شهید :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۹۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید» ثبت شده است

۱۵
مهر
۰۱

به‌گزارش خبرگزاری حوزه علمیه خراسان، کتاب «برایم ماندنی نیست»، نوشتهٔ طیبه مزینانی، یکی از کتاب‌های مجموعهٔ «مجاوران خورشید» است که به زندگی و جهاد شهید «سعید محمودیان عطاآبادی» هشتمین شهید دانشگاه علوم اسلامی رضوی پرداخته است.

این اثر در ۲۲ داستان کوتاه، روایت داستان زندگی شهید محمودیان عطاآبادی و و خاطراتی است که توسط خانواده‌، مادر، بردار و برخی از دوستان و هم‌رزمانش روایت شده است.

شهید سعید محمودیان عطا آبادی در سال ۱۳۴۲ در روستای عطاآباد بخش دهاقان شهر اصفهان به دنیا آمد و با دریافت مدرک دیپلم در دانشکدهٔ تربیت‌معلم شهیدرجایی اصفهان، مشغول به تحصیل شد. وی پس از اتمام مقطع کاردانی، مدتی کوتاه به تدریس در اطراف دهاقان مشغول شد و سپس در دانشکدهٔ الهیات شهید مطهری دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی مشغول به تحصیل شد. او پس از گذراندن ۳ سال ‌و نیم، با انتشار فراخوان پذیرش دانشجو در دانشگاه علوم اسلامی رضوی از دانشگاه تهران انصراف داد و به مشهد رفت تا در آنجا ادامهٔ تحصیل بدهد. هم‌زمان با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه‌های نبرد حق علیه باطل می‌شود و در سال ۱۳۶۵ و در سن بیست‌و‌سه‌سالگی در شلمچه (جنوب ایران) و طی عملیات «کربلای ۵» به شهادت می‌رسد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «وقتی خبر دادند که سعید آمده است، هوایی شدم. نه! بی‌هوا شدم. چه می‌گویم من؟؟! نفس‌کشیدن هم یادم رفت؛ چه برسد به هوایی‌شدن! چادر سیاهم را روی سرم انداختم و دویدم. نمی‌دانم به کجا اما دویدم، خوب یادم است که تمام راه داد می‌زدم و قربان‌صدقه‌اش می‌رفتم. خوب یادم است که تمام راه، خدا را شکر می‌کردم که پسرم برگشته است.»

گفتنی است، کتاب «برایم ماندنی نیست» در قطع رقعی، با طراحی جلد عباس گودرزی در ۱۰۰ صفحه به‌همت انتشارات آستان قدس رضوی منتشر شده و با قیمت ۴۰ هزار تومان در فروشگاه‌های کتاب به‌نشر در مشهد و سراسر کشور در دسترس علاقه‌مندان قرار دارد.
 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۹
دی
۹۸

دستی به قلم گیرم با حال پریشانی
ریزم ز درون بیرون صد عقده پنهانی

زآستین برون آمد دستی ز در فتنه
زین فتنه جهان را کرد شور وشرر افشانی

با تیر بلای او سروی به زمین افتاد
در خون خودش غلطید سردار سلیمانی

در ثلمه او رهبر اینگونه سخن فرمود
گفتا که تو در خیل و آغوش شهیدانی

بر لشکر جندالله سردار سپه بودی
در جنگ بدی پیروز در جبهه و میدانی

دشمن شده است مسرور از بود نبود تو
یاران تو اَند مغموم بادیده ی گریانی

آسوده بخواب اینک از دغدغه دنیا
هستند به راه تو یاران فراوانی

سرتاسر این عالم گردیده پر از فتنه
در کل زمین برپاست صد فتنه شیطانی

ای کاش رسد مهدی شمشیر و علم گیرد
گردد به همه عالم او رهبر و سلطانی

برخیز مزین اینک دستی به دعا بردار
بر خیر و صلاح این بوم و برِ ایرانی

بگرفت علم بر دوش سرداری دگر اینک
بیرق بگرفت برکف اسماعیل قاآنی

اکبر مزینانی علیشاه

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۷
دی
۹۸

🌹تقدیم به روح مطهر سید شهیدان مقاومت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی

قاسم ای مرد خدا داغ تو بر این دل ماست
تا ابد راه تو سر لوحه ی مردان خداست

به خداوند کریمی که تو را هدیه نمود
نام تو پرچمِ یاران علی شیرِ خداست

داعش آن نوکر ارباب شیاطین زمان
ضربتی خورده زشمشیر تو که دست خداست

حرم آل علی بعد ابوالفضل رشید
دیگر این گونه ندید مرد دلیر که باوفاست

گرچه کشتند خبیثان دگر جسم تو را
لیکن آوازه ی تو شرط همه رمز بقاست

قوم ظالم که فریب خورد و ندانست فقط
آرزویت همه دم رفتن از این دار فناست

داغ بر دل بنهادی و تو رفتی به جنان
مزد آزادگی ات نزد خدای شهداست

یک جهان مانده که این نام سلیمانی چیست
رفتنش زنده تر از بودن در این دنیاست

لرزه افتاده ببین بر بدن قوم شریر
هرچه تهدید کنند گو که دگر باد هواست

عزتی بردی به کرمان که کریمان مبهوت
قبله ی حاجت ما بعد از این در آنجاست

تو امیر دل مایی و خداست یاور تو
"آری آن جلوه که فانی نشود نورخداست"

خوش به حالت که شدی محرم اسرار ولی
از غم هجر تو بین گریه کنان آن مولاست

وای اگر رهبر من حکم جهادی بدهد
کاخ ارباب ستم در هدف اهل ولاست

وعده ی حضرت حق غیر از این هست مگر؟
ظلم ظالم به جهان منهدم و رو به فناست

گاوچرانی که چنین آتشی افروخته یقین
هیچ ندانست که دگر منتقمت ملت ماست

بشنو ای خصم زبون گفته مزینانی چنین
سخن مردم ما مرگِ بر این آمریکاست
علی مزینانی عسکری
تهران...هفدهم دی ماه1398

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۳
دی
۹۸

✍️شاعر و ذاکر آل الله حجت الاسلام زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی که به مناسبت های مختلف اشعاری ماندگار سروده و برای شاهدان کویر مزینان ارسال می کرد پس از پیروزی مدافعان حرم بر نوکران آمریکایی شعری را در وصف سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و مدافعان حرم سرود که همان ایام منتشرشد اکنون به مناسبت شهادت این سرباز ولایت تقدیم می گردد:

 

بنازم نازِ شستت را که تو فرزندِ ایرانى
کیانى یا وزیرِ عالِمِ عصرِسلیمانى

تو اَندر عصر و نَسلِ خویش سپهدارى و سالارى
تو را از بهرِمظلومان خداوند کرده ارزانى

خَرَد گر داورى بنماید و وانگه دهد فَتوا
بگوید پیروِ مولاىِ خود محصولِ قرآنى

جهانِ کُفر و مُستکبِر شده سر گشته و حیران
بِگاهِ رزم در میدان بگفتند مردِ میدانى

سرانِ فتنه گر با ارتجاعِ مَنطقه امروز
پشیمان گشته اند سودى ندارد این پشیمانى

نمی دانم اَحزابست یا بَدر است یا خیبَر
همی دانم امیرِلشکرى و شیرِ یزدانى

شده جنگِ جهانى یک جهان عِصیان و هم طُغیان
بُوَد کاخِ سِیَه فِرعون بزرگ ابلیسِ شیطانى

صف آرائی نموده رو برو گردیده اند باهم
تمامِ کُفر و ایمان از یهودىّ و مسلمانى

صَفى از حیدریّون فاطمیّون داده اند تشکیل
زپاکستانِ اسلامىّ و نیروهاىِ افغانى

که تا آزادگردید خاکِ کشور هاى اسلامى
ز دستِ داعشِ ننگین و گُرگانِ بیابانى

بیادِ پاسدارانِ حریمِ حضرتِ زینب
هَماره رحمتِ رحمان بر اَرواحِ شهیدانى

اگرآنها نبودند هم گرفتارِستم بودند
در ایران شهروندانش خراسانىّ و تهرانى

جهادى هاى سورىّ و عراقیّون و افغانى
مبارک برشما پیروزى و اَلطافِ سبحانى

مبارک بر امام و رهبر بیدارایران باد
و هم بر مرجَعیَّت آیتِ عُظماىِ سیستانى

سرافرازاست یقین اى عسکرى سردار دین قاسم
همان سردارِ تاریخ ساز آقاى سلیمانى

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۰
آبان
۹۶

همزمان با هفته بسیج دانش آموزی یادواره شهدای دانش آموز مدارس مزینان در منزل شهیدان حسینی مزینانی برگزار شد

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ مهدی آزاده رئیس شورای اسلامی مزینان و بخش مرکزی داورزن با اعلام این خبر اظهار داشت : به همت بسیج دانش آموزی شهید باهنر ، شورای اسلامی و دهیاری و دانش آموزان مدارس مزینان ، صبح امروز دهم آبان یادواره شهدای دانش آموز و فرهنگی مدارس مزینان با عنوان «شهدای دانش آموز آبروی محله» با حضور خانواده معزز شهدای مزینان و امام جمعه و مقامات اداری و انتظامی و سپاه و بسیج شهرستان داورزن در منزل شهیدان سیدمحمد و سیدحسین و سیدحسن حسینی برگزار شد.

وی در خصوص نحوه ی برگزاری این یادواره گفت : دانش آموزان مزینانی اعم از آموزشگاه هجرت و دکترعلی شریعتی مزینانی با تلاش فراوان و تحسین برانگیز منزل شهیدان حسینی را تزیین و برای این یادواره آماده کردند و شورای اسلامی و دهیاری نیز با همیاری و کمک مردم قدرشناس به ویژه انجمن اولیاء دانش آموزان مزینان هزینه های پذیرایی از میهمانان را متقبل شدند و پابه پای دانش آموزان در این برنامه حضور داشتند تا مراسمی در خور و شأن شهدای پر افتخار این دیار اجرا شود که شکر خدا این امر محقق شد.

اجرای نمایش و سرود توسط دانش آموزان مزینانی ، سخنرانی حجت الاسلام محمدتقی معلمی فر و ذکر خاطره بانوخیرالنساء از صدخرو که زمان جنگ منزلش را در خدمت کمک به جبهه قرار داده بود و تقدیر و تجلیل از خانواده معزز شهدا ، از دیگر برنامه های این یادواره بود.

شایان ذکر است، مزینان در دوران دفاع مقدس بیش از 70 شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده است که حدود 6 نفر از این شهدا دانش آموز مقاطع مختلف بوده اند که مدرسه ی جبهه را بر حضور درکلاس درس ترجیح داده و راهی جبهه های نور شدند و در این راه جان خود را فدا کردند.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۷
اسفند
۹۵

خادم الحسین سید علی اکبر حسینی راد پدر شهید سید یحیی حسینی راد مزینانی روز گذشته در بیمارستان واسعی سبزوار  به فرزند شهیدش پیوست.

به گزارش شاهدان کویر مزینان؛ زنده یاد سید علی اکبر حسینی راد مزینانی که عمر با برکتش را در راه خادمی سیدالشهداء (ع) صرف کرده و در راه انقلاب اسلامی فرزندش سید یحیی را تقدیم کرد روز جمعه ششم اسفند ماه در بیمارستان واسعی شهرستان سبزوار دار فانی را وداع گفت.

قرار است پیکر مطهر این پدر شهید  روز یک شنبه 9 اسفند ماه ساعت 9 صبح در تهران و از مقابل مسجد النبی (ص) واقع در بلوار ابوذر ، خیابان مسلم جنوبی تشییع و در بهشت زهرا (س) ،قطعه 56 پدر و مادر شهدا به خاک سپرده شود.

شهید سید یحیی حسینی راد مزینانی در مرداد ماه سال 1365 به جبهه اعزام شد و 12 شهریور سال 65 در منطقه حاج عمران به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) قطعه 53 و در جوار همرزمانش آرام گرفت.

حسین هاشمی مزینانی همرزم شهید سید یحیی درخصوص اعزام وی می گوید:

مرداد سال 65 بود که داخل اعزام نیروی سقز کردستان برای گردان جند الله نیرو انتخاب می کردند. من و سید یحیی جا ماندیم اما او از غفلت مسئولین استفاده کرد و در یک چشم به هم زدن خود را به نیروهای انتخاب شده رساند و توانست  در عملیات کربلای 2 شرکت کند و در حالی که چند روزی از این انتخاب نگذشته بود برای شهادت در منطقه حاج عمران گلچین شد.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۸
آبان
۹۵

همزمان با گرامیداشت روز بسیج دانش آموزی مراسم قرائت  زیارت عاشورا با حضور جمعی از مسئولین شهرستان داورزن و دانش آموزان و بسیجیان مزینانی در منزل شهیدان حسینی برگزار شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ هشتم آبان سالروز شهادت دانش آموز شهید حسین فهمیده روز بسیج دانش آموزی نام گرفته که به همین مناسبت مراسم زیارت عاشورا صبح امروز با حضور امام جمعه ، فرماندار ، فرمانده حوزه ی مقاومت بسیج و مسئول بنیاد شهید و ایثارگران شهرستان داورزن و پرسنل انتظامی مستقر در مزینان و بسیجیان و دانش آموزان مدرسه دکتر علی شریعتی مزینانی در منزل شهیدان حسینی برگزار شد.

دانش آموز شهید سیدحسن حسینی برادر شهیدان سیدحسین و سیدمحمد سومین فرزند رزمنده و جانباز فقید زنده یاد میرزا احمد حسینی است که در عملیات والفجر 8 در سال 1364 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۷
مهر
۹۵

 

 

 

 

آخر شهریور و آغاز مهر

مهر خاور سرزد و غوغا نمود

 

بار دیگر بحث جنگ است و دفاع

دشمنان را اینچنین رسوا نمود

 

آن می عشق خدا در جبهه ها

عاشقان را مست و هم شیدا نمود

 

در کلاس درسِ خونِ هر شهید

بر قلم جاری شد و املاء نمود

 

زنگ انشاء بود و طفل یک شهید

راز و رمز جنگ را انشاء نمود

 

سطر اول حرف عشق است و فراق

رفت بابا و مرا تنها نمود

 

خلق می کرد واژه های تازه ای

محتوای عشق را معنا نمود

 

هرچه بیشتر می نوشت پایان نداشت

تا که در سطر دهم امضاء نمود

 

دوست دارم وصف بابایم کنم

راه او را درس فردایم کنم

 

زنگ دوم نوبت ورزش بُوَد

توپ و تور یک ورزش زیبا شده

 

طفل با شوق و شعف آغاز کرد

امتیاز آورد و عقده وا شده

 

در رقابت با حریف همتا نداشت

امتیازش آفرین ده تا شده

 

هر هدف را می زند نَبوَد خطا

گاه می گوید خدا با ما شده

 

دست آخر سه به صفر شد یارشان

شاهد این بازیش بابا شده

 

آنکه که کوشش می کند بازنده نیست

بعد مرگش هر کسی هم زنده نیست

 

زنگ سوم نوبت املاء بُوَد

بی غلط باشد اگر املای ما

 

نمره استاد تحسین کردن است

آنچه باشد در سر و سودای ما

 

از دفاع می گفت و دوران دفاع

خاطره می گفت از بابای ما

 

گر نبودند این شهیدان وطن

آن زمان می شد واویلای ما

 

کشورم را دشمنم اشغال کرد

گرچه شد او عاقبت رسوای ما

 

آفرین بر همت رزمندگان

عامل آزادی و احیای ما

 

هر چه داریم از تو داریم ای شهید

ای که هستی سرور و آقای ما

 

ارمغان تو همین امنیت است

هم تلاش درس و هم ابقای ما

 

اشک شوق طفل شاهد دیده شد

بر خطوط دیکته ی او ریخته شد

 

شاعر حجت الاسلام شیخ حبیب الله عسکری مزینانی

 

 

  • علی مزینانی
۲۱
خرداد
۹۵

 اغلب رزمندگان مزینانی که دردفاع مقدس حضور داشتند شهید هادی طالعی را می شناسند رزمنده ای که در گردان عبدالله رشادت های فراوانی از خود نشان داد.

هادی طالعی رزمنده دلاور هشت سال دفاع مقدس بود که در اکثر عملیات ها در کسوت فرمانده و جانشین گردان عبدالله به عنوان خط شکن حضور داشت و رزمندگان مزینانی خاطرات خوشی از وی به یادگار دارند. یکی از این رزمنده های مزینان قاسم باقری؛ نوجوان بسیجی است که در کربلای 5 در کنار هادی حضور داشت و پس از ارسال تصویری از او به شاهدان کویرمزینان تازه فهمید که این فرمانده صمیمی در بهمن 1389 در اثر صدمات شیمیایی به یاران شهیدش پیوست اما بنیاد شهید هنوز آن را نپذیرفته و عروج سرهنگ پاسدار هادی طالعی را مرگ طبیعی در اثر سرطان می داند

  • علی مزینانی
۰۳
خرداد
۹۵

 

  برگی از زندگینامه شهید محمد امین آبادی:

محمد امین آبادی فرزند غلامحسین اول خرداد سال1313ه.ش در مزینان دیده به جهان گشود.

قلعه امین آباد بعد از صحرای سبز مزینان و در ابتدای کویر واقع شده که تا قبل از انقلاب اسلامی تعدادی از اهالی در آنجا زندگی می کردند که نام خانوادگی آنها اغلب به همین عنوان ثبت شده است.

آب چشمه ای زلال در آن حوالی جاری و آبشخور زمین های اطراف بود و کشاورزی و دامداری در آنجا رونق داشت و اکنون نیز به همت خاندان ناطقی و هدایت آب از موتور معروف به رستم و در حاشیه جاده بهمن آباد که توسط دکتر حاج حمید ناطقی خریداری شده چندین هکتار از زمین های امین آباد زیر کشت درخت پسته رفته و به بار نشسته است.

شخصیت معنوی محمد در دامان خانواده ای مذهبی و کارگر و شرکت در مکتبخانه و جلسات قرآن شکل گرفت و تا سنین نوجوانی در مزینان زندگی کرد و پس از آن برای تأمین هزینه های زندگی و کمک به پدر راهی تهران شد و پس ازیک دوره کارگری ، دربنایی معمار چیره دستی شد.اخلاق و برخورد مهربانانه اش باعث شده بود که کارگران با عشق و علاقه خاصی در خدمت او باشند. پس ازمدتی در اداره مخابرات مشغول به کارشد و اکنون تصویر زیبایش زینت بخش موزه مخابرات شده است

سال 1331 با یکی از دختران فامیل ازدواج کرد که یک فرزند پسر و شش دختر از او به یادگار مانده اند و همگی در تهران مشغول به کار و زندگی هستند.

فساد رژیم پهلوی موجب شده بود که محمد امین آبادی به همراه عده ای از مزینانی ها علیه دستگاه حاکم مخفیانه به مبارزه بپردازد کانون این مبارزات اغلب مسجد رحمتیه و مهدیه شرق تهران مزینانی های مقیم مرکز بود.                                                                                                              

 باشروع انقلاب اسلامی محمد امین آبادی نقش به سزایی در سازماندهی و راه اندازی گروه های تظاهرات کننده داشت و در اغلب راهپیمای ها پیشاپش جمعیت حرکت می کرد و پس ازپیروزی انقلاب  دست ازمجاهدت و تلاش نکشید و با تشکیل گروه های جهادی به کمک قشر مستضعف شتافت و حتی در زمینه کشاورزی و خانه سازی به مردم دماوند کمک شایانی کرد.

باشروع جنگ تحمیلی سنگرجهاد او نیز تغییرکرد و با مراجعت به زادگاهش مزینان در پایگاه بسیج شروع به آموزش و تربیت بسیجیان مزینانی کرد و پس از مدتی با تعدادی از اهالی، راهی سوسنگرد شد تا برای آوارگان جنگی خانه بسازد و جزء اولین کسانی بودکه گروه های جهادی را ساماندهی کرد و در منطقه مگاصیص به آبادی  ویرانه های جنگ پرداخت.

پس از بازگشت از سوسنگرد علاوه بر کارهای فرهنگی به عمران و آبادی روستا همت گمارد و قنات آب مزینان را دوباره احیا کرد و با بازسازی جوی آب شکل خاصی به بازار مزینان داد. غسالخانه مزینان و احداث سالن شهدا در زمین اهدایی مرحوم کربلایی عبداله محمدی از دیگر اقدامات خیرخواهانه اوست.

حسن خلقش موجب شده بود که نوجوانان و جوانان مزینان اغلب اوقات خود را در بسیج و کارهای گروهی مسجد و فعالیت های رزم شبانه و نگهبانی در اطراف و داخل مزینان بگذرانند .

حاج محمد بارها به جبهه اعزام شد و پس از بازگشت دامنه ی فعالیت خود را در زادگاهش بیشتر می کرد. برگزاری محافل قرآنی و برپایی جشن های نیمه شعبان یکی از اقدامات فراموش نشدنی اوست که در ذهن بسیاری از دهه شصتی ها نقش بسته است.

 با همکاری تعدادی از جوانان مزینانی ار ابتدای بازار تا حوالی مدرسه علمیه را چراغانی می کرد و با چیدمان صدها لامپ مهتابی به شکل ضربدری زیبایی خاصی به بازار می داد و پس از آن سه شب جشن را با اجرای نمایش گروه فرهنگی هنری شاهدان کویرمزینان در مسجد جامع برگزار می کرد.

زمستان 1364به همراه سی نفراز رزمندگان مزینانی راهی جبهه های جنوب شد و در عملیات غرور آفرین والفجرهشت به شدت مجروح شد و پس از چند روز( 26 بهمن 1364) به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش به همراه سه تن از بسیجیان و همرزمانش شهیدان محمد مزینانی(روس)، سیدحسن حسینی مزینانی،حسن مزینانی صانعی در مزینان تشییع و درگلزار بهشت حضرت علی (ع) زادگاهش برای همیشه آرام گرفت.

خادم مردم

زمستان سال۶۴ بود که شهید امین آبادی به همراه دایی ام شهید محمد روس برای آموزش غواصی به مرخصی آمده بودند او در همان یکی دو روزی که در مزینان بود آرام و قرار نداشت و به دنبال رفع مشکلات مردم بود؛ وقتی که متوجه شد چند روزی است موتور حمام عمومی مزینان خراب شده و کسی اقدامی نکرده با توجه به اینکه فردای همان روز قرار بود برای آموزش به مشهد برود ولی حس انسان دوستانه و خدمت به هم نوعان او را بر آن داشت که هر طوری شده حمام را درست کند.

 ساعت ۷ صبح بود که به اتفاق شهید محمد روس آمدند درب منزل و بنده را هم دعوت به کار کردند. آن موقع موتور آب حمام حدود ۱۰ الی ۱۵ متر زیر زمین بود با آنکه اطلاعات زیادی از آن نداشت  موتور را باز کرد و بلافاصله به سبزوار برد و همان روز آن را تعمیر کرد و دوباره رفتیم و تا ساعت ۱ شب آن را کار گذاشتیم و روشن کردیم .

بعد از اتمام کار شهید امین آبادی لبخندی زد و گفت: «این کار ثوابش از حضور در جبهه بیشتر است اما حالا که این مشکل مردم هم حل شد با  خیال راحت راهی منطقه می شوم و احساس می کنم در این لحظه آخر دینم ادا شد.»

از موتورخانه که آمدیم بیرون  هر کی ما رو می دید به سر و وضع مان که به دلیل روغنی بودن موتور صورت و لباس هر سه تامون سیاه شده بود می خندید اما ما که از صبح در تلاش بودیم تا همین لبخند را برلبان آن ها ببینیم در دل احساس رضایت می کردیم و دایی و حاجی امین آبادی هم صبح روز بعد راهی مشهد شدند و بعد هم هردو در عملیات والفجر 8 به شهادت رسیدند تا امروز ما در امنیت و آسایش کامل زندگی کنیم .

(خاطره از؛ یدالله مزینانی حاج حسن)

لباس خاکی بابا

 

غروب یک روز سرد زمستانی من و فرزند کوچکم در آپارتمان کوچکمان استراحت می کردیم که ناگهان زنگ در به صدا در آمد چون آیفون خراب بود نمی توانستم بفهمم پشت در کیه و به امید آمدن آشنایی دکمه را فشار دادم.

 صدای قدمهایش که با صلابت از پله ها بالا می آمد کنحکاوم کرد نگران شدم که نکند برای غریبه ای در راباز کرده باشم از چشمی در نگاه کردم و از خوشحالی فریادی کشیدم و گفتم: بابا؟!

نمی دانستم چکار می کنم، منتظرش نماندم پله ها را دو به یکی کردم و قبل از آنکه وارد خانه بشود خودم را به او رساندم سر و صورتش را غرقه بوسه کردم و باتعجب گفتم: شما کجا اینجا کجا آقاجون. خندید و گفت: مرخصی آمده ام  چون دلم خیلی برات تنگ شده بود گفتم قبل از آنکه برم خونه و مادرت رو ببینم بیام سری از شما بزنم.

یکی از دکمه های پیراهنش افتاده بود نخ و سوزن آماده کردم که دکمه را بدوزم درحالی که با نوه اش بازی  می کرد باخنده گفت: می خوای ما رو از گشنگی بکشی دختر تو برو شام درست کن من خودم دکمه رامی دوزم.

فرزند کوچکم گفت: بابابزرگ تو با این چشمای کورمکوریت می تونی خیاطی کنی ؟ لپش رو کشید و گفت: عزیز دلم اگه من کور باشم که نمی تونم با دشمنا بجنگم بیا بنشین و تماشا کن.

این آخرین باربود که بابا به مرخصی آمد و من هنوز لباسای خاکی او را توی بغچه ای یادگاری نگه داشته ام و هر وقت نخ و سوزن به دست می گیرم یاد خاطره بابا می افتم...

                                                  *****

سال چهل و دو بود و اوج مبارزات انقلابیون و تبعید مرجع عالیقدر شیعه امام خمینی (ره)، یکی از روحانیون در مسجد محل به پشتیبانی از امام سخنرانی پرشوری کرد و تحت تعقیب ساواک قرار گرفت. دوستان موضوع را فهمیدند و تصمیم گرفتند ایشان را مخفی کنند. دژخیمان پهلوی به کسی رحم نمی کردند و اگر کسی از روحانیت دفاع می کرد او را دستگیر و شکنجه می کردند. همه ما از ترس لو رفتن برای پناه دادن به این روحانی جرات نمی کردیم حتی پیشنهاد جایی را بدهیم . منتظربودیم یک نفر حرفی بزند که شهیدامین آبادی وارد جلسه شد و وقتی موضوع را فهمید با خونسردی گفت:غصه نخورید من حلش می کنم. از آن روزبه بعد ما جناب سخنران را ندیدیم و بعدها فهمیدیم که حاج محمد ایشان را برده به خانه اش و تا مدت ها میزبانش بوده است.

                                                  *****

عاشق خدمت به قشر ضعیف بود اگرکسی می خواست خانه ای بسازد و یا امرخیری در کاربود و برای تهیه جهیزیه مشکل داشت بدون آنکه خودش متوجه شود کمکشان می کرد و پول می فرستاد و می گفت: آدم خیری  مشکلت را فهمیده و برایت پول فرستاده،

اگر همشهری ها می خواستند معامله ای انجام بدهند و پول کم داشتند می گفت:برو جلو من یه خورده پس انداز دارم قرض الحسنه به تو می دهم کارت که انجام شد هر وقت داشتی پس بده .انقلاب که به پیروزی رسید حدود یکصد نفر از بچه های مزینان را بسیج کرد و به مناطق محروم اطراف تهران می رفتند و در کارهای عمرانی و کشاورزی به افراد مستمندکمک می کردند.

در نزدیکی مزینان منطقه ای به نام اسدآباد وجود دارد که زمینش مناسب کشاورزی است .موتور آب عمیقی هم در آنجا احداث شده بود ولی صاحبش نمی توانست آن را به خوبی اداره کند و تصمیم به فروش گرفته بود، تقریبا اسدآباد رو به نابودی می رفت. یازده نفر از مزینانی های مقیم پایتخت اعلام آمادگی کردند که به شرط حضور حاج آقا امین آبادی و بامشارکت همدیگر از تهران بروند و اسدآباد را آبادکنند. او هم با اصرار دوستان مسئولیت گروه را بر عهده گرفت و الحق فکر و ایده های خیلی خوبی ارائه می داد و هرحرفی می زد بقیه با جان و دل اجرا می کردند و موفق شدند اسدآباد را از خشکسالی نجات دهند و دوباره آبادش کنند .

                                                  *****

نه می دونستیم سوادش چقدره و نه می شناختیمش. یک عده می گفتند وضعش خوبه و از شهر فرار کرده یک عده دیگه هم می گفتند:با زنش دعوا کرده و به روستا پناه آورده تا راحت باشه ؛ تعدادی هم پیش بینی می کردند که عقده ریاست داره و می خواد اینجا حکومت کنه. هرکی بود و هر چی بود برای ما بچه های روستایی که خیلی خوب شده بود؛ ازصبح تا غروب انتظار می کشیدیم  که شب بشه و ما هم بریم توی جلسه قرآن واین حاجی برامون قصه بگه وقرآن یادبده بعد هم کلی جایزه ازش بگیریم ،صبح هاهم با جوونا و پیرمردا دنبالش بدویم و ورزش کنیم و گاهی وقتا هم بره شهر و اسلحه بیاره و تیر انداختن یادمون بده. بعضی شبا هم بچه ها را جمع می کرد و رزم شبانه و تاصبح راهپیمایی پشت قلعه یا در دل کویر و بعد هم دعا و نماز و باز کار. خداییش عجب آدمی بود یه لحظه آروم نمی گرفت. یه لحظه هم میدون رو ترک نمی کرد. همه چیزشو وقف آباد کردن روستا کرده بود. بخشداری و فرمانداری و استانداری را به تنگ آورده بود اگه می فهمید چیزی برای مزینان اعلام شده تا اون رو از ادارات نمی گرفت آروم نمی شد. نیمه شعبان که می شد بازار را چراغانی می کرد و جشن مفصلی می گرفت و کلی شیرینی پخش می کرد بعد هم دوربینش را بر می داشت و از گروه تیاترعکس می گرفت . بعدازسه شب که جشن میلاد را به خوبی برگزار می کرد همه ماها رو دور هم جمع می کرد و ضمن تشکر فراوان از بچه ها یه جورخودمونی وصیت می کرد و می گفت: یادتون باشه اگه سال دیگه من بین شما نبودم خودتون این سه شب رو جشن بگیرین نذارین این چراغ خاموش بشه.

بعدازمراسم نیمه شعبان از پا نمی نشست یعنی اصلاخسته نمی شد و دوباره دنبال یه کار خیردیگری می رفت و برای آبادانی دیارش تلاش می کرد. گاهی هم آستینها رو بالامی زد و خودش بنایی  می کرد. می گفتند درتهران معمار قابلی بوده است ،سرتون رو درد نیارم خلاصش اینکه همه کاره بود.تازه وقتی شهید شد بعضی ها تازه فهمیدند که چه گوهری را از دست داده اند و هر وقت چشمشان به جوی آب روان بازار مزینان  می افته می گویند: خدا رحمت کنه حاجی امین آبادی را چه زحماتی برای جاری شدن این آب کشید.

                                                 *****

چند بار اصرار کرد که توهم بامن بیابریم مزینان و اونجا هم آب و هوای خوبی داره و هم من می تونم یه کمی دینمو برای مردم ادا کنم دوست دارم این آخر عمری اگه کاری از دستم ساخته است واسه بچه های روستا انجام بدم.

گفتم:آخه حاجی الآن وسط سال تحصیلیه و بچه ها درس دارند وانگهی من به کنار اینا که دوست ندارند بیان توی ده زندگی کنند اینا توی شهر به دنیا اومدن و اینجا رو دوست دارند. ما که حریفت نمی شیم دلمون هم نمی خواد جلوی کار خیرت رو بگیریم شما برو ان شاءالله اوضاع که روبراه شد و بچه ها راضی شدند ما هم میایم پیشت.

رفت و هرچند وقت یکبار می آمد و سری به ما می زد ولی هیچ وقت نگفت که چیکار کرده چه مشکلاتی داره فقط هربار که می دیدیمش می گفت: جایتان خالی است . وقتی شهید شد کوچک و بزرگ می گفتند: خدا رحمتش کنه مزینان را آباد کرد. هر جای روستا که قدم می گذاریم باقیات و صالحات حاجی به چشم می خورد . آب، برق، مدرسه و حتی غسالخانه و سالن مراسم و... همه یادگاری های اوست و افسوس می خورم و می گویم ای کاش می توانستم بیشتر در کنارش می بودم  و کمکش می کردم .

                                                 *****

تاکنون قریب به ۳۸ سال است که از شهادت امین آبادی می گذرد.
حدود دو یا سه سال بعد از سپری شدن شهادت ایشان.... در حسینیه خسروآبادی های مقیم تهران در میدان تسلیحات مراسم ترحیم به یاد مرحومه حاجیه خانم سکینه مزینانی همسر یکی از شهروندان خسرو آبادی منعقد بود.

شخصی تقریبا چهل ساله که در کنارم نشسته بود درحالیکه بنده و ایشان آشنایی نداشتیم بدون مقدمه از بنده سوال کد :  اهل خسروآباد هستید؟
عرض کردم: خیر
سوال کرد: اهل کجا هستی؟
گفتم: مزینانی هستم.
بلافاصله پرسید:  محمد امین آبادی را می شناسی؟
گفتم: کاملا شناخت دارم.
پرسید: حالش خوبه.(او نمی داند که امین آبادی شهید یا فوت شده است !! )
گفتم خدا رحمتش کند،حدود دو یا سه سالی است که در دفاع مقدس شهید شده است.
پرسید : نه بابا!!! انگاری همه ی دنیا روی سرش خراب شد.
گفتم: واقعیتی است.
به محض اینکه شنید شهید شده بغض گرفت و حیرت زده شد و شروع به گریه کرد!
بنده پرسیدم: شما  با امین ابادی وابستگی داری یا آشنایی هستی؟
گفت: متاسفانه وابستگی ندارم ونیز آشنایی ندارم.... فقط ۲۰ ساعت کمتر با بیشتر در معیَت ایشان بوده ام و در گمنامی نهایت لطف و عنایاتی به من داشت و ای کاش  نشنیده بودم!

کنجکاوی مرا وادار کرد تا  پیرامون موضوع بیشتر جویا شوم و در ادامه به بیان خاطراتی از امین آبادی با همان زبان صاف و ساده  وبه دور از تکلًف وبا لهجه ی روستایی اظهار کردند.

قبل از شهادتش؛ یک نفر از اهالی عباس آباد و دیگری کاهک جمعا سه نفر سه راه افسریه رفتیم تا هر کدام به مقصدمان برسیم  وچون زمان خاصی بود انبوه جمعیت آمده بودند درحالیکه نه اتوبوس ونه وسیله شخصی و امیدمان به کلی قطع شده بود.
در همین  هنگامه به ناگاه یک خودرو  بنز از طرف خدا  رسید و توقف کرد و همه ی مردم هجوم آوردند.
راننده گفت: چنانچه هر کسی تصمیم تنها به مقصد کاهک یا داورزن دارند سوار شوند و تعداد زیادی ؛ خودرو را احاطه کردند و همه هم سبقت می گرفتند تا موفق شوند . سه نفر با هزار زحمتی موفق شدیم تا سوار شویم .
حدود ساعت ۵ بعد از ظهر با گذشت مسافتی به سرخه رسیدیم و حالا تقریبا ساعت ۸ شب است و برای نماز راننده توقف کرد و بعد از نماز پیشنهاد داد و گفت: آماده شوید تا رستوران یا غذا خوری برای صرف شام برویم.
گفتیم: جناب راننده ؛ شرایط اوضاع و احوال مالی ما همگی مثل شما نیست و پول ومولی در بساط نداریم ...‌.شوخی می فرمایید یا اینکه ما را سرِکار گذاشته ای؟!

وی با لبخند ملیحی گفت: حالا بیایید شام بخوریم بعدا یک کاری خواهیم کرد.
 هر بهانه ای گرفتیم نتیجه بخش نشد.تا اینکه با پافشاری رانتده ؛ما سه نفر به غذا خوری رفتیم و بدون اینکه از ما سوالی کند که چه غذایی میل دارید؛ شام درست و حسابی آنهم با همه ی مخلفات خوردیم و پول  شام را راننده پرداخت کرد و ناگفته نماند به خاطر شرایط بحرانی مالی حتی یه تعارف ظاهری هم نکردیم.

ساعت ۵ صبح به داورزن رسیدم و دو نفر آقایان دیگر در عباس آباد و کاهک قبلا پیاده شدند و گفتند: کرایه تان چقدر است؟
رانتده گفت: شوخی دارید یا جدی ؟!!! کرایه چه معنا دارد؟!  مهمان بنده هستید. تازه مگر از همشهری تا حالا  کسی پول گرفته یا پول داده ای... اولین باری است که می شنوم !!
در هر حال افزون بر هزینه رستوران کرایه را هر چه پافشاری کردیم نگرفتند و اسباب شرمندگی بیشترما شد.
از من پرسید : این وقت شب  زمان مناسبی نیست. با چه وسیله ای شما  به خسرو آباد می روید؟!
گفتم: خدا بزرگ است هوا روشن شود ان شاءالله  فرجی خواهد شد.
گفتند:  سوار شوید تا خسروآباد شما را ببرم!!
گفتم : راه فرعی است و مزاحم تان نمی شویم و تا اینجا خدا هم اجرتان دهد.
با اصرار بیش از حد مجددا سوار شدم و با خستگی ناشی از رانندگی؛ در منزل به خانه ی ما آمدند و چند ساعتی استراحت کردند.

پس از خوردن صبحانه تصمیم داشت خدا حافظی کند و با اصرار پیشنهاد دادم چنانچه افتخار دهید چند روزی در کلبه ی فقیرانه ی ما باشید. اما به رغم اصرار قبول نفرمودند و گفتند ان شاءالله بعدها....

 چند کیلو کره محلی به عنوان هدیه خدمت شان آوردم و هر کاری کردم قبول  نکرد و در لحظه ی خداحافظی سوال کردیم. اسم تان چیست و اهل کجا هستید؟
گفت: اهل مزینانم و به نام محمد امین آبادی .

🔻 آقای خسرو آبادی گفت: در اولین فرصت به مزینان خواهم رفت و سر مزارش فاتحه خواهم خواند.

 

نوشته شد به قلم: علی مزینانی عسکری

 تهران- اسفند۱۳۹۰ه.ش... باز نشر و الحاقات سوم شهریورماه 1402

منابع:

*همسر و دختر محترمه شهیدحاج محمدامین آبادی

*حاج رحیم هژیرتالی-حاج حسین شمس- زنده یاد حاج عباس رضایی فر-علی مزینانی و یداله مزینانی حاج حسن تلمان، حاج علی جعفری و چندتن دیگر از همرزمان شهید

*کتاب مزینان عشق آباد کوچک -احمد باقری مزینانی 
 

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۱۷
ارديبهشت
۹۵

تاریخ نشان داده است که مردم مزینان انسان های متعصب به دین و با غیرت بوده و هستند چنان چه در ادوار مختلف تاریخی و در دوره های گوناگون چه زمانی که قوم تاتار و مغول به سبزوار حمله ور می شوند جرأت آن ندارند که پای به مزینان بگذارند و چون پسر تیمورلنگ وارد این کویرتاریخی شد پدرش از مرگ او متأثر می شود اما تنها همین غم برای او کافی است و دیگر فکر حمله به این سرزمین را از سر بیرون می کند و یا در دوره ای دیگر براساس نوشته ی باستانی پاریزی چون جمعی از یاغیان برای غارت اموال مردم وارد مزینان می شوند جوانان دلیر مزینانی آنها را گرفتار می کنند و سرهای شان را بر دروازه های مزینان آویزان می نمایند و اعلام می کنند این جا دیار مرزبانان است. وجود توپخانه و مبارزات کلنل پسیانی در نزدیکی رباط شاه عباسی و گواهی ناصرالدین شاه قاجار مبنی براین که پنجاه جوان رشید مزینانی او را تا مزینان همراهی می کنند همه و همه از شجاعت و دلیرمردی مردم مزینان حکایت می کند. مردمی که در عصر حاضر و در تمامی دهه های انقلاب اسلامی حضور داشته و اولین شهید انقلاب در ایران و اولین شهیددفاع مقدس در منطقه و اولین شهید منا و اولین سردار جانباز شهید را تقدیم می کند.

در روزهای ابتدایی آغاز حرکت انقلابی ملت ایران علیه رژیم پهلوی ؛ مردم مزینان پیشگامان این حرکت خروشان در داورزن و سبزوار بودند و شاهد بودیم که هر روز در گروه های مختلف ؛ کفن پوشان مزینانی راهی شهرستان سبزوار می شدند و در مقابل پاسگاه های ژاندارمری و کلانتری های شهربانی سینه سپر می کردند و مرگ بر شاه می گفتند.

در دوران دفاع مقدس نیز که شاهدان کویرمزینان به مناسبت های مختلف شهدای مزینانی این دوران را معرفی کرده است در عملیات های مهم بی شک چند جوان مزینانی حضور داشتند به طوری که در عملیات والفجر 8 و کربلای 5 گردان های عبدالله و ولی الله لشکر 5نصر خراسان و لشکر ویژه شهد و تیپ امام رضا (ع) شاهد دلاوری ده ها جوان مزینانی بود.

وجود دو خانواده سه شهید  و سه خانواده دوشهید و چندین جانباز و آزاده سرافراز و بیش از هفتاد شهید سندی است برادعای غیور مردی مردان سرزمین من و زادگاهم مزینان .

تمام این مقدمه ورود به معرفی و خاطرات بعضی از رزمندگان مزینانی است که سال ها در این عرصه درخشیدند و هریک خاطراتی دارند که گنجینه ای است گرانبها اما شاید فرصتی پیش نیامده تا آن ها لب بگشایند و از حضور مردانه اشان بگویند و یا آن که نخواسته اند به قول خودشان ریا شود اما شاهدان کویرمعتقد است ثبت این خاطرات بخشی از تاریخ مزینان است و آماده است تا با تدوین و انتشار این خاطره ها در دو وب و کانال مربوطه قدمی دیگر برای معرفی مزینان و مزینانی بردارد لذا از تمامی رزمندگان ، جانبازان ، ایثارگران و خانواده معزز شهدا و همراهان و همسنگران آن ها دعوت می نماید که با ارسال خاطرات و تصاویر خادمان خود را در این راه یاری نمایند.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۵
ارديبهشت
۹۵

 

✍️مینودشتِ گرگان محل تولد فرزند تعزیه خوان نامی مزینان مرحوم محمد صدیقی مزینانی است که سال ها با صدای خاص و گرمش نقش حضرت علی اکبر (ع) و مدتی نیز وهب را در عاشورای مزینان اجرا می کرد.

🔷ذاکر اهلبیت علیهم السلام ، مرحوم حاج محمد صدیقی با تولد این فرزند پسر در یازدهم مرداد سال 1344 نامش را حسن گذاشت تا به طور احسن راه اسلاف بزرگوار خویش را بپیماید و وقت جهاد علم بر دوش بگیرد و به جنگ یزیدیان زمان بشتابد.

زنده یاد حاج محمد صدیقی در خصوص انتخاب نام فرزند شهیدش می گوید: «چون پدرم از روحانیون مبارز بود،نذر کرده بودیم که اگر فرزندمان پسر باشد نام پدر را که حسن بود روی او بگذاریم.»

🔷حسن دوران تحصیل ابتدایی و راهنمایی را در شهرستان مینودشت به پایان رساند و پس از آن به کار در کفاشی مشغول شد. با شروع جنگ تحمیلی او برای حضور در صف رزمندگان لحظه شماری می کرد تا اینکه توانست جواز اعزام را از والدین خود دریافت کند و پس از طی دوره آموزشی به عنوان سرباز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عازم مناطق عملیاتی دفاع مقدس شد و با سازماندهی در توپخانه تیپ 61 محرم خراسان و رسته دیدبان در جبهه مشغول به خدمت شد و سرانجام در بیست و یکم اردیبهشت 1366 در منطقه ی بانه بر اثر ترکش به سر به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در جوار بارگاه ملکوتی امام هشتم (ع) و در آرامگاه خواجه ربیع جایی که مرحوم محمد صدیقی به خاطر ارادتش به ثامن الحجج(ع) برای سکونت دائم انتخاب کرده بود به خاک سپرده شد.

 

🖍بعضی از خصوصیات اخلاقی و رفتاری شهید حسن


به بزرگتر ها خصوصا والدین خود احترام می گذاشت.از کمک کردن به نیازمندان و مستمندان دریغ نمی کرد، از دروغ گفتن و غیبت کردن پرهیز می کرد،اهل امر به معروف و نهی از منکر بود،و مورد احترام و اعتماد اطرافیان قرار داشت.به فرائض دینی به ویژه نماز و روزه اهمیت می داد،در نماز های جماعت شرکت می کرد.
اعلامیه ها و تصاویر و نوارهای سخنرانی حضرت امام را که توسط پدرش تهیه می شد،به کمک دوستانش تکثیر و بین مردم توزیع می کرد.

 

پیام شهید حسن صدیقی:

برادران و خواهران عزیز! شما را به اقامه فریضه نماز و گرفتن روزه و عشق و علاقه به انقلاب و امام توصیه می کنم.

  • علی مزینانی
۰۹
ارديبهشت
۹۵

شهید محمدرضا مزینانی فرزند حاج اکبر ؛ در گرگان به دنیا آمد. وی در خانواده‌ای متدین پرورش یافت. مقاطع دبستان و راهنمایی را با موفقیت به پایان رساند. پس از مدتی به مکانیکی روی آورد و در حرفه خود بسیار مهارت پیدا کرد.

نماز خواندن و قرآن خواندن را از دوران ابتدایی شروع کرد و در نماز جماعت و مراسم‌ دعای کمیل نیز شرکت می‌کرد. او فردی با اخلاق و مهربان بود و در کار خود جدیت فراوانی داشت. کارهایش را با قرآن تطبیق می‌داد و به اطرافیانش روحیه می‌داد. از کودکی عاشق امام خمینی(ره) و انقلاب بود. زمان انقلاب در راهپیمایی‌ها و مراسم‌های مختلف شرکت می‌کرد و بسیار فعال بود، هیچ‌گاه اجازه نمی‌داد بی‌کاری بر او غلبه کند. در اوقات فراغتش کتاب‌های دینی و مذهبی می‌خواند، انسانی وارسته و امین و رازدار فامیل و دوستانش بود. تنها با کسانی عهد دوستی و مودت می‌بست که عاشق و پاکباخته اسلام باشند.

 شور جبهه و پاسداری از میهن در برابر دشمنان اسلام بی‌قرارش کرده بود تا اینکه از طریق ارتش گرگان، داوطلبانه به جبهه‌های جنگ اعزام شد. دوره‌های آموزشی را در بیرجند گذراند، سپس به منطقه بانه اعزام شد و از اعضای گروه ویژه تکاوری بود.

شهید محمدرضا مزینانی سرانجام در تاریخ 27تیر1363 در محور بانه سردشت، بعد از دلاوری‌های فراوان بر اثر اصابت تیر به ناحیه قلبش توسط عوامل ضدانقلاب به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای گرگان به خاک سپرده شد.

مادر شهید محمدرضامزینانی می گوید: «یک روز قبل از اعزام محمدرضا به جبهه به او گفتم که صبر کن برادرت از جبهه بازگردد بعد برو. من و پدرت هم می‌خواهیم به خانه خدا برویم، کسی در مغازه نیست. محمدرضا گفت: «مادرجان اگر در زمان جنگ توانستم به کشورم و میهن اسلامی کمک کنم هنر است، نه زمانی که در صلح و آرامش به سر می‌برد. آن موقع که دیگر احتیاجی به من و امثال من ندارند.» این حرف را که زد گفتم که برو مادر خدا پشت و پناهت باشد.

شهادت محمدرضا مصادف با مکه رفتن من و پدرش شد، به خاطر غم و غصه‌ای که داشتیم تصمیم گرفتیم به مکه نرویم. محمدرضا به خواب یکی از آشنایان آمد و گفت: «به پدر و مادرم بگویید آن راهی که در پیش دارند ادامه دهند. موقع رفتن شان نیستم که بدرقه‌شان کنم ولی موقع آمدن به استقبال شان می‌آیم. من اینجا نگهبان یک باغ هستم.» با پیغام او تصمیم گرفتیم به مکه مکرمه مشرف شویم.»

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۳
اسفند
۹۴

مردم مزینان در دوران دفاع مقدس علاوه برتقدیم بیش از هفتاد شهید و ده ها ایثارگر و جانباز نام  چهار آزاده سرافراز را نیز در کارنامه پر افتخار خود دارند.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ مردم دیار تاریخی و حماسه آفرین مزینان که همیشه در صحنه های رویارویی با ظلم و ستم پیشتاز هستند و یکی از وجوه تسمیه ی این نام بلند آوازه دیار مرزبانان است که بر علیه یاغیان و اشراری که سال ها پیش برآن تاخته اند جوانان دلاورش مردانه ایستادگی کردند و سرهای تعدادی از این طاغیان را بر دروازه های اصلی آن آویخته و اعلام می کنند اینجا دیار مرزبانان شجاع است! در دوران دفاع مقدس نیز مفتخر به دفاع از ولایت پا در رکاب کرده و اولین حضور را در مناطق جنگی داشتند و اولین شهدا را در ایران و در منطقه داورزن تقدیم کردند شهید غلامرضا مزینانی(خصالی) یکی از دریادلان شجاعی  است که در همان روزهای نخست تهاجم رژیم دیکتاتور عراق(1359) به همراه 69نفر از همرزمانش همچون شهیدان مختاری و مرادی جان خود را فدای انقلاب کردند و پیکر مطهرش در بهشت ثامن الحجج(ع) حرم امام هشتم دفن شد.

مبارز انقلابی و تکاور شهید علی مزینانی (شهیدی) نیز یکی دیگر از افتخار آفرینان مزینان است که در همان سال های اول جنگ(مرداد 1360) در رکاب شهید چمران به شهادت رسید و به عنوان اولین شهید منطقه داورزن تشییع و در مزینان به خاک سپرده شد.جالب توجه اینکه هر دوشهید در سرزمین گرم خوزستان و در منطقه سوسنگرد به شهادت رسیدند.

حضور همیشگی رزمندگان مزینانی در جبهه های مختلف و تقدیم بیش از هفتاد شهید و ده ها ایثارگرو جانباز و چهار آزاده یکی دیگر از اسناد افتخار مردم قهرمان پرور مزینان است که اولین شهید انقلاب را به نام معلم شهید دکتر علی مزینانی شریعتی تقدیم کرده اند.

اولین آزاده مزینان حاج محمد مزینانی فرزند رضا کربلایی اکبر است که در اولین حضورش در جبهه و با شرکت در عملیات خیبر که سوم اسفند 1362 در منطقه هورالعظیم انجام شد به اسارت نیروهای ارتش دیکتاتور عراق در آمد و پس از وی مهدی مزینانی فرزند غلامحسین، حمید مزینانی فرزند اکبر و علی مزینانی فرزند اکبریحیایی مفتخر به نام آزاده شدند.

حضور دو خانواده سه شهید و سه خانواده دوشهید مزینانی یکی دیگر از نشانه های دلاورمردی و ایثارگری مردم مزینان است که آن را از دیگر مناطق داورزن و سبزوار متمایز ساخته است

 عضویت در کانال تلگرام شاهدان کویرمزینان: https://telegram.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۲۰
بهمن
۹۴

پس از گذشتن  رزمندگان اسلام از اروند رود و پدافند و استراحت نیروها در پشت خاکریز نیمه های شب صدای گریه ای همسنگران را از خواب بیدار کرد . من جزو اولین کسانی بودم که بیدار شدم و به سراغ آن رزمنده رفتم و دیدم که موسی الرضا تاجفرد است که در حالتی معنوی مشغول خواندن نماز شب و راز و نیاز خاصی با معبود خود بود . پس از اتمام نماز به سراغش رفتم و گفتم:«چرا این قدر گریه کردی؟»

گفت:« قبل از نماز خواب می دیدم که همراه فرشتگان الهی در نزد پرودگار حاضرهستم . پس از این که از خواب بیدار شدم نماز شب و شکر به جا آوردم و فهمیدم که شهید می شوم. از خداوند می خواهم که این قربانی را از خانواده ام قبول کند.»(همرزم شهیدتاجفرد  مرحوم ابراهیم موهبتی)

برگی از زندگینامه بسیجی شهیدموسی الرضا تاج فرد:

بسیجی شهید موسی الرضا تاجفرد فرزند علی اکبر سال 1346 در مزینان به دینا آمد . در کودکی به خاطر شغل پدر در شهرستان سبزوار ساکن شدند و دوران تحصیلی ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان را در این شهرستان گذراند.

باشروع انقلاب اسلامی موسی الرضا که در سال دوم راهنمایی درس می خواند در راهپیمایی های انقلابی مردم سبزوار شرکت می کرد و پس از آغاز جنگ تحمیلی به عضویت بسیج در آمد و پس از چند بار حضور در جبهه های حق علیه باطل عاقبت در عملیات سرنوشت ساز والفجر هشت و در یوم الله 22 بهمن نام پاکش در طومار مجاهدان راه خدا و شهدای کربلای ایران ثبت گردید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای سبزوار به خاک سپرده شد.

پیام شهیدموسی الرضا تاج فرد:

هر انسانی که به دنیا می آید باید به سوی خدا بازگردد، پس چه خوب است که این بازگشت به سوی پروردگار همراه با شهادت باشد اگر راهمان فی سبیل الله باشد، مورد آمرزش و مغفرت خدا قرار می گیریم.

...............................................

 نشانی تلگرام شاهدان کویرمزینان:https://telegram.me/shahedanemazinan

ارتباط با مدیر تلگرام :mohsenmazinani22

  • علی مزینانی
۲۰
بهمن
۹۴

همیشه یک کپسول ۱۰ کیلویی همراهش بود و بدون آن نمی‌توانست جایی برود. جانبازان شیمیایی چون تنفس‌‌شان دچار مشکل می‌شود در رفت ‌و آمد و نشستن‌ها با مشکل مواجه می‌شوند. خاطرم هست در خیلی از رفت‌ و آمد‌های با فامیل و بستگان محروم بود و سخت بود برایش جایی دوام بیاورد. در زمان جانبازی سختی‌های زیادی را متحمل شد و این دید و بازدیدها برایش مشکل بود. حتی به کوچک‌ترین بوی عطر و ادکلنی حساسیت داشتند و آژانس‌هایی که برای بردنش می‌آمدند می‌دانستند که داخل ماشین نباید بوی عطر بدهد. لحظات پایانی عمرشان ایست تنفسی کرده بودند و دیگر دستگاه‌های تنفسی که بهشان وصل بود جواب نمی‌داد.

شاهد کویر سردار رشید اسلام سرتیپ دوم پاسدار  جانباز شهید حاج محمد مزینانی  فرزند مرحوم کربلایی اسدالله (خسروی شاد) در سال 1341 در مزینان به دنیا آمد و پس از تحصیل در دوره ابتدایی و راهنمایی برای تأمین معاش و ادامه تحصیل راهی تهران شد و در سال 1359 به عضویت سپاه پاسداران در آمد و لباس سبزپاسداری را برتن کرد.

این جانباز شهید پس از پیوستن به سپاه پاسداران راهی جبهه های نور علیه ظلمت شد و در عملیات والفجر 8 به مقام جانبازی  نائل شد و پس از مدتها درد و رنج در اثر صدمات شیمیایی دشمن ،در بیمارستان ساسان تهران باتنفس مصنوعی به حیات جاودانه خود ادامه می داد و عاقبت در سی و پنجمین فجرانقلاب اسلامی و در سالگرد عملیات غرور آفرین والفجر 8 نامش در دفتر و کتاب شهادت ثبت شد.پیکر مطهرش پس از تشییع در تهران و  شهرستان داورزن در یوم الله 22 بهمن در گلزار شهدای بهشت علی (ع) زادگاهش مزینان به خاک سپرده شد.

(بخشی از مصاحبه محسن رفیعی مزینانی در باره سرتیپ پاسدار شهید حاج محمدمزینانی منتشر شده در روزنامه جوان)

...............................................

 نشانی تلگرام شاهدان کویرمزینان:https://telegram.me/shahedanemazinan

ارتباط با مدیر تلگرام :mohsenmazinani22

  • علی مزینانی
۱۹
بهمن
۹۴

باد چادرم را توی هوا به بازی می گیرد. خواهرم صدایم می زند: «بیا بریم خونه ی ما، نزدیکتره!»
بر می گردم تا نگاهش کنم، خاک چشمهایم را پر می کند. می گویم: «سید حسن می خواد بره جبهه. باید برم کمکش کنم یه وقت چیزی جا نذاره.»
می گوید: «پس منم میام ازش خداحافظی کنم!»
وارد کوچه می شویم. باد پرچم سبز رنگی را که روی دیوار نصب کرده ایم می کند و توی هوا می چرخاند. جلوی در می ایستم و آن را باز می کنم.
هر دومان وارد حیاط می شویم. چشمم می افتد به سید حسن که گوشه ای ایستاده و دستهایش را به سمت آسمان بلند کرده است. زیر لب چیزهایی می گوید. دلم هری می ریزد. می گویم: « سید حسن هم مثل اون دو تای دیگه شهید می شه!»
خواهرم می گوید : «این چه حرفیه خواهر؟ سیدحسن فقط چهارده سالشه!»
می خندم و می گویم :« وقتی مثل اون دوتای دیگه، جنازشو بیارن، باورت می شه.»
می پرسد: «چرا فکر می کنی شهید می شه؟»
می گویم: « چون مثل برادراش با خدا راز و نیاز می کنه. نگاش کن، اصلاً از دنیا یادش نمی آد. از صورتش نور می باره!»
سیدحسن بلندبلند با خودش می خواند:
«خورشید عاشورا دمیده بر سر ما
یا کربلا گردیده مرز کشور ما؟»
می گویم: «بسه مادرجان! اینقدر اینا رو نخون، دلم ضعف رفت» می خندد و می گوید «چشم!»
کتابهایش را جمع می کند و روی تاقچه می گذارد. صدایش را می شنوم که زمزمه می کند: «خورشید عاشورا دمیده بر سر ما ...»

برگی اززندگینامه شهید سیدحسن حسینی مزینانی:

شاهد کویر مزینان نوجوان شهید شهید سیدحسن حسینی مزینانی فرزند سیداحمد درسال 1351ه.ش در دیار تاریخی مزینان به دنیا آمد. او همچون برادرانش رشید و نیرومند بود به گونه ای که وقتی برای اولین بار وارد مدرسه شد مورد تعجب دانش آموزان و مدیران قرار گرفت و قدش ازسنش بزرگتر نشان می داد.

سیدحسن ازهمان طفولیت علاقه وافری به ورزش و علوم قرآنی داشت .در فوتبال بسیار چالاک و تکنیکی عمل می کرد و بازدن گل های زیبا به تیم های شرکت کننده در مسابقات محلی و دانش آموزی بارها مورد تشویق مردم مزینان قرار می گرفت.

سیدحسن چون از صدای خوبی بهرمند بود و درحفظ احادیث و آیات قرآنی کوشا بود در مسابقات دانش آموزی سبزوار و استان خراسان حائز رتبه اولی شد و درمسابقات کشوری نیز خوش درخشید. پس ازتشکیل پایگاه بسیج مزینان به عضویت این نهاد مردمی در آمد وشب هادر کنار دوستانش به نگهبانی از زادگاهش می پرداخت.

وی در رزم های شبانه یکی از افرادی بود که این گونه فعالیت ها را جدی می گرفت و در آن همیشه شرکت می کرد. ازشرکت در اردوهای دسته جمعی و آموزش های سخت نظامی نیز هیچ هراسی نداشت و پیشتاز  دوره های آموزشی بود. گاهی در دعاهای توسل و کمیل که در روستاهای مجاور مزینان برگزار می شد باصدای زیبایش نوحه خوانی می کرد و دیگران را تحت تاثیر قرار می داد.

سیدحسن هنوز به سن تکلیف نرسیده بود که چند بار برای اعزام به جبهه اقدام کرد ولی هر باربه دلیل سن کم نتوانست به سرزمین های نور راه پیدا کندتا این که پس ازشهادت برادرش سیدحسین با تلاش و سختی های فراوان عازم میادین نبرد شد و در اولین حضورش در جبهه در عملیات والفجر8 به فیض شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش درکنار مزار برادرانش سیدمحمد و سیدحسین درگلزار شهدای مزینان به خاک سپرده شد.

 دو برادر دیگر این نوجوان شهید ؛ سیدمحمد سال 1361 در رقابیه و سیدحسین  سال 1364 در منطقه عملیاتی مهران به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

پدر بزرگوار این شهدا حاج سید میرزا احمد حسینی ،دردوم اردیبهشت 1391 همزمان با روز شهادت حضرت فاطمه (س) ازدنیا رفت این سید بزرگوار  نیز از رزمندگان و جانبازان دفاع مقدس بود که درسال ۸۵  مدال ایثار توسط رئیس جمهور وقت ایران به وی تقدیم شد.

سفارش شهیدسید حسن حسینی مزینانی:

به مردم حزب الله سفارش می کنم که همیشه گوش به فرمان ولایت فقیه باشند.وحدت کلمه راحفظ کنید و باهم برادر و مهربان باشید.

 زنده یاد میرزا احمدحسینی

  شهیدسیدمحمدحسینی      شهیدسیدحسین حسینی        شهیدسیدحسن حسینی


 نشانی تلگرام شاهدان کویرمزینان:https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۸
بهمن
۹۴

به مناسبت سالروز عملیات غرور آفرین والفجر هشت و فداکاری جوانان ایران زمین در این عملیات هر روز زندگینامه یکی از شهدای مزینان را تقدیم می کنیم. تا یادمان باشد این آرامش و امنیت بعد از جنگ با خون چه کسانی به دست آمده است.

مزینان در سال 1364 بیش از 30 رزمنده در لشکر های مختلف خراسان داشت که چهار نفر آن ها همزمان به شهادت رسیدند و پیکر مطهرشان با شکوه خاصی تشییع گردید.

برگی از زندگینامه شهیدحسن مزینانی (صانعی):

شاهد کویر نوجوان شهیدحسن مزینانی ملقب به صانعی فرزند احمد در سال1348ه.ش در خانواده ای کشاورز و زحمتکش به دنیا آمد.مادرش زنی صبور و از تبار فرهنگیان این خطه است که از همان کودکی فرزندانش را باقرآن و دین مبین اسلام آشنا می کرد.

حسن در نیمه اول سال تحصیلی سوم راهنمایی درحالی که هنوز پانزده سال از بهار زندگیش بیشتر نگذشته بود که از طریق بسیج به همراه جمعی از دوستان و همکلاسی هایش داوطلبانه به جبهه های جنوب اعزام شد و در بیست و دوم بهمن ماه 1364در عملیات بزرگ والفجر8 در اروندرود به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

پیکر مطهرش به همراه سه تن ازدوستان و همرزمانش به نام های شهیدان ؛سیدحسن حسینی ،محمد مزینانی (روس) و حاج محمد امین آبادی ، پس ازتشییع باشکوه دربهشت علی (ع)مزینان به خاک سپرده شد.

مبادا روی لاله پا گذاریم

پیام شهید:

سفارشم به مردم حزب ا...این است همیشه گوش به فرمان ولایت فقیه باشید و از روحانیت در خط امام و سپاهیان پاسدار این دو بازوی ولایت فقیه پیشتیبانی کنید.وحدت خویش را تحت رهبری پیامبر گونه امام خمینی حفظ نمایید و با هم برادر باشید. همه مابایدروزی از این جهان فانی به جهان ابدی برویم لذا تنهاچیزی که از انسان به جای می ماند اعمال نیک است .با منافقان بجنگید و ازکشتن وکشته شدن نهراسید..درنمازجمعه و جماعت شرکت کنیدکه دشمن از همین نمازهای جمعه و جماعت که مانند اسلحه ای در دست شماست می ترسد.

.................................................


در تلگرام به صورت آنلاین شاهدان کویرمزینان را ببینید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۲
بهمن
۹۴

تشییع پیکر حجت الاسلام شیخ هادی ذاکری

پس از گذشت 4 ماه از واقعه ی تلخ منا مراسم تشییع جنازه شهید حاج شیخ هادی ذاکری امام جمعه ی موقت شهرستان داورزن امروز جمعه برگزار شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ مراسم تشییع جنازه جانباخته ی واقعه ی منا حجت الاسلام حاج شیخ هادی ذاکری با حضور مردم ولایتمدار منطقه به خصوص جمعی از شهروندان مزینانی از مقابل منزل وی در شهرستان داورزن برگزار شد.

حجت الاسلام حاج شیخ هادی ذاکری  به همراه 464 حاجی ایرانی  امسال در واقعه ی اسفناک منا جان خود را از دست داد و پیکر مطهرش به علت عدم شناسایی در هنگام رجعت شهدای این واقعه در مقبره الشهدای مکه مکرمه به خاک سپرده شد که با رایزنی سازمان حج و اوقاف جمهوری اسلامی  بالاخره بعد از گذشت 4 ماه شناسایی و به زادگاهش بازگشت و صبح امروز در گلزار شهدای شهرستان داورزن برای همیشه آرام گرفت.

مراسم بزرگداشت این شهید والامقام امروز جمعه از ساعت 14 تا 16 در مسجد قبای شهرستان داورزن برگزار می شود.

شهیدان علی اصغر شهرآبادی مزینانی و حجت الاسلام هادی ذاکری دو جانباخته ی واقعه ی منا از منطقه داورزن می باشند.

  • علی مزینانی
۲۹
دی
۹۴

شهیدامین آبادی

چند روز پیش یکی از شهروندان مزینانی برای شاهدان کویر مزینان سه قطعه عکس از شهید اکبر امین آبادی مزینانی ارسال کرد که هرچند کیفیت این تصاویر به خاطر گذشت زمان چندان مطلوب نیست اما از لطف این مخاطب گرانمایه تشکر و قدر دانی می کنیم و دست تمامی بستگان و همرزمان شهدای مزینان را می بوسیم که برما منت بگذارند و تصاویر این به خاک و خون خفته های راه ایمان ، جهاد و شهادت را برای ما بفرستند تا یاد و نامی باشد از دلاورمردان مزینان.

شاهد کویرمزینان ؛ شهید اکبر امین آبادی (مزینانی) فرزند احمدسال 1339 در مزینان به دنیا آمد و پس از اتمام تحصیلات دوره ابتدایی برای ادامه ی تحصیل به تهران عزیمت کرد و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد.

باشروع مبارزات انقلابی مردم ایران برعلیه حکومت پهلوی او نیز به صف انقلابیون پیوست و در راهپیمایی ها شرکت کرد و با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه های حق علیه باطل شد و سرانجام در منطقه قلاویزان در پانزدهم شهریور 1360 به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در گلزار بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

شهیدامین آبادی

شهید امین آبادی که خود یکی از خیرین و فعالان کمک به محرومان بود در توصیه اش به مردم شریف ایران در خواست می نماید که در امور خیر و رسیدگی به وضع محرومان و مستضعفان فعال باشند.

امین آباد یکی از آبادی های مزینان است که در قسمت جنوبی صحرا و در ابتدای کویر مزینان واقع شده و اکنون خالی از سکنه می باشد. تعدادی از کشاورزان مزینانی در پیش از انقلاب مدتی از سال را در آن جا ساکن می شدند و به همین خاطر هنگام دریافت شناسنامه نام فامیلی آن ها هم امین آبادی درج می شد.

شهیدامین آبادی

  • علی مزینانی
۲۶
دی
۹۴

بزرگترین کارگاه صورتگری جهان با هنرنمایی هنرمندان رشته های نقاشی، گرافیک و مجسمه سازی باطراحی 464 چهره جانباختگان واقعه منا و 11 جانباخته حادثه ی سقوط جرثقیل در پیاده راه 17 شهریور تهران روز جمعه 25دی ماه برگزار شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ زینت السادات پورسیدی هنرمند و استاد نقاشی که تصویر سازی چهره ی جانباخته واقعه ی منا حاج علی اصغر شهرآبادی مزینانی را بر عهده داشت در گفت و گو با شاهدان کویر مزینان اظهار داشت: از دیشب که تصویر این عزیز را به من سپردند در خانه ی ما سوگواری برپا بود ، دخترم وقتی عکس شهرآبادی را دید مدت ها برایش گریه کرد و می گفت : چه قدر ایشان مظلوم هستند.

این هنرمند توانا که سعی می کرد بهترین تصویر از جانباخته ی منا را ارائه دهد افزود: تمام سعی و توانم را از صبح به کار بردم تا بتوانم بهترین تصویر را از مرحوم شهرآبادی خلق کنم.

بزرگترین نمایشگاه صورتگری جهان که از ساعت 8 صبح روز جمعه در پیاده راه 17 شهریور آغاز شد با سخنرانی سردار نقدی رئیس سازمان بسیج مسضعفین قبل از اذان مغرب و عشا به کار خود پایان داد.

برای دیدن تصاویر بیشتر  روی نشانی زیر کلیک کنید...

بسیج پرس

  • علی مزینانی
۲۳
دی
۹۴

 عکس محسن مزینانی

چه چیز آل سعود را کرده است سرمست و حیرانش
که خون خوردن و خون ریختن شده داروی درمانش

عجب قومی به نام دین زند لاف مسلمانی

زمین را لاله گون کردند ز خون بی گناهانش

مسلط گشته اند بر امت مظلوم اسلامی

که سر برّند بی رحمانه از پیر و جوانانش

دیار امن را نا امن کرده مکه را گویم

مگر منسوخ گشته آیه های امن قرآنش

منا قربانگه است و حاجیان گردیده قربانی

فدای هر چه حاجی جانمان با کام عطشانش

یمن را با چه جرمی کرده اند مانند ویرانه

شب و روز قوم وهّابی کنند هم بمب بارانش

همه دست پلید صهیونیزم باشد چو آمریکا

که بر چینند بساط دین ما از بیخ و بنیانش

یکی داعش یکی بوکوحرام اند این حرامی ها

بُوَد مولود وهّابی بُرون آیند ز دامانش

کسی باور نمی کرد کشتن یک رهبر دینی

پس از بُبریدن سر هم نمایند تیر بارانش

پس از مرگش به دار آویخت آن جلاد وهّابی

چگونه دفع کردند مخفیانه جسم عریانش

شده غوغا به پا بهر نمر باقر نمر دنیا

عذاق و هند و پاکستان خصوص هم کیش ایرانش

خدایا حاکمان جور را تا کی دهی مهلت

 بکُش آل سعود را تا بگیریم جشن پایانش

خدایا انتقام خون فرزندان زکزاکی

 بگیراز صهیونیست ها و بُرون آور ز زندانش

اثر بخشیده با سرعت دمیده روح ایمانی

به قوم نیجریه تا شدند هم کیش و پیمانش

سیاست های وهّابی نموده رهبری بی شک

که صدها کشته شد شیعی ، مسیحی و مسلمانش

نمی دانم چه بنویسم ز حال شیعه در دنیا

به چه جرمی کشند او را زنند اینقدر بهتانش

شهید خامس است باقر نمر با این لقب گویم

نویسد عسکری نام دو رهبر را به دیوانش

شاعر حجت الاسلام شیخ حبیب الله عسکری مزینانی

  • علی مزینانی
۲۳
دی
۹۴

عکس محسن مزینانی

در پی شهادت مظلومانه آیت الله نمر باقر النمر به ذست عمال پرکینه آل سعود خبیث ،شخصیت های مذهبی و سیاسی و ملت ولایتمدار ایران اسلامی این اقدام خائنانه را با صدور بیانیه و یا راهپیمایی محکوم کردند. در همین راستا شهروندان همیشه در صحنه ی مزینان نیز با شرکت در مراسم و برنامه هایی که در هیئات مذهبی به خصوص در مهدیه مزینانی های مقیم تهران و هیئت الغدیر مشهد مقدس برگزار شد برائت خود را از جنایت های آل سعود اعلام کردند.

علما و روحانیون مزینانی نیز ضمن سخنرانی در باره ی خیانت های آل سعود و روشنگری و افزایش بصیرت در بین آحاد مردم با سرودن شعر و یا نشر مقاله همراهی خود را با شیعیان جهان اعلام کردند.

یکی از هنرمندان روحانی که در بیشتر مناسبت ها شاهدان کویر مزینان را مورد لظف قرار می دهد و با ارسال شعرهای پرمعنایش سعی در شکوفایی این پایگاه مزینانی ها دارد حجت الاسلام حاج شیخ حبیب الله عسکری مزینانی است که بنا به درخواست شاهدان کویر دو شعر در باره شهادت آیت الله نمر سروده که تقدیم مخاطبان گرانمایه می شود.

شعر اول

بار دگر آل سعود را جنون گرفت

مجنون ز باده ایست که از جام خون گرفت

این بردگان حلقه به گوش جهان کفر

دستور را ز دشمن پست و زبون گرفت

ارقام کشته های منا هفت هزار بود

بدتر ز سال 66 کاندر حجون گرفت

باتلاق گشته است یمن بهر این رژیم

بهر نجات چاره ز مستکبرون گرفت

آغشته گشته دست پلیدش ز جور کین

از خون عالمی که ره سابقون گرفت

چون باقر نمر به جرم بیان حق

چهار سال ز عمر او که دارالسجون گرفت

خون قتیل عالم شیعی تموّجی است

کاین موج خواب را از بصر قوم دون گرفت

طوفان بپا نموده چنان خون این شهید

آزادگان ز غیرت او جشن خون گرفت

تبریک و تسلیت به امت بیدار و سربلند

انا الیه به کف گرفته و هم راجعون گرفت

 

شاعر حجت الاسلام شیخ حبیب الله عسکری مزینانی

  • علی مزینانی
۲۲
دی
۹۴

شهیدحسینی

یادواره شهدای عملیات کربلای پنج و گرامیداشت بیست و نهمین سالگرد شهادت سیدرضا حسینی مزینانی با حضور جمعی از شهروندان مزینانی و ساکنان شهرک کاج(پلیس) برگزار شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ در این یادواره که شب گذشته در منزل مرحوم حاج سید علی حسینی مزینانی پدر شهید سید رضا حسینی برگزار شد علاوه برمداحی و قرائت زیارت عاشورا سرهنگ پاسدار اصحاب کریمی معاون اجرایی سپاه حضرت محمدرسول الله(ص) تهران بزرگ ضمن نقل خاطراتی از جبهه های حق علیه باطل در هشت سال دفاع مقدس با موضوعیت نقش والدین شهدا در تربیت آن ها و همچنین تأثیر عزاداری سیدالشهدا (ع) در سالم ماندن جامعه اسلامی سخنرانی کرد .

شهیدحسینی

برای دیدن تصاویر به ادامه مطلب بروید...

  • علی مزینانی
۱۷
دی
۹۴

به یاد شاهد کویر ،سردار بی نشان، پاسدار رشید اسلام شهید محمد اسدی مزینان که بعد از سال ها انتظار چند تکه استخوان به نشان قامت رعنایش برای مادر او به یادگار آوردند.

شهید محمد اسدی مزینان

تاریخ تولد:1342

تاریخ شهادت:1362/08/30 پنجوین

پیام شهید:

برادرانم، بدانید که من آگاهانه در این راه قدم برداشتم، چرا که خون شهیدان از صدر اسلام تا کنون صدا می زنند که برای چه نشسته اید؟ انقلاب اسلامی به پیش می رودتا اسلام را در سراسر جهان گسترش دهد.

  • علی مزینانی
۳۰
آذر
۹۴

در چله نشینی شب یلدا ؛ یادمان باشد سال ها پیش مادرانی به یاد عزیزانشان تا صبح به سوگ نشستند و گریستند اما شیون نکردند تا ما شب یلدامان خراب نشود.

در آخرین شب پاییز و برآمدن اولین روز زمستان و در میان شادی بلندترین شب سال ؛ یادمان باشد جوانان دهه ی شصت از جان گرانمایه ی خویش گذشتند تا ما سال ها جشن شب یلدامان با خوشی و خرّمی و در امنیت سپری شود.

در این شب یلدا ؛ یادمان باشد بازهم جوانانی هستند که به دفاع از حرم نبوت و امامت رفته اند و دوباره بوی عطر شهادت فضای شهر را معطر کرده و مادرانی هستند که در چله نشینی امشب برای سلامتی فرزندانشان دعا می کنند ما نیز با آن ها هم صدا شویم و برای رهایی حرم پیام آور کربلا و حفظ حریم آل رسول (ص) از خباثت داعش و النصره های جانی دعا کنیم.

راستی در این بلندترین شب سال یادمان باشد چله نشین مدینه از ما می خواهد برای ظهورش دعا کنیم او بی تاب است تا انتقام پهلوی شکسته ی مادرش و فرق شکافته ی پدرش و حنجر بریده ی جدش را از قاتلان بستاند بیاییم در این شب با او هم نوا شویم و برای تعجیل در فرجش دعا کنیم و کاری نکنیم که قلب نازنینش از ما برنجد .

یادآوری؛ ما که دلمان در این روز می تپد تا شب طولانی سال را برای فرزندانمان شبی خاطره ساز نماییم از همسایه ی دیوار به دیوارمان خبر داریم بیایید کام آن ها را هم به نگاه مهربانانه ای شاد نماییم.

و در آخر یادمان باشد اکنون من و تو مانده ایم تا یلدای دیگری را جشن بگیریم چه قدر زیباست که اسیران خاک هم در این شب در جشن ما فراموش نشوند و در میان گفتن ها و شنیدن های امشب برای آرامش روح آن ها نیز فاتحه ای بفرستیم و با ذکر صلوات فضای خانه ها را معطر سازیم ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

شهدای مزینان در ماه آخر پاییز

شهیدسیدعلی اکبرحسینی(مزینانی)  شهیدحسین مزینانی(شهیدی)      شهید سیدحسین حسینی مزینانی

تاریخ شهادت :1360/09/30گیلانغرب     تاریخ شهادت: 1370/09/21 سبزوار       تاریخ شهادت:1364/09/17دهلران

          شهید حمیدرضا مزینانی

تاریخ شهادت:1366/09/11 ماووت


 

  • علی مزینانی
۲۱
آذر
۹۴

 مادر شهید محمدحسین همت آبادی (مزینانی) از شهدای دوران دفاع مقدس پس از تحمل یک سال بیماری سرطان دار فانی را وداع و به فرزند شهیدش پیوست.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ همزمان با شب شهادت امام هشتم شیعیان حضرت علی بن موسی الرضا (ع) حاجیه خانم زلیخا مزینانی مادر بزرگوار شهید محمدحسین همت آبادی مزینانی دعوت حق را لبیک گفت و  در جوار فرزند شهیدش در بهشت زهرا(س) آرام گرفت.

مراسم سومین روز در گذشت این مادر آسمانی فردا یک شنبه 22 آذرماه در مسجد حضرت صاحب الزمان(عج) واقع در خیابان کمیل نبش خیابان خوش از ساعت 15 تا 16:30 برگزار می شود.

  • علی مزینانی
۱۴
آبان
۹۴

شهید سیدحسن حسینی(مزینانی) شهیدحسن مزینانی (صانعی)شهیدمحمدمزینانی(دایی قربان)

       شهیدپرویز(علی )صادقی منش         شهید سعید اقدسی(مزینانی)

  • علی مزینانی
۱۸
مهر
۹۴

هیچ گاه لبخندمهربانانه ی تورا فراموش نمی کنم فرمانده شهیدم، آنان که جسم تو را ازما گرفتند بدانند که یاد حاج حسین همدانی همیشه زنده است و راهش ادامه دارد...

آخرین لبخند سرلشکر شهید حاج حسین همدانی در یادواره ی همرزم شهیدش سید محمدرضا دستواره، گویا به او می گوید که به زودی به شما می پیوندم.

عکاس : محسن مزینانی

  • علی مزینانی
۱۷
مهر
۹۴

ای که روحت در جوار کعبه در پرواز شد
سوی جنت پر کشید و با ملک دمساز شد

ای که در دشت منا گشتی شهید راه حق
وقت لبیکت ملائک با تو هم آواز شد

خلق می داند که این کار شما اعجاز بود
مات و‌مبهوت خلق عالم بهر این اعجاز شد

گشت اندر رنج و ماتم شرق تا غرب زمین
اندر این ماتم سیه پوش نیل تا قفقاز شد

لعنت ما تا قیامت باد بر آل سعود
چون به قلب مسلمین ابن ننگ آتش ساز شد

حاجی اندر رمی خود پیروز شد بر اهرمن
چون که در دشت منا بر جیش حق سرباز شد

تو علی اصغری اما بود کارت بزرگ
تا در جنت تو را روح الامین پیشواز شد
 

شد منا امسال همچون سرزمین کربلا
کشته ی آن چون شهید و زخمی اش جانباز شد

ای خوشا پروازتان از کعبه تا باغ جنان
درب جنت بهرتان ای گلعذاران باز شد

از مزینانی شما را باد صلوات و درود
حمد و توحید از زبانش بهرتان آغاز شد

                                                    شاعر: اکبر علیشاه مزینانی

  • علی مزینانی
۱۴
مهر
۹۴

مراسم تشییع پیکر مطهر مهاجر الی الله حاج علی اصغر شهرآبادی مزینانی از قربانیان و جانباختگان فاجعه ی منا با حضور مردم ولایتمدار مزینان و مقامات کشوری و انتظامی صبح امروز سه شنبه در زادگاهش مزینان برگزار شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ پیکر مطهر زائر بیت الله الحرام حاج علی اصغر شهر آبادی صبح امروز سه شنبه چهاردهم مهرمان بر دوش شهروندان مزینانی و همشهریان داورزنی و باطنین مرگ بر آل سعود و مرگ برآمریکا تشییع و در قطعه ی شهدای حسینی بهشت علی (ع) مزینان آرام گرفت .

در این مراسم روسای بانک تجارت استان خراسان رضوی و استان سمنان و همکاران جانباخته ی منا و همچنین امام جمعه و فرماندار و مقامات انتظامی و مسئولین ادارات شهرستان داورزن حضور داشتند.

برای دیدن تصاویر بیشتر به ادامه مطلب بروید...

  • علی مزینانی
۱۳
مهر
۹۴

مراسم تشییع و تدفین پیکر مطهر  مهاجر الی الله حاج علی اصغر شهرآبادی فردا سه شنبه در داورزن و مزینان برگزار می شود.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ مراسم تشییع  پیکر مطهر  مهاجر الی الله حاج علی اصغر شهرآبادی از قربانیان فاجعه ی منا ساعت 9 صبح فردا سه شنبه چهاردهم مهرماه از مقبره الشهدای گمنام شهرستان داورزن آغاز  و  در گلزار شهدای مزینان به خاک سپرده می شود.

همزمان با این مراسم پیکر 5 جان باخته  نیز در شهرستان سبزوار تشییع می گردد.

  • علی مزینانی
۱۳
مهر
۹۴

حاج علی رضا صانعی مزینانی یکی از زائرین حج ابراهیمی است که در پیام جالب توجهی از همشهریان و اقوام خود درخواست کرده به منظور همدردی با خانواده های عزادار فاجعه ی منا از آوردن گل و نصب پلاکارد خیرمقدم پرهیز کنند.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ این حاجی و شاهد فعال کویر مزینان که در مدت حج تمتع مدام توسط سیستم  تلگرام و وایبر از سلامتی خود و زائرین مزینانی خبر رسانی می کرد طی پیامی از بستگان و آشنایان خود خواسته است که هیچ گونه تشریفات خوشامد گویی در هنگام رجعتش به وطن نداشته باشند.

در متن پیام حاج علی رضا صانعی مزینانی که از سامانه ی شاهدان کویر برای همشهریان مزینانی ارسال شد آمده است :

«باتشکر از کلیه اقوام و همشهریان عزیز که پیگیر سلامت اینجانب در حادثه منا بوده اند، به منظور همدردی باخانواده شهدای مکه از آوردن گل در زمان استقبال و نصب پلاکارد جداً         خودداری نمایید.»

  • علی مزینانی
۱۱
مهر
۹۴

فَبِایِ ذَنبٍ قُتِلَت

عکس : حاج علی رضاصانعی مزینانی

  • علی مزینانی
۰۱
مهر
۹۴

در اولین شب از هفته ی دفاع مقدس، یادواره شهدای محله زاهد گیلانی منطقه 14 با عنوان شب خوبان با سخنرانی مسئول نمایندگی ولی فقیه سپاه حضرت محمد رسول الله (ص) تهران بزرگ و خاطره گویی برادر شهید فهمیده در مهدیه ی مزینانی های مقیم تهران برگزار شد.

یادواره شهدای  منطقه زاهد گیلانی

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ در این یادواره حجت الاسلام عبدالعلی گواهی مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه حضرت محمد رسول الله (ص) تهران بزرگ با اشاره به فداکاری های رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس اظهار داشت: عامل اصلی پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات های دفاع مقدس، انس با قرآن و حشر و نشر با این کتاب آسمانی بود و در هنگام روبرو شدن با دشمن آیه « و جعلنا » را قرائت می کردند و معجزات فراوانی را شاهد بودند.

وی افزود: امروز هم اگر می خواهیم جامعه ای سالم به دور از هرگونه بدی داشته باشیم، همین انس با قرآن است.

حجت الاسلام گواهی با اشاره به سخن تاریخی امام خمینی (ره) درباره ی نابودی کمونیست خاطر نشان کرد: همچنان که امام بزرگوار ما فرمود به زودی کمونیست به تاریخ می پیوندد و دنیا شاهد تحقق این کلام امام بود. ان شاء الله طبق فرموده  رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای  تا 25 سال دیگر اسرائیل از روی زمین محو خواهد شد.

در ادامه این مراسم که به همت مجموعه جلسات قرآنی بصائر و پایگاه 13 شهید خیاطون و مدیریت محله زاهد گیلانی برگزار شد ضمن خاطره گویی برادر شهیدان فهمیده از 10 دانش آموز برتر قرآنی و خانواده شهیدان فهمیده و مدیریت هلال احمر منطقه 14 تهران تجلیل به عمل آمد.   

یادواره شهدای  منطقه زاهد گیلانی

برای دیدن تصاویر به روی اینجا کلیک کنید

  • علی مزینانی
۱۷
شهریور
۹۴
همانطور که وعده داده بودیم با هماهنگی شاهدان کویر مزینان گوشه ای از مبارزات و فعالیت های مرحوم سید علی حسینی مزینانی در روزنامه جوان منتشر شد.مردی که مزینان دوست بود و هر جا که نام زادگاهش مطرح می شد او خودش را می رساند.او  پس از شهادت فرزندش هر سال در سالگرد عملیات کربلای 5 یادواره شهدای این عملیات را در شهرک کاج تهران با هزینه شخصی خودش برگزار می کرد.

انقلابی جان برکفی که با وجود ملبس بودن به یونیفرم شهربانی، بی‌محابا در نبرد علیه رژیم طاغوت شرکت می‌کرد و در این مسیر به قدری پیش رفت که حکم اعدامش در اواخر عمر رژیم پهلوی صادر شده بود. این مبارز انقلابی که در سال 65 و با شهادت سید‌رضا حسینی فرزند ارشدش به مقام پدر شهیدی نیز نائل آمد، ‌28 مردادماه 1394 درگذشت و مهمان فرزند شهیدش شد. به منظور یادکردی از تلاش‌های خستگی‌ناپذیر این مبارز نستوه، گفت و گوی کوتاهی با فرزندش سیدمهدی حسینی انجام داده‌ایم که تقدیم حضورتان می‌کنیم.
 
برای شروع از پدرتان بگویید و اینکه ماجرای صدور حکم اعدام‌شان از سوی رژیم طاغوت چه بود؟

پدرم مرحوم سیدعلی حسینی متولد سال 21 بود و در هنگام مبارزات انقلابی 36 سال داشت. آن زمان ایشان در شهربانی مشغول خدمت بود، اما به قدری عشق و ارادت به حضرت امام و نهضت ایشان داشت که هر کاری برای پیشبرد این نهضت اسلامی‌انجام می‌داد. البته در این مسیر حاج‌اصغر سبزعلی شوهر خاله ما و باجناق پدرم که بعد از انقلاب رئیس کمیته شهر ری شد، همراهشان بود و در بسیاری از موقعیت‌ها این دو بزرگوار یکدیگر را یاری می‌کردند. گویا در خلال این مبارزات و همان سال 57 فرزند آیت‌الله خزعلی در قم فوت می‌کنند که از ترس مأموران تعداد انگشت‌شماری به تشییع جنازه‌اش می‌روند. پدرم یکی از این تشییع‌کنندگان بود که از قرار همان جا هم شناسایی می‌شود و متعاقب آن فعالیت‌هایش لو می‌رود و چون خودش عضو شهربانی بود، خیلی زود حکم اعدامش صادر می‌شود.

چطور شد که ایشان توانست از اعدام نجات پیدا کند؟

خوشبختانه عمر رژیم طاغوت کفاف نمی‌دهد و پدرم نجات پیدا می‌کند. ایشان بعد از انقلاب همچنان پای کار ماند و در مسجد حضرت ابوالفضل(ع) کوی کاج نازی‌آباد فعالیت می‌کرد. آنجا یک پایگاه بسیج فعال به نام باقرالعلوم(ع) داشت که من و برادرم رضا همراه پدر به آنجا می‌رفتیم. جرقه آشنایی و رفتن به جبهه شهید سیدرضا حسینی در همان مسجد و پایگاه زده شد.

شما و برادر شهیدتان چند سال فاصله سنی داشتید، چطور شد که ایشان به جبهه رفت؟

سیدرضا متولد سال 49 بود و هنگام شهادت در 21 دی‌ماه 1365، 16 سال داشت. من هم که متولد 51 هستم همراه برادرم سعی کردم اعزام بگیرم و بروم، اما سنم کم بود و اجازه ندادند. بعدها یعنی در سال 67 که دوباره اقدام کردم جنگ تمام شد.

یادی کنیم از شهید حسینی، برادرتان را چطور شناختید؟

مظلومیت سیدرضا اولین چیزی است که با شنیدن نامش به یادم می‌آید. خاطرم هست پیرزنی در همسایگی ما بود که طبقه بالا می‌نشست، او هر خریدی داشت از همان جا سیدرضا را صدا می‌زد و نشد که یک بار برادرم رویش را زمین بیندازد. آقاسیدرضا طور دیگری بود. هرچه از او بگویم کم گفته‌ام. خدا هم زود او را خرید. همان بار اولی که اعزام شد به شهادت رسید. در آخرین نامه‌اش که خطاب به من نوشته بود، گفته است: ما پنج برادر هستیم (آن زمان هنوز برادر کوچک‌ترمان دنیا نیامده بود) یکی از ما پنج برادر باید در راه اسلام شهید شود و همین طور هم شد. خودش قربانی راه اسلام شد و شرمندگی بعد از شهدا زیستن برای ما ماند.

نظر پدرتان در خصوص جبهه رفتن سیدرضا چه بود؟

پدرم عاشق امام و انقلاب بود. بنابراین هیچ مخالفتی با رفتن او نکرد. یادم است روز آخری که سیدرضا می‌خواست به جبهه برود در نمازجمعه شرکت کردیم. بابا به سیدرضا گفت داری می‌روی؟ او هم جواب مثبت داد و پدرم گفت حالا که تصمیمت را گرفته‌ای برو به امان خدا. وقتی که سید‌رضا به شهادت رسید، بابا جمله‌ای را گفت که هنوز هم توی خاطرم هست. او گفت: حالا درک می‌کنم امام حسین(ع) در عاشورا چه کشید.

تعریف شما از مرحوم سید‌علی حسینی چیست؟

ولایتمدار بود و انقلابی. عاشق امام و نهضت اسلامی. پدرم 50 سال مداح هیئت محبان‌المهدی بود. همیشه هم در انتظار فرج لحظه‌شماری می‌کرد و آرزویش دیدن روی یار بود. تکیه کلام پدرم این بود که انشاءالله انقلاب ما به انقلاب مهدی پیوند بخورد و در آمدن منجی عالم بشریت، این پیرغلام اهل بیت خودش را خاک راه آقا کند تا اگر حضرت مهدی قصد سوار شدن بر اسب را داشته باشند، پا روی زانوی او بگذارند و راکب شوند. عاشق اهل بیت در مسیر ولایت ماند و عاقبت به فرزند شهیدش پیوست.


روزنامه جوان/علی رضا محمدی

  • علی مزینانی
۱۱
شهریور
۹۴

با هماهنگی شاهدان کویرمزینان ناگفته های زندگی مرحوم سید علی حسینی پدرشهید سیدرضاحسینی مزینانی روز شنبه در روزنامه ی جوان منتشر می شود.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ ناگفته های زندگی مرحوم سید علی حسینی مزینانی پدر شهید والامقام سیدرضاحسینی در صفحه پایداری روزنامه جوان روز شنبه 14 شهریور منتشر می گردد.

این گزارش به روایت سید مهدی فرزندمرحوم حسینی می باشد که به مبارزات و فعالیت های پدرش می پردازد .

  • علی مزینانی
۲۹
مرداد
۹۴

پدری که هرسال یادواره شهدای کربلای 5 را برگزار می کرد

صبح امروز مراسم تشییع و تدفین پدر شهید سیدرضا حسینی مزینانی ،مرحوم حاج سید علی حسینی در مزینان برگزار شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ خادم اهل بیت (علیهم السلام) ابو الشهید مرحوم حاج سید علی حسینی مزینانی پس از یک دوره بیماری ریوی سحرگاه روز 28مرداد در بیمارستان بعثت نیروی هوایی تهران دار فانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست.

مراسم تشییع جنازه ی این سید جلیل القدر با حضور همشهریان قدرشناس و جمعی از ساکنان شهرک کاج  واقع در نازی آباد باشکوه خاصی برگزار گردید و پس از آن برای وداع با فرزندشهیدش به سوی بهشت زهرا(س) رهسپارشد.

پیکر مرحوم سید علی حسینی بعداز طواف در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) برای خاکسپاری در مزینان تشییع و صبح امروز با حضور مردم ولایتمدار زادگاهش در بهشت علی (ع)  آرام گرفت.

مرحوم حاج سید علی حسینی مزینانی یکی از چهره های مطرح در برگزاری برنامه های مذهبی و همچنین یادواره ی شهدا  و در کمک به مراکز عمرانی زادگاهش پیشگام بود.

وی که سالها  در منطقه ی شهرک مسعودیه تهران به شغل محضرداری مشغول بود  علاقه ی خاصی به زادگاهش داشت و در هرجا نام مزینان مطرح می شد و یا خبر اجتماع همشهریانش را می شنید بلافاصله خود را به آن محفل می رساند .مهدیه ی شرق تهران مزینانی ها در هرصبح جمعه شاهد حضور این پدر شهید بود که حتی با وجود بیماری و ضعف جسمی در دعای ندبه حاضر می شد.

شاهد کویر مزینان مرحوم حاج سید علی حسینی پس از شهادت فرزندش به طور مداوم در سالگرد عملیات کربلای 5 یادواره ی شهدا ی این عملیات را در شهرک کاج(پلیس) برگزار می کرد.

  • علی مزینانی
۲۶
خرداد
۹۴

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: مرحوم دکتر علی شریعتی در سالهای قبل از انقلاب با قلم و کلام خود بزرگترین خدمت را به اسلام و تشیع کرد.


  به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛حسن رحیم پور ازغدی عصر دوشنبه در سلسله نشست های بزم اندیشه که با موضوع 'روشنفکری دینی و دکتر علی شریعتی' در موسسه خدمات مشاوره ای جوانان آستان قدس رضوی برگزار شد، افزود: در آن دوران دکتر شریعتی و شهید مطهری و ... طیفی را تشکیل دادند که بار فکری جبهه انقلاب اسلامی را بردوش کشید.

وی بیان کرد: دکتر شریعتی به عنوان عضو جبهه واحد انقلاب اسلامی معتقد بود که دین سیاسی و تمدن ساز است و در سبک زندگی، حاکمیت، مواضع حقوق بشر، اخلاق، روان شناسی، جامعه شناسی، اقتصاد، معرفت شناسی و ... موضع و تعریف دارد.

وی اظهار کرد: تمام تلاش دکتر شریعتی این بود که اسلام از حاشیه به متن آورده شود و محور تمدن سازی، جامعه پردازی، حکومت سازی و سیستم سازی شود، اسلام فقط در حد احکام و فقه عبادی و فردی نباشد و نظام های اجتماعی را بنا کند.

این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: در آن دوران هم جریان روحانیت متحجر ضد امام راحل در داخل حوزه و هم جریان نواندیش دینی که عملا سکولاریسم را تئوریزه می کردند، در مقابل اندیشه و کلام دکتر شریعتی موضع گرفته بودند.

رحیم پور ازغدی بیان کرد: مرحوم شریعتی به رغم برخی مشکلات و اشکالاتی که در سخنان و نظریاتش وجود داشت و اینکه با معارف اسلامی به روش کلاسیک آشنا نبود، باعث شد همه مردم به نحوی با ادبیات و استدلال های اسلام محور وی تغذیه فکری شوند.

وی اظهار کرد: با سخنرانی ها و نوشته های دکتر شریعتی برای نخستین بار مردم برای سوالات خود در مورد اسلام پاسخ های منطقی یافتند و توانستند به مسلمانی خود افتخار کنند و به جای شرمندگی در مقابل مکاتب مادی شرق و غرب سرشان را بالا نگه دارند که این خدمت بزرگ به ملت ایران بود.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: جوانان مسلمان در دهه 40 و 50 در برابر امواج ضد دینی که از توده ای ها، مارکسیست ها، بهایی ها، ناسیونالیست ها، ملی گرایان غیرمذهبی و ضد مذهب، لیبرالها، جریانات سلطنتی، متحجرین مذهبی در حوزه و روحانیت ضد امام راحل متصاعد می شد، خلع سلاح شده بودند.

وی اظهار کرد: دکتر شریعتی برای جوان مسلمان منزلت ایجاد نمود و با تبیین سیاست دینی و انقلاب اجتماعی مسلمانان را در برابر لیبرال ها، کمونیست ها، متحجرین، سکولارها و دموکراتها، صاحب اندیشه و جایگاه محکم کرد.

رحیم پور ازغدی خاطر نشان کرد: در دورانی که بی حجابی و غربگرایی تجدد به شمار می رفت، دکتر شریعتی کاری کرد گروه گروه پسران و دختران مارکسیست، کمونیست و ... به اسلام علاقه مند شوند و حتی اسمشان را به یکی از نام های مبارک ائمه اطهار (ع) تغییر دهند و دختران محجبه شوند.

وی با بیان اینکه روشنفکران به دکتر شریعتی مرتجع می گفتند و متحجرین او را روشنفکر بی دین می نامیدند؛ افزود: زمانی که به زندان افتاد، جرایم او را شاخه دانشگاهی حضرت آیت الله خمینی بودن، ضربه زدن به نظام سلطنت، ملی گرایی، کمونیست ها، متحجرین، سکولارها و لیبرال ها در آثار و نوشته هایش عنوان کردند.

این استاد دانشگاه گفت: مفهوم بیداری اسلامی و بازگشت به ارزشهای دینی در زمان دکتر شریعتی مطرح شد، وی در راستای تبیین مکتب اسلام به مردم توصیه می کرد که شخص محور نبوده و عقل محور و مکتب محور باشند و اعمال و گفتار و خواسته دیگران را در ترازوی نقد قرار دهند.

وی اظهار کرد: دکتر شریعتی در زمانی که تقلید از حضرت آیت الله خمینی (ره) به عنوان یک مرجع جرم محسوب می شد، مقلد امام راحل بود و با قلم و کلام خود همزمان در چند جبهه علیه مارکسیست ها، کمونیست ها، ملی گراها، متحجرین مذهبی، رژیم سلطنت، سکولاریسم و نظام سرمایه داری می جنگید.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در تبیین روشنفکری دینی گفت: روشنفکری دینی دهه های 40 و 50 و آنچه دکتر شریعتی و شهید مطهری به آن معتقدند بودند با روشنفکری دینی در دهه های 70 و 80 تفاوت دارد.

رحیم پور ازغدی اظهار کرد: بعد از انقلاب افرادی در ایران، روشنفکری دینی را مطرح کردند که جهت گیریهای مبنایی آنها عکس جهت گیریهای شهید مطهری و دکتر شریعتی بود.

وی بیان کرد: جریان نواندیشی دینی که شهید مطهری و دکتر شریعتی دنبال کردند، در جهت ایجاد انقلاب دینی و حکومت مردمی دینی، مبارزه با نظام سرمایه داری، کمونیست، استکبار و استبداد بود و از ایدئولوژی اسلام و شیعه، از جهاد و شهادت و احیای امامت سخن می گفت.

وی افزود: اما نواندیشان دینی دهه های 70 و 80 محور اصلی تلاش شان خارج کردن دین و مذهب از میدان و دوباره به حاشیه راندن اسلام و شخصی کردن دین بود.

علی شریعتی مزینانی، مشهور به دکتر علی شریعتی نویسنده، جامعه شناس، تاریخ شناس، پژوهشگر دینی ، از مبارزان و فعالان مذهبی و سیاسی و از نظریه پردازان انقلاب اسلامی ایران بود که در سن 44 سالگی به صورت مشکوکی در انگلستان درگذشت و هم اکنون آرامگاه وی در مکانی نزد مقبره حضرت زینب کبری در دمشق سوریه است.

منبع : ایرنا

  • علی مزینانی
۰۲
ارديبهشت
۹۴


در اولین روز از ماه رجب مادر گرامی پاسدار شهید علی اکبر هاشمی مزینانی به فرزند شهیدش پیوست

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ مادر پاسدار شهید علی اکبر هاشمی ؛ بانو  ام کلثوم  مزینانی همسر محمدعلی هاشمی پس از گذراندن یک دوره بیماری سخت سرطان صبح امروز دوشنبه 31فروردین ماه مصادف با اولین روز از ماه رجب المرجب دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت .

مراسم تشییع و تدفین این مادر شهید روز سه شنبه در زادگاهش مزینان برگزار می شود. 

این مادر بزرگوار در زمان تدفین فرزندش با دستان مبارک خود او را به خاک سپرد و به شهادت پسرش در راه اسلام افتخار می کرد .

  • علی مزینانی