شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
۱۵
مرداد
۹۲


 به همت اداره اوقاف و امورخیریه خراسان رضوی تابستان 92 با حضور دو روحانی جوان و برگزاری دوره دین ، نشاط ، زندگی در مزینان برای دخترها و پسرها سرشار از معنویت ، شادابی و آموزش است.

به گزارش شاهدان کویر مزینان ؛ کلاسهای اوقات فراغت همزمان با ماه مبارک رمضان با عنوان دین ،نشاط، زندگی و با استادی دو روحانی جوان حجج اسلام درافشان و صداقت پور برای اولین بار درمزینان در حال برگزاری است و فرزندان خردسال و نوجوان مزینانی  از ابتدای ماه مبارک رمضان  در کلاسهای دینی و آموزشی و اردوهای تفریحی نیز شرکت می نمایند که موجی از شادابی و رضایت را در بین والدین و فرزندان مزینانی ایجاد نموده است

این دوره با برگزاری اردوی شنا در یکی از استخرهای مزینان در آخرین روزهای ماه مبارک رمضان ادامه یافت و همراهی حجت الاسلام در افشان با بچه ها در استخر برجذابیت های این اردوی تفریحی افزوده است که در تصاویر زیبایی که به همت وبلاگ مزینان سیتی و با هنرمندی مهدی نائب  شکارشده است محسوس است.

 نقش روحانیت مزینان در برگزاری این دوره به ویژه حجت الاسلام سید قاسم حسینی و همچنین مدیر مهدکودک و سرپرست بهزیستی مزینان خانم فاطمه گلستانی نیز ستودنی و شایسته تحسین است که با همکاری و همدلی مضاعف، تابستان پر از شادی را برای بچه ها فراهم نموده اند.

در ادامه عکسها را ببینید...

  • علی مزینانی
۱۲
مرداد
۹۲


مردم همیشه در صحنه مزینان همراه با امت اسلامی در راهپیمایی روز قدس شرکت کردند.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ جمع کثیری از روزه داران مزینانی با اجتماع در مقابل مسجد مزینان به دعوت ستاد راهپیمایی روز قدس شهرستان داورزن به خیل عظیم راهپیمایان این شهرستان که از تمامی بخشها و روستاها شرکت کرده بودند پیوستند و با فریاد مرگ براسرائیل و مرگ بر آمریکا اعتراض خویش را به جنایات صهیونیستها اعلام نمودند

 دراین مراسم که جمعی از فرماندهان مسئولین شهرستان داورزن و سبزوار از جمله حجت الاسلام زحمتکش نماینده ولی فقیه سپاه سبزوار حضور داشتند، پس از قرائت بیانیه راهپیمایان در نماز دشمن شکن جمعه به امامت حجت الاسلام مداحی شرکت کردند.

حجت الاسلام مداحی در خطبه های نماز جمعه با اشاره به حمایت گسترده غرب و ۵ قدرت بزرگ از اسرائیل به ویژه پیراستعمار روباه صفت انگلیس خاطر نشان کرد:نیازهای فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی و نظامی غرب بویژه انگلیس ، موجب پدیدآمدن جریان فکری صهیونیسم شد که همکنون  به حمایت از اسکان یهودیان در فلسطین تلاش می کنند.

وی تصریح کرد: خوشبختانه نگاه مردم اروپا نیز به این رژیم صیونیستی یک  نگاه منفی  است  و این گروه  یهودیان را موجوداتی پست  ،فرومایه ، استثمارگران اصلی اقتصاد اروپا ، ناتوان در همسانی با دیگران ، انگل اجتماع  می دانند

امام جمعه داورزن با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری اظهار داشت : هیچ مساله ای به اهمیت مساله فلسطین نیست . فقط غصب خانه مسلمین نیست ، بلکه   دشمنان جهانی اسلام ، بخشی از خانه مسلمین رابرای حمله به صفوف مسلمین برای مبارزه با خواسته ها و تحرکات آن ها سنگر قرار داده اند

وی  مقاومت را  تنها راه نجات فلسطین دانست و گفت: باید مقاومت ملت فلسطین در برابر زیاده خواهی های رژیم صهیونیستی  ادامه یابد و از سازش با اسرائیل جلوگیری شود.

  • علی مزینانی
۱۱
مرداد
۹۲


مراسم سومین شب از لیالی قدر درشب بیست و سوم ماه مبارک رمضان درمسجدجامع و میدان عاشورای مزینان برگزارشد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ مراسم احیای شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان ابتدا با سخنرانی حجت الاسلام معلمی فر درمسجد جامع مزینان آغازشد و پس از برنامه قرآن برسرگرفتن که در دراین مسجد با شکوه خاصی برگزار می شود جمعی از مردم مزینان با اجتماع در میدان تعزیه خوانی روز عاشورا که به نام میدان قتلگاه معروف است و مزینانی ها اعتقاد خاصی به این میدان دارند مراسم دعای پرفیض جوشن کبیر و سخنرانی توسط دو روحانی اعزامی اداره اوقاف وامور خیریه خراسان رضوی برگزار گردید.

در ادامه عکسهای این دو مراسم معنوی را ببینید...

  • علی مزینانی
۱۱
مرداد
۹۲

مراسم یادبود والدین هنرمندجوان مزینانی در مسجد اباذر و حسینیه بیت الرضا (ع)میدان شهدای تهران با حضور شهروندان مزینانی مقیم پایتخت برگزار شد

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛  این مراسم به یاد مدیر فقید هیئت علی اکبری (ع) مزینان مرحوم سیدمحسن جلالی پور که سالهای متمادی خادمی اهل بیت  عصمت و طهارت (ع) را می نمود و همسر مرحومه اش سیده فاطمه مزینانی والدین هنرمند آتیه دار مزینان ؛ سید مصطفی جلالی پور استاد و خواننده  موسیقی سنتی طبق سنوات گذشته در مسجد اباذر خیابان خورشید در شب بیست و چهارم ماه رمضان برگزار  شد.

مناجات خوانی ،تلاوت قرآن کریم ، نماز جماعت و افطاری از جمله برنامه هایی است که در مجلس یاد بود این دوسید جلیل القدر برگزار گردید. 

سادات بزرگوار جلالی پور چندین دهه است که مدیریت هیئت جوانان علی اکبری (ع) مزینان را برعهده دارند و پس از درگذشت مرحوم سید محسن جلالی پور و تدفین وی در مزینان این میراث گرانمایه به فرزند ارشدش سیدجواد رسیده است و دیگر فرزندان او را در این خادمی همراهی می نمایند. 

شاهدان کویرمزینان ضمن گرامیداشت یاد این خادمین بزرگوار، آماده است تا درباره زندگینامه تمامی خادمان ، نوحه خوانان و تعزیه خوانان مزینان مطالب همشهریان گرامی را منتشرنمایدکه شهروندان مزینانی می توانند مطالب و عکسهای خود را از طریق بخش نظرات هرپست درهمین وبلاگ و یا ایمیل   alimazinani@mihanmail.ir برای مدیر وبلاگ ارسال نمایند

  • علی مزینانی
۱۰
مرداد
۹۲

مراسم شب احیای بیست و سوم  ماه مبارک رمضان درمهدیه مزینانی های مقیم تهران برگزار شد

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ دراین مراسم حجت الاسلام شهاب در رابطه با فطرت انسان  سخنرانی نمود و در ادامه تلاوت آیات کلام الله مجید توسط قاری مزینانی این محفل معنوی را نورانی کردو پس از آن مراسم قرآن برسرگزفتن و ذکر مصیبت آل الله توسط مداحان اهل بیت عصمت وطهارت زینت بخش این مراسم بود

همچنین  پس از ذکر نام درگذشتگان مزینانی که درماههای اخیر به دیار باقی شتافته اند نام بیش از شصت شهید مزینانی قرآئت شد و فتوکلیپ شهدای مزینان با عنوان شاهدان کویرمزینان برای مزینانی ها بلوتوث گردید

درادامه عکسهای این مراسم را ببینید...

 

 

  • علی مزینانی
۰۹
مرداد
۹۲

مراسم شام غریبان شهادت مولای متقیان حضرت علی (ع) در بقعه مبارک امام زاده سیداسماعیل(ع)  برگزار شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از مزینان سیتی؛ مراسم شام غریبان شهادت اول مظلوم عالم مولی الموحدین حضرت علی (ع) در جوار امام زادگان بهمن آباد و در حرم امام زاده سید اسماعیل (ع) فرزند امام موسی کاظم (ع) به همت هیئت شاهزاده علی اصغر (ع) مزینان برگزار شد.

دراین مراسم که با حضور عزاداران مزینانی و بهمن آبادی برگزار شد حجت الاسلام بهمن آبادی پیرامون زندگانی حضرت امیر مومنان و نحوه ی شهادت آن حضرت و ولایتمداری سخنرانی نمود و درادامه مراسم دعای توسل و ذکرمصیبت و نوحه خوانی توسط ذاکرین جوان مزینانی برگزار گردید.

در ادامه عکسهای مراسم را ببینید...

  • علی مزینانی
۰۹
مرداد
۹۲

 

حجت الاسلام حاج شیخ حبیب الله مزینانی عسکری

بخش دوم

در بخش اول هدف از انتشار این گونه مطالب را گفتیم و عنوان کردیم که در پی معرفی چهره های ماندگار و نخبگان و مشاهیر مزینان درابتدا به عالمان و روحانیون دینی می پردازیم که سالهاست در مجالس و مراکز مختلف پرتو افشانی می نمایند و درادامه به قسمتی از زندگینامه حجت الاسلام حاج شیخ حبیب الله مزینانی ملقب به عسکری پرداختیم که با توجه به بیماری و پس از آن درگذشت پدرشان مجبور می شود برای تأمین امرار معاش خانواده راهی شهرهای مختلف شود سپس با حضور درمدرسه علمیه مزینان و درک محضر مرحوم شیخ قربانعلی شریعتی ملبس به لباس روحانیت می شود و پس از قرائت شعری در رثای استادش ، با دکتر علی شریعتی دوست و هم سخن می شود و...

اینک در ادامه ضمن پرداختن به این دوستی با قسمتی دیگر از زندگینامه این روحانی برجسته مزینانی آشنا می شویم:

پس از مراسم ،دکتر شریعتی از وی می خواهد که با او همراه شود و بار دیگر شعرش را که در وصف عمویش سروده بخواند و او در حالی که آرام آرام از کنار درختهای بیدی که سر بر شانه ی هم نهاده اند و آب را تا مزرعه همراهی می کنند می گذرد و همنوا با فرزند شایسته کویر می خواند:

شجر گلشن فضیلت  رفت       میوه ی باغ علم و حکمت رفت

بار دیگر ز خاندان علم و ادب     عاشق مکتب فقاهت  رفت

چون شنید ارجعی الی ربک      گفت لبیک و با اجابت رفت

مرغ روحش زسجن تن بیرون     پر گشوده به باغ جنت رفت

شمع سوزان ساکنان کویر       زاهدانه و با مناعت رفت

این ادیب در کنار مردم بود       مردمی بود و با وجاهت رفت

سخنش عترت است وقرآنی    آن مرید کتاب و عترت رفت

همه گویند بافغان و خروش     شریعتی حاکم شریعت رفت

این سخن زعسکری بشنو      کز مزینان جلال و عزت رفت

دکتر مات و مبهوت به لبان این طلبه ی جوان نگاه می کند و چون خروش و جوشش او را می بیند بی اختیار لبخندی می زند وقتی شعر او پایان می یابد با او زمزمه می کند :کزمزینان جلال وعزت رفت. و سپس می پرسد : آقای عسکری آیا مطالب مرا که منتشر شده خوانده ای و متعجبانه می شنود که : بله اغلب کتابها و مقالات شما را که در کیهان منتشر کرده اید خوانده ام.

دکتر بیشتر مجذوب او می شود به خانه ای که حالا استاد در آنجا حضور دارد دعوتش می کند به پدرش می گوید : پدر این شیخ جوان را ببین که در این روستای دور افتاده آنچه را من در پایتخت می نویسم و می گویم خوانده است.

استاد نیز او را مورد تشویق قرار می دهد و بابت شعری که در رثای  برادرش خوانده تشکر می کند سپس مناظره ای بین دکتر و عسکری جوان رخ می دهد که دراین مناظره که تاشب طول می کشد او نظر دکتر را درباره ی دعای ندبه به نقد می کشد و پس از این مناظره ی علمی دکتر رو به استاد می کند و می گوید : بخدا قسم روح قدسی در این آقا دمیده شده است .

پس از این گفتگو و مناظره دکتر  احترام خاصی برای او قائل می شود و در موقع خداحافظی  کفشهای این طلبه را جفت می کند و با چراغ فانوسی که در دست دارد تا وسط بازار همراهیش می نماید و به اصرار عسکری از هم جدا می شوند قبل از خداحافظی دکتر از او می خواهد که به تهران بیاید و در مراکز دانشگاهی و مجامع روشنفکری سخنرانی کند ولی عسکری پاسخ می دهد : من ترجیح می دهم در این لباس بمانم و تبلیغ دین کنم .دکتر هم او را تشویق می کند و می گوید : پس دراینجا نمان و به مشهد برو.

پس از  آتشی  که با این سخن آخری دکتر شریعتی در وجودش شعله ور می شود او به فکر فرو می رود و آن شب که دکتر در روی پشت بام خانه ی پسرعمویش تا صبح به آسمان کویر خیره شده بود او نیز بارها سخن او را تکرار می کرد : به مشهد برو ...

 آوازه سخنرانی روحانی جوان و جویای نام مزینانی  به دکتر دادگر که اکنون در مشهد و در بیمارستان امام رضا(ع) متخصص قلب و عروق می باشد می رسد؛ آقای دکتر برای ختم پدرشان وی را به کلاته مزینان برای  سخنرانی دعوت می نماید. و از این پس هرجا مراسمی بزرگ برپامی شود او به عنوان گزینه ی اول سخنران دعوت می گردد اما شرری که دکتر شریعتی به جانش انداخته التیامی ندارد و آخر هم تسلیم می شود و سال ۱۳۵۵ه. ش راهی مشهد مقدس می شود و در مدرسه حضرت ولیعصر (عج) جامع المقدمات را آغاز می کند.سپس به  درس حجت الاسلام حجت هاشمی استاد ادبیات عرب در جهان اسلام  می رود و سیوطی ، مغنی و قسمتی از مطول را نزد ایشان می آموزد و سپس اصول فقه و معالم را از محضر استاد صالحی نیشابوری بهره می برد و لمعتین را نیز در محضر شیخ یعقوب واعظی می خواند .

سال ۵۶ فرا می رسد و دکتر علی شریعتی قبل از هجرت به اروپا و شهادتش در بیست و نهم خرداد ماه آن سال به مزینان می آید و روحانی نام آشنا ی او یعنی حجت الاسلام حبیب الله مزینانی عسکری نیز در مزینان حضور دارد دکتر او را پشت ترک موتور گازی سوار می کند و به سمت قبرستان مزینان که اکنون به بهشت علی (ع) معروف است می برد. دلش بدجوری گرفته و وقتی سرقبر اجدادش می رود به طلبه ی جوان می گوید: دلم گرفته عسکری ،چی داری که برایم بخوانی؟

عسکری وقتی شوریده حالی او را می بیند با صدای بلند و انگار که در مجلسی روضه خوانی می کند شروع به خواندن قسمتی از سخنان امیرالمونین حضرت علی (ع) می کند که چون از جنگ صفین برمی گردد رو به مزار اهل قبور در فبرستان کوفه   می کند و می فرماید: یَا أَهْلَ الدِّیَارِ الْمُوحِشَةِ وَ الْمَحَالِّ الْمُقْفِرَةِ وَ الْقُبُورِ الْمُظْلِمَةِ یَا أَهْلَ التُّرْبَةِ یَا أَهْلَ الْغُرْبَةِ یَا أَهْلَ الْوَحْدَةِ یَا أَهْلَ الْوَحْشَةِ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ لَاحِقٌ أَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُکِنَتْ وَ أَمَّا الْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُکِحَتْ وَ أَمَّا الْأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَکُمْ .ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَمَا لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِی الْکَلَامِ لَأَخْبَرُوکُمْ أَنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى   .             

و چون امیرالمومنین (ع) از صفین باز مى‏گشت، به گورستان بیرون کوفه نگریست و فرمود:  اى اهالی خانه های  هراسناک، و محله هاى تهى و گورهاى تاریک، و اى غنودگان در خاک ، اى بى کسان، اى تنها خفتگان ، اى وحشت زدگان ، شما پیش از ما رفتید و ما به دنبال شما به شما ملحق خواهیم شد.

