شاهدان کویر :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۶۵۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شاهدان کویر» ثبت شده است

۲۳
خرداد
۹۵

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۱
خرداد
۹۵

دهم خرداد مصادف است با بیستمین سالگرد درگذشت پاسدار اسلام شادروان حاج محمدعلی خضایی فرمزینانی مردی که از آغازین روزهای انقلاب در صف مبارزان قرار گرفت و با تشکیل کمیته ی انقلاب اسلامی لباس سبز پاسداری پوشید و در خدمت نظام مقدس جمهوری اسلامی از هیچ تلاشی دریغ نکرد.

مرحوم حاج محمدعلی خضایی فرمزینانی فرزند غلامرضا سال 1314 در دیارتاریخی مزینان متولد شد و تحصیلاتش را تا مقطع پایان دوره سوم راهنمایی (سیکل) ادامه داد و با پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت کمیته ی انقلاب شهرستان سبزوار در آمد و برای همیشه دراین شهر ساکن شد.

وی علاقه ی خاصی به تعزیه خوانی داشت و مدتی نیز در عاشورای مزینان نقش عابس را اجرا کرد.

با شروع حرکت خروشان مردم ایران علیه رژیم ستمشاهی ؛ حاج محمدعلی که در مزینان ساکن بود همراه با چند نفر از جوانان مزینانی در انجمن اسلامی به فعالیت پرداخت و در سازماندهی راهپیمایی های ضد رژیم نقش ویژه ای ایفا کرد.

پس از تشکیل کمیته انقلاب اسلامی او از نخستین کسانی بود که به خدمت این نهاد انقلابی در آمد و مدت بیست سال در کمیته و سپس با ادغام شهربانی ، ژاندارمری و کمیته و تولد نیروی انتظامی با درجه ستوانی در این نیرو به فعالیت پرداخت و سرانجام در دهم خرداد 1375 رخ در نقاب خاک کشید و به دیار باقی شتافت. یاد و نامش همیشه گرامی باد.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۱
خرداد
۹۵

مراسم گرامیداشت بیست و هفتمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)همراه با قرائت دعای کمیل در هیئت الغدیر مزینانی های مقیم مشهد برگزار شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛در این مراسم که با حضور مزینانی های مقیم مشهد مقدس برگزار گردید حجت الاسلام شیخ رضا اسلامی پیرامون نقش امام خمینی(ره) در استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی در ایران سخنرانی کرد.

هیئت الغدیر مزینانی های مقیم مشهد واقع در خیابان امام رضا (ع) مشهد مقدس است که علاوه بر پذیرایی از زائرین مزینانی، به همت هیئت امنابه مناسبت های مختلف مراسم ویژه ای در آن برگزار می شود.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۱
خرداد
۹۵

به همت بانوان نیکوکار مزینانی مسجد جامع مزینان در آستانه فرا رسیدن ماه مبارک غبار روبی شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ طی یک سنت حسنه  و در آستانه ماه پر برکت رمضان به همت بانوان نیکوکار مزینانی مسجد جامع مزینان غبار روبی شد.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۱
خرداد
۹۵

یادایام/ 1360مزینان /محمدمزینانی(ننه حسین سکینه)، احمدباقری مزینانی، اصغر مزینانی اکبر، شهیدمحمداسدی مزینان

شهید محمد اسدی مزینان

فرزند : حاج علی

تاریخ تولد: 1342

تاریخ شهادت:1362/08/30 پنجوین

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan


  • علی مزینانی
۲۱
خرداد
۹۵

همزمان با میلاد با سعادت حضرت رقیه (س) از دختران خردسال مزینانی در هیئت ائمه بقیع (علیهم السلام) تقدیر به عمل آمد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ به همت دست اندرکاران هیئت ائمه بقیع (علیهم اسلام) مزینانی های مقیم تهران، از دختران خردسال مزینانی که در جشن میلاد حضرت رقیه (س) همزمان با شب میلاد آن دردانه امام حسین (ع) برگزار شد با اهداء جوایزی تقدیر گردید.

در این مراسم حجت الاسلام شیخ محمدمزینانی پیرامون مقام و منزلت دختر و تربیت صحیح والدین سخنرانی کرد.

  • علی مزینانی
۲۱
خرداد
۹۵

مرحوم اکبر مزینانی فرزند شکرالله استاد آهنگر مزینان و دایی خیّر نیکوکار حاج عباسعلی خسروی شاد ؛ انسان پاک سرشت و مؤمنی بود که با وجود مشکل جسمی از نظر قدرت تکلم و شنوایی ،سال ها در عاشورای مزینان خادم صدیق سید الشهدا(ع) بود و با کوزه ای دردست به شرکت کنندگان در این مراسم خدمت می کرد.

به گزارش شاهدان کویر مزینان ؛این پیرروشن ضمیر که در شغل کفاشی در تهران با عرق جبین و کدیمین معاش خود را تأمین می کرد عاقبت در سال 1374 رخ در نقاب خاک کشید و به دیار باقی شتافت. شاهدان کویرمزینان ضمن تشکر از دختر این پیرغلام اهلبیت (علیهم السلام) از درگاه خداوند متعال برای آن مرحوم غفران و رحمت واسعه مسئلت می نماید و ازهمشهریان عزیز مزینانی درخواست می نماید در معرفی این پیرغلامان یاری رسان ماباشند .تاریخ عکس این سقا مربوط به سال 1330 می باشد.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۱
خرداد
۹۵

سربازان مزینانی 1370تربت جام/ایستاده؛ حمید مزینانی ، اصغر خلیلی، رمضان ولیعهد،محمداحسانی ، محمدتاج،ابوالفضل سلیمان ،علی رضا ابوالحسن

نشسته؛عزت فطرتی،علی ملایی،موسی عطار،حسین مزینانی اکبر،حسین هاشمی

شاهدان کویرمزینان ؛ این سربازان مزینانی اکنون همه متأهل و حتی بعضی دارای نوه هستند.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۱
خرداد
۹۵

تاقبل از اینکه صنعت برق و بعد از آن دیجیتال وارد روستاها شود و بیشتر تا قبل از دهه ی هفتاد که روستاها مملو از جوان و نوجوان بود بازی های جالبی رواج داشت که در زمان حال فقط یادی از آن ها در اذهان باقی مانده است اکنون جای این بازی ها را تلویزیون و رایانه و موبایل گرفته که گاه بازگویی مضرات آن از سوی متخصصان نگرانی ویژه ای برای والدین ایجاد کرده است .بازی هایی که از سوی جریان های خاص تولید شده و حتی اعتیاد آور است و متأسفانه موجب افسردگی و یا تندخویی فرزندان می شود .

 ما در این نوشتار قصد آن نداریم که به روانکاوی در این خصوص بپردازیم چون نه تخصص اش را داریم و نه در این مقال می گنجد و البته از نوشته های همشهریان متخصص نیز استقبال می کنیم . به قصد یاد آوری از این پس معرّف بازی هایی می شویم که هنوز هم افسوس آن را می خوریم و بار دیگر از تمامی شهروندان عزیز مزینانی درخواست می کنیم که برای معرفی این بازی ها و در کل فرهنگ مزینان یاری رسان شاهدان کویرمزینان باشند.

تپّو لبّیک

این بازی به شکل دو گروه و در هرگروه تعدادی نفرات مثلاً پنج به پنج انجام می شود و یک نفر از هرگروه که معمولاً بزرگتر از شرکت کنندگان نیز هست به عنوان اوستا یا سرگروه مشخص  می گردد. افراد در هر گروه برای خود یاری انتخاب می کنند و پس از آن هر اوستا گروهش را در پشت دیواری می چیند سپس دو اوستا جای خود را عوض می کنند و اوستای اولی  با صدای بلند می گوید : تپّو؟

اوستای دوم : لبیک ؟

اوستای اولی :هِم پَلِت؟

اوستای دوم اسم طرف را می گوید اگر اسم با نفر دوم مطابقت داشته باشد و یار انتخابی باشد می گوید : مُرّی دِگَه ... و گروه برنده به سمت گروه دوم می دوند و هریک نفری را انتخاب می کنند و سوار برپشتش می شوند و تا محل مخفیگاه خود از او سواری می گیرند و این بازی به همین شکل ادامه می یابد.

در این بازی وقتی نفرات هم پَل نباشند جای خود را عوض می کنند تا اینکه یار طرف یا همان پَل درست باشد.

بازی تپو لبیک سال ها پیش در محله های مختلف مزینان انجام می شد و خیلی هم طرفدار داشت.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۱
خرداد
۹۵

 اغلب رزمندگان مزینانی که دردفاع مقدس حضور داشتند شهید هادی طالعی را می شناسند رزمنده ای که در گردان عبدالله رشادت های فراوانی از خود نشان داد.

هادی طالعی رزمنده دلاور هشت سال دفاع مقدس بود که در اکثر عملیات ها در کسوت فرمانده و جانشین گردان عبدالله به عنوان خط شکن حضور داشت و رزمندگان مزینانی خاطرات خوشی از وی به یادگار دارند. یکی از این رزمنده های مزینان قاسم باقری؛ نوجوان بسیجی است که در کربلای 5 در کنار هادی حضور داشت و پس از ارسال تصویری از او به شاهدان کویرمزینان تازه فهمید که این فرمانده صمیمی در بهمن 1389 در اثر صدمات شیمیایی به یاران شهیدش پیوست اما بنیاد شهید هنوز آن را نپذیرفته و عروج سرهنگ پاسدار هادی طالعی را مرگ طبیعی در اثر سرطان می داند

  • علی مزینانی
۰۶
خرداد
۹۵

سرعت طوفان شب گذشته در مزینان و روستاهای تابعه شهرستان داورزن از سوی منابع خبری بیش از 100 کیلومتر اعلام شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛معاون فرماندار داورزن امروز گفت: این طوفان که دیشب با سرعت بیش از 100 کیلومتر داورزن را درنوردید باعث جان باختن یکی از اهالی  روستای چشام داورزن شد وسه نفر دیگر را روانه بیمارستان کرد.

علیرضا عبداللهی افزود: طوفان همچنین خسارت جدی به تاسیسات برق این شهرستان  وارد کرد و منجر به قطع جریان برق در برخی از روستاها شد.
عبدالهی ادامه داد: به بخشی از تاسیسات آبرسانی شهری و روستایی و بخش کشاورزی و باغهای این شهرستان آسیب جدی وارد شده و دیوارهای برخی روستاها نیز تخریب شده است.
طوفان نیز دیشب موجب تصادف زنجیره ای شد و یک شهروند داورزنی جان خود را از دست داد.
  • علی مزینانی
۰۶
خرداد
۹۵

روز چهارشنبه طوفان با سرعت بیش از  72 کیلومتر در ساعت مزینان و روستاهای اطراف را در نوردید و خسارت جانی و مالی فراوانی برجا گذاشت .

به گزارش شاهدان کویر مزینان ؛ مهدی آزاده رئیس شورای اسلامی مزینان اعلام کرد: شدت طوفان به حدی بود که در یک لحظه فکر کردیم قیامت شده ،چندین اصله درخت و تیر برق و ریزش دیوار در مزینان اتفاق افتاد.

وی افزود :باد چند خرمن خاکشیر کشاورزان را نیز با خود برد و تاساعت یک بامداد روز پنجشنبه برق به طور کامل قطع بود که با پیگیری های فرمانداری ، بخشدار مرکزی و تلاش عوامل اداره برق شهرستان داورزن روشنایی به مزینان بازگشت.

طوفان که از شاهرود شروع شده بود و به سمت سبزوار ادامه پیدا کرد در مسیر راه خسارات جانی و مالی به شهروندان ساکن در غرب سبزوار وارد کرد که متأسفانه در اثر ریزش آوار یک شهروند چشامی جان خود را از دست داد.                                                                                                                            معاون فرماندار داورزن گفت: طوفان شن عصر امروز( چهارشنبه) در این شهرستان در منطقه غربی استان خراسان رضوی خسارت جانی و مالی برجای گذاشت.

علیرضا عبداللهی افزود: در پی این طوفان یک نفر از اهالی روستای چشام بر اثر ریزش آوار جان باخت و سه نفر نیز در روستاهای چشام و ریوند مصدوم شدند.

وی ادامه داد: طوفان که از شهرستان شاهرود به سمت داورزن در حرکت بود به تاسیسات زیربنایی نیز خسارت زده است.

معاون فرماندار داورزن گفت: همچنین ایراد خسارت جدی به تاسیسات برق این شهرستان منجر به قطع جریان برق در برخی از روستاها شد.

وی افزود: با تلاش کارکنان شرکت برق جریان انرژی در داورزن وصل شده و هم اینک تنها برق روستای مزینان قطع است.

عبدالهی ادامه داد: همچنین به بخشی از تاسیسات آبرسانی شهری و روستایی آسیب وارد شده و بر اساس گزارشهای اولیه خسارات زیادی نیز در بخش کشاورزی و باغها بر جای مانده است.

وی گفت: تعدادی از درختان و دیوارهای برخی روستاهای نیز تخریب شده است.

فرمانده پلیس راه سبزوار نیز به خبرنگار ایرنا گفت: در پی طوفان جاده سبزوار- شاهرود در این منطقه به مدت یک ساعت بسته شد.

سرهنگ علی فتحی افزود: پس از کاهش سرعت طوفان این جاده بازگشایی می شود اما هم اینک عمق دید افقی بسیار پایین است و رانندگان توانایی راندن ندارند.

