پرونده 37/ یادنامه سالگرد دکتر علی مزینانی شریعتی / بخش پایانی
مزینانی بودن به دکتر شریعتی و فرزندانش کمک کرد
دکتر علی شریعتی از بزرگترین مشاهیر منطقهسبزوار بزرگ و به ویژه شهرستان داورزن است که در سال 1312 در کویر تاریخی مزینان که آن زمان از توابع شهرستان سبزوار بود ، متولد شد و نام زادگاهش به عنوان نام خانوادگی او در شناسنامه اش ثبت شد.
فامیل او اما بعدها در زمانی که به شهرت دست یافت، نزد عموم مردم به شریعتی معروف شد.
هر چند خود شریعتی در بعضی کتاب هایش خود را سبزواری ، سبزوارزاده ، سربداری ، خراسانی و ... نیز معرفی کرده است. (منبع1) ، (منبع2) اما از بین همه این نام ها چنان که گفته شد، مزینانی در شناسنامه اش ثبت شد و شریعتی شهرت عمومی پیدا کرد.
همین موضوع ساده در آخرین سال زندگی ، کمک زیادی به شریعتی کرد تا بتواند در شرایط خفقان ساواک که می خواست مانع خروج او از ایران شود، به راحتی پاسپورت خود را دریافت نماید.
در واقع مزینانی بودن به شریعتی کمک کرد تا مأموران رژیم شاه که طبق قانون موظف شده بودند مانع از خروج فردی به نام علی شریعتی یا علی شریعتی مزینانی شوند، به راحتی پاسپورت علی مزینانی را صادر کنند و بدین ترتیب هجرت انقلابی این معلم مبارز به خارج از کشور ، با موفقیت رقم بخورد.
اما افسوس که مدت کوتاهی بعد از هجرت شریعتی از ایران ، روح او نیز از این جهان فانی هجرت کرد و یادش برای همیشه در خاطره ایرانیان ماندگار شد.
خبرگزاری ایسنا مدتی قبل ، مشروح جریانات هجرت شریعتی از ایران و سپس درگذشت مشکوک او را منتشر کرده است که اسرارنامه در ادامه به مناسبت نزدیک شدن به سی و هفتمین سالروز درگذشت این معلم بزرگ ایران به انتشار مطلب کامل ایسنا می پردازد:
در مورد هجرت شریعتی در سال پایانی عمرش (۱۳۵۶) به اروپا و مرگ مشکوکش سؤالهای فراوانی در جامعه وجود دارد. با ارجاع به چندین سند سعی کردهایم تا حدی این ابهامات را برطرف کنیم.
به گزارش ایسنا، سایت تاریخ ایرانی به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دکتر علی شریعتی نوشت: پوران شریعترضوی همسر علی شریعتی در کتاب «طرحی از یک زندگی» مقدمات سفر همسرش را اینچنین شرح میدهد:
«پروندههای علی در ساواک تحت عنوان علی شریعتی و یا علی شریعتی مزینانی طبقهبندی شده است. حتی مدارک تحصیلی علی در ایران و فرانسه، احکام اداریاش در وزارت فرهنگ خراسان و دانشگاه فردوسی مشهد همه به نام علی شریعتی یا علی شریعتی مزینانی صادر شده است. در حالی که نام خانوادگی علی طبق شناسنامه مزینانی بود و نه شریعتی و یا شریعتی مزینانی. ضمن اینکه پاسپورت قبلی علی نیز به نام مزینانی یعنی نام خانوادگی واقعی علی صادر شده بود. قرار بر این شد که علی به من برای اخذ گذرنامه خودم رضایتنامه و برای بچهها وکالت بدهد اما پیش از آن برای گذرنامه خودش اقدام کند تا مشخص شود که موفق به دریافت آن میشود یا نه. تصمیم گرفتیم که کلیه اقدامات اداری برای درخواست گذرنامه علی به عهده من باشد و او به هیچوجه به اداره مذکور مراجعه نکند زیرا امکان داشت کسی او را بشناسد.
در آن زمان یکی از شرایط اخذ گذرنامه برای افراد بازنشسته وجود یک ضامن معتبر بود یعنی یک کارمند شاغل میبایستی ضمانت فرد بازنشسته را به عهده میگرفت که طرف موظف به بازگشت به کشورش باشد. بنابراین من چون کارمند شاغل آموزش و پرورش بودم طبق قانون میتوانستم ضمانت همسرم را بر عهده گیرم.
ابتدا از آموزش و پرورش منطقه 13 تهران تاییدیه گرفتم که شاغل هستم، بعد با علی به کلانتری منطقه محل کارم رفتیم، خوشبختانه ضمانت مرا پذیرفتند. سپس سایر مدارک لازم را تهیه کردم و به اداره گذرنامه رفتم. در آنجا به بخش حرف میم مراجعه کردم. با اکراه مدارک را از من گرفتند زیرا خود درخواستکننده بایست مدارکش را تسلیم میکرد ولی در آن ایام به طور کلی برای گرفتن مدارک زیاد سختگیری نمیکردند. با این همه مامور مربوطه تاکید کرد که برای گرفتن پاسپورت خود شخص بایست مراجعه کند.
چهارشنبه بعد به اداره گذرنامه رفتم و شناسنامه خودم و احسان را هم همراه بردم و به مامور مربوطه گفتم چون همسرم مریض است لطفا پاسپورت او را به من بدهید. ابتدا مقاومت کرد و من با اصرار و خواهش که همسرم بیمار است و ناتوان و … با نشان دادن شناسنامهها و آوردن دلیل و برهان و غیره توانستم پاسپورت علی را بگیرم. با هم برای خرید بلیط به شرکت هواپیمایی سابنا رفتیم و برای روز ۲۶ اردیبهشت یعنی ۴ روز بعد به مقصد بلژیک بلیط گرفتیم.»
صبح ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۶ شریعتی به همراه دو دوست آقای عبدالله رادنیا و همسرش به فرودگاه مهرآباد رفت.
شریعتی در نامهای که از بروکسل برای پسرش احسان (که آن زمان مقیم آمریکا بوده است) نوشت، دلایل سفرش به بروکسل را اینچنین توضیح میدهد: «من فعلا به بلژیک آمدهام به دو دلیل؛ یکی اینکه ویزا نمیخواست و دیگر اینکه کمی از خط سیر عمومی پرت بود و دور از چشم.» (با مخاطبهای آشنا)
بعد از اقامتی دو روزه در بلژیک شریعتی عازم انگلستان و شهر ساتامپتون میشود و در خانه پسردایی همسرش ساکن میشود. خبر خروج شریعتی کمکم در سطح شهر پخش میشود و واکنشهای ساواک آغاز میشود. از آغاز ماه خرداد تا بیستم خرداد ساواک هنوز از خروج شریعتی مطمئن نیست. از این تاریخ به بعد خروج او برای ساواک قطعی میشود و همسر شریعتی ممنوعالخروج میشود. اسناد ساواک این سردرگمی را از روزهای پایانی اردیبهشت تا ۱۸-۱۷ خرداد به صراحت نشان میدهد. اسناد همچنین نشان میدهد که تصور ساواک این است که شریعتی با نام جعلی محمدعلی مزینانی از ایران خارج شده.
از تاریخ ۱۸-۱۷ نامهای سارا شریعتی مزینانی، احسان شریعتی مزینانی و پوران (بیبی فاطمه) شریعترضوی را ممنوعالخروج اعلام میکند. مشخص است که باز هم نمیداند که فرزندان شریعتی همچون پدرشان پیشوند شریعتی را در شناسنامه ندارند و اگر قرار بر ممنوعالخروجی است باید با نام مزینانی ممنوعالخروج شوند. بر همین اساس است که فرزندان شریعتی (سوسن و سارا) علیرغم این حکم در تاریخ ۲۸ خرداد از ایران خارج میشوند. حتی معلوم است که مامورین اطلاع ندارند که احسان شریعتی یک سال پیش ایران را ترک کرده و مقیم آمریکاست.
سوسن و سارا پس از خروج از ایران، به پدرشان که در فرودگاه لندن منتظرشان است میپیوندند.
منبع : مجله اینترنتی اسرار نامه