را دوباره از ابتدا در آلمان و فرانسه خواندند. همانطور که پیش‌تر آمد گرایش جدیدشان، فلسفه اگزیستانس و فنومنولوژی است، ولی گرایش قبلی‌شان قرون وسطی و فلسفه اسلامی است.

فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی ایشان نیز در به تاخیر افتادن اتمام رساله‌ی دکترا موثر بود. سرانجام ایشان رساله‌ی خود را با موضوع تبعات اندیشه‌ی وجودی مارتین هایدگر (بویژه در دو بعد دینی و سیاسی) و دریافت آن در ایران (نقد قرائت احمد فردید) را تکمیل کرده و از آن دفاع کردند، (این رساله هم اکنون در حال ترجمه به فارسی است) و موفق به اخذ مدرک دکترای خود از دانشگاه سوربن پاریس در سال ۲۰۰۷ میلادی (۱۳۸۶ شمسی) شدند.

به دکتر احسان شریعتی پیشنهاد تدریس در سوئیس در رشته ی اسلام‌شناسی فلسفی شد و نیز پیشنهاداتی از کشورهایی مانند ازبکستان و تاجیکستان و دانشگاه‌های تازه تاسیس پس از فروپاشی شوروی ارائه شد، که به دلیل داشتن خانواده و دوری کشورها به کشور دیگری نرفتند. سپس تصمیم قطعی گرفتند که به ایران بازگردند که البته از همان ابتدا قصدشان بازگشت به ایران بود و قصد اقامت دائم در فرانسه را نداشتند که به دلایل گوناگون دردهه ی 70 نتوانستند به ایران بازگشته و پس از اینکه دکتر سوسن و دکتر سارا به ایران آمدند، شرایط برای بازگشت دکتر احسان به ایران نیز مهیا شد.

در سال ۱۳۸۴ پس از ۲۴ سال دوری از وطن، چند روزی به ایران آمدند و دوباره به فرانسه برگشتند.


۱۳۸۶
دکتر احسان شریعتی، در سال ۱۳۸۶ و به مناسبت سی‌امین سالگرد هجرت دکتر علی شریعتی به طور رسمی به ایران آمدند.

دکتر احسان شریعتی در روز ۲۹ خرداد آن سال در حسینیه ارشاد به پشت تریبونی که پدر سال‌ها از آنجا با مخاطبان‌اش سخن می‌گفت رفت و برای خیل عظیم چند هزار نفری حضار مشتاق در حسینیه به ایراد سخن پرداخت .


۸۸_۱۳۸۷
در سال ۱۳۸۷ با تقاضای اقامت دائم و تدریس ایشان در دانشگاه موافقت شد. دکتر احسان شریعتی در نیمسال اول تحصیلی سال ۸۸_۱۳۶۷ به کرسی استادی فلسفه در دانشگاه تهران دست یافت.

به ایشان در ترم اول تدریس خود در دانشگاه تهران، درس فلسفه‌ی اگزیستانس (درس ۲ واحدی مقطع کارشناسی ارشد) واگذار شد و در نیمسال دوم تحصیلی ۸۸_۱۳۸۷ به تدریس فلسفه‌های جدید و معاصر (درس ۲ واحدی مقطع کارشناسی) در دانشگاه تهران پرداختند.

دکتر احسان شریعتی هم اکنون به دعوت انجمن‌های اسلامی و یا اقشار مختلف دانشجویی تهران یا برخی شهرستان‌ها در صورت امکان حاضر شده و سخنرانی می‌کند و در مناسبت‌های خاص به در خواست انجام مصاحبه با مطبوعات، بنا به صلاحدید خود پاسخ می‌دهد.


برخی از آثار مکتوب دکتر احسان شریعتی :

"دین و دولت" (پیرامون مناسبات دین و ایدئولوژی با دمکراسی و لائیسیته)، پاریس: انتشارات ارشاد ، ۱۳۶۱

"فلسفه خودی در اندیشه اقبال لاهوری" پاریس، انتشارات ارشاد، اسفند ۱۳۶۲

"نظریه نفس" ابن سینا، سمینار بین المللی فلسفه در سده های میانه، دانشگاه پاریس، ۱۳۶۴

"فلسفه سیاسی فارابی"، شرح رساله "سیاسة المدنیه" و ترجمه آن به فرانسه (رساله زیر نظر ژانین کی- یه متخص فلسفه قرون وسطای مسیحی، مؤلف کتاب "کلیدهای قدرت" در سده های میانه و مترجم و شارح کتاب "مدافع صلح" اثر مارسیل پادوا متفکر "طریقتِ مدرن" و "جامعه مدنی"، پاریس، ۱۳۷۰

"مبانی مردمسالاری در فلسفه سیاسی اسلام"، پاریس، گاهنامه "پژوهش"، ۱۳۷۵

"در پی حریفی درست پیمان" ( ملاحظاتی پیرامون جزوه "مارکسیسم اسلامی و اسلام مارکسیستی" نوشته بیژن جزنی)، پاریس، انتشارات خاوران، بهار ۱۳۷۸، ص ۳۸۵ ـ ۳۶۵

"نیندیشیده مانده‌های فلسفی اندیشه معلم شریعتی"، دفترهای بنیاد، دفتر اول : در حاشیه ی متن، به کوشش بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی، تهران، ۱۳۷۹

"درباره رویکرد و رویارویی فلسفی"، سخنرانی در "انجمن ایرانی فلسفه آورد" (آگون)، پاریس، ۱۳۷۹

"فانون ایرانی : قرائتِ شریعتی" (اندیشیدن به ضد اندیشه : خشونت)، سخنرانی در سمینار بین المللی "فانونِ ناشناخته"، پروژه یونسکو بنام "راه بردگان"، پاریس، ۱۲ آذر ۱۳۸۰، ۳ دسامبر ۲۰۰۱، مجموعه سخنرانی‌های این سمینار به زبان فرانسه در دست انتشار توسط "حلقه فانون".

"توابع سیاسی فلسفه‌ی هستی هایدگر و سنجش قرائت ایرانی آن نزد احمد فردید" (رساله‌ی دوره‌ی دکترا)

"در هویت ملی"، خودکاوی ملی در عصر جهانی شدن، دفترهای بنیاد، دفتر دوم، تهران، قصیده‌سرا، ۱۳۸۱

"وزنِ عشق و زمانِ اعتراف"، پیش‌گفتاری بر ترجمه فارسی "اعترافات آگوستین قدیس"، افسانه نجاتی، تهران، پیام امروز، ۱۳۸۲

"پیش درآمدی بر فلسفه دین هگل" + "در موازنه‌ی منفی و مثبتِ دین و ایدئولوژی"، تهران، دفترهای بنیاد شریعتی ۳، در دست انتشار

منبع: تالار گفتمان شریعتیhttp://talar.nimeharf.com/thread-496.html

عکسهای احسان شریعتی:
[تصویر :  salgardshariati.bmp]
استاد محمد‌تقی‌شریعتی / آیت‌الله طالقانی / احسان شریعتی
[تصویر :  11rfbig.jpg]

احسان شریعتی / پرویز خرسند / آیت‌الله لاهوتی

[تصویر :  DEY 88 (3).jpg]

سخنرانی در انجمن اسلامی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران / عنوان : حسین وارث آدم
[تصویر :  e32.jpg]

[تصویر :  CIMG0927-2.jpg]

[تصویر :  CIMG0990.jpg]
  • علی مزینانی