وی ادامه داد: بروز طوفان شن در سطح جاده محور سبب تصادف زنجیره ای نیز شد سه مصدوم بر جای گذاشت.

رئیس اداره هواشناسی سبزوار نیز به خبرنگار ایرنا گفت: به دلیل نبود ایستگاه هواشناسی در منطقه داورزن امکان سنجش سرعت باد و میزان کاهش دید افقی وجود ندارد.

محمد سیاح عطار افزود: این اداره روز گذشته در مورد وقوع این طوفان هشدار داده بود.

اعلام ۷ حادثه به سامانه ۱۲۵ در پی وزش باد شدید در مشهد

به دنبال وزش باد و بارش باران امشب از ساعت 20:12 دقیقه تا کنون 7 مورد حادثه مرتبط به سامانه ۱۲۵ اعلام شده است.

5 مورد آن سقوط درخت بر روی خودرو، یک مورد سقوط درخت بر روی دیوار منزل و یک مورد احتمال ریزش اسکلت ساختمان گزارش شده است.

بیشتر این موارد در خیابان های شهید صادقی،  قاضی طباطبایی و بهمن اتفاق افتاده است.

برای دیدن تصاویر بیشتر به ادامه مطلب بروید....

  • علی مزینانی
۰۵
خرداد
۹۵

شهر خونین شهر از نو خرم و آباد شد
شکر الحمدخدا کان فتنه ها بر باد شد

تا عدو بشکست پشتش با کمان و تیر کین
دیده ی ما پر ز اشک و بر گلو غمباد شد

خواست دشمن تا که وحدت را ز ریشه برکند
قدرت و وحدت میان جیش ما ایجاد شد

دست ما در دست هم شد بهر آزادی او
صوت یا مولا ز عمق نای ما فریاد شد

هر یکی گفتا که آزادی شهر کار من است
کاین چنین از دست دشمن باز استرداد شد

گفت اینگونه خمینی رهبر والای ما
شهر خرمشهر با دست خدا آزاد شد

از چنین فتحی که گشته از خدا بر ما نصیب
روح والای شهیدان خرم و دلشاد شد

از برای آن خدا را روز و شب باید ستود
کاین چنین آزاد این صید از دم صیاد شد

گفت رهبر آمریکا شیطان اکبر گشته است
باعث قتل و نفوذ با موشک و پهباد شد

ای مزینانی بگو شکر خدا را روز و شب
کاین چنین بر باد مکر و فتنه شیاد شد

                          شاعر؛ اکبر علیشاه مزینانی

  • علی مزینانی
۰۳
خرداد
۹۵

دکتر سوسن شریعتی مزینانی شب گذشته با حضور در روستای کاهک و شرکت در برنامه فرهنگ کویر صبح امروز دوشنبه به همراه دکتر فصیحی وارد مزینان شد و ضمن دیدار با اقوام پدری خود از جمله همسر و فرزند معزز مرحوم شیخ محمود شریعتی از مناطق تاریخی و بوستان چشمه ی مزینان بازدید کرد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ فرزنددکتر علی شریعتی مزینانی با حضور در منزل مهدی آزاده رئیس شورای اسلامی مزینان از اینکه تاکنون منزل پدری دکتر  در مزینان آماده نشده است انتقاد کرد و گفت : همشهریان مزینانی در پروژه های بسیاری هزینه می کنند اما هنوز نتوانسته اند خانه زادگاه شریعتی ها را برای بازدید علاقمندان آماده کنند.

وی از ابراز علاقه ی وافر پدرش دکتر شریعتی به مزینان یاد کرد و گفت: مزینان با شریعتی شناخته شده است و دکتر علاقه ی خاصی به این دیار داشت و برای همین است که از مزینان به عنوان روستای محبوب من یاد می کند.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۳
خرداد
۹۵

مردم ولایتمدار مزینان از اولین ساعات صبحگاهی نیمه شعبان ، روز میلاد امام زمان(عج) را با ایجاد ایستگاه صلواتی و پخش شربت وشیرینی جشن گرفتند.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ در آستانه میلاد با سعادت حضرت مهدی موعود(عج) به همت پایگاه شهدای مزینان بازار مزینان چراغانی شد و در مراسم جشن نیمه شعبان که در مسجد جامع مزینان برگزار گردید از بسیجیانی که در رزمایش الی بیت المقدس حضور داشتند تقدیر به عمل آمد.

همچنین با حضور دوستداران اهلبیت (علیهم السلام )مراسم جشنی با مولودی خوانی مداحان جوان مزینانی در هیئت شاهزاده علی اصغر برگزار شد.

مراسم جشن میلادامام زمان (عج) مزینانی های مقیم تهران در مهدیه مزینانی ها و هیئت ائمه بقیع (علیهم السلام ) همراه با محفل نورانی قرآن کریم و سخنرانی حجت الاسلام شیخ محمدمزینانی و مداحی کربلایی حسن مزینانی برگزارگردید.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۳
خرداد
۹۵

مردم مزینان در آخرین روز های بهار با پدیده ای نادر مواجه شد ه و بارش تگرگ به اندازه تیله های بلوری موجب شگفتی شهروندان شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ روز شنبه مزینان با وزش باد و طوفان شدید و بارش باران و تگرگ و قطع درختان و اتصال کابل برق در خاموشی کامل رفت . این دومین شب متوالی است که باران و باد در مزینان جریان دارد و آب در معابر جاری شده است.

 

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۳
خرداد
۹۵

در آستانه ولادت با سعادت امام زمان (عج) بسیجیان پایگاه مقاومت بسیج شهدای مزینان و فرمانده حوزه مقاومت امام رضا(ع) و مسئول بنیاد شهید شهرستان داورزن به زیارت والدین دو شهید مزینانی رفتند.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ سرهنگ دوم پاسدار توکلی فرمانده حوزه مقاومت امام رضا(ع) و نخعی رئیس بنیادشهید شهرستان داورزن به همراه حجت الاسلام معلمی فر و فرمانده پایگاه بسیج شهدای مزینان حاج وهب غنی آبادی و جمعی از بسیجیان مزینانی با حضور در منزل  شهیدان حسینی راد و  محمد مزینانی (روس) با والدین این شهدا دیدار و گفت و گو کردند.

برای دیدن تصاویر بیشتر روی ادامه مطلب کلیک کنید...


  • علی مزینانی
۰۳
خرداد
۹۵

 

  برگی از زندگینامه شهید محمد امین آبادی:

محمد امین آبادی فرزند غلامحسین اول خرداد سال1313ه.ش در مزینان دیده به جهان گشود.

قلعه امین آباد بعد از صحرای سبز مزینان و در ابتدای کویر واقع شده که تا قبل از انقلاب اسلامی تعدادی از اهالی در آنجا زندگی می کردند که نام خانوادگی آنها اغلب به همین عنوان ثبت شده است.

آب چشمه ای زلال در آن حوالی جاری و آبشخور زمین های اطراف بود و کشاورزی و دامداری در آنجا رونق داشت و اکنون نیز به همت خاندان ناطقی و هدایت آب از موتور معروف به رستم و در حاشیه جاده بهمن آباد که توسط دکتر حاج حمید ناطقی خریداری شده چندین هکتار از زمین های امین آباد زیر کشت درخت پسته رفته و به بار نشسته است.

شخصیت معنوی محمد در دامان خانواده ای مذهبی و کارگر و شرکت در مکتبخانه و جلسات قرآن شکل گرفت و تا سنین نوجوانی در مزینان زندگی کرد و پس از آن برای تأمین هزینه های زندگی و کمک به پدر راهی تهران شد و پس ازیک دوره کارگری ، دربنایی معمار چیره دستی شد.اخلاق و برخورد مهربانانه اش باعث شده بود که کارگران با عشق و علاقه خاصی در خدمت او باشند. پس ازمدتی در اداره مخابرات مشغول به کارشد و اکنون تصویر زیبایش زینت بخش موزه مخابرات شده است

سال 1331 با یکی از دختران فامیل ازدواج کرد که یک فرزند پسر و شش دختر از او به یادگار مانده اند و همگی در تهران مشغول به کار و زندگی هستند.

فساد رژیم پهلوی موجب شده بود که محمد امین آبادی به همراه عده ای از مزینانی ها علیه دستگاه حاکم مخفیانه به مبارزه بپردازد کانون این مبارزات اغلب مسجد رحمتیه و مهدیه شرق تهران مزینانی های مقیم مرکز بود.                                                                                                              

 باشروع انقلاب اسلامی محمد امین آبادی نقش به سزایی در سازماندهی و راه اندازی گروه های تظاهرات کننده داشت و در اغلب راهپیمای ها پیشاپش جمعیت حرکت می کرد و پس ازپیروزی انقلاب  دست ازمجاهدت و تلاش نکشید و با تشکیل گروه های جهادی به کمک قشر مستضعف شتافت و حتی در زمینه کشاورزی و خانه سازی به مردم دماوند کمک شایانی کرد.

باشروع جنگ تحمیلی سنگرجهاد او نیز تغییرکرد و با مراجعت به زادگاهش مزینان در پایگاه بسیج شروع به آموزش و تربیت بسیجیان مزینانی کرد و پس از مدتی با تعدادی از اهالی، راهی سوسنگرد شد تا برای آوارگان جنگی خانه بسازد و جزء اولین کسانی بودکه گروه های جهادی را ساماندهی کرد و در منطقه مگاصیص به آبادی  ویرانه های جنگ پرداخت.

پس از بازگشت از سوسنگرد علاوه بر کارهای فرهنگی به عمران و آبادی روستا همت گمارد و قنات آب مزینان را دوباره احیا کرد و با بازسازی جوی آب شکل خاصی به بازار مزینان داد. غسالخانه مزینان و احداث سالن شهدا در زمین اهدایی مرحوم کربلایی عبداله محمدی از دیگر اقدامات خیرخواهانه اوست.

حسن خلقش موجب شده بود که نوجوانان و جوانان مزینان اغلب اوقات خود را در بسیج و کارهای گروهی مسجد و فعالیت های رزم شبانه و نگهبانی در اطراف و داخل مزینان بگذرانند .

حاج محمد بارها به جبهه اعزام شد و پس از بازگشت دامنه ی فعالیت خود را در زادگاهش بیشتر می کرد. برگزاری محافل قرآنی و برپایی جشن های نیمه شعبان یکی از اقدامات فراموش نشدنی اوست که در ذهن بسیاری از دهه شصتی ها نقش بسته است.

 با همکاری تعدادی از جوانان مزینانی ار ابتدای بازار تا حوالی مدرسه علمیه را چراغانی می کرد و با چیدمان صدها لامپ مهتابی به شکل ضربدری زیبایی خاصی به بازار می داد و پس از آن سه شب جشن را با اجرای نمایش گروه فرهنگی هنری شاهدان کویرمزینان در مسجد جامع برگزار می کرد.

زمستان 1364به همراه سی نفراز رزمندگان مزینانی راهی جبهه های جنوب شد و در عملیات غرور آفرین والفجرهشت به شدت مجروح شد و پس از چند روز( 26 بهمن 1364) به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش به همراه سه تن از بسیجیان و همرزمانش شهیدان محمد مزینانی(روس)، سیدحسن حسینی مزینانی،حسن مزینانی صانعی در مزینان تشییع و درگلزار بهشت حضرت علی (ع) زادگاهش برای همیشه آرام گرفت.

خادم مردم

زمستان سال۶۴ بود که شهید امین آبادی به همراه دایی ام شهید محمد روس برای آموزش غواصی به مرخصی آمده بودند او در همان یکی دو روزی که در مزینان بود آرام و قرار نداشت و به دنبال رفع مشکلات مردم بود؛ وقتی که متوجه شد چند روزی است موتور حمام عمومی مزینان خراب شده و کسی اقدامی نکرده با توجه به اینکه فردای همان روز قرار بود برای آموزش به مشهد برود ولی حس انسان دوستانه و خدمت به هم نوعان او را بر آن داشت که هر طوری شده حمام را درست کند.

 ساعت ۷ صبح بود که به اتفاق شهید محمد روس آمدند درب منزل و بنده را هم دعوت به کار کردند. آن موقع موتور آب حمام حدود ۱۰ الی ۱۵ متر زیر زمین بود با آنکه اطلاعات زیادی از آن نداشت  موتور را باز کرد و بلافاصله به سبزوار برد و همان روز آن را تعمیر کرد و دوباره رفتیم و تا ساعت ۱ شب آن را کار گذاشتیم و روشن کردیم .

بعد از اتمام کار شهید امین آبادی لبخندی زد و گفت: «این کار ثوابش از حضور در جبهه بیشتر است اما حالا که این مشکل مردم هم حل شد با  خیال راحت راهی منطقه می شوم و احساس می کنم در این لحظه آخر دینم ادا شد.»

از موتورخانه که آمدیم بیرون  هر کی ما رو می دید به سر و وضع مان که به دلیل روغنی بودن موتور صورت و لباس هر سه تامون سیاه شده بود می خندید اما ما که از صبح در تلاش بودیم تا همین لبخند را برلبان آن ها ببینیم در دل احساس رضایت می کردیم و دایی و حاجی امین آبادی هم صبح روز بعد راهی مشهد شدند و بعد هم هردو در عملیات والفجر 8 به شهادت رسیدند تا امروز ما در امنیت و آسایش کامل زندگی کنیم .

