🔴این بار شریعتی ساحر و افسونگر....
هفته نامه تجارت فردا در شماره 559 خود طرحی متفاوت از سیمای دکتر علی شریعتی مزینانی منتشر کرده و با عنوان افسون شریعتی به ضرورت نقد اندیشه وی و همفکرانش می پردازد.
در این مطلب آمده است:
چرا پس از نیمقرن همچنان نقد اندیشه علی شریعتی ضروری است؟
روشنفکر مسلمانی که «معلم انقلاب» بود، نقش عمدهای در رواج آرمانگرایی سوسیالیستی در نظام حکمرانی پس از انقلاب داشت. علی شریعتی و همفکرانش با ایدئولوژی «ضدیت با غرب استعمارگر» آرزوی «خودکفایی»، «برقراری عدالت اجتماعی» و «برپایی اقتصاد اسـلامی» را داشتند. اقتصاددانان میگویند ناترازیهای بحرانآفرین امروز اقتصاد ایـران در آرمانگرایی دیروز روشنفکران انقلابی ریشه دارد. آیا میتوان واقعگرایی را جایگزین آرمانگرایی کرد؟
🖌علی مزینانی عسکری
✍️فرزند شایسته کویر مزینان دکترعلی شریعتی مزینانی گویا هرگز نمی خواهد به فراموشی سپرده شود. ۲۹ خردادماه ۱۳۵۶ با مرگ پر رمز و رازش در خانهای در جنوب ساوتهمپتون انگلیس موجب خیزش دانشگاهیان و صاحبان قلم و اندیشه علیه رژیم حاکم آن زمان می گردد و یک سال بعد و در انقلاب ۵۷ او در قالب معلم شهید تصاویرش در دست مردم همراه با عکس امام خمینی(ره) به شروع انقلاب اسلامی کشیده می شود و جملات انگیزشی و روشنگرانه وی در قالب شهید و شهادت و قیام علیه حاکمان جور روی پلاکاردها و دیوارها نگاشته می شود و تصویری با صدها قلم و نوشته که از مغز او بیرون آمده زینت بخش معابر می شود و پس از پیروزی انقلاب سرود معلم شهید ما دکترعلی شریعتی از رادیو و تلویزیون بارها پخش می شود.
علی قصه ی ما در دهه های مختلف گاهی توسط همفکرانش و یا انقلابیون و بعضی روحانیون و دانشگاهیان و حتی صاحب منصبان مورد تقدیس و یا تکفیر قرار می گیرد و چه بسا تهمت ها و ناروایی های عجیبی به او زده می شود افرادی از روحانیت مانند سید حمید روحانی زیارتی در کتاب «نهضت امام خمینی» با رو کردن ۶۷ سند سعی می کند شریعتی را ساواکی و همراه با انقلاب شاهانه معرفی کند و جالب است که ۱۳ سال قبل پرویز ثابتی، مدیرکل اداره سوم (امنیت داخلی) ساواک در کتاب خاطراتش ادعاها درباره هماهنگی و همکاری شریعتی با سازمان اطلاعات و امنیت کشور برای برنامههای سخنرانی در حسینیه ارشاد را رد می کند.
سال های اول پیروزی انقلاب بزرگداشت های پرشکوهی برای او در دانشگاه تهران و حسینیه ارشاد می گیرند و بعد حتی اجازه نمی دهند که پیکر همسرش به حسینیه ای که زمانی پایگاه علی بود برده شود و در آن را می بندند. در زادگاهش نیز همزمان با سالگرد شهادتش سروکله ی مقامات و وکلا و وزرا در مجالس یادمان او پیدا می شود و برای محل هبوطش وعده ها می دهند حتی انتقال پیکرش به مزینان!
علی همین طور و هر سال چه در ایام تولد و یا عروجش و یا به اقتضای زمان و هرگونه حرکتی در ایران و یا جهان مانند جنایات اخیر اسرائیل زنده می شود و گویا سخنرانی های آتشین و نوشته های دردمندانه اش همین حالا و در چنین زمانی بیان شده اند. روزگاری نیز جملات او دستمایه ی طنز قرار می گیرد و در فضای مجازی بازنشر می شود. در ایام محرم و صفر بازهم شریعتی با گفتارهای حسینی و انقلابی به مجامع می آید. آثار جاودانه اش با گذشت نیم قرن از رجعتش به آسمان به آن سوی مرزها کشانده می شود و در آسیا و اروپا و آفریقا ترجمه و به جمع آزادیخواهان می رود همان طور که در زنده بودنش او به ستایش آزادیخواهان الجزایری و فلسطینی و پاکستانی و مصری سخن می گفت.
