شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
۱۵
تیر
۹۵

می گویند صدای مرحوم ملاحسن حبیب چنان رسا بوده که هرموقع اذان و یا آوازی به نشانه ی فوت کسی می خوانده صدای او را در غنی آباد و کلاته می شنیده اند او در حقیقت در نبودن هیچ وسیله ی صوتی پیام رسان و یا بلندگوی مزینان بوده و هرگاه کسی فوت می کرد مرحوم ملاحسن بر روی پشت بام فریاد برمی آورد: "ای که پنجاه رفت و در خوابی/ مگر این پنج روزرا دریابی "و یا اشعاری به همین مضمون و شنوندگان متوجه می شدند که کسی از همشهریان مزینانی از دنیا رفته است.

این مرد خوش آوای مزینان در تعزیه ی عاشورای حسینی نیز نقش حضرت عباس(ع) را ایفا می کرده است و با به دنیا آمدن محمدحسین در سال 1304 از همان ابتدا راه محرم و عاشورا را به او نشان می دهد و این طفل خوش قدم در دامان خانواده ای عاشورایی بزرگ می شود و بعد از درگذشت پدر راه او را ادامه می دهد و ابتدا نقش قمر بنی هاشم(ع) و بعد حضرت علی اکبر (ع) و پس از آن تا آخر عمر پربرکتش نقش حماسی عابس بن ابی  شبیب شاکری را با هنرنمایی خاصی اجرا می کند و با همین روش حماسی خوانی، نقش مسلم بن عقیل(ع) را در تعزیه مسلم نیز ایفا می کند.

زنده یاد حاج ملا محمدحسین فرزند ذاکر امام حسین (ع) ملاحسن حبیب نه تنها در تعزیه خوانی ادامه دهنده ی راه اسلاف به خصوص پدر مداحش است که در نوحه خوانی و سرودن اشعار انقلابی نیز ید طولایی دارد و اجرای بحر الطویل او که با ذکر « جان همه ی عالم قربان دو بازویش» شور خاصی به سینه زنان حسینی می داد هم چنان در یادها مانده و تا کنون کسی نتوانسته به زیبایی او پهلوانی ماه منیر بنی هاشم را این گونه بیان کند.

این ذاکر آل الله که همیشه از مزینان به عنوان یک دیار تاریخی و شهر باستانی یاد می کرد و علاقه ی خاصی به زادگاهش داشت سرانجام در 21مهرماه 1380 دار فانی را وداع گفت و در قطعه 43 بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد و فرزندانش سنگ یادبودی در جوار مزار پدر بزرگوارش در مزینان به یاد او قرار دادند تا نامش همیشه در بین مزینانی ها زنده نگهداشته شود .

پس از مدت ها از تعطیلی اجرای نقش عابس به خاطر کمبود وقت ؛ فرزند ایشان حاج قاسم این نقش را مدت دو سال است که اجرا می کند تا راه اجدادش هم چنان زنده باشد.

ذاکر امام حسین (ع) مرحوم ملامحمدحسین مزینانی در جوانی

تعزیه دو طفلان مسلم با اجرای زنده یاد ملا محمدحسین

ذاکر اهل بیت (علیهم السلام)حاج قاسم مزینانی فرزند مرحوم ملا محمدحسین در نقش عابس

  • علی مزینانی
۱۲
تیر
۹۵

عکس / محسن مزینانی

برای دیدن تصاویر بیشتر روی لینک بسیج پرس کلیک کنید

http://basijpress.ir/fa/news-details/78973/

  • علی مزینانی
۱۱
تیر
۹۵


ننگ انسان است و انسانیت است قوم یهود                کاش در دنیا نبود

صهیونیسم است بحث ما دانی که باشد لایهود           کاش در دنیا نبود

نطفه اش  شد  منعقد  بر   ضد ابناء   بشر،                 کرد اعلان خطر

این  چنین  اولاد  را  آباء  و  اجدادش  ستود                  کاش در دنیا نبود

قطع حرث و نسل باشد در مرام و مکتبش                    این چنین است مذهبش

خود پرستی خلق و خویش همچنین باشد حسود          کاش در دنیا نبود

سلب امنیت نموده از زمین و از زمان                            برده از دنیا امان

اختلاف افکنده در دنیا برد همواره سود                        کاش در دنیا نبود

همچو فرعون می کشد کودک ز ترس انتقام                 اینچنین  قوم لئام

همره او بدتر از او هست هم آل سعود                       کاش در دنیا نبود

یک نگاهی کن به اوضاع عراق و هم یمن                    تا ببینی  اهرمن

در جنایت بدتر است از قوم عاد و هم ثمود                  کاش در دنیا نبود

شام را کردند چو شام این قوم غدار و پلید                  جُند شیطان و یزید

هست داعش در خط شیطان و این قوم عنود              کاش در دنیا نبود

جمعه آخر رسید از ماه قرآن و صیام                           یادگاری  از  امام

تا کنیم اعلان بیزاری ز اقوام یهود                              کاش در دنیا نبود

بهر آزادی قدس والله از جان بگذریم                            در دفاع این حریم

مرگ بر آمریکا بگوییم هم یهود لایهود                        کاش در دنیا نبود

پاره ی تن از تن اسلام گردیده جدا                            از جفای اشقیا

از دهان گرگ می گیریم و می خوانیم سرود               کاش در دنیا نبود

با جهاد و با فؤاد و با عماد مغنیه                               این  نفوس راضیه

کاش ظلمی گفته اند در مسجد القصی نبود           کاش در دنیا نبود

روز قدس آییم با هم تا که باشد اتحاد                       اهل قدس گردند شاد

صهیونیسم را می کنیم مایوس با گفت و شنود           کاش در دنیا نبود

                                   شاعر حجت الاسلام حاج شیخ حبیب الله عسکری مزینانی

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan


  • علی مزینانی
۰۸
تیر
۹۵

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛یاد و نام  بیش از هفتاد شهید مزینانی که در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده اند با حضور همرزمان و خانواده معزز شهدا و شهروندان قدرشناس مزینانی همزمان با شب شهادت حضرت علی (ع)  در مهدیه گرامی داشته شد.

عکس/ محسن مزینانی

برای دیدن تصاویر بیشتر روی ادامه مطلب کلیک کنید...


  • علی مزینانی
۰۸
تیر
۹۵

همزمان با شب شهادت مولای متقیان حضرت علی (ع) یادواره ی شهدای مزینان در مهدیه ی شرق تهران برگزار شد

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛یاد و نام  بیش از هفتاد شهید مزینانی که در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده اند با حضور همرزمان و خانواده معزز شهدا و شهروندان قدرشناس مزینانی  در مهدیه گرامی داشته شد.

در این مراسم که به همت هیئت امناء مهدیه ؛ همزمان با شب شهادت حضرت علی (ع) و لیله القدر بیست و یکم ماه مبارک رمضان برگزار گردید ضمن مصیبت خوانی ذاکران اهلبیت (علیهم السلام ) یکی از رزمندگان دفاع مقدس به بازگویی  خاطراتی از شهدای مزینان پرداخت و در ادامه پرچم متبرک حرم حضرت رقیه (س) به یاد شهدای مدافع حرم در مهدیه به اهتزاز در آمد.



به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۵
تیر
۹۵

خطیب توانا زنده یاد حاج شیخ محمودشریعتی بزرگمردی از قبیله ی عالمان دین در مزینان است که جد اندرجد روحانی بوده و همه از مقام علمی بالا برخوردارند و نه تنها در مزینان و ایران که به واسطه ی نام مفسر عالیمقام علامه محمدتقی شریعتی مزینانی و فرزند شایسته اش در عصر حاضر شناسای تمامی بلاد می باشند.

شیخ قربانعلی شریعتی مزینانی برادر علامه محمدتقی شریعتی مزینانی و فرزند شیخ حسن ؛نام مردی است که در مزینان معروف به شریعتی بزرگ است و در ورع و تقوی و مناعت طبع او را از زهاد و عباد عصر می شناسند و فرزندشایسته کویرمزینان بر روی سنگ مزارش از وی به عنوان فیلسوف و عارف زمان یاد می کند و شیخ محمود از چنین پدری علم و تقوا را به میراث برده  و نزد او با معارف دینی آشنا شد و همانند تمامی شریعتی ها اولین استاد و مرادش پدر بود.

پس از درگذشت مرحوم شیخ قربانعلی شریعتی که حکایات بسیاری از شوخ طبعی وی نزد مردم مزینان روایت می شود و از معجزات پیرامون شخصیت معنوی اش مانند جفت شدن کفش ها در جلوی پایش حکایت ها نقل است فرزند او شیخ محمود سکاندار تمامی برنامه ها و مراسم مذهبی در مزینان و روستاهای همجوار می شود و خانه اش مهمانسرایی برای عاشقان شریعتی می گردد و هریک از همشهریان مزینانی را که حاجتی به دستگاه و دوائر دولتی دارد نامه ی او راهگشا می شود و بسیاری از کسانی که در ادارات و اماکن دولتی استخدام می شود اعتبارنامه اش را از او دریافت می کند.

دفتر محضر ازدواج و طلاق و نوشتن قولنامه ی خرید و فروش املاک مردم منطقه نیز یکی دیگر از خدمات این روحانی برجسته مزینانی است که نام و امضاء او اعتبار هر سندی است.

شیخ محمود که انگار تاریخ را مانند کف دست می شناسد و در نقل داستان های تاریخی یکه تازی می کند در طول عمر پربرکتش هر روز حکایتی و قصه ای تازه برای مردم روایت می کند و کسی به خاطر نمی آورد که این داستان تکراری باشد. صدای خاص و گرم او در هنگام قرائت خطبه های امیرالمومنین (ع) چنان مخاطب را مجذوب خود می کرد که بیشتر شنوندگان به لبهای او چشم دوخته بودند و مبهوت و مسخر کلام آتشین این شیخ مزینان می شدند و لحظه ای نمی توانستند از او چشم بردارند.

شب های ماه مبارک رمضان به خصوص لیالی قدر و سوگواری مولای متقیان علی (ع) یکی از خاطره انگیزترین لحظه های احیاداری مردم مزینان در مسجد جامع است که شیخ محمود نوای بک یا الله اش در دهه ی پنجاه و شصت هوش و جان را از هر شنونده ای می ربود.

وسعت نظر به همراه رفتار عاری از تکبر او را همنشین متفکرینی همچون دکترعلی شریعتی و استاد محمد تقی شریعتی کرده بود .

 شیخ محمود که مقدمات را از پدر آموخت مدتی به مشهد مقدس هجرت کرد و نزد اساتید صاحب نام آن عصر به تکمیل علوم دینی خود پرداخت و پس از بازگشت به مزینان هیچ گاه بدون مطالعه  شبانه  بر منبر وعظ و خطابه ننشست و همیشه مطلب تازه ای را به مخاطبانش تقدیم می کرد.

اتاق کار این خطیب توانای مزینانی ؛ مزین به کتابخانه ای است از کتابهای قدیمی که قدمت آنها به اجدادش در سالهای دور باز می‌گردد و اکنون تماشاگه رازی شده برای کسانی که می خواهند شریعتی ها را بشناسند .

علی رغم سفارش پزشکان که به او توصیه کرده بودند تا از سخنرانی پرهیز کند وگرنه چند ماهی بیشتر زنده نخواهد بود این فرزند مزینان می گفت : نمی توانم درخواست پدران ومادران مزینانی را اجابت  نکنم.

سرانجام شیخ الاکبر حاج شیخ محمودشریعتی که در سال 1311 پا به این کره ی خاکی نهاد سال 1371 هجری شمسی  نیز رخ در نقاب خاک کشید و مزینان و مزینانی ها را داغدار رفتن خویش کرد .

شاهدان کویرمزینان ضمن گرامیداشت یاد این خطیب توانا امیدوار است فرزندان او نگذارند چراغ دانش اجداد بزرگوارشان  خاموش بماند و فرزندان خود را برای فراگیری علوم دینی راهی مدارس علمیه نمایند تا بازهم مزینان شاهد فروغ نام شیخی از شریعتی ها باشد.

زنده یاد شیخ محمود شریعتی در جوانی

حاج شیخ محمود شریعتی در کنار مفسر قرآن علامه محمدتقی شریعتی مزینانی

خطیب توانای مزینان در کنار فرزند پسرعمویش دکتر علی شریعتی ، دکتر احسان شریعتی 

خطیب توانای مزینان در کنار برادر همسرش مرحوم منصوری و فرزندش هادی شریعتی

مراسم تشییع واعظ شهیر مزینان زنده یاد حاج شیخ محمودشریعتی


به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan


  • علی مزینانی
۰۴
تیر
۹۵

حاج حسن فرزند غلامحسین ناطقی سال ١٣٠٠در دیار تاریخی و دارالعارفین مزینان به دنیا آمد و تحصیلاتش را تا مقطع دریافت تصدیق ششم ابتدایی در آن دوران ادامه داد اما علاقه ی وافرش به تعزیه خوانی و شرکت در مجالس عزاداری سرور و سالار شهیدان موجب شد تا از همان سال های نخست تحت تعلیم شیخ حسین ناطقی پسرعموی پدرش قرار بگیرد و این استاد بزرگ تعزیه و شاعر توانمند مزینانی که جزء اولین نگارنده های نسخه تعزیه در مزینان بود وقتی ذوق و شوق شاگردش را دید به تمرین نقش حر و پسرش با او پرداخت و این نوجوان خوش ذوق را مناسب ترین جایگزین برای خود می دانست و نقش پسر حر را به او سپرد.

حاج حسن که تا اواخر عمر استادش او را در تعزیه خوانی همراهی می کرد با درخواست شیخ حسین ؛ نقش حربن یزید ریاحی را برعهده گرفت و با آدابی خاص آن را ایفا می کرد.صحنه ی توبه ی حر و حضور او در خدمت امام حسین(ع) یکی از تأثیر گزارترین بخش نسخه ی حر در تعزیه مزینان است که حاج حسن با آدابی زیبا و بدون تملق و ریا آن را اجرا می کرد به طوری که وقتی به نزد امام برای توبه مشرف می شد،حس و حال او  دگرگون شده و با حالی زار و خلوص دل توبه می کرد و اشک ریزان و گریه کنان این قسمت نسخه را ارائه می کرد به گونه ای که حاضرین در عاشورای مزینان نیز با اشک و ناله با وی همراه می شدند .

عبدالحسین کارگری یکی از بازیگران و اساتید نمایش شهرستان سبزوارکه چندین بار برای شرکت در مراسم تعزیه خوانی روز عاشورا به مزینان سفرکرده معتقد است :« حاج حسن هنرمندی بی نظیر در اجرای نقش حر بود و به یقین او هنر نمایش را به خوبی می شناخت» وی همچنین از بداهه گویی این ذاکر اهلبیت(علیهم السلام) تعریف می کند و می گوید:« در قسمتی از نقش متوجه شدم که او در لحظه، شعری سرود و با هنرمندی خاصی اجرا کرد.»

این آداب و شیوه تعزیه خوانی حاج حسن ناطقی تا زمانی که نسخه را به فرزند خود محمدرضا واگذار کرد ادامه داشت .

حاج حسن ناطقی به خاطر علاقه مندی بیش از وصفش به حضرت اباعبداالله(ع) از روز سوم ماه محرم تا روز تاسوعا در تکیه حاجی خان یا همان تکیه بالا نقش های مختلفی را در تعزیه خوانی اجرا می کرد که می توان به زن مصیب،مسلم ابن عقیل و ... اشاره کرد.

یکی از معجزه هایی که در زمان ایفای نقش حر برای وی رخ داد این بود که« چند روز مانده به عاشورای حسینی ،این پیرغلام امام حسین (ع) سکته کرده و قادر به حرف زدن نبوده و تا صبح عاشورا از این ماجرا ناراحت و نگران مجلس بود ،در اولین لحظات صبح ؛ شیخ حسین ناطقی به او می گوید لباس پوشیده و سوار بر اسب شود ولی وی به دلیل مشکل حرف زدن امتناع می کند اما با اسرار استادش،لباس بر تن کرده و آماده سوار شدن بر اسب می شود و همان لحظه که پا در رکاب گذاشته از سیدالشهدا با یک یاحسین(ع) مدد می جوید و ارباب هم جواب این نوکر خود را می دهد و نطق وی گویا می گردد و طوری به خواندن نسخه می پردازد که باعث شگفتی همه مردم می شود .»

حاج حسن تا سال 1365 خود به تنهائی به خواندن نسخه حر در روز عاشورا مشغول بود و حدود نیم قرن تعزیه خوان عاشورای مزینان بود ولی از این سال به بعد کاری که شیخ حسین ناطقی برای وی انجام داد او نیز در حق فرزندش ایفا کرد و پسر خود محمد رضا ناطقی را تا مدتی در اجرای نقش حر همراهی می کرد و از سال ١٣٧١تا بدرود حیاتش که در سال ١٣٧٤اتفاق افتاد به نظاره هنرنمایی فرزندش در اجرای نقش حربن یزید ریاحی نشست و سرانجام در سن ٧٤سالگی در اثر سکته قلبی به دیار باقی شتافت تا از شفاعت مولا و مقتدایش امام حسین(ع) بهره مند شود.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۴
تیر
۹۵

این بازی سه نفری و یا در تعداد بیشتر و گروهی بازی می شود یک نفر به عنوان اوستا بر روی تخت می نشیند و اسمی را از بین این جمله به عنوان رمز انتخاب می کند و از بازی کنان به ترتیب می پرسد: گُو(گاو)،گِزَل، پُندیل، خِلَش، تخم مرغ ماهی ؟

اگر نفر بازی که سرش روی زانوی اوستا قرار دارد توانست رمز را بگوید مثلاً رمز اگر پندیل بود بگوید پندیل! نفر دوم باید چشم ببندد و او بر روی پشتش سوار می شود و چشم نفر بازنده را می گیرد و اوستا با انگشت مانند چشم پزشکی که علامت ها را نشان می دهد و بیمار به جهت آن علامت اشاره می کند نفر بازنده نیز باید سمت انگشت اوستا را که همزمان می گوید" اسولولو" و او هم باید آن را تکرار کند تشخیص دهد اگر جهت هردو درست به یک سمت بود برنده می شود و دومی باید کمر خم کند واو  روی پشتش سوار شود و همین کار ادامه دارد.

گاه اوستا چندین بار می گوید اوسولولو ؟ اما بازیکن جهت را تشخیص نمی دهد و خوش به حال نفر برنده می شود که همچنان بر پشت او سوار است...

 این بازی در دیگر مناطق خراسان  به خصوص سبزوار و سرخس و کرمانج ها نیز مرسوم بوده و بعضی به جای گزل از کلمه گذر استفاده می کنند.

معنی گُزل در بعضی لغت نامه ها قشنگ ذکر شده البته در مزینان گِزل می گوییم ...                                                                                                                                                               شما هم می توانید در خانه این بازی را با فرزندان و یا اقوام خود اجرا کنید و دقایقی را باهم شاد باشید.

  • علی مزینانی
۰۴
تیر
۹۵

سلام مادر/هنوز هم قصه های مهربانی تو شنیدنی است... تصویری از یک مادر مزینانی که هرچند نایی برای راه رفتن ندارد اما در کلبه ی پرمهرش گلستانی از محبت کاشته است(بانو عصمت محمدی مزینانی)

این مادر مزینانی ؛ که علی رغم کهولت سن و عدم توانایی راه رفتن باغچه ی خانه اش را پراز گل و گیاه و درختان میوه کرده است تا فرزندانش بوی مهربانی را از یاد نبرند.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۱
تیر
۹۵

 بعد از بریدن تابلوی اصلی زادگاه دکتر علی شریعتی مزینانی که به همت و با نام فرمانداری سبزوار نصب شده بود و به همت پایانه مسافربری این شهرستان و به بهانه واهی از ورودی داورزن به مزینان جمع آوری شد؛ تابلوی راهنمای مزینان نیز توسط افراد معلوم الحال مخدوش شده و متأسفانه تصویر آن با نوشته های مختلف در فضای مجازی بازتاب منفی برای شهرستان داورزن برجای گذشته است.