امّا خانه‏ها، در آنها آرمیدند، امّا زنان، به همسری‏شان گزیدند. امّا مالها، پخش گردیدند. خبر ما جز این نیست، خبرى که‏   نزد شماست چیست؟

سپس به یاران خود نگریست و فرمود: اگر آنان را رخصت مى‏دادند که سخن گویند شما را خبر مى‏دادند که بهترین توشه‏ها پرهیزگارى است

 دکتر شریعتی همچون ابر بهار زار زار می گرید و اشکهایش خاک مزار پدر بزرگش را نمناک می کند. عسکری که حال او را می بیند روضه را قطع می کند چون می ترسد با این حالی که او پیدا کرده و گریه هایی که می کند جان به جانان تسلیم نماید لذا او را تسلی می دهدو می گوید : دکترجان شما هم انسان آگاه و زنده دربین این مردمی که مانند اموات خاموشند و نمی توانند شما را درک کنند هستی بهتر است کنار این قبور با اموات صحبت کنی چون اهل قبور روحشان آگاه است و سخن زنده ها را می شنوند .

او را تنها می گذارد و به گوشه ای می رود پس از گذشت دقایقی دکتر آرام می شود و به نزد او می رود روزنامه ی کیهانی را از جیبش در می آورد و به عسکری نشان می دهد و می گوید:شیخ، ببین این آقایان چی برعلیه من می نویسند: طرف مرا که عمری است از علی و فاطمه و حسن وحسین می گویم متهم به طرفداری از مارکسیسم اسلامی کرده است . حداقل شما خاندان مارا می شناسید و می دانی که ما مجذوب مکتب امامت و ولایتیم .عجیب است بعضی از روحانیون وابسته به رژیم(پهلوی) مرا متهم به وهابی بودن می کنند در صورتی که خود وهابیون مرا شیعه ی غالی می دانند. حاکمیت هم مرا استاد  مارکسیسم می داند ...

وادامه دارد...

  • علی مزینانی
۰۹
مرداد
۹۲

به همت اداره اوقاف و اموریه خیریه خراسان رضوی، کلاسهای نشاط و تعالی با عنوان دین ، نشاط و زندگی در مزینان برگزار شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ همزمان با ماه مبارک رمضان و به همت اداره اوقاف و اموریه خیریه خراسان رضوی که دو روحانی مبلغ را برای برگزاری برنامه های مذهبی و فرهنگی به مزینان اعزام نموده است کلاسهای نشاط و تعالی  همه روزه برای سنین دبستانی در مهدکودک مزینان برگزار می گردد.

دراین کلاسها حجج اسلام درافشان و صداقت پور با برگزاری مسابقه ، بازی ، نقل احکام و مسائل تربیتی و همچنین بیان شعر و داستان از زندگانی چهارده معصوم علیهما السلام فضای شاد و متنوعی را برای دختر و پسرهای دبستانی خلق می نمایند که همین امر موجب تشویق و ترغیب شرکت کنندگان شده است و هروز برتعداد آنها افزوده می شود. 

درادامه عکسهارا ازنگاه دوربین مزینان سیتی ببینید...

  • علی مزینانی
۰۸
مرداد
۹۲

دیار تاریخی و عالم پرور مزینان همواره در طول تاریخ هزاران ساله اش مهد حضور عالمان و دانشمندانی بزرگ و نام آفرین و سرآمد فرزانگان عصر خویش  بوده اند و  در کسوت خویش کم نظیر و همچون ستاره ای پرفروغ و درخشان پرتو افشانی می کرده اند . کتب مختلف همانند تاریخ بیهق و سبزوار شهردیرینه های پایدار و یا سفرنامه های برجا مانده از دوران سلاطین و حاکمان مختلف براین ادعا صحه گذاشته اند و از حاکمان و عالمان و اندیشمندان و دانشمندان مزینان یاد کرده اند .

کتاب ارزنده کویر، اثر ارزشمند فرزند شایسته کویرمزینان دکتر علی شریعتی مزینانی که خود نگینی در  دل این خاتم گمشده است بهترین سندی است که او از همولایتی های خویش و از اسلاف و گذشتگان پرافتخار ش می گوید و به مزینانی بودن خود به خاطر مردم صاف و صادق و عالم مزینان فخر می ورزد.

مزینان گرچه با نام شریعتی ها در عصر حاضر کانون توجه همگان است اما کمی مطالعه در نام بزرگ آن و وجه تسمیه ای که نویسنده بزرگ سبزوار شهر دیرینه های پایدار از آن یاد  می کند که نام جاودانه مزینان ، یعنی زادگاه  دانشمندان واندیشمندان بی اختیار آدمی را به تاریخی بس گرانمایه سوق می دهد که این خطه می تواند در ادوار گوناگون چهره های تابناکی داشته باشد که البته شاهدان کویرمزینان با افتخار تا کنون اسناد مختلف آن را در همین وبلاگ و به بهانه های مختلف منتشر نموده است که مخاطبان گرانسنگ می توانند به این اسناد گرانمایه در حاشیه وبلاگ که به معرفی مزینان می پردازد و همچنین سفرنامه ناتمام "مزینان از نگاهی دیگر "که تاکنون هفده پست آن منتشر شده مراجعه نمایند.

با ذکر این مقدمه یاد آوری می شود که از این پس با همراهی و همدلی و مساعدت دوستان و شهروندان مزینانی سعی داریم تا مشاهیر مزینان را  که در حال حاضر در قید حیاتند و پرتوافشانی می نمایند را معرفی نماییم و در اولین گام از خودمان شروع می کنیم تا عزیزان مزینانی با نگاهی به این نوشتار آنچه مورد نیاز معرفی نخبگان فرهنگی ، هنری ، عالمان ، اساتیدحوزه و دانشگاه و... می باشد را جمع آوری و برای مدیر وبلاگ شاهدان کویرمزینان ارسال نمایند

این قسمت اختصاص دارد به دایی اینجانب ، حجت الاسلام حبیب الله مزینانی که مزینانیها وی را با کنیه حاج آقا عسکری می شناسند . عالمی که بیش از نیم قرن است که در سنگر تبلیغ دین و بیان حقایق اسلامی مجاهدت می نماید . کسی که مورد وثوق خاندان بزرگ شریعتی است و در تمامی مجالس روضه خوانی ، بزرگداشت عزیزانشان از او دعوت می نمایند تا برایشان سخنرانی نماید و معلم شهید انقلاب دکتر علی شریعتی مزینانی وقتی نبوغ سخنوری او را می بیند از او می خواهد که به همراهش راهی مراکز دانشگاهی شود تا دیگران از این روستایی دانشمند بهره ببرند.

او بارها با سقراط خراسان و فرزند بزرگوارش هم سخن می شود و از  محضر استاد فیض می برد و استاد محمد تقی شریعتی مزینانی از او تجلیل  و کتاب تفسیرش را به خط خویش مزین می کند و به این روحانی جوان هدیه می نماید. 

 قبل از انقلاب بارها توسط ساواک تهدید می شود و بعد از انقلاب وی یکی از روحانیون پیشتازی است که با سخنرانی های انفلابی در مراکز مختلف به ویژه زادگاهش مزینان جوانان را ترغیب به مبارزه می نماید و هرگاه پیکر شهیدی از جبهه ها مراجعت می کند او برای نشییع شهید از مشهد به مزینان می آید و در مراسم بزرگداشت و مجالس یادبود شهید سخنرانی می نماید و علی رغم توصیه شهید برونسی که قبل از انقلاب مخفیانه  در درس مقام معظم رهبری شرکت می نمایند وقتی شوق  او را برای حضوردر جبهه می بیندبه ایشان خطاب می کند :"شما در پشت جبهه بمانید و وظیفه تبلیغی را انجام بدهید" طاقت نمی آورد و در سنگر جهاد حضور می یابد تا همچون استادش حاج میرزا جواد تهرانی از فیض حضور در جهاد محروم نماند...

اکنون در اولین قسمت با گوشه ای از زندگانی این عالم فرزانه مزینانی آشنا می شویم:

حجت الاسلام حاج شیخ حبیب الله مزینانی عسکری

 حجت الاسلام حبیب الله مزینانی ملقب به عسکری در سال ۱۳۳۰خورشیدی در مزینان و در خانواده ای متوسط اما به شدت مذهبی و معتقد متولد شد . پدر ایشان مرحوم کربلایی حسن مزینانی در کنار کار کشاورزی که از اجداد خویش به ارث برده است به کار تجارت پنبه و زیره و دکانداری در مزینان مشغول بوده است که اغلب بلوک مزینان چون او را فردی امین می بینند مایحتاج عمومی خویش را از وی خریداری می نمایند .

حبیب الله، دوران دبستان را در محضر اساتید مزینانی ؛مرحوم میرزا مندلی ضیایی ، عباسعلی صدیقی ، صانعی و مهری تا ششم ابتدایی به پایان می رساند و به دلیل بیماری پدر که تنها حامی آنهاست و با توجه به وضع معیشتی  آن دوران برای کمک به تأمین معاش خانواده  راهی گرگان و گنبد و دیگر شهرهامی شود و در کار درو و پنبه چینی مشغول می گردد و پس از مرگ پدر به کار مغازه داری مشغول می شود اما چون از نعمت صدای خوبی برخوردار است هیچگاه مداحی و نوحه خوانی را فراموش نمی کند و همین امر مشوقی می شود تا او با ثبت نام در مدرسه علمیه عتیق مزینان که به همت مرحوم شریعتمدار در مزینان بنیان نهاده شده است به جمع طلاب علوم دینی بپیوندد و از محضر استاد شیخ قربانعلی شریعتی عموی دکتر علی شریعتی مزینانی و معروف به شریعتی بزرگ بهره مند شود.

وی از همان ابتدا نبوغ خویش را به نمایش می گذارد و هنوز مدتی از پوشیدن لباس روحانیت نگذشته که یکی از منبری های معروف مزینان و روستاهای مجاور می شود و با یک دستگاه موتور گازی که خریداری می نماید برای تبلیغ دین به دورترین روستاها و قراء مزینان و حتی جوین می رود و روضه خوانی می کند .

حجت الاسلام عسکری در سن ۱۷ سالگی با دختر عموی خویش ازدواج می کند و برای تأمین مخارج زندگی مجبور می شود علاوه بر ادامه تحصیل و شرکت در مجالس روضه خوانی به کار در مغازه بپردازد اما او که سرشار از نبوغ واستعداد خدادادی است با تمامی مشغله ای که دارد به سرودن شعر نیز بدون آنکه در این زمینه کلاسی و یا استادی را ببیند می پردازد . البته این نیز یکی از خصوصیتهای مردم مزینان است چرا که اغلب مردم مزینان ذوق خاصی در ادبیات به ویژه شعردارند و از این جمله اند مرحوم بابا قاسم ، محمد الله وردی ،مرحوم کربلایی غلامرضا حسن زاده و استاد حاج علی گلستانی که بدون آنکه سواد قابل تأملی داشته باشند اشعاری نغز به خصوص در رابطه با مزینان سروده اند.

 در زمان فوت مرحوم شیخ قربانعلی شریعتی که مزینان در آن زمان مملو از علاقمندان به آن مرحوم شده بود و تا مدتها مردم مزینان سوگوار فقدان آن عالم ربانی بودند، این روحانی جوان دو قطعه شعر در وصف استادش می خواند که مورد توجه و تشویق استاد محمدتقی شریعتی و فرزندش علی قرار می گیرد و از این زمان دوستی آنها آغاز می شود...

ادامه دارد...

 

  • علی مزینانی
۰۶
مرداد
۹۲

در اولین شب از لیالی قدر ،مراسم احیا و عزاداری امام مظلوم شیعیان حضرت علی (ع)در مهدیه شرق تهران (مزینانیهای مقیم پایتخت)برگزار شد

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ در این مراسم که با حضور اغلب شهروندان مزینانی مقیم پایتخت برگزار شد ابتدا مراسم قرائت جزء خوانی قرآن کریم با تلاوت استاد امیر طالبی مزینانی نفر اول مسابقات قرآنی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی  و دعای جوشن کبیر برگزار شد و درادامه طبق یک سنت حسنه نام اموات و درگذشتگان مزینانی که در مدت سه شب قدر  توسط ذاکر اهل بیت (علیهما السلام)خوانده می شود و با قرائت فاتحه وصلوات همشهریان برای آمرزش آنها و گرامیداشت یاد در گذشتگان همراهی می شود اجرا شد.

این مراسم با سخنرانی حجت الاسلام شهاب پیرامون ارزش شب قدر ادامه یافت و در خاتمه مراسم قرآن برسرگرفتن و نوحه خوانی و ذکر مصیبت شب ضربت خوردن مولای متقیان حضرت علی (ع) در فضایی معنوی برگزار شد

درادامه عکسها را ببینید...

  • علی مزینانی
۰۵
مرداد
۹۲


در هفدهمین شب از ماه مبارک رمضان مراسم دعای پرفیض کمیل  در جوار امام زادگان بهمن آباد برگزار شد

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ دراین مراسم که به همت دو روحانی اعزامی به مزینان و به منظور پر رونق شدن اماکن زیارتی در جوار امام زادگان بهمن آباد برگزار شد  مردم خداجو و مومن مزینانی و بهمن آبادی  شرکت کردند و مداح اهلبیت علی رضا معلمی فر  به قرائت دعای کمیل  و مداحی آل الله پرداخت.

عکسها را درادامه ببینید...

  • علی مزینانی
۰۵
مرداد
۹۲


همزمان با زادروز میلاد فرخنده امام حسن مجتبی(ع) مراسم ویژه ای برای نوجوانان و خردسالان مزینانی برگزار شد

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ دراین مراسم که با حضور دو روحانی اعزامی حجج اسلام صداقت پور و درافشان در هیئت حسینی مزینان برگزار شدجمعی از خردسالان و نوجوانان مزینانی به همراه مادرانشان شرکت کردند و برنامه های شاد و متنوعی از جمله ؛ مولودی خوانی توسط مداح جوان مزینانی مرتضی زارعی ، مسابقه حضوری ، نمایش فیلم سینمایی کلاه قرمزی و همچنین سخنرانی و آیتم های شاد توسط دو روحانی جوان  اجرا شد که مورد استقبال شرکت کنندگان قرار گرفت.

درادامه عکسها را ببینید...

  • علی مزینانی
۰۳
مرداد
۹۲



مراسم جشن میلاد تنهاترین سردار ،کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی (ع)  در جوار مزار امام زادگان بهمن آباد با حضور مردم مومن وخداجوی مزینان برگزار شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از مزینانی سیتی ؛ دراین مراسم معنوی که در بقعه  امام زادگان  بهمن آباد ودر جوار مزار امام زاده سیداسماعیل برگزار شد ابتدا حجت الاسلام صداقت پور روحانی اعزامی به مزینان در باره زندگانی امام دوم شیعیان حضرت حسن بن علی (ع) سخنرانی کرد و در ادامه دعای پرفیض توسل و مولودی خوانی توسط مداحان و ذاکرین اهلبیت عصمت وطهارت قرائت گردید

این گزارش می افزاید طرح توسعه و تکریم امام زادگان به همت اداره اوقاف و امور خیریه در دست اقدام است و دو روحانی اعزامی به مزینان در مدت ماه مبارک هرگونه مجلس دعا و نیایش به ویژه دعاهای کمیل و توسل در جوار این امام زادگان برگزار می شود. قرار است این طرح تا پایان سال ادامه پیدا کند.

درادامه عکسهای این مراسم را ببینید...

  • علی مزینانی
۰۲
مرداد
۹۲
                                                                                                

جشن میلاد کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی (ع) در مهدیه مزینانی های مقیم تهران برگزار شد

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ در این مراسم باشکوه حجت الاسلام صمدی پیرامون شخصیت والای امام دوم شیعیان حضرت امام حسن مجتبی (ع) سخنرانی کرد و پس از آن مداحان اهلبیت عصمت وطهارت(علیهما السلام) آقایان قربانعلی عسکری ، فرج الله جعفری ، حسین احسانی ، محسن هژیر تالی به ذکر مولودی خوانی پرداختند.





  • علی مزینانی
۰۲
مرداد
۹۲

شاهدان کویر مزینان ؛ مطلب زیر سال گذشته یعنی رمضان 1391در شاهدان کویر مزینان منتشر شد و چون یاد آور بخشی از خاطرات شیرین دوره کودکی هر مزینانی است و مورد استقبال شهروندان قرار گرفته بود بار دیگر بی هیچ تغییری باز نشر می شود.

بریم کله کاتل

شب پانزدهم ماه رمضان خاطره انگیزترین شب دوره کودکی ما بچه ها در ماه رمضان بود شاید اون شب تاصبح می خواستیم نخوابیم ولی با یک پلک سنگین شدن وچند دقیقه خواب صبح کلی گریه می کردیم که چراخواب موندیم !