شش سال پیش در سنه ی ۱۳۹۷ مسؤولان پردیس دکتر شریعتی دانشگاه فرهنگیان ساری تصمیم گرفتند مجسمه علی شریعتی را بسازند. مجسمه ساخته شد و ناگهان مسؤولان دانشگاه دیدند که چرا علی شریعتی کراوات دارد؟! آنها بعد از دیدن این فاجعه تصمیم گرفتند کراوات مذکور را حذف کنند. کراوات حذف شد و الان دکتر شریعتی در ساری، کراوات ندارد. شهرداری تهران هم مدتی برای آنکه چهره ی علی را مثبت نشان دهد برایش کمی ته ریش گذاشت و در مزینان ما هم رئیس شورای اسلامی دوره ششم در اقدامی سوپر انقلابی ناگهان تصمیم گرفت تصویر تابلو نصب شده در مسیر رفت جاده تهران به مشهد را تغییر دهد تا همگان بدانند مزینان زادگاه شهیدان است و با همین رویکرد حتی نوشته زادگاه دکترعلی شریعتی مزینانی هم حذف و تصویر دو رهبر انقلاب همراه با پرچم جمهوری اسلامی در آن گنجانده شد و تصاویر استاد شریعتی و فرزندش به گوشه ای تاریک رانده شد و با انتقاد دلسوزان مزینانی تکه ای چاپ و نوشته ی زادگاه دکترعلی شریعتی به روی تابلو بازگشت البته این جناب که به تنهایی برای کل اعضای شورا و مزینان تصمیمات خارق العاده ای می گیرد حتی عزم خود را جزم کرده تا جایی که می تواند خیابان ها و معابری که به نام شریعتی معروف است و ثبت شده تغییر داده و از اسامی سرداران ملی و امام معصوم برای جایگزینی آن استفاده کند تا اگر کسی مخالفتی کرد او را متهم به ضد انقلاب و مذهب و خدا کند!
در روزهای اخیر بازهم یک روحانی که نمایندگی مردم خراسان شمالی را در مجلس خبرگان دارد این فرزند مزینان را در کل کافر می خواند و دوباره واکنش ها شروع می شود و شریعتی مدتی در هر محفلی حضور پیدا می کند و به دفاع از او فضای رسانه ای مکتوب و برخط بسیج می شوند.
اکنون بعضی از جوانان تمامی بدبختی خود را به گردن همین روشنفکری می اندازند که حالا سردمداران هفته نامه تجارت فردا، با طرحی متفاوت و هنر کاریکاتور، او را در قالب یک شعبده باز به نقد می کشند و این بارهم با چنین عنوانی علی مزینانی که مردم زادگاهش شریعتی بودن را بنا به گفته علامه محمدتقی شریعتی به آنها هدیه می کنند باز نقل محافل شده و جمعی از روشنفکران مانند محمد قوچانی این عمل هفته نامه تجارت را خوب و لازم می داند و تأکید می کند: «در جهان مطبوعات مارکس و هگل و هایدگر و آرون و میزس و هایک و بوش و بلر و کلینتون و گاندی و ماندلا را در قامت کارتون به تصویر میکشند. هیچکس آن را توهین نمیداند.»
عده ای نیز مانند مرتضی کاردر به تقبیح چنین عملی می پردازد و می نویسد: «چنین جلدهایی بیشتر از اینکه چالشبرانگیز باشد غمانگیز است: «علی شریعتی در لباس شعبده. بتهایی که روزگاری تراشیدیم و پرستیدیم و شکستیم اما هنوز از زیر سایهٔ آنها بیرون نیامدهایم و حالا از فرط افراط در سرسپردگی و پرستیدنشان و تقلید کورکورانه از آنها دچار عذاب وجدان شدهایم و برای رهایی از این عذاب مسائل اکنون خودمان را به گردن آنها میاندازیم، درست مثل پدر و مادری که در پنجاه سالگی همچنان آنها را مسئول شکستهایمان میدانیم. »
فعال سیاسی هادی حکیم شفایی نیز معتقداست:«نقد تجارت فردا بر اندیشه علی شریعتی با کپیبرداری از نوشتههای محمد قوچانی، چیزی نیست جز اینکه ‘کوری عصاکش کوری دگر شود.»