جدای از هر گونه طرز تفکر که به نظر می رسد فقط برای آتش افروزی  در منطقه این کار سخیف انجام شده هنوز نه فرماندار محترم شهرستان داورزن و نه راهداری شهرستان سبزوار و نه دستگاه های امنیتی در منطقه اقدامی برای شناسایی این افراد و بازسازی تابلو صورت نگرفته است.

این جمله زینت بخش انتشار مطالب همراه تصویر شده است :«نبرد مخالفان و دوستداران دکتر علی شریعتی روی تابلوی کنار جاده سبزوار- مزینان!»

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۳۰
خرداد
۹۵

مراسم بزرگداشت سی و نهمین سالگرد فرزند شایسته کویر دکتر علی شریعتی مزینانی در هیئت ابوالفضلی مزینان با حضور پرشور و کم سابقه مردم قدرشناس  مزینان و علاقمندان به این متفکر اندیشمند جهان اسلام برگزار شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛  در این مراسم که به همت ستاد برگزاری بزرگداشت شریعتی و شورای اسلامی و دهیاری مزینان برگزار شد؛دوستداران دکتر علی شریعتی علی رغم ماه مبارک رمضان و روزه داری در هوای گرم کویر از شهرهای سبزوار ، نیشابور ، مشهد مقدس، تهران و روستاهای مختلف شهرستان داورزن و سبزوار، جوین و جغتای خود را به مزینان رسانده و از سخنرانی جانباز مزینانی استاد محمد مزینانی (ساعت ساز)  و اساتید دانشگاه دکتر رحیمی و دکتر صولتی بهره مند شدند.

مداحی ذاکر اهلبیت (علیهم السلام)حاج قربانعلی عسکری مزینانی و برپایی نمایشگاه کتاب و ارائه آثار دکتر علی شریعتی مزینانی توسط یکی از دانشجویان علاقمند و ضیافت افطار به همت ستاد برگزاری بزرگداشت شریعتی از دیگر  برنامه های این مراسم با شکوه بود.

مراسم بزرگداشت دکتر علی شریعتی  مزینانی که به همت جمعی از دانشجویان مزینانی به طور رسمی از اوائل دهه ی هفتاد در مزینان شروع شده به صورت مداوم همزمان با سالگرد دکتر شریعتی در مزینان برگزار می گردد و شورای اسلامی و دهیاری مزینان نقش مؤثری در اجرای این برنامه ایفا می کنند.

شایان ذکر است علی رغم ادعای برخی از افراد سیاسی ؛ این مراسم بدون هرگونه وابستگی مالی و حمایت دولتی و حزبی فقط به خاطر علاقمندی مردم مزینان به همشهری خود  و با همت خود مزینانی ها برگزار می گردد .

برای دیدن تصاویربیشتر به ادامه مطلب بروید...

  • علی مزینانی
۲۸
خرداد
۹۵

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۶
خرداد
۹۵

مسابقات فوتبال داخل سالنی جام رمضان با یاد شهدای مدافع حرم در سالن شهید مشکاتیان سبزوار با حضور تیم های مختلفی از شهرستان و روستاهای تابعه آغاز شد و تیم مزینان گام اول را بابرد شیرین مقابل آتلیه تصویرگران محکم برداشت.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ تیم فوتسال مزینان امسال با نام شورا و دهیاری در مسابقات جام رمضان سبزوار شرکت کرده و در اولین دیدار با سرمربی گری حامد عسکری مزینانی تیم آتلیه تصویر گران را 4 بر 2 شکست داد و جمعه شب به مصاف تیم جوانان ثامن الحجج(ع) سبزوار خواهد رفت.

گل های این بازی را امیر کاهه 2گل، حامد عسکری 1 گل و علی فتحی 1 گل به ثمر رساندند.


به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۵
خرداد
۹۵

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ به همت شورای اسلامی و دهیاری و پایگاه بسیج شهدای مزینان و همراهی اداره اوقاف و امورخیریه، فرهنگ و ارشاد اسلامی ، حوزه مقاومت بسیج امام رضا(ع)،فرمانداری و دیگر  ادارات و سازمان های شهرستان داورزن اولین محفل انس باقرآن کریم با حضور قاریان بین المللی از کشور لبنان در هیئت حسینی دیار تاریخی و دارلعارفین مزینان برگزار شد.

در این مراسم حجت الاسلام شیخ محمد مزینانی پیرامون نورانیت قرآن کریم سخنرانی کرد و استاد محمدعلی قاسم و محمدعلی امحض(امهز) به قرائت آیاتی از کلام الله محید پرداختند. نکته جالب توجه در این مراسم استقبال بی نظیر مردم ولایتمدار مزینان بود که  در این مجلس حضور خیلی خوبی داشتند.

 در ادامه گزارش تصویری را مشاهده بفرمایید.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۳
خرداد
۹۵

دبیرستاد بزرگداشت یادواره دکتر علی شریعتی مزینانی از مراسم برگزاری سی و نهمین سالگرد فرزند شایسته کویرمزینان با حضور فرهیختگان و علاقمندان در زادگاهش مزینان خبر داد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ مهدی مزینانی آزاده با اعلام این خبر افزود: امسال نیز به روال سنوات گذشته مراسم بزرگداشت فرزند شایسته کویر دکتر علی شریعتی مزینانی در زادگاهش مزینان از ساعت 17 تا 20 برگزار می شود.

 وی خاطرنشان کرد: با توجه به همزمانی سی و نهمین سالگرد عروج ملکوتی دکتر علی شریعتی با ماه مبارک رمضان شرکت کنندگان در این مراسم؛ مهمان مردم قدرشناس مزینان می باشند و از ضیافت سفره افطار در هیئت ابوالفضلی محل برگزاری مراسم بهره مند خواهند شد.

مراسم بزرگداشت سالگرد دکتر علی شریعتی مزینانی هر سال در سالگرد عروج ملکوتی این فرزند شایسته کویرمزینان به همت ستاد بزرگداشت شریعتی  با حضور مسئولین و چهره های دانشگاهی و مقامات عالی رتبه کشوری برگزارمی شود و امسال نیز علی رغم همزمانی آن با ماه مبارک رمضان با پیگیری های ستاد و شورای اسلامی و دهیاری و شاهدان کویرمزینان این مراسم روز 29خرداد از ساعت 17 تا20 در هیئت ابوالفضلی مزینان برگزار خواهد شد

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۳
خرداد
۹۵

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۳
خرداد
۹۵

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۱
خرداد
۹۵

دهم خرداد مصادف است با بیستمین سالگرد درگذشت پاسدار اسلام شادروان حاج محمدعلی خضایی فرمزینانی مردی که از آغازین روزهای انقلاب در صف مبارزان قرار گرفت و با تشکیل کمیته ی انقلاب اسلامی لباس سبز پاسداری پوشید و در خدمت نظام مقدس جمهوری اسلامی از هیچ تلاشی دریغ نکرد.

مرحوم حاج محمدعلی خضایی فرمزینانی فرزند غلامرضا سال 1314 در دیارتاریخی مزینان متولد شد و تحصیلاتش را تا مقطع پایان دوره سوم راهنمایی (سیکل) ادامه داد و با پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت کمیته ی انقلاب شهرستان سبزوار در آمد و برای همیشه دراین شهر ساکن شد.

وی علاقه ی خاصی به تعزیه خوانی داشت و مدتی نیز در عاشورای مزینان نقش عابس را اجرا کرد.

با شروع حرکت خروشان مردم ایران علیه رژیم ستمشاهی ؛ حاج محمدعلی که در مزینان ساکن بود همراه با چند نفر از جوانان مزینانی در انجمن اسلامی به فعالیت پرداخت و در سازماندهی راهپیمایی های ضد رژیم نقش ویژه ای ایفا کرد.

پس از تشکیل کمیته انقلاب اسلامی او از نخستین کسانی بود که به خدمت این نهاد انقلابی در آمد و مدت بیست سال در کمیته و سپس با ادغام شهربانی ، ژاندارمری و کمیته و تولد نیروی انتظامی با درجه ستوانی در این نیرو به فعالیت پرداخت و سرانجام در دهم خرداد 1375 رخ در نقاب خاک کشید و به دیار باقی شتافت. یاد و نامش همیشه گرامی باد.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۱
خرداد
۹۵

مراسم گرامیداشت بیست و هفتمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)همراه با قرائت دعای کمیل در هیئت الغدیر مزینانی های مقیم مشهد برگزار شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛در این مراسم که با حضور مزینانی های مقیم مشهد مقدس برگزار گردید حجت الاسلام شیخ رضا اسلامی پیرامون نقش امام خمینی(ره) در استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی در ایران سخنرانی کرد.

هیئت الغدیر مزینانی های مقیم مشهد واقع در خیابان امام رضا (ع) مشهد مقدس است که علاوه بر پذیرایی از زائرین مزینانی، به همت هیئت امنابه مناسبت های مختلف مراسم ویژه ای در آن برگزار می شود.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۱
خرداد
۹۵

به همت بانوان نیکوکار مزینانی مسجد جامع مزینان در آستانه فرا رسیدن ماه مبارک غبار روبی شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ طی یک سنت حسنه  و در آستانه ماه پر برکت رمضان به همت بانوان نیکوکار مزینانی مسجد جامع مزینان غبار روبی شد.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۱
خرداد
۹۵

یادایام/ 1360مزینان /محمدمزینانی(ننه حسین سکینه)، احمدباقری مزینانی، اصغر مزینانی اکبر، شهیدمحمداسدی مزینان

شهید محمد اسدی مزینان

فرزند : حاج علی

تاریخ تولد: 1342

تاریخ شهادت:1362/08/30 پنجوین

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan


  • علی مزینانی
۲۱
خرداد
۹۵

همزمان با میلاد با سعادت حضرت رقیه (س) از دختران خردسال مزینانی در هیئت ائمه بقیع (علیهم السلام) تقدیر به عمل آمد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ به همت دست اندرکاران هیئت ائمه بقیع (علیهم اسلام) مزینانی های مقیم تهران، از دختران خردسال مزینانی که در جشن میلاد حضرت رقیه (س) همزمان با شب میلاد آن دردانه امام حسین (ع) برگزار شد با اهداء جوایزی تقدیر گردید.

در این مراسم حجت الاسلام شیخ محمدمزینانی پیرامون مقام و منزلت دختر و تربیت صحیح والدین سخنرانی کرد.