(خاطره از؛ یدالله مزینانی حاج حسن)

لباس خاکی بابا

 

غروب یک روز سرد زمستانی من و فرزند کوچکم در آپارتمان کوچکمان استراحت می کردیم که ناگهان زنگ در به صدا در آمد چون آیفون خراب بود نمی توانستم بفهمم پشت در کیه و به امید آمدن آشنایی دکمه را فشار دادم.

 صدای قدمهایش که با صلابت از پله ها بالا می آمد کنحکاوم کرد نگران شدم که نکند برای غریبه ای در راباز کرده باشم از چشمی در نگاه کردم و از خوشحالی فریادی کشیدم و گفتم: بابا؟!

نمی دانستم چکار می کنم، منتظرش نماندم پله ها را دو به یکی کردم و قبل از آنکه وارد خانه بشود خودم را به او رساندم سر و صورتش را غرقه بوسه کردم و باتعجب گفتم: شما کجا اینجا کجا آقاجون. خندید و گفت: مرخصی آمده ام  چون دلم خیلی برات تنگ شده بود گفتم قبل از آنکه برم خونه و مادرت رو ببینم بیام سری از شما بزنم.

یکی از دکمه های پیراهنش افتاده بود نخ و سوزن آماده کردم که دکمه را بدوزم درحالی که با نوه اش بازی  می کرد باخنده گفت: می خوای ما رو از گشنگی بکشی دختر تو برو شام درست کن من خودم دکمه رامی دوزم.

فرزند کوچکم گفت: بابابزرگ تو با این چشمای کورمکوریت می تونی خیاطی کنی ؟ لپش رو کشید و گفت: عزیز دلم اگه من کور باشم که نمی تونم با دشمنا بجنگم بیا بنشین و تماشا کن.

این آخرین باربود که بابا به مرخصی آمد و من هنوز لباسای خاکی او را توی بغچه ای یادگاری نگه داشته ام و هر وقت نخ و سوزن به دست می گیرم یاد خاطره بابا می افتم...

                                                  *****

سال چهل و دو بود و اوج مبارزات انقلابیون و تبعید مرجع عالیقدر شیعه امام خمینی (ره)، یکی از روحانیون در مسجد محل به پشتیبانی از امام سخنرانی پرشوری کرد و تحت تعقیب ساواک قرار گرفت. دوستان موضوع را فهمیدند و تصمیم گرفتند ایشان را مخفی کنند. دژخیمان پهلوی به کسی رحم نمی کردند و اگر کسی از روحانیت دفاع می کرد او را دستگیر و شکنجه می کردند. همه ما از ترس لو رفتن برای پناه دادن به این روحانی جرات نمی کردیم حتی پیشنهاد جایی را بدهیم . منتظربودیم یک نفر حرفی بزند که شهیدامین آبادی وارد جلسه شد و وقتی موضوع را فهمید با خونسردی گفت:غصه نخورید من حلش می کنم. از آن روزبه بعد ما جناب سخنران را ندیدیم و بعدها فهمیدیم که حاج محمد ایشان را برده به خانه اش و تا مدت ها میزبانش بوده است.

                                                  *****

عاشق خدمت به قشر ضعیف بود اگرکسی می خواست خانه ای بسازد و یا امرخیری در کاربود و برای تهیه جهیزیه مشکل داشت بدون آنکه خودش متوجه شود کمکشان می کرد و پول می فرستاد و می گفت: آدم خیری  مشکلت را فهمیده و برایت پول فرستاده،

اگر همشهری ها می خواستند معامله ای انجام بدهند و پول کم داشتند می گفت:برو جلو من یه خورده پس انداز دارم قرض الحسنه به تو می دهم کارت که انجام شد هر وقت داشتی پس بده .انقلاب که به پیروزی رسید حدود یکصد نفر از بچه های مزینان را بسیج کرد و به مناطق محروم اطراف تهران می رفتند و در کارهای عمرانی و کشاورزی به افراد مستمندکمک می کردند.

در نزدیکی مزینان منطقه ای به نام اسدآباد وجود دارد که زمینش مناسب کشاورزی است .موتور آب عمیقی هم در آنجا احداث شده بود ولی صاحبش نمی توانست آن را به خوبی اداره کند و تصمیم به فروش گرفته بود، تقریبا اسدآباد رو به نابودی می رفت. یازده نفر از مزینانی های مقیم پایتخت اعلام آمادگی کردند که به شرط حضور حاج آقا امین آبادی و بامشارکت همدیگر از تهران بروند و اسدآباد را آبادکنند. او هم با اصرار دوستان مسئولیت گروه را بر عهده گرفت و الحق فکر و ایده های خیلی خوبی ارائه می داد و هرحرفی می زد بقیه با جان و دل اجرا می کردند و موفق شدند اسدآباد را از خشکسالی نجات دهند و دوباره آبادش کنند .

                                                  *****

نه می دونستیم سوادش چقدره و نه می شناختیمش. یک عده می گفتند وضعش خوبه و از شهر فرار کرده یک عده دیگه هم می گفتند:با زنش دعوا کرده و به روستا پناه آورده تا راحت باشه ؛ تعدادی هم پیش بینی می کردند که عقده ریاست داره و می خواد اینجا حکومت کنه. هرکی بود و هر چی بود برای ما بچه های روستایی که خیلی خوب شده بود؛ ازصبح تا غروب انتظار می کشیدیم  که شب بشه و ما هم بریم توی جلسه قرآن واین حاجی برامون قصه بگه وقرآن یادبده بعد هم کلی جایزه ازش بگیریم ،صبح هاهم با جوونا و پیرمردا دنبالش بدویم و ورزش کنیم و گاهی وقتا هم بره شهر و اسلحه بیاره و تیر انداختن یادمون بده. بعضی شبا هم بچه ها را جمع می کرد و رزم شبانه و تاصبح راهپیمایی پشت قلعه یا در دل کویر و بعد هم دعا و نماز و باز کار. خداییش عجب آدمی بود یه لحظه آروم نمی گرفت. یه لحظه هم میدون رو ترک نمی کرد. همه چیزشو وقف آباد کردن روستا کرده بود. بخشداری و فرمانداری و استانداری را به تنگ آورده بود اگه می فهمید چیزی برای مزینان اعلام شده تا اون رو از ادارات نمی گرفت آروم نمی شد. نیمه شعبان که می شد بازار را چراغانی می کرد و جشن مفصلی می گرفت و کلی شیرینی پخش می کرد بعد هم دوربینش را بر می داشت و از گروه تیاترعکس می گرفت . بعدازسه شب که جشن میلاد را به خوبی برگزار می کرد همه ماها رو دور هم جمع می کرد و ضمن تشکر فراوان از بچه ها یه جورخودمونی وصیت می کرد و می گفت: یادتون باشه اگه سال دیگه من بین شما نبودم خودتون این سه شب رو جشن بگیرین نذارین این چراغ خاموش بشه.

بعدازمراسم نیمه شعبان از پا نمی نشست یعنی اصلاخسته نمی شد و دوباره دنبال یه کار خیردیگری می رفت و برای آبادانی دیارش تلاش می کرد. گاهی هم آستینها رو بالامی زد و خودش بنایی  می کرد. می گفتند درتهران معمار قابلی بوده است ،سرتون رو درد نیارم خلاصش اینکه همه کاره بود.تازه وقتی شهید شد بعضی ها تازه فهمیدند که چه گوهری را از دست داده اند و هر وقت چشمشان به جوی آب روان بازار مزینان  می افته می گویند: خدا رحمت کنه حاجی امین آبادی را چه زحماتی برای جاری شدن این آب کشید.

                                                 *****

چند بار اصرار کرد که توهم بامن بیابریم مزینان و اونجا هم آب و هوای خوبی داره و هم من می تونم یه کمی دینمو برای مردم ادا کنم دوست دارم این آخر عمری اگه کاری از دستم ساخته است واسه بچه های روستا انجام بدم.

گفتم:آخه حاجی الآن وسط سال تحصیلیه و بچه ها درس دارند وانگهی من به کنار اینا که دوست ندارند بیان توی ده زندگی کنند اینا توی شهر به دنیا اومدن و اینجا رو دوست دارند. ما که حریفت نمی شیم دلمون هم نمی خواد جلوی کار خیرت رو بگیریم شما برو ان شاءالله اوضاع که روبراه شد و بچه ها راضی شدند ما هم میایم پیشت.

رفت و هرچند وقت یکبار می آمد و سری به ما می زد ولی هیچ وقت نگفت که چیکار کرده چه مشکلاتی داره فقط هربار که می دیدیمش می گفت: جایتان خالی است . وقتی شهید شد کوچک و بزرگ می گفتند: خدا رحمتش کنه مزینان را آباد کرد. هر جای روستا که قدم می گذاریم باقیات و صالحات حاجی به چشم می خورد . آب، برق، مدرسه و حتی غسالخانه و سالن مراسم و... همه یادگاری های اوست و افسوس می خورم و می گویم ای کاش می توانستم بیشتر در کنارش می بودم  و کمکش می کردم .

                                                 *****

تاکنون قریب به ۳۸ سال است که از شهادت امین آبادی می گذرد.
حدود دو یا سه سال بعد از سپری شدن شهادت ایشان.... در حسینیه خسروآبادی های مقیم تهران در میدان تسلیحات مراسم ترحیم به یاد مرحومه حاجیه خانم سکینه مزینانی همسر یکی از شهروندان خسرو آبادی منعقد بود.

شخصی تقریبا چهل ساله که در کنارم نشسته بود درحالیکه بنده و ایشان آشنایی نداشتیم بدون مقدمه از بنده سوال کد :  اهل خسروآباد هستید؟
عرض کردم: خیر
سوال کرد: اهل کجا هستی؟
گفتم: مزینانی هستم.
بلافاصله پرسید:  محمد امین آبادی را می شناسی؟
گفتم: کاملا شناخت دارم.
پرسید: حالش خوبه.(او نمی داند که امین آبادی شهید یا فوت شده است !! )
گفتم خدا رحمتش کند،حدود دو یا سه سالی است که در دفاع مقدس شهید شده است.
پرسید : نه بابا!!! انگاری همه ی دنیا روی سرش خراب شد.
گفتم: واقعیتی است.
به محض اینکه شنید شهید شده بغض گرفت و حیرت زده شد و شروع به گریه کرد!
بنده پرسیدم: شما  با امین ابادی وابستگی داری یا آشنایی هستی؟
گفت: متاسفانه وابستگی ندارم ونیز آشنایی ندارم.... فقط ۲۰ ساعت کمتر با بیشتر در معیَت ایشان بوده ام و در گمنامی نهایت لطف و عنایاتی به من داشت و ای کاش  نشنیده بودم!

کنجکاوی مرا وادار کرد تا  پیرامون موضوع بیشتر جویا شوم و در ادامه به بیان خاطراتی از امین آبادی با همان زبان صاف و ساده  وبه دور از تکلًف وبا لهجه ی روستایی اظهار کردند.

قبل از شهادتش؛ یک نفر از اهالی عباس آباد و دیگری کاهک جمعا سه نفر سه راه افسریه رفتیم تا هر کدام به مقصدمان برسیم  وچون زمان خاصی بود انبوه جمعیت آمده بودند درحالیکه نه اتوبوس ونه وسیله شخصی و امیدمان به کلی قطع شده بود.
در همین  هنگامه به ناگاه یک خودرو  بنز از طرف خدا  رسید و توقف کرد و همه ی مردم هجوم آوردند.
راننده گفت: چنانچه هر کسی تصمیم تنها به مقصد کاهک یا داورزن دارند سوار شوند و تعداد زیادی ؛ خودرو را احاطه کردند و همه هم سبقت می گرفتند تا موفق شوند . سه نفر با هزار زحمتی موفق شدیم تا سوار شویم .
حدود ساعت ۵ بعد از ظهر با گذشت مسافتی به سرخه رسیدیم و حالا تقریبا ساعت ۸ شب است و برای نماز راننده توقف کرد و بعد از نماز پیشنهاد داد و گفت: آماده شوید تا رستوران یا غذا خوری برای صرف شام برویم.
گفتیم: جناب راننده ؛ شرایط اوضاع و احوال مالی ما همگی مثل شما نیست و پول ومولی در بساط نداریم ...‌.شوخی می فرمایید یا اینکه ما را سرِکار گذاشته ای؟!

وی با لبخند ملیحی گفت: حالا بیایید شام بخوریم بعدا یک کاری خواهیم کرد.
 هر بهانه ای گرفتیم نتیجه بخش نشد.تا اینکه با پافشاری رانتده ؛ما سه نفر به غذا خوری رفتیم و بدون اینکه از ما سوالی کند که چه غذایی میل دارید؛ شام درست و حسابی آنهم با همه ی مخلفات خوردیم و پول  شام را راننده پرداخت کرد و ناگفته نماند به خاطر شرایط بحرانی مالی حتی یه تعارف ظاهری هم نکردیم.

ساعت ۵ صبح به داورزن رسیدم و دو نفر آقایان دیگر در عباس آباد و کاهک قبلا پیاده شدند و گفتند: کرایه تان چقدر است؟
رانتده گفت: شوخی دارید یا جدی ؟!!! کرایه چه معنا دارد؟!  مهمان بنده هستید. تازه مگر از همشهری تا حالا  کسی پول گرفته یا پول داده ای... اولین باری است که می شنوم !!
در هر حال افزون بر هزینه رستوران کرایه را هر چه پافشاری کردیم نگرفتند و اسباب شرمندگی بیشترما شد.
از من پرسید : این وقت شب  زمان مناسبی نیست. با چه وسیله ای شما  به خسرو آباد می روید؟!
گفتم: خدا بزرگ است هوا روشن شود ان شاءالله  فرجی خواهد شد.
گفتند:  سوار شوید تا خسروآباد شما را ببرم!!
گفتم : راه فرعی است و مزاحم تان نمی شویم و تا اینجا خدا هم اجرتان دهد.
با اصرار بیش از حد مجددا سوار شدم و با خستگی ناشی از رانندگی؛ در منزل به خانه ی ما آمدند و چند ساعتی استراحت کردند.

