گلواژه شعر مزینان(10... عبداله محمدی مزینان
يكشنبه, ۴ تیر ۱۴۰۲، ۱۰:۴۰ ق.ظ
🌴خاک امید
دشمنان حاضر ولی از یار غیبت مانده است
بار خود را بست و رفت از او مصیبت مانده است
واژه های نا مناسب هست ، اما بهتر است
این که در دل جای خالی از محبت مانده است
تحفه گر دشمن بیارد یادگاری ،عاقبت
باز می بینی که از این قوم نکبت مانده است
یاوه گو را گو که بس کن عمر را دادی ز کف
بی خرد دیگر چه وقتی بهر صحبت مانده است
دم به دم مرغ سحر در گوش من نجوا کند
مرغ شوم شام هست ،او از چه بابت مانده است
خاک امّید مرا با نا سرشتند از ازل
عاشقان دیگر مگر در سینه رغبت مانده است؟
داده ای بر باد ای فریاد عمر خویش،با
این دعا هایی که بر لب بی اجابت مانده است
🌹شاعر؛ عبداله محمدی مزینان (فریاد خراسانی)