  • علی مزینانی
۲۱
خرداد
۹۵

مرحوم اکبر مزینانی فرزند شکرالله استاد آهنگر مزینان و دایی خیّر نیکوکار حاج عباسعلی خسروی شاد ؛ انسان پاک سرشت و مؤمنی بود که با وجود مشکل جسمی از نظر قدرت تکلم و شنوایی ،سال ها در عاشورای مزینان خادم صدیق سید الشهدا(ع) بود و با کوزه ای دردست به شرکت کنندگان در این مراسم خدمت می کرد.

به گزارش شاهدان کویر مزینان ؛این پیرروشن ضمیر که در شغل کفاشی در تهران با عرق جبین و کدیمین معاش خود را تأمین می کرد عاقبت در سال 1374 رخ در نقاب خاک کشید و به دیار باقی شتافت. شاهدان کویرمزینان ضمن تشکر از دختر این پیرغلام اهلبیت (علیهم السلام) از درگاه خداوند متعال برای آن مرحوم غفران و رحمت واسعه مسئلت می نماید و ازهمشهریان عزیز مزینانی درخواست می نماید در معرفی این پیرغلامان یاری رسان ماباشند .تاریخ عکس این سقا مربوط به سال 1330 می باشد.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۱
خرداد
۹۵

سربازان مزینانی 1370تربت جام/ایستاده؛ حمید مزینانی ، اصغر خلیلی، رمضان ولیعهد،محمداحسانی ، محمدتاج،ابوالفضل سلیمان ،علی رضا ابوالحسن

نشسته؛عزت فطرتی،علی ملایی،موسی عطار،حسین مزینانی اکبر،حسین هاشمی

شاهدان کویرمزینان ؛ این سربازان مزینانی اکنون همه متأهل و حتی بعضی دارای نوه هستند.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۱
خرداد
۹۵

تاقبل از اینکه صنعت برق و بعد از آن دیجیتال وارد روستاها شود و بیشتر تا قبل از دهه ی هفتاد که روستاها مملو از جوان و نوجوان بود بازی های جالبی رواج داشت که در زمان حال فقط یادی از آن ها در اذهان باقی مانده است اکنون جای این بازی ها را تلویزیون و رایانه و موبایل گرفته که گاه بازگویی مضرات آن از سوی متخصصان نگرانی ویژه ای برای والدین ایجاد کرده است .بازی هایی که از سوی جریان های خاص تولید شده و حتی اعتیاد آور است و متأسفانه موجب افسردگی و یا تندخویی فرزندان می شود .

 ما در این نوشتار قصد آن نداریم که به روانکاوی در این خصوص بپردازیم چون نه تخصص اش را داریم و نه در این مقال می گنجد و البته از نوشته های همشهریان متخصص نیز استقبال می کنیم . به قصد یاد آوری از این پس معرّف بازی هایی می شویم که هنوز هم افسوس آن را می خوریم و بار دیگر از تمامی شهروندان عزیز مزینانی درخواست می کنیم که برای معرفی این بازی ها و در کل فرهنگ مزینان یاری رسان شاهدان کویرمزینان باشند.

تپّو لبّیک

این بازی به شکل دو گروه و در هرگروه تعدادی نفرات مثلاً پنج به پنج انجام می شود و یک نفر از هرگروه که معمولاً بزرگتر از شرکت کنندگان نیز هست به عنوان اوستا یا سرگروه مشخص  می گردد. افراد در هر گروه برای خود یاری انتخاب می کنند و پس از آن هر اوستا گروهش را در پشت دیواری می چیند سپس دو اوستا جای خود را عوض می کنند و اوستای اولی  با صدای بلند می گوید : تپّو؟

اوستای دوم : لبیک ؟

اوستای اولی :هِم پَلِت؟

اوستای دوم اسم طرف را می گوید اگر اسم با نفر دوم مطابقت داشته باشد و یار انتخابی باشد می گوید : مُرّی دِگَه ... و گروه برنده به سمت گروه دوم می دوند و هریک نفری را انتخاب می کنند و سوار برپشتش می شوند و تا محل مخفیگاه خود از او سواری می گیرند و این بازی به همین شکل ادامه می یابد.

در این بازی وقتی نفرات هم پَل نباشند جای خود را عوض می کنند تا اینکه یار طرف یا همان پَل درست باشد.

بازی تپو لبیک سال ها پیش در محله های مختلف مزینان انجام می شد و خیلی هم طرفدار داشت.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۱
خرداد
۹۵

 اغلب رزمندگان مزینانی که دردفاع مقدس حضور داشتند شهید هادی طالعی را می شناسند رزمنده ای که در گردان عبدالله رشادت های فراوانی از خود نشان داد.

هادی طالعی رزمنده دلاور هشت سال دفاع مقدس بود که در اکثر عملیات ها در کسوت فرمانده و جانشین گردان عبدالله به عنوان خط شکن حضور داشت و رزمندگان مزینانی خاطرات خوشی از وی به یادگار دارند. یکی از این رزمنده های مزینان قاسم باقری؛ نوجوان بسیجی است که در کربلای 5 در کنار هادی حضور داشت و پس از ارسال تصویری از او به شاهدان کویرمزینان تازه فهمید که این فرمانده صمیمی در بهمن 1389 در اثر صدمات شیمیایی به یاران شهیدش پیوست اما بنیاد شهید هنوز آن را نپذیرفته و عروج سرهنگ پاسدار هادی طالعی را مرگ طبیعی در اثر سرطان می داند

  • علی مزینانی
۲۱
خرداد
۹۵

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ کارکنان اداره برق شهرستان های سبزوار و داورزن ، پس از طوفان سهمگین روز چهارشنبه پنجم خرداد چندین بار برای برطرف شدن مشکلات پیش آمده در مزینان حاضر شدند و با همراهی شورای اسلامی به تعمیر و ترمیم خرابی های ناشی از طوفان پرداختند.

حضور و پیگیری این عزیزان قابل تقدیر است و شاهدان کویرمزینان از تمامی دست اندرکاران اداره برق تشکر می نماید.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۹
خرداد
۹۵

http://bayanbox.ir/id/754438873406480302?preview    

آمد  گلی  و  گلشن  ما  را  بهار  کرد             تا  او   گذار  از   کف این  گلعذار  کرد
همچو قناری آمدو با نغمه های خویش             دلهای مرده  را  همگی  بی قرار  کرد
حال  و  هوای  باغ  معطر  بشد از  او              همخوان خود قناری و کبک و هِزار کرد
گلخانه های ما همه جا بوی او گرفت              دشت و دمن ز وجهه ی خودلاله زارکرد
واحیراتا  که  زود از این باغ  پر  کشید             در  بهت و حیرتش  همگان را دچار کرد
فریاد  وا  امام    برآمد  ز   خلق    ما             در  ماتم  و  عزا  همه ی  این  دیار کرد
گفتم که ای خدا چه کنیم ما ز بعد او              آنگه  خدای   حکمت  خود  آشکار  کرد
از  جا  بشد بلند  یکی بیرقش  گرفت              با    اقتدار    بیرق    او    استوار  کرد
با عزم جد و نغمه ی هل من معین خود           بر  خرمن  شقاوت  دشمن  شرار  کرد
این   را   بدان   تو   مزینانیا   که   او              راه   ورا   به   همت   خود   پایدار  کرد

                شاعر ؛ اکبرمزینانی علیشاه

  • علی مزینانی
۰۶
خرداد
۹۵

سرعت طوفان شب گذشته در مزینان و روستاهای تابعه شهرستان داورزن از سوی منابع خبری بیش از 100 کیلومتر اعلام شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛معاون فرماندار داورزن امروز گفت: این طوفان که دیشب با سرعت بیش از 100 کیلومتر داورزن را درنوردید باعث جان باختن یکی از اهالی  روستای چشام داورزن شد وسه نفر دیگر را روانه بیمارستان کرد.

علیرضا عبداللهی افزود: طوفان همچنین خسارت جدی به تاسیسات برق این شهرستان  وارد کرد و منجر به قطع جریان برق در برخی از روستاها شد.
عبدالهی ادامه داد: به بخشی از تاسیسات آبرسانی شهری و روستایی و بخش کشاورزی و باغهای این شهرستان آسیب جدی وارد شده و دیوارهای برخی روستاها نیز تخریب شده است.
طوفان نیز دیشب موجب تصادف زنجیره ای شد و یک شهروند داورزنی جان خود را از دست داد.
  • علی مزینانی
۰۶
خرداد
۹۵

روز چهارشنبه طوفان با سرعت بیش از  72 کیلومتر در ساعت مزینان و روستاهای اطراف را در نوردید و خسارت جانی و مالی فراوانی برجا گذاشت .

به گزارش شاهدان کویر مزینان ؛ مهدی آزاده رئیس شورای اسلامی مزینان اعلام کرد: شدت طوفان به حدی بود که در یک لحظه فکر کردیم قیامت شده ،چندین اصله درخت و تیر برق و ریزش دیوار در مزینان اتفاق افتاد.

وی افزود :باد چند خرمن خاکشیر کشاورزان را نیز با خود برد و تاساعت یک بامداد روز پنجشنبه برق به طور کامل قطع بود که با پیگیری های فرمانداری ، بخشدار مرکزی و تلاش عوامل اداره برق شهرستان داورزن روشنایی به مزینان بازگشت.

طوفان که از شاهرود شروع شده بود و به سمت سبزوار ادامه پیدا کرد در مسیر راه خسارات جانی و مالی به شهروندان ساکن در غرب سبزوار وارد کرد که متأسفانه در اثر ریزش آوار یک شهروند چشامی جان خود را از دست داد.                                                                                                                            معاون فرماندار داورزن گفت: طوفان شن عصر امروز( چهارشنبه) در این شهرستان در منطقه غربی استان خراسان رضوی خسارت جانی و مالی برجای گذاشت.

علیرضا عبداللهی افزود: در پی این طوفان یک نفر از اهالی روستای چشام بر اثر ریزش آوار جان باخت و سه نفر نیز در روستاهای چشام و ریوند مصدوم شدند.

وی ادامه داد: طوفان که از شهرستان شاهرود به سمت داورزن در حرکت بود به تاسیسات زیربنایی نیز خسارت زده است.

