دکترمهدی مزینانی :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دکترمهدی مزینانی» ثبت شده است

۳۰
مرداد
۰۳

✍️شریعتی و جریان سوم

🖌دکتر مهدی مزینانی

 

بجز شخصیت‌هایی که می‌توان آنها را با عنوان کلی "روشنفکر"، دسته‌بندی و هر یک از آنها را در یکی از سه جریان یادشده جانمایی کرد در میان "روحانیان" شیعه هم شخصیت‌های بنام و گمنامی بوده و هستند که بر یکی از مواضع سه‌گانه، به هواداری از شریعتی، یا مخالفت با او یا نقد همراه با انصاف و میانه‌روی پرداخته‌اند.
امام خمینی ره از شخصیت‌هایی است که نظرشان به‌عنوان رهبر انقلاب اسلامی ایران، در مورد شریعتی، برای هواداران و مخالفانش اهمیت داشته و دارد. هنوز هم این موضوع را عده‌ای کنکاش و بررسی و برابر استنباط خود به آن می‌پردازند. دیدگاه‌ها و استنباط‌های این جویندگان و پرسش‌گران به دو پاسخ می‌رسد: برخی، غالبا به استناد مطالبی که در دیدارهای شخصی و خصوصی از امام ره نقل می‌شود یا خود آنان، نقل می‌کنند تلاش دارند امام را از مخالفان شریعتی معرفی کنند و نظر امام را به تشکیک در دیانت و اسلام شریعتی نزدیک کنند؛ گروهی دیگر، می‌کوشند نظر امام درباره‌ی شریعتی را منفی معرفی کنند اما عدم اعلام صریح آن را، با توجیهاتی از نوع مصلحت‌اندیشی، ملاحظه‌ی شرایط، دوری از افتادن در دام ساواک برای اختلاف‌افکنی و مانند اینها توضیح دهند.

به چند دلیل به‌نظر می‌رسد حضرت ایشان، شریعتی را انسانی توانمند و دارای نقاط ضعف و قوتی همانند دیگر انسان‌ها می‌دانستند که لزوما خللی به دیانت و اسلامیت ایشان وارد نمی‌کند بلکه باید در این خصوص، نقدی عالمانه و آگاهانه صورت داد از جمله:
یکی اینکه بررسی آثار امام ره از جمله صحیفه نشان می‌دهد حتی در مواردی که اصرار و تصریح شده بر اینکه ایشان در مورد شریعتی، نظری اعلام کنند معظم‌له با صراحت، آن را نپذیرفته، بیشتر از این جهت که مایه‌ی اختلاف می‌شود. البته ملاحظه‌ی امام ره برای دوری از اختلاف، شاید برای دوره‌ی مبارزه بتواند چرایی خودداری ایشان از موضع‌گیری صریح را توجیه کند اما برای دوره‌ی پس از پیروزی که ایشان برای مواردی فراتر از شریعتی اعلام نظر کردند پذیرفتنی نیست. بنابراین می‌توان مدعی شد امام ره مواضع شریعتی را آنچنان که بدگویان و مخالفانش می‌گفتند خارج از دایره‌ی اسلام و ایمان نمی‌دیدند؛
دوم اینکه اصول مبارزاتی امام ره از جمله عدم تساهل و تسامح در خصوص اصول و مبانی اسلام، قداست هدف و دوری از ابزاری‌کردن و قربانی‌کردن دین و ارزش‌های دینی به‌پای مصالح مبارزاتی، مانع از پذیرش دیدگاه کسانی می‌شود که تلاش دارند امام ره را مخالف شریعتی معرفی کنند اما به دلیل رعایت مصالح و شرایط روز، آن را اعلام نکرد. تقریبا موردی وجود ندارد که امام ره به این نتیجه رسیده باشند که خلاف اصولشان است اما به‌خاطر مصلحت‌اندیشی و ملاحظه‌کاری، از اصولشان کوتاه آمده باشند یا سکوت کرده باشند.
سوم، توجه به سیره‌ی ایشان درباره‌ی افراد و شخصیت‌ها و جریان‌هایی چون جبهه‌ی ملی و نهضت آزادی و حزب توده، آیت‌الله شریعتمداری و منتظری و ... نشان می‌دهد حضرت ایشان عملا در راهی که انتخاب کرده بودند اگر به نتیجه‌ی روشن و مشخصی رسیده یا احساس تکلیفی می‌کردند دفعی یا تدریجی، بالاخره تکلیف خود را اداء می‌کردند. چنین شخصیتی نمی‌توانست در دوره‌ی مبارزاتی و حتی حدود ده سال پس از پیروزی به نتیجه‌ی روشنی در مورد شریعتی نرسیده باشد یا تکلیف خود را شناخته اما تامل کرده باشد. توضیح اینکه شواهد نشان می‌دهد امام ره شناخت کافی و کاملی هم از آثار و اندیشه‌ها و فعالیت‌های شریعتی داشته است و از این جهت، منعی برای اعلام نظر نداشته‌اند.
از این رو به نظر می‌رسد امام ره جزء اشخاصی هستند که شریعتی را از نگاه انسان ممکن‌الخطایی همچون دیگر انسان‌ها و دارای قوت‌ها و ضعف‌‌هایی می‌بینند که اهلش باید عالمانه و منصفانه بیان و تبیین کنند.

