تمام اختلاف در کُنتُ مَن مولا ست باورکن / شعر حجت الاسلام مزینانی عسکری به مناسبت عید غدیر
حجت الاسلام حاج شیخ حبیب الله مزینانی
عسکری از روحانیون فاضل و برجسته مزینانی است که بیش از چهار دهه از عمر
شریفش را در لباس روحانیت به تبلیغ دین مبین اسلام پرداخته و حدود سی سال
است که در مسجد حضرت موسی بن جعفر (ع) و اقع در میدان 17شهریور مشهد مقدس
به عنوان امام جماعت مشغول به خدمت می باشد و اخیراً یکی از نماز گزاران
این مسجد به نام حاج آقا ی عندلیب در ابتکاری جالب به پاس قدردانی از این روحانی سرشناس مزینانی عکسی را با شعر زیبایی برگرفته از شعر فردوسی بزرگ منتشر و در اختیار نمازگزاران قرار داده
بسی رنج بردی در این سال سی که دین زنده کردی به مسجد بسی
این
روحانی مزینانی گاهی اشعاری در باره ی اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام و
مسائل روز می سرایند که تعدادی از آنها در شاهدان کویرمزینان منتشر شده
است و امیدواریم به زودی شاهد انتشار دیوان شعر ارزشمند وی باشیم.
استاد
مزینانی عسکری به مناسبت عید سعید غدیرخم قصیده ای در باره ی مظلومیت
مولای متقیان علی (ع) سروده و برای شاهدان کویرمزینان ارسال نموده اند و
آن را تقدیم کرده اند به مخاطبان گرانمایه و عاشقان حیدر کرار حضرت علی
(ع).
علی از ابتدا تا انتها تنهاست باورکن ولی در استقامت کوه پا برجاست باورکن
تمام انبیاء را یاوری کرده است درباطن برای مصطفی هم ظاهر و پیداست باورکن
علی 23 سال در راهِ آیین خدا جنگید پی ایجاد توحید یار بی همتاست باورکن
برای حفظ وحدت 25 سال صبر معنادار چرا که امر یزدان واجب الاجراست باورکن
چو خار در چشم باشد استخوان اندرگلو زیرا غم جانکاه او زان ماجراجوهاست باورکن
پی اجرای عدل و داد 5 سالی حکومت کرد ولی با خون دل این عدل حق برپاست باورکن
چه باید کرد با این ناکثین و قاسطین اینجا زدست مارقین هم فتنه و غوغاست باورکن
مروری می کنیم با هم فضیتلهای مولا را بگو دشمن دهد انصاف که حق باماست باورکن
ولادت یافت از دامان مریم حضرت عیسی ولی مادر برون از مسجدالاقصاست باورکن
علی که زادگاهش مکه ودرخانه کعبه است کنیز مادرش هم هاجر و حواست باورکن
سه شب در خانه حق میزبانش حق تعالی بود مقام و قرب او بالاتر از عیسی ست باورکن
علی چشم خودش را بسته اما مادرش محزون بروی دست احمد چشم او بیناست باورکن
بگفت ای خاتم پیغمبران جانم فدایت باد بگو قرآن بخوانم این زبان گویاست باورکن
ز علم اول و آخِر ، ز علمِ باطن و ظاهر علی برترزخضر وحضرت موسی ست باورکن
خلیل بت شکن؛ بت ها شکست تا قهرمان گردید علی هم قاصم جبار و هم عُزّاست باورکن
بیا از چاه بدر و جنگ بدر و فتح بدرش گو گهِ رزمش تو گویی محشر کبری ست باورکن
فراری های خیبر را ملامت می کند تاریخ علی فتاح خیبر هم به اذن الله ست باورکن
ز احزاب و حُنین هم اُحُد با ذوالفقار حق ید الله است و عین الله جمال الله ست باورکن
به خندق روبروی عَمرو نبی گفتا فی الواقع تمام کفر و ایمان روبرو اینجاست باورکن
ثواب بندگیِ ضربتش برعَمرو در احزاب فراتر هم ز ثقلین ضربت یکتاست باورکن
بیا با هم بخوانیم قصه آن لیلة ی هجرت علی در بستر احمد چو قربانگاست باورکن
بجای هر نفس میزان اجرش را خدا داند که جان بر کف نهاده شیر جولانگاست باورکن
مگر باورندارند این سخنها را که می گویی تمام اختلاف در کُنتُ مَن مولا ست باورکن
علی اعلم ؛علی افقه ؛علی اشجع ؛علی اتقا کلام الله صامت را علی گویاست باورکن
معاند در عمل در علم بسان قطره هم نَبوَد علی عامل به آن علمی که چون دریاست باورکن
پیمبر گفت شهر علمم و اما علی دربش بغیر در ورود یک خواهش بی جاست باورکن
کلامش دونِ خالق ؛ فوق مخلوق است در عالم قصارش نامه هایش خطبه ها غراست باورکن
شب معراج احمد گفت علی را بین تماشایی ست علی در منزلت در قرب اَو ادناست باورکن
بدیدم با حضورش عرشیان خوانند سرود عشق بگو با فرشیان بعد از نبی مولاست باورکن
تکلم کرد با صوت علی با من خداوندم صدای مرتضی آرامش دل هاست باورکن
بدیدم دست او بر شانه ام اندر شب معراج شدم مجنون تر از مجنون؛ دلم شیداست باورکن
به فتح مکه هم پای علی بر شانه بگرفتم پی بشکستن بت ها چه بی پرواست باورکن
هواداران کویش را بشارت می دهم زیرا علی ساقی کوثر شافع فرداست باورکن
به محرابِ عبادت خاتمش را داد بر سائل بگو با دشمنش جانا علی آقاست باورکن
الا ای عسکری با این قلم لختی سخن برگو شنیدم این قلم گفتا علی تنهاست باورکن
میان آن همه تن؛ یک تنی دیدم که تنها بود ولی همسنگر و راهش فقط زهراست باورکن
عید کمال دین . سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصایت و ولایت
امیر المومنین علیه السلام
بر شیعیان و پیروان ولایت خجسته باد