معاون فرماندار داورزن گفت: همچنین ایراد خسارت جدی به تاسیسات برق این شهرستان منجر به قطع جریان برق در برخی از روستاها شد.

وی افزود: با تلاش کارکنان شرکت برق جریان انرژی در داورزن وصل شده و هم اینک تنها برق روستای مزینان قطع است.

عبدالهی ادامه داد: همچنین به بخشی از تاسیسات آبرسانی شهری و روستایی آسیب وارد شده و بر اساس گزارشهای اولیه خسارات زیادی نیز در بخش کشاورزی و باغها بر جای مانده است.

وی گفت: تعدادی از درختان و دیوارهای برخی روستاهای نیز تخریب شده است.

فرمانده پلیس راه سبزوار نیز به خبرنگار ایرنا گفت: در پی طوفان جاده سبزوار- شاهرود در این منطقه به مدت یک ساعت بسته شد.

سرهنگ علی فتحی افزود: پس از کاهش سرعت طوفان این جاده بازگشایی می شود اما هم اینک عمق دید افقی بسیار پایین است و رانندگان توانایی راندن ندارند.

وی ادامه داد: بروز طوفان شن در سطح جاده محور سبب تصادف زنجیره ای نیز شد سه مصدوم بر جای گذاشت.

رئیس اداره هواشناسی سبزوار نیز به خبرنگار ایرنا گفت: به دلیل نبود ایستگاه هواشناسی در منطقه داورزن امکان سنجش سرعت باد و میزان کاهش دید افقی وجود ندارد.

محمد سیاح عطار افزود: این اداره روز گذشته در مورد وقوع این طوفان هشدار داده بود.

اعلام ۷ حادثه به سامانه ۱۲۵ در پی وزش باد شدید در مشهد

به دنبال وزش باد و بارش باران امشب از ساعت 20:12 دقیقه تا کنون 7 مورد حادثه مرتبط به سامانه ۱۲۵ اعلام شده است.

5 مورد آن سقوط درخت بر روی خودرو، یک مورد سقوط درخت بر روی دیوار منزل و یک مورد احتمال ریزش اسکلت ساختمان گزارش شده است.

بیشتر این موارد در خیابان های شهید صادقی،  قاضی طباطبایی و بهمن اتفاق افتاده است.

برای دیدن تصاویر بیشتر به ادامه مطلب بروید....

  • علی مزینانی
۰۵
خرداد
۹۵

شهر خونین شهر از نو خرم و آباد شد
شکر الحمدخدا کان فتنه ها بر باد شد

تا عدو بشکست پشتش با کمان و تیر کین
دیده ی ما پر ز اشک و بر گلو غمباد شد

خواست دشمن تا که وحدت را ز ریشه برکند
قدرت و وحدت میان جیش ما ایجاد شد

دست ما در دست هم شد بهر آزادی او
صوت یا مولا ز عمق نای ما فریاد شد

هر یکی گفتا که آزادی شهر کار من است
کاین چنین از دست دشمن باز استرداد شد

گفت اینگونه خمینی رهبر والای ما
شهر خرمشهر با دست خدا آزاد شد

از چنین فتحی که گشته از خدا بر ما نصیب
روح والای شهیدان خرم و دلشاد شد

از برای آن خدا را روز و شب باید ستود
کاین چنین آزاد این صید از دم صیاد شد

گفت رهبر آمریکا شیطان اکبر گشته است
باعث قتل و نفوذ با موشک و پهباد شد

ای مزینانی بگو شکر خدا را روز و شب
کاین چنین بر باد مکر و فتنه شیاد شد

                          شاعر؛ اکبر علیشاه مزینانی

  • علی مزینانی
۰۳
خرداد
۹۵

دکتر سوسن شریعتی مزینانی شب گذشته با حضور در روستای کاهک و شرکت در برنامه فرهنگ کویر صبح امروز دوشنبه به همراه دکتر فصیحی وارد مزینان شد و ضمن دیدار با اقوام پدری خود از جمله همسر و فرزند معزز مرحوم شیخ محمود شریعتی از مناطق تاریخی و بوستان چشمه ی مزینان بازدید کرد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ فرزنددکتر علی شریعتی مزینانی با حضور در منزل مهدی آزاده رئیس شورای اسلامی مزینان از اینکه تاکنون منزل پدری دکتر  در مزینان آماده نشده است انتقاد کرد و گفت : همشهریان مزینانی در پروژه های بسیاری هزینه می کنند اما هنوز نتوانسته اند خانه زادگاه شریعتی ها را برای بازدید علاقمندان آماده کنند.

وی از ابراز علاقه ی وافر پدرش دکتر شریعتی به مزینان یاد کرد و گفت: مزینان با شریعتی شناخته شده است و دکتر علاقه ی خاصی به این دیار داشت و برای همین است که از مزینان به عنوان روستای محبوب من یاد می کند.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۳
خرداد
۹۵

مردم ولایتمدار مزینان از اولین ساعات صبحگاهی نیمه شعبان ، روز میلاد امام زمان(عج) را با ایجاد ایستگاه صلواتی و پخش شربت وشیرینی جشن گرفتند.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ در آستانه میلاد با سعادت حضرت مهدی موعود(عج) به همت پایگاه شهدای مزینان بازار مزینان چراغانی شد و در مراسم جشن نیمه شعبان که در مسجد جامع مزینان برگزار گردید از بسیجیانی که در رزمایش الی بیت المقدس حضور داشتند تقدیر به عمل آمد.

همچنین با حضور دوستداران اهلبیت (علیهم السلام )مراسم جشنی با مولودی خوانی مداحان جوان مزینانی در هیئت شاهزاده علی اصغر برگزار شد.

مراسم جشن میلادامام زمان (عج) مزینانی های مقیم تهران در مهدیه مزینانی ها و هیئت ائمه بقیع (علیهم السلام ) همراه با محفل نورانی قرآن کریم و سخنرانی حجت الاسلام شیخ محمدمزینانی و مداحی کربلایی حسن مزینانی برگزارگردید.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۳
خرداد
۹۵

مردم مزینان در آخرین روز های بهار با پدیده ای نادر مواجه شد ه و بارش تگرگ به اندازه تیله های بلوری موجب شگفتی شهروندان شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ روز شنبه مزینان با وزش باد و طوفان شدید و بارش باران و تگرگ و قطع درختان و اتصال کابل برق در خاموشی کامل رفت . این دومین شب متوالی است که باران و باد در مزینان جریان دارد و آب در معابر جاری شده است.

 

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۳
خرداد
۹۵

در آستانه ولادت با سعادت امام زمان (عج) بسیجیان پایگاه مقاومت بسیج شهدای مزینان و فرمانده حوزه مقاومت امام رضا(ع) و مسئول بنیاد شهید شهرستان داورزن به زیارت والدین دو شهید مزینانی رفتند.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ سرهنگ دوم پاسدار توکلی فرمانده حوزه مقاومت امام رضا(ع) و نخعی رئیس بنیادشهید شهرستان داورزن به همراه حجت الاسلام معلمی فر و فرمانده پایگاه بسیج شهدای مزینان حاج وهب غنی آبادی و جمعی از بسیجیان مزینانی با حضور در منزل  شهیدان حسینی راد و  محمد مزینانی (روس) با والدین این شهدا دیدار و گفت و گو کردند.

برای دیدن تصاویر بیشتر روی ادامه مطلب کلیک کنید...


  • علی مزینانی
۰۳
خرداد
۹۵

 

  برگی از زندگینامه شهید محمد امین آبادی:

محمد امین آبادی فرزند غلامحسین اول خرداد سال1313ه.ش در مزینان دیده به جهان گشود.

قلعه امین آباد بعد از صحرای سبز مزینان و در ابتدای کویر واقع شده که تا قبل از انقلاب اسلامی تعدادی از اهالی در آنجا زندگی می کردند که نام خانوادگی آنها اغلب به همین عنوان ثبت شده است.

آب چشمه ای زلال در آن حوالی جاری و آبشخور زمین های اطراف بود و کشاورزی و دامداری در آنجا رونق داشت و اکنون نیز به همت خاندان ناطقی و هدایت آب از موتور معروف به رستم و در حاشیه جاده بهمن آباد که توسط دکتر حاج حمید ناطقی خریداری شده چندین هکتار از زمین های امین آباد زیر کشت درخت پسته رفته و به بار نشسته است.

شخصیت معنوی محمد در دامان خانواده ای مذهبی و کارگر و شرکت در مکتبخانه و جلسات قرآن شکل گرفت و تا سنین نوجوانی در مزینان زندگی کرد و پس از آن برای تأمین هزینه های زندگی و کمک به پدر راهی تهران شد و پس ازیک دوره کارگری ، دربنایی معمار چیره دستی شد.اخلاق و برخورد مهربانانه اش باعث شده بود که کارگران با عشق و علاقه خاصی در خدمت او باشند. پس ازمدتی در اداره مخابرات مشغول به کارشد و اکنون تصویر زیبایش زینت بخش موزه مخابرات شده است

سال 1331 با یکی از دختران فامیل ازدواج کرد که یک فرزند پسر و شش دختر از او به یادگار مانده اند و همگی در تهران مشغول به کار و زندگی هستند.

فساد رژیم پهلوی موجب شده بود که محمد امین آبادی به همراه عده ای از مزینانی ها علیه دستگاه حاکم مخفیانه به مبارزه بپردازد کانون این مبارزات اغلب مسجد رحمتیه و مهدیه شرق تهران مزینانی های مقیم مرکز بود.                                                                                                              

 باشروع انقلاب اسلامی محمد امین آبادی نقش به سزایی در سازماندهی و راه اندازی گروه های تظاهرات کننده داشت و در اغلب راهپیمای ها پیشاپش جمعیت حرکت می کرد و پس ازپیروزی انقلاب  دست ازمجاهدت و تلاش نکشید و با تشکیل گروه های جهادی به کمک قشر مستضعف شتافت و حتی در زمینه کشاورزی و خانه سازی به مردم دماوند کمک شایانی کرد.

باشروع جنگ تحمیلی سنگرجهاد او نیز تغییرکرد و با مراجعت به زادگاهش مزینان در پایگاه بسیج شروع به آموزش و تربیت بسیجیان مزینانی کرد و پس از مدتی با تعدادی از اهالی، راهی سوسنگرد شد تا برای آوارگان جنگی خانه بسازد و جزء اولین کسانی بودکه گروه های جهادی را ساماندهی کرد و در منطقه مگاصیص به آبادی  ویرانه های جنگ پرداخت.

پس از بازگشت از سوسنگرد علاوه بر کارهای فرهنگی به عمران و آبادی روستا همت گمارد و قنات آب مزینان را دوباره احیا کرد و با بازسازی جوی آب شکل خاصی به بازار مزینان داد. غسالخانه مزینان و احداث سالن شهدا در زمین اهدایی مرحوم کربلایی عبداله محمدی از دیگر اقدامات خیرخواهانه اوست.

حسن خلقش موجب شده بود که نوجوانان و جوانان مزینان اغلب اوقات خود را در بسیج و کارهای گروهی مسجد و فعالیت های رزم شبانه و نگهبانی در اطراف و داخل مزینان بگذرانند .

حاج محمد بارها به جبهه اعزام شد و پس از بازگشت دامنه ی فعالیت خود را در زادگاهش بیشتر می کرد. برگزاری محافل قرآنی و برپایی جشن های نیمه شعبان یکی از اقدامات فراموش نشدنی اوست که در ذهن بسیاری از دهه شصتی ها نقش بسته است.

 با همکاری تعدادی از جوانان مزینانی ار ابتدای بازار تا حوالی مدرسه علمیه را چراغانی می کرد و با چیدمان صدها لامپ مهتابی به شکل ضربدری زیبایی خاصی به بازار می داد و پس از آن سه شب جشن را با اجرای نمایش گروه فرهنگی هنری شاهدان کویرمزینان در مسجد جامع برگزار می کرد.

زمستان 1364به همراه سی نفراز رزمندگان مزینانی راهی جبهه های جنوب شد و در عملیات غرور آفرین والفجرهشت به شدت مجروح شد و پس از چند روز( 26 بهمن 1364) به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش به همراه سه تن از بسیجیان و همرزمانش شهیدان محمد مزینانی(روس)، سیدحسن حسینی مزینانی،حسن مزینانی صانعی در مزینان تشییع و درگلزار بهشت حضرت علی (ع) زادگاهش برای همیشه آرام گرفت.

خادم مردم

زمستان سال۶۴ بود که شهید امین آبادی به همراه دایی ام شهید محمد روس برای آموزش غواصی به مرخصی آمده بودند او در همان یکی دو روزی که در مزینان بود آرام و قرار نداشت و به دنبال رفع مشکلات مردم بود؛ وقتی که متوجه شد چند روزی است موتور حمام عمومی مزینان خراب شده و کسی اقدامی نکرده با توجه به اینکه فردای همان روز قرار بود برای آموزش به مشهد برود ولی حس انسان دوستانه و خدمت به هم نوعان او را بر آن داشت که هر طوری شده حمام را درست کند.

 ساعت ۷ صبح بود که به اتفاق شهید محمد روس آمدند درب منزل و بنده را هم دعوت به کار کردند. آن موقع موتور آب حمام حدود ۱۰ الی ۱۵ متر زیر زمین بود با آنکه اطلاعات زیادی از آن نداشت  موتور را باز کرد و بلافاصله به سبزوار برد و همان روز آن را تعمیر کرد و دوباره رفتیم و تا ساعت ۱ شب آن را کار گذاشتیم و روشن کردیم .

بعد از اتمام کار شهید امین آبادی لبخندی زد و گفت: «این کار ثوابش از حضور در جبهه بیشتر است اما حالا که این مشکل مردم هم حل شد با  خیال راحت راهی منطقه می شوم و احساس می کنم در این لحظه آخر دینم ادا شد.»

از موتورخانه که آمدیم بیرون  هر کی ما رو می دید به سر و وضع مان که به دلیل روغنی بودن موتور صورت و لباس هر سه تامون سیاه شده بود می خندید اما ما که از صبح در تلاش بودیم تا همین لبخند را برلبان آن ها ببینیم در دل احساس رضایت می کردیم و دایی و حاجی امین آبادی هم صبح روز بعد راهی مشهد شدند و بعد هم هردو در عملیات والفجر 8 به شهادت رسیدند تا امروز ما در امنیت و آسایش کامل زندگی کنیم .

(خاطره از؛ یدالله مزینانی حاج حسن)

لباس خاکی بابا

 

غروب یک روز سرد زمستانی من و فرزند کوچکم در آپارتمان کوچکمان استراحت می کردیم که ناگهان زنگ در به صدا در آمد چون آیفون خراب بود نمی توانستم بفهمم پشت در کیه و به امید آمدن آشنایی دکمه را فشار دادم.

 صدای قدمهایش که با صلابت از پله ها بالا می آمد کنحکاوم کرد نگران شدم که نکند برای غریبه ای در راباز کرده باشم از چشمی در نگاه کردم و از خوشحالی فریادی کشیدم و گفتم: بابا؟!

نمی دانستم چکار می کنم، منتظرش نماندم پله ها را دو به یکی کردم و قبل از آنکه وارد خانه بشود خودم را به او رساندم سر و صورتش را غرقه بوسه کردم و باتعجب گفتم: شما کجا اینجا کجا آقاجون. خندید و گفت: مرخصی آمده ام  چون دلم خیلی برات تنگ شده بود گفتم قبل از آنکه برم خونه و مادرت رو ببینم بیام سری از شما بزنم.

یکی از دکمه های پیراهنش افتاده بود نخ و سوزن آماده کردم که دکمه را بدوزم درحالی که با نوه اش بازی  می کرد باخنده گفت: می خوای ما رو از گشنگی بکشی دختر تو برو شام درست کن من خودم دکمه رامی دوزم.

فرزند کوچکم گفت: بابابزرگ تو با این چشمای کورمکوریت می تونی خیاطی کنی ؟ لپش رو کشید و گفت: عزیز دلم اگه من کور باشم که نمی تونم با دشمنا بجنگم بیا بنشین و تماشا کن.

این آخرین باربود که بابا به مرخصی آمد و من هنوز لباسای خاکی او را توی بغچه ای یادگاری نگه داشته ام و هر وقت نخ و سوزن به دست می گیرم یاد خاطره بابا می افتم...

                                                  *****

سال چهل و دو بود و اوج مبارزات انقلابیون و تبعید مرجع عالیقدر شیعه امام خمینی (ره)، یکی از روحانیون در مسجد محل به پشتیبانی از امام سخنرانی پرشوری کرد و تحت تعقیب ساواک قرار گرفت. دوستان موضوع را فهمیدند و تصمیم گرفتند ایشان را مخفی کنند. دژخیمان پهلوی به کسی رحم نمی کردند و اگر کسی از روحانیت دفاع می کرد او را دستگیر و شکنجه می کردند. همه ما از ترس لو رفتن برای پناه دادن به این روحانی جرات نمی کردیم حتی پیشنهاد جایی را بدهیم . منتظربودیم یک نفر حرفی بزند که شهیدامین آبادی وارد جلسه شد و وقتی موضوع را فهمید با خونسردی گفت:غصه نخورید من حلش می کنم. از آن روزبه بعد ما جناب سخنران را ندیدیم و بعدها فهمیدیم که حاج محمد ایشان را برده به خانه اش و تا مدت ها میزبانش بوده است.

                                                  *****

عاشق خدمت به قشر ضعیف بود اگرکسی می خواست خانه ای بسازد و یا امرخیری در کاربود و برای تهیه جهیزیه مشکل داشت بدون آنکه خودش متوجه شود کمکشان می کرد و پول می فرستاد و می گفت: آدم خیری  مشکلت را فهمیده و برایت پول فرستاده،

اگر همشهری ها می خواستند معامله ای انجام بدهند و پول کم داشتند می گفت:برو جلو من یه خورده پس انداز دارم قرض الحسنه به تو می دهم کارت که انجام شد هر وقت داشتی پس بده .انقلاب که به پیروزی رسید حدود یکصد نفر از بچه های مزینان را بسیج کرد و به مناطق محروم اطراف تهران می رفتند و در کارهای عمرانی و کشاورزی به افراد مستمندکمک می کردند.

در نزدیکی مزینان منطقه ای به نام اسدآباد وجود دارد که زمینش مناسب کشاورزی است .موتور آب عمیقی هم در آنجا احداث شده بود ولی صاحبش نمی توانست آن را به خوبی اداره کند و تصمیم به فروش گرفته بود، تقریبا اسدآباد رو به نابودی می رفت. یازده نفر از مزینانی های مقیم پایتخت اعلام آمادگی کردند که به شرط حضور حاج آقا امین آبادی و بامشارکت همدیگر از تهران بروند و اسدآباد را آبادکنند. او هم با اصرار دوستان مسئولیت گروه را بر عهده گرفت و الحق فکر و ایده های خیلی خوبی ارائه می داد و هرحرفی می زد بقیه با جان و دل اجرا می کردند و موفق شدند اسدآباد را از خشکسالی نجات دهند و دوباره آبادش کنند .

                                                  *****

نه می دونستیم سوادش چقدره و نه می شناختیمش. یک عده می گفتند وضعش خوبه و از شهر فرار کرده یک عده دیگه هم می گفتند:با زنش دعوا کرده و به روستا پناه آورده تا راحت باشه ؛ تعدادی هم پیش بینی می کردند که عقده ریاست داره و می خواد اینجا حکومت کنه. هرکی بود و هر چی بود برای ما بچه های روستایی که خیلی خوب شده بود؛ ازصبح تا غروب انتظار می کشیدیم  که شب بشه و ما هم بریم توی جلسه قرآن واین حاجی برامون قصه بگه وقرآن یادبده بعد هم کلی جایزه ازش بگیریم ،صبح هاهم با جوونا و پیرمردا دنبالش بدویم و ورزش کنیم و گاهی وقتا هم بره شهر و اسلحه بیاره و تیر انداختن یادمون بده. بعضی شبا هم بچه ها را جمع می کرد و رزم شبانه و تاصبح راهپیمایی پشت قلعه یا در دل کویر و بعد هم دعا و نماز و باز کار. خداییش عجب آدمی بود یه لحظه آروم نمی گرفت. یه لحظه هم میدون رو ترک نمی کرد. همه چیزشو وقف آباد کردن روستا کرده بود. بخشداری و فرمانداری و استانداری را به تنگ آورده بود اگه می فهمید چیزی برای مزینان اعلام شده تا اون رو از ادارات نمی گرفت آروم نمی شد. نیمه شعبان که می شد بازار را چراغانی می کرد و جشن مفصلی می گرفت و کلی شیرینی پخش می کرد بعد هم دوربینش را بر می داشت و از گروه تیاترعکس می گرفت . بعدازسه شب که جشن میلاد را به خوبی برگزار می کرد همه ماها رو دور هم جمع می کرد و ضمن تشکر فراوان از بچه ها یه جورخودمونی وصیت می کرد و می گفت: یادتون باشه اگه سال دیگه من بین شما نبودم خودتون این سه شب رو جشن بگیرین نذارین این چراغ خاموش بشه.

بعدازمراسم نیمه شعبان از پا نمی نشست یعنی اصلاخسته نمی شد و دوباره دنبال یه کار خیردیگری می رفت و برای آبادانی دیارش تلاش می کرد. گاهی هم آستینها رو بالامی زد و خودش بنایی  می کرد. می گفتند درتهران معمار قابلی بوده است ،سرتون رو درد نیارم خلاصش اینکه همه کاره بود.تازه وقتی شهید شد بعضی ها تازه فهمیدند که چه گوهری را از دست داده اند و هر وقت چشمشان به جوی آب روان بازار مزینان  می افته می گویند: خدا رحمت کنه حاجی امین آبادی را چه زحماتی برای جاری شدن این آب کشید.

                                                 *****

چند بار اصرار کرد که توهم بامن بیابریم مزینان و اونجا هم آب و هوای خوبی داره و هم من می تونم یه کمی دینمو برای مردم ادا کنم دوست دارم این آخر عمری اگه کاری از دستم ساخته است واسه بچه های روستا انجام بدم.

گفتم:آخه حاجی الآن وسط سال تحصیلیه و بچه ها درس دارند وانگهی من به کنار اینا که دوست ندارند بیان توی ده زندگی کنند اینا توی شهر به دنیا اومدن و اینجا رو دوست دارند. ما که حریفت نمی شیم دلمون هم نمی خواد جلوی کار خیرت رو بگیریم شما برو ان شاءالله اوضاع که روبراه شد و بچه ها راضی شدند ما هم میایم پیشت.

رفت و هرچند وقت یکبار می آمد و سری به ما می زد ولی هیچ وقت نگفت که چیکار کرده چه مشکلاتی داره فقط هربار که می دیدیمش می گفت: جایتان خالی است . وقتی شهید شد کوچک و بزرگ می گفتند: خدا رحمتش کنه مزینان را آباد کرد. هر جای روستا که قدم می گذاریم باقیات و صالحات حاجی به چشم می خورد . آب، برق، مدرسه و حتی غسالخانه و سالن مراسم و... همه یادگاری های اوست و افسوس می خورم و می گویم ای کاش می توانستم بیشتر در کنارش می بودم  و کمکش می کردم .

                                                 *****

تاکنون قریب به ۳۸ سال است که از شهادت امین آبادی می گذرد.
حدود دو یا سه سال بعد از سپری شدن شهادت ایشان.... در حسینیه خسروآبادی های مقیم تهران در میدان تسلیحات مراسم ترحیم به یاد مرحومه حاجیه خانم سکینه مزینانی همسر یکی از شهروندان خسرو آبادی منعقد بود.

شخصی تقریبا چهل ساله که در کنارم نشسته بود درحالیکه بنده و ایشان آشنایی نداشتیم بدون مقدمه از بنده سوال کد :  اهل خسروآباد هستید؟
عرض کردم: خیر
سوال کرد: اهل کجا هستی؟
گفتم: مزینانی هستم.
بلافاصله پرسید:  محمد امین آبادی را می شناسی؟
گفتم: کاملا شناخت دارم.
پرسید: حالش خوبه.(او نمی داند که امین آبادی شهید یا فوت شده است !! )
گفتم خدا رحمتش کند،حدود دو یا سه سالی است که در دفاع مقدس شهید شده است.
پرسید : نه بابا!!! انگاری همه ی دنیا روی سرش خراب شد.
گفتم: واقعیتی است.
به محض اینکه شنید شهید شده بغض گرفت و حیرت زده شد و شروع به گریه کرد!
بنده پرسیدم: شما  با امین ابادی وابستگی داری یا آشنایی هستی؟
گفت: متاسفانه وابستگی ندارم ونیز آشنایی ندارم.... فقط ۲۰ ساعت کمتر با بیشتر در معیَت ایشان بوده ام و در گمنامی نهایت لطف و عنایاتی به من داشت و ای کاش  نشنیده بودم!

کنجکاوی مرا وادار کرد تا  پیرامون موضوع بیشتر جویا شوم و در ادامه به بیان خاطراتی از امین آبادی با همان زبان صاف و ساده  وبه دور از تکلًف وبا لهجه ی روستایی اظهار کردند.

قبل از شهادتش؛ یک نفر از اهالی عباس آباد و دیگری کاهک جمعا سه نفر سه راه افسریه رفتیم تا هر کدام به مقصدمان برسیم  وچون زمان خاصی بود انبوه جمعیت آمده بودند درحالیکه نه اتوبوس ونه وسیله شخصی و امیدمان به کلی قطع شده بود.
در همین  هنگامه به ناگاه یک خودرو  بنز از طرف خدا  رسید و توقف کرد و همه ی مردم هجوم آوردند.
راننده گفت: چنانچه هر کسی تصمیم تنها به مقصد کاهک یا داورزن دارند سوار شوند و تعداد زیادی ؛ خودرو را احاطه کردند و همه هم سبقت می گرفتند تا موفق شوند . سه نفر با هزار زحمتی موفق شدیم تا سوار شویم .
حدود ساعت ۵ بعد از ظهر با گذشت مسافتی به سرخه رسیدیم و حالا تقریبا ساعت ۸ شب است و برای نماز راننده توقف کرد و بعد از نماز پیشنهاد داد و گفت: آماده شوید تا رستوران یا غذا خوری برای صرف شام برویم.
گفتیم: جناب راننده ؛ شرایط اوضاع و احوال مالی ما همگی مثل شما نیست و پول ومولی در بساط نداریم ...‌.شوخی می فرمایید یا اینکه ما را سرِکار گذاشته ای؟!

وی با لبخند ملیحی گفت: حالا بیایید شام بخوریم بعدا یک کاری خواهیم کرد.
 هر بهانه ای گرفتیم نتیجه بخش نشد.تا اینکه با پافشاری رانتده ؛ما سه نفر به غذا خوری رفتیم و بدون اینکه از ما سوالی کند که چه غذایی میل دارید؛ شام درست و حسابی آنهم با همه ی مخلفات خوردیم و پول  شام را راننده پرداخت کرد و ناگفته نماند به خاطر شرایط بحرانی مالی حتی یه تعارف ظاهری هم نکردیم.

ساعت ۵ صبح به داورزن رسیدم و دو نفر آقایان دیگر در عباس آباد و کاهک قبلا پیاده شدند و گفتند: کرایه تان چقدر است؟
رانتده گفت: شوخی دارید یا جدی ؟!!! کرایه چه معنا دارد؟!  مهمان بنده هستید. تازه مگر از همشهری تا حالا  کسی پول گرفته یا پول داده ای... اولین باری است که می شنوم !!
در هر حال افزون بر هزینه رستوران کرایه را هر چه پافشاری کردیم نگرفتند و اسباب شرمندگی بیشترما شد.
از من پرسید : این وقت شب  زمان مناسبی نیست. با چه وسیله ای شما  به خسرو آباد می روید؟!
گفتم: خدا بزرگ است هوا روشن شود ان شاءالله  فرجی خواهد شد.
گفتند:  سوار شوید تا خسروآباد شما را ببرم!!
گفتم : راه فرعی است و مزاحم تان نمی شویم و تا اینجا خدا هم اجرتان دهد.
با اصرار بیش از حد مجددا سوار شدم و با خستگی ناشی از رانندگی؛ در منزل به خانه ی ما آمدند و چند ساعتی استراحت کردند.

پس از خوردن صبحانه تصمیم داشت خدا حافظی کند و با اصرار پیشنهاد دادم چنانچه افتخار دهید چند روزی در کلبه ی فقیرانه ی ما باشید. اما به رغم اصرار قبول نفرمودند و گفتند ان شاءالله بعدها....

 چند کیلو کره محلی به عنوان هدیه خدمت شان آوردم و هر کاری کردم قبول  نکرد و در لحظه ی خداحافظی سوال کردیم. اسم تان چیست و اهل کجا هستید؟
گفت: اهل مزینانم و به نام محمد امین آبادی .

🔻 آقای خسرو آبادی گفت: در اولین فرصت به مزینان خواهم رفت و سر مزارش فاتحه خواهم خواند.

 

نوشته شد به قلم: علی مزینانی عسکری

 تهران- اسفند۱۳۹۰ه.ش... باز نشر و الحاقات سوم شهریورماه 1402

منابع:

*همسر و دختر محترمه شهیدحاج محمدامین آبادی

*حاج رحیم هژیرتالی-حاج حسین شمس- زنده یاد حاج عباس رضایی فر-علی مزینانی و یداله مزینانی حاج حسن تلمان، حاج علی جعفری و چندتن دیگر از همرزمان شهید

*کتاب مزینان عشق آباد کوچک -احمد باقری مزینانی 
 

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۰۳
خرداد
۹۵

با برگزاری جشن میلاد حضرت صاحب الامر مهدی موعود(عج) در هیئت الغدیر مزینانی های مقیم مشهدمقدس؛ از نونهالان و نوجوانان و فعال فرهنگی تقدیر شد.

به گزارش شاهدان کویر مزینان ؛ در این مراسم که با دعوت حجت الاسلام شیخ قاسم حسینی مزینانی از جامعه المصطفی(ص) مداحانی از کشور های پاکستان و هندوستان حضور داشتند و با زبان اردو به مدح آل الله پرداختند ضمن اجرای برنامه های متنوع فرهنگی به نفرات برتر مسابقه پیامکی هیئت الغدیر نیز جوایزی اهدا شد.

