شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
۲۷
بهمن
۹۸

در آستانه سالروز درگذشت بزرگ بانوی فرهنگی خاندان شریعتی زنده یاد دکتر پوران شریعت رضوی همسر معلم شهید انقلاب دکترعلی شریعتی مزینانی پزشکان متخصص مزینانی و شریعتی دوست با حضور در این دیار ادب پرور به معاینه بیماران پرداختند.

در این طرح که به همت بنیاد دکترعلی شریعتی مزینانی و همراهی و همکاری بانوی جهادگر خانم فاطمه مزینانی گلستانی مؤسس و مدیرعامل مجتمع بهزیستی و نگهداری سالمندان موسسه ی خیریه حضرت نرجس خاتون (س) مزینان انجام شد رهروان پوران شریعت رضوی که خود او همیشه با حضور در مناطق محروم به یاری نیازمندان می شتافت و در امر مدرسه سازی همراه با خیرین نیکوکار همت والایی داشت با پذیرش بیماران از مزینان و روستاهای همجوار خدمات درمانی و مشاوره ای ارائه کردند.

خانم دکتر مونا شریعتی فرزند فرهیخته دکترعلی شریعتی مزینانی متخصص پوست و مو و خانم دکتر ربابه مزینانی فرزند زنده یاد کربلایی محمدصادق استادیار دانشگاه و متخصص اعصاب و روان (روانپزشک)، دکتر عبدالکریم چوبساز رییس دی کلینیک ابوریحان تهران و پزشک عمومی و همچنین دو روانشناس بالینی خانم دکتر امجدی و زارع پور حیدری حضور داشتندکه از ساعت 8 صبح تا 15روز جمعه 25 بهمن علاوه بر معاینه سالمندان ساکن در مجتمع بهزیستی مزینان به صورت پیوسته به ویزیت رایگان 400 نفر از شهروندان دیار خطه ی کویر پرداختند.

دکتر احسان و سوسن شریعتی مزینانی فرزندان دکتر علی شریعتی با حضور در مجتمع جامع توانبخشی بهزیستی مزینان به همراه خیرین بنیاد شریعتی از ساختمان چند منظوره این بنای خیریه و سالمندان این مرکز بازدید کردند.

خانم فاطمه مزینانی گلستانی با ارسال پیامی به شاهدان کویرمزینان از حضور فرزندان دکتر علی شریعتی مزینانی و رهروان راه پرافتخار دکتر پوران شریعت رضوی تقدیر و تشکر کرد متن این پیام به شرح زیر است:

خجسته میلاد با سعادت فخر دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) بر تمام مادران مهر پرور مبارک باد.

سال ها تلاش بی وقفه و زحمات شما خیرین نیکوکار امروز ثمر بخشیده و حلاوت آن کام مردم شهید پرور این آب و خاک را شیرین نمود.

حضور پزشکان متعهد متخصص و دلسوز، فرزندان شایسته مزینان بزرگ، خانم دکتر مونا شریعتی متخصص پوست و مو،خانم ربابه صدیقی مزینانی متخصص اعصاب و روان و آقای دکتر کریم چوبساز متخصص داخلی و سرکار خانم دکتر امجدی و زارع پورحیدری با تخصص روانشناسی بالینی درمجتمع بهزیستی و نگهداری سالمندان خیریه حضرت نرجس خاتون(س) مزینان و ویزیت 400 بیمار و ارائه داروهای مورد نیاز برای بعضی از بیماران افتخار آفرین شد.

درود بر شما عزیزان وطن پرست خیر و نوع دوست که با دست های سبز و پرمهرخود این بنا را ساختید و همچنان در راه رسیدن به اهداف والای خداپسندانه ما را همراهی می نمایید.

فاطمه مزینانی(گلستانی)
موسس و مدیرعامل مجتمع بهزیستی و نگهداری سالمندان موسسه خیریه حضرت نرجس خاتون (س) مزینان

دکتر مونا شریعتی

دکتر مونا شریعتی مزینانی متخصص پوست و مو

دکتر ربابه مزینانی

دکتر ربابه مزینانی متخصص اعصاب و روان

دکترچوبساز

دکتر عبدالکریم چوبساز رییس دی کلینیک ابوریحان

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۵
بهمن
۹۸

🏴مراسم اولین سالگرد درگذشت یار و همراه فرزند شایسته کویرمزینان زنده یاد بی بی فاطمه(پوران ) شریعت رضوی، همسر معلم شهید انقلاب دکتر علی شریعتی مزینانی، روز شنبه ۲۶ بهمن ماه ۹۸ از ساعت ۹صبح تا ۱۲ در هیئت ابوالفضلی مزینان برگزار می شود.

این مراسم با حضور فرزندان و بستگان دکتر علی شریعتی مزینانی و شریعت رضوی و رهروان و دوستداران این خاندان بزرگ و همچنین مردم قدرشناس مزینان و خطه ی کویر برگزار می گردد.

شایان ذکر است جمعی از پزشکان متخصص مزینانی با هماهنگی بنیاد دکتر علی شریعتی مزینانی و خانواده معزز شریعتی و همراهی و همکاری مدیرعامل مجتمع بهزیستی مزینان امروز جمعه 25 بهمن در اقدامی خیرخواهانه و با تأسی به بانوی فرهنگی شریعت رضوی که عنایت خاصی نسبت به نیازمندان و مناطق محروم داشت به طور رایگان بیماران خطه ی کویر را معاینه کردند.

در این طرح که در مجتمع بهزیستی و نگهداری سالمندان موسسه ی خیریه حضرت نرجس خاتون (س) مزینان انجام شد خانم دکتر مونا شریعتی فرزند فرهیخته دکترعلی شریعتی مزینانی، متخصص پوست و خانم دکتر ربابه مزینانی فرزند زنده یاد کربلایی محمدصادق، استادیار دانشگاه و متخصص اعصاب و روان(روانپزشک)،دکتر عبدالکریم چوبساز همسر بزرگوار خانم پروین شریعتی، رییس دی کلینیک ابوریحان تهران و پزشک عمومی و همچنین دو روانشناس بالینی خانم دکتر امجدی و زارع پور حیدری از اولین ساعات صبحگاهی به معاینه مراجعه کنندگان پرداختند.

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۲۱
بهمن
۹۸

  

🏴مراسم تشییع و خاکسپاری و ترحیم ام الشهدا حاجیه خانم صفیه مزینانی شهیدی مادر بزرگوار شهدای والامقام علی ، محمد و حسین شهیدی مزینانی به شرح زیر برگزار می شود:

✔️1- تشییع در سبزوار... روز سه شنبه 22 بهمن ساعت 8 صبح از مقابل منزل فرزندش واقع در سبزوار؛میدان سی هزار متری، ابتدای خبابان شهدای هویزه 24 ، منزل کوشکباغی

✔️2- تشییع و خاکسپاری در مزینان ... روز سه شنبه 22 بهمن ساعت 10صبح از مقابل مسجد جامع مزینان

✔️مراسم ختم سومین روز درگذشت این خادمه ی حضرت زهرا(س) روز چهارشنبه 23 بهمن از ساعت 8 صبح در هیئت حسینی مزینان منعقد می شود.

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۲۱
بهمن
۹۸

پس از ماه ها تحمل رنج بیماری شب گذشته یک شنبه بیست و یکم بهمن 1398 بانوی ایثارگر و مقاوم مزینان و خادمه ی حضرت زهرا(س) حاجیه خانم صفیه مزینانی (شهیدی) به فرزندان شهیدش علی ، محمد و حسین پیوست .شاهدان کویر مزینان؛ درگذشت این مادر والامقام آسمانی را تسلیت عرض می نماید و به اطلاع مردم شریف مزینان می رساند مراسم تشییع و خاکسپاری و ترحیم متعاقباً از همین پایگاه اعلام می شود 

 

همه ی پسران من

انگار نه انگار که پسرانش کشته شده اند وقتی از آنها حرف می زند برقی از شادی و رضایت درچشمانش دیده می شود با افتخار می گوید : « افتخار می کنم که پسرانم شهید شده اند.بچه های من هنوز انقلاب شروع نشده بود با شاه و دار و دسته اش مبارزه می کردند اونا از اینکه می دیدند فساد توی تهران زیاد شده ناراحت بودند شبانه به مشروب فروشی ها حمله می کردند و چندین هزار شیشه مشروب را شکستند. چندین بار نزدیک بود محمدم  به دست ساواکی ها دستگیر بشه ولی هربار با زرنگی فرار کرد. انقلاب که شروع شد اونا در صف اول راهپیمایی بودند. هنوز عکسای علی رو دارم که توی میدان ژاله مجروح ها رو روی کول می انداخت و به پناهگاه و بیمارستان می برد . تمام لباسای بچه ام پرخون شده بود. وقتی آقای خمینی آمد، محمدم و حسنم پاسدارای امام شدند .  علی هم به همراه شهید چمران رفت سوسنگرد و چریک شد و یه روز خبر آوردند که پسرت شهید شده باید بیاین جنازه شو ببینید. من و همین شوهرم راه افتادیم رفتیم تیرون(تهران) و رفتیم سردخانه و دیدم پسرم مثل قمربنی هاشم(ع) فرقش شکافته شده همانجا گفتم : شیرم حلالت مادر که منو روسفید کردی! بعدشم  جنازه پسرمو تحویل گرفتیم بردیم مزینان . خدا می دونه چقدر شلوغ شده بود آخه پسرمن اولین شهید مزینان و روستاهای اطراف بود. یک عالَم مزینانی ازتهران آمده بودند، از مشهد، سبزوار، داورزن ، کلاته ، غنی آباد خلاصه از همه جا از بیزه و آبرود و هر جا که شنیده بودند علی من شهید شهید شده، برای تشییع جنازه پسرم اومدند خیلی شلوغ شده بود. خودم رفتم توی قبر و جنازش رو تحویل گرفتم و توی قبر خواباندم بعد هم برای مردم صحبت کردم و با صدای بلند گفتم: من افتخار می کنم که پسرم شهید شده. بعدشم نوبت به محمد رسید او هم رفت و شهید شد و جنازش  سالهای سال توی جبهه ماند همون وقت بقیه شان رفتند؛ حسن ، حسین ،غلامرضا و بعدشم شوهرم حاج اصغر رفت به جبهه یعنی الآن هم می خوام بگم اگه بازم جنگ بشه باز بقیه بچه هامو می فرستم برند حتی اگه لازم باشه خودم چادرو می بندم و با همین پیرمرد ، شوهرمو می گم ها ! دو نفری می ریم به جبهه. همو طوری که بچه هامو و شوهرم توی جبهه بودند و من خوشه چینی می کردم ومی فروختم و پولش رو برای رزمنده ها می فرستادم...»
نفسش به شماره می افتد و دیگر نای صحبت کردن ندارد فاطمه دختر بزرگش می گوید:« چندوقتیه ریه هاش اذیتش می کنه . » دلش می خواد بیشتراز بچه هاش بگه ولی فقط می شنوم که هی تکرار می کنه:«پسران من ، جوونای من...»
بخشی از سخنان مرحومه حاجیه صفیه مزینانی مادر بزرگوار شهیدان والامقام علی ، محمد و حسین مزینانی شهیدی در مصاحبه با شاهدان کویر مزینان

برگی اززندگینامه برادران شهیدی مزینانی:

علی مزینانی فرزند اصغر سال 1340ه. ش درخانواده ای کارگر و زحمتکش و مذهبی به دنیا آمد .تحصیلات ابتدایی را در مزینان به پایان رساند .شرایط بد زمان طاغوت و وضعیت سخت اقتصادی موجب شد تا خیلی ازروستاییان نتوانند فرزندانشان را برای ادامه تحصیل به مدرسه بفرستند .علی نیز ازاین جریان مستثنی نبود و برای کمک به پدر راهی تهران شد و به کار بنایی پرداخت.

با شروع انقلاب اسلامی او به همراه برادرانش در مبارزات علیه رژیم پهلوی  شرکت می کرد و شبانه به مراکز مشروب فروشی و کاباره ها حمله می کردند و چندین مرکز را نابود کردند. درهفده شهریورخونین 57 علی به همراه برادر بزرگش محمد درصف اول مبارزه قرار داشتند و با تیراندازی گارد شاهنشاهی به سوی تظاهرات کنندگان و شهیدو مجروح شدن جمعی ازهموطنان ،آنها به کمک مجروحین شتافتند و مصدومین را به بیمارستان می رساندند .

پس ازپیروزی انقلاب اسلامی، علی که محرومیت را به طور کامل حس می کرد به جمع جهادگران سازندگی پیوست و در مناطق محروم به کمک مستضعفان رفت ولی با شروع جنگ تحمیلی عازم خدمت مقدس سربازی شد و پس ازطی دوره آموزشی به نیروهای چریک شهید چمران پیوست و پس ازمدتی جنگ پارتیزانی با دشمن بعثی در 1360/05/30ه.ش در منطقه سوسنگرد به فیض شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش به عنوان اولین شهید مزینان و حومه در سبزوار تشییع و در زادگاهش مزینان به خاک سپرده شد. دردوران ریاست جمهوری امام خامنه ای (مدظله العالی ) لوح یادبودی به خانواده اش اهداشد.

محمد شهیدی مزینانی سال 1339ه. ش در مزینان پا به عرصه وجود گذاشت او نیز پس از طی دوران تحصیلی ابتدایی برای تأمین و امرار معاش راهی تهران شد و مشغول کار بنایی شد.

محمد که برادر بزرگتر خانواده بود دیگر برادران را در تهران سرپرستی می کرد و درمبارزات علیه ستم شاهنشاهی آنها را همراه می برد. او داوطلب شد که به همراه شهید مستقیمی به افغانستان برود و اسلحه بیاورند ولی این ماموریت به دلایل نامعلومی انجام نشد .

پس ازپیروزی انقلاب اسلامی محمد به همراه برادران دیگرش به جمع سپاهیان پاسدار پیوست و در بیت امام خمینی (ره) مشغول به خدمت شد. با آنکه از نظر جایگاه شغلی مقام خوبی داشت ولی عشق به جبهه و جهاد باعث شد تا داوطلبانه راهی جبهه شود و پس ازمدتی سال62 در عملیات خیبر و در منطقه طلائیه به شهادت رسید و پیکر مطهرش برای همیشه در سرزمبن های گرم جنوب باقی ماند در حال حاضر دو مزار یادبود در بهشت زهرا(س) تهران و بهشت علی (ع) مزینان ساخته شده است.از این شهید جاوید الاثر دو فرزند پسر به یادگار مانده اند که در رشته های علمی آی تی کامپیوتر و فیزیک دارای تحصیلات عالیه می باشند.

حسین  شهیدی مزینانی سال1343ه.ش در مزینان دیده به جهان گشود .از همان کودکی چالاک، زرنگ و تیزهوش بود .دوران ابتدایی و راهنمایی را در مزینان گذراند .

وی به همراه گروه نمایش مزینان نقش مهمی در تئاتر شیطان بزرگ ایفا کرد ولی داوطلب حضور در جبهه شد و نقشش را به دیگری سپرد و به عنوان اولین نوجوان از مزینان عازم جبهه گردید.

حسین پس از بازگشت به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سبزوار در آمد و سپس به جمع سربازان گمنام امام زمان (عج) پیوست و با نام مستعار محسن مشغول به خدمت شد و درکنار کار طاقت فرسای اطلاعات ،تحصیلاتش راد ردوره دبیرستان و دانشگاه ادامه داد.

حسین در هرشغلی که مشغول به کار می شد و هر مأموریتی را که برعهده می گرفت به خوبی از پس آن برمی آمد در مبارزه با رشوه گیران و رانت خواران در سبزوار شهره شده بود و عاقبت در نیمه شب 1370/09/21ه. ش به طرز نامعلومی جان به جان آفرین تسلیم کرد.

مردم مزینان  باتوجه به اینکه سه برادر و دو پسر عمو از این خانواده به شهادت رسیده اند؛به سفارش زنده یادحاج شیخ حبیب الله عسکری مزینانی فامیلی شهیدی را برای آنها برگزیدند و در حال حاظر این خانواده معروف به شهیدی می باشند.

فرازی ازوصیتنامه شهیدان شهیدی مزینانی :

علی شهیدی در وصیتنامه خود به پدر و مادرش می گوید: «پدر و مادر عزیزم ! انسان در هر کجا که باشد بالاخره مرگ به  سراغ او می آید ما از مرگ نمی ترسیم و شهادت برای ما افتخار و سربلندی است.»

محمد شهیدی به مردم سفارش می کند: «به همه مردم مردم سفارش می کنم که ازخط ولایت فقیه منحرف نشوید ، زیرا منحرف شدن ؛ موجب گمراهی است.»

حسین به همسر و فرزندانش خطاب می کند: «همسر و فرزندانم! حجاب را رعایت کنید و در آموختن علم کوتاهی نکرده و به فرایض دینی عمل کنید. هرگز از فعالیت بقرای اسلام و انقلاب دریغ نکنید.»

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۱۷
بهمن
۹۸

  همزمان با سومین روز از دهه ی مبارک فجرمسئولین و مدیران اداری و فرماندهان نظامی و انتظامی شهرستان داورزن با حضور در مزینان از اماکن تاریخی و فرهنگی بازدید کردند.

🔹دراین بازدید که با همراهی اعضای شورای اسلامی و دهیار و بسیجیان پایگاه بسیج شهدای مزینان صورت گرفت مسئولین شهرستان با حضور در بهشت علی علیه السلام نام و یاد شهدای  والامقام این دیار تاریخی را گرامی داشتند.

🔹بازدید از مجتمع فرهنگی دکتر علی شریعتی مزینانی (باغ اسرار مزینان)، قنات تاریخی و تندیس فرزند شایسته کویر مزینان و همچنین خانه ی قدیمی خلیلی ها که به منظور ایجاد بومگردی در مرحله ی آماده سازی است و شرکت در نماز جماعت مسجد جامع از دیگر برنامه های حضور این مسئولین بود.

🔹حجت الاسلام علیزاده نماینده ولی فقیه و امام جمعه شهرستان داورزن در جمع مردم ولایتمدار مزینان ضمن تجلیل از شهدای انقلاب و دفاع مقدس و مدافعان حرم به ویژه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی با تأکید بر تداوم راه امام خمینی(ره) آحاد مردم را به شرکت حداکثری در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی دعوت کرد.

🔹در این مراسم که با تجلیل ازفعالان فرهنگی و اهدای چهل و یک گل به خانواده معزز ایثارگران ، جانبازان ، رزمندگان و شهدا برگزارگردید استاد محمد شریفی مزینانی فرهنگی توانا و سخنور مزینان با تشکر از حضور مسئولین شهرستان خواستار توجه و پیگیری بیشتر طرح های عمرانی این دیار شد.

💠شایان ذکر است در این بازدید حجت الاسلام علیزاده امام جمعه، مهندس اسداللهی فرماندار ،دهنوی  دادستان،محمد آبادی فرمانده ستاد انتظامی ، سرهنگ پاسدار پسندیده فرمانده سپاه ناحیه مقاومت امام رضاعلیه السلام ، صالح آبادی بخشداربخش مرکزی، مهندس زیدآبادی رییس بهزیستی، توکل رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ،امانی رییس جهاد کشاورزی، امیدیان  رییس کمیته امداد، رییس اداره گاز،دکتر داورزنی رییس دامپزشکی و عبدالله زاده ثانی رییس میراث فرهنگی حضور داشتند.

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

                                            

  • علی مزینانی
۱۱
بهمن
۹۸

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

✍️یکی دیگر از فرزندان بلند آوازه و هنرمند کهن دیار مزینان استاد علی اکبر مزینانی است. که در نزد ما مزینانی ها با نام علی شناخته می شود. او که بسیاری از کارگردانان مانند صدر عاملی و  مهدی فخیم زاده ماندگاری خود را در سینما حاصل تجربه و کار با این سینماگر می دانند سال 1325 در مزینان به دنیا آمد.

🔆علی که به همراه والدین به پایتخت مهاجرت کرد در سن چهارده سالگی با ورود به کادر فنی شروع به کار در عرصه ی هنر سینما کرد و پس از طی مراحل مختلف (نورپردازی و دستیاری) به عنوان فیلمبردار در فیلم مرگ در باران مشغول فیلمبرداری شد.

🔹وی بعد از مدتی به سمت مدیر فیلمبرداری انتخاب شد و  فیلمهای مرگ در باران، اضطراب، کوسه جنوب، شهر شراب را فیلمبرداری کرد. او سپس به تهیه کنندگی نیز روی آورد و در سال های اول انقلاب موفق به ساخت فیلم های خونبارش و رهایی گردید.

🔹سال 1364 به طور مستقل کار تهیه کنندگی را با فیلم های عقاب ها، خواستگاری، دو همسفر، قربانی، شب بخیر غریبه و دنیا شروع کرده و در کنار دو حرفه فیلمبرداری و تهیه کنندگی در امر پخش فیلم نیز به فعالیت پرداخت.

🔹مستند عاشورای مزینان یکی دیگر از آثار شایسته ی این هنرمند مزینانی است که سال 97 در ایام محرم از شبکه ی مستند پخش شد و مورد استقبال شهروندان قرار گرفت.

🔹قفس طلایی آخرین کار هنری است که این هنرمند مزینانی تمامی سرمایه ی خود را برای تهیه ی آن هزینه کرد اما با توجه به اتفاقات 88 و ساخت فیلم قلاده های طلا اکران فیلم وی با مشکل روبرو شد و در مراسم تجلیلی که از وی در فرهنگسرای ارسباران صورت گرفت با این جمله که هرچه در سال های کار هنری اندوخته بودم در قفس طلایی از دست دادم ناراحتی و رنجش خود را اعلام کرد. او در مصاحبه ای با سینما پرس نیز با ذکر ناملایمتی های بعضی نهادها و ارگان ها اظهار داشت: «من ۵۱ سال است که در سینما فعالیت دارم و اگر در هر شرکتی مشغول به کار بودم امروز بازنشسته شده بودم؛ متأسفانه زمانی که فیلم های من با شکست روبرو شدند کسی برای کمک به من اقدامی انجام نداد و سینماگران به گونه ای رفتار کردند که گویا فراموش شده ام در حالیکه فیلم های من برای رونق گرفتن سینمای ایران، مخصوصاً وضعیت سینماداران بسیار مفید بودند و در زمان خود هر یک به سینماها رونق بخشیدند.»

🔶هرچند استاد علی مزینانی هنوز هم از بی مهری ها و عدم حمایت برخی دست اندرکاران فرهنگی دلخور است اما همگان می دانند که هنر هفتم نیازمند فکر و تخصص این هنرمندان با تجربه و بزرگ است و امیدواریم بازهم به زودی شاهد هنرنمایی این فرزند هنرمند مزینان باشیم.

🔹او که مانند هر مزینانی عاشق زادگاه خویش است محرم امسال در مزینان حضور یافت و با دیدن مراسم عاشورا به تجدید خاطرات خود به ویژه اثر ماندگار عاشورایی اش پرداخت.

🌐رسول صدر عاملی در نکوداشت علی مزینانی با تجلیل و تشکر از وی اظهار داشت :«حرفه ای گری در سینما را علی مزینانی به من یاد داد . او در استودیو میثاقیه بزرگ شد که به طور کامل حرفه ای آغاز کرده است ، باعلی رفتیم جبهه تا محل شهادت برادرم را از نزدیک ببینیم علی وقتی شهدا را می دید با گریه اشک می ریخت و فیلمبرداری  می کرد.»

💠مهدی فخیم زاده کارگردان و بازیگر و تهیه کننده سینما نیز در همین مراسم درباره ی علی چنین گفت:«دهه ی شصت دفترم ورشکست شد چون فیلم من درجه ی دال گرفته بود و از نظر تجاری فیلم شکست خورد ، در آن زمان می گفتند آدم حرفه ای  باید با فیلمبردار غیر حرفه ای کار کند وقتی برداشت ها را دیدم متوجه فاجعه شدم و به مسئولین گفتم این نتیجه فشار شماست و علی مزینانی من را  از آن ورشکستگی نجات داد. ذهن مزینانی با تماشاچی نزدیک است و می داند که چه کار می کند من وقتی با علی کار می کردم می دانستم با چه آدمی کار می کنم حرفه ای گری، هیجان و انضباط را از او یاد می گرفتم.»

یکی دیگر از برادران این هنرمند برجسته؛ زنده یاد محمد مزینانی است که در فیلم عقاب ها به عنوان تدارکات، دو برادر خود منصور و علی را همراهی می کرد . ..

به منظور آشنایی بیشتر با این هنرمند توانای مزینان مصاحبه ی صمیمانه علی رستگار با او را که در شهریور سال 98 در جام جم منتشر شده بخوانید.

 گفت و گو با علی اکبر مزینانی، مدیر فیلمبرداری «خونبارش» اولین فیلمی که به ماجرای ۱۷ شهریور پرداخته است

خونبارش، احتمالا تنها فیلم سینمای ایران است که به شکل مستقیم به واقعه ۱۷ شهریور پرداخته و ظاهرا شما جزو کسانی هستید که از صفر تا صد این فیلم، همراه آن بودید.

صد در صد. قرار نبود این فیلم دو ساعت زمان داشته باشد، بلکه قرار بود یک فیلم  ۲۰ دقیقه ای باشد. پایه گذاری این فیلم در دفتر خودم  انجام شد. خودم نگاتیو، دوربین و وسایل نورپردازی را در اختیار فیلم قرار دادم و فیلمبرداری اش را هم خودم به عهده داشتم. اما متاسفانه بعدها به خاطر کودتای نوژه، جلوی فیلم را گرفتند.

 یعنی فیلم اکران نشد؟

چرا، بعدا فیلم اکران شد، اما در تیتراژ فیلم، تغییر و تحولاتی دادیم. همان موقع با زنده یاد تیمسار نامجو در این مورد صحبت کردم.

 به عنوان مدیر فیلمبرداری، حتما در کار با بازیگرانی تازه کار (درواقع نابازیگرانی که نقش خودشان در واقعیت را بازی می کردند)، با چالش هایی روبه رو بودید.

بله، خیلی سخت بود. شیوه کار ما اینطور بود که من نورها را به شکل مستندگونه تنظیم می کردم و دوربین را می کاشتیم و فیلم می گرفتیم. آن موقع هم که امکانات الان نظیر ویدئو را نداشتیم. ما فیلم را به صورت ۱۶ میلی متری فیلمبرداری و بعد آن را تبدیل به نسخه ۳۵ میلی متری کردیم. ضمن این که آن موقع، اوایل انقلاب بود و نگاتیو هم نبود. نگاتیوهای ۱۶ میلی متری ما هم کهنه بود که البته همان کهنگی به من خیلی کمک کرد تا فیلم جنبه مستند پیدا کند. با تبدیل فیلم به نسخه ۳۵ ،این مستندگونگی بیشتر هم شد. حتی فیلم در بخش رقابتی جشنواره مسکو هم شرکت کرد. دو نفر از بازیگران که نقشهای واقعی خودشان را بازی می کردند و به جای آن سربازی که در واقعیت ماجرا شهید شده بود، هم یکی از اعضای کادر فنی ما بازی کرد که به او شباهت داشت. به جرات می گویم حدود ۸۰ درصد این فیلم را من مستندگونه گرفتم. روال ما این بود که بازیگران، کارهای خود را به صورت روزانه و براساس خط قصه انجام دهند و ما فیلم بگیریم. آقای امیر قویدل با آنها صحبت می کرد و آنها را به فضای موضوع می برد تا آماده بازی شوند.

 پس باتوجه به محدودیت نگاتیو، برداشت، زیاد گرفتید؟

حدود ۵۰ نگاتیو ۱۰ دقیقه ای مصرف کردیم. همان طور که بازیگران، براساس واقعیت دیالوگ می گفتند، دوربینم روشن بود و مدام کلوزآپ، مدیوم شات و لانگ شات می گرفتم. اینقدر فیلم می گرفتم که آن نگاتیو ۱۰ دقیقه ای تمام شود. وقتی تمام می شد، دو ساعت استراحت می دادیم و بعد به بازیگران می گفتیم حالا از یک دقیقه بعد آن صحنه و حرف قبلی، دوباره شروع کنید.

 از این وضعیت کلافه می شدید یا فیلمبردار صبوری بودید؟!

این کار ۹ ماه طول کشید که قطعا نیاز به صبوری داشت. ما ابتدا تهیه کننده نداشتیم.

 بعدا که رسول صدرعاملی تهیه کنندگی کار را به عهده گرفت.

رسول را خودم به سینما آوردم، او قبل از آن خبرنگار روزنامه اطلاعات بود. رسول در مراسم قدردانی از من که در ارسباران برگزار شد، گفت من اصلا کارگردان نبودم و علی مزینانی باعث کارگردانی من شد.

 زنده یاد قویدل هم اولین بار بود که فیلم سینمایی می ساخت.

بله، اولین فیلم سینمایی اش همین بود، اما اولین کارش به عنوان کارگردان، سریال چنگک بود که من هم فیلمبرداری اش را انجام می دادم. چنگک اولین سریالی بود که صدا سرصحنه ضبط می شد. من با دوربین اکلر فیلم می گرفتم و برادرم منصور هم مدیرتولید کار بود. آقای جلال مقدم هم سرپرست گروه بود و باز بالای سر ما زنده یادان مازیار پرتو و نصرت الله کنی بودند.

 می گویند اولین فیلم بعد از انقلاب، همین خونبارش است، این موضوع صحت دارد؟

دقیقا، البته قبل از آن یکی دو فیلم را شروع کردیم مثل «انفجار» آقای ساموئل خاچیکیان که توقیف شد. خودم فیلمبردار کار بودم و تهیه کننده هم مرتضی نیکخواه بود.

 انبوه سربازانی که در صحنه های ابتدایی فیلم خونبارش و آن صحنه های تظاهرات می بینیم، سرباز واقعی بودند؟

بله، سربازان ارتش بودند که برای حضور در فیلم از آنها استفاده شد.

 فیلم، کجا فیلمبرداری شد؟

در پادگان قصر فیروزه نیروی هوایی که زنده یاد حسن نورهادی، نقش فرمانده را بازی می کرد. البته برای همین سربازان، پدر ما را درآوردند! حدود ۳۰۰ سرباز در پادگان به ما می دادند و ما باید شب تا صبح، فیلمبرداری می کردیم. به جرات می گویم صد نفر از سربازان به خاطر سختی کار فیلم - فرار می کردند و قایم می شدند!

 از سختی های دریافت تجهیزات جنگی در آن سال ها هم بگویید.

سختی که داشتیم، اما دیگر از «عقابها» سخت تر نبود که خودم تهیه کننده و مدیر فیلمبرداری آن بودم. به من ۱۵۰ قبضه اسلحه داده بودند، به آنها می گفتم یکی را برای دریافت آنها بفرستید، می گفتند نه، دست خودت باشد قبول است! (می خندد) ولی البته سختی های دیگری داشتیم، به عنوان مثال روز اولی که همراه خدابیامرز خاچیکیان، پیش فرمانده نیروی هوایی رفتم، از من پرسید: «چه می خواهی جوان؟!» آن موقع یک دانه موی سفید هم نداشتم. گفتم: هیچی آقا! آمدم که چهار هواپیمای فانتوم به من بدهید. به قول ما فیلمبرداران، با نگاهش تیلت (حرکت عمودی دوربین) کرد و گفت: «جوان! راهت را اشتباه نیامدی؟» گفتم چطور سرهنگ؟ گفت: «مگر آمدی آژانس، ماشین بگیری؟! مرد حسابی! من اگر چهار تا فانتوم داشتم، خودم کلی از عراق را می گرفتم.» آن فانتوم هایی که شما در عقابها می بینید که آقای سعید راد و دیگر خلبانان ما سوار آن هستند، درواقع هواپیماهای از رده خارج است که آنها را بکسل و برای فیلم بازسازی کردیم. این هواپیماها روی زمین بود، اما من جوری فیلمبرداری کردم که انگار در آسمان هستند. البته صحنه هایی هم بود که از آسمان و از هواپیما گرفته شده است.

 همان صحنه های پایانی فیلم که از داخل بالگرد فیلمبرداری شده است؟

فیلمبرداری آن صحنه ها که کار بچه های گروهمان بود! (می خندد) آن صحنه هایی که از بالای میدان آزادی در فیلم می بینید را من سوار بر بالگرد و هواپیما گرفتم. این تودماغی حرف زدن من، از اثرات فیلمبرداری همین فیلم عقابهاست. مرا سوار هواپیما کرده بودند و ۸۰۰۰ پا بالا بردند. به محض این که در هواپیما را باز کردند، همه صورت من دفرمه شده بود. تازه مرا با چتر بسته بودند که اگر از هواپیما پرت شدم بیرون، اتفاقی برایم نیفتد و با چتر فرود بیایم. حتی قبل از فیلمبرداری، تمرین چتربازی کردم.

 قبل از عقابها، تجربه این چنینی برای فیلمبرداری داشتید؟

در فیلم تپه ۳۳۰ هم داشتم که امان منطقی آن را ساخته بود و بازیگرانی چون سعید راد، پرویز فنی زاده و بیک ایمانوردی در آن بازی می کردند.

 پس قبل از عقابها هم با سعید راد کار کرده بودید؟

بله، قبل از تپه ۳۳۰ هم فیلم فاتحین صحرا را با او کار کرده بودم.

 صحنه های هوایی عقابها کجا فیلمبرداری شد؟

پایگاه یکم شکاری.

 آن صحنه های آب انبار خونبارش که یکی از سربازان در آن به شهادت می رسد و دو نفر دیگر دستگیر می شوند، را چطور گرفتید؟ زدید به آب؟

بله، این صحنه که چیزی نبود، ما فیلمبرداران آن موقع این قدر دیوانه بودیم که این چیزها برایمان عادی بود! در فیلم حسن کچل (علی حاتمی) آقای کنی، مدیر فیلمبرداری بود و من دستیار ایشان بودم، من در خزینه هشتگرد، یک چراغ ژاپنی را روشن دستم گرفتم و رفتم توی آب ایستادم! شما فکر کنید اگر یک درصد فاز و نول این چراغ قاطی می کرد، چه بلایی سر ما می آمد. نه تنها من بلکه برای همه کسانی که در آب بودند. من در خونبارش هم ته انبار نشسته بودم و چراغ ها را تنظیم کرده بودم تا مستندطور تصاویر را بگیرم.

 در همین خونبارش و هم در عقابها، به شیوه سینمای آن سال ها، از زوم های اغراق شده برای نزدیک شدن به شخصیت ها و سوژه ها استفاده کرده اید، شیوه ای که چندان با سینمای این سال ها همخوانی ندارد و دیگر از آن استفاده نمی شود.

مساله به ژانر و فضای فیلم، مربوط می شود. همان زمان من فیلم دستنوشته ها را کار کردم که زمین تا آسمان، شیوه تصویربرداری آن با این فیلم ها فرق می کرد. به جز تفاوت ژانر فیلم، شیوه کار کارگردان ها هم با یکدیگر تفاوت داشت. مهم تر از همه اینها پیشرفت فناوری و سینماست و با رایانه همه کار می توانند با تصاویر انجام دهند. مرا برای فیلم کوسه جنوب، با کابل یک فاز برق، زیر تریلی بستند که چرخ های ماشین، جلوی کادر من بچرخد تا نیروهای ژاندارمری که در تعقیب این تریلی است، از زیر هشت چرخ عقب دیده شوند. بعد دوربین پن (حرکت افقی دوربین) می کند و پلان را از آینه می گرفتم. خود خدابیامرز خاچیکیان رفته بود بالای ماشین و می کوبید توی سر من  و می گفت اگر کابل پاره شود و بیفتی، مثل مگس، پخش زمین می شوی! من هم به او گفتم تو گفتی این صحنه را می خواهی و من هم باید آن را بگیرم. اما الان به دستیار فیلمبردار می گویی رابط بیاور، او هم به یکی دیگر می گوید رابط بیاور و او هم به دیگری می گوید رابط! بامزه است برای دوربینی که کلا نیم کیلو وزن هم ندارد، چهار پنج کادر فنی می برند. اما ما آن موقع فقط سه کادر فنی بودیم که هم تراولینگ می کردیم و هم چراغ می کشیدیم و هم دوربین و سه پایه می آوردیم و همه کارها را خودمان می کردیم.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۱۰
بهمن
۹۸

🌐مزینانی یکی از کارکنان امانت دار شهرداری سبزوار، کارت بانکی ۴۰ میلیون تومانی را که در یکی از بوستان های سبزوار پیدا کرده بود به صاحبش بازگرداند.

🔹به گزارش مدیریت ارتباطات شهرداری سبزوار، هادی مزینانی از کارکنان این اداره، کارت بانک یک هموطن را که در بوستان بهمن سبزوار پیدا کرده بود و دارای ۴۰ میلیون تومان وجه به همراه رمز کارت بود، به سازمان سازمان سیما، منظر و فضای سبز شهری شهرداری تحویل و سپس به صاحبش برگرداند.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۹
بهمن
۹۸

بغض سنگین

یک بغض سخت و سنگین جامانده در گلویم
تصویر کوچه ای هست پیوسته روبرویم

بی وقفه می چکد غم در آسمان قلبم
ماندم که از سقیفه یا از فدک بگویم

تصویرِ مادرم را در قاب چشم دارم
باید به آب دیده این قاب را بشویم

دیدم که جسمِ خود را چون مرغ پر شکسته
با زحمتی فراوان می آورد به سویم

در کوچه روی مادر شد رنگ ارغوانی
عمری است من به یاد رویِ کبود اویم

یک روزه روزگارم در کوچه شد سیاه و
یکباره خودنماشد رنگِ سپید مویم

فواره می زد آن شب اشک از میان چشمم
شد قطره قطره اشکم آغشته با وضویم

در کوچه نانَجیبی فریاد می زد و من ...
یک بغض سخت و سنگین جامانده درگلویم
شاعر؛ منصوره محمدی مزینان

******

 

در هجر یاس

هر گل که دهد بویی. چون یاس نمی‌گردد
هر سنگ بیابانی. که الماس نمی‌گردد

دیبا و حریر ناب. زیبنده ٔشاهانست
تن پوش شهنشاهان. کرباس نمی گردد

زر ارزش زر دارد. همسان مطلا نیست

گوهر به عیار مس. مقیاس نمی گردد

عالم نشدی ایجاد. گر آن که نبُدزهرا
دنیا نه به جز مهرش. احداث نمی‌گردد

نفرین خدا تا حشر. بر قاتل زهرا باد
مانند مقیره کس. خناس نمی گردد

زان فتنه شرار شر. بر خرمن دین افتاد
شیطان چو عدوی او. وسواس نمی گردد

میراث فدک با زور. دشمن بگرفت از او
هیچ کس مُتِعرّض بر. میراث نمی گردد

بر خیز مهیا کن.  نان جو مولا را
از چیست که با دستت. دستاس نمی گردد

فرمود ابوفاضل. من نوکر زهرایم
هر کس که فدایی شد. عباس نمی گردد

گردیده مزین عالم. خوشبو ز گل زهرا
بویی نه جز این مارا. احساس نمی گردد

شاعر؛اکبر مزینانی علیشاه

وسواس در اینجا به معنای وسوسه کننده است

****

دوبیتی

جهان گر عزّتی دارد، ز زهراست
ڪه نامش برده آدم،عَد،ز زهراست.


قرارِ جسم و جان آمد به حوّا،
دو بیننده چو جان آرد،ز زهراست.

🌹حسن صدیقی مزینانی.(راه)

****

شب خاکسپاری

شهر درسکوتی مرگبار آرامیده است

خفته اند مردان همیشه خفته

چشمانشان خیلی پیش بسته شده بود

حتی گوش های شان هم

انگار خاک مرده بر روی این شهر ریخته اند

چه می گویم!

آن ها حتی تحمل شنیدن ناله ای

از بانوی دل شکسته ای

 که تازه در فراق پدر نشسته ندارند

شاید همین مردمان

که روز را با علی بودند و شب

پیراهن خونین خلیفه ای را بهانه

فرزندش را هنوز به دنیا نیامده، کشته اند

خود می کشند و برآن گریه می کنند

شحنه هم خواب است

تابوت، خود راه را می داند

صدای گام ها تنها ضرب آهنگ غم دارد

مانند دل مردی که برای چنین بدرقه ای آرام می گرید

او دیگر تنهاتر از تنها شده است

و اکنون باید با دستان خویش

در سکوت مرگبار شب

همراه با اشک های کودکانش

که آن ها نیز مانند مادر نباید بگریند

تا مبادا همان ها که او را کشتند

باز به خونخواهی برخیزند!

مادر وصیتش همین است

شبانه و در سکوت مرا به خاک بسپارید

فقط

مراقب دل شکسته ی مرد تنهایم باشید...

علی مزینانی عسکری

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۰۸
بهمن
۹۸

عصمت الله وقت آن نیست که فریاد کنی

به دمی  کاخ  ستم  را  همه برباد کنی

گر علی بسته به زنجیر عدو گردیده

مهدی ات را تو به امداد دمی یاد کنی

ای که مظلومه ای و همره مظلوم شدی

شکوه ی ظلم و ستم را به کجا داد کنی

ناخدای همه  گردیده  و ساحل  ببری

کشتی پر ز  تلاطم  دگر  امداد  کنی

ارث بر زینب مظلومه تو دادی به یقین

ورنه در کرببلا شکوه ز بیداد کنی

ای که قوت سحرت را به اسیری بخشی

با عنایت به فقیر از غمش آزاد کنی

همه ی دلخوشی ام درصف محشر این است

به  شفاعت دل ناشاد  مرا  شاد  کنی

گر فراخوان بزنی منتقم خون حسین

حرم  آل  نبی  از  ستم  آزاد  کنی

منتظر دیده به ره مانده مزینانی ولی

همچنان صبر بر این قصه ی فریاد کنی

تقدیمی؛علی مزینانی عسکری

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۶
بهمن
۹۸

دهه ی فاطمیه و سوگواری ایام شهادت بانوی دو عالم حضرت صدیقه طاهره ام ابیها فاطمه ی زهرا سلام الله علیها به همان اندازه نزد مردم ولایتمدار مزینان ارزشمند است که در شهادت فرزندش عاشورایی دیگر برپا می کنند.

بزرگداشت سنت و آیین های دینی و مذهبی به ویژه ایام شهادت معصومین علیهم السلام از دیرباز نزد این مردم بسیار محترم و از جایگاه والایی برخوردار است به طوری که در هر شرایطی حتی زمان تنگدستی سعی می کنند این مناسبت ها را زنده نگهدارند حتی اگر شده با استکان چایی و لقمه نان پنیری از میهمانان پذیرایی کنند.

در مزینان موقوفات بسیاری برای گرامیداشت یاد و نام ائمه ی اطهار علیهم السلام به خصوص فاطمیه وقف شده و این شب ها مجالس روضه و اطعام بستگان و میهمانان منعقد می شود و اگر چنان چه خودشان حضور نداشته باشند متولی یا نایب آن ها مؤظف به این کار می باشند.

امسال نیز بعد از مجالسی که در دهه ی اول از سوی همشهریان مزینانی برگزار گردید و شرح آن در کانال های فضای مجازی شاهدان کویر منعکس شد در این دهه ی آخر نیز چندین مراسم به همت فرزندان این دیار برگزار می شود که به شرح آن می پردازیم:

ایام ،تعلق به گل یاس گرفته

افراشته بنگر همه جا پرچم زهرا...

🏴ضمن عرض تسلیت ایام شهادت حضرت زهرا(س) به اطلاع عاشقان ولایت می رساند مراسم سوگواری دهه ی فاطمیه از روز یک شنبه 6 بهمن ماه بعد از نماز مغرب و عشا(ساعت 18) به مدت پنج شب در هیئت شاهزاده علی اصغر (ع) مزینان برگزار می شود.

 

عرش را اوجی اگر باشد مقام فاطمه است
نه فلک، فرشی مرصع زیر گام فاطمه است
حرمت دین خدا در احترام فاطمه است
راه و رسم مادری، الحق مرام فاطمه است
 
✍️اطلاعیه برگزاری مجالس تعزیه خوانی در مزینان
 
 🏴به مناسبت ایام فاطمیه و شهادت بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مجالس تعزیه خوانی به شرح زیر برگزار می گردد:
 
 🎺۱- مجلس تعزیه خوانی شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
چهارشنبه شب مورخ۹۸/۱۱/۰۹ بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء.

 🎺۲-مجلس تعزیه خوانی شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
پنجشنبه شب مورخ ۹۸/۱۱/۱۰
بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء .

🕌مکان : هیئت حسینی مزینان

🔹شرکت کنندگان ارجمند در هردو شب جهت صرف شام میهمان سفره با کرامت اهل بیت علیهم السلام خواهند بود.

🍀بانی اطعام : آقای حاج قاسم خیرخواه مزینانی 


اَلسّلامُ عَلیکِ اَیّتهاالصِّدِّیقَه الشَّهیدَه
             ---------
هیئت الغدیر مزینانی های مقیم مشهد مقدس برگزار می کند:
🏴مراسم عزاى شهادت حضرت زهرا(س)
به همراه قرائت
 حدیث شریف کساء
(خواهران و برادران)
                    ---------
◀️ زمان
چهارشنبه ٩٨/١١/٩
ساعت شروع ۱۹/٣۰ (به صرف شام)
                    ---------
◀️ مکان
 هیأت الغدیر مزینانى ها
(امام رضا ٦٠ ، بعد از چهارراه دوّم)
                    ---------
◀️ سخنران
حجةالاسلام فرجو

🏴 مراسم سوگواری دهه ی فاطمیه در هیئت ائمه ی بقیع علیهم السلام

🔹سخنران؛ حجت الاسلام حاج شیخ محمدمزینانی با موضوع(سیره فاطمی در سلوک شهید سلیمانی)
🕣شروع مراسم شب اول ؛ ساعت19:30 همراه با آموزش قرآن سه شنبه هشتم بهمن... مراسم شب های دوم و سوم در تارخ نهم و دهم از ساعت20:30
✅نشانی؛ نبرد جنوبی انتهای خ گل شناس خ رحمتی کوچه حسن یعقوبی پلاک 9

دل حوریہ با غم خو گرفتہ
سرشڪ از دیدگانش سو گرفتہ

ببار اے آسمان دل ڪه ، زهرا (س)
سہ ماه اسٺ دسٺ بر پهلو گرفتہ

🏴همزمان با سالروزشهادت صدیقه کبری حضرت زهرا(س)مراسم عزاداری همراه با سینه زنی سنتی(دوره)با حضور همشهریان محترم مزینانی در مهدیه مزینانی های مقیم تهران برگزار می شود  🔹زمان؛ روز چهارشنبه نهم بهمن ماه  از ساعت ۱۰صبح 

شایان ذکر است؛مجالس دیگری در مزینان و شهرهای مختلف از سوی هیئات مذهبی مزینانی ها درحال انجام است که به محض دریافت اطلاعات دقیق در همین پایگاه اطلاع رسانی می شود

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۵
بهمن
۹۸

«مرتضی مزینانی»،‌ عضو انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان:
🔹تحریم خبرگزاری فارس و مسدودسازی دامنه دات کام این خبرگزاری پرمخاطب، بار دیگر تعهدات جهانی دولت آمریکا را زیر سؤال برد.
🔹یادمان نمی‌رود که دولت‌های بوش و اوباما در آمریکا، بارها در رسانه‌ها و سخنرانی‌هایشان بر تعهد دولت این کشور مبنی بر آزادی اینترنت تأکیدات فراوانی داشتند و به‌نوعی آن را نشانه اوج دموکراسی غربی می‌دانستند.
🔹هیلاری کلینتون، وزیر وقت امور خارجه آمریکا موضوع آزادی در برقراری ارتباط را در چند سخنرانی خود مطرح کرده بود و همواره به دولت‌های کشورهای مختلف جهان توصیه می‌کرد تا مانع برقراری ارتباط مردم با اینترنت و وب‌سایت‌ها نشوند و آن را مخالف آزادی بشر می‌دانست.
🔹امروز باید دید چه شده است که دولت دونالد ترامپ همه این تعهدات را زیر پا می‌گذارد و دامنه اینترنتی یک خبرگزاری پرمخاطب و بین‌المللی را تحریم می‌کند؟

👈اکنون این خبرگزاری با دامنهir.در اینترنت فعال است

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۵
بهمن
۹۸

به سراغ من اگر می آیید نیایید در قفل است!

✍️قریب به دوسال از تعطیلی و پلمپ کاروانسرای تاریخی مزینان معروف به رباط شاه عباسی می گذرد دعوایی که سرانجامش محرومیت گردشگران و خود شهروندان مزینانی که در ایام عیدنوروز و سه ماه تعطیلی و محرم به زادگاهشان می آیند شده است.

🔹چند ماه پیش یعنی تیرماه 98 سیستم قضایی و میراث فرهنگی داورزن از حل این موضوع در دادگاه تجدید نظر و نفع رأی صادره به میراث خبر دادند و قرار بود به زودی وضعیت آن روشن شود. اما این به زودی تا کی ادامه خواهد داشت والله اعلم!

🔶در بحبوحه ی کش و قوس های میراث فرهنگی و اجاره کنندگان مزینانی که بعدها از سوی مدیر میراث سودجو و متصرف عدوانی معرفی شدند! چند خبر دیگر مانند واگذاری مدیریت کاروانسرا به دانشگاه حکیم سبزوار و ایجاد اردوگاه فرهنگی و ملی دانشجویی و همچنین اختصاص یک میلیارد تومان برای مرمت و نگهداری آن از سوی دولت در لایحه ی بودجه 98 به گوش رسید و حتی مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خراسان رضوی   هم در ذیل  خبر واگذاری ۳۹ اثر تاریخی به بخش خصوصی از جمله کاروانسرای مزینان خبر داد که در اولویت واگذاری قرار دارد.در این میان شورای اسلامی و دهیاری مزینان نیز پیگیری هایی انجام دادند که نتیجه اش برداشتن قفل به مدت یک روز برای شرکت کنندگان در مراسم سالروز عروج دکترعلی شریعتی مزینانی بود اما باز هم این در بسته شد و هنوز وضعیت آن برای توریست هایی که از راه دور و حتی خارج به این دیار می آیند مشخص نیست.

🔺کمتر از دو ماه دیگر به پایان سال و آغاز نوروز 99 مانده است و امیدواریم مسئولین محترم اعم از شورای اسلامی و دهیاری مزینان و میراث فرهنگی و دادستانی داورزن و در نهایت وزارت میراث فرهنگی جمهوری اسلامی صدای مردم را بشنوند و بازهم چراغ این بنای تاریخی روشن و درِ آن حداقل برای خود مزینانی ها باز شود.

👈کاروانسرای مزینان معروف به کاروانسرای شاه عباسی در مسیر راه باستانی ابریشم قرادارد و با شمارهٔ ۱۶۶۴ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۴
بهمن
۹۸

نمایش «هفت‌خوان کودکان» به نویسندگی و کارگردانی دکتر حسین مزینانی ویژه کودکان ۵ تا ۱۲ سال است و هنرمندانی همچون محمدرضا معجونی، حسین مزینانی، فرشید عسگری و مانی کلاته در آن ایفای نقش می‌کنند.

به گزارش شاهدان کویر به نقل از خبرگزاری صبا؛ این نمایش صبح‌ها با هماهنگی قبلی ویژه مهدهای کودک و مدارس و بعدازظهرها در ساعت ۱۸ برای عموم علاقه‌مندان تا پایان اسفند ۱۳۹۸ در مرکز تولید تئاتر و تئاتر عروسکی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در پارک لاله تهران بر روی صحنه است.

قرار است نمایش «هفت‌خوان کودکان» با حضور هنرمندانی همچون مجید قناد، رودابه حمزه‌ای و مهرداد یکتا افتتاح شود.

در خلاصه این نمایش آمده است: یک گروه نمایشی به‌طور اتفاقی با دو کودک به نام‌های ازل و ابد که از دل زمان آمده‌اند، آشنا می‌شوند و از سوی آن‌ها به دل زمان می‌روند تا هفت‌خوان رستم را روایت کنند و لشگر ایران را از دست دیو سفید نجات دهند.

عوامل این نمایش ملیحه مزینانی دستیار کارگردان، حسین مزینانی طراح صحنه و طراح لباس و عروسک، مریم رئیسی‌اردلی‌ طراح پوستر و بروشور، محمدرضا شاملوفر طراح نور و فاطمه شیرینی، منشی صحنه هستند.

همچنین آهنگ‌ساز نمایش «هفت‌خوان کودکان» مهرداد یکتا و ساخت تیزر و افکت آن بر عهده آرش خزایی است. اختر تاجیک عکاس و روشنک کریمی و روژین ستاری در بخش روابط عمومی با این گروه همکاری می‌کنند.

علاقه‌مندان می‌توانند برای تماشای این نمایش بلیت آن را از سایت تیوال و یا شماره تلفن ۰۹۲۲۳۹۳۲۸۹۲ تهیه کنند.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۳
بهمن
۹۸

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

در تاریخ معاصر فرزندان هنرمند مزینان، این خاک گوهر خیز و ادب پرور همیشه برتارک زرین هنر ایران زمین درخشیده اند و ما در بخش های قبلی به تعدادی از این نام های ماندگار به خصوص بانوان هنرمند مزینانی اشاره کردیم و اکنون شایسته است به چهره های دیگری اشاره کنیم  که آثار فاخرشان در سینما و تآتر زبانزد خاص و عام است و این روزها بزرگان هنر در فرهنگسراها و مجامع و محافل هنری به تجلیل از آن ها می پردازندمانند هنرمندان طراز اولی در سینمای ایران استاد علی اکبر و منصور مزینانی فرزندان زنده یاد حاج میرزا حسین مزینانی(صدیقی) دو تهیه کننده، فیلمبردار و مدیر تولید بزرگ سینمای ایران ...

🔹منصور مزینانی متولد 1323 مزینان است . وی فعالیت سینمایی خود را از سن 15سالگی با ایفای نقش های کوتاه در چند فیلم آغاز کرد.

منصور  پس از اخذ دیپلم از سال 1340 با ورود به کادر فنی و گذراندن مراحل مختلف بعنوان مدیر تدارکات، تولید و اسپشیال افکت در بیش از 20 فیلم فعالیت داشته است. وی در سال 1361 با تأسیس مؤسسه سینمایی روشن فیلم (تولید و توزیع فیلم) تهیه کنندگی و سرمایه گذاری در این عرصه را آغاز کرد و در توزیع و پخش بیش از صد فیلم نیز فعالیت داشته است.

منصور در کنار برادرکوچکترش علی اکبر مزینانی مدیر فیلمبرداری و تهیه کننده سینمای ایران از سال 1360 در عرصه ی تهیه کنندگی فیلم فعالیت داشته که مهمترین آن ها عبارت است از: ۱ -  عقاب ها (۱۳۶۳)  2 -  دزد و نویسنده (۱۳۶۵)۳ -  قربانی (۱۳۷۰)  4-  متهم (۱۳۷۵) 5- شب بخیر غریبه (۱۳۸۰) و بوی گل سرخ

این هنرمند مزینانی که فعالیت خود را در سینما، قبل از انقلاب شروع کرده  مدیر تهیه دو فیلم با نام :1 -  غلام ژاندارم (۱۳۵۰) 2-  گرگ بیزار (۱۳۵۲) را در کارنامه سینمایی خود دارد.

منصور خان مزینانی مدیر تولیدی سینما را نیز تجربه کرده و در سال 1355 تولید فیلم سینمایی شام آخر را برعهده داشته است.

فیلم سینمایی  عقاب ها که یکی از فیلم های شاخص ژانر جنگی دوران دفاع مقدس و پرفروش سینمای ایران است با تهیه کنندگی ، فیلمبرداری و تدارکات برادران مزینانی و جلوه های ویژه که منصور برعهده داشت در سال 1363 تولید شد

منصور مزینانی که در عرصه های مختلف تولید ، تهیه کنندگی و تدارکات سینمای ایران فعالیت کرده در فیلم مشکل آقای اعتماد  که در سال۱۳۵۶تولید شده به عنوان مدیر فنی حضور داشته است.

این هنرمند پر تلاش مزینانی همچنین در سال های مختلف در 4 فیلم سینمایی به عنوان مدیر تدارکات  و در 3 فیلم نیز وظیفه تدارکات را برعهده داشته است که عبارتند از :( مدیر تدارکات) 1- غریبه (۱۳۵۱) 2 -  خروس (۱۳۵۲) 3-  سازش (۱۳۵۳)4 -  شب غریبان (۱۳۵۴)–(تدارکات) 1-  زن و عروسک هایش (۱۳۴۴)۲ -  حسن سیاه (۱۳۵۱)3-  سوته دلان (۱۳۵۶)

منصور  مزینانی با همراهی برادرش علی و با کارگردانی مرحوم قویدل فیلم عاشورای مزینان را تولید کرده که در محرم سال ۱۳۹۶ از شبکه ی مستند سیمای جمهوری اسلامی پخش شد.

منصور مزینانی تهیه کننده سینما در گفت و گو با خبرنگار ایسنا که 29 دی ماه 1380 در این خبرگزاری منتشر شد در خصوص نقش مخاطب و موفقیت یک فیلم می گوید: تازه به این نتیجه رسیده‌ایم که نقش مخاطب در موفقیت فیلم تعیین کننده است. از سوی دیگر درجه بندی فیلم به مشکلی اساسی تبدیل شده است و برخوردهای سلیقه‌ای در درجه بندی علاوه بر ایجاد مشکل برای سینماگران در حقیقت توهین به تمامی عوامل تولید محسوب می‌ شود.

تهیه کننده فیلم “بوی گل سرخ“ که نامزد حضور در بیستمین جشنواره فیلم فجر بود، با اشاره به خصوصیات جشنواره‌های فیلم فجر، کمبود اعتبار و نبود سالن‌های مطلوب نمایش را از چالش‌های سینمای ایران دانست و افزود: در سطح کشور، 270 سینما وجود دارد که در مقایسه با جمعیت کشور بسیار ناچیز است.

مزینانی اضافه کرد: بیشتر فیلم‌هایی که در جشنواره به نمایش در می‌آیند، به دلیل مشکلات خاص کیفیت چندانی ندارند، البته هیچ فیلمسازی فیلم بد نمی‌سازد، بلکه هر فیلم تحت تاثیر عوامل خاص خود قرار دارد. لذا فیلم های شرکت کننده در جشنواره فجر از لحاظ هنر و مخاطب باید کلی باشند.

وی گفت: کسانی که به جشنواره می‌آیند، خیل علاقه‌مندان به سینما هستند که حتی در تهیه و خرید کارت با مشکل مواجه می‌شوند؛ در صورتی که به عناوین مختلف و توقعات نابجا به ارگان‌ها و نهادها کارت داده می‌شود که اصلا به دیدن فیلم نمی‌آیند و مردم از این امر گله‌مند هستند.

مزینانی دیدگاه خود را نسبت به روند برگزاری جشنواره‌ها مثبت ارزیابی کرد و با تشبیه رقابت‌های جشنواره به کنکور سراسری دانشگاه‌ها، گفت: معرفی هنرمندان با ذوق و استعداد و دارای ساختار مثبت می‌تواند از نتایج کنکور فیلم فجر باشد.

وی خاطرنشان کرد: با دیدن فیلم‌های خارجی متوجه می‌شویم که در فیلمسازی کجاییم و نسبت به تکنولوژی آن چقدر عقب هستیم، زیرا دور خویش حصاری کشیده‌ایم و این‌جاست که ضرورت وجود جشنواره‌های فیلم فجر احساس می‌شود.

در ادامه این مطلب با هنرمند دیگر خاندان صدیقی استاد علی اکبر مزینانی آشنا خواهید شد...

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۲
بهمن
۹۸

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

✍️آنان که با آثار مکتوب دفاع مقدس آشنایی دارند و اهل مطالعه این قبیل آثار هستند به طور قطع تاکنون نام «طیبه مزینانی» را شنیده اند یا روی جلد برخی از این کتاب ها دیده اند و احتمالا نوشته ها و روایت های مملو از احساس او را خوانده اند. برخی خاطرات شهدا با روایت این نویسنده جوان گویی خواندنی تر و شنیدنی تر است. از نوشته هایش این طور بر می آید که او فقط «نمی نویسد» بلکه با سوژه هایش روزگار می گذراند و در ذهن و ضمیرش آن قدر با آن هاگپ و گفت می کند تا آنچه می نویسد از «دل»اش برآید. جالب است که بدانید او که روایتگر داستان های حقیقی دلاور مردان و زنان ایثارگر این عصر می باشد با شنیدن خبر فوت یکی از همسران قهرمان داستانش به شدت ناراحت و غمگین شد .

  از خانم طیبه مزینانی که از سال 1385 به طور جدی به عرصه نویسندگی دفاع مقدس وارد شده، تاکنون ده ها جلد کتاب در حوزه های دفاع مقدس با رویکرد خاطرات و معرفی شخصیت جهادی و اخلاقی شهدا منتشر شده که تعدادی نیز در نوبت چاپ قرار دارد. «بوی نم خاک»، «حکایت باران»، «کنعان »،«پسرم یوسف( پسر آقای سناتور)»،«حاجت روا» ، «گلویت را می بوسم» ،«بی قرار(وزیر خارجی)» ، «بی طرف» ،«حوراء»، «مرشد بنواز»،«روایت زندگی سرلشکر شهید فلاحی»،«تشت آتش»،«سوار بر اسب سرخ»، «شانزده تکه استخوان» و... از آثار ماندگار این نویسنده سرشناس مزینانی است. این بانوی هنرمند دختر عباس مزینانی علیشاه است و به زودی در شاهدان کویر با قلم وی با خاطرات شهدا و خانواده معزز شهدا و جانبازان و رزمندگان مزینان آشنا می شویم.

یکی دیگر از بانوان هنرمند مزینان که آوازه ی هنری او در ینگه دنیا مورد توجه علاقه مندان قرار گرفته سرکار خانم ساناز مزینانی است.

این بانوی هنرمند سال ۱۳۵۷ در تهران متولد شد و در یازده سالگی به همراه والدین از ایران خارج شد اما هیچ گاه وطن خویش را فراموش نکرده و و بارها برای دیدن وطن خویش به تیران آمده و عکس های بسیار زیبایی را به ارمغان برده است.

خانم ساناز مزینانی مدارک هنری خود را ازدانشکده‌ی هنر و طراحی اونتاریو، تورنتو، کانادا.... دریافت و مدرک فوق‌لیسانس هنرهای زیبا در رشته‌ی هنر اجرایی را از  دانشگاه استنفورد ایالات متحده اخذ کرد برخی از مقام ها و جوایز هنریو  نمایشگاه آثار این هنرمند مزینان به شرح زیر است؛

1384 برنده‌ی جایزه از شورای هنر اونتاریو

1385 کسب جایزه از شورای هنر تورنتو

1385 آرت فر فوتومیامی، گالری استوین بالجر، ساختمان سوهو، میامی، فلوریدا

1389 دریافت کمک هزینه ی سوزان باروخ لوئیس، دانشگاه استنفورد

1390 اقامت هنری فلاکس فَکتوری، کوئین، نیویورک

1390 دریافت مدرک فوق‌لیسانس هنرهای زیبا در رشته‌ی هنر اجرایی، دانشگاه استنفورد، ایالات متحده

1391 نمایشگاه انفرادی، «قاب‌های مرئی»، گالری استیون بالجر، تورنتو، کانادا

1393 نمایشگاه انفرادی، «قاب‌های مرئی»، گالری تیمور گراهان، نیویورک

1393 آرت فر، گالری استیون بالجر، کاخ بزرگ، پاریس

1393 آرت فر، آرت14 لندن، گالری تیمور گراهان، لندن

1394 نمایشگاه انفرادی، «آستانه»، موزه‌ی هنر آسیایی، نمایشگاه‌گردانی شده بتوسط مارک مایِر، سان‌فرانسیسکو، کالیفرنیا

1394 برنده جایزه‎ی اِمریکنز فور ذِ آرتس، بخاطر انجام بهترین پروژه‌ی عمومی

1395 نمایشگاه انفرادی، «(نا)مریی»، آب-انبار، تهران

1397 نمایشگاه هنری (آرت فر)، ابوظبی آرت، گالری کوادرو، امارات متحده عربی

کتاب «تصاویر گشایشگر» به تازگی و همزمان با نمایشگاه انفرادی این هنرمند عکاس در کانادا منتشر و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.

بی شک تعداد بانوان هنرمند مزینانی که در شاخه ها و گرایش های مختلف هنری و ادبی کشور فعالیت دارند بیشتر از آن است که در این سطور یاد شده و ممکن است از آن بی اطلاع باشیم و بازهم این شما همراهان گرامی هستید که می توانید یاری رسان ما باشید و این افتخار آفرینان را معرفی نمایید و بی تردید در عرصه های دیگر علمی ،فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و...بانوان سرافراز مزینان فعالیت گسترده ای دارند که در آینده به شرط حیات و یا باقلم توانای نویسندگان این دیار به آن خواهیم پرداخت  ولی در این نوشتار رویکرد ما هنر و هنرمندان مزینان است. در همین راستا دکتر ربابه مزینانی، دکتر آتوسا محمدی، دکتر ملیحه مزینانی،دکتر سعیده مزینانی،دکتر نسرین صدیقی، دکتر سمیه بهمن آبادی، سرکارخانم فاطمه گلستانی،خانم منصوره محمدی و... از جمله بانوانی بوده اند که به لحاظ فعالیت های علمی، پزشکی، نانو فناوری و فعالیت های خیرخواهانه در همین پایگاه به مخاطبان گرامی معرفی شده اند...

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۲۹
دی
۹۸

عکاس؛ محسن مزینانی عسکری

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۲۹
دی
۹۸

✍️جلسه هماهنگی و اجرایی تکمیل پروژه باغ اسرار مزینان با حضور رؤسای اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان داورزن، شورای بخش مرکزی و عضو شورای اسلامی مزینان،مدیر عمرانی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی و مهندس زرقانی پیمانکار مدعو امروز شنبه 28دی ماه،درمحل اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی استان برگزارشد

🔹دراین جلسه مقرر شد باپیگیری های بعمل آمده بعد از برآورد طرح کارشناسی هزینه های پروژه (درفاز اول) به زودی  عملیات تکمیل پروژه بعد از چندین سال توقف شروع شود.

🔹صدقی مدیر عمرانی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی تأکید کرد: با پیگیری مستمر رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی داورزن و تخصیص پنج میلیارد ریال برای آغاز کار بر آن هستیم درصورت امکان سقف اختصاص را از مجاری قانونی ممکن افزایش بدهیم.
 🔹آزاده رییس شورای اسلامی بخش مرکزی  هم ضمن اعلام آمادگی و  همکاری صددرصدی شورا و مردم مزینان برای ادامه این پروژه از زحمات و پیگیری‌های مهندس اسدالهی  فرماندار، توکل رییس  اداره فرهنگ و ارشاد شهرستان  و همچنین پشتیبانی اداره کل اشتان  تشکر و قدر دانی کرد.
🔹وی افزود: تکمیل این پروژه به یقین یکی از باقیات و صالحات اداره  کل و  اداره  ارشاد داورزن و فرماندار درمزینان و شهرستان داورزن خواهدبود.

💎محسن توکل رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی داورزن نیز ضمن اعلام خرسندی از پیشرفت زیرساخت‌های فرهنگی شهرستان ازابتدای تاسیس تاکنون عنوان کرد: به حمد خداوند پیگیری‌های 4 ساله این اداره جهت ارتقای زیرساخت‌های فرهنگی شهرستان از صفر به12000مترمربع درسال98 نعمتی بود که بدون پشتوانه مردمی هرگز محقق نمی شد.

مجتمع فرهنگی دکتر علی شریعتی مزینان در ابتدای ورودی میدان استاد شریعتی مزینان در سال 1381 کلنگ زنی شد و زمینی به وسعت 20 هزار متر مربع و در یک هزار و 800 متر مربع زیر بنا را در شمال مزینان به خود اختصاص داده است علی رغم پیگیری های متعدد شورای اسلامی و دهیاری مزینان و وعده و عیدهای نمایندگان شهرستان و مسئولین مربوطه همچنان نیمه تمام مانده است. 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

                                                                   

  • علی مزینانی
۲۹
دی
۹۸

 رییس شورای اسلامی مزینان با حضور در  اداره راه و شهرسازی سبزوار و گفت و گو با عابدی پور رییس این اداره و سعیدی نیک معاون وی پیگیر وضعیت پروژه تعریض و آسفالت جاده مزینان به داورزن شد.

🔹در این دیدار که برای چندمین بار از زمان حضور دکتر حسن نیا معاون وزیر راه و شهرسازی تیرماه سال جاری در مزینان صورت گرفته علی اکبر رضوانی پناه از سرانجام این پروژه و علت تأخیر و توقف آن پرسید که بازهم مسئولین راه و شهرسازی سبزوار وعده دادند به محض پایداری وضعیت جوی و شرایط مساعد آب و هوایی دوباره کار را شروع می کنند

🔹رییس اداره راه و شهرسازی سبزوار با تشکر از پیگیری های مداوم شورای اسلامی مزینان ضمن تأکید بر ادامه این طرح از عدم واریز  بودجه ی تخصیصی خبر داد که بارها نمایندگان شهرستان قول آن را داده اند .

🔹وی همچنین یکی دیگر از دلایل توقف ادامه این پروژه را استقبال نه چندان پیمانکاران در مناقصه عنوان کرد و افزود: تکمیل این طرح دیر یا زود دارد اما سوخت و سوز نخواهد داشت و با توجه به قرار گرفتن پروژه در فهرست کارهای اجرایی  اداره راه سبزوار ما به عنوان مسئول همچنان پیگیر آن هستیم.

🔹شایان ذکر است بنا بر تأکید دکترحسن نیا معاون وزیر راه و شهرسازی قرار بود این جاده آدمکش تا شروع فصل زمستان به طور کامل تعریض و آسفالت شود اما با گذشت یک ماه از این فصل هیچ خبری از آن نیست و شورای اسلامی و دهیاری مزینان بارها با حضور در فرمانداری داورزن و اداره مربوطه سبزوار پیگیر طرح شده اند.

این جاده چهل سال پیش به طول 7کیلومتر در محور مزینان به داورزن ساخته شد و تا کنون با توجه به خرابی و عرض کم و نور کافی در شب موجب داغدار شدن بسیاری از شهروندان منطقه شده است.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

 

  • علی مزینانی
۲۸
دی
۹۸

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

  در بخش قبلی که به عنوان مقدمه و تاریخچه تقدیم شد به هنر چند بانوی مزینانی اشاره کردیم که در حوزه های مختلف هنری مشغول به فعالیت هستند اکنون شایسته است که به چند نام پرآوازه ی دیگر بپردازیم تا ثابت کنیم ادعای هنر نزد مزینانیان است و بس! بیهوده نیست و اینکه گفته اند مزینانی ها مردمان با مروت و هنرمندند گزافه نبوده است.

یکی از چهره های هنری که نقاش زبردستی است و در مسئولیت ها و مدیریت های اداری نیز فعال و پیشرو است و هراز چندگاهی مصاحبه های تند و آتشین او صفحات خبرگزاری ها و مطبوعات کشور را تحت الشعاع قرار می دهد سرکار خانم آسیه مزینانی فرزند سردار علی رضا مزینانی است که خود او نیز از چهره های ماندگار تبلیغات است و می توان گفت روابط عمومی و تبلیغات دفاع مقدس مدیون زحمات و فکر و اندیشه این رزمنده پیشکسوت و فعال فرهنگی است و بالطبع فرزندان او از جمله آسیه خانم در راه پدر گام نهاده و با گذراندن دوره های مختلف هنری و تحصیلات دانشگاهی در زمینه هنر نقاشی فعالیت می کند و  تاکنون این بانوی هنرمند مزینانی چندین نمایشگاه از آثار خود را در فرهنگسراهای مختلف تهران به معرض دید عموم گذاشته است.

وی در حال حاضر مدیر گالری آ و معاون فرهنگی خانه ی هنرمندان ایران است.

از دیگر هنرمندان حوزه ی نقاشی و گرافیک که بانوان هنرمند مزینانی در آن حضور فعال دارند باید به اسامی سرکار خانم نسرین مزینانی که بارها در شبکه های تلویزیونی داخلی و برون مرزی نیز به آموزش هنر نقاشی و طراحی بر روی شیشه و آینه پرداخته و اکنون یکی از استادان این هنر در کشور است اشاره کرد.

یکی از دیگر بانوان هنرمند مزینانی که آثار آن ها مخاطبان زیادی را جذب کرده است می توان به خانم ها سمیه مزینانی و ساناز مزینانی ساکن سانفرانسیسکو اشاره کرد.

خانم سمیه مزینانی متولد ۱۳۵۹ دارای لیسانس زبان انگلیسی و دانش آموخته رشته زبان چینی در دانشگاه پکن چین است که در زمینه ی نقاشی با تکنیک های اکریلیک(شب نما) و فلورسنت فعالیت می کندو بدون گذراندن هیچ کلاس آموزشی توانسته با خلق آثاری متفاوت و منحصر به فرد در این رشته پیشرفت و ترقی کند از جمله آثار این بانوی هنرمند می توان به آثار چشم خدا، پرواز زمان، سفینه آشنایی، آرزو، تاریکی مرموز و ... اشاره کرد.

یکی دیگر از بانوان هنرمند کهن دیار مزینان که در هنر چهره‌پردازی و بازیگری سینما و تلویزیون فعالیت دارد سرکار خانم زهره مزینانی، فرزند زنده یاد غلامرضا صادق منش است و در آثاری همچون سریال تلویزیونی «من یک مستاجرم» ،«به خاطر مونا» حضور داشته است. وی همسر ارسیا صنعتی بازیگر و مجری توانای صدا و سیما و تأتر و سینماست که با هم در چند فیلم و سریال تلویزیونی به ایفای نقش پرداخته اند.

👈در ادامه ی این مطلب با دو بانوی نویسنده و هنرمند مزینانی که آثارشان چشم جهانیان را خیره و معطوف به خود کرده است آشنا خواهید شد.

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۹
دی
۹۸

دستی به قلم گیرم با حال پریشانی
ریزم ز درون بیرون صد عقده پنهانی

زآستین برون آمد دستی ز در فتنه
زین فتنه جهان را کرد شور وشرر افشانی

با تیر بلای او سروی به زمین افتاد
در خون خودش غلطید سردار سلیمانی

در ثلمه او رهبر اینگونه سخن فرمود
گفتا که تو در خیل و آغوش شهیدانی

بر لشکر جندالله سردار سپه بودی
در جنگ بدی پیروز در جبهه و میدانی

دشمن شده است مسرور از بود نبود تو
یاران تو اَند مغموم بادیده ی گریانی

آسوده بخواب اینک از دغدغه دنیا
هستند به راه تو یاران فراوانی

سرتاسر این عالم گردیده پر از فتنه
در کل زمین برپاست صد فتنه شیطانی

ای کاش رسد مهدی شمشیر و علم گیرد
گردد به همه عالم او رهبر و سلطانی

برخیز مزین اینک دستی به دعا بردار
بر خیر و صلاح این بوم و برِ ایرانی

بگرفت علم بر دوش سرداری دگر اینک
بیرق بگرفت برکف اسماعیل قاآنی

اکبر مزینانی علیشاه

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۷
دی
۹۸

🌹تقدیم به روح مطهر سید شهیدان مقاومت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی

قاسم ای مرد خدا داغ تو بر این دل ماست
تا ابد راه تو سر لوحه ی مردان خداست

به خداوند کریمی که تو را هدیه نمود
نام تو پرچمِ یاران علی شیرِ خداست

داعش آن نوکر ارباب شیاطین زمان
ضربتی خورده زشمشیر تو که دست خداست

حرم آل علی بعد ابوالفضل رشید
دیگر این گونه ندید مرد دلیر که باوفاست

گرچه کشتند خبیثان دگر جسم تو را
لیکن آوازه ی تو شرط همه رمز بقاست

قوم ظالم که فریب خورد و ندانست فقط
آرزویت همه دم رفتن از این دار فناست

داغ بر دل بنهادی و تو رفتی به جنان
مزد آزادگی ات نزد خدای شهداست

یک جهان مانده که این نام سلیمانی چیست
رفتنش زنده تر از بودن در این دنیاست

لرزه افتاده ببین بر بدن قوم شریر
هرچه تهدید کنند گو که دگر باد هواست

عزتی بردی به کرمان که کریمان مبهوت
قبله ی حاجت ما بعد از این در آنجاست

تو امیر دل مایی و خداست یاور تو
"آری آن جلوه که فانی نشود نورخداست"

خوش به حالت که شدی محرم اسرار ولی
از غم هجر تو بین گریه کنان آن مولاست

وای اگر رهبر من حکم جهادی بدهد
کاخ ارباب ستم در هدف اهل ولاست

وعده ی حضرت حق غیر از این هست مگر؟
ظلم ظالم به جهان منهدم و رو به فناست

گاوچرانی که چنین آتشی افروخته یقین
هیچ ندانست که دگر منتقمت ملت ماست

بشنو ای خصم زبون گفته مزینانی چنین
سخن مردم ما مرگِ بر این آمریکاست
علی مزینانی عسکری
تهران...هفدهم دی ماه1398

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۳
دی
۹۸

✍️شاعر و ذاکر آل الله حجت الاسلام زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی که به مناسبت های مختلف اشعاری ماندگار سروده و برای شاهدان کویر مزینان ارسال می کرد پس از پیروزی مدافعان حرم بر نوکران آمریکایی شعری را در وصف سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و مدافعان حرم سرود که همان ایام منتشرشد اکنون به مناسبت شهادت این سرباز ولایت تقدیم می گردد:

 

بنازم نازِ شستت را که تو فرزندِ ایرانى
کیانى یا وزیرِ عالِمِ عصرِسلیمانى

تو اَندر عصر و نَسلِ خویش سپهدارى و سالارى
تو را از بهرِمظلومان خداوند کرده ارزانى

خَرَد گر داورى بنماید و وانگه دهد فَتوا
بگوید پیروِ مولاىِ خود محصولِ قرآنى

جهانِ کُفر و مُستکبِر شده سر گشته و حیران
بِگاهِ رزم در میدان بگفتند مردِ میدانى

سرانِ فتنه گر با ارتجاعِ مَنطقه امروز
پشیمان گشته اند سودى ندارد این پشیمانى

نمی دانم اَحزابست یا بَدر است یا خیبَر
همی دانم امیرِلشکرى و شیرِ یزدانى

شده جنگِ جهانى یک جهان عِصیان و هم طُغیان
بُوَد کاخِ سِیَه فِرعون بزرگ ابلیسِ شیطانى

صف آرائی نموده رو برو گردیده اند باهم
تمامِ کُفر و ایمان از یهودىّ و مسلمانى

صَفى از حیدریّون فاطمیّون داده اند تشکیل
زپاکستانِ اسلامىّ و نیروهاىِ افغانى

که تا آزادگردید خاکِ کشور هاى اسلامى
ز دستِ داعشِ ننگین و گُرگانِ بیابانى

بیادِ پاسدارانِ حریمِ حضرتِ زینب
هَماره رحمتِ رحمان بر اَرواحِ شهیدانى

اگرآنها نبودند هم گرفتارِستم بودند
در ایران شهروندانش خراسانىّ و تهرانى

جهادى هاى سورىّ و عراقیّون و افغانى
مبارک برشما پیروزى و اَلطافِ سبحانى

مبارک بر امام و رهبر بیدارایران باد
و هم بر مرجَعیَّت آیتِ عُظماىِ سیستانى

سرافرازاست یقین اى عسکرى سردار دین قاسم
همان سردارِ تاریخ ساز آقاى سلیمانى

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۰
دی
۹۸

حجت‌الاسلام والمسلمین هادی مزینانی، کارشناس مسائل شرعی و رئیس مرکز فرهنگی خانواده ناجا، در گفت‌وگو با ایکنا، به بیان نکاتی درباره ابعاد فقهی بیمه در اقتصاد اسلامی و دیدگاه فقهای مسلمان درباره این صنعت پرداخت و گفت: اگر بخواهیم نگاهی ریشه‌ای از نظر فقه اسلامی به صنعت بیمه داشته باشیم، خالی از لطف نیست که به عنوان مقدمه ورود به بحث، مروری بر تاریخچه بیمه درکشورمان داشته باشیم. بیمه صنعتی نوپا و جدید است و سابقه این قرارداد طرفینی که «بیمه» نام گرفته، اگرچه در غرب به ٤٠٠ سال قبل برمی‌گردد، اما رواجش ظرف ٢٠٠ سال اخیر است و بعد از صنعت بانکداری، دومین صنعت بزرگ اقتصادی دنیا است؛ به این معنا که از نظر سودآوری هم، گاه رتبه اول و گاه رتبه دوم است.

دیدگاه امام خمینی(ره) درباره بیمه

وی ادامه داد: از زمانی که این صنعت وارد کشورهای اسلامی شد، علمای برخی فرقه‌ها تحت عنوان ربا، غرر، قمار و اکل مال به باطل، به آن خدشه وارد کرده‌اند، اما اکثر علمای شیعه با تصحیح این قرارداد به عنوان عقد «قرارداد جدید» یا «عقود معین» مثل «هبه معوض» یا نوعی از ضمان و کفالت، آن را مطرح و مورد بررسی فقهی قرار داده‌اند.

رئیس مرکز فرهنگی خانواده ناجا یادآور شد: محل بحث اینجاست که اگر بیمه تحت عنوان مستقل باشد، برخی احکام و اگر تحت عقود باشد، احکام متفاوت دیگری خواهد داشت. از جمله مراجعی که بیمه را قراردادی مستقل دانسته‌اند، حضرت امام (ره) است که می‌توان ایشان را بنیانگذار این نگاه دانست.

تفاوت اساسی معاملات و عبادات

مزینانی در پاسخ به این سؤالی که گاه مطرح می‌شود که آیا حق داریم قرار داد جدیدی را به شرع اضافه کنیم؟ اظهار کرد: در پاسخ به این سؤال باید عرض کنم که باب معاملات یک تفاوت اساسی با باب عبادات دارد؛ چون عبادات را شریعت تأسیس می‌کند و به دست عرف نمی‌سپارد و اصطلاحاً توقیفی است، یعنی بعد از رسول خدا (ص) کسی نمی‌تواند مثلاً از رکعات نماز کم یا آنها را زیاد کند.

این کارشناس مسائل شرعی ادامه داد: درباره معاملات باید گفت که معاملات تأسیسی نیستند مثلاً مضاربه حتی قبل از اسلام هم، در روم باستان بوده و می‌توان گفت اختراع آن‌هاست که بیش از ٢٠٠٠ سال قدمت دارد و اسلام هم با تعیین شرایط خاصی آن را مورد تأیید قرار داده است. یا مثلاً قرار داد مرابحه، که اصالتاً ایرانی است و حتی تا عصر امام کاظم (ع) از واژه‌های فارسی در آن استفاده می‌شده است. مثلاً متداول بوده که در هنگام قرارداد اظهار می‌داشتند با ده درصد سود خریدم و به ١١ درصد سود می‌فروشم.

لازم‌الاجرا بودن قراردادها از منظر قرآن

وی افزود: این امور از جمله معاملاتی است که توسط عقلاً طراحی و بر شریعت عرضه می‌شود و گاه در شرع مورد قبول قرار می‌گیرد لذا برخی مراجع نیز قائل هستند که می‌توان متناسب با نیاز جامعه قراردادهایی انشاء کرده و با تطابق آن با موازین شریعت، از آن‌ها استفاده نمود که حضرت امام خمینی(ه) نیز چنین دیدگاهی دارد. سند بالادستی این نظر فقهی هم از «أوفوا بالعقود» در آیه «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَکُمْ بَهِیمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا یتْلَى عَلَیکُمْ غَیرَ مُحِلِّی الصَّیدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ یحْکُمُ مَا یرِیدُ؛ اى کسانى‌که ایمان آورده‏‌اید به قراردادهاى خود وفا کنید براى شما گوشت چارپایان حلال گردیده جز آنچه حکمش بر شما خوانده مى‌‏شود در حالى که نباید شکار را در حال احرام حلال بشمرید خدا هر چه بخواهد فرمان مى‏‌دهد.» (المائده/ ۱) گرفته شده است.

رئیس مرکز فرهنگی خانواده ناجا تأکید کرد: می‌دانیم که این آیه دلیل بر لازم الاجرا بودن قراردادهاست، مگر آن اموری که در شریعت، نفی آن وارد شده باشد. مستندات این دیدگاه از آیات و قواعد فقهی مرتبط مانند «أوفوا بالعهد» و «تجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ» در آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْکُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُمْ رَحِیمًا؛ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْکُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُمْ رَحِیمًا» (النساء/ ۲۹) و «الناسُ مُسَلَّطُونَ على أموالهم» یا «المؤمنون عند شروطهم» اخذ شده و سیره شارع و متشرعه در باب معاملات و ... همه مؤید همین مسائل هستند.

ضوابط فقهی درباره بیمه

مزینانی در پاسخ به این سؤال که در بحث بیمه آیا شرعاً مجاز به عقد قرارداد جدید، غیر از عقود سابق هستیم؟، تأکید کرد: در این مورد باید بگویم که از حدود ١٠٠ سال قبل که سید یزدی(ره) وارد این بحث شده، علما بعد هم قائل شده‌اند که اشکال ندارد و ماده ١٠ قانون مدنی هم آن را نافذ دانسته است، پس می‌توان بیمه را مشمول این قانون دانست.

این کارشناس مسائل شرعی با اشاره به شرایط فقه برای مبرا بودن بیمه از شبهات بیان کرد: اما آنچه به عنوان ضوابط فقهی درباره بیمه مطرح شده این است که مبرای از برخی موارد باشد که از جمله آن‌ها این است که «اکل مال به باطل نباشد» حال آنکه شبهه وارد کرده‌اند که شخص حق بیمه می‌دهد و اتفاقی هم رخ نداده است. لذا می‌شود اکل مال به باطل چون عوضی نداشته است. دوم اینکه «ضرر و ضرار نداشته باشد» که باز هم شبهه مطرح شده که اگر حادثه رخ ندهد شما ضرر می‌کنید و اگر رخ بدهد بیمه ضرر می‌کند.

بیمه غرری یا ربوی نیست

وی درباره دیدگاه برخی افراد مبنی بر غرری یا ربوی بودن صنعت بیمه نیز ادامه داد: برخی مدعی شده‌اند بیمه غرری است، چون اصل وجود آن معلوم نیست که حادثه رخ بدهد یا ندهد. همچنین گفته شده که قرارداد ربوی است چون بیشتر از آنچه داد‌ه‌ای، می‌گیری، حتی ادعای قماری بودن بیمه هم مطرح شده است، چون اگر حادثه رخ بدهد شما برده‌اید و گرنه باخته‌اید، اما اگر دقیق نگاه داشته باشیم متوجه خواهیم شد که بیمه جزیی از هیچ‌کدام از اینها نیست چون شرایط و حدود هرکدام در شرع به صراحت بیان شده و محل ابهامی باقی نمانده است.

امام خمینی(ره)؛ بنیانگذار نگاه مستقل به صنعت بیمه/ درآمد کدام بیمه مشمول خمس می‌شود

مزینانی درباره دلایل استقبال انسان‌ها از صنعت بیمه افزود: ناگفته نماند در پاسخ به این سؤال که چرا انسان‌ها به بیمه پرداختند؟ در گذشته چون زندگی‌ها ساده بود خیلی خسارت و تبعات در بر نداشت اما به مرور که زندگی‌ها پرهزینه‌تر شد، بحث نیاز به بیمه برای جبران حوادث به صورت جدی مطرح شد.

عناصر بیمه از منظر فقه

این کارشناس مسائل شرعی ادامه داد: پس می‌توان در تعریف صنعت بیمه به بیان عامیانه گفت که صنعتی است که پول‌ها را خُرد خُرد جمع کند و در زمان حادثه به صورت یکجا هزینه کند. قابل ذکر است که تقسیم‌بندی‌های مختلفی برای انواع بیمه به حسب شرایطشان بیان شده که از حوصله بحث فعلی خارج است.

رئیس مرکز فرهنگی خانواده ناجا با بیان اینکه بیمه دارای دقت زیادی است اظهار کرد: در یک نگاه کلی می‌گویم از منظر فقه، عناصر بیمه عبارت‌اند از «بیمه‌گر»، «بیمه‌گذار»، «حق بیمه» و «موضوع یا حادثه». جالب اینکه چون ساعت هم در بیمه درج می‌شود، می‌توان گفت بیمه جزو دقیق‌ترین قراردادهاست لذا اگر ماهیت بیمه را خوب ترسیم کنیم خیلی از اشکالات مرتفع خواهد شد.

دیدگاه شهید مطهری

مزینانی اظهار کرد: شهید مطهری معتقد است: قرارداد بیمه، تقابل دو مال نیست که ربا و غرر و ... شود بلکه تصویر آن باید روی امنیت بنا گذاشته شود؛ مثل اینکه امنیت اعتباری را می‌خواهیم و اجرت آن را می‌دهیم و مثل اینکه امنیت ظاهری را می‌خواهید و نگهبان استخدام می‌کنید. پس «عقدُ التأمین» می‌شود. مشابه این نگاه می‌‌توان عقد کفالت و ضمانت را مثال زد.

درآمد کدام بیمه مشمول خمس می‌شود

این کارشناس مسائل شرعی تصریح کرد: برای مثال، من یکسال حق بیمه می‌دهم و بیمه هم یکسال امنیت خاطر به من می‌دهد پس اکل مال به باطل نیست، ولو که تصادف رخ ندهد دقیقاً مثل اینکه اگر نگهبان استخدام کنید و دزد نیاید، آیا می‌توانیم مزد داده شده به نگهبان را پس بگیریم؟ رخ دادن حادثه و عدم آن هم مثل همین مسئله است.

مزینانی ادامه داد: در بیمه عمر هم عمدتاً در قالب معمولی و سرمایه‌گذاری عرضه می‌شود و معمولی آن مثل بیمه حوادث است که سه قسم شامل «بیمه حیات»، «بیمه وفات» و «بیمه مختلط» است که مرکب از دو نوع قبلی است و پرداخت‌ها هم طبق قرارداد می‌تواند دفعی یا تدریجی باشد.

رئیس مرکز فرهنگی خانواده ناجا در پایان گفت: نوع دیگر بیمه عمر از سنخ سرمایه‌گذاری است که ماهیت حادثه در آن نقش ندارد. بلکه ملاک مدت است و با انقضای مدت، نوبت شرکت بیمه می‌شود که پول بپردازد. ماهیت این بیمه‌ها سپرده‌گذاری بانکی و سرمایه‌گذاری و پس‌انداز است. همچنین لازم است بگویم که اگر بیمه از نوع تعهدی باشد، وجه دریافتی حکم درآمد دارد و مشمول خمس نیز می‌شود.

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۸
دی
۹۸

🌐 علی اکبر رضوانی پناه رییس شورای اسلامی مزینان با ابراز دلخوری از عدم واریزی مبالغ اعلام شده از طرف نمایندگان سبزوار بزرگ گفت: در این چند روز هیچ مبلغی برای کمک به دهیاری یا فضای سبز و مجتمع فرهنگی دکترعلی شریعتی به حساب دهیاری و شورای اسلامی واریز نشده است.

🔹رییس شورای اسلامی مزینان افزود: در حال حاضر برای آبیاری فضای سبز حدود 10 میلیون تومان بدهی اعلام شده که  اداره آب و فاضلاب شهرستان چندین بار برای قطع آن به مزینان آمده اند و اخطاریه فرستاده اند اما با صحبت هایی که توسط شورا و دهیاری انجام شد مهلتی را برای پرداخت بدهی منظور کرده اند.

🔹رضوانی پناه خاطر نشان کرد: پس از انتشار خبر کمک به دهیاری روستاهای سبزوار و داورزن  انتظار این بود که به مزینان هم مبلغی  کمک می شد و علی رغم دریافت خبر کمک 50میلیونی از طرف یکی از نمایندگان هنوز هیچ اتفاق خاصی رخ نداده و مسئول دفتر ایشان هم پاسخ مطمئنی نسبت به این قضیه ندادند.

🔹رییس شورای اسلامی در خصوص آسفالت جاده مزینان به داورزن که به یک تراژدی تاریخی تبدیل شده اظهار داشت: همین امروز با مسئولین اداره راه شهرستان سبزوار تماس گرفتم و گفتند در زمستان آسفالت انجام نمی شود اما سعی می کنیم باقیمانده تعریض را ادامه دهیم .

🔹وی تأکید کرد: ما به هیچ وعده ای دلخوش و خوشبین نیستیم مگر آن که کار انجام بشود و به چشم خودمان ببینیم که این اتفاق افتاده برای نمونه مگر از معاون وزیر راه و ساختمان در قول دادن برای جاده مزینان کسی مهم تر هست؟ آقای دکتر حسن نیا به مزینان آمدند و دستور دادند که باید این جاده تا آغاز زمستان آسفالت و تعریض شده باشد و حالا چند روز از زمستان هم گذشته و هیچ خبری نیست.

شایان ذکر است در روزهای اخیر مهندس رمضانعلی سبحانی فر و حسین مقصودی دو نماینده مردم شریف سبزوار بزرگ در مجلس شورای اسلامی از تخصیص مبلغ پنج میلیارد تومان برای تکمیل پروژه نیمه تمام مجتمع فرهنگی دکترعلی شریعتی در مزینان و پنجاه میلیون تومان برای کمک به فضای سبز میدان عاشورای مزینان خبر دادند که بیشتر به نظر می رسد تبلیغات انتخاباتی باشد تا واقعیت و باید دید تا قبل از اسفند 98 و موعد برگزاری انتخابات اتفاقی می افتد یا بازهم گول زدنی از نوع تبلیغات همیشگی و مکرر نمایندگی است!

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۷
دی
۹۸

❤️برگی از زندگینامه شاهدکویر شهید محمداسدی مزینان

✍️محمد اسدی مزینانی فرزند حاج علی هشتم شهریور سال1342ه.ش در مزینان به دنیا آمد . شخصیت معنوی او در دامان والدینی شکل گرفت که سراسر زندگی شان برای رضای خداوند و شرکت درمجالس مذهبی بوده و می باشد.

🔆پدرمحمد انسانی خوش برخورد و خوش صحبتی است که علی رغم زحمات طاقت فرسایش درکشاورزی هیچگاه لبخند ازلبانش محو نمی شود او از طرف مادری وابسته سلسله جلیله سادات است و مادری نمونه و به شدت معتقد داشت که کراماتش همیشه درذهن فرزندان و نوه هایش متبادراست.محمد خوش خلقی و مهربانی را از والدین و جده اش به ارث برده بود.

🔆مادرمحمد سیده ای مهربان، زحمتکش و مذهبی است که در عشق به فرزند و علاقه به آنها زبانزد است اما به هنگام خبر شهادت پسر ارشدش چنان  صبر و شکیبایی زینب وار از خود نشان داد که دیگران را به حیرت وا داشت.

 🔆محمد درچنین خانواده ای رشد کرد.و با همین اعتقاد پس از سپری کردن دوران تحصیلی ابتدایی و راهنمایی به خیل سبزپوشان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و داوطلبانه عازم میادین نبرد شد.

🔆تازه داماد بود ولی جبهه را ترجیح داد و به منطقه جنگی رفت و درآخرین روز ازآبان 1362در منطقه پنجوین به فیض شهادت نائل آمد ولی پیکرمطهرش پس ازده سال توسط گروه تفحص کشف و پس ازتشییع در سبزوار در زادگاهش مزینان و دربهشت حضرت علی (ع) به خاک سپرده شد.

 

منتظرم محمدم برگردد

هر کس حرفی می زد و دلیلی می آورد برای نیامدنش پانزده سال حرف ها ادامه داشت تا اینکه.. . خبر دادند برگشته است. همه مردم مزینان برای استقبالش آماده شدند.

سبکبال رفته بود و سبکبار آمده بود. یک کودک خرد سال هم می توانست بلندش کند چه برسد به آن همه آدم مشتاق.

آنهایی که می شناختندش باورشان نمی شد توی آن تابوت کوچک و سبک، محمد خوابیده است. حق داشتند می گفتند: محمد هیکلش مثل پهلوان ها بود و قدش نزدیک دو متر!

می گفتند: این سه تکه استخوان و این تکه پارچه مال هر کسی می تواند باشد جز سید محمد.

اما.. . فرقی نمی کرد چه می گویند. محمد پانزده سال قبل رفته بود پیش خدا.

***

- محمدم از بچگی به نیش پشه حساس بود. یک پشه می نشست روی تنش به حالت مرگ می افتاد. آن وقت ها مردم ناچار بودند برای معیشت خودشان توی خانه گاو و گوسفند و مرغ نگهداری کنند.داشتن حیوان هم توی خانه پشه ها را خود به خود می کشاند سمت اهل خانه. شب های تابستان می نشستم بالای سر محمدم و پارچه ای بر می داشتم، تا صبح چشم روی هم نمی گذاشتم و پشه ها را از روی سر و صورت و بدنش کنار می زدم.

پسر خوبی بود. خیلی مراقب بود به من و پدرش بی احترامی نکند. حتی بدون اجازه مان از سفره نان بر نمی داشت. سرشیر، صبحانه شاهانه مان بود. خیلی وقت ها بشقاب سرشیر را می گذاشتم وسط سفره، دستش جلو نمی رفت. می گفت: اول بابا بخوره اگه اضافه اومد ما می خوریم!

درس هایش خوب بود اما چند نفر از معلم هایش موافق انقلاب نبودند و از امام بدگویی می کردند. دوم راهنمایی بود آمد و گفت: الهی بلای این حکومت اسلامی و امام بخوره به جون این ضد انقلاب ها!

می گفتم: کدوم ضد انقلاب ها؟

می گفت: چند تا از معلم هامون تا فرصت پیدا می کنند شروع می کنند به بد و بیراه گفتن به امام و انقلاب!

گفتم: تو درست رو بخون مادر جان بذار اونا هم این قدر بگن که خودشون خسته بشن!

گفت: دیگه نمی رم مدرسه!

هر کاری کردیم راضی نشد برود مدرسه درسش را ادامه بدهد.

***

- با هزار زحمت خمیر درست می کردم و توی تنور گلی خانه مان نان می پختم. وقتی زحمت زیادم را می دید غصه می خورد، می گفت: با این زحمتی که می کشی خوردن این نون برای من حرومه.

می گفتم: نه مادر این چه حرفیه، بخور نوش جونت!

***

- خیلی بچه دوست داشت. می گفت: مادر یه بچه دیگه بیار تا من این قدر قربون صدقه بچه های مردم نرم!

می خندیدم و می گفتم: دیگه از من گذشته، چند وقت دیگه باید تو رو داماد کنم و بچه تو رو ببینم نه اینکه خودم بچه دار شم!

تازه توی خانه مان حمام ساخته بودیم. گفت: خودم می رم افتتاحش می کنم. رفت یک دسته گل گذاشت توی حمام، اسمش را هم روی دیوار نوشت و آمد بیرون.

***

 وقت سربازی رفتنش شده بود. آمد و گفت: مادر می ذاری پاسدار بشم؟

با هول و هراس گفتم: نه مادر!

گفت: چرا؟

گفتم: دیشب تلویزیون نشون داد اون کردهای نامرد...

لب هایش را گاز گرفت و گفت: نگو کرد، بگو کومله! همه کردها که مثل اونا نیستن!

گفتم: زبونم نمی چرخه مادر! اسمشون سخته وگرنه خودمم می دونم.

کردها چقدر غیرت و مردونگی دارن! خلاصه همونایی که تو می گی جلوی پای عروس و دومادشون چند تا از پاسدارامونو با کاشی سر بریدن!

خندید و گفت: توچقدر ساده ای مادر جان! اونا همش فیلمه! و گرنه خودت با عقل خودت بشین فکر کن ببین کسی می تونه با هموطنش این کار و کنه.

حرفش برایم حجت بود. گفتم: یعنی تو می گی اینایی که نشون میدن دروغه؟

گفت: بله که دروغه!

بعد هم آن قدر از سپاه تعریف کرد که بالاخره رضایتم را گرفت و رفت سپاه پاسداران.

شب ها که از سبزوار می آمد و جای پدرش را خالی می دید، راه می افتاد می رفت سر زمین هایمان، کمک پدرش.

چیزی نگذشت که از سبزوار خسته شد. می گفت: کاش سبزوار کنار خرمشهر بود و صدام به جای خرمشهر اونو به توپ می بست!

می گفتم: این چه حرفیه مادر جان. اون همه آدم بی گناه گشته می شن چی به تو می رسه؟

گفت: اونا رو نمی گم. اما به خدا خیلی هاشون جزء سازمان حجتی ها و منافقین هستن، همه اش سعی می کنن مردم کم سواد رو بکشونن توی سازمان خودشون.

بعد هم شروع کرد به تعریف کردن از جبهه و کردستان و مردم بی دفاع و مظلوم آنجا. عاقبت امضایم را گرفت و راهی جبهه کردستان شد.

هر از گاهی به وسیله دوست هایش برایش پسته و انار می فرستادم. خیلی وقت ها می شنیدم دوستانش به خاطر بیش از حد خطرناک بودن منطقه ای که او آنجاست به وسیله عده ای دیگر سوغاتی ها را به دستش می رسانند.

***

- از کردستان که آمد مریض بود. پشه ها کارش را ساخته بودند. حالش آن قدر بد بود که مردم منتظر بودند بمیرد. هر روز راه می افتادیم می بردیمش بیمارستان. به دکتر گفتم: بچه ام به پشه حساسسیت داره، یه سرم بهش بزنی خوب می شه! گفت: تو دکتری یا من؟

فایده نداشت ده روز بردیم و آوردیمش. درمان های دکتر جواب نمی داد. فرمانده اش هم از کردستان زنگ می زد که بلند شو بیا، اینجا لازمت داریم!

دوباره بردیمش دکتر. گفتم: آقا شما با سوادید و من هم یه زن بی سواد. اما من این بچه رو بزرگ کردم، چیزی ازت کم نمی شه یه سرم به این بچه بزنی حداقل دل من آروم بگیره! فرمانده اش یه سره براش زنگ می زنه باید برگرده، یه سرم که ضرری نداره!

آن قدر اصرار کردم که بالاخره راضی شد. بعد از تزریق سرم، انگار نه انگار حال محمد بد بوده است. فورا از جایش بلند شد. دکتر هاج واج مانده بود که معجزه شده است!

***

- امام فرمان داده بود پاسدار ها ازدواج کنند. محمد فقط نوزده سالش بود. گفت: زن می خوام!

گفتم: خودت کسی رو زیر سر نداری؟

گفت: نه شما بگید خوبه، منم راضیم.

هر چه فکر کردم دیدم چه کسی بهتر از دختر خواهر خودم، ربابه. هم مهربان است هم مثل گل پاک و نجیب. سن و سالشان به هم می خورد. ربابه ۱۳ سالش بود اما مردم هنوز دخترهایشان را کم سن و سال می فرستادند خانه بخت. جریان را با بقیه در میان گذاشتم. جواب مثبت بود. عقدشان کردیم. خیلی همدیگر را دوست داشتند. بعضی وقت ها حرف هایشان را می شنیدم که از آینده شان حرف می زدند. محمد می گفت: دوست دارم بچه اولمون دو قلو باشه!

هنو هم دست از عشق و علاقه اش به بچه بر نداشته بود.

محمد می گفت: ان شاءالله همین عید که بیاد عروسیمون نو می گیریم و می ریم سر خونه زندگیمون.

ربابه بچه بود و چیزی از مسائل سیاسی نمی فهمید، محمد هم سر به سرش نمی گذاشت و ذهنش را با این مسائل پر نمی کرد اما در عوض یک کتاب توضیح المسائل امام خمینی(ره) را برای ربابه گرفته بود. قرار می گذاشتند تا وقتی برای مرخصی می آید تا فلان صفحه بخواند و امتحان بگیرد. ربابه می نشست و با اشتیاق رساله را می خواند. محمد که می آمد و امتحان می گرفت اگر نمره اش بیست می شد از خوشحالی بال در می آوردند!

هیچ وقت از ربابه نشنیدم به جبهه رفتن محمد اعتراض کند، فقط می گفت: محمد تو دیگه زن داری!

یعنی کمتر برو جبهه. حق داشت، تازه عروس بود و دلش می خواس شوهرش کنارش باشد. محمد می گفت: اگه من جبهه نرم کی بره تا تو و بقیه راحت و آسوده زندگی کنید؟

ربابه هم دیگر چیزی نمی گفت.

***

- آن وقت ها محمد ایلام بود. اخبار اعلام کرد عراق، ایلام را موشک باران کرده است. دل نگران شدیم. هم ما هم بقیه مردم آبادی که توی ایلام رزمنده داشتند، نامه نوشتیم. خیلی طول کشید تاجواب نامه رسید. نوشته بود: این طور که مردم می گویند صدام امروز اینجا را زده دیروز فلان جا را، تا الان کسی زنده نمانده بود! خیالتان راحت، جایمان خوب است!

یک بار هم چهل روز نامه ننوشته بود. جانم به لب رسید تا یکی از دوستانش آمد و نامه اش را به دستم داد. نوشته بود می دانم شما هم مثل من خیلی دلتنگ شده اید اما شما هم مثل حضرت زینب(س) صبور باشید تا پیش خدا شرمنده نباشید.

***

- خبر دادند عبدالله جلمبادانی یکی از فرمانده های دلیر سبزوار شهید شده است. محمد معاونش بود. وقتی آمد تعریف کرد: قسمتش بود مادر. رفته بودیم برای شناسایی گفت یه نگاه دیگه به او طرف بکنم. همین که سرشو بالابرد زدنش. افتاد اون طرف سیم خاردار. اگه همون جا می موند کسی نمی تونست جنازه شو برگردونه. به بچه ها گفتم سرو صدا نکنید تا برم جنازه جلمبادانی رو بیارم.

گفتند: می زننت.

گفتم: نه جلمبادانی شش تا بچه داره که منتظرن بر گرده، اگه جنازه شو ببینن باورشون می شه باباشون مرده و دیگه چشم انتظار نمی مونن!

رفتم به زور جناز شو کشیدم این طرف. بعد از سه ماه بچه ها تونستن جنازه شو برگردونن سبزوار. خدا بیامرزدش هر چی از خوبیش بگم کم گفتم. این جوری دل مادر و زن وبچه اش آروم گرفته!

گفتم: خدا خیرت بده مادر، کار خوبی کردی.

***

حاج علی (شوهرم) با یک گوسفند آمده بود خانه. گفتم: این زبون بسته رو برای چی آوردی؟

طنابش را برد یک گوشه توی طویله بست و گفت: یه خواب بد برای محمدمون دیدم.

هول برم داشت. گفتم: چه خوابی؟

گفت: خواب دیدم محمد مثل یه بره زیر کارده و می خوان قربونیش کنن! اما یه دفعه از زیر کارد فرار کرد.

دلم لرزید. گفت: هر جا هست دشمن محاصره اش کرده اما به سلامت می یاد. این گوسفند و خریدم تا بیاد و برای سلامتی اش قربونی کنم.

تا وقتی محمد آمد توی دلم غوغایی به پا بود. محمد که آمد به پدرش گفت: بابا یه گوسفند برام قربونی می کنی؟

پدرش پرسید برای چی؟

محمد گفت: پانزده روز توی دریاچه ارومیه روی یه تخته سنگ وسط عراقی ها بودم، شش تا از بچه هامونو مثله کردن اما حتی یه دونه ریگ هم به من نخورد! تا اینکه اومدن و نجاتم دادند. هنوز حیرونم چه طور عمرم به دنیا بود.

***

- چند روزی بود دنبال وسایل غذای روز عروسی محمد و ربابه بودیم. خیلی از دوستان پاسدار محمد هم دعوت بودند. آن زمان برنج توی بازار نبود. تصمیم گرفتیم چلو قیمه بدهیم تا جلوی غریبه ها سربلند باشیم. حاج علی با صد نفر صحبت کرد تا توانست چند کیسه برنج بگیرد و بیاورد خانه. من هم گوجه های زمینمان را جمع کردم و دانه دانه شستم، خرد کردم و پختم تا رب خورشت غذای مجلسمان هم آماده باشد. مانده بود تهیه آرد. سیصد کیلو گندم خریدیم و پاک کردیم و فرستادیم آسیاب.وقتی آردها را آوردند دیگر خیالم راحت بود که مجلسمان لنگ نمی ماند و با آبرومندی تمام می شود.

روز عید قربان بود. قرار بود قربانی کنیم و چند روز بعد هم عروسی محمد را بگیریم. داشتم شیر گاوها را می دوشیدم. یک دفعه در طویله را باز کرد و گفت: مادر می خوام برم کردستان با من کاری نداری؟

خشکم زد. گفت: قربونی داریم مادر!

گفت: من فرمانده ام مادر، الان بهم نیاز دارن، نمی تونم بمونم، باید برم! فقط منم که به او منطقه واردم!

گفتم: پانصد تا مهمون اینجا هستن بذار عروسی تو بگیریم بعد برو!

گفت: اگه روزم تموم باشه که وسط زمین و آسمون هم باشم تمومه، اگه نباشه صحیح و سالم بر می گردم اون وقت عروسیمو می گیریم، الان جنگ مادر، باید جنگید و گرنه، نه دینی می مونه نه کشوری!

من و عروس و پانصد نفرمهمان را گذاشت و رفت.

***

- توی شرکت تعاونی کار داشتم. مردم توی بازار پچ پچ می کردند. کسی به من حرفی نمی زد. فهمیدم خبرهایی شده. شنیدم یک پسر جوان از آبادی های اطراف دنبال مادر محمد اسدی می گردد. همین که مرا نشانش دادند پا گذاشت به فرار! شکم به یقین تبدیل شد. رفتم خانه خواهرم، مادر ربابه. گریه می کردند. گفتم: چه خبر شده؟

گفت: می گن محمدمون اسیر شده!

چه بلوایی توی دلم به پا شد خدا می داند و بس.

هر روز یک نفر می آمد سراغ محمد را می گرفت. پسر خواهرم که اسم او هم محمد بود مجروح شده بود. توی جگرش ترکش بود حتی خوب نمی توانست نفس بکشد. برای استراحت فرستاده بودنش مزینان. هر روز می آمد دم در خانه مان می نشست. حتی یک استکان چایی نمی خورد. می گفت: خاله جان می یای اینجا می شینی که چی بشه؟

می گفت: مواظبم هر کی از راه می رسه نیاد خبری بهت بده و غصه بخوری!

می گفتم: تو خودت حالت خوب نیست خاله جان دیگه چرا غصه منو می خوری! هر چی خیره پیش می یاد!

می گفت: مواظبم یه وقت بیشتر از این خون دل نخوری.

فایده نداشت. حالش که بهتر شد دوباره رفت جبهه. او هم مثل محمدم بر نگشت با این فرق که شهادتش را با چشم دیده بودند.

***

- یکی از همرزم های محمدم آمده بود. با دامادم رفتند توی یکی از اتاق های خانه و در را بستند. فهمیدم خبری از محمد دارد، رفتم پشت در گوش ایستادم. شنیدم گفت: عملیات تموم شده بود قرار بود برگردیم. محمد ساک وسایل شو فرستاد عقب تا بیارن خونه. فرمان رسید که یه بار دیگه باید به عراقی ها حمله کنیم. محمد گفت: این حمله دیگه برگشتنی نداره.

حنا درست کرد و گذاشت توی دستای ما و خودش. گفت: دیدی حواسم نبود پلاکمو با ساکم فرستادم عقب!

گفتم: می خوای برم بیارم؟

گفت: نه ولش کن. اگه خواست خدا باشه بر می گردم اگه نه که هیچ!

رفتیم جلو. توی پنجوین عراق.نمی دونستیم توی خودمون جاسوس داریم. یه دفعه شنیدیم که با رمز می گن سیب نیست، پرتقال نیست!

فهمیدیم ستون پنجمی ها توی ما نفوذ کردن. تا اومدیم به خودمون بجنبیم یه دفعه رگبار گلوله روی سرمون بارید.

با چشم خودم دیدم که محمد را به رگبار بستند و او هم کنار یک درخت چنار به حالت نشسته سرش روی سینه اش افتاد. هر کاری کردم فرمانده ها اجازه ندادند بروم طرفش!

انگار آتشم زدند. یک دفعه در را باز کردم و داد زدم: تو سنی ازت گذشته چرا نرفتی ببینی بچه من زنده است یا مرده حداقل می رفتی چشماشو می بستی تا دل منم آروم بگیره، خدا ازت نگذره که بچه مو تنها گذاشتی!

زار زار گریه می کرد. اما دست خودم نبود. هر کاری می کردم دست خودم نبود. می گفت: به خدا بی بی جان نذاشتن!

خواستم برم اما اجازه ندادن!

کو گوش شنوا. حرف توی سرم نمی رفت. چیزی نگذشت که او هم داغ پسر جوانش را دید اما هنوز به این فکر می کردم که پسرم را تنها گذاشته اند. با خودم می گویم محمد من جنازه دوستش را آورد عقب تا خانواده اش آرام شوند اما کسی این کار را برای او نکرد.

خیلی زود پلاک محمدم را با ساکش فرستادند اما خبری از جنازه اش نبود. ربابه با همه بچگی اش خیلی غصه می خورد.

حاج علی می گفت: عمو جان بیا خونه خودمون پیش خودمون زندگی کن!

ربابه می گفت: نه عمو. من هنوز منتظرم محمد برگرده وخودش منو بیاره خونه تون.

طفلک عروسم چشم انتظار ماند و نشست به پای محمدم.

***

- هر از گاهی خواب می دیدم محمد زنده است و برگشته است. خوشحال می شدم. اما خواب کجا و واقعیت کجا؟! هر روز یک خبر می رسید. یکی می گفت اسیر شده. یکی می گفت صدام او را فروخته به شاه اردن! نمی فهمیدم چرا و به چه دلیل این حرف ها را می زنند، فقط برایم مهم بود محمدم برگردد.

***

- جنگ تمام شد اما پیدایش نکردند. جنازه خیلی از شهدای مفقودالاثر را آوردند اما باز هم خبری از محمد نشد.

- پانزده سال از رفتن محمدم گذشت اما...

پانزده سال تمام هر بار در خانه مان را کوبیدند از جا پریدم و به شوهرم گفت: حاجی در می زنن!

بنده خدا می دانست منظورم چیست. می گفت: ای بابا اگه محمد باشه که به همین راحتی نمی یاد در خونه رو بزنه با کلی سلام و صلوات میارنش در خونه و تحویلش می دن!

خدا خیرش بدهد، اگر مردی به خوبی او این همه سال کنارم نبود خدا می دانست تا الان چه بلایی سرم آمده بود. خیلی مراقب بود غصه محمدم دیوانه ام نکند. می نشست پای حرف های دلم و دلداری ام می داد. اگر نبود حتما تا امروز دیوانه شده بودم.

اما چه کنم هنوز هم نتوانستم با این موضوع کنار بیایم.

بالاخره خبر دادند مسافرتان برگشته. رفتم دیدنش. مردم تابوت ها را چیده بودند جلویشان و نماز میت می خواندند. چه حالی شدم. حتی نمی توانم بگویم چه شوری توی دلم به پا شد. در تابوتش را باز کردند، یک تکه از اورکتش بود و سه تکه استخوان. محمد بلند بالای من کجا و این استخوان های پوسیده کجا. محمد من با آن قد و بالایش برای خودش رستم دستانی بود و موهای مشکی و چشم های میشی رنگش زبانزد خاص و عام بود، حال این استخوان ها را نشانم می دادند و می گفتند پسرت است، چه کسی باور می کرد که من باور کنم.

خودش سفارش کرده بود مراسم پر هزینه ای نگیریم. تمام خرج مراسم عزایش را بخشیدیم به یک مدرسه.

***

- بالاخره ربابه با پسر عمه اش که آزاده جانباز هم هست ازدواج کرد. یک پسر هم دارند به نام محمد مهدی. خدا را شکر بعد از این همه صبوری کردن، مرد خوبی توی زندگی اش آمد و دوستش دارد. مرد خیلی خوبی است. بهتر از پسرم نباشد کمتر نیست. مثل پسر خودم دوستش دارم. محمد مهدی هم که روی چشم هایم جا دارد.

هر وقت پایشان به مزینان می رسد اول می آیند خانه ما.

***

- هر کس قسمتی دارد، قسمت پسر من هم این بود. حاجی می گوید: اگه محمد بود مثل خیلی ها چهار تا اشکنه می خورد و معلوم هم نبود چطور بمیرد. خوب شد که خدا خواست و همین سعادت نصیبش شد.

اما چون به چشم خودم جنازه اش را ندیده ام خواهی نخواهی هنوز هم منتظرش هستم. بعضی وقت ها می روم توی فکر که آلان در باز می شود و محمدم با موی سفید می آید توی خانه!

هنوز دست خطش روی دیوار حمام خانه مان است، هر از گاهی می روم و قربان صدقه خودش و دستخطش می روم. هنوز بعد از این همه سال وقتی می روم سر قبرش باورم نمی شود که او توی آن قبر خوابیده است. برای همین دلم نمی آید بگویم خدا رحمتت کند می گویم: هر جا هستی ان شاءالله با علی اکبر امام حسین(ع) باشی.

چه کنم مادر هنوز هم می گویم اگر جنازه اش را می دیدم آرام می گرفتم. روی مرده سرد است و آدم را سرد می کند اما چشم انتظاری سخت است مادر جان. خیلی سخت.

به قلم طیبه مزینانی منتشر شده درروزنامه رسالت، شماره 6748 به تاریخ 20/4/88، صفحه 6 (شرح عشق) 

سفارش شهید محمد اسدی مزینانی:
برادرانم ! بدانید که من آگاهانه در این راه قدم برداشتم،چرا که خون شهیدان ازصدر اسلام تا کنون صدا می زنند که برای چه نشسته اید؟ اکنون انقلاب اسلامی به پیش می رود تا اسلام را در سراسر جهان گسترش دهد....

دلنوشته ی یکی از همرزمان شهید#محمد_اسدی_مزینان

🚩شهیدی از دیارمزینان

عکسی که پیش روی شماست شهید محمد اسدی مزینانی است. این شهید عزیز از همرزمان ما در عملیات والفجر 4 می باشد.این شهید یکی از چندین گل و بلبلی است که در این عملیات به شهادت رسید و جنازه مطهرش در منطقه باقی ماند و سرانجام پس از پانزده سال جنازه اش به خانواده تحویل شد.

🔹این شهید عزیز؛ معاون گروهان یک از گردان سیف الله تیپ امام موسی کاظم (ع) لشکر نصر بود قبل از عملیات در پادگان امام خمینی و دشت شیلر توفیق بهرمندی از سجایای اخلاقی اش را داشتیم شاید بدون اغراق توصیف مادر در وصفش اندک باشد.

❤️خندان،صبور، رشید و قدبلند با چشمانی زیبا و نافذ از خصوصیات این بزرگ دلاور جبهه اسلام بودالبته شب عملیات بنده شهادت این عزیز را ندیدم فقط وقتی روز بعد از عملیات وارد چادر فرماندهی گروهان شدم و پیگیر عدم حضورش شدم خبر شهادتش را از دیگر همرزمان شنیدم عکس از وبلاگ شاهدان کویر مزینان می باشد.

 

🔆دکترحسین نوروزی مقدم(همرزم شهید اسدی)

 

 

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۵
دی
۹۸

🌐مهندس اسدالهی فرماندار داورزن دراولین جلسه تهیه سند راهبردی شهرستان : سربداران و خاندان دکتر علی شریعتی مزینانی سرمایه ی نمادین و ویژه داورزن هستند

✍️به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از روابط عمومی فرمانداری داورزن ؛ اولین جلسه تهیه سند راهبردی با حضور فرماندار ،اساتید دانشگاه، مدیر اداره میراث فرهنگی و شهردار داورزن در محل سالن اجتماعات فرمانداری برگزار شد.
💠مهندس اسدالهی فرماندار شهرستان داورزن با تأکید برظرفیت های متنوع در این خطه اظهار داشت :  شهرستان داورزن از ظرفیت های متنوع فرهنگی ، تاریخی ، جغرافیایی و اقتصادی فراوانی برخوردار است که از این ظرفیت ها به خویی استفاده نشده و با تهیه سند توسعه راهبردی محور توسعه ،  اولویت ها ، راهکارهای مواجهه با مسائل ، ایجاد انسجام و هماهنگی و هم افزایی در بخش های مختلف برای نیل به توسعه همه جانبه و پایدار شهرستان  مشخص خواهد شد.
🔹وی در ادامه به سربداران و خاندان دکتر علی شریعتی مزینانی به عنوان سرمایه نمادین شهرستان که مبحث مکان رویداد و ویژه شهرستان است اشاره کر د و افزود : علاوه بر ظرفیت های فرهنگی ، تاریخی ،  شهرستان داورزن در بخش کشاورزی بخصوص در کشت گیاهان دارویی و توسعه محصولات گلخانه ای بخصوص در توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی از مزیت نسبی برخوردار است که باید در برنامه توسعه همه جانبه شهرستان قرار گیرد.
🔹اسدالهی  تصریح کرد: باید  به شهرستان داورزن با برند میقات الرضاعلیه السلام به عنوان درگاه خراسان رضوی و گردشگری زیارت به عنوان اصالت و رکن اساسی ، نگاه ویژه داشت.
🔹در ادامه این جلسه مدیر میراث فرهنگی شهرستان گفت : 250 اثر تاریخی فرهنگی مذهبی و طبیعی در حوزه شهرستان شناسایی شده که 80 اثر آن در فهرست آثار ملی ثبت شده است لذا شهرستان داورزن به لحاظ میراث فرهنگی ، طبیعی و معنوی غنی است و باید با برنامه ریزی کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت نسبت به ساماندهی و عملیاتی شدن آن ها در جهت تأثیر گذاری در گردشگری استفاده کرد.
🔹دکتر وکیل الرعایا مشاور طرح اظهار داشت : سالانه 25 تا 30 میلیون مسافر و زائر بارگاه ملکوتی آقا علی ابن موسی الرضا (ع) از محور مواصلاتی شهرستان داورزن تردد می کنند و با توجه به اینکه در مسافت شاهرود تا داورزن ؛ آبادی جهت استراحت مسافران نیست شهرستان داورزن بهترین فرصت برای تبدیل از معبر به مقصد مسافران جهت بالا بردن میزان اقامت و ماندن گردشگر می باشد.
مهندس فتح الهی شهردار داورزن نیز در این جلسه از تهیه طرح گردشگری خبر داد وگفت : طرح شهرک گردشگری داورزن تهیه شده و با حمایت سرمایه گذار اجرایی می شود.
🔆در پایان مقرر شد شرح خدمات توسط مشاورین طرح ارائه شود تا موضوع عملیاتی و اجرایی شود.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۴
دی
۹۸

 

  ✍️علی مزینانی فرزند اکبر حاج محمدعلی متولد اول شهریور 1346 در مزینان...

این تمام مشخصات شناسنامه ای شاهد کویر مزینان است که هرکس او را دیده بود براین نوشته ی ما مهر تأیید می زند ؛ علی مؤدب، سر به زیر و شجاع و ساده زیست و ساکت و صبور بود .

🔹علی قصه ی ما تا کلاس پنجم ابتدایی بیشتر درس نخواند و به خاطر زورگویی ناظم او مدرسه را رها کرد و به کمک پدر شتافت و تا روزی که به جبهه اعزام شد در کار کشاورزی و دامداری یار و مددکار پدر و خانواده بود.

🔹علی با همان جثه ضعیف همیشه با افراد بزرگتر از خودش رفاقت داشت و همه فکر می کردند هم سن و سال آنهاست که از نظر جسمی لاغر و کوتاه قد مانده است . اما او گرچه ساکت و آرام به نظر می رسید ولی با چهره معصومانه مظهر غیرت و وفا بود و سر نترسی داشت . یکی از رفقایش تعریف می کرد: روزی در صحرای مزینان با چند نفر غریبه دعوایم شد و در حالی که از همه جا قطع امید کرده بودم نمی دانم علی که به دنبال گوسفندانش بود چطور خود را به معرکه رساند و آنها وقتی این جوان را با چوبی در دست دیدند پا به فرار گذاشتند.

🔹او  اوقات فراغتش را در بسیج می گذراند و دی ماه سال 1364 برای اولین بار همراه با جمعی از جوانان مزینانی عازم جبهه شد و این اعزام او را برای همیشه در جبهه ماندگار کرد و عاقبت در چهارم دی ماه 1365 در کربلای شلمچه به آرزوی خود رسید و به خیل شهدای والامقام دفاع مقدس پیوست و پیکر مطهرش در گلزار بهشت علی (ع) مزینان آرام گرفت.

📢یکی از همرزمان شهید می گوید: قبل از اعزام به من گفت برویم سر مزار شهدا فاتحه ای بخوانیم وقتی آنجا رسیدیم گفت من شهید می‌شوم شما بگویید که مرا این جا دفن کنند و به محل مزار خود اشاره کرد. در هنگام عملیات در قایق نشسته بودیم و شعری با خودش زمزمه می کرد ناگهان صدایش قطع شد وقتی دقت کردم دیدم گلوله به قلبش اصابت کرده است .

راستش رو بگو  کدام علی ؟!

📣راوی ؛ علی مزینانی عسکری

✍️اسم هردو نفر ما علی بود اسم پدرها و پدر بزرگانمان هم شبیه به هم. هر دو سال 1364 به جبهه اعزام شدیم و از همان لحظه ی اول مشکلات کارگزینی و حضور و غیاب شروع شد این موضوع با رفتن من به پادگان حمیدیه و ماندن آن علی در پادگان شهید برونسی حل شد اما دردسر بزرگتر برای نامه رسان مزینان مرحوم حاج سیداحمد جلالی بود که وقتی یکی از ما نامه می نوشت نمی دانست الآن باید برای کدام خانواده ببرد.

🔹بعداز عملیات والفجر هشت نوبت به کربلای چهار و پنج رسید آن علی زودتر به جبهه رفت و یک روز غروب که به اتفاق دو سه نفر از دوستان مقابل ترانس برق روبروی دفتر پست تلگراف نشسته بودیم نامه رسان مهربان با موتور به ما نزدیک شد و از خورجینش یک نامه در آورد و گفت : خب الآن شما بگویید این نامه برای کیست ؟ دوستانم تعجب کردند و متحیر که منظور آقا سید چیه؟

سید لبخندی زد و گفت : این دوتا من رو بیچاره کردند خودتون ببینید؛ فرستنده علی مزینانی اکبر محمدعلی برسد به دست علی مزینانی اکبر محمدعلی!!

🔹این تمام ماجرا نبود عملیات کربلای چهار آن علی شهید شد و والدین من در مجلس عروسی عمه ی ما بودند و از همه جا بی خبر و ناگهان طبق  معمول از بلندگوی بسیج مزینان برای مراسم تشییع شهید مردم را دعوت کردند و گوینده اعلام می کند: فردا مراسم تشییع پیکر شهید علی مزینانی فرزند اکبر حاج محمدعلی تشییع می شود...  به همین آسانی مجلس عروسی تبدیل به عزا می شود و هرچه اطرافیان می کوشند که برای مادر ما تفهیم کنند که این علی پسراکبر حاج محمدعلی است نه اکبر محمدعلی او قبول نمی کند.

از آن طرف صبح روز بعد به اتفاق چندنفر از دوستان مزینانی خودمان را به مخابرات اهواز رساندیم و هنوز از پشت گوشی به مرحوم جلالی که هم کار مخابرات و هم نامه رسانی را انجام می داد گفتم : الو من علی اکبر محمدعلی هستم . دستپاچه گفت: علی جان گوشی گوشی که مادرت بنده ی خدا از کلّه ی سحر اینجاست. بیا بنده ی خدا این هم علی

مادر که گوشی را گرفت گفتم: سلام  گفت : تو کیستی؟ ... گفتم: مادر منم علی ...گفت : کدوم علی علی ما شهید شده تو داری صداش رو در میاری!... گفتم : نه مادر اون علیِ اکبرِ حاج محمدعلی است من زنده ام  ...

👈نمی دانم کی باور کرد که من زنده ام و آن علی شهید شده چون در همان لحظه، خیابان مخابرات اهواز را نیروهای صدام بمباران کردند و ما دیگر صدایی نمی شنیدیم... 

#شهید_علی_مزینانی

#عملیات_کربلای_چهار

🔺سفارش شهید علی مزینانی


خواهرانم: اگر می خواهید راه شهیدان را ادامه دهید باید حجابتان را حفظ کنید چون حجاب شما کوبنده تر از خون من است. شما می توانید با حجابتان مشت محکمی بر دهان منافقین بزنید.

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۴
دی
۹۸

 

مهندس علی مزینانی، مجری خط شش مترو تهران، در مورد وضعیت آب چشمه علی گفت: در حال حاضر آب چشمه علی در وضعیت مناسبی قرار دارد به گونه ای که براساس آخرین اندازه‌گیری 70متر مکعب آب در ثانیه وارد این چشمه می‌شود.

وی افزود: تقریبا عملیات حفر تونل مترو از محدوده چشمه علی عبور کرده و دیگر شاهد کاهش سطح دبی آب نخواهیم بود هرچند که قطعا در فصل تابستان به دلیل شرایط اقلیمی شاهد کاهش سطح آب در همه چشمه‌ها هستیم.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۳
دی
۹۸

شعری از زنده یاد غلامرضا قدسی در رثای دکترعلی شریعتی مزینانی

غلامرضا قدسی سال ۱۳۰۴ در مشهد به دنیا آمد، نسب او به میرزا محمد جان قدسی مشهدی، شاعر مشهور دورهٔ صفویه می‌رسد.وی پس از گذراندن دورهٔ ابتدایی، به تحصیلات قدیمه روی آورد.  او در  ۲۱ آذر ۱۳۶۸در مشهد درگذشت.

 

 

خرم درین بهار گلستان نیست              رنگ صفا به  عارض بستان  نیست

یک گل ندیده‌ام که درین گلشن             همچون بنفشه سر به گربیان نیست

گل را نمانده ذوق شکفتن‌ها                 بلبل به باغ مست و غزل خوان نیست

گر سر گران نرفت نسیم از باغ              یک گل چرا شکفته و خندان نیست

مانند  زلف پر شکن  سنبل                  آزاده نیست هر  که پریشان  نیست

باده زبان خموش بود سوسن              زیرا که آن هزار خوش الحان نیست

غیر  از  غبار  سوک  پراکنده                 گویی که در فضایِ بیابان نیست

در خاک خفت آن که چو او بیدار            امروز  در  سراسر  ایران  نیست

ای دُرّ که خفته در صدف خاکی             چون گفتة تو گوهر رخشان نیست

تا دیده بستی ای همه اعضا چشم        ما را به جز سرشک به دامان نیست

در این محیط از غم تو چون ابر               چشمی ندیده‌ایم که گریان نیست

در گوش جان کشید سخن‌هایت             آن کو ز جمع حلقه‌بگوشان نیست

پنهان ز دیده گرچه شدی لیکن               از چشم جان خیال تو پنهان نیست

آسان ز هر چه دیده توان بستن              صرف‌ نظر ز یاد تو  آسان  نیست

بیتی سروده‌ام ز پی ترجیع                     لطفش نهان ز چشم سخندان نیست

تاریخ سال هجرت و مرگ تو                    بهتر از این دو مصرع شایان نیست

ای رهـــرو جهاد روانــت شاد                   پاینده با ندای تو شد «ارشاد»

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۳۰
آذر
۹۸

یلدا به شبِ بلندِ خود می نازد.
گرمیِ شبش به سردیش،می تازد.

رسمی است،که از کهن در اینجا باقی،
با خنده و شادی و طرب می  سازد.
شاعر؛حسن صدیقی مزینانی.(راه)

...........................................

شب یلدا شب طولانی سال
یکی غمگین و جمعی شاد و خوشحال

روند مردم کنار  سالمندان
که تاپرسند ز آنان حال و احوال

خوشا  اندر کنار این اکابر
که مارا هم تماشا هست هم فال

مرا  یاد آمد از ایام  دیرین
کنارکرسی و آن قیل و این قال

به لبهای پدر درّ و گهر  بود
به مرغ روح ما دادی پروبال

به جای کرسی اکنون هست شوفاژ
که اینسان مردمان را کرده غربال

به جای انس با پیران دانا
شدیم مانوس باگوشی موبایل

همه گشتیم جدا و دور از هم
نپرسیم حال از پیر کهنسال

کجا شد آن نشان آدمیت
که از هم دور گردیم مابه هرسال

خدایا باز بر دلها صفا ده
که دلهامان شود پرشور و پر حال

مزین از جای خیز و یا علی گوی
کند نامش همه را شاد و سرحال

اکبر مزینانی علیشاه

.............................................

شب یلدا شب میلاد نور است

شب زاییدن بهزاد هور است

"به نام آنکه جان را فکرت آموخت"

شب یلدا شب جشن و سرور است

(از انجمن ادب وقلم مزینان)

محمد مزینانی ساعت ساز

............................................

باورم شد که یلدایی
امشب از خجلت نگاه کودکانم
که در انتظار دست های خالی ام ایستاده اند
به پناه دیوار تاریکی
و نگاه مهربان ماه پناه برده ام
سیاهی این شبِ درماندگی
دور از نوازش تابش مهتاب
مرا به سکوت فرا می خواند
کاش خودت را نشان نمی دادی
کاش عزیزانم را به میهمانی نمی خواندی
کاش سپیده ات زودتر سر برآوَرَد
خدا را شکر
آن ها با قصه ی ننه سرما پای کرسی خوابیدند
و من عارفانه
برای سفره ی خالی حافظ می خوانم

علی مزینانی عسکری

............................................

یلدا رسیده است بجای کلام و حرف
امشب تو با حضور به جانم سرور بخش

مانندکرسی داغ پدربزرگ،امشب
به جسم و جان عزیزان غرور بخش

صحبت زِ هندوانه و حرف مویزنیست
اینها بهانه ایست به این کلبه نوربخش

مطرب...غریب ویکه وتنها نشسته ام
دستی بزن به سازهمایون و شور بخش

یلدا بهانه ایست برای یکی شدن
امشب بیاعصای محبت به کور بخش

یادی کن از پدرسخن ازمادران بگو
ازیاد،رفته را تو سروری به گور بخش

آخر کلام وحرف "مزینانی" این بُود
بابینوانشین به فقیران تو سور بخش

حسین محمدی مزینانی

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۹
آذر
۹۸

نوزده سال پیش کلنگ مجتمعی به نام علی پسر مزینان زده شد و هر سال وعده ای دادند که بالاخره تکمیل می شود بعضی از همشهریان مزینانی می گویند: ما پسر یا دختر خانه بودیم و در مقطع راهنمایی درس می خواندیم که پیمانکاران مربوطه کار ساخت مجتمع را شروع کردند و اکنون فرزندان ما در همان مقطع درس می خوانند ولی هنوز به سرانجام نرسیده است...

🔹پروژه ای که مانند خود شریعتی غریب و تنها در ابتدای ورودی مزینان رها شده است . هر سال در سالگرد عروجش نماینده و وزیر و مسئول و فرماندار و شهردار خبر از واگذاری میلیاردها بودجه دادند و جالب است که همگی میلیاردی است گاه ریال و گاهی تومان !

اکنون هم خبر رسیده که مهندس رمضانعلی‌سبحانی‌فر نماینده‌ی مردم شریف سبزوار و شهرستان های تابعه در مجلس شورای اسلامی در دیدار با دکتر نوبخت معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور، دستور موافقت با تخصیص پنج میلیارد تومان اعتبار به‌منظور تکمیل پروژه «مجتمع فرهنگی دکتر علی شریعتی» در زادگاه این شخصیت پرآوازه و انقلابی دیار سربداران را اخذ کرد.

 🔹بد نیست یادآوری کنیم این مجموعه نوزده سال پیش و در سال 1381با هدف حفظ یاد و نام فرزند شایسته کویر مزینان کلنگ زنی شد و زمینی به وسعت 20 هزار متر مربع و در یک هزار و 800 متر مربع زیر بنا را در شمال مزینان به خود اختصاص داده است.

    به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۸
آذر
۹۸

🖌نویسنده؛ علی جعفری مزینانی

یلدا فرصتی است مغتنم برای دیدارها؛ هنگامی که کشاکش روزگار ما را از دیدار آنانی که به چشمانمان نیازمندند باز می دارد تا با این بهانه بتوان دانه های نازک احساس را گلبوته کرد ودرخاطره ی گلها نشست ودرغایت مهربانی ها راچشید و مهر گلهای شقایق را در دلها کاشت  تا با گل سبز صداقت خانه ی دل را آباد تر کنیم.
🔴یلدا با اولین شب شروع  فصل زمستان و ماه دی آغاز می شود که غالباً با بارش برف یاباران که از بهترین نعمات الهی است همراه است.
 آخرین شب پائیز در نزد ما ایرانیان از جایگاه و شکوه خاصی بر خورداراست زیرا طولانی ترین شب سال بوده که به آن «#یلدا » گویند که درسراسر میهن اسلامیمان ؛ حتی خارج از کشور ؛ایرانیان و هموطنانمان نکوداشت وپاسداشت  آن را توأم باشادی برپا می دارند و تا پاسی از شب به سرور و جشن می گذرانند.
 البته به شرط آنکه گرانی فرا تصّور و شرایط دشوار اقتصادی وهزینه های کمر شکن از ماهیّت ومحتوای زیبای این مراسم خاطره انگیز وبیاد ماندنی نکاهد یا اینکه کمرنگ تر از گذشته اش نکند که به قطع  یقین چند سالی است که چنین اثر  ناخوشایندی را ازخود بجا گذاشته ونتیجه آن شده که کامها کمترشیرین شوند.
 🔹گفتنی است که  هدف مهم تر ما در این متن این است که یادی شود از«#یلدا » آنهم در حد فضای نوشتاری تا دست کم  ضمن استقبال از #یلدا نام و خاطرات خوشش  به دست فراموشی سپرده نشود بویژه عزیزان کم سن و سال تر که اطلاعات و آگاهی های چندان قابل توجهی از کم و کیف برگزاری مراسم شب یلدا ندارند.
🔴یلدا در لغت از دو قسمت « یل» و« دا» تشکیل شده است.
#یلدا که از گویش های لُری و از بازمانده های زبان دوره ی هخامنشیان بوده به معنای رویش بزرگ گفته شده است.
« یل» به معنای بزرگ و « دا» به مفهوم مادر است.
🔴ذکر این نکته ضروری بنظر می رسد که برگزاری هرگونه جشن ملّی از جمله #یلدا  با دستورات دینی ما نه تنها منافاتی ندارد بلکه سفارش مؤکّد شده زیرا در محتوای آن ابراز مهر و محبت و عشق ورزی و صله ی رحم و رفت و آمد با یکدیگر و روابط حسنه همچنین رونق کسب و کار و ده ها اثر مثبت دیگر بخوبی پیداست البته با این شرط که خدای ناخواسته ازمسیر راست ومستقیم الهی منحرف نشویم یا با آن زاویه پیدا نکنیم.
🔴هخامنشیان بر این باور بودند که در شب اول زمستان دانه های گیاهان در زیر خاک جوانه می زنند و آماده می شوند برای روئیدن؛ از این نظر اولین ماه زمستان را «دی» گویند. بنابراین یلدا یعنی رویش و زایش یا رویش بزرگ
#یلدا  یک سنت باستانی است که از قرون گذشته تا کنون در بین ما ایرانیان مرسوم بوده و همه ساله در چنین شبی اقوام، خویشاوندان، بستگان، دوستان ،همسایگان دور هم جمع می شوند و تا پاسی از شب در کنار هم به تفال از حضرت حافظ و خواندن اشعار مولانا و سعدی و....،  بیان حکایت، طنز ، خاطرات و خوردن تنقّلات ، آجیل ، انواع میوه بخصوص انار،  هندوانه، خربزه ، خرمالو، سیب، پرتقال و ....همچنین شیرینی مشغول می شوند و غنیمت شمرده باهم بودن همراه با صمیمیت و مهربانی را وخاطرات زیبا وبیاد ماندنی می آفرینند و به شکرانه ی این نعمات الهی؛ پرودگار هستی بخش را ستایش کرده و مراتب شکر گزاری اورا بجا می آورند.
🔴شب یلدا  را شب « چلّه» نیز می گویند و آن بلندترین شب سال است که بعد از #یلدا رفته رفته در نیمکره ی شمالی زمین از طول شب کم و به ساعات روز افزوده می گردد.
برخی از هم میهنانمان مانند اهالی خوب و شاد شمال ؛ بر این باورند که در شب یلدا دعا مستجاب می شود.

🔴در جایی با استفاده ازحروف کلمه ی « #یلدا » جملاتی به صورت ذیل خواندم :
ی: یا صاحب الزمان( عج)
ل: لوایت را علم کن
د: دیگر جدایی بس است
ا: اللهم عجل لولیّک الفرج

🔴 یا خوش ذوق دیگری شعری نو سروده بود:
.....فرش دل را بتکانیم درآب /زیر باران برویم/تن خودرابچلانیم درآن/ سرگذاریم لب باغچه ای/ شنویم از نفس گرم گُلی با خاکی/ سرتقسیم صداقت برویم/ طعمی از سفره ی #یلدا بچشیم/نمک مهر برآن لقمه زنیم/نان شادی در آن سفره نهیم/پرکنیم خلوت تنهایی را/ سینه ی سرد پریشانی را/ بزدائیم زدل زخمی را/ بگذاریم بر آن مرهمی از عاطفه ها

🔴ظریفی هم با این نوشتار به سلام  «یلدا» رفته است:
 ....چه سخاوتمند و باهمت و گشاده روی است پائیز که شکوه و عظمت بلند ترین شبش را صادقانه و بی منّت ، صمیمانه و عاشقانه پیشکش  وتقدیم به تولّد زمستان می کند.!!!
🔴شاعرخوش قریحه ای هم برای یلدا  چنین قطعه ای سروده است.

شب یلدا ز راه آمد دوباره
بگیر ای دوست از غمها کناره
به هر جا محفلی گرم و صمیمی است
که مهمانی در آن رسمی قدیمی است
به دور هم تمام اهل فامیل
شده برپا بساط میوه _آجیل
شمردم من زچله تا به نوروز
نمانده هیچ ،جز هشتاد و نه روز
کنون معکوس بشمارید یاران
که در راه است فصل نوبهاران

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۸
آذر
۹۸

🌐کپسول تاریخ
🖌نویسنده؛روح اله احسانی مزینانی

روزگاری نه چندان دور درضلع شمال شرقی حیاط ما در مزینان مطبخ قرار داشت، درآن تنوری و تختی خشت چین و دو عدد دیگدان .سوخت آن زمانی این مطبخ چوب بود و هیزم.
هیزم ازبوته های خار و چوب ازدرختان خشک تاق وگز.
یادم هست که دیواره های مطبخ چنان ازتراکم دود سالیان دراز زندگی اجدادی، سیاه قیرگون بود که قطر نشست آن بردیوار های کاه گلی به دو سه سانتیمتر می رسید.
درآن زمان که دوران کودکی ام را شامل می شود ،تحمل رنج زحمات تهیه نان و آشپزی بردوش مادر بود.هنوز چهره برافروخته مادر که از هرم آتش تنور در تابستان داغ به سرخی می گرایید و عرق جبینش چون قطرات باران براطراف حدقه چشم ها و برگونه ها یش جاری بود و بذل بیدریغ تمام جان مایه اش مصروف رفاه ما می شد؛در مقابل چشمانم است و لحظه ای ازخیالش غافل نمی شوم.
این را گفتم تا اشارتی باشد به جهت یاد آوری و گرامیداشت مادرانمان اعم از درگذشتگان و آنانکه حیاتشان به زندگی ما نور و گرمی می بخشد ،به قصد تبرک و تیمن و ابقای حرمتشان در سنن اخلاقی دیرینه.دستانشان را می بوسیم وگام هایشان زینت بخش چشمانمان.
اما چنانکه از عنوان این نوشته پیداست بنا دارم به بهانه ذکر تاریخ نشان دهم که نسل ما چکیده کاملی از پیوستگی تاریخ گذشته های دور و اتفاقات مدرنیستی عصر حاضر است.
• نسل مارا می توان به تاریخ فشرده قرون و اعصارگذشته تادوران جدید ،دریک کپسول تعریف کرد.
• آن روزها دروازه و برج و باروی مزینان پا برجابود و دروازه ورودی مزینان در قسمت جنوب با معماری چشم نواز بسیارزیبا بیانگر حکایت دوران گذشته بود.
• درمجاورت دروازه اداره پست و تلگراف قرارداشت و درساختمان شرکت فعالیت گسترده پنبه پاک کنی و آسیاب برقرار بود.وکامیون های حمل بار پنبه وگندم دررفت وآمد بودند.

• این ها مقدمات ورود به دوران جدید را حکایت می کرد،دورانی که حد فاصل کاروان های شتربود و یواش یواش و بی سروصدا می آمد تا ظرف کپسول تاریخی مارا یه آینده عجیب اماناپیدا پیوند دهد.
• آب شرب اهالی ازسر چشمه قنات فاخر مزینان و آب میان قلعه تامین بود و وسیله حمل آن به منازل کوزه های برآبادی و محصولات مرحوم فخاری ،بردوش همان مادران دلبند بود.
• کسی از آینده خبرنداشت ،استحمام، درحمام وسط روستا که باسبک معماری خاص و بسیار زیبا بناشده بودباخزینه انجام می شد.
• اماعلائم تغییر درهمه شئون خود را نشان می داد.یادم هست که استاد محمد سلمانی علاوه بر تراشیدن موی سر ، دندان های فاسد را هم می کشید،البته بدون داروی بی حسی! و یاتجویز آنتی بیوتیک.
• مزینان ما روستا بود ،اما از اوان تاریخ پیدایشش ازمدنیت بالایی برخورداربود.
مدرسه امیرشاهی درکوچه سرهنگ که بعد ها به منزل جناب رضوانی تغییر وضعیت داد محل تحصیل ما بود.و از عجایب روزگار است که آن زمان مختلط بود و دختران هم سن و سال ما هم در آن مدرسه باپسرها درس می خواندند.
وجود این مدرسه و افراد فرزانه ای که دراین کهن دیار می زیستند نماد یک شهرک با توان علمی بالا رانشان می داد.
درنتیجه آموزش مدرن ، ما بامفاهیم جدید آشنا می شدیم ،دنیا را از زاویه دید علم می دیدیم .بچه های مزینان پس از طی دوره ابتدایی راهی سبزوار یا مشهد می شدند و دراین شهرها به تحصیل ادامه می دادند.
تحصیل و ارتقا دانش بخشی از نیازهای مشخص اجتماعی مزینان بود.
چنین بود که ظرف کپسول تاریخی ما باپدیده تغییر نه تنها بیگانه نبود که عطش وافری برای همراهی و پرشدن ازپدیده های نو نشان می داد.در نتیجه چنین پنداری ،ازجامعه مزینان متخصصان عالیقدری به منصه ظهور رسیدند.
قصد من دراینجا معرفی چهره ها نیست،بلکه بنادارم بیشتر به محتویات این کپسول اعجاب انگیز بپردازم که ابتدایش ازقدمت تاریخی آغاز می شود وانتهایش که زمان حال است به جایگاهی رسیده که پیشرفت خارق العاده علم ما را به دنیای نوینی پرتاب کرده است و سرعت تغییراتش و درک وضعیت نو در عین سادگی از چنان ابعاد عمیقی برخوردار است که دستیابی به همه زوایای آن غیر ممکن و آموختن مطالبش نیازمند طی نمودن شاخه های تخصصی درحد درجه دکتری است. نسل ما حلقه رابط گذشته مآلوف قدمت هیزم و زغال و حال لجام گسیخته دانش است.بعداز ما اما دیگرانی که خواهند آمد باچنین پارادوکس مهیبی مواجه نخواهند بود ،انسان های فردا اما از نوع دیگرند .گذشته را بیاد نمی آورند و درسرعت تغییر اوضاع چنانند که در هرلحظه شاهد پدیده ای نو خواهند بود. بی آنکه قدرت انتخاب داشته باشند‌...

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۵
آذر
۹۸

تابش

شعری از محمد اسفندیاری – ۱۳۶۷

برای بزرگ منادی عرفان، برابری و آزادی: معلم شهید «دکتر علی شریعتی مزینانی»

 

با صید یک ماهی

اقیانوس، اقیانوس است.

و با برکشیدن یک ستاره

آسمان، غرق ستارگان

مرگ یک عروس دریایی نیز

از وسعت دریا نمی‌کاهد.

***

و جنگل را،

خشکیدن یک درخت

– اگرچه سرو –

و باغ را،

پژمردن یک گل

– اگرچه سرخ –

دستخوش نمی‌کند.

***

اما تو؛

ای سرو از کویر خشکسار روییده

سپیدار سرزمین سربداران

سربدار سرزمین سرسپاران

ای که با سیماب آتشین برآمدی

و صبح راستین در آستین داشتی

و با کلام سرخ و سبز خود

سبزه در دست‌ها کاشتی؛

با مرگ تو

– اگرچه از تبار بی‌مرگانی –

کویر خشک دست،

دستخوش شده است.

***

اینک تو ای خورشید عالمتاب

از پشت خاک،

بر پشت خاک

بتاب

بر ما بتاب

محمد اسفندیاری

5 تیر 1367

  • علی مزینانی
۲۳
آذر
۹۸

آدم‌ها مثل ِ کتاب‌ها هستند

زنده یاد قیصر امین‌پور در ۲ اردیبهشت ۱۳۳۸ در روستای گتوند (شهرستان امروزی) از توابع شهرستان شوشتر در استان خوزستان به دنیا آمد. از وی در زمینه‌هایی چون شعر کودک و نثر ادبی، آثارمتعددی منتشر شده‌است.

وی در سال ۱۳۶۹ قطعه شعری را به یاد دکترعلی شریعتی مزینانی سرود با نام «آدمها مثل کتابهاهستند.»

 

“آدم‌ها مثل ِ کتاب‌ها هستند”

بعضی آدم‌ها جلدِ زرکوب دارند،

بعضی جلدِ ضخیم و بعضی نازک،

بعضی آدم‌ها ترجمه شده اند،

بعضی از آدم‌ها تجدیدِ چاپ می‌شوند،

و بعضی از آدم‌ها توقیف

و بعضی از آدم‌ها فتوکپی ِ آدم‌های ِ دیگر اند.

بعضی از آدم‌ها صفحاتِ رنگی دارند،

بعضی از آدم‌ها تیتر دارند، فهرست دارند،

و روی پیشانی ِ بعضی از آدم‌ها نوشته اند:

حق ِ هر گونه استفاده ممنوع و محفوظ است.

بعضی از آدم‌ها قیمتِ روی ِ جلد دارند،

بعضی از آدم‌ها با چند درصد تخفیف به فروش می‌رسند،

و بعضی از آدم‌ها بعد از فروش پس گرفته نمی‌شوند.

بعضی از آدم‌ها را باید جلد گرفت،

بعضی از آدم‌ها را می‌شود توی ِ جیب گذاشت!

بعضی از آدم‌ها نمایش‌نامه اند و در چند پرده نوشته می‌شوند.

بعضی از آدم‌ها خط خوردگی دارند،

بعضی از آدم‌ها غلطِ چاپی دارند.

بعضی از آدم‌ها را باید چند بار بخوانیم تا معنی ِ آن‌ها را بفهمیم.

و بعضی از آدم‌ها را باید نخوانده دور انداخت.

کتاب‌ها مثل ِ آدم‌ها هستند.

بعضی از کتاب‌ها برای ِ ما قصه می‌گویند تا بخوابیم.

و بعضی قصه می‌گویند تا بیدار شویم،

بعضی از کتاب‌ها تنبل هستند.

بعضی از کتاب‌ها تقلب می‌کنند،

بعضی از کتاب‌ها دزدی می‌کنند!

بعضی از کتاب‌ها به پدر-و-مادر ِ خود احترام می‌گذارند.

و بعضی حتی اسمی هم از پدر-و-مادر ِ خود نمی‌برند.

بعضی از کتاب‌ها هرچه دارند، از دیگران گرفته اند.

بعضی از کتاب‌ها هرچه دارند به دیگران می‌بخشند.

و بعضی از کتاب‌ها فقیر اند و بعضی گدایی می‌کنند.

بعضی از کتاب‌ها پرحرف اند، ولی حرف برای ِ گفتن ندارند،

و بعضی ساکت و آرام اند ولی یک عالم حرفِ گفتنی در دل دارند.

بعضی از کتاب‌ها بیمار اند،

بعضی از کتاب‌ها تب دارند و هذیان می‌گویند.

بعضی از کتاب‌ها، کودکانه و لوس حرف می‌زنند.

و بعضی از کتاب‌ها فقط غر می‌زنند و نصیحت می‌کنند.

بعضی از کتاب‌ها پیش از تولد می‌میرند.

و بعضی تا ابد زنده هستند

***

“خسته ام از این کویر”

خسته ام از این کویر، این کویر کور و پیر

این هبوط بی دلیل این سقوط ناگزیر

آسمان بی هدف، بادهای بی طرف

ابرهای سربه راه، بیدهای سربه زیر

ای نظاره شگفت ای نگاه ناگهان

ای هماره در نظر ای هنوز بی نظیر

آیه آیه ات صریح سوره سوره ات فصیح

مثل خطی از هبوط مثل سطری از کویر

مثل شعر ناگهان مثل گریه بی امان

مثل لحظه های وحی، اجتناب ناپذیر

ای مسافر غریب، در دیار خویشتن

با تو آشنا شدم با تو در همین مسیر

از کویر سوت و کور تا مرا صدا زدی

دیدمت ولی چه دور دیدمت ولی چه دیر

این تویی در آن طرف پشت میله ها رها

این منم در این طرف پشت میله ها اسیر

دست خسته مرا مثل کودکی بگیر

با خودت مرا ببر، خسته ام از این کویر

خرداد 69

***

دانلود اهنگ “خسته ام از این کویر”:

download

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۲
آذر
۹۸

مراسم دومین سال درگذشت ذاکر و شاعر انقلابی، عالم جلیل القدر زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی روز پنجشنبه 21 آذر در بهشت علی علیه السلام زادگاهش مزینان برگزار شد.

🏴دو سال از فراقش گذشت و همچنان داغ ماتم نبودنش بر دل هایی که زمزمه ی محبت او را شنیده اند سنگینی می کند و گویا این درد تا ابد خواهد ماند مردی که به راستی حبیب خدا بود و ذات احدیت او را عزتی جاودانه بخشیده است.

✔️21 آذر در تقویم زندگی پربرکت و طیبه عالم جلیل القدر و مجاهد نستوه و رزمنده هشت سال دفاع مقدس حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی روز هجرت ابدی و پرواز او به سوی ملکوت ثبت شد روزی که هر شنونده ای این خبر را شنید به راستی متأثر و غمگین شد و مزینان یکپارچه در ماتمش گریست.

🔹 بیت معظم این فقید سعید ضمن تشکر از بستگان و مردم قدرشناس مزینان که هر شب جمعه فاتحه خوان مزار آن بزرگوار بوده و هستند همانند مجالس یادبود چهلم و سالگرد مبالغی را به نام مبارک پنج تن آل عبا علیهم السلام تقدیم مؤسسه خیریه حضرت نرجس خاتون(س)، صندوق خیریه باب الاحسان، هیئت الغدیر مزینانی های مقیم مشهد، بهشت علی علیه السلام، شورای اسلامی و دهیاری مزینان می نماید.

شعر زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی که برای سنگ مزار خویش سروده است:

هان ای دل عبرت بین با دیده عرفانی
بنما نظری بر من با رافت رحمانی
وین خاک سیه گشته بالین من محزون
دوستان،شده ام تنها در خانه ی ظلمانی
دست ازهمه چیزشستم افتاده دراین‌وادی
نه فصل بهارم هست نه ماه زمستانی
ای رهگذران رحمی والله که مسکینم
محتاج دعایم من با سوره ی قرآنی
آیات خداوندی نور است که می تابد
هرکس که نصیبش شد قبرش شده‌نورانی
 معیار و ملاک این جا باشد عمل صالح
نه نسل و نسب پرسند نه ملک سلیمانی
بی بهره نباشیم ما از آمدن خوبان
از نورِ شهیدان و  از  عالمِ ربانی
گلگون کفنان ما، آیند به ملاقاتی
سرمایه ی ایرانند یا اهل مزینانی

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۲
آذر
۹۸

ساقیا جام جهانبینی ایمان تو خوش

شمع تابان تو خوش، جمع جوانان تو خوش

سوی میخانه‌ی خرداد تو باز آمده ایم

نظری کن که شود حال حریفان تو خوش

به شب ساغر ما بادهء روشن برسان

تا بنوشیم به شکرانهء احسان تو خوش

و ببینیم درین آینه، فردا شده اند

مردمان تو خوش و میهن ایران تو خوش

باغ غارت شدهء بهمن خونین تو سبز

خاوران از گل پیروزی خوبان تو خوش

سرزمین تو پر از شادی آزادی و قسط

طالقان تو خوش و مشهد و تهران تو خوش

هیرمند و خزر و ارژن و کارون و سهند

زنده رود و ارس و دشت خراسان تو خوش

عکس رخسار تو ای ساقی همواره جوان

در زلال قدح باده گساران تو خوش

کاروان غزل حافظ و مهتاب کویر

شاهراه علی و تخت سلیمان تو خوش

ساقیا نغمهء اقبال حنیف تو بلند

نوبهاران جمال گل قرآن تو خوش

می رسد عاقبت از باغ نگاه تو بهار

ناز دستان تو خوش، مجلس مستان تو خوش

ساقیا نام تو خوش، جام تو خوش، جان تو خوش

شام هجران من و صبح مزینان تو خوش

27 خرداد 1391

فریدون انوشه

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۱
آذر
۹۸

نه به باره نه به داره...
✍️کاربرد این ضرب المثل که قدیمی های ما  بارها در مکالمات خود تکرار می کردند«نه به باره نه به داره...» بیشتر برای کاری است که سر زبان ها افتاده و مردم درباره ی آن صحبت می کنند و یا طرف مقابل از عنوانش حسابی کیف می کند و لذت می برد .
🔹این جمله ی ناب درست حکایت بعضی از رسانه ها و پایگاه ها و کانال های خبری و مجازی شهرستان سبزوار و داورزن است که با ورود افراد به مرکز ثبت نام برای انتخابات مجلس شورای اسلامی مدام می نوشتند: فلانی آمد او با کی آمد که درست آدم را یاد کتاب اول ابتدایی می انداخت که:« آن مرد آمد، آن مرد در باران آمد ، آن مرد با اسب آمد حالا آ اول ا غیر اول البته در زمان ما می گفتند آی با کلاه ای بی کلاه!»بگذریم...
🔶این روش تبلیغاتی تنها به شهرستان ها و روستاهای ما محدود نمی شود بلکه به هر کانالی سر می زدی چنین مطلبی به خوبی قابل رؤیت بود و بعد هم لیستی بلند بالا که ۸۰ اسم را ردیف کرده بودند تهش را هم نبسته و اعلام کرده اند سه نفر دیگر هم از فلان حوزه می آیند!
🔺در این میان هیچکس نپرسید خب این ۸۳ یار دبستانی که ثبت نام کرده اند باید در کنکور هم شرکت کنند و پس از قبولی در امتحان شورای نگهبان به میدان بیایند چرا برای هر اسم سریع عکسی و جمله ای ردیف می شود؟!
🔻تازه بعضی ها از همین الآن باورشان شده که در عرصه ی انتخابات هستند و شهر را دور زده و حتی به گلزار شهیدان رفته و با یاد و نام آن ها کار خود را آغاز کرده بعضی عکس شهدا را در دست گرفته و به ستاد رفته اند و عده ای نیز با ولی و والدین خود و عده ای هم با اعوان و انصاری که شعار می دادند :ما اهل کوفه نیستیم دکتر تنها بماند ...
🔸بعضی هم هنوز نه به باره نه به داره خود را در کسوت نمایندگی می بینند و از همین الآن وعده و وعید خود را شروع کرده  و یادشان رفته که مردم چه دل پرخونی از این وعده ها دارند !
🔷اما ما که نه تندتند نوشتیم فلانی آمد و نه لیستی را برای مردم نمایش دادیم یک جمله می گوییم: آی وکلای آینده! حرفی را بزنید که بتوانید به آن عمل کنید قولی را بدهید که مدیون مردم و همان خون شهدا نشوید ...
👈ادعای ما برای همه ی بدقولی های نمایندگان سبزواربزرگ در ادوار مختلف: « زمستان آمد؛ آسفالت  و تعریض جاده آدمکش مزینان به داورزن چه شد؟!»

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۰
آذر
۹۸

ویژه برنامه ابوذر تا کویر با عنوان «سازه کتاب تصویر» دکتر علی شریعتی مزینانی در ایستگاه مترو شریعتی تهران رونمایی شد.

  به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از ایرنا؛ این آئین عصر شنبه از سوی معاونت فرهنگی و اجتماعی شرکت بهره‌برداری راه آهن شهری تهران و حومه و با حضور برخی از مسئولان شهری، هنرمندان و دوستداران کتاب بخصوص طرفداران دکتر شریعتی برپا شد.
مدیرعامل شرکت بهره‌برداری مترو در حاشیه مراسم سازه کتاب علی شریعتی با عنوان ابوذر تا کویر در جمع خبرنگاران گفت: معاونت فرهنگی و اجتماعی شرکت بهره برداری مترو  برای هویت بخشی فرهنگی، تجلیل از بزرگان کشور، گرامی داشت یاد و خاطره شهدا  و توسعه فرهنگ شهادت، سازه‌ها و المان‌های هنری را در ایستگاه های خطوط مترو تهران به نمایش می گذارد.

فرنوش نوبخت افزود: در راستای هویت بخشی فرهنگی تاکنون سازه‌ها و المان‌هایی در ایستگاه امام حسین (ع) دیوارنگاری در ایستگاه انقلاب اسلامی و امروز نیز ساخت کتاب تصویر دکتر شریعتی با استفاده از کتاب‌های وی در ایستگاه مترو شریعتی تهران انجام شده و اقداماتی نیز در همین زمینه در دیگر خطوط مترو تهران انجام می‌شود.

همچنین احسان بیسادی معاون فرهنگی و اجتماعی شرکت بهره‌برداری مترو تهران و حومه نیز در این آیین با بیان اینکه برای هویت بخشی فرهنگی، ایستگاه های خطوط مترو به سازه‌ها و آلمان‌های هنری مزین می‌شود، گفت: تاکنون پروژه های مختلفی با آلمان های هنری در ایستگاه های مترو تهران اجرا شده و امروز نیز به مناسبت روز دانشجو  برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره دکتر شریعتی با استفاده از کتاب های ایشان، سازه تصویر وی ساخته شد.

ابوذر تا کویر عنوان این برنامه بود که از  اسامی کتاب های دکتر شریعتی وام گرفته است.

قدردانی خانواده دکتر شریعتی از هنرمند سازه و شرکت بهره برداری مترو

مشاور فرهنگ و اطلاع رسانی معاون حمل و نقل شهرداری تهران نیز در آیین رونمایی از سازه دکتر شریعتی گفت: امروز سه فرزند دکتر شریعتی یعنی احسان، سارا و سوسن برای رونمایی از سازه کتاب تصویر دکتر شریعتی دعوت شدند اما به علت برخی مسایل کاری نتوانستند در این مراسم شرکت کنند.

علی پیرحسین با بیان اینکه خانواده دکتر شریعتی از هنرمندان و برگزار کنندگان این مراسم تقدیر کردند، افزود: امیدواریم با استفاده از این تصویر نمادین بتوانیم نام و یاد ایشان را زنده نگه داریم.  

به گزارش ایرنا، علی شریعتی مَزینانی، مشهور به دکتر علی شریعتی (زادهٔ ۲ آذر ۱۳۱۲ در روستای مزینان،  سبزوار  نویسنده، جامعه‌شناس و پژوهشگر دینی اهل ایران، از مبارزان و فعالان مذهبی و سیاسی و از نظریه‌پردازان انقلاب اسلامی ایران بود شریعتی نگرشی نوین به تاریخ و جامعه‌شناسی اسلام عرضه کرد. او بازگشت به تشیع حقیقی و انقلابی را نیرویی برای تحقق عدالت اجتماعی قلمداد می‌کرد شریعتی، علاوه بر شهرت زیادش برای سهم داشتن در انقلاب ایران، به‌دلیل کارنامهٔ فعالیت‌هایش برای احیای مذهب و سنت در جامعه و بیدارگری دربارهٔ سلطنت وقت نیز شهرت داشته‌است.
از زمان انقلاب تاکنون یادبودهای زیادی به یاد او برگزار و اجرا شده است و از آن زمان نقدها و تجلیل‌های زیادی پیرامون آثار، آراء و تأثیراتی که او بر چند دههٔ معاصر ایران گذاشته وجود دارد وی در ۴۳ سالگی در انگلستان درگذشت و هم‌اکنون پیکر وی بر خلاف وصیتش در مکانی نزدیک مقبرهٔ زینب کبری در دمشق سوریه به امانت به خاک سپرده شده‌ است.

هبوط،  فاطمه فاطمه است،  تاریخ تمدن، کویر، ابوذر و خدا، انسان و عشق از جمله کتاب های دکتر شریعتی بشمار می‌آید.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۲
آذر
۹۸

دوشنبه یازدهم آذرماه مهمترین مرکز هنری کشور شاهد حضور مردمانی از جنس بلندهمتان کویر بود و گویی مزینان به آوازی از مهربانی دامنه ی وطنی خویش را در این مکان گسترده بود و فرزندان مزینانی از هر قشری و به دور از هرگونه وابستگی خود را به تالار وحدت رسانده بودند تا در ثبت یک خاطره ی ماندگارهنری که از حنجره ی طلایی هنرمند پرآوازه این کهن دیار استاد سیدمصطفی جلالی پور مزینانی طنین انداز می شود شریک و سهیم نمایند.


در این رویداد هنری گروه موسیقی سنتی ارنواز به سرپرستی نسیم اربابی و آهنگسازی نوید دهقان و با صدای دلنشین سید مصطفی جلالی‌پور مزینانی تصنیف های ماندگاری را در تالار وحدت اجرا کردند.

علیرضا گرانفر، نیلوفر شهبازی، سارا هستی، شاهین صفایی، ماهگل مقتدر و سپیده شایان‌راد نوازندگان این کنسرت را تشکیل می‌دهند که قطعاتی در دستگاه نوا، آواز دشتی و آواز اصفهان با بهره از اشعار سایه، اخوان ثالث، سیاوش کسرایی و حافظ اجرا کردند.



شهریورماه سال گذشته و آذر 96 نیز، مصطفی جلالی پور به همراه گروه ارنواز در تالار وحدت کنسرت برگزار کردند که مورد استقبال مخاطبان موسیقی قرار گرفت.

عکس؛ محسن مزینانی عسکری

شایان ذکر است علاوه بر استقبال خیل عظیمی از هنر دوستان جمعی از هنرمندان کشور از جمله بیژن بنفشه خواه، فاطمه گودرزی، منوچهر والیزاده و... در این کنسرت حضور داشتند.

  • علی مزینانی