شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
۱۳
دی
۹۸

✍️شاعر و ذاکر آل الله حجت الاسلام زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی که به مناسبت های مختلف اشعاری ماندگار سروده و برای شاهدان کویر مزینان ارسال می کرد پس از پیروزی مدافعان حرم بر نوکران آمریکایی شعری را در وصف سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و مدافعان حرم سرود که همان ایام منتشرشد اکنون به مناسبت شهادت این سرباز ولایت تقدیم می گردد:

 

بنازم نازِ شستت را که تو فرزندِ ایرانى
کیانى یا وزیرِ عالِمِ عصرِسلیمانى

تو اَندر عصر و نَسلِ خویش سپهدارى و سالارى
تو را از بهرِمظلومان خداوند کرده ارزانى

خَرَد گر داورى بنماید و وانگه دهد فَتوا
بگوید پیروِ مولاىِ خود محصولِ قرآنى

جهانِ کُفر و مُستکبِر شده سر گشته و حیران
بِگاهِ رزم در میدان بگفتند مردِ میدانى

سرانِ فتنه گر با ارتجاعِ مَنطقه امروز
پشیمان گشته اند سودى ندارد این پشیمانى

نمی دانم اَحزابست یا بَدر است یا خیبَر
همی دانم امیرِلشکرى و شیرِ یزدانى

شده جنگِ جهانى یک جهان عِصیان و هم طُغیان
بُوَد کاخِ سِیَه فِرعون بزرگ ابلیسِ شیطانى

صف آرائی نموده رو برو گردیده اند باهم
تمامِ کُفر و ایمان از یهودىّ و مسلمانى

صَفى از حیدریّون فاطمیّون داده اند تشکیل
زپاکستانِ اسلامىّ و نیروهاىِ افغانى

که تا آزادگردید خاکِ کشور هاى اسلامى
ز دستِ داعشِ ننگین و گُرگانِ بیابانى

بیادِ پاسدارانِ حریمِ حضرتِ زینب
هَماره رحمتِ رحمان بر اَرواحِ شهیدانى

اگرآنها نبودند هم گرفتارِستم بودند
در ایران شهروندانش خراسانىّ و تهرانى

جهادى هاى سورىّ و عراقیّون و افغانى
مبارک برشما پیروزى و اَلطافِ سبحانى

مبارک بر امام و رهبر بیدارایران باد
و هم بر مرجَعیَّت آیتِ عُظماىِ سیستانى

سرافرازاست یقین اى عسکرى سردار دین قاسم
همان سردارِ تاریخ ساز آقاى سلیمانى

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۰
دی
۹۸

حجت‌الاسلام والمسلمین هادی مزینانی، کارشناس مسائل شرعی و رئیس مرکز فرهنگی خانواده ناجا، در گفت‌وگو با ایکنا، به بیان نکاتی درباره ابعاد فقهی بیمه در اقتصاد اسلامی و دیدگاه فقهای مسلمان درباره این صنعت پرداخت و گفت: اگر بخواهیم نگاهی ریشه‌ای از نظر فقه اسلامی به صنعت بیمه داشته باشیم، خالی از لطف نیست که به عنوان مقدمه ورود به بحث، مروری بر تاریخچه بیمه درکشورمان داشته باشیم. بیمه صنعتی نوپا و جدید است و سابقه این قرارداد طرفینی که «بیمه» نام گرفته، اگرچه در غرب به ٤٠٠ سال قبل برمی‌گردد، اما رواجش ظرف ٢٠٠ سال اخیر است و بعد از صنعت بانکداری، دومین صنعت بزرگ اقتصادی دنیا است؛ به این معنا که از نظر سودآوری هم، گاه رتبه اول و گاه رتبه دوم است.

دیدگاه امام خمینی(ره) درباره بیمه

وی ادامه داد: از زمانی که این صنعت وارد کشورهای اسلامی شد، علمای برخی فرقه‌ها تحت عنوان ربا، غرر، قمار و اکل مال به باطل، به آن خدشه وارد کرده‌اند، اما اکثر علمای شیعه با تصحیح این قرارداد به عنوان عقد «قرارداد جدید» یا «عقود معین» مثل «هبه معوض» یا نوعی از ضمان و کفالت، آن را مطرح و مورد بررسی فقهی قرار داده‌اند.

رئیس مرکز فرهنگی خانواده ناجا یادآور شد: محل بحث اینجاست که اگر بیمه تحت عنوان مستقل باشد، برخی احکام و اگر تحت عقود باشد، احکام متفاوت دیگری خواهد داشت. از جمله مراجعی که بیمه را قراردادی مستقل دانسته‌اند، حضرت امام (ره) است که می‌توان ایشان را بنیانگذار این نگاه دانست.

تفاوت اساسی معاملات و عبادات

مزینانی در پاسخ به این سؤالی که گاه مطرح می‌شود که آیا حق داریم قرار داد جدیدی را به شرع اضافه کنیم؟ اظهار کرد: در پاسخ به این سؤال باید عرض کنم که باب معاملات یک تفاوت اساسی با باب عبادات دارد؛ چون عبادات را شریعت تأسیس می‌کند و به دست عرف نمی‌سپارد و اصطلاحاً توقیفی است، یعنی بعد از رسول خدا (ص) کسی نمی‌تواند مثلاً از رکعات نماز کم یا آنها را زیاد کند.

این کارشناس مسائل شرعی ادامه داد: درباره معاملات باید گفت که معاملات تأسیسی نیستند مثلاً مضاربه حتی قبل از اسلام هم، در روم باستان بوده و می‌توان گفت اختراع آن‌هاست که بیش از ٢٠٠٠ سال قدمت دارد و اسلام هم با تعیین شرایط خاصی آن را مورد تأیید قرار داده است. یا مثلاً قرار داد مرابحه، که اصالتاً ایرانی است و حتی تا عصر امام کاظم (ع) از واژه‌های فارسی در آن استفاده می‌شده است. مثلاً متداول بوده که در هنگام قرارداد اظهار می‌داشتند با ده درصد سود خریدم و به ١١ درصد سود می‌فروشم.

لازم‌الاجرا بودن قراردادها از منظر قرآن

وی افزود: این امور از جمله معاملاتی است که توسط عقلاً طراحی و بر شریعت عرضه می‌شود و گاه در شرع مورد قبول قرار می‌گیرد لذا برخی مراجع نیز قائل هستند که می‌توان متناسب با نیاز جامعه قراردادهایی انشاء کرده و با تطابق آن با موازین شریعت، از آن‌ها استفاده نمود که حضرت امام خمینی(ه) نیز چنین دیدگاهی دارد. سند بالادستی این نظر فقهی هم از «أوفوا بالعقود» در آیه «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَکُمْ بَهِیمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا یتْلَى عَلَیکُمْ غَیرَ مُحِلِّی الصَّیدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ یحْکُمُ مَا یرِیدُ؛ اى کسانى‌که ایمان آورده‏‌اید به قراردادهاى خود وفا کنید براى شما گوشت چارپایان حلال گردیده جز آنچه حکمش بر شما خوانده مى‌‏شود در حالى که نباید شکار را در حال احرام حلال بشمرید خدا هر چه بخواهد فرمان مى‏‌دهد.» (المائده/ ۱) گرفته شده است.

رئیس مرکز فرهنگی خانواده ناجا تأکید کرد: می‌دانیم که این آیه دلیل بر لازم الاجرا بودن قراردادهاست، مگر آن اموری که در شریعت، نفی آن وارد شده باشد. مستندات این دیدگاه از آیات و قواعد فقهی مرتبط مانند «أوفوا بالعهد» و «تجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ» در آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْکُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُمْ رَحِیمًا؛ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْکُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُمْ رَحِیمًا» (النساء/ ۲۹) و «الناسُ مُسَلَّطُونَ على أموالهم» یا «المؤمنون عند شروطهم» اخذ شده و سیره شارع و متشرعه در باب معاملات و ... همه مؤید همین مسائل هستند.

ضوابط فقهی درباره بیمه

مزینانی در پاسخ به این سؤال که در بحث بیمه آیا شرعاً مجاز به عقد قرارداد جدید، غیر از عقود سابق هستیم؟، تأکید کرد: در این مورد باید بگویم که از حدود ١٠٠ سال قبل که سید یزدی(ره) وارد این بحث شده، علما بعد هم قائل شده‌اند که اشکال ندارد و ماده ١٠ قانون مدنی هم آن را نافذ دانسته است، پس می‌توان بیمه را مشمول این قانون دانست.

این کارشناس مسائل شرعی با اشاره به شرایط فقه برای مبرا بودن بیمه از شبهات بیان کرد: اما آنچه به عنوان ضوابط فقهی درباره بیمه مطرح شده این است که مبرای از برخی موارد باشد که از جمله آن‌ها این است که «اکل مال به باطل نباشد» حال آنکه شبهه وارد کرده‌اند که شخص حق بیمه می‌دهد و اتفاقی هم رخ نداده است. لذا می‌شود اکل مال به باطل چون عوضی نداشته است. دوم اینکه «ضرر و ضرار نداشته باشد» که باز هم شبهه مطرح شده که اگر حادثه رخ ندهد شما ضرر می‌کنید و اگر رخ بدهد بیمه ضرر می‌کند.

بیمه غرری یا ربوی نیست

وی درباره دیدگاه برخی افراد مبنی بر غرری یا ربوی بودن صنعت بیمه نیز ادامه داد: برخی مدعی شده‌اند بیمه غرری است، چون اصل وجود آن معلوم نیست که حادثه رخ بدهد یا ندهد. همچنین گفته شده که قرارداد ربوی است چون بیشتر از آنچه داد‌ه‌ای، می‌گیری، حتی ادعای قماری بودن بیمه هم مطرح شده است، چون اگر حادثه رخ بدهد شما برده‌اید و گرنه باخته‌اید، اما اگر دقیق نگاه داشته باشیم متوجه خواهیم شد که بیمه جزیی از هیچ‌کدام از اینها نیست چون شرایط و حدود هرکدام در شرع به صراحت بیان شده و محل ابهامی باقی نمانده است.

امام خمینی(ره)؛ بنیانگذار نگاه مستقل به صنعت بیمه/ درآمد کدام بیمه مشمول خمس می‌شود

مزینانی درباره دلایل استقبال انسان‌ها از صنعت بیمه افزود: ناگفته نماند در پاسخ به این سؤال که چرا انسان‌ها به بیمه پرداختند؟ در گذشته چون زندگی‌ها ساده بود خیلی خسارت و تبعات در بر نداشت اما به مرور که زندگی‌ها پرهزینه‌تر شد، بحث نیاز به بیمه برای جبران حوادث به صورت جدی مطرح شد.

عناصر بیمه از منظر فقه

این کارشناس مسائل شرعی ادامه داد: پس می‌توان در تعریف صنعت بیمه به بیان عامیانه گفت که صنعتی است که پول‌ها را خُرد خُرد جمع کند و در زمان حادثه به صورت یکجا هزینه کند. قابل ذکر است که تقسیم‌بندی‌های مختلفی برای انواع بیمه به حسب شرایطشان بیان شده که از حوصله بحث فعلی خارج است.

رئیس مرکز فرهنگی خانواده ناجا با بیان اینکه بیمه دارای دقت زیادی است اظهار کرد: در یک نگاه کلی می‌گویم از منظر فقه، عناصر بیمه عبارت‌اند از «بیمه‌گر»، «بیمه‌گذار»، «حق بیمه» و «موضوع یا حادثه». جالب اینکه چون ساعت هم در بیمه درج می‌شود، می‌توان گفت بیمه جزو دقیق‌ترین قراردادهاست لذا اگر ماهیت بیمه را خوب ترسیم کنیم خیلی از اشکالات مرتفع خواهد شد.

دیدگاه شهید مطهری

مزینانی اظهار کرد: شهید مطهری معتقد است: قرارداد بیمه، تقابل دو مال نیست که ربا و غرر و ... شود بلکه تصویر آن باید روی امنیت بنا گذاشته شود؛ مثل اینکه امنیت اعتباری را می‌خواهیم و اجرت آن را می‌دهیم و مثل اینکه امنیت ظاهری را می‌خواهید و نگهبان استخدام می‌کنید. پس «عقدُ التأمین» می‌شود. مشابه این نگاه می‌‌توان عقد کفالت و ضمانت را مثال زد.

درآمد کدام بیمه مشمول خمس می‌شود

این کارشناس مسائل شرعی تصریح کرد: برای مثال، من یکسال حق بیمه می‌دهم و بیمه هم یکسال امنیت خاطر به من می‌دهد پس اکل مال به باطل نیست، ولو که تصادف رخ ندهد دقیقاً مثل اینکه اگر نگهبان استخدام کنید و دزد نیاید، آیا می‌توانیم مزد داده شده به نگهبان را پس بگیریم؟ رخ دادن حادثه و عدم آن هم مثل همین مسئله است.

مزینانی ادامه داد: در بیمه عمر هم عمدتاً در قالب معمولی و سرمایه‌گذاری عرضه می‌شود و معمولی آن مثل بیمه حوادث است که سه قسم شامل «بیمه حیات»، «بیمه وفات» و «بیمه مختلط» است که مرکب از دو نوع قبلی است و پرداخت‌ها هم طبق قرارداد می‌تواند دفعی یا تدریجی باشد.

رئیس مرکز فرهنگی خانواده ناجا در پایان گفت: نوع دیگر بیمه عمر از سنخ سرمایه‌گذاری است که ماهیت حادثه در آن نقش ندارد. بلکه ملاک مدت است و با انقضای مدت، نوبت شرکت بیمه می‌شود که پول بپردازد. ماهیت این بیمه‌ها سپرده‌گذاری بانکی و سرمایه‌گذاری و پس‌انداز است. همچنین لازم است بگویم که اگر بیمه از نوع تعهدی باشد، وجه دریافتی حکم درآمد دارد و مشمول خمس نیز می‌شود.

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۸
دی
۹۸

🌐 علی اکبر رضوانی پناه رییس شورای اسلامی مزینان با ابراز دلخوری از عدم واریزی مبالغ اعلام شده از طرف نمایندگان سبزوار بزرگ گفت: در این چند روز هیچ مبلغی برای کمک به دهیاری یا فضای سبز و مجتمع فرهنگی دکترعلی شریعتی به حساب دهیاری و شورای اسلامی واریز نشده است.

🔹رییس شورای اسلامی مزینان افزود: در حال حاضر برای آبیاری فضای سبز حدود 10 میلیون تومان بدهی اعلام شده که  اداره آب و فاضلاب شهرستان چندین بار برای قطع آن به مزینان آمده اند و اخطاریه فرستاده اند اما با صحبت هایی که توسط شورا و دهیاری انجام شد مهلتی را برای پرداخت بدهی منظور کرده اند.

🔹رضوانی پناه خاطر نشان کرد: پس از انتشار خبر کمک به دهیاری روستاهای سبزوار و داورزن  انتظار این بود که به مزینان هم مبلغی  کمک می شد و علی رغم دریافت خبر کمک 50میلیونی از طرف یکی از نمایندگان هنوز هیچ اتفاق خاصی رخ نداده و مسئول دفتر ایشان هم پاسخ مطمئنی نسبت به این قضیه ندادند.

🔹رییس شورای اسلامی در خصوص آسفالت جاده مزینان به داورزن که به یک تراژدی تاریخی تبدیل شده اظهار داشت: همین امروز با مسئولین اداره راه شهرستان سبزوار تماس گرفتم و گفتند در زمستان آسفالت انجام نمی شود اما سعی می کنیم باقیمانده تعریض را ادامه دهیم .

🔹وی تأکید کرد: ما به هیچ وعده ای دلخوش و خوشبین نیستیم مگر آن که کار انجام بشود و به چشم خودمان ببینیم که این اتفاق افتاده برای نمونه مگر از معاون وزیر راه و ساختمان در قول دادن برای جاده مزینان کسی مهم تر هست؟ آقای دکتر حسن نیا به مزینان آمدند و دستور دادند که باید این جاده تا آغاز زمستان آسفالت و تعریض شده باشد و حالا چند روز از زمستان هم گذشته و هیچ خبری نیست.

شایان ذکر است در روزهای اخیر مهندس رمضانعلی سبحانی فر و حسین مقصودی دو نماینده مردم شریف سبزوار بزرگ در مجلس شورای اسلامی از تخصیص مبلغ پنج میلیارد تومان برای تکمیل پروژه نیمه تمام مجتمع فرهنگی دکترعلی شریعتی در مزینان و پنجاه میلیون تومان برای کمک به فضای سبز میدان عاشورای مزینان خبر دادند که بیشتر به نظر می رسد تبلیغات انتخاباتی باشد تا واقعیت و باید دید تا قبل از اسفند 98 و موعد برگزاری انتخابات اتفاقی می افتد یا بازهم گول زدنی از نوع تبلیغات همیشگی و مکرر نمایندگی است!

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۷
دی
۹۸

❤️برگی از زندگینامه شاهدکویر شهید محمداسدی مزینان

✍️محمد اسدی مزینانی فرزند حاج علی هشتم شهریور سال1342ه.ش در مزینان به دنیا آمد . شخصیت معنوی او در دامان والدینی شکل گرفت که سراسر زندگی شان برای رضای خداوند و شرکت درمجالس مذهبی بوده و می باشد.

🔆پدرمحمد انسانی خوش برخورد و خوش صحبتی است که علی رغم زحمات طاقت فرسایش درکشاورزی هیچگاه لبخند ازلبانش محو نمی شود او از طرف مادری وابسته سلسله جلیله سادات است و مادری نمونه و به شدت معتقد داشت که کراماتش همیشه درذهن فرزندان و نوه هایش متبادراست.محمد خوش خلقی و مهربانی را از والدین و جده اش به ارث برده بود.

🔆مادرمحمد سیده ای مهربان، زحمتکش و مذهبی است که در عشق به فرزند و علاقه به آنها زبانزد است اما به هنگام خبر شهادت پسر ارشدش چنان  صبر و شکیبایی زینب وار از خود نشان داد که دیگران را به حیرت وا داشت.

 🔆محمد درچنین خانواده ای رشد کرد.و با همین اعتقاد پس از سپری کردن دوران تحصیلی ابتدایی و راهنمایی به خیل سبزپوشان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و داوطلبانه عازم میادین نبرد شد.

🔆تازه داماد بود ولی جبهه را ترجیح داد و به منطقه جنگی رفت و درآخرین روز ازآبان 1362در منطقه پنجوین به فیض شهادت نائل آمد ولی پیکرمطهرش پس ازده سال توسط گروه تفحص کشف و پس ازتشییع در سبزوار در زادگاهش مزینان و دربهشت حضرت علی (ع) به خاک سپرده شد.

 

منتظرم محمدم برگردد

هر کس حرفی می زد و دلیلی می آورد برای نیامدنش پانزده سال حرف ها ادامه داشت تا اینکه.. . خبر دادند برگشته است. همه مردم مزینان برای استقبالش آماده شدند.

سبکبال رفته بود و سبکبار آمده بود. یک کودک خرد سال هم می توانست بلندش کند چه برسد به آن همه آدم مشتاق.

آنهایی که می شناختندش باورشان نمی شد توی آن تابوت کوچک و سبک، محمد خوابیده است. حق داشتند می گفتند: محمد هیکلش مثل پهلوان ها بود و قدش نزدیک دو متر!

می گفتند: این سه تکه استخوان و این تکه پارچه مال هر کسی می تواند باشد جز سید محمد.

اما.. . فرقی نمی کرد چه می گویند. محمد پانزده سال قبل رفته بود پیش خدا.

***

- محمدم از بچگی به نیش پشه حساس بود. یک پشه می نشست روی تنش به حالت مرگ می افتاد. آن وقت ها مردم ناچار بودند برای معیشت خودشان توی خانه گاو و گوسفند و مرغ نگهداری کنند.داشتن حیوان هم توی خانه پشه ها را خود به خود می کشاند سمت اهل خانه. شب های تابستان می نشستم بالای سر محمدم و پارچه ای بر می داشتم، تا صبح چشم روی هم نمی گذاشتم و پشه ها را از روی سر و صورت و بدنش کنار می زدم.