در میان شخصیت‌هایی که موضع روشن‌تر و البته، مثبت‌تری در مورد دکتر شریعتی داشته‌اند باید از آیت‌الله شهید دکتر بهشتی یاد کرد که شاهدان کویر مزینان، پیشتر، مطلبی درباره‌ی ایشان با عنوان #شریعت بهشتی منتشر کرد. همچنین مقام معظم رهبری مدظله‌العالی نیز چندین نوبت در مورد شریعتی، اعلام موضع داشته‌اند. نگاه هر دو، از جهت آمیختگی به احساسات و عواطفی همراه با تحسین و تقدیر از نوع نگاه شریعتی به موضوعات اجتماعی با نگرش اسلامی و تبدیل واژگان و نظام مفاهیم اسلامی به خاستگاهی برای جنبش و خروج و خروش علیه استعمار و استبداد، نزدیک به هم است اگرچه آشکارا، اشکالات او را نیز گوشزد کرده و یادآور می‌شوند. به نظر هر دو: شریعتی، انسانی بود اهل استماع و اتّباع؛ گوش دادن و برگزیدن بهترین قول‌ها؛ و هر دو بر این باور و نظرند که شریعتی، عملا نیز به تذکراتی که دوستان و دوستانه به او می‌گفتند توجه و مسیرش را اصلاح می‌کرد.
مواضع حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نسبت به دکتر شریعتی از جهاتی متمایز از دیگران بود از جمله اینکه:
ایشان و دکتر شریعتی در مشهد و تهران، فعالیت مبارزاتی داشته و همین اشتراک در قلمرو مبارزاتی، آشنایی کامل‌تری از تاثیر فعالیت‌های شریعتی در میان اقشار گوناگون مردم برای معظم‌له به‌عنوان یک ناظر میدانی، فراهم می‌ساخت؛
خاستگاه فعالیتیِ تقریبا یکسان این دو، زمینه‌ی مراودات و گفتگوها و ارتباطات گسترده‌ای برای ایشان فراهم ساخته بود به‌طوری که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در خاطراتشان از جلسات گفتگو و مباحثه‌ی محدود دو و چندنفره با حضور دکتر شریعتی سخن می‌گویند. طبیعتا این جلسات به شناختی دقیق‌تر از نظام فکری دکتر شریعتی می‌انجامید؛
معظم‌له ارتباط گسترده‌ای با اقشار دانشگاهی داشته و دارند و جریان‌سازی و شورآفرینی دکتر شریعتی در این قشر برای پیوستن به مبارزات انقلابی را از نزدیک و میدانی در جریان بودند.
ایشان بین شریعتی به‌عنوان یک متفکر و شریعتی‌دوستان یا کسانی که از نام و فکر شریعتی، سوء‌استفاده می‌کردند و می‌کنند تفکیک می‌کردند و آن را به پای فکر و شخصیت شریعتی نگذاشته و اصولا اندیشه‌ی شریعتی را مقتضی خروجی‌هایی از جنس برداشت‌های گروه فرقان نمی‌دانستند.
شاید همین زمینه‌هاست که دیدگاه‌های ایشان را نسبت به شریعتی، با نگاه و برداشت خوانندگانی چون صاحب این خامه، همراه با تحسین و تمجید و اظهار علاقه‌ی ضمنی و تلویحی کرده است.
شاید مطالبی از جنس پیوند زیر، بتواند برداشت یادشده را برای دیگران نیز تدارک ببیند و تایید کند.👇

https://hawzah.net/fa/Discussion/View/52815

 

بزرگان دیگری نیز از متقدمین بوده‌اند که همین شیوه را در برابر دکتر شریعتی و آثارش در پیش گرفته، او را در مقام مسلمانی معتقد و البته اندیشمندی ممکن‌الخطا مانند دیگر اندیشمندان حوزه‌ی علوم انسانی و اسلامی می‌دیدند. آیات عظام: علی مشکینی، مهدوی کنی، منتظری و هاشمی رفسنجانی از این گروه هستند.

از متاخرین و معاصران نیز فرهیختگانی هستند که نقد علمی شریعتی و آثارش را مورد توجه و تاکید قرار داده‌اند؛ حجت‌الاسلام شیخ حسین انصاریان و حجت‌الاسلام دکتر خسروپناه که اکنون دبیری شورای عالی انقلاب فرهنگی به‌عنوان بالاترین رکن سیاست‌گذاری فرهنگی کشور را برعهده دارد در این زمره‌اند.

خسروپناه، شریعتی را اندیشمندی برخوردار از منظومه‌ی فکری مشخصی می‌داند که از او شخصیتی ممتاز و متمایز ساخته و باید با شناخت روشمند این منظومه، در مورد او  داوری کرد. به نظر خسروپناه، مهمترین اشکال مخالفان و منتقدان شریعتی، برخورد گزینشی و گزینش‌گرایانه با اندیشه و آثار دکتر است. او تصریح می‌کند: "اینجانب با وجود نقدهای فراوان بر اندیشه‌های شریعتی به روشی مبانی برای تحلیل گفتمان فکری شریعتی باور دارم و رفتارِ ملایم بدون بیان اشتباهات شریعتی با بیانِ اشتباهات تاریخی شریعتی در مجامع عمومی با روش غیر ملایم را نمی‌پسندم و معتقد به نقد و تحلیل اندیشه‌های شریعتی با روش منطقی و ملایم در کنار معرفی امتیازات او هستم. مقام معظم رهبری نیز با این منطق پیش می‌رود."

امید که خداوند توفیق دهد زبان و بیان ما در حق دیگران به صدق و راستی رود تا دیگران نیز از ما به نیکی و راستی یاد کنند.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۱۴
تیر
۰۲

 

🖌نویسنده و محقق؛ دکتر مهدی مزینانی

هم‌زمانی تاریخ فوت با رویدادهای مهم تاریخی خصوصا مناسبت‌های دینی و تداعی عاقبت‌بخیری، دین‌داری و امید به سعادت اخروی از بازتاب‌های فرهنگ‌ اسلامی ایرانیان در سنگ‌نوشته‌های آرامستان‌هاست که مورد توجه مزینانی‌ها نیز می‌باشد.مزینانی‌ها این معنا را چنین باور کرده‌اند:

خواهی که مومن پاک شوی
پنج‌شنبه بمیری، جمعه در خاک شوی

از ایامی که در راستای این تفکر مورد توجه مزینانی‌هاست اعیاد بزرگ غدیر و‌ قربان، شب‌های قدر و ایام تاسوعا و‌ عاشوراست.

هر یک از اینها در مزینان، آیین‌ها و مناسکی دارد اما بی‌تردید مهمترین مناسبتی که مزینان در دیار سربدارن به آن شهره و‌ نامبردار شده، آیین‌های عاشورایی به‌ویژه مراسم تعزیه‌خوانی عاشوراست.

این رویداد، خود را در سنگ مزارها بیش از دیگر مناسک بازتاب داده و عناوینی چون تعزیه‌خوان، ایفاگرِ نقشِ ...، خادمِ...، سقایِ ...، علمدارِ ... بیان‌گر اهمیت و وزنی است که آیین یادشده (بجز ثبت میزان ارادت متوفی نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت صلوات الله علیهم اجمعین) در شخصیت‌سازی و جایگاه‌دهی به افراد از نگاه مزینانی‌ها دارد. داستان‌ها، حکایت‌ها و روایت‌ها و تعبیرهایی که گاه بِجدّ و گاه به‌ طنز، درباره‌ی علاقمندی و گاهی تعصب افراد برای تصدی نقش و نقش‌آفرینی‌ در آیین‌های عاشورایی، در محافل و‌ مجالس، ارایه می‌شود می‌تواند برآمده از همین نگاه و جایگاه آیین‌های یادشده در تحلیل موقعیت اجتماعی - مذهبی افراد باشد.

آرامستان مزینان از جهت فضای ارتباطی نیز شایسته‌ی بررسی و ژرف‌اندیشی است. آرامگاه‌ها، خانوادگی هستند اما حصار آنها، سخت و مشخص نیست. مرزهایی نامحسوس، که دانشِ نسب‌شناسی مزینانی‌ها آن را تعریف و روشن کرده و به رسمیت می‌شناسد حریم آرامگاه‌های هر خانواده را روشن می‌کند. البته، نگاه مزینانی‌ها، مالکانه نیست و این تدفینِ درگذشتگانِ یک خانواده در آرامگاه‌هایی نزدیک به هم، بیان‌گر پیوندهای مستحکم خویشاوندی است که در محیط‌های کوچک(از نظر تعداد سکنه و گستره‌ی جغرافیایی و در نسبت با شهرها) می‌توان ردیابی کرد؛ مزیتی که در شهرها، محدودیت‌های جغرافیایی، تداوم آن را ناممکن ساخته است. دور نیست که با روند کنونی تدفین در آرامستان مزینان، این قواره‌بندی نیز تغییر پیدا کند. نکته‌ی درخور توجه اینکه، ظاهرا در تعریف مناسبات خانوادگی برای تدفین در قطعات خانوادگی، روابط نسبی نسبت به روابط سببی بیشتر در نظر گرفته می‌شود.

این نظام تدفین، تعاملات خانوادگی مزینانی‌ها در زندگی روزمره و‌ پیش از درگذشتِ متوفیان را به آرامستان نیز تسری داده و ارتباطاتی(دوستانه یا خویشاوندی یا همسایگی) که خانواده‌ها، پیشتر داشتند با آمد و شد زائرین اهل قبور به آرامگاه‌های خانوادگی یکدیگر و قرائت فاتحه، استمرار و تداوم می‌بخشد.

آرامستان مزینان، شبکه‌ی ارتباطی سکنه‌ی آن با دیگر واحدهای جغرافیایی را هم تاحدودی روشن می‌سازد. نام‌های خانوادگی مکان‌محور که روی سنگ آرامگاه‌ها ثبت شده مانند: کلاته‌ای، سویزی، داورزنی، غنی‌آبادی، چشامی، گفتی، فرومدی، نهالدانی، شهرآبادی، همت‌آبادی، بیزه‌ای و صدخروی، نشان می‌دهد گستره‌ی ارتباطی مزینانی‌ها با دیگر روستاهای همجوار، فراتر از تعامل و تبادل تجاری و کاری بوده و ارتباطات پایدارتری (عمدتا در ساختار ازدواج و بعضا مهاجرت) شکل گرفته است. لایه‌ی ژرف‌تر فرهنگی این واقعیت، می‌تواند قدرت سازواری و سازگاری مردم مزینان و سعه‌ی صدر ایشان در پذیرش مردمانی از فرهنگ و جغرافیای دیگر باشد که شاید این نیز، خود برآمده از موقعیت پیشین مزینان در جاده‌ی ابریشم و تقویت روحیه‌ی بازرگانی و کاسبی و مبادله در میان ایشان بوده است. لازمه‌ی فضای کسب و‌ کار و تجارت، مردم‌داری، حسن خلق، احیانا طبع و ذوق لطیف و شوخ‌طبعی است که هنوز هم رگه‌هایی از این ارزش‌ها را خصوصا در مزینانی‌های مقیم می‌توان دید و بخشی در همین رسانه با عنوان حکایت شیرین مردم شوخ‌طبع مزینان روایت شده است.

از جهت فضای ارتباطی، دو آرامگاه دیگر در خور توجه است: یکی آرامگاهی قدیمی با ساختار خشتی که گفته می‌شود از آنِ زائری بوده و نویسنده، زمانی که سنگ آن‌ خوانا بود نام اسفرورین (از روستاهای قزوین) را روی سنگ خوانده بود. هم‌اکنون متاسفانه این سنگ با گذشت زمان و فرسایش کامل، ناخوانا شده است و دور نباشد که این عنصر هویتی و‌ مستند تاریخی موقعیت تجاری و ارتباطی مزینان، بی رد و نشان شده و فراموش شود؛ دیگری، یادگار دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی(آرامگاه مرحومه بتول دزفولی) که دامن مهرنواز مردمان خطه‌ی کویر، او را دل‌بسته‌ی آنجا کرد.