چشم که بازمی کردیم می دیدیم آفتاب زده و بقیه خوابند یا رفتند سرکار. منتظر می شدیم تا بزرگترها بیدار بشند و تعریف کنند که دیشب چه اتفاقی افتاده و اونها کجا رفتند.!

دم دمای ظهر همه دورهم جمع می شدند و اون وقت حرص ماهارو در می آوردند به خصوص خواهر و برادرای بزرگترمون که هی به هم چشمک می زدند و خاطرات شب گذشته رو با آب و تاب تعریف می کردند گاهی هم یه چیزایی رو به راوی گوشزد می کردند که این رو یادت رفت بگی و اون  می گفت: ا راست می گی ها از بس خوش گذشت ها نمی دونم از کجاش بگم .

قصه هر ساله نیمه ماه مبارک رمضان ما از آنجا شروع می شد که شب پانزدهم هرجا که در مزینان پا می گذاشتی خرد و بزرگ می گفتند :امشب می ریم کله کاتل . وصبح برای ماتعریف می کردند که نصفه شب یک هوایما ویا یک هلاکفتر(چرخ بال ) اومد و نشست و همه مارو سوار کرد و رفتیم کله کاتل. وای چه صفایی داشت چه خوراکی هایی داشت چه قدر مردم می خوندند و چه جاهایی که رفتیم و چه چیزایی که دیدیم.

و ما فقط بغض می کردیم و گاهی بد و بیراه به اونا می گفتیم و بزرگترها هم که همین را می خواستند کلی کیف می کردند و پیاز داغش رو بیشتر می کردند . مثل اینکه تمام بزرگترای مزینان هم قسم شده بودند که این دروغ بزرگ ! را هرسال برای ما تعریف کنند.

الآن هم شاید مرسوم باشه و گاهی ما بزرگترها به هم دیگه می گیم: امشب می ریم کله کاتل . اما جذابیت دوره بچگی امان را درمزینان ندارد و با لبخندی از آن عبور می کنیم.

و اما کله کاتل یک دروغ بیشتر نبود اصلا معنای درست حسابی هم ندارد شاید منظورشان کاتل یعنی کوتل باشد که بازهم معنای مناسبی نیست .

بهر حال کله کاتل را برای این  سروده اند چون ماه رمضان به نیمه می رسد یعنی اینکه به سراشیبی افتاده و درحال پایان است و تقریبا  نصف آن را با موفقیت  طی کرده اند و یک نوع تبریک به همدیگر است امشب هم که شب میلاد کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی (ع) است و رمضان به نیمه رسیده است جایتان خالی ما رفتیم " کله کاتل "

  • علی مزینانی
۰۲
مرداد
۹۲


ناهید-مزینانی

شاهدان کویرمزینان ؛ فرزندان مزینان در هرگوشه ای از این کره ی خاکی که هستند همچون ستاره ای فروزان می درخشند و پرتو افشانی می کنند فرقی نمی کند سالم یا تنی مریض داشته باشند دارا باشند یا ندار، مهم این است که مزینانی اند و باید بلند همتی خود را اثبات نمایند.

ناهید مزینانی دختر محمد مزینانی (حیدری) اکنون به عنوان یک عضو ثابت خبرنامه فعالیت می کند و همه ی اطرافیان را مجذوب تلاش خود نموده است من که اورا ندیده بودم و برای اولین بار اسمش را به عنوان گرافیست در ردیف هیئت تحریریه دیدم واصلا خبر نداشتم که نه می شنود و نه تکلم می کند به سراغش رفتم و تازه فهمیدم که او کیست! و به پدر و مادر مهربان و ایمانیش به خاطر پرورش چنین خانمی درود فرستادم پدر بزرگوار ناهید یکی از خادمین و به قول دوستان پایه ی ثابت مهدیه ی مزینانی هاست که با کاربنایی (استاد گچ کاری) و در حقیقت با عرق جبین و کدیمین زندگی پر برکتی دارد اینک زندگینامه ی ناهید را از زبان خودش بخوانید ...

ناهید مزینانی

من ناهید مزینانی هستم و در سال ۱۳۶۱ بدنیا آمدم و از سال ۶۴ تا ۷۳ در مدرسه ناشنوایان شماره ۴ درس خواندم و برای دبیرستان در مدرسه ناشنوایان شماره ۲ درس خواندم از همانجا رشته گرافیک انتخاب کردم و سال ۷۸ دیپلم گرفتم و در سال ۷۸ برای پیش‏دانشگاهی هنر به مدرسه عادی رفتم و سه ماه در مدرسه عادی درس خواندم به علت مشکل شنوایی متوجه نمی‏ شدم به مدرسه ناشنوا شماره ۲ رفتم در همانجا ادامه دادم تا سال ۷۹ دوره متوسطه را تمام کردم.

در سال ۸۵ دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق (قیامدشت) رشته گرافیک شرکت کردم و قبول شدم و فوق دیپلم را در آنجا گرفتم.
در سال ۸۸ تا ۸۹ در کانون فرهنگی، کارهای طراحی و بنر و مجله انجام می‏ دادم و در آخر سال ۸۹ سر کار جدید رفتم و از کارهایم خوششان آمد و الآن در آنجا کارم را ادامه می ‏دهم (طراحی و روزنامه و مجله) کار می ‏کنم.
خلاصه:
سال ۶۴ تا ۷۳: آمادگی تا سوم راهنمایی
سال ۷۴ تا ۷۸: اول دبیرستان تا سوم دبیرستان
سال ۷۸ تا ۷۹: پیش ‏دانشگاهی هنر
سال ۸۵ تا ۸۷: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق (قیامدشت)
نمایشگاه:
در نمایشگاه مدرسه و دانشگاه شرکت کردم.

منبع :سایت دفتر فرهنگ معلولین

  • علی مزینانی
۳۱
تیر
۹۲
عکس یادگاری فرماندهان سپاه در جنگ
از راست :  صالحی -سردار علی مزینانی  - سردار سرلشکر  محمد علی (عزیز) جعفری - سردارمرتضی قربانی - سردار شهید مهدی باکری - سردارشهید حاج محمدابراهیم همت (سمینار فرماندهان سپاه -1362)

نهار ساده ی فرماندهان جنگ

آیت الله شهید شیخ فضل الله محلاتی، سردارعلیرضا مزینانی ـ سپهبد شهید صیاد شیرازی


شاهدان کویرمزینان ؛ سردار علی رضا مزینانی یکی از افتخارات مزینان است که گرچه در انتخابات مجلس شورای اسلامی به دلایلی انتخاب نشد! اما هرجا هست مزینان به اوافتخار می کند
روزگاری این فرزند مزینان مسئول روابط عمومی و تبلیغات سپاه بود که به خاطر فعالیت جاودانه اش در جمع مسئولین روابط عمومی و تبلیغات سپاه از ایشان تقدیر شد. سردار منتظرت هستیم
 منبع عکس : سایت مجادله

  • علی مزینانی
۳۱
تیر
۹۲

به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل اخبار فرهنگی اجتماعی داورزن ؛در راستای تعامل و همکاری بیشتر با مسئولین شهرستان داورزن در نظر است خبرنگاران و وبلاگ نویسان شهرستان داورزن به مناسبت 17 مرداد  روز خبرنگار نشستی با فرماندار داشته باشند لذا مستدعی از کسانی که با عناوین وبلاگ نویس در  پایگاههای خبری  و یا وبلاگهای روستایی و دهیاری و امثالهم درشهرستان داورزن فعالیت می نمایند جهت  هماهنگی بهتر و بیشتر و اتخاذ تصمیمات مناسب  با شماره 09155722939 ( روح اله مهری )تماس داشته تا تمهیدات لازم جهت این جلسه انجام شود

یقینا برگزاری این جلسات مسئولین شهرستان داورزن  با اصحاب رسانه و اهل قلم نقش مهم و تاثیر گذاری در پیشرفت و اعتلای شهرستان خواهد داشت .

ضمنا از مدیران وبلاگها درخواست می شود اطلاعیه را جهت انتشار بیشتر در پایگاههای خبری خود منتشر تا اطلاع رسانی بیشتری شود

  • علی مزینانی
۲۹
تیر
۹۲

همزمان با سالروز رحلت بزرگ بانوی اسلام حضرت خدیجه ی کبری(س) مراسم یادبود مادر شهید علی مزینانی  در مهدیه مزینانی های مقیم تهران برگزار شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ در این مراسم که پس از افطار در مهدیه ی شرق تهران و با حضور جمع کثیری از شهروندان مزینانی برگزار گردید ، حجت الاسلام علی پناه که مدت ده شب به عنوان خطیب دهه ی اول در مهدیه سخرانی می نماید ضمن عرض تسلیت سالروز رحلت زوجه ی پیامبرگرامی  اسلام (ص) از همت و همبستگی مزینانی ها در بر پایی این گونه مجالس تشکر و قدردانی کرد و افزود : قبل از آنی که وارد مجلس بشوم در بین راه برای در گذشت این مادر شهید بسیار ناراحت و غمگین بودم اما وقتی به مهدیه وارد شدم و این حضور پرشور را دیدم بی اختیار بر شما مردم نیکو کار و مومن درود فرستادم وقسمتی از نارحتیم برطرف شد .

همچنین دراین مراسم از قاری جوان مزینانی آقای علی رضا تاج مزینانی با اهداء لوح تقدیر از طرف خانواده ی شهید تشکر و قدردانی شد.

علی رضا تاج مزینانی دانشجوی بیولوژی داشگاه آزاد اسلامی تهران است که در زمینه حفظ و قرائت قرآن کریم نیز فعالیت می کند و در مسابقات مختلف شهرستان سبزوار و استان خراسان رضوی دارای رتبه و مقام قرآنی می باشد  شاهدان کویر مزینان ضمن تبریک به این جوان برومند در آینده ای نزدیک اقدام به انتشار موفقیتهای وی می نماید.

  • علی مزینانی
۲۳
تیر
۹۲

این دردنامه در اردیبهشت ماه سال جاری   تنظیم و برای سرویس شهرستانهای روزنامه کیهان ارسال شد اما این روزنامه که پیش از این مساعدت خوبی نسبت به درخواست مردم دلسوخته کویر مزینان داشت متأسفانه علی رغم پیگیری های مستمر از انتشار این مرقومه به ریاست جمهوری حال و آینده امتناع ورزید و پس از آن ازطریق دوستان برای خبرگزاری فارس نیز ارسال شد و باعنایت به وعده ی همراهی تا این تاریخ منتشر نشده است.

 شاهدان کویرمزینان انتظار دارد حداقل رسانه های محلی  شهرستان سبزوار و داورزن  با منتشر نمودن درخواست مردم مزینان صدای این زجر کشیدگان را به سمع و نظر مسئولین مربوطه برسانند 

عاشورای 91

به نام خدا

پس از پیگیری های مستمر عده ای از دلسوختگان کویر تاریخی مزینان و نامه نگاری دهیار و اعضاء شورای اسلامی به مقامات مسئول و دریافت دستور از ریاست محترم جمهوری اسلامی و انعکاس آن در روزنامه وزین کیهان وخبرگزاریها وسایتهای رسمی ، نور امید در دل مردم ستمدیده و رنج کشیده ولی متعهد و ایمانی این دیار تابیده شد و بسیاری از جوانان خوشحال از اینکه بالاخره با اعلام شهریت مزینان و آمدن امکانات اداری و تأسیس و تشکیل سازمانها و نهادها ی دولتی و دیگر خدمات شهری ، می توانند با اتمام تحصیل در زادگاهشان استخدام شوند و برای همیشه در کنار والدین پیر خویش بمانند و دیگر رنج مهاجرت و دنبال کارگشتن و در خانه های سی چهل متری اجاره نشین شدن و یا در مغازه ی میوه فروشی خوابیدن و در نهایت گرفتاری در بعضی معضلات اجتماعی از جمله اعتیاد که متأسفانه گریبانگیر بسیاری از مهاجرین شده است را نخواهند کشید.

اما این بارقه با شنیدن خبری تأسف بار که باز نشان از بی مهری مسئولینی است که فقط بلدند وعده و وعید بدهند به تاریکی گرایید و با شنیدن خبر عدم موافقت که معلوم نیست ازکدام مرجع دولتی و اداری صادر شده است یأس و ناامیدی در دل هزاران مزینانی نشست و نه تنها مزینان شهر نشد که از داشتن بخشداری هم که پیش بینی می گردید با اعلام شهرستان شدن بخش داورزن به دهستان مزینان منتقل شود ، محروم گردید و حتی این بی مهری  تا آنجا افزونی یافت که اعضاء شورای آن از پنج نفر به سه نفر تنزل پیدا کرد که این نیز در روز روشن بزرگترین گناه نابخشودنی است . چون بنا بر قانون، روستاهایی که جمعیت آنها بیشتر از 1500 نفر باشد باید اعضاء شورای آن روستا پنج نفر باشند این درحالی است که تعداد خانوار درمزینان 650 تا 700 خانوار است که اگر هر خانواده ای را سه نفر فرض کنیم جمعیت تقریبی آن 2100 نفر می باشد از اینها گذشته مزینان در حال حاضر پنج روستای مجاور  و48 پارچه آبادی را تحت پوشش خدماتی خود دارد .متأسفانه مسئولین منطقه اعلام کرده اند که آمار دقیق ساکنین در مزینان را برای ما نفرستاده اند !

من نمی دانم برای  سرشماری از یک روستا چند ماه و یا چند نیروی انسانی لازم است که منتظر مانده اند اشخاصی از آسمان بیایند و در غفلت شورا و دهیاری و مراکز آماری شهرستان تعداد نفوس مزینان را برای پشت میز نشینان بشمارند!

واما روی سخنم با ریاست محترم جمهوری اسلامی است که با شعار خدمت رسانی به محرومان و با رعایت عدالت در هشت سال تکیه برمسند رئیس دولت سعی در ارتقاء دهک های پایین جامعه داشتند و دارند والحق والانصاف خدمات ارزنده ای به قشر مستضعف نمودند و می نمایند .

جناب آقای رئیس جمهور !

همچنان که مستحضر هستید مزینان با پیشینه ی تاریخی چند هزار ساله یکی از مناطق مهم کویری ایران و دنیاست که از ویژگی خاص فرهنگی و سبقه ی بی نظیر ادبی برخوردار است . کویر مزینان که منتهی می شود به صحرای مرکزی ایران در هزاره ی اول پذیرای اقوام آریایی ، مادها و پارتها بوده است که به لحاظ امنیت فراوان و حاصلخیزی و ارتفاع نزدیک به سطح دریا آنجا را برای سکونت خویش برگزیده اند و غلو نیست اگر بگوییم تمدن ناب ایرانی ابتدا از مزینان آغاز شده است.

در سنه های گذشته این دیار تاریخی  به دلایل مختلف  همچون حمله ی یاغیان وطاغیان و یا بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله بارها دچار دگرگونی شده است گاه روستا و یا قریه ای بوده و در روزگاری تبدیل به شهری مهم و محل حضور عالمان دینی و یا حاکمان بزرگ  و نواب حکومتی گردیده   است . در حدود دو قرن پیش سیل ویرانگر ، مزینان باستانی را که بر سر راه تاریخی ابریشم ساخته شده بود و دارای بناهای تاریخی چندهزار ساله است کن فیکون کرد و آباء و اجداد ما مزینان فعلی را در هشتاد کیلومتری بیهق (شهرستان فعلی سبزوار) بر انگاره ی شهری ساختند که دارای تمامی المانها ، سنبلها  و نمادهای مدنی است و در این چند دهه از عمر کوتاه خویش که توفیق داشته ام بسیاری از استانهای پهناور کشور را ببینم ؛ بازار و کوچه و خیابانهای بزرگ آن را در هیچ روستایی ندیده ام.

جناب آقای دکتر احمدی نژاد!

نقل است که نام مزینان در سالها پیش شاید هزار سال قبل از میلاد مسینان بوده است که  این نام  اهورایی از بزرگی  در عصر مزداپرستی حکایت می کند و شما به نیکی می دانید که زرتشت در چند سال پیش می زیسته است و مردمان متعبد مزینان در زمان او موحد ویکتا پرست بوده اند و این تعبد وتعصب در همین زمان نیز زبانزد عام وخاص است که وجود بیش از بیست مسجد و هیئت و تکیه و مراکز آموزش و فراگیری علوم دینی  سندی قاطع بر این مدعاست . در دوره ای دیگر نام این دیار کهن و باستانی مرزبانان  بوده است و دلیل آن مقاومت دلیرانه و جاودانه ی فرزندان غیور مزینانی در مقابل یغما گرانی بوده است که برای تاراج اموال مردم وچپاول رنج محرومان برمزینان هجوم آورده اند و دلاور مردان مزینانی شجاعانه  چون دژی مستحکم در برابرشان ایستادند و با شکست آنان و آویختن سر ناپاکا شان بر دروازه های ورودی مزینان آن را دیار مرزبانان خواندند و البته در عصر حاضر تقدیم بیش از هفتاد شهید والامقام در دوران دفاع مقدس وحضور صدها نوجوان و جوان وحبیب بن مظاهر های مزینان در عملیاتهای مختلف مهر تأییدی بر این نام مبارک است. واکنون نام مزینان نیز حکایت از بزرگی و زیبایی دارد که در زبان کردی به زادگاه دانشمندان و اندیشمندان خوانده می شود نام خاندان بزرگ شریعتی  به ویژه استاد محمدتقی مزینانی شریعتی بنیانگذار روشنفکری دینی در خراسان و فرزند برومندش متفکر و اندیشمند شهید انقلاب دکتر علی شریعتی بهترین گواه آن است.

جناب آقای رئیس جمهور!

به راستی در کدام روستا از روستاهای ایران سراغ دارید که در ده قرن پیش در آنجا نماز جمعه خوانده باشند در حالی که تاریخ بیهق در قرن ششم هجری یکی از مکانهای مهمی که اقامه ی نماز جمعه در آن می شده است را مزینان ذکر می نماید.

در کدام روستا سراغ دارید که حوزه ی علمیه ی آن محل رفت و آمد اساتید و طلاب علوم دینی بوده و باشد و اما مزینان بیش از یکصد و پنجاه سال  پذیرای عالمان دین بوده و از حوزه ی علمیه آن بزرگانی به پا خاسته اند که همواره نام و آوازه اشان لرزه براندام معاندین به دین می انداخته است و در حال حاضر ده ها روحانی و طلبه درسراسر ایران به تبلیغ دین مبین اسلام مشغولند.

وجود چندین ابنیه ی تاریخی همچون کاروانسرای مأمونی منسوب به دوران حکومتی خلفای عباسی ، حدیره محل دفن خواهر مأمون ، رباط شاه عباسی مربوط به دوره ی صفویه ، توپخانه که می گویند یکی از دژهای مبارز مشهور تبریزی کلنل محمدتقی خان پسیان بوده است و مسجد تاریخی بلال که با هنر منحصر به فرد معماری اسلامی همواره مورد توجه معماران و دانش پژ وهان این رشته بوده وچندین مرکز دیگر که موجب شده کل مزینان در فهرست آثار ملی  و باستانی ثبت شود می توانست با اعلام شهریت آن و اندکی عنایت و زدودن  گرد وغبار ویرانی از روی این اماکن محل بازدید توریستها وسیاحان از سراسر دنیا قرارگیرد و محل درآمدی باشد برای مردم زحمتکش ورنج دیده ی مزینان.

جناب آقایان   رئیس جمهور حال و آینده!

مردم شهید پرور دیار عالم خیز مزینان با این پیشینه فرهنگی ، حماسی ، تاریخی وادبی  وتقدیم این دردنامه  امیدوارند در سال حماسه ی سیاسی وحماسه ی اقتصادی تنها خواسته اشان که خواسته ای به حق و مقبولی است محقق شود و شهریت آن بار دیگر مطرح واعلام گردد.

  

اسناد:

1-   دستور رئیس جمهورمحترم دکتر احمدی نژاد در مورخ 91/2/2 جناب آقای نجار وزیر محترم کشور

خواهشمند است دستور فرمایید بانظر مساعد مورد رسیدگی قرارداده و اقدام لازم رابعمل آورید.

این دستور دریازدهم اردیبهشت ماه سال جاری طی شماره نامه 1664 توسط دفتر ریاست جمهوری برای وزیر کشور ارسال شد و درخواست شد که با نظر مساعد رسیدگی و اقدام شود.

2-  خبرگزاری فارس شماره : 13910231001394 -91/03/01 - 07:23

با انتشار بیانیه‌ای به خبرگزاری فارس

مردم روستای مزینان خواستار تبدیل این روستا به شهر شدند

3-  روزنامه کیهان  شنبه 6 خرداد 1391 - شماره 20218

آیا مزینان شهر می شود؟

  • علی مزینانی
۲۰
تیر
۹۲


پاسگاه پلیس راه صفادشت ملارد صبح روز سه شنبه 18 تیر با حضور مسئولان محلی و فرماندهان ارشد نیروی انتظامی افتتاح شد.

به گزارش شاهدان کویر مزینان به نقل از پایگاه اطلاع رسانی شهرداری صفادشت؛در این برنامه سردار ناصر اصلانی  فرمانده انتظامی غرب استان تهران ، سرهنگ میرزایی رییس پلیس راه و سرهنگ ناگهانی رییس بازرسی  و حجت الاسلام هادی مزینانی رییس عقیدتی سیاسی ناجای غرب استان تهران  و جمعی از مسئولان بخش صفادشت و شهرستان ملارد حضور یافتند.

شایان ذکر است حجت الاسلام هادی مزینانی پس از بازگشت از سفر زیارتی مکه معظمه ومدینه منوره به عنوان کارشناس مذهبی در برنامه سحرگاهی ضیافت رادیو اقتصاد شنوندگان را با مسائل روزه داری و اقتصاد  به همراه مطالب ارزشمندی دیگر در ساعت 3:30 بامداد آشنا می نماید



  • علی مزینانی
۱۸
تیر
۹۲

4833d1281174912 0005 50 همه چیز درباره دعا و نیایش   دانستنی های مذهبی

مراسم معنوی دعا و نیایش به مدت سی شب  ماه مبارک رمضان در مهدیه مزینانی های مقیم تهران بر گزار می شود

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ بنا براعلام هیئت امنای مهدیه شرق تهران (مزینانیها)مراسم تلاوت آیات نورانی قرآن کریم ، دعا و سخنرانی از ساعت 21:30 تا 23:30 به مدت سی شب با حضور مزینانیهای مقیم پایتخت برگزار می گردد.

سخنران دهه ی اول حجت الاسلام علی پناه خواهد بود و دهه ی دوم حجت الاسلام صمدی شهروندان مزینانی را به فیض می رساند و در دهه ی سوم رمضان المبارک با سخنان حجت الاسلام شهاب به پایان خواهد رسید.

لازم به ذکر این مراسم در شبهای قدر به صورت جامعتر به همراه ویژه برنامه شب شهادت مولای متقیان حضرت علی (ع) برگزار می شود

علی رغم حضور  روحانیت برجسته ، خطیب و دانشمند مزینانی در شهرستانهای قم ، مشهد و تهران که هر یک خود استاد برجسته و سخنوری هستند که دیگران از محضرشان به خوبی بهره مند می شوند متأسفانه هیئت امنای مهدیه مزینانی ها به دلایل نامشخص از روحانیون غیر مزینانی دعوت می نماید که همین عامل موجب کمی استقبال همشهریان شده است . که امیدواریم با تدبیر مدیر و مسئولین دلسوز مهدیه درک محضر خطبای مزینانی برای مزینانی ها در هیئت مزینانی ها فراهم شود. چرا که نام مزینان با عنوان جایگاه دانشمندان و اندیشمندانش می درخشد و حیف است که با وجود این نعمت بزرگ ، اگر روزی فردی غیر مزینانی به هیئتمان بیاید خطیبش غیر مزینانی باشد ما نه تنها روحانیت عالم  ودانایی داریم که بسیاری از فرزندان مزینانی در سطح دانشگاهها به عنوان استاد پرتوافکنی می نمایند که می توان این بستر را فراهم کرد تا شهروندان مزینانی با نخبه ها و مشاهیر خود آشنا شوند. در حال حاضر گاهی شنیده می شود فرزندان دکتر علی شریعتی مزینانی که همچون پدر بزرگوارشان سخنران ارزشمندی هستند به دعوت همشهریان بهمن آبادی ، سویزی ، کاهکی در هیئات آنها سخنرانی می نمایند اما دریغ از یک بار دعوت ایشان به مهدیه حتی در سالگرد استاد و فرزندش ...


  • علی مزینانی
۱۸
تیر
۹۲

سازه جدید میدان سقراط خراسان استاد محمدتقی شریعتی مزینانی در وروی بلوار اصلی مزینان نصب شد

به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از دهیار مزینان؛ این سازه برای نصب تندیس استاد علامه محمدتقی شریعتی مزینانی پدر بزرگوار دکتر علی شریعتی یکی از مفاخر بزرگ ایران که از مزینان برخاست و سالها در کانون نشر حقایق اسلامی به مبارزه علیه ظلم و استبداد بپرداخت  می باشد که پس از آماده شدن و همچنین کاهش گرمای طاقت فرسای کویر از این تندیس طی مراسمی رونمایی خواهد شد

لازم به ذکر است تندیس ابتدایی استاد محمدتقی شریعتی در سی و پنجمین سالگرد معلم شهید انقلاب دکتر علی شریعتی مزینانی در این میدان رونمایی شد ولی پس از بررسی های مجدد هنرمندان صاحب نام حوزه تجسمی شهرستان سبزوار پیکره ای شایسته و با شاخصه های فرهنگی هنری  از این استاد برجسته آماده نموده اند که به زودی نصب خواهد شد

درادامه عکسها راببینید...

  • علی مزینانی
۱۳
تیر
۹۲

والده ماجده شهید علی مزینانی همسر اکبرحاج محمدعلی به فرزند شهیدش پیوست

شاهدان کویرمزینان ضمن عرض تسلیت به بازماندگان محترم علو درجات برای آن مرحومه  از درگاه خداوند متعال درخواست می نماید

متاسفانه به  دلیل مسافرت مدیر وبلاگ شاهدان کویر مزینان و عدم دسترسی به اینترنت  این خبر به مدیرمحترم روابط عمومی بهزیستی مزینان که  داعیه ی خدمت رسانی به محرومین رادارنداعلام شد ودرخواست گردیدکه پیام تسلیت تنظیم شده شاهدان  را برای مزینانی  ها ارسال نمایند ولی به دلایل مختلف این اقدام صورت نگرفت و در عوض برای یکی از همشهریان که به تازه گی مرحوم شده اند چندین پیام تسلیت و اطلاع  رسانی ارسال نمود ه اند و گویا قصه ی مظلومیت شهدای ما همچنان ادامه دارد

لازم به ذکراست این پیام توسط گوشی  همراه  تنظیم شده وبه دلیل محدودیت از درج عکس شهیدعلی مزینانی محروم هستیم که دراولین فرصت انجام خواهدشد

توضیح روابط عمومی مجتمع بهزیستی مزینان ؛شنبه 1392/4/29  

نورالله مزینانی مدیر روابط عمومی مجتمع خدمات بهزیستی مزینان طی ارسال پیامی به مدیر شاهدان کویرمزینان علت عدم ارسال پیامک درگذشت مادر شهید علی مزینانی را نقص فنی سیستم اعلام کرد

وی دراین پیام تصریح کرده است ؛ ارسال پیام بهزیستی مختص خدمات این مجتمع می باشد ولی خیرین به ویژه والدین شهدا که بهترین داشته های خود را به نظام مقدس جمهوری  اسلامی هدیه کرده اند در اولویت این خدمات می باشند و نه تنها کارکنان بهزیستی که آحاد ملت ایران مدیون این عزیزان هستند.

  • علی مزینانی
۰۹
تیر
۹۲
بازنشر گفتگویی از شهید بهشتی به مناسبت سالگرد درگذشت دکتر شریعتی:

مرحوم دکتر شریعتى یک قریحه سرشار و یک اندیشه پویا و جستجوگر و یک اندیشه ناآرام بود؛ اندیشه ‏اى که همواره در پى فهمیدن و شناختن بود. مایه ‏هاى اصلى این اندیشه، یکى معارف اسلامى بود که دکتر در خانه پدرشان و در شهر مشهد با آنها آشنا شده بود.

beheshti

شاهدان کویرمزینان؛ این ایام مصادف است با سالروز شهادت دو یار دیرینه انقلاب دکتر علی شریعتی مزینانی و آیت الله دکتر محمدحسین بهشتی لذا چون هردو مناسبت سالگرد شهادت آنان در یک تاریخ زمانی نزدیک بهم واقع شده است.بهترین یاد بود را در انتشار آخرین گفتگوی شهید بهشتی در باره شریعتی دیدیم که در ادامه تقدیم می شود:

آشنایى شما با دکتر از چه زمانى آغاز می شود؟ در این رابطه اگر خاطراتى از ایشان دارید عنوان بفرمایید.

بسم‏ الله الرحمن الرحیم. نخستین آشنایى من با مرحوم دکتر شریعتى مربوط مى ‏شود به سال ۱۳۴۹. در تابستان آن سال در مشهد با آقاى خامنه‏ اى و مرحوم دکتر شریعتى و بعضى از آقایان چند جلسه داشتیم و پیرامون مسائل و نیاز‌ها صحبت کردیم. در‌‌ همان مواقع عده‏ اى از افراد علاقه ‏مند به تنظیم مواضع فکرى اسلامى جلساتى داشتند و خلاصه کارشان را در مجموعه‏ اى تنظیم کرده بودند. در آن مجالسى که داشتیم گاهى هم پیرامون دین بحث و صحبت مى ‏شد؛ ولى به‏ طور عمده با دکتر پیرامون حرکت اسلامى و جنبش اسلامى و نیازهاى آن در شرایطى که جنبش در آن موقع داشت و همچنین آینده جنبش گفت‏ وگو مى‏ کردیم. به‏ هر حال جلسات خوب و سودمندى بود. از آن به بعد باز جلسات گفت‏ وگو و بحث داشتیم. مخصوصاً زمانى که دکتر به تهران آمدند گاهى فرصت‏هایى براى تبادل‏ نظر و گفت‏ وگو پیش مى ‏آمد.

نظرتان را در مورد طرز تفکر و عقاید دکتر شریعتى بیان بفرمایید.

این سؤال مکرر گفته شده و جواب آن نیز مکرراً بیان شده است. حالا هم‌‌ همان جواب را می ‏گویم.

مرحوم دکتر شریعتى یک قریحه سرشار و یک اندیشه پویا و جستجوگر و یک اندیشه ناآرام بود؛ اندیشه‏ اى که همواره در پى فهمیدن و شناختن بود. مایه ‏هاى اصلى این اندیشه، یکى معارف اسلامى بود که دکتر در خانه پدرشان و در شهر مشهد با آن‌ها آشنا شده بود) آشنایى بیش از یک جوان معمولى و در سطحى بالا‌تر (و مطالعاتى که در زمینه ادبیات و جامعه‏ شناسى در رابطه با فرهنگ غربى و اروپایى داشت.

خصوصیت دکتر این بود که هویت و اصالت خود را در این مطالعات گم نکرده و دچار از خود بیگانگى نگشته بود. پیدا بود که در طول سال‏‌ها مطالعه و تحصیل در زمینه جامعه‏ شناسى و معارف غربى، شیفته و دلباخته مطلق فرهنگ غربى نشده بود، بلکه اصالت فرهنگ غنى اسلام همواره براى او جاذبه نیرومند داشت. همین امتیاز سبب شده بود که دکتر بتواند با حفظ خویشتن خویش و هویت خود، در یک سیر و سلوک فکرى و معرفتى، گام‏هاى بلندى به جلو بردارد و نتایج جالب و زیبا و ارزنده‏اى را به ‏دست آورد.

یک استعداد سرشار و قریحه دانا، در چنین حرکت و پویش سازنده ‏اى، خودبه‏خود درباره مسائل مختلف نظر مى‏ دهد و چه ‏بسا نظراتش در مورد یک مسئله ‏اى در زمان‏هاى مختلف، گوناگون مى ‏شود. نخستین چیزى که از این بابت در ذهنم مانده مطلبى است که دکتر در کتاب یاد و یادآوران بیان این است که چگونه دکتر شریعتى در یک سال که به حج مشرف مى ‏شود و در مراسم حج مى‏ بیند عده‏ اى از حجاج شیعه در عرفات و مواقف دیگر حج، بیاد امام حسین هستند، زیارت وارث مى‏ خوانند، زیارت عاشورا مى‏ خوانند، در برخورد با این جریان اول بار این مطلب به ذهنش مى‏ آید که آیا اینجا در این کنگره عمومى مسلمانان جهان، بجاست که شیعه، آن آهنگ و آرمان ویژه خودش، یعنى حسینى بودن را مطرح مى‏ کند؟ آیا بهتر نیست که در آنجا، شیعه مثل دیگر مسلمانان‌‌ همان دعا‌ها و دیگر مناسک عمومى اسلام را بجاى آورند؟ سال بعد وقتى دوباره به حج مشرف مى‏ شود و همین مناظر را مى‏بیند یکمرتبه متوجه مى‏ شود که عجب! حقیقت این است که مراسم پرشکوه حج، یک ظاهر و جسم است که باطن و روح آن در حسینى اندیشیدن و حسینى زیستن است. بنابراین، توجه به امام حسین، به هر صورت، در مواقف مختلف حج یعنى توجه به روح این مناسک و عبادت بزرگ و در پیوند همه عبادت‏‌ها ولایت و امامت. ذهنش متوجه این مى ‏شود که اگر حج، این مراسم بزرگ و باشکوه در خدمت خلافت اموى و عباسى و زمامداران طاغوتى قرار گیرد حقى است که باطل از آن بهره ‏بردارى مى‏ کند؛ اما اگر همین مناسک حج در راستاى امامت حسین و حسینیان قرار گیرد، آن‏وقت حقى است که یک حق پرشکوه‏‌تر با آن همراه است. بنابراین، به ‏نظرش مى‏ آید که بسیار به‏ جاست که در‌‌ همان جا، در‌‌ همان مواقف، دل‏‌ها متوجه کربلاى امام حسین باشد و زیارت‏هاى مربوط به امام حسین خوانده شود – که در آن زیارت‏‌ها از شهادت و امامت حسینى یاد شود و دل و جان و ضمیر حج‏گزاران با روح حج، که امامت حسینى باشد، تجدید عهد کند. یعنى سال قبل به ‏نظرش مى ‏رسد که این کار نابجاست، در سال بعد به‏ نظرش مى‏ رسد که نه تنها بجاست بلکه ضرورت حفظ محتواى راستین حج است. در این رابطه است که یک سخنرانى ایراد مى‏ کند که به‏ صورت این کتاب منتشر مى ‏شود؛ یعنى چگونه باید همیشه به یاد حسین و حسینیان بود.

یک اندیشه پویا و جستجوگر همیشه از این گردش‏‌ها و چرخش‏هاى صد و هشتاد درجه‏اى دارد و دکتر شریعتى در رابطه با مسائل بسیارى یک چنین اندیشه‏ اى داشت. خودش درباره مارکس مى‏ گفت که وقتى مى‏گویید مارکس چه گفت، بگویید مارکس در چه سالى: مارکس در زمانى که مانیفست را مى ‏نوشت (۱۸۴۸)، یا مارکس سال ۱۸۷۰، یا بعد. بنابراین، در ذهن و اندیشه‏ اش توجه داشته که براى انسان‏هاى جستجوگر در رابطه با مسائل مختلف در طول زمان نظرات مختلف پیدا مى ‏شود. حالا او از مارکس سخن گفته، من مى‏ خواهم بگویم که در تاریخ فقه‌مان، فقهاى برجسته‏اى داریم که آن‌ها نیز داراى ذهن نقاد، قریحه‏ اى سرشار و اندیشه‏ اى پویا بوده‏ اند.

علامه حلّى و شیخ طوسى دو فقیه معروف هستند و هر دو داراى کتاب‏هاى فراوان. ما مى‏بینیم که در مورد یک مسئله فقهى، علامه حلى در کتاب‏هاى مختلف، فتاوى گوناگون دارد. یعنى اندیشه ‏اش پویاست. و عجیب این است که او گاهى در یک کتاب فقهى مسئله‏ اى را برحسب نیاز در دو جا مطرح کرده؛ یک بار در آغاز کتاب و یک بار در پایان آن، و تا کتاب را به آخر نرسانده داراى یک برداشت جدید مى‏ شده و درباره‌‌ همان مسئله در پایان کتاب، در اواخر کتاب، یک فتواى جدید مى‏ دهد. این ویژگى اندیشه‏ هاى پویا و پرتوان است، و دکتر اندیشه ‏اى پویا و پرتوان داشت.

آنچه مى ‏توانم در رابطه با دکتر بگویم دو نکته است: یکى اینکه بر حسب برخوردهایى که داشتیم و تاحدى که شنیده و یا نوشته‏‌هایش را خوانده ‏ام، دکتر همواره رو به اصالت اسلامى پیش مى‏ رفت؛ یعنى هر چه جلو مى ‏رفت به اصالت اسلامى نزدیک‏‌تر مى‏ شد. دوم اینکه، برعکس آنچه گاهى درباره او گفته مى‏ شد که آدمى است که حرف دیگران را نمى‏پذیرد، او حرف‏هاى مستند و منطقى افرادى را که صاحب‏نظر بودند مى‏ شنید و گوش مى‏ داد و مى‏ پذیرفت، به ‏شرط آنکه آن طرف در آن سطح و در آن حد از قدرت فکرى و قدرت تحلیل باشد که بتواند مشکلى را براى او بگشاید و مطلبى را برایش باز کند.

نظر روحانیت مبارز از دیرباز نسبت به دکتر شریعتى چه بوده است؟

نظر روحانیون در مورد دکتر چند دسته بود: یک دسته کسانى که دکتر را به‏ عنوان یک تحصیل‏کرده و روشنفکر در خط دفاع از اسلام مى‏ دانستند و او را ارج مى‏ نهادند و کار او را خدمت مى‏ دانستند. دسته دیگر کسانى که به‏ دلیل اشتباهات قابل ملاحظه ‏اى که در برداشت‏هاى اسلامى دکتر بود، در عین آنکه کار او را ارج مى‏ نهادند، سخت انتقاد مى‏ کردند؛ اما انتقادى منصفانه و سازنده. یک دسته هم کسانى بودند که چون از دور با دکتر برخورد مى‏ کردند نسبت به او آن بینش گروه اول و دوم را نداشتند؛ به‏ طورى که در روحانیون مبارز نیز در رابطه با دکتر برداشت‏هاى گوناگون وجود داشت.

ویژگى‏هاى دکتر شریعتى در چه چیزهایى بود؟

دکتر مردى سخت‏کوش، پرتلاش، پرکار و پراحساس بود. او یک انسان براستى هنرمند بود، و این جنبه هنرى، در قلمش و نوشته‏‌هایش بخوبى مشهود است. او یک اندیشه پرجهش بود و این جهش‏‌ها بخوبى در نوشته‏‌ها و گفتارش مشهود است. براستى علاقه‏مند بود به اینکه دور از تأثیر فرهنگ غرب و شرق، در سرزمین ما یک جنبش و انقلاب اصیل در پرتو اسلام و براساس تعالیم اسلام بوجود بیاید و به این کار سخت عشق مى‏ ورزید و علاقه داشت. او به نسل جوان بسیار بها مى‏ داد و با رنج و درد نسل جوان خوب آشنا بود و مى ‏توانست بیانگر آرمان‏‌ها و آرزو‌ها و رنج‏‌ها و درد‌ها باشد. به‏ هر حال او یک سرمایه ارزنده بود. البته، همان‏طور که گفتم، دکتر یک پوینده و جوینده بود که در راه پویش و جویایى‏اش، در برداشت‏هاى اسلامى و اجتماعى‏ اش، در مواردى اشتباهات قابل ملاحظه‏اى داشت و لازم است در رابطه با خواندن آثار دکتر به این نکات توجه شود.

نقش دکتر على شریعتى در انقلاب اسلامى چه بود؟

دکتر در طول چند سال حساس، هیجان مؤثرى در جو اسلامى و انقلاب اسلامى به‏وجود آورد، و در جذب نیروهاى جوان درس‏خوانده و پرشور و پراحساس به‏ سوى اسلام اصیل نقش سازنده‏اى داشت و دل‏هاى زیادى را با انقلاب اسلامى همراه کرد. این انقلاب و جامعه باید قدردان این نقش مؤثر باشد.

به عنوان آخرین سؤال، بفرمایید که در آن زمان نظر مجاهدین خلق درباره دکتر شریعتى چه بود؟

آن موقع‏‌ها جوان‏هایى که با مجاهدین ارتباط داشتند مکرر مى‏آمدند و از کار حسینیه ارشاد و افکار دکتر شریعتى انتقاد مى‏کردند و مى‏گفتند که این جریانى است که مخالفین انقلاب اسلامى به‏وجود آورده‏اند تا از گرایش جوان‏‌ها به انقلاب و قیام مسلحانه – که تز مجاهدین و فدائیان خلق بود – جلوگیرى کنند و بکاهند. بنابراین، از نظر اصولشان و برطبق نظراتشان نسبت به کار دکتر و آن برنامه‏‌ها نظر مخالف داشتند. آن‌ها دکتر را یک نوع حرکت انحرافى تلقى مى‏کردند. این آن مقدار بود که جوان‏هایى از آن‌ها که پیش ما مى‏آمدند، اظهار مى‏ کردند.

منبع : فردا نیوز

  • علی مزینانی
۰۹
تیر
۹۲
شاهدان کویرمزینان ؛ سی و ششمین سالگرد شهادت فرزند شایسته کویر مزینان دکتر علی شریعتی مزینانی همانند تمامی سالگردهای خاموش و در سکوتش گذشت و ما نیز نوشتیم و بعضی نیز به تقلید ازما ؛ البته گروهی کوچک از وبلاگ نویسان ؛ چنین کردند اما این نیز گذشت و دوباره باز سالی دیگر خواهد آمد و اگر ما زنده باشیم و خدا یاریمان کند دیگر به انتظار نمی نشینیم که معجزه ای شود و برای همشهری ما ! مجلس یادبودی بگیرند و انشاء الله خود آستین همت بالا می زنیم و چه صداو سیما و دیگر رسانه ها یاری بکنند و چه امامان جمعه ی شهرستان سبزوار و داورزن در خطبه های نماز جمعه همانند شهید چمران که سالگرد شهادتش دو روز بعد از شریعتی است از او یادی بکنند و یا فراموش کنند و بعد یادشان بیاید که دیگر دیر شده ما تلاش می کنیم تا مزینان و مزینانی در سالگرد شهادت علی شریعتی مزینانی شرکت نمایند و به یادش یادواره ای و یا همایشی برگزار نماییم و البته این همت بلند مزینانی ها همیشه زبانزد بوده و در تمامی این سالها فرزندان قدر شناس این دیار در سالگرد شریعتی مجلسی هرچند مختصر ولی با حضور علاقمندان و دوستداران او برگزار کرده اند و از هم اکنون نیز از تمامی صاحبان قلم و وبلاگ داران و سایت نویسان و پایگاه داران اینترنتی و خبرگزاری ها دعوت به حضور می نماییم  و تا سی و هفتمین سالگرد مانیز با رسیدن مطلبی نو درباره ی آن ابرمرد و استاد و مرادش علامه محمدتقی شریعتی مزینانی  که او نیز همانند فرزندش مهجور واقع شده است با همین بضاعت اندک خویش منتشر می کنیم .

 شریعتی از نگاه دخترش دکتر ساراشریعتی مزینانی

«شریعتی»ها - سارا شریعتی


دوستان خواستند که صحبتی داشته باشم در خصوص: شریعتی، ارزیابی پروژه وی، و اینکه پیروان شریعتی چه باید بکنند.

راستش این دعوت سمبلیک بود به این معنا که از خانواده‌ی شریعتی هم نماینده‌ای باشد و فکر کردم که خانواده کیست و نسبت ما با وی به عنوان یک مساله، مجددا برایم مطرح شد. در نتیجه به تأسی از شریعتی این بحث را در یک مثلث طرح می‌کنم: شریعتی، اندیشه‌ی شریعتی، و شریعتی در جامعه. و عنوان بحثم را شریعتی‌ها می‌گذارم، عنوانی مربوط به خود شریعتی که به عنوان یک فرد، متکثر بود و به دوستداران بی‌شمار وی.


شریعتی بزرگ‌تر از «خط شریعتی»

ده سال پیش دوستی با طرح این سوال بحث را آغاز کرد: چرا شریعتی؟ سال گذشته نیز دوبار با این سوال از جانب خبرنگاران مواجه شدم. هر بار هر چه درباره‌ی شریعتی می‌خواندم احساس می‌کردم که تقلیل‌گراست و شریعتی نیست و حالا نوبت خودم بود که از او صحبت کنم و بی‌اختیار به یاد جمله‌ای افتادم از نویسنده‌ای در مورد باخ که در آن می‌گفت: «ما محکومیم که به باخ خیانت کنیم». چرا؟ چون هر بخشی از شخصیت و اثرش را مورد توجه قرار دهیم، به ضرر وجوه دیگر اوست و این حکایت ماست. به نظر می‌رسد ما نیز محکومیم به شریعتی خیانت کنیم. زمانی که شریعتی را همراه چهره‌هایی چون سیدجمال از بنیانگذاران احیا تفکر دینی می‌نامیم، به شریعتی خیانت می‌کنیم چرا که «شریعتی مصلح»، تنها یکی از چهره‌های اوست. زمانی که شریعتی را به عنوان یکی از «چهره‌های بازگشت به خویش» طرح می‌کنیم، به او خیانت می‌کنیم. زمانی که صرفا به وجوه ادبی اثرش و قلمش می‌پردازیم به او خیانت می‌کنیم... مقصودم طرح چند بعدی بودن شریعتی نیست. مقصود تکیه بر این نکته است که ماجرای شریعتی انگار به اندیشه‌ی وی ختم نمی‌شود، محدود نمی‌ماند، تقلیل نمی‌یابد و گاه حتی زمانی که با اندیشه خداحافظی می‌کنیم، ماجرای او و ما همچنان ادامه دارد.

کسی درباره‌ی زندگی روژه باستید گفته بود، بیوگرافی او، بیبلیوگرافی اوست، زندگی‌اش، کتابهایش است. به نظر می‌رسد اما که این جمله در خصوص شریعتی صادق نیست. شریعتی با تاریخ و تخیل و تجربه‌ی این ملت در یک دوره‌ی تاریخی ﭘیوند خورد، وارد فرهنگ عمومی جامعه گشت، خودش از فکرش بزرگتر شد، تصویرش از آثارش فراتر رفت و این واقعیتی‌ست که هر چند برای بسیاری از همفکران ما، غیر قابل قبول است اما باید به وجودش اعتراف کرد.

در نتیجه تلاش نکنیم که سرنوشت شریعتی را با سرنوشت اندیشه شریعتی ﭘیوند بزنیم. همچنان که مصدق با یک آرمان ﭘیوند خورد و نه صرفا با یک تجربه تاریخی، شریعتی را نیز با آرمانها و ارزش‌هایش ﭘیوند بزنیم و نه صرفا با مولفه‌های تفکرش. می‌توان خرده گرفت و پرسید که چطور فکر را از شخص جدا می‌کنید؟ جدایی این دو وجه البته یک اشتباه است اما یکی گرفتن این دو نیز اشتباه دیگری‌ست. این تمایزی است که شریعتی خود در نوشته‌های تنهایی‌اش، در پرسش «برای خودم یا برای مردم؟» بدان اشاره دارد.

فکر محصول موقعیت است و تراژدی شریعتی و البته اغلب امتیازش برای ما، اینست که همواره در موقعیت سخن می‌گوید و به موقعیت می‌اندیشد. اما انسانی که شریعتی بود، شریعتی تنهایی‌ها، فراتر از موقعیت است یا لااقل در خلوت خویش، تصویر دیگری را از خود بازنمایی می‌کند. تصویری خارج از زمان و مکان. این شریعتی انسان است، نه شریعتی شناسنامه‌دار و به رسمیت نشناختن این وجود فردی و انسانی، اولین اشتباه در پرداختن به اوست.

از طرف دیگر انسان شریعتی، شناسنامه دارد. به زمان و مکان و محیط مشخصی متعلق است و نسبت بدان خود را مسئول و متعهد می‌داند. یک بار از «دیالکتیک عرضه و تقاضا»ی اجتماعی حرف زده بودم و دوستی برآشفت که نه! شریعتی به هیچ تقاضایی پاسخ نمی‌دهد! بحث من دقیقا این است که چنین نیست. شریعتی شناسنامه‌دار، مدام به خود در موقعیت زمانی و مکانی‌اش فکر می‌کند. شوپنهاور نیست که کتاب نخواند، نیچه نیست که برای «همه کس و هیچ کس» بنویسد، دریدا نیست که به هیچ تقاضایی پاسخ ندهد. شریعتی خود را «وامدار» احساس می‌کند و به تقاضای اجتماعی و انتظار تاریخی پاسخ می‌دهد.  

در «جامعه‌شناسی کلینیک»، مطالعه‌ی روابط دوگانه‌ی وجود انسانی و وجود اجتماعی فرد و انتظارات وجود اجتماعی از وجود انسانی را موضوع کار قرار می‌دهند، اینکه چگونه افراد می‌توانند از تعینات اجتماعی و روانی خود  و یا به تعبیر کاستوریادیس از کولاژ به میراث فکری‌شان خارج شوند و خود را به عنوان سوژه‌ی آزاد شکل دهند، وجودی مستعد خودمختاری و اصالت، با علم به اینکه این رهاسازی پایانی ندارد چرا که همچنان‌که نیچه می‌گوید انسان یک گذر است و به این معنا همواره زیر سایه‌ی «ناتمامی»ست. تمام‌خواهی شریعتی، اغماض «سایه»ای است که به «وجود» وی روشنایی می‌بخشد.


اندیشه شریعتی: وفاداری به جهت و روش

در این بحث مفهوم اصلی، «وفاداری» است. وفاداری به اندیشه و همچنین ضرورت تداوم آن. وفاداری به یک اندیشه، امروز، چگونه صورت‌بندی می‌شود؟ وفاداری مساله مهمی‌ست. به تعبیر زیمل اگر وفاداری وجود نداشته باشد، جامعه وجود ندارد. نه اندیشه، نه مناسک، نه قراردادهای اجتماعی، نه احساس وظیفه، هیچ‌کدام به‌تنهایی توضیح‌دهنده بافت اجتماعی نیستند. اما به یمن همین وفاداری‌هاست که «جمع» می‌شویم.

در تاریخ اندیشه این سوال همواره از جانب ﭘیروان در خصوص بنیانگذار یک مکتب مطرح می‌شود: چگونه می‌توانیم به یک اندیشه وفادار بمانیم. نمونه‌های زیادی هست. مارکس و دورکیم از شناخته‌شده‌ترین آنهایند و همه‌ی اندیشمندانی که ﭘایه‌گذار مکتبی بودند و تداوم یافتند، مشمول چنین حکمی‌اند. این سوال برای «وارثان»، شاگردان آن مکتب و ﭘیروان فکری همواره مطرح است. وفاداری به یک فکر، با گذشت زمان  چگونه ممکن می‌شود؟ آیا در ﭘذیرش بی چون و چرای آن؟ یا در نقد و ﭘالایش آن؟ اصطلاحاتی چون رویزیونیست، تجدیدنظرطلب، نئومارکسیست، ﭘاپ مارکسیسم که در خصوص پیروان مارکس بکار رفت، همه حاکی از نسبتی است که در طول تاریخ اندیشه، ﭘیروان با بنیانگذاران برقرار کردند. به برنشتن، وصی انگلس، رویزیونیست گفتند. به کائوتسکی، ﭘاپ مارکسیسم می‌گفتند. عده‌ای  نئومارکسیست بودند و عده‌ای خود را ارتودکس می‌نامیدند. برخی اندیشه را گرفتند و با شرایط اجتماعی-سیاسی جامعه خود منطبق کردند مثل لنینیست‌ها یا مائو و برخی به بازخوانی آن پرداختند و به نئومارکسیست شهرت یافتند. گاه نیز از اصطلاح «بازگشت» به میراث استفاده شد. این اصطلاح اشاره به این داشت که یک اندیشه، در یک دوره به خواب می‌رود، بالقوه می‌شود، غیرفعال می‌شود، و بعد در دوره‌ای دیگر، در دوره‌ای که مسائل اندیشه با مسائل اجتماعی گره می‌خورد، دوباره جامعه احساس نیاز به بازگشت می‌کند. اندیشه دوباره بازخوانی می‌شود ودوباره کاربرد می‌یابد.

در خصوص شریعتی نیز، به این تاریخ بر می‌خوریم. ﭘیروان شریعتی که نقد اندیشه او را یا نمی‌پذیرفتند یا با توجه به شرایط سیاسی، مناسب نمی‌دانستند. چرا که اندیشه وی همواره با شرایط سیاسی پیوند داشت و نقد اندیشه اغلب می‌بایست متناسب با مصالح سیاسی طرح می‌شد. برخی گفتند ما حقیقت را از معلم خود بیشتر دوست داریم و از نقد استقبال کردند و  برخی دیگر با این استدلال که وارد مرحله دیگری شده‌ایم و تجربه‌های منحصر به فردی داریم که شریعتی در آن سهیم نبود- تجربه انقلاب، تجربه جنگ، تجربه حکومت مذهبی، تجربه فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم، تجربه‌ی جهانی شدن و هویت‌گرایی‌ها- «عبور از اندیشه» را طرح کردند. هر کدام برای مشروعیت‌بخشی به انتخابشان به شریعتی نیز ارجاع می‌دادند. از این میان چه کسی به این اندیشه «وفادارتر» است؟  

در هر حال مساله وفاداری و صورتبندی‌ای که این وفاداری می‌یافت، بحث اصلی بود. برخی نیز با اشاره به اینکه تشتت در میان ﭘیروان به دلیل تشتت در اندیشه است، از  «ﭘارادوکس‌های اندیشه» نام بردند و بر ضرورت «تهافت‌زدایی» از آن پا فشردند. اما توجه نکردند که  اندیشه بالذات تعریف در حرکت است و مدام در تجدید خود و  این ﭘارادوکس‌های یک اندیشه است که باعث تداوم آن می‌شود. از همین تردیدها و تناقض‌نمایی‌هاست که اندیشه امکان بازخوانی پیدا می‌کند و حضور می‌یابد. اندیشه‌های کاربردی، تعریف‌شده و یکدست اغلب با تحول شرایط از بین می‌روند و نمی‌مانند. تداوم اندیشه شریعتی نیز در همین شکاف‌های نظری، در همین سایه‌روشن‌ها و بازاندیشی‌ها ممکن می‌شود.

مساله وفاداری و در عین حال فرارفتن از میراث در همین نقطه است که مطرح است. شریعتی از یک جا به بعد دست ما را رها می‌کند و ما را ناگزیر از ترکیب و تجدید می‌کند. ناگزیر از اینکه تقاطع‌های این اندیشه را با دیگر سنت‌های فکری بیابیم و در تعامل با آنها بدان غنا ببخشیم. در نتیجه به جای تهافت‌زدایی از اندیشه، یکدست کردن آن و ارائه‌ی یک قرائت رسمی، شاید لازم است که اندیشه را به چشم‌اندازهایش برگرداند. مسائل زمانه خود را طرح کرد. وفاداری، وفاداری به چشم‌اندازها و روش است. در نظر گرفتن چشم‌انداز و افق همچون قطب‌نما غنا بخشیدن به و تفکر با توجه به مسائل خود و مباحث نو. ما در عصر اندیشه بغرنجیم و نمی‌توان با سکنی گزیدن در مرزهای یک اندیشه، خود را از مشارکت دیگر افکار بی‌نیاز کرد. و همچنین روش. روش شریعتی چیست؟ او از زمین شروع می‌کند. از تجربه‌ی انضمامی خود. از زیست اجتماعی. از واقعیتی که محل حقیقت می‌داند و چشم‌اندازش: عرفان، برابری، آزادی.

خرد کردن و گزینش در میراث

به ﭘارادوکس‌های اندیشه اشاره کردم. اینجا به ﭘارادوکس‌های عمل می‌رسیم. گاه یک عمل در ﭘیوندش با شرایط اجتماعی، از نیت کنشگر فراتر می‌رود و تبعات ناخواسته و متناقضی می‌یابد. بر این اساس، عده‌ای گفتند که بحث شریعتی و حتی اندیشه شریعتی نیست، مهم نیست که او که بود و چه می‌اندیشید، مهم نتایج کار اوست، آنچه که تحقق یافته و واقعیتی که شریعتی در آن سهیم است. بحث درستی است اما توجه نمی‌شود که واقعیت مفرد نیست، متکثر است. یک واقعیت، نظم موجود است، مبارزه با این نظم نیز واقعیت موجود دیگری است و شریعتی در همه‌ی این واقعیت‌های موجود و گاه در تضاد و مبارزه با هم، سهم داشته است. و نمی‌توان نقش وی را صرفا در یکی از این واقعیت‌ها برجسته کنیم و از دیگر عرصه‌های واقعیت زدود.

از طرف دیگر و در ادامه این بحث، می‌توان به دو واقعیت و دو تاریخ متفاوت حیات شریعتی پس از مرگش اشاره کرد: نخست تاریخ آشکار، روشن، شاید بتوان به نحوی گفت تاریخ «رسمی». ما در حال حاضر کنشگران این تاریخیم. ﭘیروان یا دوستداران شریعتی، اغلب به کسانی اطلاق می‌شود که یا در جریاناتی که از بدو انقلاب منسوب به وی بودند، فعالیت داشتند یا به شکل فردی در عرصه فکر او فعال کردند. کتاب نوشتند و سخنرانی کردند و امروز به نام پیروان فکری وی شناخته شده‌اند. این تاریخ روشن و رسمی‌اش است. اما یک تاریخ زیرزمینی، ﭘنهان، بطئی  و مستور از حیات شریعتی نیز در جامعه پخش و در جریان است و به همه‌ی کسانی که به نحوی، در دوره‌ای، به شکل فردی، جریانی، عاطفی یا فرهنگی از این اندیشه متاثر بودند، منسوب است. در نهادهای مختلف اجتماعی: در دانشگاه، در میان دانشجویان، در شهر و روستاها، در میان مردم. این تاریخ غیررسمی شریعتی است. نمودهای این تاریخ را ما در تقویم‌ها می‌بینیم. در مجسمه‌های کوچک و بزرگ از او. در ﭘوسترها. نمایشگاه‌های خط و خطاطی، کتابچه‌ی اشعار و دفترچه‌ی خاطرات مردم... مشکل در کجاست؟ در اینجا که میان این تاریخ رسمی، روشن، آشکار و آن تاریخ  غیررسمی، مستور و پنهان، رابطه‌ی منظم و معناداری برقرار نیست.

فرصت‌هایی هست، فرصت‌هایی برای مواجهه‌ی این دو تاریخ با یکدیگر. فرصت‌هایی چون مراسم و سخنرانی‌ها... فرصت‌هایی که گاه از آن استفاده می‌کنیم و گاه می‌سوزانیم. اما این رابطه برقرار نیست و اگر هست در شکل هدایت‌گری‌ست. به متن جامعه می‌رویم برای سخنرانی. برای روشنگری. برای ﭘیوستن آنها به تاریخ رسمی. اغلب از جانب دوستداران دعوت می‌شویم و در نتیجه مباحثی را طرح می‌کنیم که می‌شناسند و خود قبولش دارند. بحث من اما، فرارفتن از این رابطه‌های سلسله‌مراتبی و ایجاد پل‌های ارتباطی است. پل‌های ارتباط میان آنها که معمولا با هم ارتباط ندارند. زیمل می‌گوید: «ما تنها مخلوق خدا هستیم که مسیر سازیم و زمانی که مسیرها قطع می‏‌شوند، ما تنها آفریده‏‌ای هستیم که پل‏ می‌‏سازیم تا مسیر ادامه یابد.» ما به این پل‌ها نیازمندیم. تا مسیرهای قطع شده را به هم پیوند بزنیم. تا رفت و آمد در متن جامعه را ممکن گردانیم.

کاتوزیان می‌گوید: عشایر به این دلیل در ایران قدرت گرفتند که یکجانشین نبودند. بیابانگرد بودند. سوار براسب، از این ایل به آن ایل می‌چرخیدند و مازاد محصول را جمع‌آوری می‌کردند و بدین ترتیب قدرت گرفتند. ایران کشور پهناوریست. ما از هم بی‌خبریم. روشنفکران ما اگر بخواهند در این سرزمین پهناور نقش‌آفرینی کنند، نیازمند تحرکند. نیازمندند که از سنگرهای خود و اماکن رسمی، مشروع و موروثی‌شان بیرون بیایند. شریعتی‌وار عمل کنند. عشیره‌ای عمل کنند. از زندان اماکن مشروع بیرون بیایند و به آنجاها بروند که نمی‌شناسند و منتظرشان نیستند.

با این تصویر، خانواده‌ی شریعتی کیست؟ بسیار وسیعتر از ما. اعضای این خانوده‌ی بزرگ اکثرا اینجا نیستند. لازم است که صدای آنها را نیز بشنویم.


سخنرانی سارا شریعتی در دفتر پژوهش‌های دکتر شریعتی، آذر  1385

منبع : بنیاد فرهنگی شریعتی



  • علی مزینانی
۰۸
تیر
۹۲

مزینان برای کسی که در آنجا ولادت یافته معنایی همچون مزینانی بودن و زادگاهش را دارد و گاه همین شهروند مزینانی در اداره ای یا محفلی فرهنگی ، علمی ، هنری پا می گذارد به مزینانی بودن خویش آن هم به خاطر اینکه دکتر علی شریعتی زادگاهش مزینان است   افتخار می کند. اما مزینان برای غیر مزینانی نیز با شریعتی شناخته شده است و هستند کسانی که با خواندن کتاب کویر او آرزو می کنند ای کاش بتوانند شبی را همچون علی شریعتی در کویرمزینان به سر ببرند تا آنچه بر او الهام شده به آنان نیز این توفیق نازل شود . واین را خود من در سالهای دانشجویی تجربه کردم و در خاطران مزینان از نگاهی دیگر آورده ام : که یکی از هم دانشگاهی هایم که  اصالتش سبزواری است شبی را با یکی دیگر از دوستانش در کویرمزینان  خوابید و به گفته ی آن دو جوان آن شب سراسر نورانیت و معنویت در زندگیشان بود

و هنوز هستند کسانی که مزینان برایشان معنایی جز راستی و یک حقیقت بیش نیست و دراین میان تعبیر صاحب وب سایت مزینان که از نام مزینان هلال شیعی ساخته است و این نام را برای حضور درفضای مجازی برگزیده است بسیار جالب و خواندنی است و چون از او تقاضا کردیم که چرا مزینان را برای کارت انتخاب کرده ای چنین پاسخ داد:



عاشورای 91

چرا مزینان؟

مزینان چیست؟ کجاست؟ 


پاسخی برای همه کسانی که این سوال را از نویسنده سایت پرسیده اند و همه کسانی که این سوال را در ذهن دارند. 

خیلی ها وقتی، نام ایمیل بنده و یا وب سایت حاضر رو مشاهده می کنند، فورا این سوال رو می پرسند که مزینان یعنی چی ؟ بعضی ها که اندک آشنایی دارند فورا ذهن شان به روستای محل تولد شهید دکتر شریعتی می ره و می گن پس از دوست داران شریعتی هستی!

نمی دونم دوستدار یعنی چی؟، اما من خواننده کتب دکتر شریعتی و مخاطب سخنانش بوده ام و نمی توانم تاثیر عمیق خود را از قلم مسحور کننده اش انکار کنم، اما من از شریعتی، مطهری و همه مصلحان اجتماعی و دینی که عاشقانه دوستشان دارم عبور کرده ام... عبور... نه اینکه فراموش شان کرده باشم و دل زده شده باشم نه، بلکه آموخته ام که تنها باید بر قرآن و عترت پافشاری داشت و بقیه آدمها را از خطا عاری ندانست.

اما مزینان چیست؟ وقتی در اولین روزهای آشنایی با معلم شهید به سر می بردم و خب طبیعتا کتاب کویر را مطالعه می کردم و غرق در احساس عمیقی می شدم (که بعدها فهمیدم نام این احساس عمیق، عشق است) به نام مزینان هم رسیدم و به نام کویر و به نام تنهایی ... تنهایی ...

"تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست... تنهایی را دوست دارم زیراعشق دروغی در آن نیست... تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کردم ... تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست ... تنهایی را دوست دارم زیرا.... در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد."

این روزها بود که عشق رو می فهمیدم و با این جملات بود که عشق رو می خوندم.

پس یکبار برای همیشه برای نام مزینان توضیح می دهم :

به هیچ وجه نام مزینان نمی تواند نام یک روستا در خراسان باشد و یا محل تولد یک انسان بزرگ، بلکه مزینان خانه دل هایی ست که عاشق اند. مزینان نه یک مکان که یک هویت است، مزینان در محدوده جغرافیایی و فخر فروختن به انسان های بزرگ پرورش یافته در آن محصور نیست، برای من مزینان یک داغ بر دلم است که تا زنده ام در دل نگه خواهم داشت :

عشق، عشق به منبع همه خوبی ها، عشقی که برایم نور آورد، نور ایمان به خداوند متعال! عشق به خدا!

 وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه‏ (بقره/165)

 مزینان محدوده ای به وسعت همه عالم دارد، مزینان اندیشه ای ست که عقیم نیست، مزینان قلمی ست که برای خدا می نویسد، برای خدا راه می رود و برای خدا حیات دارد.

 مزینان را باید در رساله های عملیه مراجع تقلید جستجو کرد نه در افکار مسموم و پاره استخوان های خوش آب و رنگ غرب در دهان روشنفکران!

مزینان را باید در کلام خمینی بت شکن، قلم سید شهیدان اهل قلم یافت نه در نگاه 2 گروه جنایتکار : روشنفکران قبض و بسط شده در شیطان و مقدس مآبان پشت به پشت داده با فرزندان شیطان!

مزینان را باید در اطاعت از خدا، اطاعت از ولی عصر(عج) و نایب برحقش امام خامنه ای جستجو کرد!