پسر خوبی بود. خیلی مراقب بود به من و پدرش بی احترامی نکند. حتی بدون اجازه مان از سفره نان بر نمی داشت. سرشیر، صبحانه شاهانه مان بود. خیلی وقت ها بشقاب سرشیر را می گذاشتم وسط سفره، دستش جلو نمی رفت. می گفت: اول بابا بخوره اگه اضافه اومد ما می خوریم!

درس هایش خوب بود اما چند نفر از معلم هایش موافق انقلاب نبودند و از امام بدگویی می کردند. دوم راهنمایی بود آمد و گفت: الهی بلای این حکومت اسلامی و امام بخوره به جون این ضد انقلاب ها!

می گفتم: کدوم ضد انقلاب ها؟

می گفت: چند تا از معلم هامون تا فرصت پیدا می کنند شروع می کنند به بد و بیراه گفتن به امام و انقلاب!

گفتم: تو درست رو بخون مادر جان بذار اونا هم این قدر بگن که خودشون خسته بشن!

گفت: دیگه نمی رم مدرسه!

هر کاری کردیم راضی نشد برود مدرسه درسش را ادامه بدهد.

***

- با هزار زحمت خمیر درست می کردم و توی تنور گلی خانه مان نان می پختم. وقتی زحمت زیادم را می دید غصه می خورد، می گفت: با این زحمتی که می کشی خوردن این نون برای من حرومه.

می گفتم: نه مادر این چه حرفیه، بخور نوش جونت!

***

- خیلی بچه دوست داشت. می گفت: مادر یه بچه دیگه بیار تا من این قدر قربون صدقه بچه های مردم نرم!

می خندیدم و می گفتم: دیگه از من گذشته، چند وقت دیگه باید تو رو داماد کنم و بچه تو رو ببینم نه اینکه خودم بچه دار شم!

تازه توی خانه مان حمام ساخته بودیم. گفت: خودم می رم افتتاحش می کنم. رفت یک دسته گل گذاشت توی حمام، اسمش را هم روی دیوار نوشت و آمد بیرون.

***

 وقت سربازی رفتنش شده بود. آمد و گفت: مادر می ذاری پاسدار بشم؟

با هول و هراس گفتم: نه مادر!

گفت: چرا؟

گفتم: دیشب تلویزیون نشون داد اون کردهای نامرد...

لب هایش را گاز گرفت و گفت: نگو کرد، بگو کومله! همه کردها که مثل اونا نیستن!

گفتم: زبونم نمی چرخه مادر! اسمشون سخته وگرنه خودمم می دونم.

کردها چقدر غیرت و مردونگی دارن! خلاصه همونایی که تو می گی جلوی پای عروس و دومادشون چند تا از پاسدارامونو با کاشی سر بریدن!

خندید و گفت: توچقدر ساده ای مادر جان! اونا همش فیلمه! و گرنه خودت با عقل خودت بشین فکر کن ببین کسی می تونه با هموطنش این کار و کنه.

حرفش برایم حجت بود. گفتم: یعنی تو می گی اینایی که نشون میدن دروغه؟

گفت: بله که دروغه!

بعد هم آن قدر از سپاه تعریف کرد که بالاخره رضایتم را گرفت و رفت سپاه پاسداران.

شب ها که از سبزوار می آمد و جای پدرش را خالی می دید، راه می افتاد می رفت سر زمین هایمان، کمک پدرش.

چیزی نگذشت که از سبزوار خسته شد. می گفت: کاش سبزوار کنار خرمشهر بود و صدام به جای خرمشهر اونو به توپ می بست!

می گفتم: این چه حرفیه مادر جان. اون همه آدم بی گناه گشته می شن چی به تو می رسه؟

گفت: اونا رو نمی گم. اما به خدا خیلی هاشون جزء سازمان حجتی ها و منافقین هستن، همه اش سعی می کنن مردم کم سواد رو بکشونن توی سازمان خودشون.

بعد هم شروع کرد به تعریف کردن از جبهه و کردستان و مردم بی دفاع و مظلوم آنجا. عاقبت امضایم را گرفت و راهی جبهه کردستان شد.

هر از گاهی به وسیله دوست هایش برایش پسته و انار می فرستادم. خیلی وقت ها می شنیدم دوستانش به خاطر بیش از حد خطرناک بودن منطقه ای که او آنجاست به وسیله عده ای دیگر سوغاتی ها را به دستش می رسانند.

***

- از کردستان که آمد مریض بود. پشه ها کارش را ساخته بودند. حالش آن قدر بد بود که مردم منتظر بودند بمیرد. هر روز راه می افتادیم می بردیمش بیمارستان. به دکتر گفتم: بچه ام به پشه حساسسیت داره، یه سرم بهش بزنی خوب می شه! گفت: تو دکتری یا من؟

فایده نداشت ده روز بردیم و آوردیمش. درمان های دکتر جواب نمی داد. فرمانده اش هم از کردستان زنگ می زد که بلند شو بیا، اینجا لازمت داریم!

دوباره بردیمش دکتر. گفتم: آقا شما با سوادید و من هم یه زن بی سواد. اما من این بچه رو بزرگ کردم، چیزی ازت کم نمی شه یه سرم به این بچه بزنی حداقل دل من آروم بگیره! فرمانده اش یه سره براش زنگ می زنه باید برگرده، یه سرم که ضرری نداره!

آن قدر اصرار کردم که بالاخره راضی شد. بعد از تزریق سرم، انگار نه انگار حال محمد بد بوده است. فورا از جایش بلند شد. دکتر هاج واج مانده بود که معجزه شده است!

***

- امام فرمان داده بود پاسدار ها ازدواج کنند. محمد فقط نوزده سالش بود. گفت: زن می خوام!

گفتم: خودت کسی رو زیر سر نداری؟

گفت: نه شما بگید خوبه، منم راضیم.

هر چه فکر کردم دیدم چه کسی بهتر از دختر خواهر خودم، ربابه. هم مهربان است هم مثل گل پاک و نجیب. سن و سالشان به هم می خورد. ربابه ۱۳ سالش بود اما مردم هنوز دخترهایشان را کم سن و سال می فرستادند خانه بخت. جریان را با بقیه در میان گذاشتم. جواب مثبت بود. عقدشان کردیم. خیلی همدیگر را دوست داشتند. بعضی وقت ها حرف هایشان را می شنیدم که از آینده شان حرف می زدند. محمد می گفت: دوست دارم بچه اولمون دو قلو باشه!

هنو هم دست از عشق و علاقه اش به بچه بر نداشته بود.

محمد می گفت: ان شاءالله همین عید که بیاد عروسیمون نو می گیریم و می ریم سر خونه زندگیمون.

ربابه بچه بود و چیزی از مسائل سیاسی نمی فهمید، محمد هم سر به سرش نمی گذاشت و ذهنش را با این مسائل پر نمی کرد اما در عوض یک کتاب توضیح المسائل امام خمینی(ره) را برای ربابه گرفته بود. قرار می گذاشتند تا وقتی برای مرخصی می آید تا فلان صفحه بخواند و امتحان بگیرد. ربابه می نشست و با اشتیاق رساله را می خواند. محمد که می آمد و امتحان می گرفت اگر نمره اش بیست می شد از خوشحالی بال در می آوردند!

هیچ وقت از ربابه نشنیدم به جبهه رفتن محمد اعتراض کند، فقط می گفت: محمد تو دیگه زن داری!

یعنی کمتر برو جبهه. حق داشت، تازه عروس بود و دلش می خواس شوهرش کنارش باشد. محمد می گفت: اگه من جبهه نرم کی بره تا تو و بقیه راحت و آسوده زندگی کنید؟

ربابه هم دیگر چیزی نمی گفت.

***

- آن وقت ها محمد ایلام بود. اخبار اعلام کرد عراق، ایلام را موشک باران کرده است. دل نگران شدیم. هم ما هم بقیه مردم آبادی که توی ایلام رزمنده داشتند، نامه نوشتیم. خیلی طول کشید تاجواب نامه رسید. نوشته بود: این طور که مردم می گویند صدام امروز اینجا را زده دیروز فلان جا را، تا الان کسی زنده نمانده بود! خیالتان راحت، جایمان خوب است!

یک بار هم چهل روز نامه ننوشته بود. جانم به لب رسید تا یکی از دوستانش آمد و نامه اش را به دستم داد. نوشته بود می دانم شما هم مثل من خیلی دلتنگ شده اید اما شما هم مثل حضرت زینب(س) صبور باشید تا پیش خدا شرمنده نباشید.

***

- خبر دادند عبدالله جلمبادانی یکی از فرمانده های دلیر سبزوار شهید شده است. محمد معاونش بود. وقتی آمد تعریف کرد: قسمتش بود مادر. رفته بودیم برای شناسایی گفت یه نگاه دیگه به او طرف بکنم. همین که سرشو بالابرد زدنش. افتاد اون طرف سیم خاردار. اگه همون جا می موند کسی نمی تونست جنازه شو برگردونه. به بچه ها گفتم سرو صدا نکنید تا برم جنازه جلمبادانی رو بیارم.

گفتند: می زننت.

گفتم: نه جلمبادانی شش تا بچه داره که منتظرن بر گرده، اگه جنازه شو ببینن باورشون می شه باباشون مرده و دیگه چشم انتظار نمی مونن!

رفتم به زور جناز شو کشیدم این طرف. بعد از سه ماه بچه ها تونستن جنازه شو برگردونن سبزوار. خدا بیامرزدش هر چی از خوبیش بگم کم گفتم. این جوری دل مادر و زن وبچه اش آروم گرفته!

گفتم: خدا خیرت بده مادر، کار خوبی کردی.

***

حاج علی (شوهرم) با یک گوسفند آمده بود خانه. گفتم: این زبون بسته رو برای چی آوردی؟

طنابش را برد یک گوشه توی طویله بست و گفت: یه خواب بد برای محمدمون دیدم.

هول برم داشت. گفتم: چه خوابی؟

گفت: خواب دیدم محمد مثل یه بره زیر کارده و می خوان قربونیش کنن! اما یه دفعه از زیر کارد فرار کرد.

دلم لرزید. گفت: هر جا هست دشمن محاصره اش کرده اما به سلامت می یاد. این گوسفند و خریدم تا بیاد و برای سلامتی اش قربونی کنم.

تا وقتی محمد آمد توی دلم غوغایی به پا بود. محمد که آمد به پدرش گفت: بابا یه گوسفند برام قربونی می کنی؟

پدرش پرسید برای چی؟

محمد گفت: پانزده روز توی دریاچه ارومیه روی یه تخته سنگ وسط عراقی ها بودم، شش تا از بچه هامونو مثله کردن اما حتی یه دونه ریگ هم به من نخورد! تا اینکه اومدن و نجاتم دادند. هنوز حیرونم چه طور عمرم به دنیا بود.

***

- چند روزی بود دنبال وسایل غذای روز عروسی محمد و ربابه بودیم. خیلی از دوستان پاسدار محمد هم دعوت بودند. آن زمان برنج توی بازار نبود. تصمیم گرفتیم چلو قیمه بدهیم تا جلوی غریبه ها سربلند باشیم. حاج علی با صد نفر صحبت کرد تا توانست چند کیسه برنج بگیرد و بیاورد خانه. من هم گوجه های زمینمان را جمع کردم و دانه دانه شستم، خرد کردم و پختم تا رب خورشت غذای مجلسمان هم آماده باشد. مانده بود تهیه آرد. سیصد کیلو گندم خریدیم و پاک کردیم و فرستادیم آسیاب.وقتی آردها را آوردند دیگر خیالم راحت بود که مجلسمان لنگ نمی ماند و با آبرومندی تمام می شود.

روز عید قربان بود. قرار بود قربانی کنیم و چند روز بعد هم عروسی محمد را بگیریم. داشتم شیر گاوها را می دوشیدم. یک دفعه در طویله را باز کرد و گفت: مادر می خوام برم کردستان با من کاری نداری؟

خشکم زد. گفت: قربونی داریم مادر!

گفت: من فرمانده ام مادر، الان بهم نیاز دارن، نمی تونم بمونم، باید برم! فقط منم که به او منطقه واردم!

گفتم: پانصد تا مهمون اینجا هستن بذار عروسی تو بگیریم بعد برو!

گفت: اگه روزم تموم باشه که وسط زمین و آسمون هم باشم تمومه، اگه نباشه صحیح و سالم بر می گردم اون وقت عروسیمو می گیریم، الان جنگ مادر، باید جنگید و گرنه، نه دینی می مونه نه کشوری!

من و عروس و پانصد نفرمهمان را گذاشت و رفت.

***

- توی شرکت تعاونی کار داشتم. مردم توی بازار پچ پچ می کردند. کسی به من حرفی نمی زد. فهمیدم خبرهایی شده. شنیدم یک پسر جوان از آبادی های اطراف دنبال مادر محمد اسدی می گردد. همین که مرا نشانش دادند پا گذاشت به فرار! شکم به یقین تبدیل شد. رفتم خانه خواهرم، مادر ربابه. گریه می کردند. گفتم: چه خبر شده؟

گفت: می گن محمدمون اسیر شده!

چه بلوایی توی دلم به پا شد خدا می داند و بس.

هر روز یک نفر می آمد سراغ محمد را می گرفت. پسر خواهرم که اسم او هم محمد بود مجروح شده بود. توی جگرش ترکش بود حتی خوب نمی توانست نفس بکشد. برای استراحت فرستاده بودنش مزینان. هر روز می آمد دم در خانه مان می نشست. حتی یک استکان چایی نمی خورد. می گفت: خاله جان می یای اینجا می شینی که چی بشه؟

می گفت: مواظبم هر کی از راه می رسه نیاد خبری بهت بده و غصه بخوری!

می گفتم: تو خودت حالت خوب نیست خاله جان دیگه چرا غصه منو می خوری! هر چی خیره پیش می یاد!

می گفت: مواظبم یه وقت بیشتر از این خون دل نخوری.

فایده نداشت. حالش که بهتر شد دوباره رفت جبهه. او هم مثل محمدم بر نگشت با این فرق که شهادتش را با چشم دیده بودند.

***

- یکی از همرزم های محمدم آمده بود. با دامادم رفتند توی یکی از اتاق های خانه و در را بستند. فهمیدم خبری از محمد دارد، رفتم پشت در گوش ایستادم. شنیدم گفت: عملیات تموم شده بود قرار بود برگردیم. محمد ساک وسایل شو فرستاد عقب تا بیارن خونه. فرمان رسید که یه بار دیگه باید به عراقی ها حمله کنیم. محمد گفت: این حمله دیگه برگشتنی نداره.

حنا درست کرد و گذاشت توی دستای ما و خودش. گفت: دیدی حواسم نبود پلاکمو با ساکم فرستادم عقب!

گفتم: می خوای برم بیارم؟

گفت: نه ولش کن. اگه خواست خدا باشه بر می گردم اگه نه که هیچ!

رفتیم جلو. توی پنجوین عراق.نمی دونستیم توی خودمون جاسوس داریم. یه دفعه شنیدیم که با رمز می گن سیب نیست، پرتقال نیست!

فهمیدیم ستون پنجمی ها توی ما نفوذ کردن. تا اومدیم به خودمون بجنبیم یه دفعه رگبار گلوله روی سرمون بارید.

با چشم خودم دیدم که محمد را به رگبار بستند و او هم کنار یک درخت چنار به حالت نشسته سرش روی سینه اش افتاد. هر کاری کردم فرمانده ها اجازه ندادند بروم طرفش!

انگار آتشم زدند. یک دفعه در را باز کردم و داد زدم: تو سنی ازت گذشته چرا نرفتی ببینی بچه من زنده است یا مرده حداقل می رفتی چشماشو می بستی تا دل منم آروم بگیره، خدا ازت نگذره که بچه مو تنها گذاشتی!

زار زار گریه می کرد. اما دست خودم نبود. هر کاری می کردم دست خودم نبود. می گفت: به خدا بی بی جان نذاشتن!

خواستم برم اما اجازه ندادن!

کو گوش شنوا. حرف توی سرم نمی رفت. چیزی نگذشت که او هم داغ پسر جوانش را دید اما هنوز به این فکر می کردم که پسرم را تنها گذاشته اند. با خودم می گویم محمد من جنازه دوستش را آورد عقب تا خانواده اش آرام شوند اما کسی این کار را برای او نکرد.

خیلی زود پلاک محمدم را با ساکش فرستادند اما خبری از جنازه اش نبود. ربابه با همه بچگی اش خیلی غصه می خورد.

حاج علی می گفت: عمو جان بیا خونه خودمون پیش خودمون زندگی کن!

ربابه می گفت: نه عمو. من هنوز منتظرم محمد برگرده وخودش منو بیاره خونه تون.

طفلک عروسم چشم انتظار ماند و نشست به پای محمدم.

***

- هر از گاهی خواب می دیدم محمد زنده است و برگشته است. خوشحال می شدم. اما خواب کجا و واقعیت کجا؟! هر روز یک خبر می رسید. یکی می گفت اسیر شده. یکی می گفت صدام او را فروخته به شاه اردن! نمی فهمیدم چرا و به چه دلیل این حرف ها را می زنند، فقط برایم مهم بود محمدم برگردد.

***

- جنگ تمام شد اما پیدایش نکردند. جنازه خیلی از شهدای مفقودالاثر را آوردند اما باز هم خبری از محمد نشد.

- پانزده سال از رفتن محمدم گذشت اما...

پانزده سال تمام هر بار در خانه مان را کوبیدند از جا پریدم و به شوهرم گفت: حاجی در می زنن!

بنده خدا می دانست منظورم چیست. می گفت: ای بابا اگه محمد باشه که به همین راحتی نمی یاد در خونه رو بزنه با کلی سلام و صلوات میارنش در خونه و تحویلش می دن!

خدا خیرش بدهد، اگر مردی به خوبی او این همه سال کنارم نبود خدا می دانست تا الان چه بلایی سرم آمده بود. خیلی مراقب بود غصه محمدم دیوانه ام نکند. می نشست پای حرف های دلم و دلداری ام می داد. اگر نبود حتما تا امروز دیوانه شده بودم.

اما چه کنم هنوز هم نتوانستم با این موضوع کنار بیایم.

بالاخره خبر دادند مسافرتان برگشته. رفتم دیدنش. مردم تابوت ها را چیده بودند جلویشان و نماز میت می خواندند. چه حالی شدم. حتی نمی توانم بگویم چه شوری توی دلم به پا شد. در تابوتش را باز کردند، یک تکه از اورکتش بود و سه تکه استخوان. محمد بلند بالای من کجا و این استخوان های پوسیده کجا. محمد من با آن قد و بالایش برای خودش رستم دستانی بود و موهای مشکی و چشم های میشی رنگش زبانزد خاص و عام بود، حال این استخوان ها را نشانم می دادند و می گفتند پسرت است، چه کسی باور می کرد که من باور کنم.

خودش سفارش کرده بود مراسم پر هزینه ای نگیریم. تمام خرج مراسم عزایش را بخشیدیم به یک مدرسه.

***

- بالاخره ربابه با پسر عمه اش که آزاده جانباز هم هست ازدواج کرد. یک پسر هم دارند به نام محمد مهدی. خدا را شکر بعد از این همه صبوری کردن، مرد خوبی توی زندگی اش آمد و دوستش دارد. مرد خیلی خوبی است. بهتر از پسرم نباشد کمتر نیست. مثل پسر خودم دوستش دارم. محمد مهدی هم که روی چشم هایم جا دارد.

هر وقت پایشان به مزینان می رسد اول می آیند خانه ما.

***

- هر کس قسمتی دارد، قسمت پسر من هم این بود. حاجی می گوید: اگه محمد بود مثل خیلی ها چهار تا اشکنه می خورد و معلوم هم نبود چطور بمیرد. خوب شد که خدا خواست و همین سعادت نصیبش شد.

اما چون به چشم خودم جنازه اش را ندیده ام خواهی نخواهی هنوز هم منتظرش هستم. بعضی وقت ها می روم توی فکر که آلان در باز می شود و محمدم با موی سفید می آید توی خانه!

هنوز دست خطش روی دیوار حمام خانه مان است، هر از گاهی می روم و قربان صدقه خودش و دستخطش می روم. هنوز بعد از این همه سال وقتی می روم سر قبرش باورم نمی شود که او توی آن قبر خوابیده است. برای همین دلم نمی آید بگویم خدا رحمتت کند می گویم: هر جا هستی ان شاءالله با علی اکبر امام حسین(ع) باشی.

چه کنم مادر هنوز هم می گویم اگر جنازه اش را می دیدم آرام می گرفتم. روی مرده سرد است و آدم را سرد می کند اما چشم انتظاری سخت است مادر جان. خیلی سخت.

به قلم طیبه مزینانی منتشر شده درروزنامه رسالت، شماره 6748 به تاریخ 20/4/88، صفحه 6 (شرح عشق) 

سفارش شهید محمد اسدی مزینانی:
برادرانم ! بدانید که من آگاهانه در این راه قدم برداشتم،چرا که خون شهیدان ازصدر اسلام تا کنون صدا می زنند که برای چه نشسته اید؟ اکنون انقلاب اسلامی به پیش می رود تا اسلام را در سراسر جهان گسترش دهد....

دلنوشته ی یکی از همرزمان شهید#محمد_اسدی_مزینان

🚩شهیدی از دیارمزینان

عکسی که پیش روی شماست شهید محمد اسدی مزینانی است. این شهید عزیز از همرزمان ما در عملیات والفجر 4 می باشد.این شهید یکی از چندین گل و بلبلی است که در این عملیات به شهادت رسید و جنازه مطهرش در منطقه باقی ماند و سرانجام پس از پانزده سال جنازه اش به خانواده تحویل شد.

🔹این شهید عزیز؛ معاون گروهان یک از گردان سیف الله تیپ امام موسی کاظم (ع) لشکر نصر بود قبل از عملیات در پادگان امام خمینی و دشت شیلر توفیق بهرمندی از سجایای اخلاقی اش را داشتیم شاید بدون اغراق توصیف مادر در وصفش اندک باشد.

❤️خندان،صبور، رشید و قدبلند با چشمانی زیبا و نافذ از خصوصیات این بزرگ دلاور جبهه اسلام بودالبته شب عملیات بنده شهادت این عزیز را ندیدم فقط وقتی روز بعد از عملیات وارد چادر فرماندهی گروهان شدم و پیگیر عدم حضورش شدم خبر شهادتش را از دیگر همرزمان شنیدم عکس از وبلاگ شاهدان کویر مزینان می باشد.

 

🔆دکترحسین نوروزی مقدم(همرزم شهید اسدی)

 

 

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۵
دی
۹۸

🌐مهندس اسدالهی فرماندار داورزن دراولین جلسه تهیه سند راهبردی شهرستان : سربداران و خاندان دکتر علی شریعتی مزینانی سرمایه ی نمادین و ویژه داورزن هستند

✍️به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از روابط عمومی فرمانداری داورزن ؛ اولین جلسه تهیه سند راهبردی با حضور فرماندار ،اساتید دانشگاه، مدیر اداره میراث فرهنگی و شهردار داورزن در محل سالن اجتماعات فرمانداری برگزار شد.
💠مهندس اسدالهی فرماندار شهرستان داورزن با تأکید برظرفیت های متنوع در این خطه اظهار داشت :  شهرستان داورزن از ظرفیت های متنوع فرهنگی ، تاریخی ، جغرافیایی و اقتصادی فراوانی برخوردار است که از این ظرفیت ها به خویی استفاده نشده و با تهیه سند توسعه راهبردی محور توسعه ،  اولویت ها ، راهکارهای مواجهه با مسائل ، ایجاد انسجام و هماهنگی و هم افزایی در بخش های مختلف برای نیل به توسعه همه جانبه و پایدار شهرستان  مشخص خواهد شد.
🔹وی در ادامه به سربداران و خاندان دکتر علی شریعتی مزینانی به عنوان سرمایه نمادین شهرستان که مبحث مکان رویداد و ویژه شهرستان است اشاره کر د و افزود : علاوه بر ظرفیت های فرهنگی ، تاریخی ،  شهرستان داورزن در بخش کشاورزی بخصوص در کشت گیاهان دارویی و توسعه محصولات گلخانه ای بخصوص در توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی از مزیت نسبی برخوردار است که باید در برنامه توسعه همه جانبه شهرستان قرار گیرد.
🔹اسدالهی  تصریح کرد: باید  به شهرستان داورزن با برند میقات الرضاعلیه السلام به عنوان درگاه خراسان رضوی و گردشگری زیارت به عنوان اصالت و رکن اساسی ، نگاه ویژه داشت.
🔹در ادامه این جلسه مدیر میراث فرهنگی شهرستان گفت : 250 اثر تاریخی فرهنگی مذهبی و طبیعی در حوزه شهرستان شناسایی شده که 80 اثر آن در فهرست آثار ملی ثبت شده است لذا شهرستان داورزن به لحاظ میراث فرهنگی ، طبیعی و معنوی غنی است و باید با برنامه ریزی کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت نسبت به ساماندهی و عملیاتی شدن آن ها در جهت تأثیر گذاری در گردشگری استفاده کرد.
🔹دکتر وکیل الرعایا مشاور طرح اظهار داشت : سالانه 25 تا 30 میلیون مسافر و زائر بارگاه ملکوتی آقا علی ابن موسی الرضا (ع) از محور مواصلاتی شهرستان داورزن تردد می کنند و با توجه به اینکه در مسافت شاهرود تا داورزن ؛ آبادی جهت استراحت مسافران نیست شهرستان داورزن بهترین فرصت برای تبدیل از معبر به مقصد مسافران جهت بالا بردن میزان اقامت و ماندن گردشگر می باشد.
مهندس فتح الهی شهردار داورزن نیز در این جلسه از تهیه طرح گردشگری خبر داد وگفت : طرح شهرک گردشگری داورزن تهیه شده و با حمایت سرمایه گذار اجرایی می شود.
🔆در پایان مقرر شد شرح خدمات توسط مشاورین طرح ارائه شود تا موضوع عملیاتی و اجرایی شود.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۴
دی
۹۸

 

  ✍️علی مزینانی فرزند اکبر حاج محمدعلی متولد اول شهریور 1346 در مزینان...

این تمام مشخصات شناسنامه ای شاهد کویر مزینان است که هرکس او را دیده بود براین نوشته ی ما مهر تأیید می زند ؛ علی مؤدب، سر به زیر و شجاع و ساده زیست و ساکت و صبور بود .

🔹علی قصه ی ما تا کلاس پنجم ابتدایی بیشتر درس نخواند و به خاطر زورگویی ناظم او مدرسه را رها کرد و به کمک پدر شتافت و تا روزی که به جبهه اعزام شد در کار کشاورزی و دامداری یار و مددکار پدر و خانواده بود.

🔹علی با همان جثه ضعیف همیشه با افراد بزرگتر از خودش رفاقت داشت و همه فکر می کردند هم سن و سال آنهاست که از نظر جسمی لاغر و کوتاه قد مانده است . اما او گرچه ساکت و آرام به نظر می رسید ولی با چهره معصومانه مظهر غیرت و وفا بود و سر نترسی داشت . یکی از رفقایش تعریف می کرد: روزی در صحرای مزینان با چند نفر غریبه دعوایم شد و در حالی که از همه جا قطع امید کرده بودم نمی دانم علی که به دنبال گوسفندانش بود چطور خود را به معرکه رساند و آنها وقتی این جوان را با چوبی در دست دیدند پا به فرار گذاشتند.

🔹او  اوقات فراغتش را در بسیج می گذراند و دی ماه سال 1364 برای اولین بار همراه با جمعی از جوانان مزینانی عازم جبهه شد و این اعزام او را برای همیشه در جبهه ماندگار کرد و عاقبت در چهارم دی ماه 1365 در کربلای شلمچه به آرزوی خود رسید و به خیل شهدای والامقام دفاع مقدس پیوست و پیکر مطهرش در گلزار بهشت علی (ع) مزینان آرام گرفت.

📢یکی از همرزمان شهید می گوید: قبل از اعزام به من گفت برویم سر مزار شهدا فاتحه ای بخوانیم وقتی آنجا رسیدیم گفت من شهید می‌شوم شما بگویید که مرا این جا دفن کنند و به محل مزار خود اشاره کرد. در هنگام عملیات در قایق نشسته بودیم و شعری با خودش زمزمه می کرد ناگهان صدایش قطع شد وقتی دقت کردم دیدم گلوله به قلبش اصابت کرده است .

راستش رو بگو  کدام علی ؟!

📣راوی ؛ علی مزینانی عسکری

✍️اسم هردو نفر ما علی بود اسم پدرها و پدر بزرگانمان هم شبیه به هم. هر دو سال 1364 به جبهه اعزام شدیم و از همان لحظه ی اول مشکلات کارگزینی و حضور و غیاب شروع شد این موضوع با رفتن من به پادگان حمیدیه و ماندن آن علی در پادگان شهید برونسی حل شد اما دردسر بزرگتر برای نامه رسان مزینان مرحوم حاج سیداحمد جلالی بود که وقتی یکی از ما نامه می نوشت نمی دانست الآن باید برای کدام خانواده ببرد.

🔹بعداز عملیات والفجر هشت نوبت به کربلای چهار و پنج رسید آن علی زودتر به جبهه رفت و یک روز غروب که به اتفاق دو سه نفر از دوستان مقابل ترانس برق روبروی دفتر پست تلگراف نشسته بودیم نامه رسان مهربان با موتور به ما نزدیک شد و از خورجینش یک نامه در آورد و گفت : خب الآن شما بگویید این نامه برای کیست ؟ دوستانم تعجب کردند و متحیر که منظور آقا سید چیه؟

سید لبخندی زد و گفت : این دوتا من رو بیچاره کردند خودتون ببینید؛ فرستنده علی مزینانی اکبر محمدعلی برسد به دست علی مزینانی اکبر محمدعلی!!

🔹این تمام ماجرا نبود عملیات کربلای چهار آن علی شهید شد و والدین من در مجلس عروسی عمه ی ما بودند و از همه جا بی خبر و ناگهان طبق  معمول از بلندگوی بسیج مزینان برای مراسم تشییع شهید مردم را دعوت کردند و گوینده اعلام می کند: فردا مراسم تشییع پیکر شهید علی مزینانی فرزند اکبر حاج محمدعلی تشییع می شود...  به همین آسانی مجلس عروسی تبدیل به عزا می شود و هرچه اطرافیان می کوشند که برای مادر ما تفهیم کنند که این علی پسراکبر حاج محمدعلی است نه اکبر محمدعلی او قبول نمی کند.

از آن طرف صبح روز بعد به اتفاق چندنفر از دوستان مزینانی خودمان را به مخابرات اهواز رساندیم و هنوز از پشت گوشی به مرحوم جلالی که هم کار مخابرات و هم نامه رسانی را انجام می داد گفتم : الو من علی اکبر محمدعلی هستم . دستپاچه گفت: علی جان گوشی گوشی که مادرت بنده ی خدا از کلّه ی سحر اینجاست. بیا بنده ی خدا این هم علی

مادر که گوشی را گرفت گفتم: سلام  گفت : تو کیستی؟ ... گفتم: مادر منم علی ...گفت : کدوم علی علی ما شهید شده تو داری صداش رو در میاری!... گفتم : نه مادر اون علیِ اکبرِ حاج محمدعلی است من زنده ام  ...

👈نمی دانم کی باور کرد که من زنده ام و آن علی شهید شده چون در همان لحظه، خیابان مخابرات اهواز را نیروهای صدام بمباران کردند و ما دیگر صدایی نمی شنیدیم... 

#شهید_علی_مزینانی

#عملیات_کربلای_چهار

🔺سفارش شهید علی مزینانی


خواهرانم: اگر می خواهید راه شهیدان را ادامه دهید باید حجابتان را حفظ کنید چون حجاب شما کوبنده تر از خون من است. شما می توانید با حجابتان مشت محکمی بر دهان منافقین بزنید.

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۴
دی
۹۸

 

مهندس علی مزینانی، مجری خط شش مترو تهران، در مورد وضعیت آب چشمه علی گفت: در حال حاضر آب چشمه علی در وضعیت مناسبی قرار دارد به گونه ای که براساس آخرین اندازه‌گیری 70متر مکعب آب در ثانیه وارد این چشمه می‌شود.

وی افزود: تقریبا عملیات حفر تونل مترو از محدوده چشمه علی عبور کرده و دیگر شاهد کاهش سطح دبی آب نخواهیم بود هرچند که قطعا در فصل تابستان به دلیل شرایط اقلیمی شاهد کاهش سطح آب در همه چشمه‌ها هستیم.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۳
دی
۹۸

شعری از زنده یاد غلامرضا قدسی در رثای دکترعلی شریعتی مزینانی

غلامرضا قدسی سال ۱۳۰۴ در مشهد به دنیا آمد، نسب او به میرزا محمد جان قدسی مشهدی، شاعر مشهور دورهٔ صفویه می‌رسد.وی پس از گذراندن دورهٔ ابتدایی، به تحصیلات قدیمه روی آورد.  او در  ۲۱ آذر ۱۳۶۸در مشهد درگذشت.

 

 

خرم درین بهار گلستان نیست              رنگ صفا به  عارض بستان  نیست

یک گل ندیده‌ام که درین گلشن             همچون بنفشه سر به گربیان نیست

گل را نمانده ذوق شکفتن‌ها                 بلبل به باغ مست و غزل خوان نیست

گر سر گران نرفت نسیم از باغ              یک گل چرا شکفته و خندان نیست

مانند  زلف پر شکن  سنبل                  آزاده نیست هر  که پریشان  نیست

باده زبان خموش بود سوسن              زیرا که آن هزار خوش الحان نیست

غیر  از  غبار  سوک  پراکنده                 گویی که در فضایِ بیابان نیست

در خاک خفت آن که چو او بیدار            امروز  در  سراسر  ایران  نیست

ای دُرّ که خفته در صدف خاکی             چون گفتة تو گوهر رخشان نیست

تا دیده بستی ای همه اعضا چشم        ما را به جز سرشک به دامان نیست

در این محیط از غم تو چون ابر               چشمی ندیده‌ایم که گریان نیست

در گوش جان کشید سخن‌هایت             آن کو ز جمع حلقه‌بگوشان نیست

پنهان ز دیده گرچه شدی لیکن               از چشم جان خیال تو پنهان نیست

آسان ز هر چه دیده توان بستن              صرف‌ نظر ز یاد تو  آسان  نیست

بیتی سروده‌ام ز پی ترجیع                     لطفش نهان ز چشم سخندان نیست

تاریخ سال هجرت و مرگ تو                    بهتر از این دو مصرع شایان نیست

ای رهـــرو جهاد روانــت شاد                   پاینده با ندای تو شد «ارشاد»

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۳۰
آذر
۹۸

یلدا به شبِ بلندِ خود می نازد.
گرمیِ شبش به سردیش،می تازد.

رسمی است،که از کهن در اینجا باقی،
با خنده و شادی و طرب می  سازد.
شاعر؛حسن صدیقی مزینانی.(راه)

...........................................

شب یلدا شب طولانی سال
یکی غمگین و جمعی شاد و خوشحال

روند مردم کنار  سالمندان
که تاپرسند ز آنان حال و احوال

خوشا  اندر کنار این اکابر
که مارا هم تماشا هست هم فال

مرا  یاد آمد از ایام  دیرین
کنارکرسی و آن قیل و این قال

به لبهای پدر درّ و گهر  بود
به مرغ روح ما دادی پروبال

به جای کرسی اکنون هست شوفاژ
که اینسان مردمان را کرده غربال

به جای انس با پیران دانا
شدیم مانوس باگوشی موبایل

همه گشتیم جدا و دور از هم
نپرسیم حال از پیر کهنسال

کجا شد آن نشان آدمیت
که از هم دور گردیم مابه هرسال

خدایا باز بر دلها صفا ده
که دلهامان شود پرشور و پر حال

مزین از جای خیز و یا علی گوی
کند نامش همه را شاد و سرحال

اکبر مزینانی علیشاه

.............................................

شب یلدا شب میلاد نور است

شب زاییدن بهزاد هور است

"به نام آنکه جان را فکرت آموخت"

شب یلدا شب جشن و سرور است

(از انجمن ادب وقلم مزینان)

محمد مزینانی ساعت ساز

............................................

باورم شد که یلدایی
امشب از خجلت نگاه کودکانم
که در انتظار دست های خالی ام ایستاده اند
به پناه دیوار تاریکی
و نگاه مهربان ماه پناه برده ام
سیاهی این شبِ درماندگی
دور از نوازش تابش مهتاب
مرا به سکوت فرا می خواند
کاش خودت را نشان نمی دادی
کاش عزیزانم را به میهمانی نمی خواندی
کاش سپیده ات زودتر سر برآوَرَد
خدا را شکر
آن ها با قصه ی ننه سرما پای کرسی خوابیدند
و من عارفانه
برای سفره ی خالی حافظ می خوانم

علی مزینانی عسکری

............................................

یلدا رسیده است بجای کلام و حرف
امشب تو با حضور به جانم سرور بخش

مانندکرسی داغ پدربزرگ،امشب
به جسم و جان عزیزان غرور بخش

صحبت زِ هندوانه و حرف مویزنیست
اینها بهانه ایست به این کلبه نوربخش

مطرب...غریب ویکه وتنها نشسته ام
دستی بزن به سازهمایون و شور بخش

یلدا بهانه ایست برای یکی شدن
امشب بیاعصای محبت به کور بخش

یادی کن از پدرسخن ازمادران بگو
ازیاد،رفته را تو سروری به گور بخش

آخر کلام وحرف "مزینانی" این بُود
بابینوانشین به فقیران تو سور بخش

حسین محمدی مزینانی

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۹
آذر
۹۸

نوزده سال پیش کلنگ مجتمعی به نام علی پسر مزینان زده شد و هر سال وعده ای دادند که بالاخره تکمیل می شود بعضی از همشهریان مزینانی می گویند: ما پسر یا دختر خانه بودیم و در مقطع راهنمایی درس می خواندیم که پیمانکاران مربوطه کار ساخت مجتمع را شروع کردند و اکنون فرزندان ما در همان مقطع درس می خوانند ولی هنوز به سرانجام نرسیده است...

🔹پروژه ای که مانند خود شریعتی غریب و تنها در ابتدای ورودی مزینان رها شده است . هر سال در سالگرد عروجش نماینده و وزیر و مسئول و فرماندار و شهردار خبر از واگذاری میلیاردها بودجه دادند و جالب است که همگی میلیاردی است گاه ریال و گاهی تومان !

اکنون هم خبر رسیده که مهندس رمضانعلی‌سبحانی‌فر نماینده‌ی مردم شریف سبزوار و شهرستان های تابعه در مجلس شورای اسلامی در دیدار با دکتر نوبخت معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور، دستور موافقت با تخصیص پنج میلیارد تومان اعتبار به‌منظور تکمیل پروژه «مجتمع فرهنگی دکتر علی شریعتی» در زادگاه این شخصیت پرآوازه و انقلابی دیار سربداران را اخذ کرد.

 🔹بد نیست یادآوری کنیم این مجموعه نوزده سال پیش و در سال 1381با هدف حفظ یاد و نام فرزند شایسته کویر مزینان کلنگ زنی شد و زمینی به وسعت 20 هزار متر مربع و در یک هزار و 800 متر مربع زیر بنا را در شمال مزینان به خود اختصاص داده است.

    به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۸
آذر
۹۸

🖌نویسنده؛ علی جعفری مزینانی

یلدا فرصتی است مغتنم برای دیدارها؛ هنگامی که کشاکش روزگار ما را از دیدار آنانی که به چشمانمان نیازمندند باز می دارد تا با این بهانه بتوان دانه های نازک احساس را گلبوته کرد ودرخاطره ی گلها نشست ودرغایت مهربانی ها راچشید و مهر گلهای شقایق را در دلها کاشت  تا با گل سبز صداقت خانه ی دل را آباد تر کنیم.
🔴یلدا با اولین شب شروع  فصل زمستان و ماه دی آغاز می شود که غالباً با بارش برف یاباران که از بهترین نعمات الهی است همراه است.
 آخرین شب پائیز در نزد ما ایرانیان از جایگاه و شکوه خاصی بر خورداراست زیرا طولانی ترین شب سال بوده که به آن «#یلدا » گویند که درسراسر میهن اسلامیمان ؛ حتی خارج از کشور ؛ایرانیان و هموطنانمان نکوداشت وپاسداشت  آن را توأم باشادی برپا می دارند و تا پاسی از شب به سرور و جشن می گذرانند.
 البته به شرط آنکه گرانی فرا تصّور و شرایط دشوار اقتصادی وهزینه های کمر شکن از ماهیّت ومحتوای زیبای این مراسم خاطره انگیز وبیاد ماندنی نکاهد یا اینکه کمرنگ تر از گذشته اش نکند که به قطع  یقین چند سالی است که چنین اثر  ناخوشایندی را ازخود بجا گذاشته ونتیجه آن شده که کامها کمترشیرین شوند.
 🔹گفتنی است که  هدف مهم تر ما در این متن این است که یادی شود از«#یلدا » آنهم در حد فضای نوشتاری تا دست کم  ضمن استقبال از #یلدا نام و خاطرات خوشش  به دست فراموشی سپرده نشود بویژه عزیزان کم سن و سال تر که اطلاعات و آگاهی های چندان قابل توجهی از کم و کیف برگزاری مراسم شب یلدا ندارند.
🔴یلدا در لغت از دو قسمت « یل» و« دا» تشکیل شده است.
#یلدا که از گویش های لُری و از بازمانده های زبان دوره ی هخامنشیان بوده به معنای رویش بزرگ گفته شده است.
« یل» به معنای بزرگ و « دا» به مفهوم مادر است.
🔴ذکر این نکته ضروری بنظر می رسد که برگزاری هرگونه جشن ملّی از جمله #یلدا  با دستورات دینی ما نه تنها منافاتی ندارد بلکه سفارش مؤکّد شده زیرا در محتوای آن ابراز مهر و محبت و عشق ورزی و صله ی رحم و رفت و آمد با یکدیگر و روابط حسنه همچنین رونق کسب و کار و ده ها اثر مثبت دیگر بخوبی پیداست البته با این شرط که خدای ناخواسته ازمسیر راست ومستقیم الهی منحرف نشویم یا با آن زاویه پیدا نکنیم.
🔴هخامنشیان بر این باور بودند که در شب اول زمستان دانه های گیاهان در زیر خاک جوانه می زنند و آماده می شوند برای روئیدن؛ از این نظر اولین ماه زمستان را «دی» گویند. بنابراین یلدا یعنی رویش و زایش یا رویش بزرگ
#یلدا  یک سنت باستانی است که از قرون گذشته تا کنون در بین ما ایرانیان مرسوم بوده و همه ساله در چنین شبی اقوام، خویشاوندان، بستگان، دوستان ،همسایگان دور هم جمع می شوند و تا پاسی از شب در کنار هم به تفال از حضرت حافظ و خواندن اشعار مولانا و سعدی و....،  بیان حکایت، طنز ، خاطرات و خوردن تنقّلات ، آجیل ، انواع میوه بخصوص انار،  هندوانه، خربزه ، خرمالو، سیب، پرتقال و ....همچنین شیرینی مشغول می شوند و غنیمت شمرده باهم بودن همراه با صمیمیت و مهربانی را وخاطرات زیبا وبیاد ماندنی می آفرینند و به شکرانه ی این نعمات الهی؛ پرودگار هستی بخش را ستایش کرده و مراتب شکر گزاری اورا بجا می آورند.
🔴شب یلدا  را شب « چلّه» نیز می گویند و آن بلندترین شب سال است که بعد از #یلدا رفته رفته در نیمکره ی شمالی زمین از طول شب کم و به ساعات روز افزوده می گردد.
برخی از هم میهنانمان مانند اهالی خوب و شاد شمال ؛ بر این باورند که در شب یلدا دعا مستجاب می شود.

🔴در جایی با استفاده ازحروف کلمه ی « #یلدا » جملاتی به صورت ذیل خواندم :
ی: یا صاحب الزمان( عج)
ل: لوایت را علم کن
د: دیگر جدایی بس است
ا: اللهم عجل لولیّک الفرج

🔴 یا خوش ذوق دیگری شعری نو سروده بود:
.....فرش دل را بتکانیم درآب /زیر باران برویم/تن خودرابچلانیم درآن/ سرگذاریم لب باغچه ای/ شنویم از نفس گرم گُلی با خاکی/ سرتقسیم صداقت برویم/ طعمی از سفره ی #یلدا بچشیم/نمک مهر برآن لقمه زنیم/نان شادی در آن سفره نهیم/پرکنیم خلوت تنهایی را/ سینه ی سرد پریشانی را/ بزدائیم زدل زخمی را/ بگذاریم بر آن مرهمی از عاطفه ها

🔴ظریفی هم با این نوشتار به سلام  «یلدا» رفته است:
 ....چه سخاوتمند و باهمت و گشاده روی است پائیز که شکوه و عظمت بلند ترین شبش را صادقانه و بی منّت ، صمیمانه و عاشقانه پیشکش  وتقدیم به تولّد زمستان می کند.!!!
🔴شاعرخوش قریحه ای هم برای یلدا  چنین قطعه ای سروده است.

شب یلدا ز راه آمد دوباره
بگیر ای دوست از غمها کناره
به هر جا محفلی گرم و صمیمی است
که مهمانی در آن رسمی قدیمی است
به دور هم تمام اهل فامیل
شده برپا بساط میوه _آجیل
شمردم من زچله تا به نوروز
نمانده هیچ ،جز هشتاد و نه روز
کنون معکوس بشمارید یاران
که در راه است فصل نوبهاران

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۸
آذر
۹۸

🌐کپسول تاریخ
🖌نویسنده؛روح اله احسانی مزینانی

روزگاری نه چندان دور درضلع شمال شرقی حیاط ما در مزینان مطبخ قرار داشت، درآن تنوری و تختی خشت چین و دو عدد دیگدان .سوخت آن زمانی این مطبخ چوب بود و هیزم.
هیزم ازبوته های خار و چوب ازدرختان خشک تاق وگز.
یادم هست که دیواره های مطبخ چنان ازتراکم دود سالیان دراز زندگی اجدادی، سیاه قیرگون بود که قطر نشست آن بردیوار های کاه گلی به دو سه سانتیمتر می رسید.
درآن زمان که دوران کودکی ام را شامل می شود ،تحمل رنج زحمات تهیه نان و آشپزی بردوش مادر بود.هنوز چهره برافروخته مادر که از هرم آتش تنور در تابستان داغ به سرخی می گرایید و عرق جبینش چون قطرات باران براطراف حدقه چشم ها و برگونه ها یش جاری بود و بذل بیدریغ تمام جان مایه اش مصروف رفاه ما می شد؛در مقابل چشمانم است و لحظه ای ازخیالش غافل نمی شوم.
این را گفتم تا اشارتی باشد به جهت یاد آوری و گرامیداشت مادرانمان اعم از درگذشتگان و آنانکه حیاتشان به زندگی ما نور و گرمی می بخشد ،به قصد تبرک و تیمن و ابقای حرمتشان در سنن اخلاقی دیرینه.دستانشان را می بوسیم وگام هایشان زینت بخش چشمانمان.
اما چنانکه از عنوان این نوشته پیداست بنا دارم به بهانه ذکر تاریخ نشان دهم که نسل ما چکیده کاملی از پیوستگی تاریخ گذشته های دور و اتفاقات مدرنیستی عصر حاضر است.
• نسل مارا می توان به تاریخ فشرده قرون و اعصارگذشته تادوران جدید ،دریک کپسول تعریف کرد.
• آن روزها دروازه و برج و باروی مزینان پا برجابود و دروازه ورودی مزینان در قسمت جنوب با معماری چشم نواز بسیارزیبا بیانگر حکایت دوران گذشته بود.
• درمجاورت دروازه اداره پست و تلگراف قرارداشت و درساختمان شرکت فعالیت گسترده پنبه پاک کنی و آسیاب برقرار بود.وکامیون های حمل بار پنبه وگندم دررفت وآمد بودند.

• این ها مقدمات ورود به دوران جدید را حکایت می کرد،دورانی که حد فاصل کاروان های شتربود و یواش یواش و بی سروصدا می آمد تا ظرف کپسول تاریخی مارا یه آینده عجیب اماناپیدا پیوند دهد.
• آب شرب اهالی ازسر چشمه قنات فاخر مزینان و آب میان قلعه تامین بود و وسیله حمل آن به منازل کوزه های برآبادی و محصولات مرحوم فخاری ،بردوش همان مادران دلبند بود.
• کسی از آینده خبرنداشت ،استحمام، درحمام وسط روستا که باسبک معماری خاص و بسیار زیبا بناشده بودباخزینه انجام می شد.
• اماعلائم تغییر درهمه شئون خود را نشان می داد.یادم هست که استاد محمد سلمانی علاوه بر تراشیدن موی سر ، دندان های فاسد را هم می کشید،البته بدون داروی بی حسی! و یاتجویز آنتی بیوتیک.
• مزینان ما روستا بود ،اما از اوان تاریخ پیدایشش ازمدنیت بالایی برخورداربود.
مدرسه امیرشاهی درکوچه سرهنگ که بعد ها به منزل جناب رضوانی تغییر وضعیت داد محل تحصیل ما بود.و از عجایب روزگار است که آن زمان مختلط بود و دختران هم سن و سال ما هم در آن مدرسه باپسرها درس می خواندند.
وجود این مدرسه و افراد فرزانه ای که دراین کهن دیار می زیستند نماد یک شهرک با توان علمی بالا رانشان می داد.
درنتیجه آموزش مدرن ، ما بامفاهیم جدید آشنا می شدیم ،دنیا را از زاویه دید علم می دیدیم .بچه های مزینان پس از طی دوره ابتدایی راهی سبزوار یا مشهد می شدند و دراین شهرها به تحصیل ادامه می دادند.
تحصیل و ارتقا دانش بخشی از نیازهای مشخص اجتماعی مزینان بود.
چنین بود که ظرف کپسول تاریخی ما باپدیده تغییر نه تنها بیگانه نبود که عطش وافری برای همراهی و پرشدن ازپدیده های نو نشان می داد.در نتیجه چنین پنداری ،ازجامعه مزینان متخصصان عالیقدری به منصه ظهور رسیدند.
قصد من دراینجا معرفی چهره ها نیست،بلکه بنادارم بیشتر به محتویات این کپسول اعجاب انگیز بپردازم که ابتدایش ازقدمت تاریخی آغاز می شود وانتهایش که زمان حال است به جایگاهی رسیده که پیشرفت خارق العاده علم ما را به دنیای نوینی پرتاب کرده است و سرعت تغییراتش و درک وضعیت نو در عین سادگی از چنان ابعاد عمیقی برخوردار است که دستیابی به همه زوایای آن غیر ممکن و آموختن مطالبش نیازمند طی نمودن شاخه های تخصصی درحد درجه دکتری است. نسل ما حلقه رابط گذشته مآلوف قدمت هیزم و زغال و حال لجام گسیخته دانش است.بعداز ما اما دیگرانی که خواهند آمد باچنین پارادوکس مهیبی مواجه نخواهند بود ،انسان های فردا اما از نوع دیگرند .گذشته را بیاد نمی آورند و درسرعت تغییر اوضاع چنانند که در هرلحظه شاهد پدیده ای نو خواهند بود. بی آنکه قدرت انتخاب داشته باشند‌...

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۵
آذر
۹۸

تابش

شعری از محمد اسفندیاری – ۱۳۶۷

برای بزرگ منادی عرفان، برابری و آزادی: معلم شهید «دکتر علی شریعتی مزینانی»

 

با صید یک ماهی

اقیانوس، اقیانوس است.

و با برکشیدن یک ستاره

آسمان، غرق ستارگان

مرگ یک عروس دریایی نیز

از وسعت دریا نمی‌کاهد.

***

و جنگل را،

خشکیدن یک درخت

– اگرچه سرو –

و باغ را،

پژمردن یک گل

– اگرچه سرخ –

دستخوش نمی‌کند.

***

اما تو؛

ای سرو از کویر خشکسار روییده

سپیدار سرزمین سربداران

سربدار سرزمین سرسپاران

ای که با سیماب آتشین برآمدی

و صبح راستین در آستین داشتی

و با کلام سرخ و سبز خود

سبزه در دست‌ها کاشتی؛

با مرگ تو

– اگرچه از تبار بی‌مرگانی –

کویر خشک دست،

دستخوش شده است.

***

اینک تو ای خورشید عالمتاب

از پشت خاک،

بر پشت خاک

بتاب

بر ما بتاب

محمد اسفندیاری

5 تیر 1367

  • علی مزینانی
۲۳
آذر
۹۸

آدم‌ها مثل ِ کتاب‌ها هستند

زنده یاد قیصر امین‌پور در ۲ اردیبهشت ۱۳۳۸ در روستای گتوند (شهرستان امروزی) از توابع شهرستان شوشتر در استان خوزستان به دنیا آمد. از وی در زمینه‌هایی چون شعر کودک و نثر ادبی، آثارمتعددی منتشر شده‌است.

وی در سال ۱۳۶۹ قطعه شعری را به یاد دکترعلی شریعتی مزینانی سرود با نام «آدمها مثل کتابهاهستند.»

 

“آدم‌ها مثل ِ کتاب‌ها هستند”

بعضی آدم‌ها جلدِ زرکوب دارند،

بعضی جلدِ ضخیم و بعضی نازک،

بعضی آدم‌ها ترجمه شده اند،

بعضی از آدم‌ها تجدیدِ چاپ می‌شوند،

و بعضی از آدم‌ها توقیف

و بعضی از آدم‌ها فتوکپی ِ آدم‌های ِ دیگر اند.

بعضی از آدم‌ها صفحاتِ رنگی دارند،

بعضی از آدم‌ها تیتر دارند، فهرست دارند،

و روی پیشانی ِ بعضی از آدم‌ها نوشته اند:

حق ِ هر گونه استفاده ممنوع و محفوظ است.

بعضی از آدم‌ها قیمتِ روی ِ جلد دارند،

بعضی از آدم‌ها با چند درصد تخفیف به فروش می‌رسند،

و بعضی از آدم‌ها بعد از فروش پس گرفته نمی‌شوند.

بعضی از آدم‌ها را باید جلد گرفت،

بعضی از آدم‌ها را می‌شود توی ِ جیب گذاشت!

بعضی از آدم‌ها نمایش‌نامه اند و در چند پرده نوشته می‌شوند.

بعضی از آدم‌ها خط خوردگی دارند،

بعضی از آدم‌ها غلطِ چاپی دارند.

بعضی از آدم‌ها را باید چند بار بخوانیم تا معنی ِ آن‌ها را بفهمیم.

و بعضی از آدم‌ها را باید نخوانده دور انداخت.

کتاب‌ها مثل ِ آدم‌ها هستند.

بعضی از کتاب‌ها برای ِ ما قصه می‌گویند تا بخوابیم.

و بعضی قصه می‌گویند تا بیدار شویم،

بعضی از کتاب‌ها تنبل هستند.

بعضی از کتاب‌ها تقلب می‌کنند،

بعضی از کتاب‌ها دزدی می‌کنند!

بعضی از کتاب‌ها به پدر-و-مادر ِ خود احترام می‌گذارند.

و بعضی حتی اسمی هم از پدر-و-مادر ِ خود نمی‌برند.

بعضی از کتاب‌ها هرچه دارند، از دیگران گرفته اند.

بعضی از کتاب‌ها هرچه دارند به دیگران می‌بخشند.

و بعضی از کتاب‌ها فقیر اند و بعضی گدایی می‌کنند.

بعضی از کتاب‌ها پرحرف اند، ولی حرف برای ِ گفتن ندارند،

و بعضی ساکت و آرام اند ولی یک عالم حرفِ گفتنی در دل دارند.

بعضی از کتاب‌ها بیمار اند،

بعضی از کتاب‌ها تب دارند و هذیان می‌گویند.

بعضی از کتاب‌ها، کودکانه و لوس حرف می‌زنند.

و بعضی از کتاب‌ها فقط غر می‌زنند و نصیحت می‌کنند.

بعضی از کتاب‌ها پیش از تولد می‌میرند.

و بعضی تا ابد زنده هستند

***

“خسته ام از این کویر”

خسته ام از این کویر، این کویر کور و پیر

این هبوط بی دلیل این سقوط ناگزیر

آسمان بی هدف، بادهای بی طرف

ابرهای سربه راه، بیدهای سربه زیر

ای نظاره شگفت ای نگاه ناگهان

ای هماره در نظر ای هنوز بی نظیر

آیه آیه ات صریح سوره سوره ات فصیح

مثل خطی از هبوط مثل سطری از کویر

مثل شعر ناگهان مثل گریه بی امان

مثل لحظه های وحی، اجتناب ناپذیر

ای مسافر غریب، در دیار خویشتن

با تو آشنا شدم با تو در همین مسیر

از کویر سوت و کور تا مرا صدا زدی

دیدمت ولی چه دور دیدمت ولی چه دیر

این تویی در آن طرف پشت میله ها رها

این منم در این طرف پشت میله ها اسیر

دست خسته مرا مثل کودکی بگیر

با خودت مرا ببر، خسته ام از این کویر

خرداد 69

***

دانلود اهنگ “خسته ام از این کویر”:

download

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۲
آذر
۹۸

مراسم دومین سال درگذشت ذاکر و شاعر انقلابی، عالم جلیل القدر زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی روز پنجشنبه 21 آذر در بهشت علی علیه السلام زادگاهش مزینان برگزار شد.

🏴دو سال از فراقش گذشت و همچنان داغ ماتم نبودنش بر دل هایی که زمزمه ی محبت او را شنیده اند سنگینی می کند و گویا این درد تا ابد خواهد ماند مردی که به راستی حبیب خدا بود و ذات احدیت او را عزتی جاودانه بخشیده است.

✔️21 آذر در تقویم زندگی پربرکت و طیبه عالم جلیل القدر و مجاهد نستوه و رزمنده هشت سال دفاع مقدس حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی روز هجرت ابدی و پرواز او به سوی ملکوت ثبت شد روزی که هر شنونده ای این خبر را شنید به راستی متأثر و غمگین شد و مزینان یکپارچه در ماتمش گریست.

🔹 بیت معظم این فقید سعید ضمن تشکر از بستگان و مردم قدرشناس مزینان که هر شب جمعه فاتحه خوان مزار آن بزرگوار بوده و هستند همانند مجالس یادبود چهلم و سالگرد مبالغی را به نام مبارک پنج تن آل عبا علیهم السلام تقدیم مؤسسه خیریه حضرت نرجس خاتون(س)، صندوق خیریه باب الاحسان، هیئت الغدیر مزینانی های مقیم مشهد، بهشت علی علیه السلام، شورای اسلامی و دهیاری مزینان می نماید.

شعر زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی که برای سنگ مزار خویش سروده است:

هان ای دل عبرت بین با دیده عرفانی
بنما نظری بر من با رافت رحمانی
وین خاک سیه گشته بالین من محزون
دوستان،شده ام تنها در خانه ی ظلمانی
دست ازهمه چیزشستم افتاده دراین‌وادی
نه فصل بهارم هست نه ماه زمستانی
ای رهگذران رحمی والله که مسکینم
محتاج دعایم من با سوره ی قرآنی
آیات خداوندی نور است که می تابد
هرکس که نصیبش شد قبرش شده‌نورانی
 معیار و ملاک این جا باشد عمل صالح
نه نسل و نسب پرسند نه ملک سلیمانی
بی بهره نباشیم ما از آمدن خوبان
از نورِ شهیدان و  از  عالمِ ربانی
گلگون کفنان ما، آیند به ملاقاتی
سرمایه ی ایرانند یا اهل مزینانی

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۲
آذر
۹۸

ساقیا جام جهانبینی ایمان تو خوش

شمع تابان تو خوش، جمع جوانان تو خوش

سوی میخانه‌ی خرداد تو باز آمده ایم

نظری کن که شود حال حریفان تو خوش

به شب ساغر ما بادهء روشن برسان

تا بنوشیم به شکرانهء احسان تو خوش

و ببینیم درین آینه، فردا شده اند

مردمان تو خوش و میهن ایران تو خوش

باغ غارت شدهء بهمن خونین تو سبز

خاوران از گل پیروزی خوبان تو خوش

سرزمین تو پر از شادی آزادی و قسط

طالقان تو خوش و مشهد و تهران تو خوش

هیرمند و خزر و ارژن و کارون و سهند

زنده رود و ارس و دشت خراسان تو خوش

عکس رخسار تو ای ساقی همواره جوان

در زلال قدح باده گساران تو خوش

کاروان غزل حافظ و مهتاب کویر

شاهراه علی و تخت سلیمان تو خوش

ساقیا نغمهء اقبال حنیف تو بلند

نوبهاران جمال گل قرآن تو خوش

می رسد عاقبت از باغ نگاه تو بهار

ناز دستان تو خوش، مجلس مستان تو خوش

ساقیا نام تو خوش، جام تو خوش، جان تو خوش

شام هجران من و صبح مزینان تو خوش

27 خرداد 1391

فریدون انوشه

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۱
آذر
۹۸

نه به باره نه به داره...
✍️کاربرد این ضرب المثل که قدیمی های ما  بارها در مکالمات خود تکرار می کردند«نه به باره نه به داره...» بیشتر برای کاری است که سر زبان ها افتاده و مردم درباره ی آن صحبت می کنند و یا طرف مقابل از عنوانش حسابی کیف می کند و لذت می برد .
🔹این جمله ی ناب درست حکایت بعضی از رسانه ها و پایگاه ها و کانال های خبری و مجازی شهرستان سبزوار و داورزن است که با ورود افراد به مرکز ثبت نام برای انتخابات مجلس شورای اسلامی مدام می نوشتند: فلانی آمد او با کی آمد که درست آدم را یاد کتاب اول ابتدایی می انداخت که:« آن مرد آمد، آن مرد در باران آمد ، آن مرد با اسب آمد حالا آ اول ا غیر اول البته در زمان ما می گفتند آی با کلاه ای بی کلاه!»بگذریم...
🔶این روش تبلیغاتی تنها به شهرستان ها و روستاهای ما محدود نمی شود بلکه به هر کانالی سر می زدی چنین مطلبی به خوبی قابل رؤیت بود و بعد هم لیستی بلند بالا که ۸۰ اسم را ردیف کرده بودند تهش را هم نبسته و اعلام کرده اند سه نفر دیگر هم از فلان حوزه می آیند!
🔺در این میان هیچکس نپرسید خب این ۸۳ یار دبستانی که ثبت نام کرده اند باید در کنکور هم شرکت کنند و پس از قبولی در امتحان شورای نگهبان به میدان بیایند چرا برای هر اسم سریع عکسی و جمله ای ردیف می شود؟!
🔻تازه بعضی ها از همین الآن باورشان شده که در عرصه ی انتخابات هستند و شهر را دور زده و حتی به گلزار شهیدان رفته و با یاد و نام آن ها کار خود را آغاز کرده بعضی عکس شهدا را در دست گرفته و به ستاد رفته اند و عده ای نیز با ولی و والدین خود و عده ای هم با اعوان و انصاری که شعار می دادند :ما اهل کوفه نیستیم دکتر تنها بماند ...
🔸بعضی هم هنوز نه به باره نه به داره خود را در کسوت نمایندگی می بینند و از همین الآن وعده و وعید خود را شروع کرده  و یادشان رفته که مردم چه دل پرخونی از این وعده ها دارند !
🔷اما ما که نه تندتند نوشتیم فلانی آمد و نه لیستی را برای مردم نمایش دادیم یک جمله می گوییم: آی وکلای آینده! حرفی را بزنید که بتوانید به آن عمل کنید قولی را بدهید که مدیون مردم و همان خون شهدا نشوید ...
👈ادعای ما برای همه ی بدقولی های نمایندگان سبزواربزرگ در ادوار مختلف: « زمستان آمد؛ آسفالت  و تعریض جاده آدمکش مزینان به داورزن چه شد؟!»

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۰
آذر
۹۸

ویژه برنامه ابوذر تا کویر با عنوان «سازه کتاب تصویر» دکتر علی شریعتی مزینانی در ایستگاه مترو شریعتی تهران رونمایی شد.

  به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از ایرنا؛ این آئین عصر شنبه از سوی معاونت فرهنگی و اجتماعی شرکت بهره‌برداری راه آهن شهری تهران و حومه و با حضور برخی از مسئولان شهری، هنرمندان و دوستداران کتاب بخصوص طرفداران دکتر شریعتی برپا شد.
مدیرعامل شرکت بهره‌برداری مترو در حاشیه مراسم سازه کتاب علی شریعتی با عنوان ابوذر تا کویر در جمع خبرنگاران گفت: معاونت فرهنگی و اجتماعی شرکت بهره برداری مترو  برای هویت بخشی فرهنگی، تجلیل از بزرگان کشور، گرامی داشت یاد و خاطره شهدا  و توسعه فرهنگ شهادت، سازه‌ها و المان‌های هنری را در ایستگاه های خطوط مترو تهران به نمایش می گذارد.

فرنوش نوبخت افزود: در راستای هویت بخشی فرهنگی تاکنون سازه‌ها و المان‌هایی در ایستگاه امام حسین (ع) دیوارنگاری در ایستگاه انقلاب اسلامی و امروز نیز ساخت کتاب تصویر دکتر شریعتی با استفاده از کتاب‌های وی در ایستگاه مترو شریعتی تهران انجام شده و اقداماتی نیز در همین زمینه در دیگر خطوط مترو تهران انجام می‌شود.

همچنین احسان بیسادی معاون فرهنگی و اجتماعی شرکت بهره‌برداری مترو تهران و حومه نیز در این آیین با بیان اینکه برای هویت بخشی فرهنگی، ایستگاه های خطوط مترو به سازه‌ها و آلمان‌های هنری مزین می‌شود، گفت: تاکنون پروژه های مختلفی با آلمان های هنری در ایستگاه های مترو تهران اجرا شده و امروز نیز به مناسبت روز دانشجو  برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره دکتر شریعتی با استفاده از کتاب های ایشان، سازه تصویر وی ساخته شد.

ابوذر تا کویر عنوان این برنامه بود که از  اسامی کتاب های دکتر شریعتی وام گرفته است.

قدردانی خانواده دکتر شریعتی از هنرمند سازه و شرکت بهره برداری مترو

مشاور فرهنگ و اطلاع رسانی معاون حمل و نقل شهرداری تهران نیز در آیین رونمایی از سازه دکتر شریعتی گفت: امروز سه فرزند دکتر شریعتی یعنی احسان، سارا و سوسن برای رونمایی از سازه کتاب تصویر دکتر شریعتی دعوت شدند اما به علت برخی مسایل کاری نتوانستند در این مراسم شرکت کنند.

علی پیرحسین با بیان اینکه خانواده دکتر شریعتی از هنرمندان و برگزار کنندگان این مراسم تقدیر کردند، افزود: امیدواریم با استفاده از این تصویر نمادین بتوانیم نام و یاد ایشان را زنده نگه داریم.  

به گزارش ایرنا، علی شریعتی مَزینانی، مشهور به دکتر علی شریعتی (زادهٔ ۲ آذر ۱۳۱۲ در روستای مزینان،  سبزوار  نویسنده، جامعه‌شناس و پژوهشگر دینی اهل ایران، از مبارزان و فعالان مذهبی و سیاسی و از نظریه‌پردازان انقلاب اسلامی ایران بود شریعتی نگرشی نوین به تاریخ و جامعه‌شناسی اسلام عرضه کرد. او بازگشت به تشیع حقیقی و انقلابی را نیرویی برای تحقق عدالت اجتماعی قلمداد می‌کرد شریعتی، علاوه بر شهرت زیادش برای سهم داشتن در انقلاب ایران، به‌دلیل کارنامهٔ فعالیت‌هایش برای احیای مذهب و سنت در جامعه و بیدارگری دربارهٔ سلطنت وقت نیز شهرت داشته‌است.
از زمان انقلاب تاکنون یادبودهای زیادی به یاد او برگزار و اجرا شده است و از آن زمان نقدها و تجلیل‌های زیادی پیرامون آثار، آراء و تأثیراتی که او بر چند دههٔ معاصر ایران گذاشته وجود دارد وی در ۴۳ سالگی در انگلستان درگذشت و هم‌اکنون پیکر وی بر خلاف وصیتش در مکانی نزدیک مقبرهٔ زینب کبری در دمشق سوریه به امانت به خاک سپرده شده‌ است.

هبوط،  فاطمه فاطمه است،  تاریخ تمدن، کویر، ابوذر و خدا، انسان و عشق از جمله کتاب های دکتر شریعتی بشمار می‌آید.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۲
آذر
۹۸

دوشنبه یازدهم آذرماه مهمترین مرکز هنری کشور شاهد حضور مردمانی از جنس بلندهمتان کویر بود و گویی مزینان به آوازی از مهربانی دامنه ی وطنی خویش را در این مکان گسترده بود و فرزندان مزینانی از هر قشری و به دور از هرگونه وابستگی خود را به تالار وحدت رسانده بودند تا در ثبت یک خاطره ی ماندگارهنری که از حنجره ی طلایی هنرمند پرآوازه این کهن دیار استاد سیدمصطفی جلالی پور مزینانی طنین انداز می شود شریک و سهیم نمایند.


در این رویداد هنری گروه موسیقی سنتی ارنواز به سرپرستی نسیم اربابی و آهنگسازی نوید دهقان و با صدای دلنشین سید مصطفی جلالی‌پور مزینانی تصنیف های ماندگاری را در تالار وحدت اجرا کردند.

علیرضا گرانفر، نیلوفر شهبازی، سارا هستی، شاهین صفایی، ماهگل مقتدر و سپیده شایان‌راد نوازندگان این کنسرت را تشکیل می‌دهند که قطعاتی در دستگاه نوا، آواز دشتی و آواز اصفهان با بهره از اشعار سایه، اخوان ثالث، سیاوش کسرایی و حافظ اجرا کردند.



شهریورماه سال گذشته و آذر 96 نیز، مصطفی جلالی پور به همراه گروه ارنواز در تالار وحدت کنسرت برگزار کردند که مورد استقبال مخاطبان موسیقی قرار گرفت.

عکس؛ محسن مزینانی عسکری

شایان ذکر است علاوه بر استقبال خیل عظیمی از هنر دوستان جمعی از هنرمندان کشور از جمله بیژن بنفشه خواه، فاطمه گودرزی، منوچهر والیزاده و... در این کنسرت حضور داشتند.

  • علی مزینانی
۰۹
آذر
۹۸

 

حکایت آسفالت جاده آدمکش مزینان به داورزن شاید از داستان های هزار و یک شب هم بیشتر شده است و هر روز وعده ای دیگر شنیده می شود.

به طور معمول هر بار که مصادف با ایام عروج فرزند شایسته کویرمزینان دکترعلی شریعتی مزینانی می شود و مجلسی به یاد و نام او در زادگاهش برگزار می گردد و مقامی مملکتی توسط نماینده ای دعوت به این مراسم می شود وعده می دهد که تا چند روز دیگر جاده را آسفالت ببینید. و چون مراسم به پایان می رسد و وکیل و وزیر به محل کار خود برمی گردند دیگر تمامی شرط و شروط و قول و قرارش و وعده و وعید در باره ی زادگاه دکتر شریعتی را از یاد می برد رجوع کنید به آمدن حجت الاسلام موسوی لاری وزیر کشور، عطاءالله مهاجرانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، دکتر معین وزیر آموزش عالی ، محسن رضایی فرمانده کل سپاه و...

یکی دیگر از زمان های این وعده های سرخرمنی روزهای منتهی به انتخابات مجلس است و نمایندگان شریف مردم دیار سوختگان کویر! مدام از برگزاری جلسه با فلان مقام مملکتی و محلی و تأمین اعتبار لازم خبر می دهند و تا کنون که چهل سال از آسفالت این جاده می گذرد و دهمین انتخابات هم به پایان رسیده و دوره ی یازدهم شروع می شود هنوز حکایت آسفالت جاده مزینان به داورزن باقی است.

اما چند روز پیش مسئولان دفاتر نماینده مردم شریف سبزوار بزرگ با حضور در فرمانداری داورزن با معاون فرماندار دیدار کردند و بنا به گفته ی سیدعلی فیض آبادی که پیگیر بسیاری از طرح های عمرانی این منطقه است عنوان کرده اند که آسفالت جاده مزینان یک طرح حیثیتی برای ماست و باید این طرح که قرار بود تا مهرماه به اتمام برسد و نهایت تا ابتدای زمستان مورد بهره برداری قرار بگیرد و دکتر حسن نیا معاون وزیر راه و شهرسازی هم برآن صحه گذاشتند بهمن ماه تکمیل شود.

آقا سید بازهم تأکید کرده اند که شخص جناب دکتر مقصودی پیگیر سفت و سخت این پروژه است و با وزیر و جناب حسن نیا و مسئولین راه و شهرسازی استان و شهرستان اتمام حجت کرده که بهمن ماه آخرین فرصت است! بازهم ما مردم صبور که چاره ای جز این نداریم این سخنان را به فال نیک می گیریم و منتظر می مانیم تا این شب تیره به پایان برسد و صبح امید بدمد یک چیزی تو این مایه ها!

یادش بخیر شیر محمدی بود در مزینان که خدا حفظش کند و الآن ساکن مشهد است گاهی به مشتریانش که برای ساختن و تعمیر وسیله ای که به او سپرده بودند بعد از گذشت به طور مثال ده سال از آن جریان می گفت : «ای بابا اگه مَه مِدَنیستُم چیندی عَجلِهَ دَری اصلاً قبول ننکِردُم !» حالا ما هم عجله نمی کنیم همان طور که چهل سال صبر کردیم این دو ماه هم روش فقط شما را به برگه های رأی قسم می دهیم تا قبل از انتخابات تمامش کنید....

شایان ذکراست؛ جاده آدمکش مزینان شاهراه ارتباطی مزینان به جاده تهران و مشهد است که به طول هفت کیلومتر چندین روستا را به شهرستان های داورزن و سبزوار و شاهرود متصل می کند. این جاده اوایل انقلاب آسفالت و باگذشت 40 سال هنوزتعریض و نوسازی نشده است و گاهی به صورت جزئی مسئولین راه و شهرسازی سبزوار خرابی های آن را ترمیم کرده اند.

این جاده تا کنون به دلیل عرض کم و روشنایی کافی در شب و خرابی های پی در پی بلای جان مزینانی ها و ساکنان روستاهای مجاور شده و تا کنون چندین خانواده را به سوگ نشانده است.

حسین مقصودی نماینده مردم شریف سبزوار بزرگ دوسال پیش از تأمین اعتبار لازم برای تعریض و آسفالت کامل این جاده خبر داد و سال گذشته نیز دکتر حسن نیا معاون وزیر و راه و شهرسازی در بازدید از این جاده آدمکش تأکید کرد که تا شروع فصل زمستان 98 آسفالت کامل می شود و جاده در اختیار همشهریان دکتر علی شریعتی مزینانی قرار خواهد گرفت ولی این وعده نیز همچنان بر زمین مانده!...

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۰۹
آذر
۹۸

نشست توجیهی  و هم اندیشی با محوریت تشریح ابعاد طرح توسعه اقتصادی و اشتغالزایی روستایی مازندران به میزبانی  بنیاد مسکن انقلاب اسلامی تنکابن و با حضور فرمانداران شهرستانهای تنکابن ، عباس آباد و رامسر و کارشناسان و مسئولان برگزار شد.

در این نشست حسن مزینانی کارشناس سازمان مدیریت و برنامه و بودجه مازندران هم گفت:  بر اساس برنامه ششم توسعه برای مازندران  در اجرای این طرح هزار و ۵۶۵  روستا در نظر گرفته شده بود اما بدلیل شرایط خاص جغرافیایی روستاهای مازندران ، تفکیک آنها  میسر نبوده و پس از بررسی های لازم تصمیم گرفته شد تا تمامی  روستاهای مازندران در این طرح گنجانده شود.

وی با تاکید بر  این که مسئولان باید برای اجرای این طرح برنامه ریزی مدون داشته باشند ، خاطر نشان کرد :با برنامه ریزی مدون، تمامی اعتباراتی که در قالب این طرح وارد شهرستان ها می شود ، بدرستی مدیریت خواهد شد.

مزینانی همچنین نبود بازار فروش محصولات در روستاها را از جمله مشکلات مهم مازندران دانست و گفت : در تهیه این طرح برروی این گونه موارد و مشکلات کارشده است.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۳
آذر
۹۸

 🌐همزمان با آغاز هفته ی بسیج مراسم عطرافشانی و گلباران مزار شهدای والامقام مزینان با حضور  بسیجیان مزینان و مسئولین اداری شهرستان داورزن برگزار شد.

🔹حجت الاسلام جواد علیزاده نماینده ولی فقیه و امام جمعه شهرستان داورزن ضمن گرامی داشت یاد و خاطره شهدا گفت: به برکت وجود بسیجیان ایثارگر و سلحشور؛ ایران اسلامی از گزند فتنه های دشمنان و بدخواهان حفظ شده و امروز این وظیفه به عهده جوانان است.


🔹 در این مراسم که با حضور جوادقلعه نوئی سرپرست بنیاد شهید و امورایثارگران، فرماندهان نیروی های نظامی و انتظامی و بسیج و روسای ادارات شهرستان برگزار شد حاضرین با اهدای شاخه های گل و قرائت فاتحه یاد شهدای والامقام مزینان را گرامی داشتند.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۳
آذر
۹۸

کنسرت هنرمند پرآوازه مزینان استاد سیدمصطفی جلالی پور...

🕥زمان: دوشنبه ۱۱ آذر، ساعت۲۱:۳۰

🔷مکان: تالار وحدت

👈همشهریان و همراهان گرامی برای تهیه بلیط می توانند علاه بر مراجعه به سایت ایران کنسرت با حاج علی رضا صانعی مزینانی نیز تماس بگیرند(09121768854)

سایت ایران کنسرت برای خرید آنلاین بلیط

https://www.iranconcert.com

  • علی مزینانی
۰۲
آذر
۹۸

علی پسر مزینان عاشق زادگاهش بود کویر محل هبوط او و این نیستان را کعبه ی آمال خود می دانست؛ تاریخی که در صورت جغرافیا برایش نازل شده بود.

امروز دوم آذر است همان روزی که خداوند فرزند شایسته کویر را به خاندان پرفروغ شریعتی در کهن دیار تاریخی مزینان هدیه داد مردی که سال ها بعد معلم و مدافع "عرفان ،برابری و آزادی" و مخالف زر، زور و تزویر،شد و چون نتوانستند فریادش را برتابند او را به شهادت رساندند غافل از آن که خط سرخ شهادت همیشه زنده است...

علی عاشق مزینان بود و هر بار که به زادگاهش می آمد بر فرش آسمان کویر به پرواز در می آمد و سیر الی الهی خود را در راه علی! آغاز می کرد و برای زادگاه خویش که پرستشگاه بی بدیلش بود چنین می سرود:

✳️روستای محبوب من ! مزینان ! ای گرسنه ژنده پوش مغموم که بر حاشیه خشک و تشنه کویر افتاده ای ، ای نجیب زاده بزرگواری که قربانی ستم ایّامی و رنجور فقر و محکوم ویرانی و فراموشی و شرف تبار و شکوه تاریخت مستمندی را بر تو روا نمی دارد .

ای کوه و کویر و اَرگ و بازار و مدرسه و رِباط و سرچشمه و قبرستانی که همه از اجداد من سخن می گویید و یادگار عصمت اعصارید ، اعصار سرشار از ایمان و لبریز از آرامش و یقین و طهارتی که در زیر منجلاب این تمدّن کثیفی که در آن ، تنها وقاحت و حقارت و نیرنگ و قساوت خوب می پرورند ، برای همیشه مدفون شدند و عصری آمد که خورشیدش از مغرب می تابد و اشعه سیاهش همچون چنگال هول آور دیو بر سرزمین اهورایی ما سایه افکنده است وقندیلهایی را که در آن عصیر زیتون شرقی می سوخت و از آن خدا تابان بود خاموش کرد . ای در و دیوارهای شکسته ، خانه های گلین ، مزرعه های غبار گرفته و کوچه باغهای اندوهبار همیشه پاییزی و شما مردم نیرومند و هوشیار و مغروری که اینک گرسنگی آواره تان کرده است و به بردگی شهرهای روسپی خسب تهران و گرگان و... تان برده است !
و تو ای* مسینان ! ای نام اهورایی که از بزرگی عصر مزداپرستی حکایت می کنی و اکنون ، پیران شکسته و زنان چشم به راه و کودکان بی پناهی را در خود داری که پدران ، شوهران و پسرانشان به جستجوی نان ، تو را که تهیدست مانده ای ترک کرده اند . چقدر شما را دوست می داشتم و شما می دانید که علی رغم زندگی ، چه تعصّبی داشتم که یک روستایی راستین بمانم و به شما وفادار باشم . [ دکتر علی شریعتی ، مجموعه آثار 35 ، بخش 1 ،انتشارات آگاه ، چاپ دوم ، 1372 ، ص 437 ]

  • علی مزینانی
۲۱
آبان
۹۸

حضرت خاتم امام مسلمین

سید و سالار اسلام مبین

بر تمام خلق عالم سروری

جامع ادیان و هر پیغمبری

بعد تو ختم رسالت شد یقین

چون که اکملت لکم گردیده دین

بعد از آن دیگر که باطل مدعی است

بدعتش رسوایی هر مشتری است

در غدیر خم تو احیا گشته ای

با علی جانا تو ابقا گشته ای

چون که فرمان آمده از سوی حق

تا وصی خود شناسی  بهر خلق

آنکه را مولا و سرور شد علی

اوست یار و یاور تو ای نبی

وای برآنان که آن جا بوده اند

بعد تو بر این ولی شوریده اند

دوزخ است مأوایشان قطع الیقین

روز محشر می شود عین الیقین

یا رسول الله شده زاد روز تو

شادمان این امت بهروز تو

در ربیع الاول ای فخر جهان

حی سبحان نور تو کرده عیان

تا بهار با نام تو گردد بهار

روشنی آید در لیل و نهار

تو امیری و رحیمی و بصیر

رحمتٌ للعالمینی و کبیر

هیبت شاهان ز نامت شد حقیر

قیصر از تخت شهی آمد به زیر

خوابشان آشفته و در حیرتند

این چه اعجاز است که آن ها دیده اند

کاخ خسرو شاه ایران آن زمان

همچو گهواره بلرزید بی امان

ظالم مغرور به چشم خود بدید

طاق کسرایی چگونه می درید

لرزه بر ایوان کسرا آمده

بین فرو ریخته چارده کنگره

از حجاز نور محمد شد پدید

ذات حق در شرق آن را هم دمید

خلق می دید نور حق شدمنجلی

زین سبب گویند تسبیح ولی

ساحران بی سحر و باطل گشته اند

کاهنان بی علم و جاهل گشته اند

در عجب ابلیس و حیران صیحه زد

تا شنید نام محمد ضجه زد

منع گردیده بریده بس عنان

جاندارد او در هفت آسمان

در سماوه دشت هم پر آب شد

ساوه گرچه در تب و بی تاب شد

تا شنید آتش که احمد آمده

شعله اش خاموش در آتشکده

خلق حیران و زمین الحمد گفت

مدح احمد جبرییل بی حد گفت

آمنه تا صوت پیغمبر شنید

شکر ایزد از دل و جان برکشید

لای لای ای طفل خوش الحان من

لای لای ای کودک خوش خوان من

آمدی مادر فدای ناز تو

من به قربان همین اعجاز تو

کودکم بین جای بابا خالی است

لیک با تو حال من شیدایی است

آن شنیدستم که تو منجی شوی

بر بنی آدم  دگر محیی شوی

حیف نیستم تا که قدقامت کنم

در نبوت جان به قربانت کنم

ای پسر تو نور چشمان منی

جان عالم  شور ایمان منی

از تو خواهم در قیامت ای پسر

بر تمام خلق بنمایی نظر

روز محشر سرور و آقا تویی

شافع کل بشر مولا تویی

بر مزینانی عنایت ای حبیب

تا نباشد در قیامت او غریب

 

تقدیمی؛ علی مزینانی عسکری

تهران , یک شنبه 4 آذر 1397ه.ش مصادف با 17 ربیع الاول 1440ه. ق

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۸
آبان
۹۸

نمایش حرکات آیینی «خورشید» ویژه بانوان، به سرپرستی و طراحی حرکت ساره (زهرا) معارف‎وند و بهاره مزینانی، ۸ آبان ماه در فرهنگسرای نیاوران به روی صحنه رفت.

به گزارش رسیده، این نمایش که نویسندگی آن بر عهده رضا علمدارلو است روایت دختری به نام خورشید است که با دیدن مادرش آسمان از کودکی شیفته وواله هنر شد. او درکنار آسمان همه حرکات را فرا می‎گرفت، گویی هنر در ذاتش نهفته بود. خورشید معجزه‎آسا زبان این هنر را می‎دانست، زبانی لطیف که تمام تارهای وجودش را می‎لرزاند .اما عشقی نابهنگام باعث جدایی خورشید از عشق واقعی به آسمان شد و …

عوامل نمایش آیینی «خورشید» عبارتند از: رضا علمدارلو (نویسنده)، پرستو چاقری (کارگردان)، ساره معارف‎وند و بهاره مزینانی (تهیه کننده، طراح حرکت و طراح لباس)، افسون ایمانی (راوی)، یگانه داوودی (مجری صحنه)، فرانک سرداری (تنظیم موسیقی).

در این نمایش همچنین ساره معارف‎وند، بهاره مزینانی، پریسا تهرانی، پرستو چاقری، فرانک سرداری، آیدا داوری، صاینا سمیعی دانا و … به ایفای نقش می‎پردازند.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۰
مهر
۹۸

🔥🔥🔥 والله خیرحافظا...

🌐بیستم مهرماه روز بزرگداشت شاعر شیرین سخن لسان الغیب حافظ شیرازی گرامی باد

🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿

رند کنایه گوی من، کی بزند " انالحقی"
تا بزنند ناکسان، چوبه ی سر به دارها

رند و قلندر منی، تیغ، نهانه می زنی
ساقی معرفت شدی بر همه گلعذارها

شعر تورا فرشتگان، خوانند روز و هم شبان
گه به نوای عاشقان، گاه به زلف تارها

آب روان من تویی، روح و روان من تویی
شهر شده ز شعر تو، گلشن و سبزوارها

جام الست و دست تو، چشم دل است مست تو
کی بنهم ز دست خود، کاسه ی بی قرارها

جان و دلم فدای تو، گر چه که جان ازو بود
حافظ توست حافظا، ایزد داغدارها

مست حقی؛نه مست می؛ مستحق خدا شدی
داد زکات ایزدت، شاخ نبات، بارها

🌹شاعر؛محمد مزینانی ساعت ساز

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۰
مهر
۹۸

 طرح؛محسن مزینانی عسکری با نگاهی به عاشورای مزینان

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۰
مهر
۹۸

به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از ایکنا؛ همزمان با آغاز هفته ناجا، حجت‌الاسلام والمسلمین هادی مزینانی، رئیس مرکز فرهنگی خانواده کارکنان ناجا، پیش از ظهر امروز، سه‌شنبه، ۹ مهرماه، با حضور در سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور از خبرگزاری ایکنا و بخش‌های مختلف این مجموعه قرآنی از جمله مرکز رشد فعالیت‌های قرآنی بازدید کرد.

وی در این دیدار با بخش‌‌‌های مختلف ایکنا از جمله تحریریه داخلی، تحریریه بین‌‌الملل، کانون خبرنگاران نبأ و استدیو مبین بازدید کرد. ‌

حجت‌الاسلام والمسلمین هادی مزینانی ‌طی این بازدید، ضمن تأکید بر تعامل بیشتر با خبرگزاری قرآن در خصوص برنامه‌های قرآنی و عملکرد مرکز فرهنگی خانواده کارکنان ناجا ‌در سال ۹۸ با ایکنا گفت‎‌وگو کرد.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۹
مهر
۹۸

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در سخنی گران قدر، والایی سالمندان را این گونه ترسیم می کند: «احترام به پیران امت من، گرامی داشت من است.»

نگذاریم امروز پدربزرگ ها و مادربزرگ ها ،تنهایی اشان را با عکس های قدیمی تقسیم کنند

سازمان ملل در سال ۱۹۸۲ شورای جهانی سالمندی را تشکیل داد و در همان سال طرحی را برای تعیین یک روز جهانی برای سالمندان ارائه داد تا اینکه در سال ۱۹۹۰ این شورا اول اکتبر را روز جهانی سالمندان تعیین کرد.  با این نگاه همه ساله درایران هفته ای تحت عنوان هفته ملی سالمند تعیین و برنامه های متنوعی به همین مناسبت برگزار می گردد.

هر ساله از طرف سازمان جهانی شعاری برای این روز در نظر گرفته می‌شود. که این شعار در سال 2019  با عنوان "فرصت های برابر برای تمام سنین"  عنوان شده  است.

شاهدان کویرمزینان این روز را به تمامی سالمندان به ویژه عزیزانی که در مؤسسه خیریه حضرت نرجس خاتون(س) مزینان زندگی می کنند و همچین بانوی جهادگر مزینانی سرکار خانم فاطمه گلستانی که این کاشانه را با عنوان بهزیستی جامع مزینان بنیان نهاد و مدیرعاملی این دو مرکز را برعهده دارد و همچنان پرتلاش و همتی ستودنی برای سربلندی مزینان مجاهدت می کند تبریک می گوییم و امیدواریم آحاد ساکنان خطه ی کویر خاصه خیرین نیکوکار باز هم در راه پیشبرد اهداف و اقدامات خیرخواهانه این بانوی فداکار از کمک های خود دریغ نورزند.

اکنون فضای سبز مجمع بهزیستی مزینان برای لحظه ای فراغت پدران و مادران ساکن در این مرکز در حال آماده سازی و نیازمند همراهی شما یاران است مقتضی است وجوه نقدی خود را به حساب های مؤسسه خیریه حضرت نرجس خاتون(س) مزینان واریز نمایید

👇
شماره حساب
0104796105000

شماره کارت
6037691990029407

☎️ شماره هماهنگی
09122893324
فاطمه مزینانی (گلستانی) مدیر عامل مؤسسه و بهزیستی مزینان

05145933052

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۷
مهر
۹۸

به گزارش شاهدان کویر مزینان به نقل از روابط عمومی اداره کل تجهیزات و ملزومات پزشکی، مهندس روح اله مزینانی معاون اجرایی و برنامه ریزی و نماینده حوزه ارزی و گمرک اداره کل تجهیزات پزشکی گفت: از آنجائی که برخی از اخبار ویژه ارزی و گمرکی مختص حوزه تجهیزات پزشکی بوده و قابلیت انتشار عمومی ندارد، به منظور اطلاع رسانی به شرکت های واردکننده و تولیدکننده بابت این گونه اخبار، کانال اختصاصی اخبار اززی و گمرکی در پیام رسان داخلی "بله" با آیدی arzimedir@ ایجاد گردید.

وی افزود: مدیران عامل و مسئولین فنی شرکت های واردکننده و تولیدکننده بر حسب شماره های همراه آنها که در سامانه های اداره کل موجود است به این کانال اختصاصی افزوده خواهند شد.

مهندس مزینانی از مدیران عامل و مسئولین فنی شرکت های مذکور خواست تا پیام رسان داخلی بله را بر روی گوشی و یا رایانه های خود نصب نمایند تا قابلیت افزوده شدن شماره آنها در کانال اختصاصی اخبار ارزی و گمرکی تجهیزات پزشکی فراهم گردد.

لازم به ذکر است که اطلاع رسانی اخبار سامانه جامع تجارت و سامانه نیما نیز در پیام رسان داخلی بله انجام می گیرد.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۱
مهر
۹۸


علی مزینانی مدیرعامل شرکت هفت صبح ماندگار در گفتگو با فرارو با اشاره به اینکه در آیین نامه توزیع یارانه دولتی مطبوعات که در سال ۸۸ به تصویب رسید، صرف داشتن مجوز ملاک اعطای یارانه بود، گفت: «بر اساس این آیین نامه صاحب امتیاز و مدیر مسئول نشریه پس از شش ماه از تاریخ اعطای مجوز می‌توانست درخواست یارانه دولتی را به معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد ارائه دهد.»

وی افزود: «اما در پیش نویس اصلاح این آیین نامه دیگر به صرف داشتن مجوز به هر نشریه‌ای یارانه مطبوعاتی تعلق نمی‌گیرد که این امر قدمی روبه جلو برای هدفمند کردن یارانه‌های مطبوعات است، که امیدواریم این اصلاحیه تحت فشار‌هایی لغو نشود.»

مزینانی با اشاره به اینکه در کسب و کار رسانه‌ای باید رقابت وجود داشته باشد، اظهار داشت: «اما با این یارانه‌ای که ارشاد می‌دهد، عملا نمی‌توان انتظار رقابت را داشت، چون در همان اول فردی که مجوز دریافت کرده از این یارانه استفاده می‌کند و همین امر نیز باعث می‌شود کسی که واقعا می‌خواهد فعالیت مطبوعاتی کند و به تولید محتوا نیز بپردازد، در عمل سرد‌شود.»

اگر یارانه مطبوعاتی قطع شود، تنها حرفه‌ای‌ها باقی می‌مانند
مدیر روزنامه هفت صبح اضافه کرد: «فرد و رسانه‌ای که در فضای مطبوعاتی کشور حضور پیدا می‌کند، باید در وهله اول به تولید محتوای قوی بپردازد تا بتواند به جذب مخاطب اقدام کند و بعد از طریق آگهی‌هایی که دریافت می‌کند یا از طریق فروش و اشتراک نشریه به درآمدزایی برسد.»


وی ادامه داد: «اما با چرخه فعلی تخصیص مطبوعات، یک فرد بدون اینکه چنین فرآیندی را طی کند، یارانه را می‌گیرد و در این صورت رقابت در صحنه رسانه‌ای کشور از بین می‌رود، اما اگر یارانه مطبوعات به طور کلی قطع شود، هر چند ممکن است بسیاری از روزنامه‌ها و مجلات تعطیل شود، اما آن‌هایی که باقی می‌مانند به صورت سالم و حرفه‌ای به فعالیت می‌پردازند و سطح کیفی روزنامه‌نگاری در کشور بسیار ارتقا می‌یابد.»

مزینانی با اشاره به اینکه در فضای رقابتی مطبوعات وضعیت معیشتی روزنامه نگاران و اهالی رسانه نیز بهبود می‌یاید، گفت: «مگر از زمانیکه طرح برگشتی مطبوعات از سال ۹۲ توسط معاونت مطبوعاتی اجرا شد، وضعیت درآمدی روزنامه نگاران بهتر شد، فقط در این بین شبه رسانه‌هایی بودند که از این طرح منفعت بردند، چون که آن‌ها نیز به روزنامه نگار و تحریریه نداشتند و تمام مطالب را به صورت بازنشری در مجله خود چاپ می‌کردند.»

وی افزود: «اما اگر فضای رقابتی حاکم باشد بر فضای مطبوعات و رسانه‌ها مدیران مسئول سردببران و روزنامه نگاران حرفه‌ای را به کار می‌گیرند و در چنین فضایی سطح درآمدی روزنامه‌نگاران و اهالی رسانه نیز ارتقا می‌یابد.»

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۰۹
شهریور
۹۸

دکتر احسان شریعتی مزینانی فرزند برومند دکتر علی شریعتی مزینانی همراه با شخصیت های فرهنگی و سیاسی و افراد شرکت کننده در مراسم بزرگداشت سقراط خراسان استاد محمدتقی شریعتی مزینانی روز جمعه هشتم شهریور در میان استقبال روحانیون و معتمدین و مردم قدر شناس مزینان به زادگاه آباء و اجدادیش سفر کرد.

وی ضمن بازدید از اماکن تاریخی کهن دیار مزینان از خاطرات دوران کودکی و تعطیلات تابستانی که به همراه والدین و خواهرانش به زادگاه پدریش داشت سخن گفت و خواستار توقف ساخت و سازهای مدرن و تغییر بافت تاریخی مزینان شد.

فرزند دکتر علی شریعتی پس از بازدید از خانه زادگاه دکتر شریعتی، مدرسه علمیه صاحب الزمان و کاروانسرای تاریخی مزینان گفت: متاسفانه این بناهای تاریخی که هر کدام به نوعی محل پرورش و رشد و نمای شخصیت های بزرگی چون استاد محمدتقی شریعتی،دکتر علی شریعتی ،مرحوم عبدالکریم شریعتی و علامه بهمن آبادی بوده اند، امروز بسیار غریب افتاده اند و آنگونه که باید از آنها استفاده نمی شود.

دکتر احسان شریعتی  در ادامه خطاب به اهالی مزینان  گفت: در وضعیت کنونی که مسئولان دولتی به دلایل مختلفی چون کمبود هزینه، نداشتن نگاه آینده محور و... نمی توانند به بناهای تاریخی کشور رسیدگی کنند بهتر است اهالی هر منطقه خود آستین همت بالا زده و با نظارت مدیران میراث فرهنگی در احیای این بناها بکوشند.

وی افزود: بر همین اساس از شما اهالی مزینان می خواهم در حد توان خود برای احیای این آثار تاریخی که نه تنها بازگو کننده خاندان شریعتی است بلکه نماد وجود فرهنگ و تاریخی کهن در این خطه است، کوشیده و یک دست و هماهنگ در راه احیای آنها قدم برداری. البته خاندان شریعتی هم در این راه همراه اهالی مزینان و کاهک خواهد بود و حد توان خود برای احیای این بناهای تاریخی خاصه خانه زادگاه استاد شریعتی در کاهک و مدرسه علمیه روستای مزینان تلاش خواهد کرد.

احسان شریعتی در پایان پیشنهاد داد که می توان کاروانسرای تاریخی مزینان را با توجه به وسعت و مکانی که در آن قرار گرفته و حدفاصل سه روستای بهمن آباد، مزینان و کاهک است به یک پژوهشکده شریعتی شناسی یا سبزوار شناسی تبدیل کرد.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۳۱
مرداد
۹۸

رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری داورزن گفت: در شهرستان داورزن 68 و در روستای مزینان 4 اثر ثبت ملی شده که شامل خود بافت روستا و چند مراسم است. بافت کاروانسرای شاه‌عباسی مزینان تنها و اولین بافت روستایی که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.

محمد عبدلله زاده‌ثانی در گفت‌و گو با ایسنا، بیان کرد: مزینان کنونی مربوط به زمان قاجار بوده ولی کاروان‌ سرا در دوران صفوی بنا شده‌است که از مهم‌ترین کاروان‌ سراهای این دوران بوده است و در اکثر سفرنامه ها از این کاروان‌سرا نام برده شده‌ است. آتشکده آذر برزین‌مهر که در شهرستان داورزن واقع شده یکی از سه آتشکده مهم دوره امپراطوری ساسانی بوده است.

بافت‌های بناها به دو دسته‌ی برون گرا و درون گرا  تقسیم می‌شوند؛ بافت های درون گرا بافت‌هایی هستند که بر اساس نظام شطرنجی و پشت به پشت هم قرار گرفته و بافت‌های برون‌گرا مثل خانه‌های شمال که واهه واهه است. دراین کاروان‌سرا از بافت درونگرا استفاده شده است.

کاروان‌سراها نیز به دوسته‌ی برون شهری و درون شهری تقسیم می‌کنند. کاروان‌سرای شاه عباسی از نوع برون شهری است که در دشت واقع شده است.

حوض انباری نیز در جلوی کاروان‌سرا وجود دارد که معماری خاص خود را دارد. همچنین بین حوض انبار و کاروان‌ سرا راه ابریشم به طول 8000 کیلومتر که از رم تا چین کشیده ‌شده، وجود دارد.

آلفونس گابریل نیز در کتابی با عنوان عبور از صحاری ایران نوشته " وقتی که به این منطقه رسیدیم سه روز در طوفان شن گیر کردیم و فکر کردیم این‌جا آخر دنیاست ولی با سه روز پناه گرفتن زیر پتو در کنار شترها جان سالم به در بردیم".

این بنا شامل حیاط و غرفه‌هایی که افراد در آن زندگی می‌کردند است. در کنار غرفه‌ها نیز اصطبل و مکان‌های نگهداری شترها بوده است. بر اساس معماری این بنا، جامعه به سه دسته تقسیم می‌شده است؛ گروهی که وضع مالیشان خوب بوده که در طبقه های بالا ساکن می‌شدند، گروه‌های متوسط که در حیاط مرکزی اتراق می‌کردند و افراد فقیر که گاها در اصطبل‌ها ساکن ‌می‌شدند.

در شهر داورزن 11 کاروانسرای برون شهری وجود دارد که جزو کاخ کاروانسراهای ایران است. قدیمی‌ترین کاروان‌سرای این منطقه مربوط به دوران غزنوی است که از سنگ ساخته شده ولی الان تخریب شده و فقط بقایای آن باقی مانده است.

این بنا در آینده نه چندان دور توسط دانشگاه حکیم سبزواری به عنوان اردوگاه دانشجویی به بهره‌برداری می‌رسد. در جلسه‌ای که در پیش رو داریم قرار است کارهای مقدماتی آن انجام شود و به سازمان میراث کشور معرفی شده به اردوگاه دانشجویی تبدیل شود.

عکس؛ محسن مزینانی عسکری

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۳۱
مرداد
۹۸

حجت‌الاسلام والمسلمین هادی مزینانی، کارشناس مذهبی و رئیس مرکز فرهنگی خانواده کارکنان ناجا، در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده، به بررسی اهمیت آموزش احکام فقهی به اصناف و بازاریان پرداخته است که متن این یادداشت در ادامه می‌آید:

سعادت به صرف اعتقاد محقق نمی‌شود

اسلام دین سعادت و کمال است و بر کسی پوشیده نیست که این سعادت به صِرف اعتقاد داشتن، محقق نخواهد شد بلکه عمل کردن به اعتقادات و پیاده کردن آن‌ها در زندگی فردی و اجتماعی، تنها راه رسیدن به این سعادت دنیوی و اخروی است.

حال اگر در جامعه‌ای باشیم که همه افراد جامعه علاوه بر معتقد بودن به دین، عمل‌کننده به دین هم باشند، مسیر سعادت جامعه بسیار هموارتر خواهد شد و آرامش روحی و روانی بر فضای جامعه حاکم خواهد شد زیرا دزدی، اختلاس، تدلیس، کلاه برداری و ... در چنین جامعه‌ای به حداقل خواهد رسید.

تا آگاهی نباشد عمل معنا پیدا نمی‌کند

نکته‌ای که نباید از آن غفلت کرد، آموختن دین و بایدها و نبایدهای دینی است. قدر مسلم تا آگاهی نباشد، عمل معنا پیدا نمی‌کند و ضرورت دارد در گام اول برای سعادتمندی، در جهت آموختن دین و احکام آن اقدام کنیم. فراگیری علم در هر زمینه‌ای که باشد به شرط نافع و سودمند بودنش، امری پسندیده و معقول است و در بین علوم، طبق آموزه‌های دینی، فراگرفتن علم دین بر سایر علوم اولویت دارد، چون لازمه بهره‌مندی از علم، معتقد بودن به خیر رساندن به خود و دیگران است و گرنه جامعه انسانیت را به فساد و تباهی خواهد کشد.

امام صادق(ع) در روایتی می‌فرمایند: «فراگرفتن یک حدیث درباره حلال و حرام برای تو بهتر از دنیا و زر و سیم‌های آن است؛ زیرا دنیا برای کسی ماندگار ابدی نیست و همه چیز را دیر یا زود، باید گذاشت و گذشت».

این امر برای عزیزانی که در امور اقتصادی فعالیت می‌کنند به ویژه کسبه محترم، اهمیتی مضاعف دارد تا خدای نکرده، حرام را وارد زندگی‌شان نکنند و زحمات خودشان را هدر ندهند چرا که امیرالمؤمنین(ع) در کلامی فرمودند: قیمت هرکسی به اندازه اعمال خیری است که انجام داده است؛ چون عمل ماست که برای آخرت ماندنی است و دنیا فانی و رفتنی است.

ابتدا فقه کاسبی را بیاموزید

با این مقدمه می‌رسیم به فلسفه نقل معروفی که حضرت علی(ع) در بازار حرکت می‌کرده و می‌فرمودند: «ای جماعت کاسب، ابتدا فقه کاسبی را بیاموزید و سپس به تجارت بپردازید». قطعاً برای تحقق این امر، پیش‌نیازهایی لازم است که بر آنها مروری گذرا خواهیم نمود.

١- قصد و اراده اهل کسب، بر آموختن احکام تجارت. به این معنا که هرکس که تمایل دارد در حوزه اقتصاد فعالیت کند، خودش را مقید کند به فراگیری مسائل شرعی در حوزه کار و حرفه‌ای که می‌خواهد آغاز نماید تا خدای نکرده حقی را ناحق نکند و خودش را مدیون خدا و خلق خدا نکند. با این کار، هم برکت را به کاسبی‌اش می‌دهد و هم خودش را عاقبت به خیر می‌کند تا مشمول این روایت باشد که «کسی که برای رزق حلال تلاش می‌کند تا خود و خانواده‌اش را تامین کند مانند مجاهد در راه خداست».

٢- اما پیش‌نیاز دوم تکلیفی است که بر عهده حکومت در قالب اصناف اقتصادی و تجاری و تولیدی است؛ به نحوی که مثلاً که باید قبل از دادن جواز کسب به افراد، همانگونه که گواهی سلامت و گاه آموزش لازم در خصوص شغل انتخابی را مطالبه می‌کنند، آموزش‌های لازم در حوزه مسائل دینی و آشنایی با حلال و حرام در حیطه همان حرفه را نیز را به آن‌ها بیاموزند و یا گواهی دوره آموزشی آن را مطالبه کنند.

بسیاری از مشکلاتی که امروز در این حوزه شاهدیم از مُد لباس در تولید و فروش گرفته تا داد و ستدهای کلان اقتصادی، از سر عدم آگاهی افراد است که ندانسته وارد این فعالیت‌ها شده و هم به خود، هم به دیگران و گاه به جامعه ضربه‌های جبران‌ناپذیری وارد کرده‌اند. 

٣- پیش نیاز سوم هم به حوزه‌های علوم دینی برمی‌گردد تا به صورت تخصصی احکام مشاغل را به تفکیک نوع فعالیت، احصاء کند و به آموزش دادن این احکام در اشکال مختلف حضوری و غیرحضوری و رسانه‌ای بپردازند و گفتمان دینی را درباره مشاغل، به صورت فراگیر مطرح کنند تا جامعه احساس نیاز به آن را در خود پیدا کند و به فراگیری آن بپردازد.

آنچه امروز در بازار کسب و کار شاهدیم، بی‌تفاوتی یا حداقل کم توجهی به این امر مهم است. از مدارس و دانشگاه‌ها گرفته تا حرفه‌های صنعتی و تجاری. نباید عقب ماندگی در سه پیش نیازی که اشاره شد، نسبت به مشاغل موجود و مشاغل جدیدی که به حسب پیشرفت علم و تکنولوژی شاهد هستیم از قبیل ارز دیجیتال و مباحثی مانند خرید و فروش آن یا استخراج آن و ... را شاهد باشیم.

تبعات غفلت از آموزش دین و معتقد ساختن کاسب و کارگر و تاجر را، در بی‌کیفیتی برخی کالاها، ساختمان‌ها یا سودهای کلان اقتصادی و متأسفانه اختلاس‌ها و امثال این موارد می توان عنوان کرد که هرکدام از مثنوی هفتادمن کاغذ هم فراتر می‌رود.

امیدوارم به روزی برسیم که علاوه بر کلاس های تخصصی هر رشته شغلی، کلاس‌های دینی همان رشته هم در قالب احکام تخصصی آن برگزار شود و هر کاسب و تاجر عزیز ما، متخصصی فقیه در کار خودش باشد و هر یک از افراد جامعه به سهم خودش، حرکت به سوی جامعه مدنی در قالب مدینه فاضله را رقم بزند.

فراموش نکنیم که عمر به سرعت خواهد گذشت و نکند زمانی به خود بیاییم که کار از کار گذشته باشد.

یک نَفَس بُود همه عمر گران من و تو
آن نفس نیز ندانیم چه سان آمد و رفت
پی دلباختگی شد به جهان نیمِ نفس
نیم دیگر پی این کندن جان آمد و رفت.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۲۸
مرداد
۹۸

  تور رسانه‌ای دو روزه اداره‌کل میراث‌فرهنگی خراسان رضوی به مقصد مزینان برگزار شد

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ امیر صیائیان مدیر روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی استان خراسان رضوی با بیان این مطلب افزود: «به مناسب روز خبرنگار، خبرنگاران و عکاسان رسانه‌ها با جاذبه‌های تاریخی، گردشگری، میراث فرهنگی و صنایع دستی مزینان آشنا شدند.»

وی با بیان این که تور رسانه‌ای از روز پنج شنبه آغاز و روز جمعه پایان یافت، اظهار کرد: «اقامتگاه های بوم‌گردی‌ چنارستان در شهر درود نیشابور و بوم گردی نرگس در روستای مزینان شهرستان داورزن میزبان خبرنگاران و عکاسان بودند.»

ضیائیان افزود: «در این تور، خبرنگاران از بافت تاریخی ، کارونسرای تاریخی ، سروکهنسال و قنات تاریخی مزینان بازدید کردند.»

وی گفت: «هم چنین خبرنگاران در کنار گردشگران یک شب حضور در آسمان پر ستاره کویرمزینان را تجربه کردند و به رصد ستارگان پرداختند.»

مدیر روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی خراسان رضوی به اثرگذاری خبرنگاران و عکاسان در توسعه گردشگری، حفاظت میراث فرهنگی و ترویج صنایع دستی اشاره کرد و یادآورشد: «در تورهای آشناسازی تلاش می‌کنیم با حضور خبرنگاران و عکاسان، ضریب نفوذ اطلاع رسانی از جاذبه‌های گردشگری را افزایش دهیم.»

او تأکید کرد: «این افراد در سه حوزه سازمانی نقش تسهیل گر را دارند و به رفع چالش اطلاع رسانی کمک شایانی می‌کنند.»

ضیائیان با قدردانی از حضور و استقبال خبرنگاران و عکاسان برای حضور در تورهای رسانه‌ای اداره‌کل میراث فرهنگی خراسان رضوی گفت: «اوایل شهریورماه نیز تور رسانه‌ای به مقصد یکی از روستاهای شهرستان مشهد برگزار خواهد شد که امیدواریم مورد استقبال رسانه‌ها قرار گیرد.»

منبع؛میراث آریا

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۳
مرداد
۹۸

زادگاه من ای کهن دیار مانایی

سالهاست که در آینه تو را می خوانم

با تو و همراه تو در غربت

در لحظه های بی کسی و تنهایی

در بستر خیال و دلخوشی

در واپسین روزهای روزمرگی

در انتهای تیک تاک زمان

                       در ابتدای صبح

و خلاصه در هر روز و شب با تو زیسته ام

از تو سروده ام و با تو به ستایش نشسته ام

با تو خوانده ام و با تو به نیایش پرداخته ام

تو را که جز به غربت رفته های این دیار

مهاجرین کوچه های تو در تونمی خوانند

      از تو می گویم!

نجوایم همه برای توست

خنده هایم و گریه های مردانه

چون یک مرد هرگز هق هق نمی زند

اشک هایش سرازیر نمی شود

هرچند شانه هایش به سختی می لرزد

تو به راستی معبد من و پرستشگاه منی

 در عبادتگاه تو من هیچ صنمی ندارم

مقصود و معشوق من تویی

هرچند ابرهه های پیل سوار

آنان که به نام و نانی تو را فروختند

 و با وامی به نام تو

مستانه و سوار برتوسن خیال خود

مغرورانه به جولانگاه شغالان پیوستند

تا چون کفتاری از استخوانت به نوایی برسند

بارها بر تو ای معبد و معبود من تاخته اند

آنان نه مزه ی نان تو را خوب چشیدند

و نه از بوستان چشمه ی تو آبی نوشیدند

و نه از ادب و متانت تو خوشه ای چیدند

هر روز خود را به ملعبه ای مشغول می کنند

قلم فرسایی شیوه ی رندانه اشان شده است

و سخن سرایی و حرافی دکان آهنگری اشان

            و تو

مظلومانه ایستاده ای

شاید با خود می گویی این نیز بگذرد

                                            آری می گذرد

من در بهشت تو چه گذرها دیدم

خان و ارباب و ملا و عامی

همه اکنون در کنار هم به سکوت آرمیده اند

و سنگ مزارشان به التماس الحمد می خواند

افسوس که این شور آفرینان شور بخت

رجاله ها و دجال های نام آور

هرگز نمی خواهند بر روی دیوارهای رباطت بخوانند

                                           سخت است ولی این نیز بگذرد

مزینان من!

اکنون من و تو تنهاییم

با هیبت تندیس مردی که ایستاده بر کویر تو

آن جا که روزی خاستگاه اسلاف من بوده

جایی که روزی کوزه گر خوش نوا چنین می خواند

«کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش»(1)

نگاه کن محبوب من

آن پسر خوش آواز کویر را (2)

بر فراز آسمان باغستان

در مسیر کاروان های بی سالار

نه با سوتکی که در حنجره دارد

نه با هیاهو و فریادهای بی ثمر

بلکه با لبخندی برلب

همراه با کبوتری که برشانه اش نشسته

و قلمی و دفتری در دست

در زیر شلاق و تازیانه های باد و باران

یا در هجوم اشعه های سوزان خورشیدکویر

همان کویر که نیستان او

مهبط و معبد اوست

نام هر رهگذری را که به دیدنت می آید

و با او نوای بی نوایی می سرایند

بی هیچ اغماضی

یا هیچ چشمداشتی

همه و همه را می نویسد

چون کار او نوشتن است

گویی از ابتدا برای همین منصب آفریده شده

با او به نظاره ی«در و دیوارهای شکسته،

 خانه‌های گلین،

مزرعه‌های غبار گرفته

و کوچه باغ‌های اندوهبار همیشه پاییزی» می نشینیم(3)

                      و می نگریم

درختان پیر و شکسته ای که آب را تا باغستان

همان خاستگاه اجدادی ما رهنمون بودند

جایی که روزگاری هَزاران ترانه سرا

بر شاخسارهای تاکستانش نغمه می خواندند

و لحظه ای با عبور از صحرای علیا و سفلی

در میان سکوتی که گاه باصدای جیرجیرک

یا زمزمه کوکوی خرابه نشین

که گویی از مردن باغ و باغبان

و خشکی توتستان

و غارت درختان آلو و زردآلو

هستی را به چالش می کشد

 و غمگین چنین می خواند:

پس کو آن سرو و کاج و انگور و انجیر این باغ

کو زمزمه ی زنبور و زنبورک ها بر شاخه های گل

کو هلهله ی زن باغبان و خنده های کودکانش

کو آن تراز و منقسم جوی آب روانش

اکنون تو را ای محبوب من!

معبود و مقصودم

کهنه دیاری که ره به مسینان(4) می بری

همان عهد یکتا پرستی

زمانه ی نیک گفتاری و نیک پنداری و نیک کرداری

به رهروان پاکی و صداقت می سپارم

امیدوارم چشم حسودان از تو دورباشد

و دلقکان و فریبندگان بی وجود

رقاصان و خیمه شب بازان روسیاه

فرزندانت را به کژی نبرند

و به دون مایه گی خویش گرفتار نسازند

و اینک

با عبور ازدشتستان پرمهرت

ایستاده در نمکزارِ کویر تو

سلامت می گویم و تو پاسخ گوی

«در بگشای!
منم من میهمان هر شبت لولی وش مغموم
منم من سنگ تیپا خورده رنجور
منم دشنام پست آفرینش نغمه ناجور
نه از رومم نه از زنگم همان بیرنگ بیرنگم»(5)

چنین افسرده می خوانم:

ای کویر!

 ای نیستان من

ای مسجد و معبد دل سِتان من

ای باغستان بی رونق من

ای قنات بی بوستان من

ای آرامستان اسلاف من

ای حدیره ، رباط و سرهون و سرآسیاب و توتستان من

ای چاپارخانه ی بی میرشکار

ای کوره ی کوزه گر خاموش و تنها مانده در سراب

و شما ای مردمان مهربان دیار من

ای علی مرد تنهای این داستان من

                    و...

 ای مزینان ای زادگاه من ...

                                  سلام...

 

علی مزینانی عسکری

تهران ... مرداد1398

پی نوشت ها

1-رباعی عمرخیام 2-دکتر علی شریعتی مزینانی 3-دلنوشته شریعتی برای زادگاهش مزینان 4- مسینان نام دیگر مزینان در عهد زرتشت 5- شعراخوان ثالث

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۲
مرداد
۹۸

همه عوامل بیمارستان از حراست و نگهبانان بیمارستان گرفته تا پرستاران، سوپروایزر و حتی پزشکان او را با لبخند و بشکن زدن می شناسند.

نمونه ای از دردها و مشکلات تودرتوی جانبازان

فاش نیوز - جانبازی است با 70درصد آسیب که به سختی صحبت می کند. اگر هم حرفی می زند بیشتر باید با لب خوانی اش متوجه بشوی چه می گوید. بخاطر اصابت گلوله مستقیم به سرش و تقریبا برداشتن سمت چپ جمجمه و صورتش، هم دچار موج انفجار شده و هم گاها" فراموشی! اما روحیه شادی دارد و با لبخند به استقبال دیگران می رود. همه عوامل بیمارستان از حراست و نگهبانان بیمارستان گرفته تا پرستاران، سوپروایزر و حتی پزشکان او را با لبخند و بشکن زدنش می شناسند. با اینکه خودش می گوید سنش بالا رفته و صدای بشکن هایش کمتر شده اما بازهم بشکن هایش صدای زیادی دارد و شاید به دلیل همین شیرینکاری ها و البته دردهای طاقت فرسایی که دارد هوایش را بیشتر دارند و با اصرار، دوست دارند تا جواد دقایقی را کنار آنان توقف کند و همکلامشان شود.

 باورش سخت است ولی نه کارت شناسایی ملی خود را به همراه دارد و نه کارت شناسایی جانبازی و حتی دفترچه بیمه اش را! پزشکان و عوامل بیمارستان آنقدر او را در این بیمارستان بستری کرده و تحت درمان قرار داده اند که به خاطر ادامه درمان و بستری شدنش به سوابق موجود او در بایگانی بیمارستان بسنده می کنند. تلفن همراهش بصورت یک طرفه هست و فقط می تواند جواب تماس های گرفته شده را بدهد که اغلب از طرف همسرش می باشد.

 خودش می گوید وقتی از منزل خارج می شود تا شب راه می رود و فقط شب ها با تماس همسرش راه خانه را در پیش می گیرد. به خاطر اختلال روحی ناشی از اصابت گلوله به سرش، کمتر چیزی به خاطر دارد و نمی تواند به سئوالات پاسخ درستی بدهد. به همین خاطر جواب برخی از پرسش هایمان را از طریق تماس تلفنی با فرزندش گرفته ایم.

پدرش که چند سال پیش به رحمت خدا رفته رزمنده و جانباز بوده و برادرش نیز جانباز است ولی هیچکدام در بنیاد تشکیل پرونده نداده اند. چون بگفته «جواد» پدرش اعتقاد داشت به خاطر خدا و اسلام بوده که به جبهه رفته اند و جانباز شده اند و نه بخاطر گرفتن امتیاز و امکانات!

با سفارش جانباز رضا عسکری از مسئولان فاش نیوز که در بیمارستان خاتم بستری و از هم تختی هایش بود در جریان وضعیتش قرار گرفتیم و قرار شد با او گفت و گویی انجام شود.

چون از قبل می دانست که به سراغش خواهیم رفت، با شنیدن صدای پا، خیلی سریع به رسم ادب از جایش بلند می شود. با آن که پیداست حال چندان مساعد و آرام و قرار ندارد اما روی صندلی قرار می گیرد. محجوب  است و آرام. بسیار کوتاه و مختصر خود را معرفی می کند:

«جواد مزینانی» هستم، و دیگر سکوت... کنگ و نامفهوم و پراکنده سخن می گوید. با موجی از سوالاتی که از تاریخ حضورش درجبهه گرفته تا محل مجروحیت و حتی همرزمانش می پرسم سربه زیر می اندازد و با گفتن جمله کوتاه "چیزی یادم نمی آید" راه را برای طرح کردن مابقی سوالاتم می بندد.

از زادگاهش که می پرسم می گوید: پدرم اهل مزینان است اما خودم بزرگ شده منطقه شمیراناتِ تهران هستم و با افتخار نقل می کند که همشهری دکتر علی شریعتی است و با ایشان نسبت دوری دارد؛ اما خوب به خاطر دارد که در کودکی به همراه پدر چندین بار به دیدن مرحوم محمدتقی شریعتی (پدر دکتر شریعتی) رفته است.

 تنها چیزی که از جبهه در ذهن دارد آن است که شانزده هفده ساله و کاسب و جزء اولین گروه های اعزامی به جبهه بوده که با اصابت گلوله دشمن به سرش، نیمی از آن را متلاشی می کند و پزشکان با زحمات فراوان و چندین عمل جراحی پلاستیک، با پوست قسمت هایی از بدن و استخوان هایی از ران، ظاهر آن را ترمیم کرده اند ولی همچنان طرف راست جمجمه، چشم و صورتش دارای پستی بلندی هایی است که حکایت از دردهای بسیاری دارد که در سنین نوجوانی متحمل شده است.

در ادامه می گوید: سرم را که می خواستند عمل کنند گفتند: اگر عمل کنیم می میری! گفتم: عمر دست خداست؛ شما عمل کنید. در اتاق عمل کاسه سرم را که باز کردند، فکر کردند مرده ام! همانطور مرا به سردخانه فرستادند! 48 ساعت داخل سردخانه بودم. درون تابوتم که گذاشتند تا برای تشییع ببرند، پلکم تکان می خورد و متوجه زنده بودنم شدند. خانواده سه چهار روز بالای سرم بودند تا اینکه حرف زدم.

صدایم آنقدر  آهسته بود که دهانشان را به گوشم چسبانده بودند تا حرف هایم را بشنوند. کمی که حالم بهتر شد، دیگر مرا بیهوش نکردند. سه چهار ساعتی زیر عمل بودم. از پاهایم استخوان برداشتند که خیلی درد کشیدم. فقط از خدا کمک می خواستم. بعد از عمل خیلی سخت راه افتادم. به من واکر دادند تا به کمک آن راه بروم. قبول نکردم؛ از دیوار کمک می گرفتم تا اینکه بالاخره از جایم بلند شدم و راه افتادم.

علت آمدنش را به بیمارستان که می پرسم می گوید:  از ناراحتی و فکر و خیال مرتب در بیمارستان بستری می شوم. اصلاً خواب ندارم. پاهایم به شدت درد می کند و سرگیجه دارم و دائم زمین می خورم. تمام بدنم درد می کند اما نمی گذارم کسی متوجه شود. پلاتینی که در دستم کارگذاشته اند، در فصل سرما زیاد اذیت می کند. صبحِ یکی دو روز پیش که برای آزمایش آمده بودم، به پزشک اورژانس گفتم درد پا و کمرم بسیار اذیتم می کند. دکتر گفت: باید بستری بشوی.

 

 فاش نیوز: ناراحتی و فکر خیال؟

- بله. مشکل حال حاضر من اول درد و گرفتاری جسمانی خودم و بعد فکر آینده فرزندم است که با کلی مشکل تا سال دوم دانشگاه در رشته برق ادامه داده اما به ناچار به خاطر مشکلات پدرش ترک تحصیل کرده و درحال حاضر پیگیر مسائل خانواده و درمان من است، ضمن اینکه به دنبال کار است.

 

 فاش نیوز: از خانواده تان بگویید.

- پسرم شاید 20ساله باشد، دقیق نمی دانم. خانمم هم که خانه دار است.

این جانباز دفاع مقدس می گوید: نزدیک به 40 سال است که جانباز شده ام. برای خدا رفته ام و توقعی هم نیست؛ اما برای فرزندم نگرانم که بیکار است.

پس از مجروحیت، بنیاد ابتدا خانه ای را در اختیار ما گذاشت و گفت: خانه مال شماست، اما پس از 20سال آمدند و گفتند باید تخلیه کنید. آپارتمانی را در اطراف کرج به ما دادند که وام داشت و چون اقساط آن را نتوانستیم بدهیم با جریمه دیر کِرد، الان 60 میلیون بدهی دارد. به خاطر اینکه برای درمانِ وقت و بی وقت درد و بیماری ام باید به مراکز درمانی نزدیک باشیم، نتوانستیم کرج ساکن شویم. بعضی وقت ها زمانی که در حال مرگ هستم مرا به بیمارستان می رسانند، و چون دارو می خورم، خونم بند نمی آید. یک بار خانمم به خاطر بیماری ام ترسیده بود؛ به طوری که با این اتفاق معده اش خونریزی کرد و دکتر گفته عصبی شده است. مادرم هم که در آنجا بود، بنده خدا سکته کرد و بعد هم به رحمت خدا رفت.

 

فاش نیوز: درحال حاضر کجا ساکن هستید؟

- در یک زیرزمین که فرزندم اجاره کرده داریم زندگی می کنیم.

و حال و روز این روزهای این جانباز

- داروهایم را از خیابان ناصرخسرو تهیه می کنم. یک بار 80هزارتومان به یک دلال دارو دادم که برایم قرص بیاورد؛ نه خودش آمد و نه دارو آورد؛ رفت که رفت. راه می روم گاهی تشنج می کنم و روی زمین می افتم. همه فکر می کنند من معتادم. خانمم می گوید او معتاد نیست جانباز است! مردم مسخره ام می کنند و فکر می کنند من معتادم!

یک بار هم عمل قلب باز انجام داده ام. شب تا صبح راه می روم. خانه مستاجری است در کوچه هم که راه می روم، دائم دعوایم می شود. همسرم می گوید بیا برویم منزل قرص بخور. خلاصه اینکه بیشتر خانه هستم. گاهی هم برادرم و یا دوستانم دنبالم می آیند تا شهریار می رویم، البته دکتر گفته بیشتر بیرون از خانه باش؛ برای همین گاهی بچه های آشنا مرا با خود یکی دو روزی به شمال می برند.

چندتا گلدان هم در خانه دارم؛ گاهی خاکشان را عوض می کنم و به آنها رسیدگی می کنم. اگر جایی باشد می توانم از چند مرغ و خروس نگهداری کنم. ساعت 8 شب صاحبخانه در خانه را می بندد. خودم و خانواده ام در عذابیم. همسرم هم اجازه بیرون رفتن به من نمی دهد. می ترسد در کوچه با مردم درگیر شوم. همسرم که برای نماز جماعت به مسجد محل می رود، می شنود همه در آنجا می گویند: خوش به حالتان. همه چیز برای شما مجانی است! خبر ندارند که ما چه وضعیتی داریم.

 

فاش نیوز: ارتباطتان با دیگر جانبازان چگونه است؟

- خانه که نه اما بیشتر در بیمارستان که هستم همدیگر را می بینیم.

 

فاش نیوز: اهل ورزش هستید؟

- گاهی زورخانه می روم و ورزش دیگران را تماشا می کنم. اما امروز یکی از بچه های ویلچری که اینجا بودند، گفتند بیا باشگاه حالت بهتر می شود.

فاش نیوز: آرزویتان چیست؟

- اینکه حالم خوب بشود و به خانه ام برگردم.

صحبت هایمان تقریباً رو به اتمام است که پرستار جوانی با ویلچر به دنبالش می آید و با مهربانی از او می خواهد روی آن بنشیند تا با هم گشتی در محوطه بیمارستان بزنند. روی ویلچر که می نشیند، دستی برایم تکان می دهد و راهی محوطه بیمارستان می شوند و من با خود می اندیشم چه سعادتمندند خدمتگزارانی که در یک لحظه، رضایت خالق و جانباز را با هم تجربه می نمایند!

گزارش از صنوبر محمدی

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۱
مرداد
۹۸


محمود مزینانی، تحلیلگر مدیریت و بانکداری در یادداشتی به بررسی رویکردهای جدید مشتری‌مداری در نظانم بانکی پرداخته و راهکارهایی را برای اصلاح رویه‌های موجود و حرکت به سوی فنآوری‌های جدید در حوزه بانکداری، ارائه داده است.


اگرچه بانک‌ها در تماس با فن‌آوری‌های نوین و به‌کارگیری آن، دچار چالش‌های مداوم هستند لیکن این  موضوع می‌تواند منجر به عرضه محصولات جدید شود، که البته موفقیت در آن وابسته به "بهبود تجربه مشتری" است.
رویکرد بهبود تجربه مشتری در صنعت خدمات (در این یادداشت خدمات بانکی) و الزامات فنی و انسانی آن، می‌تواند ترسیم‌کننده راهبرد بانک‌ها در دوره پیش رو هم باشد.
تجربه مشتری نگاه به تمامی مسیرهای اخذ خدمت  و تعامل فی‌مابین بانک و مشتری شامل تارگاه، شبکه اجتماعی، تلفن‌بانک، همراه بانک، اینترنت بانک، حسابداری شخصی، و... دارد که در آن باید هر بخش و خدمت، روایت منسجمی از کل و سایر اجزاء داشته و رضایت او را کسب کند.
در بازاریابی تک‌به‌تک و عناوینی از این دست، تمرکز بر برخورد متفاوت با هر مشتری، بر پایه اطلاعات رفتار مالی و پولی مشتری است که هدف نهایی آن، افزایش نرخ سود حاصل از مشتری و تداوم تقاضای خدمات، با ایجاد روابط پایدار به‌خصوص طبقه مشتریان بزرگ و سودآور است.
در این راه بانک‌ها نیازمند ایجاد برخی تغییرات و انجام برنامه‌ریزی‌های جدید هستند زیرا شرکت‌های نوپای مالی عناصر ذاتی احتیاط و بروکراسی سازمانی بانک‌ها را ندارند و می‌توانند محصولات مالی را مطابق نیاز بازار از نو طراحی کنند و پارادایم حاکم بر بازار پول و سرمایه را، حتی با مقاومت‌های نهادی، تغییر داده و به‌عنوان رقیب ایفای نقش کنند؛ در این شرایط بانک‌ها می‌توانند با استفاده از مزیت اندازه، قدرت سرمایه‌گذاری و وظایف و اختیارات قانونی، ضمن قبول تغییرات، سهم بازار خود را حفظ کنند.
در ایجاد تجربه‌ای موفق برای مشتری که اهرم رشد بانک نیز می‌تواند باشد سه راهبرد کوتاه‌مدت و "آغازگر" پیشنهاد می‌شود که عبارت‌اند از:
1)     سازمان‌دهی مجدد در بخش فن‌آوری
2)     یکپارچه‌سازی
3)     طراحی از صفر
سازمان‌دهی مجدد در بخش فن‌آوری
در بانکداری جدید، حجم اطلاعات تولیدشده توسط مشتری بسیار گسترده بوده و چالش مداوم بانک‌ها دست‌وپنجه نرم کردن با این داده‌هاست که برای بسیاری از آن‌ها هزینه نیز پرداخت شده است. تحلیل و به‌کارگیری این داده‌ها و اطلاعات، نیازمند دانش فنی بالا و ورود به عرصه‌های نو از قبیل داده‌کاوی، اینترنت اشیاء، هوش عملیاتی، هوش تجاری، هوش مصنوعی، واقعیت افزوده و... است. البته این دشواری در مدیریت و پردازش اطلاعات فرصت مغتنمی در ارائه محصولات سفارشی و تعمیق رابطه با مشتری نیز می‌تواند باشد از این بابت مهم‌ترین نقطه برای آماده‌سازی مواجهه، تغییر و تعیین رویکرد در واحد منابع انسانی و بخش فن‌آوری بانک‌هاست؛ سیاست‌ها و رویه‌های مدیریت منابع انسانی بانک‌ها فاقد توانایی کافی برای برخورد با موج فن‌آوری است؛ رویه‌های جبران خدمت، طول خدمت، برون‌سپاری و یا درونی سازی، همه موضوعاتی است که در مراحل بالاتر، متوجه راهبرد بانک و استعداد و توانایی‌های کلیدی آن است.
البته صرف قبول اهمیت فن‌آوری از سوی مدیریت عالی بانک‌ها تضمین موفقیت نخواهد بود و از سویی  نمی‌توان از نقش وزارت امور اقتصادی و دارایی و بانک مرکزی غفلت کرد لیکن به هر شکل در استیلای فن‌آوری بر نحوه فعالیت آینده بانک‌ها نمی‌توان  تردید داشت. برخی بانک‌ها خود را آماده کرده‌اند و برخی بانک‌های بزرگ دولتی و نیمه‌دولتی هنوز در چتر مدیریت دولتی قرار دارند و از سرعت کمتری در تطبیق لایه‌های سازمانی خود با الزامات کاری برخوردارند.
یکپارچه‌سازی
افراد، حسب نیاز خود از مجاری مختلف از خدمات مالی و پولی استفاده می‌کنند و این فرصت بانک‌ها در عصر حاضر است که با یکپارچه نمودن و نزدیک کردن سامانه‌های خود، سلیقه مشتریان را درک کنند و محصول موردنیاز و حتی افزون بر نیاز او را ارائه کنند.
یکپارچگی در محصولات و خدمات بانکی اشاره به ایجاد ارتباط و تعامل هم‌افزا در کلیه محصولات و خدمات بانکی و راهبرد و برنامه‌های عملیاتی آن دارد که در پس مجموعه‌ای از امکانات فنی و پایگاه داده‌های غنی و روزآمد از اطلاعات مشتری، ایجاد شده است.
یکپارچگی وابسته به ارتباط و انطباق سامانه‌ها برای جمع‌آوری داده‌های مشتری و ارائه پیشنهاد ویژه  منحصربه‌فرد برای هر مشتری است.
ازجمله مزایای یکپارچگی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:جمع‌آوری اطلاعات مشتری در زمان اخذ خدمت به شکل برخط و افزایش قدرت واکنش در رسیدگی به درخواست جدید یا تقاضای رفع مشکل از سیستم‌های مختلف.کاهش هزینه‌های واکشی، انتقال  و همسان‌سازی داده برای کاربرد در سیستم‌های دیگر.دسترسی به اطلاعات و داده‌ها در لحظه و بدون دغدغه تغییر در مسیرهای آفلاین و پالایش‌های فرعی.داشتن اطلاعات جامع و 360درجه از فعالیت مالی و بانکی مشتری است.
طراحی از صفر
طراحی از صفر(zero-base design) از طریق بازطراحی کانال ارائه یک خدمات، در پی اطمینان از رضایت و ارتقاء حس عاطفی مشتری از شرکت و خدمت کسب شده است؛ طراحی از پایه تمام پیش‌بینی‌های لازم برای یک محصول را انجام می‌دهد تا مشتری شاهد شکافی در مسیر خدمت نباشد و نیازی برای مراجعات مکرر و ضربدری،  برای تکمیل خدمت مدنظر خود نداشته باشد.
در این شیوه قدرت فرایند نویسی، توانایی بخش فن‌آوری و ایجاد یکپارچگی سامانه‌ها، هم‌زمان، موردنیاز است.
بازطراحی چرخه خدمات و تکمیل آن‌ها، برای تمام بانک‌های ایرانی، به‌رغم تمام محدودیت‌های حوزه کسب‌وکار، ضروری و ابزاری برای کاهش برخی هزینه‌ها نیز می‌تواند باشد. بسیاری از محصولات بانک‌ها فاقد این شرایط هستند، محصول اعتباری فاقد زیرساخت فنی و محصول فن‌آورانه ایراداتی در رویه‌های اعتباری دارد یا محصولی توسط واحدهای اجرایی به دلیل پیچیدگی در طراحی به‌درستی عرضه نمی‌شود؛ این موارد ایجاب می‌کند بانک‌ها به طراحی مجدد محصول که قابلیت تغییر و انعطاف گسترده در آن تعبیه شده باشد بپردازند.
منبع: پایگاه خبری اتاق ایران
 
 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan
 

  • علی مزینانی
۳۰
خرداد
۹۸


آیین نکوداشت چهل و دومین سالگرد عروج فرزند شایسته کویرمزینان دکتر علی شریعتی مزینانی روز چهارشنبه 29 خرداد 1398 در زادگاهش مزینان برگزار شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ مراسم چهل و دومین سالگرد شهادت معلم شهید انقلاب دکتر علی شریعتی مزینانی  به همت ستاد مردمی و شورای اسلامی مزینان و با حضور مردم قدرشناس خطه ی کویر و مقامات محلی و کشوری برگزار شد.

قرائت پیام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی توسط علی اکبر رضوانی پناه رییس شورای اسلامی و تقدیر و تشکر حسین محمدی سخنگوی شورای اسلامی مزینان و سخنرانی دکتر محمود صادقی نماینده مردم تهران از جمله برنامه های این مراسم باشکوه شمع سوز کویر بود.

در این مراسم مهندس عبداللهی سرپرست فرمانداری داورزن، محمود صادقی نماینده مردم تهران و جمعی از اساتید و دانشجویان دانشگاه های استان خراسان رضوی حضور داشتند.

دکتر سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی طی پیامی از دست اندرکاران مراسم چهل و دومین سالگرد این فرزند شایسته کویر تقدیر و تشکر کرد متن این پیام که توسط علی اکبر رضوانی پناه رییس شورای اسلامی قرائت شد آمده است:

«بسم­ الله الرحمن الرحیم»

چهل و دو سال از درگذشت استاد فقید، دکتر علی شریعتی می­ گذرد. سالروز بزرگداشت فرزند مزینان، فرصت مغتنمی است تا با پرداختن به ابعاد و اضلاع اندیشه این سرمایه فرهنگی و ملی معاصر، تجربه گران‌سنگ او را در جامعه امروز و در مواجهه با مسائل و نیازهای این زمان به کار گیریم.

شریعتی اندیشمند دردمند بود که میان روشنفکری و دینداری پیوندی کاربردی ایجاد کرد. نه روشنفکری او بهانه ­ای برای دین­گریزی شد و نه دینداری او زمینه ­ای برای تحجر فراهم آورد. او نقاط اشتراک روشنی میان روشنفکری و دینداری را ترسیم کرد و هم­نشینی و تعامل این دو را رونق بخشید. در عین حال با نگاه انتقادی به هر دو عرصه، با بیان شیوا و مؤثر توانست با زبان مردم زمان خود و نیازهای زمانه سخن بگوید.

او هم با دردهای جامعه پیوند داشت و هم از تحولات جهانی مطلع بود. این ویژگی برجسته در اندیشه دکتر شریعتی، موجب شد تا پنجره­‌هایی نو در مقابل دیدگان مردم ستمدیده آن زمان گشوده شود و از این رو انسان­‌های دغدغه­‌مند پر­شماری در گفتمان شریعتی خود را باز ­یافتند.

اندیشه و تجربه دکتر شریعتی محدود به یک دوره تاریخی نیست، همچنان که آوازه و شهرت او محصور به ایران و مرزهای جغرافیایی آن نمانده است.

با قدردانی از دست­اندرکاران و برگزارکنندگان این نشست ارزشمند، از خداوند منّان توفیق تأمل و تفکر بیشتر در اندیشه­‌های خردورزان دین­مدار و دلسوزان این مرز و بوم و کاربست تجربه­‌های گران­ آن بزرگواران در مسیر پیشرفت و تعالی ایران اسلامی را مسألت می ­نمایم.»

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی