ریختشناسی فرهنگی مزینان...بخش دوم
🖌نویسنده و محقق؛ دکتر مهدی مزینانی
✍️معماری آرامگاههای آرامستان نیز دربرگیرندهی ارزشهای فرهنگی و البته دگرگونیهای فرهنگی خرد و کلان مزینان است. به جهت مصالح مورد استفاده در معماری آرامگاههای موجود، چند نسل میتوان را شناسایی کرد:
نسل اول آرامگاهها، خاکی بوده و نهایتا با سنگقبری در ابعاد حدودی 20 تا ۲۵ سانت در ۴۰ تا ۵۰ سانت، هویت متوفی را برای سالیانی، مشخص و ماندگار میکرد. شرایط آب و هوایی مزینان که هر چیزی حتی سنگ در برابر فرسایندگی آن، امان ندارد و البته تغییر نسلی، که پیوند با گذشته را بیش از دو تا سه نسل زنده نگه نمیدارد و تنها فرصت احتمالی نگهداری و تعمیر آرامگاهها توسط نسلهای بعدی را میسوزاند این آرامگاهها را بسرعت، همسطح زمین ساخته و «فراموشی»، این ترس بزرگ انسان را دامنگیر آنها میکند. از این گونه، موارد اندکی در آرامستان وجود دارد که گرد گذر زمان آنها را فرسوده و کمرونق کرده است. شاید تعبیر مزینانیها از آیین نکوداشت و یادبود و زیارت درگذشتگان در آرامستان به «رفتن سرخاک» برآمده از همین دوره باشد که مرگ و خاک، بیشترین پیوند و تداعی را با هم داشتهاند. این تعبیر البته با باورهای دینی که برآمدن و برشدن آدمی را از خاک و در خاک میداند نیز همگونی بیشتر و بهتری داشته و نسبت به نامهایی چون قبرستان و آرامستان، دلالت بیشتر و بهتری بر معنای دینی مرگ و مردن داشته است.
نسل دوم احتمالا آرامگاههایی است که با خشتهای پخته و مربعشکل بنا شده و در هماهنگی با یادگارهای بزرگ فرهنگی مزینان یعنی کاروانسرا و آبانبار و مسجد بلال و ... بوده است. مانایی این آرامگاهها بیشتر بوده و تعداد بیشتری از آنها در برابر گذر زمان مقاومت کرده و ماندگار شده است. از چند مورد باقیمانده با این مصالح، یکی از آنها در بالاسر، هلالگونه، طراحی و چیده شده که در مقایسه با شکل هندسی اکثر قریب به اتفاق قبور یعنی مستطیل(مکعبمستطیل) میتواند بیمعنا نبوده و دلالتی دینی بر ایمان و تعبد متوفی داشته باشد.
آرامگاههای سیمانی و موزاییکی هم در دورههایی نزدیک یا همزمان با آرامگاههای خشتی قابل مشاهده است.
این گونههای آرامگاهی، در چند چیز مشترک هستند از جمله بهنظر نمیرسد حتی نوع موزاییکی آن، تداعیکننده و دلالتکنندهی تجمل و ثروت و دارندگی بوده باشد بلکه ظاهرا تلاش برای ماندگاری آرامگاه و تداوم یاد و نام متوفی و حفظ هویت و طولانیترکردن پیوند نسلی اهمیت بیشتری داشته است؛ دیگر اینکه، عمدتا سنگ آرامگاه، بخش مجزایی از آرامگاه بوده و در ابعادی کوچکتر از سطح آرامگاه، روی آن قرار میگرفته یا بعضا نصب میشده که بهدلیل کوچکی ابعاد، تنها برخی اطلاعات کلی از فرد مدفون را در بر دارد.
تقریبا از اواخر دههی شصت و اوایل دههی هفتاد که فضای فرهنگی کلی جامعهی ایرانی تغییر کرد و گرایش به تجملات و نمایش ثروت افزایش یافت آرامگاههای آرامستان مزینان نیز تحت تاثیر قرار گرفتند البته شاید وابستگی مزینان در این بخش به کلانشهرها باعث شد فرهنگ شهری، خود را غالب و چیره نماید هرچند نوع ساختمانهایی که بتازگی در مزینان برپا میشود نشان میدهد گرایش به این سمت، چندان هم بدون اراده و ناخواسته نیست. این هزینهها در آرامگاه، اگرچه نشاندهندهی احترام و تکریم درگذشتگان از سوی بازماندگان و احیانا ادای دین ایشان برای جبران آنچه باید میکردند و فرصت انجامش را نیافتند میباشد گاهی از سوی عامهی مردم به توان مالی و ثروت بازماندگان هم تفسیر میشود.
از این پس، سنگهای مرمر در ضخامتهای متفاوت مورد توجه قرار گرفتند و امروزه سنگهای گرانیتی سیاه و سفید اصطلاحا در بورس هستند. این سنگها با سطح قبور، هماندازه بوده و صفحهای گستردهتر برای نگارش و طراحی فراهم مینماید و از همینرو نمادها و معناهای بیشتری را در بر دارد که میتواند بخشی از حسرت ما در مورد گذشتگان خود و گذشتهی مزینان را برای آیندگان جبران نماید.
نمادها در شناخت باورهای فرهنگی بسیار مورد توجه هستند. نمادهایی که روی سنگ آرامگاههای آرامستان مزینان بهکار رفتهاند از گذشته تا امروز تفاوتهایی کردهاند.
آرامگاههای خاکی و بعضا خشتی و موزاییکی که بازسازی نشدهاند سنگهایی روی آنها نصب یا قرار داده میشد که دو نشانهی اصلی را در پایان سطور و خطوط مربوط به معرفی شخص متوفی، داشتند: یکی شانه و دیگری دایرهای که نماد مهر نماز بوده است.
مهر نماز بیانگر مومنبودن و اهل عبادتبودن شخص متوفی بوده است و شانه، نشانهی پاکیزگی و توجه متوفی به طهارت. برای درگذشتگان مرد، شانههای یکسو (دارای دندانههایی در یکطرف) و برای بانوان، شانههای دوسو(دارای دندانههایی در دوطرف) طراحی میشد(این نکته، برداشت دوست گرامی جناب آقای علی مزینانی حسین است که زمانی مطرح کرد و البته مطلب درستی هم میباشد).
در یکی از سنگهای باقیمانده، بجز این دونماد، تصویر آبری یا آبزی یا ابریق هم تراشیده شده که میتواند نماد مهماندوستی و خوانداری متوفی باشد هرچند کاربرد این ابزار برای شستشو، تداعی معنای طهارت و پاکیزگی را دور از ذهن نمیکند البته اگر تصویر شانه در کنارش نمیبود چرا که دو نماد با یکمعنا معمولا در یک قاب استفاده نمیشود از سوی دیگر، روی سنگ دیگری، در کنار آبریز، دو جام پایهدار هم طراحی شده که معنای سفرهداری و میهماندوستی را در این نماد تقویت میکند.
نماد دیگری که در سنگ قبرهای قدیمیتر، در طراحی هندسی سنگها استفاده میشده، طاقنمای قوسی یا همان شکلی است که در ساخت محراب، طراحی ضریح، معماری اماکن متبرکه و مانند اینها، بسیار استفاده میشود. در این طراحی، ضلع پایین و دو ضلع کناری سنگ، صاف تراشیده میشود و ضلعهای کناری در یکچهارم بالایی، در مسیری قوسی رو به نقطهی یکسانی میگذارند و جایی برتر و بالاتر از همه با هم تلاقی میکنند.
این طراحی در معماری واجد مفاهیم عرفانی و فلسفی نغز و پرمغزی است و در کل بر اعتقاد اسلامی به حرکت صعودی انسان به سمت مبدا هستی و خداوند یگانه که برتر و بالاتر از هرچیز و هر کسی است دلالت دارد. البته چون تصویری از در و دروازه را در ذهن میآفریند بکارگیری آن در آرامستان میتواند نشانهای از ورود به اولین منزل در سفر به سرای دیگر باشد.
نمادها در سنگهای بعدی توسعه و تنوع یافتند.
به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan
شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan
شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan