شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
۰۷
آذر
۹۱
سلام برعاشورا

وعاشورای سال1434قمری هم رسید

ومزینان امسال عاشورایی تر ازهرسال بود

ومزینانیها همه درعاشورا بودند

ومیدان قتلگاه جایی برای نشستن نبود

و عاشورائیان مزینانی و عزاداران میهمان مزینانی ها با دلی غمگین رفتند

و مزینان ماند ویادش ونامش تا سالی دیگر میزبان عاشورائیان باشد

و...

شاهدان کویرمزینان که رسالت خطیراطلاع رسانی ومعرفی این دیار کهن تاریخی را برعهده گرفته است افتخار دارد که پیش ازاین هنرنمایی هنرمندان عاشورایی را به نمایش بگذارد وبا معرفی آثار عکاسان برجسته مزینانی وغیر مزینانی گوشه ای ازفرهنگ عاشورایی خاستگاه دانشمندان واندیشمندان را به جهانیان بشناساند .

واین بار هنرنمایی عکاس جوان خبرگزاری مهر با نام "آئین نخل گردانی عاشورای حسینی در شهر مزینان" خود گویای بخشی از عاشورای مزینان است که تقدیم می شود به تمامی عاشورائیان...



  • علی مزینانی
۰۲
آذر
۹۱

   ازحدیره تا باغستان

ره آورد سفربه مزینان

 

بخش دهم

عده ای گهواره ی علی اصغر(ع) را بردوش دارند که نوجوانی همان تندیس پارچه ای را که شب قبل توسط زنان درخانه حیدری آماده شده بود ، بر روی دست بالا می برد ومی گوید: لای لای ای اصغر شیرین زبانم...

وقتی جمعیت به قبرستان مزینان می رسد ،بستگان امواتی که به تازگی درگذشته اند برسرمزارشان حاضرمی شوند وچون آنها دراین مراسم نیستند وجایشان را خالی می بینند به یادشان گریه وزاری می کنند اما زود از قبردل می کنند وبه دنبال نخل می دوند تا ازقافله عقب نمانند.

نمی دانم چه نیرویی این یکپارچه آهن را به جلو می برد وشاید اگر غیراز عاشورا باشد صدها جوان نتوانند دراین مسیر آن را حمل کنند اما در این صبح عاشورا نخل درمیان یا حسین یاحسین زن و مرد در راه ابریشم با سرعت به سمت مزار بهمن آباد حرکت می کند وکافی است لحظه ای از آن عقب بمانی دیگر نمی توان جبران کرد مگرآنکه ازمیان مزارع کشاورزان میانبر بزنی وخود را به مزار برسانی.

قبل از رسیدن مزینانیها ، عزاداران بهمن آبادی به مزار آمده اند و پس از طواف یک دوره ای نخل مزینان برگرداگرد مزار فرزندان امام موسی کاظم (ع) هیئات مزینان و بهمن آباد درگوشه ای اجتماع می کنند و دو نفر از مداحان به نمایندگی ازدیگر مداحان منطقه که معمولا تعزیه خوان بهمن آبادی درابتدا نوحه ای می خواند و پس از آن پیرغلام اهلبیت قربانعلی عسکری مزینانی ایها القوم حسینم  و یا بحرالطویل دیگری را می خواند طبالها وسنج زنان هردو منطقه نیز متحد؛ شوروحال خاصی به مراسم می دهند. آنگاه حمید صدیقی ایفاگر نقش امام حسین (ع) دستورحرکت را صادر می کند درحقیقت این مکان  تداعی کننده یکی ازمنازلی است که قافله کربلا درآنجا استراحت نموده اند وسپس به سمت نینوا حرکت می نمایند. خوب که نگاه می کنی همه ،حتی آنها که از دیگر شهرها آمده اند ومیهمان هستند دراین مراسم شریکند ونقشی برعهده دارند. یکی نخل حمل می کند یکی شیرغران وساربان وگهواره علی اصغر را برمی دارد ودیگری بلندگو برداشته ونوحه می خوانذوجمعی طبل وسنج می زنند وآنان که وسیله ای ندارند سنگهارا از مسیر راه جمع می کنند که زیر پای عزاداران که بعضی از آنها پابرهنه هستند نرود.

تا چند سال پیش بسیاری از جوانان مزینانی وبهمن آبادی و سویزی طی مراسمی درمزار قمه برسر می زدند اما اکنون  بنا به فرموده ی مراجع مبنی بر جایز نبودن این عمل آن هم به خاطر سوء استفاده ی غربیان!  فقط کفن می پوشند وهمراه  دیگر مردم  حسین حسین می گویند وعزاداری می کنند

 با حرکت نخل، عزاداران بهمن آبادی هیئت مزینان را بدرقه می نمایند وسینه زنان می گویند:

 رفتید وخوش آمدید عزیزان           اجرهمه با شاه شهیدان

ویا می گویند:

به سلامت بروید اهل عزا    زعزای پسر شیرخدا

مزینانیها نیز درجواب پاسخ می دهند: 

مادعا گفتیم ورفتیم ازسرصدق وصفا     بعد ازاین جان شما جان شهید کربلا

نخل وکاروان تعزیه خوانها و علمداران با حسین حسین گویان عزاداران به سمت مزینان حرکت می کنند وپس از آن عزادارن سویز به سمت مزارروانه می شوند وتا مطمئن نشده اند که مزارخالی شده ومزینانیها از آنجا خارج شده اند آنها واردمزارنمی شوند .واین به علت درگیری لفظی جوانان دومنطقه درسالهای دوربوده که ازآن پس روسای هیئات تصمیم گرفتند به خاط آنکه دوباره مشکلی پیش نیاید باکمی تاخیر آنها به مزاربیایند البته ارتیاط مزینانیها با سویزیها همیشه حسنه بوده ونوجوانان سویزی درمدارس مزینان تحصیل می نمایند.دوتن از بهترین دوستان من داوود واصغر سویزی  از این روستا بودند که درعملیات والفجر هشت به فیض شهادت نائل آمدند. داوود بچه یتیمی بود که پدرنداشت اما دردامان مادر ی مذهبی پرورش یافته بود  وهنوزبه سن  جوانی نرسیده بود راه سرخ شهادت را انتخاب کرد .به خاطر سن کمش او را ثبت نام نمی کردند اما به قول خودش چریک بازی درآورد وبالاخره به جبهه رسید وبا همسنگرش علی اصغر فتح الله  در آبهای اروند شربت شهادت نوشید.. هنوز هم بسیاری از دوستان من که دردوران تحصیل با هم در یک مدرسه درس می خواندیم از همین روستاهای مجاور مزینان هستندکه هرچند به دلیل گردش ایام ومشغله کاری هرکدام به سویی کشانده شده ایم اما  محرم که می رسد درعزای امام حسین (ع) دیدارها تازه می شود چون آنها هم مثل ما محرم را درزادگاهشان درک می نمایند.

نخل این بار باید از سمت شمالی مزینان  حرکت کند تا خانه های  تمامی مزینانیها  از آن متبرک شود .کسی حق ندارد مسیر آن را تغییر دهد حتی اگر بخواهند راه را کوتاهتر نمایند چون این سنتی بوده که پدران آنها نیز برآن اعتقاد بوده اند .نقل است که در عاشورای یک سال شاید چهل پنجاه سال پیش نخل را از راهی دیگر به میدان قتلگاه بردند ودرهمان روز اتفاق بدی افتاد ویک نفر کشته می شود واین موضوع را مرتبط با آن می دانند وپس از آن بالاییها هم قسم می شوند که دیگر نگذارند مسیر نخل تغییر کند.

چه این ماجرا  راست باشد یا ساختگی به هرروی نخل باید ازسمت جاده ی بهمن آباد واز مقابل خانه شریعتی وارد مزینان شود وآنگاه با طی مسافتی از کوچه سرچشمه که روزگارانی ارگ مزینان می نامیدند وچشمه ای آب خنک وزلال از زیرزمینش می جوشید ، می گذرد وبا عبور ازمیان این کوچه،  نخل ازمبدأ تامقصد برگرداگرد مزینان چرخیده است و همه جا متبرک کرده است البته باز که دقت می کنی در این حرکت وچرخش نخل تفکری عمیق نهفته وبی ربط نیست اگر بگوییم در این یک روز تمامی واقعه کربلا یعنی از حرکت امام حسین (ع) که حج را نیمه تمام رها کرد وتا شهادتش وشام غریبانش همه دراین روز درمزینان باز سازی می شود.لحظه ی حرکت نخل ازمیدان امام حسین (ع) همان حج ناتمام است چون اکنون که  می اندیشم می بینم که هیئات چندین بار برگرد نخل می چرخند وپس از آن به سمت مزار راه می افتند.

درمسیر ورود نخل به درخانه ها زنها با دود کردن اسپند به استقبال آن می روند و بعضی نیز باپخش نان وکیک وشیروچای از عزاداران پذیرایی می نمایند.

سرانجام هیئات عزاداری به میدان قتلگاه می رسند جایی که من اکنون ایستاده ام ونظاره گر جوانانی هستم که پس از قرار گرفتن نخل در جایگاه سربر آن می گذارند وگریه می کنندوپس ازآن  مادران وخواهران و دیگربستگانشان به سراغشان می آیند وشانه های آنها را  غرقه بوسه می نمایند.

تعزیه با وارد شدن قافله امام حسین (ع) شروع می شود وبا دستور امام ، مردم عزادارمیدان را خالی می کنند و پس از آن معین البکا ءکه درحال حاضر محمد شریفی  است ودرحقیقت کارگردان هنری  این نمایش آئینی است ، میکروفون را به دست می گیرد وچند دقیقه ای صحبت می کند وتذکر لازم را به تعزیه خوان ومیهمان ومیزبان ودست اندرکاران می دهد سپس با ورود حر و لشکریانش تعزیه آغاز می شود .

تاغروب عاشورا  تعزیه خوانها تعزیه حضرت ابوالفضل (ع)، علی اکبر ، قاسم ، شوذب وعابس ، وهب، درویش ، قیس ، عبدالله بن حسن و علی اصغر(ع) واگر وقت باشد همانند تابستان که روزهایش بلندتراست نقش فاطمه صغری (س) را اجرا می نمایند.

در زمان شهادت حضرت علی اکبر(ع) تمثال بیش از پنجاه شهید مزینانی توسط بستگانشان وبا همکاری پایگاه بسیج شهدای مزینان  وارد میدان می شود تا ازشهدای کربلای ایران هم یادی شود .

درغروب عاشورا واقعه ی شهادت حضرت علی اصغر(ع) یکی از صحنه های ماندگار این تعزیه است .حتی ایفا گر نقش ابن سعد که مرحوم حبیب حسین علی آن را اجرا می کرد وامسال  جایش خالی است؛گریه می کند ودستور تیربر حلقوم این شیرخواره می دهد. 

پس ازنمایش موفق سریال مختارنامه، نوای لالایی تیتراژ پایانی آن درهنگام شهادت علی اصغر (ع) پخش می شود واین نیز به خاطر آشنایی وتخصص اجرا کنندگان  این مراسم بزرگ است؛ همه ی میدان می گریند شبیه خوان وفهرست گردان وزن و ومرد وخرد وبزرگ همه گریه می کنند وپس از آن لحظه شهادت امام می رسد.

لحظه پایانی مجلس همه بی تابند .مأموران انتظامات هر کار می کنند نمی توانند جلوی ورود مردم به میدان را بگیرند گاهی این مراسم ناتمام می ماند چون کفنی که بر تن امام است توسط بعضی از جوانها پاره می شود وهرتکه اش به تبرک به دست کسی می افتد ویا آنکه خیمه ها را آتش می زنند وپارچه نیم سوخته ی آن نیز به همان ترتیب به دست مردم می افتد.

تعزیه تمام شده وغنی آبادیها با بدرقه مردم مزینان وبا خواندن همان اشعار رفتید وخوش آمدید عزیزان.... راهی روستای خود می شوند.

هنوز خستگی یک روز عزاداری ازتن مردم بیرون نرفته شام غریبان برگزار می شود وتو گویی این مردم اصلا در عاشورا آرام وقرار ندارند وخستگی را شرمنده ی این همه احساس نموده اند.

پس از مراسم نوحه خوانی که درهیئات برگزار می شود مراسم شام غریبان از هیئت علی اکبری (ع) آغاز می شود و زن ومرد درحالی که شمعی دردست دارند درتاریکی بازار حرکت می کنندو 

                                                                وادامه دارد...

 

 

  • علی مزینانی
۳۰
آبان
۹۱

نمی دانم آیا این پیامکها به شما هم رسیده یانه :

1- تاپیام رودیدی هشت باربگو یا ابوالفضل(ع) وبرای هشت نفر بفرست همین الان خبرخوش می شنوی

2 - این پنج اسم خداوند رابه ده نفر جز خودم بفرست بزرگترین مشکلت حل می شه

3 - توروبه روح پیامبر (ص) قسم تااین پیام رسید برای ده نفر بفرست ...

هر روزو هرشب  این گونه پیامهای به ظاهر مذهبی برای موبایل داران می رسد وگاه از سوی کسانی ارسال می شود که خیلی  متعهد ومقید به شعائراسلامی هستند واز نظرسواد نیزسطوح عالیه را تجربه نموده اند وتعجبی ندارد اگرببینی آن فرد استاد دانشگاه ویا دراداره ای سمت بالایی را دارد

تاقبل از وارد شدن این تکنولوژی به ایران این نوشته ها را برروی کتابهای زیارتی وادعیه می دیدی که دراماکن مذهبی وجود داشت و با ورق زدن زیارتنامه درابتدا ویا درانتها خطی را می دیدی که نوشته بود : شبی حضرت ...به خواب کودکی فقیریا زنی بدحجاب ویا...می آید وگله شکایت می کند سپس ازاومی خواهد که این خواب را بر روی ده زیارتنامه بنویسد.

همین مطلب درشکلی دیگر نمود پیدا می کرد صبح زود که می خواستی ازمنزل خارج شوی می دیدی که تکه کاغذی از لای در به داخل انداخته شده وخواب را تعریف نموده سپس از صاحبخانه خواسته شده است که آن را بر روی کاغذ بنویسد ودرخانه چهل نفربیندازد بعد هم توضیح داده بود که چون این نامه به فقیری رسید و او انجام داد به فوریت وبدون هیچ زحمتی پولدار شد وبه مرد غنی رسید وچون اعتنایی نکرد فقیر وبی چیز شد.

بیچاره صاحب خانه درحالی که دستانش می لرزید کاغذ را درجیب قرارمی داد واز عیالش می خواست که نامه را چهل باربنویسد ودرخانه مردم بیندازد.

ظاهر آن نامه ها واین پیامکها همه مذهبی و از باورترین اعتقادات شیعه نام می برد که متاسفانه گاه دستمایه ی طنز بعضی از نابخردان قرارمی گیرد .واین نامهای مبارک  به سخره گرفته می شود گاه این سئوال مطرح می شود که :آیا این نیز نقشه اجانب است وهدفی از آن دارند که البته دور از ذهن نیست چرا که دشمنی که از ریختن خون فرزند پیامبر ابا ندارد وامام معصوم را تشنه شهید می کند و حتی زیارتگاه آنان را که کعبه دلهاست تخریب می نماید و با خواندن شعرهای بی محتوا نام مبارک بهترین خلق خدارا به طنز یادمی کند وبی شرمانه ترین اعمال را درفیلمهایشان به پیامبر نسبت می دهند و... نمی خواهند این باورها را با پیامک هدف قرار دهند! ویا آنکه شرکتی واداره ای که متولی ارتباط است بهترین راه در آمد را از این راه می داند که این نیز دور از  ذهن نیست چرا که به راحتی می توان جلو انتشار این گونه پیامها را گرفت ! ویا آن که افرادی با اعتقادی قوی این کار را انجام می دهد وقصدش ایجادمعنویت درجامعه است که اگر چنین باشد وخوش بینانه به آن بنگریم باز هم باید از انتشارش جلوگیری نمود چون همانند قمه زنی و زنجیرزنی باتیغ وعکس وتصویر بانام شمایل معصومین (ع) ، دشمن شیعه از آن بهره برداری می کند ومسلمین را افراد خرافه ای می دانند.

نامها ، آن هم اسامی خداوند وامامان معصوم به یقین شفا دهنده ی هردرد و رنج و جلا دهنده روح وموجب رونق کسب حلال است وذکر این اسامی در روایات به خصوص صلوات برمحمد وآل محمد(ص)اجروثواب بسیاری دارد ولی نباید کاری کنیم که آب به آسیاب دشمن بریزیم. وتمامی اعتقاداتمان را خرافه بپندارند.

شاهدان کویرمزینان ازهمه یاران با وفایش درخواست می نماید با مشاهده این پیامها سریع آن را ازتلفن خود حذف واز ارسال به دیگران خود داری نمایند. ومطمئن باشید هیچ اتفاقی نمی افتد نه فقیر می شوید ونه به مرضی مبتلا می شوید و به یقین مورد لطف خداوند قرارمی گیرید چون برای خلق مستضعفش خرج نمی تراشیدوهزینه ای براوتحمیل نمی کنید.



 

  • علی مزینانی
۲۷
آبان
۹۱

محرم آمد ومزینان دوباره سیاه پوش شد وهر لحظه عاشقان ورهروان حسین (ع) که سالهاست درغربت و دور ازوطن زندگی می کنند به زادگاه خویش می آیند تامحرم را درک نمایند!

به زودی عاشورا نیز می رسد وباز شب تاسوعا ،جوانان مزینانی فریاد می زنند:مکن ای صبح طلوع...

برای مزینانی ومزینانی زاده عاشورا یعنی تمامی زندگی .

مزینانی درهرگوشه ای ازدنیا با دیدن تصویری از عاشورا دلش هوایی می شود وشاهدان کویرمزینان این رسالت عظیم را برعهده گرفته تا با هنرنمایی هنرمندان مزینانی محرم وعاشورایش را به نمایش بگذارد .وبا امید آنکه حسین فاطمه نیز  به پاس این برگ سبز ازگوشه چشم نظری برمانماید وکربلایش را نصیبمان سازد


درادامه محرم وعاشورای مزینان راازنگاه دوربین محمدمهدی مزینانی ببینید...

  • علی مزینانی
۲۶
آبان
۹۱

درادامه معرفی مراسم محرم وعاشورای مزینان این بار به سراغ هنرمند خوش ذوق مزینانی می رویم که مدتهاست با ایجاد وبلاگ فانوس خیمه سعی درمعرفی عزاداری مزینان دارد وی نه تنها این مراسم و ویژه برنامه های محرم را به تصویرکشیده که با مطالب ارزشمند ،مزینان وشهدای این دیار تاریخی را با قلمی شیوا دروبلاگ خود نگاشته است.

محمدمهدی مزینانی درسبزوار زندگی می کند ولی دلش همیشه برای مزینان می تپد اواکنون دانشجویی است که فردایش افتخاری برای مزینان گرچه در  همین دوران نیز وازنوجوانی این گونه بوده است وبه یقین ایشان راه عموهای شهیدش حسین ورمضانعلی را ادامه خواهد داد.

شاهدان کویرمزینان ضمن خداقوت برای این یار وهمراهش که همیشه چه با ارسال ایمیل وچه با ارائه نظر درقسمتهای مختلف امید تازه ای به ما می بخشد، با افتخارعکس های ایشان رامنتشرمی نماید.


درادامه عاشورای مزینان را ببینید...

  • علی مزینانی
۲۵
آبان
۹۱

  محرم آمد ومزینان باردیگر آماده برگزاری مراسم عزاداری شهدای دشت کربلا می شود .مراسمی که از شب اول ماه محرم هرسال آغاز وتا روزعاشورا ادامه دارد واین مراسم آئینی ...
وعاشورای مزینان را فقط باید دید...
شاهدان کویرمزینان با افتخار اولین سری از عکسهای عکاس خوش ذوق مشهدی آقای علی عبدالهی را منتشرمی نماید و امیدواریم توفیق آن را داشته باشیم که درآینده به مدد تمامی همراهان مزینانی  بتوانیم از عاشورای مزینان وعاشورانیانش بیشتر بگوییم .

محرم

نشان کربلا



به ادامه دیدن آثار جوان مشهدی بروید...
  • علی مزینانی
۲۵
آبان
۹۱
شاهدان کویرمزینان مفتخراست که در هر فرصتی شاهدان واقعی این خطه را به جهانیان معرفی نماید. خوشبختانه پس از ساخت نه قسمت از زندگینامه شهدای مزینان با عنوان شهدا در نهضت حسینی و نمایش آن در شبکه قرآن و معارف سیما این بار توفیقی حاصل شد که با حضور پدرشهیدان علی ، محمد و حسین شهیدی مزینانی در تهران و پس ازهماهنگی با خادمین شهدا در روزنامه جوان مصاحبه ای با ایشان دردفتر این روزنامه صورت گرفت که متن آن درآستانه فرا رسیدن ماه خون و قیام و ایام سوگواری سرور وسالار شهیدان تقدیم به مخاطبان فهیم شاهدان کویرمزینان می گردد.
اصغرشهیدی مزینانی ، سه فرزند و دو برادرزاده خود را تقدیم به نظام مقدس جمهوری اسلامی نموده است . متاسفانه در زمان انجام این مصاحبه مادرصبور و مقاوم شهدا ،شیرزنی که هیچگاه درمصیبت فرزندانش گریه نکرد؛ بیمار بود و نتوانست دردفتر روزنامه حضور یابد.او با آنکه به مدرسه نرفته اما درمکتب حضرت زینب (س)درس شجاعت وصبر آموخته وبارهابرسرمزارفرزندانش و درمدارس مزینان سخنرانی نموده که همگان را به تحیر واداشته است .
83 ساله‌ام و همچنان در آرزوی شهادت
 
اصغر مزینانی پدر شهیدان محمد، علی و حسین مزینانی در گفتگو با «جوان»:
83 ساله‌ام و همچنان در آرزوی شهادت
گزارشگر : علیرضا محمدی
 
سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۱۵
اصغر مزینانی، پدر سه شهیدی که عصر یکی از روزهای نسبتاً خنک پاییزی مهمان ما در روزنامه «جوان» بود، خود رزمنده‌ای است که از سال ۱۳۶۱ تا پایان جنگ به تناوب در جبهه‌ها حضور یافته است. او که اکنون با وجود ۸۳ سال سن همچنان به کشاورزی در روستای زادگاهش مزینان مشغول است، کوله‌بار خاطراتی از سه فرزند شهیدش را با خود آورده بود تا دقایقی ما را میهمان یاد و خاطره شهیدان محمد، علی و حسین مزینانی کند. دست‌های پینه بسته پیرمرد کشاورز، از رزق حلالی حکایت می‌کرد که خودش می‌گفت اصلی‌ترین دلیل پرورش فرزندانش با اعتقادات مذهبی و در نهایت حضورشان در جبهه‌های جنگ تحمیلی است.

برای شروع از خودتان بگویید اصغر آقا، چه درسی به بچه‌هایت دادی که سه‌تا از آنها شهید از آب درآمدند؟ 

من همیشه در جواب این سؤال به پرسش کننده گفته‌ام که من چیزی به بچه‌هایم یاد نداده‌ام، بلکه آنها بودند که با منش و رفتارشان به من درس‌های زیادی دادند. خود من هم چند سالی در جبهه‌ها بودم. اما توفیق شهادت نیافتم. پس این سه فرزندم که شهید شدند حتماً سعادت‌شان از من بیشتر بود. اما در مورد خانواده‌ام بگویم که ما اصالتاً اهل مزینان هستیم و شغل آبا و اجدادی‌مان هم کشاورزی است. خودم همین الان هم کشاورزی می‌کنم. ۸۳ سال دارم و تا آنجا که در توان داشتم سعی کردم بچه‌هایم را با نان حلال بزرگ کنم و مذهبی بار بیاورم. هرچند در کل، روستای مزینان محیطی مذهبی دارد و وجود روحانی گرانقدر شیخ قربان علی شریعتی در روستای ما فرصتی پیش آورد تا جوانان و نوجوانان پای کلاس‌های درس او بنشینند و مسائل دینی را با عمق بیشتری یاد بگیرند. به این ترتیب شرایطی پیش آمد تا ما از همان دوران طاغوت از امام(ره) پیروی کنیم و پشتیبان انقلاب اسلامی باشیم. طوری که پس از پیروزی انقلاب و شروع جنگ خودم به همراه شش پسرم در جبهه‌ها حضور یافتیم. 

از شش فرزند پسرتان سه‌نفر‌شان شهید شدند؟ از شهدایتان بگویید. گویی در فعالیت‌های انقلابی هم حضور داشتند؟ 

محمد و علی به خاطر شرایط اقتصادی خانواده مجبور شدند در سال ۱۳۵۰ به تهران مهاجرت کنند. آنها در این شهر به کار بنایی مشغول شدند و با زحمت و مشقت رزق حلالی برای خود مهیا کردند. در پایتخت نیز آنها در هیئت‌های مذهبی حضور می‌یافتند و پای منبر آقا شیخ جواد خراسانی در مسجد مسلم بن عقیل(ع) شرکت می‌کردند. همین رفت و آمدها باعث شده بود که خیلی زود وارد جریان انقلاب شوند. به طوری که در سال ۵۶ گروهی تشکیل داده و تعدادی از مشروب فروشی‌ها در شرق تهران را تخریب کرده بودند. محمد که متولد ۱۳۳۶ بود و آن زمان جوان رعنایی بود در امر انقلاب خیلی فعالیت می‌کرد. طوری که پس از پیروزی انقلاب به بیت امام(ره) رفت و مدتی به عنوان محافظ بیت ایشان در آنجا مشغول شد. در مزینان هم جو کلی با انقلاب بود. ضدانقلاب‌ها جرئت نفس کشیدن نداشتند. در آنجا هم حسین به همراه دیگر برادرانش در فعالیت‌های انقلابی شرکت می‌کرد. 

اگر موافق باشید به ترتیب سن فرزندان‌تان را معرفی کنید. 

محمد متولد ۱۳۳۶ بزرگترین فرزندم در میان این سه شهید و البته دومین شهید خانواده ما بود. وقتی شهید شد دو پسر و یک دختر داشت. از لحاظ مذهبی واقعاً مقید و متعصب بود. به امام(ره) عشق می‌ورزید و همان طور که قبلا گفتم بعد از پیروزی انقلاب مدتی در بیت ایشان به عنوان محافظ مشغول بود و حتی دو سه باری ما را به دستبوسی امام نیز برد. او پس از شهادت علی دیگر آرام و قرار نداشت و به هر نحو ممکن در جبهه‌ها حضور یافت. چندین بار به شدت مجروح شد. یکی از ماندگارترین خاطراتم از محمد نیز مربوط به یکی از دفعات مجروحیتش می‌شود. به نظرم همان سال ۶۲ بود که به ما خبر دادند در جبهه مجروح شده و به بیمارستان شریعتی منتقلش کرده‌اند. وقتی به ملاقاتش رفتم، دیدم ریه‌اش به شدت آسیب دیده و برای اینکه بتواند راحت نفس بکشد در ریه‌اش فیتیله‌هایی کارگذاشته‌اند. وضعیت بغرنجی داشت اما در همان حال وقتی فهمید عده‌ای از دوستان رزمنده‌اش قصد ملاقات با او را دارند، به اصرار از پرستارها خواست او را روی یک ویلچر بگذارند تا به این ترتیب روحیه رزمندگان را حفظ کند. چند روز بعد هم بدون اینکه کاملاً خوب شده باشد به جبهه برگشت و اواخر سال ۶۲ در عملیات خیبر و منطقه طلائیه در کسوت معاون گردان میثم از لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص) به شهادت رسید. در حالی که فرزند پسرش هنوز به دنیا نیامده بود. 

از علی بگویید. این طور که مشخص است او اولین شهید مزینان هم به شمار می‌رود؟ 
بله، علی متولد ۱۳۴۰ بود و پیش از دو برادرش و البته ۵۶ شهید مزینان به شهادت رسید. مرداد ماه ۱۳۶۰ وقتی که جسد او را به روستای‌مان آوردند، تشییع جنازه باشکوهی برایش برگزار شد، چراکه او اولین شهید منطقه ما به شمار می‌رفت و از آنجا که روستای ما در شمال شرقی کشور و استان خراسان رضوی از جبهه‌های جنگ فاصله زیادی داشت، شاید خیلی از مردم در کوران حوادث دفاع مقدس قرار نگرفته بودند. اما پس از شهادت علی به جرئت می‌توان گفت که موسم حضور جوانان آن منطقه در جبهه‌ها آغاز شد و به این ترتیب تعداد زیادی از اهالی مزینان و روستاهای اطرافش مثل کلاته مزینان، داورزن، غنی آباد، بهمن آباد، سویز و. . . به جبهه‌های جنگ رفتند. 

از خصوصیات اخلاقی شهید علی مزینانی هم بگویید. 

او جوانی بسیار مذهبی و انقلابی بود. خونگرمی، خوش خلقی و خنده‌رویی بارزترین صفاتش به شمار می‌رفت. آگاهی علی از مسائل روز در حد خوبی بود و به همین خاطر جهادش را از همان دوران طاغوت آغاز کرد و پس از آغاز جنگ نیز بلافاصه در جبهه‌ها حضور یافت. یادم است یکی از دوستانش تعریف می‌کرد که علی به دلیل شناخت خوبش از مسائل سیاسی پی به ماهیت بنی‌صدر برده و از دوستش خواسته بود در یکی از سرکشی‌های آن خائن به مناطق جنگی او را به درک واصل کنند. اما دوست علی منصرف شده بود و به این ترتیب نقشه‌‌اش عملی نشد. علی در مرداد ماه ۱۳۶۰ در سن ۲۰ سالگی و در منطقه عملیاتی سوسنگرد به شهادت رسید. 

گویی شهید حسین مزینانی چند سال پس از دفاع مقدس به شهادت رسیده‌است، ضمن معرفی شهید، از جریان شهادتش بگویید. 

حسین متولد ۱۳۴۳ بود. جوانی مذهبی که یادم است هنگام تحصیلش در دوران طاغوت اگر معلمی با حجاب نامناسب سرکلاس حاضر می‌شد، او ترجیح می‌داد در سرما و گرما بیرون از کلاس بایستد ولی پای درس یک بی‌حجاب حاضر نشود. حسین به پیروی از برادرانش در سال ۱۳۶۰ وارد جبهه‌های جنگ شد و تا پایان دفاع مقدس نیز همچنان در جبهه‌ها حضور داشت. در مقطع نسبتاً طولانی از جنگ دیده‌بانی می‌کرد و به همین خاطر جای فرورفتگی دوربین شناسایی روی بینی‌اش به وجود آمده بود و تا شهادتش نیز این اثر وجود داشت بعد از جنگ هم به جمع سربازان گمنام امام زمان(عج) پیوست و بارها و بارها از سوی اشرار و ضدانقلاب تهدید شد. در منطقه ما او به حسین پاسدار شهرت داشت و افراد ضد انقلاب از او ترس زیادی داشتند. وقتی هم که خبر شهادتش رسید برای‌ما دور از ذهن نبود؛ چراکه از قبل به ما گفته بود بالاخره اشرار و ضد انقلاب او را ترور خواهند کرد. حسین مزینانی آذرماه ۱۳۷۰ در حومه سبزوار ترور شد و به شهادت رسید. 

بعد از شهادت محمد و علی، حسین سومین فرزند شما بود که به شهادت رسید، این حادثه چه تاثیری در روحیه شما گذاشت؟ 

خوب است این سؤال شما را با جمله‌ای پاسخ بدهم که همسرم صفیه مزینانی هنگام شهادت اولین شهیدمان یعنی علی بر زبان آورد. سال ۱۳۶۰ وقتی که هنوز یک نفر هم از اهالی منطقه ما به شهادت نرسیده بود و این مسئله برای خیلی از هم ولایتی‌ها بسیار بزرگ جلوه می‌کرد، ایشان در جواب کسانی که برای تسلیت به ما آمده بودند گفت من شش پسر داشتم که الان تنها یکی‌ از آنها به شهادت رسیده است. پنج فرزند دیگرم هنوز هستند و اگر لازم باشد خودم نیز به جبهه‌ها می‌روم و در راه حفظ دین و کشورم شهید می‌شوم. همسرم در حالی این حرف را می‌زد که بارها شاهد بودم چطور مثل تمامی مادران دیگر حتی طاقت تب فرزندانش را ندارد، اما حالا که می‌دید علی، شهید راه مقدسی چون حفظ نظام اسلامی شده، مثل یک شیرزن عمل کرد. می‌خواهم بگویم با چنین دیدی بود که ما نه تنها با مسئله شهادت علی، بلکه با موضوع شهادت محمد و بعدها حسین هم کنار آمدیم. یادم است وقتی که رفته بودیم جسد علی را تحویل بگیریم، مسئول ساماندهی شهدا از اینکه من و مادر علی گریه نمی‌کردیم واقعاً تعجب کرده بود. 

در صحبت‌های‌تان اشاره‌ای به دیدگاهی کردید که باعث شد غم از دست دادن سه فرزند برای‌شما قابل تحمل باشد، ‌این دیدگاه چیست؟ 

در منطقه ما هستند جوانانی که متأسفانه به کارهای خلاف روی می‌آورند و با توجه به نزدیکی به مرز افغانستان گاهی برخی از آنها مواد مخدر قاچاق می‌کنند و در این مسیر اعدامی هم داشته‌ایم. به نظر شما این طور مردن با شهادت در جبهه‌های حق علیه باطل و در مسیر اسلام و ولی‌فقیه هیچ فرقی ندارد؟ فرزندان من می‌توانستند در مرگ‌های طبیعی یا خدای ناکرده در راه خلاف کشته شوند، ‌اما حالا خون آنها در مسیری پاک و متعالی ریخته شده است. مسیری که قرن‌ها پیش سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) همراه اصحابش طی کرد و حالا قافله شهدا به ایران اسلامی و فرزندان من نیز رسید. به نظر من شهادت آنها نه تنها باعث افسردگی و دلمردگی ما نشد بلکه باعث مباهات و افتخار ما نیز شد. البته پدران و مادران قاعدتا در غم از دست دادن فرزندان‌شان غمزده می‌شوند، ولی دید ما به مسئله شهادت و پیروی از فرامین ولی فقیه زمان باعث می‌شود که این مصیبت‌ها را راحت‌تر تحمل کنیم. 

خود شما هم در جبهه‌های جنگ حضور داشته‌اید. ضمن پراختن به این حضور، فکر نکردید که با وجود سن بالای‌تان و البته حضور فرزندان‌تان در جبهه‌ها احتیاجی نیست شما به جبهه بروید؟ 
حضور بچه‌ها در جبهه مسئله دیگری بود و حضور من در آنجا مسئله‌ای دیگر. اگر آنها برای اهداف خاصی به جبهه رفتند، همان اهداف برای من هم وجود داشت و به این ترتیب نمی‌شد بگوییم اگر از یک خانواده کسی به جبهه رفته دیگری نباید برود. البته این نکته که در نبود ما همسر و سه دخترم تنها می‌ماندند برخی اوقات باعث نگرانی‌ام می‌شد. مثلاً در مقاطعی من و یکی از فرزندانم هر دو در جبهه حضور داشتیم، محمد و علی هم که شهید شده بودند، به این ترتیب خانه در نبود ما خالی می‌شد، اما وقتی می‌دیدم همسرم با جدیت می‌گوید به جبهه برو و نگران تنهایی ما نباش، ‌نگرانی‌ام رفع می‌شد و با خیال راحت‌تر در جبهه‌ها حضور می‌یافتم. به طور کلی هم از سال ۶۱ به بعد هر سال دو یا سه باری اعزام می‌شدم و هر بار چند ماهی در منطقه می‌ماندم. این وضعیت تا پایان جنگ ادامه داشت و خدا را شکر که توانستم توفیق خدمت به کشور اسلامی‌مان را در جبهه‌های جنگ به دست آورم. 

اگر به گذشته برگردید، ‌آیا حاضرید مسیری که طی کردید را از نو طی کنید؟ 

با نگاه ارزشی و متعالی که قبلا ذکر شد، این مسیر راهی نیست که در آن پشیمانی وجود داشته باشد. پس به جای اینکه بپرسیم اگر به گذشته برگردم حاضرم این راه را از نو بیایم، بهتر است بگویم همین الان با وجود ۸۳ سال سنی که دارم اگر باز اتفاقی برای کشور بیفتد حاضرم اسلحه به دست بگیرم و به مقابله با دشمنان بپردازم. به نظرم اگر از محمد، ‌علی و حسین هم بپرسید، باز هم خط سرخ شهادت را انتخاب خواهند کرد.

منبع :جوان آنلاین

 سه برادرشهیدمزینانی (شهیدی) 

   

شهیدعلی مزینانی(شهیدی)  شهیدمحمدمزینانی(شهیدی)   شهیدحسین مزینانی(شهیدی)

دوپسرعموی شهیدان شهیدی

   

 شهیدیدالله مزینانی (شهیدی)     شهیدمهدی مزینانی (شهیدی)

  • علی مزینانی
۲۲
آبان
۹۱

خدارا شکر وسپاس که با گذشت یک سال از فعالیت شاهدان کویرمزینان ،این پایگاه برای دوستان وشهروندان مزینانی مورد قبول واقع شده و با ارسال نظر وپیشنهاد ما را در بهتر شدن مطالب رهنمون می شوند .یکی از این همراهان صدیق ودلسوز دوست قدیمی آقای سیدرضا حسینی مزینانی است که دلش برای مزینان می تپد ومنشأ خیربرای شهروندان است .

وی بارها درجهت ارتقاء این وب از طریق ایمیل و گذاشتن نظر دروبلاگ نظرات ارزشمند خود را ارائه نموده که ضمن تشکر وتقدیر از این عزیزگرانمایه، از دیگر مزینانیان و همراهان غیر مزینانی که همیشه به ما سرمی زنند درخواست می شود که این پایگاه مزینان را به یارانشان معرفی نمایند.

مطلب زیر یکی از همان راهنمایی های بسیار ارزشمند جناب آقای حسینی است که با ارسال ایمیل ما را ازاین گزارش جالب آگاهی دادند و  با اندکی تغییر البته نه دراصل گزارش که باحذف قسمتی از آن تقدیم به تمامی دوستداران فرزند شایسته کویر دکتر علی شریعتی مزینانی می گردد.


چه کسی پیکر مطهر دکترعلی شریعتی را دفن کرد


«مراد نورعلی» پیر زینب‌دوست که نزدیک به 70 سال خادم حرم حضرت زینب(س) است، در گپ‌وگفتی دوستانه از خاطراتش، از دفن دکتر شریعتی، خانه‌دار شدن بعد از 40 سال و نجات یافتن از مرگ حتمی در انفجار قبلی زینبیه می‌گوید

 به گزارش فارس، نام این پیرمرد «مراد» و شهرتش «نور علی» است، در «همدان» متولد شده است و در جوانی بعد از اقامت در «کربلا» راهی دیار شام شده و از آن زمان تاکنون در حرم حضرت زینب (س) و در منطقه زینبیه دمشق زندگی کرده است.

افتخار دارد که 67 سال خادمی پیام‌آور سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین در دمشق را در کارنامه خود ثبت کرده و از روی علاقه و عشقی که به زینب کبری سلام الله علیها دارد، نام خود را به «مراد نورعلی زینب دوست» تغییر داده است.

به طور اتفاقی با وی آشنا شدیم و وقتی به دفتر کار مدیر حرم حضرت زینب(س) رفتیم، این پیرمرد را دیدیم که با زبان شیرین فارسی سلام کرد و یک بیت شعر خواند.

خوشحال شدیم و بعد از گپ و گفتی که با هم داشتیم، متوجه موضوعی بسیار جالب شدیم. پیرمرد زینب‌دوست در این فرصت کوتاه از علاقه‌ و خدمتش در طول نزدیک به 70 سال به حضرت زینب(س) گفت، از اوایل حضورش که جوانی 12 ساله بوده و صحبت‌ها تا جایی ادامه پیدا کرد که مراد نورعلی همدانی از تحویل گرفتن جسد شریعتی در فرودگاه دمشق از امام موسی صدر گفت. همین امر بهانه‌ای شد تا دقایقی با وی به گفت‌وگو بنشینیم.

  * چطور شد به سوریه آمدید و ایران را ترک کردید؟

ـ بچه کوچکی بودم که از کربلا به دمشق آمدم، آن زمان کلیددار حرم حضرت زینب (س) به من گفت که می‌توانی خادمی این حرم را بر عهده بگیری؟

* چه سالی بود، یادتان می‌آید؟

ـ دقیق نمی‌دانم ولی من 10 تا 12 سال بیشتر نداشتم که اینجا آمدم، این گنبد و بارگاه نبود، بیشترین تعداد زائری که اینجا می‌آمد 8 تا 9 نفر بود، اینجا چندان آباد نبود بیشتر خراب بود گنبد خیلی کوچکی نیز روی قبر و ضریح بود.

این پیرمرد جسد دکتر علی شریعتی را از امام موسی صدر تحویل می‌گیرد و در قبرستانی در زینبیه دفن می‌کند

 

*در صحبت‌ها به مرحوم شریعتی اشاره کردید، از شریعتی بگویید؟

ـ وقتی پیکر شریعتی را از لندن به دمشق آوردند امام موسی صدر همراه وی بود، یادم هست از فرودگاه دمشق پیکر وی را با تشریفات به حرم حضرت آوردند و تحویل من دادند و من هم در قبرستانی در کنار حرم حضرت زینب (س) وی را دفن کردم. امام موسی صدر مسئولیت این کار را به من سپرد.

* شما شخصاً او را دفن کردید؟

ـ بله، تمام مراحل کفن و دفن و تدفین را خودم انجام دادم. سال 1356 بود که وی را دفن کردم بعد از اینکه وی را دفن کردم خیلی‌ از افرادی که به اینجا می‌آمدند می‌پرسیدند که قبر شریعتی کجاست؟

*زواری هم بودند که سراغ شریعتی را از شما بگیرند؟

ـ قبلا خیلی مردم می‌آمدند و می‌رفتند تا قبر وی را ببینند اما بعد از اینکه اوضاع شلوغ و بحرانی شده، دیگر کسی سر قبر او نمی‌رود.

.

کد خبر:142533 -

  • علی مزینانی
۲۱
آبان
۹۱



هرکس آن‌چنان می‌میرد که زندگی می‌کند (شهادت)

اکنون شهیدان مرده‌اند، و ما مرده‌ها زنده هستیم. شهیدان سخنشان را گفتند، و ما کرها مخاطبشان هستیم، آنها که گستاخی آن‌ را داشتند که ـ وقتی نمی‌توانستند زنده بمانند ـ را انتخاب کنند، رفتند، و ما بی‌شرمان ماندیم؛

صدها سال است که مانده‌ایم. و جا دارد که دنیا بر ما بخندد که ما ـ مظاهر ذلت و زبونی ـ بر حسین(ع) و زینب(س) ـ مظاهر حیات و عزت ـ می‌گرییم، و این یک دیگر تاریخ است که ما زبونان، عزادار و سوگوار آن عزیزان باشیم.

یک حاکم است بر همه تاریخ، یک ظالم است که بر تاریخ حکومت می‌کند، یک جلاد است که شهید می‌کند و در طول تاریخ، فرزندان بسیاری قربانی این جلاد شده‌اند، و زنان بسیاری در زیر تازیانه‌های این جلاد حاکم بر تاریخ، خاموش شده‌اند، و به قیمت خونهای بسیار، آخور آباد کرده‌اند و گرسنگی‌ها و بردگی‌ها و قتل عام‌های بسیار در تاریخ از زنان و کودکان شده است، از مردان و از قهرمانان و از غلامان و معلمان، در همه زمانها و همه نسلها.

و اکنون حسین (ع) با همه هستی‌اش آمده است تا در محکمه تاریخ، در کنار فرات بدهد:

شهادت بدهد به سود همه مظلومان تاریخ.
شهادت بدهد به نفع محکومان این جلاد حاکم بر تاریخ.
شهادت بدهد که چگونه این جلاد ضحاک، مغز جوانان را در طول تاریخ می‌خورده است.با علی اکبر (ع) شهادت بدهد!
و شهادت بدهد که در نظام جنایت‌ و در نظامهای جنایت چگونه قهرمانان می‌مردند. با خودش شهادت بدهد!
و حسین (ع) با همه هستی‌اش آمده است تا در محکمه جنایت تاریخ به‌ سود کسانی که هرگز شهادتی به سودشان نبوده است و خاموش و بی دفاع می‌مردند، شهادت بدهد. اکنون محکمه پایان یافته است و شهادت حسین (ع) و همه عزیزانش و همه هستی‌اش با بهترین امکانی که در اختیار جز خدا هست، رسالت عظیم الهی‌اش را انجام داده است.
در این تشیعی که، اکنون به این شکل که می‌بینیم درآمده است و هر کس بخواهد از آن تشیع راستین جوشان بیدار کننده، سخن بگوید، پیش از دشمن، به دست دوست قربانیش می‌کنند، درسهای بزرگ و پیامهای بزرگ، و غنیمت‌های بسیار و ارزش‌های بزرگ و خدایی و سرمایه‌های عزیز و روح‌های حیات بخش به جامعه و ملت و نژاد و تاریخ نهفته است. یکی از بهترین و حیات‌بخش‌ترین سرمایه‌هایی که در تاریخ تشیع وجود دارد، شهادت است. ما از وقتی که، به‌گفته جلال ، سنت شهادت را فراموش کرده‌ایم، و به مقبره‌داری شهیدان پرداخته‌ایم، مرگ سیاه را ناچار گردن نهاده‌ایم.
هر انقلابی دو چهره دارد: چهره اول: ‌خون، چهره دوم: پیام. و شهید یعنی حاضر، کسانی که مرگ سرخ را به دست خویش به عنوان نشان دادن عشق خویش به حقیقتی که دارد می‌میرد و به عنوان تنها سلاح برای جهاد در راه ارزشهای بزرگی که دارد مسخ می‌شود انتخاب می‌کنند، شهیدند حی و حاضر و شاهد و ناظرند، نه تنها در پیشگاه خدا که در پیشگاه خلق نیز و در هر عصری و قرنی و هر زمان و زمینی.

و آنها که تن به هر ذلتی می‌دهند تا زنده بمانند، مرده‌های خاموش و پلید تاریخند.
شهید انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن، با مرگ خویش بر دشمن پیروز می‌شود و اگر دشمنش را نمی‌کشد، رسوا می‌کند.

و شهید قلب تاریخ است، هم‌چنان‌که قلب به رگهای خشک اندام، خون، حیات و زندگی می‌دهد.

جامعه‌ای که رو به مردن می‌رود،

جامعه‌ای که فرزندانش ایمان خویش را به خویش از دست داده‌اند

و جامعه‌ای که به مرگ تدریجی گرفتار است،

جامعه‌ای که تسلیم را تمکین کرده است،

جامعه‌ای که احساس مسؤولیت را از یاد برده است،

و جامعه‌ای که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است،

و تاریخی که از حیات و جنبش و حرکت و زایش بازمانده است،

شهید همچون قلبی، به اندام‌های خشک مرده بی‌رمق این جامعه، خون خویش را می‌رساند

و بزرگ‌ترین معجزه شهادتش این است که به یک نسل،‌ ایمان جدید به خویشتن را می‌بخشد.

شهید حاضر است و همیشه جاوید.

آری، هر انقلابی دو چهره دارد؛ خون و پیام! رسالت نخستین را حسین(ع) و یارانش امروز گزاردند، رسالت خون را، رسالت دوم، رسالت پیام است:

پیام شهادت را به گوش دنیا رساندن است.

زبان گویای خونهای جوشان و تن‌های خاموش، در میان مردگان متحرک بودن است. رسالت پیام از امروز عصر آغاز می‌شود. این رسالت بر دوش‌های ظریف یک زن، «زینب» ! ـ زنی که مردانگی در رکاب او جوانمردی آموخته است! ـ و رسالت زینب دشوارتر و سنگین‌تر از رسالت برادرش.

ای همه!

ای هرکه با این خاندان پیوند و پیمان داری!

و ای هرکس که به پیام محمد مؤمنی، خود بیندیش، انتخاب کن!

در هر عصری و در هر نسلی و در هر سرزمینی که آمده‌ای، پیام شهیدان کربلا را بشنو، بشنو که گفته‌اند: کسانی می‌توانند خوب زندگی کنند که می‌توانند خوب بمیرند.

بگو ای همه کسانی که به پیام توحید، به پیام قرآن، و به راه علی  و خاندان او معتقدید، خاندان ما پیامشان به شما،

ای همه کسانی که پس از ما می‌آیید، این است که این خاندانی است که هم هنر خوب مردن را، زیرا هرکس آن‌چنان می‌میرد که زندگی می‌کند. و پیام اوست به همه بشریت که اگر دین دارید، «دین» و اگر ندارید «حریت» ـ آزادگی بشر ـ مسؤولیتی بر دوش شما نهاده است که به عنوان یک انسان دیندار، یا انسان آزاده، شاهد زمان خود و شهید حق و باطلی که در عصر خود درگیر است، باشید .
و شهید، یعنی به همه این معانی.

هرکسی اگر مسؤولیت پذیرفتن حق را انتخاب کرده است ،باید بداند که در نبرد همیشه تاریخ و همیشه زمان و همه جای زمین ـ که همه صحنه‌ها کربلاست، و همه ماهها محرم و همه روزها عاشورا ؛ باید انتخاب کنند: یا خون را، یا پیام را، یا حسین بودن یا زینب بودن را، یا آن‌چنان مردن را، یا این‌چنین ماندن را.
آنها که رفتند، کاری حسینی کردند، و آنها که ماندند، باید کاری زینبی کنند، وگرنه یزیدی‌اند!
_________

 علی شریعتی ، برگرفته از کتاب شهادت ،مجموعه آثار ۱۹


  • انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن ، با مرگ خویش بر دشمن پیروز می شود و اگر دشمنش را نمی کشد رسوا می کند.

    منبع: وبسایت معلم شهید دکتر علی شریعتیhttp://shariati.nimeharf.com
    • علی مزینانی
    ۲۰
    آبان
    ۹۱

    خطیب موقت نمازجمعه شهرستان داورزن گفت:شرکت در نماز جمعه و جماعات باید برای رضای خدا باشد نه برای شخص امام جمعه یا افراد دیگر

    وی گفت :حضور در این محفل ها برای خدا ،خشنودی خدا و امام زمان را به همراه خواهد داشت.و باید انگیزه خودشناسی را در خود احیا کنیم نه شخصیت شناسی را

    حجه الاسلام والمسلمین محمدتقی معلمی فر قرار گرفتن شهرستان داورزن در مسیر زائرین امام رضا (ع) را یک افتخار بزرگ دانست وگفت:این خود نوعی افتخار بزرگ است که می توانیم به راحتی به زیارت آن حضرت نائل شویم و سر سفره شان بنشینیم.

    وی به مناسبت 28 ذی الحجه سالروز وفات حاج ملاهادی اسرار سبزواری گفت: ایشان شخصیت والایی است که هنوز پس از سالیان کتاب وی به نام منظومه سبزواری در حوزه های علمیه تدریس می شود.

    روحانی مستقردرمزینان از سبزوار به عنوان دارالمومنین یاد نمود وگفت:وجود این چنین عالم بزرگ و 17 حوزه علمیه از قدیم الایام در سبزوار موجب شده است تا این شهر به دارالمومنین مشهور گردد.

    وی گفت: فرهنگ کتاب وکتابخوانی در جامعه و تداوم آن آسیبهای اجتماعی را می زداید.

    وی با اشاره به رزق حلال از دیدگاه پیامبر (ص) گفت:چهارخصلت در هر کاسب مسلمان موجب حلال بودن کسب او خواهد بود:1-در خرید جنس توصیف به عیب نکند 2 در فروش آن تمجید نکند3-در معامله چرب زبانی نکند4 در معامله قسم نخورد.

    منبع : داورزن شناسی

    • علی مزینانی
    ۲۰
    آبان
    ۹۱

       ازحدیره تا باغستان

    ره آورد سفربه مزینان

    بخش نهم

    صبح زود قبل ازخروس خوان مردان کویری بیدار می شوند وقبل ازهرکاری به سراغ سماور که قبلا ذغالی ونفتی بود واکنون به برکت آمدن گاز آن هم به یمن نام شریعتی که دوستدارانش با سفر به زادگاه مرادشان چون رنج آنان را دیدند آستین همت بالا زده وبدون هیچ ادعایی این نعمت خدادادی را به مزینان آوردند وپس از آن دیگرروستاها وآبادیهای این دیار از آن متنعم شدند وپدران پیر و زنده دل با پیچاندن دکمه ای بساط چایی راعلم می کنند آن گاه وضو می سازند وقرآن به دست می گیرند وآیات نورانی کتاب خدا را می خوانند وبا شنیدن اذان به قدقامت می ایستند ودوگانه ای بهر یگانه معبودشان به جا می آورند وپس از آن اهل وعیال را بیدارمی کنند که نمازشان را بخوانند وخود به سراغ مال وحالشان*می روند و پس ازدوشیدن شیر واز سرواکردن* آنها عیال را بیدار می کنند و سپس درآن تاریکی که بعضی ازجوانان ازشهربرگشته ناراحتند که چرا پدر ومادر پیرشان دراین نصفه شب!برخاسته اند وبا ولع خاصی درحالی که بافوت کردن به نعلبکی چای داغ وکروچ کروچ*کردن قند آهنگ خاصی را درفضا ایجادنمود ه اند ،آسایش آنان را برهم می زنند ونمی گذارند بخوابند. آفتاب نزده آماده می شوند تا به زیارت عاشورا بروند مراسمی که چند سالی بیش نیست که درهیئت علی اکبری شروع شده وحسابی دربین مزینانیها جا افتاده وبرخود لازم می دانند که هرصبح شرکت نمایند حتی بعضی از راه رسیده ها که از پایتخت آمده اند وهنوز کوله بار سفر رازمین نگذاشته اند راهی هیئت می شوند.

    شبهای محرم مزینان شبهای به یادماندنی است ،مزینانی که تاقبل از محرم درسکوت قرارگرفته وبعدازنمازمغرب وعشا توگویی دراین ولایت کسی زندگی نمی کند وهمه به آشیانه خویش فروخزیده اند و اگر به کاشانه پیران سری بزنی  می بینی که آسوده بی هیچ دغدغه ای سربر بالین گذاشته و به خواب رفته اند واگردرهمان سرشبی  برای حاجتی به درمنزلشان بروی غرولند کنان می گویند :مگه روز رو ازتون گرفتن که نصفه شبی بلند شدین اومدین اینجا می گذاشتی صبح می آمدی واین وقت شب مارا بیدار نمی کردی!

    می گویی : بابا هنوز سرشبه

    می شنوی :اووه ما دوساعت ازخووما* گذشته!

    محرم که می رسد عزای فرزند زهرای بتول (س) تمامی دلهای شیدایی مزینانیان  به هجرت رفته را به زادگاه خویش می کشاند وحتی اگر نتوانند ازروز اول به خاطرمشغله اداری وکاری به مزینان سفر کنند شب عاشورا به هر وسیله ای که شده خودرا به عاشورا می رسانند .

    روزتاسوعا تا دودهه پیش خادمان نخل به همراه دسته ای از عزاداران با علمی به دست  با عنوان علم گردش به درخانه ی مزینانیان می رفتند و دعا گویا ن نذورات مردم را جمع آوری می کردند . سردسته که اغلب پدر بزرگوار شهیدرضا تاج مرحوم حاج محمدعلی بود با صدای بلند می گفت: اولیاء وانبیاء

    همراهان جواب می داند :الهی آمین

    سردسته: شهدای دشت کربلا

    همراهان: آمین

    سردسته : خدایا این خانه را از بلاها محافظت بفرما

    همراهان:  آمین

    سردسته : نخل جوانیش را برزمین مینداز

    همراهان : آمین

    سردسته : فرزندانش را به علی اکبرحسین (ع)ببخش

    همراهان: آمین

    سردسته : امیدش را نا امید مگردان

    همراهان : آمین

    واگر آن خانه مسافری ویا مریضی دربیمارستان داشت برایشان دعا می کردند و بعد از آن ، اهل منزل پارچه ،قند، چای و... را تحویل آنان می دادند.

    متأسفانه بنا به هردلیلی شاید با رفتن قدیمی ها این سنت حسنه به فراموشی سپرده شد وفقط متولیان نخل که سردسته آنان مرحوم حاج حسین حسن عباس بود وبعدازاوبرادران وبرادرزادگان  وتنها فرزندش به همراه جمعی ازخانواده غلام مرادها ویوسفی هاکیسه ای بردوش به در منازل مراجعه می کنند و پارچه های نذری تزئین نخل را تحویل می گیرند وبعد از برگزاری عاشورا دوباره به صاحبانش برمی گردانند.

    درآن سوی میدان عاشورا ودرجنوب شرقی مزینان از میان تمامی آبادی ها ی؛ امین آباد واسماعیل آباد وجنت آباد وهمت آباد وفضل آباد که روزگاری عده ای ازمزینانیها در آنجا می زیسته اند وبعضی همچون خانواده همت آبادیها وامین آبادیها هنوز فامیلیشان به نام این آبادیهاست تنها غنی آبادوکلاته مزینان است که پا برجا مانده ومردمان سخت کوش ومقاوم ، روستاهایشان را آبادنگه داشته انددراین میان غنی آبادیها پیوند بهتری با مزینانیان دارند وروز عاشورا به عزاداران مزینان می پیوندند وبه پاس این همدلی روزتاسوعا جماعتی از اعضاء هیئت ابوالفضلی(ع) مزینان به غنی آبادمی روند وضمن عزاداری مفصل درهیئت این روستا از آنان دعوت می کنند تا درعاشورا حضور داشته باشند.

    به هرسوی میدان قتلگاه که نگاهی می اندازم خاطره ای از عزاداری این دیار کهن در ذهنم متبادر می شود لحظه ای روی سکوهای تماشاگران که ازصبح زود به نظاره ی تعزیه خوانان می نشینند آرام می گیرم می خواهم محرم را تمام کنم اما حیفم می آید وناخود آگاه از روزتاسوعا به شب عاشورا کشانده می شوم.   

    در شب عاشورا اشعار هیئات مزینان هم تغییر می یابد پس از نوحه خوانی در جایگاه که از شب هفتم تمامی هیئات درآنجا اجتماع می کنند زنجیرزنان هیئت علی اکبری که اغلب جوانان هستند طبل وسنج زنان دودسته می شوند و دسته ی اول با شور می خوانند :

    امشبی را شه دین درحرمش مهمان است          صبح فردا تن اوزیر سم اسبان است

    مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع

    دسته ی دوم پاسخ می دهند:

    زینب از داغ برادر به سرو سینه زنان        چون بود بی کس وبی یار شه تشنه لبان

    مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع

    ودرآخر هردم یک نفر فریاد می زند : مظلوم یا حسین(ع)

    همراهان نیز جواب می دهند: حسین(ع)

    آخر شب خادمان نخل خیل جمعیتی را پذیرا هستند که به زیارت نخل می آیند .مدتی است  جوانان مزینانی دسته های سینه زنی به راه می اندازند و به مکان تزئین نخل می آیند وپس از نوحه خوانی وذکر مصیبت ،خداقوتی به خادمان می گویند وبعضی به نیتی نخ وسوزن را از آنان می گیرند وکوکی برای ادای حاجتشان می زنند.

    گروه های تعزیه خوان اعم از مخالف خوان وموافق خوان هریک درتدارک برنامه مراسم فردا هستند  بعضی به همراه معین البکاء در هیئتی جمع می شوند تا نقشهایشان را تمرین کنند حتی ممکن است آن شب نسخه یک نقش به دیگری برسد اما محال است که نقشهای اصلی از خانواده ای که آن را به ارث برده است بیرون شود.

    آن شب بازار مزینان تا صبح آرام وقرار ندارد زنها به خانه  حیدری می روند وگهواره علی اصغر(ع) را با سوز وصلوات  آماده می کنند. گاهی یکی ازمداحان شبیه علی اصغر(ع) را که عروسکی سبزپوش است برمی دارد و وبه ذکر مصیبت می پردازد که در پی آن بانوانی که خود اغلب مادر هستند های های گریه می کنند .

    درتکیه ی بالا پیر و جوان ، زن ومرد دوباره اجتماع می کنند وحاج شیخ حبیب الله عسکری به نوحه خوانی وپس از آن شبیه علی اصغر (ع) را از زیرعبایش بیرون می آورد ومصیبت دردانه ی امام حسین(ع) را می خواندو حسابی از مردم گریه می گیرد پیش ازاو ، این نقش را مرحوم شیخ محمود شریعتی و پدربزرگوارش ملا قربانعلی شریعتی که از بزرگان روحانیت مزینان بوده و درمدرسه علمیه مزینان شاگردان فراوانی را تربیت نموده است برعهده داشتند . پس از این ذکر مصیبت ، جوانان سینه دوره می گیرند و دقایقی حسن، حسین می گویند.

    صبح روز عاشورا دیگر به هیچ قلمی وزبانی توصیف نمی شود نمی توان خلوص وعزاداری این خیل عظیم روستایی وسوختگان کویری را با هیچ دوربینی به تصویر کشید وبی شک از هرتصوری خارج است چرا که درهر روز از سال  اگر با یک مزینانی برخورد کنی او از عید وعروسی ودیگر سنتها ی این دیار سخن نمی گوید وتا بگویی مزینان، می گوید عاشورایش دیدنی است .واگر غریبه ای تنها یک بار به این مراسم آمده باشد هر سال خود را به عاشورا می رساند و افسوس می خورد که چرا دیگر بستگانش را به همراه  نیاورده است

    قبل از آنی که خورشید درآسمان نمایان شود در هر منزلی ولوله ای به پاست اهل هر خانه در جنب وجوشند که مبادا به مراسم نرسند .پدرومادرها یی که خانه هایشان درمسیر نخل است را ه را آب وجارومی کنند تا مشکلی برای عزاداران وحمل کنندگان نخل پیش نیاید .

    وارد بازار مزینان که می شوی صدای هماهنگی را می شنوی که فریاد می زنند: حسین. وچون نزدیکتر می شوی جماعتی را می بینی که درابتدا ده بیست نفر بیشتر نیستند ولی کم کم جمعیت آنها از هزار نفرمی گذرد وهمه منظم ودر چند دایره حسا حسین می گویند وسپس با همان نظم وتیب به سمت تکیه بالا می روند و سینه ی دوره را تا آمدن دسته ی زنجیر زنان علی اکبری که با علم وکتل از تکیه سادات حرکت می کنند وفریادمی زنند :روز عاشوراست امروز             کربلا غوغاست امروز .وبا طبل وسنج وشوروحالی خاص وارد جمع سینه زنان می شوندادامه می دهند وسعی می کنند اتصال گروهی آنها حفظ شود  وپس از آن شبیه خوان نقش ابوالفضل (ع) با اسب به وسط این جمعیت می آید وفرمان حرکت را صادر می نماید.جمعیت حسین حسین گویان پشت سر شبیه خوانان راه می افتند وهردسته ای برای خود ذکری دارد زنجیر زنان علی اکبری با همان ذکر روز عاشوراست امروز وهمچنین میانداری چند نفرازمداحان که یکی ازآنها مرحوم علی کربلایی اصغر عباس  بود که می خواند :

    زینب ای خواهرم الوداع الوداع      خواهر مضطرم الوداع الوداع

    امروز وعاشوراست یاعید قربان است    کرببلا امروز از خون گلستان است

    به سمت بازار حرکت می کنند ، سینه زنان هیئت حسینی هم با میانداری مداحانشان ویا پیرانی که سالهاست دراین هیئت خدمت می کنند فریادمی زنند:

    حسین حسین یا حسین    شهید کربلا حسین  سرازبدن جدا حسین   امشب جناب فاطمه  با اضطراب وواهمه   آید به دشت کربلا   گوید حسین من چه شد   نوردوعین من چه شد

    جمعیت همراه هم پاسخ می دهند حسین حسین یا حسین وناگهان چند نفرفریاد می زنند آقا یاحسین وجمعیت پاسخ می دهند حسین و به سرعت حرکت می کنند این شور وحال با همراهی عده ای که توبره هایی بردوش وچوبی دردست دارند وشبیه به چوپانان هستند وخود را زائر می دانند ادامه می یابد تا به انتهای بازار می رسند وعزاداران هیئت ابوالفضلی(ع) به همراه شهروندان غنی آبادی به این جمع  می پیوندند ودرمیدان امام حسین(ع) که صبح زود نخل به آنجا انتقال یافته است شکوه خاصی از عزاداران به چشم می خورد تعزیه خوانان با اسب وعلمداران وکتل داران که هرکدام نمادی از عزا را دردست و برسر دارند که بعضی از این کتل ها هرمی ومخروطی وبه شکل خیمه ای کوچک است که با پارچه های نذری وآینه تزئین شده است به همراه دسته ِ علی اکبری وطبل وسنج هیئات مزینان وغنی آباد چندین بار برگرد نخل می چرخند وآنگاه با ذکر مظلوم یا حسین ، حمل کنندگان نخل که هریک چادر شبی برشانه هایشان بسته اند تا سنگینی نخل شانه هایشان را مجروح نسازد آن را ازجا بلند می کنند وبه سمت مزار امام زادگان بهمن آباد که فرزندان امام موسی کاظم(ع) در آنجا مدفون هستند حرکت می کنند در این میان ذکر حسین حسین بانوان که با هر ذکر جانسوزشان نیروی خاصی به این خادمان می بخشند دیدنی است آنها همپای مردان درعقبه نخل می دوند وحسین حسین می گویند هر موقع که نخل کج شود وتصوراین است که ممکن است سقوط کند فریاد حسین حسین آنها بیشتر می شود وبا همین ذکر خطر برطرف می شود فرقی نمی کند که دراین روز برف وباران ببارد وتا زانودرگل فروروند ویا درگرمای سوزان کویر باشدو از تشنگی له له بزنند آنها در این روز زینب وار به مدد برادران وهمسران وفرزندان خویش می آیند .

    نخل در مسیر پل چپرخنه به سمت مزار شهدا حرکت می کند. همه دراین مراسم شریکند خوب که دقت می کنی می بینی تمامی شرکت کنندگان در تلاشند تا مراسم با شکوه برگزار شود .یک سری از جوانان شیرغران را که جد اندر جد درخانواده ی حجی ها بوده بردوش می گیرند عده ای ساربان را که مرحوم قربان حجت الله آن را اجرا می کرد واکنون پسرانش این نقش را برعهده دارند حمل می نمایند در مسیر راه ساربان وشیر با هم درجدال هستند وشیر می خواهد ازدست بریده ی ابوالفضل (ع) دفاع کند وساربان آن را به میانه ی جمعیت پرتاب می کند هرکس آن را بگیرد سریع به شیر می رساند.

                                                                   ادامه دارد...

    * مال وحال : گاو وگوسفندان ، احشام

    *ازسرواکردن: آب وعلف دادن به حیوانات ، رسیدگی

    کروچ کروچ: کرچ کرچ هم می گویند. قند را جویدن

    خو: خواب

    • علی مزینانی
    ۲۰
    آبان
    ۹۱

    پدر شهید مصطفی احمدی روشن به همراه جمعی از دانشجویان با حضور درمنزل  شهیدان حسینی مزینانی از مادر بزرگوار این شهیدان تجلیل کردند

    به گزارش شاهدان کویر مزینان بنابراعلام محمد شریفی مزینانی عضوشورای اسلامی مزینان ؛ پدر شهید مصطفی احمدی روشن به همراه جمعی از دانشجویان دانشگاه حکیم سبزواری با حضور درمنزل شهیدان حسینی مزینانی شهدا را ستارگانی ارزشمند دانست که با درخشش ونورانیتشان راه رستگاری را به انسانها نمایان می سازند.

    وی ضمن تقدیر ازمادر شهیدان حسینی مزینانی افزود : دشمن در خیال واهی خویش می اندیشید که با کشته شدن فرزندان ما وشما انقلاب از بین می رود ولی همگان می بینند که این شهدا الگوی شایسته وبی مثالی برای جوانان هستند وهر روز حقانیت این نظام با این شهدا بیشتر شناخته می شود.

     دراین دیدار حجت الاسلام محمدتقی معلمی فر روحانی مستقر درمزینان که به تازگی از خدمات چندین ساله ایشان توسط سازمان تبلیغات اسلامی سبزوار تجلیل شد ،ضمن تشکر از حضور پدر دانشمند شهید هسته ای کشور گفت:مزینان افتخارش همین جوانان شهید است که مایه آبرو واعتبار این کویر می باشند یقین نام این عزیزان وخدمات آنهاست که شمارا دعوت نموده که امروز به زیارت این مادر گرامی بیایید.

    دراین دیدار که جمعی ازبسیجیان وفرماندهان حوزه بسیج امام رضا (ع) و مسئولین شورای اسلامی ودهیاری مزینان نیز حضور داشتند ؛مادر شهیدان حسینی مزینانی از حضور پدر شهید احمدی روشن و همراهان تشکر کرد وگفت : من افتخار می کنم که فرزندانم در راهی شهید شدند که پدر شان از آن خانواده است چون اوسید واز فرزندان حضرت زهرا (س) بود وخودش هم بارها به جبهه رفت اما قسمتش نشد که درجبهه شهید بشود

    پدر شهید احمدی روشن به همراه جمعی از مسئولین شورای اسلامی ، دهیاری و امام جماعت برای ادای احترام به شهدای مزینان در بهشت علی (ع) مزینان حضور یاقت.

    شهیدان سیدحسن حسینی مزینانی سال 1364 درمنطقه عملیاتی اروند ، سیدحسین حسینی مزینانی سال 1364 در منطقه عملیاتی مهران و سیدمحمدحسینی مزینانی سال 1361 در رقابیه به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

    پدر بزرگوار این شهدا که سال گذشته همزمان با روز شهادت حضرت فاطمه (س) ازدنیا رفت درسال ۸۵ ازسوی رییس جمهوری اسلامی ایران دکتر احمدی نژاد موردتفقدقرارگرفته بود  ومدال ایثارتوسط رئیس جمهور به این بزرگوارتقدیم شد.

    شاهدان کویر



    • علی مزینانی
    ۱۷
    آبان
    ۹۱

    مزیناتی استاد حوزه و دانشگاه در گفتمان کسب مهارتهای ارتباطی، هدف از زندگی و زنده بودن را لذت بردن از زندگی دانست و گفت: خداوند تبارک و تعالی ما را خلق کرده تا از زندگی بهره و لذت ببریم و رسیدن به حقیقت خداوند لذت بخش است.

    به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل ازروابط عمومی اداره کل تبلیغات اسلامی هرمزگان، جلسه گفتمان دینی کسب مهارتهای ارتباطی در جمع دانش آموزان دخترانه متوسطه کوشا و راهنمایی رسالت روستای دمشهر وابسته به شهرستان میناب برگزار شد.

    حجت الاسلام محمد مزینانی با بیان اینکه بشر موجودی اجتماعی است گفت: انسانها نیازمند ارتباطات صحیح با دیگران برای رسیدن به آرامش و لذت مدیریت هستند.

    مزینانی افزود: ارتباطات سه نوع هستند که انسان با خودش، دنیای پیرامون و با خالق خود می تواند برقرار کند و برخی انسانها چون قدرت ارتباط گیری ندارند به خود ظلم می کنند.

    وی افزود: انسان دو بعد جسمی و روحی دارد که مهمترین آن بعد روحانی برای رسیدن به نیازهاست.

    استاد حوزه و دانشگاه در کلامی از امیرالمومنین(ع) که قلب انسان مانند زمین مستعدی است گفت: در این زمین مستعد هر محصولی کاشت شود درو می شود مواظب باشید در زمین دلتان جز خوبی و عرفان و معرفت به اهل بیت(ع) و خداوند تبارک تعالی محصول دیگری درو نکنید.

    حجت الاسلام مزینانی بیان داشت: ارتباط با خالق آرامش بخش است که والاترین آنها نماز و عبادت است و همیشه در زندگی مواظب باشیم با کسی ارتباط برقرار کنیم که آرامش مطلق داشته باشد.

    منبع :سایت سازمان تبلیغات اسلامیhttp://www.ido.ir/n.aspx?n=13910816213

    • علی مزینانی
    ۱۷
    آبان
    ۹۱

     جشن امامت و ولایت با حضور حجت الاسلام محمد مزینانی در دبستان فردوسی  مغری میناب روزسه شنبه نهم آبان 91 ، برگزار شد.

    به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل ازروابط عمومی اداره کل تبلیغات اسلامی هرمزگان،حجت الاسلام مزینانی در جشن ولایت واقعه غدیر را برای دانش آموزان ابتدایی تشریح و گفت: در روز عید غدیر خم پیامبر گرامی اسلام(ص) برای تعیین جانشین خود در بین مردم امام علی(ع) را برگزید که این روز بزرگ را روز غدیر و ولایت نامیدند.

    مزینانی در ادامه با اشاره به کلام گهر بار حضرت محمد(ص) در معرفی امام علی(ع) گفت: در روز غدیر پیامبر (ص) به مردم ابلاغ کرد هر که من سرپرست و پیشواى او هستم على سرپرست و پیشواى اوست ، یاران صدیق و دوستداران او باشید؛و همان جا دعا کرد که خدایا دوست دارنده على را دوست و دشمن دارنده على را دشمن بدار و ما باید همیشه یار و دوستدار امام علی(ع) و اهل بیت علیهم السلام باشیم.

    حجت الاسلام مزینانی در ادامه در وصف امام علی(ع) مولودی و مداحی کرد.

    منبع :سایت سازمان تبلیغات اسلامیhttp://www.ido.ir

    • علی مزینانی
    ۱۶
    آبان
    ۹۱

    مزینان درآستانه فرارسیدن ایام سوگواری ماه محرم با اقدامات عمرانی دهیاری درزمینه راهسازی ،آماده میزبانی ازعزاداران سرور وسالار شهیدان شده است .

    به گزارش شاهدان کویرمزینان؛  دهیار مزینان درگفتگوی تلفنی گفت : همزمان با دهه ی ولایت وامامت وبه مناسبت فرارسیدن ایام سوگواری ماه محرم، مزینان با فعالیت شبانه روزی این دهیاری در زمینه  ترمیم راه آسفالته بازار و هموار سازی اطزاف میدان قتلگاه ،آماده ی برگزاری مراسم عزاداری سیدالشهدا(ع) می باشد.

    مهدی مزینانی افزود:یکی دیگر از اقدامات عمرانی دهیاری مزینان در ماه جاری ،ترمیم جاده حدیره است که با یک دستگاه گریدر  متعلق به دهیاری انجام شده است.

    وی اظهار امیدو.اری کرد که با اقدامات به موقع دهیاری انشاء الله امسال نیز مراسم عاشورا به خوبی برگزار می شود ودر مسیر حرکت تعزیه خوانها وعزادارن هیچ گونه مشکلی  نخواهدبود.

    آئین عزاداری  روز عاشورا درمزینان هرساله با استقبال جمعیتی هزاران نفری برگزار می شود که این برنامه ازصبح روزعاشورا با حرکت دستجات سینه زنی و زنجیر زنی و حمل نخل به سمت مزار امام زادگان بهمن آباد آغاز و تا پاسی ازشب با برگزاری مراسم تعزیه خوانی ادامه دارد.
    • علی مزینانی
    ۱۴
    آبان
    ۹۱
    یادواره 39 شهید پایگاه مقاومت بسیج  شهیدان بهمن آبادی جمعه دوازدهم آبان ماه در  مسجد باب الحوائج تهران  برگزار شد.

    به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل ازسایت بهمن آباد، دراین مراسم که باحضور خانواده معزز شهدا، جانبازان و ایثارگران، مقامات لشکری وکشوری وشهروندان بهمن آبادی برگزار شد؛ پرویز سروری، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، با اشاره به اینکه توجه به فرهنگ شهید و شهادت، مهمترین راه نجات  است و تمسک به آن اقتدار و عزت امت اسلامی حفظ می شود، اظهار داشت: اگر امروز رهبر انقلاب و ملت ایران در مسیر مقابله با تفکر سلطه جویانه آمریکا و غرب ایستاده است، به واسطه روحیه اقتدارگرای شهداست.

    نماینده مجلس شورای اسلامی با اشاره به موضوع غدیر غم، گفت: عید غدیر خم، تجلی ولایت در حکومت است و پیامبر در این عید، به مردم که سفیران عالم اسلام از نقاط مختلف جهان بودند، تاکید می کند که حاکمیت اسلام ابتر و تعطیل بردار نخواهد بود، بلکه فردی زمام امور را به دست خواهد گرفت که نزدیکترین شخص به من است و آن، علی بن ابیطالب است.

    سروری با بیان اینکه دشمن برای گرفتن فرصت طلایی پس از پیامبر و جلوگیری از تحت تاثیر قرار گرفتن مردم از حضرت علی (ع)، با هدف تخریب وی به ایجاد شایعه و اهانت به ایشان اقدام کرد، تصریح کرد: پس از ظهور انقلاب اسلامی نیز استراتژی اهانت به دین حضرت محمد (ص)، در راس سیاست های آمریکا قرار گرفته و دلیل آن هم، ماهیت رشد یابنده این دین در میان ملت های مختلف حتی غیر مسلمانان است.

    وی ادامه داد: چندی پیش یک کشیش مسیحی با سوزاندن خود، گفت که جلوی اسلام را که در میان اروپا ریشه می دواند، بگیرید. پاپ نیز از  گسترش اسلام به عنوان یکی از  2 چالش مهم پیش روی مسیحیت نام برده است.  

    نماینده مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: بنا به گفته سایت کریستین تودی، رویسه و آلمان نخستین کشورهایی هستند که در آنها اسلام مورد توجه بیشتری قرار می گیرد و همچنین، رشد جمعیت مسلمان در اروپا در حال افزایش بوده و  جمعیت مسیحی با کاهش روبروست. طوری که نسبت جمعیت مسلمان در سال 2025 از جمعیت مسیحی فراتر خواهد رفت.

    وی ادامه داد: از این رو، نگرانی اروپا از این است که جمعیت مسلمانان جایگزین مسیحیت شود و در نتیجه، به اهدای مشوق هایی برای ازدیاد جمعیت روی آورده اند.

    سروری با اشاره به اینکه تبلیغات غربی ها مبنی بر خشونت آمیز بودن دین اسلام برای جلوگیری از گسترش آن است، توضیح داد: در حالی که اروپا مدعی صلح آمیزی و احترام به ادیان اند، وقتی با انتشار یک کاریکاتور به یک میلیارد مسلمان اهانت می شود، ناراحت نمی شوند.

    وی افزود: این در حالیست که همین طرفداران منادی صلح، در دوره های مختلف زمانی به کشتار جمعی مردم روی آورده اند. به عنوان مثال، تنها در یک قرن ( قرن بیستم) 180 میلیون نفر انسان با سلاح های بیولوژیک و کشتار جمعی توسط طرفداران لیبرال دموکراسی، کشته شدند که 5 برابر تمام کشته های تاریخ است. همچنین همین دولت ها، به بهانه حادثه یازده سپتامبر، یک میلیون نفر از مردم عراق و افغانستان را کشتند. این در حالیست که اسلام، جنگ را پدیده ای نامقبول اما واقعیت می شمارد و در صورت بروز جنگ، رزمندگان را از کشتن اسرا، کندن درختان، آلوده کردن آب و غیره که به ضرر مردم عادی تمام می شود، منع می کند. 

    نماینده مجلس شورای اسلامی ادامه داد: در جنگ تحمیلی، قبل از پرتاب موشک به سمت شهرهای عراق، با رادیو اعلان می شد یا اینکه وقتی به امام خمینی گفته شد، با منهدم کردن سد، نیمی از شهرهای عراق زیر آب خواهند رفت، فرماندهان را از این کار بازداشت و گفت که با این کار، مردم عادی از بین می روند.

    سروری با اشاره به برخورداری اسرائیل از بمب اتم و داشتن بزرگترین شکنجه گاه ها، گفت: با این وجود، هیچ دولتی با این کشور کاری ندارد اما همین ها، ایران را مدام با این ادعا که ممکن است در آینده به بمب اتم دست یابد، مورد اذیت قرار می دهند و با این بهانه، می گویند باید جلویش را گرفت. این در حالیست که در جلسه ای که با رئیس پارلمان اروپا داشتیم، گفت که ما یقین داریم که شما صادق هستید و به سمت ساخت بمب اتمی نمی روید اما مجبوریم به خاطر پیروی از سیاست آمریکا با آنها هم کلام باشیم.

    وی اضافه کرد: واقعیت این است که چنین قدرت هایی نمی خواهند ایران نقش تاثیرگذاری در ترسیم هندسه بین المللی داشته باشد.

    تقدیر از خانواده های شهدا و ایثارگران

    پس از سخنرانی، از خانواده های 39 شهید دفاع مقدس پایگاه مقاومت شهیدان بهمن آبادی و جانبازان تقدیر به عمل آمده و به رسم یادبود، لوح و هدایایی تقدیم شد. همچنین، از فرمانده پایگاه مقاومت بسیج شهدای بهمن آبادی، فرمانده پایگاه مقاومت بسیج بهمن آباد، امام جماعت مسجد باب الحوائج، فرمانده سابق پایگاه مقاومت بسیج شهدای بهمن آبادی و نیز نویسنده سایت بهمن آباد تقدیر به عمل آمد.

    در ابتدای مراسم، آقای محمد بهمن آبادی ، قاری جوان با لحنی دلنشین به تلاوت آیاتی از قرآن مجید پرداخت.همچنین، در پایان مراسم مدیحه سرایی ویژه عید غدیر خم اجرا شد

     خبر برگزاری یادواره شهدای بهمن آباد درخبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) منتشر شده است

    عکسهای این یادواره را درادامه مشاهده کنید...

    • علی مزینانی
    ۱۳
    آبان
    ۹۱

    رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله در خطبه غدیر، درباره موضوع‏ هایی همچون توحید، نبوت، ولایت امام علی    علیه ‏السلام و لقب امیرمؤمنان برای آن حضرت، فضیلت‏ های اهل بیت علیهم‏ السلام ، فضیلت‏های ویژه امام علی علیه‏ السلام ، قرآن، نماز، زکات، حلال و حرام و بیعت سخن به میان آورد. ایشان در بخشی از خطبه    خود با اشاره به امامان دوازده ‏گانه، درباره امام مهدی موعود(عج) فرمود: «بدانید که آخرین امامان، مهدی  قائم از ماست. اوست غالب بر آیین‏ها. اوست انتقام گیرنده از ستم‏کاران. اوست فاتح قلعه‏ ها و منهدم ‏کننده آنها. اوست پیروز بر هر قبیله‏ ای از اهل شرک و هدایت‏ کننده آنان. اوست یاری‏ دهنده دین خدا. اوست که پیشینیان به او بشارت داده‏ اند. اوست که به عنوان حجت باقی می‏ماند و بعد از او حجتی نیست».
    روز عید غدیرخم از شریف ترین اعیاد امت من است.
    پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

    منبع :

    وبلاگ اسلام دین حق .هادی مزینانی

    • علی مزینانی
    ۱۳
    آبان
    ۹۱
    انالله واناالیه راجعون

    همزمان با روزعید غدیر خم حاج عباس رضایی فر یکی از خادمان اهلبیت عصمت وطهارت دعوت حق را لبیک گفت وبه دیار ابدی پیوست.

    به گزارش شاهدان کویرمزینان بنابراعلام هیئت امناءمهدیه مزینانیهای مقیم مرکز؛ تشییع جنازه آن مرحوم ساعت ده صبح روزشنبه سیزدهم آبان از مقابل منزلش واقع در خیابان نبرد جنوبی،انتهای نصر3برگزار و پس از آن برای تدفین به زادگاهش مزینان منتقل می شود.

    مرحوم حاج عباس رضایی فر از خادمین واقعی اهلبیت بود که از نوجوانی درهیئت علی اکبری مزینان ومهدیه مزینانیهای مقیم پایتخت همکاری می کرد .آن مرحوم علاوه براین در کارهای عام المنفعه یکی از پیشگامان بود وبرای سربلندی نام مزینان از هیچ کار خیری دریغ نمی کرد.

    شاهدان کویرمزینان ضمن عرض تسلیت به خانواده ی آن مرحوم بادعوت ازشهروندان می خواهد تا درتشییع جنازه این پیرغلام اهلبیت شرکت نمایند.  

    • علی مزینانی
    ۱۳
    آبان
    ۹۱

    کشف ماه ؛ اغذیه شوخ

    اغذیه شوخ

    اگر تا به حال  به کشف ماه سر زده اید حتماً می دانید اینجا خبری از  لوکس خوری، تجمل و اتفاقهای  شیک و آنچنانی نیست. اینجا باید منتظر جاهای ناشناخته یا کمتر شناخته شده باشید آن هم در جایی که توقع آن را ندارید و این یعنی یک کشف واقعی.
    از میدان منیریه به سمت شمال یعنی چهارراه ولیعصر که حرکت کنید حدود 200 متر بالاتر از میدان سمت چپ انبوهی از آدم را می بینید که دور و بر یک مغازه جمع شده اند. اگر شما هم مثل من قبلاً شنیده باشید که یکی از معروفترین سالاد الوویه های تهران نزدیک میدان منیریه است، سریع شصتتان خبر دار می شود که این ساندویچی همانی است که در باره اش شنیده اید.
    با تابلوی شکسته مغازه که شاید 50 سال از عمر آن می گذرد به شکلی است که حتی اسم این مکان هم قابل  تشخیص نیست و شما چاره ای ندارید و باید جلوتر بروید تا سر از ماجرا و اسم و رسم اینجا در آورید.
    اغذیه شوخ همیشه پر از آدم است که اکثر آنها هم به طمع سالاد الویه یا سالاد اندونزی به اینجا می آیند. مدیر شوخ می گوید زمانی که اماکن مجبورمان نمی کرد ساعت 12 ببندیم، ما اینجا تا 4 صبح مشتری داشتیم. عجیب است که افراد زیادی از لوکس ترین نقاط شهر به شوخ می آیند تا در ظرفهای بزرگ  انواع سالاد را بگیرند و با خود ببرند. این را که می بینید و می شنوید کنجکاو می شنوید که بیشتر درباره شوخ بدانید، جایی که یک روز ظهر ممکن است یک هنر پیشه، گوینده رادیو ، یا حتی نماینده مجلس را داخل آن ببینید.

     

     


    آقای مزینانی مدیر اغذیه شوخ برای ما از سال 1328 و زمانیکه اینجا کله پاچه ای بوده،  تا سال 1330 که اغذیه فروشی شوخ افتتاح شد و اینکخ او به همراه آقای مقامی که آشپز این اغذیه فروشی است از سال 1356 در اینجا کار می کنند برای ما می گوید. او در صحبتهای خود می گوید سالاد الویه و سالاد اندونزی پر طرفدارترین غذاهای شوخ است و البته بعد از آن، ساندویچ ژامبون مرغ تنوری که یکی گزینه های اصلی مشتریان است.

     

     


    اما سالاد الویه شوخ که شاید بتوان آنرا جزء بهترینهای تهران قرار داد با سس دست ساز در خود مغازه تهیه می شود و از سسهای صنعتی و بازاری استفاده نمی گردد. آقای مقامی میگوید: سیب زمینی ها هم بخار پز می شوند نه آب پز و این باعث خوشمزه تر شدن سالاد می شود.
    تابلوی مغازه، رفتار صمیمی کارکنان، مدل سفارش، تحویل غذا و از همه جالب تر بسته بندی ساندویچ که در کاغذ انجام می شود ، شما را به خاطرات سالهای دور می برد و البته قیمت ساندویچ ها هم خیلی شباهتی به قیمت ها سر به فلک کشیده امروز ندارد.
    برای همین اگر گاهی از زندگی لوکس ومدرن خسته شدید و تصمیم گرفتید لا اقل ساعاتی ساده زندگی کنید شوخ تجربه ای لذت بخش برای شما خواهد بود.

     

     


    نشانی: خیابان ولیعصر،بالاتر از میدان منیریه، جنب بانک تجارت
    ساعت کار: 17 تا 10   -  18.30تا 24
    تلفن: 66454558

     

     

    • علی مزینانی
    ۱۳
    آبان
    ۹۱

     شریعتی چهره ای فرا ملی

    بازتاب اندیشه های دکتر شریعتی در ترکیه  شریعتی چهره ای  فرا ملی

    شاهدان کویرمزینان ؛نام ویادفرزند شایسته کویر ، نه تنها درنزد ایرانیان که امروزه درهرگوشه ای از جهان می درخشد کمتر شخصیت دینی ویا روشنفکر مبارزی است که نام علی شریعتی این اسطوره مقاوم کویرمزینان را نشنینده باشد او که از میان توده ای زحمتکش ، مردمان رنج دیده ی کویر برخاست ودر خانواده ای روحانی رشد ونمو کرد و سالیان دراز برعلیه ظلم وجور مبارزه کرد ودر سنگر تفکر واندیشه در تقابل با استثمار ، استکبار ، استحمار واستحاله فرهنگی مردانه ایستاد وشمع آجین شد و نامش را به ننگ نفروخت ودر راه دفاع از شریعت واسلام راستین جانش را فدا نمود.

    خدایگان زروزور وتزویر درهر زمانه ای کوشیده اند تا اندیشه های ناب اورا از دلها بزدایند ولی او وراهش هر روز بیش از گذشته برای همگان شناخته تر وماندگار می شود  آنچنان که امروزه در شرق وغرب ودرسرزمینهای بیگانه نام علی شریعتی فرزند کویر مزینان به عنوان اسطوره ی مبارز می درخشد. ولی افسوس که در سرزمین خودمان با خلق پیامکهای مسخره وبی محتوا سعی می شود تا نام شریعتی را با طنز آلوده نمایند وهزاران حیف که هنوز هیچ اقدامی برای از بین بردن این عمل سخیف از هیچ مقامی صورت نگرفته ومتاسفانه همچنان که این وبلاگ پیش از این هم تذکر داده بود دامن بسیاری از ارزشها وشخصیتها را گرفته است وامروزه دراین پیامکها شهدا رزمندگان وجانبازان به راحتی به سخره گرفته می شوند.

    به قول فرزندشریعتی ؛چه این پیامکها عمدی وچه از روی نادانی وتنها برای لحظه ای خندیدن انجام شده باشد نام شریعتی همچنان زنده است وما در هر فرصتی از فرزند کویرمان خواهیم نوشت واین بار به بهانه ی انتشار خبر بازتاب اندیشه های شریعتی درترکیه که با مقدمه ای زیبا در مجله اینترنتی اسرارنامه که به حق رسالت سبزوار دوستی خود را به خوبی ادا کرده ودراین راستا مزینان را به درستی معرفی نموده است باز از علی و از اندیشه های نابش در شب عید غدیر سخن می گوییم که او بارها در آثارش از امامت حقه ی علی (ع) دفاع کرده است وعلی (ع) حقیقتی برگونه ی اساطیر را به رشته ی تحریر در آورده همچنان که فاطمه فاطمه است را با قلمی توانا به زیبایی نوشته است وچه فرخنده شبی که نام اوهمنام مولای متقیان است واین نوشتار وخبر را تقدیم تمامی علی دوستان می نماییم.     

    نام و خاطره دکتر علی شریعتی با انتشار ویژه نامه ای اختصاصی در کشور ترکیه پاس داشته شد.
    به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه ، تعدادی از وبسایت های خبری و فرهنگی اخیراً اعلام کردند به دلیل اثرگذاری ومحبوبیت  شخصیت و اندیشه های شریعتی در میان جوانان کشور ترکیه ، اخیراً یکی از نشریات فکری و فرهنگی این کشور یکی از شماره های خود را به طور کامل در 268 صفحه و با جمع آوری مقالات و نوشته هایی از تعداد زیادی از نویسندگان ترکیه ای ، ایرانی و اروپایی ، به موضوع شریعتی و حیات فکری وی ، اختصاص داده است.
    نظر به اینکه دکتر شریعتی یک متفکر اسلامی بود و با وجود برخی نقدها که بر اندیشه های او وارد است در مجموع یک روشنفکر دینی اثرگذار در جامعه ایرانی محسوب می شود ، انتشار ویژه نامه ای حول محور اندیشه  های وی در کشور ترکیه ، که رهبران آن سعی دارند گرایشات لایئک را در میان مردم رواج دهند ، می تواند حرکت فرهنگی مثبتی در مسیر معرفی بیشتر اندیشه های دینی در میان مردم ترکیه باشد.
    خصوصاً اینکه روی جلد این نشریه یک عکس با حجاب اسلامی از خانم پوران شریعت رضوی همسر دکتر علی شریعتی منتشر شده است که درکشوری که اکثر رسانه های آن در سالهای اخیر تلاش بی وقفه ای برای بیگانه کردن مردم با ارزش های دینی و ترویج فرهنگ بی بندو باری اروپایی انجام داده اند ، انتشار این عکس محجبه از خانواده یک شخصیت محبوب ایرانی نیز می تواند تأثیرات فرهنگی خاص خود را در میان جوانان ترکیه ای به جای بگذارد.
    انتشار این نشریه همچنین نشان می دهد اندیشه های شریعتی بازتابی فراملی دارند و لذا بایداو را شخصیتی فراملی دانست و فارغ از مسائل ودغدغه های مقطعی سیاسی ، درشناخت شریعتی و بزرگداشت او کوشید.
    از نکات دیگری که در این نشریه خودنمایی می کند ، انتشار مطالبی در مورد شریعتی از دو شخصیت شناخته شده و جنجالی ایران در سالهای اخیر است. عبدالکریم سروش و هاشم آغاجری دو فردنام برده هستند که در یکی ، دو دهه اخیر در رسانه های ایران حاشیه های زیادی همراه با نام این دو شخصیت وجود داشته است.
    با این حال مسلم است که هیچ یک از  این موارد نمی تواند دلیل بر تأیید یا رد کامل مطالب  منتشر شده در یک ویژه نامه باشد. خصوصاً اینکه افرادی نظیر عبدالکریم سروش  و هاشم آغاجری هرچند در ایران بسیار درمرکز توجهات بوده اند ، اما ممکن است در کشور ترکیه تنها به عنوان نویسندگان یا صاحب نظرانی درحوزه تفکرات دینی و اجتماعی محسوب شوند.
    انتشار ویژه نامه دکتر شریعتی در کشور ترکیه و زبان ترکی در حالی است که در همه سالهای گذشته در داخل ایران متأسفانه شخصیت و اندیشه های دکتر شریعتی از جانب نهادهای قدرتمند فرهنگی کشور مهجور واقع شده و علی رغم وجود وحضور گسترده اندیشه های شریعتی در میان قشر جوان و تحصیل کرده ، از جانب مسئولان فرهنگی کشور و حتی شهرزادگاهش سبزوار اقدام درست و اصولی مناسبی در خصوص بزرگداشت شریعتی و البته نقد منصفانه و معتدلانه آثار او به عمل نیامده است.
    به هرحال قول معروف در مورد شریعتی این است که دوستان و دشمنان او با افراط وتفریط هایی که در حمایت از شریعتی یا مخالفت با او انجام داده ا ند هردو سهم بزرگی در مهجور باقی ماندن شخصیت این مرد بزررگ در ایران داشته اند.
    اینک اما با توجه به اینکه هیچ جریانی نمی  تواند جلو بسط و گسترش یک اندیشه ماندگار را بگیرد و شاهد آن هستیم که در همه این سالها مطالعه آثار شریعتی و بحث در مورد آنها نه تنها در ایران کمرنگ نشد بلکه در کشورهای غیرفارسی زبان منطقه نیز اندیشه های او در حال مطرح و فراگیر شدن است ، لذا به جاست که با یک اقدام فرهنگی مناسب در ایران اسلامی آثار واندیشه های شریعتی موردبازشناسی دقیق قرار گیرد ، قسمت های صحیح و ناصحیح اندیشه های شریعتی بدون غرض ورزی های رایج شناخته شود و در اختیار جوانان کشور قرار گیرد. تا بدین ترتیب نهایت استفاده مطلوب و منطقی از شخصیت و اندیشه های این بزرگ مرد زاده کویر مزینان فراهم آید.
    اینک در اینجا به  انتشار خبر کامل برخی رسانه های کشور ترکیه در مورد انتشار ویژه نامه اختصاصی دکتر شریعتی با زبان ترکی در ترکیه می پردازیم :
    با انتشار ویژنامه ای در 268 صفحه؛
    بزرگداشت نام و خاطره دکتر علی شریعتی در ترکیه

    بیلگه آداملار (= حکیمان) نام نشریه ای فکری فرهنگی است که هرسه ماه یکبار در ترکیه منتشر می شود.

    به گزارش پایگاه تحلیلی – خبری ایران بالکان (ایربا) شماره سی ام این نشریه در دهمین سال انتشارآن (اگوست 2012) ویژه نامه ای است در 268 صفحه که به بررسی حیات فکری دکتر علی شریعتی اندیشمند مسلمان ایرانی اختصاص یافته است. این شماره از نشریه با بهره گرفتن از آثار نویسندگان ترکیه ای، اروپایی و ایرانی، شریعتی و اندیشه هایش را از همه زوایا مورد کنکاش و مداقه قرار داده است.

    با این که شریعتی از همان سال های شروع انقلاب، در میان مردم و روشنفکران ترک تاثیرگذار بوده و تقریبا تمام آثارش به ترکی استانبولی ترجمه و منتشر شده است، اما ویژه نامه "بیلگه آداملار" در نوع خود کم نظیر ارزیابی می شود. مجموعه ای از پژوهش های مرتبط با شخصیت فکری شریعتی در این شماره از نشریه، کنار هم قرار داده شده است، به نحوی که به نظر می رسد شریعتی پژوهان ترک و حتی ایرانی در مطالعات خود گریزی از مراجعه به این شماره از نشریه را نداشته باشند.

    ترک ها به رغم برخوردهای احساسی با شریعتی در سال های گذشته، اینک به خوانش انتقادی افکار و ایده های وی رو آورده اند. آن ها درعین احترام زایدالوصفی که برای شریعتی قائلند و همواره از او به بزرگی یاد می کنند، با برپایی مجالس بزرگداشت، سمینارها و همایش های گوناگون در پی رمز گشایی از اندیشه های والای او که مبتنی بر عرفان و آزادی و برابری بود می پردازند.

    روی جلد ویژه نامه "بیلگه آداملار" مُزی�'ن به تصاویری از علی شریعتی، پوران شریعت رضوی (همسر وی) و حسین نازلی آیدین بوده که مدیر انتشارات فجر در آنکارا است؛ ناشری که مسئولیت انتشار مجموعه آثار شریعتی به ترکی استانبولی را دارد.

    بزرگداشت نام و خاطره دکتر علی شریعتی در ترکیه

    عدنان اینانچ صاحب و سردبیر نشریه در سرمقاله خود، بازخوانی انتقادی اندیشه های شریعتی را از الزامات جامعه مسلمان امروز ترکیه می داند و پرداختن به شریعتی را نوعی وفاداری به انسانیت عنوان کرده است. او می گوید "وفا، صرفا نام محله ای در استانبول نیست، این واژه در وفاداری به آنان که جانشان را در راه عقیده خود فدا کردند نیز عینیت می یابد ..."

    به گزارش ایربا فهرست نویسندگان و نام مقاله آن ها به شرح زیر است:

    آتاسوی مفتی اوغلو/ شریعتی؛ چریک عرصه فرهنگ

    عایشه گل سلی/ شریعتی؛ روشنایی وام گرفته شده از پنجره همسایه

    سوسن شریعتی/ در میانه نارسیسیزم و الیناسیون (نگاهی به تز بازگشت به خویش)

    گفتگویی صمیمانه با پوران شریعت رضوی همسر دکتر شریعتی

    امید آکتاش/ علی شریعتی و مارکسیسم

    ناتان کومبز/ شریعتی در برزخ اندیشه های اسلامی و مارکسیستی

    بلنت شاهین اردگر/ قبل و بعد انقلاب و شریعتی

    گفتگو با هاشم آغاجری درباره شریعتی

    دلاور دمیرداغ/ تراژدی مدنیت؛ فانون و شریعتی

    چارلز تریپ/ سید قطب و علی شریعتی؛ اقتدار سوبژکتیویته

    عدنان اینانچ/ پیشقراولانی که قرآن سرمشق آن ها بود؛ ادای دینی به شریعتی

    کرشاد آتالار/ کارکرد شریعتی در جهان مدرن

    ارطغرل جسور/ شریعتی جامعه شناسی مسلمان در برابر ارتجاع و غربگرایی

    داوید زیدان/ شریعتی، بنیادگرایی مسلمان، ایدئولوگی مارکسیست و عارفی صوفی مسلک

    مصطفی تکین/ تحلیلی بر جامعه شناسی اسلامی

    محسوم آی تپه/ شریعتی مرد عمل

    پرن بیرسایگیلی/ شریعتی و لنین؛ چه باید کرد؟

    فرهاد چیفتچی/ علی شریعتی و دگراندیشان

    ارواند آبراهامیان/ چپ اسلامی از رادیکالیسم تا لیبرالیسم

    محمد قریب جسور/ دو تصور و یک حساسیت؛ اشارات فی الطریق و مذهب علیه مذهب

    عاصف بهادر/ راسیونالیسم و ایمان در تولستوی و شریعتی

    سمرا ترکمن یلماز/ علی شریعتی بمثابه سیره نویس

    یوسف یاووز یلماز/ در انحرافاتی که شریعتی با کنفرانس "استحمار" بدان ها توجه داد

    عبدالکریم سروش/ فربه تر از ایدئولوژی

    یلدیز رمضان اوغلو/ زبان شریعتی مملو از نشانه ها

    حسن پستاجی/ احیای دوباره محرکه های اسلام مدیون جامعه شناسی شریعتی است

    بلنت سونمز/ تجدید بنای اندیشه اسلامی؛ محمد اقبال و علی شریعتی

    اسماعیل سبحان داغ/ علی شریعتی و معادله من – عمل

    روفی تریاقی/ جهان اسلامی یا اسلام جهانی؟

    فاطمه گل بهار ماگات/ زن از نگاه شریعتی

    محمد مهدی جعفری/ فعالیت اصلاحی از سید جمال الدین تا دکتر شریعتی

    حسین حاتمی/ مرحوم علی شریعتی

    حسنی یاغمور/ قرائت درست شریعتی

    بنیامین دوغرو ار/ تصور شریعتی از عشق

    گفتگویی با حسین نازلی آیدین مدیر انتشارات فجر درباره ترجمه آثار شریعتی به ترکی

    وحدالدین اینجه/ مرد وجدان

    مشتهر کاراکایا/ پیام مجنونی درمانده به دکتر شریعتی

    عمر نویان/ گفتگویی با علی شریعتی درباره استادان و مطالعاتش

    اوغور جومااوغلو/ نامه ای به علی شریعتی

    اسرا اوزلوک/ گاهشمار زندگی شریعتی

    تصاویر

    ایربا پاسخ پوران شریعت رضوی به یکی از سوالات نشریه بیلگه آداملار را در پایان این گزارش منتشر می کند و امیدوار است در آینده نزدیک، متن کامل این مصاحبه را در اختیار علاقه مندان قرار دهد. پاسخ شریعت رضوی به سوالی که درباره خاطرات وی با شریعتی است، به شرح زیر است:

    ... خاطرات من علاوه بر عشق و دوستی، مربوط به فراز و نشیب های زندگی سختمان است. ما همدیگر را خیلی دوست داشتیم. خاطراتی که مربوط به آشنایی مان در دوران دانشجویی در دانشگاه مشهد است ، البته فراموش نشدنی است. جوانی شوخ طبع و بذله گو و در عین حال متفکر و شاعر پیشه.

    همان موقع هم به دلیل نسبتش با استاد شریعتی و البته ترجمه ابوذر غفاری و سلسله مقالاتی که در روزنامه خراسان می نوشت در میان دانشجویان شناخته شده بود. خیلی وقتها سر کلاس نمی آمد و یا دیر می آمد و استاد از ما می خواست که برویم و از کافه تریای دانشگاه صدایش کنیم. جلسات شعر برگزار می کرد و به بسیاری از دانشجویان در کار درسی شان کمک می کرد. شخصیت محبوبی در دانشکده بود. به سر و وضعش هم بی اعتنا بود. این بی اعتنایی به زندگی روزمره و مشغولیت مدام فکری و سیاسی، گاه مشکل آفرین می شد.

    ببینید مثلا در دوران دانشجویی در فرانسه سالهای60 ما درسخت ترین شرایط بودیم، پسرم احسان که دو ساله بود شدیدا تب کرده بود، درد می کشید، من واقعا نمی دانستم چه باید بکنم و علی در جلسات سیاسی و مبارزاتی بود. فردای آن روز احسان در بیمارستان بستری شد و تازه بعد از دو روز علی باخبر شد و آمد. یادم می آید من کمی داد و بیداد کردم  و از حواس پرتی او شکایت کردم و او با لبخند می گفت: "خوب مرا ببخش. من الان چه کار باید بکنم. آیا خودم را داخل حوض بیندازم." می خواست از دلم درآورد. بعضی وقت ها آرامشش مرا به سر حد جنون می رساند.

    مثلا می گفتم خانه خریده ایم و باید سر ماه قسطش را بدهیم اصلا حواسش به این چیزها نبود. من چک داده بودم. او البته با خرید خانه قسطی چندان موافق نبود و می گفت من زندگی ام را پیش فروش نمی کنم. بی اعتنایی عرفا را به زندگی داشت و به قول خودش « از سقف، نظم و تکرار» بیزار بود. مثل یک چریک زندگی می کرد، همیشه در حرکت، حرفه ای و دربست در اختیار یک پروژه و احتمالاً از همین رو عمری کوتاه..


     منبع : ایربا
    • علی مزینانی
    ۱۳
    آبان
    ۹۱
    علی مزینانی: بدون یک نامه از ارشاد به قلب آمریکا رفتیم

    گزارشی از جلسه نقد و بررسی فیلم سینمایی «قفس طلایی» در فرهنگسرای فردوس

    گزارشی از جلسه نقد و بررسی فیلم سینمایی «قفس طلایی» در فرهنگسرای فردوس

    به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل ازسایت تخصصی سینمانگار،  بیست و سومین جلسه خانه فیلم فردوس واقع در فرهنگسرای فردوس با نمایش و نقد و بررسی فیلم «قفس طلایی» برگزار گردید.

    در این جلسه محمد زرین دست(کارگردان)، علی مزینانی (تهیه کننده و مدیر فیلمبرداری)، شبیر شیرازی(نویسنده) و محمدرضا لطفی(منتقد و مجری) حضور داشتند.
     

    محمد زرین دست: می دانستم که کار سختی دارم

    در ابتدای این نشست محمدرضا لطفی گفت محمد زرین دست به عنوان کارگردان ده فیلم در کارنامه خود دارد که هشت فیلم متعلق به سینمای پیش از انقلاب است و پس از آن وی به خارج از کشور رفت و چند فیلم هم در آنجا ساخت، اما در سال 85 با ساخت فیلم «سرگیجه» مجددا به سینمای ایران بازگشت و پس از این فیلم هم «قفس طلایی» را کارگردانی کرد. وی همچنین توضیح داد که زرین دست فارغ التحصیل سینما از کالیفرنیا می باشد و در «قفس طلایی» پس از مجموعه «در چشم باد» برای دومین بار دوربین سینمای ایران به آمریکا رفته است و فارغ از نتیجه آن این سرآغاز خوبی برای تامل دو فرهنگ است، اما اینکه «قفس طلایی» تا چه حد توانسته موفق عمل کند نیاز به بحث و حلاجی در همین جلسه دارد.

    وی با این توضیح خطاب به محمد زرین دست پرسید: همان طور که گفته شد این دومین تجربه رسمی دوربین سینمای ایران در آمریکا به حساب می آید و جالب اینجاست که در سریال «درچشم باد» هم شما در بخش های آمریکا مجری طرح بودید. حال ایده ساخت یک فیلم سینمایی ایرانی در آمریکا بعد از سریال «درچشم باد» کلید خورد یا قبل از آن؟ و زرین دست هم در پاسخ به این سوال گفت: زمانی که من با گروه «درچشم باد» درحال مذاکره بودم هنوز آقای مزینانی برای ساخت این فیلم با من تماس نگرفته بود و هنگامی که قراردادم را با «درچشم باد» بستم از طرف آقای مزینانی با من برای ساخت این فیلم صحبت شد و ما در عرض چند جلسه به توافق رسیدیم و قرار شد تا من ابتدا به دلیل قرارداد و تعهدم با گروه «درچشم باد» به آمریکا بروم و بعد از بازگشت استارت فیلم را بزنیم، مضاف براینکه شبیر شیرازی هم فیلمنامه فیلم را تا حد زیادی نوشته بود. من می دانستم که کار سختی دارم، چراکه قرار بود در قلب آمریکا و هالیوود فیلمی بسازیم که قهرمان آن یک مسلمان ایرانی است و فاتح هم برمی گردد. اما به هر حال تمام تجربیاتم در طول این سالها و اطلاعات از سینمای آمریکا به واسطه زندگی و کار در آنجا را جمع کردم و تصمیم گرفتم تا هرطور شده این کار را بسازم. البته در ابتدا مورد نظر آقای مزینانی کانادا بود، اما طی جلساتی که با ایشان گذشتم قرار بر این شد تا فیلم را در آمریکا بسازیم چراکه اولا هزینه ها در کانادا بیشتر می شد و در ثانی من در سینمای کانادا تجربه نداشتم.
     

    علی مزینانی: بدون یک نامه از ارشاد به قلب آمریکا رفتیم

    پس از پاسخ زرین دست، منتقد برنامه با این توضیح که ساخت یک اثر سینمایی در کشور خود ما و به ریال بسیار گران است و دست کم ششصد میلیون هزینه دارد، از علی مزینانی سوال کرد طبق  صحبت های آقای زرین دست ایده این فیلم و موتور و مغز این کار متعلق به شما بوده، حال با چه تفکری تصمیم گرفتید فیلمی در آمریکا با احتساب هزینه های دلار بسازید و اینکه شما از بودجه دولتی استفاده کردید یا سرمایه شخصی؟ که اگر با سرمایه شخصی ساخته اید چه تمهیدی اندیشه بودید که سرمایه این فیلم بازگردد؟ که مزینانی در پاسخ گفت: من دوازده، سزده سال پیش به کانادا رفتم و در انجا با مسائل خانوادگی مهاجران ایرانی آشنا شدم که بعضی از آنها بسیار موفق بودند و بعضی های دیگر به شدت مشکل داشتند. همین موضوع باعث شد تا من تحریک شوم که فیلمی درباره مهاجران ایرانی در کانادا بسازم. فیلمی که به زعم خود من فقط نخواهد مخاطب را بخنداند، بلکه حاوی پیام باشد و پیام فیلم من این است که متاسفانه پدر و مادرهای ایرانی فکر می کنند همین که فرزندشان را بفرستند خارج دیگر همه چیز تمام شده است، درصورتی که بسیار جوانان ایرانی هستند که به دلیل همین تفکر اشتباه در خارج فنا شده اند. به همین دلیل دست به کار شدم و یک طرح هجده صفحه ای از کار نوشتم و آن را بالا و پایین کردم تا در نهایت به این نتیجه رسیدم که باید این فیلم را بسازم. در همین اثنا در جشنواره ای با شبیر شیرازی آشنا شده بودم و از او خواستم تا طرح را بخواند و او با خواندن طرح من به شدت استقبال کرد و نگارش فیلمنامه آغاز شد، در این حین با کارگردانان زیادی از جمشید حیدری تا محمد حسین لطیفی وارد مذاکره شدم که هرکدام بنا به دلایلی نشد. بعد با خود فکر کردم که این فیلم قرار است در کانادا یا آمریکا ساخته شود، پس کارگردانی می خواهد که اولا زبان انگلیسی اش کامل باشد و فضای آنجا را بشناسد و این هم زمان بود با پیوستن محمد زرین دست به گروه «در چشم باد» و دیدم ایشان بهترین گزینه هستند و با وی وارد مذاکره شدم و زرین دست هم به شدت استقبال کرد.

    در ادامه لطفی از مزینانی پرسید که درباره سرمایه فیلم و هزینه تولید و مشکلات این فیلم بگویید که او هم پاسخ داد من این فیلم را تماما با سرمایه خود و برادرم ساختم، چیزی حدود یک میلیارد تومان و فقط با پانصد هزار دلار برای بخش خارج به آمریکا رفتیم و کوچکترین وام و حمایت دولتی نگرفته ام و همین الان هم کلی بدهی به خاطر این فیلم دارم، اما حاضرم زمین بخورم ولی مردم سرزمینم را با پیام این فیلم آشنا کنم. شاید باور نکنید ما چه سختی هایی برای این فیلم کشیدیم، اینکه ما بدون حتی یک نامه از وزارت ارشاد به قلب آمریکا رفتیم و در چه شرایطی فیلم را ساختیم. ما کلا امین حیایی را برای این فیلم بیست روز در آمریکا داشتیم و باید بگویم که اگر محمد زرین دست نبود این فیلم اصلا ساخته نمی شد. بله، مردم و مخاطب کاملا حق دارد که وقتی به سینما می آید از دیدن فیلم ابراز رضایت کند، اما آنها هم باید بدانند که ما برای ساخت یک فیلم چه مشکلات ریز و درشتی داریم.
     
     
    شبیر شیرازی: سی درصد بقیه تقصیر کسی نبوده است

    در ادامه این نشست لطفی خطاب به شبیر شیرازی گفت شما و محمد زرین دست از دو نسل متفاوت هستید با دو نوع نگاه مختلف از دو جنس سینمای متفاوت. کارگردانی که به دوره فیلم های کلاسیک متعلق است و نویسنده ای که با سینمای مدرن امروز رشد کرده است، چگونه این تعامل میان شما و کارگردان به وجود آمد و اساسا چقدر از فیلمی که الان روی پرده است با آن چیزی که در ذهن شما بوده است مطابقت داشته است؟ که شیرازی در پاسخ گفت اتفاقا من زیاد اختلاف سلیقه با آقای زرین دست نداشتم و فیلم ساخته شده تقریبا هفتاد درصد آن چیزی است که در ذهن من بوده وسی درصد بقیه هم تقصیر کسی نبوده، بلکه به شرایط برمی گشت، اما به هرحال به هنگام نقد یک فیلم باید شرایط ساخت آن را هم در نظر بگیریم، همان طور که نحوه نقد یک فیلم در آمریکا که با میلیون ها دلار ساخته شده است، قابل مقایسه با یک فیلم لوباجت که با چند صد هزار دلار ساخته شده است، نیست. این موضوع در کشور ما هم باید لحاظ شود،شما هیچ وقت نباید این فیلم را که گروهی از یک سر دنیا به سر دیگرش رفته اند و فیلم ساخته اند را با فیلمی که در تهران ساخته شده است مقایسه کنید. که لطفی در پاسخ اذعان کرد که به هرحال عصر امروز و پیشرفت تکنولوژی باعث شده که مرزها برداشته شود و مخاطب با فیلم های روز آشنا شود و ناخودآگاه سطح سلیقه اش بالا برود و دست به مقایسه یزند.
     

    علی مزینانی: می خواستیم در بعضی سینماها نسخه انگلیسی اکران کنیم

    در ادامه نشست محمد رضا لطفی مجری و منتقد برنامه درباره فیلم «قفس طلایی» گفت، یکی از ایرادات اصلی فیلم به این بازمی گردد که فضای فیلم از کارگردانی و بازی ها گرفته تا اکت ها و استخون بندی فیلم  به روز نیست و متعلق به سینما بیست سال پیش است که شاخص ترین مورد آن دوبله در فیلم است که ناخودآگاه مخاطب را یاد فیلم های قدیمی می اندازد، درصورتی که جنس و خواستگاه مخاطب امروز از این فیلم جلوتر است.

    که دراین مورد مزینانی پاسخ داد و گفت: درست است که فیلم دوبله شده است، اما ما چاره ای نداشتیم چون در این فیلم بازیگران ما در هشتاد درصد فیلم که در آمریکا می گذرد به انگلیسی حرف می زنند، حتی بازیگران ایرانی هم باید انگلیسی حرف می زدند و ما ناچار بودیم یا از زیرنویس استفاده کنیم و یا فیلم را دوبله کنیم و وقتی مشورت کردیم دیدم اگر از زیرنویس استفاده کنیم تماشاگر هنگام دیدن فیلم با خواندن زیرنویس فضای فیلم از دستش می رود و بنابراین تصمیم براین شد که فیلم دوبله شود، اما برای این کار هم تمهیدی اندیشیده بودیم که فیلم در نسخه تهیه شود، یک نسخه به زبان انگلیسی و در دو سینما در تهران با این نسخه فیلم را اکران کنیم و در بقیه سالن ها از نسخه دوبله استفاده کنیم، اما وقتی به ناگهان به ما گفتند که باید فیلم را از فلان روز اکران کنید وگرنه نوبت اکران را از دست می دهید، تمام نقشه های ما نقش برآب شد و هم اکنون هم نسخه انگلیسی فیلم موجود است.
     
     
    علی مزینانی: شاهرخ بحرالعلومی جزء کوچکترین آدمها بود

    پس از پاسخ مزینانی، لطفی خطاب به شیرازی گفت مدتی است که در سینمای ایران باب شده است که وقتی کاری به نمایش در می آید شخصی مدعی می شود که فیلمنامه متعلق به وی بوده است و این کار به سرقت رفته است. از «قصه پریا»ی فریدون جیرانی، «آقایوسف» دکتر علی رفیعی تا حتی سریال «یوسف پیامبر» که در مواردی ادعای طرف درست تشخیص داده می شود و در مواردی هم ادعا بی اساس تشخیص داده می شود، اما به هرحال این معضل در سینمای ایران روبه گسترش است و کار بعدی که به این معضل دچار شده است همین فیلم «قفس طلایی» است که شاهرخ بحرالعلومی ادعا کرده است که قصه اش متعلق به ایشان بوده، آیا این حرف را می پذیرید؟ که مزینانی در پاسخ به جای شیرازی گفت: چون آقای شیرازی درجریان نبوده و این ادعا برای شخص من مطرح گردیده اجازه بدهید من پاسخ بدهم.

    مزینانی در دفاع از خود ادامه داد که من حدود دوماه دیگر پنجاه سال تمام می شود که در سینما هستم، پس وقتی فردی از در داخل می آید متوجه می شوم که او تا چه حد دانش دارد. متاسفانه شاهرخ بحرالعلومی جوان و خام است و برای خود حرفی می زند. تمام ادعاهای ایشان کذب است و موضوع به شش سال پیش در کانادا برمیگردد که من ایشان را درآنجا دیدم و گفت که با مسعود کیمیایی کار کرده ام و می خواهم کارگردان شوم، سپس از من پرسید که مشغول چه کاری هستم و من هم توضیح دادم که روی طرحی درباره مهاجرین ایرانی در کانادا دارم کار می کنم، بعد از این حرف من بحرالعلومی با ذوق از من خواست تا داستان را برایش تعریف کنم و من هم این کار را کردم. بعد از آن جلسه ایشان یک طرح دوصفحه ای نوشت و تازه به من هم نداد، بلکه برایم خواند که دیدم یک کار سیاسی است و گفتم که من آدم سیاسی نیستم و تمام شد. آن وقت حالا که فیلم اکران شده است ادعا می کند که فیلمنامه ایشان را ما سرقت کرده ایم. کدام فیلمنامه؟ همان طور که گفتم من این قصه را برای خیلی از بزرگان از جمشید حیدری و کاظم معصومی و بهمن زرین پور و حسین لطیفی تعریف کرده بودم که بحرالعلومی جزء کوچکترین آدمها بود.
     
    منبع :

      http://www.cinemanegar.com

     

    • علی مزینانی
    ۱۱
    آبان
    ۹۱

    شاهدان کویرمزینان با تبریک فرخنده میلاد هادی آل محمد (ص) حضرت امام علی النقی (ع) به تمامی شیعیان حضرتش ، متن زیر را به عنوان مطلب منتخب فرهیختگان مزینانی از وبلاگ کانون فرهنگی هنری زینبیه مزینان تقدیم به دوستداران امام دهم شیعیان می نماید.

    مختصری از زندگینامه امام هادی (ع)

    حضرت امام علی النقی علیه السلام در ماه ذی الحجه، سال 212 ق در اطراف مدینه و در منطقه «صریا» چشم به جهان گشود. پدر گرامی اش حضرت جواد علیه السلام و مادر ارجمندش سمانه مغربیه از بانوان با فضیلت تاریخ می‌باشد. مشهورترین القاب آن گرامی نجیب، مرتضی، هادی، نقی، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، طیب، متوکل و عسکری است و در برخی منابع «ابوالحسن الثالث» و «فقیه عسکری» نیز گفته‌اند.
    آن بزرگوار در سال 220 و در هشت سالگی به مقام خطیر امامت نائل گردید و به مدت 33 سال رهبری اهل ایمان را عهده دار بود. امام هادی علیه السلام دوران امامت خویش را با خلفاء ستمگر عباسی همچون معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز سپری کرد.

     حدیث از امام بزرگوار

    امام هادى‏علیه السلام: العُقوقُ یُعقِبُ القِلَّةَ و یُؤدِّی إلَى الذِّلَّةِ؛عاقّ (والدین)، نادارى در پى‏دارد و به خوارى مى‏کشاند.

    امام هادى‏علیه السلام: الغَضَبُ عَلى‏ مَن لاتَملِکُ عَجزٌ و عَلى‏ مَن تَملِکُ لَومٌ؛
    خشم بر کسى که اختیارش به دست تو نیست، نشانه ناتوانى و بر آن‏که اختیارش به دست تو است، مایه سرزنش است.
    • علی مزینانی
    ۱۱
    آبان
    ۹۱

    ازبهمن آبادتا مزینان راه چندان طولانی نیست شاید نیم ساعت وبا وسیله نقلیه پنج دقیقه وهمین مسافت کوتاه بهانه ای است تا قرابتی نزدیک بین مردمان دو روستای تاریخی دردل کویرایجاد کرده باشد پیوندی که درعلم وادب با خانواده بزرگ شریعتی به جهان معرفی می شود وعلامه بهمن آبادی درکلاس درس اسرار با اجداد فرزندشایسته کویر هم پیاله می شود ومشق عشق می نمایند.

    هردو روستا سالها پیش دوشهرمهم در مسیرکاروانیان ویا جهانگردانی بوده اند که درمسیر راه ابریشم ازبغداد به ری می رفته اند و هردو شهر مورد تاخت وتاز یاغیان وطاغیان قرارگرفته ودراین راه فرزندان امام هفتم مظلومانه به شهادت می رسند واز آن پس این دو رود خویشاوند درمسیر مذهب ومعنویت باز هم درکنار هم قرار می گیرند وهرپنج شنبه ویا درآغاز سال نو وعاشورای حسینی مزینانیها وبهمن آبادیها به زیارت امام زادگان می روند و به بهانه ی زیارت آن بزرگواران دیدار دوبار ه ای باهم دارند و تو گویی این مردمان همه از یک دیارند که البته همین گونه است .

    اکنون درجوار این امام زادگان روستا زاده ای آرمیده که مزارش زیارتگاه زائران فرزندان امام موسی کاظم (ع) است.شهید حمید بهمن آبادی.

    جوانی سرزنده ، فعال ، جسور و دریک کلام جوان. که هرروز پیاده  برا ی تحصیل علم ،رنج راه را در زمستان وتابستان به جان می خرید تا در آینده همپای همولایتی ها وهمکلاسی هایش فقر را ازخانه وروستایش دور سازد و زادگاهش را به تاریخ برگرداند وحقش را باز ستاند تا دولتمردان وصاحب منصبان برکرسی حکومت دلیلی برای آبادانی این گوشه ای از تاریخ خراسان بزرگ ببینند .

    حمید که درکلاس درس، ایثار واز خود گذشتگی را آموخته بود فنا شدن درحقیقت را درفدا شدن درجبهه دید و درس و بحث را به آیندگان سپرد و با یاران مزینانیش کوله بار خویش را بست و راهی میادینی شد که می دانست سرانجامش عاقبت به خیری است وبا نثار جانش ، دوباره بهمن آباد وبهمن آبادی را دریادها وخاطرها زنده کرد واکنون یاد او وسی وهشت یار همراهش در پایتخت ایران اسلامی گرامی داشته می شود تا نپنداریم شهدا مرده اند ودر حقیقت این ما هستیم که در روزمرگی غرق شده ایم و زمان مارا با خود برده است .

    یادواره 39 شهید بهمن آباد

    یادواره 39 شهید پایگاه مقاومت بسیج  شهیدان بهمن آبادی  جمعه 12 آبان، در مسجد باب الحوائج تهران برگزار می شود.

    به گزارش سایت بهمن آباد،  این مراسم با هدف احترام به جایگاه والای شهیدان 8 سال دفاع مقدس و تجلیل از مقام شامخ ایثارگران و جانبازان و نیز ارج نهادن به خانواده های این عزیزان برگزار می شود.

    بنا به این گزارش، قرار است در یادواره مذکور، برخی شخصیت های لشکری و نیز تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی حضور پیدا کنند.

    حضور همشهریان گرامی در این مراسم، تجدید پیمان دوباره با آنانی است که در ادای تکلیف خود، تمام هستی خود را وانهادند تا ما با خاطری آسوده، به ساختن خود و سرزمینمان همت گماریم.

    آدرس برگزاری یادواره: تهران- میدان امام حسین- خیابان اقبال- نبش چهارراه صفا- مسجد باب الحوائج (ع)

    ساعت برگزاری: بعد از نماز مغرب و عشاء

    • علی مزینانی
    ۱۱
    آبان
    ۹۱

                                                                               

      مزینانی: چنین فضایی غنیمت است            محمود مزینانی


    محمود مزینانی مترجم ادبیات کودک ونوجوان با بیان این‌که برپایی جشن‌هایی مانند لاک‌پشت پرنده یک غنیمت است گفت: این روزها که بازار نشر متاثر از بازار راکد است چنین برنامه‌هایی می‌توان به بهبود این وضعیت کمک کند.-

    به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛این مترجم آثار کودکان و نوجوانان در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ادامه داد: برگزاری چنین برنامه هایی اثرات مثبتی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان دارد و بزرگترین حسنش این است که آدم‌های این عرصه همدیگر را می‌بینند و با یکدیگر آشنا می‌شوند.
     
    وی افزود: یکی دیگر از ویژگی‌های مثبت این برنامه این است که این اتفاق خصوصی است و به والدین این اطمینان را می‌دهد که در بازاری که بعضا کتاب‌های نامناسب وجود دارد راحت تر به کتاب‌های معرفی شده اعتماد کنند.
     
    مزینانی اضافه کرد: مورد دیگری که باید به آن توجه کرد این است که ارتباط مستقیم نویسنده، مترجم و تصویرگر با مخاطبان می تواند در ایجاد اعتماد موثر باشد.
     
    وی ادامه داد: نویسندگان برای این که نیاز مخاطبان را بشناسند به فضاهایی نیاز دارند که تعامل ایجاد شود. 
     
    دومین جشن لاک‌پشت پرنده ساعت 17 تا 19 چهارشنبه 19 مهر ماه با حضور نویسندگان، کودکان و خانواده‌هایشان برگزار شد و فهرست جدید کتاب‌های برگزیده جشن پاییزه در اختیار مخاطبان قرار گرفت. این مراسم، دومین جشن امضای فصلی لاک‌پشت پرنده بود که در آن از کتاب‌های برگزیده‌ با حضور نویسندگان، مترجمان و تصویرگرانی چون شهرام شفیعی، فریبا کلهر، محمود برآبادی، مجید راستی، پژمان رحیمی‌زاد، شهلا انتظاریان، نسرین وکیلی، پروین علی‌پور، جعفر توزنده‌جانی و نویسندگان دیگر رونمایی شدند.
     
    «لاک‌پشت پرنده» فهرستی از کتاب‌های مناسب برای کودکان و نوجوانان است که با همکاری فصلنامه‌ تخصصی پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان و موسسه شهرکتاب پس از بررسی کتاب‌های هر فصل توسط گروهی از منتقدان و نویسندگان کودک و نوجوان تهیه می‌شود.
     
    نخستین جشن فصلی «لاک‌پشت پرنده»، تابستان گذشته با حضور 50 نویسنده، تصویرگر و مترجم ادبیات کودک و نوجوان برگزار شد که در آن از فهرست کتاب‌های برگزیده‌ بهار، تابستان و پاییز 1390 رونمایی شدند.

    منبع: خبرگزاری ایبنا

    • علی مزینانی
    ۰۷
    آبان
    ۹۱

    در ادامه معرفی نویسندگان وادبای مزینانی پس از یک وبگردی مجدد و با تورق وب یکی از فرزندان کویر با اثرهنرمند گرانمایه علی صادقی منش مزینانی آشنا شدم که معرفی اثرش را با دلنوشته ای ازخود اوتقدیم تمامی شهروندان ویاران مزینانی می نمایم .

    هرچند مدت حدودی سه سال از انتشار کتاب درد بی رنگ می گذرد اما شاهدان کویرمزینان افتخاردارد تا فرزندان نخبه وفرهیخته اش را به هر بهانه ای به جهانیان معرفی نماید چون این وبلاگ هرروز مورد بازدید دوستانی از کشورهای مختلف است.

     

    پس از مدت ها انتظار، بالاخره نخستین کتاب ادبی ام

    با عنوان «درد بی رنگ» به چاپ رسید.

     

    «این نوشته ها نه شعرند و نه نثر؛ فقط نوشته اند، نوشته!

    اگر به آن ها دل دهی، برایت می تپند، وگر نه هیچ نخواهی فهمید...»

      (بخشی از دیباچه ی کتاب)

    ممیزان وزارت ارشاد، پس از دو سال و نیم انتظار

    ـ مشروط به حذف کامل یکی از فصول پنج گانه !!!ـ

    مجوز نشر این کتاب را صادر کردند.

    «درد بی رنگ» در پنج فصلِ

    «هنرـ از بودن ـ از عشق ـ از زیستن ـ از کلمه»

    مجموعه ای است از قطعات ادبی با سیری خاص،

    که توسط نشر قو به چاپ رسیده است.

     

    منبع:وبلاگ بی مرگی

    • علی مزینانی
    ۰۵
    آبان
    ۹۱

    همزمان با روز عرفه ودرشب عیدبزرگ مسلمین جهان، مراسم جشنی در هیئت فاطمیه(س) مزینان برگزار شد.

    به گزارش شاهدان کویر مزینان؛ این مراسم با شکوه در شب عید سعید قربان و با استقبال وحضور جمعی ازجوانان  و مردان وزنان مومن وخداجوی مزینانی به همت کانون فرهنگی هنری زینبیه(س) برگزارگردید.

    بنا براعلام مدیر کانون فرهنگی هنری زینبیه؛ تمامی جشنها ومراسم مذهبی وعزاداری که از طرف کانون اعلام می گردد درهیئت شاهزاده علی اصغر (ع) برگزار می شود که به دلیل مرمت وبازسازی این هیئت، جشن عید قربان در هیئت فاطمیه (س) برگزار شد



    عکس: مهدی تاج مزینانی

    • علی مزینانی
    ۰۵
    آبان
    ۹۱

    عیدقربان عیدتمامی مسلمانان وابراهیمیان است ودراین روز مسلمین اعم از شیعه وسنی مراسم ومناسک خاصی را اجرا می نمایند اما درمزینان این روزاز ویژگی خاصی برخوردار است یک از این ویژگی ها نامیدن فرزندتازه متولد شده است که اگردراین روز فرزندی متولد شود نامش را به میمنت آن، "حاجی" می گذارند که درگویش مزینانی "حجی" می گویند والبته بعضی نیز به احترام دربعدازآن" آقا" هم می آورند وفرزند ازهمان بدو تولد هرچند به مکه نرفته اماحاج آقا خطاب می شود ! بعضی از خانواده ها نیز به مبارکی نام این عید سعید، اسم فرزندشان را " قربان" ویا "قربانعلی" می گذارند چون دردهه ای فرزند متولد شده که متصل به عید غدیر ،عیدمعرفی امام علی (ع)  به عنوان جانشین شایسته پیامبراعظم (ص) است.واگر در روزعید غدیر درخانواده ای مزینانی مولودپسری زاده شود نام زیبای علی زیبنده ترین اسمی است که براو نهاده می شود .

    یکی دیگر از اسامی معروف که باز به میمنت دوعیدبزرگ اسلامی می باشد نامیدن مولود تازه به اسم " عیدی " است که تمامی این اسامی مختص مولود پسراست واگر دختری متولد شود نام فاطمه وزهرا رایج ترین اسمی است که برای او انتخاب می شود

     از سنتهای حسنه ومبارک دراین روز که ازقدیم درمزینان رایج بوده برپایی نماز عید قربان است که در شبستان مسجدجامع برگزار می شود و زن ومرد مقید به شرکت درآن هستند علاوه براین آئین معنوی ذبح گوسفند و فرستادن گوشت قربانی به خانه ی همسایگان وقوم وخویشان  از دیگر رسومی است که معتقدند با آن ،هم خانواده ی خویش را بیمه می نمایند و هم به این طریق صله ی ارحام را به جا می آورند .

    شاهدان کویرمزینان ضمن تبریک این عید فرخنده به تمامی مسلمین جهان آرزوی سلامتی برای تمامی علی ها ،حجی ها،حاج آقاها،قربان ها ،قربانعلی ها ،عیدی ها وفاطمه وزهراها وتمامی شهروندان مومن وپاک مزینان دارد.


    • علی مزینانی
    ۰۴
    آبان
    ۹۱

    بازدیدامام جمعه داورزن ورئیس اداره تبلیغات اسلامی سبزوار از حوزه علمیه حضرت صاحب الزمان (عج) مزینان

    مدیر روابط عمومی اداره تبلیغات اسلامی شهرستان سبزوار از بازدید رئیس این اداره از مدرسه علمیه شریعتی مزینان از توابع بخش داورزن این شهرستان خبر داد.

    به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از روابط عمومی اداره  تبلیغات اسلامی شهرستان سبزوار، مجید کدخدازاده در این ارتباط گفت: رئیس اداره تبلیغات اسلامی شهرستان سبزوار در حاشیه دیداری که 30 مهرماه 1391 از روحانی مستقر مزینان بخش داورزن این شهرستان به عمل آورد، از مدرسه علمیه شریعتی این روستا نیز دیدن کرد.

    وی گفت: در این دیدار که امام جمعه و برخی مسئولین بخش داورزن نیز حضور داشتند از بنای تاریخی این مدرسه به عنوان یکی از قدیمی ترین مدارس علمیه شهرستان سبزوار در بخش داورزن یاد شد.

    وی افزود: گفتنی ها حاکیست که قدمت بنای تاریخی مدرسه علمیه شریعتی مزینان به دوران صفویه بر می گردد و مرحوم سید ابراهیم شریعتمدار نیز در سال 1354 این حوزه را تاسیس کرده است.

     وی ادامه داد: این مدرسه با داشتن 14 هجره، یک قرائت خانه و یک کتابخانه، هم اکنون به علت عدم حضور اساتید حوزوی برای تدریس، تعطیل می باشد.

    گفتنی است:  مزینان با داشتن 450 خانوار جمعیت، دارای 17 نفر روحانی و طلبه در شهرهای قم، مشهد و تهران می باشد که به دلایل مذکور، جهت ادامه تحصیلات حوزوی از این منطقه هجرت کرده اند.

    شاهدان کویرمزینان؛ زمانی دراین حوزه که از باقیات وصالحات مرحوم شریعتمدار است وقدمتی دیرینه دارد اساتید بزرگواری همچون خاندان بزرگوار شریعتی و مرحوم پیغمبر پدر حجت الاسلام محمدتقی معلمی فر به امر تدریس مشغول بوده اند وشاگردان بسیاری درمحضر این اساتید تلمذ نموده اند.شاهدان کویر مفتخر است که پیش از این درباره این مدرسه علمیه نوشتاری را تقدیم ادب دوستان نموده است وعلاقمندان می توانند با مراجعه به این مطلب با قدمت وآثار تاریخی آن آشنا شوند

                 

    منبع: داورزن شناسی

     

    • علی مزینانی
    ۰۴
    آبان
    ۹۱

    مدیر روابط عمومی اداره تبلیغات اسلامی شهرستان سبزوار از ارزیابی فعالیت تبلیغی روحانی مستقر در مزینان از توابع بخش داورزن این شهرستان خبر داد.

    به گزارش شاهدان کویر مزینان؛ به نقل از روابط عمومی اداره تبلیغات اسلامی شهرستان سبزوار، مجید کدخدازاده در این خصوص گفت: در دیداری که 30 مهر ماه1391 از روحانی مستقرمزینان بخش داورزن شهرستان سبزوار توسط رئیس اداره تبلیغات اسلامی این شهرستان به عمل آمد، عملکرد وی مورد ارزیابی قرار گرفت.

    وی گفت: در این دیدار که امام جمعه داورزن و برخی از مسئولین دیگر نیز حضور داشتند، مسائل فرهنگی و تبلیغی منطقه مذکور مورد بررسی قرار گرفت.

    وی ادامه داد: حجت الاسلام محمودی ضمن قدردانی از زحمات 40 ساله تبلیغی حجت الاسلام محمدتقی معلمی فر در مزینان، وجود روحانیون مجرب و متعهد در مناطق روستایی را مایه پیشرفت و ارتقاء این مناطق دانست.

    شاهدان کویرمزینان؛ حجت الاسلام محمدتقی معلمی فر روحانی زاده ای است که سالها همانند پدرمرحومشان که شاگردان زیادی را در مکتبخانه مزینان قرآن آموخت به خدمت صادقانه وتبلیغ دین مبین اسلام مشغول است وخدا را شکر که مسئولین محترم سازمان تبلیغات این سنت حسنه را اجرا نمودند وامیدواریم دیگر نهادها وارگانها وسازمانها وادارات دولتی سبزوار این حرکت را الگو قراردهند تا قبل از آنکه بزرگان ما از میان ما بروند قدرشان را بدانیم ودر زنده بودنشان از آنان تجلیل نماییم.

    منبع :داورزن شناسی


    • علی مزینانی
    ۰۳
    آبان
    ۹۱

    ازحدیره تا باغستان

    ره آورد سفربه مزینان



    بخش هشتم

    ازسمت شرقی و درامتداد دیوارهای شرکت ، جایی که زمانی تک درختی برکنار جوی آب ین قلعه * که سایه سار ته قلعه ای ها بود وآب سرد وزلال پس ازطی مسافتی طولانی از آنجا سربر می آورد وباز دوباره در زیر زمین مخفی می شد وسراز صحرا  درمی آورد  و مزارع کشاورزان را آبیاری می نمود ؛ به راهم که منتهی به جاده غنی آباد وکلاته می شود ودر ایام عاشورای حسینی محل تردد خیل عظیمی است که درتعزیه شرکت می کنند ادامه می دهم. خانه های گنبدی شکل که خاص مناطق کویری است و کم کم با بالا آمدن سطح زمین که هر سال به همت شورا ودهیاری خرواری از شن وماسه دراین مسیر می ریختند و درنهایت با آسفالتی که به همه چیز شباهت دارد جز نام آسفالت ؛ به راحتی قابل دید است واگر نبود امنیت حاکم بر فضای مزینان به راحتی راهزنان وسارقان می توانستند از دیوارهای کوتاه این خانه ها بالا بروند و اموالشان را غارت نمایند .

    درانتهای دیوار شرکت دو راه وجود دارد یکی به بلوار که مزینان را به جاده غنی آباد ومیدان عاشورا  پیوند می زند ودیگری همان راه یا کمربند امنیتی شرحاش یا شرحاژ ویا شرحاج است ومن در مسیر عاشورا می روم . پیش از این نخل را در ایوانی که در ضلع جنوبی شرکت وجود داشت قرار می دادند اما در دودهه اخیر به یخدان منتقل شد که هم مأمن خوبی برای دو نخل عاشورای اول وعاشورای بچه هاست وهم خادمان آن در سرما وگرما به راحتی می توانند آن را تزئین نمایند  وبه مرور زمان آن ایوان نیز تخریب شد تا راه وسعت بیشتری پیدا کند

    محرم که فرا می رسد کمتر مزینانیی است که بر روی این کره ی خاکی زندگی کند وبرای عزاداری سالار شهیدان به خصوص در روز عاشورا به زادگاه خویش بازنگردد! چه بسا مزینان زاده ای که درکشورهای دیگر مانند آمریکا وانگلیس وآلمان وکانادا زندگی می کنند اما چون محرم می رسد آنها نیز دلشان پرمی کشد وبرای برپایی عزای امام حسین (ع) به مزینان سفر می نمایند تا پس از روزها درغربت زیستن غم فراق را دروطن خویش نجوا نمایند. یکی از این مهاجرین عاشق که در کانادا زندگی می کرد مرحوم خواجوی بود که هر سال به مزینان می آمد ویک دهه ی کامل در تکیه ای *که با وقف منزل پدری خویش ساخته بود عزاداران را اطعام می داد . ولی افسوس که یک ماه پیش دار فانی را وداع گفت وبنا بروصیتش فرزندانش او را در مزینان به خاک سپردند و امیدوارم  آنها نیز را ه پدر را به نیکی ادامه دهند که درحقیقت چنین خواهد بود.

    محرم درمزینان از ویژگی منحصر به فردی برخوردار است وشاید دربین تمامی روستاهای ایران چنین مراسمی  کم نظیرباشد دلیل آن استقبال بیشمار هموطنانی است که دراطراف مزینان زندگی می کنند وتنها وصف تعزیه خوانی  آن را شنیده اند وهرسال در صبح روز عاشورا خودرا به مراسم می رسانند والبته مزینانیها هم درمهمانداری زبانزد هستند وبرای عزاداران فرزندفاطمه (س) درهیئت حسینی وابوالفضلی وتکیه بالا وبعضی درخانه های خود غذا تدارک می بینند  .حضور مزینانی های مقیم درشهرها ویا کشورهای دیگر از جمله ی این کم نظیری مراسم عزاداری محرم مزینان است که درچنین موسمی چه در گرمای سوزان ویا سرمای شدید کویر رنج سفر را به جان می خرند وبه زادگاهشان می آیند تا محرم را درک نمایند وحقیقت نیز همین است ما که سالهاست به اقتضای شغلی درتهران زندگی می کنیم امکان ندارد که عاشورا را دراین شهر بمانیم و اگر خدای نکرده به هردلیل چنین اتفاقی بیفتد مانند مأموریت خاصی که در سال  هفتاد ودو برایم رخ داد  ونتوانستم عاشورای آن سال را درمزینان باشم وهنوز پس ازگذشت دودهه حسرتش بردلم مانده ، از آن پس همیشه درعاشورا هر چند مراسمی است تکراری ولی برایم تازگی خاصی دارد شرکت می کنم. و معترفم که تا وقتی به مزینان نیایم محرم را حس نمی کنم.

    همراه با نخل چوبی آن سالها وآهنین کنونی به میدان قتلگاه می رسم  میدان قتلگاه  از مزینان جدا نیست  و در حقیقت  مکانی برای یک رویداد بزرگ در هر سال است جایی که برای پیر وجوان ، زن ومرد مزینانی وروستاهای همجوار از تقدسی خاص برخوردار است سرزمینی که در عاشورای حسینی (ع) جمعیتی هزاران نفری را شاهد است .

    میدانی که تا هفت هشت سال پیش  مدور و خاکی بود و مردم بر روی خاکها می نشستند وهنر تعزیه خوانی مرحوم محمد شمشیری درنقش شمر را تماشا می کردند دربیرون از لباس مخالف خوان مهربان وخندان ودر زمین عاشورا به راستی شمر بود وبا آمدن او به میدان، ما که نوجوانان فهمیده ای بودیم ومی دانستیم ؛ این یک مراسم آئینی ویک نمایش است  ازترس پشت سرپدرانمان مخفی می شدیم وبزرگترانمان اورا نفرین می کردند وپس ازاو عبدالله ، پسرش این نقش را برعهده گرفت و به راستی جانشینی خلف برای پدر بود وهمان شمری بود که ما  ازاودرخردسالی ونوجوانی  می ترسیدیم  ودرکنار حبیب حسینعلی که نقش عمرابن سعد را از مندلی خان به ارث برده بود وعاشق تعزیه خوانی واجرای این نقشها بود وهمین امسال در کنار تربت اربابش حسین ابن علی (ع) به دیار باقی شتافت  وبه رفیق قدیمیش عبدالله که دوسه سال پیش اونیز نقش شمر را به پسرش سپرد ه بود پیوست .واکنون این میدان به همت فرزند حاج حسن ناطقی که حربن یزید ریاحی را درمیدان به حضارمعرفی می کرد وبه راستی تعزیه خوانی با سوادبود که یکی از دوستان هنرمند سبزواری اعتراف می کرد :"پس از سالها حضور بر روی سن تاتر آرزودارم که مثل حاج حسن نسخه  حر را بخوانم." وچون حاج حسن نیز میدان را به فرزندانش سپرد و به میهمانی سالار شهیدان رفت آنها نیز اهتمام والایی دربرپایی عزای امام حسین (ع) دارند واین میدان را به شکل استادیومی چند طبقه ساخته اند تا مراسم روز عاشورا هرچه با شکوهتر برگزار شود.


    درسوی موافق خوانان؛ دیگر نه از عباسعلی صدیقی امام حسین خوان خبری است ونه کربلایی عبدالله محمدی که ریشه اش کربلایی است واجداش در عراق می زیسته اند ، * تا آخرین لحظات زندگی اش از اجرای نقش ابوالفضل(ع) ثواب  می برد و به راستی تعزیه خوان شایسته ای همانند حسین ملاحسنی بود که قامتش به نقش عابس نشان سرداری می داد و رجز خوانیش شهره تعزیه خوانان بود وهمچون محمد صدیقی که با صدای رسا ودلنشین نقش وهب  را با برادرش ضیاء به اجرا می گذاشتند و چهچه وقلقله ی  او درنقش حضرت علی اکبر (ع) نیز هر گز از خاطر ما پا به سن گذشته ها فراموش نمی شود ولی خاندان صدیقی همیشه وبرای تمامی سالها اعجوبه ای تعزیه خوان دارند که این نیز از برکات والطاف بی شائبه خداوندگار است که به این خانواده ارزانی شده است. اکنون پسران آنها به شایستگی یاد وخاطره ی پدرانشان را درصحنه عاشورا زنده نگه می دارند و هرگاه صدایشان درفضا می پیچد خدا بیامرزی برای پدرانشان می خرند وقدیمی ها حتما صلواتی برای شادی روح گذشتگانشان می فرستند همچنان که پس  از مرحوم جعفری که مدتهاست نقش  زینب(س) را به حسین مراد سپرده است و پسرانش و نوه هایش راه او را با اجرای نقش علی اکبر(ع) وفهرست گردانی ادامه می دهند .

     درسویی دیگر درجایگاه مخالف خوانان نشانی ازحاج  اصغر مرادعلی که چون نقش خولی را به خوبی اجرا می نمود مزینانیها اورا به همین نام می شناسند نیست واکنون فرزندش دست به کمان می برد . وافسوس که سردمدار لشکریان ودر حقیقت خادم لشکریان شاه رضا نیکدل نیز امسال دیگر در عاشورا نیست همچنان که خادمینی مانند محمد یوسفی ،قربانعلی زارعی سقایانی که درمیدان کوزه ای را با چادرشبی برکمرحمایل می کردند وبه لشکریان تشنه ای  همانندعلی رضا اکبری وفرج الله اندیک آب می رساندند، ونه از کربلایی محمدسلمانی که صدای طبلش هنوز برایم خاطره ای فراموش ناشدنی است چون او ونیکوفر با شیپوری  وطبلی ساده نوای جنگ می نواختند خبری است ونه در غروب عاشورا از ساربان پیر ومهربان وخادم نخل  مرحوم  عموحسین،والبته پسر بزرگش سعی می کند راه برادر کوچک وپدر پیرش را که مدتها شتربانی می کردند ویا از روستاهای مجاور چند نفر شتر می آوردند تا تعزیه با شکوه برگزار شود ادامه داشته باشد .

    سالهاست محمد روس را که  در عاشورا ی اول گاه غلام عابس بود وگاه قاسم ودر عاشورای بچه ها نقش امام را به زیبایی می خواند نمی بینم .به راستی نمی دانم چه چیز در اوبود  که مرحوم صدیقی با رها گفته بود که دوست دارد پس از او نقش امام را محمد روس  بخواند ولی تقدیر برآن قرار گرفت که پس از رفتن استاد، شاگرد نیز در جبهه عاشورایی شهید بشود تا پس از او فرزند صدیقی همانند پدر این نقش را استادانه اجرا نماید تا یادگاری باشد در خانواده هنرمند صدیقی ها. و درتعزیه خوانی مزینان این گونه است که نقش ها از پدر به پسر برسد و این افتخار درآن خانواده حفظ شود.

    میدان قتلگاه که قدمتی ده ها ساله را به یادگار دارد وچهاردهه اش را من شاهد بوده ام نشان تعصب  واعتقاد اسلاف من ومردمان عصرحاضر دیار من است که  با هر شرایطی حتی اگر سنگ از آسمان ببارد باید تعزیه حسین (ع) را دراین میدان برپا دارندوبارها شاهد چنین اتفاقی بوده ام چه در سی سال پیش که برف سنگینی باریده بود ومردم نخل را برداشتند وچه در چند سال پیش که بسیاری از زنان ومردان کفشهای خود را در میان گل ولای رها کردند و به دنبال نخل دویدند تا تعزیه با شکوهتر از سالهای قبل وماندنی تر برگزار شود.

     واما محرم وتعزیه خوانی  تنها در این میدان خلاصه نمی شود واینجا گوشه ای از باور عاشورایی ماست .چرا که دراولین روز از ماه محرم هیئات حسینی ، علی اکبری ، ابوالفضلی واکنون علی اصغری وتکایای میون* وبالا (حاجی خانی) پذیرای عزادارانی است که خودشان را از روزهای قبل وشاید ازماهها پیشتر آماده کرده بودند تا در سوگ اربابشان اشک بریزند وبرسرو سینه بکوبند. از روز دوم در بعداز ظهر آن، تعزیه خوانان درتکیه ی بالا ویا هیئت علی اکبری و در بعضی از روزها در هیئت ابوالفضلی به شبیه خوانی می پردازند وهروز یک تعزیه را می خوانند یک روز از عباس می گویند وروز دیگر از طفلان مسلم ، وروزهای دیگر قانی ، علی اکبر ، و... پس از این شبیه خوانی در بازار مزینان سینه ی دوره* با شکوه خاصی برگزار می شود گاه جمعیتی از جوانان وپیران همانند اعراب خوزستانی حلقه هایی را تشکیل می دهند که درحالی که کمر همدیگر گر فته اند وبا دست دیگر بر سینه می کوبند ومتحد جواب گروهی را که می گویند حسن وچون سنگین اجرا می شود توگویی که آنها می گویند حساو* پاسخ می دهند حسین وباز گروه می گوید: شهید وهمگی فریاد می زنند حسین واین نقشها ادامه دارد وگروهی دیگر دم را می گیرند و می گویند: حیدر .

     جمعیت: علی .

    گروه: سقای تشنه کامان.

     جمعیت: ابوالفضل ابوالفضل .

    گروه: آب آور یتیمان.

    جمعیت : ابوالفضل ابوالفضل.

     واین شور  در شب عاشورا تکرار وکمی تغییر می یابد  .گروه دراین شب می گویند:چه شوروشین است امشب .

    سینه زنان پاسخ می دهند :قتل حسین است امشب


    lcdkhk

    پس از سینه ی دوره ، شبها در هیئات مزینان مراسم نوحه خوانی و روضه خوانی دایر می شود و شرکت کنندگان در مراسم که همگی به جز میهمانان عضو رسمی هیئت هستند  اطعام می شوند .از شب هفتم ماه محرم هیئت جوانان زنجیرزن علی اکبری (ع) وهیئات سینه زن حسینی(ع) و ابوالفضلی (ع) با نظم خاصی قبل از اذان به بازار مزینان می آیند و پس از نوحه خوانی ، در جایگاه ویژه ای که در وسط بازار ودر مقابل مسجد کوچکی قرارگرفته اجتماع می کنند وهر شب نوحه خوانان منتخب سه هیئت به نوحه خوانی ومصیبت خوانی می پردازند وپس از آن مردم به خانه های خویش باز می گردند وپس از استراحتی کوتاه مردان برای صرف شام وشرکت درمراسم نوحه خوانی وروضه به هیئات خود می روند زنها نیز پس از صرف شام درخانه برای ادامه عزاداری به هیئت برمی گردند.

                                                                                    وادامه دارد...

    ·       ین قلعه : به کسر یاء ینگی قلعه هم گفته می شود ،قلعه نو، جدید

    ·       تکیه : هیئت کوچک

    ·       محمدی : درمزینان چند طایفه زندگی می کنند که ریشه درشهرها وکشورهای دیگردارند همانند محمدی ها که از عراق آمده اند واسلامی ها که ملایری وسوخته دری ها که بلوچ هستندو...

    ·       تکیه ی میون : تکیه وسط ، میان ده، تکیه ی سادات هم گفته می شود

    ·       سینه ی دوره : سینه زنی گروهی ودایره ای

    ·       حساو : حسن

    عععکس:علی عبدالهی

     

     

    • علی مزینانی
    ۰۲
    آبان
    ۹۱


    حضرت امام محمد باقر (ع) 19سال وده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زین العابدین  (ع)  زندگی کرد و در تمام این مدت به انجام دادن وظایف خطیر امامت ، نشر و تبلیغ فرهنگ اسلامی  ، تعلیم شاگردان ،رهبری اصحاب ومردم،اجرا کردن سنتهای جد بزرگوارش درمیان خلق ، متوجه کردن دستگاه غاصب حکومت به خط صحیح رهبری و راه نمودن به مردم در جهت شناخت رهبرواقعی وامام معصوم ، که تنها خلیفه راستین خدا و رسول ( ص) در زمین است ،پرداخت ولحظه ای ازاین وظیفه غفلت نفرمود .

    سرانجام در هفتم ذیحجه سال  114 هجری در سن57 سالگی در مدینه به وسیله هشام مسموم و به شهادت رسید. پیکر مقدسش را در قبرستان بقیع - کنار پدر بزرگوارش - به خاک سپردند .

    شاهدان کویرمزینان ؛سالروز شهادت جانسوز این امام همام را به شیعیان حضرتش تسلیت می گوید

    • علی مزینانی
    ۳۰
    مهر
    ۹۱
    پیمانه هر که پر شود می میرد       پیمانه من چو شد تهی می میرم  

     ما بهمن آبادی ها این شعر را از علامه ی بهمن آبادی می دانیم و این طور زمزمه می کنیم:

    پیمانه تو چو پر شود می میری  / پیمانه من که پر شود زنده شوم

    یعنی؛ من با آثار مثبتی که پس از مرگم بر جای خواهم گذاشت نه تنها نمرده ام بلکه زنده خواهم شد و تو با پر شدن پیمانه ات می میری و فراموش خواهی شد.

    گرچه این شعر را منسوب به ایشان می دانیم ولی تاکنون از طرف مقابل که این شعر برایش گفته شده و طرزفکر او و این که چه چیزی باعث شده علامه خود را پس از مرگ زنده و آن دیگری را مرده بداند بی خبریم.آن چه سینه به سینه به ما منتقل شده؛ علامه در زمان خود دانشمندی بی مثال بوده و در حال حاضر،در میان مردم بهمن آباداز ایشان به نیکی یاد می شود در مناسبت ها و شب های جمعه،سالخوردگان و جوانان بر سر مزارش حلقه می زنند و از خداوند برایش طلب مغفرت می کنند. البته بزرگان دیگری هم در این روستای کوچک حضور داشته اندکه هر کدام در نوع خود چراغ راهی بوده اند به عنوان مثال ملا محمد بهمن آبادی و همسرش هردو در قلعه ای به نام قلعه ی ملاهاشم به تدریس علوم دینی مشغول بوده اند. به یاد دارم؛مرحوم استاد و پدرم به دفعات از آن دو بی نیکی یاد می کردند. مردم بهمن آباد؛ مرحوم ملاعلی را به عنوان مجتهدی بزرگ قبول داشته اند تا جایی که در باره ی ایشان اغراق هایی نیز صورت گرفته است.ولی زنده یاد دکتر شریعتی، از علامه بهمن آبادی تعریف ویژه ای ارائه می کند. ایشان در کتاب کویر در باره ایشان می نویسد: به گفته مرحوم حکیم سبزواری بزرگ، وی درمحضر اسرار نه همچون شاگرد، که به مانند رفیقی همزا نوی وی می نشست؛ چه، وی حکمت را پیش از این، نزد دایی اش علامه بهمن آبادی خوانده بود که استاد کلام و حکمت و فقه بود و با حکیم اسرار در حکمت معارضه می کرد و در نظر برخی صاحبنظران بر او ارجح بود و با آنکه در بهمن آباد، کوره دهی نزدیک مزینان، انزوا داشت، شهرتش زبانزد حوزه های علمی تهران و مشهد و اصفهان و بخارا و نجف بود که آن ایام علم وفضیلت راعلامه های تراشیده ودستها و دستگاههای مجله دار و قلمدار و مصاحبه ساز و قراردادبند و دیگر بند و بست ها در محاق سکوت خفه نمی کردند و هنوز قرن علم و نور و تمدن و چاپ و فرهنگ عمومی نیامده بود که اگر نبوغی در شهرستانی بماند و در کافه ها و محفلها و مرجع های فضلای کهنه و نو تهران راه نیابد و یا راه نخواهد، کتمانش کنند و اگر ید بیضایی کرد که در چشمها زد، به سحرش متهم کنند و بدتر از سحرش!
        
        آوازه نبوغ و حکمت علامه در تهران پیچید و شاه قاجار به پایتخت دعوتش کرد و او در سپهسالار درس فلسفه می گفت و چهل تومان از ناصرالدین شاه سالیانه می گرفت؛ اما این وسوسه تنهایی و عشق به گریز خلوت که در خون اجداد من بوده است، او را نیز از آن هیاهو باز به گوشه انزوای بهمن آباد کشاند و به زندگی در خویش و فرار از غوغای بیهوده و آلوده آن سواد اعظم به خرابه های قدیمی بیرون این ده که روحی دردمند داشت و بی تاب، و شبهای آرام در دل این ویرانه ها تنها می گشت و می نالید و در سایه دیواری می نشست و غرقه در جذبه های مرموز خویش با خود و با خدا زمزمه می کرد و این زندگی اش بود.می گویند این شعر را سخت دوست می داشت و همواره تکرار می کرد:
        
        این سخن ها کی رود در گوش خر؟ گوش خر بفروش و دیگر گوش خر!

    و مردم صمیمی ده از او چه ها می گفتند. یک شبه امام، شبه پیغمبر، یک فرشته، یکی از اولیاءالله و به هر حال، غریبی از مردم آن عالم در این ده! "کفش هایش گاه پیش پایش جفت می شد... روز مرگ خویش را خبر داد... سال قحطی، دخترانش ناله کردند که سال سخت است و زمستان را بی اندوخته نانی چه کنم؟ و او از خشم بر آشفت و نیمه شبی، ناگهان، صدای ریزشی که از کندوخانه برخاست، همه را بیدار کرد، رفتند و دیدند که از نافه گندم می ریزد و برخی کندوها لبریز شده است..."
        
        کربلایی علی پسر کربلایی مومن آن شب در صحرا آب می راند، در گود آبشخور: "ناگهان دیدم در سایه روشن مهتاب شب، سیاهی از دور می آید، نزدیک تر شد، حیوانی بود شبیه شتر، به رنگ سمند، به طرف قبرستان رفت و کنار قبر حکیم ایستاد، دیدم جنازه را بیرون آوردند و بر او نهادند و او به سمت مغرب رفت و ناپدید شد... پس از لحظه ای ناگهان به خود آمدم و چنان ترسم برداشت که افتادم و از هوش رفتم"... دیگران نیز که آن شب در صحرا بودند، به گونه دیگری شهادت دادند: "نوری از آسمان مغرب بر سر قبر فرود آمد... باز از همان راه به آسمان برگشت و ناپدید شد". وی در 1318 قمری مرد و شگفت آنکه در 1336، هجده سال بعد، باران قبر او را خراب می کند و جد بزرگم دستور می دهد تا آن را از بنیاد بسازند. در حفره گور هیچ نیافتند جز مهر نمازش و حتی تسبیح تربتش... و چند سال بعد که فرزند و پسر هر دو در یک گور آرمیده اند...، نه، پس در گوری که پدر در آن بود، مدفون است و پدر را که در زندگی، آفرینش بر جانش تنگی می کرد، نخواستند که در زاغه ای آنچنان تنگ و تیره نگاه دارند که می دانستند نعش پوسیده او نیز تاب تنگنا ندارد، نجاتش دادند. وی، آخوند حکیم، جد پدر من بود.
        
        چه لذت بخش است آنچه از او برایم حکایت می کنند! من در این حکایتها است که برچشمه طبیعی بسیاری از احساسهای ریشه دار مجهولی را که در عمق نهادم می یابم، پیدا می کنم و این، معاینه ای شگفت و مکاشفه ای شورانگیز است! مثل این است که از من و حالات من و عواطف و خصایص روح من و از زندگی من، پیش از این عالم، پیش از تولدم و پیش از این حیاتم، سخن می گویند.
        

