شاعر :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۱۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شاعر» ثبت شده است

۱۲
فروردين
۰۳

🔴نقل است که دو قرن پیش عید نوروز و محرم همزمان می شود و جمعی از بزرگان مزینان به نزد روحانی روستا مرحوم  آخوند ملاعلی می روند و از وی استفتاء می کنند که شب عید را جشن بگیرند یا عزادار امام حسین علیه السلام؟!

مرحوم آخوند بر عزاداری آل الله تأکید می کنند اما اهالی توجهی به آن نکرده و آن شب را جشن می گیرند. همان شب بارانی شدید شروع می شود و پس از  آن سیلی وحشتناک مزینان قدیم را نابود می کند و مزینانی ها به مکان فعلی کوچ می کنند و خانه های خود را بنا می سازند.

زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی با تحقیق بر روی این واقعه آن را در سروده ای پند آموز به نظم در آورده است که تقدیم حضورتان می شود.

آن عالم جلیل القدر یادآور می شود:
خاطره ى تلخ و شیرین و مستندى که در سالهاى پایانى دهه ى چهل از زبان پیرمردى مؤمن مرحوم حاج عباس رفیعى شنیدم به نظم درآوردم سالی که محرم و نوروز هم زمان شده بود...
تقدیم به ارادتمندان مکتب عاشورا
(حبیب اله عسکری مزینانی)

🌴🌴🌴🌴🌴

دهستان و نامش مزینان بُوَد
ز استان و ارضٍ خراسان بُوَد

اگر قدمتش را بخواهی ز من
ز ما قبل اسلام و قرآن بود

قدیمی ترین قریه ی سبزوار
که از خِّطّه ی سربداران بود

همین قریه بوده است امُّ القرا
گذرگاه حکام و شاهان بود

مزینانِ اول به سیل بلا
گرفتار گردید و ویران بود

شده عبرت آموز ما قصه اش
که نقل حکایت ز پیران بود

قرین شد محرم به ایام عید
یکی عاشق این یکی آن بود

دو قشری که می کرده اند زندگی
کشاورزِ ارباب و دهقان بود

جَدَل بین ارباب و هم کارگر
چنین اختلافی فراوان بود

یکی خواست پوشد لباس عزا
به عشق حسینی که عطشان بود

یکی جشن دامادی است و عروس
به چشم تماشاگر آسان بود

یکی گفت به اندیشه ام چاره ایست
مَزَن دارد اینجا مزینان بود

بیآیید رویم خدمت عالمی
همان عالمی کز فقیهان بود

کنیم مشورت با فقیه زمان
وجودش به ما لطف و احسان بود

بزرگان همه جمع با کدخدا
خود عالم هم  از شریفان بود

شنیدند آن پیر فرزانه گفت
که این ماه.ِغم ماهِ احزان بود

سماواتیان محو عشق حسین
به جنت پیمبر پریشان بود

یقین جن و انس و زمین و زمان
به ماتم نشسته است و گریان بود

شما هم هماهنگ شوید در غمش
عزادار زهرا به رضوان بود

ولی بر خلاف  فقیه زمان
تَمَّرُد ز اشراف و اعیان بود

به رسمی که عید است و فصل بهار
همان عید ملی ایران بود

به بزم عروسی زدند دایره
خود مطرب هم از مزینان بود

به قهرو به خشم طبیعت نگر
که این قوم نوح است و طوفان بود

چنان رعد و برقی چنان پایه ای
سیاهی ابری نمایان بود

شده ابر رحمت ابر بلا
همان فارَ تّنورِ باران بود

چو سیلاب آمد دگر حجله کو
روی آب داماد گریان بود

عروسی عزا شد درین ماجرا
مزینان و خلقش هراسان بود

جهیزیه را با عروس آب برد
چو دیگ پلو ریخت و غلطان بود

دوباره به نزد فقیه آمدند
اطاعت کنیم هرچه فرمان بود

به گفتا کنید توبه پیش خدا
خدایی که توّاب و رحمان بود

ببندید پیمان با مال و جان
فقط با خدا عهدو پیمان بود

محرم محرم بود نزد حق
چو خون حسین خون یزدان بود

مزینان حیات دوباره گرفت
به عشق حسینی که جانان بود

شد آباد همراه با آبرو
مدارس مساجد که عمران بود

سه هیئت دو تکیه وهم  قتلگاه
ز بانی و ساعی ز خوبان بود

ز علم و جدید و ز علم قدیم
ز پیران و هم از جوانان بود

تَجٕلّى نموده به دشت کویر
یکی شمع بزم کویران بود

همه ساله جمع اند برای حسین
هم از مشهدو شهرو تهران بود

تلاش همه صبح عاشور ماست
چو ساعات جوش و خروشان بود

صدای حسین یا حسین یا حسین
ز ذکر لب ساربانان بود

بود کاروان مظهر زینتش
به همراه نخلی شتابان بود

کنار مزار امام زاده ای
ز ابناء موسی عمران بود

که گویی حسین با محمد وداع
کند کاینچنین دل پریشان بود

و  یا مکه را می نهد پشت سر
بدون امام کعبه بی جان بود

خوشا قتلگاه و خوشا تعزیه
خوشا حال آن کس که گریان بود

شکوه و جلال زن و مرد ما
به مقتل همه از عزیزان بود

چنان جلوه دارند عباس و حر
حسین هم که شاه شهیدان بود

علی اکبر آن شبه پیغمبر است
چو اول شهید جوانان بود

ز قاسم ز عبداللهِ  مجتبی
وهب با عروس پریشان بود

ز شمر لعین و ز بن سعد دون
ز لشکر که از قوم عدوان بود

میان پرده ای خستگی را گرفت
ز قیس و وزیر شیر غرّان بود

بسی دلخراش است آتش زدن
خیامی که در آن یتیمان بود

ز پیکان تیری که زد حرمله
به طفلی که از شیرخواران بود

چگونه بود حال بیمار عشق
که تبدار به گرمای سوزان بود

پیام شهیدان که با زینب است
که خود رهبرِ این عزیزان بود

خدا ناظری آگهی از همه
خصوصاً به جمعی که مهمان بود

خدایا قبول کن تو از مرحمت
که دشمن به ما شرّ شیطان بود

بده شرح صدری تو بر عسکری
که تا شعر او عشق و عرفان بود

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۱
مهر
۰۲

🌴میلاد پیامبر گرامی اسلام

آن جود و کرم محمد آمد

از سوی خدای سرمد آمد

 

نعمت به وجود او تمام است

بنگر که صفای بی حد آمد

 

از کوه حرا رسید ندایی

امت به پناه احمد آمد

 

ای عالمیان به هوش باشید

آن خاتم دین ارشد آمد

 

در ساحل جان به سرعت آیید

عیدانه چنین که اسعد آمد

 

لات و هبل است اگر نگون سار

چون نور هدا به معبد آمد

 

در ساوه دگر نمانده آبی

زاهد به سرا مردد آمد

 

از عرش برین فتاده شیطان

سحر ساحران که افسد آمد

 

دیوان و ددان همه فراری

کشتی نجات به مقصد آمد

 

شاهان همگی به لرزه هستند

سلطان جهان و امجد آمد

 

شاد است همه ی عالم هستی

چون سرور ما محمد آمد

 

🌹تقدیمی؛ علی مزینانی عسکری

  • علی مزینانی
۰۸
مهر
۰۲

🌴موسم رحمت

رسیده موسم رحمت به حرمت باران
وزیده در دل صحرا نسیم نافله خوان

شکفته در دل صحرای بی سر و سامان
گلی که داده جهان را به رنگ و بویش جان

نسیم از نفحاتش نفس کشید و نشست
به روی دوش بهار و گذشت فصل خزان
 
رسیده آیه اعجاز و خوانده نون و قلم
به نامی نامی احمد خلیفة‌ُ الرحمن

چه شاخه ها که به مدحش شکوفه سر داده
چه چشمه ها که گرفته به شوق او جریان

اشارتی ز کلیم و بشارت از عیسی
محمد عربی شد رسول جاویدان

 زبان از عطر گلاب محمدی سرشار
همین که نام محمد رسد به صحن دهان

کسی که در پی وصفش جماد ناطق شد
کسی که در پی مدحش خرد شده حیران

به آن جمال جمیلش قسم که درلولاک
 وجود بی بدلش شد دلیل خلق جهان

حدیث سرمدی او رسیده تا افلاک
قسم به آیه ی کوثر به هل اتی به دخان
 
نشان به سوره ی طاها محمد و یاسین
که آیه آیه  گل است وشکفته در قرآن

چنان که موج خروشان سیزده دریا
رسیده چشمه به چشمه به صحن آن دامان

و سر زد از گل رویش دوازده خورشید
دوازده گل خورشیدِ عالم امکان

دوازده گل خورشید منجلی از عشق
نخست فاطمه و آخرش امام زمان

 چقدر دور سرش شمس ما قمر دارد
اویس و مصعب و سعد و ابوذر و سلمان

پیمبری که خدایش نیافریده مگر
برای بذل محبت میان عالمیان

به جای ناله و نفرین دعا و نافله خواند
برای طایفه ای ک شکست از او دندان

فقط نه یار شفیقش که دشمن او هم
به مدح صوت بلیغش گشوده مهر زبان

تمامی علما و تمام اهل عقول
به فهم بحر کلامش چو موج سرگردان

به جز جمال جمیلش که جلوه ای زخداست
ندیده هیچ گلی را بدون خار انسان

فلک ندیده به چشمش به روز و شب هرگز
نه آفتاب و نه مهتاب اینچنین  تابان

کسی که نور خدا هم طواف کرد اورا
چرا همیشه نگردد به دور او کیهان؟

یقین که تلخی کامم حلاوتش با اوست
خوشا تلاوت نامش به هر زمان و مکان

خوشا تلاوت نامش و بعد از آن  نامی
که شیعه بعد خدا و رسول خود دراذان

خوشا تلاوت نامی که اسم اعظم اوست
کلید قفل تمام مقدّرات جهان

نبی برای علی و علی برای نبی
دو جسم بوده ولیکن دو جسم با یک جان

کسی که داشت به خندق ، احد ، به بدر و حنین
یلی چو  حضرت حیدر  سپاه بی پایان

علی عالی اعلا، علی ولی الله  
که خارج است مقامش زهرچه فهم و بیان

قسم که قدر خدا را فقط علی داند
شناخت قدر علی را فقط خود یزدان

قسم به بذر شکفته به عشق او در خاک
قسم به درِّمیان صدف شده پنهان

علی است آنکه حکومت برای او بوده
شبیه چکه ی آبی ز بینی حیوان

شبیه آتش و آب است، جمع اضداد است
چگونه اش بنویسم نسیم یا طوفان؟

به غیر قامت حیدر نمی خورد هرگز
ردای حق خلافت به قامت دگران

گشوده کعبه برایش چو مادری آغوش
هم او که بسته از آغاز با خدا پیمان

به ذوالفقار چه حاجت که با ستیغ نگاه
گرفته جان یلان را چو شیر در میدان

قسیم نار علی و قسیم جنت علی  
هو العلی و هوالحق، هوالعلی میزان

علی‌ست باقی و باقی علی است وجه الجلال
به محشری که شود «کُلُّ مَن عَلَیهَا فَان»

نماد عدل و عدالت شکوه رافت و عشق
طلایه دار دو عالم به قله ی ایمان

ستاره ای که درخشید روی شانه ی ماه
و شام بتکده ها شد ز هیبتش ویران

ستاره ای که درخشید و ماه مجلس شد
تمام ،آینه ای حق نما و نور افشان

فدای چشم سیاهش سپیدی چشمم
به انتظار نگاهش سروده ام دیوان

به ذکر اشهد و انّ علی ولیُ الله
بلال باش و اذان گو و عاشقانه بخوان

بخوان تو نام علی را الا بِذکرِ الله
بده قصیده ی دل را به دست نامه رسان

بگو که وسع من این است و عذر من هم این
اگر ز من نپذیری دریغ و آه و فغان

نجف که قبله قلبم شدی دعایی کن
قدوم شاعر خود را به صحن خود برسان

🌹شاعر؛ منصوره محمدی مزینان

  • علی مزینانی
۰۷
مهر
۰۲

🌴تناقض

به آن روزی که دل دادم خوشی از خود ستاندم من
به کس رازی نگفتم تا که جان بر لب رساندم من

عجب این دل که هر کاری بخواهد می کند اما
عجب این من که مرغ بخت را از بام راندم من

درون کشور صلح از برای عشق بد نامم
که پای دل نشستم تا که خود بر خون کشاندم من

عجب این من که با شادی سحر تا شام می آسود
از این دلدادگی اما به غم خود را نشاندم من

نه از روی تشابه یا که تقلید است نام من
برای گفتن غم خویش را فریاد خواندم من

همین دل دل کنان از دادِ دل، از دلبرم دل زد
دلا من شرمسارم، موج خون بر دل فشاندم من

به خاطر نیست آن روزی که خاک و گرد این غم را
به لطف عقل از این سینه و این دل تکاندم من

رفیقان دعوت از یاری دگر کردند خود، اما
به لطف غیرت این عاشقی در عشق ماندم من

کمال از درد می بارد، ولی شادی پر از نقص است
تناقص های بسیاری در این غمنامه خواندم من

🌹شاعر؛ عبداله محمدی مزینان (فریاد خراسانی)

  • علی مزینانی
۰۷
شهریور
۰۲

🌴جلوه ی غم

در عشق پدر مانده مگر تا که در آید
بهتر که کنون عمر منِ خسته سر آید
 

در باغ خزان خویش مکن خادم خاشاک
صد سال به این باغْ هرس بی ثمر آید
 

عاشق که شوی در غم عشقت خبری نیست
از اشک و ز چشمان تو خون جگر آید
 

می سوزم از این غم که غمم پیش همه خلق
نا چیز کند جلوه و یا مختصر آید
 

عاشق نه همان است که مشغول حساب است
دلداده همان است که بی خیر و شر آید
 

محشر که شود عقل خجل می شود اما
در روز جزا این دل خون مفتخر آید
 

ما آن گلِ در گوشه ی باغیم و نژندیم
کو صاحب باغی که ز خس در نظر آید
 

ما تجربه های غم این عمر عزیزیم
کو تجربه ی غم که چو ما معتبر آید
 

“فریاد”به شعر آمده تا کاش نویسد
شعر و غزل تر اگر از دست بر آید


🌹شاعر؛ عبداله محمدی مزینان (فریاد خراسانی)

 

  • علی مزینانی
۰۴
تیر
۰۲

 

🌴خاک امید

دشمنان حاضر ولی از یار غیبت مانده است
بار خود را بست و رفت از او مصیبت مانده است

واژه های نا مناسب هست ، اما بهتر است
این که در دل جای خالی از محبت مانده است

تحفه گر دشمن بیارد یادگاری ،عاقبت
باز می بینی که از این قوم نکبت مانده است

یاوه گو را گو که بس کن عمر را دادی ز کف
بی خرد دیگر چه وقتی بهر صحبت مانده است

دم به دم مرغ سحر در گوش من نجوا کند
مرغ شوم شام هست ،او از چه بابت مانده است

خاک امّید مرا با نا سرشتند از ازل
عاشقان دیگر مگر در سینه رغبت مانده است؟

داده ای بر باد ای فریاد عمر خویش،با
این دعا هایی که بر لب بی اجابت مانده است

🌹شاعر؛ عبداله محمدی مزینان (فریاد خراسانی)

  • علی مزینانی
۰۷
خرداد
۰۲

🌴وصال

مدام استرس بی تو بودن است مرا
و فکر اینکه نباشی زبن،شکست مرا

تو را به بند کشیدم مباد بگریزی
دریغ حس جدایی به دار،بست مرا

اگرچه دل به تو نزدیک می کنم اما
تمام هجمه دوری به جان نشست مرا

امیدنیست به پیروزی ام دراین غوغا
خیال رفتن تو می دهد شکست مرا

دو دستهای تو در دست من، فقط رویاست
چه حال نکبتی ام داده است، دست مرا

به شوق بوی تو دیوانه وار می آیم
کجاست عطر ملیحت که کرده مست مرا

وصال روی تو روزی اگر حقیقت یافت
بلند می کندم از زمین پست مرا

تو آفریده شدی تا خدای من باشید
گر چه باک، خدا کرده بت پرست مرا

🌹شاعر؛ مهدی مزینانی رضا

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

 

  • علی مزینانی
۰۵
خرداد
۰۲

🌴دشمن شاد

جهانی پر تر از این نیست از اندوه و غم یا رب
کدام انگشت می چیند ز روی گونه نم یا رب

به شرم از خویش و دشمن شادی این شهر مشهورم
کدامین بنده ات دارد کمر اینگونه خم یا رب!؟

من از بس ظلم دیدم جای ذکر این جمله را گفتم
که تا کی باید این جور و جفا یا این ستم یا رب

عبس ،بیهوده و واهی ز دستم رفت ایامم
چه راهی بایدم تا عمر گردد مغتنم یا رب

پرستش می کنم تنهایی و زخم تنم لیکن
امیدی بر گریزی نیست بر تنهایی ام یا رب

به یک پلکی توانم دور تر می گردد از جانم
نمی گردد برایم سختی این عمر کم یا رب

مرا اینجا قضاوت های پی در پی هلاکم کرد
قضاوت می شوم هر دم ز اعمال دلم یا رب

منم آن کس که حق را گفت و باطل جلوه شد آخر
که من "فریاد" دل بودم ولی پر زیر و بم یا رب

 

🌹شاعر؛ عبداله محمدی مزینان (فریاد خراسانی)

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۲۳
ارديبهشت
۰۲

🌴فریادها

می روم روزی همیشه از میان یاد ها
می سپاری از تنم خاکستری بر بادها

کاش می گفتم به تو حرف دلم را عاقبت
حرفهایم بغض شد ای داد بر بیدادها

رفتی و خندیدی و بارفتنت کردی مرا
پادشاه بی بدیل شهر دشمن شادها

ای که هرلحظه دلیل شعر زیبای منی
کم بگیر از شعر سرشار از غمت ایرادها

گر به دنیا آمدن پاداش عاشق مردن است
پس چه فرقی داشت مرگم با همه میلادها؟

رفتنت یکبار بود و ماندنت پیشم هزار
غم شمارم روز و شب نفرین به این اعدادها

روز آخر یاد داری؟ گفته بودی : ساکتم !
بر سر قبرم نشین تا بشنوی فریادها
 

🌹شاعر؛ محمدمهدی مزینانی

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۲۱
ارديبهشت
۰۲

🌴با مزینان زنده ایم

عشقِ ما این است، با نامِ مزینان زنده ایم،
خاکِ ما این است،کز آن ره به  بالابرده ایم.

هر مزینانی،گلی باشد ،به خاکِ این وطن،
آبِ جاریِ قناتش،نانِ بی غِش خورده ایم.

در دلِ تاریخ،نامِ این مزینان زنده است،
دائماً علم و ادب را زنده در آن کرده ایم.

در زراعت هم؛هم و کوشش فراوانش بود،
بارِ تولیدو حمایت را ز جان افزوده ایم.

هر که دارد در مزینان جایگاهی چون عبید؛
در رهِ عشقِ خدائی،ما رهی و بنده ایم.

وز شریعت نام دارد،در شریعت زندگی،
نامِ او را حامی و بانیِ گفتش بوده ایم.

در عزاداریِ پورِ کشته ی راهِ خدا،
زندگی را با شهادت،در جهانی زاده ایم.

در زیارت،راهیِ هر اسوه ی دینِ خدا،
تا سوادش شد نمایان،سر به خاکش سوده ایم.

تا ابد هرگز نبینی در مزینان ناخوشی،
چون بنامی را ز راهِ عشقِ والا برده ایم.

آنچه باید در رقم آرد(ره)از این خاک پاک،
بهرِ تقریر هر چه آمد گفت:ما کم توده ایم.

 

🌹شاعر؛ حسن صدیقی مزینانی(راه)

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۱۶
ارديبهشت
۰۲

سرمایه ى حماسه و ایثار حمزه است
جان بتول و حیدر کرار حمزه است

شیر خدا و شیر رسول خداست او
پشت و پناه احمد مختار حمزه است

عشق محمد است و علی جان فاطمه
سروی کنار چشمه ی گلسار حمزه است

هر جا نبود همره احمد صفا نبود
آنجا که بود یار وفادار حمزه است

رکن عظیم و حامی اسلام سرمدی
اندر سپاه هماره جلودار حمزه است

در جنگ بدر حماسه ی او ماندگار شد
بعد از علی پدیده ی قهار حمزه است

از هیبتش همیشه عدو رنج می کشید
وحشت فکنده ی  دل کفار حمزه است

افسوس که در احد شده کشته ز جور کفر
داغش بزرگ بود و شرربار حمزه است

آه از دمی که خاتم پیغمبران بدید
آلاله ی فتاده به گلزار حمزه است

پهلو دریده ای که تهی گشته است ز قلب
آن مثله کیست ز کینه ی اشرار حمزه است

چون چشمه سار ز دیده ی پیغمبر است اشک
بر پیکر شهید فداکار حمزه است

 

🌹شاعر ؛ زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۰۶
فروردين
۰۲

🌴اقرار

من تو را می‌خواهم و در عاشقی اجبار نیست
عاشق  چشمان  زیبای  تو بودن  عار نیست

من تو را می‌خواهم اما نیستی خواهان من
چشم تو می‌گوید این را، جای هیچ انکار نیست

دور من را خط کشیدی گم شدم در طالعت
کاش پیدایم کنی، اما دگر اصرار نیست

می روم شاید کنار دیگری گیری قرار
عاشقت تنهاست اما در پی آزار نیست

روز ها دور از تو و شبها به یادت زیستم
حیف اینجا در نبودت فرصت اقرار نیست

کاش از اول نمی‌دیدم دو چشمان تو را
ای که بعد از دیدنت خوابی دگر در کار نیست

🌹شاعر؛ محبوبه سادات مزینانی

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۱۹
اسفند
۰۱

🌴دستاورد

من کوه رنجم ،بی نصیبم ،درد می دانم
از کنج عزلت در اتاق سرد می دانم

تنهایی محضم مخاطب نیستم در جمع
جمع کثیری از ضمیر فرد می دانم

جنگی ندارم با کسی از این همه مشکل
تقدیر من با زندگی این کرد ،می دانم

دنیا پر از زنها و مردان است اما من
هر کس ز خاکستر بر آید مرد می دانم

فریادِ تاسِ جفتِ بد هنگام و بی وقتم
من خویش را تسلیم تخت و نرد می دانم

ای ساقی از جام ازل این تشنه را دریاب
من عاشقی را با تو دستاورد می دانم

وقتی که این دنیا تو را در جهل می خواهد
من حاصل فهمیدنت را طرد می دانم

حتی اگر شهنامه بنویسی تو ای "فریاد"
وقتی که بی دردی شعارت زرد می دانم

از شادی و عشرت به دفتر هیچ شعری نیست
من از دل رنجیده و پر درد می دانم

🌹شاعر؛ عبداله محمدی مزینان (فریاد خراسانی)

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۱۴
اسفند
۰۱


آسمان ابر شد و موسم باران آمد
بارش عشق  به  امداد بیابان آمد
 

دلمان گرم شد از بارش نورش وقتی
دست مهرش به سر سوز زمستان آمد
 

فصل ویرانگی ام طی شد و نرگس گل داد  
سر و‌ سامان دل بی سر وسامان آمد
 

دفتر دوره ی دلواپسی ام بسته شد و
فصل دلتنگی آدینه به پایان آمد
 

شد زلیخا همه ی شهر زمانی که شنید
 یوسف فاطمه از جانب کنعان آمد
 

محشری کرد به پا هیبتِ قَدْ قامت او
جلوه کرد و به تن مرده ی ما جان آمد
 

باده ای بود که در خمره ی حق می جوشید
ساغری بود که با خیر فراوان آمد
 

یازده آیه تطهیر رسید و پس از آن
وقت تفسیر شد و سوره ی انسان امد
 

رد شد از خاطره ی سیزده آیینه ی نور
ماه کامل شد و در نیمه شعبان آمد
 

شاعر؛ منصوره محمدی مزینان

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۰۱
اسفند
۰۱

رسیده موسم رحمت به حرمت باران
وزیده در دل صحرا نسیم نافله خوان

شکفته در دل صحرای بی سر و سامان
گلی که داده جهان را به رنگ و بویش جان

نسیم از نفحاتش نفس کشید و نشست
به روی دوش بهار و گذشت فصل خزان
 
رسیده آیه اعجاز و خوانده نون و قلم
به نامی نامی احمد خلیفة‌ُ الرحمن

چه شاخه ها که به مدحش شکوفه سر داده
چه چشمه ها که گرفته به شوق او جریان

اشارتی ز کلیم و بشارت از عیسی
محمد عربی شد رسول جاویدان

 زبان از عطر گلاب محمدی سرشار
همین که نام محمد رسد به صحن دهان

کسی که در پی وصفش جماد ناطق شد
کسی که در پی مدحش خرد شده حیران

به آن جمال جمیلش قسم که درلولاک
 وجود بی بدلش شد دلیل خلق جهان

حدیث سرمدی او رسیده تا افلاک
قسم به آیه ی کوثر به هل اتی به دخان
 
نشان به سوره ی طاها محمد و یاسین
که آیه آیه  گل است وشکفته در قرآن

چنان که موج خروشان سیزده دریا
رسیده چشمه به چشمه به صحن آن دامان

و سر زد از گل رویش دوازده خورشید
دوازده گل خورشیدِ عالم امکان

دوازده گل خورشید منجلی از عشق
نخست فاطمه و آخرش امام زمان

 چقدر دور سرش شمس ما قمر دارد
اویس و مصعب و سعد و ابوذر و سلمان

پیمبری که خدایش نیافریده مگر
برای بذل محبت میان عالمیان

به جای ناله و نفرین دعا و نافله خواند
برای طایفه ای ک شکست از او دندان

فقط نه یار شفیقش که دشمن او هم
به مدح صوت بلیغش گشوده مهر زبان

تمامی علما و تمام اهل عقول
به فهم بحر کلامش چو موج سرگردان

به جز جمال جمیلش که جلوه ای زخداست
ندیده هیچ گلی را بدون خار انسان

فلک ندیده به چشمش به روز و شب هرگز
نه آفتاب و نه مهتاب اینچنین  تابان

کسی که نور خدا هم طواف کرد اورا
چرا همیشه نگردد به دور او کیهان؟

یقین که تلخی کامم حلاوتش با اوست
خوشا تلاوت نامش به هر زمان و مکان

خوشا تلاوت نامش و بعد از آن  نامی
که شیعه بعد خدا و رسول خود دراذان

خوشا تلاوت نامی که اسم اعظم اوست
کلید قفل تمام مقدّرات جهان

نبی برای علی و علی برای نبی
دو جسم بوده ولیکن دو جسم با یک جان

کسی که داشت به خندق ، احد ، به بدر و حنین
یلی چو  حضرت حیدر  سپاه بی پایان

علی عالی اعلا، علی ولی الله  
که خارج است مقامش زهرچه فهم و بیان

قسم که قدر خدا را فقط علی دادند
شناخت قدر علی را فقط خود یزدان

قسم به بذر شکفته به عشق او در خاک
قسم به درِّمیان صدف شده پنهان

علی است آنکه حکومت برای او بوده
شبیه چکه ی آبی ز بینی حیوان

شبیه آتش و آب است، جمع اضداد است
چگونه اش بنویسم نسیم یا طوفان؟

به غیر قامت حیدر نمی خورد هرگز
ردای حق خلافت به قامت دگران

گشوده کعبه برایش چو مادری آغوش
هم او که بسته از آغاز با خدا پیمان

به ذوالفقار چه حاجت که با ستیغ نگاه
گرفته جان یلان را چو شیر در میدان

قسیم نار علی و قسیم جنت علی  
هو العلی و هوالحق، هوالعلی میزان

نماد عدل و عدالت شکوه رافت و عشق
طلایه دار دو عالم به قله ی ایمان

ستاره ای که درخشید روی شانه ی ماه
و شام بتکده ها شد ز هیبتش ویران

ستاره ای که درخشید و ماه مجلس شد
تمام ،آینه ای حق نما و نور افشان

فدای چشم سیاهش سپیدی چشمم
به انتظار نگاهش سروده ام دیوان

به ذکر اشهد و انّ علی ولیُ الله
بلال باش و اذان گو و عاشقانه بخوان

بخوان تو نام علی را الا بِذکرِ الله
بده قصیده من را به دست نامه رسان

بگو که وسع من این است و عذر من هم این
اگر ز من نپذیری دریغ و آه و فغان

نجف که قبله قلبم شدی دعایی کن
قدوم شاعر خود را به صحن خود برسان

منصوره محمدی مزینان

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۱۵
بهمن
۰۱

 

نذر نگاه مهربان مولا امیر المومنین

خدا دلدار بود و بی گمان دلداده حیدر بود
زمین مست آسمان مست آن زمان که باده حیدر بود
 

نه تنها در شب هجرت و یا بَدر و اُحد بلکه
کسی که قبل خلقت امتحان پس داده حیدر بود
 

شب معراج تا جایی که چشم کهکشان می دید
شگفتا ابتدا و انتهای جاده حیدر بود
 
قسم بر شرح "لولاکُ " و قسم بر خلقتِ افلاک
که تنها لایق  یاسِ پیمبر زاده حیدر بود
 

جهانداری که  از دستش جهان روزی طلب می‌کرد
ولی سر کرده خود با قرص نانی ساده حیدر بود
 

شهادت می‌دهد محراب مسجد آن کریمی که
توانگر کرده سائل را سر سجاده حیدر بود
 

کسی که در مصافش مرحبا گفتند مرحب ها
 کسی که قلعه خیبر  به پاش افتاده حیدر بود
 

چه در خیبر چه در خندق چه احزاب آن یلی که بود
برای جانفشانی هر زمان آماده حیدر بود
 

یتیمان در دل کوفه پس از شق القمر گفتند
 مگر آن ماه شب گرد آن یلِ آزاده حیدر بود؟
 

یقیناً حیدر آباد است اگر دل با علی باشد
خدا می‌داند از اول بهشت آبادِحیدر بود
 

شاعر؛ منصوره محمدی مزینان

 

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۲۵
دی
۰۱

🌴حقیقت

مادر موسی هراسش کوسه های نیل نیست
او خدا را می شناسد ،دین او تکمیل نیست؟

درس های زندگی را گر بخوانی یک به یک
درک این مطلب کنی هر قصه جز تحصیل نیست

هیچ چیزی جز حقیقت نیست جانا مصلحت
گر همین مصرع بفهمی حاجت تمثیل نیست

اهل هر دینی به یک منجی بشارت می دهد
منجی عالم نیا ، اصرار بر تعجیل نیست

این جماعت با همه خویشان خود هم دشمن اند
سرنوشتت غیر شرح قصه ی هابیل نیست

ای برادر جان مرا زخم زبانت می کُشد
هیچ فرقی بین امیال تو و قابیل نیست

ای زلیخا هیچ می دانی چرا گشتی جوان؟
غیر درس عشق درسی اندر این تبدیل نیست

ای که نه انسان شناسید و نه حتی ربّ خویش
 سرگذشت قومتان مانند عام الفیل نیست!؟

غیر انسان بودنت چیزی نمی خواهد خدا
این خدا مانند انسان بنده ی تجلیل نیست

موعد مرگت اگر باشد خودش گیرد ز تو
جانت عزرائیل و دیگر فرصت تحویل نیست

هر چه لازم بود گفتم از برای حال تو
بس کن ای زاهد که ما را حال این تحلیل نیست

ساقیا "فریاد" را جام بلا دادی ولی
نیست غم،پُر کن که ما را خواهش تقلیل نیست
 

🌹شاعر؛ عبداله محمدی مزینانی "فریاد"

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۲۴
دی
۰۱

🌴شمع

تا‌ سحر ای‌ شمع‌ بر با‌لین‌ من‌
امشب‌ از بهر خدا بیدار با‌ش‌

سا‌یه‌ غم‌ نا‌گها‌ن‌ بردل‌ نشست‌
رحم‌ کن‌ امشب‌ مرا غمخوار با‌ش‌

کا‌م‌ امیدم‌ بخون‌ آغشته‌ شد
تیرها‌ی‌ غم‌ چنا‌ن‌ بر دل‌ نشست‌

کا‌ندر این‌ دریا‌ی‌ مست‌ زندگی‌
کشتی‌ امید من‌ بر گل‌ نشست‌

آه‌! ای‌ یا‌ران‌ به فریا‌دم‌ رسید
ورنه‌ امشب‌ مرگ‌ بفریا‌دم‌ رسد

ترسم آن شیرین‌تر از جانم ز راه
چون به دام مرگ افتادم رسد

گریه و فریاد بس کن شمع من
بر دل ریشم، نمک دیگر مپاش

قصّه ی بی تابی دل پیش من
بیش ازین دیگر مگو خاموش باش

جز توام‌ ای‌ مونس‌ شب‌ها‌ی‌ تا‌ر
در جها‌ن‌ دیگر مرا یا‌ری‌ نما‌ند

زآن همه‌ یا‌ران‌ بجز دیدار مرگ‌
با‌ کسی‌، امید دیداری‌ نما‌ند

همدم‌ من‌ ، مونس‌ من‌، شمع‌ من‌
جز تواَم‌ دراین‌ جها‌ن‌ غمخوار کو؟

واندرین‌ صحرای‌ وحشت‌ زای مرگ‌
وای‌ بر من،‌ وای‌ بر من،‌ یا‌ر کو؟

اندر این‌ زندان‌، من‌ امشب‌، شمع‌ من‌
دست‌ خواهم‌ شستن‌ ازاین‌ زندگی‌

تا‌ که‌ فردا همچو شیران‌ بشکنند
ملــتـــــم‌ زنجیــرها‌ی‌ بنـــدگی‌


🌹شاعر؛ دکتر علی شریعتی مزینانی
 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۱۵
دی
۰۱

 

 

خاکِ پاکت،ای مزینان،گشته در دنیا شهیر،
چون نگینی می درخشی،رویِ خاتم در کویر.


حُسنِ بر خوردِ کسانش،جلوه ای دیگر بود،
در دلِ مهمان نشیند،واقعیت در ضمیر.


آبِ جاریِ قناتش در همه صحرایِ آن،
از خویرش حاصلی آید به دنیا،بی نظیر.


راسته بازارِ ان دانی چرا شد این چنین،
چون نشان داردز راهِ راست،آئینِ کبیر.


هرکه از آن بگذرد،کج می کند راهِ خودش،
سویِ آن آید،نمادش را چو بیند در مسیر.


در شریعت خاندانی دارد از عشقِ علی(ع)،
دست در دستِ پیمبر(ص) چون مثالی از غدیر.


کربلائی می کند بر پا،مثالِ کربلا،
مردم از هر جا روانه،سویِ خود آرد،کثیر.


گردِ هم می آورد از عشق،دراین حلقه گاه،
روزِ عاشورا جوان گردد،هر آن کو گشته پیر.


عشقِ والایِ مزینان،شد نظر گاهِ خدا،
(ره)چو می داند، همیشه گشته در خاکش،اسیر.

 

🌹شاعر؛ حسنِ صدّیقیِ مَزینانی (راه)

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۰۷
دی
۰۱

هفت آسمان خورشید و ناهید و قمر دارد
اذن دخول از حق بگیر این خانه در دارد

سرمای بیداد خزان باغ مرا پژمرد
امسال تقویمم بهاری مختصر دارد

رحمی به حال شاخه ی پرپر نخواهد کرد
شهری که در دستانِ گلچینش ،تبر دارد

ای ارغوانی یاسمن از من مپوشان رو
چون باغبان از زخم بدخیمت خبر دارد

یاسین مخوان در گوش شهر‌ غافلان زیرا
قلبی سیاه و چشم کور وگوش کر دارد

کفتارها وقتی زمین خوردی به هم گفتند
این بار شیر حق حریفی بس قدر دارد

اری گلم تنها فقط داغ تو کافی بود
تا که توان از جان من یکباره بردارد

رخصت اگر میدادی آتش میزد آنها را
چون ذوالفقارم بغض های شعله ور دارد

باران حریف چشمهای مجتبایت نیست
دریای ماتم در دل چشمان تر دارد

انجام کار خانه را بسپار بر فضه
کوچکترین کاری برای تو ضرر دارد

عَجّل وَفاتی را نخوان جان علی دیگر
وقتی که میدانی دعاهایت اثر دارد

از اول شب درد تصویر در و آتش
در خاطر تو رفت و آمد تا سحر دارد

با چشم خود دیدم سه ماهِ پشت هم جسمت
حالی شبیه یک مریض محتضر دارد

تنها تر از اینم نکن با رفتنت بانو
حیدر به غیر از تو کسی راهم مگردارد؟

روح الامین بدو ورودش پشت در می گفت:
اذن دخول از حق بگیر این خانه در دارد

🖌شاعر؛ منصوره محمدی مزینان

 

(شاخه ی طوبای جهان)

شاخه ی طوبای جهان فاطمه اطهر است
راضیه و مرضیه و عاطفه و کوثر است

دختر والای نبی ام پدر باشد او
همسر والای علی بر حسنین مادر است

فخر زنان جهان نابغه ی انس و جان
مأمن هر بی پناه بر ضعفا یاور است

باغ سخاوت بود نور جماعت بود
بحر عدالت بود شافعه ی محشر است

صابرةالصابرین شافعةالشافعین
نابقة النابقین بر همه عالم سر است

نور خدا در دلش مهد صفا محفلش
فخر جهان حاصلش حامی پیغمبر است

بضعه ی جسم نبی پشت و پناه علی
پیرو راه ولی بر دو جهان اختر است

عابدة العابدین ساجدة الساجدین
عالمة العالمین بر ظلمات انور است

خوبی اش از حد فزون باقی باغ جنان
ظل خدای جهان نور ده داور است

بحر سخاوت بود اصل کرامت بود
ام امامت بود اسوه ترین مادر است

مادر یازده امام همسر فخر انام
زندگی او پیام زاول تا آخر است

گل ز جمالش خجل چرخ فلک مضمحل
کی بشناسد ورا.کو چه بها گوهر است

نوگل کوته سنین بوی خوشش را ببین
می‌رسد اندر مشام.به ز عد و عنبر است

سرّ خدای جهان رایحه آسمان
روی مهش شد نهان چشم همه بر در است

مادر صاحب زمان گلشن باغ جنان
غایت کون و مکان بر همگان سرور است

قامت او شد دو تا از ستم اشقیا
گوی نگویی که او دختر پیغمبر است

مهدی صاحب زمان منجی کل جهان
داد ورا می ستان او که تو را مادر است

در صف روز جزا موقع مزد و سزا
دست مزین را بگیر او که تو را نوکر است

🖌شاعر؛ اکبر مزینانی علیشاه

زهرای علی مثال بودی بانو
هر آینه در کمال بودی بانو
کشتند تورا صحابه تاریکی
بر گردن ظلم وبال بودی بانو

🖌شاعر؛ محمدمهدی مزینانی

🌹🌹🌹

عصمت الله وقت آن نیست که فریاد کنی
به دمی  کاخ  ستم  را  همه برباد کنی

گر علی بسته به زنجیر عدو گردیده
مهدی ات را تو به امداد دمی یاد کنی

ای که مظلومه ای و همره مظلوم شدی
شکوه ی ظلم و ستم را به کجا داد کنی

ناخدای همه  گردیده  و ساحل  ببری
کشتی پر ز  تلاطم  دگر  امداد  کنی

ارث بر زینب مظلومه تو دادی به یقین
ورنه در کرببلا شکوه ز بیداد کنی

ای که قوت سحرت را به اسیری بخشی
با عنایت به فقیر از غمش آزاد کنی

همه ی دلخوشی ام درصف محشر این است
به  شفاعت دل ناشاد  مرا  شاد  کنی

گر فراخوان بزنی منتقم خون حسین
حرم  آل  نبی  از  ستم  آزاد  کنی

منتظر دیده به ره مانده مزینان ولی
همچنان صبر بر این قصه ی فریاد کنی

🖌علی مزینانی عسکری

🌹🌹🌹

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۲۶
آذر
۰۱

🌴مشق عشق

رفتم اندر دشت و صحرا صبحدم
دیدم آنجا دسته اى قمرى به هم

بود  بر  شاخه نشسته  بلبلى
در کنار جوى، می شد، سنبلى

شانه می زد بید ، بر زلفین یار
راه می رفتند با هم سنگ و خار
 
می زدودند باد و باران غصّه را
می گشودند چشمهاى بسته را

با نسیم اندر تغزّل لاله بود
عشق ، مشق نام لیلى می نمود

کافر و مؤمن بُدندى هم نفس
بود خالى حصر و زندان و قفس

داس با هرزه علف همزاد بود
آدمى از ظلم و جهل آزاد بود

باد می رقصید با دشت و دمن
کبک می خندید با زاغ و زغن

ابر ، ذهنِ خاک بر دل می کشید
آهو از این سو به آن سو می پرید

موج  می زد هر طرف رؤیاى آب
با هم اندر گفتگو ، چنگ و رباب

اعتقاد و عشق ، وقت رفته را
از گره ها می گشودند عقده را

گرگ ، در راه می شد بى شتاب
برّه را "عشقم"همى کرد او خطاب

یک سبد گل،عشوه با پروانه داشت
دخترى  لبخند  اندر  خانه کاشت

بس که مجنون خنده با مهتاب کرد
آسمان، رندانه دامن  چاک کرد

نِى  جدا  افتاده از  دلدار  بود
در فراق یار این سان می سرود

"روز وصل دوستداران یاد باد"
"یاد باد آن روزگاران ، یاد باد"  
                
١٤٠٠/٨/٨ مزینان .

🌹شاعر؛ دکتر سیدحسین ضیائی مزینانی

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

 

 

  • علی مزینانی
۲۴
آذر
۰۱

یه زمانی ،یه پارو داشتم!!!...
یهو یادم اومد،
تویِ انبار،
سری بهش بزنم.

یه گوشه افتاده بود،
دسته اش شکسته بود!،

تو نگاهش دیدم، فریادی،
تو نگاهش دیدم سفیدیِ برفایی!،

انگاری به من می گفت:
تورو خدا،
منو ببر،
سرِ اون کوهِ بلند،
که کمی برف داره،

من رفیقِ برفم،
سالهاست، ندیدمش،
اینطوری، شاید آرزو به دل از دنیا نرم،
تنِ برفو لمس کنم،
بهش بگم:

ما دوتا، همیشه با هم بودیم
ولی حالا،
سالها.......

🌹شاعر؛ حسن صدیقی مزینانی.(راه)

  • علی مزینانی
۲۲
آذر
۰۱

شعر محلی با لهجه مزینانی

اِی رفیق جان یادِ او وِختا بِچَه بی ییم بخیر       
 غم نَدُشتیم ما دِکُوجییم و چِش دُشتیم بخیر

یا او وِختا که با چند تَه بِچَه تایِر بِدست              
صُب تا شَو وَر مینِِ کو یچِِه ها مِگِلُندیم بخیر

یاد او وختا تیشلِر بَزی ما گُل مِکِرد                 
 تا مُخُست که قُُق رِوَ لُو خَنِِه گِی کِردیم بخیر

یادِ او وِختا دِمین ماهِ مبارک رَمِضو                   
شِوا وَر مین بازارُ صَحرا مِگِردییم بخیر

یادِ او وختا که تَپُّو لبیک و هَرَنگ هَرَنگ           
  ساک ساکُ قَیِم بَزِی در نصفِ شَو دُشتیم بخیر

یاد او وِختا که باچندتَ رفیق وَر پی اَجار          
  کلِّ صحرا رِ دِ زیر پاها ما مُگذِشتیم بخیر

یاد او وختا مِرَفتیم وَر دلِ دشتِ کویر          
  دنبالِ قُرسَک بی ییم هِی زِمینار کِندیم بخیر

یاد او وختا که بعد از غُطَّه از او میزینو        
  اِی بِدَن رِ هِی دِمین خاکا مِغِلتُندیم بخیر

یاد او وختا که دیوارای شاه عباسی ر       
  با ذغال بس یادگری ها که بنوشتیم بخیر

یاد او وختا که ما از سر نَو غِزِل خانم         
  هی مُخُسبی یَک نِفِر از روش مِپِرّی ییم بخیر

یادِ او وِختا بِری هِیزِم به پُشتِ گِردِنَه          
 تا مِزَییم یَک بِغِل رِِسمُو مِبِندِ ی ییم بخیرِ  


برگردان فارسی:

  * ای رفیق جان یادآن وقت ها(زمان ها) که بچه بودیم بخیر / غم نداشتیم ما کجاییم و چی داشتیم بخیر

*یاد آن وقت ها که با چندتا بجّه تایر(لاستیک ) به دست / صبح تا شب در کوچه می چرخاندیم بخیر

*یاد آن وقتها که تیله بازی ما گل می کرد/ تا می خواست که تیر شود به لب گودال برخوردودر آن می افتادبخیر

*یاد آن وقتها که در میان ما مبارک رمضان / شبها در میان بازار و صحراها می گشتیم بخیر

*یاد آن وقتها که بازی لبیک وهرنگ هرنگ/ ساک ساک و قایم باشک بازی تا نصف شب داشتیم بخیر

*یاد آن وقتها که با چندتارفیق در پی جمع کردن اجار(علف آش محلی)/کل صحرا هارا زیرپا می گذاشتیم بخیر

*یاد آن وقتها که می رفتیم به دل دشت کویر / دنبال قارچ بودیم و هی زمینها را می کندیم بخیر

*یاد آن وقتها که بعد از شنا در آب مزینان/ این بدن را هی در میان خاکها می غلطاندیم بخیر

*یاد آن وقتها که دیوارهای رباط شاه عباسی را / با ذغال بسیار یادگاری ها که نوشتیم بخیر

*یاد آن وقتها که ما از سرِ نو غزال خانم(بازی محلی) هی یکی خم می شد و ما از روی آن می پریدیم بخیر
*یاد آن وقتها که برای جمع کردن هیزم در پشت گردنه / تا یک بغل می زدیم باریسمان می بستیم بخیر

تقدیمی؛ علی مزینانی عسکری

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

 

  • علی مزینانی
۱۰
آذر
۰۱

🌴پیمان

بوسه هایت را حرام دیگری کردی ،برو
کذب می گویی که از جنس غم و دردی،برو
 

من تمام عمر با گرمای دل دنبال تو
تو هنوز اما برای عشق من سردی،برو
 

عشق یادت داده ام حال امتحانم می کنی؟
بدترین شاگرد عشقی بس که نا مردی برو
 

آمدی حال خراب آوردی و درمان شدی
سبز رفتی از برم اما کنون زردی،برو
 

من تو را آیینه وار از غم زدودم بی وفا
باز می گردی به من وقتی پر از گردی؟برو
 

دست پر رفتی مرا تنهای تنها بی پناه
دست غم دادی و دستی پوچ آوردی،برو
 

فکر می کردی که می آیی یک  آغوش باز
منتظر داری ولی از دید من طردی ،برو
 

عشق پیمانی مقدس بود در آیین ما
این قداست را مکدر در دلم کردی، برو

 

🌹شاعر؛ عبداله محمدی مزینان(فریاد)

 

 

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۰۸
آذر
۰۱

✍️ دی ماه شاهد طلوع و غروب شاعری توانا و ادیبی سخنور و فرهیخته ای ارجمند و جانبازی از تبار ایثارگران هشت سال دفاع مقدس استاد حاج محمد مزینانی است که گویا هستی بخش متعال آغاز زمستان را برای او ماه سرنوشت ثبت کرده است و در همین دی بود که او در سوگ مادر نازنین خود نشست و برایش چنین سرود:

عشق مادر همیشه در دل ماست
نور او انعکاس نور خداست

این طرف مروه است و اسماعیل
آن طرف هاجری که پر ز صفاست
 
🔷آن طور که در سجلش نگاشته اند تاریخ تولد این فرهیخته مزینانی دی ماه ۱۳۴۵ می باشد که پدر موذنش حاج قربانعلی ساعت ساز اولین اذان و اقامه را با نامیدن اسم مبارک محمد در گوش او زمزمه کرد تا وی همیشه حامد راستین خداوند عالم باشد و هرگاه می خواهد  آغاز کند نامِ یزدانِ مهربان را بر زبان جاری سازد .

🔷با تمام شوخ طبعی و ملاحت که خاص این خانواده است؛ محمد همانند دو برادر بزرگترش دروس ابتدایی و راهنمایی را در مزینان به اتمام رساند و برای ادامه ی تحصیل راهی داورزن شد.  جنگ و اعزام های پی درپی بسیجیان از مزینان و شوق حضور در کنار رزمندگان این دانش آموز دهه ی شصتی را به جبهه کشاند و 31خرداد سال 1366 در سالروز شهادت شهید چمران او نیز پایش را در جزیره ی مجنون به یادگار گذاشت و مفتخر به نام جانباز شد.

🔷محمد با تمام رنج مجروحیت عزم خود را جزم کرد تا درس و دانشگاه را ادامه دهد و با جدیت مثال زدنی اش سال 1367 در  دانشکده ی ادبیات و علوم انسانی دکتر شریعتی مشهد مقدس پذیرفته شد و پس از دریافت مدرک کارشناسی در سال 1371به هنرِ معلمی و دبیری دبیرستان های شهرستان سبزوار مشغول شد.

🔷سخن به گزاف نیست که گفته اند مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندان است و در تمامی ادوار مختلف مردانی بی ادعا از این دیار تاریخی برخاسته اند که جامعه را مبهوت مجاهدت خویش کرده اند ، محمد مزینانی یکی از همین اسطوره های به یاد ماندنی است او در کنار شغل معلمی که راه انبیاء و اولیاءالله است علاوه بر تدریس به تحصیل و افزایش علم خویش افزود و  سال 1385 موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه آزاد اسلامیِ سبزوار شد.

🔷او که الطافِ الهی را شامل حال خود می دانست همواره سعی در تبلیغ و ترویج دین مبین اسلام داشت و در همین سال ها ضمن سخنرانی به تفسیر آیات الهی پرداخته و با خلق اثری فاخر جامعه ی ادبی را مبهوت توانایی خود کرده و 130 خطبه ی مولای متقیان در نهج البلاغه را به نظم در  آورده و با عنوان حماسه ی علی علیه السلام  منتشر کرد.
 
🔷رساله ی پایان نامه ی کارشناسی ارشد این شاهد کویر مزینان با عنوانِ«عقل و نفس از دیدگاهِ قرآن کریم» بار دیگر نگاه ادب فارسی را به سوی او کشاند تا باز هم جامعه ی ادبی کشور شاهد درخشش پسری دیگر از مزینان باشد.

🔷محمد عاشق شریعتی بود و در هر محفلی ادبی و بزرگداشتی و جمع دوستان او به جمله ای و یا سطری از علی پسر مزینان اشاره می کرد و در سالگردهای عروجش همانند خود فرزند شایسته کویر از حسین(ع) و راه سرخ شهادت سخن می گفت.

🔆شعر چون مومی در دستان این فرهنگی توانا بود و قریحه ی خوش ذوق و بداهه سرایی او آن هم هماهنگ با نظم و وزن و سرشار از آرایه و فنون ادبی هر شنونده ای را شگفت زده می کرد و شاهدان کویر مفتخر به انعکاس بوستان شعری او بود و باز در همین ماه از یادمان نمی رود که درباره سردار دلها چنین سرود:

سلیمانی ای سرور رادمردان
نگهبان خوش غیرت خاک ایران

به دور است انگشتر سرخ ایمان
ز دیوان بر تخت پاک سلیمان

  ☑️دهم دی ۱۳۹۹ به عنوان روز پرواز او به سوی ملکوت با مرگی مشکوک همانند استاد و مرادش دکترعلی شریعتی مزینانی برای همیشه ثبت شد اما از خاطرمان نمی رود که مرگ پایان کبوتر نیست...

🍎🍎🍎روحش شاد ونامش همیشه جاودان و یادش تا ابد گرامی باد...

برای رفیقی که زندگی در زبان و کلامش شعر بود، ادیب سخنور زنده یاد حاج محمد مزینانی ساعت ساز

 

با من سخن  بگو،  از چه شکسته ای
ای یار خوش سخن، حیران نشسته ای
 

با من بگو تو از، روزهای بی شمار
از چه رفیق من، گشتی تو بی قرار
 

داغت به دل بگو، از لحظه های هجر
از ماتم علی، بازهم بگو تو شعر
 

یارا مکن چنین، با قلب پرحزین
ما را تو می کشی با این دل غمین
 

نازت کشم که تو، سرو خمیده ای
از قامت کویر، تو دل بریده ای!
 

برخیز بیا و بین، مجلس که چیده ایم
بی تو عزا بود، محفل که دیده ایم
 

شعری بیا بخوان، با آن صفای دل
باز هم بیا بگو، از زلف یار و ول
 

دانم که سینه ات، مملو ز مثنوی است
تفسیر تو یقین،  از شعر مولوی است
 

حافظ زخوانشت، مست و غزل سراست
سعدی در این سرا، بنگر سخن سراست
 

با من سخن بگو، مشکن تو این دلم
بگذر از این سفر، برگرد به محفلم
 

دانم که سینه ات، گنجی گرانبهاست
صدها حدیث عشق، در آن چه پر بهاست
 

شعرت فسانه نیست، افسوس قصه هاست
هر مطلعی از آن، افسون ماجراست
 

یارا سخن بگو، مگذر از این سرا
تعبیر بکن دگر،  این شرح ماسوا

 

تقدیمی؛ علی مزینانی عسکری

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۱۹
آبان
۰۱

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

در بخش های قبلی که به عنوان مقدمه و تاریخچه تقدیم شد به هنر چند بانوی مزینانی اشاره کردیم که در حوزه های مختلف هنری مشغول به فعالیت هستند اکنون شایسته است که به معرفی  چند نام پرآوازه از این هنرمندان بپردازیم تا ثابت کنیم ادعای هنر نزد مزینانیان است و بس!

یکی از چهره های هنری که نقاش زبردستی است و در مسئولیت ها و مدیریت های اداری و هنری نیز فعال و پیشرو است و هراز چندگاهی مصاحبه های تند و آتشین او صفحات خبرگزاری ها و مطبوعات کشور را تحت الشعاع قرار می دهد سرکار خانم آسیه مزینانی فرزند سردار علی رضا مزینانی است که خود او نیز از چهره های ماندگار تبلیغات است و می توان گفت روابط عمومی و تبلیغات دفاع مقدس مدیون زحمات و فکر و اندیشه این رزمنده پیشکسوت و فعال فرهنگی است و بالطبع فرزندان او از جمله آسیه خانم در راه پدر گام نهاده و با گذراندن دوره های مختلف هنری و تحصیلات دانشگاهی در زمینه هنر نقاشی و سینما و تلویزیون فعالیت می کند و  تاکنون این بانوی هنرمند مزینانی چندین نمایشگاه از آثار خود را در فرهنگسراهای مختلف تهران به معرض دید عموم گذاشته است.وی در حال حاضر مدیر گالری آ و معاون فرهنگی خانه ی هنرمندان ایران است.

از دیگر هنرمندان حوزه ی نقاشی و گرافیک که بانوان هنرمند مزینانی در آن حضور فعال دارند باید به اسامی سرکار خانم نسرین مزینانی فرزند زنده یاد کربلایی عباس ذبیح اله که بارها در شبکه های تلویزیونی نیز به آموزش هنر نقاشی و طراحی بر روی شیشه و آینه پرداخته و اکنون یکی از استادان این هنر در کشور است اشاره کرد.

از دیگر بانوان هنرمند مزینانی که آثار آن ها مخاطبان زیادی را جذب کرده است می توان به خانم ها سمیه مزینانی و ساناز مزینانی ساکن سانفرانسیسکو اشاره کرد.

خانم سمیه مزینانی متولد ۱۳۵۹ دارای لیسانس زبان انگلیسی و دانش آموخته رشته زبان چینی در دانشگاه پکن چین است که در زمینه ی نقاشی با تکنیک های اکریلیک(شب نما) و فلورسنت فعالیت می کند و بدون گذراندن هیچ کلاس آموزشی توانسته با خلق آثاری متفاوت و منحصر به فرد در این رشته پیشرفت و ترقی کند از جمله آثار این بانوی هنرمند می توان به آثار چشم خدا، پرواز زمان، سفینه آشنایی، آرزو، تاریکی مرموز و ... اشاره کرد.

او درباره آثا و هنر خود می گوید:«نقاشی های من بیشتر تخیلی هستند، به نظر من هنر بیشتر فطری و ذاتی است تا اکتسابی،از آنجا که بیشتر عاشق خلاقیت هستم تصمیم گرفتم به استعدادم بال و پر پرواز بدهم و شروع کردم به نقاشی کشیدن»

یکی دیگر از بانوان هنرمند کهن دیار مزینان که در هنر چهره‌پردازی و بازیگری سینما و تلویزیون فعالیت دارد سرکار خانم زهره مزینانی، فرزند زنده یاد غلامرضا صادق منش است و در آثاری همچون سریال تلویزیونی «من یک مستاجرم» ، «به خاطر مونا» حضور داشته است. وی همسر ارسیا صنعتی بازیگر و مجری توانای صدا و سیماو تأتر و سینماست که با هم در چند فیلم و سریال تلویزیونی به ایفای نقش پرداخته اند.

و اما یکی دیگر از بانوان پر آوازه که این روزها اشعار زیبایش توسط مداحان صاحب نام کشور در مجالس خوانده می شود بانوی آیینی سرا منصوره محمدی مزینان فرزند علی محمدی و نوه ی مرحوم کربلایی عبدالله محمدی مزینانی ایفاگر نقش حضرت ابوالفضل (ع) در تعزیه عاشورای مزینان است که سال 1359ه.ش در تهران متولد شد.

او  پس از ازدواج با دکتر احمدحسین زاده تخت کشیها و تشویق وی در سرودن شعر اهتمام بیشتری ورزیده و حاصل این تلاش گردآوری اشعار پراکنده ی خود و چاپ اولین کتاب به نام دل سروده های مزینانی در سال1392 است که در حقیقت منظومه هایی در شهادت و نعت آل طاها می باشد.

 این بانوی شاعره مزینانی پس از اتمام دوره متوسطه در دانشگاه تهران پذیرفته شد و در رشته ی جغرافیا و مقطع کارشناسی فارغ التحصیل گردید و به دلیل علاقه مندی به امر آموزش هم اکنون در دبیرستانهای تهران به تدریس مشغول می باشد.

منصوره محمدی مزینان تا کنون در محافل شعر خوانی و شب شعرها و جشنواره های ادبی موفق به کسب عناوین و دریافت لوح تقدیر گردیده اما آنچه برای وی اهمیت دارد  سرودن اشعار مناسب برای خاندان نبوت و امامت است و همین رویکرد او را در جمع ادب دوستان ممتاز کرده و بارها مورد عنایت اهل بیت علیهم السلام قرار گرفته است....

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۲۰
خرداد
۰۱


🌴زائر شاه خراسان

تا که هستی زائر شاه خراسان غم مخور
باش عارف تا شوی مشمول احسان غم مخور

شرطِ توحید است ولای این امام انس و جان
با ولایت کارها گردیده آسان غم مخور

بر در دربار آن شه دست حاجت کن دراز
چون گدای درگهش گردیده سلطان غم مخور

ضامن آهوی دیروز ضامن امروز ماست
می شوی آزاد ز صیاد بیابان غم مخور

پایتخت اصلی ایران زمین شهر رضاست
بیمه گردیده تمام مُلک ایران غم مخور

دیماه خواهد گذشت مانند ابر ای دوستان
چون بهار آید رود فصل زمستان غم مخور

جام می را سر کش و تا صبح صادق بشنوی
چهچه مستانه ی مرغ خوش الحان غم مخور

زائران قبر شه خوانند دعای انتظار
تا رسد پایان زمان شام هجران غم مخور

عسکری تکرار کن شاه بیت حافظ را که گفت
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور

🌹شعر دوم عالم جلیل القدر زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی به مناسبت میلاد امام رضا(ع)

تا ز سقّاخانه ات نوشیده ام یک  جرعه  آب
کرده ام احساس مستی و شده حالم خراب

هاتفی گفتا که این دیر مُغان دیگری است
خوردی  از  جامِ  طهورا ای برادر شُربِ  ناب

خلعت خود را نما سیراب که این جا زمزم است
 نی غلط گفتم که کوثر هست و ناجی از عذاب

گر وضو داری بگیر باز هم وضوی دیگری
تا روانت  را  کند تنویر و  گردد فتحِ   باب

گوش جان بسپار که فاخلع نعلیک را بشنوی
موسیِ عِمران خوش آمد گوید آن عالیجناب

تکیه داده بر عصایش در میان کفش کَن
دستِ بیضایی او شرمنده ی این  آفتاب

عیسیِ محیّ الرّمیم قرآن تلاوت می کند
 جایِ  انجیل دستِ او  قرآن  بُوَد اُمُّ الکتاب

آیه های صلح و رحمت را کلیسا می برد
تا کشیش دشمنِ  قرآن را سازد  مُجاب

گر دلت بشکست اذنت داده اند بهر حرم
 حلقه بر در زن نما شادی که بگرفتی جواب

چون تشرف یافتی با چشم دل او را ببین
پایین پایش ایستادی با ادب بنما  خطاب

این دل ظلمانی ام  را  کن منور  از ولا
 آن چنان که نور می گیرد ماه از  آفتاب

اشک شوق یوسف و یعقوب چقدر زیباستی
 اشکِ عشق بریوسف زهرا ثوابش بی حساب

ضامن آهوی صحرا ضامنِ  هر دو سرا است
 منجیِِ  امروز  ما و ضامن  یوم ُ العقاب

این کبوترها  فراوانند به صحن و  گنبدش  
در فراز و در  فرود  آیند اما با شتاب

مهبط  جبرئیل باشد این  حرم با  افتخار
 نازد و شوید به اشک دیده بهتر از گلاب

بی شمارند این ملائک در طواف مرقدش
همچو سیّارند و دوّارند بدون خورد و خواب

خادمان در خدمت زوّار و هم صحن و سرا  
تا قیامت تحت فرمانند همه از شیخ و شاب

گر مخیّر می شوند بین بهشت و این حرم
 گفته اند کفران بُوَد با این حرم هر انتخاب

گفتمش فرق حرم بر گو چه باشد با بهشت؟
 گفت جایی که امام نَبوَد ؛ بُوَد دار العذاب

در  کنارِ  گل  اگر  بلبل  بُوَد  زیبا  بُوَد
بوستان بی امامت جای جغد است و غُراب

ای  سراسر  افتخار  کشور ایران زمین
ملت از تو بیمه گشته همچنان این خاک و آب

یا  غیاث الامّتِ  پیغمبر   آخر   زمان
 از تو می خواهیم دعا باشد دعایت مستجاب

ملتهب گردیده این امت زجور مشرکین
 یک نظر بنما کز آنها دور  گردد التهاب

در میان فتنه ها بالاترینش تفرقه است
کاش از این تفرقه امت نمودی اجتناب

ادعای داعش و ظلم و ستم بر مسلمین
قلب پاک حضرت صاحب شده زین غم کباب

در  زیارت  وعده  دادی  بهر زائر  از  کَرَم
 زائرش باشی دم مردن صراط و هم حساب

کاش زائر حفظ می کرد این زیارت بهر خود
با مرامت زندگی می کرد نه راهِ ناصواب

گر مرام عسکری همواره محبوب شماست
وقتِ رفتن از صف محشر ندارد  اضطراب

عکس ؛ محسن مزینانی عسکری

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۹
خرداد
۰۱

🔹 نخستین همایش ملی «سرود و سروده های انقلاب اسلامی، بزرگداشت حمید سبزواری پدر شعر انقلاب اسلامی» به همت رادیو فرهنگ، اتاق اصناف سبزوار، اداره فرهنگ ارشاداسلامی سبزوار و میزبانی ویژه  دانشگاه حکیم سبزواری برگزار می گردد.

🔹دکتر علی صادقی‌منش(مزینانی)، عضو هیئت علمی دانشگاه و دبیر علمی نخستین همایش ملی سرود و سروده‌های انقلاب اسلامی، با اعلام این خبر به خبرنگار فرهنگی تسنیم گفت: از آنجا که سبزوار زادگاه و مدفن پدر شعر انقلاب اسلامی است، دانشگاه حکیم سبزواری در نظر دارد نخستین همایش ملی سرود و سروده‌های انقلاب اسلامی را همزمان با روز بزرگداشت آن شاعر فقید (22 خردادماه جاری) برگزار کند و در همین راستا تدوین کتابی با عنوان «سرود سرو آزادگی» در دستور کار بخش علمی این همایش قرار گرفته است.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۶
ارديبهشت
۰۱

 

از دین بگریزیم حقیقت بستیزیم
در محکمه محکوم و در مغلطه تیزیم

بر درگه حق رنگ نمانده است به رخسار
در دیده مردم ز خطا پاک و تمیزیم

گر بحث ز مردانگی و مرد بر آید
در بیشه چو شیریم! خفا همچو کنیزیم

هم پشت و هم رو ،همه یکسان که نباشد!؟
نزدیک چنان دشمن و از دور عزیزیم

گر حال فقیری به سر راه بپرسند
او سالم و برناست و ما پیر و مریضیم

یا مرد جهادیم و یا خوب و سخنور
در وقت عمل زیر پتو هاست که خیزیم

بر خواهر و مادر مثل یار و نگهبان
نا محرم خود را که ببینیم چه هیزیم

ولله و به الله قسم، نقل مجالس
در خلوت خود با عرق ناب مویزیم

یک سنگ بیاور به سر خود بنشانیم
یا خاک بیاور به سر و کله بریزیم

🌹شاعر؛ عبداله محمدی مزینان(فریاد)

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۳
اسفند
۰۰

دوباره نغمه ی بلبل زسمت بوستان آمد
نسیم بوی خوشی آورد که آن سرو چمان آمد
ندای جان فزایی از طریق آسمان آمد
پی بیداری ما جمله ازخواب گران آمد

که اشبه از همه برخاتم پیغمبران آمد

به تار گیسویش والشمس باشد بس که تابان است
به طاق ابرویش والیل که او آرامش جان است
علی ابن الحسین است بی تعارف روح قرآن است
کسی که بی ولای اوبود فردا پشیمان است

ز آثار حسین مولود حیات جاودان آمد

خدا از دامن لیلا یگانه گوهر آورده
همه گیتی عرض باشند ولی او جوهر آورده
عروس فاطمه امشب علی اکبر آورده
به صورت هم به سیرت بنگری پیغمبر آورده

چه مولودی که روز مولدش روز جوان آمد

حدیث عشق می گوید به پیر یاد جوانی کن
بیا روز جوان را با جوانان مهربانی کن
بیا اندر کلاس عشق خود را آسمانی کن
به مانند علی اکبر خود را جاودانی کن

علی اکبری کو با حیات جاودان آمد

به هنگام جوانی نفس اطمینان صفا دارد
خطا ناکرده استغفار و توبه از خطا دارد
خوشا پرونده ی آن کس که رضوان خدا دارد
حیات طیبه در دار دنیا و بقا دارد

علی ابن الحسین مصداق این هردوجهان آمد

خداوندا جوانان بهترین سرمایه ی مایند
امید عصر و نسل روزگار ما و فردایند
به هرجا پاگذارند بانشاط ومحفل آرایند
خدا را بنده اند وهرکجایند حاصل مایند

زسعی این جوانان نعمت امن وامان آمد

به خون سرخ و گرم اکبر رعنا جوان یارب
به آن آلاله های پرکشیده در جنان یارب
به یاس علقمه مایوس از آب روان یارب
به آن صحرای تف با لاله های ارغوان یارب

مقرر کن که تا گویند امام انس و جان آمد

شاعر؛عالم جلیل القدر حجت الاسلام والمسلمین زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴

 

نذر وجود مبارک حضرت علی‌ اکبر علیه السلام  

او که نامش سبب  عزّتِ بی حد شده است
اَشبه الناس به رخسار محمّد(ص) شده است

سوره یِ اکبر عشق و پسرِ خون خدا
آیه آیه...به جهان نورِمجدّد شده است

بس که خورشیدِ جمالش عَلَوی و نبوی است
شمس...در تابشِ انوار،مردّد شده است

خَلق و خُلق و ادب و منطقِ پیغمبری اَش
مِثلِ آن دایره یِ میمِ ،مشدّد شده است

عطرِ اَنفاسِ محمّد (ص) برسد بر جایی
که علیِ ابنِ حسینِ اِبنِ علی...رد شده است

گر چه فرزندِحسین و گلِ زهرایِ نبی است
نامِ حیدر...که گرفتَه ست،سَرآمد شده است

کوری چشمِ هر آنکه شده بدخواهِ علی
نام زیبای علی باده یِ ممتد شده است

پا به پای پدرش در سفر عشق و بلا
بَری از دایره یِ شُبهه و شاید شده است

زیر پایِ پدرش...خوش،قد و بالای نبی
باعثِ رونقِ شش گوشه و گنبد شده است

🌹شاعر؛ منصوره محمدی مزینان

🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴

((صل علی محمد علی اکبر آمد))

ای بلبلان عاشق دوران غم سر آمد
دل را کنید مصفا زیرا که دلبر آمد
از لطف ذات سرمد نوری دگر برآمد
صل علی محمد (ص)شبه پیمبر آمد

شمعی زنور یزدان برروی مجمر آمد
درظلمت و سیاهی مانند اختر آمد
این چلچراغ رخشان از نور کوثر آمد
از نسل پاک حیدر شبیر و شبر آمد

گلی به بوستان نبی آخر آمد
جن وملک ثنا گو با عود و عنبر آمد
بوی گلی دل انگیز خوب و معطر آمد
این بوی گل ز باغ زهرای اطهر آمد

کوبید بردف و ساز کان نور داور آمد
از چهچه قناری هوشم زسر برآمد
از مطلع رسالت یک نور دیگر آمد
شبه نبی اکرم.(ص)  علی اکبر آمد

این لؤ لؤ درخشان چون تاج بر سر آمد
شهکار خلقت حق از بولبشر در آمد
ساقی مطلع عشق بگرفته ساغر آمد
در بزم آن مزین با الله و اکبر آمد

🌹شاعر؛ اکبر مزینانی علیشاه

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۹
بهمن
۰۰

سجاده ها را جمع کن اینجا مسلمان نیست
دیگر کسی اینجا مرید دین و ایمان نیست

سجاده یا تسبیح و مهر اینجا چه کار آید؟
وقتی که در این سفره حتی تکه ای نان نیست

هر دم هزاران بار در هر روز میمیریم
در قایقی بشکسته جز جولانِ بوران نیست

وقتی که از دستان بابا شرم می ریزد
وقتی که در زانوی مادر اندکی جان نیست

مهری نباشد یا محبت ،دست گیری نیست
افسوس یک ارزن امیدی کنج زندان نیست

وقتی ترین ها می شود بد پشت هم از فقر
امکان خوشحالی و همراهیِ خوبان نیست

دلسرد و مغمومی پس از آن دم که می فهمی
در انتظارت هیچ کس در خط پایان نیست

بس کن دویدن را بیا لب تشنه ای اما
دیگر سرابی دور هم در این بیابان نیست

غم شد دو چندان تا که هر میخانه را بستند
جز خونِ دل در شیشه های میگساران نیست

بلبل به کنجی در قفس افتاد و گل پژمرد
در سوگ شادی یاد از این نغمه خوانان نیست

دست دعا بردیم تا بالا ندانستیم
در ابر های دود و دم امکان باران نیست

ما سرگذشت پسته ی لب بسته ی باغیم
باغی که حتی باغبانش نیز خندان نیست

گفتی به من بالا و پایین دارد این دنیا
دیدی که بر ما قسمتی را سهل و آسان نیست

هر پانزده بیتی که می خوانی فقط درد است
این درد های کهنه را امّید درمان نیست

صد بار دیگر با همین اصرار می گویم
سجاده ات را جمع کن اینجا مسلمان نیست

🌹شاعر؛ عبداله محمدی مزینان "فریاد"
 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۳
دی
۰۰

🌴سرداری دیگر

دستی به قلم گیرم با حال پریشانی
ریزم ز درون بیرون صد عقده پنهانی

ز آستین برون آمد دستی ز در فتنه
زین فتنه جهان را کرد شور وشرر افشانی

با تیر بلای او سروی به زمین افتاد
در خون خودش غلطید سردار سلیمانی

در ثلمه او رهبر اینگونه سخن فرمود
گفتا که تو در خیل و آغوش شهیدانی

بر لشکر جندالله سردار سپه بودی
در جنگ بدی پیروز در جبهه و میدانی

دشمن شده است مسرور از بود نبود تو
یاران تو اند مغموم بادیده ی گریانی

آسوده بخواب اینک از دغدغه دنیا
هستند به راه تو یاران فراوانی

سرتاسر این عالم گردیده پر از فتنه
در کل زمین برپاست صد فتنه شیطانی

ای کاش رسد مهدی شمشیر و علم گیرد
گردد به همه عالم او رهبر و سلطانی

برخیز مزین اینک دستی به دعا بردار
بر خیر و صلاح این بوم و بر ایرانی

بگرفت علم بر دوش سرداری دگر اینک
بیرق بگرفت بر کف اسماعیل قاآنی

🌹شاعر؛ اکبر مزینانی علیشاه

🍎🍎🍎 🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎

🌴مردخدا

قاسم ای مرد خدا داغ تو بر این دل ماست
تا ابد راه تو سر لوحه ی مردان خداست

به خداوند کریمی که تو را هدیه نمود
نام تو پرچمِ یاران علی شیرِ خداست

داعش آن نوکر ارباب شیاطین زمان
ضربتی خورده زشمشیر تو که دست خداست

حرم آل علی بعد ابوالفضل رشید
دیگر این گونه ندید مرد دلیر که باوفاست

گرچه کشتند خبیثان دگر جسم تو را
لیکن آوازه ی تو شرط همه رمز بقاست

قوم ظالم که فریب خورد و ندانست فقط
آرزویت همه دم رفتن از این دار فناست

داغ بر دل بنهادی و تو رفتی به جنان
مزد آزادگی ات نزد خدای شهداست

یک جهان مانده که این نام سلیمانی چیست
رفتنش زنده تر از بودن در این دنیاست

لرزه افتاده ببین بر بدن قوم شریر
هرچه تهدید کنند گو که دگر باد هواست

عزتی بردی به کرمان که کریمان مبهوت
قبله ی حاجت ما بعد از این در آنجاست

تو امیر دل مایی و خداست یاور تو
"آری آن جلوه که فانی نشود نورخداست"

خوش به حالت که شدی محرم اسرار ولی
از غم هجر تو بین گریه کنان آن مولاست

وای اگر رهبر من حکم جهادی بدهد
کاخ ارباب ستم در هدف اهل ولاست

وعده ی حضرت حق غیر از این هست مگر؟
ظلم ظالم به جهان منهدم و رو به فناست

گاوچرانی که چنین آتشی افروخته یقین
هیچ ندانست که دگر منتقمت ملت ماست

بشنو ای خصم زبون گفته مزینانی چنین
سخن مردم ما مرگِ بر این آمریکاست
 

علی مزینانی عسکری
تهران...هفدهم دی ماه1398

🍎🍎🍎 🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎

🌴در مدار شهادت

سرخوش از عطر بوستان بودی
بوی سوسن تورا هوایی کرد
شاپرڪ ناگهان رسید از راه
با تو ابراز آشنا‌یی کرد

در گلستان عاشقان دیدی
هر گلی عطر وبوی خود را داشت
بوی گلهای پاک اطرافت
بذر امید در دلت می کاشت

شاخه شاخه هزار غنچه یِ سرخ
در زمستان غم  شکوفا شد
سر زد ازکنج  آسمان ،خورشید
نامه‌ی عاشقی ات  امضا شد

 قطره قطره به عشق پیوستی
 مثل رودی به دامن دریا
ثبت شد در جریده ی تاریخ
که لنا کل یوم عاشورا

آمدی تا که در گذشت زمان
حال و آینده را رقم بزنی
رفته ای تا به نور، ظلمت را
از وجود جهان قلم بزنی

 چرخ عمر تو سالها گشته
در مدار شهادت و غیرت
صفحه صفحه به دفتر عمرت  
قد عَلَم کرده سروی از عزت

سرخی گل از آسمان گل کرد
انتقام انتقامِ  سنگین است
می‌دمد آیه های فتح و امید
تا هدف قبله ی نخستین است

🌹شاعر؛ منصوره محمدی مزینانی

🍎🍎🍎 🍎🍎🍎 🍎🍎🍎

🌴شیر دوران
یک جمعه که دلگیرتر از هر چه دیدی بود
سر خط  اخبار جهان  پرواز  جمعی بود

«در کربلا سردار دل ها آسمانی شد»
این باورش سخت است، آخر ناگهانی شد

بفشار قلبم را غم همواره پا بر جا
خنجر بزن،آزاد کن بغض گلویم را

سردار جان،حاجی،سپهبد،شیر دوران ها
ای مهربان همچون پدر بر یادگاری ها

ای خوبتر از هر چه خوبی،خوب خوبانم
ای هادی قلبم، چراغ  راه  ایمانم

تو زنده ای در قلب انسان های آزاده
تاریخ را با خون نوشتی مردِ افتاده

هر قطره ی خونت هزاران حاج قاسم شد
من قاسم و او قاسم و دنیا که قاسم شد

بسمِ خدای مهربان، الله اکبر......
آماده ایم فرمان دهید آقای رهبر

در انتظار انتقام سخت  می لرزد
بی پایه و بنیاد کاخی که، نمی ارزد

از پرچمش استارها دائم فرو ریزند
از وحشت پاسخ که خواهد یافت بگریزند

از قلب اشعار حماسی می زند بیرون
دنیای گردان  نبردِ  سخت با صهیون

زین پس همه دنیا برایش گور خواهد شد
این انتقام سخت آمین،جور خواهد شد

در کفه ای از یک ترازو بند کفش مَررررد
آن کفه سرهای شیاطین،نه...نمی ارزد!!!

عین الاسد آماج  موشک های ایرانی
این تازه آغاز است، این را خوب می دانی...

از داغ دل هایی که می سوزد،کمی کم شد
حاشا و کلّا که فقط این بود و آخر شد...

در بین نااهلی و ناعدلی جهان گم شد
غیبت عمیقا حس، میان قلب مردم شد

آقا اگر وقتش شده،دیگر بیا کافیست
آدینه های چند تا این آمدن باقیست؟

🌹شاعر؛ زینب مزینانی


🍎🍎🍎 🍎🍎🍎 🍎🍎🍎

🌴مرد تقوا
غریبانه رفتی ، دلم زیرو،رو شد
که خون تنت آبِ غسل وضو شد

بخواب ای دلاور بخواب شیر ایران
دل یک جهان خون زجور عدو شد

تو اَشتر شدی و،علی رهبر ما
شده دیده گریان،زغم،سرورما

بدان آمریکا....بِدان ای منافق
فدای حسین است، وجود و سَرِ ما

#سلیمانی ای مرد تقوا و ایمان
#سلیمانی ای یاور دین و قرآن

دو دستت بلند از برای دعا شد
شهادت نصیب تو ای باوفا شد

 به سوی خدا رفت چنین روح پاکت
تنت را به اندوه ،سِپارم به خاکت

بنازم بدستی،که چون دست عباس
ز تن شدجدا..چون گلی،از تن یاس

"مزینانی" ای.... مادح آل حیدر
بخوان روضه ی خنجر وجسم بی سر

 سلیمانیم من، سلیمانیم من
سلیمانیم من، سلیمانیم من

🌹شاعر؛ حسین محمدی مزینان

🍎🍎🍎 🍎🍎🍎 🍎🍎🍎

 

🌴انگشتر سلیمان

سلیمانی ای سرور رادمردان
نگهبان خوش غیرت خاک ایران

به دور است انگشتر سرخ ایمان
ز دیوان بر تخت پاک سلیمان

🌹شاعر؛جانباز فقید حاج محمد مزینانی ساعت ساز


🍎🍎🍎 🍎🍎🍎 🍎🍎🍎

🌴تقدیر از سردارِ سرافراز حاج قاسم سلیمانى و رزمندگان و مدافعانِ حرم

بنازم نازِ شصتت را که تو فرزندِ ایرانى
کیانى یا وزیرِ عالِمِ عصرِ سلیمانى

تو اَندر عصر و نَسلِ خویش سپهدارى و سالارى
تورا از بهرِمظلومان خداوند کرده ارزانى

خَرَد گر داورى بنمایدو وانگه دهد فَتوا
بگوید پیروِ مولاىِ خودمحصول قرآنى

جهانِ کُفر و مُستکبِر شده سر گشته وحیران
بِگاهِ رزم در میدان بگفتند مردِ میدانى

سرانِ فتنه گر با ارتجاعِ مَنطقه امروز
پشیمان گشته اند سودى ندارد این پشیمانى

نمیدانم اَحزابست یابَدر است یا خیبَر
همیدانم امیرِلشکرى و شیرِ یزدانى

شده جنگِ جهانى یک جهان عِصیان وهم طُغیان
بُوَد کاخِ سِیَه فِرعون بزرگ ابلیسِ شیطانى

صف آرائی نموده رو برو گردیده اندباهم
تمامِ کُفر و ایمان از یهودىّ و مسلمانى

صَفى از حیدریّون فاطمیّون داده اندتشکیل
زپاکستانِ اسلامىّ و نیروهاىِ افغانى

که تاآزادگردید خاکِ کشور هاى اسلامى
ز دستِ داعشِ ننگین و گُرگانِ بیابانى

بیادِ پاسدارانِ حریمِ حضرتِ زینب
هَماره رحمتِ رحمان بر اَرواحِ شهیدانى

اگرآنها نبودند هم گرفتارِستم بودند
در ایران شهروندانش خراسانىّ و تهرانى

جهادى هاى سورىّ و عراقیّون و افغانى
مبارک برشما پیروزى و اَلطافِ سبحانى

مبارک بر امام و رهبر بیدار ایران باد
و هم بر مرجَعیَّت آیتٍ عُظماىِ سیستانى

سرافرازاست یقین اى عسکرى سردار دین قاسم
همان سردارِ تاریخ ساز آقاى سلیمانى

🌹شاعر؛ زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی.. سال1396

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۳
اسفند
۹۹

 

 

🔹 نام "کاروانسرای تاریخی مزینان" با کاربری فرهنگی- اقامتی - پذیرایی، در بین ۲۹ بنای تاریخی کشور که به منظور احیا، مرمت و واگذاری به فراخوان عمومی گذاشته شده، قرار گرفت.

🔹 به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از تسنیم؛ واجدین صلاحیت و درخواست‌کنندگان می‌توانند حداکثر تا روز سه‌شنبه ۱۹ اسفند سال‌جاری، اسناد فراخوان را از دبیرخانه کمیسیون فراخوان صندوق احیا به نشانی تهران، میدان بهارستان، خیابان اکباتان، عمارت ‌مسعودیه، ساختمان صندوق احیا و شماره تلفن ۱۷- ۳۳۹۹۲۰۱۶-۰۲۱ یا پایگاه اینترنتی صندوق احیا و یا پایگاه ملی اطلاع‌رسانی مناقصات دریافت کرده و مدارک مربوطه را تکمیل و نسبت به تحویل پاکت‌ها به دبیرخانه اقدام و رسید دریافت کنند. همچنین جزئیات و اطلاعات در اسناد مزایده درج شده است.

🔷پیش از این دکتر عبداله زاده ثانی رییس میراث فرهنگی شهرستان داورزن و علی اکبر رضوانی پناه رییس شورای اسلامی مزینان از همشهریان مزینانی دعوت کرده بودند که با شرکت و سرمایه گذاری در این فراخوان از فرصت استثنایی که شامل دریافت تسهیلات ویژه می شود استفاده کنند.

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۰۵
آبان
۹۹

ای که تویی مالک کون و مکان
نام تو آرامشِ خلق جهان
دل به تولای تو دلبسته شد
عاشق دلخسته چه پا بسته شد
در نظر اهل ولا صاحبی
عشق تویی گر ز نظر غایبی
آن که تو را یافت ندارد غمی
در دو جهان درد ورا مرحمی
نور تو تابید به کل جهان
نام تو سرمستی عشق است عیان
حضرت حق مهدی صاحب زمان
وقت ظهور آمده است الامان
صبر و قرار رفته زکف ای ولی
تاب و توان نیست به آل علی
دولت امید تویی جان من
نام تو تدبیر به هر انجمن
جلوه گر نور الهی تویی
رحمت این ارض و سمایی تویی
کعبه اگر حرمت و جاهی گرفت
از اثر نام تو نامی گرفت
شافی آلام تویی ای حبیب
مونس هر غم تویی ای طبیب
منتظران جمله که شیدایی اند
منتظر آن می مینایی اند
یوسف زهرا گل باغ حسن
سرو خرامان تویی جان من
شیعه گر از هجر تو در واهمه
منتظر است تا که دهی خاتمه
ما به امید رخ تو زنده ایم
بی تو که والله چه درمانده ایم
لؤلؤ مرجان که مصفا بود
نام تو ای گوهر زهرا بود
"ای همه هستی به تو پیدا شده"
هر دو جهان با تو چه زیبا شده
حُسن حَسَن یوسف زهرا بیا
منجی عالم دُر یکتا بیا
دیده به ره منتظر است ای ولی
جز غم روی تو ندارد غمی
کعبه بهانه است که راهی شویم
در پی روی تو خدایی شویم
منتظریم قفل درش وا شود
آن رخ زیبا هویدا شود
تا که اذان تو طنین افکند
لرزه بر آن قوم لعین افکند
خسرو خوبان شه والاتبار
حضرت سلطان یلِ یکّه سوار
منتقم خون حسین، یاحسین
ای که به کف تیغ علی، یاحسین
گر که علی ساکت و خاموش شد
ناله اش با چاه فراموش شد
بود امیدش که تو ای نازنین
حق بستانی ز آن ظالمین
آن که بر افروخته آتش به در
یا که شکست پهلوی والاگهر
گوهر یکتای نبی را زدند
آتش کینه به سرایش زدند
دست به پهلو به دفاع از علی
ناله و فریاد علی یا علی
گفته مزینانی زار و غمین
با دل پرسوز و آه حزین
حضرت مهدی گل زهرا بیا
وقت ظهور آمده مولا بیا

تقدیمی؛ علی مزینانی عسکری
تهران..هشتم ربیع الاول 1441

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۳
شهریور
۹۹

 

🌐برای اولین بار که مزدوران شارلی ابدو به ساحت مقدس پیامبر اسلام جسارت کردند شاعر و ذاکر آل الله زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی شعری در محکومیت این عمل خصمانه سرود که علاوه بر بازتاب آن در شاهدان کویر مزینان، بعضی سایت های شهرستان سبزوار نیز به درج آن پرداختند اکنون که باری دیگر این هتک حرمت از سوی دشمنان قسم خورده اسلام تکرار شد باز نشر آن که گویا همیشه زنده است در محکومیت این جنایت عمال صهیونیسم تقدیم می گردد.

✍️هست  بسم الله الرحمن الرحیم
آتشی  بر قلب  شیطان الرجیم
می نمایم ذات سبحان را سپاس
در دل دشمن چو افکنده هراس
در  جهان کار سیاسی می کند
از غضب اسلام هراسی می کند
دم  زعیسی و ز موسی می زند
بر  محمد  طعنِ  بی جا  می زند
 طعنه  بر   پیغمبران   نَبوَد   روا
بُوالبشر   یا   آنکه    ختم    انبیاء
صهیونیزم دشمن ترین دین ماست
دشمنی اش  با  تمام  انبیاء ست
 وعده  ی حق نور خود کامل کند
 نقشه های   کافران  باطل   کند
 ای     یهودِ   لا  یهودِ   کینه  توز
 چون تویی هیزم کشِ آتش؛بسوز
 در تو تنها خدعه و نیرنگ  نیست
جنگ وخونریزی برایت ننگ نیست
 داعش  از  آستین تو  آمد  برون
مثل    تو    دارند    آثار    جنون
 یا   که   آمریکا    داده   پرورش
یادشان  داده است  پرواز  و پرش
حامیانت  ارتجاع است و  فرنگ
می دهند  ابزار  جنگی   بی درنگ
 نفتِ دزدی می خرند از داعشان
 دزدی   نفت   بوده   از  ابداعشان
 حامیان   داعشِ    ننگ    آفرین
هیچ  وقت  دنیا  نماند  این چنین
 در   میان   کل   دنیا    و   ملل
در    مذاهب   یعنی   اربابِ  نَحَل
 هر که وجدان دارد و آزاده است
گرچه  لامذهب  بُوَد  یا بنده است
 انزجارش  از  شما افزون  شده
قلبشان  از  ظلمتان پر خون شده
 چون شما کودک کشان غزه اید
هم   مرام      قاتلان     حمزه اید
 راستی  اهل   هدایت   نیستید
تا کنون این گونه  هم می زیستید
 مهر  ذلت  خورده  بر  طومارتان
پرده   برداشته   خدا  ز  اسرارتان
 یادی  از آن قلعه ی  خیبر کنید
فکر    بر   فرمایش    رهبر   کنید
ما ز شِعب این زمان کردیم عبور
ما حماسه ساز   عشقیم  و  غرور
 دست  بردارید  از  این  قبله گاه
تا  نگشته   بهرتان   یک    قتلگاه
 ای  شما   مستکبر  کامل  عیار
حُمُّلو    التوراةِ      مانندِ      حمار
 باشید  آماده  که  رسواتر  شدید
 شامل     نفرین    پیغمبر    شدید
 کم  کم  آثارش  ببینید  در  عراق
وقت معراج است و مرکب هم بُراق
 تک سواران را  ببینید  در دمشق
در   نبرد   با  شما  در  حال  عشق
 منطقه از  لوث  داعش  پاک  شد
عشق  را  بنگر  چقدر  بی باک  شد
 نیست امنیت  تو را ای  صهیونیزم
جز فرار از بهرتان هم  چاره  نیست
 حال  با  روزنامه  توهین  می کنید
بر   همه   ادیان   و   آیین   می کنید
 تا  بری  ذهن  ملل را  زین  شکست
دست زنی بر  کار هر ننگین  و  پست
 بارالها     حق     قرآن    رسول
حق    احمد    حق     زهرای    بتول
حق     مولایم      امیرِ المومنین
حیدرِ      کرّار         امامُ   المتقین
 ملت   اسلام   را   یاری  رسان
تا  ظهور    حضرت   صاحب  الزمان
 عسکری  را  با  قلم  ؛  گاهی زبان
 یاری اش  کن  تا  کند   حق  را  بیان
 رو  سیاهم   گر  خطا کار  و  بدم
ای     خدا    من     عاشق    محمّدم

شاعر؛فقید سعید زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۱
مرداد
۹۹

 

در غدیرِ خم، پیمبر گفت، آقایِ علی(ع)
او امامِ مردم و من هم ،چو مولایِ علی(ع)

عدل را در وقتِ خود آوردو بسیارش نمود
هر کجا نقصی تو دیدی،عدل جویایِ علی

عبرت آمد سویِ مردم وز قضاوت هایِ او
کُرنشِ دشمن بدیدی زان سجایایِ علی

ذوالفقارش قاضیِ میدانِ رزمش با عدو
ضربتِ اول قصاص و دُوّمش، وایِ علی

شیرِ میدان بودو شیرانِ قوی پنجه زخوف
بردو سویش گشته پروانه ،زپروایِ علی

دختِ پیغمبر که زهرا(س)نام دارد تا ابد
وز وصی بگرفت همسر تک ،چو والایِ علی

گفت عقیلم یا علی سهمی زتو خواهم کلان
آتشی در دست بگرفت او زسودایِ علی

آتشِ مردم خموش و شمعِ خود را بر فروخت
ناامیدی  آمد از  این  دیدِ  بینایِ  علی

صبرو رحمش را نگر در آن بساطِ رنگ رنگ
شد خلافت گاه آخِر ،حقِّ پایایِ علی

حاصلِ اینها چو شد حقِّ خلافت آخِرین
حق چو پیروز است ،آخر آید از رایِ علی

عاقبت پیروزی آمد ،گر چه دشمن در تلاش
ردِّ شر گمگشته پیدا شد ،ردِ پایِ علی

شاعر؛حسن صدیقی مزینانی.(راه)

کربلا  از  غدیر  شد  آغاز

چون حقیقت فتاد دستِ مجاز

لقمه های حرامِ بیت المال

بست راه ِ رسیدن ِ به کمال

باژگون پوستین به پیکر ِ دین

کرد انسان ِ پست و دیو ِ لعین

فتنه های نهفته پی در پی

برد سرهای ِ عاشقان بر نی

ای  خدای ِ بزرگوار  و  علی

برسان مردمان به عدل ِ علی

شاعر؛ محمدمزینانی ساعت ساز

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۹
مرداد
۹۹

 

ایام سرور و جشن و شادی

با نام غدیر بخوان  منادی

دانی که خدا نموده خلقت

بر عالمیان گشوده  نعمت

بر کل  بشر خدای  سرمد

منت  بنهد  به  نام  احمد

آمد که جهان شود گلستان

با صوت خوش هزار دستان

زیبنده ی کل کائنات است

دارنده ی کل محسنات است

عید است و یار احمد آمد

با  نام   غدیر  محمد آمد

این گونه خدا نهاده منّت

در یوم غدیر بداده نعمت

شکرابدی دراین جهان چیست

مولا و امیر مؤمنان کیست

بی شک نبود به جزعلی نام

جز یاد علی نبایدت کام

گر راه سعادت است طریقت

تردید مکن علی است حقیقت

امروز  خدا  گرفته  پیمان

نازد به علی دگر  مسلمان

ای  عالمیان  همی  بدانید

با  نام  علی  غمی  ندارید

اعلی علی است به کل عالم

فخر ابدی است و یار خاتم

نعمت به وجود اوست کامل

دشمن ز خروش اوست زائل

دروصف غدیر چنان بگویم

کوثر ز حریم  آن  بجویم

مولاست علی ز بعد خاتم

ازدل ببرد چو رنج و ماتم

این عید تمام نَعِمات است

ایام سرود و صلوات است

روز ابدی  شده به  عالم

ابلیس فراری است ز آدم

گریان شده نقشه ای ندارد

مأیوس شده چاره ای ندارد

گویند ملائک  همه با هم

با شور وشعف به نسل آدم

این عید سعید بوَد مبارک

از  سوی خداوند  تبارک

نجوای  مزینانی  چنین است

هرذکرعلی چه دلنشین است

تقدیمی؛علی مزینانی عسکری

خدایا صد هزاران شکر غدیر را جلوه گر کردی

 به شیعه آبرو دادی شیاطین در به در کردی

 

 تو ای حی قدیر قدر غدیر را خوب می دانی

 چو در این روز اکملت لکم دین را ثمر کردی

 

  ولایت بی علی هرگز ندارد هیچ معنایی

امامت دادیش یارا و عالم با خبر کردی

 

 در آن ساعت که پیغمبر علی را چون نبی خواندش

دل هر مدعی را ای خدا زیر و زبر کردی

 

بگفتی شافع روز جزا مولای ما باشد

 به جنت آبرو دادی به نامش مفتخر کردی

 

همه دیدند که پیغمبر علی را خوانده یار خویش

تو او را برتمام خلق دگر کیف بشر کردی

 

ولی افسوس و صد افسوس که بعد از این جفا کردند

 همان هایی که در آن روز از این قصه حذر کردی

 

هزاران چشم بینا دید که پیغمبر چه می گوید

علی است مولای بعد از من تو او را راهبر کردی

 

علی خیبر گشا و فاتح بدر و حنین باشد

در این وادی تو او را رهبر کل بشر کردی

 

امامت خلعتی ارزنده است از بهر هر آدم

تو این جامه به آل الله یقیناً مفتخر کردی

 

علی مانند هارون است برادر بر رسول حق

 تو در لیل المبیت عشق نبی را پرثمر کردی

 

در این عالم مزینانی تمام عزتش این است

 غدیری هستم و دیگر تو این ره مختصر کردی

تقدیمی؛علی مزینانی عسکری

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۸
مرداد
۹۹

 

تا عشق علی به دل ضَمیر است
تا دل به ولای او اسیر است
بس مفتخر است به خلق عالم
هرکس که علی ورا امیر است
بر خلق خدا اطاعتش فَرض
برختم رُسُل چو او وزیراست
شیعه به ولای اوست شیدا
چون مست ازان خم غدیر است

احمد به زمان حج آخر
هم اوکه به ذات حق سفیر است
گفتا که به دور من درآیید
الآنه که فردا خیلی دیر است
فرمان زخدا به من رسیده
جبریل امین مرابشیر است
اینجاست همان زمین موعود
دانید که نام آن غدیر است

ای امت من گَهِ جداییست
اینک سخنم زمرگ و میر است
امری زخدا به من رسیده
اوصاحب اکبروصغیر است
من میروم وشما بمانید
این حکم خدای بی نظیر است
دانید که وارث نبوت
باامرخدا ازین غدیر است

گفتا به تمام آن جماعت
کاین حکم خدا بسی خطیر است
گویند به غایبین حُضٌار
هرکس که سمیع وهم بصیر است
گردیده علی به خلق مولا
کاو عابدو زاهد و دلیر است
مولا به تمام خلق عالم
زین پس به نشانه غدیر است

هرکس به علی نمود ظلمی
تا روز معاد سربه زیر است
حُبٌش چو به دشت دل نکاری
گویا که دل تو چون کویر است
هرکس که شود گدای آن شه
بنشسته مدام بر سریر است
چون او به ولایت پیمبر
ممهور نشانه غدیر است

عشقت به دلم نگر چها کرد
روشن دل.ازآن مه منیر است
هردل که بشد زعشق اوپُر
چون اطلس ودیبا و حریر است
هرکس که به اوکُنَد شقاوت
درنزد خدا بسی شریر است
برقلب مزین بدان همیشه
فرمانده و رهبر و مدیر است
اونیز چو عاشقان مولا
سرمست از آن خم غدیر است

🌹شاعر؛اکبر مزینانی علیشاه

علی بر ماسِوا ،نِعمَ الاَمیر است
که ذکرش...منبعِ خیرِ کثیر است

به جِد...هر دانه ی تسبیحم امــــشب
به ذکرِ یا علی....نِعــــــمَ النَصیر است

نگاه کــــــــعبه امشب  غرق حیرت
دعا  امشب چه ناب و دلپذیر است

چو باشد ذکر او خَیرُ العبادات  
سعادت، با علی معنا پذیر است

امـــــــیر و قافــــله سالار هستی
به غایت پادشاهی بس دلیر است

نگاه قدســــــــــیانِ  عرشِ اعلا
برابر با نگاهش سر به زیر است

هزاران کـــــــــهکشان راه شیری
به دامِ زلف موّاجش اسیر است

خــدا نَــبْوَد ،ولی ذاتــــاًوجودش
شبیه حضرت حق بی نظیر است

بخوان از ماذنه"حَیّ عَلی العِشـــــق"
که بی نامش اذان ،جهلی کبیر است

"قسیــم النّار و الجَنَّــة "علـی و
همان،مصداقِ بر حقِّ غدیر است

شاعر؛ منصوره محمدی مزینان

 شعر کودکانه :
🌿یه روزپیامبرخدا
گف بتموم حاجیا
هرکی گه رفته زودبیاد
خدایه امرخوب می خواد
ساختن یه منبربلند
تاهمه مردم ببینن
پیامبرخوب خدا
ازون منبررفتن بالا
کنارشون عادل ترین
مرد خدابود رو زمین
دست علی تودستشون
به همگان دادن نشون
با صدای خوب و رسا
گف  به تموم  حاجیا
هرکی پیامبرمولاشه
بعدش علی هم اقاشه
امیرمومنین علیست
امام اولین علیست
تابه ابد ولایت حیدره
غدیرخم نشانه ی برتره
صل علی محمد
علیست وصی احمد
🌹شعراز؛ مریم نیکدل مزینانی 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۸
مرداد
۹۹

 

🌹سروده ی شاعر و ذاکر آل الله حجت الاسلام و المسلمین زنده یاد حاج شیخ حبیب الله عسکری مزینانی به مناسبت عید غدیر

 

سحر از نفحه ى غیبى نسیم دلپذیر آمد
که اى صاحبدلان اینک حدیث بی نظیر آمد

بگوباآشناىِ دل اَلَیس الصُبح را بر خوان
نزول سوره ى نَصر است براى حق نصیرآمد

عرب در جاهلّیت بود عجم هم بنده ى کسرا
نواى نا امیدى از صغیر و هم کبیر آمد
بشردر انحراف وهم تُهى از خُلق انسان شد
که اِقرَء بسم رَبِّک ازخداوند  بصیر  آمد

شد ا ز غارِحِرا پیدا تجّلى کرد در عالَم
هُدَىً. لِلمُتَُقین بودى ویا شَمسِ منیر آمد

به با نگِ ایُّهاالمُدَّثر داعى شد بسوى حق
شهید وشاهد اُمَّت بشیر و هم نذیر آمد

نخوانده درس در عُمرش ولى استاد عالَم شد
معلّم شد مُهّذِب شد که بر عالَم دبیر آمد

اَلَم نَشرَح  لَکَ صَدرَک خداوند علیمش گفت
شده او مَظهَر اسماء که از ذات خبیر آمد

بپاکردپرچم اسلام به امر حَىّ سُبحانى
تمامِ بُت پرستان هم بچشمِ اوحقیر آمد

تمام عمر خود را صرف آئین خدا بنمود
ولى اکمال دین او یقین روز  غدیرآمد

ندا آمد که بَلِّغ اى رسول فرمان حق اینست
براى تو وصىّ و جانشین وهم وزیر آمد

شده کُفّار مأیوس وذلیل وخوار وبیمقدار
وَلاتَخشَوهُم وَخشَونِ به قلب کفر تیر آمد

تمام زائران همرهش دیدندو بشنیدند
على ابن ابیطالب بعنوان امیر آمد

چنین فرمود پیغبرکه هرکس را منم مولا
على مولاى او باشد که از حى قدیر آمد   

على ما اَنزَلَ الله است و منصوب خدا باشد
ولُّى الله شدن بهتر زصد تاج و سریر آمد

امامت حافظ راه ومرام انبیا باشد
به فرمان خداوند است که این امر خطیر آمد

امامت در فرایندش کمال و فتح وپیر وزیست
که هر یک بعد پیغمبر به عنوان سفیر آمد

چراکه وعده ى پیروزى حق است بر باطل
امام فرمانده ى کُلُّ قُوا و هم مدیر آمد

على با حق بود حق با على بینى صف محشر
هر آنکس با على باشد قیامت هم دلیر آمد

همان آقا ومولاییکه نان خود به سائل داد
عطایش بعد مسکین بریتیم و هم اسیر آمد

به هنگام رکوع انگشتر خودرا به سائل داد
همان سائل که در مسجد به شکل یک فقیر آمد

قلم از فضل دریاى على شرمنده و عاجز
به گو اى عسکرى یک قطره بر کلک حقیرآمد

شعر دوم زنده یاد حاج شیخ حبیب الله عسکری مزینانی به مناسبت عید غدیر

غدیر خُم یقین  خمخانه ى اهل  تولا  شد
که هرکس جرعه ای نوشید از آن سر مست و شیدا شد

ولاى مرتضی بالقُوّه مطرح گشته چندین بار
ولى اندر غدیر بالفعل انشاء گشت و امضا شد

خطیب از جانب حق خطبه خوانَد خطبه ى غرّا
على بعد از پیمبر رهبر دین گشت  و مولا شد

زمان خواندنِ اًلیَوم اَکمَلتُ لَکُم گشته
که اتممتُ علیکُم نٍعمَتى اینگونه معنا شد

زمان آیه ى یأسِ نفاق و کُفر نازل شد
خداوند آب پاکى ریخت و کافرکیش رسواشد

على که صاحب سرِّخدا و هم نبى باشد
ولى اندر غدیر سِرّ و حقیقت نیز افشا شد

چه کس باشد سزوار چنین منصب تو خود دانى
هُبَل با دست او بشکست چنانکه لات و عّزّىٰ شد

اگر از غیرَت و هیبت بگویم یا که از صولت
على چون شیر در هرغزوه ای دانى هویدا شد

حماسه آفرین بدر را بنگر قیامت کرد
همه جا قهرمان امّا چسان در بَدرِ کُبرىٰ شد

ز اَحزاب و حُنَین گویم و یا از قلعه ى خَیبَر
چگونه درب خیبر کند و تا از ریشه اش وا شد

ز اَبطالِ عرب گویم زعَمرو و  مرحبِ و عَنتَر
بدست شیر یزدان کُشته در میدان هیجا شد
زعلم و عقل و ایمانش ز عدل و زهد و احسانش
چنین سرمایه إى دارد که او هم کُفوِ زهرا شد

به خندق مظهر کُفرعَمرو اِبنِ عَبدِوَّد باشد
مقابل مظهر ایمان على در جنگ اعدا شد

رَجَز خواندند هردو مر تضىٰ گفتا مکن تعجیل
صدایت را شنیدم نیستم عاجز چه غوغا شد

کنم برپا عزایت را که زنها گریه بنمایند
چنانکه بر جنائز گریه ها همواره برپا شد

منم صدّیق اکبربا بصیرت نیّتم خالص
ز ضَرب شصت خود دانم که تا حشر گفتگوها شد

ولى قبل از شروع جنگ بشنو پیشنهادم را
قضاوت می کند تاریخ که بادشمن مدارا شد

بیا ایمان بیاور یا مکن جنگ با رسول الله
و یا پارا بکن خالى زمرکب هرچه اولا شد

اگرچه در نهان ترسیده بود از جنگ با مولا
ولى او دست پیش زد باچنین نطقى که گویا شد

تو طفلى پیر جنگم بوى شیر اندر دهن دارى
یقین کودک کـُشى محکوم اندر کلّ دنیا شد

نَمَک از سفره ى باباى توخوردم حیا دارم
نمکدان بشکنم اندر جهان یک کار بیجا شد

ولى شیرخدافرمود که حق مرگ تو را خواهد
بدست من مرگت اینچنین اى عمرو  امضا شد

پیاده شد ز مرکب عمرو  و اسب خویشتن پى کرد
زدى شمشیر بر فرق على تا عُقده اش واشد

شده نوبت به مولا تا فرودآورد یک ضربت
که پایش را نمودى قطع قیامت گوئی برپا شد

صداى گفتن تکبیر بلند شد از صف اسلام
که احسن احسن جبریل بلند ازعرش اعلا شد

ثواب ضربتش را کى توان قیمت گذارى کرد
فقط تاروز محشرگفتگو از قول طاها شد

که افضل از عبادتهاى جنّ و انس گردیده
چو اخلاص عمل آموخت ریا را بین که رسواشد

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۲
خرداد
۹۹

زنده یاد حسین آقا ممتحنی مشهور به حمید سبزواری، زادهٔ ۱۳۰۴ در سبزوار اشعار به چاپ رسیده از او هفت دفتر شعر است با نامهای، سرود درد،سرود سپیده، سرودی دیگر، تو عاشقانه سفر کن،بانگ جرس”،” به ننگ آمده دشمن”

 او در تاریخ  ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ در تهران درگذشت.

 

به یاد دکتر علی شریعتی، معلم انقلاب مردم،
از کتاب «سرودِ درد»،

خفتی چرا؟ ای چشمِ بیدارت نخفته
ای مرغِ دل در جانِ هشیارت نخفته
پای طلب هرگز ز رفتارت نخفته
یک‌دم زبان در کامِ دُربارت نخفته

خفتی چرا ای روز-و-شب بیدار بوده
روشنگر این شام‌گاهِ تار بوده
با خستگانِ خفته در پیکار بوده
شب تا سحر با رنج و محنت یار بوده

خفتی چرا ای خفته را بیدار کرده
ای خلقِ ناهشیار را هشیار کرده
ای در رهِ حق بی‌امان، پیکار کرده
ای راهِ علم و عقل و دین، هموار کرده

هان ای علی، ای وارثِ میراثِ آدم
ای رهنوردِ راهِ آدم تا به خاتم
ای شارحِ اسلام در اکنافِ عالم
ای رتبت و قدرِ شهیدانت فراهم

ای وارثِ میراثِ پاکان و شهیدان
ای یادگارِ بوذر و عمار و سلمان
ای در کفِ تو رایتِ اسلام و قرآن
ای در تو پیدا، بهترین سیمای انسان

روزی اگر «یک» بوده‌ای، اینک هزاری
کز دانه‌ای زاینده، زاید کشت‌زاری
وز ساقه‌ای سربرفرازد شاخ‌ساری
وز چشمه‌ای سیراب می‌گردد دیاری…

***

آن روز نزدیک است آری خرّم آن روز
روزی که حق حاکم شود بر عالم آن روز
روزی که نی کسری شناسد، نی جم آن روز
فرخنده آن ساعت، خوش آن دم، بی‌غم آن روز !

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی