بایگانی مرداد ۱۳۹۸ :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

۳۱
مرداد
۹۸

رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری داورزن گفت: در شهرستان داورزن 68 و در روستای مزینان 4 اثر ثبت ملی شده که شامل خود بافت روستا و چند مراسم است. بافت کاروانسرای شاه‌عباسی مزینان تنها و اولین بافت روستایی که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.

محمد عبدلله زاده‌ثانی در گفت‌و گو با ایسنا، بیان کرد: مزینان کنونی مربوط به زمان قاجار بوده ولی کاروان‌ سرا در دوران صفوی بنا شده‌است که از مهم‌ترین کاروان‌ سراهای این دوران بوده است و در اکثر سفرنامه ها از این کاروان‌سرا نام برده شده‌ است. آتشکده آذر برزین‌مهر که در شهرستان داورزن واقع شده یکی از سه آتشکده مهم دوره امپراطوری ساسانی بوده است.

بافت‌های بناها به دو دسته‌ی برون گرا و درون گرا  تقسیم می‌شوند؛ بافت های درون گرا بافت‌هایی هستند که بر اساس نظام شطرنجی و پشت به پشت هم قرار گرفته و بافت‌های برون‌گرا مثل خانه‌های شمال که واهه واهه است. دراین کاروان‌سرا از بافت درونگرا استفاده شده است.

کاروان‌سراها نیز به دوسته‌ی برون شهری و درون شهری تقسیم می‌کنند. کاروان‌سرای شاه عباسی از نوع برون شهری است که در دشت واقع شده است.

حوض انباری نیز در جلوی کاروان‌سرا وجود دارد که معماری خاص خود را دارد. همچنین بین حوض انبار و کاروان‌ سرا راه ابریشم به طول 8000 کیلومتر که از رم تا چین کشیده ‌شده، وجود دارد.

آلفونس گابریل نیز در کتابی با عنوان عبور از صحاری ایران نوشته " وقتی که به این منطقه رسیدیم سه روز در طوفان شن گیر کردیم و فکر کردیم این‌جا آخر دنیاست ولی با سه روز پناه گرفتن زیر پتو در کنار شترها جان سالم به در بردیم".

این بنا شامل حیاط و غرفه‌هایی که افراد در آن زندگی می‌کردند است. در کنار غرفه‌ها نیز اصطبل و مکان‌های نگهداری شترها بوده است. بر اساس معماری این بنا، جامعه به سه دسته تقسیم می‌شده است؛ گروهی که وضع مالیشان خوب بوده که در طبقه های بالا ساکن می‌شدند، گروه‌های متوسط که در حیاط مرکزی اتراق می‌کردند و افراد فقیر که گاها در اصطبل‌ها ساکن ‌می‌شدند.

در شهر داورزن 11 کاروانسرای برون شهری وجود دارد که جزو کاخ کاروانسراهای ایران است. قدیمی‌ترین کاروان‌سرای این منطقه مربوط به دوران غزنوی است که از سنگ ساخته شده ولی الان تخریب شده و فقط بقایای آن باقی مانده است.

این بنا در آینده نه چندان دور توسط دانشگاه حکیم سبزواری به عنوان اردوگاه دانشجویی به بهره‌برداری می‌رسد. در جلسه‌ای که در پیش رو داریم قرار است کارهای مقدماتی آن انجام شود و به سازمان میراث کشور معرفی شده به اردوگاه دانشجویی تبدیل شود.

عکس؛ محسن مزینانی عسکری

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۳۱
مرداد
۹۸

حجت‌الاسلام والمسلمین هادی مزینانی، کارشناس مذهبی و رئیس مرکز فرهنگی خانواده کارکنان ناجا، در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده، به بررسی اهمیت آموزش احکام فقهی به اصناف و بازاریان پرداخته است که متن این یادداشت در ادامه می‌آید:

سعادت به صرف اعتقاد محقق نمی‌شود

اسلام دین سعادت و کمال است و بر کسی پوشیده نیست که این سعادت به صِرف اعتقاد داشتن، محقق نخواهد شد بلکه عمل کردن به اعتقادات و پیاده کردن آن‌ها در زندگی فردی و اجتماعی، تنها راه رسیدن به این سعادت دنیوی و اخروی است.

حال اگر در جامعه‌ای باشیم که همه افراد جامعه علاوه بر معتقد بودن به دین، عمل‌کننده به دین هم باشند، مسیر سعادت جامعه بسیار هموارتر خواهد شد و آرامش روحی و روانی بر فضای جامعه حاکم خواهد شد زیرا دزدی، اختلاس، تدلیس، کلاه برداری و ... در چنین جامعه‌ای به حداقل خواهد رسید.

تا آگاهی نباشد عمل معنا پیدا نمی‌کند

نکته‌ای که نباید از آن غفلت کرد، آموختن دین و بایدها و نبایدهای دینی است. قدر مسلم تا آگاهی نباشد، عمل معنا پیدا نمی‌کند و ضرورت دارد در گام اول برای سعادتمندی، در جهت آموختن دین و احکام آن اقدام کنیم. فراگیری علم در هر زمینه‌ای که باشد به شرط نافع و سودمند بودنش، امری پسندیده و معقول است و در بین علوم، طبق آموزه‌های دینی، فراگرفتن علم دین بر سایر علوم اولویت دارد، چون لازمه بهره‌مندی از علم، معتقد بودن به خیر رساندن به خود و دیگران است و گرنه جامعه انسانیت را به فساد و تباهی خواهد کشد.

امام صادق(ع) در روایتی می‌فرمایند: «فراگرفتن یک حدیث درباره حلال و حرام برای تو بهتر از دنیا و زر و سیم‌های آن است؛ زیرا دنیا برای کسی ماندگار ابدی نیست و همه چیز را دیر یا زود، باید گذاشت و گذشت».

این امر برای عزیزانی که در امور اقتصادی فعالیت می‌کنند به ویژه کسبه محترم، اهمیتی مضاعف دارد تا خدای نکرده، حرام را وارد زندگی‌شان نکنند و زحمات خودشان را هدر ندهند چرا که امیرالمؤمنین(ع) در کلامی فرمودند: قیمت هرکسی به اندازه اعمال خیری است که انجام داده است؛ چون عمل ماست که برای آخرت ماندنی است و دنیا فانی و رفتنی است.

ابتدا فقه کاسبی را بیاموزید

با این مقدمه می‌رسیم به فلسفه نقل معروفی که حضرت علی(ع) در بازار حرکت می‌کرده و می‌فرمودند: «ای جماعت کاسب، ابتدا فقه کاسبی را بیاموزید و سپس به تجارت بپردازید». قطعاً برای تحقق این امر، پیش‌نیازهایی لازم است که بر آنها مروری گذرا خواهیم نمود.

١- قصد و اراده اهل کسب، بر آموختن احکام تجارت. به این معنا که هرکس که تمایل دارد در حوزه اقتصاد فعالیت کند، خودش را مقید کند به فراگیری مسائل شرعی در حوزه کار و حرفه‌ای که می‌خواهد آغاز نماید تا خدای نکرده حقی را ناحق نکند و خودش را مدیون خدا و خلق خدا نکند. با این کار، هم برکت را به کاسبی‌اش می‌دهد و هم خودش را عاقبت به خیر می‌کند تا مشمول این روایت باشد که «کسی که برای رزق حلال تلاش می‌کند تا خود و خانواده‌اش را تامین کند مانند مجاهد در راه خداست».

٢- اما پیش‌نیاز دوم تکلیفی است که بر عهده حکومت در قالب اصناف اقتصادی و تجاری و تولیدی است؛ به نحوی که مثلاً که باید قبل از دادن جواز کسب به افراد، همانگونه که گواهی سلامت و گاه آموزش لازم در خصوص شغل انتخابی را مطالبه می‌کنند، آموزش‌های لازم در حوزه مسائل دینی و آشنایی با حلال و حرام در حیطه همان حرفه را نیز را به آن‌ها بیاموزند و یا گواهی دوره آموزشی آن را مطالبه کنند.

بسیاری از مشکلاتی که امروز در این حوزه شاهدیم از مُد لباس در تولید و فروش گرفته تا داد و ستدهای کلان اقتصادی، از سر عدم آگاهی افراد است که ندانسته وارد این فعالیت‌ها شده و هم به خود، هم به دیگران و گاه به جامعه ضربه‌های جبران‌ناپذیری وارد کرده‌اند. 

٣- پیش نیاز سوم هم به حوزه‌های علوم دینی برمی‌گردد تا به صورت تخصصی احکام مشاغل را به تفکیک نوع فعالیت، احصاء کند و به آموزش دادن این احکام در اشکال مختلف حضوری و غیرحضوری و رسانه‌ای بپردازند و گفتمان دینی را درباره مشاغل، به صورت فراگیر مطرح کنند تا جامعه احساس نیاز به آن را در خود پیدا کند و به فراگیری آن بپردازد.

آنچه امروز در بازار کسب و کار شاهدیم، بی‌تفاوتی یا حداقل کم توجهی به این امر مهم است. از مدارس و دانشگاه‌ها گرفته تا حرفه‌های صنعتی و تجاری. نباید عقب ماندگی در سه پیش نیازی که اشاره شد، نسبت به مشاغل موجود و مشاغل جدیدی که به حسب پیشرفت علم و تکنولوژی شاهد هستیم از قبیل ارز دیجیتال و مباحثی مانند خرید و فروش آن یا استخراج آن و ... را شاهد باشیم.

تبعات غفلت از آموزش دین و معتقد ساختن کاسب و کارگر و تاجر را، در بی‌کیفیتی برخی کالاها، ساختمان‌ها یا سودهای کلان اقتصادی و متأسفانه اختلاس‌ها و امثال این موارد می توان عنوان کرد که هرکدام از مثنوی هفتادمن کاغذ هم فراتر می‌رود.

امیدوارم به روزی برسیم که علاوه بر کلاس های تخصصی هر رشته شغلی، کلاس‌های دینی همان رشته هم در قالب احکام تخصصی آن برگزار شود و هر کاسب و تاجر عزیز ما، متخصصی فقیه در کار خودش باشد و هر یک از افراد جامعه به سهم خودش، حرکت به سوی جامعه مدنی در قالب مدینه فاضله را رقم بزند.

فراموش نکنیم که عمر به سرعت خواهد گذشت و نکند زمانی به خود بیاییم که کار از کار گذشته باشد.

یک نَفَس بُود همه عمر گران من و تو
آن نفس نیز ندانیم چه سان آمد و رفت
پی دلباختگی شد به جهان نیمِ نفس
نیم دیگر پی این کندن جان آمد و رفت.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۲۸
مرداد
۹۸

  تور رسانه‌ای دو روزه اداره‌کل میراث‌فرهنگی خراسان رضوی به مقصد مزینان برگزار شد

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ امیر صیائیان مدیر روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی استان خراسان رضوی با بیان این مطلب افزود: «به مناسب روز خبرنگار، خبرنگاران و عکاسان رسانه‌ها با جاذبه‌های تاریخی، گردشگری، میراث فرهنگی و صنایع دستی مزینان آشنا شدند.»

وی با بیان این که تور رسانه‌ای از روز پنج شنبه آغاز و روز جمعه پایان یافت، اظهار کرد: «اقامتگاه های بوم‌گردی‌ چنارستان در شهر درود نیشابور و بوم گردی نرگس در روستای مزینان شهرستان داورزن میزبان خبرنگاران و عکاسان بودند.»

ضیائیان افزود: «در این تور، خبرنگاران از بافت تاریخی ، کارونسرای تاریخی ، سروکهنسال و قنات تاریخی مزینان بازدید کردند.»

وی گفت: «هم چنین خبرنگاران در کنار گردشگران یک شب حضور در آسمان پر ستاره کویرمزینان را تجربه کردند و به رصد ستارگان پرداختند.»

مدیر روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی خراسان رضوی به اثرگذاری خبرنگاران و عکاسان در توسعه گردشگری، حفاظت میراث فرهنگی و ترویج صنایع دستی اشاره کرد و یادآورشد: «در تورهای آشناسازی تلاش می‌کنیم با حضور خبرنگاران و عکاسان، ضریب نفوذ اطلاع رسانی از جاذبه‌های گردشگری را افزایش دهیم.»

او تأکید کرد: «این افراد در سه حوزه سازمانی نقش تسهیل گر را دارند و به رفع چالش اطلاع رسانی کمک شایانی می‌کنند.»

ضیائیان با قدردانی از حضور و استقبال خبرنگاران و عکاسان برای حضور در تورهای رسانه‌ای اداره‌کل میراث فرهنگی خراسان رضوی گفت: «اوایل شهریورماه نیز تور رسانه‌ای به مقصد یکی از روستاهای شهرستان مشهد برگزار خواهد شد که امیدواریم مورد استقبال رسانه‌ها قرار گیرد.»

منبع؛میراث آریا

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۳
مرداد
۹۸

زادگاه من ای کهن دیار مانایی

سالهاست که در آینه تو را می خوانم

با تو و همراه تو در غربت

در لحظه های بی کسی و تنهایی

در بستر خیال و دلخوشی

در واپسین روزهای روزمرگی

در انتهای تیک تاک زمان

                       در ابتدای صبح

و خلاصه در هر روز و شب با تو زیسته ام

از تو سروده ام و با تو به ستایش نشسته ام

با تو خوانده ام و با تو به نیایش پرداخته ام

تو را که جز به غربت رفته های این دیار

مهاجرین کوچه های تو در تونمی خوانند

      از تو می گویم!

نجوایم همه برای توست

خنده هایم و گریه های مردانه

چون یک مرد هرگز هق هق نمی زند

اشک هایش سرازیر نمی شود

هرچند شانه هایش به سختی می لرزد

تو به راستی معبد من و پرستشگاه منی

 در عبادتگاه تو من هیچ صنمی ندارم

مقصود و معشوق من تویی

هرچند ابرهه های پیل سوار

آنان که به نام و نانی تو را فروختند

 و با وامی به نام تو

مستانه و سوار برتوسن خیال خود

مغرورانه به جولانگاه شغالان پیوستند

تا چون کفتاری از استخوانت به نوایی برسند

بارها بر تو ای معبد و معبود من تاخته اند

آنان نه مزه ی نان تو را خوب چشیدند

و نه از بوستان چشمه ی تو آبی نوشیدند

و نه از ادب و متانت تو خوشه ای چیدند

هر روز خود را به ملعبه ای مشغول می کنند

قلم فرسایی شیوه ی رندانه اشان شده است

و سخن سرایی و حرافی دکان آهنگری اشان

            و تو

مظلومانه ایستاده ای

شاید با خود می گویی این نیز بگذرد

                                            آری می گذرد

من در بهشت تو چه گذرها دیدم

خان و ارباب و ملا و عامی

همه اکنون در کنار هم به سکوت آرمیده اند

و سنگ مزارشان به التماس الحمد می خواند

افسوس که این شور آفرینان شور بخت

رجاله ها و دجال های نام آور

هرگز نمی خواهند بر روی دیوارهای رباطت بخوانند

                                           سخت است ولی این نیز بگذرد

مزینان من!

اکنون من و تو تنهاییم

با هیبت تندیس مردی که ایستاده بر کویر تو

آن جا که روزی خاستگاه اسلاف من بوده

جایی که روزی کوزه گر خوش نوا چنین می خواند

«کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش»(1)

نگاه کن محبوب من

آن پسر خوش آواز کویر را (2)

بر فراز آسمان باغستان

در مسیر کاروان های بی سالار

نه با سوتکی که در حنجره دارد

نه با هیاهو و فریادهای بی ثمر

بلکه با لبخندی برلب

همراه با کبوتری که برشانه اش نشسته

و قلمی و دفتری در دست

در زیر شلاق و تازیانه های باد و باران

یا در هجوم اشعه های سوزان خورشیدکویر

همان کویر که نیستان او

مهبط و معبد اوست

نام هر رهگذری را که به دیدنت می آید

و با او نوای بی نوایی می سرایند

بی هیچ اغماضی

یا هیچ چشمداشتی

همه و همه را می نویسد

چون کار او نوشتن است

گویی از ابتدا برای همین منصب آفریده شده

با او به نظاره ی«در و دیوارهای شکسته،

 خانه‌های گلین،

مزرعه‌های غبار گرفته

و کوچه باغ‌های اندوهبار همیشه پاییزی» می نشینیم(3)

                      و می نگریم

درختان پیر و شکسته ای که آب را تا باغستان

همان خاستگاه اجدادی ما رهنمون بودند

جایی که روزگاری هَزاران ترانه سرا

بر شاخسارهای تاکستانش نغمه می خواندند

و لحظه ای با عبور از صحرای علیا و سفلی

در میان سکوتی که گاه باصدای جیرجیرک

یا زمزمه کوکوی خرابه نشین

که گویی از مردن باغ و باغبان

و خشکی توتستان

و غارت درختان آلو و زردآلو

هستی را به چالش می کشد

 و غمگین چنین می خواند:

پس کو آن سرو و کاج و انگور و انجیر این باغ

کو زمزمه ی زنبور و زنبورک ها بر شاخه های گل

کو هلهله ی زن باغبان و خنده های کودکانش

کو آن تراز و منقسم جوی آب روانش

اکنون تو را ای محبوب من!

معبود و مقصودم

کهنه دیاری که ره به مسینان(4) می بری

همان عهد یکتا پرستی

زمانه ی نیک گفتاری و نیک پنداری و نیک کرداری

به رهروان پاکی و صداقت می سپارم

امیدوارم چشم حسودان از تو دورباشد

و دلقکان و فریبندگان بی وجود

رقاصان و خیمه شب بازان روسیاه

فرزندانت را به کژی نبرند

و به دون مایه گی خویش گرفتار نسازند

و اینک

با عبور ازدشتستان پرمهرت

ایستاده در نمکزارِ کویر تو

سلامت می گویم و تو پاسخ گوی

«در بگشای!
منم من میهمان هر شبت لولی وش مغموم
منم من سنگ تیپا خورده رنجور
منم دشنام پست آفرینش نغمه ناجور
نه از رومم نه از زنگم همان بیرنگ بیرنگم»(5)

چنین افسرده می خوانم:

ای کویر!

 ای نیستان من

ای مسجد و معبد دل سِتان من

ای باغستان بی رونق من

ای قنات بی بوستان من

ای آرامستان اسلاف من

ای حدیره ، رباط و سرهون و سرآسیاب و توتستان من

ای چاپارخانه ی بی میرشکار

ای کوره ی کوزه گر خاموش و تنها مانده در سراب

و شما ای مردمان مهربان دیار من

ای علی مرد تنهای این داستان من

                    و...

 ای مزینان ای زادگاه من ...

                                  سلام...

 

علی مزینانی عسکری

تهران ... مرداد1398

پی نوشت ها

1-رباعی عمرخیام 2-دکتر علی شریعتی مزینانی 3-دلنوشته شریعتی برای زادگاهش مزینان 4- مسینان نام دیگر مزینان در عهد زرتشت 5- شعراخوان ثالث

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۲
مرداد
۹۸

همه عوامل بیمارستان از حراست و نگهبانان بیمارستان گرفته تا پرستاران، سوپروایزر و حتی پزشکان او را با لبخند و بشکن زدن می شناسند.

نمونه ای از دردها و مشکلات تودرتوی جانبازان

فاش نیوز - جانبازی است با 70درصد آسیب که به سختی صحبت می کند. اگر هم حرفی می زند بیشتر باید با لب خوانی اش متوجه بشوی چه می گوید. بخاطر اصابت گلوله مستقیم به سرش و تقریبا برداشتن سمت چپ جمجمه و صورتش، هم دچار موج انفجار شده و هم گاها" فراموشی! اما روحیه شادی دارد و با لبخند به استقبال دیگران می رود. همه عوامل بیمارستان از حراست و نگهبانان بیمارستان گرفته تا پرستاران، سوپروایزر و حتی پزشکان او را با لبخند و بشکن زدنش می شناسند. با اینکه خودش می گوید سنش بالا رفته و صدای بشکن هایش کمتر شده اما بازهم بشکن هایش صدای زیادی دارد و شاید به دلیل همین شیرینکاری ها و البته دردهای طاقت فرسایی که دارد هوایش را بیشتر دارند و با اصرار، دوست دارند تا جواد دقایقی را کنار آنان توقف کند و همکلامشان شود.

 باورش سخت است ولی نه کارت شناسایی ملی خود را به همراه دارد و نه کارت شناسایی جانبازی و حتی دفترچه بیمه اش را! پزشکان و عوامل بیمارستان آنقدر او را در این بیمارستان بستری کرده و تحت درمان قرار داده اند که به خاطر ادامه درمان و بستری شدنش به سوابق موجود او در بایگانی بیمارستان بسنده می کنند. تلفن همراهش بصورت یک طرفه هست و فقط می تواند جواب تماس های گرفته شده را بدهد که اغلب از طرف همسرش می باشد.

 خودش می گوید وقتی از منزل خارج می شود تا شب راه می رود و فقط شب ها با تماس همسرش راه خانه را در پیش می گیرد. به خاطر اختلال روحی ناشی از اصابت گلوله به سرش، کمتر چیزی به خاطر دارد و نمی تواند به سئوالات پاسخ درستی بدهد. به همین خاطر جواب برخی از پرسش هایمان را از طریق تماس تلفنی با فرزندش گرفته ایم.

پدرش که چند سال پیش به رحمت خدا رفته رزمنده و جانباز بوده و برادرش نیز جانباز است ولی هیچکدام در بنیاد تشکیل پرونده نداده اند. چون بگفته «جواد» پدرش اعتقاد داشت به خاطر خدا و اسلام بوده که به جبهه رفته اند و جانباز شده اند و نه بخاطر گرفتن امتیاز و امکانات!

با سفارش جانباز رضا عسکری از مسئولان فاش نیوز که در بیمارستان خاتم بستری و از هم تختی هایش بود در جریان وضعیتش قرار گرفتیم و قرار شد با او گفت و گویی انجام شود.

چون از قبل می دانست که به سراغش خواهیم رفت، با شنیدن صدای پا، خیلی سریع به رسم ادب از جایش بلند می شود. با آن که پیداست حال چندان مساعد و آرام و قرار ندارد اما روی صندلی قرار می گیرد. محجوب  است و آرام. بسیار کوتاه و مختصر خود را معرفی می کند:

«جواد مزینانی» هستم، و دیگر سکوت... کنگ و نامفهوم و پراکنده سخن می گوید. با موجی از سوالاتی که از تاریخ حضورش درجبهه گرفته تا محل مجروحیت و حتی همرزمانش می پرسم سربه زیر می اندازد و با گفتن جمله کوتاه "چیزی یادم نمی آید" راه را برای طرح کردن مابقی سوالاتم می بندد.

از زادگاهش که می پرسم می گوید: پدرم اهل مزینان است اما خودم بزرگ شده منطقه شمیراناتِ تهران هستم و با افتخار نقل می کند که همشهری دکتر علی شریعتی است و با ایشان نسبت دوری دارد؛ اما خوب به خاطر دارد که در کودکی به همراه پدر چندین بار به دیدن مرحوم محمدتقی شریعتی (پدر دکتر شریعتی) رفته است.

 تنها چیزی که از جبهه در ذهن دارد آن است که شانزده هفده ساله و کاسب و جزء اولین گروه های اعزامی به جبهه بوده که با اصابت گلوله دشمن به سرش، نیمی از آن را متلاشی می کند و پزشکان با زحمات فراوان و چندین عمل جراحی پلاستیک، با پوست قسمت هایی از بدن و استخوان هایی از ران، ظاهر آن را ترمیم کرده اند ولی همچنان طرف راست جمجمه، چشم و صورتش دارای پستی بلندی هایی است که حکایت از دردهای بسیاری دارد که در سنین نوجوانی متحمل شده است.

در ادامه می گوید: سرم را که می خواستند عمل کنند گفتند: اگر عمل کنیم می میری! گفتم: عمر دست خداست؛ شما عمل کنید. در اتاق عمل کاسه سرم را که باز کردند، فکر کردند مرده ام! همانطور مرا به سردخانه فرستادند! 48 ساعت داخل سردخانه بودم. درون تابوتم که گذاشتند تا برای تشییع ببرند، پلکم تکان می خورد و متوجه زنده بودنم شدند. خانواده سه چهار روز بالای سرم بودند تا اینکه حرف زدم.

صدایم آنقدر  آهسته بود که دهانشان را به گوشم چسبانده بودند تا حرف هایم را بشنوند. کمی که حالم بهتر شد، دیگر مرا بیهوش نکردند. سه چهار ساعتی زیر عمل بودم. از پاهایم استخوان برداشتند که خیلی درد کشیدم. فقط از خدا کمک می خواستم. بعد از عمل خیلی سخت راه افتادم. به من واکر دادند تا به کمک آن راه بروم. قبول نکردم؛ از دیوار کمک می گرفتم تا اینکه بالاخره از جایم بلند شدم و راه افتادم.

علت آمدنش را به بیمارستان که می پرسم می گوید:  از ناراحتی و فکر و خیال مرتب در بیمارستان بستری می شوم. اصلاً خواب ندارم. پاهایم به شدت درد می کند و سرگیجه دارم و دائم زمین می خورم. تمام بدنم درد می کند اما نمی گذارم کسی متوجه شود. پلاتینی که در دستم کارگذاشته اند، در فصل سرما زیاد اذیت می کند. صبحِ یکی دو روز پیش که برای آزمایش آمده بودم، به پزشک اورژانس گفتم درد پا و کمرم بسیار اذیتم می کند. دکتر گفت: باید بستری بشوی.

 

 فاش نیوز: ناراحتی و فکر خیال؟

- بله. مشکل حال حاضر من اول درد و گرفتاری جسمانی خودم و بعد فکر آینده فرزندم است که با کلی مشکل تا سال دوم دانشگاه در رشته برق ادامه داده اما به ناچار به خاطر مشکلات پدرش ترک تحصیل کرده و درحال حاضر پیگیر مسائل خانواده و درمان من است، ضمن اینکه به دنبال کار است.

 

 فاش نیوز: از خانواده تان بگویید.

- پسرم شاید 20ساله باشد، دقیق نمی دانم. خانمم هم که خانه دار است.

این جانباز دفاع مقدس می گوید: نزدیک به 40 سال است که جانباز شده ام. برای خدا رفته ام و توقعی هم نیست؛ اما برای فرزندم نگرانم که بیکار است.

پس از مجروحیت، بنیاد ابتدا خانه ای را در اختیار ما گذاشت و گفت: خانه مال شماست، اما پس از 20سال آمدند و گفتند باید تخلیه کنید. آپارتمانی را در اطراف کرج به ما دادند که وام داشت و چون اقساط آن را نتوانستیم بدهیم با جریمه دیر کِرد، الان 60 میلیون بدهی دارد. به خاطر اینکه برای درمانِ وقت و بی وقت درد و بیماری ام باید به مراکز درمانی نزدیک باشیم، نتوانستیم کرج ساکن شویم. بعضی وقت ها زمانی که در حال مرگ هستم مرا به بیمارستان می رسانند، و چون دارو می خورم، خونم بند نمی آید. یک بار خانمم به خاطر بیماری ام ترسیده بود؛ به طوری که با این اتفاق معده اش خونریزی کرد و دکتر گفته عصبی شده است. مادرم هم که در آنجا بود، بنده خدا سکته کرد و بعد هم به رحمت خدا رفت.

 

فاش نیوز: درحال حاضر کجا ساکن هستید؟

- در یک زیرزمین که فرزندم اجاره کرده داریم زندگی می کنیم.

و حال و روز این روزهای این جانباز

- داروهایم را از خیابان ناصرخسرو تهیه می کنم. یک بار 80هزارتومان به یک دلال دارو دادم که برایم قرص بیاورد؛ نه خودش آمد و نه دارو آورد؛ رفت که رفت. راه می روم گاهی تشنج می کنم و روی زمین می افتم. همه فکر می کنند من معتادم. خانمم می گوید او معتاد نیست جانباز است! مردم مسخره ام می کنند و فکر می کنند من معتادم!

یک بار هم عمل قلب باز انجام داده ام. شب تا صبح راه می روم. خانه مستاجری است در کوچه هم که راه می روم، دائم دعوایم می شود. همسرم می گوید بیا برویم منزل قرص بخور. خلاصه اینکه بیشتر خانه هستم. گاهی هم برادرم و یا دوستانم دنبالم می آیند تا شهریار می رویم، البته دکتر گفته بیشتر بیرون از خانه باش؛ برای همین گاهی بچه های آشنا مرا با خود یکی دو روزی به شمال می برند.

چندتا گلدان هم در خانه دارم؛ گاهی خاکشان را عوض می کنم و به آنها رسیدگی می کنم. اگر جایی باشد می توانم از چند مرغ و خروس نگهداری کنم. ساعت 8 شب صاحبخانه در خانه را می بندد. خودم و خانواده ام در عذابیم. همسرم هم اجازه بیرون رفتن به من نمی دهد. می ترسد در کوچه با مردم درگیر شوم. همسرم که برای نماز جماعت به مسجد محل می رود، می شنود همه در آنجا می گویند: خوش به حالتان. همه چیز برای شما مجانی است! خبر ندارند که ما چه وضعیتی داریم.

 

فاش نیوز: ارتباطتان با دیگر جانبازان چگونه است؟

- خانه که نه اما بیشتر در بیمارستان که هستم همدیگر را می بینیم.

 

فاش نیوز: اهل ورزش هستید؟

- گاهی زورخانه می روم و ورزش دیگران را تماشا می کنم. اما امروز یکی از بچه های ویلچری که اینجا بودند، گفتند بیا باشگاه حالت بهتر می شود.

فاش نیوز: آرزویتان چیست؟

- اینکه حالم خوب بشود و به خانه ام برگردم.

صحبت هایمان تقریباً رو به اتمام است که پرستار جوانی با ویلچر به دنبالش می آید و با مهربانی از او می خواهد روی آن بنشیند تا با هم گشتی در محوطه بیمارستان بزنند. روی ویلچر که می نشیند، دستی برایم تکان می دهد و راهی محوطه بیمارستان می شوند و من با خود می اندیشم چه سعادتمندند خدمتگزارانی که در یک لحظه، رضایت خالق و جانباز را با هم تجربه می نمایند!

گزارش از صنوبر محمدی

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۱
مرداد
۹۸


محمود مزینانی، تحلیلگر مدیریت و بانکداری در یادداشتی به بررسی رویکردهای جدید مشتری‌مداری در نظانم بانکی پرداخته و راهکارهایی را برای اصلاح رویه‌های موجود و حرکت به سوی فنآوری‌های جدید در حوزه بانکداری، ارائه داده است.


اگرچه بانک‌ها در تماس با فن‌آوری‌های نوین و به‌کارگیری آن، دچار چالش‌های مداوم هستند لیکن این  موضوع می‌تواند منجر به عرضه محصولات جدید شود، که البته موفقیت در آن وابسته به "بهبود تجربه مشتری" است.
رویکرد بهبود تجربه مشتری در صنعت خدمات (در این یادداشت خدمات بانکی) و الزامات فنی و انسانی آن، می‌تواند ترسیم‌کننده راهبرد بانک‌ها در دوره پیش رو هم باشد.
تجربه مشتری نگاه به تمامی مسیرهای اخذ خدمت  و تعامل فی‌مابین بانک و مشتری شامل تارگاه، شبکه اجتماعی، تلفن‌بانک، همراه بانک، اینترنت بانک، حسابداری شخصی، و... دارد که در آن باید هر بخش و خدمت، روایت منسجمی از کل و سایر اجزاء داشته و رضایت او را کسب کند.
در بازاریابی تک‌به‌تک و عناوینی از این دست، تمرکز بر برخورد متفاوت با هر مشتری، بر پایه اطلاعات رفتار مالی و پولی مشتری است که هدف نهایی آن، افزایش نرخ سود حاصل از مشتری و تداوم تقاضای خدمات، با ایجاد روابط پایدار به‌خصوص طبقه مشتریان بزرگ و سودآور است.
در این راه بانک‌ها نیازمند ایجاد برخی تغییرات و انجام برنامه‌ریزی‌های جدید هستند زیرا شرکت‌های نوپای مالی عناصر ذاتی احتیاط و بروکراسی سازمانی بانک‌ها را ندارند و می‌توانند محصولات مالی را مطابق نیاز بازار از نو طراحی کنند و پارادایم حاکم بر بازار پول و سرمایه را، حتی با مقاومت‌های نهادی، تغییر داده و به‌عنوان رقیب ایفای نقش کنند؛ در این شرایط بانک‌ها می‌توانند با استفاده از مزیت اندازه، قدرت سرمایه‌گذاری و وظایف و اختیارات قانونی، ضمن قبول تغییرات، سهم بازار خود را حفظ کنند.
در ایجاد تجربه‌ای موفق برای مشتری که اهرم رشد بانک نیز می‌تواند باشد سه راهبرد کوتاه‌مدت و "آغازگر" پیشنهاد می‌شود که عبارت‌اند از:
1)     سازمان‌دهی مجدد در بخش فن‌آوری
2)     یکپارچه‌سازی
3)     طراحی از صفر
سازمان‌دهی مجدد در بخش فن‌آوری
در بانکداری جدید، حجم اطلاعات تولیدشده توسط مشتری بسیار گسترده بوده و چالش مداوم بانک‌ها دست‌وپنجه نرم کردن با این داده‌هاست که برای بسیاری از آن‌ها هزینه نیز پرداخت شده است. تحلیل و به‌کارگیری این داده‌ها و اطلاعات، نیازمند دانش فنی بالا و ورود به عرصه‌های نو از قبیل داده‌کاوی، اینترنت اشیاء، هوش عملیاتی، هوش تجاری، هوش مصنوعی، واقعیت افزوده و... است. البته این دشواری در مدیریت و پردازش اطلاعات فرصت مغتنمی در ارائه محصولات سفارشی و تعمیق رابطه با مشتری نیز می‌تواند باشد از این بابت مهم‌ترین نقطه برای آماده‌سازی مواجهه، تغییر و تعیین رویکرد در واحد منابع انسانی و بخش فن‌آوری بانک‌هاست؛ سیاست‌ها و رویه‌های مدیریت منابع انسانی بانک‌ها فاقد توانایی کافی برای برخورد با موج فن‌آوری است؛ رویه‌های جبران خدمت، طول خدمت، برون‌سپاری و یا درونی سازی، همه موضوعاتی است که در مراحل بالاتر، متوجه راهبرد بانک و استعداد و توانایی‌های کلیدی آن است.
البته صرف قبول اهمیت فن‌آوری از سوی مدیریت عالی بانک‌ها تضمین موفقیت نخواهد بود و از سویی  نمی‌توان از نقش وزارت امور اقتصادی و دارایی و بانک مرکزی غفلت کرد لیکن به هر شکل در استیلای فن‌آوری بر نحوه فعالیت آینده بانک‌ها نمی‌توان  تردید داشت. برخی بانک‌ها خود را آماده کرده‌اند و برخی بانک‌های بزرگ دولتی و نیمه‌دولتی هنوز در چتر مدیریت دولتی قرار دارند و از سرعت کمتری در تطبیق لایه‌های سازمانی خود با الزامات کاری برخوردارند.
یکپارچه‌سازی
افراد، حسب نیاز خود از مجاری مختلف از خدمات مالی و پولی استفاده می‌کنند و این فرصت بانک‌ها در عصر حاضر است که با یکپارچه نمودن و نزدیک کردن سامانه‌های خود، سلیقه مشتریان را درک کنند و محصول موردنیاز و حتی افزون بر نیاز او را ارائه کنند.
یکپارچگی در محصولات و خدمات بانکی اشاره به ایجاد ارتباط و تعامل هم‌افزا در کلیه محصولات و خدمات بانکی و راهبرد و برنامه‌های عملیاتی آن دارد که در پس مجموعه‌ای از امکانات فنی و پایگاه داده‌های غنی و روزآمد از اطلاعات مشتری، ایجاد شده است.
یکپارچگی وابسته به ارتباط و انطباق سامانه‌ها برای جمع‌آوری داده‌های مشتری و ارائه پیشنهاد ویژه  منحصربه‌فرد برای هر مشتری است.
ازجمله مزایای یکپارچگی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:جمع‌آوری اطلاعات مشتری در زمان اخذ خدمت به شکل برخط و افزایش قدرت واکنش در رسیدگی به درخواست جدید یا تقاضای رفع مشکل از سیستم‌های مختلف.کاهش هزینه‌های واکشی، انتقال  و همسان‌سازی داده برای کاربرد در سیستم‌های دیگر.دسترسی به اطلاعات و داده‌ها در لحظه و بدون دغدغه تغییر در مسیرهای آفلاین و پالایش‌های فرعی.داشتن اطلاعات جامع و 360درجه از فعالیت مالی و بانکی مشتری است.
طراحی از صفر
طراحی از صفر(zero-base design) از طریق بازطراحی کانال ارائه یک خدمات، در پی اطمینان از رضایت و ارتقاء حس عاطفی مشتری از شرکت و خدمت کسب شده است؛ طراحی از پایه تمام پیش‌بینی‌های لازم برای یک محصول را انجام می‌دهد تا مشتری شاهد شکافی در مسیر خدمت نباشد و نیازی برای مراجعات مکرر و ضربدری،  برای تکمیل خدمت مدنظر خود نداشته باشد.
در این شیوه قدرت فرایند نویسی، توانایی بخش فن‌آوری و ایجاد یکپارچگی سامانه‌ها، هم‌زمان، موردنیاز است.
بازطراحی چرخه خدمات و تکمیل آن‌ها، برای تمام بانک‌های ایرانی، به‌رغم تمام محدودیت‌های حوزه کسب‌وکار، ضروری و ابزاری برای کاهش برخی هزینه‌ها نیز می‌تواند باشد. بسیاری از محصولات بانک‌ها فاقد این شرایط هستند، محصول اعتباری فاقد زیرساخت فنی و محصول فن‌آورانه ایراداتی در رویه‌های اعتباری دارد یا محصولی توسط واحدهای اجرایی به دلیل پیچیدگی در طراحی به‌درستی عرضه نمی‌شود؛ این موارد ایجاب می‌کند بانک‌ها به طراحی مجدد محصول که قابلیت تغییر و انعطاف گسترده در آن تعبیه شده باشد بپردازند.
منبع: پایگاه خبری اتاق ایران
 
 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan
 

  • علی مزینانی