مزینان و مزینانی را باید در کلام علی(ع) رئیس مذهب عاشقان جستجو کرد :

" إِنَّمَا شِیعَةُ عَلِیٍّ(ع) الشَّاحِبُونَ النَّاحِلُونَ الذَّابِلُونَ ذَابِلَةٌ شِفَاهُهُمْ خَمِیصَةٌ بُطُونُهُمْ مُتَغَیِّرَةٌ أَلْوَانُهُمْ مُصْفَرَّةٌ وُجُوهُهُمْ إِذَا جَنَّهُمُ اللَّیْلُ اتَّخَذُوا الْأَرْضَ فِرَاشاً وَ اسْتَقْبَلُوا الْأَرْضَ بِجِبَاهِهِمْ کَثِیرٌ سُجُودُهُمْ کَثِیرَةٌ دُمُوعُهُمْ کَثِیرٌ دُعَاؤُهُمْ کَثِیرٌ بُکَاؤُهُمْ یَفْرَحُ النَّاسُ وَ هُمْ یَحْزَنُون."

شیعه على (ع) فقط افرادى هستند که رنگ رخسارشان دگرگون شده و اندامشان لاغر گشته و خشکیده و لبهایشان خشک و شکمهایشان خالى است و رنگشان پریده و صورتشان زرد است چون تاریکى شب آنان را فرا گیرد زمین را بستر گیرند و پیشانى بر زمین نهند، سجده‏ها کنند و اشکها بریزند، بسیار دعا کنند و بسیار بگریند مردم شادى کنند و آنان غمگینند.

منب :http://mazinan.ir/why

  • علی مزینانی
۰۵
تیر
۹۲

به گزارش شاهدان کویرمزینان ، حمید تشت زر (مزینانی) در جمع بسیجیان حلقه های صالحین پایگاه مقاومت شهید لاجوردی ناحیه شهید محلاتی سپاه تهران بزرگ گفت:جمهوری اسلامی در دهه های گذشته با تهدیدات گوناگون مواجه بوده است و دشمنان همیشه سعی داشتند بی ثباتی و تنش ایجاد کنند و با تخریب ارزش های حاکم بر جامعه میزان مشروعیت و کارآمدی نظام را زیر سوال برند .

وی  افزود در این میان دور اندیشی و مدیریت بی نظیر و تدابیر حکیمانه رهبر انقلاب همیشه دژی محکم در برابر تهدیدات دشمنان بوده است و  مردم با حضور حداکثری خود در پای صندوق های رای تهدیدات دشمن را بی اثر کردند

تشت زر با بیان فرازی از بیانات حضرت امام (ره) در خصوص رابطه با امریکا تاکید کرد: نظام اسلامی در حال پویایی و جهانی شدن است و نظام سلطه در حال فرو پاشی و موج بیداری اسلامی در جهان طنین انداز شده است امروز رقم بدهی امریکا از مرز 16 هزار دلار عبور کرده و ورشکستگی در امریکا و کشورهای اروپایی به وجود امده است در حالی که جمهوری اسلامی در بدترین شرایط رشد 6/2 اقتصادی را داشته است و تجربه سال های طولانی انقلاب گواه این مطلب است که خداوند متعال با فضل و هدایت خود این ملت را بر همه دشمنان پیروز می نماید

منبع :کوله بار

  • علی مزینانی
۰۳
تیر
۹۲

شماره 181 «کتاب‌ماه تاریخ و جغرافیا» ماهنامه تخصصی اطلاع‌رسانی و نقد و بررسی کتاب ویژه خردادماه از سوی موسسه خانه کتاب منتشر شد.

به گزارش  شاهدان کویرمزینان ؛سیدعلی مزینانی  در این ماهنامه در مقاله «سه تاریخ ارمنی» کتاب‌های «تالیف تاریخ»، «تاریخ تاتارها» و «تاریخ ملت کمانگیران» را معرفی کرده که به تاریخ‌نگاری ارامنه در روزگار مغول و تیموریان ارتباط دارد. مقاله «اسلام و ایران» از آرمان فروهی نیز کتاب «تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» نوشته علی‌اکبر عباسی را افزون ‌بر معرفی، ارزیابی کرده است.

شماره 181 «کتاب‌ماه تاریخ و جغرافیا» در 124 صفحه و بهای دوهزار تومان به سردبیری حبیب‌الله اسماعیلی از سوی موسسه خانه کتاب منتشر و در دسترس علاقه‌مندان حوزه‌های تاریخ و جغرافیا قرار گرفت.

منبع : خبرگزاری کتاب ایران ایبنا

  • علی مزینانی
۰۳
تیر
۹۲
اولین نشست از سری نشست‌های «نقد قلم» به زودی در باشگاه کتاب تهران برپا می‌شود و در آن رمان «کلت 45» نوشته حسام‌الدین مطهری مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.

به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از  خبرنگار مهر، «نقد قلم» عنوان جلسات جدیدی است که قرار است در قالب سلسله نشست‌های ادبی باشگاه کتاب تهران در فرهنگسرای ارسباران برگزار شوند. محور موضوعی جلسات «نقد قلم»‌ نقد و بررسی رمان‌های روز نویسندگان کشور است.

«کلت 45» رمانی به قلم حسام‌الدین مطهری است که موضوع آن اعضای سازمان مجاهدین خلق است و چندی پیش رونمایی شد. این کتاب را نشر آرما چاپ و در بیست و ششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران عرضه کرده است.

نشست نقد و بررسی این کتاب با حضور دکتر  علی‌اکبر مزینانی برگزار خواهد شد و مزینانی در آن به بررسی این کتاب خواهد پرداخت.

اولین نشست «نقد قلم» با موضوع نقد و بررسی رمان «کلت 45» روز چهارشنبه 5 تیر از ساعت 17 در سالن استاد ذوالفقاری فرهنگسرای ارسباران واقع در زیر پل سیدخندان، خیابان جلفا برگزار می‌شود.

منبع : خبرگزاری مهر



  • علی مزینانی
۰۳
تیر
۹۲

عاقبت او ظهور خواهـــــــــــد کرد
خاک را غرق نور خواهد کرد
روزی از این کویر،این برهـــــــــوت
ابر رحمت عبور خواهــد کرد
دل مارا که خشک و پژمرده است
همــــچو باغ بلور خواهد کرد
آه می آید او که لبخنــــــــــــــدش
عاشقان را صبـــور خواهد کرد
سینه ها را ز کینه خواهد شست
غصه ها را بدور خواهـــــد کرد
آه سوگند میـــــــــــــــخورم ایدل
عاقبت او ظهور خواهــــــد کرد




  • علی مزینانی
۰۳
تیر
۹۲

به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از روابط عمومی رادیو اقتصاد ؛ویژه برنامه رادیوئی بشارت منجی به مناسبت سالروز ولادت قائم آل محمد حضرت مهدی ( عج) روز دوشنبه مصادف با نیمه شعبان از رادیو اقتصاد تقدیم علاقه مندان و شیفتگان اهل بیت عصمت و طهارت خواهد شد .
این ویژه برنامه شامل بخشهای مختلف و متنوعی از جمله بحثهای کارشناسی ، همخوانی ، تواشیح و ..... می باشدکه حجت الاسلام و المسلمین هادی مزینانی کارشناس میهمان این برنامه پیرامون اعتقاد به حضرت حجت و اینکه آیا فقط شیعیان به وجود ایشان معتقد هستند یا خیر و مطالبی پیرامون اسناد فرق مختلف اسلامی در زمینه ولادت امام زمان و علائم ظهور آن حضرت و اعمال بعد از ظهور ، مطالب و نکاتی را به آگاهی شنوندگان ارجمند خواهند رساند . توصیفی از زندگانی امام حسن عسگری ( ع ) و نحوه ولادت امام مهدی ( عج ) ، بخش دیگری از ویژه برنامه "بشارت منجی" خواهد بود . "بشارت منجی" ، کاری از گروه خدمات و تجارت رادیو اقتصاداست که روز دوشنبه ساعت 9 بامداد به سردبیری و تهیه کنندگی علی سلیمی از این شبکه رادیوئی به روی آنتن می رود .

  • علی مزینانی
۰۲
تیر
۹۲


مرثیه  احسان شریعتی مزینانی برای پدرش :
« راستی پدر،چه بناممت که زندانبانت خود را « بنده ی فضیلت» تو خوانده ، دوستان نهضتی «شهید جاوید»ت نامیدند. کانون نویسندگان نویسنده آزاد شاگردان غم زده ات «روشنگر اسلام راستین در فکر جوان ها»،«هرگز بزرگ»نامیدنت و بگذریم از آن «جعلقهای همزه لمزه ولایتی» که صفحه… و اما من تو را چه بنامم ؟ و اما تو،خدایت،زمانت،زندگیت نشان داد که آفتاب آمد دلیل آفتاب نه ، اینها همه هست واین همه شریعتی نیست شریعتی شریعتی است» و مونا شریعتی دخترش که در زمان وداع با پدر ۶ساله بود می گوید: « بابا علی بابای خانه نبود در چشم کوچک من معمایی بود غریبه ای بود که گاه حضور پیدا می کرد و حضورش هیاهو بر پا می کرد و این حضور چنان کم بود که از مادرم می پرسیدم (این آقا کیه؟!) بابا علی بابایی بود که گاه می آمد و تمامی عشق ناداده اش را در لحظه ای جمع میکرد و همچو طوفانی بر سر خانه می ریخت!و من نمی فهمیدم که چرا مرا آنچنان بغل می کند و بی رحمانه می بوسد تا صدای گریه ام بلند شود! چرا که در ذهن کودکانه ام نمی دانست برای چنین مردی حتی شنیدن گریه فرزند خود یک حادثه بود! حادثه ای که به قول خودش ممکن بود اتفاق نیفتد! بر شانه هایش سوار می شدم و او را میزدم و از او می پرسیدم (چرا مادرم را تنها می گذاری؟!)و او که نمی دانست به کودک چهار ساله اش چه بگوید ستاره ها را نشانم می داد و در ذهنم بذر خیال می پاشیدو سؤال. سؤالی که می بایست سالها بعد، بدون او به آن پاسخ می دادم.بابا علی خنده های بزرگ و قوی بود که سؤال های عجیب و غریب می کرد و در آن روز های معدود حضورش ، از صبح در اتاق عجیب و پر کتابش زندانیم می کرد و برایم قصه می گفت. قصه هایش چنان هیجان انگیز بود که در ذهنم به شکنجه ای عزیز می مانست! در قصه هایش از سفر و خطر و حادثه میگفت!…و می گفت «قصه ای که در آن حادثه و خطری نبا شد قصه نیست ،خبر است» آن روزها نمی دانستم که قصه ای که خبر نیست زندگی است!زندگی که در ان گردنه های بسیار است.

این بابای پر توقع شوخ، آرام آرام ذهن مرا با سوال کردن و فکر کردن آشنا می کرد و مفاهیم ساده زندگی از قبیل درس،دانشمند،خوبی،بدی را با مثال های ساده و شوخیهای زیرکانه اش زیر سؤال می برد،بدون هیچ جوابی! و مرا با سؤال ها و جواب های خودم تنها می گذاشت! چون میدانست بعد از این باید به این سؤال ها به تنهایی پاسخ گویم.

برای من آمیزه ای از عشق، مهربانی،اعجاب و امنیت بود یک دوست بود نه چیز دیگر!

هنگامی که در سال ۵۶ پس از شهادتش به سوریه رفتیم، در آن ازدحام عجیب ایرانی و عرب و مبارزین فلسطینی با آن چپیه های مرموز دریافتم که اتفاقی افتاده است . احساس کردم که دیگر پدر مسافرت نیست، بیمارستان نیست، زندان نیست و احتما لآدیگر نخواهد آمد.

از مادرم که آن روزها یک قهرمان دردمند بود، پرسیدم «بابا کجاست؟مسافرت است؟»گفت: آره گفتم بیمارستان است ؟ گفت : آره! با ذهن کودکانه ام حقیقت درد ناک پشت این دروغ را در یافتم. کاغذی ساختم با مدادی که یکی از دوستان به من داد. بابا علی را کشیدم، کله اش را با چند عدد مو بر آن و دهان و چشمان همیشه خندانش را.

مردم گریستند، فهمیدم چه شده. دیگر از کسی نپرسیدم و تا سالها نخواستم بپرسم. فقط یک بار خواهرم سارا گفته بود: بعضی ها همیشه هستند هر چند که با ما نباشند… این کافی بود، چون بابا علی همیشه بود”

منبع: پایگاه خبری تحلیلی بویرنیوز

  • علی مزینانی
۰۲
تیر
۹۲

حجت الاسلام هادی مزینانی امام جمعه موقت باغستان ضمن تبریک اعیاد شعبانیه اظهار داشت :خودم و شمار را به تقوا و پرهیز از محرمات و انجام چیزهایی که سبب عاقبت بخیری می شود سفارش می کنم .

وی با اشاره به حدیثی از امام سجاد (ع) با مضمون افزود : خداوند به کسانی که عملی را که انجام می دهند خوب انجام دهند محبت خود را ابراز می کند . به زیاد نماز خواندن نیست شما همان نمازت را با حضور قلب بخوان این برای خداوند پسندیده تر است از چندین نمازی که حضور قلب وشرایط نماز در آن نباشدافعال نماز درست انجام نشود . احسنکم عملا سبب می شود انسان در درگاه خداوند محبوب شود و شاید مصداق احسنکم عملا عمل را به موقع انجام دادن باشد مثل نماز اول وقت . اگر کاری انجام می دهی تمام شرایط را لحاظ کن در خانه ساختن خانه ای بساز که اصول فنی و مهندسی در آن رعایت شده باشد و اگر قرار است انتخابی بکنی انتخابی از روی بصیرت بکن تا مصداق احسنکم عملا بشود.  

این امام جمعه افزود : در ادامه حدیث آمده است : حالا که قرار است عمل خوب انجام بدهید ببینید که در درگاه ذات اقدس الهی به چه عملی میل و رغبت بیشتری دارد .اعمال خوب را امتیاز بندی و اولویت بندی کنید و بهترین را انتخاب کنید .

حجت الاسلام مزینانی تصریح کرد :  پیامبر هدف بعثت خود را لاتمم مکارم الاخلاق بیان کرد. فرمود یکی از بالاترین فضیلت هایی که انسان را در درگاه خداوند متعال عزیز می کند اخلاق نیکو داشتن گشاده رو بودن سعه صدر داشتن عفو و گذشت داشتن کینه به دل نداشتن است . این را می توانیم در راس خصایص اخلاقی قرار دهیم و بگوییم شاید بالاترین شاخصه ای که می تواند ما را مقرب درگاه الهی قرار دهد مقوله اخلاق است . خیلی مهم است که زندگی دنیایی خود را با معیارهایی که خداوند تعیین کرده بر اساس اینها تنظیم کنیم .

وی با اشاره به انتخابات و خلق حماسه سیاسی افزود : امروز روزی است که از ساعت هشت صبح حماسه سیاسی نظام جمهوری اسلامی با حضور رهبر معظم انقلاب سکاندار انقلاب اسلامی رقم خورد .

وی با اشاره به حدیثی از مولای متقیان با مضمون گفت : شتاب در انجام کار خیر خود معیاری برای سنجش کار خیر است. اگر بناست کار خیری انجام دهید تعجیل کنید کار را به تاخیر نیندازید تامل برای فعل خیر معنا و مصداقی ندارد . شاید فرصت انجام کار خیر از تو گرفته شود . فضیلت نماز اول وقت را که یاداوری می کنند برای همین است که واقعا خبر نداریم حیات ما تا کی ادامه پیدا می کند .

حجت الاسلام مزینانی ادامه داد : مقام معظم رهبری در اغاز برنامه رای گیری پای صندوق رای تشریف بردند و رای را به صندوق انداختند و امر فرمودند هر چه سریعتر برای رای دادن اقدام کنید . چون فرمودند اگر کار را به تاخیر بیندازید بعید نیست آفت هایی دامن شما را بگیرد و از فیض فعل خیر محروم شوید . در بحث انتخابات ممکن است وسوسه عمال شیطان در انسان اثرگذار باشد . و انسان را در شرکت در کارخیر محروم کند .

امام جمعه باغستان  افزود : با حضور پرشور خود در انتخابات  به دنیا ثابت  کردیم که دنباله رو فرمایشات معمار کبیر انقلاب اسلامی هستیم . حضرت امام برای تک تک ما معیارها را بیان کردند و مبدا هر گونه انحرافی را یادآوری کردند . گفتند هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید تا بدانیم فتنه ها از کجا نشات می گیرد . آنها به تعبیر خود دوربین ها را روی ایران زوم کردند به خیال اینکه مردم از نظام دلسرد شدند و در انتخابات شرکت نمی کنند  .

وی افزود : گفتند ایرانی هامی گویند ؛فقر از در بیاید ایمان از پنجره فرار می کند تحریم اقتصادی را رقم بزنیم تا مردم دچار مشکلات مالی شوند و از انقلاب و ارزش های خود جدا شوند و روی برگردانند . اما غافل ازاین هستند که به امامی اقتدا کردیم که فرموده است هیهات من الذله .انقلابی داریم و به ارزش هایش پایبندیم که ثمره خون چهارصدهزار خانواده شهید و ایثارگر است . انقلابی در مسیرش حرکت می کنیم که حضرت امام فرمود: ادامه راه انبیاء است .

امام جمعه موقت باغستان خاطر نشان  کرد : مقام معظم رهبری فرمودند دو درس از امام به یادگار داشته باشیم و برای خود الگو قرار دهیم؛ یکی وحدت و انسجام و محبت به یکدیگر و دوری از تفرقه و دوم حضور عمومی در صحنه . آقا تاکید کردند برنده اصلی انتخابات مردم می باشند .


  • علی مزینانی
۳۱
خرداد
۹۲

مرکز بهداشت  شهرستان سبزوار استان خراسان رضوی برای کار در مرکز بهداشت  مزینان پزشک عمومی استخدام می کند

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ پس از پیگیری های مکرر دهیاری وشورای اسلامی مزینان و تقدیم نامه به دکتر طریقت منفرد وزیر بهداشت ، در مان وآموزش پزشکی بالاخره این اقدامات به نتیجه رسید و مرکز بهداشت و در مان  سبزوار با صدور اطلاعیه ای برای مزینان پزشک عمومی استخدام می کند علاقمندان می توانند برای اطلاعات بیشتر با شماره تلفن: 2647906- 0571 تماس حاصل نمایند

  • علی مزینانی
۳۱
خرداد
۹۲


شفقنا سلامت- سعید برآبادی: 500،600متر به سمت جنوب که بروی دیگر از «مزینان» خارج شده‌ای و کویر تو را بغل کرده است. کویر مطلق، بی‌آنکه حتی راه باریکی برای چوپان‌ها باشد. چوپان‌ها- اگر هنوز در آن ولایت داغ هوس پروارکردن گوسفندان را در سر داشته باشند- می‌روند  شرق دهات، یا شاید هم غرب و شمالش اما جنوب روستا مال دیوانه‌هاست. آنهایی که می‌خواهند شب را در برهوت «بهت» بگذرانند. از آخرین دیدار با آخرین خانه «دکتر» در این روستا، چند سالی می‌گذرد اما تجسم روستای زادگاهش، تجسم کوچه‌های خلوت و تفیده خردادماهی‌اش و حتی تصور آن کتابخانه کوچک، کار چندان سختی نیست. هنوز باید آنجا باشد!

از تهران که به سمت سبزوار می‌روی، درست بعد از تابلوی شهر «داورزن»، یک تابلوی زنگ‌زده و کوچک، سمت راست جاده است که رویش نوشته «به سمت زادگاه دکتر شریعتی» و پایین آن نام «مزینان» قرار دارد. همان روستایی که بعدها «علی» با نام آن توانست کتاب‌هایش را چاپ کند. «علی مزینانی»، حالا اما به دکتر علی شریعتی آشناتر است که در محاصره اس‌ام‌اس‌ها قرار گرفته. اس‌ام‌اس‌های لوده‌ای که تصویر دکتر را هدف قرار داده‌اند، چیزی شبیه به «گل به‌خودی» در فوتبال. تصویر اصلی شریعتی اما هنوز در همان روستای دورافتاده پدیدار است. درست مثل کویر مزینان که تا ابد ادامه پیدا می‌کند، اگر جنون داشته باشی در روزگاری که جنون دیگر خریدار ندارد.

در میان روستا، هر که به استقبالت می‌آید می‌داند که چه می‌خواهی، حتی نیاز نیست سوال کنی. کافی است رد انگشت اشاره‌شان را بگیری و چند کوچه‌پس‌کوچه را جلو بروی تا برسی به خانه‌ای که دکتر سال‌هایی را آنجا گذرانده و هنوز ردپایش عمیق‌ترین حس حضور در این خانه است. خانم پسرعموی دکتر اگر هنوز عمری از دنیا داشته باشد، به استقبال می‌آید، درست عین خود شریعتی که در سخنوری و درویش‌منشی، آنقدر خاکی بود که گویی درست از جنس همین خاک مزینان باشد، رُس سرخ! داخل خانه پر است از کتاب‌ها، پر است از صداها، پر است از تصاویر خاک‌خورده و در حال محوشدن. دکتر اما همچنان در این خانه زنده است به یمن همین امتداد. هر سال 29 خرداد که تاریخ درگذشت دکتر است، خانه شلوغ می‌شود؛ اصلاح‌طلب‌ها، شاگردهای دکتر، جوان‌هایی که دل با او دارند و البته کنجکاوها به مزینان می‌روند، آخرین مدخل شناخت شریعتی در این سرزمین بی‌خاطره. می‌روند و می‌نشینند و خاطره‌بازی آغاز می‌شود و در پایان، هندوانه‌ای «دیمه» قاچ می‌شود! بعد انتخاب با خود آدم است؛ می‌تواند برگردد سمت جاده و مقصدی تازه پیدا کند در اوج آرامش، می‌تواند هم دل بزند به کویر مزینان بی‌آنکه بخواهد مقصدی داشته باشد.

  • علی مزینانی
۳۱
خرداد
۹۲
ماندگار میانِ مردم ۱

در کتاب خاطرات حجت الاسلام جعفری اصفهانی آمده است که تصور ما این بود که دکتر فرد اوباشی است. در حالی که وی را به سلول انفرادی بردند تا صبح بیدار می‌ماند، عبادت می‌کرد. نماز شب می‌خواند؛ این برنامه همیشگی او بود.
به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از سبزوار ما ؛ حجت الاسلام جعفری اصفهانی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی با تدوین ابراهیم عباسی منتشر شده است نقل می‌کند.
یکی از خاطرات من راجع به دکتر در زندان کمیته است. زندان کمیته، برج مانند بود که به دست سرتیپ زندی‌پور اداره می‌شد. آرایشگری آنجا بود که با زندانیان انس گرفته بود و همیشه سر صحبت را با آنها باز می‌کرد. از گرفتاری‌های آنها سئوال می‌کرد. یک روز که به آرایشگاه رفته بودم، از رفتار دکتر در این زندان برایم تعریف کرد و گفت: «شریعتی 18 ماه در سلولی که در حال حاضر شما زندانی هستید، بود. تصور ما این بود که دکتر فرد اوباشی است. در حالی که وی تا صبح بیدار می‌ماند، عبادت می‌کرد.
نماز شب می‌خواند؛ این برنامه همیشگی او بود. هیچ وقت عبوس و گرفته نمی‌شد. دوستان و آشنایانی که به ملاقات وی می آمدند، شیرینی و میوه می‌آورند؛ دکتر آنها را در وضوخانه می گذاشت تا زندانیان استفاده کنند.»

  • علی مزینانی
۳۱
خرداد
۹۲
دکتر شریعتی در سال های پایانی عمر، به شدت تحت نظارت ساواک بود. تا جایی که بالاخره تصمیم گرفت از کشور خارج شود. او به دلیل ممنوع الخروج بودن با نام خانوادگی «مزینانی» گذرنامه گرفت و به بروکسل بلژیک و از آنجا به انگلستان رفت اما سه هفته بعد از اقامن در ساوت همپتون انگلیس، در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ درگذشت. با وجودی که شریعتی وصیت کرده بود پیکرش در حسینیه ارشاد به خاک سپرده شود، شرایط طور دیگری پیش رفت تا دمشق، آخرین میزبان او در دنیا باشد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از تبریز بیدار ، دکتر ناصر میناچی، مدیر حسینیه ارشاد و یکی از بنیان‌گذران این موسسه‌ فرهنگی – مذهبی، سه سال قبل در مراسم بزرگداشت سی و دومین سالگرد اسارت امام موسی صدر روایت مرگ شریعتی را اینطور عنوان کرد: «مطلع شدیم که تیمی از ماموران و کارشناسان حرفه‌ای ساواک (حدود ۴۰ نفر) عازم لندن شده‌اند و هدفشان ربودن جسد شریعتی و انتقال آن به تهران به هر وسیله‌ای می‌باشد. آنها حتی به منزل آقای فکوهی مراجعه کردند و درخواست خود را اظهار داشته بودند. هدف آنها که توسط شخص شاه و ساواک تعیین شده بود، انتقال جسد شریعتی به ایران و برپایی یک مراسم گسترده و پر سرو صدا برای شریعتی در مشهد بود. آنها می‌خواستند کاری را که در دوران حیات شریعتی نتوانستند با او انجام دهند، در این شرایط محقق سازند و او را بدنام و بی‌آبرو سازند. خودشان برایش مراسم بگیرند و از او تجلیل کنند! و پس از تشییع در حرم امام رضا و طواف او در حرم، در کنار ضریح، جایی او را دفن کنند و برای همیشه به خاطره‌ی شریعتی پایان دهند!

ما در آن روزها بسیار حساس و هوشیار بودیم و حتی تیمی از دانشجویان دائم کشیک می‌دادند که مبادا کسی بیاید و جسد شریعتی را از سردخانه برباید. در همین حال بود که افراد نظرسنجی می‌کردند و هرکس برنامه‌ی خود را برای فرار از چنین موقعیتی شرح می‌داد... با استاد محمدتقی شریعتی تماس گرفتیم و نظر ایشان را پرسیدیم، که در جواب ایشان در جریان امور قرار گرفتند و با این نظریه که شریعتی را به سوریه برده و آنجا دفن کنیم موافقت کردند. ایشان همانجا گفتند که بدلیل علاقه‌ دکتر شریعتی به زینب(س) و ارتباط خوب آقا موسی صدر با روحانیون شیعه، این امر میسر است و قابل قبول.

امام موسی صدر تلاش‌های بی‌دریغ خود را برای کمک به علاقمندان شریعتی و خانواده و شاگردان او انجام داد و با نفوذ و اعتباری که در لبنان و کشورهایی نظیر سوریه و فلسطین داشت، توانست مستقیما با حافظ اسد رئیس‌جمهوری سوریه صحبت کرده و مراحل انتقال پیکر شریعتی را به آن کشور آسان گرداند. حافظ اسد ضمن حمایت از آقا موسی‌صدر در شرایطی که سوریه سه روز در تعطیلات بسر می‌برد، یک هواپیمای اختصاصی برای ما در لندن ارسال کرد و تمام آن جمعیت حاضر در لندن را همراه با جسد دکتر شریعتی، بدون ویزا و مراحل امنیتی سوار هواپیما کرد و به مقصد سوریه فراخواند.

امام موسی صدر از ما پرسید که آیا دکترشریعتی وصیتی کرده است یا خیر؟ پاسخ من مثبت بود و اعلام کردم که طبق وصیتی مکتوب که از شریعتی بجای مانده ایشان قبلا با مشورتی که با من و دوستان کردند، علاقمند به دفن خود، در همین حسینیه ارشاد بودند. از آنجا که این وصیت عهدی است در زمان حیات او، با این وصیت نیز موافقت شده است، بنابراین واجب است که پیکر این مسلمان نهایتا در همین محل دفن گردد و هرکس که با این موضوع به هر طریقی مخالفت کند، گناه بزرگی مرتکب شده است. امام موسی صدر نیز این موضوع را متذکر شدند و از این رو ایشان خود اقدام به برگزاری آن مراسم‌های با شکوه برای شریعتی کردند و بخشی از فعالان و شخصیت‌ها و احزاب سیاسی لبنان و فلسطین و سوریه نظیر «عرفات» نیز در مراسم‌های شریعتی حضور پیدا کرده و اعلام حمایت کردند...»


  • علی مزینانی
۳۱
خرداد
۹۲

 جملات دکتر شریعتی درباره انسان ,www.jazzaab.ir

شعر «خسته ام از این کویر» که مرحوم قیصر امین پور در سالگرد درگذشت دکتر شریعتی در خرداد ۱۳۶۹ سرود.

خسته ام از این کویر، این کویر کور و پیر
این هبوط بی دلیل این سقوط ناگذیر

آسمان بی هدف، بادهای بی طرف
ابرهای سربه راه، بیدهای سربه زیر

ای نظاره شگفت ای نگاه ناگهان
ای هماره در نظر ای هنوز بی نظیر

 آیه آیه ات صریح سوره سوره ات فصیح
مثل خطی از هبوط مثل سطری از کویر

مثل شعر ناگهان مثل گریه بی امان
مثل لحظه های وحی، اجتناب ناپذیر

ای مسافر غریب، در دیار خویشتن
 با تو آشنا شدم با تو در همین مسیر

از کویر سوت و کور تا مرا صدا زدی
دیدمت ولی چه دور دیدمت ولی چه دیر

 این تویی در آن طرف پشت میله ها رها
این منم در این طرف پشت میله ها اسیر

دست خسته مرا مثل کودکی بگیر

با خودت مرا ببر، خسته ام از این کویر

منبع : خبرآنلاین

  • علی مزینانی
۳۱
خرداد
۹۲

بایستن در عصر نتوانستن

 ششمین نشست «تفکر از نمای نزدیک» با عنوان "شریعتی و ادبیات" همزمان با سی‌ و  ششمین  سالگرد درگذشت دکتر علی شریعتی با حضور فرزندش سوسن و مصطفی مستور در خانه‌موزه دکتر شریعتی برگزار شد.

 به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از خبرآنلاین ؛سوسن شریعتی در این نشست درباره پدرش گفت: من همیشه سعی کرده‌ام مساله ژنتیک و نسبت خانوادگی‌ام با شریعتی را در حرف‌ها و نظرهایم دخیل نکنم. اما وقتی بعضی از اتهام‌ها را در مورد او می‌شنوم، احساس می‌کنم حالا باید به عنوان دختر شریعتی از حیثیت و آبروی پدرم دفاع کنم.

وی افزود: بعد از گذشت بیش از 30 سال عده‌ای پیدا می‌شوند و می‌گویند اصلا شریعتی نام خانوادگی پدر من نبود. او فردی بود به اسم علی مزینانی که به کمک ساواک از ایران خارج شد و بعد هم از بیماری قلبی مُرد. حتی گاهی پا را فراتر می‌گذارند و می‌گویند، خود ساواک حسینیه ارشاد و جلسات پدرم را تدارک دیده بود و مدیریت می‌کرد.

او درباره حق تألیف کتاب‌های پدرش هم گفت: ما از حق تألیف کتاب‌های او پس از مرگش استفاده می‌کردیم، اما دکتر شریعتی در دوران حیات خود هرگز برای کتاب‌هایش حق تألیفی نگرفت. ایشان نسبت به پول یک روحیه مقدس‌مآب داشت. برخی افراد با گفتن حرف‌هایی مثل این‌که "شریعتی از دست شخص وزیر علوم حقوق می‌گرفته" می‌خواهند چهره آن را تخریب کنند. پدرم پس از اخراج از دانشگاه حقوق بازنشستگی‌اش را می‌گرفت و پس از مرگش خانواده از حق تألیف کتاب‌های او استفاده می‌کردند.

او همچنین با اشاره به تغییر نگاه عده‌ای به آثار شریعتی گفت: مطمئنا برای خود شریعتی هم دردناک است که می‌بیند نوشته‌هایش در کتاب «کویر» امروز به پیامک‌های عاشقانه تبدیل شده است. برخلاف عقیده برخی از افراد که معتقدند با گذشت زمان شریعتی و کتاب‌هایش خسته‌کننده و پیش پا افتاده می‌شوند، معتقدم جنس آگاهی که شریعتی می‌خواهد بدهد، از جنس اطلاعاتی نیست که متوقف شود، بلکه مواجهه با او یک مواجهه‌ وجودی و پایدار است.

سوسن شریعتی ادامه داد: من هم مثل همه‌ی هم‌نسل‌هایم به شریعتی و آثار او مراجعه کردم؛ رجوعی که به بعد از مرگ پدرم مربوط می‌شود و مثل همه هم‌نسل‌هایم با مطالعه آثار او دست‌خوش شادی‌، عصبانیت و لذت شدم و هرچند بارها از او فاصله گرفتم، اما با این حال امروز می‌پذیرم میراث‌دار شریعتی هستم.

وی در ادامه به روحیه مبارزه‌طلبانه پدرش اشاره و اظهار کرد: شریعتی با نه نگفتن به دین دولتی و نظام اجتماعی حاکم بر دوران خود، چالش و تنش مداومی ایجاد کرد. شریعتی از سویی روشنفکر بود و از سوی دیگر افرادی که پای بحث‌های مذهبی او در حسینیه ارشاد می‌نشستند و در تاریخ ادیان او ثبت‌نام می‌کردند، بیش از سه‌هزار نفر می‌شد و همه این‌ها باعث نادیده گرفتن او در جامعه شد.

  • علی مزینانی