پس از خوردن صبحانه تصمیم داشت خدا حافظی کند و با اصرار پیشنهاد دادم چنانچه افتخار دهید چند روزی در کلبه ی فقیرانه ی ما باشید. اما به رغم اصرار قبول نفرمودند و گفتند ان شاءالله بعدها....

 چند کیلو کره محلی به عنوان هدیه خدمت شان آوردم و هر کاری کردم قبول  نکرد و در لحظه ی خداحافظی سوال کردیم. اسم تان چیست و اهل کجا هستید؟
گفت: اهل مزینانم و به نام محمد امین آبادی .

🔻 آقای خسرو آبادی گفت: در اولین فرصت به مزینان خواهم رفت و سر مزارش فاتحه خواهم خواند.

 

نوشته شد به قلم: علی مزینانی عسکری

 تهران- اسفند۱۳۹۰ه.ش... باز نشر و الحاقات سوم شهریورماه 1402

منابع:

*همسر و دختر محترمه شهیدحاج محمدامین آبادی

*حاج رحیم هژیرتالی-حاج حسین شمس- زنده یاد حاج عباس رضایی فر-علی مزینانی و یداله مزینانی حاج حسن تلمان، حاج علی جعفری و چندتن دیگر از همرزمان شهید

*کتاب مزینان عشق آباد کوچک -احمد باقری مزینانی 
 

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۰۳
خرداد
۹۵

با برگزاری جشن میلاد حضرت صاحب الامر مهدی موعود(عج) در هیئت الغدیر مزینانی های مقیم مشهدمقدس؛ از نونهالان و نوجوانان و فعال فرهنگی تقدیر شد.

به گزارش شاهدان کویر مزینان ؛ در این مراسم که با دعوت حجت الاسلام شیخ قاسم حسینی مزینانی از جامعه المصطفی(ص) مداحانی از کشور های پاکستان و هندوستان حضور داشتند و با زبان اردو به مدح آل الله پرداختند ضمن اجرای برنامه های متنوع فرهنگی به نفرات برتر مسابقه پیامکی هیئت الغدیر نیز جوایزی اهدا شد.

در این مراسم آقایان سیدمیثم رضا زیدی از کشور هندوستان و  عادل عباس از پاکستان میهمان ویژه ی مزینانی های مقیم مشهدبودند

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۲۷
ارديبهشت
۹۵


  خواجوی ها درمزینان که بعدها به شمشیری معروف شدند یکی از خاندان هنرمند تعزیه خوان قدیمی این خطه محسوب می شوند که ما آن ها را به عنوان مخالف خوانان می شناسیم اما این خانواده قبل از آن که مخالف خوان باشند مداح و ذاکر اهلبیت و تعزیه خوان بزرگی هستند که همیشه برتارک هنر تعزیه خوانی مزینان می درخشند در میان این خانواده بزرگ، هستند افرادی که موافق خوانی می کنند و ما از آن بی اطلاع هستیم هرچند چه مخالف و یا موافق خوانِ تعزیه ؛ همه عاشق و خادم سید و سالارشهیدان می باشند که در این راه از هیچ مجاهدتی دریغ نمی کنند.

یکی از تعزیه خوانان بزرگ مزینان که همیشه صدای محزونش در یاد اسلاف ما به یادگار مانده مرحوم حسین آقاعبدالله خواجوی برادرکهترمرحوم محمدشمشیری است که سال۱۲۹۷در مزینان متولد شد و از نوجوانی وارد عرصه ی مداحی و شبیه خوانی شد و با نوایی حزن آور در روز عاشورا نقش های حضرت قاسم (ع) وفاطمه صغری(س) را اجرا می کرد.

این تعزیه خوان صاحب سبک مزینان  درسال۱۳۵۴به دلیل بیماری سرطان دارفانی را وداع گفت ودربهشت علی(ع)آرام گرفت و بعد ازفوت وی چون فرزندانش ازسن وسال کمی برخودداربودند این نقش به مرحوم احمدصدیقی سپرده شد.او نیز بعد از مدتی  نقش قاسم(ع) را به شهید محمد مزینانی(روس) واگذار کرد.

با اعزام شهید محمد به جبهه های حق علیه باطل و با توجه به اینکه حسن آقای مزینانی پسرارشدمرحوم حسینِ آقاعبدالله به سن و سالی رسیده بود که می توانست نقش حضرت قاسم(ع) و فاطمه صغری(س) را اجرا نماید این دو نسخه به او سپرده شد.

مرحوم احمدصدیقی/ ایفاگر نقش حضرت قاسم(ع)دهه ی پنجاه

حسن که به شغل شریف معلمی مشغول شد و در مزینان نیز مدتی با عضویت در شورای اسلامی برای آبادانی و عمرانی این دیارتاریخی تلاش بسیاری کرد دربین مردم به عنوان حسن شورا شناخته شد؛اوهم مانند مرحوم پدرش با صدایی حزین نقش حضرت قاسم را تاسال ۱۳۸۷ ادامه داد و پس از آن این میدان را در اختیار فرزندش حسین قرار داد.

حسن مزینانی (شورا)ایفاگر نقش حضرت قاسم(ع) دهه ی شصت و هفتاد

در کارنامه تعزیه خوانی حسن آقای مزینانی خواجوی نقش هایی همچون هانی و قاضی القضات درمجلس مسلم(ع)،بشیردرمجلس اربعین،امام حسن (ع)درمجلس امام علی(ع)،امام حسین(ع) درمجلس امام حسن(ع)،اباصلت درمجلس امام رضا(ع)، ثبت شده و هم چنان این هنر ادامه دارد.

وی که خود یکی از مداحان و ذاکران آل الله(علیهم السلام) است عضو اصلی هیأت امناء هیأت متحده حسینی نیز می باشد که در بازسازی هیأت و هم چنین اداره ی آن خدمات فراوانی ارائه کرده است.

حسین مزینانی / ایفاگر نقش حضرت قاسم (ع) در حال حاضر

حسن مزینانی خواجوی

  • علی مزینانی
۲۷
ارديبهشت
۹۵

دبیرخانه اسلام و محیط زیست با هدف سامان‌دهی فعالان دینی محیط زیست و حساس سازی ائمه جمعه در رابطه مشکلات زیست محیطی شهر تهران و شهرستان ری تشکیل شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛حسین شاکری مزینانی، رئیس دبیرخانه اسلام و محیط زیست در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) اعلام کرد: دبیرخانه اسلام و محیط زیست با هدف حساس‌سازی ائمه جمعه، جماعات و حوزه‌های علمیه تهران و شهر ری در محل اداره محیط زییست شهرستان ری تشکیل شده است.

وی افزود: ساماندهی فعالیت‌های زیست محیطی روحانیون، طلاب و سایر فعالان دینی نیز از جمله دیگر اهداف تشکیل این دبیرخانه است.

مشاور معاون آموزشی و پژوهشی سازمان محیط زیست عنوان کرد: دبیرخانه ملی اسلام و محیط زیست نخستین نشست هم اندیشی ائمه جمعه استان تهران را با همکاری اداره کل محیط زیست این استان برگزار کرده است.

شاکری مزینانی یادآور شد: این دبیرخانه علاوه بر ساماندهی فعالیت‌های محیط زیستی مبتنی بر دین، به برگزاری یک‌ دوره کلاس‌های آموزشی دین و محیط زیست اقدام می‌کند.

  • علی مزینانی
۲۴
ارديبهشت
۹۵

 

می گوید : «در بعضی شهرها، تعزیه خوان ها برای امرار معاش نقش اجرا می کنند اما تعزیه خوان مزینانی از این راه هیچ در آمدی ندارد و برای دلش می خواند.»

معتقد است؛«همین که نقش ابوالفضل(ع) را بخوانم کافی نیست باید در باره ی شخصیت او و نقشم مطالعه کنم؛ تعزیه خوان ها باید دورهم بنشینند و تبادل اطلاعات کنند.»

افتخار می کند؛«باغرور می گویم نوکر قمر بنی هاشم(ع) هستم!»

این ها نظرات و اعتقادات یک تعزیه خوان پیشکسوت و خوش فکر مزینانی است؛ هنرمندی که از نوجوانی به طور جدی وارد عرصه ی تعزیه خوانی شده و از 19 سالگی با ایفای نقش ماه منیر بنی هاشم(ع) در عاشورای مزینان هنر و توانایی خود را در این عرصه به نمایش گذاشته است و در این مسیر همت و غیرت را لازمه ی نقش خود می داند و برای شناخت مولا و مقتدایش نام هر کتابی را که شنیده به دست آورده و خوانده است. حتی گاهی روضه خوان ها و روحانیون و مداحان طراز اول از اطلاعات شگفت آور او متعجب شده و از دانستنی هایش بهره مند شده اند.

سخن از استاد کربلایی رضا محمدی مزینان است که خانواده ی مداح و ذاکر اهل بیت علیهم السلام و تعزیه خوان محمدی در اول شهریور 1342 به شکرانه ی تولدش نام نامی ولی نعمت خراسان را برایش انتخاب کردند و پدرش مرحوم کربلایی عبدالله محمدی عباس خوان معروف مزینان خود در گوش او اذان و اقامه گفت.

رضا در کنار تحصیل و فراگرفتن دروس آموزش و پرورش که تا مقطع دیپلم متوسطه ادامه پیدا کرد به حفظ ابیات یکی از سخت ترین و طولانی ترین نسخه های تعزیه پرداخت :«اولین تعزیه خوانی هستم که تمامی نسخه را از حفظ می خوانم»

او در حضور تعزیه خوانان صاحب نام مزینانی همانند؛ مرحوم شمشیری بزرگ، عباسعلی و محمدصدیقی و حسین ملاحسن و حاج حسن ناطقی و.. چنان هنرنمایی کرد که امام خوان مزینان روی به کربلایی عبدالله کرد و گفت:«دیگر هیچ غم و غصه ای نداشته باش که این پسر بعد از تو راهت را ادامه خواهد داد»

- سال 1362 در جبهه حضور داشتم و برای مراسم تاسوعا و عاشورا به مرخصی آمدم. پدرم بعد از بیست و اندی سال تعزیه خوانی آن هم نقش باصلابت قمربنی هاشم(ع) می خواست برای خودش جانشینی تعیین کند.آن شب برادرها کنار پدر نشستیم و هریک چندبیتی خواندیم و صبح مرحوم مادرم گفت:«لباس عباس را برتن رضا کنید» .می توانم به جرأت قسم یاد کنم از آن روز تا حالا این لباس مقدس را بدون غسل و وضو نپوشیده ام.

 

رضای جوان بدون هیچ ترس و واهمه ای سوار براسب شد و در کنار پدر شروع به خواندن نقش ابوالفضل(ع) کرد و کربلایی عبدالله وقتی مهارت او را دید در حالی که از خوشحالی بغض گلویش را می فشرد و اشک در چشمانش حلقه زده بود در کنار موافق خوانان قرار گرفت و به تماشای هنرنمایی پسرش در میدان پرداخت. البته او پیش از این رضایش را در هفت هشت سالگی که نقش سکینه (س) را می خواند و یا در عاشورای دوم نقش حر و قاسم (ع) را اجرا کرده محک زده اما این بار سرنوشت برای پسرش طور دیگری رقم خورده بود و او نقشی را برعهده گرفته که نیمی از تعزیه ی روز عاشوراست و به تنهایی خود یک مجلس مجزا و بزرگ شبیه خوانی است. چیزی که موجب حیرت و شگفتی شرکت کنندگان در این مراسم شده بود اجرای نقش بدون نسخه و از حفظ خواندن این جوان جسور و هنرمند بود کاری که او سال هاست ادامه می دهد و هربار که مطلب تازه ای را می بیند استادانه در نقش روز عاشورا پیاده می کند.

کربلایی رضا محمدی پس از سال ها ایفای نقش قمربنی هاشم (ع) مزد عزاداری خود را در سال 1388 با تشرف به صحن و سرای ابا عبدالله الحسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) دریافت کرد.

- این قدر در حرم آقایم گریه کردم که بسیاری از همراهانم تصور می کردند مریضم و آمده ام از مولا شفا بگیرم. به آن ها گفتم:« هیچ دردی ندارم بلکه 45 سال آرزوی چنین روزی را داشتم»

این تعزیه خوان مزینانی که مدت 20سال در شرکت های خارجی از جمله توتال فرانسه مشغول به کار بوده با دریافت مدرک کارشناسی ادبیات از دانشگاه آزاد اسلامی و فراگیری زبان انگلیسی نقش مترجم برای مقامات عالی رتبه این شرکت ها را نیز برعهده داشت و به سواد و فراگیری علوم توسط فرزندانش که اکنون از مدارج عالیه دانشگاهی برخوردارند اهمیت فراوانی قائل است و از اینکه دو داماد وی محمدرضا محمدی و ابوالفضل غنی آبادی دارای مدرک مهندسی هستند خدا را شاکر است. او با همین نگاه تعصب خاصی به مزینان و مزینانی دارد و دلش می خواهد هرجا نامی از این دیار تاریخی برده شود به قول امروزی ها با کلاس باشد.

