قابل توجه یک دوست ! نظرات دیگر آق ماشالا و پاسخ های ما
پس از انتشار نظر یکی از مخاطبان گرانمایه با نام آق ماشالا که خودشان اصرار دارند این گونه خظاب شوند و شاید در سجلدشان این جوری نوشته اند واکنش هایی از سوی این بزرگوار و فرد دیگری که خود را یک دوست معرفی می نماید و نظراتشان هیچ شباهتی به دوستان ندارد و به نظر ما شاید او نیز خود آق ماشالاباشند صورت گرفت و مانیز پاسخ این عزیزان را در بخش نظر دهی تقدیم کردیم ولی گویا ماجرا همچنان ادامه دارد لذا با عرض معذرت و ادب و احترام به ساحت بزرگواران سویزی و بهمن آبادی و غنی آبادی و مردم شریف زادگاهم مزینان. برای روشن شدن اذهان، نظرات این دوستان را بدون هیچ تغییری به همراه پاسخ شاهدان کویرمزینان تقدیم می نمایم تا دلهای بیدار خودشان قضاوت نمایند
نظر اول یک دوست
چرا وقتی یک انتقاد بجا و درست از همه ما ها می شود گوشهایمان را بالا میگیریم و چنان رگ غیرتمان بالا می زند که گویی آسمان باز شده و فقط امثال حضرات بیرون پرت شده اند و باید سریع رگ حیات انتقاد کننده را قطع کنند نه.... گوش فراده اخوی
اتفاقاً نظرات آقا ماشاا... قسمت عمده ایش درست است و شما با اولاً دوماً چندماً و..... سوالهای بی ریطی از ایشان کرده ایدکه صحیح نیست .... کمی شماهم آرام باشید شما که دیگران را به آرامش دعوت میکنید.....
یه سوال از شما که دوستانتان شما را استاد خطاب کردند می پرسم .فلسفه محرم و عاشورای امام حسین ع چیست ؟؟؟؟
آیا باید سر یک سری مسائل و کج اندیشی های گذشتگان جدایی و دوری به وجود آورد؟؟؟
اخوی سرمان را همانند کبک داخل برف نکنیم قیام سید الشهدا ع قیام دوستی وحدت و به پا داشتن عدالت بود نه اینکه آقایی بگوید این مطلب که ( آقا ماشا ا..) نوشته اند مال روستای ما نبوده و..... ای داد بر ما....
شماهم سعی کنید پایبند به اخلاقیات باشید و به کنایه و مسخره دیگران را از خود نرنجانید ( منظور اشتباهات املائی نامه ها که متذکر شدید )
در آخر مطالب یادتان باشد استاد ارجمند!!!!! من و شما و تمامی افرادی که در سراسر دنیا هستند فقط و فقط به عشق امام حسین ع و وحدت دور هم جمع می شویم و باید از اختلاف افکنی ها و مقصر جلوه دادن دوستانمان دست برداریم درست و تناسب با عقایدمان ندارد اگر از سر ریا نباشد
منتظر پاسخ می ماند همشهری عزیز
پاسخ ما
باسلام وعرض ادب
دوست عزیز عیدتان مبارک
نظر دوم یک دوست
آقای علی رضا صانعی اتفاقاَ خاندانم از سویزن و مال همون جام
پاسخ ما
باسلام وعرض ادب
علی
رضای عزیز منظورشان خانواده محترم این دوست متعلق به سویز است و جای بسی
افتخار برای ما مزینانی ها که با سویزی های عزیز هم خانواده شده ایم
نظر سوم یک دوست
باسلام و عرض ادب به همه همشهریانم
این هم پاسخ به هم ولایتی ها یم نه شما دوست عزیز چون خودتان بدنبال حاشیه هستید
عید همگیتان مبارک
شاید به راه آمدی اخوی
پاسخ ما
باسلام وعرض ادب
چون
امر فرمودید که در انتظار جواب هستید و خود را دوست معرفی می نمایی و
نامهربانی می کنید پس ما نیز رسم ادب را رعایت می کنیم و پاسخ در خور
شایسته ای برایتان آماده می کنیم
این جانب از ابتدا که وبلاگ شاهدان
کویر را راه اندازی کردم هیچ گاه به دنبال حاشیه سازی نبوده و نخواهم بود اما
گاهی افرادی مثل جنابعالی پیدا می شوند و با نظرات نامهربانانه سعی دارند
تا مزینانی ها را مقصر و... قلمداد نمایند پس واجب است که جوابشان داده شود
اولاً
در پاسخ به دوست گرامی آق ماشالا که بعید می دانم شما خود وی نباشید خیلی
مهربانانه برخورد نموده و مجبور بودم چند سئوال را از همه ی شما دوستان
داشته باشم
دوما ً من نیز کسی هستم که بسیاری از دوستانم سویزی بهمن
آبادی و غنی آبادی و کلاته ای و... هستند پس عرض خود می بری و زحمت ما می
داری
سوماً عاشورا جای خالی کردن کینه و بغض نیست که شما به دنبال آن هستید
چهارماً
تمام کسانی که به این جانب گفته اند استاد هیچ کدام را از نزدیک ندیده ام
البته به جز عده ای محدود و انگشت شمار. من از جانب این دوستان معذرت خواهی
می کنم که چنین کاری را کرده اند
آخراً معنی به راه آمدن را از الفاظ
زیبای شما نفهمیدم و قسم می خورم قصد تمسخر ماشالا خان را و هیچ بنده ی
خدایی را ندارم فقط می خواستم به نویسنده بفهمانم که عصبانیت از مزینان
و مزینانی کاری را جلو نمی برد بیایید و بنشینید و یا پیشنهاد بدهید برای
اتحاد این دو روستا ی تاریخی چه کنیم
یاحق
نظردوم آق ماشالا
چه عجب جواب مارو دادی اولا من سویزی نیستم زود قضاوت کردی دوما هنوز تو
داهات مزینانیم وغنی آبادیم و بهمن آبادیم گیر کردی حالا خوبه فاصله بین
این ده هاتا یکی دو کیلومتر بیشتر نیست اینجوری از داهاتم داهاتم میگی
شماها اگه یکم عقل داشتید میومدید همه یه جا جمع می شدید و دست هم و
میگرفتید نه اینکه تو بیابونی هرکی رفته یه جا براخودش درست کرده اسم
گذاشته روستای فلان و بیسار بیشتر این کارا بوی ریاست طلبی و به مردم امرو
نهی کردن میاد تا اینکه باهم دوست بودن یه جوری میگید شریعتی که مزینانی
بود وقتی یه سبزواری با یه اصفهانی حرف میزنه میگه شریعتی سبزواری بود ما
نفهمیدیم که باید به این مردم بفهمونیم ما ایرانی هستیم نه داهاتی باید همه
باهم متحد باشیم نا سویزی بهمن آبادی مزینانی غنی آبادی تو بهمن آباد آب
قنات داره خشک میشه هیچکی نیست به دادشون برسه تازه می گن مزینانیا بودن که
سنگ انداختن تو قنات آبابو کم کنن که آب قنات خودشون زیاد بشه حالا اینو
چی میگی من کلی حرف دارم اگه بخوام بگم ولی تا همین اندازه بسه من آدمی
نیستم که حرفایی رو که مینویسم یه باز بخونم ازش غلط املایی بگیرم مفهوم
حرفمو میرسونم میدونم آدمای عاقل می فهمن که چی میگم به امید روزی که این
چنتا داهات کوچیک بشن به شهر پیشرفته که همه با هم یه جا زندگی کنند نگن
فلان روستا اومد تو داهات ما درس خوندن امکانات ما بیشتر ما پولدارتریم ما
آب قناتمون زیاده و وووووووووووو
پاسخ ما
باسلام وعرض ادب
ای مگس عرصه ی سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود می بری و زحمت ما می داری
نظر سوم آق ماشالا
این شعری که نوشتی خودت گفتی فک کنم همون شر باشه نه شعر آخه یکی نیست که یکم این وبلاگارو کنترل کنه هرکی نیاد از دهاتش تعریف کنه عاقل دهاتم تعریف داره غیر از عقب افتادگی و خشک سالی و زراعت ضعیفی که تو این چنتا دهات بوجود اومده تو سبزوار که بهمن آباد مزینان سویز و نهالدونو و روستاهای اطراف دیگه چه کلاسی دیگه ای داره بابا حرف و بیگیر بجا این چرندیاتی که نوشتی تو و یوسف و قاسم ملا و بقیه بچه هایی که وب روستایی درست کردن بیایین یکم آی کیو تونو به کار بندازید یکم پیشنهاد بدین این رو ستاها به هم نزدیک بشم کم کم بخش بشن و کم کم شهر و بزرگ و بزرگتر بشن هی بگو (باسلام وعرض ادب
عرض خود می بری وزحمت ما می داری ) این چرندیات چیه که میگی نشستی شرلوک هولمز بازی در آوردی شدی کاراگا علوی کشف کنی من سویزیم یا بهمن آبادی یا یه ده کوره دیگه بگیر چی میگم تو بهمن آباد 4تا پیر مرد پیرزن بیشتر نمونده همه جوناشون رفتم شهر عملگی محمد حرف خوبی نوشته برید کارخونه بزنید یه مرغداری بزنید یه پرورش دام گاو ی گوسفندی بزنید یه پرورش شتر مرغی بزنید به هم نزدیک بشید اسم روستاتونو بزاریدشهرک امام زاده اسماعیل یا شهرک دکتر علی شریعتی ببنید موفق می شید یا نه هی من از رو دلسوزی و عقل حرف میزنم تو از رو تعصب احساسات امید وارم فهمیده باشی فقط با دستای خودمونه که میشه این روستاهارو تبدیل به شهر کنیم بشه یه شهری که از سمنان دامغان سبزوار پیشرفته تر انشالا برای موفقیت و اجرا شدن پیشنهاد من شجاعت می خواد به قول آقای دکتر شریعتی عزیز ****برای شنا کردن به سمت مخالف رودخانه، قدرت و جرات لازم است . وگرنه هر ماهی مرده ای هم می تواند از طرف موافق جریان آب حرکت کند.*****
پاسخ ما
باسلام وعرض ادب
می دانم شما از سر دلسوزی وشاید هم برای تفرقه افکنی حرف می زنید اما مگر می توان تاریخ یک ملت را تغییر داد
آدم حسابی! من مزینانیم و خاستگاهم تاریخی ترین روستای ایران است .می دانی یعنی چه! این حرف من از سرتعصب یا حس ناسیونالیستی نیست بلکه عقلانیت این را می گوید. بله همه ی این پیشنهادات حضرتعالی خوب است و جانا سخن از زبان ما می گویی و شکر خدا شورای اسلامی و دهیاری و دلسوزان مزینانی پیگیر هستند.
و اما درباره وبلا گ من و دیگر دوستان که معلوم نیست چه هیزم تری به شما فروخته اند که این گونه از آنها کینه دارید و قطع یقین اساتید این حوزه ها را یعنی آقایان یوسف بهمن آبادی عزیز و قاسم ملای گرانسنگ را که بنده هنوز موفق به زیارتشان نشده ام ودلم می تپد که حتی برای یکبار ایشان را ببینم و از محضرشان کسب فیض نمایم می شناسید که این گونه برآنها می تازید . بفرمایید این گوی و این میدان اگر شما می توانی بستان بزن!
نه اخوی نه شرلوک هولمزم و نه کارآگاه علوی ! مزینانی زاده ای هستم که زادگاهم را می پرستم چون کویر محل هبوط من است بی کار هم نیستم که برای شهرت و از سر بی عاری وبلاگ راه انداخته باشم اگر این بود به دنبال سایتی می رفتم که با حرف های عاشقانه دو قران گیرم بیاد. بچه ی امروزی هم نیستم که به دنیال نان و نام بدوم بلکه قلم توتم من است همچنان که کویر را به عنوان توتم می پرستم برقلم هم سجده می کنم
بعد هم عزیز برادر این قدر از خود متشکر نباشید که علامه ی دهرید و تا حرف بزنید عاقلان می فهمند یک بار دیگر متن انشائی خود را مرور بفرمایید ببینید از سرعصبانیت یا هر چیز دیگر چقدر غلط املایی دارید و در لفاظی های خود به چه کسانی توهین می نمایید بهمن آباد و سویز و مزینان به قول شما کوره دهات نیستند اخوی؛ کمی به تاریخ این روستاهای تاریخی آشنایی پیدا کنید بعد توهین نمایید .مزینان مزینان است همچنان که سویز سویز و بهمن آباد بهمن آباد، شهر ارزانی شما و کسانی که آرزویش را می کشند وجب به وجب خاک زادگاهمان می ارزد به هزاران آرمان شهری که شما و آن دوست گرامی در پی آن هستند. موی این پیر زنها و پیرمردها در آسیاب بی خیالی سفید نشده که خیلی آسان آنها را به باد توهین می گیرید آنها والدین ما هستند که جانما را برایشان می دهیم.
استاد ! من نه شهردارم و نه رئیس جمهور که بیایم شهری دیگر بناکنم ، مزینان زاده ای هستم که یک وجب از خاک مزینانم را به صد کشور نمی فروشم و به مردان مرد آفرینش افتخار می کنم.
بزرگوار! آی کیو یا همان ضریب هوشی من آن قدرها که شما فکر می کنید پایین نیست و می خواهم با عشق بگویم باهوش ترین مردم در مزینان هستند و می زینند و مزینان اگر معنایش را نمی دانید بدانید یعنی : زادگاه اندیشمندان و دانشمندان
در پایان لازم است کمی هم بروید ادبیات فارسی را بخوانید و بعد عرض اندام بفرمایید : من از جناب حافظ عذر خواهی می کنم که شعر ایشان را شر پنداشتید و به من نسبت دادید برای آنکه جنابتان از این شعر آگاه شوند برای حسن ختام تقدیم می دارم به شما و یک دوست گرامی :
ای که مهجوری عشاق روا میداری
عاشقان را ز بر خویش جدا میداری
تشنه بادیه را هم به زلالی دریاب
به امیدی که در این ره به خدا میداری
دل ببردی و بحل کردمت ای جان لیکن
به از این دار نگاهش که مرا میداری
ساغر ما که حریفان دگر مینوشند
ما تحمل نکنیم ار تو روا میداری
ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود میبری و زحمت ما میداری
تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم
از که مینالی و فریاد چرا میداری
حافظ از پادشهان پایه به خدمت طلبند
سعی نابرده چه امید عطا میداری
- ۹۲/۱۰/۳۰