        من هشتاد سال پیش، نیم قرن پیش از آمدنم به این جهان، خود را در او احساس می کنم. مسلماً من در روح او، نبض او، خون او بوده ام. در رگ های او جریان داشته ام، در نگاه او نشانی از من بوده است و اکنون، ممنونم که او چنین بود و چنین کرد که اگر به جای پناه آوردن به یک ده، به تهران می رفت یا نجف و به مقامات می رسید و درجات، و من اکنون به جای او، از مردی چون مرحوم حاج شیخ عبدالرحیم، یا آقا سیدابوالحسن اصفهانی یا آخوند ملا محمدکاظم خراسانی (که شاگرد حکیم بود) سخن می گفتم که مثلاً "سفیر انگلیس جلوش زانو می زد!" هرگز این همه غرق غرور و سرشار لذت نمی شدم. و اما جد من، او نیز بر شیوه پدر رفت. می گویند در علم، از اجتهاد گذشته بود و من می گویم از علم و اجتهاد گذشته بود که پس از آن، باز به همین روستای فراموش --- که از جاده تهران و مشهد کناره گرفته است --- باز آمد و از زندگی و مردمش کناره گرفت و به پاکی و علم و تنهایی و بی نیازی و اندیشه با خویش که میراث اسلافش بود و از هرچه در دنیا هست جز این به اخلافش نداد، وفادار ماند که این فلسفه انسان ماندن در روزگاری است که زندگی سخت آلوده است و انسان ماندن سخت دشوار و هر روز جهادی باید تا انسان ماند و هر روز جهادی نمی توان! که رفته رفته، به قول فردوسی --- مرد حماسه ---- دست و پای آهو می گیرد، و... تهیدستی و سال نیرو... و بالاخره سقوط! و پس از او، عموی بزرگم، که برجسته ترین شاگرد حوزه "ادیب بزرگ" بود و، پس از پایان تحصیل فقه و فلسفه و به ویژه ادبیات، باز راه اجداد خویش را به سوی کویر پیش گرفت و به مزینان بازگشت. تاریخ اینها را چه می فهمد؟ اینان را چه می شناسد؟

    نویسنده: قاسم بهمن آبادی

    منبع:http://www.bahmanabad.ir

    شاهدان کویر مزینان باافتخار به فرزندان خطه کویرخود می بالد چرا که معتقدیم همچنان که حدودالعالم من المغرب الی مشرق نوشته است مزینان وبهمن آباد پیوندی هزار ساله دارند ودرحالی که نام ونشانی از آبادی ها وشهرهای معاصر نبوده این دو ولایت برتارک خراسان بزرگ وبر راه ابریشم می درخشیده اند متأسفانه همان ظلمی که برمزینان رفته است وتنها به مناسبتی نامی از آن برده می شود بهمن آباد بزرگ که روزگاری شهری بوده برکناره کویر و بامردمانی دانا وخوش بیان به فراموشی سپرده شده است که البته با فرهیختگانی همچون نویسنده محترم واهل فن سایت بهمن آباد ، این روستای تاریخی هر روز شناخته تر می شود ونمونه اش همین مطلب ارزنده درباره علامه بزرگوار بهمن آباد است که فرزندشایسته کویر از او به نیکی یاد می نماید  
    • علی مزینانی
    ۲۴
    مهر
    ۹۱

    به بهانه نصب تندیس فرزندشایسته کویرمزینان درسبزوار، شعری از اوکه همیشه برای مزینانیها وغیر مزینانی زنده است تقدیم می شود



    حتی اگر برای همیشه خاموش شوم،

    حتی دیگر نگذارند فردا برگردم ،
    و باز آوای محزون تنهایی سنگین و رنج آلود روح تنهایم را
    در زیر رواق بلند و زیبای صومعه ام زمزمه کنم ،

    آری

    حتی اگر فردا دیگر نگذاشتند که برگردم ،
    حتی اگر دیگر نتوانستم آواز بخوانم ،
    که از درون صومعه بر می خاست ،
    همواره در این کوهستان خواهد پیچید !


    منبع:وبسایت معلم شهید دکترعلی شریعتی

    عکس:پایگاه خبری سلام سربدار

    • علی مزینانی
    ۲۳
    مهر
    ۹۱

    نصب تندیس فرزندشایسته کویر مزینان در سبزوار

    شاهدان کویر مزینان ؛ پس از سالها از هجرت فرزند شایسته کویر وبا وجود تمامی بی مهری برخی از گروه ها وجریانات در زنده نگهداشتن یاد ونام شریعتی ، خوشبختانه با پیگیری واقدام شایسته شهردارسبزوار تندیس دکترعلی شریعتی مزینانی ازمفاخر ومشاهیر دیار سربداران  درمیدان مزین به نام این شهید که متاسفانه به دلیل عدم تبلیغات از سوی متولیان فرهنگ وهنر ومقامات شهری به نام شهربانی معروف است نصب شد 

    درحاشیه نصب این تندیس ،شهردار سبزوار گفت: سبزوار شهری است با قدمت ۶ هزار ساله و دارای فرهنگ غنی فرهنگی و تاریخی از آنجایی که مفاخر و مشاهیر سبزوار جزو شناسنامه فرهنگ و تمدن شهر محسوب می شوند، ما این هویت فرهنگی و تاریخی را به کشور  خواهیم شناساند.

    به گزارش صبح سبزوار به نقل از روابط عمومی شهرداری سبزوار، حسین مقصودی در حاشیه نصب المان دکتر علی شریعتی که با حضور عموم مردم در مجاور پارک لاله انجام شد با بیان این مطلب اظهار داشت: در راستای بازسازی هویت فرهنگی- تاریخی سبزوار بزرگ یکی دیگر از المان های مفاخر این شهر در محل میدان دکتر علی شریعتی مجاور بوستان لاله نصب شد.

    وی ادامه داد: این المان دارای ۵ متر و ۶۰ سانتی متر ارتفاع و از جنس فایبرگلاس است که توسط هنرمند توانای سبزوار هادی عارفی ساخته شده است.

    شهردار سبزوار به تغییر احتمالی مکان این تندیس زیبا نیز اشاره کرد و افزود: برخی از هنرمندان و متخصصین با بیان اینکه المان در این مکان منظر و دید خوبی برای گردشگران و مسافران ندارد احتمالا طبق نظر کارگروه شهرسازی مکان المان به اطراف یا ورودی میدان دکتر شریعتی تغییر پیدا کند.

     گفتنی است مردم خطه سربدار در هنگام نصب تندیس المان دکتر شریعتی ضمن ابراز خرسندی از نصب المان های متعدد در سطح شهر از شهردار و تیم همراه او در توسعه و عمران شهر تقدیر کردند.

    شاهدان کویرمزینان ضمن تقدیر ازاقدام شهردار فهیم سبزوار درتوجه به ظاهر فرهنگی شهرتاریخی بیهق ومعرفی چهره های ماندگار این دیار ، از مسئولین خراسان رضوی وبه خصوص دست اندرکاران فرهنگی ومسئولین شهرستانهای سبزوار وداورزن تقاضا دارد تا با نگاهی به مزینان که دارای قدمت هزاران ساله است ودروازه ی فرهنگی ومعنوی خراسان بزرگ محسوب می شود در نصب تابلویی درخور این دیار وساخت دروازه ای فرهنگی درمدخل ورودی  مزینان وهمچنین نصب تندیس فرزند شایسته کویر اقدام مقتضی را مبذول نمایند.

    • علی مزینانی
    ۲۲
    مهر
    ۹۱

    ازحدیره تا باغستان

    ره آورد سفربه مزینان


    بخش هفتم

    پس ازنوشیدن چندجرعه ازآب مزینان به سوی پل چپرخنه حرکت می کنم هنوزچندقدمی طی مسیر نکرده ام که صدایی مرا به ایستادن وا می دارد پیرمردی روشن ضمیر که ازکارطاقت فرسای صحرا بازمی گردد ودرحالی که چرشوی* پراز علف برای مال وحالش، بار الاغ پیروفرتوتی  کرده وخود گویی سواره ای است برروی اسب که پیروزمندانه  ازمیدان جنگ برمی گردد بی هیچ دغدغه ای ، نه ناراحت گرانی ونه به فکر به دست آوردن مال بیشتر که سرهربنی بشری را کلاه بگذارد غلغله * می دهد و آواز سرکوههای بلند را می خواند:

                                 سرکوههای بلند دودو کنم مو             تفنگ نیمچه ر پرتو کنم مو

                                    تفنگه  نیمچه که پرتو نمیشه          آی دلم از عاشقی خالی نمیشه

    خداقوتی می گویم واو با صدای بلند وشاداب جوابم می دهد : عمر زیاد عموجان .وباز هینی می گوید ومرکبش را به تندتر رفتن فرامی خواند وحیوان به خوبی فرمان را اطاعت می کندچون می داند که اگر فرمان نبرد نوک تیز بشله * یا دستره * ویا زنجیر افساربه پشتش فروخواهدرفت ! درحالی که صدای پیرمرد کشاورز که دراین سن وسال ازعاشقی می خواند درگوشم می پیچد به یخدان بزرگی می رسم که سالهاست نخل عاشورا را به امانت محافظت می کند وهر سال در روزتاسوعا و صبح عاشورا جمعیت فراوانی را می بیند که برای تزئین نخل  وبعضی نیز برای تماشا ودیگری برای یافتن شفا ویا درخواست سلامتی عزیزانشان، به داخل یخدان می آیند وبه تبرک هرکدام نخی وسوزنی برمی دارند وبا زدن یک کوک به پارچه های نذری اهالی که سالهاست آن پارچه را در صندوقچه ای نگهداری می کنند تا عاشورا برسد وآن را به دست اندرکاران آماده کردن نخل  بسپارند تا برای تعزیه ی حسینی براندامش بپوشانند .

    درسه جهت شرق وغرب وشمال صحرای مزینان این یخدانها که درقدیم یخچالهای کویریان بوده است  به چشم می خورند که هریک به شکل هرمی ومخروطی ساخته شده اند و از بیرون  پله هایی باریک وبه صورت مارپیچ در دورتادور بنا قرار دارد که متولیان  وآبگیرها به آسانی  می توانسته اند تا نوک آن بالا بروند. تماشایی ترین هنر مردمان کویر شاید همین یخدانهایی باشد که به مدد خاک وآب هنرمندانه چنین بنایی عظیم  ساخته اند آن هم در زمانه ای  که نه ازبرق وکولر خبری  بود ونه ازفریزر ویخچال،  توده های یخی را که در باغچه های بیرونی آن تولید می شده به داخل یخدان می فرستادند وبا افزودن کاه برای بهار و تابستان ذخیره می کرده اند  .قدمتش را نمی دانم اما شاید بیش ازده قرن باشد هرچه هست نه زلزله ، نه توفان ونه باران وسیل نتوانسته اند ذره ای ازاستواری آن بکاهند فقط دست توانا ومخرب همسایگانی که به هرطریق ودر ناآگاهی از  ارزش آثار وابنیه تاریخی وباز دراثرغفلت متولیان فرهنگ وهنر، سازه ها ودیوارهایی که دردوطرف آن قرارداشته  تا آب قنات را به پناه خویش بگیرند وچتری باشند تا نور خورشید برآب نتابد! به آسانی خراب کرده اند ودراطرافش خانه هایی برای زیستن خویش ساخته اند  به گونه ای که نسل حاضر اصلا درمخیله اش نمی آید که روزی روزگاری اینجا دیواری ، حوضچه ای و باغچه ای وجود داشته است .


                                                                                                  

    داخل یخدان آنقدر بزرگ است که دونخل عاشورای اول وعاشورای بچه ها را درخود نگه می دارد. معماری داخلی آن نیز هنرمندانه است رگه های خشتی که این مخروط را به زیبایی بالا برده وتا سقفی که روزنه ای درنوک بنا تعبیه شده تا نورخورشید را به داخل بفرستد وبا تابش این نور که چون دستاری دیده می شود که از بالا به زمین بسته اند حفریک یا دومتری زمین  که همانند زورخانه ای بود برای عرض اندامی پهلوانان ولی  درحقیقت محل نگهداری یخها همه وهمه آدمی را به تحسین وا می دارد وخنکای آن به خصوص درتابستان نمی گذارد تا از آنجا خارج شوی وبا همه این زیبایی ، وقت تنگ است وباید به باغستان بروم.

    درخیابان وسیع که مزینان جدید را به مزینان قدیم پیوند می دهد به راهم ادامه می دهم و به میدانی می رسم که مزین به نام سروروسالار شهیدان شده است  چون درعاشورای حسینی  نخل را ازیخدان به این میدان انتقال می دهند وپس از آنکه هیئات عزاداری وشبیه خوانان از تکیه بالا حرکت می کنند وبا طی مسافت بازار وهمراه شدن عزاداران غنی آبادی  به این میدان، با فریاد یا حسین یاحسین (ع) زنها ومردان مومن مزینانی خادمان نخل که اغلب جوتانانی هستند که این آیین را از پدران خویش به ارث برده اند؛آن را بردوش می گیرند وبا پیمودن مسیرراه ابریشم راهی مزار امامزادگان بهمن آباد می شوند .به همین دلیل این میدان با "همت والای مجاهد خستگی ناپذیر شهیدجبهه های نورعلیه ظلمت ،حاج محمدامین آبادی که سهم فراوانی درآبادانی مزینان دارد وزندگی ورفاه پایتخت را  رهاکرد وبه یاری سوختگان کویر شتافت" مفتخر به نام امام حسین (ع) شده است.در شمال غربی میدان که روزگاری آسیای میرشکاران در آنجا قرارداشت وصدای تق وتق موتورگازوئیلی اش صبحگاهان  درآن سوی روستا که شاید فاصله ای یک کیلومتری باشد هرچند خواب رااز چشمانمان می ربود اما برای من خوشایند  وبه یادگار مانده است به خصوص حوض آبی که قورقور قورباغه هایش درشب سکوت دل انگیز بازار مزینان را درهم می شکست و تی تی هایی شبیه بچه غورباقه که نمی دانم چیست گاه به آنها لقلوی نیز می گفتیم واینها تماشاترین نقطه میدان ته قلعه بود ودرآ ن سو ی دیگر تلفنخانه ای که  که قدمتش به بیش ازدوقرن رسیده است واکنون به مدد همان شهید والامقام جایش را دیوارهای  سیمانی وسفالی گرفته که مخابرات مزینان را درحصارخود گرفته است  مخابراتی که درزمان نه چندان دور به اندازه ی یک دهه غریب وتنها شده است.

     پیش ازاین هرگاه به غربت رفته ای می خواست صدای والدینش را بشنود باید ابتدا تماسی می گرفت وآنگاه مخابرات چی پدر ومادرش را با بلندگو دعوت به تلفنخانه می کرد ویا اگر آنها می خواستند ازسلامت فرزندشان جویا شوند باید ساعتها به انتظار می نشستند تا  نوبتشان می شد وگاه خط مشغول می گردید وچون ارتباط برقرارنمی شد تمامی تقصیرات به گردن متصدی بیچاره می افتاد وبانیش وکنایه می فهمید که کارمند غریبه وازشهر آمده بهتراز همشهری است .اما خوشبختانه درحال حاضرنه تنها درهرخانه ای تلفنی برقرار شده که جوانها به راحتی از نعمت ارتباط مجازی آنهم از نوع پرسرعتش برخوردارند .

    درآن سوی دیگرمیدان زمینی به وسعت هزاران متر در اختیار شرکت تجاری معروف به شرکت پنبه منسوب به قاسم غنی است که دورتادورش را دیوارهای گلی گرفته اند که قبل از انقلاب بروبیایی داشته اما آن گونه که شایع است برای گرفتن غرامت کلان از بیمه آن هم به خاطر ورشکستگی، این شرکت طعمه حریق می شود ودرآتش می سوزد وپس از آن کارگران بسیاری بیکار می شوند وبرای به دست آوردن لقمه ای حلال را هی دیار غربت می شوند که بسیاری رهسپار تهران وعده ای راهی گرگان وسمنان ونیشابور ومشهد می شوند درسه ماهه اول ودوم سال پدرانمان برای کار به تهران ویا گرگان می رفتند وشش ماه بعدی را ما باخیال راحت وبی هیچ دغدغه ای می خوردیم و به شکرانه حضورپدر آسوده زندگی می کردیم .

    همیشه دلم می خواست بدانم درآن سوی دیوار شرکت چه می گذرد و چون همسایه پیرمان آنجا را اجاره نمود این خواسته نیز محقق شد وروزها با پسرانش که دوسه سالی ازمن بزرگتر بودند در استخر بزرگی که درگوشه ای ازباغ بزرگ شرکت واقع شده بود  تنی به آب می زدیم ودرگرمای تابستان به خانه های بزرگ آن که هریک سوله ای را می نمایاند می رفتیم و باورم نمی شد که اینجا فقط یک شرکت صرف پنبه باشد واگر درست به خاطر داشته باشم اینجا زمانی لشکری از سلاطین به پناه آمده بودند وقرارگاه لشکریان گشته  وشاید درآن زمان اجداد من که کنیه عسکری رایدک می کشند دراین لشکر به خدمت سربازی مشغول بوده اند!

    دیوارهای شرکت منتهی به شرحاژ* می شود که دورتادور مزینان را محافظت می نماید درسمت غربی نیز این شرحاژبه میدان ختم می گرددکه احتمال یکی از دروازها ویا ورودی راه ابریشم است 

                                                                                                            ادامه دارد...

    ·       چرشو : چادر شب ، پارچه ای بزرگ که روستائیان علف را داخل آن می ریزند وحمل می کنند

    ·       غلغله : قلقله ، آوازکشدارویک نفس و باصدای بلند که مزینانی ها آن را به این نام می خوانند

    ·       بشله : داس کوجک ودندانه دار

    ·       دستره : چاقویی دندانه دار وتاشو که برای جمع کردن علف استفاده می شود

    ·       شرحاژ : حاشیه شهر ، دراطراف مزینان راهی برای عبور اضطراری وجنگ وجوداشته ودارد که البته در بعضی از نقاط خراب شده است وبه جای آن خانه ومنزلی ساخته اند .مزینان درقدیم با این دیوارها محافظت می شده ودرچهار گوشه ی آن نیز برجهایی برای دیده بانی قرارداشته است

    • علی مزینانی
    ۱۴
    مهر
    ۹۱

                 

    بارها گفته ایم شاهدان کویرمزینان پایگاه تمامی شهروندان مزینانی درهر گوشه ای از جهان است. هرجا یک مزینانی افتخاری بیافریند این وبلاگ آن را منتشر ومعرفی می نماید .ودراین راه ازشهروندان ویاران مزینانی می خواهیم که با ارسال نظرات وپیشنهادات وانتقادات سازنده ومعرفی نخبگان مزینانی ما را در این راه یاری رسان باشند

    پیش ازاین در چندماهه گذشته نویسنده ومحقق ارجمند حوزه  محمد صادق مزینانی معرفی شد وازاین پس بنا برمقتضیات زمان به معرفی آثار ارزنده وی که  بیش ازصدمقاله وکتاب است خواهیم پرداخت .اکنون با توجه به اهانت گستاخانه ایادی صهیونیستی اسرائیلی آمریکایی به ساحت مقدس ونورانی پیامبر گرامی اسلام (ص) کتاب ماهیت حکومت نبوی نوشته محقق ارجمند محمدصادق مزینانی  به دوستداران پیامبر مهر ورحمت معرفی  می شود.


    نگاهی به کتاب «ماهیت حکومت نبوی»                    نویسنده: محمد صادق مزینانی

    منشور حکومت دینی توسط پیامبر (ص)


    کتاب «ماهیت حکومت نبوی» نوشته محمدصادق مزینانی از سوی موسسه بوستان کتاب منتشر شد. پژوهش حاضر، علاوه بر آن که منشور حکومت دینی را توسط پیامبر اکرم(ص) تبیین می‌کند، پاسخی به پرسش‌ها و شبهه‌هایی است که توسط مخالفان حکومت دینی طرح می‌شود.\
    به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، پیامبر اسلام(ص) آن‌گاه که زعامت و رهبری امت اسلامی را برعهده داشت، وحدتی استوار به مرکزیت مدینةالنبی به وجود آورد. همه متفکران مسلمان، در گذشته و بیشتر آنان در روزگار معاصر بر این باور بوده و هستند که پیامبر خدا(ص) در آن عصر اقدام به تاسیس حکومت اسلامی گرفت. ولایت و حکومت آن حضرت، مستند به وحی و از سوی خداوند بود.

    دلیل‌های قرآنی، روایی و تاریخی این نظریه چنان فراوان است که حتی پژوهش‌گران خارجی غیر مسلمان و به ویژه شرق‌شناسانی که آشنایی آنها با منابع و متون اسلامی اندک است، به این دیدگاه و نظریه تصریح کرده‌اند. برای نمونه «سر توماس ارنولد» گفته است: «اسلام، دین و دولت و عقیده و نظام است و رسول، پیشوای دین و دولت بود و بر سلطه و قدرت سیاسی و قانون‌گذاری و قضایی حاکمیت داشت». به عقیده استاد «ستروثمان» نیز، اسلام پدیده‌ای دینی و سیاسی است، زیرا موسس آن، هم نبی بود و هم سیاست‌مداری حکیم که به روش حکومت‌داری آشنایی کامل داشت. استاد «شافت» و «سر هاملتون غیب» و نیز «لویس غاردیه» تصریح کرده‌اند: «اسلام، تنها دین فردی نیست، بلکه دینی است که دارای تعالیم سیاسی و اجتماعی است. دین دنیا و آخرت است.»

    این نظریه هرچند در طول تاریخ مورد پذیرش عالمان و متفکران مذاهب اسلامی بوده است، ولی در قرون اخیر، شماری از روشن‌فکران مسلمان با تاثیرپذیری از شعار «جدایی دین از سیاست» در غرب، از زعامت پیامبر اسلام(ص) تحلیل‌ها و دیدگاه‌های دیگری ارائه کرده‌اند که نتیجه آن، تفکیک رسالت از حکومت است و نیز شماری از نویسندگان، تاسیس دولت از سوی پیامبر اسلام(ص) را انکار کرده‌اند.

    «علی عبدالرازق» از نخستین کسانی است که این دیدگاه را طرح کرده است. او ولایت پیامبر(ص) بر مردم، در روزگار خود را معنوی دانسته است. علی عبدالرازق هرچند مدت‌ها بعد، از این اندیشه عدول کرد و آن را به شیطان نسبت داد، لیکن دیدگاه او همواره مورد بحث و گفت‌وگوی جدی بوده است. برخی به رد و گروهی به تایید آن پرداخته‌اند.

    «احمد خلف‌الله» تا آخر عمر بر باور نخستین استاد خود، عبدالرازق، پای فشرد و گفت: «اسلام، عقیده و شریعت است» و این سخن که «اسلام، دین و دولت است» مقوله‌ای است که به تازگی پدید آمده و در گذشته چنین چیزی نبوده است و در تفسیر دولت پس از پیامبر نوشت: «روشن است که این پدیده مدنی است، نه دینی.» او در جای دیگر، اسلام را عنصری فرهنگی و رسالت پیامبر(ص) را رسالتی تربیتی و فرهنگی دانسته است که در آن «وظیفه پیامبر، وظیفه‌ای فرهنگی و تربیتی است». «جابری»، نیز با تعبیر «امت اسلامی یا امت محمدی»، به جای حکومت اسلامی به انکار حکومت پیامبر(ص) پرداخت.

    دیدگاه‌های دیگری وجود دارد که به وجود دولت اسلامی و تاسیس آن از سوی پیامبر(ص) اعتراف دارد. این جریان، گاه از حکومت خداوند و نه پیامبر و گاه از حکومت پیامبر(ص) بدون منشا دینی سخن گفته است. این افراد، گاه از تصادف و اتفاق در تاسیس حکومت پیامبر(ص) و گاه از وضعیت خاص زمانی و مکانی سخن گفته‌اند. از باب نمونه «عادل ظاهر» پس از آن که به وجود دولت در روزگار پیامبر(ص) اعتراف می‌کند، این اقدام را ناشی از جوهر و ماهیت اسلام نمی‌داند، بلکه شرایط و رشد و شکوفایی اسلام را عامل آن دانسته است. این دسته تلاششان این است که در مبانی اسلام که بر تاسیس دولت دلالت دارد، تشکیک کرده یا آن را رد کنند. عادل ظاهر در خلاصه نظریه‌اش چنین می‌نویسد: «اسلام برای اغراضی معین، دولت خود را بر پا کرد؛ اغراضی که به شکل برپایی دین و تحکیم پایه‌های آن مربوط می‌شود و از آن جا که این اغراض مدت‌هاست که منتفی شده است، پس نیاز به برپایی دولت اسلامی نیز از میان رفته است».

    شماری دیگر از روشن‌فکران عرب و ایرانی، همین دیدگاه را اظهار داشته‌اند که اثر حاضر به‌ آنها نیز پرداخته است.

    تبیین درست و روشن ماهیت حکومت نبوی، در گرو طرح و نقد و بررسی این تحلیل‌ها و دیدگاه‌هاست. برخی از تحلیل‌ها، رهبری پیامبر خدا(ص) را از نوع ولایت سیاسی ندانسته و او را تنها رهبر مذهبی و فرهنگی می‌داند که وظیفه‌ای جز پیام رسانی ندارد. برخی دیگر، در عین اعتراف به این که پیامبر(ص) دارای حکومت و ولایت سیاسی بوده، آن را حکومت خدا و نه پیامبر و یا واقعه‌ای تاریخی و عارضی که شرایط خاص، آن را ایجاب کرده، دانسته و آن را ناشی از دعوت دین به تشکیل حکومت ندانسته است، که اثر حاضر، به نقد و بررسی این جریان‌ها هم پرداخته است.

    پژوهش حاضر در چهار بخش نگارش شده است. بخش نخست با عنوان «ماهیت حکومت نبوی» به پاره‌ای از پرسش‌ها و شبهه‌ها که در سال‌های اخیر، جو سیاسی ـ فکری جامعه را تحت تاثیر قرار داده و مشروعیت جمهوری اسلامی و زیربنای آن را هدف گرفته، پاسخ داده است؛ از جمله این بخش به دو پرسش اصلی زیر و چند پرسش فرعی دیگر، پاسخ گفته است:
    پیامبر اسلام(ص) به هنگام ورود به مدینه، رهبری امت اسلامی را به عهده گرفت و وحدتی استوار به مرکزیت مدینةالنبی به وجود آورد. حال پرسش این است که این زعامت چگونه زعامتی بود. آیا از نوع ولایت سیاسی و حکومت بر امت بود یا از نوع ریاست معنوی رهبران مذهبی بر پیروانشان؟
    اگر از نوع ولایت سیاسی و حکومت بود، آیا از وحی و تعالیم دینی سرچشمه می‌گرفت یا ریشه مدنی و عرفی داشت و مردم با انتخاب خود، حکومت بر خویش را به پیامبر(ص) واگذار کرده بودند؟

    بخش دوم با عنوان «نصیحت و خیرخواهی، از حقوق متقابل دولت و مردم» گامی در راه ترویج این اصل مهم و اساسی برداشته است. در این بخش، ضمن کالبدشکافی مفهوم «نصیحت» و تبیین قلمرو و کاربرد آن، به اهمیت و جایگاه آن و سپس به موارد متعدد نصیحت و خیرخواهی متقابل پیامبر اسلام(ص) و مردم اشاره شده است، ویژگی‌های ناصحان، حق و تکلیف، حدود و مرزهای نصیحت، حقوق ناصحان، عوامل غفلت از نصیحت و خیرخواهی و چندین مساله دیگر، از مباحث این بخش است.

    بخش سوم با عنوان «معیارهای گزینش کارگزاران در حکومت نبوی» دارای دو فصل است: فصل اول به تمایز این معیارها در حکومت نبوی با دیگر حکومت‌ها و هم‌چنین به معیارهای عقلانی که شریعت نیز آنها را تایید کرده و به برخی از معیارهای دینی پرداخته است. فصل دوم، پس از اشاره به دیدگاه‌های گوناگون درباره اخلاق و سیاست، به بخشی دیگر از معیارهای مکتبی هم‌چون شایستگی‌های اخلاقی کارگزاران و پیراستگی آنان از رذائل اخلاقی اشاره دارد.

    بخش چهارم با عنوان «روش‌های تربیت سیاسی کارگزاران» به شیوه‌های گوناگونی که پیامبر(ص) و علی(ع) برای تربیت کارگزاران به کار می‌گرفتند، اشاره کرده است و در حقیقت، یکی دیگر از تفاوت‌های حکومت دینی و سکولار را نیز نشان داده است. این بخش با استناد به سیره پیامبر(ص) و علی(ع) نشان داده است که آن بزرگواران تنها به واگذاری مسوولیت بسنده نکرده، بلکه برای شایسته ماندن آنان، ساز و کارهایی را نیز به کار می‌گرفتند؛ ساز و کارهایی که قوه عقلانی آنان را رشد می‌داد و سبب نظارت بیشتر آنان بر خویش می‌شد. فراخوانی به بهره‌گیری از تاریخ و تجربه‌های دیگران و نشان دادن لغزشگاه‌ها و الگوهای درخور پیروی، نظارت و ارزیابی با انوع آن، بخشی از آن ساز و کارهاست.

    در انتهای این اثر، نمایه‌ای از آیات، روایات، اعلام و اصطلاحات و موضوعات نیز درج شده است.

    چاپ نخست کتاب «ماهیت حکومت نبوی» در شمارگان 1000 نسخه، 356 صفحه و بهای 55000 ریال راهی بازار نشر شد.

    منبع: خبرگزاری کتاب ایران

    خبرنگار : حسین قدیمی


    • علی مزینانی
    ۱۴
    مهر
    ۹۱

    کتاب "فرهنگ القاب" نوشته  علی سلیمی مزینانی دبیر نام آشنای مزینان
    به گزارش شاهدان کویر؛  دروجه تسمیه مزینان صاحب کتاب ارزنده سبزوار شهر دیرینه های پایدار آورده است که: مزن در زبان کردی یعنی دانشمند  ومزینانی یعنی زادگاه دانشمندان واندیشمندان . پس از درخشش نام خاندان شریعتی درسراسر دنیا  ،مزینان کانون توجه متفکرین  واندیشمندان وصاحبان قلم وادب دوستان قرار گرفته ومی خواهند بدانند که آیا به جز این طایفه باز هم دراین خطه  صاحب نظری هست ویا آنکه شریعتی گلی استثنایی بود که درکویر رویید ودیگر همانندش نخواهد آمد. به یقین چنین است دیگر شریعتیی متولد نخواهد شد اما مزینان درهربرهه ای مردانی را دارد که برآن افتخارکند درهمین راستا در تاریخ معاصر انقلاب فرزندان شایسته مزینان درحوزه ودانشگاه با قلم فرسایی وتالیف وتولید مقله وکتاب هماره  می درخشند که ازجمله  آنان علی سلیمی مزینانی است که با تالیف کتاب ارزنده فرهنگ القاب خدمت نوینی  به تاریخ شفاهی ومعاصر کشور نموده است
    شاهدان کویرمزینان ضمن معرفی  کتاب این نویسنده فرهیخته مزینانی از یارهمیشه همراه  ومدیر وب خطه فرومد که در رهنمون ما برای معرفی  فرزندان مزینان همیشه پشتوانه گرانقدری است تقدیر و تشکر می نماید واز یاران مزینانی می خواهد که همانند این بزرگوار معرف مزینان ومزینانیان باشند



    «فرهنگ القاب»
    نویسنده/‌به کوشش: علی سلیمی مزینانی
    ناشر: انتشارات یار آشنا
    محل چاپ: مشهد
    سال چاپ: 1389

    «فرهنگ القاب» بررسی القابی که در تاریخ معاصر ایران به افراد داده شده است، به کوشش «علی سلیمی مزینانی» منتشر شد.

    وی در این کتاب به بررسی القابی که در تاریخ معاصر ایران به خصوص توسط شاهان قاجاری به افراد مختلف اعطاء گردیده و شامل الدوله، السلطان، السلطنه، الملک و الممالک است می‌پردازد.

    وی برای نگارش این کتاب از 40 منبع و مأخذ استفاده نموده است. هدف از نوشتن این کتاب شناخت صحیح صاحبان این القاب، تمایز بین افراد گوناگون که لقب واحد داشته‌اند، تصحیح اشتباهات تاریخی و تصحیح انتساب یک رخداد تاریخی به صاحب یک لقب و در نهایت تمام محسناتی که فرهنگ‌نامه‌ها دارند بوده است.

    کتاب 250 صفحه دارد و القاب به صورت الفبایی مرتب شده‌اند و هرجا لازم بود، عکس صاحب لقب نیز آورده‌ شده است.

     کتاب در مشهد مقدس، به تعداد 1000 نسخه و به قیمت 5000 تومان توسط انتشارات یار آشنا چاپ شده است.

    منبع: کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی


    فرهنگ القاب (در تاریخ معاصر ایران) (الدوله، السلطان، السلطنه، الملک، الممالک)

     

    توضیحات: «لقب ها» عناوینی برای تعظیم و احترام گذاشتن به اشخاص هستند، که به جای اسم فرد به کار می روند. واژه«لقب» از زبان عربی اقتباس شده، و به معنای نامی است که در آن مفهوم مدح یا ذم وجود دارد. نگارنده با پژوهشی در تاریخ معاصر ایران به ویژه دوره ی قاجاریه، سعی نموده مجموعه ای از القاب رایج در آن زمان را در کتاب فراهم آورد. همچنین شرح حال مختصری از صاحبان این لقب ها به دست داده شده است. این القاب به ترتیب حروف الفبای فارسی در کتاب تدوین یافته اند، و برخی از آنها مرکب(ترکیب شده) و بعضی دیگر غیرمرکب هستند. مانند: ملک التجار، حشمت الدوله، جلال السلطنه، میرزا، خان. گفتنی است هر کدام از لقب ها با توجه به جایگاه فرد معنای خاصی داشته اند. به عنوان مثال قرارگرفتن لقب«میرزا» بعد از اسم فرد به معنای باسواد بودن صاحب آن می باشد.
    منبع:
    سایت تاریخ شفاهی ایران
    سایت :شهرکتاب

    • علی مزینانی
    ۱۴
    مهر
    ۹۱

     ناگهان چه زود دیرمی شود


                                                       

    یکی از آرزوهای مردمان رنج کشیده کویر مزینان که سهم به سزایی درانقلاب اسلامی ودفاع مقدس با تقدیم فرزندانشان ازجمله فرزند شایسته کویردکترعلی شریعتی مزینانی دارند این است که روزی پیکر مطهراوبرگردد وآنها به زیارت مزار ش بروند.

    درسالهای اخیر بعضی ازدولتمردان وشخصیتهای بزرگ مملکتی به مزینان سفرکرده اند ووعده و وعیدهای بسیاری داده اند که؛ به محض رسیدن به پایتخت برای انتقال جنازه دکتر شریعتی از سوریه به مزینان اقدام نمایند ولی متاسفانه چون به مقصد ومقصود! رسیدند نه از قولشان خبری شد ونه وفای به عهد کردند وما همچنان درانتظار رسیدن موعودی هستیم که روزی بیاید وآمدن اورا نوید دهد!

    اما تا رسیدن به این هدف که شریعتی روزی به مزینان برگردد شاهدان کویر مزینان برآن است تا درشناساندن شخصیت شناخته شده او به نسل جوان گام بردارد ودراین راه هرگاه به مطلب تازه ای از او دست پیدا کند منتشر نماید هرچند این اتفاق دیر به وقوع پیوسته اما بهتراز آن است که دست روی دست بگذاریم وبه امید دیگران باشیم وبگوییم دیر نمی شود . درهمین راستا با نگاهی به وبسایت معلم شهید دکتر علی شریعتی مطلبی به قلم انی کاظمی در باره دیدار اوبا استاد محمد رضا حکیمی یار وهمراه معلم شهید به همراه  متن وصیتنامه استاد تقدیم می گردد.

    خاطره یک دیدار                                                           نویسنده:  انی کاظمی

    در بیست مهر 1379 دانشگاه فردوسی مشهد بزرگداشتی برای مرحوم دکتر در شهر مشهد برگزار کرد . این دانشگاه از من هم برای عضویت در هیات علمی کنگره بزرگداشت دکتر دعوت کرد که پذیرفتم . قبل از برگزاری عده ای از دوستان از من خواستند که اگر می توانم آقای را راضی کنم تا متن کامل نوشته ی دکتر شریعتی را برای انتشار به ما بدهند .

    حقیقت این است که طی 22 سال اخیر علی رغم اصرار و ابرام بسیاری از دوستداران دکتر شریعتی و آثار او، آقای حکیمی از در اختیار قرار دادن متن اصلی وصیت نامه مرحوم دکتر شریعتی به افراد و انتشار عام آن خودداری کرده بود و علت نیز با توجه به محتوی نوشته مرحوم شریعتی که ستایش از آقای حکیمی است ، فروتنی و شکسته نفسی فوق العاده ایشان بوده است . به هر حال من به دوستان عرض کردم من خواهشی از آقای حکیمی می کنم شاید پذیرفتند !

    از طریق برادر آقای حکیمی برایشان پیغامی فرستادم . ایشان نیز در کمال بزرگواری به من تلفن کردند و فرمودند آماده است ! هر وقت می خواهید بیایید و بگیرید !

    رفتم منزل آقای حکیمی و ایشان فتوکپی متن نامه ی دکتر به ایشان و متن رونویسی شده ی آن را به بنده دادند.

    آقای حکیمی فرمودند : این نوشته دو غلط املایی دارد که باید تصحیح شود . مثلا طف را تف نوشته است .

    من پاسخ دادم نه اجازه بدهیم نامه را با همان غلط املایی چاپ کنیم .

    آقای حکیمی گفت : اتفاقا اشتباهاتش در آثار دیگرش هم همین طور است .

    من گفتم : آقای حکیمی من در همه جا از قول شما این نکته را نقل کرده ام که من از آقای حکیمی پرسیدم اصلاح کتاب های دکتر شریعتی چه شد ؟ و آقای حکیمی پاسخ دادند که اشتباهی در کتابهای دکتر ندیدم .

    آقای حکیمی گفتند : از این پس اگر می خواهید از قول من نقل کنید دقیقا این جمله را بگویید : حکیمی گفت من اشتباهی که شخصیت شکن باشد و عقاید دکتر را زیر سوال ببرد در آثار دکتر ندیدم1 .

    1. شریعتی آن گونه که من شناختم صص 99-103

      وصیت شرعی

    مشهد – آذر ماه 1355

    علی سربداری

    imagesCA9ERBQ3 اصل وصیت نامه دکتر شریعتی به آقای حکیمی چه طور شد ؟ | http://shariati.nimeharf.com


     وصیتنامه دکترعلی شریعتی مزینانی

    برادرم مرد آگاهی و ایمان ، اخلاص و تقوی ، آزادی و ادب ، دانش و دین ،محمدرضا حکیمی

    در این فصل بد که هر خبری می رسد شوم است و هر چه روی می دهد فاجعه و ” هر دم از نو غمی به مبارکبادم ” ، نام شما بر این دو (( یادنامه )) برای من یادآور آن آرزوی دیرینه و شیرین بود که همچون صدها هزار آرزوی دیگری که طوقی کرده بودم و به گردن فردا بسته بودم در این ترکتاز زمانه گسست و به یغما رفت و آن آرزو در یک کلمه بازگشت شما به میدان بود ، میدانی که این چنین خالی مانده است و در پیرامون نسلی عاشق و تشنه نگران ایستاده و چشم انتظار تا مگر در برابر این (( غوغا )) رویارویی دن کیشوت ها و شومن های شبه هنری و شبه سیاسی و شبه مذهبی و این همه خیمه شب بازیها که در مسجد و میخانه برپاست و کارگردان همه یکی است سواری بیرون آید و شمشیر علی در دست و زبان علی در کام و دلی گدازان از عشق و سری بیدار از حکمت و سپر گرفته از تقوی و برگذشته از احد و خندق و صفین و صحرای تف ( طف ) و چمنزار سرخ عذرا و با ابوذر در ربذه به سر برده و با هزارها قربانی خلافت اموی و عباسی و سلطنت غز و مغول و سلجوقی و غزنوی و تیموری و ایلخانی و … در سیاهچالهای دارالاماره های وحشت ، شکنجه ها دیده و در آوردگاههای خون و خیانت صلیبی ها شمشیر زده و خط کبود شلاق استعمار تاتارهای مسیحی و آدمخوارهای متمدن را در این قرنهای غارت و خواب بر جان و تن خویش تجربه کرده و پرچم رسالت خونخواهی هابیل بر سر دست و کوله بار آگاهی و رنج انسان بر پشت ، راه سرخ شهادت را در طول این تاریخ طی کرده و داغ فلسطین و بیت المقدس و سینا و لبنان بر جگرش صدها زخم تازه نهاده و اینک بر سیمای وارث آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد و علی و حسن و حسین و … بمثابه یک امت چون ابراهیم قلم را تبر کند و بتهای نمرودی این عصر ، عصر جاهلیت جدید را بشکند و از عزیزترین ارزشهایی که بی دفاع مانده اند و ان همه یادهای قدسی که دارد فراموش می شود و این میراث گران و گرامی که دسترنج نبوغها و جهادها و شهادتهای تمامی تاریخ ما است بر باد می رود قهرمانانه دفاع کند به یاد آورد و نگاه دارد .

    علی رغم این سموم که بر طرف بوستان ما می گذرد هنوز بوی گل و رنگ نسترن هست هنوز نسل جوان که همان توطئه های استعمار فرهنگی برای پوچ و پلید و بیگانه کردن وی به کار می رود تب و تاب حق پرستی را دارد و برای مقابله با این سموم که از همه سو وزیدن گرفته و یادآور همداستانی احزاب است و داستان خندق در جست و جوی پایگاه اسلام راستین خویش اند و ایستادن بر روی دو پای خویش و هنوز حوزه ما که سیصد سال است از درون بیمار خواب و خرافه اش کرده اند و پنجاه سال است که از بیرون محاصره اش کرده اند و در همش می کوبند استعداد معجزه آسای خویش را در خلق انسانهای بزرگ و نیروند و خلاق و چهره های تابان و تابناک حتی در عصر انحطاط و سقوط و رواج بی شخصیتی و تولید و تکثیر ماسکهای مسخره و آدمکهای مقوایی و تکرایر و همه پوک و دروغ و بی روح نشان می دهد و نقش انقلابی و انسانی ویژه خویش را که جذب روحهای عاشق و نبوغهای پنهان از اعماق محرومترین توده های شهری و بیشتر روستایی است و سپس پیرایش و پرورش آنها در چهره بزرگترین مراجع علمی و فکری مردم و والاترین رهبران و مسئولان جامعه و درخشان ترین حجتهای زمان و آنگاه سپردن زمام سرنوشت عصر خویش به دست انان همچنان به دست دارد .

    در چنین یاس و با چنین مایه های امید خاموش ماندن کسی چون شما پیدا است که تا کجا یاس آور است ؟ درست به همان اندازه که اکنون شکست سکوتتان و شنیدن سخنتان امید بخش است .

    قدرت قلم ، روشنی اندیشه ، رقت روح ، اخلاص نیت ، آشنایی با رنج مردم و زبان زمان و جبهه بندیهای جهان و داشتن فرهنگ انسانی اسلام شیعی و زیستن با آن روح که ویژه حوزه بود و یادگار صومعه خالی آن روزها و سرچشمه زاینده آن همه نبوغها و جهادها و اجتهادها و میراث آن تمدنی که با علم و عشق و تقوی بنا شده بود همگی در شما جمع است و می دانید که این صفات بسیار کم با هم جمع می شوند و این ویژگی آنچه را امروز مسئولیت می نامند بر دوش شما سنگین تر می سازد و سکوت و انزاوا را به هر دلیل بر شما نه خدا می بخشاید و نه خلق .

    و اما … برادر ! من به اندازه ای که در توان داشتم و توانستم در این راه رفتم و با این که هر چه داشتم فدا کردم از حقارت کار خویش شرم دارم و در برابر خیلی از بچه ها احساس حقارت می کنم . در عین حال لطف خداوند به کار ناچیز من ارزش و انعکاسی بخشیده است که هرگز بدان نمی ارزم و می بینم که : (( کم من نثاء جمیل لست اهلا لهه نشرته )) .

    و اکنون بدترین شرایطی را که یک انسان ممکن است بدان دچار شود می گذرانم و سرنوشتی جز مرگ یا بدتر از مرگ ندارم . با این همه تنها رنجم این است که چرا نتوانستم کارم را تمام کنم و بهتر بگویم ادامه دهم و این دریغی است که برایم خوابیده ماند . اما رنج دیگرم این است که بسیاری از کارهای اصلی ام به همان علت همیشه زندانی زمانه شده و به نابودی تهدید می شود آنچه هم از من نشر یافته به دلیل نبودن امکانات و کم بودن فرصت خام و عجولانه و پرغلط و بد چاپ شده است و تمامی آن را نه به عنوان کارهای علمی – تحقیقی که فریادهایی از سر درد نشانه هایی از یک راه تکانهایی برای بیداری ارائه طریق طرحهایی کلی از یک مکتب یک دعوت جهات و ایده ها و بالاخره نوعی بسیج فکری و روحی در جامعه باید تلقی کرد آن هم در شرایطی تبعیدی ، فشار، توطئه ، فرصت گذرا و حالتی که هر لحظه اش انتظار فاجعه ای می رفت .

    آنها همه باید تجدید نظر شود از نظر علمی غنی شود و خورشت بخورد غلط گیری معنوی و لفظی و چاپی شود . اینک من همه اینها را که ثمره عمر من و عشق من است و تمام هستی ام و همه اندوخته ام و میراثم را با این وصیت شرعی یکجا به دست شما می سپارم و با آنها هر کاری که می خواهی بکن .

    فقط بپذیر تا سرنوشت سختی را که در پیش دارم بتوانم با فراغت دل بپذیرم و مطمئن باشم که خصومتها و خباثتها در محو یا مسخ ایمان و آثار من کاری از پیش نخواهند برد و ودیعه ام را به دست کسی می سپارم که از خودم شایسته تر است . لطف خدا و سوز علی تو را در این سکوت سیاه به سخن آورد که همه چیز از دست می رود ملت ما مسخ می شود و غدیر ما می خشکد و برجهای بلند افتخار در هجوم این غوغا و غارت بی دفاع مانده است بغض هزارها درد مجال … نمی دهد و تربیت مهم این عزیز از کودکانم را به تو می سپارم و تو را به خدا و … خود در انتظار هر چه خدا بخواهد .

     مشهد آذر 55

     

    منابع :

    کتاب  : طرحی از یک زندگی، پوران شریعت رضوی – (همسر دکتر علی شریعتی)

    نشر الکترونیکی : وب سایت شریعتی در نیمه حرف.کام، اِنی کاظمی – (Shariati.Nimeharf.Com)


  • آنگاه که کمیت عقل می لنگند، نیایش بلند ترین قله تعبیر را در پرواز عشق در شب ظلمانی عقل پیدا می کند.

    • علی مزینانی
    ۱۰
    مهر
    ۹۱

    ازحدیره تا باغستان

    ره آورد سفربه مزینان

    مزینان از نگاهی دیگر(16 )

    بخش ششم

     درمقابل درب چوبی ولی با عظمت رباط شاه عباسی می ایستم و شکوه استادان چیره دست آن را که با تبحری خاص وهنرمندانه ازتنه درختان عظیم الجثه دربی ساخته اندکه درعصرحاضر حتی به مدد ماشین و اره ها ودلرهای برقی نمی توانند همانند  آن را بسازند و من دراین حیرت سرتعظیم فرود می آورم و بر هنرایرانی آفرین می گویم. گاه درآن دوران شوخ وشنگی که اوقات فراغتمان به بازیگوشی می گذشت وسه ماه تعطیلی را یا قبل از طلوع آفتاب به پشت گردنه می رفتیم وتا گرم شدن هوا چند بغل هیزم برای تنوری که مادران فداکارمان استینه *به دست می کردند وصورت ماهشان از آتش تنور گر می گرفت تا برای ما نان تازه پخت کنند واکنون که درشهرزندگی می کنیم وانواع نان ماشینی را هرروز به هزار زحمت فرومی دهیم مزه ی آن نانهای مادرانه را احساس می کنیم البته در بعضی از مکتوبات تاریخی وجه تسمیه مزینان را به خاطر همین طعم نانش می دانند که ابتدا بوده است مزه ی نان که درگویش مزینانی مصوت آ حذف شده وتبدیل به یا(ی) شده ومی گوییم: میزینو! که این نیز دوراز ذهن نیست چرا که سمنان همسایه همجوار استان ما هم؛ دربرهه ای از زمان نانش سمی شده وآن ناحیه را سم نان نامیدند که به مرور زمان فتحه سین تبدیل به کسره شد و این دوکلمه به هم چسبید ودرزمان فعلی آن را سمنان می خوانند. هرچه هست مزینان سالها مورد توجه سیاحان وجغرافی دانان ومورخان وشاهان وفرهنگ دوستان بوده وهست وبه این نام می شناسندش ومن نیز مفتخر به این نام، بغل بغل هیزم می زدم وآنگاه یا خرواری می شد که با چروا تا خانه می آوردیم ویابا فرغون . وپس ازاندکی استراحت ونون گرماستی* خوردن و قوت گرفتن ، راهی سرآب مزینان می شدم و آنگاه که از شنا وشیرجه وآب وغطه سیرمی شدم راهی کاروانسرا می شدم و بردروازه شاه عباسی در آن دوران پراز خاطره می ایستادم وباخود می گفتم : چند استادزبردست برای ساختن این دو تا لت* درب ، زحمت کشیده وچگونه آن چوبها را تراشیده اند وبا چند نفرشترحمل کرده اند وبه اینجا آورده اند وشاید آن نجارها هم مزینانی بوده اند چرا که در این روستا طایفه ای زندگی می کنند که اسم فامیلشان نجار است و ممکن است اجداد اینها دراین هنرنمایی شریک بوده اند !

                                                                                       

    نمی دانم ومن تخصص آن را ندارم که بگویم این درب ها با چه شیوه ای واز چه جنسی وبا چه هنری ساخته شده وبا تمامی سنگینی وزنش با سرازیر شدن سیلابی در دهه شصت ازجا کنده شد ومدتی بلمی وقایقی شد برای جوانان جسور که برروی آن می ایستادند وبا بیلهایی که برای کشاورزی استفاده می کردند طول وعرض کاروانسرا را پارو می زدندودرخیال خود می اندیشیدند که ؛ برروی دریا ویا دریاچه ای هستند وحسابی به ما حسرت به دلها فخر می فروختند. گاهی نیز دم مارهایی که سیل باخود بدون اجازه ودرنزده به داخل رباط آورده بود می گرفتند و به طرف ما پرتاب می کردند وآنگاه جیغ وفریاد وفرارما ن موجب قهقهه وسرگرمی آنان می شد.

    درآن سال، سیل به راحتی لتهای در را ازجا کند و به داخل شاه عباسی سرازیر شد و درهمان ابتدای ورود، گوسفندانی که چوپانان به دستور صاحبان آنها و درمقابل بی تفاوتی سازمانها ومراکز گردشگری وباستانی ، دراین بنای تاریخی جای داده وآغل مناسبی شده بود همه را خفه کرد وتا مدتها دواتاق ورودی محل دفن آن زبان بسته ها بود و حتی گله داران محترم نخواستند لاشه های آن بیچاره ها را بیرون بیاورند .وفقط درب ورودی هر اتاق را با آجر وگل پوشاندند وبعدها به مرور زمان همین ما بچه ها به کنجکاوی تیغه ها را ریختیم ومدتی خود گرفتار بوی متعفن لاشه ها بودیم.


                            

    بربالای این درب بزرگ جای کتیبه ها وسنگ نبشته هایی که سازندگان ومرمت کنندگان آن همچون علینقی کاشی تاجر و دیگران به یادگار و برای آگاهی از هنر ومعماری ایرانی نصب کرده بودند به همت سارقان ماهر وچیره دست ودرغفلت میراث داران فرهنگی و حافظان آثارباستانی خالی است البته دلمان راخوش کرده ایم که که این یادگاران قرون گذشته در جای مطمئنی گذاشته شده ومحافظت می شود که خداکند چنین باشد!  با حسرتی دوباره به جای خالی کتیبه ها می نگرم وآنگاه پا برروی پله ها ی شرقی ایوان ورودی می گذارم ودرحالی که دست نوشته های  آنانی که همانند من برای دیدن دوباره تاریخ گذشتگانشان باز آمده بودند وبرروی آجرهاو بندهای گچی وسیمانی خط نوشته بودند تا بعدها بخوانند ویادشان کنند به طبقه دوم رباط می روم وباز چندپله وبر روی پشت بام کاروانسرا به دنبال ردپا وجای دست شاه عباس می گردم که برروی خشتهای پخته حک شده بود می گردم اما آنها نیز به مدد شاید دزدان وشاید سکانداران سازمانهای توریستی وگردشگری درجایی مطمئن نگهداری می شوند. جای شکرش باقی است که هرازچندگاهی چند میلیونی برای مرمت این بنا اختصاص پیدا می کند وقسمتی از آن مرمت می شود وبا ته کشیدن هزینه تخصیصی کارناتمام می ماند تا دوباره پولی حواله شود وباز روزاز نوو روزی ازنو.

    از اینجا می توان تمامی خطه مزینان وروستاهای همجوار آن را به زیبایی تماشا کرد. درسمت راست رباط ،مزارامام زادگان مدفون برسرراه ابریشم وروستای قدیمی وتاریخی بهمن آباد که به تعبیر حدودالعالم  درقرون گذشته همانند مزینان شهرکی خرد بوده اند را دید و با ادای احترام به شاهزاده سید اسماعیل وسید علی اکبر فرزندان امام هفتم شیعیان ، به سمت چپ کاروانسرا می نگرم وبرامام زادگان معاصر ودوستان شهیدم که اکنون دربهشت علی (ع)آرام گرفته اند سلام می فرستم وآنگاه به خورشید که درهمین نزدیکی شاه عباسی قرارگرفته وگویی لبخند می زندمی نگرم ولی چشمانم لیاقت دیدنش را ندارد وبا اندکی نورچادرش را برروی مردمکهای کنجکاو می کشد تا مبادا آسیبی ببیند. سبزی صحرا ودر  آن سو باغستان مرا می خواند پس کاروانسرای شاه عباسی را با تمام خاطراتی که برمن واسلافم گذشته است رها می کنم وبه سمت سراووه می زینو وپل چپرخنه برمی گردم .

    ادامه دارد...


    ·       استینه : نیم آستینی کوتاه ،فاق

    ·       گرماست (گورماست): مخلوط شیروماست ونان

    ·       لت : لنگه درب

     

    • علی مزینانی
    ۰۸
    مهر
    ۹۱


    جشن میلاد با سعادت امام رضا (ع) به همت کانون فرهنگی هنری زینبیه مزینان در هیئت شاهزاده حضرت علی اصغر(ع) برگزار شد.

    به گزارش شاهدان کویر مزینان؛ دراین مراسم که پنجشنبه شب، ششم مهرماه همزمان باسالروزمیلاد فرخنده هشتمین پیشوای شیعیان، حضرت امام علی ابن موسی الرضا(ع) وبا حضور شهروندان به خصوص قشرجوان ونوجوان درمزینان برگزار گردید مداحان اهلبیت (ع) به ذکرمولودی خوانی ومداحی حضرت رضا (ع)پرداختند.

    هیئت شاهزاده حضرت علی اصغر(ع) درسال 1386درمزینان تأسیس شد که دراین مدت توانسته با اجرای برنامه های متنوع مذهبی ، فرهنگی وهنری نوجوانان وجوانان مزینانی را به خود جذب نماید .این هیئت که درپوشش کانون فرهنگی هنری حضرت زینب(س)وبا عنوان زینبیه فعالیت می نماید پیش ازاین با برگزاری دعای ندبه وزیارت عاشورا به همت خانواده تاج مزینانی آغاز به کار کرد وبا وقف قسمتی ازمنزل مسکونی حاج حسین مزینانی مکان آن در جنب هیئت ابوالفضلی(ع) تثبیت شد.

    مزینان، دروقف وموقوفات یکی از روستاهای پیشتاز این سنت حسنه می باشد وبا بیش ازده هیئت وتکیه تعصب وتعهد مردمان این خطه به ولایت را به اثبات می رساند.

    عکس: کانون فرهنگی هنری زینبیه مزینان

    • علی مزینانی