یکی از دلایل ماندگاری تعزیه موروثی بودن نقش ها و مسئولیتی است که افراد در این هنر آیینی به خصوص عاشورای مزینان بر عهده دارند و سینه به سینه و نسل به نسل این هنر در خانواده ها می چرخد تا هچنان باقی و پویا بماند و اکنون خلف صالح کربلایی رضا یعنی محمد محمدی با اجرای بسیار ارزنده و جالبی که در عاشورای 1401 داشت نشان داد که جانشین بسیار خوبی برای پدرش خواهد بود.

حاج رضا در شعر و شاعری هم دستی برآتش دارد و صدها بیت در باره موضوعات مختلف مذهبی و فرهنگی و زادگاه خویش سروده است که به زودی در قالب کتاب و یا دیوان شعر تقدیم می نماید.

در ادامه شعری از این هنرمند تعزیه خوان مزینانی در وصف قمر بنی هاشم(ع) تقدیم می گردد.

 

تو کیستی که به وصفت زدند به سکه و زر
مقابلت صف دشمن همه شدند ابتر

قبله هست نشانت به صفحه رخسار
ستاده ای به مقابل چو حیدر کرار

به صدر زین فلک همچو ماه عالم گیر
ندیده لشکر اعدا چنین جوان دلیر

چه شوکت و چه غرور و چه هیبت و جاهی
عجب به ماه جمالت به صولت شاهی

مرا زخط و نشانت به حیرت آوردی
زعین لحن کلامت به عبرت آوردی

ندیده ام به مثالت رغیب پنجه درشت
مگر که قبضه شمشیر حیدراست در مشت

نشان تو را ز علی هست علی عمرانی
تمام لحن کلامت چو اوست قرآنی

مرا ز عالم صفین کنون به یاد آمد
چو شیر بچه جوانی سوی جهاد آمد

که بود حضرت عباس و شیر، شیر اوژن
طلب نموده دمادم ز لشکر دشمن

سلام من به ابالفضل به زاده ی حیدر
به تک سوار بنی هاشمی یل صفدر

 

تمامی خاندان محمدی علاقه خاصی به استاد بزرگ موسیقی اصیل ایرانی، مرد حنجره طلایی اکبر گلپایگانی دارند و اغلب آنها به تقلید از استاد گلپا تصنیف ها و ترانه های او را در خلوت و تنهایی خود و یا مجالس و دورهمی های خانوادگی می خوانند و همین علاقه موجب شده که آقا رضا محمدی به مناسبت تولد این هنرمند خوش صدا شعری بگوید که تقدیم می شود:

در وصف صدایت همه جا کم سخنی نیست
حیرت زده ام بین لب وحنجره ات چیست

آن دم که به آواز در آری زلب اشعار
الحق که این صوت ز نای تو الهی ست

زیر و بم هر قطعه که آید ز کلامت
مخلوق هنر داده به هر زیر و بمت بیست

از حضرت حافظ و یا سعدی شیراز
هر شاعر و هر شعر به آوای تو عالیست

آنجا که نه می مونده نه مستی تو بخواندی
تا شام ابد بر لب عشاق تو جاریست

هردم ز نوایت هوس میکده کردم
هر چند که پیمانه پر و جز شرری نیست

تحریر بزن ساغر و ساقی به لب آور
آواز از آن حنجره ای کن که طلائیست

بشکسته اگر چرخ دل همچو بلورت
جاوید صدای تو و کی نام تو فانیست

نازم به خدایی که بتو صوت چنین داد
همتای تو چون اکبر گلپا دگری نیست

هر جا همه دم ورد زبان است به مزینان
گلپا یکی بود و یکی در همه گیتی ست

 

  • علی مزینانی
۲۱
ارديبهشت
۹۵

یکی از چهره های متبسم و خانواده زنده دل و خوش برخورد مزینان ؛ بی شک خانواده زنده یاد مرحوم حاج حسن مرادعلی است که دختر و پسر این شوخ طبعی را از پدر مرحوم شان به ارث برده اند. یدالله مزینانی پسر ارشد این خانواده که سال ها در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خدمت کرده و روزهای زیادی را در صف اول جهاد حضور داشت نیز از این قاعده مستثنی نیست و محال است با او لحظه ای هم صحبت شوی و خنده از لبانت بیفتد او در عین شوخ بودن در هنگام رزم و آموزش نیروهای بسیجی و رسمی و وظیفه فردی جدی و پرصلابت بود که متربیانش از نوع رفتارش در تعجب بودند و از آموزش های سخت او شکوه داشتند ولی شعار آقای یدالله همیشه سلامت نیروهایش بود که اگر این جا من سخت نگیرم فردا در میدان واقعی جانت را از دست خواهی داد...
یدالله در اول مهرماه 1344 در دیار تاریخی مزینان پا به عرصه ی وجود گذاشت و هنوز دانش آموز بود و در مقطع راهنمایی درس می خواند که انقلاب اسلامی شروع شد و با شروع این حرکت توفنده مردم ایران او نیز روز شبش حضور در راهپیمایی ها و سپس با تشکیل بسیج در پایگاه و ناحیه مقاومت بسیج مزینان سپری می شد مدتی بعد یعنی در 23 فروردین 1361 لباس پاسداری برتن کرد و به صف پاسداران سبز پوش سپاه پیوست و خیلی زود در خدمت سردار رشید اسلام شهید محمود کاوه قرار گرفت و به عنوان جانشین آموزش لشکر ویژه شهدا مشغول خدمت شد و روزهای زیادی را با این فاتح کردستان سپری کرد و در عملیات سرنوشت ساز قادر همراه او شرکت کرد همین همراهی موجب شد که سال ها بعدسعید عاکف  نویسنده اثر ماندگار خاک های نرم کوشک برای ثبت خاطرات همرزمان شهید کاوه به سراغ او برود و نام مزینان و مزینانی به خاطر خاطرات حاج یدالله در کتاب "مسافران ملک اعظم "ثبت شود .

24 ماه از بهترین لحظات عمر حاج یدالله مزینانی به تعبیر خودش در جبهه ها ی نبرد جنوب و غرب کشور گذشت و سخت ترین خاطره اش وداع با پاسدار شهید علی اکبر هاشمی مزینانی است:

- « چند روزی مانده بود به عملیات کربلای ۵  و در یک روز سرد زمستانی سال 1365جلو درب مسجد جامع مزینان آماده  اقامه نماز ظهر و عصر بودم که شهید علی اکبر  هاشمی مزینانی جلو آمد و احوالپرسی چسبی کرد و چنان مرا در آغوش گرفت که تا به حال همچین وضعی را ندیده بودم . آن زمان رسم بود چهار تا بوس می کردند؛ ولی علی اکبر مرا ۶ بار بوسید بعد از کمی گپ وگفت راهی برای نماز راهی شدم هنوز داخل مسجد نشده بودم که دوباره صدایم زد و با کمال تعجب باز  مرا در آغوش گرفت و آهسته در گوشم نجوا کرد که بگذار بیشتر ببینمت چون این آخرین باری است که منو می بینی این بار حتماً شهید می شم !گفتم: خواب دیدی رفیق ؟ گفت: آره می دونم!  ... و علی اکبر در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید»

رزمنده دلاور مزینانی آقا یدالله حاج حسن که سال ها در مسئولیت های مختلف از جمله ؛  مسئولیت خدمات رفاهی ، جانشین واحد آموزش ،مسئول فرهنگی و جانشین و مدتی مسئولیت پادگان شهید هاشمی نژاد را برعهده داشت و در جبهه های نبردغرب کشور هم به عنوان جانشین آموزش لشکر ویژه شهدا ، در عملیات قادر در سال ۶۴ جانشین گردان ادوات ، جبهه جنوب جانشین آموزش تیپ ۶۱ محرم و در عملیات مرصاد جانشین آموزش و فرماندهی گردان  خدمت کرده بود با درجه ی افسر ارشدی در  25 دی ماه 1385 بازنشست شد.

خاطرات

من و رزمنده دیده بان

  - « در بازدیدی که از خط دوم جنگ در منطقه آبادان داشتم  قرار شد که از دکل های دیده بانی سپاه بازدید کنیم  ارتفاع دکل ۶۰تا ۷۵ متر بود که روی سه پایه تعبیه شده بود. دکل ها تقریباً در دید عراقی ها قرار داشت بعضی از همکاران پیشنهاد دادند چون نمی شه تعداد زیادی بروند روی دکل "البته بیشتر به خاطر خطرش بود" یا قرعه کشی بشه یا که باید کسی داوطلب بره . یک نفر پیشنهاد داد که:« آقای مزبنانی که مسئول تاکتیکه بره» و همگی نظر او را تأییدکردند. شروع به بالارفتن کردم ۱۰الی ۱۵مترکه رفتم چنان ترس و خستگی برمن مستولی شد که توان بالا رفتن نداشتم از طرفی هم رزمنده های دیگه منو تشویق به رفتن می کردند  در بین راه انرژی دست هام تموم  شد و من مجبور بودم برای رفع خستگی میله ۱۵سانتی رو که برای جا پا درست کرده بودند به دندون بگیرم تا خستگی دستم رفع بشه. خلاصه با تلاش زیاد  به بالا رسیدم. رزمنده ای که در داخل دکل به عنوان دیده بان بود گفت : سلام برادر ! خواستم پاسخ بدم از ترس زبانم بند آمده بود چون هم ارتفاع زیاد بود و هم دکل خیلی تکان می خورد با کوچکترین جابجایی شبیه گهواره حرکت می کرد خلاصه سعی کردم به خودم مسلط بشم نگاهی به سر و وضعم کردم دیدم موقع بالا رفتن چنان به دیواره آ ن چسبیده بودم که تقریباً تمام دکمه های بلیزم کنده شده بود به هر شکل پاسخ سلام آن رزمنده عزیز را با حالی پربشان و مضطرب دادم . نگاهی به من کرد و گفت : آقا یدالله خوبی ؟ تعجب کردم از اینکه او مرا می شناسد و به اسم صدایم کرد . وقتی خوب دقت کردم  فهمیدم این رزمنده غیور دیده بان کسی نبست جز مصطفی میرشکاری مزینانی که به عنوان سرباز سپاه در واحد دیده بانی خدمت می کرد؛ رزمنده ای که فقط در طول روز می توانست یک بار برای امر ضروری پایین بیاید . موقعیت دکل بسیار خطرناک و حساس و پیروزی و حیات منطقه بستگی به آن داشت، ظمناً دشمن دکل های مجاور را همان روز منهدم کرده بود . ارتفاع به حدی بود که وقتی پشت دوربین دیده بانی قرار می گرفتی فکر می کردی عراقی ها زیر پای شما هستند اما این رزمنده مزینانی بدون هیچ ترسی مشغول به خدمت بود.»

امدادغیبی

- «سال ۶۴ درمنطقه عملیاتی قادر به دلیل شنود دشمن کانال بی سیم عوض شده بود و من به عنوان فرمانده گردان ارتباطم با فرمانده لشکر شهید محمود کاوه قطع شده بود حدود ۳۰ ساعت ارتباط نداشتیم که بالاخره کانال را پیدا کردیم و موقعیت خودم را گزارش دادم ضمناً شب گذشته تا ظهر روز  بعد راه رفته بودیم بسیار خسته بودیم وجیره جنگی و آب تمام شده بود شب تا صبح را زیر آتش دشمن بودیم از بس که راه رفته بودیم کف پاها تاول زده بود و ناگهان ارتباط برقرار شد پشت بی سیم شهید کاوه بود. گفتم: چی کار کنم کجا بیام ؟ گفت: سریع بکش روی ارتفاع . بچه ها که خیلی خسته بودند بنا را به تمردگذاشتند که بالاخره آن ها را راضی کردم حدود ۲ ساعت طول کشید تا به بالای ارتفاع رسیدیم دوباره  وضعیت را گزارش دادم در کمال ناباوری دستور دادند که سریع بیایین پایین! گفتم: ما الان رسیدیم  نفسمون بند اومده ! گفت: همونی که گفتم سریع بیا پایین . من به بچه ها گفتم که برادر کاوه می گوید بیایین پایین. با اعتراض همه روبرو شدم حتی یک نفر اسلحه شو مسلح و منو تهدید به کشتن کرد من پای خودم را که کاملاً تاول زده بود نشان دادم . آرام شدند و همه راه افتادند حدود ۱۰۰متر بیشتردور نشده بودیم که حدود ۱۰_۱۲ گلوله خمپاره به همان جایی اصابت کرد که چند دقیقه پیس اونجا بودیم ،  فهمیدیم که دستور شهید کاوه چیزی نبود به جز امداد غیبی خداوند که اگر چند دقیقه دیگه می ماندیم بیشترمان شهید و مجروح شده بودیم»

در ادامه مطلب تصاویر را ببینید...

  • علی مزینانی
۲۱
ارديبهشت
۹۵

دکتر پوران شریعت رضوی همسر فرزندشایسته کویرمزینان  با حضور در نمایشگاه کتاب شهر آفتاب از غرفه کتاب دکتر علی  شریعتی مزینانی  بازدیدکرد.