در این مراسم آقایان سیدمیثم رضا زیدی از کشور هندوستان و  عادل عباس از پاکستان میهمان ویژه ی مزینانی های مقیم مشهدبودند

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۰۳
خرداد
۹۵

پیش از این نیز عنوان کردیم که مردم مزینان غیور ، نترس و متعصب هستند و زیر بار هیچ ظلمی نمی روند. شکوائیه ی زیر نامه ای است از یک مزینانی به مقامات عالی رتبه کشوری در شکایت از خان فرومد که در سال 1324 به مجلش شورای ملی نگاشته شده و از ظلم و ستم خان شکایت می کند این نامه توسط مرحوم علی اصغر محمدی مزینانی نوشته شده و به مجلس ارسال شده است.

مجلس مقدّسِ محترمِ شورای ملی ایران

معروض می دارم در این زمان که دوره ی استبداد برداشته شده بایستی سرتاسر کشور ایران منظم و آرامش داشته باشد و جای تعجب است که بدتر از دوره ی استبداد است. فرزندِ فدوی حبیب الله  نام را از گدار فرومد که از نواحی شاهرود است نصرالله خان منوچهری* خلبان سابق فرستاده چند نفر مسلح به تفنگهای بُرنو برده اند و مبلغ دوهزارتومان از مشارٌالیه اخذکرده بدون هیچ تقصیر و گناهی.

کسب این شخص همین کارها می باشد با اهالی فرومد و نواحی نزدیک خودش حتی بلوک مزینان و جوین که جزو حومه ی سبزوار می باشد . کسی که امروز دارای پنجاه قبضه تفنگ برنو ، سه تیر و پنج تیرو یک قبضه مسلسل سبک که از هواپیمای دولت نگه داشته بوده، باشد نظرِ آن شخص معلوم است که ساکنِ محلّ و سارق محلّ و غیرمحل است حتی اظهار می دارد که دولتی نیست.

اینقدر عرض می دارم که اهالی بلوک خودش دارای هستی نیستند.علاوه ی اینها مردم حوصله ی مجامعت با حلال خود را بدون اذن این شخص ندارند دلها پر شده است ولی ایشان را نعوذ بالله خدا و شاه وقت می دانند حتی اگر بازرس هم به محل بیاید مردم حوصله ی اینکه شکایت و درد دل خود را اظهار دارند ندارند مگر آنکه مجلس محترم شورای ملی او را خواسته و بعد دوسه ماه توقف او در طهران ،بعداً بازرس فرستاده و تحقیق فرمایید تا اینکه عملیات او هویدا گردد. حتی با سارقین دست یکی شده و چهار نفرشتر ،علی ابوالحسن سارق بلوچ، برای او آورده که به حاجی غلامرضا ی رشتی شاهرودی فروخته است. اگر از محل این شخص را حرکت ندهید امر به رسیدگی نفرمایید که جان این فدوی علی اصغر محمدی مزینانی در خطر خواهد بود. بقیه امر؛ امر مبارک است.

ورود به دفتر نماینده مجلس شورای ملی؛ شماره ی 18884تاریخ 1324/2/24

  • «نصرالله خان منوچهری »نامِ «سردار آقا» برادرِ خانِ فرومدبوده،  نام خان فرومد «نصرت الله منوچهری» و شکایت در واقع ازخان فرومد یعنی نصرت الله است.

توضیح : این نامه از مجلس شورای اسلامی به وزارت کشور ارجاع می شود و وزارت کشور وقت نیز آن را به دایره ی انتظامات و ژاندارمری شاهرود ارسال می کند  و ژاندارمری نیزطی نامه ای در تاریخ 1324/6/27 با اعمال نفوذ میرزاعلی منوچهری و سرگردبیات افسر ارتش (شوهر خواهر خان فرومد) اعلام می کند که نصرت الله ، خان فرومد شخص صحیح العمل و خیر اندیش است

  • علی مزینانی
۰۲
خرداد
۹۵

سخن از پیرغلام اهلبیت (علیهم السلام) پیشکسوت مداحان هیئت علی اکبری مزینان؛ حاج اکبر ملاست. مردی که علی رغم نداشتن تحصیلات مدرسه ای ، سخت ترین نسخه های شبیه خوانی و نوحه ها را می خواند و در مجالس، روضه خوان شهدای کربلاست. نوحه ی معروف او که همیشه در بازار مزینان قبل از رسیدن دسته ی زنجیر زن علی اکبری با آوای خاصی زمزمه می کرد:« رفتم که آبی آورم ، بهر یتمان در حرم ، فرقم دوتا شد دستم جداشد» را همه به یاد دارند.

حاج اکبر مزینانی (ملایی) ذاکر و نوحه خوان با سابقه ی هیئت علی اکبری در سال 1312 در مزینان به دنیا آمد دست تقدیر موجب شد تا او در 8 ماهگی از پدر جدا شود و از همان کودکی کمک تأمین معاش مادر و خواهرش باشد .

او که نتوانست همانند هم سن و سال هایش در مدرسه حاضر شود اما به خاطراستعداد فراوانش و با علاقه مندی به تعزیه و نوحه خوانی عزم خود را جزم کرد تا شبیه خوان عاشورای مزینان باشد و همین اتفاق هم افتاد و بزرگان تعزیه نقش ام لیلا را به او سپردند و تا سال 1392 ایفاگر این نقش بود و پس از آن با افتخار این میدان را  به نوه اش سپرد.

این ذاکر اهلبیت در سن پنجاه سالگی با حضور در جلسات قرآنی پایگاه بسیج شهدای مزینان روخوانی و روانخوانی قرآن کریم را نیز فرا گرفت و در مناسبت های مختلف به قرائت آیات این کتاب آسمانی پرداخت.

حاج اکبرسال 1365 همراه با جمعی از بسیجیان مزینان به سپاهیان حضرت محمدرسول الله(ص) پیوست و با حضور در جبهه های جنوب و سازماندهی شدن در گردان محمدرسول الله(ص) به عنوان تک تیرانداز در عملیات کربلای 5شرکت کرد .

فرزندان وی به خصوص حاج علی و حاج حسن معروف به بشیره و یا بشیری در نوحه خوانی راه و روش پدر را در پیش گرفته اند و حاج حبیب الله نیز گاه در عاشورای دوم مزینان نقش ام لیلا را اجرا می کند. آرزوی سلامتی برای این پیرغلام اباعبدالله (ع) و فرزندان ولایی او از خداوند متعال خواستاریم.

  • علی مزینانی
۲۷
ارديبهشت
۹۵


  خواجوی ها درمزینان که بعدها به شمشیری معروف شدند یکی از خاندان هنرمند تعزیه خوان قدیمی این خطه محسوب می شوند که ما آن ها را به عنوان مخالف خوانان می شناسیم اما این خانواده قبل از آن که مخالف خوان باشند مداح و ذاکر اهلبیت و تعزیه خوان بزرگی هستند که همیشه برتارک هنر تعزیه خوانی مزینان می درخشند در میان این خانواده بزرگ، هستند افرادی که موافق خوانی می کنند و ما از آن بی اطلاع هستیم هرچند چه مخالف و یا موافق خوانِ تعزیه ؛ همه عاشق و خادم سید و سالارشهیدان می باشند که در این راه از هیچ مجاهدتی دریغ نمی کنند.

یکی از تعزیه خوانان بزرگ مزینان که همیشه صدای محزونش در یاد اسلاف ما به یادگار مانده مرحوم حسین آقاعبدالله خواجوی برادرکهترمرحوم محمدشمشیری است که سال۱۲۹۷در مزینان متولد شد و از نوجوانی وارد عرصه ی مداحی و شبیه خوانی شد و با نوایی حزن آور در روز عاشورا نقش های حضرت قاسم (ع) وفاطمه صغری(س) را اجرا می کرد.

این تعزیه خوان صاحب سبک مزینان  درسال۱۳۵۴به دلیل بیماری سرطان دارفانی را وداع گفت ودربهشت علی(ع)آرام گرفت و بعد ازفوت وی چون فرزندانش ازسن وسال کمی برخودداربودند این نقش به مرحوم احمدصدیقی سپرده شد.او نیز بعد از مدتی  نقش قاسم(ع) را به شهید محمد مزینانی(روس) واگذار کرد.

با اعزام شهید محمد به جبهه های حق علیه باطل و با توجه به اینکه حسن آقای مزینانی پسرارشدمرحوم حسینِ آقاعبدالله به سن و سالی رسیده بود که می توانست نقش حضرت قاسم(ع) و فاطمه صغری(س) را اجرا نماید این دو نسخه به او سپرده شد.

مرحوم احمدصدیقی/ ایفاگر نقش حضرت قاسم(ع)دهه ی پنجاه

حسن که به شغل شریف معلمی مشغول شد و در مزینان نیز مدتی با عضویت در شورای اسلامی برای آبادانی و عمرانی این دیارتاریخی تلاش بسیاری کرد دربین مردم به عنوان حسن شورا شناخته شد؛اوهم مانند مرحوم پدرش با صدایی حزین نقش حضرت قاسم را تاسال ۱۳۸۷ ادامه داد و پس از آن این میدان را در اختیار فرزندش حسین قرار داد.

حسن مزینانی (شورا)ایفاگر نقش حضرت قاسم(ع) دهه ی شصت و هفتاد

در کارنامه تعزیه خوانی حسن آقای مزینانی خواجوی نقش هایی همچون هانی و قاضی القضات درمجلس مسلم(ع)،بشیردرمجلس اربعین،امام حسن (ع)درمجلس امام علی(ع)،امام حسین(ع) درمجلس امام حسن(ع)،اباصلت درمجلس امام رضا(ع)، ثبت شده و هم چنان این هنر ادامه دارد.

وی که خود یکی از مداحان و ذاکران آل الله(علیهم السلام) است عضو اصلی هیأت امناء هیأت متحده حسینی نیز می باشد که در بازسازی هیأت و هم چنین اداره ی آن خدمات فراوانی ارائه کرده است.

حسین مزینانی / ایفاگر نقش حضرت قاسم (ع) در حال حاضر

حسن مزینانی خواجوی

  • علی مزینانی