دکتر جواد کاشی جامعه شناس هم طراحان تصویر شریعتی در هییبت شعبده باز خود شعبده باز می داند و می گوید: «در متون تجارت فردا، شریعتی به خاطر عدم توجه به دمکراسی نقد شده است، اما در سهگانه مطلوب نقدکنندگان هم جایگاهی به دمکراسی داده نشده است. تحریرکنندگان از ایرانگرایی سخن گفتهاند اما نشانی از فهم دمکراتیک از ناسیونالیسم ایرانی در آن نیست. به کرات از لزوم توجه به نصوص اصلی اسلام و اسلام تاریخی و اسلام فقها سخن گفته شده، اما معلوم نیست توجه به این متون، چه وجهی برای دمکراسی باقی میگذارد...دمکراسی در دنیای امروز حذف شدنی نیست. بازار آزاد عاری از ایده بازتوزیع عادلانهتر را طبقات تهی دست گردن نمیگذارند و ایجاد محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی را، طبقات متوسط شهری و تحصیل کرده. به آنکه به تصویر شریعتی به مثابه شعبدهباز در تاریکی نورافکنده توجه کنید: خود یک شعبدهباز است.»
آرش خوشخو روزنامه نگار منتقد در روزنامه هفت صبح که تا چند روز پیش علی مزینانی مدیریت آن را برعهده داشت با نقد انتقادات اخیر به علت تندروی ها علیه دکتر شریعتی و جلال آلاحمد می پردازد و می نویسد« جالبترین نکته در مورد دکتر شریعتی اینجاست که همزمان با انتقاد تندروترین بخش اصولگرایان از او و لعن کردن و مرتد خواندن او رسانههایی وابسته به طرفداران اقتصاد آزاد نیز به شکستن شمایل مقدس شریعتی مشغول شدهاند. در مورد آل احمد هم رسانههای میانهرو و اصلاحطلب به شکل زنجیرهای شروع به انتشار ادبیات انتقادی و تهاجمی علیه او کردهاند. اما چرا؟.... اما هرچه بود قضاوت این دو نفر 55 سال پس از مرگ آل احمد و 47 سال پس از مرگ شریعتی، کار سختی است. آن دو نفر فرزندان باهوش عصر خود بودند. درختهایی که بر همان زمین رشد کردند. مردانی که تاثیر خود را بر تاریخ ایران معاصر گذاشتهاند و متهم ساختن آنها چیزی را عوض نمیکند. ایدههایی که آنها پشتیبانش بودند شاید روزگاری به ضعف برود اما همچنان زنده هستند. هنوز هم شنیدن صدای شریعتی و سخنرانیهایش و خواندن قطعاتی از نوشتههای آلاحمد شما را برمیانگیزاند. این حقیقتی غیرقابل انکار است .... و حتی میتوان در پس زمینه بسیاری از تعارضات منطقهای در مقابل هژمونی لیبرالیسم در دنیای امروز، ردپای محو آنان را پیدا کرد. رد افکار مرد کوهپایههای سرسبز طالقان و مرد دشتهای کویری مزینان.»
محمد رجبی پژوهشگر حوزه فلسفه در خصوص کوبیدن دو روشنفکر بزرگ توسط منتقدین می گوید: «شریعتی روشنفکری مذهبی بود با بیانی حماسی و همهکسفهم، و بر مسائل سیاسی و اجتماعی زمان خودش هم اشراف داشت. معتقدم اگر آل احمد زنده میماند، قطعا شریعتی را روشنفکر ایدهآل خودش معرفی میکرد. کمااینکه امروز هر کس که آل احمد را میکوبد، شریعتی را هم میکوبد. یعنی درست تشخیص دادهاند که شریعتی تیپ ایدهآل آل احمد است. منهای بحث و اختلاف مذهبیای که برخی از روحانیان با شریعتی دارند، کسانی که اصولاً با جهتگیری شریعتی مخالفند، کسانی هستند که با آل احمد هم مخالفند. پس میتوانیم بگوییم روشنفکر ایدهآل آل احمد، دکتر شریعتی بود.»
به هر حال علی که به تعبیر رهبر انقلاب چهره ای مظلوم است در زمان حیات، خود را با عناوین مختلف شمع، شاندل، سربداری، شریعتی، مزینانی، خراسانی، رهنما، سبزواری، علی سبزوارزاده، دهقان زاده، اسلام دوست و...معرفی می کرد و نمی خواست شناخته شود اما اکنون و در ادامه ی تاریخ می خواهد در صحنه حضور داشته باشد چه ساحر و یا ملعونش بخوانند و یا شهید! او نامیراست و هرگز نمی میرد چون شریعتی شریعتی است...
یاحق
به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan
شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan
شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan
- ۰ نظر
- ۲۳ شهریور ۰۳ ، ۰۹:۲۶