به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan
- ۰ نظر
- ۲۸ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۳۲
به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan
دبیرستاد بزرگداشت یادواره دکتر علی شریعتی مزینانی از مراسم برگزاری سی و نهمین سالگرد فرزند شایسته کویرمزینان با حضور فرهیختگان و علاقمندان در زادگاهش مزینان خبر داد.
به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ مهدی مزینانی آزاده با اعلام این خبر افزود: امسال نیز به روال سنوات گذشته مراسم بزرگداشت فرزند شایسته کویر دکتر علی شریعتی مزینانی در زادگاهش مزینان از ساعت 17 تا 20 برگزار می شود.
وی خاطرنشان کرد: با توجه به همزمانی سی و نهمین سالگرد عروج ملکوتی دکتر علی شریعتی با ماه مبارک رمضان شرکت کنندگان در این مراسم؛ مهمان مردم قدرشناس مزینان می باشند و از ضیافت سفره افطار در هیئت ابوالفضلی محل برگزاری مراسم بهره مند خواهند شد.
مراسم
بزرگداشت سالگرد دکتر علی شریعتی مزینانی هر سال در سالگرد عروج ملکوتی این
فرزند شایسته کویرمزینان به همت ستاد بزرگداشت شریعتی با حضور مسئولین و
چهره های دانشگاهی و مقامات عالی رتبه کشوری برگزارمی شود و امسال نیز علی
رغم همزمانی آن با ماه مبارک رمضان با پیگیری های ستاد و شورای اسلامی و
دهیاری و شاهدان کویرمزینان این مراسم روز 29خرداد از ساعت 17 تا20 در هیئت
ابوالفضلی مزینان برگزار خواهد شد
به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan
دکتر سوسن شریعتی مزینانی شب گذشته با حضور در روستای کاهک و شرکت در برنامه فرهنگ کویر صبح امروز دوشنبه به همراه دکتر فصیحی وارد مزینان شد و ضمن دیدار با اقوام پدری خود از جمله همسر و فرزند معزز مرحوم شیخ محمود شریعتی از مناطق تاریخی و بوستان چشمه ی مزینان بازدید کرد.
به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ فرزنددکتر علی شریعتی مزینانی با حضور در منزل مهدی آزاده رئیس شورای اسلامی مزینان از اینکه تاکنون منزل پدری دکتر در مزینان آماده نشده است انتقاد کرد و گفت : همشهریان مزینانی در پروژه های بسیاری هزینه می کنند اما هنوز نتوانسته اند خانه زادگاه شریعتی ها را برای بازدید علاقمندان آماده کنند.
وی از ابراز علاقه ی وافر پدرش دکتر شریعتی به مزینان یاد کرد و گفت: مزینان با شریعتی شناخته شده است و دکتر علاقه ی خاصی به این دیار داشت و برای همین است که از مزینان به عنوان روستای محبوب من یاد می کند.
به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan
دکتر پوران شریعت رضوی همسر فرزندشایسته کویرمزینان با حضور در نمایشگاه کتاب شهر آفتاب از غرفه کتاب دکتر علی شریعتی مزینانی بازدیدکرد.
به گزارش
شاهدان کویر مزینان ؛ در این نمایشگاه از جدیدترین کتاب بنیاد دکتر علی
شریعتی مزینانی" با نام برسد به دست پوران عزیزم "شامل 29 نامه منتشر نشده
معلم شهید انقلاب دکتر علی شریعتی مزینانی رونمایی شد.
غرفه کتاب فرزند شایسته کویر دکتر علی شریعتی مزینانی در نمایشگاه کتاب شهر آفتاب در سالن 3-راهرو 2 - غرفه32 واقع شده است.
به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan
"... همهجا میبینیم در بحث از پیامبران ابراهیمی، بحث از ناس است، بحث از مردم است، و همچنین بعثت اینها با بعثت پیامبران دیگر فرق دارد. بعثت آن پیامبران، غالباً توسل به قدرت موجود است برای اشاعهٔ دینشان- فرصت نیست یکایک بگویم، قبلا گفتهام- در صورتی که پیامبران ابراهیمی، بعثت شان همواره به صورت توسل به مردم است علیه قدرت موجود در زمانشان؛ ابراهیم را میبینیم تا مبعوث میشود گرز را برمیدارد و موسی چوبدستی چوپانی را و یورش به کاخ فرعون میآورد و قارون را در خاک مدفون میکند و فرعون را در آب غرق؛ و پیغمبر اسلام، پس از اینکه مرحلهٔ فردسازیش تمام میشود، آغاز جهاد میکند..."
شاهدکویر ؛ دکتر علی مزینانی شریعتی - منبع : مجموعه آثار ۱۹ / حسین وارث آدم / صفحه 113
مراسم
بزرگداشت مفسر والامقام قرآن کریم علامه محمدتقی شریعتی مزینانی در
زادگاهش با حضور دانشجویان و اساتید دانشگاه سبزوار و مقامات اداری شهرستان
داورزن و مردم قدر شناس مزینان برگزار شد.
به
گزارش شاهدان کویرمزینان؛ مراسم بزرگداشت بیست و نهمین سالگرد رحلت سقراط
خراسان علامه محمدتقی شریعتی مزینانی پدر و استاد و مراد دکتر علی شریعتی
مزینانی با سخنرانی دکتر حسینی استاد دانشگاه و جانباز محمد مزینانی شاعر و
دبیر دبیرستان های شهرستان سبزوار و با حضور مردم قدرشناس مزینان و
علاقمندان به خاندان شریعتی در هیئت ابوالفضلی مزینان برگزار شد.
این مراسم به همت ستاد بزرگداشت شریعتی و شورای اسلامی و دهیاری مزینان روز سه شنبه از ساعت 16 تا 18 برگزار گردید.
همزمان با سالروز درگذشت سقراط خراسان علامه محمدتقی شریعتی مزینانی مراسم بزرگداشتی در زادگاهش مزینان برگزار می شود.
به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ مهدی مزینانی (آزاده) رئیس شورای اسلامی مزینان گفت: به مناسبت سالروز درگذشت سقراط خراسان علامه محمدتقی شریعتی مزینانی ؛ هرسال مراسم بزرگداشتی در زادگاهش مزینان برگزار می شود که امسال نیز این مراسم با همکاری دهیاری و شورای اسلامی و به همت ستاد برگزاری مراسم بزرگداشت شریعتی در مزینان برگزار می گردد.
وی افزود : علاوه برحضور اساتید و دانشجویان دانشگاه های شهرستان سبزوار ؛ علاقمندان به این مفسر والامقام قرآن کریم به خصوص مردم قدر شناس مزینان و روستاهای دیگر در این مراسم شرکت می نمایند .
قرار است مراسم بزرگداشت علامه محمدتقی شریعتی مزینانی روز سه شنبه31 فروردین از ساعت 16 تا18 در هیئت ابوالفضلی مزینان برگزار شود.
به گزارش شاهدان کویر مزینان؛
روزنامه وزین جوان هرسال به مناسبت سالروز درگذشت سقراط خراسان مقاله ای و
یا دلنوشته ای را از قول فرهیختگان منتشر می نماید که امسال نیز مطلب
شایسته ای را از سال ها دلدادگی و رنج به مخاطبانش هدیه کرده که به طور
کامل تقدیم علاقمندان به این مفسر والامقام می شود.
شیخ عبدالکریم داماد استاد محمدتقی شریعتی مزینانی و پسرعموی دکتر علی شریعتی سال 1306در مزینان به دنیا آمد و همانند دیگر خانواده شریعتی به توصیه ی پدر به فراگیری علوم دینی پرداخت و همزمان دروس کلاسیک را در مدرسه مزینان ادامه داد.
وی از سن هفده سالگی به طور رسمی وارد حوزه علمیه شد و به مدت 10سال علوم
حوزوی را تا آخر شرح لمعه آموخت.اما او که به لحاظ اجتماعی فردی بسیار
خیرخواه و دلسوز بود و همیشه تلاش خود را برای کمک به دیگران دریغ نمیکرد؛
همانند عمویش خدمت به جوانان را در لباسی غیر از روحانیت برگزید و با توجه
به شرایط زمان ، برای ارتباط با نسل نوپا و جوان بهترین راه را حضور در
مدارس می دانست و با همین نگاه وارد آموزش و پرورش شد و مدت 30سال به تدریس
در دبیرستان های مشهد مقدس پرداخت.
دلبستگی و اهتمام شیخ عبدالکریم
نسبت به دکتر علی شریعتی بسیار زیاد بود تا آنجاکه در تمام مناسبتهایی که
به یاد معلم شهید انقلاب برگزار می شد حضور می یافت و یک انگیزه تمام
ناشدنی برای ترویج اندیشهها و آرمانها و دفاع از دکتر داشت؛ و در همین
رابطه کتابهایی را هم در مورد آثار او و پدرشان (محمد تقی شریعتی) به چاپ
رساند.
وی که دارای
مدرک لیسانس الهیات بود پس از سال ها خدمت از اداره آموزش و پرورش بازنشست
شد و به انتشار مقالات و چاپ پنج کتاب پرداخت . عاقبت این استاد دلسوز پس
از سال ها خدمت؛ 31 شهریورماه1389در مشهد مقدس دارفانی را وداع گفت و در
جوار بارگاه ملکوتی امام هشتم آرام گرفت
.
عضو هیأت علمی جهاد دانشگاهی مشهد گفت: سر منشأ آسیبهای اجتماعی سست شدن رابطه روابط اجتماعی و عدم توانایی جامعه در منسجم کردن خود می باشد به تعبیر دیگر شرایطی که در آن جامعه "چسب اجتماعی" خود را از دست می دهد.
به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از (ایسنا)- منطقه خراسان؛ سعید شریعتی مزینانی در نشست "نقش آسیبهای اجتماعی در شکلگیری جرایم و راهکارهای مقابله با آن " که به همت انجمن علمی حقوق مؤسسه آموزش عالی علمی- کاربردی جهاددانشگاهی مشهد برگزار شد،اظهار کرد: جامعه کانون و محمل تولید روابط و پیوندهای اجتماعی ( روابط گرم متقارن ) و نیز خلق نظام معانی مشترک ( فرهنگ ) است و روابط اجتماعی گرم و پایدار و نظام معانی مشترک ( ارزش ها، اخلاق، هنجارها، باورها و.... ) ملاط پیوند دهنده و یک پارچه کننده عناصر جامعه ( افراد و گروهها ) است که بدون وجود این دو اساساً جامعه وجود ندارد.
این جامعه شناس ادامه داد: به میزانی که این دو کارکرد اساسی جامعه ضعیف شود، ما با آسیبهای اجتماعی مواجه خواهیم بود، بنابراین منشأ آسیبهای اجتماعی در ترک خوردن یا شکست روابط اجتماعی و عدم توانایی جامعه در منسجم کردن خود می باشد یعنی همان انسجام اجتماعی که انسانها را به هم نزدیک می کند و پیوند می دهد.
سعید شریعتی مزینانی با اعتقاد بر اینکه بدون اینکه انسانها با هم ارتباط داشته باشند و بدون اینکه معنا ساخته شود اساساً جامعه شکل نمی گیرد، افزود: هر زمان که این دو دچار مشکل شوند یعنی جامعه نتواند بین افراد ارتباط برقرار کند و افراد را به همدیگر پیوند دهد و یا موقعی که جامعه نتواند برای زندگی انسانها معنا بسازد و فرهنگ که کانون معناسازی است اهمیت و جایگاه خود را از دست دهد، در چنین صورتی ما با انواع آسیبها مواجه خواهیم بود.
وی تاکید کرد: سر منشأ آسیبهای اجتماعی سست شدن رابطه روابط اجتماعی و عدم توانایی جامعه در منسجم کردن خود می باشد به تعبیر دیگر شرایطی که در آن جامعه "چسب اجتماعی" خود را از دست می دهد، به این ترتیب و در ضعف همبستگی اجتماعی و بی معنایی افراد دچار انزوا و بیگانگی می شوند و احتمال دارد که به طرف رفتارهای هنجارشکنانه یا مجرمانه بروند.
مدیر پژوهش مؤسسه آموزش عالی علمی- کاربردی جهاددانشگاهی مشهد با بیان اینکه ما امروز با مشکل اجتماعی و فرهنگی به طور همزمان روبرو هستیم یعنی هم گرایشهای دیگرخواهانه جای خود را به خودمحوری و نفع طلبی داده است و هم با بحران فرهنگی مواجهیم، افزود: دراین موقعیت طبیعتاً راه حل مشکل از درون مواجهه با ریشههای مشکل می گذرد، به این معنا جامعه تضعیف شده ما باید تقویت و روابط اجتماعی اش بازسازی شود.
سعید شریعتی مزینانی ادامه داد: توجه و کمک به رشد نهادهای مدنی ( مؤسسات صنفی، سندیکاها، احزاب، تشکلهای عامالمنفعه و خیریه و ... ) برای تقویت جامعه ما یک ضرورت است البته برای تحقق این هدف، حل مشکلات اقتصادی و تامین امنیت معیشتی برای عموم مردم یک پیش شرط است؛ جامعه فقیر و ناتوان در تأمین نیازهای حیاتی، فضای مناسبی برای رشد جامعه مدنی فراهم نمی کند.
شاهدان کویرمزینان ؛ استاد سعید شریعتی مزینانی پسر زنده یاد عبدالکریم شریعتی است.
ای زینب! ای زبان علی در کام! ای رسالت حسین بر دوش!
ای که از کربلا می آیی و پیام شهیدان را در میان هیاهوی همیشگی قدّاره بندان و جلادان همچنان به گوش تاریخ می رسانی .
ای زینب! با ما سخن بگو .
جهل
از یک سو به اسارت و ذلتشان نشانده است و غرب از سوی دیگر به اسارت پنهان و
ذلت تازه شان می کشاند . و از خویش و از تو بیگانه شان می سازد .
به نیروی فریادهایی که بر سر یک شهر؛
شهر قساوت و وحشت می کوبیدی و پایه های یک قصر
قصر جنایت و قدرت را می لرزاندی برآشوب!
تا در خویش برآشوبند و تاروپود این پرده های عنکبوت فریب را بدرند و تا در برابر این طوفان بر باد دهنده ای که به وزیدن آغاز کرده است، ایستادن را بیاموزند.
و خود را از حرم های اصالت قدیم و بازارهای بی حرمت جدید به امامت تو ای زینب! نجات بخشند!
ای زینب! ای زبان علی در کام! ای رسالت حسین بر دوش!
ای زینب! با ما سخن بگو .
مگو که بر شما چه گذشت ؟
مگو که در آن صحرای سرخ چه دیدی ؟
مگو که جنایت در آنجا تا به کجا رسید ؟
مگو که خداوند آنروز عزیزترین و پرشکوه ترین ارزش ها و عظمت هایی را که آفریده است
یکجا در ساحل فرات و بر روی ریگزارهای تفتیده بیابان تف چگونه به نمایش آورد
و بر فرشتگانش عرضه کرد تا بدانند که چرا می بایست بر آدم سجده کنند .
تو خود شهیدی هستی که از خون خویش کلمه ساختی،
همچون برادرت که با قطره قطره خون خویش سخن می گوید.
آری زینب! مگو که در آنجا بر شما چه رفت؟
مگو که دشمنانتان چه کردند؟ و دوستانتان چه کردند ؟
آری ای پیامبر انقلاب حسین! ما می دانیم. ما همه را شنیده ایم .
تو پیام کربلا را، پیام شهیدان را، به درستی گذارده ای .
اما بگو ای خواهر! بگو که ما چه کنیم ؟
لحظه ای بنگر که ما چه می کشیم ؟
دمی به ما گوش کن تا مصایب خویش را با تو بازگوییم .
با تو ای خواهر مهربان!
این تو هستی که باید بر ما بگریی.
ای رسول امین برادر!
که از کربلا می آیی و در طول تاریخ بر همه نسل ها می گذری و پیام شهیدان را می رسانی.
ای که از باغ های سرخ شهادت می آیی و بوی گلهای نوشکفته آن دیار را هنوز به دامن داری!
ای دختر علی! ای خواهر!
ای که قافله سالار کاروان اسیرانی!
ما را نیز در پی این قافله با خود ببر...
دکتر علی مزینانی شریعتی
دکتر سیدحسن قاضی زاده هاشمی وزیر
بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی جمهوری اسلامی یکی از علاقمندان فرزندشایسته
کویرمزینان دکتر علی شریعتی مزینانی است که با حضور برمزار پسر مزینان آرزو
می کند ای کاش دوباره تکرار شود.
این فرزند صدیق خراسان و یار و یاور محرومین در عمل نیز عشق به شریعتی را نشان داد و با کمک به ساخت درمانگاه مزینان که امیدواریم به زودی با حضور وی افتتاح شود کمک بزرگی به سلامت مردم زادگاه استاد و مرادش کرد
در ادامه دلنوشته ی او را پس از حضور برمزار مظلوم دکتر علی شریعتی تقدیم می گردد.
در
سفر به سوریه برای چندمین بار بر مزار بزرگمردی از ارادتمندان خاندان عصمت
و طهارت حاضر شدم که از سر همین علاقه و ارادت، سالهاست در جوار مرقد مطهر
حضرت زینب (س) آرمیده است.
از دکتر علی شریعتی می گویم، معلمی که نسل ما همیشه مدیون اندیشههای عمیق، نگاه متفاوت و کلام اثرگذار او خواهد بود.
برای
ما که دوره تحصیل مان با اوج فعالیتهای او در دانشکده ادبیات دانشگاه
فردوسی مشهد و حسینیه ارشاد تهران همراه بود، خاطرات فراوان و شیرینی از آن
عزیز و پدر دانشمند و بزرگوارش به یادگار، ماندگار است.
دکتر شریعتی در
کنار سایر وجوه ممتاز شخصیتی، از عناصر اثرگذار در روند مبارزات و پیروزی
انقلاب اسلامی بود و برای آشنایی و آشتی نسل جوان با دین و دینداران،
بسیار تلاش کرد و آزار دید؛ آن هم در رژیم دین ستیز شاهنشاهی که مکاتب
الحادی به شدت در محیط های فرهنگی و دانشگاهی فعال بودند.
آنچه از میان
گفته ها و نوشته های او در ذهنم برجسته تر است؛ انذارهای او از "زر و زور و
تزویر" است؛ دکتر شریعتی اینها را به مثابه سه عنصری می دانست که عامل به
بند کشیده شدن انسانیت در طول تاریخ بوده اند. وی همواره از اینکه عده ای
از جهل مردم سوء استفاده می کردند، رنجیده خاطر بود.
شریعتی در چنین
شرایطی همانند بسیاری از بزرگمردان انقلاب اسلامی نظیر شهیدان بهشتی و
مطهری، در کوران فشارهای طاغوت و نظام شاهنشاهی به روشنگری می پرداخت ... و
او هرگز تکرار نشد.
اندیشمندی که به شدت به اسلام ناب محمدی و مکتب
علوی معتقد بود؛ روحانیت مجاهد و مبارز را پیشتاز مبارزه با استعمار و
استبداد و امام خمینی (ره) را بنیانگذار نهضت اسلامی معرفی می کرد.
آری؛
بازهم مزار ساده او، دیوار و سقفی گچی که جای جایش آسیب دیده، برایم گواه
سادگی بزرگمردی شد که شرافتمدانه زیست و فارغ از تجملات مرسوم، در گوشه ای
بیرون از وطن آرام گرفت.
شریعتی، شعور را شرط لازم شعار می دانست.
چنانچه، بیشتر از صوت خوب برای خواندن قرآن، به فهم خوب از کلام خدا دعوت
می کرد. جهل را خطرناکتر از استبداد می دانست و می گفت: ممکن است بتوان بر
استبداد و استعمار فائق آمد، اما اگر جهل در جامعه ریشه کن نشود، از در
که بیرونش کنند از پنجره وارد خواهد شد.
امید که روزی از میان
اندیشمندان این مرز و بوم، نمونه هایی با نفوذ کلام، منطق، فراگیری و
شیوایی بیان دکتر شریعتی را شاهد باشیم که نسل جوان را مجذوب خود ساخته
بود. امروز البته بیشتر از هر روز محتاج آنیم که او تکرار شود. کاش.
(بیست و یکم دی 94)
به راستی میتوان گفت که محمد را این چنین «باید از نو دید»، «از نو شناخت»، او را با نگاهی که اشیا و اشخاص را مینگریم نباید نگریست، باید از روانشناسی، جامعهشناسی و تاریخ، نگاهی تازه ساخت و بر سیمای محمد(ص) افکند. او را باید در صف شخصیتهای عظیم تاریخ، قیصران و حکیمان و انبیا دید، در جمع پیامبران بزرگ رق نشاند و تماشایش کرد.
در این هنگام است که تصویر او در چشم ما چنان شگفت و توصیفناپذیر مینماید که گویی هرگز او را ندیدهایم و هرگز چنین تصویری را از مردی در جهان نمیشناختهایم. برای شناخت دقیق و تصویر کلی و تمام هر مذهبی، شناختن خدای آن، کتاب آن و پیغمبر آن ضروری است و این روش سادهترین، ممکنترین و در عین حال علمیترین و مطمئنترین روش شناخت یک مذهب است.
به همت شهرداری مشهد مقدس تندیس آثار فرزندشایسته کویر مزینان در میدان دکتر شریعتی (تقی آباد) نصب شد.
به گزارش شاهدان کویر مزینان؛ پس از سال ها انتظار میدان دکتر علی شریعتی (تقی آباد) که در مسیر وکیل آباد و کوهسنگی قرار گرفته و یکی از میادین اصلی شهر مشهد می باشد مزین به المان آثار فاخر فرزند شایسته کویر مزینان شد که به این میدان هویت خاصی داده است.
شهرداری مشهد علاوه بر نصب المان کتاب های دکتر علی مزینانی شریعتی پنج المان دیگر از نویسندگان و شخصیت های مطرح همانند استاد شهید مطهری ، جلال آل احمد،محمدرضا حکیمی و جعفر شهیدی کرده است تا معابر مشهد بیشتر رنگ و بوی کتاب بگیرد و بینندگان این تندیس ها به کتابخوانی تشویق شوند.
محمدجواد میری مدیر امور هنری شهرداری مشهد با بیان اینکه این نویسندهها و کتابهای آنها بر اساس نیاز مردم انتخابشدهاند، تصریح کرد: این کتابها با ترکیبی از جامعهشناسی، اسلامشناسی، انسانشناسی و رفتارشناسی انتخابشدهاند.
پس از مردن چه خواهد شد
نمیدانم
نمیخواهم بدانم
کوزه گر
از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم
که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد
به دست کودکی گستاخ و بازیگوش
و او یکریز و پیدرپی
دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد
و فریاد گلویم
گوشها را بر ستوه آرد
و خواب خفتگان خفته را
آشفته و آشفته تر سازد
و گیرد او
بدین ترتیب تاوان سکوت و انتقام
اختناق مرگبارم را .
چند نفر ما این شعر را شنیده ایم یا خوانده ایم؟! چند نفر فکر می کنند و بر این باورند که شعر ” سوتک ” را دکتر شریعتی نوشته و سروده است؟! تقریباً اکثر کسانی که سر و کارشان با شعر و ادب است این شعر را هم مثل شعر زمستان اخوان ثالث یا شعر تولدی دیگر فروغ یا هوای تازه ی شاملو ، به کرات شنیده اند و چون تبلیغ شده روی این شعر که کار دکتر شریعتی بوده ، پذیرفته اند که دکتر شریعتی شعر سوتک را سروده . در حالی که شاعر این شعر ، شاعری کمتر شناخته شده بنام موسوی اهری ست . این شاعر گمنام که کتابی هم در سالهای دور چاپ کرده ، نام کاملش سید مرتضی موسوی فرزند سید قاسم است که در ۴ آذرماه ۱۳۲۱در روستای رشتآباد قدیم، از توابع اهر، به دنیا آمد . وی تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود و متوسطه را در اهر به اتمام رساند و در ادامه از دانشسرای تبریز فارغالتحصیل میشود و به شغل معلمی روی میآورد. اشعار او در روزنامههای کیهان، اطلاعات، مجله جوانان و عصرتبریز به چاپ میرسیده است. آثار انتقادی او باعث برانگیختن خشم صاحبان قدرت میشود؛ به طوری که توسط ساواک جهمنی دستگیر، شکنجه و زندانی میشود و عاقبت در ۱۶ تیرماه ۱۳۵۴ به حیات پرماجرای خود خاتمه میدهد.
تکمله : خوشبختانه مدعای من ثابت شد و رفیق نازنینی کتاب مرتضی موسوی اهری را بدست من رساند .
شهرام گراوندی
منبع : وبسایت معلم شهید دکتر شریعتی
دکتر احسان مزینانی شریعتی گفت: ایران در مقایسه با دیگر کشورهای اسلامی نسبت به ناامنیهای ناشی از بنیادگرایی واکسینه شده است و تنها جای امن منطقه است؛ این از کار روشنفکران دینی ریشه میگیرد که براساس تجربههایی که داشتهایم کشور را در مقابل چنین تفکراتی واکسینه کردهاند.
به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)منطقه البرز، دکتر احسان مزینانی شریعتی ، در نشست «شریعتی و امروز» که توسط انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی در سالن غدیر دانشکده علوم انسانی برگزار شد، گفت: امروز به مناسبت هشتاد و دومین سالگرد تولد علی شریعتی این جلسه توسط انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی تشکیل شده است تا بحث «شریعتی و امروز » را باز کنیم و امیدواریم که این بحث تداوم داشته باشد.
وی خاطرنشان کرد: بحث این است که وقتی نامی از شریعتی مطرح میشود؛ گذشتهای نیز به همراه آن تداعی میشود؛ اما شریعتی علاوه بر اینکه حرفهایی را مطرح کرده، تاثیراتی نیز بر جامعه گذاشته است.
فرزند دکتر علی مزینانی شریعتی به برداشتهای متنوع و گاه متناقض از کلام و تاثیر پدرش اشاره کرد و گفت: شریعتی به همه جور اتهامی متهم است؛ این اتهامات گاهی بیان میدارد که شرایط کنونی و موجود اثری از تاثیرات کار وی است و عدهای نیز او را به همراهی با نظامهای محافظه کار و خواستار حفظ وضع موجود زمان خود متهم میکنند.
این استاد دانشگاه افزود: پس در حال حاضر با سوء برداشتهای زیادی نسبت به شریعتی مواجه هستیم و البته این سوء برداشتهایی که از شریعتی شده است نشان میدهد که نمیتوان آنها را پذیرفت.
وی ادامه داد: فراسوی همه این سوء برداشتها شریعتی را باید در زمان خود مورد بررسی قرار داد و به این سوالها از جانب وی پاسخ داد که او بحران را در چه چیزی میدیده است؟ ریشه بحران را چه چیزی میدانسته؟ جامعه ایده آل خود را چگونه ترسیم کرده است و راه رسیدن با آن جامعه را چگونه تشریح کرده است.
شریعتی سوءاستفاده از مفهوم تفکر سلفی را گوشزد کرد و گفت: تفکر سلفی که در حال حاضر مورد سوء استفاده قرار گرفته است متعلق به نواندیشان دینی چون سید جمال الدین اسدآبادی است که ادامه آن به شریعتی میرسد؛ شریعتی به عنوان یک گفتمان هنوز مطرح است.
وی ورود جهان به تجدد را از طریق پروژه نودین پیرایی یارنسانس اعلام کرد و گفت: رفورماسیون در جهان اسلام نیز در اندیشه سید جمال الدین اسدآبادی، اقبال لاهوری و علی شریعتی ریشه دارد که همچنان مطرح است و البته برداشتهای درست و نادرست زیادی از آن صورت گرفته است.
فرزنددکتر شریعتی خاطرنشان کرد: حال باید فهم درست این پروژه و روش آن را دنبال کرد؛ به قول نیچه چندبرخورد را میتوان در مواجهه با یک پدیده از خود بروز داد یکی اینکه بخواهیم گذشته و عظمت آنرا حفظ و بازگردانیم و دوم روش انتقادی و برخورد روشنفکرانه با گذشته است.
این استاد دانشگاه افزود: هرکدام از این دو روش نقطههایی از واقعیت را به ما نشان میدهند اما روشی که شریعتی و دیگر نواندیشان دینی در مواجهه تاریخ گذشته در پیش گرفتند یک روش از سرگیرانه و ساختارگشایانه است که به دنبال تصلب و زنگارزدایی از ساختار متصلب ایجاد شده از تاریخ گذشته است.
وی تصریح کرد: این روش به گذشته رجوع میکند ولی بر خلاف روش سنتگرا که تمایل دارد عظمت گذشته را حفظ کند؛ با نگاهی نقادانه به دنبال تصلبزدایی از شرایطی است که تاریخ گذشته ایجاد کرده است.
شریعتی به نواندیشی دینی و عملکرد آن اشاره کرد و ادامه داد: نواندیشان دینی در عین حالی که گذشته را نقد میکردند آینده نگر نیز بودند و گذشته را در خدمت آینده قرار میدادند.
فرزند دکتر علی شریعتی مثالی برای بیان تفاوت میان ظاهر و باطن اسلام را ذکر کرد و گفت: دین اسلام به دلیل اینکه شرایط یکباره و ناگهانی تغییر نظام موجود فراهم نبود با بردهداری به طور واضح مخالفت نکرد اما اگر روح اسلام را در نظر بگیریم همه اشکال بردگی را رد میکنیم ولی اگر ظاهر را بگیریم به دلیل وجود بردگی در دوران اسلامی بردگی را مجاز میشمریم.
وی ادامه داد: عصر ما با عصر پدران ما متفاوت است؛ شریعتی آن روز با پدیدهای به نام بنیادگرایی که رشد کرده و هم سنتگرایی را میکوبد و هم نوگرایی را طرد میکند، مواجه نبود.
شریعتی یادآورشد: بنیادگرایی به پدیده ویژهای تبدیل شده است که در حال رشد بوده و همانند فاشیسم و نازیسم اما در شرایط امروز عمل میکند و البته پدران ما چنین پدیدهای را ندیده بودند.
این استاد دانشگاه به ناامنیهای ناشی از بنیادگرایی کنونی از پاریس تا خاورمیانه اشاره کرد و گفت: جهان کنونی با ناامنی زیادی مواجه است و آنطور که پیداست امروز ایران تنها جای امن جهان است که از خطر تفکرات بنیادگرایانه در امان است.
شریعتی مهمترین دلیل این امنیت را عملکرد روشنفکران دینی دانست و افزود: ملت ما امروز به خاطر تجربههای گذشته و دستاوردهای مثبت روشنفکری دینی نسبت به خطر بنیادگرایی واکسینه شده است و از این جهت از تمامی کشورهای اسلامی امنتر هستیم.
در ادامه این جلسه فرزند دکتر شریعتی به پرسش تعدادی از دانشجویان حاضر در سالن پاسخ گفت که در جواب به سوالی مبنی بر شباهت دنیای امروز با دنیای شریعتی گفت: همانطور که در زمان وی قطب بندی سوسیالیسم و کاپیتالیسم جهان را تقسیم کرده بود امروز نیز این قطب بندیها ادامه دارد با این تفاوت که ایدئولوژیها پایان یافته و عصر پساها فرارسیده است و جهان به دو بخش شمال و جنوب تقسیم شده است.
وی در پاسخ به اینکه شریعتی را باید سیاست مدار بدانیم یا جامعه شناس گفت: شریعتی از دوران جوانی مبارزی سیاسی بود که البته از این مبارزهها متحمل فشار و زندان نیز شد اما در دوره آخر و زمانی که به ایران باز میگردد مشکلات جامعه ایران را در مفهومی به نام «استحمار» میبیند.
این استاد دانشگاه افزود: شریعتی جامعه آن روز را در بند دین و مذهبی میبیند که تا وقتی آن را از زندان ارتجاع نجات ندهیم امیدی به اصلاح آن نیست. شریعتی به دنبال بازنگری درون دینی است و البته در دوران جوانی به دنبال تغییر نظام سیاسی حاکم بود.
یکی از دانشجویان حاضر مساله مشکوک بودن مرگ دکتر شریعتی را مطرح کرد که وی بر این مساله صحه گذاشت و خاطرنشان کرد: این مرگ مشکوک و غیر طبیعی بود و به دلیل مشکلات ناشی از بعد مسافت و به دلیل وقوع حادثه در خارج از کشور این مساله مشکوک مانده است اگرچه همچنان بررسیها ادامه دارد.
وی در توضیح جامعه ایدهآل و مورد نظر دکتر شریعتی گفت: در اندیشه شریعتی، سوءبرداشت از دین و «استحمار» ریشه تمام مشکلات ما بود؛ پس برای رفع آن به انقلابی فرهنگی نیاز بود تا بعد از آن به جامعهای آزاد، برابر و معنوی دست یابیم.
این استاد دانشگاه خلاصه جامعه ایدهآل شریعتی را الهام گرفته از پیامبران الهی دانست و گفت: نهایت خواسته وی آزادی، برابری و عرفان است که در چارچوبی سوسیال دموکراتیک جریان دارد و از نظر فرهنگی نیز اخلاقی و متعالی است.
فرزند دکتر شریعتی در پایان روش رسیدن به جامعه ایدهآل را روش انقلابی به معنای جدید دانست و افزود: این روش نه به دنبال اسقاط نظام از پایین و نه به دنبال اصلاح آن از بالا بود بلکه سعی داشت با انقلابی ارزشی با آگاهی و آزادی بخشی رفتار انسان را عوض کند.
منبع: انتخاب
ذوم آذر سالروز هشتاد و دومین سالروز تولد فرزندشایسته ی کویرمزینان نویسنده، متفکر، جامعهشناس و پژوهشگر دینی دکتر علی مزینانی شریعتی مبارک باد.
انجمن
جامعه شناسی ایران با همکاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، و
پژوهشگاه فرهنگ،هنر و ارتباطات سمینار بین المللی شریعتی و آینده علوم
انسانی را در آذر ماه 1394 با حضور سخنرانان ایرانی و خارجی برگزار می کند.
به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ به همین مناسبت از اساتید،پژوهشگران، اندیشمندان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی علاقمند به مطالعۀ شالوده ها و چشم اندازهای تاریخی، ادبی، دین پژوهانه، فلسفی و جامعه شناختی اندیشه های شریعتی دعوت می شود با ارایۀ مقالات خود به دو زبان فارسی یا انگلیسی در برگزاری این رخداد علمی با توجه به محورهای زیر مشارکت فرمایند.
محورهای همایش:
تقویم همایش:
مهلت ارسال خلاصه مقاله: سی شهریور 1394
مهلت ارسال اصل مقاله: پانزده آبان ماه 1394
زمان برگزاری سمینار: 23 و 24 آذرماه 1394
راه های تماس با دبیرخانه سمینار:
آدرس پست الکترونیکی: seyedjavad@hotmail.com
تلفن ثابت: 88052301 (021)
تلفن همراه:09361595025
استاد محمدتقی شریعتی در سال 1286 در مزینان، از توابع سبزوار زاده شد و در سال 1366 در مشهد مقدس بدرود حیات گفت. زندگی 80 ساله آن مرد بزرگ با دگرگونی گسترده در عرصههای دینی، فرهنگی، آموزشی و سیاسی کشور همراه بود. مایههای علمی و دینی، حضور در زمان، داشتن دغدغه و درد دین، هدایتگری انسان و دیگر حوادث این دوره از او شخصیتی پخته، فهیم و تأثیرگذار ساخت. فعالیتهای وی را در دوران زندگانی بهجز تحصیل، تهذیب و ساختن شخصیت خویش به چهار عرصه میتوان تقسیم کرد: 1) تدریس، 2) ارشاد و هدایت، 3) فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی و 4) تألیف، تحقیق و ترجمه. استاد کار تدریس را از معلمی در دبستان در سال 1309 در 23 سالگی آغاز کرد و آن را تا تدریس در دانشگاه ادامه داد.
ارشاد و هدایت را از جلسات خانگی و به صورت سیار در نیمه دوم سال 1320 شروع کرد و با سخنرانی در رادیو مشهد از سال 1327 و سپس سخنرانی در حسینیه ارشاد از سال 1342 تا سخنرانیهای مسجد هدایت تهران از سال 1345 ادامه داد.
فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی استاد با مناظرههای علمی با تودهایها از نیمه دوم سال 1320 آغاز میشود و تأسیس کانون نشر حقایق اسلامی در سال 1323 صورت آشکار و رسمی به خود میگیرد و از آن پس نمودهایش را در این حوادث میتوان دید:
ـ همکاری با جمعیتهای مؤتلفه اسلامی مشهد برای انتخابات دوره هفدهم مجلس در سال 1330
ـ دستگیری و بازداشت به عنوان همکاری با نهضت مقاومت ملی در سال 1336
ـ راهاندازی دستههای عزاداری از کانون به سمت حرم امام رضا(ع) در عاشورای سالهای 1340 تا 1342
ـ اقامه نماز جماعت و گفتن تفسیر در مسجد هدایت تهران در سال 1344
ـ دستگیری و زندان در سالهای 1352 و 1353
در آستانه صدمین سال میلاد استاد محمدتقی شریعتی، جمعی از فرهیختگان و علاقهمندان به دین، فرهنگ و تکریم انسانهای مخلص و دلسوز بر آن شدند تا ضمن برگزاری همایشی یاد و نام او را در خاطرهها زنده سازند و جوانان را با یکی از الگوهای دینداری و دینباوری آشنا کنند. این همایش در شرح وظایف خویش، احیا و تجدید چاپ تمامی آثار استاد شریعتی و نیز اخذ و ارائه خاطرات شاگردان و نزدیکان آن بزرگ را در دستور کارداشت. کاری که به لطف الهی انجام شد و مورد استقبال ارباب فضل و معرفت قرارگرفت.
جلد سوم از مجموعه آثار همایش، به مصاحبه با شاگردان و آشنایان استاد محمدتقی شریعتی اختصاص دارد. در این مجلد 26 مصاحبه جای گرفته که به ترتیب الفبایی نام مصاحبهشوندگان تنظیم شده است. 22 مورد از این مصاحبهها در تابستان 1384 و چهار مورد دیگر در سال 1378 انجام شده است. اکنون که این معرفینامه به خامه میآید، جمعی از مصاحبهشوندگان این یادمان در جوار رحمت الهی مأوی گزیدهاند و از این روی، اهمیت این یادگار ارجمند افزون شده است.
بیتردید این مجموعه ارجمند میتواند دستمایه تحلیلهای تاریخی و دینی پژوهندگان تاریخ معاصر ایران و خراسان باشد.
بهمن ماه سال گذشته
نویسنده ی جوان مزینانی که آثار فراوانی درباره ی شهدای دفاع مقدس به خصوص شهدای
مزینان نوشته و به چاپ رسانده اند مطلبی در باره فرزند شایسته کویرمزینان دکتر علی
مزینانی شریعتی برایمان ارسال نمودند که منتظر فرصتی بودیم تا این مطلب را منتشر
نماییم اما به دلیل مشکلاتی که برای وب شاهدان کویرمزینان در بلاگفا پیش آمد این
موضوع به فراموشی سپرده شد اما پس از رفع نسبی مشکل این مطلب آماده ی انتشار گردید که
ضمن تشکر از سرکارخانم طیبه مزینانی بدون هیچ تغییری تقدیم مخاطبان گرانمایه می
شود.
بسم الله
الرحمن الرحیم
چندی قبل پیشنهاد دادند، نریشن مستندی تلویزیونی رادربارۀ عالم بزرگ میرزا جوادآقای تهرانی، متوّفی سال1368 بنویسم. میرزا، از معدود علمایی بود که در دوران 8سال دفاع مقدس با وجود سنی نزدیک به هشتاد سال، چندین بار به جبهه وخط مقدم رفت و به دستور و خواهش مستقیم امام خمینی(ره) جهت تدریس به مشهد بازگشت. زُهد، تقوا و تواضع این عالم ربانی بدان حد بود که هیچگاه از خود با القاب حجت الاسلام و آیت الله یاد نکرد و تنهاخود را ، جواد معرفی می کرد حتی در مقابل شاگردانش. برای شناخت حدّت تقوا و علم و بزرگواری میرزا جوادآقای تهرانی همین بس که مقام معظم رهبری از ایشان با عنوان " عبد صالح خدا" یاد کردهاند.
حین تحقیق دربارۀ ایشان به مطلبی برخوردم که برایم بسیار جالب بود. آن هم روایاتی ازاعلام نظر صریح ایشان دربارۀ اندیشمند بزرگ؛ دکتر علی شریعتی بود که شدت انصاف ایشان در آن دوره، بنده را چنان شگفت زده کرد که تصمیم گرفتم آن را با شما به اشتراک بگذارم.
بنده جهت ادای حق مولف و راوی عین مطلب را با منبع ذکر می کنم. خواهشمندم در صورت صلاحدید و بارگزاری بر روی هر سایتی لطفا تمامی مطلب کپی شود تا در صورت ایجاد شبهه، به اصل سند مراجعه گردد.
ارادتمند شما:
طیبه مزینانی
منبع: کتاب مفسرّ ربانی: مجموعه مقالات بزرگداشت آیت الله میرزا جواد اقا تهرانی(ره) به کوشش جمعی از فضلای خراسان، انتشارات موسسۀ معارف اسلامی امام رضا(ع)، اسفند1388 ، صفحات48، 49، 50، 51
بعد از ظهر تابستانی بود که به اتفاق دو برادر، زنگ درب منزل را فشار دادیم. بعد از چند ثانیه درب باز شد و فردی با قامت بلند و کمر خمیده، با چهره ای باز و لبخندی بر لب، گوی سبقت را در سلام از ما گرفت و با تواضع خاص خود، به داخل منزل دعوت نمود. وارد شدیم و به اتاقی که مخصوص ملاقاتها و مراجعۀ ارباب رجوع بود، رفتیم. اتاقی بسیار ساده و دور از هرگونه تشریفات و تجملات، ولی تمیز و مرتب و خوشبو بود که با پتوی ملافه کشیده و سفید آراسته؛ و پس از لحظه ای با سینی چای و چهره ای گیرا و خوشآمدگویی، شخصاً از ما پذیرایی نمود و در کنار ما همچون پدری مهربان نشست و گفت: بفرمایید.
من که پیشنهاد دهنده ملاقات بودم، سخن را آغاز نمودم. بدون مقدمه رفتم سر اصل موضوع و عرض کردم: همانطور که تلفنی خدمت شما عرض کردم ما جلسه ای داریم با این خصوصیات... و آقای... استاد و مدیر جلسه اند[ایشان استاد دانشگاه فردوسی در رشتۀ فیزیک بود] که در کنفرانسی که من دربارۀ دکتر شریعتی و نسبتهای واردشده به ایشان تحقیق کردم، به عنوان معترض، بحثهایی مطرح نمودهاند. در نهایت، به علت کافی نبودن اطلاعات افراد جلسه و ادعاهای ایشان بر حقانیت دکتر شریعتی، بنده پیشنهاد مراجعه به نظر و قضاوت حضرت عالی نمودم و افراد جمع پذیرفته اند. لذا خواهشمندیم نظر خود را در خصوص مسئلۀ مورد اختلاف ما ابراز فرمایید چرا که شما مورد وثوق همۀ ما هستید.
ایشان با همان وقار و متانت و ادب با حالت تبسم گفتند: البته همه اول ممکن است بپذیرند؛ ولی تا جایی که مطابق ذوق و سلیقۀ آنان باشد و ممکن است با ابراز نظر مخالف ذوق خود، این ایمان و وثوق باطل شود.
در جواب عرض کردم: بدون حب و بغض، تسلیم حرف حق و حقیقت و نظر شما خواهیم بود.
لذا ایشان با شیوایی و گرمی خاص خود، این طور بیان کردند: دکتر علی شریعتی، علیرغم صحبت بسیاری از افراد و حرفهایی که زده اند، فردی بسیار دلسوز، مخلص، پرجوش و با همۀ وجود در خدمت اسلام و نسل جوان است و بسیار خدمت کرده و نسل جوان دانشگاهی را از گمراهی و افتادن در دام مکاتب الحادی، نجات داده است. البته یگانه مشکل ایشان، تخصصی نبودن اطلاعات و معلوماتشان دربارۀ اسلام است؛ با وجود اینکه در علومی مانند جامعه شناسی و تاریخ و غیره، اطلاعات بسیاری دارد.
این مطالب را آنچنان متواضعانه و از روی بزرگواری مطرح نمودند که ضمن قابل قبول بودن برای استاد جلسه، انصاف ایشان نظر مرا دربارۀ دکتر شریعتی 180درجه تغییر داد.
** ** در مورد کتابها و آثار مرحوم دکتر علی شریعتی که در نزد برخی از آقایان، مطالعۀ آن مضرّ و بلکه گمراه کننده بود و من که کتابدارم نمی دانم کتابهای آن مرحوم را در اختیار مراجعین و طالبین آثار ایشان قرار دهم یا نه، در آن زمان که مرحوم دکتر شریعتی در قید حیات بودند، شاید حدود 15سال قبل، روزی خدمت حضرت آیت الله میرزا جوادآقا رسیدم و چون دیدم آقایی روحانی معمّر خدمتشان بود، حرفی نزدم. نیم ساعتی گذشت آن آقای روحانی نرفت. ناگزیر از حضور وی از فقید سعید آقای میرزا جوادآقا سوال خود را طرح کردم. بدین مضمون: آیا منِ کتابدار می توانم کتابهای دکتر شریعتی را به درخواست کنندگان آثار وی، برای مطالعه در اختیارشان بگذارم؟ زیرا عده ای کتابهای ایشان را بهترین و ارزنده ترین اثر اعتقادی می دانند و گروهی کتابهای او را مضلّ و مُسفّل می دانند. تکلیف من چیست؟
در این موقع آن مرد روحانی که خود را به نام آخوندی مدیر دارالکتب اسلامیۀ تهران معرفی کرد، فرمود حال که این آقا این سوال را طرح کردند فی الواقع من از تهران به مشهد که مشرف شده ام یک هدفم هم این بود که خدمتتان برسم و از نظر حضرتعالی در این مورد استفاده کنم.
مرحوم میرزا ـ اعلی الله مقامه ـ فرمودند: اکثر کتابهای دکتر را مطالعه کردهام؛ از جمله کتاب اسلام شناسی او را.
فوراً حرکت فرمودند و کتاب اسلام شناسی را از قفسۀ کتاب بیرون آورده و فرمودند: آنچه اشکال دیده ام نشانی گذاشتم و به ابوی محترمشان ـ منظور استاد محمدتقی شریعتی رحمه الله علیه ـ با تلفن، مراتب اشتباهات و اشکالات کتاب را تذکر دادم. پدر ایشان فرمودند: روزی با علی خدمت می رسیم. روزی همراه دکتر تشریف آوردند منزل و اشکالات طرح شد و ایشان پذیرفتند و قرار شد در چاپ دوم اصلاح شود. بعد از مدتی که به چاپ مجدد رسید، دیدم اشکالات کتاب تصحیح نشده و من با تلفن، مراتب را به پدر آن مرحوم تذکّر دادم. فرمودند: قضیّه از این قرار است که وقتی دکتر، اشکالات را برای شرکت انتشار تهران فرستادند تا در چاپ مجدد اصلاح کنند، آقای محجوب مدیر عامل شرکت انتشار، اظهار داشتند: خیلی معذرت می خواهیم؛ چون کتاب در بازار نایاب شده بود و برای تجدید چاپ آن، مکرر مراجعه می کردند، قبلاً ما چاپ وانتشار داده ایم و دکتر از این بابت، خیلی ناراحت شده بود.
دربارۀ سایر کتابهای ایشان هم که بررسی شد، فی الواقع دکتر در کتابهای خود، غرض سوء یا سوءنیتی دربارۀ دین و اسلام ندارند. صرفاً نظرات خود را از دیدگاه جامعه شناسی مطرح ساخته اند؛ آن هم تحت عنوان نظر، نه واقع امر.
بنابراین، کتابهای ایشان، برای جامعه اسلامی، یک رسالۀ علمیۀ اعتقادی نیست؛ بلکه نظریۀ جامعه شناسی دینی است و طرفداران سرسخت ایشان دربارۀ او غلو می کنند و یا مخالفین وی که دربارۀ آثارش نظر بدبینانه داشتند و کتابهای آن مرحوم را جزء کتب ضالّه می دانند، هر دو گروه اشتباه میکنند. لذا کتابهای مرحوم دکتر شریعتی را نمی توان به هر جوان نوپای دبیرستانی برای مطالعه داد که ممکن است اشتباه فکر کند؛ ولی مطالعۀ آن برای افراد دادرای فهم و سواد مانعی ندارد.
همزمان با سالروز شهادت فرزندشایسته کویردکتر علی مزینانی شریعتی مراسم بزرگداشتی با حضور شخصیت ها و فعالان سیاسی در حسینیه برغمدی های مقیم تهران برگزار شد.
به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ در این مراسم که به دعوت دکتر محمدرضا راه چمنی دبیر کل حزب وحدت و همکاری ملی و با حضور اعضاء شورای اسلامی شهر تهران نمایندگان ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی و برخی چهر ه های فرهنگی و سیاسی برگزار شد حجت الاسلام سید هادی خامنه ای پیرامون شخصیت دکتر علی شریعتی و همچنان مسائل روز از جمله جنایات گرو ه های تکفیری سخنرانی کرد.
این مراسم همزمان با اذان و افطار مدعوین در حسینیه برغمدی ها واقع در خیابان هنگام برگزار شد و دکتر راه چمنی نیز توضیحاتی در باره دکتر علی شریعتی و کویرتاریخی مزینان ارائه کرد.
مهندس غرضی ، سید هادی خامنه ای ، مهندس سالاری ، مهندس سبحانی فر، حجج اسلام رجایی نیا و احمدی از جمله مقامات سیاسی بودند که در این مراسم حضور داشتند همچنین جمعی از گروه فرهنگی شاهدان کویرمزینان به دعوت دکتر راه چمنی در این مراسم شرکت کردند.
شعری از حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ حبیب الله عسکری مزینانی
به مناسبت سی و هشتمین سال درگذشت متفکر و اندیشمند جهان اسلام دکتر علی شریعتی هم زمان با ماه مبارک رمضان سزاوار است ابیاتی از این شعر در کنار تندیس آن مرحوم مکتوب شود.
زینبی وار و حسینی مذهبم
مشت خاکی در جوار زینبم
این مزینان است که از الطاف رَبّ
شمع تاریخش بُوَد چرخ ادب
طبع گرمی دارد این دشت کهن
آب و خاکش می دهد بوی سخن
آن که با نام کویر می کرد عشق
تندسش اینجا و جسمش در دمشق
یاد او تنها در این تندیس نیست
قصد ما هم زین عمل تقدیس نیست
بشنو از نایش صدای ارغنون
واژه های عاشقی آید برون
از سه شین شاکی و از دل کرده آه
شین شیطان ، شین شیخ و شین شاه
شاه غاصب ، شیخ کاسب مقصد است
همچو شیطان شرشان صد در صد است
شیفته ی علم و عدوی جاهلم
طالب علم و مرید عالِمم
زینبی وار و حسینی مذهبم
مشت خاکی در جوار زینبم
زندگی را از پدر آموختم
خلعت آزادگی را دوختم
بار دیگر بشنو از طفل کویر
عاشق کوه حراء خُمّ غدیر
جان من قرآن کتاب زندگی ست
هجرت از او مایه ی شرمندگی ست
عترت و قرآن ز هم نَبوَد جدا
جلوه ی حق اند و هم راز بقاء
ما زعاشورا و قرآن دم زدیم
که بساط شاه را بر هم زدیم
ملتی را که چنین سرمایه ای ست
بی نیاز از قیّم و هر دایه ای ست
غرب را والله جز نیرنگ نیست
بهتر از فرهنگ ما ، فرهنگ نیست
مذهب و ملّیت ما شد قرین
ما چو حلقه ، مذهب ما شد نگین
سی و هشت سالی که از مرگم گذشت
یک جهانی دارم و صد سرگذشت
یاد من امسال با یاد خداست
در مَه قرآن و در ماه دعا ست
کیستم؟ آن یار دیرین شما
مستحق حمد و یاسین شما
بر شما بادا سلام از مرد و زن
باز هم جویا شدید از حال من
مراسم یادی از معلم انقلاب دکتر علی شریعتی به همت مجمع نیروهای خط امام (ره)استان خوزستان وجمعیت زنان مسلمان نواندیش برگزار گردید.
به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از کمیته اطلاع رسانی مجمع نیروهای خط امام (ره)در استان خوزستان؛ اسداله سرافراز سخنران این مراسم، به تشریح تفکرات، آثار و آموزه های این روشنفکر دینی پرداخت.
وی اظهار کرد: نخستین پرسشی که درباره شریعتی و گفتمان مطرح می شود این است که چه نیازی به شریعتی داریم و گفتمان او اکنون به چه کار می آید؟
سرافراز افزود: میان شخصیت ها و روشنفکران دینی قبل و بعد از انقلاب شخصیت ها و چهره های زیادی هستند اما علیرغم گذشت زمان توجه نسبت به شریعتی کاسته نشده است.
وی شریعتی را بخشی از تاریخ انقلاب و تاریخ نواندیشی دینی ما عنوان کرد و گفت: وقتی به یاد مفاهیمی چون انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی، اصلاح گری دینی و روشنفکری دینی می افتیم نام شریعتی از بقیه پررنگ تر است.
سرافراز اضافه کرد: شریعتی هنوز برای مخاطب ما حرف و پیام بسیاری دارد و علیرغم اینکه تا کنون نقدهای زیادی به او و آموزه هایش وارد شده هنوز برای جامعه جذابیت دارد به طوری که علیرغم بحران در کتابخوانی کشور، آثار شریعتی هنوز خوانده می شود و این نشان می دهد که او با دیگر روشنفکران دینی تفاوت معناداری دارد.
به گفته وی، شریعتی بی شک نماینده روشنفکران دینی معاصر و یکی از مصلحان اجتماعی است و تردیدی نیست که او تاثیرگذارترین و پرمخاطب ترین روشنفکر دینی است به همین دلیل همه روشنفکران دینی پس از انقلاب از آموزه های او الهام گرفته اند.
وی هویت دینی ما را مدیون استفاده از گفتار و آثار شریعتی دانست و افزود: او مانند قله هایی است که نمی شود آنها را ندید و حتی آنها که با او همدل نیستند نیز نمی توانند از او چشم پوشی کنند که این نشانه تاثیرگذاری شریعتی است.
روی ادامه مطلب کلیک کنید...
به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛حسن رحیم پور ازغدی عصر دوشنبه در سلسله نشست های بزم
اندیشه که با موضوع 'روشنفکری دینی و دکتر علی شریعتی' در موسسه خدمات
مشاوره ای جوانان آستان قدس رضوی برگزار شد، افزود: در آن دوران دکتر
شریعتی و شهید مطهری و ... طیفی را تشکیل دادند که بار فکری جبهه انقلاب
اسلامی را بردوش کشید.
وی بیان کرد: دکتر شریعتی به عنوان عضو جبهه
واحد انقلاب اسلامی معتقد بود که دین سیاسی و تمدن ساز است و در سبک زندگی،
حاکمیت، مواضع حقوق بشر، اخلاق، روان شناسی، جامعه شناسی، اقتصاد، معرفت
شناسی و ... موضع و تعریف دارد.
وی اظهار کرد: تمام تلاش دکتر
شریعتی این بود که اسلام از حاشیه به متن آورده شود و محور تمدن سازی،
جامعه پردازی، حکومت سازی و سیستم سازی شود، اسلام فقط در حد احکام و فقه
عبادی و فردی نباشد و نظام های اجتماعی را بنا کند.
این استاد
دانشگاه خاطر نشان کرد: در آن دوران هم جریان روحانیت متحجر ضد امام راحل
در داخل حوزه و هم جریان نواندیش دینی که عملا سکولاریسم را تئوریزه می
کردند، در مقابل اندیشه و کلام دکتر شریعتی موضع گرفته بودند.
رحیم
پور ازغدی بیان کرد: مرحوم شریعتی به رغم برخی مشکلات و اشکالاتی که در
سخنان و نظریاتش وجود داشت و اینکه با معارف اسلامی به روش کلاسیک آشنا
نبود، باعث شد همه مردم به نحوی با ادبیات و استدلال های اسلام محور وی
تغذیه فکری شوند.
وی اظهار کرد: با سخنرانی ها و نوشته های دکتر
شریعتی برای نخستین بار مردم برای سوالات خود در مورد اسلام پاسخ های منطقی
یافتند و توانستند به مسلمانی خود افتخار کنند و به جای شرمندگی در مقابل
مکاتب مادی شرق و غرب سرشان را بالا نگه دارند که این خدمت بزرگ به ملت
ایران بود.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: جوانان مسلمان در دهه
40 و 50 در برابر امواج ضد دینی که از توده ای ها، مارکسیست ها، بهایی ها،
ناسیونالیست ها، ملی گرایان غیرمذهبی و ضد مذهب، لیبرالها، جریانات
سلطنتی، متحجرین مذهبی در حوزه و روحانیت ضد امام راحل متصاعد می شد، خلع
سلاح شده بودند.
وی اظهار کرد: دکتر شریعتی برای جوان مسلمان منزلت
ایجاد نمود و با تبیین سیاست دینی و انقلاب اجتماعی مسلمانان را در برابر
لیبرال ها، کمونیست ها، متحجرین، سکولارها و دموکراتها، صاحب اندیشه و
جایگاه محکم کرد.
رحیم پور ازغدی خاطر نشان کرد: در دورانی که بی
حجابی و غربگرایی تجدد به شمار می رفت، دکتر شریعتی کاری کرد گروه گروه
پسران و دختران مارکسیست، کمونیست و ... به اسلام علاقه مند شوند و حتی
اسمشان را به یکی از نام های مبارک ائمه اطهار (ع) تغییر دهند و دختران
محجبه شوند.
وی با بیان اینکه روشنفکران به دکتر شریعتی مرتجع می
گفتند و متحجرین او را روشنفکر بی دین می نامیدند؛ افزود: زمانی که به
زندان افتاد، جرایم او را شاخه دانشگاهی حضرت آیت الله خمینی بودن، ضربه
زدن به نظام سلطنت، ملی گرایی، کمونیست ها، متحجرین، سکولارها و لیبرال ها
در آثار و نوشته هایش عنوان کردند.
این استاد دانشگاه گفت: مفهوم
بیداری اسلامی و بازگشت به ارزشهای دینی در زمان دکتر شریعتی مطرح شد، وی
در راستای تبیین مکتب اسلام به مردم توصیه می کرد که شخص محور نبوده و عقل
محور و مکتب محور باشند و اعمال و گفتار و خواسته دیگران را در ترازوی نقد
قرار دهند.
وی اظهار کرد: دکتر شریعتی در زمانی که تقلید از حضرت
آیت الله خمینی (ره) به عنوان یک مرجع جرم محسوب می شد، مقلد امام راحل بود
و با قلم و کلام خود همزمان در چند جبهه علیه مارکسیست ها، کمونیست ها،
ملی گراها، متحجرین مذهبی، رژیم سلطنت، سکولاریسم و نظام سرمایه داری می
جنگید.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در تبیین روشنفکری دینی گفت:
روشنفکری دینی دهه های 40 و 50 و آنچه دکتر شریعتی و شهید مطهری به آن
معتقدند بودند با روشنفکری دینی در دهه های 70 و 80 تفاوت دارد.
رحیم
پور ازغدی اظهار کرد: بعد از انقلاب افرادی در ایران، روشنفکری دینی را
مطرح کردند که جهت گیریهای مبنایی آنها عکس جهت گیریهای شهید مطهری و دکتر
شریعتی بود.
وی بیان کرد: جریان نواندیشی دینی که شهید مطهری و دکتر
شریعتی دنبال کردند، در جهت ایجاد انقلاب دینی و حکومت مردمی دینی، مبارزه
با نظام سرمایه داری، کمونیست، استکبار و استبداد بود و از ایدئولوژی
اسلام و شیعه، از جهاد و شهادت و احیای امامت سخن می گفت.
وی افزود:
اما نواندیشان دینی دهه های 70 و 80 محور اصلی تلاش شان خارج کردن دین و
مذهب از میدان و دوباره به حاشیه راندن اسلام و شخصی کردن دین بود.
علی
شریعتی مزینانی، مشهور به دکتر علی شریعتی نویسنده، جامعه شناس، تاریخ
شناس، پژوهشگر دینی ، از مبارزان و فعالان مذهبی و سیاسی و از نظریه
پردازان انقلاب اسلامی ایران بود که در سن 44 سالگی به صورت مشکوکی در
انگلستان درگذشت و هم اکنون آرامگاه وی در مکانی نزد مقبره حضرت زینب کبری
در دمشق سوریه است.
منبع : ایرنا
مراسم بزرگداشت دکتر علی مزینانی شریعتی با عنوان ” یادی از معلم انقلاب” در اهواز برگزار می شود.
به گزارش شاهدان کویرمزینان ، مراسم بزرگداشت دکتر علی شریعتی با عنوان ” یادی از معلم انقلاب” با همت جمعی از جوانان اصلاح طلب در اهواز برگزار می شود.
این همایش به مناسبت سی و هشتمین سال درگذشت دکتر علی شریعتی به همت مجمع نیروهای خط امام خوزستان و جمعیت زنان مسلمان نو اندیش خوزستان برگزار می شود.
همایش “یادی از معلم انقلاب” با حضور علیرضا مسرور و اسداله سرافراز امروز ۳ شنبه، ۲۶ خردادماه ساعت ۱۹ در امانیه، منصفی شرقی، روبروی شرکت توزیع برق، ساختمان امید، طبقه ۶ واحد ۹ برگزار می شود.
منبع : خورنا
ستادبزرگداشت مراسم سالگرد دکتر علی مزینانی شریعتی همزمان با سالروز شهادت فرزندشایسته کویر مراسم بزرگداشتی را در مزینان برگزار می نماید.
به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ مراسم سی و هشتمین سالگرد شهادت فرزند شایسته کویرمزینان، اندیشمند شهید دکتر علی شریعتی روز جمعه 29 خرداد با همکاری شورای اسلامی مزینان برگزار می شود.
مهدی مزینانی آزاده رئیس شورای اسلامی مزینان با اعلام این خبر اظهار داشت: هرچند امسال سالگرد شهادت دکتر شریعتی مصادف با ماه مبارک رمضان شده است و ما نمی توانیم در خدمت دوستداران و علاقمندان این استاد شهید باشیم اما طبق سنوات گذشته مراسم سالگرد را برگزار می نماییم ولی با این تفاوت که این مراسم همزمان با نماز مغرب و عشا و افطاری به شرکت کنندگان آغاز می شود.
وی افزود: مزینان در هر شرایطی آماده ی برگزاری مراسم در خور شأن فرزند شایسته اش می باشد حتی اگر هیچ مسئول و مقام مملکتی و دولتی در این مراسم حضور نداشته باشد .
وی تاکید کرد : گاه شنیده می شود که مراسم سالگرد و یا بزرگداشت در شهرهای دیگر مانند سبزوار برگزار شود که این کار دور از انصاف است و بهتر است همشهریان محترم اگر ایده ای دارند با ما در میان بگذارند و مطمئن باشند از هرگونه کمکی دریغ نخواهیم کرد دکتر علی شریعتی به قول پدر فرزانه اش استاد محمدتقی شریعتی ، مزینانی است و خارج کردن او از این دیار جفا به مردم مزینان است. البته در همت و پیگیری این افراد که به یقین دلسوز هستند هیچ شکی نیست ولی مزینان و مزینانی آمادگی هرگونه مراسمی را دارد و بهتر است این عزیزان قبل از هر اقدامی با ستاد بزرگداشت شریعتی در مزینان مشورت نمایند.
مزینانی خاطر نشان کرد: حدود سی سال است که ما مراسم بزرگداشت را در مزینان برگزار می کنیم بدون آنکه ریالی از اداره و یا سازمانی دریافت نماییم امسال هم خود مزینانی ها هزینه های مراسم را برعهده گرفته اند و انشاءالله بتوانیم مجلس آبرومندی برگزار کنیم.
نوشتن در باب متفکرین نواندیش اگر نگوییم دشوار، کاری طاقتفرساست. با این حال در این نوشتار به بهانه نزدیکی به سالروز تولد دکتر علی شریعتی، به ذکر نکاتی در اندیشه وی به عنوان بانفوذترین چهره میان متفکرین روشنفکر در ایران معاصر پرداخته شده است. شریعتی برآن شده بود تا با اندوختههای خود از اسلام و نقد تفکر غرب تعریف جدیدی از روشنفکری در جامعه ایران به دست دهد؛ به خصوص او به دنبال این بود که به گونهای به پیوند روشنفکر و روحانیت نیز دست پیدا کند. وی با تأثیر از روشنفکران غربی و بدون تأثرپذیری از آنها به صورت پراکنده با آرای گئورگ ویلهلم فردریش هگل، ژان پل سارتر، کارل یاسپرس، هربرت مارکوزه و مارتین هایدگر آشنا میشود. بنابراین این شخصیت متفکر که اندیشهاش به وضوح از شخصیت کاریزماتیکش جداست، چند بعد مهم در سلسله فکری خود شکل داده و بر جامعه اسلامی تزریق میکند: امامت و امت، دین، جریانهای سیاسی.
هندسه امامت در نگاه شریعتی
در نخستین مقوله، علی شریعتی امامت و امت را از کهنترین اصول اعتقادی دین اسلام معرفی نموده، و با تأثیرپذیری از تفکر «سیدجمالالدیناسدآبادی» به تصفیه و پالایش طرز تفکر اسلامی از جریانهای منحرفی که در دین نفوذ نمودهاند مبادرت میورزد. وی در این جریان بر این منطق تأکید مینماید که اگر جریان دین را با منطق امروز هماهنگ نکنیم و به ذات اسلام دست نیابیم با حملههای پیگیر و نیرومند به نسل جدید مواجه شده و این احتمال هست که در نسلهای بعدی اعتقاد و ارزشهای خود را از دست بدهیم. لذا شریعتی تأکید مینماید که باید بر سرچشمه زلال احکام صاف اسلامی دست یابیم، دستاوردی که شاید 14 قرن از آن به دور افتادهایم.
اگرچه وی به شخصیتهای تاریخی توجه مینماید و امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) برای او الگویی تمامعیار به حساب میآید اما وی از تحلیل تاریخ فلسفی جهان اجتناب نموده و به محتوای کلی آن توجهی نمینماید؛ به عنوان مثال ایشان در تحلیل حوادث دوران زندگانی خود میتوانند شیوه «پژوهش تاریخی» را برگزینند؛ اما زمانی که بر شخصیت و اندیشه «ابوذر غفاری» تأکید مینماید نه خودِ شریعتی، بلکه چارچوب اندیشهاش را به جای مورخانی قرار میدهد که در وقایع تاریخی نزول قرآن و دین مبین حضور داشتهاند که گویی علی شریعتی نیز با ابوذر غفاری در یک دوره به سر میبرد؛ بنابراین با این دیدگاه محتوای ذکر چنین تاریخی از وقایع گذشته که در سیر تطور اندیشهها نمیتوانست پیوند عینی با حقایق جامعه آن روز پیدا کند، طبعاً برای نسل جوان نمیتوانست جامع و همهجانبه باشد و ماده اساسی حوادث چیزی نبود که بتواند جوانان را در محیط واقعی و زنده حوادث تاریخ قرار دهد. البته این برداشت به این معنا نیست که اندیشه وی بر نسل جوان اثرگذار نبوده و نخواهد بود، بلکه نکته فوق از عدم توجه فلسفی به تاریخ جهان به صورت کلی حکایت مینماید.
البته نباید نادیده گرفت که نگاه شریعتی به مسئله ولایت و رهبری در نظام اسلام برخلاف روشنفکران آن عصر کاملاً متفاوت و پویاست. چنانچه در این زمینه معتقد است: «فرد انسانی وقتی عضو امت است که در برابر رهبری جامعه معتقد باشد و تسلیم، البته تسلیمی که خود آزادانه اختیار کرده است، فرد در امت دارای یک زندگی اعتقادی متعهد در برابر جامعه است و جامعه نیز متعهد به ایدئولوژی یا عقیده، و ایدئولوژی نیز به تحقق ایده آل و نیل به هدف.»
روشنفکران و اصلاح دینی در نگاه شریعتی
از طرفی شریعتی با اثبات اینکه نهضت اصلاح دینی، اروپا را متزلزل ساخته است نشان داد که، اسلام باید اسلام متحرک باشد و با مبانی منطقی که استوار میشود هماهنگی لازم را داشته و تا جای ممکن از دل همان منطق استخراج شود. در همین راستا ایشان با نقد مبانی غربی، روشنفکران غربزده (اصلاً غربزدگی چه معنایی دارد؟) را شبهروشنفکر خوانده که «ادای» اروپاییها را درمیآورند. اما «ادا درآوردن» چیست؟ مگر فکر و اندیشه با شخص یا اشخاص خاص یا کشور سر تمسخر و شوخی دارد که عدهای آن را دستاویزی در جهت اهداف خود قرار دهند و ادا دربیاورند؟ آیا روشنفکری در دهههایی که این کشور در زیر سلطه استعمار غرب به سر میبرد درایت خاصی میطلبید؟ آیا نگهداشتن این مردم درجهل و نادانی و در زمان سلطه پادشاهان، از قاجار به بعد تا پهلوی دوم و خودفروختگانی که خاک کشور را به خال هندو میبخشیدند فرصتی برای ادای روشنفکری باقی گذاشته بود؟(به عنوان مثال بنگرید به پادشاهی که از بلاد خارج به جای انتقال اندیشه و گزارش وضع موجود غرب، برای دربار بادبادک هدیه میآورد، یا در زمانی که هنوز برقی وجود ندارد پنکه سقفی به دربار آورده میشود) همین بس که این افراد(به عنوان مثال کسروی، میرزاملکمخان یا تقی زاده) ادای شبهروشنفکران را نیز در میآوردند و وانمود مینمودند که روشنفکری در این کشور جاری است و نه شبهروشنفکری که با ظاهر و لباس میخواهد خود را نشان دهد؛ و این مورد دوم به دلیل آغشته شدن با «جهل مرکب» بسیار خطرناکتر از شبهروشنفکری اولی است که البته شریعتی این حقیقت را فهم نموده بود و تا حد ممکن از باتلاق چنین روشنفکری خود را به دور و منزه نگه داشته بود.
تفسیر غلط ایدئولوژیانگاری دین
دکتر علی شریعتی طرح «هندسه مکتب» از ایدئولوژی تعبیر به تکنیک نیز مینماید؛ از همین جهت ایدئولوژی در نگاه دکتر شریعتی بینش و آگاهی ویژهای است که انسان نسبت به خود، جایگاه طبقاتی، پایگاه اجتماعی، وضع ملی، تقدیر جهانی و تاریخی خود و گروه اجتماعی که به آن وابسته است دارد و آن را توجیه میکند و براساس آن مسئولیتها و راهحل و جهتیابیها و موضعگیریها و آرمانهای خاص و قضاوتهای خاصی پیدا مینماید و در نتیجه به اخلاق، رفتار و سیستم ارزشهای ویژهای معتقد میشود.
اما در تحلیل این جریان، به صورت دقیق و در آن واحدی که دکتر شریعتی ایدئولوژی را مصادف با تکنیک تفسیر مینماید به هیچ عنوان واضح نمیکند که تکنیک چیست و ریشهاش کجاست؟ و آیا با «تِخنِه» در اصطلاح یونانی آن مرتبط است؟ در این جریان، خط فکری ایشان به سمت و سویی سوق مییابد که به صورت یکجانبه به تحلیل اراده آزاد در تاریخ توجه نموده و با یکسونگری، جریان جبر تاریخی را حداقل به عنوان یک فرضیه نادیده میگیرد. بنابراین گذشته از این نگرش، دکتر علی شریعتی نظریه ایدئولوژیک بودن دین را مطرح نموده و آن را ایمانی میداند که بر چند پایه استوار است: آگاهی، هدایت، رستگاری، کمال و ارزش. بنابراین دین اسلام به عنوان دینی ایدئولوژیکی مطرح گشته و در عین حال مافوق سایر اندیشهها قرار میگیرد. از همین جهت فقر ایدئولوژی بر پایه ارکانی چون آگاهی موجب این میشود که تضاد، تفرقه و فقر سیاسی به وجود آمده و دین در عین حال در یک حالت ثابت باقی بماند و حالت پویایی خود را از دست بدهد.
برای درک بهتر اینکه دین اسلام فراتر از آن ایدهای است که بخواهد در قالبی ایدئولوژیک و صرفاً آگاهی بخش بگنجد - هرچند آگاه بخش نیز هست- باید به نوع نگاه دکارت اشاره کرد. «رنه دکارت» فیلسوف فرانسوی با ارجاع تمام امور به من اندیشنده در قالب «میاندیشم پس هستم» انسان را به صورت ماشین اندیشهای درآورد که هیچکار دیگری از او ساخته نبوده است. در حالی که میدانیم انسان علاوه بر اندیشه احساس نیز هست، عاطفه نیز هست، محبت را درک کرده و اندیشه فقط یکی از وجوه این موجود است. و همین نگرش نیز مورد تأیید دین است. لذا برخلاف چنین نگاهی، دین اسلام که اساس آن بر مفاهیمی چون «حب» و «بغض» (به تعبیر معصومین) پیریزی شده است هرگز صرفاً ایدئولوژی مکانیکی نبوده و نخواهد بود.
اسلام فراتر از ایدئولوژی
شریعتی با برشمردن ویژگیهای ایدئولوژی از منظر خودشان دین اسلام را به گونهای تفسیر مینمایند که گویا اگر دین فقط در مقام ایدئولوژی مدنظر قرار گیرد نجاتبخش مظلومان خواهد بود. در حالی که میدانیم حضرت رسولالله(ص) فارغ از اینکه بخواهند اسلام را ابزاری برای پیشبرد اهداف قرار دهند (که هرگز اینگونه نبوده است) بر یاری مظلومان تأکید نموده و از آن جا که شخصیت ایشان بر حضرت امیر(ع) اثرگذار بوده است، در این نقطه میتوان شاهد مثالی آورد و نشان داد که مگر شتافتن به یاری مظلومان از سوی امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) و در عین حال دستگیری از یتیمان یا غصه بیرون کشیدن خلخال از پای زن یهودی، از ایدئولوژیک بودن دین مبین و از قرآن کریم استخراج شده بود؟
آنچه به نظر میرسد این است که ایدئولوژیک نمودن دین(اینکه دین صرفاً آگاهی، عدل یا قسط است) در دوران پیشین موجب ایستایی و رکود آن شده بود هرچند با خوانشهای بهموقع و دلیرانه متفکران دیگر حرکتهای عظیمی ایجاد نمود (تز و ایدهای که در عین حال تفکر و تأثیر دکتر علی شریعتی را بر آن نمیتوان نادیده گرفت) که منجر به رقم خوردن تحولی شگرف در عرصه نظام سیاسی ایران گردید.
از همین رهگذر و با این تحلیل فلسفی تاریخ، میتوان فهمید که آگاهی بخشی و آگاهی در دین اسلام فراتر از یک ایده است و این به صورت دقیق همان نکتهای بود که حضرتامام(ره) بر آن واقف بوده و میدانستند که خواه ناخواه ظلم و سیاستِ خوارشمردن مسلمانان و همچنین تصویب قانون کاپیتولاسیون و... در نهایت موجب بیداری اسلامی خواهد شد لذا با صبر و شکیبایی و آگاهی بخشی به نسل جوان انقلابی در عین حال با پویایی دین اسلام به جوانان ثابت نمودند که ظلم و ستم تاب و تحمل را تا حدی مخفی نگه خواهد داشت و بعد از آن انفجار نور بر تاریکی ظلم غلبه پیدا خواهد کرد. لذا اسلام فراتر از ایدئولوژی خواهد توانست انسانی جدید خلق کند، آگاهیآفرین باشد و در عین حال در تمام صحنه اجتماع حاضر باشد.
تحلیل چنین سخنانی به این معنا نیست که دکتر علی شریعتی مغرضانه بیان اشتباهی در محدود کردن دین به ایدئولوژی ابراز کرده است یا تأثیر ایشان در انقلاب ایران کمرنگ بوده است بلکه کم اطلاعی از ماهیت ایدئولوژی در اندیشه فلسفهغرب مخصوصاً در آثار «پدیدارشناسیروح» گئورگ ویلهِلم فرِدریش هِگِل، چنین مینمایاند که وی بدون فهم هگل به سراغ اندیشههای مارکس رفته و با اطلاعات پراکنده از اندیشه هگل و شاید حتی بدون درک کتاب علممنطق به سراغ کتاب «سرمایه» کارل مارکس رفته و در همین وجه به انتقاد ناقص از مارکسیسم نیز پرداختهاست اما او برای گریز از این انتقاد، ایدئولوژی را ادامه غریزه در انسان میداند و معتقد است زمانی که شاخههای غریزه در انسان به اتمام رسیده یا ناکارآمد میشود، ایدئولوژی آغاز میگردد.
به هرحال شریعتی با تسلط کامل بر اوضاع جریانهایسیاسی مختلف که در پی تکهتکه نمودن کشور بودند با فریاد اندیشههای خود به صورت بلیغ، نسل بانشاط و کارآمدی از جوانان کشور را به مکتب حضرتامام(ره) تقدیم کرد و بر همین صورت بر این نسل نشان دادند که جریان روشنفکر کیست و در نهایت امکان موفقیت آن در تحول جریان سیاسی کشور که البته عجین با مسئله دین نیز شده تا چه حدی است. نوعی از روشنفکری که خروج از نابالغی و تن آسایی بود و بر این عقیده تأکید نداشت که تا زمانی که سرباز هست من چرا باید بجنگم و مبارزه کنم؟ تحلیلهای دکتر علی شریعتی نشان داد که او با افکار خود بر تنآسودگی نسل جوان دوران قاجار غلبه نموده ولو آن که بر تحلیل فلسفی تاریخ توجهی نمیکرده است.
* دانشآموخته فلسفهبه گزارش شاهدان کویرمزینان ، در ادامه سلسله نشستهای «بزم اندیشه» که ویژه فعالان و نخبگان فرهنگی برگزار می شود، حسن رحیم پور ازغدی عضو شورای انقلاب فرهنگی با موضوع «نگاهی به روشنفکری دینی و دکتر علی شریعتی» سخنرانی میکند.
این نشست دوشنبه، ۲۵ خرداد ماه از ساعت ۱۵ تا ۱۷ در سالن اجتماعات موسسه جوانان آستان قدس رضوی، واقع در خیابان شهید چمران، گلستان غربی، پلاک ۹۰ برگزار میشود.
یادآور میشود؛ سلسله نشستهای «بزم اندیشه» به منظور آگاهسازی نسل جوان با موضوعات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روز، از طریق دسترسی مستقیم به اساتید و صاحب نظران تراز اول ملی به همراه پرسش و پاسخ حضوری، هر هفته در موسسه جوانان آستان قدس رضوی در حال برگزاری است.
منبع :صبح توس
تا سحر ای شمع بر بالین من
امشب از بهر خدا بیدار باش
سایه ی غم ناگهان بر دل نشست
رحم کن امشب مرا غمخوار باش
آه ای یاران بفریادم رسید
ورنه مرگ امشب بفریادم رسد
ترسم آن شیرینتر از جانم ز راه
چون به دام مرگ افتادم رسد
گریه و فریاد بس کن شمع من!
بر دل ریشم نمک دیگر مپاش
قصه’ بیتابی دل پیش من
بیش از این دیگر مگو خاموش باش
همدم من مونس من شمع من
جز توام در این جهان غمخوار کو
ون دراین صحرای وحشتزای مرگ
وای بر من وای برمن یار کو؟
وندرین زندان امشب شمع من
دست خواهم شستن از این زندگی
تا که فردا همچو شیران بشکنند
ملتم زنجیرهای بندگی
هشت روز دیگر سالروز شهادت فرزند کویر مزینان می رسد روزی که با رجعتش سرآغاز خیزش دانشجویان و حرکت توفنده ملت علیه رژیم ستمشاهی شد و او شریعتی شد برای نسل امروز و هر روز سخنان ارزنده اش حتی به طنز بعضی از کسانی که می خواستند شخصیت او را بد جلوه دهند؛ هادی راه و گرمی محافل مشتاقان شد .
سی و هشت سال از شهادت دکتر علی مزینانی شریعتی می گذرد چه برایش سالگرد بگیرند و چه به بهانه های مختلف یادی از او نکنند شریعتی شریعتی است و این شمع کویر همیشه نامیراست و پسر مزینان نامش نامی ترین نامداران مزینان ، سبزوار و خراسان بزرگ است...
شاهدان کویرمزینان به مناسبت فرا رسیدن سی و هشتمین سالگرد شهادت فرزند شایسته ی کویر دکتر علی مزینانی شریعتی همانند سالهای گذشته هر روز مطلبی تازه که تا کنون در در این پایگاه منتشر نکرده تقدیم مخاطبان گرانمایه می نماید و در این راه از تمامی فرهیختگان مزینانی و غیر مزینانی طلب همراهی می نماید تا چنانچه خود نوشته ای دارند و یا مطلبی شایسته ی بازنشر در فضای مجازی سراغ دارند برای ما به ایمیل alimazinani@mihanmail.ir ارسال نمایند.
سفارش دکتر به پسرش بود که: «اگر میخواهی در دستان هیچ دیکتاتوری گرفتار نشوی، فقط یک کار کن… بخوان و بخوان و بخوان»
پدرم میگفت، آزادی یعنی آزادی مخالف
دکترعلی شریعتی دارنده پروژهای است که البته با او شروع نشده و بعد از او نیز متوقف نمانده است، طرحی برای تحول اجتماعی و شیوه زندگی که موافقین و مخالفین خود را حتی در میان دوستداران خود شریعتی دارد. احسان شریعتی را میتوان بهراحتی به پرسش گرفت و با او صمیمانه به گفتوگو نشست.
فرزند ارشد و تنها پسر دکتر علی شریعتی. کسی که مخاطب بخشی از نامههای معروف و تاثیرگذار پدرش در روزهای طوفانی منتهی به انقلاب بود. یکی از مشهورترین دیوارنوشتههای آن روزهای بهیاد ماندنی، این سفارش دکتر به پسرش بود که: «اگر میخواهی در دستان هیچ دیکتاتوری گرفتار نشوی، فقط یک کار کن… بخوان و بخوان و بخوان»! شریعتی پسرش را به عنوان نماینده سیل مخاطبانش محسوب میکرد و امید داشت که احسان راه ناتمام او را در پیش گیرد. احسان ۱۸ساله که به خواست پدر برای تحصیل در آمریکا اقامت گزیده بود، در ابتدای تحصیلات آکادمیکش، پدر را از دست داد پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی در آمریکا و اروپا در سال ۱۹۹۷ میلادی (۱۳۷۶ شمسی) در رشته فلسفه دانشگاه سوربن پاریس ثبتنام کرد و شروع به گذراندن واحدهای گرایش جدید خود فلسفه اگزیستانسو فنومنولوژی کرد.
شریعتی در سال ۱۳۸۶ و بهمناسبت سیامین سالگرد درگذشت علی شریعتی به ایران برگشت و در نیمسال اول تحصیلی سال ۸۸_۱۳۸۷ به تدریس در دانشگاه تهران مشغول شد.
در ترم اول تدریس او در دانشگاه تهران، درس فلسفههای اگزیستانس به او واگذار شد و در نیمسال دوم تحصیلی به تدریس فلسفههای جدید و معاصر در دانشگاه تهران پرداخت. او گاهی به عنوان استاد داور پایاننامهها در دانشگاه تهران حضور مییابد. سی و ششمین سالگرد درگذشت استاد بزرگ علی شریعتی بهانهای شد تا با وی گفتوگو کنیم، مشروح مصاحبه تفصیلی «آرمان» با این استاد دانشگاه در ذیل آمده است:
آقای
دکتر برخی میگویند که اندیشه را در ابتدای امر دکتر شریعتی بر اساس افکار و اعمال
سید جمال الدین اسد آبادی بنیاد گذاشته، آیا شما این تعبیر را قبول میکنید؟
اصطلاح اسلام
سیاسی توسط مستشرقین اروپایی به وجود آمد و بعد رایج شد واکنون هم ما به کار میبریم.
اشخاصی مثل اولیویورای فرانسوی و اینگونه شرقشناسان، یعنی ایران و اسلام شناسان،
این اصطلاح را آوردند برای اصطلاح که چند دهه است در جهان اسلام شروع شده که بعضی
اوقات غربیها میگویند ولی این اصطلاحات دقیق نیست زیرا اسلام به ذات خودش از
روزی که پیامبر (ص) یک دولت شهری را ایجاد کرد، سیاسی بوده و همچنین اسلام به
عنوان یک پارامتر دینی، عقیدتی و فرهنگی در همه معادلات سیاسی و تحولات تاریخی نقش
بازی کرده است.
دین اسلام از روزی که آمده با امپراتوریها درگیر شد و تا به امروز نقش سیاسی بازی کرده است. بنابراین این اصطلاح اسلام سیاسی رسا و روشن نیست. ولی اگر منظور احیاگری، اصلاحگری رنسانس، رفرماسیون معادلهای اسلامی آن چیزی باشد که در غرب به آن نوزایی و بازپیرایی دینی میگویند، بله، این جریانی است که از زمان سید جمالالدین اسدآبادی تا اقبال لاهوری و تا دکتر شریعتی در ایران یک پروژهای بوده که خیلی به هم پیوسته بوده و یک از حلقههایش شریعتی است ولی پیش از او و پس از او هم تداوم خواهد داشت.
منظورتان
این است که دکتر شریعتی از راه و اندیشه سید جمال الدین اسد آبادی الگوبرداری
کرده؟
بله، یعنی سید
جمال الدین اسد آبادی را یک پیشگام یا یک بنیانگذاری میدانستند که یک پروژهای را
طرحی افکنده برای رنسانس نوزایی عالم اسلامی، و بویژه چون از ایران خاستگاه آن
بوده است، در ایران هم در نهضتهای تنباکو و مشروطه و غیره میبینیم که اثر آن
احساس میشود، ولی واقعیت این است که او در سطح بینالمللی کار میکرد، یعنی جهان
اسلام و حتی به غرب رفت و با متمکنین غربی وارد بحث شد.
تا
چه حد آثار و تفکرات لویی ماسینیون روی رویکرد استاد شریعتی موثر میدانید؟
لویی ماسینیون
شرق شناس و اسلام شناس بزرگی بود تلاش او این بود که اسلام و مسیحیت را به هم
نزدیک کند. خودش در تاثیر عرفان اسلامی قرار داشت بویژه حلاج که تمام عمرش را برای
نوشتن زندگی حلاج گذاشت و البته درباره سلمان فارسی هم کار کرده است که درباره
سلمان فارسی که دکتر شریعتی آن را ترجمه کرده است و همچنین حضرت فاطمه (س) که در
فاطمه فاطمه است دکتر تاثیر آن را میبینیم. لویی ماسینیون یک نگاه معنوی بین
ادیان توحیدی داشت. که بتواند بویژه در عرفان پلی را بزند.
چون به عرفان خراسانی و ایرانی اولیه یعنی بینش آن عرفان حالی یا عرفان شهودی نزدیک بود که تاثیر آن را بر دکتر شریعتی میبینیم هست. اما بعضی از شاگردان ماسینیون مثل هانری کربن تحت تاثیر سهروردی که خود ماسینیون به او معرفی کرده بود و بعدابن عربی قرار داشتند. در این جا یک تفاوتهایی بین ماسینیون و هانری کربن هست که همان تفاوت را ما بین شریعتی و سایر نحلههای عرفان نظری وحدت وجود میبینیم.
به
نظر شما یا خیلی از کارشناسان آقای دکتر شریعتی اصلا توجهی به عرفان داشتند. ما میبینیم
که نوشتههای ایشان حالت عارفانه هم دارد اما این بحث اسلامی که به عنوان راه
مبارزه معرفی کرده بودند تا چه حد با عرفان ارتباط داشت؟ آیا میشود چیزی را
بازخوانی کرد؟
بله، عرفانی که
مدنظر دکتر بود. آن سنت عرفان اولیه خراسانی، تسامح و عرفان حالی و شهودی بود که
ماسینیون هم در غرب روی آن کار کرده ولی دکتر شریعتی در تفاوت با عرفان نظری،
عرفان قالی یا عرفان وحدت وجودی، برای آن یک نقش مسئولیت اجتماعی هم قائل بوده
است. یعنی میگفت این جنبشهای عرفانی، جنبشهای انقلابی هم بودند. مثلا شما میبینید
در جنبشهایی مثل نقطویه، سربداریه و حتی تا صفویه در آغاز، اینها یک نقش اجتماعی
مستقیمی پذیرفتهاند.
نقشی که سر بداریه در همه جا بازی کردند. به جرات باید گفت این عرفانی نیست که دنیا گریز باشد و انزوا گرا باشد بلکه عرفانی است که تعهد اجتماعی دارد. و مشخصاتی دارد که آن را با عرفانهای صوفیانه هندی و دنیا گریز متفاوت میکند، ولی علاوه بر آن باز شریعتی یک بازخوانی از همان عرفان سنتی هم میکند یعنی با فلسفههای اگزیستانست جدید و یک نگاه مدرن به عرفان که در مثلث تکلیف عرفان برابر با آزادی که از آن صحبت میکند، دارد. این عرفانی است که با عقلانیت انتقادی، اجتماعی یعنی آزادیهای برابری طلبی، رابطه تناسب و تعادل و رابطه اکمال متقابل دارد. این طور نیست که فقط معنویت باشد و تعالی خواهی فردی درونی و دنیا و سیاست گریز.
راه
و تفکر پدر بزرگ شما مرحوم محمد تقی شریعتی در جهتگیری فکری استاد چقدر موثر بود؟
استاد محمد تقی
شریعتی در واقع بیشترین تاثیر بین آن معبودهای من به قول دکتر در کتاب کویر ذکر میکند
داشته است. خود کتابخانه استاد، آموزش استاد و راهی که باز کرد در زمینه نو اندیشی
دینی با تشکل کانون نشر حقایق اسلامی در مشهد، بعد از شهریور ۲۰ ایشان یک جلسات
قرآن و تفسیر قرآن و نهج البلاغه در مشهد داشت که بعدا به تشکیل کانونی انجامید.
این کانون، که خود دکتر علی شریعتی هم در آن زمان شاگرد این کانون بود، در ترجمههای
اولیهای که از جودت مصری میکنند، اصول اقتصادی اسلام یا خود استاد ترجمه میکند
و ابوذر غفاری که دکتر شریعتی ترجمه و تالیف میکند. میبینیم که این همسویی و تاثیر
اولیه را استاد بر دکتر داشته است.
با
توجه به این ۳ پیشینه، آقای دکتر تاثیر داشتند. چشمانداز انقلاب اسلامی را در
تشکیل یک حکومت اسلامی، بر اساس نو اندیشی دینی تصور میکردند. آیا این همان چشمانداز
مدنظر استاد شریعتی بود.
بهتر است بگوییم
اسلام نواندیش. به هر حال در برابر اصولگرایی یا سنت گرایی یک نوع اندیشی نوگرایی
هم داریم یا نوزایی یا نوپیرایی، باز پیرایی که هر چه اسم آن را بگذاریم. اصولا
جامعه ایران که از زمان مشروطه وارد دوره عصر جدید شده بود، و شهرها تشکیل شد و
طبقه متوسط شهری و تحصیلکرده دانشگاهی جوانان و افکار عمومی طبعا با نواندیشی دینی
بود که با اسلام آشنا شدند و به انقلاب پیوستند.
اگر دعوتی سنت گرایانه یا بنیاد گرایانه بود از روز اول نمیپیوستند به همین دلیل شریعتی از سوی مخالفین انقلاب متهم میشود که او زمینهسازانقلاب بوده و درست هم هست، شریعتی زمینهسازانقلاب بوده است. اما منظور شخص شریعتی نیست، مجموعه نسلی است که با شریعتی، پیش از شریعتی و پس از او، این تلاشهای مشابه کردند. یعنی نو اندیشان و روشنفکران انقلابی مسلمان که این زمینهسازانقلاب شد. اما از نظر نظری، از نظر عملی انقلاب ایران دلایل تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مشخصی دارد که در اکثر مواقع خارج از اراده هست. یعنی اگر اینها هم نمیبودند این به صورت شروع یک انفجار و جنبشهایی که الان هم در جهان اسلام هم میبینیم راه افتاده به وجود میآمد. اما نقش اینان این بوده است که یک پرسپکتیو و یک چشمانداز دیگری و تازهای به این جنبش بدهند که در مسیرهایی که الان در کشورهای دیگر اسلامی میبینیم نیفتد بلکه یک مسیر پویش عدالت و آزادی خواهانه و استقلال و توسعه طلبانهای باشد که ملت ایران از زمان مشروطه میخواسته بگوید.
تحول وارد عصر جدید شود و عدالت و نظامات مدنی و حقوقی جدید شود، البته با فرهنگ ملی و مذهبی خودش میپذیرفته و باید ببینیم ذائقه اش چه بوده است؟ اینها این را درست تشخیص دادند و یک زمینه انقلاب و اصلاح و تغییر خواهی و تحول خواهی در ایران به وجود آورده است، جنبشی است که ادامه دارد نه اینکه فقط همان حوادث دوران انقلابی یا دوران نظام بعدش یا اینها باشد. نه این یک جنبش تغییر و تحول خواهی است که میبینیم الان زمینه آن در کشورهای مختلف اسلامی هست. اینکه چه سرنوشتی پیدا میکند و بعد ممکن است به انحراف بینجامد، مثل انقلاب فرانسه که ۲۰۰ سال گذشت و همه مراحل و فراز و نشیبها را دید و نهایتا تسلیم شد و این جمهوری دموکراسی شکل گرفت.
آقای
دکترتعریف شریعتی از آزادی چه بود و رابطه اش با عدالت در چیست؟
آزادی یک آرمانی
است مانند عدالت، قدیمی است در تاریخ بشر، بشر به میزانی که آگاه میشود ناقد وضع
موجود میشود و میخواهد آزاد شود از وضعیت اسارتباری که احساس میکند که گرفتار
است. چون انسان یک روال طبیعی دارد، یک جسمی دارد، در طبیعتی زندگی میکند و در
چهارچوبی محدود است و شریعتی به آن زندان طبیعت میگوید. این نخستین زندانی است که
ایشان تعریف کرده است. زندان دوم تاریخ است. یعنی هر کدام از
ما یک تاریخی داریم که در زمان ما متجلی است. سومین زندان، زندان جامعه است، همه
جوامع بشری که میبینید، بویژه در جوامع هندی – اروپایی، جوامعی که طبقاتی بودند
واستعماری بودند و فئودالیزم و کاپیتالیسم اینها نظامهایی هستند که استثماری
هستند و بشر به دنبال عدالت و آزادی هست و نمیخواهد به نظامهایی که سلطنت باشند
وجباری باشند یا نظامهای اریستو کراسی و الیگارشی باشند) یعنی اقلیت حکومت کند و دموکراتیک
باشد یا تئوکراتیک باشند به تعبیر شریعتی اراده خدا در تاریخ بر این قرار است که
مردم حکومت کنند و مردم نمایندگان خدا هستند.
بنابراین مردم هم خواستار یک نظام مردمسالار آزاد هستند، آزاد و برابر یعنی شهروندان، تعریف شهروندی، اصولا زمان یونان باستان، تساوی و آزادی فکر، دو شهروند با هم رابطه شان، رابطه دو انسان مستقل و آزاد و برابر است. در حالی که در نظامهای کدخدامنشی واژه دل ستیز به اصطلاح دسپوتیزم واژه ایرانی هم هست یعنی استبدادی که در غرب میگویند، این یک نفر آزاد است، ارباب است، بقیه رعیت یا سوژههای او هستند. خوب این تفکر توحیدی که همگان را مساوی میداند نفی میکند و به انسان، خدا در آفرینش در داستان خلقت آدم و نزدیک شدن به شجره ممنوعه، در واقع این آزادی را میدهد که انتخاب کند نه بگوید یا آری و مسئولیت انسان بر عهده اوست شروع میشود و در تاریخ و در جامعه تا میرسد به خود فرد که من از درون خود چگونه میتوانم آزاد شوم. یعنی روان شناختی که من دارم که به قول روانکاوان که من ناخود آگاهم بر من حکومت میکند و من آزاد نیستم، این جا این ۴ زندان با ۴ روش علم از طریق آزادی از طبیعت، تخصیص یا عمل در تاریخ برای حرکت از جبر به سوی آزادی و در جامعه به سوی جامعه مردم سالار برابر آزاد و در انسان به سمت رستگاری، فلاح و نجات معنوی که شعار اسلام هست. لاالله الاالله.
اینها همه یک سری پروژهرهاییبخشی در اندیشه شریعتی است، اندیشه شریعتی یک پروژه رهایی بخشی از این ۴ زندان هست و یکی از این ابعاد هم دور سیاسی آزادی هست که به قول یکی از فلاسفه آزادی یعنی آزادی مخالف. یعنی اینکه ما به قول شریعتی، اینکه یک مکتب خود را حق میداند یا باطل این نیست که دیکتاتوری ایجاد میکند بلکه برای دیگری حق انتخاب و آزادی عقیده قائل است یا نه. پدر میگفت: آزادی یعنی آزادی مخالف.
آقای
دکتر حالا چرا جوانان این نسل که فاصله زمانی بسیاری با دکترشریعتی دارند به آرای
ایشان روی آوردهاند؟
به این دلیل که
اگر شریعتی پاسخی بود به صورت مساله دوران خودش، امروز کاملا منسوخ میشد، ولی
شریعتی چون چند بعدی بود و فراتر از دوران و گفتمان زمان خودش حرکت کرد، اول اینکه
خود شخصیت و منش شریعتی برای نسل ما جذاب هست به همین دلیل کویریات ایشان مورد
توجه امروز است، نکته دوم نقد سنت هست در اسلامشناسی شریعتی، تا همه مسلمین
بتوانند از زندان استبداد، استثمار و استعمار آزاد شوند بنابراین ریشه را
دراستحمارمیگیرد. این جنبه نقد سنت و آگاهی بخشی هم برای نسل ما امروزه به روز و
زنده، چون مورد مصداق دارد، این دو جنبه البته از جنبههای دیگری که مربوط است به
آن دوران و مسائل خاصی که دیگر گذشته است، امروزه بیشتر مورد توجه است. امروز
هزاران شریعتی داریم.
به
نظر شما پروژه شریعتی اگر بخواهد امروز ادامه پیدا کند، در چه قالبی بیشتر میتواند
موفق شود؟
تثلیث نهایی
شریعتی که سنتز فکری او بود، تثلیث عرفان برابری آزادی، است؛ که در بعد فردی از
عرفان شروع می شود و در بعد اجتماعی هم از آزادی شروع می شود تا به سمت اجتماع و
عدالت یا امر سوسیال برود ونهایتا به سمت فلاح و معنویت و تعالی و رشد به معنای
اسپیریتوال. این سه جنبه در شریعتی با هم مطرح است و میگوید اگر من بخواهم کل
اندیشه ام را خلاصه کنم در همین نفی تثلیث زر-و-زور-و-تزویر است. تزویر هم یعنی
استحمار و معادل هایش در آثار شریعتی زیاد است.
در قرآن هم ما داریم که جامعه کتاب، ترازو و آهن یعنی جامعه ای که آگاهی و عدالت و رشد و توسعه یا قدرت اقتصادی یا نظامی همراه شوند. این سه بعد از شریعتی یک تفکر جامع میسازد و البته در هر مرحله متناسب با تضاد اصلی روز و مانع اصلی یک جنبه اش برجسته می شود. در حال حاضر به شکل محلی local ، یعنی در ایران و منطقه اسلامی، خوب آن جنبه نقد سنت نوزایی دینی برجسته می شود؛ اما در سطح بین المللی اصولا این جنبه اعتراضی- انتقادی علیه نظم نوین جهانی و اینکه چه جهانی میخواهیم ، جهان (دیگر) سازی را در بحثی با مجله «ایران فردا» توضیح دادم. می بینیم که در هر دوره و به قول دکتر با تغییر « جغرافیای حرف» یک جنبه از این تفکر می تواند برجسته شود. اما شناخت شخصیت معنوی و روحی شریعتی مهمتر از آثار و اندیشه و نظریات اوست.
نظریه امت و امامت سالها دستمایه انتقاد از دکتر شریعتی بود، برخی از روشنفکران سکولار و افرادی که نسبت به طرح نظریه ابراز ناخرسندی کردند. و معتقدند این رویکرد روند دموکراسی را قبل از انقلاب و پس از انقلاب کند کرده است. دیدگاه شما در این باب چیست؟
این بحث امت و امامت، نخستین سخنرانی بوده که در سال ۴۸ در حسینیه ارشاد دکتر شریعتی مطرح کرده و در آن زمان همزمان بوده با کنفرانسهای باندونگ، که کشورهای غیر متعهد و به اصطلاح رها شده از استعمار و جنبش غیر متعهدها به رهبری ناصر وتیتو و نهرو و… آمدند و در آن جا بحثهایی مطرح شد. دکتر شریعتی هم متاثر از آن نتایج و بحثها بود که اینها برای شان این مساله مطرح شد که در جوامعی که توسعه نیافتند، میخواهیم دموکراسی لیبرال سوری را چگونه اجرا کنیم؟ اگر بخواهد فقط سوری نباشد.
چون میتواند همین دموکراسی لیبرال سوری، با تجربهای که از زمان دکتر مصدق در رایگیری انتخابات مجلس پیش آمد که فئودالها میآمدند و دهقانها را بسیج میکردند و رایسازی میکردند، بعد او شرط با سواد بودن را مطرح کرد، این جا دکتر شریعتی یک بحثی دارد به نام رای و عدد که چگونه میشودرای را به یک رای آگاهانه مستقل کرد، در یک جامعه عقب مانده و در این جا میخواهد بخش روشنفکر را برجسته کند یعنی میخواهد بگوید که آگاهی بخشی را میتوان به این جامعه آموزش داد تا بفهمد حقوق اش چیست، وظایفش چیست؟ ولی در اینجا یک ابهامی که وجود دارد در این تز یا نظریهای که در آن کشورها به تجربه گذاشته شد این بود که روشنفکران انقلابی تا اطلاع ثانوی میتوانند دخالت کنند و این قدرت را در دست بگیرند تا شرایط مساعد بسازند برای یک دموکراسی واقعی یعنی آگاهی را بالا ببرند. آموزش ببینند، تا مردم مشارکت کنند و به تدریج دموکراسی برقرار شود.
این مرحله گذار قائل شدن، یک ابهام و یک اشکال دارد و آن این است که در خود این آزمون دموکراسی، یعنی تناوب قدرت، همین دورههای انتخاباتی هست که مردم با نامزدها و برنامهها آشنا میشوند و آگاهی بخشی به وجود میآید. اگر قدرت خودش را در معرض انتخاب عموم نگذارد و انتخابات دائم نباشد. اولا خود قدرت فاسد میشود. و دوما مردم چگونه آگاه شوند؟ مردم باید تمرین کنند دموکراسی، این جا این تجربه در کشورهای نامبرده ناموفق بود و بعدها دکتر شریعتی در آثار بعدی مثل بازگشت به خویش و دیگر آثار تجدید نظری میکند. یعنی میگوید اصلا روشنفکر نباید در قدرت وارد شود. بلکه روشنفکر باید زمینه آگاهی بخشی را فراهم کند تا از میان مردم رهبران و قهرمانان و نمایندگانی برخیزند که آگاه شده باشند و بتوانند این دموکراسی را تحقق ببخشند. این نظریه نهایی شریعتی هست ولی امت و امامت چیزی که از آن باقی میماند که همچنان معتبر هست به نظر من خود صورت مساله هست اصلا فلسفه سیاسی اسلام و تشیع چه هست؟ و این کاری است که شریعتی بعد از فارابی و ابن خلدون یعنی آرا اهل مدینه فاضله فارابی و مقدمه ابن خلدون میشود گفت که متون اندیشه سیاسی جدی کم داریم.
به شکل ذاتی و مفهومی بگوید که هدف سیاست و جامعه مدنی در اسلام و تشیع چه هست؟ در حالی که مسیحیت با اینکه دینی است که میگوید که باید کار قیصر را به قیصر واگذار کرد یعنی خود را غیر سیاسی میداند، اما بزرگترین متفکرین سیاسی در همین تاریخ مسیحیت به وجود آمدند هم در عصر قرون وسطا اندیشمندانی داریم، خود آگوستین که شهر خدا نوشته. فرض کنیم در قرون وسطی اندیشمندانی مثل پادوا و امثال او کسانی بودند بعد راه مدرن را بنا کردند. اینها اندیشمندان فلسفه سیاسی بودند. همین مفهوم جامعه مدنی را آوردند یا بعدا هم که ماکیاول و تئوریسینهای قرادا اجتماعی اینها متفکرین بودند اما ما از این متفکرین کم داریم.
بعد
از شریعتی هم جریان روشنفکری ضربه جدی دید؛ حتی امروز میتوان گفت طراوات گذشته را
ندارد؟
ولی شریعتی آمد
با شجاعت، بدون اینکه بترسد که متهم به راست و چپ شود، گفت صورت مساله این است.
قطعا فلسفه سیاسی است. اسلام با فلسفه سیاسی کلاسیک غربی متفاوت است. و بعد هم در
تشیع این دورهها گذرانده شده و البته اجتهادی که کرد، و دستاورد بزرگ این کتاب
هست، این است که دوره غیبت که ما وارد میشویم، دوره دموکراسی است، دوره مردم
سالاری است.
همان
که فرمودید سطح مردم بالاتر میرود؟
بله «رای»
بتدریج بوجود میآید. همانطور که اقبال لاهوری میگوید در دوره «خاتمیت»
وحی به معنای سنتی قطع می شود و عقل به معنای جدید آن جانشین می شود. انسان دیگر
خود اجتهاد می کند. در دوره «غیبت» هم رای مردم وارد می شود. و این به اصطلاح
مبنایی برای پذیرش دموکراسی می شود. شریعتی طبعا می گوید این دموکراسی، یک
دموکراسی لیبرال ۱۰۰ درصد، به معنای غربی، نیست، بلکه یک دموکراسی متعهد و مهتدی
است. «متعهد» غیر از معنای خاص جهان سومی جنبش «غیرمتعهدها»، بلکه به معنای پذیرش
یک برنامه وبه هدایت نوعی مبارزه و رهبری فکری. اما به هر حال شریعتی به دموکراسی
کامل سیاسی معتقد است (ولو همراه با دموکراسی اجتماعی-سوسیال و معنوی-اسپیریتوال).
اخبار سیاسی – آرمان
شاهدان کویرمزینان سالروز درگذشت این استاد و مفسر قرآن کریم را به تمامی مزینانی ها و رهروان دین مبین اسلام تسلیت می گوید و امیدواراست در سال جاری بتواند اولین کنگره ی استاد را برگزار نماید.
بنام خدای تعالی نام این بنده محمدتقی نام خانوادگیم مزینانی شهرت شریعتی است. پدرم مرحوم شیخ محمود جدّم مرحوم آخوند ملاقربانعلی از شاگردان برجستهٔ مرحوم حاج ملاهادی سبزواری حکیم و فیلسوف شهیر شرق و ممتاز عصر خویش میباشد. طائفه مادری اینجانب نیز از روحانیون و سادات صحیحالنسب حسنی هستند. همه قبیلهٔ من عالمان دین بودند. حدود یک قرن مناصب دینی و ریاست روحانی آن حدود که از توابع قابل توجه و ممتاز سبزوار است و در گذشته به جهاتی که مجال بیانش نیست موقعیت بسیار مهمی داشته با پدران و اقوام من بوده است و هماکنون آثار تهذیب و تربیت و تعلیم و تزکیه آنها در میان اهالی آنجا محسوس و مشهود است و شکر خدا را که آن نیکمردان با همت جز عمل صالح ذخیرهای و غیر از نام نیک یادگاری از خود نگذاشتند.
این بنده تقریباً در سال یکهزار و دویست و هشتاد و شش 1286 شمسی در مزینان متولد شدهام. خواندن و نوشتن را در مکاتب محل آموختم و مقدمات صرف و نحو را در مدرسه مزینان و نزد مرحوم پدرم فرا گرفتم. چون دو برادرم در مشهد مشغول تحصیل بودند، پدرم با حسن ظن که بهوش و استعداد من داشت و آینده درخشانی را برایم پیشبینی میکرد آن توانائی مالی را در خود نمیدید که مرا هم به مشهد بفرستد ولی اصرار و الحاح متوالی و شدید من که گاهی به گریه و زاری میکشید آن مرحوم را راضی کرد و در سن چهارده یا پانزده سالگی با هشتاد ریال خرج سفر حرکت نموده و بعد از نه روز با گاری مسافری وارد این شهر شدم و به تحصیل پرداختم. خوب به خاطر دارم که نخستین بار که میتوانستم برای آینده خود فکر کنم و اولین امید و آرزوئیکه در مغز کوچکم وارد شد این بود که مبلّغ دینی شوم با ورود به مشهد این آرزو قوّت یافت تا بحدّ عشق رسید و از همان اوقات نیک دریافته بودم که برای یک نفر مبلّغ حسابی، مقدم بر هر چیز ادبیات و منطق قوی لازم است و از اساتید هم شنیدم که ابتدا پایه تحصیلات را محکم کنید و پایه علوم دینی ادبیات عربست از این جهت من باینقسمت توجه کامل کردم و کتب ادبی را با دقت زیاد میآموختم بطوریکه هر کتابی را بعد از خواندن درس میدادم و نوع آقایان طلّاب اغلب کتابهای درسی را تا آخر به درس نمیروند و بعضی کتب را بکلّی نمیخوانند ولی من جمیع آنها را از ابتدا تا انتها میخواندم و هیچ کتابی را هم ترک نمیکردم حتی وسواس در من پیدا شده بود که برای حصول اطمینان دو بار درس میگرفتم و از جمله حاشیه ملاعبدالّه ولآلی و قسمتی از منفی و مطول را دو بار و هر کدام را نزد دو استاد خواندهام و این امر عادی شد که بکتب غیرادبی نیز سرایت کرد چنانچه مکاسب محترمه را خدمت مرحوم آقای حاج میرزاحسن ارتضاء رحمةاله علیه و بعد از اول تا آخر تمام مکاسب را در محضر حضرت آیتاله فقیه سبزواری مد ظله آموختم و بعد از تکمیل ادبیات یعنی تعلّم جمیع کتب درس ادبی به فقه و اصول و فلسفه پرداخته آنها را نیز نزد اساتید فن درس گرفتم ولی ادبیات را رها ننموده بلکه همواره کتب ادب و منطق را تدریس میکردم. ایام تعطیل به درس تفسیر و اعتقادات و مقامات حریری و خلاصةالحساب شیخ بهائی و الهیات قدیم میرفتم در اینجا وظیفه خود میدانیم که اسم مبارک بعضی اساتید خود را که حق بزرگی بر من دارند یاد کنم تا حقناشناسی نکرده باشم. از اموات، مرحوم ادیب نیشابوری مرحوم حاجی محقق مدرس نوغانی مرحوم آقا میرزا ابوالقاسم الهی مرحوم آقا میرزا مهدی ابن مرحوم آقا بزرگ حکیم مرحوم آقا میرزا مهدی اصفهانی و مرحوم آقا شیخ محمدرضا زنجانی و مرحوم ارتضاء که مذکور شد رضواناله علیهم و از احیاء آقایان ادیب نیشابوری و حاجشیخ محمود حلبی و حاج میرزا احمد مدرس یزدی و حاجشیخ کاظم دهقانی و حاجشیخ هاشم مدرس قزوینی و آیتاله فقیه سبزواری مدّ ظلهم العالی و از محضر بسیاری از دانشمندان و علما و حجج اسلام و آیات الهی استفادههای فراوانی بردهام که خداوند به همهشان از اسلام جزای فراوان مرحمت فرماید.
باری چنانچه قبلاً گفتم از آغاز امر تبلیغ و تعلیم عشق زیادی داشتم و چون در این کشور ستمدیده اوضاع ناگوار پیش آمد که دستگاه روحانیت برچیده گشت و تبلیغ و تدریس معارف دین تعطیل و مجامع نذهبی ممنوع گردید و از طرفی از حیث معاش بعد از فوت پدرم در مضیقه عجیب افتاده بودم و ضمناً باید اعتراف کنم که ارتزاق از طریق مشاغل دینی را هم از همان ابتدا نمیپسندیدم و نوکری دولت را حتیالامکان نمیخواستم بپذیرم روی همه این جهات با حقوق بسیار بسیار ناچیزی ساعات درسی در مدارس ملی قبول کردم تا هم قوت لایموتی بدست آورن و هم بمقدار اندکی وسیله ترویج و تبلیغ داشته باشم. خدماتی را که در بحبوحهٔ دیکتاتوری و سختگیریهای شگفتانگیز و پاپوشسازیهای شهربانی برای این سنخ مطالب و متروک شدن مذاکرات دینی و مورد تمسخر و استهزا شدن این سخنان و گوینده آنها اینجانب در کلاسها و مدارس و میان طبقه دانشآموز انجام دادهام و مقالاتی که در این خصوص نوشتهام مبحث جداگانهای میخواهد از 320 که اوضاع این کشور مختل گردید و بحران اقتصادی روزافزون و توجه مردم به فرهنگ کم شد و مدارس بیرونق گشت. مدارس ملی که با شهریه دانشآموزان اداره میشد به وضع بدی درآمد شدائد زندگی برای این بنده ظاقتفرسا شد. علاوه بر ضیق معاش و دستتنگی فوقالعاده تبلیغات مسموم بیگان به ویژه حملات ناروا به اساس مذهب و ملیت و توهین به مقدسات دینی و مفاخر ملی که روزبهروز شدیدتر میشد و رسمیت مذهب محبوب و استقلال میهن عزیزمان را تهدید میکرد از هر چیز بیشتر مرا ناراحت میکرد بالاخص بعد از آنکه به حکم ضرورت از یک مدرسه ملی که از طرف مدیر نجیب آن همه امور آن باستثناء قسمت مالیاش به من واگذار شده بود به مدارس دولتی منتقل گردیدم در این شغل جدید من در اقلیت محض بودم و یکی دو ساعت درس در هر کلاس نمیتوانست در برابر بیست و هشت ساعت دروس دیگران افکار و عقائد دانشآموزان را صیانت کند علیهذا من مجبور شدم برای محصلین علاقمند به مذهب جلسات دیگری داشته باشم که برای القاء مطالب مورد احتیاج مجال بیشتری باشد.
ضمناً این نکته را نمیتوانم صرفنظر کنم که قبل از 320 در موقع نان یک من سی شاهی و قند یک من یک تومان و یازده ریال از حقوق رسمی و کلاسهای شبانه و درس خارج ماهانه تقریباً دویست تا دویستوپنجاه و احیاناً تا سیصد تومان درآمد داشتم. بدیهی است این مبلغ کاملاً زندگی ساده مرا به خوبی اداره میکرد. از 320 به بعد که سطح زندگی منظم بالا میرفت درآمد من منحصر به ماهیانه هشتصد ریال حقوق مدرسه و درآمد چند درس خارج شد. با شروع مجالس تبلیغی و احتیاج به مطالعه زیاد درسهای خارجام به کلی تعطیل گردید تا در 23 به ماهی 1110 یکصد و یازده تومان بدون رعایت سوابق چندین ساله خدمات فرهنگیم استخدام گردیدم. در این اوقات و سنوات و قبل و بعد آن به خاطر دارید که نان تا یک من شش تومان و قند تا یک من چهل و پنجاه و حتی شصت تومان ترقی کرد. در این اوقات علاوه بر 22 ساعت درس در هفته در مدارس دولتی هفتهای 8 ساعت در دبیرستانهای ملی درس میدادم و مجموعاً در برابر ماهی دویست تومان تمام ساعات روز را پس از چندین سال خدمت درس میدادم. درس خارج را بکلی تعطیل نمودم و غیر اوقاتی که در مدرسه بودم بقیه اوقات حتی ظهرهای گرم تابستان به مطالعه کتب و کسب اطلاعات لازم صرف میشد تا در شبهای دوره با استدلال بتوانم از انجراف افکار جوانان جلوگیری و آنان را به صراط مستقیم دین رهنمایی نمایم. همین جلسات مقدمهٔ تشکیل کانون نشر حقایق اسلامی گردید. علاوه بر خدمات لسانی و بیانی آنچه تا کنون از آثار قلمی این بنده به طبع رسیده است از این قرار است:
1- تاثیر هنرهای مسلمین بویژه ایرانیان در صنایع اروپا – مقالاتی است که قسمت اولش ترجمه است و در روزنامه آزادی درج میشد و جداگانه به طبع رسید.
2 – اصول عقاید و اخلاق تربیتی – نخستین کتابی است که نام دین و مذهب و اخلاق اسلامی را در بین دانشآموزان احیاء نمود و آنها را به این امور آشنا ساخت. فعلاً جزء کتب درس ابتدائی است و قریب به ده مرتبه تا کنون چاپ خورد.
3- اصول عقاید شریعتی – حاوی یک دوره اصول دین و مذهب با استدلال و جامع و مختصر برای دبیرستانها جزو کتب درسی است و چند بار چاپ شده.
4- شرعیات شریعتی – فروع دین ساده و جامع و مختصر با اشاره به حکمت هر یک از آنها با قسمتی از اخلاقیات اسلامی و ترجمه چند آیه در معارف و اخلاق جزو کتب درسی است و چند مرتبه به طبع رسیده است.
5- عباسه خواهر هارون یا خواری بر مکیان ترجمه از عباسه اخت الرشید یکی از حَلَقات دوره تاریخ جرجی زیدان مصری دارنده و مؤسس مجله الهلال این کتاب نماینده روش اخلاقی و منش سیاسی خلفا عباسی و آینه عبرتی از بیوفائیهای روزگار است.
6 – کارنامه کانون دارای مقدمهای نسبتاً جالبی است که کارمندان کانون چاپ نمودهاند.
7 – فائده و لزوم دین سخنرانیهای مسلسلی است که در رادیو مشهد در پیرامون موضوع مذکور ایراد شد و به همت برادران کانون به طبع رسیده است.
شاهدان کویرمزینان:استادمحمدتقی شریعتی مزینانی در ۳۱ فروردین ۱۳۶۶ درگذشت و در حرم علی بن موسی الرضا در مشهد به خاک سپرده شد.یادش و نامش گرامی باد.
لحظه
ای گذشت و لحظاتی … ناگهان از خانه شیون برخاست. پلکهایش را فروبست و
چشمهایش را به روی محبوبش ـ که در انتظار او بود ـ گشود. شمعی از آتش و
رنج ، در خانه علی خاموش شد و علی تنها ماند . با کودکانش. از علی خواسته
بود تا او را شب دفن کند ، گورش را کسی نشناسد و … و علی چنین کرد. اما کسی
نمی داند که چگونه؟ و هنوز نمی داند کجا؟ در خانهاش؟ یا در بقیع ؟
معلوم نیست.
و کجای بقیع ؟ معلوم نیست. آنچه معلوم است، رنج علی است،
امشب، بر گور فاطمه . مدینه در دهان شب فرو رفته است، مسلمانان همه خفته
اند. سکوت مرموز شب گوش به گفتوگوی آرام علی دارد. و علی که سخت تنها
مانده است، هم در شهر و هم در خانه ، بی پیغمبر، بی فاطمه. همچون کوهی از
درد، بر سر خاک فاطمه نشسته است. ساعت ها است.شب ـ خاموش و غمگین ـ زمزمه
درد او را گوش می دهد، بقیع آرام و خوشبخت و مدینه بیوفا و بدبخت، سکوت
کرده اند، قبرهای بیدار و خانه های خفته میشنوند.
نسیم نیمه شب
کلماتی را که به سختی از جان علی برمیآید، از سر گور فاطمه به خانه خاموش
پیغمبر میبرد. ـ بر تو، از من و از دخترت ـ که در جوارت فرود آمد و به
شتاب به تو پیوست، سلام ای رسول خدا. ـ از سرگذشت عزیز تو ـ ای رسول خدا ـ
شکیبایی من کاست و چالاکی من به ضعف گرایید . اما، در پی سهمگینی فراق تو و
سختی مصیبت تو، مرا اکنون جای شکیب هست.
من تو را در شکافته گورت
خواباندم و در میانه حلقوم و سینه من جان دادی، “انا لله و انا الیه
راجعون”. ودیعه را بازگرداندند و گروگان را بگرفتند، اما اندوه من ابدی است
و اما شبم بیخواب، تا آنگاه که خدا خانهای را که تو در آن نشیمن داری،
برایم برگزیند. هماکنون دخترت تو را خبر خواهد کرد که قوم تو بر ستمکاری
در حق او همداستان شدند. به اصرار از او همه چیز را بپرس و سرگذشت را از او
خبر گیر.
اینها همه شد، با این که از عهد تو دیری نگذشته است و یاد تو
از خاطر نرفته است. بر هر دوی شما سلام. سلام وداع کنندهای که نه خشمگین
است، نه ملول. لحظهای سکوت نمود، خستگی یک عمر رنج را ناگهان در جانش
احساس کرد.
گویی با هر یک از این کلمات، که از عمق جانش کنده میشد ـ
قطعهای از هستیاش را از دست داده است. درمانده و بیچاره بر جا مانده؛
نمیدانست چه کند؛ بماند؟ بازگردد؟ چگونه فاطمه را، اینجا، تنها بگذارد،
چگونه تنها به خانه برگردد؟ شهر، گویی دیوی است که در ظلمت زشت شب کمین
کرده است.
در دامه مطلب متن کامل فاطمه فاطمه(س) است را به روایت فرزند شایسته کویرمزینان بخوانید
مردم مزینان : آقای فرماندار داورزن متشکریم
اداره حمل و نقل پایانه ای شهرستان سبزوار بدون هماهنگی فرماندارشهرستان داورزن و شورای اسلامی مزینان اقدام به بریدن تابلوی تصویر دکتر علی شریعتی در سر راه مزینان کرد که این حرکت موجب نگرانی و ناراحتی مردم ولایتمدار مزینان شد و با ارسال نامه ای به فرماندار داورزن مراتب اعتراض خود را به وی اعلام کردند.
به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ در حالی که انتظار می رفت تابلوی رنگ و رو رفته ی زادگاه دکترعلی مزینانی شریعتی توسط مسئولین شهرستانهای سبزوار و داورزن نوسازی شود روز سه شنبه اول بهمن ماه 1393 مأمورین اداره حمل و نقل پایانه ای شهرستان سبزوار در اقدامی نسجنیده و خودسرانه سعی در جمع آوری دو تابلو نصب شده در سر راه داورزن به مزینان که مزین به نام معلم شهید انقلاب دکتر علی شریعتی و پدر بزرگوارش علامه محمدتقی شریعتی مزینانی می باشد کردند که بلافاصله یکی از همشهریان موضوع را به اطلاع رئیس شورای اسلامی رساند و آزاده سرافراز مهدی مزینانی سریع در محل وقوع این حرکت شرم آور حاضر و مشاهده کرد که این مأمورین ،تابلو بیست ساله ای که معرّف زادگاه فرزند شایسته کویر مزینان دکتر علی مزینانی شریعتی می باشد نموده اند و چون علت این کار را از آنها خواستار شد در کمال تعجب و ناباوری اعلام کردند : که چون نصب این تابلوها با ما هماهنگ نشده مدیریت ادراه ی حمل ونقل پایانه ای سبزوار دستور داده اند آنها را جمع آوری نماییم!
رئیس شورای اسلامی سریع موضوع را به فرمانداری داورزن اعلام می نماید و با دریافت تابلو بریده شده از ادامه ی این کار آنها را منصرف می نماید و می گوید : ما خودمان پیگیری می کنیم!
با این حرکت پایانه ی سبزوار اکنون موجی از اعتراض و نگرانی در بین شهروندان مزینانی ایجاد شده و همشهریان مزینانی با مراجعه به شورای اسلامی خواستار پیگیری جدی این موضوع شده اند و اعلام کردند در صورت عدم دفاع مسئولین در مقابل فرمانداری شهرستانهای داورزن و سبزوار تجمع خواهند کرد .
مهدی مزینانی رئیس شورای اسلامی روزچهارشنبه نامه ی اعتراضی این شورا را به فرماندار شهرستان داورزن تقدیم نمود و مهندس فلاحی عشرت آباد که برای مزینانی ها از احترام خاصی برخوردار است و از زمان تصدی گری مسئولیت این فرمانداری نگاه ویژه ای به زادگاه معلم شهیدانقلاب دارد تلفنی موضوع اعتراض مردم مزینان را به مدیریت حمل و نقل پایانه سبزوار اعلام کرد و متذکر شد که : در حوزه ی مسئولیتی من هر رویدادی که می خواهد رخ دهد باید فرمانداری در جریان قرار بگیرد اما شما بدون هماهنگی اقدام به چنین کاری کرده اید...
با دفاع شجاعانه ی فرماندار داورزن خشم مردم مزینان فروکش کرده اما همچنان خواستار عذر خواهی رسمی مسئولین مربوطه و نصب مجدد این تابلو می باشند.
آنچه
که از این حرکت تحریک آمیز اداره حمل و نقل و پایانه ای شهرستان سبزوار
استنباط می شود معلوم می شود گروهی در پشت پرده این ماجرا قرار گرفته اند
که یا بانام مزینان و فرزندان شایسته اش مشکل دارند و یا حتی به مسائل و
ضوابط کاری و اداری آشنایی کامل ندارند و یا آنکه خبر ندارند مدت یکسال و
اندی است که داورزن تبدیل به شهرستان شده است و شخصی در آن مشغول به کار
شده که اسمش فرماندار است و نماینده ی استاندار و در کل نماینده ی قانونی و
حقوقی رئیس جمهور است و حداقل می بایست اگر در محدوده ی مسئولیتی وی حرکتی
انجام می شود اطلاع کافی داشته باشد اینکه آقایان ادعا می کنند این
تابلوها بدون هماهنگی نصب شده باید پرسید آقایان محترم یعنی شما 20سال است
از این تابلو خبر ندارید
؟ و یا آنکه در همین چند روز زمین فرسایش پیدا
کرده و این آهن چند متری وسط جاده آمده و شما را موظف کرده است که آن را
قطع کنید تازه اگر چنین هم باشد باز باید با فرماندار و مسئولین شهرستان
داورزن و شورای اسلامی و دهیاری مزینان هماهنگ می کردید!
از عجایب روزگار کار دیگر مسئولین شهرستان سبزوار کشیدن گاردریل برسر راهی است که قرار است اتوبوس های آنها در آنجا توقف نمایند و مسافرین مزینانی از این طریق راهی زادگاهشان شوند اما درست در شب محرم و باز بدون هیچ اطلاعی راه مزینان مسدود و شهروندان ما سردرگم می شوند و خطرات بسیاری آنها را تهدید می نماید به طوری که شاهدان کویر مجبور به صدور اطلاعیه گردیده و از شهروندان می خواهد که مسیر خود را تغییر دهند و بعد تابلویی نصب می شود و روی آن نوشته می شود مزینان 7کیلومتر درحالی که سالهاست همه می دانند تا مزینان از این مسیر 6کیلومتر بیشتر راه نیست البته با این کار پایانه ی سبزوار باید بگویییم بیشتر از این توقعی نیست چرا که دم خروس دیگر بیرون زده است.
بی تردید اگر پیگیری شورای اسلامی مزینان و دفاع فرماندار شهرستان داورزن نبود خدا می داند با اعتراض مردم ولایتمدار و شهید پرور مزینان چه نگرانی برای مسئولین شهرستان سبزوار و استان به وجود می آمد. مسئولین محترم کمی فکر کنید!
یکی دیگر از از انتظارات در هنگام بریده شدن این تابلوها حضور مأمورین انتظامی شهرستان داورزن می باشد که خدا می داند چه اتفاقی باید رخ دهد تا این عزیزان در محل حاضر شده و مأموریت خود را انجام دهند!
سرکلانترمحترم حالا دیگر شما به عنوان پاسگاه یک شهرستان هستید بیشتر دقت کنید!
و اما در پایان شاهدان کویرمزینان ضمن تشکر از رئیس شورای اسلامی مزینان از فرماندار محترم شهرستان داورزن به خاطر دفاع همه جانبه از حقوق همشریان مزینانی تقدیر و تشکر می نماید و امیدوار است این موضوع را همچنان پیگیری نمایند.