به گزارش شاهدان کویر مزینان ؛ در این نمایشگاه از جدیدترین کتاب بنیاد دکتر علی شریعتی مزینانی" با نام برسد به دست پوران عزیزم "شامل 29 نامه منتشر نشده معلم شهید انقلاب دکتر علی شریعتی مزینانی رونمایی شد.

 غرفه کتاب فرزند شایسته کویر دکتر علی شریعتی مزینانی در نمایشگاه کتاب شهر آفتاب در سالن 3-راهرو 2 - غرفه32 واقع شده است.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۷
ارديبهشت
۹۵

تاریخ نشان داده است که مردم مزینان انسان های متعصب به دین و با غیرت بوده و هستند چنان چه در ادوار مختلف تاریخی و در دوره های گوناگون چه زمانی که قوم تاتار و مغول به سبزوار حمله ور می شوند جرأت آن ندارند که پای به مزینان بگذارند و چون پسر تیمورلنگ وارد این کویرتاریخی شد پدرش از مرگ او متأثر می شود اما تنها همین غم برای او کافی است و دیگر فکر حمله به این سرزمین را از سر بیرون می کند و یا در دوره ای دیگر براساس نوشته ی باستانی پاریزی چون جمعی از یاغیان برای غارت اموال مردم وارد مزینان می شوند جوانان دلیر مزینانی آنها را گرفتار می کنند و سرهای شان را بر دروازه های مزینان آویزان می نمایند و اعلام می کنند این جا دیار مرزبانان است. وجود توپخانه و مبارزات کلنل پسیانی در نزدیکی رباط شاه عباسی و گواهی ناصرالدین شاه قاجار مبنی براین که پنجاه جوان رشید مزینانی او را تا مزینان همراهی می کنند همه و همه از شجاعت و دلیرمردی مردم مزینان حکایت می کند. مردمی که در عصر حاضر و در تمامی دهه های انقلاب اسلامی حضور داشته و اولین شهید انقلاب در ایران و اولین شهیددفاع مقدس در منطقه و اولین شهید منا و اولین سردار جانباز شهید را تقدیم می کند.

در روزهای ابتدایی آغاز حرکت انقلابی ملت ایران علیه رژیم پهلوی ؛ مردم مزینان پیشگامان این حرکت خروشان در داورزن و سبزوار بودند و شاهد بودیم که هر روز در گروه های مختلف ؛ کفن پوشان مزینانی راهی شهرستان سبزوار می شدند و در مقابل پاسگاه های ژاندارمری و کلانتری های شهربانی سینه سپر می کردند و مرگ بر شاه می گفتند.

در دوران دفاع مقدس نیز که شاهدان کویرمزینان به مناسبت های مختلف شهدای مزینانی این دوران را معرفی کرده است در عملیات های مهم بی شک چند جوان مزینانی حضور داشتند به طوری که در عملیات والفجر 8 و کربلای 5 گردان های عبدالله و ولی الله لشکر 5نصر خراسان و لشکر ویژه شهد و تیپ امام رضا (ع) شاهد دلاوری ده ها جوان مزینانی بود.

وجود دو خانواده سه شهید  و سه خانواده دوشهید و چندین جانباز و آزاده سرافراز و بیش از هفتاد شهید سندی است برادعای غیور مردی مردان سرزمین من و زادگاهم مزینان .

تمام این مقدمه ورود به معرفی و خاطرات بعضی از رزمندگان مزینانی است که سال ها در این عرصه درخشیدند و هریک خاطراتی دارند که گنجینه ای است گرانبها اما شاید فرصتی پیش نیامده تا آن ها لب بگشایند و از حضور مردانه اشان بگویند و یا آن که نخواسته اند به قول خودشان ریا شود اما شاهدان کویرمعتقد است ثبت این خاطرات بخشی از تاریخ مزینان است و آماده است تا با تدوین و انتشار این خاطره ها در دو وب و کانال مربوطه قدمی دیگر برای معرفی مزینان و مزینانی بردارد لذا از تمامی رزمندگان ، جانبازان ، ایثارگران و خانواده معزز شهدا و همراهان و همسنگران آن ها دعوت می نماید که با ارسال خاطرات و تصاویر خادمان خود را در این راه یاری نمایند.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۵
ارديبهشت
۹۵

"... همه‌جا می‌بینیم در بحث از پیامبران ابراهیمی، بحث از ناس است، بحث از مردم است، و همچنین بعثت این‌ها با بعثت پیامبران دیگر فرق دارد. بعثت آن پیامبران، غالباً توسل به قدرت موجود است برای اشاعهٔ دین‌شان- فرصت نیست یکایک بگویم، قبلا گفته‌ام- در صورتی که پیامبران ابراهیمی، بعثت شان همواره به صورت توسل به مردم است علیه قدرت موجود در زمان‌شان؛ ابراهیم را می‌بینیم تا مبعوث می‌شود گرز را برمی‌دارد و موسی چوبدستی چوپانی را و یورش به کاخ فرعون می‌آورد و قارون را در خاک مدفون می‌کند و فرعون را در آب غرق؛ و پیغمبر اسلام، پس از اینکه مرحلهٔ فردسازیش تمام می‌شود، آغاز جهاد می‌کند..."

 شاهدکویر ؛ دکتر علی مزینانی شریعتی - منبع : مجموعه آثار ۱۹ / حسین وارث آدم / صفحه 113

  • علی مزینانی
۱۵
ارديبهشت
۹۵

یادش بخیر مهد کودک مزینان و دلسوزی خانم مربی و ننه ممد . سال های پنجاه و شصت را می گویم زمانی که چهار بانوی مزینانی مانند مادر از بچه هایی که حالا خود نه تنها بچه دارند که پدر بزرگ و مادر بزرگ شده اند نگهداری می کردند . یکی از آن مربیان مرحومه طاهره مزینانی فرزند رمضانعلی بود که  سال1336در مزینان متولد شد و ما او را به نام طاهره ملامهدی می شناختیم .

این مربی دلسوز  همراه با خانم گلستانی و زهرا مزینانی پس از گذراندن  دوران آموزشی فنی حرفه ای در بیرجند و گناباد؛  سال 1354مجوز ورود به سازمان بهزیستی کشور را دریافت کرد  و به مدت 21 سال به فرزندان مزینانی خدمت کرد و علاوه بر مربی گری و آموزش نونهالان و نوجوانان و برگزاری کارگاه های آموزشی برای دختران و زنان مزینانی مدتی طولانی سرپرستی مهد کودک مزینان را در سنگر تعلیم و تربیت عهده دار بود و عاقبت در سال 1378بعد از چند ماه رنج مریضی و بیماری سرطان در بیمارستان حضرت قائم(عج) مشهد مقدس بدرود حیات گفت و در گلزار بهشت علی(ع) مزینان به خاک سپرده شد . روحش شاد و یاد و نامش گرامی باد

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۵
ارديبهشت
۹۵

خانم فرح مزینانی، یک خانم معلم موقر و جدی است که 20 سال است به عنوان معلم مقطع ابتدایی، با پسربچه های کلاس سومی سر و کله می زند. او در گفت و گو با زندگی سلام، خاطره ای از یکی از روزهای معلمِ دوران تدریسش تعریف می کند که جالب و خواندنی است:

«حدود هشت سال قبل، دانش آموزی داشتم که پدرش فوت کرده بود و به تنهایی با مادرش زندگی می کرد. مادر و پسر از شهری دور به مشهد مهاجرت کرده بودند و اینجا تنها و غریب بودند. درست شب دوازده اردیبهشت، از آنجا که همیشه همه دانش آموزانِ من و خانواده هایشان، شماره تلفنِ مرا دارند، تلفن منزل زنگ خورد و پشت خط، مامانِ این بچه بود که با لحن غمگینی توضیح داد پسر بچه زمین خورده و مچ پایش آسیب دیده است و حالش خوب نیست. خب من طبیعتا اظهار تاسف و همدلی کردم و تاکید کردم اگر فردا نتوانست به مدرسه بیاید، مشکلی نیست و درس را برایش تکرار می کنم و گوشی را گذاشتم. هنوز نیم ساعت نگذشته بود که دوباره تلفن زنگ خورد و باز هم مادرِ بچه بود که همان حرف ها را تکرار کرد. این بار که تلفن را قطع کردم، همسرم که شاهد مکالمه ما بود گفت: «فکر می کنم این مادر با این کار و با توجه به شرایط خانوادگی اش، از تو کمک می خواهد اما خجالت می کشد بگوید. حاضر شو برویم دیدنشان.» قبول کردم و سریع آماده شدیم و یک هدیه کوچک برای بچه تهیه کردیم و به خانه شان رفتیم. همسرم چون از ارتوپدی سررشته دارد، به درمانِ پای بچه پرداخت و من هم سعی کردم مادر را آرام کنم. خلاصه اینکه همه شاد شدند و من هم در روز معلم، شادی و رضایتمندیِ متفاوتی را تجربه کردم.»

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۵
ارديبهشت
۹۵

به منظور تبریک روز معلم ؛ اعضاء شورای اسلامی و دهیار مزینان با فرهنگیان و معلمان در مدرسه شریعتی مزینان دیدار کردند.

شاهدان کویرمزینان صمن تشکر از این اقدام شایسته شورای اسلامی و دهیاری مزینان ؛روز معلم را به تمامی فرهیختگان به خصوص معلمان و فرهنگیان مزینان تبریک می گوید و در ادامه اسامی تعدادی از این عزیزان که سال هاست مانند شمع می سوزند تا فرزندان این مرز و بوم را به کمال برسانند تقدیم می گردد و از کسانی که به دلیل بی اطلاعی نام نبرده ایم عذرخواهی می کنیم.

حسن صدیقی ، اصغر رضوانی ، محمدشریفی،اسماعیل هدایتی، حسن دست مراد، علی رضا مزینانی حاج رمضانعلی ، علی مزینانی رضا، سیدمهدی مزینانی حسینی، سیدجلال مزینانی حسینی، مهدی مزینانی اسلامی، محمود اسلامی، اکبر رضوان طلب، قربانعلی مزینانی، علی اصغر تاج، حسن احمدی، رضا حسن زاده، سیدمجید مزینانی، سید مصطفی مزینانی حسینی، علی اکبر تاج مزینانی، ابوالفضل مزینانی امام ، محمدحسن محمدی مزینانی ،زهرا محمدی مزینان، خیرالنساء صادقی منش ،فرح مزینانی ،صادق مزینانی صادقی منش ، رضا مزینانی عسکری ،احمد باقری، حسین اسدی، حسن مزینانی کربلایی علی، عیسی مزینانی ،حسن مزینانی دیمه ، علی و محمد و احسان سلیمی ،احسان و سارا و سوسن شریعتی مزینانی و...

  • علی مزینانی
۱۵
ارديبهشت
۹۵

 

✍️مینودشتِ گرگان محل تولد فرزند تعزیه خوان نامی مزینان مرحوم محمد صدیقی مزینانی است که سال ها با صدای خاص و گرمش نقش حضرت علی اکبر (ع) و مدتی نیز وهب را در عاشورای مزینان اجرا می کرد.

🔷ذاکر اهلبیت علیهم السلام ، مرحوم حاج محمد صدیقی با تولد این فرزند پسر در یازدهم مرداد سال 1344 نامش را حسن گذاشت تا به طور احسن راه اسلاف بزرگوار خویش را بپیماید و وقت جهاد علم بر دوش بگیرد و به جنگ یزیدیان زمان بشتابد.

زنده یاد حاج محمد صدیقی در خصوص انتخاب نام فرزند شهیدش می گوید: «چون پدرم از روحانیون مبارز بود،نذر کرده بودیم که اگر فرزندمان پسر باشد نام پدر را که حسن بود روی او بگذاریم.»

🔷حسن دوران تحصیل ابتدایی و راهنمایی را در شهرستان مینودشت به پایان رساند و پس از آن به کار در کفاشی مشغول شد. با شروع جنگ تحمیلی او برای حضور در صف رزمندگان لحظه شماری می کرد تا اینکه توانست جواز اعزام را از والدین خود دریافت کند و پس از طی دوره آموزشی به عنوان سرباز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عازم مناطق عملیاتی دفاع مقدس شد و با سازماندهی در توپخانه تیپ 61 محرم خراسان و رسته دیدبان در جبهه مشغول به خدمت شد و سرانجام در بیست و یکم اردیبهشت 1366 در منطقه ی بانه بر اثر ترکش به سر به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در جوار بارگاه ملکوتی امام هشتم (ع) و در آرامگاه خواجه ربیع جایی که مرحوم محمد صدیقی به خاطر ارادتش به ثامن الحجج(ع) برای سکونت دائم انتخاب کرده بود به خاک سپرده شد.

 

🖍بعضی از خصوصیات اخلاقی و رفتاری شهید حسن


به بزرگتر ها خصوصا والدین خود احترام می گذاشت.از کمک کردن به نیازمندان و مستمندان دریغ نمی کرد، از دروغ گفتن و غیبت کردن پرهیز می کرد،اهل امر به معروف و نهی از منکر بود،و مورد احترام و اعتماد اطرافیان قرار داشت.به فرائض دینی به ویژه نماز و روزه اهمیت می داد،در نماز های جماعت شرکت می کرد.
اعلامیه ها و تصاویر و نوارهای سخنرانی حضرت امام را که توسط پدرش تهیه می شد،به کمک دوستانش تکثیر و بین مردم توزیع می کرد.

 

پیام شهید حسن صدیقی:

برادران و خواهران عزیز! شما را به اقامه فریضه نماز و گرفتن روزه و عشق و علاقه به انقلاب و امام توصیه می کنم.

  • علی مزینانی
۱۱
ارديبهشت
۹۵

دیار تاریخی مزینان که وجه تسمیه اش را زادگاه دانشمندان و اندیشمندان خوانده اند در سال 1333 شمسی شاهد تولد نوزادی در خانواده مذهبی شریفی مزینانی بود؛ پدرش مرحوم کربلایی حبیب الله  انسانی اخلاق مدار و مردم دار ومادرش مرحومه حاجیه خانم فاطمه بانویی زحمتکش و پرتلاش که سعی می کردند  فرزندانشان تحصیل نمایند و با همین نگاه این نوزاد پسر که نام مبارک محمد را برای او انتخاب کرده بودند در همان اوان کودکی به مکتب خانه مرحوم آخوند ، ملاحسن معلمی معروف به حاجی پیغمبر فرستادند و محمد هم  جزو شاگردان انگشت شماری بود که توانست در طی یک دوره تابستانی در مکتب خانه مفتخر به قرائت کامل قرآن کریم شود .

وی پس ازاتمام دوره ی شش ساله ابتدایی به کسب دروس حوزوی در مدرسه ی علمیه شریعتمدار مزینان و کسب فیض از محضرفقیه عالیقدر حاج شیخ قربانعلی شریعتی (ره) پرداخت و پس ازسه سال تحصیل همراه با چند نفر از طلاب مزینانی  برای ادامه ی تحصیل راهی مشهد مقدس گردید و در مدرسه دو درب مشهد به کسب علوم دینی مشغول شد و با تشویق معلم شهید انقلاب دکترعلی شریعتی برای تحصیل در آموزش و پرورش عازم تهران شد و درمدرسه عالی شهید مطهری(سپهسالارسابق)طی شش سال موفق به کسب دیپلم  ادبیات گردید .

استاد محمد شریفی  پس از پیروزی انقلاب اسلامی به زادگاه خویش برگشت و در سال ۶۱ واردسنگرمقدس تعلیم وتربیت درآموزش وپرورش شد وپس از ۲۲سال مدیریت در دبستان شیخ قربانعلی شریعتی وشهدای غنی آ باد و ۵ سال معاونت در دبستان شهدای کلاته مزینان نایل به بازنشستگی شده و درکناراین امرمقدس درخدمت رسانی به مردم اعم از۱۲سال حضور در شورای اسلامی، شورای حل اختلاف و عضویت در هیئت امنا مسجدجامع مزینان حضور فعال داشته و در اغلب برنامه های مذهبی و فرهنگی نقش ویژه ای ایفا کرده است . وی که در برگزاری و کارگردانی تعزیه مزینان همیشه یکی از ارکان اصالی این مراسم می باشد پس از فوت استاد محمدعلی فصیحی ، معین البکاء و کارگردان اصلی عاشورای مزینان شد و الحق جانشین خلف این مرد بزرگ نام گرفته است.

این فرزند ادیب و فرهنگی مزینان که از تبحر خاصی در سخنوری برخوردار است ، مجری گری در اعیاد بزرگ  شعبان و مراسم بزرگداشت 29 خرداد سالروز عروج فرزند شایسته کویر دکترعلی مزینانی شریعتی ودعوت از شخصیتهای بزرگ سیاسی اعم از وزرا، مشاورین و معاونین ریاست جمهوری و اساتید و صاحب نظران بزرگ به مزینان را در کارنامه ی کاری خود دارد که آبرو و عزت مزینان و مزینانی بزرگترین آرزو و هدف وی می باشد و در این راه از هیچ خدمتی دریغ نورزیده است.

 مرحوم کربلایی حبیب الله مزینانی پدر معلم مزینان محمدشریفی

معلم مزینان در کنار دکتر احسان شریعتی مزینانی

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan


  • علی مزینانی
۰۹
ارديبهشت
۹۵

شهید محمدرضا مزینانی فرزند حاج اکبر ؛ در گرگان به دنیا آمد. وی در خانواده‌ای متدین پرورش یافت. مقاطع دبستان و راهنمایی را با موفقیت به پایان رساند. پس از مدتی به مکانیکی روی آورد و در حرفه خود بسیار مهارت پیدا کرد.

نماز خواندن و قرآن خواندن را از دوران ابتدایی شروع کرد و در نماز جماعت و مراسم‌ دعای کمیل نیز شرکت می‌کرد. او فردی با اخلاق و مهربان بود و در کار خود جدیت فراوانی داشت. کارهایش را با قرآن تطبیق می‌داد و به اطرافیانش روحیه می‌داد. از کودکی عاشق امام خمینی(ره) و انقلاب بود. زمان انقلاب در راهپیمایی‌ها و مراسم‌های مختلف شرکت می‌کرد و بسیار فعال بود، هیچ‌گاه اجازه نمی‌داد بی‌کاری بر او غلبه کند. در اوقات فراغتش کتاب‌های دینی و مذهبی می‌خواند، انسانی وارسته و امین و رازدار فامیل و دوستانش بود. تنها با کسانی عهد دوستی و مودت می‌بست که عاشق و پاکباخته اسلام باشند.

 شور جبهه و پاسداری از میهن در برابر دشمنان اسلام بی‌قرارش کرده بود تا اینکه از طریق ارتش گرگان، داوطلبانه به جبهه‌های جنگ اعزام شد. دوره‌های آموزشی را در بیرجند گذراند، سپس به منطقه بانه اعزام شد و از اعضای گروه ویژه تکاوری بود.

شهید محمدرضا مزینانی سرانجام در تاریخ 27تیر1363 در محور بانه سردشت، بعد از دلاوری‌های فراوان بر اثر اصابت تیر به ناحیه قلبش توسط عوامل ضدانقلاب به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای گرگان به خاک سپرده شد.

مادر شهید محمدرضامزینانی می گوید: «یک روز قبل از اعزام محمدرضا به جبهه به او گفتم که صبر کن برادرت از جبهه بازگردد بعد برو. من و پدرت هم می‌خواهیم به خانه خدا برویم، کسی در مغازه نیست. محمدرضا گفت: «مادرجان اگر در زمان جنگ توانستم به کشورم و میهن اسلامی کمک کنم هنر است، نه زمانی که در صلح و آرامش به سر می‌برد. آن موقع که دیگر احتیاجی به من و امثال من ندارند.» این حرف را که زد گفتم که برو مادر خدا پشت و پناهت باشد.

شهادت محمدرضا مصادف با مکه رفتن من و پدرش شد، به خاطر غم و غصه‌ای که داشتیم تصمیم گرفتیم به مکه نرویم. محمدرضا به خواب یکی از آشنایان آمد و گفت: «به پدر و مادرم بگویید آن راهی که در پیش دارند ادامه دهند. موقع رفتن شان نیستم که بدرقه‌شان کنم ولی موقع آمدن به استقبال شان می‌آیم. من اینجا نگهبان یک باغ هستم.» با پیغام او تصمیم گرفتیم به مکه مکرمه مشرف شویم.»

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۷
ارديبهشت
۹۵

استاد کاظم مزینانی فرزند حاج رضا ناطقی متولد اول آذر 1349 در شهرستان سبزوار جایی که او در آن جا تحصیل کرد ، فعالیت های هنری و ادبی اش را آغاز کرد و با پذیرفته شدن در  مرکز تربیت معلم شهید بهشتی مشهد مقدس در سال 67 از این شهرستان خارج شد.

وی با کسب مدرک فوق دیپلم دینی و عربی مدتی را توفیق حضور در جوار بارگاه ملکوتی ثامن الحجج(ع) پیدا کرد و با استعانت از آن حضرت برای ادامه ی تحصیل درر شته ی مورد علاقه اش راهی پایتخت شد و در سال 69 با پذیرفته شدن در  دانشگاه علامه طباطبایی تهران  موفق به اخذ مدرک کارشناسی در رشته ی علوم ارتباطات شاخه ی روزنامه نگاری شد و پس از آن یعنی در سال 86 مدرک کارشناسی الهیات و معارف اسلامی را در دانشگاه آزاد واحد جنوب تهران دریافت کرد ؛ اما ادامه ی تحصیل و کسب دانش بیشتر این فرزند مزینان را راهی دانشگاه سوره تهران کرد و در سال 91 توانست مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته ی علوم ارتباطات گرایش تبلیغ و ارتباطات فرهنگی اخذ نماید اما عطش کسب علم و دانش در وی گویی هرگز خاموش نمی شود و او در حال حاضر دانشجوی دکترای علوم ارتباطات، گرایش مدیریت رسانه در دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات است.

این فرزند شایسته کویرمزینان در سبد فعالیت های تخصصی ژورنالیستی خود سوابق دبیری و سردبیری چند نشریه را برعهده داشته که مهمترین آن ها عبارت است از؛ «دبیر اجرایی و مدیر تحریریه" نشریه داخلی خانه هنرمندان ایران"، سردبیر نشریه " الماس کویر " ویژه مدارس غیر انتفاعی سراسر کشور،سر دبیر نشریه دیواری "پنجره باز" وزارت آموزش و پرورش ویژه دبیرستان¬ها و مراکز تربیت معلم سراسر کشور، عضو شورای سردبیری مجله" تربیت سیاسی" ویژه مربیان پرورشی مدارس سراسر کشور،مدرس دوره های آموزشی ضمن خدمت مسئولان روابط عمومی شهر تهران و شهرستان های استان تهران و مدرس دوره های آموزشی نشریات دیواری ویژه دانش آموزان سراسر کشور»

 کاظم خان مزینانی، علاوه برکارهای رسانه ای  در حوزه ی پژوهش و تحقیقات نیز فعال می باشد که تألیف چند کتاب و ارائه ی مقاله از جمله ی این فعالیت هاست ؛« کار مشترک و گروهی پروژه پژوهش کیفی "سفرهای استانی: مسائل، چشم اندازها و راهکارها" در 4 فاز زیر نظر دکتر عبدالله گیویان ،ارائه مقاله "شبکه های اجتماعی و هویت" در همایش تخصصی بررسی ابعاد شبکه های اجتماعی و هویت دینی، پژوهشکده فناوری اطلاعات ، ارائه مقاله "وب، فرهنگ و آینده" فصلنامه پژوهشی سازمان صدا و سیما ، ارائه مقاله " بررسی رابطه استفاده از فضای مجازی و شکل گیری هویت دینی مدرن" در همایش موسسه مطالعات ملی، تدوین پایان نامه کارشناسی ارشد با عنوان "بررسی رابطه استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و هویت دینی کاربران"، تألیف و تدوین کتاب "روابط عمومی و تدوین یک برنامه عملیاتی" ، تألیف کتاب "مدیریت مشارکتی و بررسی نظام پیشنهادها" ،گردآوری و تألیف مجموعه "سوالات کنکور کارشناسی ارشد ارتباطات " (چهارجلد) ، چاپ و انتشار مجموعه قصه های کوتاه "تلنگر" ، انتشار مقالات متعدد در رسانه های دیجیتالی در حوزه روابط عمومی و ارتباطات ، مدیریت وبلاگ تخصصی "خط ربط" کنکاشی در حوزه روابط عمومی، رسانه، فرهنگ و ارتباطات»

دکتر کاظم مزینانی ضمن تحصیل در دانشگاه و کار در نهاد ریاست جمهوری در دوره های آموزشی مختلفی شرکت رده و تجارب خوبی را به دست آورده است که مهمترین این دوره ها عبارت است از؛« دوره آموزشی روابط عمومی (مقدماتی، میانی و تکمیلی)، دوره های تخصصی تربیت سیاسی، حضور در گردهمایی های مسئولان روابط عمومی و رؤسای ادارات آموزش و پرورش،گردهمایی مدرسین تربیت معلم، آموزش قوانین و مقررات اداری ، آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن کریم،آموزش رفتار سازمانی، مفاهیم کامپیوتر، مدیریت فایل ها، اطلاعات و ارتباطات، طرح تکریم ارباب رجوع،گزارش نویسی و مدیریت استراتژیک و تدوین برنامه سازمانی »

سوابق اجرایی و مدیریتی فرهیخته ی مزینانی نیز جالب توجه و موجب افتخار شهروندان مزینانی است 1- وزارت آموزش و پرورش :« مدیر روابط عمومی سازمان آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران ، مدیر روابط عمومی مسابقات کشوری کار دانش ، دبیر مدارس راهنمایی در روستاهای شهرستان سبزوار و منطقه 3 تهران» 2-  نهاد ریاست جمهوری :« وی که در حال حاضر به عنوان قائم مقام مرکز پژوهش، سنجش و اسناد دفتر رئیس جمهور مشغول خدمت است؛ پیش از این کارشناس افکار سنجی؛ معاون و سرپرست مدیریت خدمات کارشناسی و اطلاعات مدیریتی دفتر معاون اول رئیس‌جمهور و مدیریت واحد اطلاع رسانی دفتر معاون اول رئیس جمهور را نیز در این نهاد مهم حکومتی تجربه کرده است.

  • علی مزینانی
۰۶
ارديبهشت
۹۵

کتاب زندگینامه شهید علی مهدی معقولی در کتاب «پسر سیده حبیبه» از مجموعه هندسه عاشقی منتشر شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از خبرگزاری فارس، اولین جلد از سلسله کتاب‌های هندسه عاشقی با عنوان «پسر سیده حبیبه» با نگاهی به زندگی نامه مهندس شهید علی مهدی معقولی منتشر شد.

«پسر سیده حبیبه» روایت دلدادگی مادر و پسری است که هرگز دوری همدیگر را نمی‌توانند تحمل کنند اما جنگ که آغاز می‌شود پسر راهی جبهه می‌شود و در عملیات خیبر برای همیشه مفقود الاثر می‌شود و مادر سال‌ها در انتظار بازگشت و شنیدن نشانی از او می‌ماند.

نویسنده اثر علی مزینانی عسگری تلاش می‌کند تا در این داستان علاوه بر معرفی زوایای پنهان زندگی عارفانه مهندس، جهادگر و پاسدار شهید علی مهدی معقولی، مظلومیت و صبر مادران و فرزندان و همسران شهدا را برای خواننده ترسیم کند.

این کتاب به همت سازمان بسیج مهندسین عمران و معماری در تیراژ 2000 جلد منتشر و روانه بازار نشرشد. مهندس شهید علی مهدی معقولی متولد 1338 منطقه انزلی محله لنگرود است و در رشته مهندسی راه و ساختمان از دانشکده علم و صنعت فارغ التحصیل می‌شود و پس از اتمام دوره سربازی به شهرستان نوشهر مهاجرت می‌کند و راهپیمایی‌های ضد رژیم پهلوی را به همراه همفکرانش سازماندهی می‌کند و پس از به بار نشستن انقلاب اسلامی برای رفع محرومیت در مناطق محروم نوشهر و چالوس به ویژه کجور تلاش فراوانی می‌کند و با همین نگاه جهاد سازندگی را در این شهرستان بنیانگذاری می‌کند و پس از مدتی به عنوان معاون طرح و عمران فرمانداری نوشهر منصوب می‌شود.

با شروع جنگ تحمیلی به عنوان مسئول مهندسی رزم لشگر 25 کربلا بارها به جبهه اعزام می‌شود و نقش ویژه‌ای در عملیات‌های والفجر مقدماتی و 4 ایفا می‌کند و با پیوستن به نیروهای قرارگاه خاتم الانبیاء در طراحی پل‌های شناور عملیات خیبر و احداث خاکریز فعالیت می‌کند و در 12 اسفند 1362 به درجه رفیع شهادت نائل می‌آید اما پیکر مطهرش برای همیشه در سرزمین طلائیه به یادگار می‌ماند.

  • علی مزینانی
۰۵
ارديبهشت
۹۵

استاد علی اکبر تاج مزینانی فرزند مرحوم حاج محمدحسن تاج است که البته در مزینان بیشتر به مهدوی شناخته می شوند اما در شناسنامه دکتر مزینانی ، تاج نیز برآن افزوده شده است.

خاندان تاج و مهدوی در مزینان اغلب انسان های فرهیخته و تحصیل کرده هستند و اکنون بیشتر آن ها از چهره های درخشان دانشگاه و حوزه علمیه می باشند؛ اساتید فرزانه ای مانند: حاج شیخ علی برادر دکتر مزینانی ، حاج شیخ محمدصادق ، محمدجعفر و محمدتقی تاج مزینانی نیز از بستگان وی که شاهدان کویر در معرفی آن ها سعی و اهتمام فراوانی داشته است.

این خانواده که اجداد آن ها نیز از بزرگان و اکابر مزینان بوده اند در راه حفظ انقلاب اسلامی و در دفاع مقدس شهدای والامقامی مانند علی اکبر ، موسی الرضا و محمدرضا تاج مزینانی را تقدیم کرده اند.

دکتر علی اکبر تاج مزینانی استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی متولد 1354مزینان است و دانشجویان فراوانی از محضر وی بهره مند شده و می شوند وی آشنایی با زبان خارجه و تسلط کامل به زبان های انگلیسی و عربی دارد و دارای مهارت‌های هفتگانه ICDL؛ SPSS و دیگر نرم افزارهای مورد نیاز فعالیت علمی – پژوهشی در زمینه رایانه  است.

این فرزند شایسته کویر دارای مدرک کارشناسی ارشد معارف اسلامی و علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق(ع) و دکترای سیاستگذاری اجتماعی (با تاکید بر مطالعات جوانان)، دانشگاه گلامورگان، انگلستان است.

در کارنامه مدیریتی وی مسئولیت های فراوانی به چشم می خورد که مهمترین آن عبارت است از؛1- کارشناس امور بین الملل، دبیرخانة شورای عالی جوانان (8 - 1376) 2- مسئول بخش ترجمه، مرکز ملی جوانان و سازمان ملی جوانان (80 - 1379) 3- کارشناس مسئول امور بین الملل، سازمان ملی جوانان (2-1381) 4- مدیر داخلی فصلنامة مطالعات جوانان (3-1382)5 - مدیر گروه مطالعات حقوقی  سیاسی پژوهشکدة ملی مطالعات جوانان (1382) 6- سرپرست پژوهشکده ملی مطالعات جوانان (1383)7- مدیر کل دفتر مطالعات و تحقیقات، سازمان ملی جوانان (5-1384)

استاد تاج مزینانی در حال حاضر علاوه بر اینکه استادیاردانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی (ره) است  معاون پژوهشی مرکز مطالعات اجتماعی و فرهنگی جوانان دانشگاه و مسئول کارگروه تدوین سیاست ها و راهبردهای کلان نقشه مهندسی فرهنگی کشور و شورای عالی انقلاب فرهنگی  و مدیر گروه تعاون و رفاه اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی می باشد.

 دکتر علی اکبر تاج مزینانی دارای سوابق پژوهشی متعدد و تألیفات فراوانی است که برخی از آن ها عبارت است از؛ الف) کتاب و پژوهش:  1-  مطالعه تطبیقی رفاه جوانان در نظامهای رفاهی کشورهای توسعه یافته(1388) 2-   راهنمای بین المللی مطالعات جوانان(1386) 3-  پیمایش ملی ارزشها، نگرشها و رفتار سیاسی جوانان(1385) 4-   مطالعه تطبیقی رفتار سیاسی جوانان(1383)   5- رفتار سیاسی جوانان (انتخابات ریاست جمهوری، شوراها، خبرگان)، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه امام صادق (ع)، تهران 1379.

 ب) مقالات:    1-دانشجو، سیاست و مشارکت: سیاست انتخاب به جای سیاست وفاداری، فصلنامه    فرهنگ عمومی.(1385) 2-   مشارکت سیاسی جوانان، ابعاد و پویایی ها، فصلنامة مطالعات جوانان، شمارة ٥.(1382)    3-جامعه‌پذیری سیاسی جوانان، فصلنامه مطالعات جوانان، شماره 4 (1382)

ج) آثار ترجمه:1- پیل کینگتون، هیلاری (1380)، فرهنگ جوانان روسیه: سازندگان و ساخته شدگان یک ملت، ترجمه علی اکبر تاج مزینانی و دکتر حسین ملانظر، 2- موسسه بین‌المللی دموکراسی و مساعدت انتخاباتی (1380)، مشارکت رای دهی جوانان، دخیل ساختن جوانان امروز در دموکراسی فردا، ترجمه علی اکبر تاج مزینانی، 3-والاس، کلر و کواچوا، سیپکا (1380)، جوانان در جامعه: شکل‌گیری و فروپاشی جوانی در اروپای شرقی و غربی، ترجمه علی اکبر تاج مزینانی، 4- انجل، ویلیام دیوید (81-1380)، قانون بین‌المللی حقوق جوانان (سه جلد)، ترجمه علی اکبر تاج مزینانی و جعفر سطوتی، 5- سیگل، لاری و سنا، جوزف (1382)، بزهکاری نوجوانان، ترجمه علی اکبر تاج مزینانی و فرامرز ککولی دزفولی، 6- یونسکو (1379)، علوم اجتماعی و مشکل بیکاری جوانان، ترجمه علی اکبر تاج مزینانی.

 د) تجارب سفر و مأموریت خارجه:

1دیدار از مراکز علمی و دانشگاهی هند (11 مارس 1998)

2.شرکت در چهارمین همایش جهانی جوانان ملل متحد (6 آگوست، سنگال، 1999)

3.دیدار رسمی از بخش جوانان کشور عربستان سعودی (فروردین 1382)

4.اعزام به حج تمتع به عنوان مبلغ زبان‌دان از طرف بعثه مقام معظم رهبری (1380و 1386)

5.دیدار رسمی از بخش جوانان جهموری خلق چین (1382)

6.دیدار غیررسمی از روسیه (1380)، امارات متحده عربی (1382) و ترکیه (1387)

7.شرکت و ارائه مقاله در "همایش فرصتهای برابر برای همه"، واحد جوانان شورای اروپا، مجارستان (1386)

8.شرکت و ارائه مقاله در "کنگره بین المللی جامعه شناسی"، سوئد (1389)


به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۴
ارديبهشت
۹۵

 همزمان با شب وفات عقیله ی بنی هاشم(س) ، مهدی مزینانی فرزند عباس دارفانی را وداع گفت

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ زنده یاد مهدی مزینانی جمعه شب در اثر سکته ی قلبی به رحمت خدا پیوست که ضمن عرض تسلیت به والدین داغدیده اش مراسم تشییع و تدفین این جوان مزینانی امروز در بهشت زهرا(س) برگزار می شود.

وی فرزند عباس نوه حاج محمدعلی کربلایی صفرعلی است که ساکن شهرستان کرج می باشد.

در یک ماهه ی اخیر این دومین جوان مزینانی است که براثر ایست قلبی فوت کرده اند.


  • علی مزینانی
۰۴
ارديبهشت
۹۵

به گزارش شاهدان کویر مزینان ؛صبح روز جمعه سوم اردیبهشت خودرو پراید به رانندگی فرزند سردار شهید محمد مزینانی (خسروی شاد) در راه بازگشت از مشهد مقدس دچار سانحه شد که در اثر واژگونی این پراید متأسفانه عروس شهید فوت و بقیه ی سرنشینان در بیمارستان بستری شدند.

طبق اخبار واصله وضعیت جسمی مصدومان حادثه رو به بهبودی است و به زودی از بیمارستان مرخص می شوند.

  • علی مزینانی
۰۳
ارديبهشت
۹۵

دیدار با خانواده شهید مهدی مزینانیخواهران بسیجی پایگاه عدالت ناحیه شهید محلاتی سپاه تهران بزرگ  همراه جمعی از معتمدین و شورای مسجد حضرت محمد(ص) به دیدار مادر شهید مهدی مزینانی رفتند.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛بسیجیان پایگاه عدالت ناحیه شهید محلاتی و امام جماعت مسجد حضرت محمد(ص) و شهردار ناحیه یک شهرداری منطقه14 تهران و عده ای از معتمدین محله با مادر شهید مهدی مزینانی دیدار و گفت و گو کردند.

در این دیدار مادر شهید مهدی مزینانی  خاطراتی از فرزند شهیدش و نحوه ی شهادت او را برای حاضرین بازگو کرد.

شهید مهدی مزینانی فرزند زین العابدین در سال 1339در تهران به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی تا پایان دوره ی متوسطه را در پایتخت گذراند و در راهپیمایی 17 شهریور مورد اصابت گلوله ی عمال رژیم پهلوی قرار گرفت.

مهدی با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه های حق علیه باطل شد و سال 1360 در سن 22 سالگی در جبهه سرپل ذهاب در اثر انفجار مین به فیض عظیم شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.

کانال شاهدان کویرمزینان در تلگرام: http://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۲
ارديبهشت
۹۵

جانباز سیدمهدی مزینانی حسینی فرزندسیدعلی آقا میرزاحسین متولد سال 1349 در مزینان است که در سال 1362 داوطلبانه عازم جبهه های حق علیه باطل می شود و پس از مدتی در سرزمین شلمچه به افتخار جانبازی نائل می آید و مدت 6ماه در بیمارستان ساسان بستری می شود .
 با گذشت دوماه از جانبازی این فرزند دلاور مزینانی، والدین گرامی اش از جانبازی او آگاه می شوند و پی می برند که فرزندشان به شدت مجروح شده و دیگر قادر به کار سخت نیست. 

سید مهدی با تقدیم 45 درصد از سلامتی خود که از ناحیه سر مورد اثابت ترکش واقع شده هم چنان محکم و استوار ایستاده و دعاگوی نظام مقدس جمهوری اسلامی است.

شاهدان کویرمزینان ضمن آرزوی سلامتی برای تمامی جانبازان عزیز روز پدر را به این قهرمانان واقعی جمهوری اسلامی تبریک می گوید و از همشهریان گرامی درخواست می نماید این مفاخر مزینان را به شاهدن معرفی نمایند تا بتوانیم رسانه ای باشیم برای معرفی این مردان بی ادعا.

 با تشکر از خانم خسروی شاد.

کانال شاهدان کویرمزینان در تلگرام: http://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۲
ارديبهشت
۹۵

مزینانی های خیّر با آگاهی از نشست دیوارهای امام زاده سیدعلی اکبر(ع) علی آباد با هزینه ی شخصی خود اقدام به قرنیز کاری و نوار کاد آن کردند .

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛هادی سزاوار شریعتی،عبدالله مزینانی و احمد شاه محمد، خیّرانی هستندکه نوار کاد فلزی دیوارهای بقعه ی امام زاده سیدعلی اکبر (ع) را با مبلغ 28میلیون ریال برعهده گرفتند و آن را با موفقیت به پایان رساندند.

کانال شاهدان کویرمزینان در تلگرام: http://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی