برخیز ز جا که عید اضحی آمد
به مناسبت عید سعید قربان روز یادآور اخلاص و بندگی؛ اکبر مزینانی ؛ شاعر مردمی و البته توانای مزینان که مدتی است شاهدان کویرمزینان را مورد لطف و عنایت خود قرار می دهند و اشعار زیبایشان را برایمان ارسال می نمایند شعر ی معنوی بانام " برخیز زجا که عید اضحی آمد "سروده و تقدیم کرده اند که ضمن سپاسگزاری از این همه مهر و محبت این گرانمایه، بازهم از مزینانی های اهل قلم در خواست می نماییم که آثارشان را برای انتشار در شاهدان کویرمزینان ارسال نمایند و همچنین شهروندانی که خود اهل شعر و شاعری و نویسندگی نیستند اما آثاری از مزینانی ها را دراختیار دارند و یا اگر در جایی انتشار یافته می توانند نشانی آن را برایمان بفرستند تا با این طریق بتوانیم دایره المعارفی بزرگ از فرزندان مزینانی به دیگران عرضه نماییم.
بر مفرش خاک موجِ دریا آمد بر روی زمین نفیر هیجا آمد
این شور وشرار دل من بهرچه بود گویا خبری ز عرش اعلا آمد
از خانه ی دل غبار غم را بزدای چون نور خدا درون دلها آمد
ازچیست چنین نشسته ای زاروملول برخیز ز جا که عید اضحی آمد
دلبر به سرای خود تو را می خواند این صوت جلی به عینه بر ما آمد
این خانه ی یار عجب صفایی دارد گویی که خدا خودش به آنجا آمد
یکبار بنوش می زان جام الست زان جام که هر مرده به احیا آمد
برخیز و بگیر کاسه از دست حبیب بر خیز ز جا که عید اضحی آمد
مُحرِم چو شدی فقط به او مَحرَم باش گر حال خوشت ز جان و دل جا آمد
این مروه به خود عجب صفایی دارد کز سعی در آن دل به تجلی آمد
در ملک منا فداییت قربان کن گر قُمری دل ز تو به نجوا آمد
زین دیر خراب سوی میخانه برو برخیز ز جا که عید اضحی آمد
با چشم دلت اگر ورا می بینی یا وجه ی او به دیده پیدا آمد
گویی که در آن خانه خدا می بینی یا یار در آن خود به تماشا آمد
در غار حرا نگر چها می بینی نور ازلی در آن مهیّا آمد
از پرده ی دل هماره لبیک بگو برخیز ز جا که عید اضحی آمد
با دل چو روی بدان که حج مقبول است هر چند به تو گویند که با پا آمد
پیری و جوانیت ندارد فرقی امروز چو شد بدان که فردا آمد
برخیز مزینانی و دل را کن پاک زنگار ز دل چو رفت مصفّا آمد
برخیز که شادمان همه حجاجند برخیز ز جا که عید اضحی آمد