✍️آنچه با همت شاهدان کویر مزینان و نظرات ارزنده‌ی مدیریت محترم آن، تقدیم نگاه مخاطبان و فرهیختگان شد گوشه‌ای از ناخوانده‌ها و ناگفته‌ها و نادیده‌های آرامستان مزینان بود. حکایت می‌تواند همچنان ادامه یابد اگر اهلش که دانش و تجربه و نگاه نافذی دارند نگارنده را شایسته‌ی آن بدانند که در گنجینه‌های ارزشمند تجربه و‌ خاطراتشان سهیم و شریک کنند.از آنچه درباره‌ی آرامستان مانده و می‌تواند درخورِ اندیشه‌ورزی باشد محورهای زیر است:
- خط‌شناسی و توصیف و تحلیل خطوطی که در سنگ‌نوشته‌ها بکار رفته؛
- اشعار و نثرهایی که برای انتقال معانی و پیام‌ها یا معرفی متوفی استفاده شده؛
- آیین‌های پذیرایی در آرامستان مزینان از گذشته تا امروز؛
- تعارفات و مجاملات و یادکردها از درگذشتگان از زبان بازماندگان و زائران اهل قبور؛
- شرح حال بزرگان مدفون در آرامستان خصوصا با محوریت توصیفاتی که از آنان بر سنگ مزار شده است(به‌ویژه در مورد مرحوم شیخ قربانعلی شریعتی که به فیلسوف و ادیب معرفی شده و معرفی آثار شفاهی یا مکتوب بجامانده از آن مرحوم)
و ...

آرامستان مزینان، شاید بجز نوشتن و بیش از آن، نیازمند تامل در مورد پیشنهادهایی از جنس زیر نیز باشد:
- تعریف قطعه‌ای از فضای کنونی آرامستان مزینان به نام «یادمان خادمان مزینان» با الگوگیری از سنگ‌های یادبود دوست‌داران مزینان و‌مزینانی‌ها و تخصیص به آنان که به قول استاد شریفی به دمی یا درمی یا قدمی یا قلمی، خدمتی برای آبادی آن دیار انجام داده‌اند و اکنون به حکم تقدیر، هم‌نشین خاکی بجز آرامستان مزینان شده‌اند تا مزینانی‌های همیشه‌قدرشناس، با یادی و‌ قرائت فاتحه‌ای، زحمات و‌ عشق و نقش آنان در معرفی و آبادانی مزینان را به‌عنوان جغرافیایی پر از افتخار، ارج نهند؛ گذشته از استاد محمدتقی شریعتی و معلم شهید دکتر علی شریعتی، برابر صلاحدید بزرگان، شاید کسانی چون سعید خان خواجوی را بتوان سزاوار چنین نکوداشتی دانست.
- تخصیص سالن شهدای مزینان که ظاهرا به‌اندازه‌ی هزینه‌ی انجام‌شده، استفاده نمی‌شود به حفظ و نگهداری سنگ‌های قدیمی آرامستان که فرسایش و باد و آفتاب، بسرعت آنها را گنجی ارزنده برای مزینان، تبدیل به پاره‌سنگ‌هایی بی‌ارزش و مزاحم می‌کند.

  • علی مزینانی
۱۱
تیر
۰۲

🖌نویسنده و محقق؛ دکتر مهدی مزینانی

✍️بخش اصلی و عمده‌ی کار سنگ‌تراشی آرامستان، بیرون از مزینان و عمدتا در سبزوار و گاهی تهران انجام می‌شود اما نهایتا این نگاه و دیدگاه و چارچوب فکری و ارزشی «مزینانی» است که دست به انتخاب می‌زند و به‌همین جهت سنگ‌ها می‌توانند بازتاب‌دهنده‌ی وضعیت فرهنگی مزینان باشند.

سنگ‌های قدیمی که شاید تا حدود دهه‌ی پنجاه و شصت، استفاده می‌شدند بخشی از سطح آرامگاه را می‌پوشاندند و اطلاعات و‌ نمادها،کمینه و حداقلی بودند؛ غالبا تاریخ ولادت نداشتند و نام‌خانوادگی، کمتر درج می‌شد و در تاریخ فوت به سال یا گاهی ماه بسنده می‌شد و کمتر روز وفات را می‌نوشتند. شاید دستی‌بودن تراش سنگ و سختی آن، اکتفاء به کمترین‌ها را بایسته می‌کرد. فناوری به سنگ‌تراشان آرامستان‌ها کمک کرده تا با توسعه‌ی سطح سنگ‌ها، هنرنمایی بیشتری داشته و خواسته‌های متقاضیان را بیشتر و بهتر و ظریف‌تر اجابت نمایند. بر همین پایه مشاهده می‌شود نمادها در گونه‌های آرامگاهی بعدی خصوصا وقتی جنس سنگ‌های قبور، انواع مرمر شد از جهت شماره و کیفیت، تغییراتی کرد از جمله اینکه نمادهای پیشین(مهر و شانه) به فراموشی سپرده شد.

یکی از نمادهای پر تکرار خصوصا در سنگ‌های مرمر مربوط به دهه‌ی شصت و هفتاد، طرح کتاب است که بر سمت راست آن تاریخ ولادت و در سمت چپ، تاریخ وفات نوشته شده است. کتاب، نمادی از اندوخته‌ها و آموخته‌های ماندگار و همراه متوفی در دنیا و سفر آخرت است؛ نقش‌هایی که او در دوره‌ی زندگی بر صفحه‌ی زمانه نگاشته و ثبت شده است؛ نامه‌ی اعمال و کارنامه‌ای که کرام‌الکاتبین، ریز و‌ درشت زندگی متوفی در دوره‌ی حیات را نگاشته و‌ ثبت کرده روز قیامت بر او می‌خوانند.

گاهی این نماد با شمع روشنی در سمت درج تاریخ ولادت و شمع خاموشی در سمت درج تاریخ وفات، همراه می‌شود تا دلالتی باشد بر روشنی چشم اطرافیان از ولادت و غم و اندوه ایشان از درگذشت متوفی.

طاق‌نماهای قوسی نیز در این سنگ‌ها دیده می‌شود با این تفاوت که در شکل هندسی سنگ‌ها نیست بلکه گاهی روی سنگ، با تراش خطوطی، طراحی شده؛ گاهی قاب‌هایی که برای نوشتن اطلاعات مختلف درون آنها طراحی می‌شود به شکل یادشده تراشیده شده؛ گاهی عبارت یا آیه‌ی بالایی سنگ، هلالی، طراحی و تراشیده شده و‌ گاهی چیدمان سایر نمادها مانند گل و گیاه و شاخه‌ی درخت، به شکل قوسی و‌ هلالی قرار گرفته است که تداعی معانی همه، یکی است و پیشتر تقدیم گردید.

گل‌هایی از انواع مختلف خصوصا لاله که اختصاصا برای بازتاب مفهوم شهادت است و‌ گل محمدی و شاخه‌های درخت و‌ گیاه نیز جایگاهی در این دوره دارند و خیلی محدودتر، کبوتر هم که نماد پرواز روحی پاک و بی‌آلایش به سوی خداست را می‌توان روی سنگ‌ها ملاحظه کرد.

سنگ‌های دهه‌ی هشتاد و نود عمدتا از این نمادها خالی است و جای آن را نوشته‌ها پر کرده است. شاید به این دلیل که سطح عمومی سواد جامعه، افزایش یافته و خط تصویری، کارکرد و فلسفه‌اش کمتر شده است هرچند امروزه، دوباره، فرصت کم و کوتاهی زمان به‌ویژه در فضای مجازی، خط تصویری و بصری را در قالب شکلک‌ها و ایموجی، وارد زندگی اجتماعی کرده و دور نیست که در آینده‌ای نزدیک، سنگ‌های آرامستان‌ها با این زبان پیام‌ خود را ماندگار کنند.

چند روندِ کلانِ فرهنگی جامعه، روی آرامستان‌ها و از جمله آرامستان مزینان، تاثیراتی خرد و کلان داشته‌اند:
_ رشد سطح سواد جامعه و البته مزینان را می‌توان دلیلی برای کاهش نقش نمادها در سنگ‌های آرامستان دانست؛
_ رشد سطح سلامت و بهداشت عمومی مزینان نیز احتمالا یکی از دلایل کاهش مرگ و میر نوزادان و در نتیجه بدونِ کارکردشدنِ «قبرستان بچّه‌ها» و فراموشی آن شد؛
_ «سیاست‌های پاسداشت زبان فارسی» هم اثرات خود را روی سنگ‌های آرامگاهی گذاشته و سطح سنگ‌های آرامستان، گستره‌ای برای کاربست زیبایی‌های زبان فارسی شده است.

سنگ‌‌نوشته‌های نخستین مزینان، آکنده از واژه‌های عربی همچون «هذا(این)» «مرقد(آرامگاه)»، «بنت(دختر)»، «ابن(فرزند)»، «فوت/وفات» و تاریخ‌های هجری قمری است اما در سنگ‌نوشته‌های جدیدتر، فارسی‌نویسی، بیشتر و بلکه غالب است.
برای نمونه، در سنگ‌های قدیمی، تاریخ زندگی متوفی، بیشتر با تک‌واژه‌ی تاریخ«فوت/وفات» آن هم به شکل سال قمری، درج می‌شد، و کمتر با جفتِ خود یعنی تاریخ ولادت همراه بود، در سنگ‌های جدیدتر، ضمن اینکه با هم‌زاد خود یعنی تاریخ ولادت جفت شده و هردو با تفصیل به روز و ماه و سال خورشیدی و احیانا ذکر مناسبتی ویژه چون عیدی فرخنده یا رویدادی اسلامی و مذهبی، درج می‌شوند با بهره‌گیری از ادب فارسی، صورت‌های واژگانی گوناگون و البته خوش‌آهنگ‌تری پیدا کرده است. جفت‌هایی چون:
بهار/خزان؛ آغاز قصه او/آغاز غصه ما؛ اولین پگاه/آخرین نگاه؛ طلوع دل‌انگیز/غروب غم‌انگیز؛ آغاز/پرواز؛ آفریده/آرمیده؛ رحمت خدا/حکمت خدا.

این ساختارهای واژگانی گذشته از جنبه‌ی ادبی، می‌تواند دلالت و اشارتی به دگرگشت مفهوم مرگ و مردن داشته باشد. واژه‌ی وفات و فوت، کاملا دینی و دارای بارِ مذهبی است اما ساختارهای تازه مانند بهار و‌ خزان، این حقیقت زندگی را بیشتر، باری حسی و‌ محسوس می‌دهد. مرگ‌اندیشی دیگر فرآیندی عمیق و پر ابهام که نیازمند فهم عقلی یا دینی باشد نیست بلکه عالَم محسوسات و‌ تشبیهات، شاید بتواند بهتر آن را تداعی کند؛ شاید لایه‌ی عمیق‌تر این تغییر فرهنگی که خود را در دگرگونی ساختار واژه‌ها و ترکیب‌های مرتبط با وفات، نشان می‌دهد سازمانی و ماشینی‌شدن مرگ و‌ مردن باشد. روزی در مزینان، مردم و به‌ویژه نزدیکان، اصطلاحا صفر تا صد فرآیند مرگ را مدیریت می‌کردند و در این میان، خرد و کلان از نزدیک، شاهد این فرآیند بوده و فهمی نزدیک و شهودی از آن پیدا می‌کردند اما اکنون سفرِ آخرتِ غالبِ افراد، جایی بیرون از حوزه‌ی مدیریت و نگاه عامه اتفاق می‌افتد: بیمارستان؛ آمبولانس؛ سالن‌های تطهیر و ... . فرآیند جدید، آنچه را می‌شد دید و نامحسوس، آموخت، از چرخه‌ی آموزش دیداری دور کرده و فهم و‌ درکش را نیازمند تشبیه به محسوسات کرده است.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۰۱
تیر
۰۲

🖌نویسنده و محقق؛ دکتر مهدی مزینانی

✍️معماری آرامگاه‌های آرامستان نیز دربرگیرنده‌ی ارزش‌های فرهنگی و البته دگرگونی‌های فرهنگی خرد و کلان مزینان است. به جهت مصالح مورد استفاده در معماری آرامگاه‌های موجود، چند نسل می‌توان را شناسایی کرد:
نسل اول آرامگاه‌ها، خاکی بوده و نهایتا با سنگ‌قبری در ابعاد حدودی 20 تا ۲۵ سانت در ۴۰ تا ۵۰ سانت، هویت متوفی را برای سالیانی، مشخص و ماندگار می‌کرد. شرایط آب و هوایی مزینان که هر چیزی حتی سنگ در برابر فرسایندگی آن، امان ندارد و البته تغییر نسلی، که پیوند با گذشته را بیش از دو تا سه نسل زنده نگه نمی‌دارد و تنها فرصت احتمالی نگهداری و تعمیر آرامگاه‌ها توسط نسل‌های بعدی را می‌سوزاند این آرامگاه‌ها را بسرعت، هم‌سطح زمین ساخته و «فراموشی»، این ترس بزرگ انسان را دامن‌گیر آنها می‌کند. از این گونه، موارد اندکی در آرامستان‌ وجود دارد که گرد گذر زمان آنها را فرسوده و کم‌رونق کرده است. شاید تعبیر مزینانی‌ها از آیین نکوداشت و یادبود و زیارت درگذشتگان در آرامستان به «رفتن سرخاک» برآمده از همین دوره باشد که مرگ و‌ خاک، بیشترین پیوند و تداعی را با هم داشته‌اند. این تعبیر البته با باورهای دینی که برآمدن و برشدن آدمی را از خاک و در خاک می‌داند نیز هم‌گونی بیشتر و بهتری داشته و نسبت به نام‌هایی چون قبرستان و آرامستان، دلالت بیشتر و بهتری بر معنای دینی مرگ و مردن داشته است.

نسل دوم احتمالا آرامگاه‌هایی است که با خشت‌های پخته و مربع‌شکل بنا شده و در هماهنگی با یادگارهای بزرگ فرهنگی مزینان یعنی کاروان‌سرا و آب‌انبار و مسجد بلال و ... بوده است. مانایی این آرامگاه‌ها بیشتر بوده و تعداد بیشتری از آنها در برابر گذر زمان مقاومت کرده و ماندگار شده است. از چند مورد باقی‌مانده با این مصالح، یکی از آنها در بالاسر، هلال‌گونه، طراحی و‌ چیده شده که در مقایسه با شکل هندسی اکثر قریب به اتفاق قبور یعنی مستطیل(مکعب‌مستطیل) می‌تواند بی‌معنا نبوده و دلالتی دینی بر ایمان و‌ تعبد متوفی داشته باشد.

آرامگاه‌های سیمانی و موزاییکی هم در دوره‌هایی نزدیک یا هم‌زمان با آرامگاه‌های خشتی قابل مشاهده است.

این گونه‌های آرامگاهی، در چند چیز مشترک هستند از جمله به‌نظر نمی‌رسد حتی نوع موزاییکی آن، تداعی‌کننده‌ و دلالت‌کننده‌ی تجمل و ثروت و دارندگی بوده باشد بلکه ظاهرا تلاش برای ماندگاری آرامگاه و تداوم یاد و‌ نام متوفی و حفظ هویت و‌ طولانی‌‌ترکردن پیوند نسلی اهمیت بیشتری داشته است؛ دیگر اینکه، عمدتا  سنگ آرامگاه، بخش مجزایی از آرامگاه بوده و در ابعادی کوچک‌تر از سطح آرامگاه، روی آن قرار می‌گرفته یا بعضا نصب می‌شده که به‌دلیل کوچکی ابعاد، تنها برخی اطلاعات کلی از فرد مدفون را در بر دارد.

تقریبا از اواخر دهه‌ی شصت و اوایل دهه‌ی هفتاد که فضای فرهنگی کلی جامعه‌ی ایرانی تغییر کرد و گرایش به تجملات و نمایش ثروت افزایش یافت آرامگاه‌های آرامستان مزینان نیز تحت تاثیر قرار گرفتند البته شاید وابستگی مزینان در این بخش به کلان‌شهرها باعث شد فرهنگ شهری، خود را غالب و چیره نماید هرچند نوع ساختمان‌هایی که بتازگی در مزینان برپا می‌شود نشان می‌دهد گرایش به این سمت، چندان هم بدون اراده و‌ ناخواسته نیست. این هزینه‌ها در آرامگاه، اگرچه نشان‌دهنده‌ی احترام و‌ تکریم درگذشتگان از سوی بازماندگان و احیانا ادای دین ایشان برای جبران آنچه باید می‌کردند و فرصت انجامش را نیافتند می‌باشد گاهی از سوی عامه‌ی مردم به توان‌ مالی و ثروت بازماندگان هم تفسیر می‌شود.

از این پس، سنگ‌های مرمر در ضخامت‌های متفاوت مورد توجه قرار گرفتند و امروزه سنگ‌های گرانیتی سیاه و سفید اصطلاحا در بورس هستند. این سنگ‌ها با سطح قبور، هم‌اندازه بوده و صفحه‌ای گسترده‌تر برای نگارش و طراحی فراهم می‌نماید و از همین‌رو نمادها و معناهای بیشتری را در بر دارد که می‌تواند بخشی از حسرت ما در مورد گذشتگان خود و‌ گذشته‌ی مزینان را برای آیندگان جبران نماید.

نمادها در شناخت باورهای فرهنگی بسیار مورد توجه هستند. نمادهایی که رو‌ی سنگ آرامگاه‌های آرامستان مزینان به‌کار رفته‌اند از گذشته تا امروز تفاوت‌هایی کرده‌اند.

آرامگاه‌های خاکی و بعضا خشتی و موزاییکی که بازسازی نشده‌اند سنگ‌هایی روی آنها نصب یا قرار داده می‌شد که دو نشانه‌ی اصلی را در پایان سطور و‌ خطوط مربوط به معرفی شخص متوفی، داشتند: یکی شانه و دیگری دایره‌ای که نماد مهر نماز بوده است.

مهر نماز بیان‌گر مومن‌بودن و اهل عبادت‌بودن شخص متوفی بوده است و شانه، نشانه‌ی پاکیزگی و توجه متوفی به طهارت. برای درگذشتگان مرد، شانه‌های یک‌سو (دارای دندانه‌هایی در یک‌طرف) و برای بانوان، شانه‌های دوسو(دارای دندانه‌هایی در دوطرف) طراحی می‌شد(این نکته، برداشت دوست گرامی جناب آقای علی مزینانی حسین است که زمانی مطرح کرد و البته مطلب درستی هم می‌باشد).
در یکی از سنگ‌های باقی‌مانده، بجز این دو‌نماد، تصویر آبری یا آبزی یا ابریق هم تراشیده شده که می‌تواند نماد مهمان‌دوستی و خوان‌داری متوفی باشد هرچند کاربرد این ابزار برای شستشو، تداعی معنای طهارت و‌ پاکیزگی را دور از ذهن نمی‌کند البته اگر تصویر شانه در کنارش نمی‌بود چرا که دو نماد با یک‌معنا معمولا در یک قاب استفاده نمی‌شود از سوی دیگر، روی سنگ دیگری، در کنار آبریز، دو جام پایه‌دار هم طراحی شده که معنای سفره‌داری و میهمان‌دوستی را در این نماد تقویت می‌کند.

نماد دیگری که در سنگ قبرهای قدیمی‌تر،  در طراحی هندسی سنگ‌ها استفاده می‌شده، طاق‌نمای قوسی یا همان شکلی است که در ساخت محراب، طراحی ضریح، معماری اماکن متبرکه و مانند اینها، بسیار استفاده می‌شود. در این طراحی، ضلع پایین و دو ضلع کناری سنگ، صاف تراشیده می‌شود و ضلع‌های کناری در یک‌چهارم بالایی، در مسیری قوسی رو به نقطه‌ی یکسانی می‌گذارند و جایی برتر و بالاتر از همه با هم تلاقی می‌کنند.

این طراحی در معماری واجد مفاهیم عرفانی و فلسفی نغز و پرمغزی است و در کل بر اعتقاد اسلامی به حرکت صعودی انسان به سمت مبدا هستی و خداوند یگانه که برتر و بالاتر از هرچیز و هر کسی است دلالت دارد. البته چون تصویری از در و دروازه را در ذهن می‌آفریند بکارگیری آن در آرامستان می‌تواند نشانه‌ای از  ورود به اولین منزل در سفر به سرای دیگر باشد.
نمادها در سنگ‌های بعدی توسعه و تنوع یافتند.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۲۷
خرداد
۰۲

🖌نویسنده و محقق؛ دکتر مهدی مزینانی

✍️دگرگونی‌های فرهنگی یعنی تغییر در معماری، آداب، رسوم، ارزش‌ها و بطور کلی، سبک زندگی، یکی از ویژگی‌های دوران معاصر است که مزینان نیز از آن برکنار نمانده و هر شخصی که تجربه‌ی چند دهه و حتی چند سال، فاصله‌گیری مکانی از مزینان را داشته این تغییرات را می‌تواند گواهی داده و برشمارد. توجه به این تغییرات از جهاتی بایسته است از جمله اینکه گذر زمان، بخش زیادی از آنچه بوده را اگر ثبت در حافظه‌ی تاریخی نشود به یغما برده و نام و نشانی از آن بر جا نخواهد گذاشت از این‌رو نیاز و بلکه واجب است اکنون که تلاش‌های رسانه‌ای دلسوزان مزینان از جمله شاهدان، زمینه و فرصت ثبت و مانایی «امروز ما» را فراهم نموده، از آن بهره برد به این امید که فضایی برای گفتگوی بیشتر و استفاده از دانش و تجربه‌های همشهریان فرهیخته در تکمیل و رفع نقیصه‌ی این نوشتار کوتاه، فراهم شود و اگر آیندگانی خواستند از مزینان بیشتر بدانند دستمایه‌ای فراتر از خاطرات و ذهن‌نگاره‌های بزرگان و سالخوردگان در دست داشته باشند؛ میراثی که ما از آن محرومیم و بر آن متاسف!

شاید یکی از اماکنی که بیشتر و بهتر بتوان ریخت فرهنگی همراه سیر دگرگونی فرهنگی مزینان را در آن دید آرامستان مزینان باشد؛ مکانی که «قداست»، سهم بسزایی در نگهداشت بخش‌های تاریخی آن داشته و بخشی از فرهنگ گذشته‌ی مزینان را به تصویر می‌کشد.

نخستین نکته‌ی شایسته‌ی توجه در آرامستان مزینان، دوپاره‌بودن آن است؛ بخشی از آرامستان که وسعت کمتری دارد در ارتفاعی بالاتر در قسمت شمالی و‌ بخش دیگر آن با ارتفاعی کمتر در قسمت جنوبی است. مرز میان این دو‌بخش، مسیر خروجی عمدتا ساکنین قسمت جنوبی و شرقی مزینان به سمت کاریز و‌ صحراست. این ویژگی یعنی دوبخشی‌بودن در موارد دیگری هم قابل مشاهده است از جمله: بازار، قلعه‌ی مزینان را از گذشته تا امروز به دو بخش یا به‌تعبیر مزینانی‌ها، «بدن»، تقسیم کرده که بیشتر در مراسم و دعوت به مجالس کارکرد دارد؛ صحرای مزینان دو بخش علیا و سفلی دارد که البته بیشتر، برآمده از تفاوت سطح زمین است؛ تکایای بالا و‌ میان هم شاید اتفاقی نبوده و‌ برآمده از تلاش مردمان دو منطقه‌ی نسبتا متمایز مزینان برای برخورداری از مکانی اختصاصی برای گردهمایی و برگزاری مراسم دینی بوده باشد؛ در کنار مسجد جامع، مسجد صاحب‌الزمان عجل‌الله فعال بوده و‌ در ایام محرم، عزاداران در دو‌ نقطه برای عزاداری تشکیل دسته می‌دهند هرچند نهایتا به سمت جایگاهی واحد حرکت می‌کنند. برخی تقسیمات غیررسمی دیگر از جمله بالا و‌ پایین مزینان که عمدتا با محوریت مسجد جامع شناخته می‌شود نیز در زندگی اجتماعی و‌حتی اقتصادی مزینانی‌ها نقش‌آفرین است. این موضوع را در فرهنگ مزینانی‌های مهاجر نیز می‌توان ردیابی کرد. مهدیه و حسینیه قمر بنی هاشم مزینانی‌های مقیم تهران که فاصله‌ی زیادی با هم ندارند نمادی از این فرهنگ می‌تواند باشد.

البته فعلا بحث در خوبی یا بدی، هدفمندی یا اتفاقی‌بودن این وضعیت نیست و لزوما بنا و‌ مبنایی که در هر مورد از موارد یادشده، عامل دوپارگی و دوبخشی‌بودن، بوده در مورد آرامستان مزینان نمی‌تواند صادق باشد اما در هر حال و در مجموع می‌تواند سوالاتی را مطرح نماید از جمله اینکه آیا اینها به خاطر گستردگی جمعیت مزینان و برای مدیریت بهتر آن بوده است؟ آیا این مرزبندی‌ها، ناخواسته و‌ ناآگاهانه، یکپارچگی و‌ هم‌افزایی و در نتیجه تلاش‌های دلسوزان مزینان را به چالش نمی‌کشد و‌ مدیریت عمرانی و اجتماعی آن را با مشکل همراه نمی‌کند؟

✍️گذشته از دوبخشی‌بودن، مکان قرارگیری آرامستان نیز درخور توجه است. زمین فعلی موقوفه است اما احتمالا ابتدا ممان آرامستان جانمایی شده و سپس وقف شده است در هر حال جانمایی آرامستان در مکان فعلی، اگر مسبوق بر موقوفه‌بودن بوده باشد یا به‌اقتضای وقف زمین برای آرامستان، این مکان از سر الزام، برای تدفین اختصاص یافته باشد دربرگیرنده‌ی کارکردهای فرهنگی و اجتماعی شایسته‌ی توجهی است از جمله:مکان کنونی آرامستان به مظهر قنات نزدیک است و احتمالا تسهیل انجام مناسک تدفین مردگان به‌ویژه برای شستشو در تعیین این محل بی‌نقش نبوده است.

این مکان، فاصله‌ی معقولی با منطقه‌ی مسکونی مزینان و قنات داشته و دارد؛ نه چسبیده به بخش مسکونی روستاست که امنیت روانی و‌ زیست روزمره‌ی زندگی را دچار اختلال کند و نه هم‌جوار قنات است که از جنبه‌ی بهداشتی، محل ایراد باشد. غسالخانه نیز در فاصله‌ی مناسبی از آرامستان بنا شده بوده، به‌گونه‌ای که در زمان فعال‌بودنش، انتقال آرام و‌ همراه با تأنی متوفی به آرامگاه ابدی را به‌عنوان یکی از دستورها و آیین‌های شرعی، ممکن می‌کرده است.

نکته‌ی شایسته‌ی دیگر برای جانمایی آرامستان، قرارگیری آن در مسیر دو شاهراه اصلی اقتصاد کشاورزی و دامپروری مزینان است. این هم‌جواری با تداعی همیشگی مرگ و آخرت، روح دنیاگرایی و زیاده‌خواهی را که کار اقتصادی و دنیوی ممکن بود در برخی تقویت کرده و مهارناپذیر کند، تربیت و تعدیل می‌کرد و یاد خدا و توکل بر او و استعانت از او را تقویت.گذر شاهراه‌های یادشده، یکی از میانه و‌ یکی از کنار آرامستان، فرصتی برای عابران، خصوصا در گذشته که پیاده یا سوار بر چارپا، به سوی کاریز و صحرا، راه می‌پیمودند فراهم می‌کرد تا از یک‌سو یادی از گذشتگان، چه بستگان و چه همسایگان و‌ چه همشهریان کرده و به فاتحه‌ای آنها را میهمان کنند و از سوی دیگر، گذرابودن عمر، فنای دنیا، نزدیکی و پیش‌بینی‌ناپذیری مرگ را به خود و همراهان احتمالی، یادآور شده روح و ضمیر خود را صیقل دهند.

بی‌شک، بخشی از صفا و سادگی و اخلاص و ارزش‌های والای اخلاقی که در نسل‌های قدیمی‌تر مزینان، فراوان دیده می‌شد برآمده از همین گذرگاه معرفتی و اخلاقی بود.امروزه با تغییر کاربری مظهر قنات به مکانی تفریحی که اقتضای سرخوشی و‌ خوش‌بودن دارد همراه با تغییر رویه‌های تردد در مسیرهای یادشده که بیشتر، موتوری و خودرویی و همراه با سرعت است، آن فرصت ارزنده برای مرگ‌اندیشی را کم‌رنگ ‌و کم‌رونق کرده است.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی