هنری :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۲۱۱ مطلب با موضوع «هنری» ثبت شده است

۲۲
مهر
۰۲

این کلاژی است از نزدیک به ۲۰۰ تصویر که بر بومی یک متری چیده شده‌اند، ولی این‌ها عکس نیستند که آفریده‌ هوش‌مصنوعی‌اند. ساناز مزینانی این اثر را که نامش Deep Fake است، به همراه چندین کار دیگر که با کمک هوش‌مصنوعی خلق کرده در نمایشگاه چشم‌انداز غیرممکن (An Impossible Perspective)، در نگارخانه‌ استفان بولگر تا چهارم نوامبر، به نمایش گذاشته است.

 

چشم‌انداز غیرممکن با هوش‌مصنوعی

 

از عمر هوش مصنوعی‌هایی که در کار ساخت تصویر از متن‌اند، مانند میدجرنی و دال-ای، دو سال هم نمی‌گذرد، ولی آن‌ها دریچه‌ای تازه به کار آفرینش هنری باز کرده‌اند.

از آن جایی که ابزارهای آفرینشگر هنر بسیار رایج شده‌اند، مزینانی هم به این فکر افتاد که اینک مردم چگونه خلاقیت را بازتعریف می‌کنند.

برای پیدا کردن پاسخی به این پرسش، او آزمایشی را آغاز کرد که نمایشگاه فعلی نتایج پاسخ‌هایی است که او به آن‌ها رسیده.

مزینانی می‌گوید که هدفم این بود که بفهمم آیا این ماشین‌ها به راستی هوشمندند؟ آیا خلاق‌اند؟

او به این نتیجه رسید که بهترین راه برای رسیدن به پاسخ این است که خودش مدل هوش مصنوعی‌اش را آموزش دهد.

مزینانی می‌گوید که وقتی از بیرون به چرخی نگاه می‌کنید یک دریافت دارید و وقتی که آن را از هم باز می‌کنید و در اجزایش دقیق‌تر می‌شوید هم یک دریافت. من می‌خواستم این فرایند را طی کنم و واقعا درکش کنم.

همچنین، اگر او می‌توانست به هوش مصنوعی خود آموزش دهد، در این نگرانی نمی‌ماند که چگونه مجموعه‌داده‌ها ممکن است نتایج را به انحراف بکشانند.

مزینانی پژوهشش را بر موضوعی کم‌وبیش خنثی، یعنی گیاهان، متمرکز کرد.

او برای آموزش هوش مصنوعی مجموعه‌داده‌ای با بیش از ۱۷ هزار تصویر را گرد آورد.

او از یکی از برنامه‌نویسان رایانه که از دانشجویان هنر او در دانشگاه تورنتوست یاری گرفت و آنها با یکدیگر کد سفارشی ساختند که به آنها اجازه می‌داد تا یک شبکه‌ی عصبی را آموزش دهند.

مزینانی مایل بود که هوش مصنوعی‌اش تمایزی میان تصاویر واقعی و غیر واقعی قائل شود، ولی هوش مصنوعی در ذات تفاوتی میان درست و نادرست یا طبیعی و غیر طبیعی نمی‌گذارد. و برای هوش مصنوعی مزینانی، این به تعریف او از واقعی و غیر واقعی وابسته بود.

مزینانی به هوش مصنوعی آموزش داد که هر تصویر را در دسته‌هایی که بر پایه‌ی طیف گسترده‌ای از ویژگی‌های شناسایی تعریف شده است، ثبت کند. برای مثال، یک تصویر واقعی ممکن است با وضوح بیشتری نسبت به تصویر غیرواقعی ظاهر شود.

مزینانی می‌گوید که هر چه بیشتر با هوش مصنوعی کار کردم بیشتر متوجه این نکته شدم که این به معنای واقعی کلمه یک سازوکار مرتب‌سازی است، سازوکاری بس پیچیده و چندلایه.

او می‌افزاید که در آغاز فکر می‌کردم که او می‌تواند خلاقیت داشته باشد. در پایان متوجه شدم که چنین چیزی فقط به نظر می‌رسد و بدون انسان هیچ‌اند.

تجربه‌ی او با هوش مصنوعی سبب شد تا او نگرش خوش‌بینانه‌ای به آینده داشته باشد.

مزینانی می‌گوید که هنوز انسان‌ها این قدرت را دارند که تصمیم بگیرند که چگونه از نرم‌افزار به‌عنوان ابزار بهره گیرند.

او می‌افزاید که این ابزاری شگفت‌انگیز است. بیشتر عکاس‌ها فتوشاپ را می‌شناسند و ازش استفاده می‌کنند. این یک ابزار است، ولی ما هرگز برای ساخت کاری به فتوشاپ اعتبار نمی‌دهیم. خلق هنری هوش مصنوعی هم همین است. شما می‌توانید ازش به عنوان ابزار، به عنوان روش کار، استفاده کنید، ولی در نهایت برای این که کار معنا و شایستگی داشته باشد، باید تجربه‌ی انسانی بخشی از آن باشد.

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۵
خرداد
۰۲

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری
 

✍️همان طور که پیش از این اشاره شد با افزوده شدن علی رضا همت آبادی، هادی شهیدی، موسی علیشاه، علی عسکری مزینانی(محمد)، حسن ساعت ساز، حسین فطرتی،مجتبی غنی آبادی، حمید خیرخواه، رضا اسلامی و حسین اسلامی گروه دهه شصتی ها به تیمی متحد رسیده و در برنامه های مناسبتی نمایش و سرود اجرا می کردند و با همراهی و هماهنگی و مدیریت مدیران و مربیان مدرسه دکترعلی شریعتی آقایان دادرسی، فرشته نژاد، کوشان، مرحوم مهری، اسلامی، حسین پور، شفیعی، بروغنی این گروه اجراهای مختلفی در روستاهای تابعه ی بخش داورزن و سبزوار انجام دادند که از آن جمله می توان به روستاهای غنی آباد ، کلاته، بهمن آباد، مهر، صدخرو، مقیسه، باشتین و... اشاره کرد. البته باید اشاره داشته باشیم که معلمان و مدیران به دانش آموزان هنرمند تأکید می کردند که باید از نظر درسی هم عقب نمانید و حتی یک گام جلوتر از دیگران باشید و هیچ گونه ارفاقی در این خصوص قائل نبودند.

🔹در قسمت های قبل هم اشاره کردیم که دهه ی فجر و نیمه شعبان، بهار کارهای هنری در مزینان بود که به همت شهید والامقام حاج محمد امین آبادی برنامه های متنوعی در مزینان اجرا می شد و یکی از این برنامه ها اجرای نمایش در سه شب متوالی بود.

🔆بارها در خصوص شخصیت و کارهای خیرخواهانه این رزمنده خستگی ناپذیر توضیح داده ایم اما خالی از لطف نیست که یک بار دیگر از او و مردانگی اش و همت والا و عزم استوارش در عمران و آبادانی این دیار بگوییم.

🚩حاج محمد که سال ها در تهران زندگی کرد و از نظر شغلی بازنشسته مخابرات بود و تصویر مبارکش را به عنوان شهید این اداره در موزه پست و تلگراف به یادگار گذاشته اند تمامی رفاهیات پایتخت را رها کرد و برای خدمت به زادگاهش راهی مزینان شد.

بسیج مهمترین پایگاه خدمتی او به فرزندان مزینان بود تشکیل جلسه قرآن، تشکیل کلاس های عقیدتی و احکام ، آموزش نظامی نوجوانان و جوانان مزینانی، برگزاری مراسم منسجم صبحگاهی، برگزاری دعاهای مشهور توسل و کمیل و ندبه در مزینان و روستاهای اطراف، برگزاری جشن انقلاب و نیمه ی شعبان و... از جمله اقدامات فرهنگی و هنری این رزمنده دلاور بود.

اقدامات آبادانی و عمرانی حاج محمد که پس از گذشت ۳۷ سال از شهادت او همچنان مردم مزینان شاهد آن هستند عبارت است از؛ راه اندازی موتور آب در سه کیلومتری جاده مزینان به داورزن ، سرو سامان دادن به جوی آب جاری در بازار مزینان، ایجاد ساختمان مخابرات در جنوب مزینان، ساخت میدان و نامگذاری آن به نام نامی حضرت سیدالشهدا با عنوان میدان امام حسین علیه السلام در انتهای بازار مزینان، ساخت سالن اجتماعات و سردخانه در بهشت علی علیه السلام  و...

اما آن چه مطلب ما را به سوی نام شهید امین آبادی سوق داد پایه گذاری جشن های نیمه شعبان بود که او با دعوت از نوجوانانی که اغلب در کلاس درس او و جلسات قرآنی اش حضور فعالی داشتند برگزار و حتی سفارش کرد که اگر هم من زنده نبودم این راه را ادامه دهید.
👈همین وصیت شفاهی کافی بود تا گروه نمایشی دهه ی شصت تا چندسال بعد از شهادت او در عملیات والفجرهشت سال1364 همچنان در این عرصه حضور داشته باشند و علی رغم ازدواج و تشکیل زندگی و اشتغال در شهرهای مختلف در نیمه ی شعبان دور هم جمع شوند و با همان استعداد ذاتی و فن بداهه گویی به اجرای نمایش و سرود مبادرت داشته باشند و اکنون هم بعد از گذشت سه دهه بازهم با همان شور و شوق اگر فرصتی ایجاب کند با آن که همگی در سن میان سالی قرار گرفته اند مانند فروردین 1398 آن روحیه را حفظ کرده و نمایش دهه شصتی ها را همزمان با روز جهانی تأتر به روی صحنه بردند و مورد توجه آحاد همشهریان مزینانی قرار گرفت.

✍️همزمان با گروه دهه شصتی ها برخی از نوجوانان و دانش آموزان مدرسه ابتدایی شیخ قربانعلی شریعتی مزینان با تشکیل گروه سرود به اجرای برنامه در جشن های پیروزی انقلاب و مناسبت های دیگر می پرداختند و با هجرت گروه نمایش دهه شصتی ها این افراد در دهه ی هفتاد که به مقطع بالاتر تحصیلی یعنی دوره ی راهنمایی رسیده بودند سکان اجرای برنامه های هنری را در دست گرفتند.

🔹مهدی مزینانی شریفی فرزند فرهنگی توانا و کارگردان تعزیه بزرگ عاشورای مزینان استاد محمدشریفی از جمله هنرمندان دهه ی هفتاد مزینان با بیان خاطراتی به معرفی بعضی از چهره ها و همراهانش می پردازد و تأکید می کند که این گروه در شهرهای سبزوار ، نیشابور، تربت حیدریه،قوچان، بجنورد درگز و... در جشنواره های مختلف دانش آموزی به اجرای سرود پرداخته و مقام سوم استانی را کسب کرند.

🔹هنرمندان دهه ی هفتاد که سرپرستی گروه آن ها را آقایان نوبخت مربی پرورشی و عظیم زاده بر عهده داشتند عبارتند از؛امیر دانایی فر،احسان اله هدایتی فر،مهدی حاج ابوالقاسم،سعید عسکری،علی مزینانی اکبر مراد،رمضانعلی(مرتضی)فرج و...

🔹پس از این گروه که علاوه بر اجرای سرود چندین نمایش را در مزینان اجرا کردند گروه دیگری در اواخر دهه ی هفتاد و نیمه ی دوم هشتاد پا به عرصه گذاشتند و مراسم و برنامه های مدارس با اجرای میان پرده های آن ها گرم می شد.

ابراهیم محمدزاده که مسئولیت بسیج دانش آموزی و کارهای هنری کانون پرورشی مدرسه را برعهده داشت قبل از عزیمت به حوزه علمیه چندین نمایش را از رادیو استخراج و با همراهی آقایان استاجی معلم سال پنجم، رضامهری نامی معلم پرورشی راهنمایی و بازیگری مهدی صدیقی ،امید صدیقی،امین خیرخواه  و حمید قالیباف در مدرسه ابتدایی و راهنمایی شریعتی اجرا کردند.

👈تب و تاب اجرای نمایش به خصوص کارهای هنری طنز گرچه با رفتن این گروه ها در مزینان کم رونق شد اما بازهم هرازگاهی در مراسم نیمه شعبان و دهه ی فجر افراد زنده دلی مانند حاج قربانعلی ساعت ساز مؤذن قدیمی مسجد جامع مزینان ادامه داشت و برای آن که تنور این مجالس گرم بماند او گاهی نقش بابا برقی را با گذاشتن قاب یک تیر برق بر روی سرش به عنوان کلاه ایمنی تقلید و به اجرای میان پرده می پرداخت....

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۲۱
ارديبهشت
۰۲

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

 

🔹بعد از اجرای نمایش موفق شیطان بزرگ و درخشش آن در منطقه که چندین اجرا را برای اقشار مختلف سبزوار در پی داشت مدیران مدارس مزینان بر آن شدند که این موفقیت را ادامه بدهند.

🔹نمایش فلاکت و بیداری که تلفیق دو نمایشنامه از هنرمندان سبزواری بود یکی دیگر از آثار هنری بزرگ این دهه ی به یاد ماندنی است که چند بار در مدرسه راهنمایی دکتر علی شریعتی مزینان اجرا شد.

🔹کارگردانی این نمایش برعهده ی زنده یاد سیداحمد مهری دبیر رشته ریاضیات و همچنین حسین پور معلم پرورشی و مهدی دادرسی مدیر مدرسه بود که جدیت بسیار بالایی برای این گونه فعالیت ها داشتند.

🔆در این نمایش مرحوم یحیی مزینانی یحیایی، سیدمحسن مزینانی میرزاحسین، سید نوراله مزینانی جلالی، مرتضی مزینانی رمضانعلی، اصغر محمد، مصطفی اسماعیل خلیل، وحید سویزی ، اصغر باشتنی و علی مزینانی عسکری بازی کردند .

🔹این نمایش نیز مصیبت ها و فقر قبل از انقلاب را نشان می داد که روستاییان مورد ظلم خان و ارباب قرار می گرفتند و تنها فرزند خانواده به خاطر فقر جان داد و همین امر موجب خیزش مردم و شورش علیه ارباب شد.

🔆به جرأت می توان گفت نمایش فلاکت و بیداری یکی از نمایش هایی است که سرچشمه و سرلوحه ی دیگر نمایش های مدرسه ای مزینان شد و بعد از آن صدام در دام نوشته ی یکی از هنرمندان صاحب نام آن زمان سبزوار در سال ۱۳۶۴ کلیدخورد و ده ها اجرا را در روستاهای مختلف به یادگار گذاشت.

🔹پس از نمایش موفق فلاکت و بیداری که تا مدت ها نقل محافل بود و بازیگران آن را با نام کاراکترهایش خطاب می کردند چندین نمایش و میان پرده در مدرسه و مسجد توسط دانش آموزان اجرا شد و سپس «صدام در دام» در دهه ی فجر ۱۳۶۴ گل کرد.

🔹این اثر هنری نیز که توسط نویسنده ی توانمندی نوشته شده بود یکی دیگر از نمایش های فراموش نشدنی مزینان است که گروه اجرایی آن سال ها در کنار هم قرار گرفتند و به اجرای برنامه پرداختند شاید بتوان گفت ریشه های شاهدان کویر از همین نمایش شکل گرفت.
کارگردانی این اثر هم توسط مدیر و دبیران مدرسه ی راهنمایی دکتر علی شریعتی مزینان انجام شد و مهدی دادرسی و سیداحمد مهری و اسماعیل کوشان و محمدحسین فرشته نژاد از جمله افرادی بودند که گروه را هدایت می کردند.

👈بازیگران این نمایش به ترتیب نقش ؛ علی مزینانی عسکری، علی رضا عامری، علی رضا هاشمی، حسن دست مراد، عبدالحسین محمدی، علی رضا عزت اله شریفی بودند...

✍️پس از اجرای موفق دو نمایش فلاکت و بیداری و صدام در دام در سال های 63 و 64 که مورد اقبال عمومی همشهریان و شهروندان روستاهای اطراف و سبزوار قرار گرفت دیگر خودِ بازیگران رو به خلق اثر آوردند و گاه حتی بعضی از کاراکترهای آن در حین بازی و یا بداهه گویی نمود پیدا می کرد و اوج این هنرنمایی در نیمه ی شعبان این دهه ی ماندگار بود که تأثیرگذارترین شخصیت آن زمان شهید والامقام حاج محمد امین آبادی مزینانی آن را مدیریت می کرد.

🔆از طرفی مدیران مدارس که چنین توانایی را در دانش آموزان خود می دیدند ضمن تشویق آن ها به تقویت بنیه علمی  در اغلب برنامه های مناسبتی از آنها می خواستند که مسئولیت اجرای سرود و نمایش را برعهده بگیرند و این گروه هم که حالا به عنوان قطب هنری منطقه شناخته می شد  در نبوغی اعجاب برانگیز در کمترین زمان ممکن نمایشی را نوشته و خود اقلام و ملزومات صحنه را برعهده می گرفتند و شب یا بعد از ظهر به اجرای نمایش می پرداختند.

😁اکنون بد نیست به خاطره ای تلخ و شیرین از علی رضا همت آبادی یکی از عوامل نمایشی که پای ثابت اغلب برنامه ها بود اشاره ای کنیم .
همان طور که اشاره شد تمامی آکسسوار(وسایل صحنه) و تدارکات صحنه ای و حتی لباس و گریم بازیگران نمایش توسط خود عوامل تهیه می شد در یکی از همین نمایش های کمدی آقا رضا به دنبال دسته ای مو می گشت که بر صورت مبارکش بچسباند و نقش پیرمردی را بازی کند بعد از ظهر با یک دسته موی مرتب که تهش خونی بود آمد و از او پرسیدیم از کجا گیر آوردی؟ گفت : از بزمان! گفتیم : چرا خونیه؟ گفت: قیچی پیدا نکردم و به زور از حیوانکی کندم! و ادامه داد دیگه فکر نکنم زنده باشد! و همین اتفاق هم افتاد و تا الآن کسی از خانواده ی آن ها اطلاع نداشت که بز چگونه فدای نمایش شد!

🔹با این شرایط افراد گروه پذیرفته بودند که لبخند را به مردم هدیه کنند و در غم و شادی حتی به قیمت ضرر مالی یا جانی خود برای آن ها خاطره سازی کنند شاید برای خیلی از افراد که این مطلب را می خوانند باورکردنی نباشد که آن موها با چسب مایع روی صورت بازیگران قرار می گرفت و حتی بعضی ریش و سبیل تازه سبز شده پشت لب هایشان برای همیشه کنده می شد بماند که زغال و انواع رنگ های روغنی و پلاستیکی که بر روی دیوارها منازل استفاده می شد صورت این بچه ها را هم آغشته می کرد...

🔆بی تردید همین صداقت و مردمی بودن گروه، محبوبیتی خاص در دل زن و مرد ایجاد کرده بود به طوری که تا می شنیدند آن ها حتی میان پرده ای چنددقیقه ای آماده کرده اند گروه گروه برای تماشا در محل اجرا جمع می شدند و حتی با شخصیت های نمایشی همزاد پنداری می کردند.

💎این گروه هنری(دهه ی شصت) با اجراهای پیاپی دیگر به یک گروه حرفه ای تبدیل شده بودند به طوری که در فاصله ای کم و مدت زمانی اندک از میان پرده ای کوتاه، نمایشی بلند می ساختند و کمدی را به تراژدی و تراژدی را به طنز در می آوردند و باز جالب این جا بود که مردم هم چنان مشتاق تماشای هنر آن ها بودند.

👈یکی از همین میان پرده ها به نام بچه ی شیطون با اجرای علی رضا همت آبادی، هادی شهیدی، علی مزینانی عسکری، مجتبی غنی آبادی و همراهی موسیقی حسین و عزت فطرتی(موسی) بعدها تبدیل به طنزی سیاسی شد و شخصیت ها توسط آن ها در مناسبت ها به ایران و انگلیس و آمریکا تغییر نام پیدا کردند.

🔹و باز باید اشاره کرد که بیشتر شخصیت ها و دیالوگ ها در این نمایش ها بر بداهه گویی شکل می گرفت و هنرمندان این آثار روی صحنه بنا بر اقتضای چگونگی استقبال و جو حاکم در آن فضا به خلق یک دیالوگ می پرداختند به طور مثال اگر شخصیت اصلی از مردم خنده می گرفت نقش های فرعی هم برای تداوم این شادی وارد عمل می شدند و جمله ای جور می کردند و می گفتند آنها حتی اگر فیلمی را در تلویزیون می دیدند به تقلید از آن بدون اینکه کارگردان و یا دیگر بازیگران این نمایش خبر داشته باشند گوشه ای از آن را اجرا می کردند. در یکی از همین نمایش ها بازیگری که به تقلید از شعبده باز تلویزیون می خواست نوشابه را با دندان باز کند لب و لوچه اش را در کلاته مزینان خونی کرد....

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

 

  • علی مزینانی
۲۱
ارديبهشت
۰۲

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

 

 

✍️ آن چه ما را واداشت تا به طرح موضوع هنر و مزینان بپردازیم اجرای نمایشی بود که فروردین سال(98) پس از سی سال همراه با بعضی از چهره های نمایشی دهه ی شصت که اغلب در آن دوره در مقطع راهنمایی و دبیرستان تحصیل می کردند در هیئت حسینی مزینان به مناسبت روز جهانی تآتر و به همت مجمع روحانیون و طلاب مزینانی اجرا شد و مورد استقبال ویژه همشهریان قرار گرفت و می توان گفت به راستی تجدید خاطره ای بود که مردم مزینان آن خاطرات را به یاد داشتند و بنا بود در این نوشتار ما به معرفی همان گروه نمایشی بپردازیم اما با وسعتی که مزینان و مزینانی ها در این عرصه دارند تا کنون پانزده قسمت از هنر و هنرمندان این دیار نوشته ایم و به نظر می رسد بازهم ادامه ی آن به طول انجامد.

🌐در حقیقت دهه ی شصت را می توان سال بروز نبوغ و استعدادها و باورهای نوظهوری تحت عنوان فرهنگ و هنر دانست در این دهه که ایران درگیر جنگ نابرابری با دشمن تا دندان مسلح با حمایت شیاطین بزرگی همچون آمریکا بود گروه های متعدد فرهنگی اعم از دانش آموزی و دانشجویی و مسجدی و توده ی مردم بدون آن که حتی آموزشی را گذرانده  باشند به کار سرود و اجرای نمایش پرداختند که در حوزه ی تآتر از آن به عنوان تآتر یا نمایش مردم ستمدیده یاد می شود. اغلب این کارها با رویکرد کمدی بود که صدام و ایادی اش را به سخره می گرفتند بعضی نیز روی به درام و تراژدی می آوردند و با حرکت های احساسی سعی در گریه گرفتن از مردم داشتند.

🔆بی تردید هدف اغلب این هنرمندان تهییج و ترغیب و تشویق مردم برای همراهی در دفاع بود آن ها حتی در جبهه ها حضور می یافتند و برای حفظ روحیه ی رزمندگان به اجرای کار هنری خود می پرداختند.

آن چه مسلم است بعضی از همین هنروران که استعداد خود را در این راه دیدند به پرورش آن پرداخته و بعدها با تحصیل در دانشگاه ها و مؤسسات مربوطه سرآمدان این هنرها شدند.

🔹مزینان این کهن دیار علم و ادب نیز از این قاعده مستثنی نبود و جوانان و نوجوانان و حتی پیرمردانی همچون مرحوم کربلایی علی اصغر روس از شروع انقلاب اسلامی و حتی پیشتر از آن با کارهای هنری سرود، نقاشی، خطاطی و نمایش و فیلم پیشگامان هنر انقلابی در منطقه و کشور بودند.

💎کلید یا استارت اجرای این نمایش ها در مزینان از دهه ی چهل و پنجاه زده شد و اولین نمایش ها با کارگردانی و بازیگری زنده یاد حاج رمضانعلی عسکری مزینانی در چند نمایش خیابانی و صحنه ای و به تقلید از فیلم های کمدی آن زمان اجرا شد و حتی نامبرده مورد بازخواست ژاندارمری و تعقیب ساواک قرار گرفت که با واسطه گری بزرگان مزینان از این خطر جست.

🔆وی که از مداحان و تعزیه خوانان و رزمندگان و بسیجیان با سابقه مزینان به شمار می آمد متولد  دوم مهرماه سال 1331هجری شمسی در مزینان است و با تشویق برادران بزرگترش حاج قربانعلی و زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری به نوحه خوانی و اجرای تعزیه در مزینان پرداخت و چندین بار نقش حربن یزید ریاحی را در دهه ی دوم به تشویق و حمایت زنده یاد حاج حسن ناطقی اجرا کرد.

🔹عسکری تا کلاس پنجم ابتدایی در مزینان ادامه تحصیل داد و مدتی در درمانگاه مزینان و داورزن مشغول به کار شد و پس از آن راهی تهران گردید و به شغل میوه فروشی مشغول شد اما ذوق هنری اش همچنان جوششی در وجود او بر می انگیخت و چه قبل و یا بعد از انقلاب با کمک جوانان مزینانی نمایش هایی را در مزینان اجرا کرد.

🔹بیست ساله بود که همراه با اصغر کربلایی غلامرضا رمضان، محمد محمدی، خلیل محمدی، حیدری، جان محمدی(فرومدی) و یکی از شهروندان سویزی چندین نمایش با عنوان ؛ هالو، بیدادگاه، صمد به مدرسه می رود با نویسندگی معلم مدرسه مزینان آقای افتخارزاده اجرا کردند در یکی  از این نمایش ها که تلویحی به شاه و دربار تاخته بودند و در اجرای بعدی که رییس پاسگاه ژاندارمری و فرماندار منطقه حضور داشتند و با گزارش آن ها ساواک هم به تحقیق آمده بود سریع و فی البداهه متن را تغییر دادند و از خطر رستند...

✍️اغلب نمایش هایی که زنده یاد رمضانعلی عسکری  و گروه نمابشی او در قبل از انقلاب و در مقابل مدرسه راهنمایی مزینان اجرا کرد با تم قیام علیه خان و ارباب و دفاع از رعیت مظلومی بود که جور و ستم آن ها را می کشید.
💠 برادر بزرگ این هنرمند فقید؛ حاج قربانعلی عسکری نیز در همان تاریخ یعنی همزمان با اصلاحات ارضی شعری که مرحومین آقا غلامرضا صدیقی و حاج محمد جعفری سروده بودند را در مدرسه مزینان به صورت نمایشی خواند و از سوی مالکین و اربابان وقت مورد شماتت قرار گرفت.

🔹با شروع انقلاب، جوانان انقلابی مزینان با کولاژ تصاویر فرح و شاه و نصب آن در جلوی مسجد جامع که کانون تمامی اجتماعات و محافل بوده و هست سعی در راه اندازی راهپیمایی های  وسیعی کردند که ادامه ی آن به داورزن و سبزوار منجر شد و باز در پیشانی این حرکت مرحوم رمضانعلی عسکری قرار داشت.

🔹انعکاس تصاویر امام خمینی(ره) بر روی دیوار با برش نگاتیوهای پزشکی و با استفاده از اسپری های رنگ توسط جوانانی همچون غلامرضا شعبانی و شعارهای تهییج کننده ای مانند همه می گن مرگ بر شاه و توهم بگو مرگ برشاه توسط روحانی جوان شیخ علی تاج(مهدوی) و اشعار شیخ نقره و سخنرانی های انقلابی مرحوم عسکری همه با همین رویکرد هنری و فرهنگی در آن زمان شکل گرفت.

🔹با پیروزی انقلاب، هنر نمایشی و تجسمی در مزینان رو به افزایش گذاشت و چندین نمایش توسط جوانان مزینانی و با کارگردانی عسکری در مزینان اجرا شد که این عده چند روزی در مهد کودک مزینان جمع می شدند و با تعریف چند داستان و صحنه هایی که در تهران شاهد بوده اند و یا فیلم هایی که دیده بودند نمایشی از نقش شاه و ساواک و حتی کمونیست ها آماده می کردند و با طراحی ابزار موجود مانند میز و صندلی و تفنگ پلاستیکی و لباس های سربازی اشان آن را در مدرسه ی راهنمایی دکترعلی شریعتی (ستادفرماندهی پاسگاه انتظامی فعلی) به روی صحنه می بردند و مورد استقبال همگان قرار می گرفت. در این نمایش ها زنده یاد کربلایی علی اصغر روس که به لحاظ خدمت سربازی در کنار روس ها کلماتی از زبان آن ها را آموخته بود به همراه فرزندش شهید والامقام محمد مزینانی که از ذاکران و تعزیه خوانان آن زمان بود به همراه شهید سید حسین حسینی و احمد یوسفی و... به ایفای نقش پرداختند.

🔱 سال ۱۳۶۰ یکی از بزرگترین اتفاقات نمایشی مزینان در سبزوار رقم خورد و تآتر شیطان بزرگ با همین نگرش انقلابی که نقش آمریکا و گروه های معاند را در توطئه علیه ملت ایران بر ملا می کرد به روی صحنه رفت.

🌀اغلب هنرمندان کار کشته ی آن زمان سبزوار از این نمایش استقبال کردند و حتی مسئولان آموزش و پرورش و ارشاد اسلامی شهرستان خواستار ادامه ی کار عسکری با گروه های آن ها شدند ولی او که سکونتش در تهران بود و این درخواست را نپذیرفت و جالب تر آن که بسیاری از این مسئولین فکر می کردند وی فارغ التحصیل تآتر از دانشگاه های معتبر هنری است و وقتی شنیدند که تا کلاس ششم بیشتر درس نخوانده و هنرش تجربی است بسیار شگفت زده شدند.

🔹این نمایش را رمضانعلی عسکری و اصغرهمت آبادی که مدت ها فرماندهی بسیج مزینان را بر عهده داشت نوشتند و با کارگردانی عسکری و بازیگرانی مانند؛ حسن نوجوان، غلامحسین حاجی، شهید علی اکبر هاشمی، سیدقربان مزینانی، حسن احمدی، علی رضا هاشمی، علی مزینانی عسکری، حسین مزینانی علی حسنعلی در آن به ایفای نقش پرداختند . شهید والامقام حسین شهیدی معروف به حسین پاسدار نیز ابتدا با این گروه به تمرین پرداخت اما به دلیل اعزام به جبهه از ادامه ی همکاری بازماند. گروه اجرایی نمایش شیطان بزرگ با هماهنگی مدیر و معاونین مدرسه راهنمایی شریعتی آقایان دادرسی و فرشته نژاد و حسین پور که معلم پرورشی بودند به سبزوار اعزام شد.

🔆نمایش شیطان بزرگ مورد استقبال رسانه های آن زمان هم قرار گرفت و حتی کیهان  و امید انقلاب مطالبی با عنوان اولین نمایش روستایی کشور از آن یاد کردند.

👈خبر روزنامه کیهان در سال 1361 از هنر نمایشی دانش آموزان مزینانی: «دانش آموزان مدرسه راهنمایی تحصیلی روستای مزینان سبزوار با همکاری مربی پرورشی(حسین پور) و اولیاءمدرسه و آقای عسگری(رمضانعلی) زیرنظر امور تربیتی سبزوار نمایشنامه شیطان بزرگ را به مناسبت هفته بسیج از تاریخ هفتم آذر به مدت3 روز در سالن مجتمع رفاهی شهیدمحمد فاضل به روی صحنه آوردند که با استقبال بی نظیر دانش آموزان روبرو گردید.لازم به تذکر است که این اولین نمایشنامه ای است که در سطح روستا تنظیم شده و به نمایش گذاشته می شود.»....

✍️یکی از ویژگی های هنر نوجوانان و جوانان مزینانی در  نمایش شیطان بزرگ که تعجب بسیاری از هنرمندان صاحب نام سبزوار را برانگیخته بود خلاقیت در بداهه گویی آن ها بود و در این میان حسن نوجوان که از تعزیه خوانان دهه ی دوم محرم در مزینان است و نقش اصلی شیطان بزرگ را برعهده داشت شاخص تر و می توان گفت در هنگام اجرای نقش یک کارگردان حاضر در صحنه بود که با حرکات چشم و اشاره هایی که تماشاچیان متوجه آن نشوند بازیگران را هدایت می کرد.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۰۵
فروردين
۰۲

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

 

✍️گفتیم که مزینانی ها در بداهه گویی و خلاقیت نمایشی به ویژه طنز پردازی استاد هستند و این استعداد در نزد اغلب خانواده ها دیده می شود و اگر در جمع دوستانه ی آن ها قرار بگیری با الفاظ و یا کنایه های جالبی که به کار می برند و صدای قهقهه اشان پی به این طنازی خواهی برد.

🔹بازی های محلی و بومی دیار مزینان نیز بیشتر برپایه ی نمایش شکل گرفته و اگر به عمق داستان این بازی ها مانند اسولولو، هرنگ هرنگ، کلاه بردار، همچین همچین، قیم قیم بزی، کلوخ دپا، تپّو لبیک و... دقت شود همگی برآمده از نوعی اعتراض به فرهنگ و ظلمی است که خوانین و یا اربابان آن زمان و عمال حکومت به مردم داشته اند آن ها در حقیقت نمایشی از این جریان را در میان خود تکرار می کنند نه فقط یک بازی معمولی!

🔹راندن طاغی ها و یاغیان در هرنگ هرنگ، شلاق خوردن کشاورزان و کارگران در همچین همچین، زرنگی بعضی افراد در تپو لبیک همه نماد حرکتی است که در دوره های قبل و در این بازی ها نمود پیدا می کند.

🔹یکی دیگر از عناصر و شیوه های نمایشی که در این منطقه نیز رواج داشته رقص و آن هم از نوع محلی آن است مانند-چوب بازی خاص مردان و رقص واگفته بیشتر در بین زنها -که هردو نماد و سمبل شجاعت و جنگجویی مردمی است که به مقابله ی با سیاهی بر می خیزند برخی منشأ و مبدأ آن را محدود به قیام سربداران می کنند و بعضی نیز آن را نمایشی آیینی پیش از اسلام و دارای قدمتی چندین هزار ساله می دانند.

🔆رقص چوب در مزینان بیشتر در مجالس عروسی و به صورت دونفره و گاهی که شور بیشتر می یافت گروهی انجام می شد ولی در بعضی روستاها و شهرهای دیگر و خاصه اعراب با شمشیر به آن می پرداخته اند .

🔹و اما یکی دیگر از این رقص ها که به طور کامل آن را باید نمایشی دارای سناریوی خاص دانست اسب چوبی بود که تا اواسط دهه ی شصت توسط هنرمندان مزینانی اجرا می شد هنری که مرحوم عباس عبداله؛ سلمانی خوش بیان و خوش ذوق مزینانی آن را از زنده یاد حسین حاج قربان آموخته بود و در مجالس عروسی اجرا می کرد و بعدها عبدالحسین نیکوفر هم با او همراه شد و در مقابلش به رقص چوب می پرداخت.

🔹در این نمایش هنرمند اسب سوار با حرکاتی موزون به رقص می پردازد و بیشتر حرکات او پیکار با شمشیر است و در حقیقت مردم به ویژه کویریان که در معرض حملات دشمن به خصوص راهزنان قرار می گرفتند سعی می کردند با این نمایش مبارزه را به فرزندان خود بیاموزند و هنرمند این نمایش که سوار بر سازه ی چوبی بود و خود آن را کنترل می کرد با یورش به سمت داماد که با ساقدوشان خود تازه از حمام برگشته سعی می کند او را از پای در آورد و عروس را با خود ببرد اما همراهان با چوبی که نماد شمشیر است با او به مبارزه پرداخته و این اجازه را به آن اهریمن نمی دهند.

🔆 زنده یاد استاد عباس مزینانی فرزند عبداله که متولد ۱۳۱۳ در مزینان است و اغلب همشهریان ساکن و مهاجر او را می شناسند چون در تمامی مجالس شادی و سوگواری آن ها حضور داشت و تا چند سال پیش جوانان با راهنمایی و ساقدوشی او به حجله می رفتند و حتی در حمام وظیفه ی آرایش و لباس پوشیدن داماد را برعهده داشت با افسوسی که هنرش  دیگر به فراموشی سپرده شده است نقل می کرد: «بعد از مرحوم حسین حاج قربان من تنها فردی بودم که بازی را انجام می دادم و کسی دیگر در منطقه آن را بلد نبود.الآن هم اگر کسی بخواهد این راه را ادامه بدهد حاضرم در ساختن اسب کمکش کنم...»

🔺نقل است که کشتن داماد و دزدیدن عروس در زمان حمله ی مغول به ایران رواج داشته و این تقابل و مبارزه سمبل همان حرکت ناپسند است . اما روایت دیگر هم مربوط به قرن ها پیش و شاید هزاران سال قبل باشد که دزدان با حمله به خرمن محصولات گندم و جو سعی می کردند آن ها را غارت کنند و کشاورزان فردی و یا گروهی به مقابله با آن ها می پرداختند و دزدان را مغلوب و یا می تاراندند.‌‌

👈 حالا شما بگویید « جَنگ جنگه خُریس پیکَّه» یعنی چه ؟! ...

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۰۷
اسفند
۰۱

​🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

 

✍️بی شک مزینان که نام بزرگش با علم، ادب و هنر پیوندی عمیق و دیرینه دارد در هنرهای نمایشی نیز پیشتاز است و برخی از فرزندان این دیار به هنرنمایی در این عرصه نیز پرداخته و آثار جاودانه ای از خود به یادگار گذاشته اند.

🔹بداهه گویی و خلاقیت در گفتار و حاضر جوابی و بذله گویی یکی دیگر از خصوصیت های مردم مزینان است که بازهم می توان آن را مربوط به هنری دانست که خاص همین منطقه است. حکایت های ناب و جذاب و اشعار بداهه و نغزی که از گذشتگان ما مانند شریعتی بزرگ(شیخ قربانعلی)، استاد و تعزیه خوان پیشکسوت حاج محمدجعفری مزینانی، شادروان محمد اله وردی، مرحوم حاج حسین ابوالحسن، زنده یاد شیخ حسین ناطقی و استاد ابوالقاسم (بابا قاسم)، مرحوم حسن زاده ، زنده یاد حاج علی گلستانی، زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری و دیگر آباء و اجداد خاندان مزینانی برجای مانده همگی روایتگر همین خلاقیت هنری مزینانی هاست . بسیاری از شریعتی دوستان که به شوق دیدن زادگاه او به مزینان سفر کرده اند بر این نکته اذعان دارند که توده ی همشهریان علی مانند خود او سخنور هستند و در پاسخ به پرسش های آنان درنگی ندارند و به راحتی با دیگران ارتباط برقرار می کنند.

🔹نجوای پیران زنده دل که به طلب روزی به دل صحرا می روند و لالایی مادران که به هنگام مُی دادن(تکان دادن) گهواره ی فرزندان زمزمه می کردند و بعضی از آن دلگویه ها همراه با اشعار پای تختی عروس و داماد و دلدادگی چوپانانی که بی هیچ استادی در نی می دمیدند و آهنگی خوش و دلنشین ترنم می کردند همه و همه را باید در هنرمندی این کویرنشینان سخت کوش و صریح اللهجه جستجو کرد.

🔹اگر هنر آیینی تعزیه و شبیه خوانی را یکی از گونه های نمایش بدانیم بازهم مزینانی ها در این هنر پیشتاز و سرشناس هستند به طوری که در هر مناسبت به ویژه شهادت ائمه ی هدا علیهم السلام و ایام محرم و صفر تعزیه های مختلفی در این دیار اجرا می شود.

🔹تعزیه در مزینان خاص یک خاندان و یا گروه نیست و اغلب مردم خود را سهیم در آن می دانند اما خاندان بزرگ صدیقی، شمشیری، محمدی، جعفری، ناطقی، حاجی، در طی دورانی که این آیین در مزینان برگزار شده بیشترین تعزیه خوان را داشته اند و باید علاوه براین خاندان، از خانواده های به نام دیگری که بر رونق آن به هر طریق چه با کارگردانی ، صوت و تدارکات نقش به سزایی دارند نام برد خاندان خواجوی( نسخه نویسی و کارگردانی )، خاندان فصیحی(کارگردانی)، شریفی (کارگردانی و نگهداری نسخ) ، حسن عباس (آماده سازی نخل و اسب و شتر)، دیمه (صوت و تدارکات)، زنده دل(صوت)، حسینعلی(تعزیه خوانی)، نیکدل(تدارکات و مسئولیت لشکر)، نجار(آماده سازی نخل و تعزیه خوانی)، عسکری، ملاحسن، مراد و تلمان، بشیری و ملایی، ولیعهد، فخاری، مندلی خان، صفار، شاکری، روس، حاج اکبر حاج حسین، رفیعی، نوجوان، استیمی، و...(تعزیه خوانی)، خزایی (نخل و تعزیه خوانی)، ، نوجوان، رضایی فر(تعزیه خوانی) خانه خودی و غلامی(آماده سازی نخل)، طالبی(آماده سازی نخل و تعزیه خوانی)، مهندس(صوت و تعزیه خوانی)  حسینی و توکلی و طاهری(تدارکات)، حجت اله(ساربانی)، نیکدل(تجهیزان و مدیریت لشکر)، اسدی(عماری دار)،  و...
 
🔆اگر بخواهیم این اسامی و عناوین را ادامه بدهیم خود چندین دفتر خواهد شد و چنان چه دقت کامل شود علاوه بر تعصب و اعتقاد آن ها به مکتب و مذهب خود این ذوق هنری است که تمامی اهالی را بر آن می دارد که در عاشورا و برپایی مراسم تعزیه مجدانه تلاش کنند و در این روز حتی اگر ساکن دیار غربت باشند خود را به زادگاهشان برسانند و نقش خویش را ایفا کنند. بدون اغراق باید گفت اغلب مزینانی ها اعم از زن و مرد شبیه خوان هستند و ابیاتی از نسخ را در سینه ی خود محفوظ دارند.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

 

  • علی مزینانی
۲۴
بهمن
۰۱

حسین مزینانی، نویسنده و کارگردان نمایش «آکادمی پرندگان» با بیان اینکه این نمایش یک نمایش بیومکانیکی است، گفت همه ما در زندگی درگیر یک اتفاق مکانیکی شده‌ایم و گویی باید مانند پرندگان چوبی ساعت دیواری‌های قدیمی رأس ساعت مشخصی حرکات معینی داشته باشیم.

به گزارش ایران تئاتر، «آکادمی پرندگان» به نویسندگی و کارگردانی حسین مزینانی که یک نمایش موزیکال و با حال و هوای طنز است، از امروز 24 بهمن تا 23 اسفند ساعت 19 در تالار هنر روی صحنه می‌رود.

حسین مزینانی که حدود 25 سال از آغاز فعالیتش در عرصه تئاتر می‌گذرد، فعالیتش را ابتدا از فیلم‌سازی کودک آغاز کرده و سپس با به عرصه تئاتر کودک گذاشته است؛ این هنرمند سابقه 15 سال همکاری با مجید قناد را در کارنامه خود دارد.

برای آگاهی بیشتر از فرازوفرودهای اجرایی و محتوایی نمایش «آکادمی پرندگان» با حسین مزینانی به گفت‌وگویی کوتاه نشستیم.

حسین مزینانی با بیان اینکه این نمایش با شیوه بیومکانیک اجرا می‌شود گفت: «این اثر برای نخستین بار در صحنه تئاتر کودک به شیوه‌ای بسیار نو روی صحنه خواهد رفت. این شیوه بازیگری از میرهولد یکی از هنرمندان نامدار و تأثیرگذار روسیه اقتباس شده است.»

کارگردان نمایش «آکادمی پرندگان» با اشاره به اینکه چارلی چاپلین نیز از شیوه بیومکانیک این هنرمند ایده گرفته است، ادامه داد: «این نمایش به شیوه بی‌کلام و بیومکانیک و به شکلی جذاب برای کودکان اجرا خواهد شد.»

این کارگردان همچنین در مورد موضوع و درون‌مایه نمایش «آکادمی پرندگان» بیان کرد: «این نمایش درباره زمان کار شده است. عنصر زمان اولین و قدیمی‌ترین اسطوره موجود در ایران باستان به نام زرمان بوده است که در مغرب زمین این اسطوره به نام کرونوس شناخته می‌شود. واژه کرونومتر یا زمان‌سنج نیز از همین اسطوره اقتباس شده است.»

حسین مزینانی افزود: «زندگی و تمام اتفاقات زندگی در زمان می‌گذرد. این نمایش نوعی درس و آموزش برای کودکان است که بتوانند زمان را مدیریت کنند و بدانند که چگونه در بحران‌ها با هدایت زمان استعدادهای‌شان را شکوفا کنند.»

این کارگردان ادامه داد: «در این نمایش نشان داده می‌شود که همه ما درگیر یک اتفاق مکانیکی شده‌ایم و باید مانند پرندگان چوبی که در ساعت‌های دیواری قدیمی اعلام ساعت می‌کردند، در رأس ساعت مشخصی حرکات معینی داشته باشیم. نمایش «آکادمی پرندگان» نشان می‌دهد که ما چطور در این فضای مکانیکی از زمان‌مان استفاده کنیم و از زندگی مکانیکی‌شده و روزمره نجات پیدا کنیم.»

حسین مزینانی درباره نحوه انتخاب بازیگران گفت: «بازیگران این نمایش افراد حرفه‌ای، صبور و بامهارتی هستند که سال‌ها در تئاتر کودک فعالیت داشته‌اند و با اکثر شیوه‌های اجرا آشنا هستند. به‌واقع بازیگرانی که به لحاظ جسمانی و فیزیکی از آمادگی کافی برخوردار هستند در این نمایش ایفای نقش می‌کنند.»

او همچنین افزود: «این نمایش با حضور مادران بازیگران، در تالار هنر افتتاح خواهد شد.»

مسعود مهرابی، لیلا وعیدی، حمیدرضا ‌حسینعلی، عرشیا جعفری‌زاده، حسین ‌مزینانی، حامد نظامی‌اصل، سامان ‌فرشیدنیا، ابوذر کریمی در نمایش «آکادمی پرندگان» ایفای نقش می‌کنند.

ابوذر کریمی (دستیار کارگردان)، حسین ‌مزینانی (طراح صحنه)، رضا حق‌گو (آهنگساز)، شیرین جهانی (مدیر صحنه)، لیدا ‌وعیدی، نگین ‌صدرزاده (طراح لباس)، نیلوفر فضائلی (روابط عمومی)، قاسم فیضی (تبلیغات مجازی)، شهرآشوب مفتاحی (هماهنگی)، فریبا جدیدی (مشاور رسانه‌ای)، حسین تبریزی (طراح گریم)، کیوان ضیاپور (ساخت دکور)، کیوان ضیاپور (طراح نور)، ابوذر کریمی (طراح پوستر و بروشور) از دیگر عوامل این نمایش موزیکال هستند.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۲۴
دی
۰۱

​🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

✍️اغلب شریعتی دوستان و علاقه مندان به راه و روش و منش او، این پسر مزینان را انسانی مبارز، منادی عرفان و آزادی و برابری و دشمن زر و زور و تزویر می دانند آنانی که فقط فرزند شایسته کویر را به نام شناخته اند و شاید به سالشمار زندگی او مراجعه کرده اند تنها خوانده باشند که دکتر علی شریعتی مزینانی استاد دانشگاه، جامعه شناس و تاریخ شناس بوده و در نهایت نویسنده ای که آثاری از خود برجای گذاشته است اما علی همه ی این ویژگی ها را دارد او در عمر کوتاهش چنان درخشیده که با گذشت چهل و اندی سال از عروج عرفانی اش پرفروغ  و درخشان است. و چه جملات نابی که از لابلای کتاب های او بیرون آمده و با پیامک و اکنون در فضای مجازی دست به دست می چرخد جالب تر آن که حتی برخی سخنانی که او نگفته و ننوشته اما به خاطر زیبایی اش و محتوای غنی آن منسوب به وی می شود!

🔆این خروس بی محل کویر که از سرزمین گوهر خیز مزینان برخاسته سرشار از توانایی و هنر است آری او هنرمندی توانا و چیره دست بوده که بسیاری از هنرمندان صاحب نام  مانند محمدعلی نجفی، رضا دانشور، رضا و داود کیانیان، داریوش ارجمند و... موفقیت خود را مرهون آشنایی با این پسر مزینان می دانند.

🔹شریعتی علاوه بر جامعه شناس بودن و نویسنده ای شهیر و ادیبی خوش سخن؛ هنرمندی خوش ذوق بوده که اشعار و سروده های زیبایی را از خود به یادگار گذاشته و در پژوهش و نقد هنر نیز صاحب نظر است. او علاوه بر شناخت اصول هنری دغدغه ی خاصی برای پرورش هنرمند متعهد دارد و در کتاب مسئولیت شیعه بودن و مقاله هنر خود مفصل به آن می پردازد.
🔆علی نمایشنامه نویس و کار گردان و منتقد بود نمایشنامه ی ظلم برپایه ی عدل نوشته ی خود اوست و نمایش ابوذر بر اساس کتاب او و سر به داران برپایه ی نظرات او شکل گرفت.
🔹رضا کیانیان بازیگر سرشناس سینما و تلویزیون و تأتر نقل می کند که در مشهد و تهران شریعتی در زمان تمرین گروه به آن ها سر می زد و نظرات خود را اعلام می کرد و پس از اجرا، یکی از کسانی که به نقد نمایش می پرداخت خود او بود.
محمدعلی نجفی کارگردان توانای سینمای ایران که سریال سربداران از آثار ماندگار این هنرمند است می گوید: «بخش زیادی از نمایشنامه «سربه‌داران» را خود آقای شریعتی نوشت؛ البته در ابتدا من و فخرالدین انوار آن را نوشته بودیم اما بعد از اینکه دکتر شریعتی فُرم نمایشنامه را دید، گفت؛ «در این نمایشنامه فرم قوی‌تر از محتواست» بنابراین ۴۸ ساعت روی آن کار کرد و سپس نمایشنامه‌ای ایجاد شد که به لحاظ اجرا هم بسیار مدرن بود. در واقع بازیگران از بین تماشاچیان می‌آمدند و دکور آن مانند تعزیه که تماشاچیان در سه طرف صحنه نشسته بودند، شکل گرفته بود.»
 او از جسارت و شجاعت علی در این نمایش هم یاد می کند و اظهار می دارد: «یادم است آن نمایش بروشور تندی هم داشت که خود دکتر شریعتی نوشته بود و بعدها تحت عنوان «تشیع سرخ» به چاپ رسید. در آن آمده بود که «شیعه با "نَه" علی (ع) شروع می‌شود؛ نه به حکومت حاکم.»

🔆نوشته های علی و بیان او در هنگام سخنرانی تداعی بازیگر هنرمندی است که روایت گری و یا تک گویی می کند! بسیاری از آثارش چنان هنرمندانه نوشته شده که انگار نمایش نویسی قهار آن را نگاشته است؛ آری این چنین بود برادر که متن مستندی به همین نام شد، یک جلویش تا بی نهایت صفر، حسن و محبوبه، ابوذر، سیمای محمد(ص)، فاطمه فاطمه است و ...از جمله کتاب هایی است که با نثری روان و نمایشنامه گونه نوشته شده است... 

🔹یکی دیگر از هنرهای این هنرمند خوش ذوق استفاده تمثیلی از داستان ها و خاطراتی است که با آن مواجه شده و با طنزی خاصی بیشترین بهره برداری را از آن  دارد مانند داستان خروس و حکایت زنده یاد قوچعلی و شیخ حسین مزینانی

ده سال است که فریاد می زنم،با خشم فریاد می زنم که ای انسان امروز،هنر را نجات دهید!هنر تنها ابزار تزئین نیست؛تنها وسیلهء تفنّن نیست؛هنر یک رسالت بزرگ و عمیق دارد.هنر را نباید به دیوار اتاق خواب یا نشیمن مان بیاویزیم و لذّت ببریم.نه،هنر یک طوطی گویای اسرار است؛باید از او بیاموزیم.هنر،یک کبوتر قاصد است؛باید پیام هایش را،پیام های غیبی اش را بشنویم.هنر،یک مسیح نجات بخش است؛باید چشم به راهش باشیم،تا بیاید و ما را از این جهان «سامسارا»،از این گردونهء خفقان آور «کارما» نجات دهد؛دستمان را بگیرد،به«نیروانا» برساند.هنر می تواند چنین کند،هنر شایستهء چنین رسالتی است.

او معتقد است:

هنر،خواهر زیبای عرفان و حکمت است؛هنر،همسرِ بس دانِ خوب فهمِ توانای مذهب است.هنر را از چنگ بورژوازی تاجر پول پرست،از دام تبلیغات رادیو تلویزیونی،از منجلاب سرمایه داری سودجو و نسل عیّاش شهوت پرست خوش گذران سطحی رها کنید.هنر،همزاد مذهب و هم نژاد فلسفه است.هنر با مذهب،همدرد است؛هردو بیمار اضطراب و بیچارهء دغدغه اند.هردو غریب این عالمند.هردو بی تاب فرارند.

می خواهند بروند؛می خواهند به بهشت خویش،به رهائی خویش،به نیروانای خویش، به وحدت وجود خویش،به ماوراء این عالم پست راکد تیره دل خاکی،پرواز کنند؛رهایشان کنید.

این دو باهم زاده اند.عرفان،در دامن مذهب و فلسفه پرورده شده است،زاده شده است.از آن روز که این دو را از هم جدا کرده اند،مذهب راکد و منجمد شد و گرفتار آخوندها و اُمُّل ها؛و هنر رنجور و بیمار شد،دچار بورژوازی پست؛مردمی پوچ و پوک که مرد ماندن اند،نه مرد گریز؛مرد راحتند،نه مرد درد؛مردمی که هنر را جغجغهء دست بچّه ها می دانند،گل پرده می دانند؛تابلوی دورنمای «دیوار» می پندارند؛آن را رنگی چشمگیر و طرحی جذّاب می شناسند،تا بر روی گل و خاک و چوب و حلبی و هر جنس تقلّبی پست بکشند،و آن را بیارایند،چشم ها را بفریبند،کیف کنند!!

وای!اگر هنر را از دست بورژوا،از دست سرمایه دار می گرفتیم،و به دست بودا،به دست مسیح(ع)،به دست سقراط می دادیم،چه می شد؟هنر چه می شد؟فلسفه چه می شد؟مذهب چه می شد؟زندگی،رنگی و طعمی و بُعدی و معنائی دیگر داشت،آن چنان که امروز حتّی در خیال ما نیز نمی گنجد!افسوس!

مسعودکیمیایی:
من دکتر«علی شریعتی» را از کتاب‌ و سخنرانی‌هایش می‌شناختم و گاهی با هم در تماس بودیم. برای همین، دیدار من با «دکتر شریعتی» خیلی قبل‌تر از نمایش «قیصر» اتفاق افتاده بود. اما خیلی‌ها این ماجرا را نمی‌دانند. «دکتر شریعتی» را چندین‌بار دیده بودم، اما شب نمایش «قیصر» بود که از دور ایشان را دیدم و سلام‌ و‌علیکی کردیم. این‌که می‌گویند «کیمیایی» هیچ‌وقت «دکتر شریعتی» را ندیده و با او حرف نزده، حرف درستی نیست. یادم هست او «قیصر» و «گاو» را دیده بود و می‌گفت بین این‌دو، فیلم مورد نظر ما «قیصر» است. چون معتقد بود «قیصر» فیلم «نر» و «پرحرکتی»‌ از کار درآمده است. خیلی هم «قیصر» را دوست داشت و ابراز لطف می‌کرد، اما من هیچ‌وقت درباره این فیلم با او حرف نزدم؛ یعنی هیچ‌وقت فرصتش پیش نیامد. «شریعتی» درباره فیلم با «عباس شباویز» مفصل حرف زده بود و برای او از خوبی‌های فیلم گفته بود. آن‌‌وقت‌ها، «دکتر» دوستان و مریدانی در «حسینیه ارشاد» داشت که پای حرف‌های او می‌نشستند.من البته همیشه به «حسینیه ارشاد» نمی‌رفتم، اما «شریعتی» را می‌شناختم. از آن جمعی که در «حسینیه ارشاد» پای حرف‌های «دکتر شریعتی» می‌نشستند، آقایان «فخرالدین انوار» و «سید محمد بهشتی» و «محمدعلی نجفی» بعد‌ها همگی نخستین مدیران سینمایی بعد از انقلاب شدند. یادم می‌آید آن‌ها، در سال‌های اول دهه ۱۳۵۰، یک‌بار تئاتری را براساس فیلم «رضا موتوریِ» من آماده کردند و در «حسینیه ارشاد» روی صحنه بردند. البته پایان آن‌را تغییر داده بودند. یک‌روز «دکتر شریعتی» با من تماس گرفت و گفت «اجازه می‌دهی پایان فیلم را در این اجرایی که برای تئاتر می‌کنیم، تغییر بدهیم؟» آن‌ها می‌خواستند جایی را که «عباس‌قراضه» می‌آید، عوض کنند. به‌هرحال می‌خواستند آن را در «حسینیه ارشاد» اجرا کنند و به‌نظرشان باید تغییراتی در داستان می‌دادند.

من هم مخالفتی با کارشان نکردم. کارگردان آن نمایش به‌نظرم «فخرالدین انوار» بود و باقی، یا روی صحنه بازی می‌کردند، یا این‌که در پشت صحنه بودند. اما کلّاً می‌دانستم که دیدگاه‌های من و «شریعتی» با هم منطبق نیستند. برای همین هم بود که تماس‌های دائمی‌نداشتیم. هرازگاهی همدیگر را می‌دیدیم و حرف می‌زدیم. اگر چه این اتفاق در شب نمایش «قیصر» نیفتاد که او هم در سینما حاضر بود.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۱۵
دی
۰۱

​🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

✍️در تاریخ هنر مزینان؛ بسی هنرمندان خوش نام و پر آوازه ای بوده اند که رخ در نقاب خاک کشیده و به دلیل نبودن فضایی همانند اینترنت و مجازی که این روزها به راحتی در دسترس عامه ی جامعه قرار میگیرد آثار آن ها از یاد رفته است اما اکنون که این بستر فراهم شده نام  و یاد آن ها زنده شده و حداقل ما به عنوان یک مزینانی می توانیم به آن ببالیم.

💎قطعه 88 بهشت زهرا (س)یعنی همان قطعه هنرمندان ، آرامگاه بزرگان هنر  و چهره های ماندگار و ادبیات و موسیقی ایران است و در بین این چهره های ماندگار جوانی از دیار ادب و هنر مزینان در این قطعه به خاک سپرده شده است تا با مرگ خویش و آرامیدن در این قسمت از دنیای هنر نام مزینان را در یادها زنده کند :

👈زنده یاد جعفر مزینانی
طراح فرش.نقاش.خوشنویس.نوازنده تار
طلوع :مردادماه1359
غروب:بهمن ماه1382

🌐زنده یاد جعفر مزینانی  فرزند عزت الله مزینانی و نوه ی محمد معمار در شهر تهران دیده به جهان گشود و به گواهی پدر از همان دوران طفولیت؛ ذوق هنری در وی پدیدار بود به طوری که در کلاس چهارم ابتدایی بعنوان نفر اول مسابقات نقاشی استان تهران در منطقه14 انتخاب شد.

🔹با اتمام دوران تحصیل متوسطه، جعفر مزینانی در سال1378 به عنوان دانشجو در رشته فرش،وارد دانشگاه شهید کریمی شد.

🔹وی رفته رفته  با حوزه هنری، انجمن خوشنویسان، انجمن هنرهای تجسمی، سازمان میراث فرهنگی ، ایرانگردی و جهانگردی و ارشاد اسلامی فعالیت خود را آغاز و با توان و لیاقتی که داشت پله های ترقی را یکی پس از دیگری به سرعت طی کرد و چندین بار آثار نقاشی و خوشنویسی او در تالار فخرالدین اسعد گرگانی به نمایش گذاشته شد.

🔹این هنرمند جوان مزینانی که به همراه خانواده به استان گلستان هجرت کرده در کنار درس و فعالیت های هنری و اجتماعی علاقمند به ورزش نیز بود و در این استان در رشته ی والیبال فعالیت می کرد.

🔹او  هرچند عمر کوتاهی داشت اما معتقد بود انسان همان گونه که به طول عمر توجه دارد باید به عرض زندگی هم توجه نماید و از لحظه لحظه زندگی  استفاده نماید و از خود آثار نیکی بر جا بگذارد.

🔆ادب، متانت، فروتنی،صداقت، پاکی و نجابت از شاخصه های اخلاقی او بود و تمام کسانی که جعفر مزینانی را دیده بودند  او را جوانی وارسته ،با اخلاق و قابل احترام و توصیف می دانند. نام نیکش همیشه ماندگار و روحش شاد.

🚩هنرمند شهید محمد مزینانی

یکی دیگر از هنرمندان مزینان نوجوان شهید محمد مزینانی است که در نقاشی با آنکه دوره خاصی ندیده بود یادگاری های بسیاری بر در و دیوار مزینان برجای گذاشته که با گذشت 36 سال از شهادتش همچنان مشهود است.

🌐محمد مزینانی فرزند رزمنده پیشکسوت زنده یاد قربان یکم شهریور  1350 ه.ش در خانه ای به دنیا آمد که در و دیوار آن نشان از رنج و زحمت و کار بود. پدرش را در مزینان به نام دایی قربان می شناسند چون او به کوچک و بزرگ، زن و مرد می گفت:دایی. شاید هیچ وقت کسی حتی هنگام تشییع جنازه پسرش چهره او را غمگین ندیده باشد.

🎨محمد در هنر خط و نقاشی از ذوق سرشاری برخوردار بود هنوز دوره تحصیلی ابتدایی را طی نکرده بود که به دعوت بسیج بر روی دیوارهای مزینان شروع یه خط ونقاشی کرد اگر کسی به مزینان وارد می شد باور نمی کرد که این هنرِ یک پسر ده دوازده ساله روستایی باشد.

🔆او در کنار تحصیل در کار کشاورزی به کمک پدر می شتافت و سپس به پایگاه بسیج محل می رفت و تا پاسی از شب در کنار دیگر بسیجیان به فراگیری فنون اولیه نظامی و یا شرکت در مراسم مذهبی می پرداخت.

🔹محمد پاییز سال 1365 برای اعزام به جبهه به سبزوار رفت و توانست به سختی در بسیج ثبت نام کند و به همراه خیل عظیمی از دوستان مزینانی اش در قالب سپاه محمد (ص) به جبهه های جنوب اعزام شود و عاقبت در 23 دی ماه 1365 در عملیات بزرگ کربلای پنج درحالی که هنوز پانزده سال از زندگی اش نگذشته بود به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
                                               
🚩سفارش شهید محمد مزینانی دایی قربان:
دوستان و عزیزانم؛ سعی کنید هیچ گاه زیربار ظلم و ستم سرخم نکنید و تسلیم خواسته های دشمن نشوید و حق و عدالت را همیشه سرمنشأ و الگوی زندگی خود قرار دهید.
 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۰۹
دی
۰۱

​🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

✍️از دیگر هنرمندان کهن دیار مزینان که در اغلب هنرهای نمایشی و تجسمی فعالیت داشته و دارد استاد حسن صدیقی مزینانی است که در شعر ،خوانندگی، خطاطی و نقاشی سرآمد است.

شاعر،⚘
خواننده،⚘
آهنگساز،⚘
ترانه سرا ،⚘
نقاش،⚘
خوشنویس...

🔹او 25 مهرماه 1332 در خانواده ای عاشق و شیدای اهل بیت علیهم السلام که همگی از خرد و بزرگ آن در تعزیه سرور و سالار شهیدان خدمت می کنند به دنیا آمد و خیلی زود پاسخ اعتماد پدر و مادر را داد و پس از تحصیل در دانشگاه و دانشسرا شغل شریف معلمی را برگزید و سال های متمادی همراه با همسر فرهنگی اش علاوه بر مدیریت دبستان شیخ قربانعلی شریعتی مزینانی  به تدریس نیز مشغول بودند و جالب آن که به اصرار و جدیت او دبستان مزینان به نام این عالم بزرگ مزین شد.

🔆اخذ مدرک کارشناسی ادبیات  فارسی دانشگاه آزاد اسلامی سبزوار.  اخذ مدرک عالی خط انجمن خوشنویسان سبزوار.خواننده ی موسیقی پاپ و ایرانی . عضویت انجمن ادبی اداره ی ارشاد اسلامی و انجمن شعرای اسرار سبزوار. شرکت در نمایشگاه بین المللی خراسان رضوی با آثار نقاشی.شرکت در کنگره ی بزرگداشت فردوسی و قرائت اشعاری در ثنای خداوند متعال و مدح فردوسی ، اجرای ترانه های مختلف در شبکه ی تلویزیونی خراسان رضوی و... گوشه ای از فعالیت ها و مدارج علمی و هنری این هنرمند توانای مزینان است.

🔹اگر بر روی دیوارها ی قدیمی مزینان به خوبی نگاه کنید شعار نوشته هایی را می بینید که  کهنه گی آن به لحاظ قدمت به وضوح دیده می شود و این یادگار اثر استاد حسن صدیقی است که در دهه ی شصت ضمن تصدی مدیریت مدرسه ، در پایگاه بسیج مزینان نیز فعالیت گسترده ای داشت.

🔹سبک خواندنش همانند زنده یاد محمد نوری (خاص)  است .

-- استاد حسن  صدیقی در لحظه خاکسپاری استاد نوری در بهشت زهرا(س) یکی از ترانه های جاوید محمد نوری( در روح و جان من. می مانی ای وطن) را خواند و مورد استقبال حاضرین قرار گرفت .
--استاد صدیقی  اوج دوران جوانی اش را در مدارس و سپاه و بسیج و اکثر اجراهایش با استاد بهروز عرفانی نوارنده کم نظیر کیبورد در دهه ی ۶۰و ۷۰بوده است .

💠داغ جوان و مرگ زودهنگام فرزند عزیزش محمد مهدی هرچند برای او سخت و دشوار است و چین و چروک این غم بزرگ صورت پر طراوتش را شکسته تر نشان می دهد اما این چهره ی ماندگار هنری در کاشانه ی خویش کارگاهی هنری آماده کرده و امیدوار است هرچه سریعتر اماکن دیدنی و تاریخی مزینان را نقاشی و تقدیم مردم زادگاهش نماید او در این کلبه ی هنری خویش و در تنهایی شاعرانه اش به خلق شعرهای زیبا که حکایت از آشنایی کاملش به آرایه های ادبی و سبک های مختلف شعر کلاسیک و نو است می پردازد که گوشه هایی از آن در شاهدان کویر تقدیم شده و می شود.

🌴از اشعار زیبای اوست:

با تیشه ی شیشه سنگ را بشکستن
با باد پلی به روی دریا بستن

با تختِ شهینِ پرنیان و اطلس
بر پشت رباب آسمان  بنشستن

با پَرِ خیال سعد،با باد سحر
از نای چو مرغی زحصارش جستن

بر شانه ی نازک نسیم دریا
بنشستن و از هزار دامی رستن

با دست شکسته پای خسته بستن
بتوان ، نتوان دهان مردم  بستن

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۲۴
آذر
۰۱

​🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

 

✍️در صنعت سینما و تلویزیون علاوه بر فرزندان زنده یاد حاج میرزاحسین که گل سرسبد این هنر محسوب می شوند چند نفر دیگر از مزینانی های هنرمند فعالیت داشته و دارند که می توان به این اسامی اشاره کرد؛دکتر حسن فخاری مزینانی یکی دیگر از چهره های موفق تلویزیونی است و مدت ها مسابقات بزرگ ورزشی در داخل و خارج با تهیه کنندگی و کارگردانی او از شبکه های تلویزیونی پخش می شد و علاوه بر مدیریت بخش های ورزشی در شبکه سه مسئولیت پخش شبکه ی سلامت و جام جم  را در کارنامه خود دارد.

نوراله مزینانی(یوسفی) کارمند بازنشسته اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی که مستند عشق آباد(مزینان) با رویکرد عاشورای مزینان به همت او ساخته شد و از سیمای جمهوری اسلامی پخش گردید وی همچنین به لحاظ موقعیت شغلی در بنیاد فارابی به عنوان ناظر بعضی از جشنواره های هنری استان ها حضور داشته است .

حسین هاشمی مزینانی نیز از چهره های فرهنگی بسیج و شهرداری تهران  که در چند سریال تلویزیونی نقش کوتاهی را اجرا کرده است.

روح اله احسانی مزینانی کارمند صدا و سیمای جمهوری اسلامی،غلامحسین مزینانی و حاج مجید حسن زاده فرزند زنده یاد حاج محمد ، دکتر حسین مزینانی که در بخش تآتر بیشتر به کارهای وی خواهیم پرداخت و علی و محسن مزینانی عسکری با نویسندگی  و کارگردانی بیش از یک صد مستند تلویزیونی و 10 قسمت در باره شهدای والامقام مزینان و پخش از شبکه های مختلف سیما از دیگر فعالان هنری در صدا و سیما محسوب می شوند.

همچنین از دیگر فرزندان مزینانی نام آشنا در صدا و سیما باید به حسام مزینانی فرزند سرهنگ محمد دیمه اشاره کرد که علاوه بر بازیگری؛ مجری گری چندین برنامه ی تلویزیونی و رادیویی را در کارنامه خود دارد. مسابقه جدول از برنامه های موفقی است که با اجرای این جوان هنرمند مزینانی روی آنتن رفت و تا مدت ها ادامه داشت.

حسام متولد هفدهم تیرماه 1372 وفارغ التحصیل لیسانس رشته مدیریت صنعتی از دانشگاه آزاد تهران مرکز می باشد، از رادیو وارد سازمان شد و حالا مجری و بتازگی وارد عرصه بازیگری شده است.در سال 1391 وقتی 19 ساله بود وارد سازمان صدا و سیما شد و کارش را از رادیو شبکه جوان شروع کرد و دو سال بعد در سال 93 مجری زنده برنامه ورزشی خط پایان شد.بعد از 4 سال تجربه رادیویی در سال 94 با اجرای برنامه ایرانشهر که از شبکه 5 پخش می شد وارد تلویزیون شد و آخر همین سال نیز برنامه حوالی فردا رو اجرا کرد. در سال 95 دوباره به رادیو برگشت و بعد از اتمام تحصیلات در 20 تیر 95،به خدمت سربازی اعزام و بعد از دو سال دوباره با برنامه مسابقه جدول به شبکه سه و تلویزیون بازگشت.آقای مجری سال 97 در کنار اجرا وارد عرصه بازیگری نیز شد،او در سریال شرایط خاص در کنار بازیگرانی چون کامبیز دیرباز،شهره سلطانی و  بهرام افشاری بازی می کند.

حسام در این سالها برنامه های زیادی در شبکه های مختلف رادیویی داست که می توان به برنامه خط پایان رادیو جوان،برنامه ایران آفرین و سیاه سفید از رادیو فرهنگ،برنامه رهاورد و … اشاره کرد. مزینانی حالا در کنار فعالیت رادیو و مجری گری و بازیگری در تلویزیون،در تیزرهای مختلف هم به گویندگی مشغول است و در این سال ها بیش از 100 ها تیزر خوانده است

و  اما دوفعال دیگر در این زمینه که علاوه بر کار در لباس پلیس به فعالیت هنری نیز مشغول هستند سرهنگ محمد مزینانی(دیمه) که اغلب سریال های تلویزیونی با رویکرد پلیس با کارشناسی و مشاوره ی وی ساخته شده و سرهنگ احسان اله هدایتی فر است که اخبار و گزارش ترافیکی با اجرای خوب او به اطلاع مخاطبان رسانده می شود.

مهدی مزینانی فرزند زنده یاد محمود حاج اکبر نیز از مجریان توانمند و مدیران روابط عمومی بانک سپه است و در چند اثر تلویزیونی از جمله عروس به ایفای نقش پرداخته است.

از دیگر فعالان و دست اندرکاران هنری در صدا و سیما می توان به دکتر سیدمجید مزینانی فرزند سیدمهدی حاج سیدعلی اشاره کرد که مدت ۱۲ سال در صدا و سیمای خراسان رضوی فعالیت کرد و با  اخذ مدرک دکترا از دانشگاه فردوسی مشهد سال ۱۳۸۸ به دانشگاه امام رضا علیه السلام  منتقل شد و مدیریت گروه برق و معاون پژوهشی دانشگاه و عضویت در شورای نظام مهندسی کشور را در کارنامه خود دارد.

از دیگر شخصیت های هنری و فرهنگی و سیاسی که در سیمای جمهوری اسلامی فعالیت هنری داشته سردار علی رضا مزینانی  از پایه‌گذاران تبلیغات در جنگ و مسئول تبلیغات قرارگاه خاتم الانبیاء در دوران دفاع مقدس است که با مهران مدیری در  تهیه کنندگی چند سریال طنز تلویزیونی همکاری داشت.

یکی دیگر از هنرمندان جوان مزینانی که در حال حاضر به عنوان تدوینگر در سیمای جمهوری اسلامی و بخش خبر مشغول به فعالیت می باشد محسن مزینانی عسکری متولد چهارم اردیبهشت 1372 مشهد مقدس است که پس از تکمیل تحصیلات دوران مدرسه مدرک کاردانی رشته عکاسی خبری را از دانشکده خبرگزاری فارس اخذ و بلافاصله در داشنگاه علامه به تحصیل رشته علوم قرآن و حدیث پرداخت و همزمان دوره آموزشی تدوین را در باشگاه خبرنگاران جوان با موفقیت پشت سرگذاشت.

این هنرمند جوان همچنین در جشنواره های متعدد عکاسی شرکت و حائز مقام و دریافت جایزه شد و علاوه بر این تصاویر عاشورایی او مورد توجه اغلب مردم مزینان و هنرمندان کشوری قرار دارد.

وی از بدو تشکیل شاهدان کویر یکی از مدیران اصلی این پایگاه خبری مزینان است.

همکاری در ساخت چندین مجموعه ی مستند و گزارشی در باره شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و پخش از شبکه های مختلف تلویزیونی از دیگر فعالیت های محسن مزینانی عسکری است.

مهمترین فعالیت های این هنرمند جوان مزینانی

1 – عکاس مستندهای تلویزیونی ستارگان عشق پخش از شبکه ی خبر

2- عکاس و دستیار فیلمبردار مستندهای تلویزیونی شهدای حریم آل الله پخش از شبکه ی 2 سیما

3- عکاس و دستیار فیلمبردار یادواره شهدای دانشجوی گیلان و همدان پخش از شبکه ی 3 سیما

4- عکاس خبرگزاری بسیج پرس

5- همکاری با روابط عمومی سپاه تهران بزرگ و عکاسی از برنامه های مختلف مانند ؛ نشست خبری ، همایش ، یادواره و رزمایش ها

6- دستیار فیلمبردار مستند شهدا در نهضت حسینی

7- همکاری با ستاد مردمی نهضت جمع آوری اسناد دفاع مقدس به عنوان  تصویربردار و عکاس

8- عکاس و تصویر بردار مستند والدین شهدا

9 –  گذراندن دوره آموزش عکاسی مقدماتی در موسسه شهید آوینی

10- عکاس مستندهای تلویزیونی محرومیت زدایی در خوزستان

11- دوره ی آموزش عکاسی، تدوین، و تصویربرداری در موسسه ی سلامت پایدار

12- عکاس و دستیارفیلمبردار مستندهای تلویزیونی روایت نصر پخش از شبکه های افق ، 2سیما

 

✍️چه بسا هستند هنرمندان و نویسندگان چیره دستی مانند استاد علی جعفری که نخواهند از خود بگویند و فعالیت های کاری و هنری ماندگار خویش را تشریح و از اشتهار و بالیدن به آن نیز استقبال نمی کنند که اگر این کارنامه در اختیار برخی دیگر از افراد می بود الآن زمین و زمان را بهم می دوختند که:« من آنم که رستم بود پهلوان!» اما فرزندان بی ادعای سرزمین من منش و ایده اشان خدمت بوده و حتی راضی به نام بردن از آن نیستند اما ما بنا بر رسالتی که عهده دار آن شدیم این وظیفه را برای خود متصور می دانیم که مزینان اندیشه پرور و ادب دوست و هنرخیز را آن چنان که شایسته است معرفی نماییم.

🔹از استاد جعفری گفتیم نویسنده ای که به راستی همیشه یار و یاور شاهدان بوده و مزینان را کعبه ی آمال خود می داند ، پرستشگاهی که خاکش سجده گاه عاشقان است و باید با افتخار سر بر آن سایید و تکریمش کرد. این فرزند مزینان که از پایه گذاران تعزیه ی دهه ی دوم و کارگردانان دهه ی اول و رشد یافته در خانواده ای قرآنی و مکتبی است؛ علی رغم کار در فضای نظامی ارتش همیشه یک فرهنگی کامل بوده و نوشته هایش در شاهدان کویر مورد توجه و بهره مندی سنین مختلف است. وی به مدت دوسال نویسنده ی برنامه های مدیریت رادیو و تلویزیون بوده و  سردبیری مجلات صف و سرباز و خانواده را به مدت چهارسال بر عهده داشت، ریاست دایره ی انتشارات به مدت پنج سال و مدیر کل روابط عمومی ارتش جمهوری اسلامی ایران به مدت چهار و نیم سال از دیگر مسئولیت های مرتبط هنری استاد جعفری است . ما در ادامه و بخش های دیگر این نوشتار به هنر والد مکرم استاد جعفری خواهیم پرداخت که باید اذعان کرد پسر کو ندارد نشان از پدر...

🎬🔆و اما یکی دیگر از فعالان هنری مزینان هنرمند انیماتور مزینانی سید مجید مزینانی معروف به میرشکاری فرزند مرحوم سیدرضا میرشکاری است .
سید مجید سال 1354 ه ش در پایتخت ایران زمین پا به عرصه ی وجود نهاده و  از نوجوانی به هنر و فعالیت در سینما و تلویزیون علاقه ی خاصی داشته است و به همین خاطر پس از آموزش و کسب مهارت لازم در سال 1376 به جمع تلویزیونی ها می پیوندد و با استخدام در سازمان صدا وسیما به صورت رسمی کار خود را با فعالیت های؛CG(کاراکتر ژنریتور) و منشی گری صحنه آغاز و  صدابرداری ، نورپردازی و همکاری با عوامل تولید در صدا و سیما،تهیه کنندگی و کار گردانی نیز از دیگر فعالیت های اوست.
این جوان پرکار و توانمند مزینانی با  مدرک کارشناسی انیماتوری و وظیفه سازی از دانشگاه علمی کاربردی تهران فارغ التحصیل شد و معتقد است: کار فرهنگی واقعی یادگیری مفاهیم اولبه تربیتی ، شهروندی می باشد که متاسفانه در این مورد جدیتی در کار نبوده است. به همین منظور او خود آستین همت را بالا زده و با همین رویکرد به کار برای کودکان به ویژه در زمینه انیمیشن سازی  بیشتر می پردازد.او به دلیل روحیه ی شاد و دوست داشتنی کودکان ؛ تا کنون آثار متنوعی را تهیه ، کارگردانی و تولید کرده است که انیمیشن سرزمین نقره ای از این جمله کارهاست.
وی علاوه بر مطالعه و پژوهش در اقلیم های گوناگون ایران برای ساخت انیمیشن، برای  کودکان فلسطینی نیز طرح و ایده خاصی دارد و به سراغ ساخت فیلمی با مضمون انقلاب سنگ یا انتفاضه فلسطین رفته و مجموعه ی سنگ سرخ را آماده کرد.

سید مجید این سال ها در شبکه برون مرزی الکوثر به تهیه و کارگردانی برنامه های کودک و نوجوان می پردازد.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۱۰
آذر
۰۱

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

 

✍️یکی دیگر از فرزندان بلند آوازه و هنرمند کهن دیار مزینان استاد علی اکبر مزینانی است. وی که بسیاری از کارگردانان مانند صدر عاملی و  مهدی فخیم زاده ماندگاری خود را در سینما حاصل تجربه و کار با این سینماگر می دانند سال 1325 در مزینان به دنیا آمد.

🔆علی که به همراه والدین به پایتخت مهاجرت کرد در سن چهارده سالگی با ورود به کادر فنی شروع به کار در عرصه ی هنر سینما کرد و پس از طی مراحل مختلف (نورپردازی و دستیاری) به عنوان فیلمبردار در فیلم مرگ در باران مشغول فیلمبرداری شد.

🔹وی بعد از مدتی به سمت مدیر فیلمبرداری انتخاب شد و  فیلمهای مرگ در باران، اضطراب، کوسه جنوب، شهر شراب را فیلمبرداری کرد. او سپس به تهیه کنندگی نیز روی آورد و در سال های اول انقلاب موفق به ساخت فیلم های خونبارش و رهایی گردید.

🔹سال 1364 به طور مستقل کار تهیه کنندگی را با فیلم های عقاب ها، خواستگاری، دو همسفر، قربانی، شب بخیر غریبه و دنیا شروع کرده و در کنار دو حرفه فیلمبرداری و تهیه کنندگی در امر پخش فیلم نیز به فعالیت پرداخت.

🔹مستند عاشورای مزینان یکی دیگر از آثار شایسته ی این هنرمند مزینانی و برادرش منصور است که سال 97 در ایام محرم از شبکه ی مستند پخش شد و مورد استقبال شهروندان قرار گرفت.

🔹قفس طلایی آخرین کار هنری است که این هنرمند مزینانی تمامی سرمایه ی خود را برای تهیه ی آن هزینه کرد اما با توجه به اتفاقات 88 و ساخت فیلم قلاده های طلا اکران فیلم وی با مشکل روبرو شد و در مراسم تجلیلی که از وی در فرهنگسرای ارسباران صورت گرفت با این جمله که هرچه در سال های کار هنری اندوخته بودم در قفس طلایی از دست دادم؛ ناراحتی و رنجش خود را اعلام کرد. او در مصاحبه ای با سینما پرس نیز با ذکر ناملایمتی های بعضی نهادها و ارگان ها اظهار داشت: «من ۵۱ سال است که در سینما فعالیت دارم و اگر در هر شرکتی مشغول به کار بودم امروز بازنشسته شده بودم؛ متأسفانه زمانی که فیلم های من با شکست روبرو شدند کسی برای کمک به من اقدامی انجام نداد و سینماگران به گونه ای رفتار کردند که گویا فراموش شده ام در حالیکه فیلم های من برای رونق گرفتن سینمای ایران، مخصوصاً وضعیت سینماداران بسیار مفید بودند و در زمان خود هر یک به سینماها رونق بخشیدند.»

🔶هرچند استاد علی مزینانی هنوز هم از بی مهری ها و عدم حمایت برخی دست اندرکاران فرهنگی دلخور است اما همگان می دانند که هنر هفتم نیازمند فکر و تخصص این هنرمندان با تجربه و بزرگ است و امیدواریم بازهم به زودی شاهد هنرنمایی این فرزند هنرمند مزینان باشیم.

🔹او که مانند هر مزینانی عاشق زادگاه خویش است محرم سال 97 در مزینان حضور یافت و با دیدن مراسم عاشورا به تجدید خاطرات خود به ویژه اثر ماندگار عاشورایی اش پرداخت.

🌐رسول صدر عاملی در نکوداشت علی مزینانی با تجلیل و تشکر از وی اظهار داشت :«حرفه ای گری در سینما را علی مزینانی به من یاد داد . او در استودیو میثاقیه بزرگ شد که به طور کامل حرفه ای آغاز کرده است ، باعلی رفتیم جبهه تا محل شهادت برادرم را از نزدیک ببینیم علی وقتی شهدا را می دید با گریه اشک می ریخت و فیلمبرداری  می کرد.»

💠مهدی فخیم زاده کارگردان و بازیگر و تهیه کننده سینما نیز در همین مراسم درباره ی علی چنین گفت:«دهه ی شصت دفترم ورشکست شد چون فیلم من درجه ی دال گرفته بود و از نظر تجاری فیلم شکست خورد ، در آن زمان می گفتند آدم حرفه ای  باید با فیلمبردار غیر حرفه ای کار کند وقتی برداشت ها را دیدم متوجه فاجعه شدم و به مسئولین گفتم این نتیجه فشار شماست و علی مزینانی من را  از آن ورشکستگی نجات داد. ذهن مزینانی با تماشاچی نزدیک است و می داند که چه کار می کند من وقتی با علی کار می کردم می دانستم با چه آدمی کار می کنم حرفه ای گری، هیجان و انضباط را از او یاد می گرفتم.»

یکی دیگر از برادران این هنرمند برجسته؛ زنده یاد محمد مزینانی است که در فیلم عقاب ها به عنوان تدارکات، دو برادر خود منصور و علی را همراهی می کرد . ..

آثار؛

  1. طرح اولیه داستان از  : (۱)مورد
    (۱۳۸۰)

    ۱ -  قفس طلایی (۱۳۸۹)

 


 

  1. بازیگر  : (۱)مورد
    (۱۳۸۰)

    ۱ -  شکارچی (۱۳۸۷)

 


 

  1. تهیه کننده  : (۹)مورد
    (۱۳۸۰)(۱۳۷۰)(۱۳۶۰)

    ۱ -  قفس طلایی (۱۳۸۹)
    ۲ -  دنیا (۱۳۸۰)
    ۳ -  شب بخیر غریبه (۱۳۸۰)
    ۴ -  خط ها و سایه ها (۱۳۷۷)
    ۵ -  دو همسفر (۱۳۷۰)
    ۶ -  قربانی (۱۳۷۰)
    ۷ -  خواستگاری (۱۳۶۸)
    ۸ -  دزد و نویسنده (۱۳۶۵)
    ۹ -  عقاب ها (۱۳۶۳)

 


 

  1. با همکاری  : (۱)مورد
    (۱۳۵۰)

    ۱ -  علف های هرز (۱۳۵۵)

 


 

  1. مدیر تولید  : (۱)مورد
    (۱۳۵۰)

    ۱ -  شام آخر (۱۳۵۵)

 


  1. سرمایه گذار  : (۱)مورد
    (۱۳۸۰)

    ۱ -  دنیا (۱۳۸۰)

 


 

  1. مدیر فیلمبرداری  : (۱۷)مورد
    (۱۳۸۰)(۱۳۷۰)(۱۳۶۰)(۱۳۵۰)

    ۱ -  قفس طلایی (۱۳۸۹)
    ۲ -  بوی گل سرخ (۱۳۸۰)
    ۳ -  دنیا (۱۳۸۰)
    ۴ -  خط ها و سایه ها (۱۳۷۷)
    ۵ -  حماسه قهرمانان (۱۳۷۶)
    ۶ -  دو همسفر (۱۳۷۰)
    ۷ -  قربانی (۱۳۷۰)
    ۸ -  خواستگاری (۱۳۶۸)
    ۹ -  شنگول و منگول (۱۳۶۸)
    ۱۰ -  دست نوشته ها (۱۳۶۵)
    ۱۱ -  عقاب ها (۱۳۶۳)
    ۱۲ -  فرار (۱۳۶۳)
    ۱۳ -  رهایی (۱۳۶۱)
    ۱۴ -  انفجار (۱۳۵۹)
    ۱۵ -  خونبارش (۱۳۵۹)
    ۱۶ -  کوسه جنوب (۱۳۵۶)
    ۱۷ -  اضطراب (۱۳۵۴)

 


 

  1. فیلمبردار  : (۱۲)مورد
    (۱۳۷۰)(۱۳۶۰)(۱۳۵۰)

    ۱ -  مجازات (۱۳۷۳)
    ۲ -  طپش (۱۳۶۷)
    ۳ -  بهار در پاییز (۱۳۶۶)
    ۴ -  عفریت (۱۳۶۱)
    ۵ -  سند زنده (۱۳۵۹)
    ۶ -  تکیه بر باد (۱۳۵۷)
    ۷ -  اشک رقاصه (۱۳۵۶)
    ۸ -  پرستوهای عاشق (۱۳۵۶)
    ۹ -  جانی و تپل (۱۳۵۶)
    ۱۰ -  شهر شراب (۱۳۵۵)
    ۱۱ -  وقتی که آسمان بشکافد (۱۳۵۵)
    ۱۲ -  مرگ در باران (۱۳۵۳)


  1. دستیار فیلمبردار  : (۱۴)مورد
    (۱۳۵۰)(۱۳۴۰)

    ۱ -  بوسه بر لبهای خونین (۱۳۵۲)
    ۲ -  تنها و گلها (۱۳۵۲)
    ۳ -  جعفر جنی و محبوبه اش (۱۳۵۲)
    ۴ -  سر طلایی (۱۳۵۲)
    ۵ -  معشوقه (۱۳۵۲)
    ۶ -  اتل متل توتوله (۱۳۵۱)
    ۷ -  پدر که ناخلف افتد (۱۳۵۱)
    ۸ -  تنها مرد محله (۱۳۵۱)
    ۹ -  خانواده سرکار غضنفر (۱۳۵۱)
    ۱۰ -  خردجال (۱۳۵۱)
    ۱۱ -  ساعت فاجعه (۱۳۵۱)
    ۱۲ -  شیر بها (۱۳۵۱)
    ۱۳ -  عطش (۱۳۵۱)
    ۱۴ -  بی عشق هرگز (۱۳۴۵)

 


 

  1. تدارکات  : (۱)مورد
    (۱۳۴۰)

    ۱ -  زن و عروسک هایش (۱۳۴۴)

 


 

  1. امور فنی  : (۵)مورد
    (۱۳۵۰)(۱۳۴۰)

    ۱ -  مشکل آقای اعتماد (۱۳۵۶)
    ۲ -  ببر مازندران (۱۳۴۷)
    ۳ -  حقه بازان (۱۳۴۶)
    ۴ -  عصیان (۱۳۴۵)
    ۵ -  زن و عروسک هایش (۱۳۴۴)

 

جشنواره‌ها

کاندیدای بهترین فیلم‌برداری (خواستگاری) در هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر - ۱۳۶۸

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

 

  • علی مزینانی
۰۶
آذر
۰۱

​🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

✍️در تاریخ معاصر؛ فرزندان هنرمند مزینان، این خاک گوهر خیز و ادب پرور همیشه بر تارک زرین هنر و ادب ایران زمین درخشیده اند و ما در بخش های قبلی به تعدادی از این نام های ماندگار به خصوص شاعران و بانوان هنرمند مزینانی اشاره کردیم و اکنون شایسته است به چهره های دیگری اشاره کنیم  که آثار فاخرشان در سینما و تآتر زبانزد خاص و عام است و این روزها بزرگان هنر در فرهنگسراها و مجامع و محافل هنری به تجلیل از آن ها می پردازند؛ استاد علی اکبر و منصور مزینانی  فرزندان زنده یاد حاج میرزا حسین مزینانی(صدیقی) دو تهیه کننده، فیلمبردار و مدیر تولید بزرگ سینمای ایران ...

💠منصور مزینانی

 متولد 1323 مزینان است . وی فعالیت سینمایی خود را از سن 15سالگی با ایفای نقش های کوتاه در چند فیلم آغاز کرد.

منصور  پس از اخذ دیپلم از سال 1340 با ورود به کادر فنی و گذراندن مراحل مختلف بعنوان مدیر تدارکات، تولید و اسپشیال افکت در بیش از 20 فیلم فعالیت داشته است. وی در سال 1361 با تأسیس مؤسسه سینمایی روشن فیلم (تولید و توزیع فیلم) تهیه کنندگی و سرمایه گذاری در این عرصه را آغاز کرد و در توزیع و پخش بیش از صد فیلم نیز فعالیت داشته است.

او در کنار برادر کوچکترش علی اکبر مزینانی فیلمبردار و مدیر فیلمبرداری و تهیه کننده سینمای ایران از سال 1360 در عرصه ی تهیه کنندگی فیلم فعالیت داشته که مهمترین آن ها عبارت است از: ۱ -  عقاب ها (۱۳۶۳)  2 -  دزد و نویسنده (۱۳۶۵)۳ -  قربانی (۱۳۷۰)  4-  متهم (۱۳۷۵) 5- شب بخیر غریبه (۱۳۸۰)

این هنرمند مزینانی که فعالیت خود را در سینمای قبل از انقلاب شروع کرده  مدیر تهیه دو فیلم با نام :1 -  غلام ژاندارم (۱۳۵۰) 2-  گرگ بیزار (۱۳۵۲) را در کارنامه سینمایی خود دارد.

منصور خان مزینانی مدیر تولید سینما را نیز تجربه کرده و در سال 1355 تولید فیلم سینمایی شام آخر را برعهده داشته است.

فیلم سینمایی  عقاب ها که یکی از فیلم های شاخص ژانر جنگی دوران دفاع مقدس و پرفروش سینمای ایران است با تهیه کنندگی ، فیلمبرداری و تدارکات برادران مزینانی و جلوه های ویژه که منصور برعهده داشت در سال 1363 تولید شد.

منصور مزینانی که در عرصه های مختلف تولید ، تهیه کنندگی و تدارکات سینمای ایران فعالیت کرده در فیلم مشکل آقای اعتماد  که در سال۱۳۵۶تولید شده به عنوان مدیر فنی حضور داشته است.

این هنرمند پر تلاش مزینانی همچنین در سال های مختلف در 4 فیلم سینمایی به عنوان مدیر تدارکات  و در 3 فیلم نیز وظیفه تدارکات را برعهده داشته است که عبارتند از :( مدیر تدارکات) 1- غریبه (۱۳۵۱) 2 -  خروس (۱۳۵۲) 3-  سازش (۱۳۵۳)4 -  شب غریبان (۱۳۵۴)–(تدارکات) 1-  زن و عروسک هایش (۱۳۴۴)۲ -  حسن سیاه (۱۳۵۱)3-  سوته دلان (۱۳۵۶)

منصور  مزینانی با همراهی برادرش علی و با کارگردانی مرحوم قویدل فیلم عاشورای مزینان را تولید کرده که در محرم سال ۱۳۹۶ از شبکه ی مستند سیمای جمهوری اسلامی پخش شد. 

📸تصویری ماندگار از منصور مزینانی هنرمند پیشکسوت سینما

🔹زمان؛ ۶۰ سال پیش ... دهه سی... تهران

🙍‍♂️نفرات از سمت راست
۱-سیدمحمد مزینانی سیدقربان(میان دار و سنج زن هیئت علی اکبری مزینان)

۲-حاج رمضانعلی شمس( از مدیران هیئت قمربنی هاشم و مهدیه مزینانی های مقیم تهران)

۳- منصور مزینانی تهیه کننده نامی سینمای ایران

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۰۵
آذر
۰۱

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

 

✍️از دیگر بانوان هنرمند جوان می توان به خانم ها راضیه مزینانی در صنایع دستی و هنرهای اسلامی، مرضیه مزینانی در رشته نقاشی و سیاه قلم و تکتم اکبری و مینا صفاری در عکاسی و فاطمه مزینانی(حسینا) در فن بیان و گویندگی ، مرضیه مزینانی و مینا فطرتی در موسیقی یاد کرد.

🔹بی شک تعداد بانوان هنرمند مزینانی که در شاخه ها و گرایش های مختلف هنری کشور فعالیت دارند بیشتر از آن است که در این سطور یاد شود و ممکن است از آن بی اطلاع باشیم و بازهم این شما همراهان گرامی هستید که می توانید یاری رسان ما باشید و این افتخار آفرینان را معرفی نمایید و بی تردید در عرصه های دیگر علمی ،فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و...بانوان سرافراز مزینان فعالیت گسترده ای دارند که در آینده به شرط حیات و یا باقلم توانای نویسندگان این دیار به آن خواهیم پرداخت  ولی در این نوشتار رویکرد ما هنر و هنرمندان مزینان است. در همین راستا دکتر ربابه مزینانی، دکتر آتوسا محمدی، دکتر ملیحه مزینانی،دکتر سعیده مزینانی، فهیمه صانعی مزینانی، دکتر الهه صدیقی، محبوبه سادات مزینانی میرشکاری و سرکار خانم فاطمه گلستانی و... از جمله بانوانی بوده اند که به لحاظ فعالیت های علمی، پزشکی، نانو فناوری، ادبی و فعالیت های خیرخواهانه در همین پایگاه به مخاطبان گرامی معرفی شده اند...

🔷مینا فطرتی مزینان فرزند عبدالله نوه ی مرحوم استاد محمد فطرتی، ساکن تهران است که از چهارده سالگی به فراگرفتن موسیقی و نوازندگی گیتار روی آورده و اکنون به عنوان استاد گیتار  پاپ کلاسیک و الکترونیک در آموزشگاه عرفان آکادمی شهر قدس تهران مشغول تدریس است.

🔷این هنرمند جوان مزینانی دانشجوی مدیریت بازرگانی است اما علاقه مندی او به موسیقی موجب شد که علاوه بر تکمیل آموزه های خود هنرش را نیز در قالب کتاب به علاقه مندان ارائه نماید.

🔹 کتاب الکترونیکا اثر این بانوی هنرمند مزینانی شامل آموزش آهنگسازی سبک الکترونیکا و علم و مفاهیم کاربردی  است که نویسنده در آن به اصل و اصول آهنگسازیِ گیتار در این سبک می‌پردازد.

🎼خانم فطرتی مزینان تا کنون اجراهای مختلفی را در صدا و سیما و مراکز مختلف هنری داشته و در حال ضبط چند اثر موسیقایی با خوانندگان صاحب نام است.

 

ه جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۰۱
آذر
۰۱

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

 

✍️آنان که با آثار مکتوب دفاع مقدس آشنایی دارند و اهل مطالعه این قبیل آثار هستند به طور قطع تاکنون نام «طیبه مزینانی» را شنیده اند یا روی جلد برخی از این کتاب ها دیده اند و احتمالا نوشته ها و روایت های مملو از احساس او را خوانده اند. برخی خاطرات شهدا با روایت این نویسنده جوان گویی خواندنی تر و شنیدنی تر است. از نوشته هایش این طور بر می آید که او فقط «نمی نویسد» بلکه با سوژه هایش روزگار می گذراند و در ذهن و ضمیرش آن قدر با آن هاگپ و گفت می کند تا آنچه می نویسد از «دل»اش برآید. جالب است که بدانید او که روایتگر داستان های حقیقی دلاور مردان و زنان ایثارگر این عصر می باشد با شنیدن خبر فوت یکی از همسران قهرمان داستانش به شدت ناراحت و غمگین شد و دیگر توان نوشتن را تا مدتی نداشت.

از خانم طیبه مزینانی که از سال 1385 به طور جدی به عرصه نویسندگی دفاع مقدس وارد شده، تاکنون ده ها جلد کتاب در حوزه های دفاع مقدس با رویکرد خاطرات و معرفی شخصیت جهادی و اخلاقی شهدا منتشر شده که تعدادی نیز در نوبت چاپ قرار دارد. «بوی نم خاک»، «حکایت باران»، «کنعان »،«پسرم یوسف( پسر آقای سناتور)»،«حاجت روا» ، «گلویت را می بوسم» ،«بی قرار(وزیر خارجی)» ، «بی طرف» ،«حوراء»، «مرشد بنواز»،«روایت زندگی سرلشکر شهید فلاحی»،«تشت آتش»،«سوار بر اسب سرخ»، «شانزده تکه استخوان» و... از آثار ماندگار این نویسنده سرشناس مزینانی است. این بانوی هنرمند دختر عباس مزینانی علیشاه است و به زودی در شاهدان کویر با قلم وی با خاطرات شهدا و خانواده معزز شهدا و جانبازان و رزمندگان مزینان آشنا می شویم.

یکی دیگر از بانوان هنرمند مزینان که آوازه ی هنری او در ینگه دنیا مورد توجه علاقه مندان قرار گرفته سرکار خانم ساناز مزینانی است.
این بانوی هنرمند سال ۱۳۵۷ در تهران متولد شد و در یازده سالگی به همراه والدین از ایران خارج شد اما هیچ گاه وطن خویش را فراموش نکرده و و بارها برای دیدن وطن خویش به تیران آمده و عکس های بسیار زیبایی را به ارمغان برده است
خانم ساناز مزینانی مدارک هنری خود را ازدانشکده‌ی هنر و طراحی اونتاریو، تورنتو، کانادا.... دریافت و مدرک فوق‌لیسانس هنرهای زیبا در رشته‌ی هنر اجرایی را از  دانشگاه استنفورد ایالات متحده اخذ کرد برخی از مقام ها و جوایز هنریو  نمایشگاه آثار این هنرمند مزینان به شرح زیر است؛ 

1384 برنده‌ی جایزه از شورای هنر اونتاریو
1385 کسب جایزه از شورای هنر تورنتو
1385 آرت فر فوتومیامی، گالری استوین بالجر، ساختمان سوهو، میامی، فلوریدا
1389 دریافت کمک هزینه ی سوزان باروخ لوئیس، دانشگاه استنفورد
1390 اقامت هنری فلاکس فَکتوری، کوئین، نیویورک
1390 دریافت مدرک فوق‌لیسانس هنرهای زیبا در رشته‌ی هنر اجرایی، دانشگاه استنفورد، ایالات متحده
1391 نمایشگاه انفرادی، «قاب‌های مرئی»، گالری استیون بالجر، تورنتو، کانادا
1393 نمایشگاه انفرادی، «قاب‌های مرئی»، گالری تیمور گراهان، نیویورک
1393 آرت فر، گالری استیون بالجر، کاخ بزرگ، پاریس
1393 آرت فر، آرت14 لندن، گالری تیمور گراهان، لندن
1394 نمایشگاه انفرادی، «آستانه»، موزه‌ی هنر آسیایی، نمایشگاه‌گردانی شده بتوسط مارک مایِر، سان‌فرانسیسکو، کالیفرنیا
1394 برنده جایزه‎ی اِمریکنز فور ذِ آرتس، بخاطر انجام بهترین پروژه‌ی عمومی
1395 نمایشگاه انفرادی، «(نا)مریی»، آب-انبار، تهران
1397 نمایشگاه هنری (آرت فر)، ابوظبی آرت، گالری کوادرو، امارات متحده عربی                                                                                                                                                               کتاب «تصاویر گشایشگر» به تازگی و همزمان با نمایشگاه انفرادی این هنرمند عکاس در کانادا منتشر و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.  

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

                                                                                   

  • علی مزینانی
۱۹
آبان
۰۱

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

در بخش های قبلی که به عنوان مقدمه و تاریخچه تقدیم شد به هنر چند بانوی مزینانی اشاره کردیم که در حوزه های مختلف هنری مشغول به فعالیت هستند اکنون شایسته است که به معرفی  چند نام پرآوازه از این هنرمندان بپردازیم تا ثابت کنیم ادعای هنر نزد مزینانیان است و بس!

یکی از چهره های هنری که نقاش زبردستی است و در مسئولیت ها و مدیریت های اداری و هنری نیز فعال و پیشرو است و هراز چندگاهی مصاحبه های تند و آتشین او صفحات خبرگزاری ها و مطبوعات کشور را تحت الشعاع قرار می دهد سرکار خانم آسیه مزینانی فرزند سردار علی رضا مزینانی است که خود او نیز از چهره های ماندگار تبلیغات است و می توان گفت روابط عمومی و تبلیغات دفاع مقدس مدیون زحمات و فکر و اندیشه این رزمنده پیشکسوت و فعال فرهنگی است و بالطبع فرزندان او از جمله آسیه خانم در راه پدر گام نهاده و با گذراندن دوره های مختلف هنری و تحصیلات دانشگاهی در زمینه هنر نقاشی و سینما و تلویزیون فعالیت می کند و  تاکنون این بانوی هنرمند مزینانی چندین نمایشگاه از آثار خود را در فرهنگسراهای مختلف تهران به معرض دید عموم گذاشته است.وی در حال حاضر مدیر گالری آ و معاون فرهنگی خانه ی هنرمندان ایران است.

از دیگر هنرمندان حوزه ی نقاشی و گرافیک که بانوان هنرمند مزینانی در آن حضور فعال دارند باید به اسامی سرکار خانم نسرین مزینانی فرزند زنده یاد کربلایی عباس ذبیح اله که بارها در شبکه های تلویزیونی نیز به آموزش هنر نقاشی و طراحی بر روی شیشه و آینه پرداخته و اکنون یکی از استادان این هنر در کشور است اشاره کرد.

از دیگر بانوان هنرمند مزینانی که آثار آن ها مخاطبان زیادی را جذب کرده است می توان به خانم ها سمیه مزینانی و ساناز مزینانی ساکن سانفرانسیسکو اشاره کرد.

خانم سمیه مزینانی متولد ۱۳۵۹ دارای لیسانس زبان انگلیسی و دانش آموخته رشته زبان چینی در دانشگاه پکن چین است که در زمینه ی نقاشی با تکنیک های اکریلیک(شب نما) و فلورسنت فعالیت می کند و بدون گذراندن هیچ کلاس آموزشی توانسته با خلق آثاری متفاوت و منحصر به فرد در این رشته پیشرفت و ترقی کند از جمله آثار این بانوی هنرمند می توان به آثار چشم خدا، پرواز زمان، سفینه آشنایی، آرزو، تاریکی مرموز و ... اشاره کرد.

او درباره آثا و هنر خود می گوید:«نقاشی های من بیشتر تخیلی هستند، به نظر من هنر بیشتر فطری و ذاتی است تا اکتسابی،از آنجا که بیشتر عاشق خلاقیت هستم تصمیم گرفتم به استعدادم بال و پر پرواز بدهم و شروع کردم به نقاشی کشیدن»

یکی دیگر از بانوان هنرمند کهن دیار مزینان که در هنر چهره‌پردازی و بازیگری سینما و تلویزیون فعالیت دارد سرکار خانم زهره مزینانی، فرزند زنده یاد غلامرضا صادق منش است و در آثاری همچون سریال تلویزیونی «من یک مستاجرم» ، «به خاطر مونا» حضور داشته است. وی همسر ارسیا صنعتی بازیگر و مجری توانای صدا و سیماو تأتر و سینماست که با هم در چند فیلم و سریال تلویزیونی به ایفای نقش پرداخته اند.

و اما یکی دیگر از بانوان پر آوازه که این روزها اشعار زیبایش توسط مداحان صاحب نام کشور در مجالس خوانده می شود بانوی آیینی سرا منصوره محمدی مزینان فرزند علی محمدی و نوه ی مرحوم کربلایی عبدالله محمدی مزینانی ایفاگر نقش حضرت ابوالفضل (ع) در تعزیه عاشورای مزینان است که سال 1359ه.ش در تهران متولد شد.

او  پس از ازدواج با دکتر احمدحسین زاده تخت کشیها و تشویق وی در سرودن شعر اهتمام بیشتری ورزیده و حاصل این تلاش گردآوری اشعار پراکنده ی خود و چاپ اولین کتاب به نام دل سروده های مزینانی در سال1392 است که در حقیقت منظومه هایی در شهادت و نعت آل طاها می باشد.

 این بانوی شاعره مزینانی پس از اتمام دوره متوسطه در دانشگاه تهران پذیرفته شد و در رشته ی جغرافیا و مقطع کارشناسی فارغ التحصیل گردید و به دلیل علاقه مندی به امر آموزش هم اکنون در دبیرستانهای تهران به تدریس مشغول می باشد.

منصوره محمدی مزینان تا کنون در محافل شعر خوانی و شب شعرها و جشنواره های ادبی موفق به کسب عناوین و دریافت لوح تقدیر گردیده اما آنچه برای وی اهمیت دارد  سرودن اشعار مناسب برای خاندان نبوت و امامت است و همین رویکرد او را در جمع ادب دوستان ممتاز کرده و بارها مورد عنایت اهل بیت علیهم السلام قرار گرفته است....

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۱۴
آبان
۰۱

​🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

 

✍️چهره های ماندگار هنر مزینان در عرصه ی موسیقی نیز یکی دیگر از ویژگی های این دیار پرآوازه است و گویی سرنوشت آن  چنین رقم خورده که در هر زمینه ای از لطافت و خوبی یا اولین باشند و یا حرفی برای گفتن داشته باشند.

🔹 یکی از این چهره ها دو برادر فعال در رشته موسیقی آقایان امید و فرید صدیقی فرزندان زنده یاد داوود صدیقی هستند که تا کنون ضمن اجرای کنسرت های مختلف در استان خراسان رضوی آثاری موسیقایی از خود به یادگار گذاشته اند و به یقین مشوق این دو مرحوم پدر آن ها زنده یاد داوود صدیقی است که خود در زمینه نوازندگی فعال بود.

🔹امید صدیقی  دوازدهم خرداد 1360در مشهد  دیده به جهان گشود.از همان سنین کودکی به هنر موسیقی و آواز علاقه زیادی داشت و اولین گروه موسیقی خود را در سن 12 سالگی در مدرسه راهنمایی ظهوریان تشکیل داد و با این گروه در جشنواره ی موسیقی استان خراسان رتبه ی سوم را کسب کرد. یک سال بعد اولین اجرای صحنه ای را با گروه تاتر نیروی هوایی اجرا کرد که این اجرا مورد استقبال  قرار گرفت.

🔹در همان دوران بود که برادر کوچکترش فرید هم به نوازندگی روی آورد و همکاری این دو برادر با یکدیگر آغاز شد و آنها با یکدیگر به اجرای برنامه پرداختند. پس از چندی به خاطر کار پدر از مشهد به سبزوار نقل مکان کردند که این انتقال سر آغازی جدید در زندگی هنری او و برادرش بود. در همان ابتدای ورود به سبزوار مورد استقبال گروه های هنری شهر قرار گرفتند و با پیوستن به گروه کرال قائم اولین اجرا با این گروه را در فستیوال فیزیک ایران انجام دادند که امید خوانندگی این گروه 40 نفره را بر عهده داشت. از ترانه هایی که با این گروه اجرا کرد می توان به کارهایی مثل پرنده مهاجر ، همسایه ، لیلارو بردن و ... اشاره کرد.

🔹بعد از مدتی او به همراه برادرش گروه مستقلی به نام فرامید  (امید+فرید ) را تشکیل دادند و با این گروه مدت 6 سال پیاپی به اجرای برنامه در شهرهای مختلف پرداختند و بیش از صد اجرای صحنه ای داشتند.از هنرمندانی که در آن زمان با فرامید همکاری می کردند می توان به آقایان مجید ذوالقدر ، شهاب برآبادی ، الیاس امین ، سعید سلیمانی ، کاظم شکاری و خانم ها میترا شبرنگ ، مریم عبدالله زاده ، سعیده نجاریان و سوسن باباپور  اشاره کرد.آخرین اجرای گروه فرامید در سال 1387 بود . در همان سالها بود که به دیدن مرحوم بابک بیات رفت و استاد پس از شنیدن صدای امید او را تایید کرد و به او گفت که با تمرین بیشتر صدایت به یکی از  بهترین صداهای بعد از انقلاب تبدیل می شود.

🎼سال 1384 امید با شرکت در تست صدا و برادرش با تست آهنگسازی به طور رسمی همکاری خود را با صدا و سیما آغاز کردند و اولین کارشان را با شعری از شهرام نظر علی با عنوان به نام زندگی ضبط و اجرا کردند که بارها از شبکه های مختلف تلویزیون و رادیو پخش شده است.

🔹امید تا کنون بیش از بیست اثر در مرکز موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما ضبط کرده که از پر مخاطب ترین آنها می توان به رنگ آفتاب ، آیینه ی نرگس ، همسفر کبوترا ،ترانه ی رسیدن و زندگی اشاره کرد.

🔆برادران صدیقی همیشه پیشرفت هنری خود را مدیون پدر و مادرشان می دانند زیرا آنها همیشه از کودکی مشوق و پشتیبانشان بودند.

🔹امید یکی دیگر از دلایل موفقیتش را همکاری با برادرش می داند و در این باره می گوید : کارهای من و فرید از این جهت که با هم برادر هستیم و احساس هم را خوب می شناسیم معمولا کارهای خوب و موفقی می شود و  همین امر رمز موفقیت ماست.

🔹او همیشه از استادانی همچون بابک بیات ،  اسفندیار منفردزاده ، فرید زولاند و .... که در زندگی هنری اش نقش داشته اند به نیکی یاد می کند و خود را نسبت به هنرش متعهد و مسئول می داند.

امید صدیقی در دیدار با مهران مدیری

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۱۴
آبان
۰۱

 

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

✍️از شعر و شاعری که بگذریم و چه بسا همان طور که گفتیم افراد بسیاری در این زمینه فعال هستند و سروده های خود را تنها برای خلوت خویش می خواهند در زمینه موسیقی نیز هنرمندان مزینانی مشغول به فعالیت بوده و هستند؛ مرحوم فرج اله کدخدا(جعفری) یکی از هنرمندان این رشته بوده که ردیف های موسیقی و مخصوصا چهارگاه خوانی و شورخوانی و دوگاه را از هنرمندان صاحب نام آموخته بود و اجرایش در مزینان همه را متحیر می کرد و همچنین غلامحسین کارزار که از اولین خوانندگان موسیقی در مزینان بود در حال حاضر هنرمندانی مانند استاد سیدمصطفی جلالی پور فرزند زنده یاد حاج سید محسن که یکی از درخشان ترین چهره های این هنر است و ترانه های سنتی او بارها از شبکه های مختلف سیما پخش شده و بهترین و بزرگترین تالارهای کشور مانند تالار وحدت شاهد برگزاری کنسرت های وی با حضور اهالی هنر بوده  و آلبوم های زیبای او با چندین قطعه ی موسیقی درخشان توزیع شده است. خوانندگان جوان و ارزشمند دیگری که بازهم شاهدان مفتخر به نشر آثار آنان است مانندآقایان ؛ حسن تهرانچی، حسین ژیان مقدم ، سیدابوالفضل مزینانی، مجتبی کامکار، وحید و فرید صدیقی،حمید و وحید مزینانی و امید مزینانی ... در این هنر فعالیت دارند.

🔆افتخار آفرینی پی در پی استاد جلالی پور و حضور مداوم وی در برنامه های تلویزیونی و رادیویی او را به یک چهره ی ماندگار هنری تبدیل کرده و کمتر کسی است که در مزینان با نام  این هنرمند مزینانی آشنا نباشد اما به منظور معرفی بیشتر او به برخی از فعالیت هایش در زمینه موسیقی اشاره می کنیم.

🔹آقا مصطفی در خانواده سادات جلیل القدر و والدین عاشق و شیدای اهل بیت علیهم السلام به دنیا آمد و پدر بزرگوار او سید محسن جلالی پورکه تا پایان عمر با برکتش مدیریت هیئت علی اکبری مزینان را برعهده داشت از همان کودکی مشوق فرزندانش در کار هنری بود و با همین رویکرد مصطفی که در مسجد خیابان خورشید فعالیت قرآنی و فرهنگی داشت و با لحن عربی و فارسی آشنا بود در موسیقی نیز پیشرفت خیلی سریعی کرد و در کلاس های اساتید بزرگ این رشته شرکت و آواز را به خوبی آموخت . او از سال1374 فراگیری آواز را نزد اساتید برجسته موسیقی تجربه کرد و  از محضر اساتیدی چون ابراهیم زمانی(شاگرد استاد مهر تاش) محمدعشاق (مکتب تبریز واستاد صالح عظیمی)، استاد سید کمال الدین عباسی(مکتب اصفهان محمد طاهر زاده)، استاد آل آقا و... کسب فیض کرده وهمچنین در یک دوره کارگاه آوازی استاد شجریان شرکت کرد.

 🔆تدریس در آموزشگاه های مختلف و همچنین فرهنگسراهای تهران از سال 1382،بر گزاری کنسرتهایی در تهران و شهرستانها، اجراهای برنامه و آموزش در شبکه های مختلف رادیویی و تلویزیونی به مناسبتهای مختلف از سال 91  ، استاد مدرس آواز ایرانی و تدریس صداسازی و فن بیان به همراه زنده یادصدرالدین شجره و بیش از ده سال سابقه ی کاری و عضویت کانون خوانندگان ایرانی از دیگر فعالیت های این هنرمند مزینان است.
🔹استاد سیدمصطفی جلالی پور علاوه بر تدریس و آموزش در دانشگاه ها و دانشکده ها و آموزشگاه های معتبر و برنامه های هنری شبکه های تلویزیونی، با همکاری نوید دهقان و نسیم اربابی در گروه موسیقی قمر و ارنواز  از "آلبوم امان زهجر" که شامل هفت قطعه و تصنیف ؛ «خوشه چین،امان زهجر،نغمه نوروزی،در بهار امید،امان از این دل،آواز ابوعطا و رنگ ابوعطا» است در اسفند 1393 رونمایی کرد که مورد استقبال ویژه علاقه مندان موسیقی قرار گرفت. او اولین اثر موسیقایی خود را تقدیم به روح والدین سفرکرده خویش کرد.

🔹وی از سال 94تاکنون چهار کنسرت بزرگ موسیقی با همراهی گروه ارنواز و قمر در تالار شمس و وحدت برگزار کرده که با تحسین هنرمندان و هنردوستان مواجه شد.
🎼دومین آلبوم موسیقایی استاد جلالی پور به صورت مشترک با سالار عقیلی و با عنوان ماه پشت ابر در سال گذشته  ٢۷ اردیبهشت ١٤٠٠ رونمایی شد.
با تعطیلی بعضی کلاس ها و برنامه های حضوری هنری این فرزند هنرمند مزینان در دوسال اخیر به خاطر کرونا او آموزش شاگردانش را به صورت آنلاین و در فضای مجازی ادامه داد و جالب است که تعدادی از این علاقه مندان به موسیقی خارج از کشور هستند و مشتاقانه در کلاس های مجازی استاد شرکت می کنند.

👈 سادیا جلالی پور خواهر این هنرمند پرآوازه مزینانی نیز در رشته بازیگری تآتر، سینما و تلویزیون فعالیت دارد . بازی در فیلم فصل فراموشی فریبا و سریال های زمین انسان ها و خروس از جمله کارهای ماندگار بانو سادیا جلالی پور است...

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۱۴
آبان
۰۱

 

  🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

✍مقدمه

️بارها در نوشتار خود به مناسبت های مختلف وجه تسمیه پرافتخار و بلندآوازه مزینان زادگاه و خاستگاه فرزند شایسته کویر دکترعلی شریعتی مزینانی را به تعبیر و تأویل و تفسیر بزرگان ادب فارسی چنین عنوان کرده ایم که «زادگاه اندیشمندان و دانشمندان».

برخی از نویسندگان صاحب قلم مانند بیهقی مردم مزینان را نیز مردمان با مروت و هنرمند نامیده اند و بعضی دیگر آن ها را انسان های خوش سلیقه که بازهم به هنرمندی مردم این دیار بر می گردد می دانند و از همین دسته سیاحان و گردشگرانی که در قرون ۴ و ۵ هجری گذرشان به مزینان افتاده از هنر دستی این مردم در بافتن حریر به غایت نیکو یاد کرده اند.

ابن فندق یا همان ابوالحسن علی بن زید بیهقی از شاعران و ادیبانی همچون ابوسعد مزینانی می گوید که اشعار جالبی به عربی سروده و علی اکبر دهخدا در هنگام ذکر و معنای نام مزینان از این شاعر ادیب مزینانی یاد می کند که با سوزنی سمرقندی ملقب به تاج الشعرای قرن ششم مراوده شعری داشته اند:
«سوزنی سمرقندی:
چونین قصیده گفت مزینانی ادیب
اندر حق امیر سماعیل گیلکی ...

هست این جواب شعر مزینانی آنکه گفت
یارب چه دلربای و فریبنده کودکی»

این ذوق شعری و هنری در بسیاری از مردم مزینان با هر میزان سوادی و حتی گاه بی هیچ مدرسه رفته ای قابل لمس و رؤیت است به طوری که وقتی با متنی مواجه می شوی که سراینده ی آن فلان پیر روشن ضمیری مانند بابا قاسم، محمد اله وردی، شیخ حسین ناطقی، آقا غلامرضا صدیقی، حسینعلی، حسن زاده، گلستانی و جعفری و .‌.. می باشد تعجب و تحیرت دو چندان می شود.

در زمان معاصر بسیاری از همراهان و مخاطبان گرامی با اشعار شاعران زبده در شاهدان کویر آشنا شده اند که برخی از آن ها مانند شاعران گرانقدر سرکار خانم منصوره محمدی و طیبه مزینانی و فرهنگی خوش سخن جانباز فقید حاج محمد ساعت ساز دست به تألیف و نشر اشعار خود زده اند. زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی نیز یکی از همین شاعرانی است که علی رغم مشغله ی تبلیغ در لباس روحانیت آثار ماندگاری در قالب شعر با سبک های مختلف از خود به یادگار گذاشته . استاد حسن صدیقی یکی از مفاخر هنری مزینان که در چندین شاخه هنری از جمله، موسیقی، نقاشی، گرافیک سرآمد است و دهه ی شصت یکی از تأثیرگذارترین هنرمندانی بود که علاوه بر مدیریت مدرسه مزینان و سنگر تدریس با خط و نقاشی های زیبایش دیوارهای مزینان را مزین به هنر خود می کرد و در پرورش و تشکیل گروه های تآتر و سرود نقش به سزایی داشت او اکنون یکی از شاعران خوش ذوقی است که به مناسبت های مختلف اشعار زیبایش را برای شاهدان ارسال می کند.بعضی از آثار این هنرمند مزینان و هنر خوانندگی او از سیمای جمهوری اسلامی پخش شده است.

علی اکبر مزینانی علیشاه که علاقه ی خاصی به شعر و شاعری دارد و از بدو تولد پایگاه مردمی شاهدان کویر در فضای اینترنت و مجازی اشعار ماندگارش نشر داده شده و هر روز شاهد نبوغ بیشتر او در این عرصه هستیم و خود را خادم الادبای مزینان می داند و به همین منظور با تشکیل کانالی با عنوان انجمن ادب و قلم مزینان به نشر اشعار شاعران می پردازد و در آغاز بهار سال 1401 با مدیریت او و همراهی مجمع طلاب و روحانیون و دهیاری و شورای اسلامی و شاهدان کویر مزینان اولین محفل و گردهمایی شاعران مزینانی در هیئت حسینی زادگاهش برگزار شد.

اگر بخواهیم به تک تک اسامی افراد در حوزه ی شعر بپردازیم و شرح حال این عزیزان را بنویسیم مثنوی هفتاد من کاغذ می شود و چه بسا سراغ داریم افراد توانمندی که در خلوت خود اشعار زیبایی را سروده اند اما از ارسال و یا نشر آن ابا دارند اما به منظور تجلیل از این هنرمندان و صاحبان ادب به برخی اسامی اشاره می شود؛ استاد محمد کاظم مزینانی نویسنده صاحب سبک و خالق سه گانه ی شاه بی شین و شاعر چندین مجموعه شعری برای کودک و نوجوان، ذاکران اهل بیت(ع) محمود باقری، حسین و رضا محمدی و جوانان خوش ذوق عبداله و منصوره و فاطمه محمدی، خانم طیبه مزینانی دکتر سیدحسین ضیایی، فرهنگی توانا محمد شریفی، هنرمند عکاس محسن مزینانی عسکری،حجت الاسلام حاج شیخ رضا اسلامی، حجت الاسلام حاج شیخ هادی مزینانی، هنرمند خوش آواز حاج علی حسن زاده، استاد علی جعفری که نوشته های تحقیقی و علمی و خاطره نویسی این مزینان دوست بی ادعا زینت بخش شاهدان کویر است، فرهنگی نام آشنا حسن کربلایی علی، دکتر علی صادقی منش، علی و صادق بشیری و شهید شمع دکترعلی شریعتی مزینانی و...

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

#️⃣شاهدان کویرمزینان در  #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۲۶
مهر
۰۱

همزمان با هشتمین روز از ماه فروردین 98 و در ادامه جشنواره شمیم بهار2 و به مناسبت روز ملی تآتر نمایش دهه شصتی ها با روایتی از هشت سال دفاع مقدس و یادی از شهیدان کهن دیار مزینان در هیئت حسینی به روی صحنه رفت.

در این نمایش که به همت مجمع طلاب و روحانیون مزینانی و همکاری پایگاه بسیج شهدا و شاهدان کویر و دهیاری مزینان اجرا شد؛ بازیگران دهه ی شصت مزینان و پس از سه دهه به روی صحنه رفت آقایان رمضانعلی عسکری، علی مزینانی عسکری،غلامحسین حاجی، مهدی مزینانی،هادی شهیدی،علی عسکری،حسین فطرتی،هادی مزینانی(روس)پوریا رسولی پور،ابراهیم محمدزاده و نوراله مزینانی به ایفای نقش پرداختند.

از دیگر برنامه های جالب توجه این نمایش تجلیل از کارگردان و هنرمند پیشکسوت زنده یاد حاج رمضانعلی عسکری مزینانی بود که اولین نمایش و تآتر را در قبل و بعد از انقلاب نوشته و کارگردانی کرد و ضمن اجرای بخشی از خاطرات وی هدایایی به رسم یادبود تقدیم این هنرمند پیشکسوت شد.

بخشی از این فیلم را می توانید در کانال آپارات شاهدان کویرمزینان به نشانی زیر مشاهده نمایید

https://www.aparat.com/v/icgGR

  • علی مزینانی
۰۸
مهر
۰۱

تهیه‌کننده فیلم «عقاب‌ها» می‌گوید: سال‌ها قبل قصد داشته، فیلمی را درباره ناوچه ایرانی که در زمان جنگ مورد اصابت قرار گرفت به کارگردانی محمد بزرگ‌نیا بسازد که هیچ گاه شرایط آن فراهم نشد و امروز هم فیلمسازی به قدری سخت شده که بسیاری از همان فیلم‌های قدیمی را هم نمی‌توان ساخت.

علی مزینانی حدود یک ماه قبل در بیمارستان بستری بود و آن روزها با انتقاد از اینکه هیچ کسی سراغش را نگرفته می‌گفت، گاهی با خودش فکر می‌کند اگر در این همه سال به جای سینما در کار دیگری بود الان حداقل به جایی رسیده بود و بعد از سال‌ها، بدون بیمه و بازنشستگی نمی‌ماند؟! او با ترخیص از بیمارستان حالش بهتر شده و در روزهای گذشته به بهانه هفته دفاع مقدس شاهد اکران فیلم «عقاب‌ها» در موزه سینما بود.

«عقاب‌ها» به عنوان نخستین فیلم جدی سینمای ایران در موضوع جنگ ایران و عراق و نیز پرمخاطب‌ترین فیلم با هشت میلیون نفر تماشاگر شناخته می‌شود.

مزینانی در گفت‌وگویی با ایسنا درباره این فیلم می‌گوید: الان دیگر کسی نمی‌تواند «عقاب‌ها» را بسازد و حتی امکان تولید دوباره‌ی فیلم‌هایی که در سال‌های گذشته در این حوزه ساخته شده‌اند مثل «دوئل» احمدرضا درویش وجود ندارد مگر آنکه پول فراوانی داشته باشید. ما زمانی که می‌خواستیم «عقاب‌ها» را بسازیم به هر شکلی به دنبال ساخت آن بودیم و البته کلی مشکل هم داشتیم از جمله برای در اختیار گرفتن تجهیزات که اگر در این بخش راحت‌تر بودیم، فیلم‌های دیگری را هم می‌شد ساخت.

او ادامه می‌دهد: من در آن زمان می‌خواستم از بسیاری اتفاق‌های زمان جنگ عراق و ایران فیلم بسازم و سناریوی جداگانه‌ای به اسم «ناوچه پیکان» داشتم که مربوط می‌شد به همان زمانی که در جنگ، ناوچه ایران را زدند. قرار بود این فیلم به کارگردانی محمد بزرگ‌نیا ساخته شود ولی برای ساختش به ناوچه و فانتوم احتیاج بود که به راحتی نمی‌شد آن‌ها را در اختیار گرفت. ضمن اینکه فکر کردیم وقتی برای فشنگ مشقی، هفت هزار تومان پول می‌گیرند چطور می‌شود یک فیلم جنگی ساخت که در آن تیربار ببندیم و فانتوم بگیریم؟ حتی پول بنزین فانتوم را هم نمی‌توانستیم بدهیم. آن روزها فیلم جنگی را اصولا دولت حمایت می‌کرد و ما فقط پول هنرپیشه‌ها را می‌دادیم و تمام تجهیزات جنگی از سوی دولت تامین می‌شد چون اصلا این نوع فیلم‌ها را برای دولت می‌ساختیم.

وی درباره اینکه آیا از سوی چهره‌های نظامی آن دوران همراهی خاصی برای ساخت «عقاب‌ها» صورت گرفت یا خیر؟ می‌گوید:‌ بله افرادی کمک کردند که الان دیگر بازنشسته شده‌اند، البته سختی‌هایی هم داشتیم که حضور برادرم منصور مزینانی به عنوان مدیر تولید خیلی کمک‌کننده بود. یادم می‌آید قبل از هر چیز نام تمام عوامل را بررسی کردند که در فهرست سیاه نباشیم. بعد هم وزارت ارشاد و فارابی نامه دادند که البته آن موقع نامه آن‌ها خریدار داشت. ما با آن نامه‌ها به پایگاه یکم شکاری رفتیم و بخش عقیدتی آنجا ابتدا خیلی همکاری خوبی نداشتند و مثلا یک مسئولی آنجا می‌گفت رادار را خودتان بسازید، من هم گفتم اگر می‌توانستم رادار بسازم که به سینما نمی‌آمدم. کلا شرایط ساخت فیلم جنگی آنقدر سخت بود که گاهی با خودم فکر می‌کنم موقع ساخت «عقاب‌ها» انگار متوجه نبودم که چه می‌کنم. آنقدر جوان بودم که در دهان شیر هم می‌رفتم ولی الان دیگر توان جسمی برای کار ندارم و به جای آن تجربه‌ای دارم . هرچند بابت همان هم افسوس می‌خورم که چرا دفتر فیلمسازی‌ام بسته شده است و هیچ حمایتی نشدم؛ همانطور که در تمام این 10 سال یک نفر حال مرا نپرسید که چه می‌کنم.

مزینانی با اشاره به سختی‌های تولید فیلم و اینکه الان خیلی‌ها گله می‌کنند که چرا بیشتر فیلمسازان سراغ ساخت فیلم کمدی می‌روند؟ بیان می‌کند:‌ به نظر من فیلمسازی دیگر کنار رفته، چون وقتی یک بازیگر پنج میلیارد تومان پول می‌گیرد، فیلمِ ساخته شده باید حداقل 25 میلیارد تومان بفروشد تا پول همان یک نفر را دربیاورد. حال اگر سه هنرپیشه خوب بازی کنند و هزینه‌های ساخت را هم محاسبه کنیم، یک فیلم باید به فروش 100 میلیاردی برسد تا آنچه خرج شده برگردد. من این‌ها را از تجربه 60 سال کار در سینما می‌گویم وگرنه کسانی که به راحتی فیلم می‌سازند و به فروش هم نمی‌رسد، معمولا پول دولت را می گیرند یا از رانتی برخوردارند.

این تهیه‌کننده و فیلمبردار سینما سابقه ساخت فیلم‌های مطرحی را در سینمای ایران دارد از جمله «خواستگاری» و «دو همسفر». او چندی قبل در صحبتی با محمدرضا شریفی‌نیا برنامه‌ریزی‌های اولیه‌ای را برای ساخت نسخه دوم فیلم «دنیا» انجام داده بود که در دهه 70 با بازی هدیه تهرانی، محمدرضا شریفی‌نیا و گوهر خیراندیش ساخته شد.

البته مزینانی در گذشته چندان تمایلی به ساخت ادامه فیلم‌هایش نداشته و پیش‌تر هم گفته بود: وقتی فیلم «عقاب‌ها» را ساختم می‌توانستم با پولی که از فروش آن به دست آمد یک برج بخرم اما ایستادم و گفتم می‌خواهم «عقاب‌ها»ی ۲ و ۳ را بسازم ولی بعد نظرم عوض شد و تصمیم گرفتم کاری را که خوب شده ادامه ندهم، به همین دلیل سراغ ساخت «خواستگاری» رفتم و بعد «دنیا» اما شریفی‌نیا که پیشنهاد داد «دنیا ۲» را بسازیم و برای اولین بار می‌خواستم چنین کاری انجام دهم.

فیلم‌های «خونبارش»، «انفجار»، «رهایی»، «فرار»، «دست‌نوشته‌ها»، «شنگول و منگول»، «خواستگاری»، «دو همسفر»، «حماسه قهرمانان»، «دنیا» و «قفس طلایی» از جمله آثاری است که مزینانی مدیر فیلمبرداری آن‌ها بوده و از میانشان تهیه‌کنندگی «دو همسفر»، «خواستگاری»، «قفس طلایی»، «قربانی»، «شب بخیر غریبه» و «دزد و نویسنده» را نیز برعهده داشته است.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۳
مهر
۰۱

🔹تهیه‌کننده «قاب عاشقی» با اشاره به مرور فیلم‌های دفاع مقدسی گفت: قرار است فیلم «عقاب‌ها» به عنوان پربیننده‌ترین فیلم جنگی تاریخ سینمای ایران با حضور علی مزینانی تهیه‌کننده‌اش بررسی شود.

🔹این برنامه در هفته دفاع مقدس از شبکه نسیم پخش می شود.

🔹به‌جز «عقاب‌ها» که از آن به عنوان نخستین فیلم جدی سینمای ایران در موضوع جنگ ایران و عراق و نیز پرمخاطب‌ترین فیلم با هشت میلیون نفر تماشاگر یاد می‌شود، فیلم‌های «خونبارش»، «انفجار»، «رهایی»، «فرار»، «دست‌نوشته‌ها»، «شنگول و منگول»، «خواستگاری»، «دو همسفر»، «حماسه قهرمانان»، «دنیا» و «قفس طلایی» از جمله آثاری است که مزینانی مدیر فیلمبرداری آن‌ها بوده و از میانشان تهیه‌کنندگی «دو همسفر»، «خواستگاری»، «قفس طلایی»، «قربانی»، «شب بخیر غریبه» و «دزد و نویسنده» را نیز برعهده داشته است.

🔹علی مزینانی  سال 1325 در مزینان متولد شد. در سن چهارده سالگی با ورود به کادر فنی شروع به کار کرد و پس از طی مراحل مختلف (نورپردازی و دستیاری) به عنوان فیلمبردار در فیلم مرگ در باران مشغول فیلمبرداری شد. بعد از مدتی به سمت مدیر فیلمبرداری انتخاب شد و در فیلم های مرگ در باران، اضطراب، کوسه جنوب، شهر شراب به عنوان فیلمبردار هنرنمایی کرد. او سپس همراه برادرش منصور به تهیه کنندگی چندین فیلم ارزشمند سینمایی پرداخت ...

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۳۱
مرداد
۰۱

می‌گوید: «گاهی با خودم فکر می‌کنم اگر در این همه سال به جای سینما در کار دیگری بودم الان حداقل به جایی رسیده بودم. آدم ۵۹ سال در سینما کار کند آن وقت هیچی!؟ نه بیمه داشته باشی، نه بازنشستگی، همین طور عاطل و باطل بمانی!؟»


این گله‌ها، درد دل‌های علی مزینانی است؛ سینماگر ۷۶ ساله‌ای که سابقه حضور در ساخت فیلم‌های شاخصی همچون «عقاب‌ها» و «خواستگاری» را در کارنامه هنری خود دارد اما حدود یک هفته است که به دلیل مشکلات تنفسی در بیمارستان بستری است. بیماری او درست در زمانی بروز کرده که به همراه محمدرضا شریفی‌نیا در فکر ساخت فیلم سینمایی «دنیا ۲» با همان گروه بازیگران بود.

به‌جز «عقاب‌ها» که از آن به عنوان نخستین فیلم جدی سینمای ایران در موضوع جنگ ایران و عراق و نیز پرمخاطب‌ترین فیلم با هشت میلیون نفر تماشاگر یاد می‌شود، فیلم‌های «خونبارش»، «انفجار»، «رهایی»، «فرار»، «دست‌نوشته‌ها»، «شنگول و منگول»، «خواستگاری»، «دو همسفر»، «حماسه قهرمانان»، «دنیا» و «قفس طلایی» از جمله آثاری است که مزینانی مدیر فیلمبرداری آن‌ها بوده و از میانشان تهیه‌کنندگی «دو همسفر»، «خواستگاری»، «قفس طلایی»، «قربانی»، «شب بخیر غریبه» و «دزد و نویسنده» را نیز برعهده داشته است.

اما او حالا پس از نزدیک به ۶۰ سال کار در سینما دلخور است از تمام نامهربانی‌ها و تلخی‌هایی که بویژه در یک دهه قبل دیده و تجربه کرده است. او حالا معتقد است، اگر شغل دیگری را انتخاب کرده بود، شاید الان احترام بیشتری داشت.

علی مزینانی ساعتی پس از انجام یک‌سری آزمایش و تست‌ انجام شد و او ابتدا درباره علت بستری بودنش در بیمارستان توضیح داد: «از قدیم مشکل برونشیت داشتم و در طول سال‌ها کار در سینما نیز آنقدر به خودم نرسیدم که وضعم حادتر شد. آن روزها چنان درگیر کار می‌شدم و بلندپرواز بودم که اصلا نمی‌فهمیدم کِی شام می‌خورم، کی ناهار، البته حالا اوضاع بهتر شده ولی آن وقت‌ها یک ساندویچ می‌دادند و همان را سَق می‌زدیم. بعد از مدتی کم‌کم ریه‌های من عفونت کرد که خیلی اهمیت نمی‌دادم. خدا بیامرزد آقای (ایرج) قادری را، یک روز سر فیلم «مرگ در باران» که با هم کار می‌کردیم، دید من یک مشت قرص می‌خورم. شغل اصلی او هم داروسازی بود. تا قرص‌ها را دید، گفت این‌ها چیه می‌خوری؟ گفتم دکتر داده، قرص‌ها را دید و از همان بلندی که بودیم همه را پرت کرد بیرون. گفت این‌ها کورتون دارند و بدنت را پوک می‌کنند. بخشی از وضعیت الانم به این سابقه برمی‌گردد اما یک دلیل آن هم فشارهایی است که وقتی به امریکا رفتم و فیلم ساختم و بعد در اکرانش به مشکل برخوردم.»

فیلمی که مزینانی به آن اشاره می‌کند «قفس طلایی» است که سال ۱۳۸۹ با بازی امین حیایی، نیلوفر خوش‌خلق، سروش گودرزی، هوشنگ توکلی، آهو خردمند و کامبیز دیرباز در ایران و امریکا ساخته شد. او برای این فیلم با سرمایه شخصی هزینه زیادی کرد ولی در اکران با شرایطی مواجه شد که هیچ پولی برنگشت و ضرر زیادی به سازندگان وارد کرد.

«تصور کنید کسی سرمایه یک میلیون و پانصد هزار دلاری خود را به امریکا ببرد و فیلمی بسازد که اتفاقا حرفش در راستای این بود که فرزندتان را به خارج از کشور نفرستید و اگر می‌فرستید تنها نفرستید. اما این فیلم موقع اکران به «قلاده‌های طلا» برخورد و زمان اکران را از دست داد. البته با این تفاوت که فیلم من قفس طلایی، با سرمایه شخصی ساخته شده بود. نوبت اکران ما به آن‌ها رسید و فیلم ما بعد از فیلم دوستان روی پرده رفت. امین حیایی که در «قلاده‌های طلا» بازی می‌کرد به نوعی به تحریم غیررسمی در فضای سیاسی آن زمان خورد و فیلم که از پرده پایین آمد، درواقع فیلم من هم به‌خاطر امین حیایی به تحریم خورد و در نتیجه از یک میلیون و ۵۰۰ هزار دلار حتی یک قِران هم ندیدم.»

او که با بغض می‌گوید حاضر نیست گردن جلو کسی کج کند، ادامه می‌دهد: «در این مدت هیچ کس سراغم را نگرفته. البته من هم از کسی چیزی نمی‌خواستم و نمی‌خواهم، آن زمان هم سر فیلم «قفس طلایی» فقط می‌خواستم چوب لای چرخم نگذارند و اگر اجازه می‌دادند فیلم من درست اکران می‌شد، وضع بهتری داشتم و شاید هزینه‌ای که برای ساخت صرف کرده بودم برمی‌گشت. من فیلمم را با کلی هنرپیشه و عوامل امریکایی ساختم ولی سال ۱۳۹۱ که اکرانش کردم، دیگر چیزی برایم باقی نماند.»

مزینانی با وجود همه ناراحتی‌هایش و اینکه تاکید دارد توقعی از کسی برای احوالپرسی و دلجویی ندارد اما به هر حال از سرنوشتی که پس از حدود ۶ دهه کار پیش چشم خود می‌بیند دلگیر است، بخصوص آنکه حتی بیمه و بازنشستگی هم ندارد. «گاهی با خودم فکر می‌کنم اگر ۵۹ سال به جای کار در سینما، در هر کاری بودم الان حداقل به جایی رسیده بودم. آدم ۵۹ سال در سینما کار کند آن وقت هیچی!؟ چون فقط یک فیلم «عقاب‌ها» ‌ی من یا فیلم «دنیا» فروخت؟ من که پول فروش آن‌ها را جمع نکردم از این مملکت ببرم، همه را روی هم گذاشتم تا فیلم دیگری بسازم. اما نتیجه‌اش چه شد؟ الان وقتی می‌گویند چرا فیلم نمی‌سازی، می‌گویم از کجا پول بیاورم؟ از دیوار مردم بالا بروم؟ بخش خصوصی باید پول داشته باشد. من که رانت‌خوار نیستم تا از بانک پول‌های آن چنانی بگیرم. من ۵۹ سال در سینما کار کردم و اگر آبرویی دارم، به‌خاطر این بود که سعی کردم درست کار کنم. الان دیگر نمی‌شود به راحتی فیلم ساخت چون حداقل ۲۰ میلیارد تومان خرج دارد در حالی که اگر این پول را در بانک بگذاری چند صد میلیون می‌توانی سود بگیری. با این حال اگر داشتیم حتما فیلم می‌ساختیم چون ما معتادِ سینما هستیم.»

حرف خرج گزاف تولید فیلم که به میان می‌آید او تعریف می‌کند: «زمانی که فیلم «عقاب‌ها» را ساختم می‌توانستم با پولی که از فروش آن به دست آمد یک برج بخرم اما ایستادم و گفتم می‌خواهم «عقاب‌ها» ی ۲ و ۳ را بسازم. ولی بعد نظرم عوض شد و تصمیم گرفتم کاری را که خوب شده ادامه ندهم، به همین دلیل سراغ ساخت «خواستگاری» رفتم و بعد «دنیا». بعد از آن خواستم یک فیلم گردن‌کلفت بسازم، پس به ناف آمریکا رفتم و در ۳۶ لوکیشن «قفس طلایی» را ساختم. همه این کارها را با جان و دل کردم ولی اگر همین الان به من بگویند ۱۵۰ میلیارد تومان می‌دهند تا «عقاب‌ها» را بسازم دیگر نمی‌توانم، چون آن روزها انرژی دیگری داشتم که مصرف شد. حالا روی تخت بیمارستان افتاده‌ام و در تمام این ۱۰ سال کسی نپرسید چرا درِ دفترم بسته مانده است. من اگر الان دفترم را بفروشم حداقل چهار، پنج میلیارد تومان پول دستم را می‌گیرد ولی نمی‌توانم، ما قدیمی‌ها تعصب خاصی روی کارمان داریم. این دفتر آبرو و زندگی من است. الان هم اگرچه در کانادا زندگی می‌کنم، فقط چهار ماه آنجا می‌مانم و هشت ماه اینجا هستم، چون نمی‌توانم از این خاک و مملکت که ۷۰ سال در آن بوده‌ام دل بکنم.»

مزینانی که در چند شاخه سینمایی فعالیت داشته، عضو کانون‌ها و انجمن‌های تهیه‌کنندگان، فیلمبرداران و مدیران دفتر پخش است. اما آنطور که می‌گوید، از خدمات بیمه‌ای برخوردار نیست. «سال‌ها قبل وقتی پسرم در کانادا فوت کرد، از خانه سینما به من گفتند که باید بیمه شوم و من هم مدارکم را فرستادم. بعد از سه سال که برگشتم دیدم مدارک را در پرونده نگذاشته‌اند. آن زمان آقای سیف الله داد رییس خانه سینما شده بود که در فیلم «دست‌نوشته» مدیرتولید ما بود. از این وضعیت متعجب بود و قرار شد ماجرا را پیگیری کند. بعد از سه سال او فوت کرد و آقای یدالله صمدی روی کار آمد. باز هم ماجرا را دنبال کردم ولی هیچ اتفاقی نمی‌افتاد. همه فقط یک استاد به من می‌گفتند و تمام. بعدتر آقای سیدضیاء هاشمی مدیر شد و گفت شما پیشکسوتی، چطور بیمه نیستی؟ آخر سر نشان به آن نشان که ۱۰ سال این ماجرا طول کشید و وقتی پیگیری‌ها از وزارت ارشاد آمد، گفتند آقای مزینانی شما ۶۰ ساله شده‌ای و دیگر نمی‌توانی بیمه شوی؛ یعنی من الان نه بیمه هستم، نه بازنشسته و نه حقوق‌بگیر. هیچی نیستم. یک عاطل و باطل!»

علی مزینانی در پایان این گفت‌وگو که قرار می‌گذاریم پس از مرخصی از بیمارستان خیلی مفصل‌تر آن را ادامه دهیم، می‌گوید، با وجود همه گله‌ها هنوز دلش برای سینما و ساخت فیلم می‌تپد و با هیجان از تولید فیلمی می‌گوید که پس از حدود ۲۰ سال می‌خواهد نسخه دیگری از آن را بسازد. «همین چند وقت قبل با رضا شریفی‌نیا صحبت کردیم و او پیشنهاد داد که «دنیا ۲» را بسازیم و برای اولین بار می‌خواستم چنین کاری انجام دهم. من «دنیا» را خیلی دوست دارم، یک فیلم با حرف‌های زیر پوستی است که مردم را می‌خنداند. قصد داشتم از همان گروه بازیگری هم استفاده کنم و در حال پیگیری بودم که صبح همان روزی که مشغول بودم کارم به بیمارستان کشید. البته قسمت بوده و حتماً خیری در آن است که اینطور شد. چنین اتفاق‌هایی اگرچه می‌گذرند ولی به هر حال با خودت فکر می‌کنی اینکه آدم دلش خوش باشد از هر چیزی مهم‌تر است. ای کاش الان به یاد هم باشیم. چرا مرده‌پرستیم؟ باور دارم که من و بسیاری از همکارانم صرفاً به پول احتیاج نداریم، بلکه به روحیه نیاز داریم. ما آدم هایی هستیم که تلنگری بخوریم بغض گلویمان را می‌گیرد.»/ایسنا

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۷
مرداد
۰۱

🔹بانی فیلم از بستری شدن علی مزینانی فیلمبردار و تهیه‌کننده قدیمی سینما به دلیل بروز عارضه ریوی در بیمارستان خبر داد.

🔹علی اکبر مزینانی در سال 1325 در مزینان متولد شد. در سن چهارده سالگی با ورود به کادر فنی شروع به کار کرد پس از طی دوره های نورپردازی و دستیاری ، فیلمبرداری فیلم های مرگ در باران، اضطراب، کوسه جنوب را برعهده گرفت .

🔹 این هنرمند پرآوازه مزینان ساخت فیلم های خونبارش، رهائی، عقابها، خواستگاری، دو همسفر، قربانی، شب بخیر غریبه و دنیا را نیز در کنار دو حرفه فیلمبرداری و تهیه کنندگی حوزه سینما در رزومه کاری خود دارد.

🔹آخرین فیلمی که مزینایی تهیه کرد فیلم سینمایی «قفس طلایی»‌ست که در سال ۱۳۸۹ ساخته شد.

🔹عاشورا در مزینان قدیمی ترین فیلم ماندگار از این مراسم باشکوه به همت او و برادرش منصور مزینانی فیلمبرداری و از شبکه های مختلف تلویزیونی پخش شد.

🔹شاهدان کویر مزینان از درگاه خداوند متعال برای این هنرمند نامی مزینان آرزوی سلامت و شفای کامل می کند.

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۷
خرداد
۰۱

نویسنده؛ امیر شفقی

✍️با توجه به درهم آمیختگی فضای سیاسی و فرهنگیِ دهه های ۴۰و ۵۰ این روزها تلاش برای تشخیصِ اثرِ جریانهای فکری و آدمها بر هم و تاثیر این جریانها و آدمها بر زمینه هایی مانند ادبیات و سینمایِ پیش و پس از انقلاب ناگزیر می نماید. تفکیک و تحلیلی که برای فهمِ بهترِ تاریخِ معاصر و تاثیر آن بر زندگیِ امروزِ ما اجتناب ناپذیر است.در این نوشتار، در چهار بخش به بررسی نقش «علی شریعتی» در فیلم «قیصر» پرداخته شده است.

🔹یک: ارتباط شریعتی با قیصر
در موردِ ارتباطِ شریعتی با فیلمِ قیصر، هم «عباس شباویز»، به عنوان تهیه کننده حرف زده، هم «مسعود کیمیایی» در جایگاه سناریست و کارگردان صحبت کرده است. هر دوی آنها به حضور او در اکران خصوصی فیلم که در سالن کوچک بالای استودیو «مولن رُژ» بوده نیز اذعان کرده اند.
اما برای بسط این بررسی بایستی دو موضوع را کنار هم قرار دهیم. شباویز در جمله ای کلیدی خبر می دهد که فیلمنامه قیصر را پیش از ساخت در اختیار شریعتی قرار داده بوده تا بخواند. وقتی این موضوع را در کنار سخن کیمیایی، مبنی بر اینکه پیش و پس از نمایشِ فیلم چندین بار با شریعتی صحبت کرده است، قرار می دهیم، این ظن درونمان قوت می گیرد که فیلمنامه قیصر، توسط تئوریسین انقلاب تصحیح شده است. اصلاحی که ممکن است بازنویسی باشد یا با توصیه یک تصویر، یک جمله کوتاه یا حتی انتخابِ اسم اتفاق بیفتد. [ ۱]و [۲]

🔹دو: نشانه‌هایی از سویِ شریعتی 

برای تشخیص اینکه آیا اساسا امکان، استعداد و تمایلی به اصلاح فیلم‌نامه‌ای که در اختیارش بوده، داشته است؛ بایستی مختصری به برخی ویژگی‌های شخصیتی و کاری او اشاره کنیم.

الف- سابقه در هنرهای نمایشی: نمونه‌هایی از نشانه‌هایِ علاقه و توجه شریعتی به هنرهای نمایشی را می‌توان در چند مورد برشمرد.

۱- طبق گفته رضا کیانیان، یکی از کارهایی که او به هنگام حضور در دانشگاه فردوسیِ مشهد، با علاقه و حوصله انجام می‌داده، خواندن و نظرات اصلاحی دادن روی نمایشنامه‌ها بوده است. مرتب به تماشای تئاترهای گروهِ نمایشِ پارت می‌رفته و در طول تمرین و بعد از نمایش هم با عوامل صحبت و آن‌ها را راهنمایی می‌کرده است.

۲- شاگردانش با همکاری خودش، از کتاب «ابوذر» او نمایش‌نامه‌ای تهیه و تئاتری اجرا کرده‌اند. طبق گفته «داریوش ارجمند»، زمانی که متن نمایش ابوذر را برای اظهار نظر به او می‌دهد، می‌گوید: «این مقاله است یا نمایش‌نامه؟»

۳- فیلم‌نامهِ «رضا موتوری» (مسعود کیمیایی) در حسینیه ارشاد، به‌صورت نمایش روی صحنه می‌رود و خودِ شریعتی برای اجازهِ تغییر داستان به کیمیایی زنگ می‌زند.

۴ - نمایش‌نامه «سربداران» هم در حسینیه ارشاد با مشارکت او نوشته می‌شود و حتی دیالوگ‌نویسی برای شیخ «حسن جوری» توسط او انجام شده است. 

در واقع شریعتی همواره در تصحیح، بازنویسی و تکمیل نمایش‌نامه‌های اطراف خود با علاقه‌مندی فعال بوده و تجربه این کار را داشته است. 

ب- تشخیصِ قدرتِ سینما: فعالیت‌ها و اثرگذاریِ شریعتی در این زمینه فراتر از اصلاحِ متن و مشارکت در نوشتنِ نمایش‌نامه‌ها بوده است. در اسنادِ ساواک به تلاش او برای راه‌اندازیِ گروهِ تئاتری به نامِ «فردوسی» اشاره شده است. به شاگردانش توصیه می‌کرده است، سینما و هنر را جدی بگیرند و حتی برخی از آن‌ها برای همکاری و سرمایه‌گذاری، سرِ فیلم‌برداریِ «سفرِسنگ»، (مسعود کیمیایی) که فیلمی کاملا انقلابی است، می‌روند و به او هم گزارش می‌دهند. 

به جز این‌ها، شریعتی اولین کسی ‌است که به‌ همراهِ شاگردانش بدعت‌گذار استفاده از فرمِ مدرنِ نمایشی برای ترویج محتوای مذهبی-انقلابی را با تئاتر ابوذر بود. بعد از انقلاب نیز چند تن از شاگردانِ مستقیم و غیرمستقیمِ او مانند داریوش ارجمند، «رضا کیانیان» و «محمدرضا شریفی‌نیا» به‌صورت جدی وارد عرصه سینما و تلویزیون می‌شوند. «انوار»، «بهشتی» و «محمدعلی نجفی» هم که به‌عنوان سیاست‌گذارانِ بعد از انقلابِ سینمای حکومتِ روحانیون معرفی می‌شوند، از شاگردان او هستند. 

ج- شیفته نوشتن: به قدری مشتاقِ نوشتن بوده که با عمری کوتاه، هزاران صفحه نوشته بر جای گذاشته، هیچ فرصتی را برای قلم زدن از دست نداده و حتی به وقتِ تصحیحِ امتحانِ دانشجویان، روی برگه‌ها حاشیه‌نویسی می‌کرده است. آدمی با این روحیه، اگر سناریویی از سناریستی جوان به دستش برسد، حاشیه‌نویسی و اظهارِ نظر را حق و وظیفه خود می‌داند. 

د- ناقل پیام انقلاب: بهره بردن از هر فرصتی برای بیانِ نظرات و انتقال پیام‌هایِ انقلابی، از ویژگی‌های اوست. این‌که شاگردانش ابوذر را که انقلابی‌ترین شخصیت مورد علاقه اوست، با تایید خودش برای نمایش‌نامه و اجرا در نظر می‌گیرند، نشانگر نگاه ابزاری او به این هنر، برای انتقال پیام‌های انقلابی است. این تئاتر که حتی انتخابِ کارگردان و بازیگرش با شریعتی است، یک‌بار در مشهد و بار دوم، هنگام حضور او در حسینیه ارشاد روی سن می‌رود. آدمی با این استراتژی، وقتی فیلمنامه‌ای سینمایی به دستش می‌رسد، آن را فرصتی برای بیان نظرات و انتقال پیام‌های انقلابیِ خود می‌یابد.

ه- خودپنداری: خودپنداریِ ایده‌آل او، تبدیل شدن به معلمِ بزرگِ تاریخ و مصلحِ اجتماعیِ زمانه بوده است. آدمی با این تصور از خویشتن، به‌خصوص وقتی شغلِ معلمی دارد، هنگامِ روبه‌رویی با افرادِ جوان‌تر همیشه خود را در جایگاهِ مشاور برای اصلاح کار و نوشتار آن‌ها می‌بیند. 

ر- قصه‌پردازی: در نوشته‌های مختلفی نشان داده به قصه‌گویی علاقه داشته و در شخصیت‌پردازی ماهر است. نمودِ کامل این شخصیت‌سازی را در خلقِ کاراکترِ خیالیِ «شاندل» که تا سال‌ها بعد از مرگش کسی نمی‌دانست، ساخته و پرداخته ذهن خود اوست، می‌توان دید. این توانایی جایی که به شخصیت‌های اسلامی می‌پردازد، به شرح احوالِ دخترِ خاکستری‌پوشِ پاریس مبادرت می‌کند یا وقتی از «تاگور» می‌گوید، هم بروز می‌نماید. سناریوی قیصر هم نوعی قصه‌گویی است که فرصتی بوده برای پرورش شخصیتِ انقلابیِ مورد علاقه او در مدیوم سینما. 

ز- علاقه به قیصر: به‌جز کیمیایی و شباویز دیگرانی مانند محمدعلی نجفی و داریوش ارجمند هم از علاقه ویژه او به فیلم پرده برداشته‌اند. [۳] نظر او در مورد قیصر، از طرف این افراد با جملاتی مانند «فیلمی نر و پرتحرک» است، این فیلم موردِ نظر ماست و  تنها فیلمی است که به سیستم «نه گفته» بیان شده است. به گفته داریوش ارجمند، با او هم به تماشای قیصر نشسته، تمجید فراوانی از فیلم کرده و حتی سرِکلاس دانشگاه به آن اشاره نموده است. 

با توجه به پرمشغله بودن، شاید این علاقه و حمایت و صَرفِ وقت از آن روست که خود دستی در نوشتنِ فیلم‌نامه داشته و می‌توانسته پشتِ نامِ سناریستی جوان و گمنام حرف‌هایش را بزند. نوعی لذتِ در سایه بودن و کتمانِ خویشتن که گاهی در انتخابِ نامِ مستعار نیز جلوه می‌کند. [۴]همچنین می‌تواند ناشی از افزایش تعداد مخاطب و تغییرِ کیفیتِ عرضه محتوا باشد. معلمی که تا پیش از آن، با نوشته و سخنرانی با مخاطبِ محدودی ارتباط می‌گرفته، حالا شاهد انتقال پیام و اثر ِمستقیمِ  نظراتش از طریق نور، صدا و تصاویر متحرک، در مدیومی با وسعت سینما و از طریق پُربیننده‌ترین و اثرگذارترین تولیدِ تصویری است. 

🔹سه: نشانه‌هایی از سوی فیلم 

همانند بدعت در تئاترِ مذهبی-انقلابی، وقتی رفتارهای روزمره کاراکترها را از فیلم قیصر می‌گیریم، برای اولین بار در مدیوم سینما، با استخوان‌بندیِ عمیقا شیعیِ فیلم، با تحریک انقلابی روبه‌رو می‌شویم. 

۱- قیصر آغازی است بر ورودِ وسیعِ مرگ‌ستایی به سینمای ایران. زندگیِ کاراکترِ اصلی، بعد از بازگشتِ از آبادان، ایثارگونه روایت شده و عملش متبادرکننده نوعی شهادت‌طلبی است. کافی است، شریعتی که در آثارش مروج شهادت‌طلبی است و آن را با شور در نوشتارِ «ثار» توضیح داده، این وجه را به فیلم‌نامه وارد کرده باشد تا روحیه شهادت‌طلبانه مورد نیازش برای انقلاب، به‌طورِ وسیع از طریقِ سینما به جامعه تزریق گردد.

۲- غذا دادنِ شب‌هنگام به مستمندان، به‌صورت سنتی و تاریخی به اولین امام شیعیان نسبت داده می‌شود. در فیلم، جایی که قیصر در یادآوری از فرمان می‌گوید: «چقدر شبای ماه رمضون منو داش فرمون ...»، تلاش شده ضمن برقراری پیوندی نامحسوس بین فیلم با اولین امام، از فرمان شمایلی مقدس عرضه گردد. وقتی در فلاش‌بکِ پلانِ این دیالوگ، شیوه قتلِ ناجوانمردانه فرمان و رها شدن جنازه‌اش زیر آفتاب در ذهن بیننده بازیابی می‌شود، این شمایلِ مقدس کامل می‌گردد. تمثالی که وقتی کنارِ مظلومیتِ «فاطی» و انتقامِ ایثارگونه قیصر قرار می‌گیرد، «ثارِ» شریعتی عینیت می‌یابد. [۵]

۳- غیبت اولیه قیصر، هشدارِ دیگران در مورد رجعت او و آمدنش به داستان، تداعی‌گرِ سیرِ حضورِ منجی و منتقم در جامعه است. در جمله «قیصر کجایی که دآشتو کشتن» فریادِ فراخوانیِ منجی، به‌خاطر تسلط اشقیاء بر جامعه کاملا محسوس است. کافی است، شریعتی که در مورد منجی نوشتارِ «انتظار، مکتب اعتراض» را دارد، پیشنهادِ غیبت، هشدار و فراخوانی را به شباویز داده باشد تا این باورِ عمیقا مذهبی، در فرمی نوین یادآوری شود و تحریک به انتقام از شرایط جاری جامعه صورت پذیرد.

۴- در بازگشت به صدر اسلام با منتقمِ غایبِ دیگری به نام «مختار ثقفی» مواجه می‌شویم که همانند قیصر، با زیرکی و حتی استفاده از دروغ به خون‌خواهی برخواسته است. کافی است، شریعتی که کتابِ «حسین وارثِ آدم» او نشان داده مسلط‌ترین غیرِمعممِ سینمادوستِ آن‌روز جامعه به سرگذشت حسین‌بن‌علی است، از دانش خود برای شخصیت‌پردازی قیصر بهره برده باشد تا داستان به منتقمِ سومین امام وصل شود و دیگران تحریک به خون‌خواهی از نظام موجود شوند.

۵- تجاوز در قیصر، به هنگامِ درس خواندنِ فاطی و در موقعیت آموزش نوین اتفاق می‌افتد. کافی است، زمانِ تجاوز و نمایشِ جلدِ کتابِ درسی را شریعتی که سیستم آموزش سنتی و حوزوی را برتر از آموزش نوین می‌داند، توصیه کرده باشد. بدین سان، محتوا با هدف افزایش نارضایتی از وضع موجود، به نفعِ سیستمِ آموزش سنتی-مذهبی چرخش یافته و یکی از پایه‌های اصلی مدرنیته، در یک پلان سینمایی و با یک دیالوگ، به نفع سنت و مذهب ترورِ وسیعِ محتوایی شده است. [۶]

۶- شباویز اذعان کرده، هنگامِ خواندنِ فیلم‌نامه، به وجوه سنتی آن پی برده و به بیانی می‌دانسته که فیلم، مروج سنت است. در عمل هم، همان‌گونه که در کتابِ «نقش سینما در انقلاب ایران» تشریح کرده‌ام، قیصر حداقل ۸ محورِ جدیِ ضدمدرنیته دارد. در دیگر سویِ ماجرا، شریعتی هم، علی‌رغم بسته‌بندی و ظاهرِ امروزی، محورِ محتوایِ تولیدی‌اش در خدمت ارزش‌ها و نظمِ سنتی است. 

۷- محتوایِ اثرگذارِ سینمای ایران، بعد از قیصری که پیامِ اصلی‌اش بازگشت به سنت است، منطبق با بازگشتِ به خویشتنی که شریعتی یک‌سره در پی ترویج آن است، هم‌راستا می‌شود. گویی فیلم، هوشمندانه، سرخطِ برخی مفاهیم ضدمدرنیته را در ذهن سینماگران و به‌خصوص خودِ کیمیایی مین‌گذاری می‌کند تا بعد در موقعیت‌های مختلف منفجر شوند و بسط یابند.

۸- به‌جز آنچه گفته شد، انطباق‌های دیگری نیز می‌توان یافت؛ مثلا اولین پاراگرافِ کتابِ «سیمایِ محمد» شریعتی به ویژگی‌های قیصرِ تاریخی می‌پردازد و می‌گوید: «قیصر، آن‌چنان که تاریخ نشان می‌دهد، موجودی است خطرناک، با چشمانی بی‌رحم، قیافه‌ای خشن و ترسناک و دستی بر قبضه شمشیری برهنه که از آن همواره خون تازه می‌چکد.» مقایسه حالتِ صورتِ کاراکترِ قیصر، به‌خصوص در سکانس‌های حمام و کشتارگاه، به هنگام قتل برادرانِ «آب‌منگل»، با قیصرِ شریعتی می‌تواند نشانه‌ای باشد از کمک او به شخصیت‌پردازیِ قیصرِ فیلم شده و حتی انتخابِ نامِ فیلم و اسم کاراکترِ اصلی توسط او. 

چهار: نشانه‌هایی از سوی سناریست 

وقتی تمام آنچه را گفته شد، در کنارِ وضعیت جمعیت‌شناختی کیمیایی قرار می‌دهیم، پازل کامل‌تر می‌شود. در واقع نکاتِ پیچیده ِمذهبی، انقلابی و ضدمدرنیتهِ هوشمندانهِ و ظریفِ درونِ فیلمِ قیصر به قدری زیاد است که باورِ خلقِ تمام آن‌ها توسط جوانی کم‌تجربه، دیپلمه و بیست و چندساله را سخت می‌نماید. به گفته خودِ کیمیایی، فیلم‌نامه را در ۲۴ سالگی، یعنی پیش از ورودِ جدی به سینما نوشته که این، باورِ خالقِ محتوا بودنِ او را دشوارتر می‌کند. حتی قریحه سرشار کیمیایی در فیلم‌سازی و حضور سنتیِ او در تکایا و مجالسِ مذهبی، دلیلی بر توانایی او برای خلق و انتقال پیام‌هایی این‌چنین لایه‌لایه و پیچیده نیست. 

🔹پاسخ به تاریخ

با این شرایط، میزان تاثیر شریعتی در محتوا و فیلم‌نامهِ قیصر، از نقاطِ مبهم و تاریکِ تاریخِ معاصر و سینمایِ ایران است. به جرات می‌توان گفت، مهم‌ترین سندی که منجر به تحلیلِ درستِ تاثیرِ جریان‌های روشنفکری بر سینمایِ پیش و پس از انقلاب می‌شود، نسخه‌ا‌ی از سناریو است که احتمالا شریعتی بعد از خواندن به شباویز یا کیمیایی برگردانده است. [۷]

از عواملِ اصلیِ در قیدِ حیاتِ فیلم، در درجه نخست، این وظیفهِ تاریخی و اخلاقیِ مسعودِ کیمیایی، در برابر نسل‌های بعدی است که مشخص نماید، آن نسخه از فیلم‌نامه که در اختیار شریعتی بوده، کجاست؟ آیا در سناریو اِعمال نظر کرده است؟ آیا فیلم‌نامه را بازنویسی کرده است؟ چه اصلاحاتی پیشنهاد داده و چه مقدار  و کجای محتوا تحت اثر او بوده است؟ حتی در صورت شفاهی بودن بحث‌ها، بیان آن‌ها، به تحلیلِ درستِ آنچه بر ایرانِ معاصر گذشته، کمک می‌کند. شاید «بهروز وثوقی»، به‌عنوان نماینده سرمایه‌گذار که «پوری بنایی» است هم در جریان باشد و بتواند شفاف‌سازی کند.

پی‌نوشت‌ها

پ.ن.۱: شباویز می‌گوید، بدون این‌که کیمیایی بداند، سناریو را می‌دهد، شریعتی بخواند. در جمله دیگری می‌گوید، شریعتی را در تاریکی به سالن اکران خصوصی می‌آورند و هیچ‌کس آن‌جا او را نمی‌شناخته است. اما کیمیایی خودش می‌گوید، از خیلی پیش از نمایش قیصر با شریعتی در ارتباط بوده و با هم حرف می‌زده‌اند و در شب اکرانِ خصوصی هم، با هم سلام‌علیک کرده‌اند. چون کیمیایی در قید حیات است، اختلاف روایت در این دو مورد را هم می‌تواند توضیح بدهد.

پ.ن.۲: کیمیایی می‌گوید، شریعتی در مورد قیصر با شباویز بسیار صحبت می‌کرده، اما خودش بعد از ساخت، در مورد فیلم با او حرف نزده است. در واقع تمام ارجاع کیمیایی به بعد از نمایش فیلم است و به پیش از ساخت آن، هنگامی که فیلم‌نامه در اختیارِ شریعتی بوده و با هم صحبت می‌کرده‌اند، هیچ اشاره‌ای نمی‌کند. 

پ.ن.۳: خودِ اینکه شریعتی، حامیِ قیصرِ ضدِاجتماعی و پر از محورِ ضدمدرنیته است، برای منتقدین و طرفدارانش حاویِ نشانه‌های بسیاری است. 

پ.ن.۴: در آن دوره، دیگرانی مانند «شاملو» هم به دلیلِ کسرِ شان، بی‌نام، فیلم‌فارسی‌نویسی می‌کرده‌اند.

پ.ن.۵: پیوندی که با توجه به باورهای عمومیِ مذهبی نادرست است؛ چون «فرمان» توابِ از الواتی است. به‌طور کلی هم حتی افراد متعصب نسبت به پیشوایان مذهبی، متوجه چنین پیوندهای زیرکانه و از دید عموم غلطی نمی‌شوند. ضمن این‌که سابقه درهم آمیختن مباحث مختلف، تلفیق‌هایی از این دست توسط شریعتی را بسیار مقرون به امکان می‌کند. 

پ.ن.۶: شریعتی در کتابِ «آثار گوناگون»، لیستی از برتری‌های سیستم آموزش حوزوی نسبت به آموزش نوین دارد.

پ.ن.۷: شباویز به وقتِ حیات هم توضیحِ درخوری از اثرات و نظرات شریعتی نمی‌دهد. با وجود این‌که فیلم‌نامه از پیش از ساخت در اختیارش بوده، نظرات نقل شده از او، عموما برای بعد از دیدن فیلم است. او تنها نقل می‌کند، گفته که اگر این فیلم درست ساخته شود، تنها فیلمی است که به سیستم «نه گفته» است.

 

منابع

[۱] شریعتی شعر ناب بود، رضا کیانیان، کتاب هنر در کویر، به کوشش علی میرمیرانی، نشر نقش و نگار، ۱۳۸۰

[۲] خاطرات محمدعلی نجفی ۱ و ۲، سایت تاریخ ایرانی، ۲۷ آذر ۱۳۹۲

[۳] حقایقی دربارهِ قیصرِ کیمیایی پس از ۴۱ سال، سایت پارسینه، ۴ دی‌ماه ۱۳۸۹

[۴] هنر همچون پنجره، سایت رسمی شریعتی

[۵] فیلم قیصرِ کیمیایی به‌ روایت دکتر‌ شریعتی، مجیدی، فرهادی، مهرجویی، گلستان‌‌ و ... ؛ استعاره‌ای از سقوط شاه، سایت تاریخ ایرانی، ۴ دی‌‌ماه ۱۳۸۹

[۶] ناگفته های داریوش ارجمند از دکتر شریعتی، خبرگزاری ایرنا، ۲۹ خرداد ۱۳۹۹

[۷] خاطرات مسعود کیمیایی، سایت تریبون، ۲۱ ژوئن ۲۰۱۲

[۸] علی شریعتی پروفسور شاندل است، خبرگزاری ایسنا به تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۹۱

[۹] خاطرات عباس شباویز، سایت تاریخ ایرانی،  ۹ دی‌ماه ۱۳۹۰ 

[۱۰] مجموعه آثار علی شریعتی
 

درباره نویسنده:

​​«امیر شفقی» متولد ۹فروردین۱۳۵۴ تهران است. دکترای مدیریت اجرایی خود را از دانشگاه تهران گرفته و فوق‌لیسانس مدیریت را در دانشگاه علوم و تحقیقات تهران پشت سر گذاشته است. از سال ۱۳۸۰ شمسی مدرس، نویسنده و منتقد حوزه‌های مدیریت، استراتژیک، بازاریابی و سینما است. حاصل این سال‌های فعالیت او، تا به حال تالیف چهار کتاب با عناوین «نقش سینما در انقلاب ایران»، «معماری برند و برندینگ»، «هنر تبلیغاتی»، «فرهنگ مدیریت بازاریابی» و ترجمه دو کتاب از «جک ولش» به نام‌های «پیروزی» و «پاسخ‌ها» و یک کتاب از «فیلیپ کاتلر» با عنوان «بازاریابی به روایت کاتلر» بوده است. در کنار این کتب بیش از ۱۰۰ عنوان مقاله در حوزه‌های مدیریت، سیاست و نقد فیلم از او در جراید مختلف داخل و خارج کشور به چاپ رسیده است. وی هم اکنون ساکن تورنتوی کاناداست.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۲۰
خرداد
۰۱


🌴زائر شاه خراسان

تا که هستی زائر شاه خراسان غم مخور
باش عارف تا شوی مشمول احسان غم مخور

شرطِ توحید است ولای این امام انس و جان
با ولایت کارها گردیده آسان غم مخور

بر در دربار آن شه دست حاجت کن دراز
چون گدای درگهش گردیده سلطان غم مخور

ضامن آهوی دیروز ضامن امروز ماست
می شوی آزاد ز صیاد بیابان غم مخور

پایتخت اصلی ایران زمین شهر رضاست
بیمه گردیده تمام مُلک ایران غم مخور

دیماه خواهد گذشت مانند ابر ای دوستان
چون بهار آید رود فصل زمستان غم مخور

جام می را سر کش و تا صبح صادق بشنوی
چهچه مستانه ی مرغ خوش الحان غم مخور

زائران قبر شه خوانند دعای انتظار
تا رسد پایان زمان شام هجران غم مخور

عسکری تکرار کن شاه بیت حافظ را که گفت
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور

🌹شعر دوم عالم جلیل القدر زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی به مناسبت میلاد امام رضا(ع)

تا ز سقّاخانه ات نوشیده ام یک  جرعه  آب
کرده ام احساس مستی و شده حالم خراب

هاتفی گفتا که این دیر مُغان دیگری است
خوردی  از  جامِ  طهورا ای برادر شُربِ  ناب

خلعت خود را نما سیراب که این جا زمزم است
 نی غلط گفتم که کوثر هست و ناجی از عذاب

گر وضو داری بگیر باز هم وضوی دیگری
تا روانت  را  کند تنویر و  گردد فتحِ   باب

گوش جان بسپار که فاخلع نعلیک را بشنوی
موسیِ عِمران خوش آمد گوید آن عالیجناب

تکیه داده بر عصایش در میان کفش کَن
دستِ بیضایی او شرمنده ی این  آفتاب

عیسیِ محیّ الرّمیم قرآن تلاوت می کند
 جایِ  انجیل دستِ او  قرآن  بُوَد اُمُّ الکتاب

آیه های صلح و رحمت را کلیسا می برد
تا کشیش دشمنِ  قرآن را سازد  مُجاب

گر دلت بشکست اذنت داده اند بهر حرم
 حلقه بر در زن نما شادی که بگرفتی جواب

چون تشرف یافتی با چشم دل او را ببین
پایین پایش ایستادی با ادب بنما  خطاب

این دل ظلمانی ام  را  کن منور  از ولا
 آن چنان که نور می گیرد ماه از  آفتاب

اشک شوق یوسف و یعقوب چقدر زیباستی
 اشکِ عشق بریوسف زهرا ثوابش بی حساب

ضامن آهوی صحرا ضامنِ  هر دو سرا است
 منجیِِ  امروز  ما و ضامن  یوم ُ العقاب

این کبوترها  فراوانند به صحن و  گنبدش  
در فراز و در  فرود  آیند اما با شتاب

مهبط  جبرئیل باشد این  حرم با  افتخار
 نازد و شوید به اشک دیده بهتر از گلاب

بی شمارند این ملائک در طواف مرقدش
همچو سیّارند و دوّارند بدون خورد و خواب

خادمان در خدمت زوّار و هم صحن و سرا  
تا قیامت تحت فرمانند همه از شیخ و شاب

گر مخیّر می شوند بین بهشت و این حرم
 گفته اند کفران بُوَد با این حرم هر انتخاب

گفتمش فرق حرم بر گو چه باشد با بهشت؟
 گفت جایی که امام نَبوَد ؛ بُوَد دار العذاب

در  کنارِ  گل  اگر  بلبل  بُوَد  زیبا  بُوَد
بوستان بی امامت جای جغد است و غُراب

ای  سراسر  افتخار  کشور ایران زمین
ملت از تو بیمه گشته همچنان این خاک و آب

یا  غیاث الامّتِ  پیغمبر   آخر   زمان
 از تو می خواهیم دعا باشد دعایت مستجاب

ملتهب گردیده این امت زجور مشرکین
 یک نظر بنما کز آنها دور  گردد التهاب

در میان فتنه ها بالاترینش تفرقه است
کاش از این تفرقه امت نمودی اجتناب

ادعای داعش و ظلم و ستم بر مسلمین
قلب پاک حضرت صاحب شده زین غم کباب

در  زیارت  وعده  دادی  بهر زائر  از  کَرَم
 زائرش باشی دم مردن صراط و هم حساب

کاش زائر حفظ می کرد این زیارت بهر خود
با مرامت زندگی می کرد نه راهِ ناصواب

گر مرام عسکری همواره محبوب شماست
وقتِ رفتن از صف محشر ندارد  اضطراب

عکس ؛ محسن مزینانی عسکری

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۴
خرداد
۰۱


🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان
🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

 

✍️از دیگر بانوان هنرمند جوان می توان به خانم ها راضیه مزینانی در صنایع دستی و هنرهای اسلامی، مرضیه مزینانی در رشته نقاشی و سیاه قلم و تکتم اکبری و مینا صفاری در عکاسی و فاطمه مزینانی(حسینا) در فن بیان و گویندگی ، مرضیه مزینانی و مینا فطرتی در موسیقی یاد کرد.

🔹بی شک تعداد بانوان هنرمند مزینانی که در شاخه ها و گرایش های مختلف هنری کشور فعالیت دارند بیشتر از آن است که در این سطور یاد شود و ممکن است از آن بی اطلاع باشیم و بازهم این شما همراهان گرامی هستید که می توانید یاری رسان ما باشید و این افتخار آفرینان را معرفی نمایید و بی تردید در عرصه های دیگر علمی ،فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و...بانوان سرافراز مزینان فعالیت گسترده ای دارند که در آینده به شرط حیات و یا باقلم توانای نویسندگان این دیار به آن خواهیم پرداخت  ولی در این نوشتار رویکرد ما هنر و هنرمندان مزینان است. در همین راستا دکتر ربابه مزینانی، دکتر آتوسا محمدی، دکتر ملیحه مزینانی،دکتر سعیده مزینانی، فهیمه صانعی مزینانی، دکتر الهه صدیقی، محبوبه سادات مزینانی میرشکاری و سرکار خانم فاطمه گلستانی و... از جمله بانوانی بوده اند که به لحاظ فعالیت های علمی، پزشکی، نانو فناوری، ادبی و فعالیت های خیرخواهانه در همین پایگاه به مخاطبان گرامی معرفی شده اند...

🔷مینا فطرتی مزینان فرزند عبدالله نوه ی مرحوم استاد محمد فطرتی، ساکن تهران است که از چهارده سالگی به فراگرفتن موسیقی و نوازندگی گیتار روی آورده و اکنون به عنوان استاد گیتار  پاپ کلاسیک و الکترونیک در آموزشگاه عرفان آکادمی شهر قدس تهران مشغول تدریس است.

🔷این هنرمند جوان مزینانی دانشجوی مدیریت بازرگانی است اما علاقه مندی او به موسیقی موجب شد که علاوه بر تکمیل آموزه های خود هنرش را نیز در قالب کتاب به علاقه مندان ارائه نماید.

🔹 کتاب الکترونیکا اثر این بانوی هنرمند مزینانی شامل آموزش آهنگسازی سبک الکترونیکا و علم و مفاهیم کاربردی  است که نویسنده در آن به اصل و اصول آهنگسازیِ گیتار در این سبک می‌پردازد.

🎼خانم فطرتی مزینان تا کنون اجراهای مختلفی را در صدا و سیما و مراکز مختلف هنری داشته و در حال ضبط چند اثر موسیقایی با خوانندگان صاحب نام است.

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۶
ارديبهشت
۰۱

 

از دین بگریزیم حقیقت بستیزیم
در محکمه محکوم و در مغلطه تیزیم

بر درگه حق رنگ نمانده است به رخسار
در دیده مردم ز خطا پاک و تمیزیم

گر بحث ز مردانگی و مرد بر آید
در بیشه چو شیریم! خفا همچو کنیزیم

هم پشت و هم رو ،همه یکسان که نباشد!؟
نزدیک چنان دشمن و از دور عزیزیم

گر حال فقیری به سر راه بپرسند
او سالم و برناست و ما پیر و مریضیم

یا مرد جهادیم و یا خوب و سخنور
در وقت عمل زیر پتو هاست که خیزیم

بر خواهر و مادر مثل یار و نگهبان
نا محرم خود را که ببینیم چه هیزیم

ولله و به الله قسم، نقل مجالس
در خلوت خود با عرق ناب مویزیم

یک سنگ بیاور به سر خود بنشانیم
یا خاک بیاور به سر و کله بریزیم

🌹شاعر؛ عبداله محمدی مزینان(فریاد)

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۵
دی
۰۰

#داستانک

🖌محسن مزینانی عسکری
 

✍️خسته از ناملایمات زندگی چون آواره ها در خیابان قدم می زدم و زیر لب غرلند می کردم و به نامردی های دنیا لعنت می فرستادم که حجله ی عزایی مرا از راه رفتن باز داشت، روی آگهی ترحیم این گونه نوشته بودند : «زنده یاد بانو زهرا گل محمد ، مادر شهید محسن حیدرزاده .مراسم ختم آن مرحومه در منزل ایشان واقع در کوچه ی یاس، پلاک18 ، به نشانی در نیم سوخته، برگزار می شود.»

یک کوچه ی باریک و تاریک . حس کنجکاوی من را به آدرسی که درون آگهی نوشته بود کشاند. خاکستر در سوخته که با خون آمیخته شده بود در دلم ولوله ای به راه انداخت.اهالی محله بیرون از آن خانه جمع شده بودند. گویا جرأت ورود به آنجا را نداشتند و یا از موضوعی خجالت زده بودند.در میان همهمه ی مردم خاطرات عجیبی را از او می شنیدم:

- بانو این اواخر خیلی بی طاقت شده بود و شبها مدام با صدای بلند گریه می کرد ...

- آری صدای گریه هایش نمی گذاشت که با خیال آسوده بخوابیم، خانواده ام معترض شدند که مرد! برو بگو این زن یا روزها گریه کند و یا برود جایی دیگر ناله بزند...

در حالی که صدای مکالمه ی همسایه ها در ذهنم غوغایی برپا کرده بود گیج و منگ وارد خانه شدم. فضای خانه سرد بود و خاکستری انگار اهالی این خانه همیشه گرفتار رنج و محنت بوده اند . صدای گریه های مرد خانه از همه بلندتر بود . آن گونه که از همسایه ها شنیده بودم تا به حال سابقه نداشته که این مرد این طور بگرید!

رفتم جلو و به رسم ادب تسلیت گفتم. گوشه ای را پیداکردم ،متأثر از حزن و اندوه اهل این بیت سرم را پایین انداختم و به لاک خود فرو رفتم .حس کنجکاوی آرام و قرار برایم نگذاشته بود می خواستم بدانم چه به روز این خانواده آمده که صدای نوجوانی ، مرا متوجه خودش کرد. نامش حسن بود و یکی از فرزندان این خانه بود. داشت برای یکی از دوستان پدرش ماجرای حادثه ای را که برای مادرش رخ داده بود شرح می داد:«عمو سلمان ! آن شب دور هم جمع شده بودیم و برای آینده ی کودکی که در راه بود نقشه ها می کشیدیم.خواهرم زینب مدام قربان صدقه ی برادری می شد که در شکم مادر منتظر قدم گذاشتن به این دنیا بود.پدرم داشت خاطره ی آخرین سفر حجش با پدربزرگم را تعریف می کرد که پدر بزرگ دست پدرم را بالا برده بود و او را به عنوان سرور و رهبر قبیله بعد از خودش معرفی کرد. همه ی مردم راضی و خوشحال بودند و اولین کسی که پیشگام شده بود برای بیعت، شرارت در چشمانش برق می زد انگار که نیت شومی در سر می پروراند. صدای کوبیدن در مانع از اتمام حرف های پدرم شد.صدای زوزه ی گرگ های منتظر ، من و برادر و خواهرم را به وحشت انداخته بود. همان کسی که پیشگام بیعت با پدرم بود آمده بود تا ارث نداشته اش را از ما طلب کند. مادر خواست مانع حمله ی گرگ ها شود اما...خون داشت از مسمار در چکه می کرد و چادر مادر در آتش می سوخت ، فریاد مادر بلند شد که آخ محسنم از دست رفت...آن ها حمله ور شدند و دست های پدرم را به بند کشیدند . مادر به زحمت از زمین بلند شد تا مانع بردن پدر شود که دیدم سایه ی دستی از بالای سرم رد شد،صدای رعد مهیبی آمد و مادر نقش زمین شد. همسایه ها هم فقط نظاره گر بودند. پدرم را به زور بردند تا خلعت ولایت را که خدا بر تنش کرده بود برتن دیو صفتان کنند. مادر چند روزی در بستر بیماری بود .درد پهلو امانش را بریده بود.گاهی میان درد دل زینب با مادر می شنیدم که: دخترم آماده ی طوفان های سخت تر باش که باید امتی را از بلایی عظیم نجات دهی. دخترم روزی خواهد رسید که باز گرگ ها هوس حمله به حریم تو کنند اما این بار برادران چند نسل بعد از تو حتی اجازه ی نزدیک شدن آن ها به خانه ات را نخواهند داد. صدای اذان مانند لالایی برای مادر بود که روز آخر وقتی موذن خواند :اشهد انّ محمداً رسول الله ...مادر برای اولین بار در زندگی و برای همیشه راحت خوابید.»

هاج و واج از خاطرات تلخ حسن با خود گفتم غم من در برابر مصیبت های این خانواده قطره ای است در برابر دریا پس چرا با این حال آن ها شاکر خداوند هستند و تو شاکی از او. نشانی مزار مادرشان را خواستم اما...

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۳
مهر
۰۰

فرزند شایسته کویر مزینان دکتر علی شریعتی مزینانی علاوه بر نوشتن کتاب و سخنرانی های متعدد و تدریس در دانشگاه و مبارزات سیاسی گاهی نیز در سرودن شعرهای زیبا که یکی از استعدادهای عجیب مردم زادگاهش است دستی بر آتش داشته و اشعار جالب توجهی را سروده هرچند وصیت می کند بعضی از آنها را بسوزانند و فقط تعدادی را منتشر کنند.


این پسر مزینان که حتی نوشته هایش نیز از نظم و نثر خاصی برخوردار است در مقام مادر که  علاقه خاصی هم به مادر خود داشته و وقفیاتی برای شادی روحش در نظر گرفته چنین سروده است:



🌴مادر

مادر نگاه خسته و  تاریکت
با من هزار گونه سخن دارد
با صد زبان به گوش دلم گوید
رنجی که خاطر تو ز من دارد

دردا که از غبار کدورت ها
ابری به روی ماه تو می بینم
سوزد چو برق خرمن جانم را
سوزی که در نگاه تو می بینم

چشمی که پر ز خنده ی شادی بود
تاریک و دردناک و غم آلودست
جز سایه‌ی ملال به چشمت نیست
آن شعله‌ی نگاه، پر از دود است

آرام خنده مــی زنــی و دانم
در سینه‌ات کشاکش طوفان است
لبخــنـــد دردنـاک تو ای مـــادر
سوزنده تر ز اشک یتیمان است

تلخ است این سخن که به لب دارم
مادر بلای جـــان تو مـــــن بودم
امّا  تو  ای   دریغ   گمان  بردی
فرزند   مهربـان   تو   من   بودم

چون شعله‌ای که شمع به سر دارد
دائم ز جســم و جـــان تـو کاهیــدم
چون بت تو را شکستم و شرمم باد
با آن که چون خــــدات پــرستیــــدم

شرمنده من به پای تو  می افتم
چون بر دلم ز ریشه گنه باریست
مــادر بــلای جان  تو من  بودم
این اعتراف تلخ گنــــه باریست ‌

 

🌹شاعر؛ دکتر علی شریعتی مزینانی

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۳۱
شهریور
۰۰

سال پنجاه و نه بود
 دریازده سالگی ام
جنگ
این نام بد
که همیشه بوی ستیز و خون می دهد آغاز شد
در یک سو دشمنی غدار
و در سویی دیگر مردی بی قرار
فرقی ندارد در هر دو سو
چشمانی اشک بار دیده به راه
 و من در سیزده سالگی ام مادر خود را کشتم!

وقتی برای شوق رفتن به جنگ
چیزی که نمی شناختم
او گریه کنان به دنبالم می دوید
و من برای ثبت نامم در ردیف جنگاوران
و شناور در لجه خون
سوار بر توسن خیال
یا در دشتی پهناور
همچون آهویی سبکبال می دویدم
و او با های های مادرانه
اشک می ریخت و التماس که مرو مادر
من مادرم را کشتم!

آن لحظه که در گوشه ی پیاده رو
در کنار دکه ای
و بر روی سنگفرش خیابانی زمین خورد
اما هنوز سوی چشمانش به دنبالم می گشت
 ایستادم و بی رحمانه او را نگریستم
فاتحانه لبخندی زدم و گریختم
من تسلیم نمی شوم
باید می رفتم
آن روز و آن سال و سال بعد
مرد سبزپوش قدّم را نپسندید
گویی آه مادر مرا گرفته
شبی از شب ها به پایش بوسه زدم
گریستم و اجازه خواستم
این بار خدا صدای او را و مرا هم شنید
جواز رفتن صادر شد
و من دوباره او را کشتم!
وقتی خبر مرگم را برایش آوردند
از آوردگاهی که کسی زنده بیرون نیامد
سال شصت و سه بود
جبهه ای به نام جنوب
سال شصت و چهار بود
جایی به اسم اروند
سال شصت و پنج بود
در کربلایی به نام شلمچه
گاهی مجنون، هوری دیوانه
نام مرا بارها به نام شهید نوشتند
و مادر شب ها تا صبح اشک می ریخت
آفتاب نزده پدرم را به دنبال جنازه ام می فرستاد
و من بی رحمانه هر دوی آن ها را به انتظار کشتم...
جنگ است جنگ
باید جنگید تا پیروزی
اکنون از آن سال ها، سال ها گذشته
نام دوستانم کم کم از روی دیوارهای شهر محو می شود
پدر و مادر آن ها نیزچشم انتظار مردند
من نیز در پیری به کشتگان خود می گریم
آن گاه که صدای خنده ی نوجوانانم را می شنوم...

🌹تقدیمی؛ علی مزینانی عسکری
تهران شهریور 1399

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۰
خرداد
۰۰

 


آواز صلح مرد آتش نشان مزینانی در آتش

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، می گوید بارها مرگ را نزدیک خود دیده است در میان آتش ، ولی ،باز به دل شعله ها زده است تا باردیگر شوق نجات را در چشمان حادثه دیدگان ببیند. می گوید دستانی که در دستانت گره می خورند به امید نجات ، جان زندگی ات هستند و امید.

ابوالفضل مزینانی ، آتش نشانی است خوش صدا، آواز که می خواند تو را می کشاند به دنیای صلح. آواز صلح در آتش.

 در میان دود و آتش، ارتفاع و خطر، مردانی آهنین اما مهربان با قلب هایی همچون دریا بزرگ و آبی خود را به مهلکه حادثه می زنند تا نجات دهند آنانی باشند که گرفتار شده اند. روح هایی لطیف دارند این مردان.

در بین این مردان، ابوالفضل مزینانی، جوانی است 30 ساله که به جز نترسیدن از خطر و عشق به نجات و امداد ، صدایی دارد خوب که با شنیدن نوای آوازش به دنیا صلح می روی و امنیت؛ آواز صلح در آتش .

با ابوالفضل مزینانی(فرزند سیدمحمد و نوه تعزیه خوان پیشکسوت زنده یاد میرزانوراله مزینانی)،متولد نوزدهم مرداد سال 1370 ، دانش آموخته  مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد رشته نرم افزار در رکنا به گفتگو نشستیم و او از اولین رویارویی با مردان آتش نشان تهرانی تا نخستین عملیات نجات و آرزویش برای هم آواز شدن با همایون شجریان و علیرضا افتخاری گفت.



آتش نشانی را به کارمندی بانک ترجیح دادم

ابوالفضل مزینانی در پاسخ به این سوال که چرا آتش نشان شدن را انتخاب کرد و چرا به دنبال آواز حتی مدلینگ نرفت گفت : کامپیوتر تدریس کردم، دوربین مدارس بسته نصب می کردم و... خیلی شغل ها را امتحان کردم ،  در آزمون استخدام بانک شرکت کردم ولی در آخر وقتی نتیجه آزمون آتش نشانی آمد با خودم گفتم ؛ همین است ! انتخاب نهایی من همین است ؛ انتخاب ورود به دنیای نجات و کمک. در خودم نمی دیدم که پشت میز بنشینم.  5 سال است که در سازمان آتش نشانی در خدمت مردم تهران هستم. آتش نشانی هیجان دارد. گاهی اوقات هم ممکن است کار دستت دهد مانند تمام کارهایی که هیجان دارد اما عشق نجات، لذتی دارد که باید تجربه شود تا درک شود.

پایه و اساس ورزش در وجودم بود

سیدابوالفضل مزینانی می گوید: برادرانم پیگیر ورزش کشتی بودند و من هم به دنیای آنها کشیده شدم و همچنان این رشته ورزشی را دنبال می کنم. البته مثل اکثریت پسران به فوتبال هم بی توجه نیستم و بازی می کنم.
پیشنهادهای خوب مدلینگ را رد کردم

وی در پاسخ به این سوال که چرا مدل یا بازیگر نشدید؟ تاکید می کند: بازیگر تئاتر بودم اما آتش نشانی جای خود را بیشتر در زندگیم پر کرد . بهتر است اینگونه بگویم که دقایق کار در فضای آتش نشانی ،وقت تمرین و حضور بر صحنه تئاتر را از من دور کرد و اینگونه شد که از صحنه تئاتر دور شدم .  ترک شیفت برای رساندن خودم به اجرای تئاتر سخت بود. پیشنهادهای خوبی هم برای بازی در تئاتر و سریال شد اما یا باید بازیگری را انتخاب می کردم یا آتش نشانی و من آتش نشانی را انتخاب کردم .در کار مدلینگ هم پیشنهادهای خوبی داشتم ولی به دلیل مسائل و ضوابطی که به شغلم (آتش نشانی) مربوط بود مجبور شدم این پیشنهادها را رد کنم.  ولی تمایل به پیگیری هم بازیگری و هم دنیای مدلینگ را دارم .


در 9سالگی اولین امداد را تجربه کردم

مزینانی می گوید :پدرم نظامی بود و ما ساکن شهرک توحید بودیم. اولین مرتبه که عملیات آتش نشانی و تلاش مردان آتش نشان برای نجات را دیدم به حادثه سقوط هواپیمای سی - 130 بر می گردد ( ساعت ۱۴ روز ۱۵ آذر ۱۳۸۴) که در شهرک توحید سقوط کرد و خبرنگاران جانباختند. اولین رویارویی من با آتش نشانی آن روز و در آن حادثه بود.


اولین نجات، جان یک گربه بود

سیدابوالفضل مزینانی درباره اولین عملیات نجاتی که خودش ناجی بود چنین می گوید :  یک گربه را نجات دادم.  ساعت 3 نصف شب تماس گرفتند که  گربه و بچه هایش در کانال کولر گرفتار شده اند . اعزام شدیم، من داخل کانال کولر رفتم و گربه و بچه هایش را نجات دادم. این اولین عملیاتی بود که در آن حضور داشتم و گربه ها را نجات دادم.


نجات کارگران محبوس در اتاق شیشه ای

می گوید که اولین رویارویی با مرگ را در حادثه آتش سوزی بازار گل داشت و در خصوص آن روز چنین توضیح می دهد :  آتش به جان بازار گل افتاده بود .کارگران بازار گل ( که اکثرا افغانستانی بودند )در اتاق شیشه ای که از بیرون در آن بسته شده بود میان شعله های آتش گرفتار مانده بودند. به محل که رسیدیم  7 یا 8 کارگر افغانستانی را دیدیم که در یک اتاق گیر افتاده بودند. در شیشه ای بود اما از ترس کارفرما شیشه را نمی شکستند که جانشان را نجات دهند. برای نجات آنها روی پشت بام و رفتیم ؛ شعله های آتش زبانه می کشید و هر لحظه نزدیک و نزدیک تر می شد و گرما بیشتر . عملیات ساده ای نبود ، میان شعله های آتش که گرداگردم را فرا گرفته بود برای اولین مرتبه مرگ را در چند قدمی خود دیدم ؛ اولین رویارویی با مرگ در علمیات بازار گل بود .


اولین رویارویی با مرگ

سیدابوالفضل مزینانی ادامه داد :شعله های آتش بسیار زیاد بود و محله را سرخ کرده بود. من سر لوله آب را دستم گرفته بودم و روی سوله عملیات انجام می دادم. نفسم میان دود کم آورد، آن بالا حرارت به آدم فشار می آورد و توان آتش نشان را می گیرد.حتی دود و گرما زیاد حال یکی از همکاران را در عملیات برهم زد و  با اورژانس رفت و چند روزی بستری شد. حرارت باعث می شود که رگ های بدن گشاد شود و پمپاژ قلب خون را به تمام ارگان های بدن نرساند. این اتفاق برای من هم رخ داد ؛ بالای سوله بودم ؛ میان آن همه آتش و دود ، خبر نداشتند آنجا گیر افتاده ام . بخت با من یار بود و معاون ما عباس محقق به کمکم آمد و  جان سالم به در بردم. ما ماسکی داریم که دیمن ولو روی آن دارد و کارش رساندن اکسیژن از سیلندر به ماسک است. دیمن ولو یک دکمه دارد که وقتی ماسک بخار می کند یا اکسیژن کم می آوریم، دکمه را فشار می دهیم چند برابر هوا وارد ماسک می شود. تصور کنید چقدر حالم در شرایط وخیم بود که حتی  توان فشردن دکمه را  نداشتم .بدنم به اصطلاح خالی کرده بود. دقیقا نمی دانم چه اتفاقی افتاده بود ولی از لحاظ بدنی بریده بودم و اگر معاون عملیات مرا نمی دید شاید الان نبودم.

صدای تغزیه خوانی پدربزرگ را به ارث بردم

مزینانی که پیش تر از صدای خوش آن گفتیم می گوید: ارث پدر بزرگم است . خانواده می گویند ابوالفضل صدایش را از پدربزرگ ارث برده است . پدربزرگم تعزینه خوان بود. پدربزرگم کار تعزیه و مداحی انجام می داد. شاید خیلی ها ندانند که تعزیه در دستگاه های موسیقی سنتی خوانده می شود.  یک تعزیه خوب ،کلاس کامل درس دستگاه های موسیقی سنتی ماست. شاید پایه خوانندگی من اینجا بوده و بعد سعی کردم آن را به نتیجه برسانم و درست خواندن را یاد بگیرم. به همین دلیل تحت نظر استاد مظفر شفیعی (یکی از بزرگان موسیقی سنتی) دوره ای کوتاه و پس از آن زیر نظر استاد محمدی یکسال آموزش دیدم.


سعی می کنم مانند همایون و علیرضا قربانی بخوانم

سیدابوالفضل مزینانی در ادامه به  آرزویش در همخوانی با همایون شجریان،  علیرضا قربانی می گوید : قطعا این آرزوی خیلی هاست. من بسیاری از اوقات که خانه تمرین می کنم همایون شجریان و علیرضا قربانی را در نظر می گیرم و سعی می کنم مانند این اساتید بخوانم. دوست دارم با همایون شجریان و علیرضا قربانی بخوانم. اما جایگاه آنها بالاست.
دو بیت با صدای استاد شجریان برای آن که زندگی با آن بگذرد

او با اشاره به آوازی که همیشه زمزمه می کند، می افزاید: استاد شجریان خوانده است. " نیکی و بدی که در نهاد بشر است / شادی و غمی که در قضا و قدر است / با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل / چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است" در این وانفسای اقتصادی و وضعیت موجود که همه با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند با زمزمه این دو بیت زندگی می گذرد.

حادثه پلاسکو مرگ تدریجی ما بود

او تلخ ترین خاطره اش را اینطور تعریف می کند: دو سال از آمدنم به آتش نشانی گذشته بود که حادثه پلاسکو اتفاق افتاد، 5 نفر از آنهایی که شهید شدند، هم دوره من بودند و با 2 نفر از آنها صمیمی بودم و این صمیمت از برنامه تلویزیونی به نام "آقای آتش نشان" که همراه هم در آن شرکت کرده بودیم شکل گرفت ؛ با یکدیگر هم تیمی در این مسابقه بودیم . لحظات امداد و نجات در حادثه پلاسکو، مرگ تدریجی برای ما بود. یکبار می گفتند که پیام از آنها آمده... یکبار می گفتند زنده اند... لحظات تلخ و سیاهی بود . آرزو می کردیم همکارانمان را زنده بیابیم ولی آرزویمان به نتیجه دلخواه نرسید و جان باختند. از حادثه پلاسکو به بعد خیلی حال روحیه ام بهم ریخت، تا یکسال بی دلیل در خلوت خود گریه می کردم ،شرایط خوبی نداشتم، حتی  در روابط اجتماعی ام  تاثیر گذاشته بود  و افسرده شدم ولی به مرور، روحیه ام را درمان کردم .

این آتش نشان در ادامه  در توصیف کلمات زیر می گوید:

جوانان ایرانی:  اوضاع خوبی نیست.

بیکاری: کار یک نیاز اولیه است که اکثرا به آن نمی رسیم.

ازدواج:  الان سخت است. شرایط اقتصادی ازدواج را سخت کرده است .

آتش: ما باید با آتش رفیق شویم.

کمکم کن: امیدوارم هیچ کس روزی به زبان نیاورد. در هیچ زمینه ای.

آوازی که آرام است؟ تصنیفی از استاد افتخاری که می گوید: "خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن/ ز غم های دیگر غیر از غم عشقت رها کن / تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری / شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن" یک جمله از بزرگی شنیدم که می گفت: "شاید خیلی از مواقع بنده خوبی نباشیم و بگوییم خدایا ما بندگی بلد نیستیم ولی تو که خدایی بلدی و باید آرامش ما باشی." این جمله در وجودم نشست. شما هم این جمله را یادتان بماند.

موسیقی: مأمن دردهای ماست. جایگاهی است که به آرامش می رسیم.موسیقی تمامیت است و همه چیز در موسیقی است.

ایران: یاد آهنگ همایون شجریان افتادم. "دور از تو بادا اهرمن / ایرانِ من، ایرانِ من" این آهنگ را خیلی دوست دارم و هر روز آن را گوش می کنم. هر بار بگویند ایران یاد این آهنگ می افتم. دنیای حرف است این آهنگ و آواز.

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۱۰
خرداد
۰۰

سمیرا شاهیان  | شهرآرانیوز - مدتی است «رادیوپیوست» (پی وست) با مدیریت و کارگردانی همشهری مان، سعید مزینانی، به جمع پادکست‌های فارسی اضافه شده و مخاطبان خودش را هم جذب کرده است. مزینانی، مدیر هنری و طراح گرافیک، کارش در این حوزه را از مشهد آغاز کرده است. او حدود ۱۰ سال است که استودیویی راه اندازی کرده و از زمان مهاجرتش به تهران در پایتخت کارش را ادامه می‌دهد.

سازنده رادیوپیوست در سال‌های حضورش در مشهد، چندین برنامه ازجمله «گاف» شامل سخنرانی‌هایی درباره طراحی گرافیک، «چهارگاه» برنامه سه شاخه‌ای شامل گرافیک شهری و نقاشی دیواری و هنر معاصر و «هفت شهر» دربردارنده موضوعات هنر‌های شهری را با همکاری معاونت امور هنری شهرداری مشهد برگزار کرده بود. علاقه شخصی او فعالیت در زمینه هنر، چه فضای هنر‌های تجسمی و چه دیگر شاخه‌های هنری است، اما از آنجا که با هنرمندان فعال در شاخه هنر‌های تجسمی بیشتر آشنایی دارد، ادامه همکاری اش با نگارخانه داران، او را به ایده راه اندازی پلتفرم پیوست و زیرمجموعه آن یعنی رادیوپیوست رسانیده است. مزینانی همچنین سررشته‌ای از عکاسی دارد و زیر نظر دو تن از استادان سرشناس این رشته در مشهد یعنی حمیدرضا گیلانی فر و کیارنگ علایی آموزش دیده است. برای آشنایی بیشتر با پادکست رادیوپیوست با سعید مزینانی گفتگو کرده ایم که در ادامه می‌آید.

نتیجه یک دغدغه شخصی

این روز‌ها تقریبا همه ما اصطلاح کسب وکار‌های پلتفرمی را می‌شنویم و به کار می‌بریم. اینستاگرام و گوگل، نمونه‌هایی از پلتفرم‌های بین المللی است و پلتفرم‌های مشهوری نیز در حوزه‌های فرهنگی و تجاری وجود داردکه مثال‌های خوبی از پلتفرم‌های موفق و پرمخاطب در فضای اینترنت کشور خودمان هستند. پلتفرم پیوست نیز نمونه دیگری است که به سرپرستی سعید مزینانی، تولید شده و در واقع پلتفرم تولید محتوا در حوزه هنر‌های تجسمی است که ایده آن با توجه به گسترش شبکه‌های اجتماعی و امکاناتی که از طریق نرم افزار‌های آنلاین به دست آمده، ایجاد شده است؛ او می‌گوید: ایده کار حاصل یک دغدغه شخصی بوده و اینکه فضای هنر‌های تجسمی ایران نیاز به تولیداتی در حوزه شنیداری، نوشتاری و ویدئویی دارد و از حدود ۲سال پیش پلتفرم پیوست را با همکارانم راه اندازی کرده ایم.

مزینانی در پاسخ به این سؤال که چرا در حوزه هنر‌های تجسمی که دیداری هستند باید تولید محتوای شنیداری داشته باشیم، می‌گوید: ما علاقه‌مند بودیم در میان پادکست‌های مختلفی که این روز‌ها تولید و منتشر می‌شود، یک رادیو تجسمی خوب بسازیم که بتوانیم از صدای هنرمندان و دست اندرکاران حوزه هنر آرشیو شفاهی گردآوری و از طرفی بتوانیم موضوعات مختلف را انتخاب و درباره آن بحث و گفتگو کنیم.

او خاطرنشان می‌کند: اولین سؤال برای خودمان این بود؛ درباره هنر‌های دیداری چگونه می‌شود محتوای کاملا شنیداری تولید کرد، اما به هر حال خلأ نبود پادکست در حوزه هنر‌های تجسمی هم احساس می‌شد. با اینکه برای پادکست، موضوعات شاعرانه‌ای نداشتیم، خیلی زود به پاسخ این سؤال رسیدیم، زیرا فضای هنر‌های تجسمی با خیال و ایده‌های ذهنی سروکار دارد و رادیو هم می‌تواند نوعی خیال انگیزی در ذهن مخاطب ایجاد کند.

از نگاهی به تولد هنر تا رویداد‌های هنری

تاکنون ۴ شماره از پادکست رادیوپیوست منتشر شده و هر شماره، محتوایی ۴۰ دقیقه‌ای درباره موضوعی خاص داشته است که به شکل یک مجله شنیداری برای استفاده مخاطبان موجود است؛ مزینانی می‌گوید: در فصل اول درباره موضوعات کلی و مهم در حوزه هنر‌های تجسمی صحبت کردیم. اولین شماره نگاهی به تولد هنر معاصر در جهان بود، شماره بعدی هنر معاصر در ایران که شامل تاریخچه کوتاهی از هنر معاصر در ایران بود و در دو شماره بعدی هم درباره نقد آثار هنری و اتفاقات هنری سال ۹۹ صحبت کردیم.

مراحل کار در رادیوپیوست که روی پادگیر‌های مختلف بارگذاری می‌شود با برگزاری جلسات تحلیلی هفتگی آغاز می‌شود. مزینانی توضیح می‌دهد: معمولا پادکست‌ها با تعداد عوامل محدود تولید و منتشر می‌شوند، اما تیم ۱۰ نفره رادیوپیوست متشکل از افراد زیادی در حوزه‌های پژوهش، نویسندگی، اجرا، کارگردانی و تدوین است و به صورت یک مجله شنیداری پیشرفت می‌کند. تیم ما، موضوعاتی را انتخاب می‌کنند، سپس افراد حوزه پژوهش و نویسندگی بر اساس آن متن را تهیه و بعد از آن افراد متخصص در حوزه‌های مختلف را برای انجام گفتگو‌ها انتخاب می‌کنند. در نهایت از دل گفتگو‌ها و روایتی که خودمان می‌نویسیم یک شماره آماده می‌کنیم.


آغاز کار با همکاری یک تهیه کننده

کارگردان رادیوپیوست با بیان اینکه مهم‌ترین قسمت پادکست، شروع فعالیت با همکاری یک تهیه کننده بوده است، می‌گوید: بخش فنی کار از قبیل ضبط صداها، میکس و مسترینگ و بخشی از آنچه که برای تولید محتوا نیاز داریم در رادیو گوشه انجام می‌شود. ما محتوای تولید شده را به دست تهیه کننده می‌رسانیم و او بخش مارکتینگ و فنی کار را پیش می‌برد. البته تا این مرحله از کار، تهیه کننده بیشتر جنبه‌های فنی را حمایت کرده، اما برنامه‌هایی برای قسمت مارکتینگ و جذب حامی مالی داریم که در آینده هر قسمت می‌تواند با همکاری یک حامی مالی تولید شود.

تیم رادیوپیوست متشکل از پگاه بهروزفر از فعالان حوزه هنر که اکنون مدیر پروژه رادیوپیوست است و امین طلاچیان، راوی گفتگو‌ها و مهرنوش علی مددی نویسنده و سرپرست پژوهش و نسیبه حیدری، پژوهشگر، رضا باباجانی طراحی گرافیک و هویت بصری و ایمان جسمی، سازنده موسیقی پادکست است.


گردآوری آرشیو مستند

مزینانی خاطرنشان می‌کند: ما سعی نکردیم پادکست آموزشی باشیم، اما از سوی دانشجویان رشته‌های هنر شنیده شدیم و تلاش می‌کنیم پایگاهی برای فضای هنر‌های تجسمی ایجاد کنیم که بتواند بخشی از دغدغه‌ها و اتفاقاتی که در حوزه هنر می‌افتد را بازگو کند.

سازنده مشهدی رادیوپیوست با اشاره به درآمد حاصل از کارشان می‌گوید: پادکست ما هنوز صددرصد برای اعضای تیم محل کسب درآمد نشده است، اما دستمزد‌های اندکی به همکاران تعلق می‌گیرد. همچنین اکنون بزرگ‌ترین مانع ما در مسیر تولید پادکست، کروناست، زیرا در رادیو، فضایی برای گفتگو ایجاد کردیم و باید برای تهیه گزارش و گپ وگفت به نگارخانه‌ها برویم درحالی که این بخش از کارمان با محدودیت انجام می‌شود.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۰۹
اسفند
۹۹

🌐کتاب الکترونیکا شامل آموزش آهنگسازی سبک الکترونیکا و علم و مفاهیم کاربردی است که نویسنده در آن به اصل و اصول آهنگسازیِ گیتار در سبک الکترونیکا می‌پردازد.

 

 🔷این اثر هنرمند جوان مزینانی برای کسانی که می‌خواهند به صورت تخصصی گیتار را در الکترونیکا جای دهند کتاب مناسبی است که تمام دستاوردهای نویسنده را در اختیار شان می‌گذارد.

🔷زمانی که مشغول خواندن کتاب هستید به هیچ وجه متوجه تخصصی بودن آن نخواهید شد زیرا نویسنده تلاش کرده  سخت‌ترین مطالب را به ساده‌ترین شکل ممکن برای شما بازگو کند. با خواندن این کتاب تمام ابهامات، در رابطه با این سبک از بین خواهد رفت.

🎼الکترونیکا مفهومی است که طیف وسیعی از انواع موسیقی الکترونیک معاصر را شامل می‌شود؛ از موسیقی پس‌زمینه گرفته تا برخی از اقسام موسیقی رقص. برخلاف موسیقی رقص الکترونیک، همهٔ انواع موسیقی الکترونیکا لزوماً برای رقصیدن ساخته نشده‌اند.

🔷مینا فطرتی مزینان فرزند عبدالله نوه ی مرحوم استاد محمد فطرتی،ساکن تهران است که از چهارده سالگی به فراگرفتن موسیقی و نوازندگی گیتار روی آورده و اکنون به عنوان استاد گیتار  پاپ کلاسیک و الکترونیک در آموزشگاه عرفان آکادمی شهر قدس تهران مشغول تدریس است.

🔷این هنرمند جوان مزینانی دانشجوی مدیریت بازرگانی است اما علاقه مندی او به موسیقی موجب شد که علاوه بر تکمیل آموزه های خود هنرش را نیز در قالب کتاب به علاقه مندان ارائه نماید.

🎼خانم فطرتی مزینان تا کنون اجراهای مختلفی را در صدا و سیما و مراکز مختلف هنری داشته و در حال ضبط چند اثر موسیقایی با خوانندگان صاحب نام است.

🔷همشهریان گرامی و علاقه مندان به هنر موسیقی می توانند برای تهیه این کتاب به سایت طاقچه در اینترنت مراجعه نمایند.
 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۵
آبان
۹۹

ای که تویی مالک کون و مکان
نام تو آرامشِ خلق جهان
دل به تولای تو دلبسته شد
عاشق دلخسته چه پا بسته شد
در نظر اهل ولا صاحبی
عشق تویی گر ز نظر غایبی
آن که تو را یافت ندارد غمی
در دو جهان درد ورا مرحمی
نور تو تابید به کل جهان
نام تو سرمستی عشق است عیان
حضرت حق مهدی صاحب زمان
وقت ظهور آمده است الامان
صبر و قرار رفته زکف ای ولی
تاب و توان نیست به آل علی
دولت امید تویی جان من
نام تو تدبیر به هر انجمن
جلوه گر نور الهی تویی
رحمت این ارض و سمایی تویی
کعبه اگر حرمت و جاهی گرفت
از اثر نام تو نامی گرفت
شافی آلام تویی ای حبیب
مونس هر غم تویی ای طبیب
منتظران جمله که شیدایی اند
منتظر آن می مینایی اند
یوسف زهرا گل باغ حسن
سرو خرامان تویی جان من
شیعه گر از هجر تو در واهمه
منتظر است تا که دهی خاتمه
ما به امید رخ تو زنده ایم
بی تو که والله چه درمانده ایم
لؤلؤ مرجان که مصفا بود
نام تو ای گوهر زهرا بود
"ای همه هستی به تو پیدا شده"
هر دو جهان با تو چه زیبا شده
حُسن حَسَن یوسف زهرا بیا
منجی عالم دُر یکتا بیا
دیده به ره منتظر است ای ولی
جز غم روی تو ندارد غمی
کعبه بهانه است که راهی شویم
در پی روی تو خدایی شویم
منتظریم قفل درش وا شود
آن رخ زیبا هویدا شود
تا که اذان تو طنین افکند
لرزه بر آن قوم لعین افکند
خسرو خوبان شه والاتبار
حضرت سلطان یلِ یکّه سوار
منتقم خون حسین، یاحسین
ای که به کف تیغ علی، یاحسین
گر که علی ساکت و خاموش شد
ناله اش با چاه فراموش شد
بود امیدش که تو ای نازنین
حق بستانی ز آن ظالمین
آن که بر افروخته آتش به در
یا که شکست پهلوی والاگهر
گوهر یکتای نبی را زدند
آتش کینه به سرایش زدند
دست به پهلو به دفاع از علی
ناله و فریاد علی یا علی
گفته مزینانی زار و غمین
با دل پرسوز و آه حزین
حضرت مهدی گل زهرا بیا
وقت ظهور آمده مولا بیا

تقدیمی؛ علی مزینانی عسکری
تهران..هشتم ربیع الاول 1441

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۴
آبان
۹۹

 

 🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

 بهمن ماه سال 1398 در پنج قسمت و پست به مجزا به هنرمندان کهن دیار مزینان اشاره کردیم و از چند چهره ی هنری در عرصه های مختلف سینما و تأتر و موسیقی و گرافیک نام بردیم که هریک به تنهایی قطبی از هنر ایران زمین هستند مانند دو برادر هنرمند مشهور آقایان منصور و علی اکبر مزینانی(علی) که ید طولایی در تهیه کنندگی و فیلمبرداری آثار مختلف سینمایی در قبل و بعد از انقلاب دارند.

اکنون این سلسله مطالب را با ذکر نام و آثار برخی دیگر از چهره های سینمایی و تلویزیون پی می گیریم و امیدواریم در آینده نیز بتوانیم با معرفی دیگر هنرمندان پرآوازه مزینان در عرصه های مختلف گامی هرچند کوچک اما ماندگار برداشته باشیم چرا که نام این قطعه از کویر عجین شده با دیار علم و ادب و زادگاه اندیشمندان و دانشمندان و هنر آفرینی هنرمندان...

✍️در صنعت سینما و تلویزیون علاوه بر فرزندان زنده یاد حاج میرزاحسین که گل سرسبد این هنر محسوب می شوند چند نفر دیگر از مزینانی های هنرمند فعالیت داشته و دارند که می توان به این اسامی اشاره کرد؛نوراله مزینانی(یوسفی) کارمند بازنشسته اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی که مستند عشق آباد(مزینان) با رویکرد عاشورای مزینان به همت او ساخته و از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد وی همچنین به لحاظ موقعیت شغلی در بنیاد فارابی به عنوان ناظر بعضی از جشنواره های هنری استان ها حضور داشته است .

او در فیلم سینمایی قفس طلایی به عنوان روابط عمومی با علی اکبر مزینانی همکاری کرد و در فیلم سینمایی تب به کارگردانی عباس مرادیان نیز به عنوان مدیر تدارکات فعالیت داشت و علاوه بر این ها، تله فیلم شهادت حضرت زهرا(س)، تله فیلم شهادت امام جعفر صادق(ع) و نماینده جشنواره فیلم فجر در  تمام دوره ها تا سال 98، مدیر پخش فیلم در دوره 24 فیلم فجر از دیگر کارهای این هنرمند مزینانی است.

 حسین هاشمی مزینانی فرزند حاج محمد هاشمی نیز یکی دیگر از چهره های فرهنگی و هنری  بسیج و شهرداری تهران است که در چند سریال تلویزیونی نقش کوتاهی را اجرا کرده است.

روح اله احسانی مزینانی کارمند صدا و سیمای جمهوری اسلامی،غلامحسین مزینانی و حاج مجید حسن زاده فرزند زنده یاد حاج محمد ، دکتر حسین مزینانی که در بخش تآتر بیشتر به کارهای وی خواهیم پرداخت و علی و محسن مزینانی عسکری(عکاس و تدوینگر) با نویسندگی  و کارگردانی بیش از یک صد مستند تلویزیونی و 10 قسمت در باره شهدای والامقام مزینان و پخش از شبکه های مختلف سیما از دیگر فعالان هنری در صدا و سیما محسوب می شوند .

همچنین از دیگر فرزندان مزینانی نام آشنا در صدا و سیما باید به حسام مزینانی فرزند سرهنگ محمد دیمه اشاره کرد که علاوه بر بازیگری؛ مجری گری چندین برنامه ی تلویزیونی و رادیویی را در کارنامه خود دارد و سال 98 نیز مسابقه جدول از برنامه های موفقی بود که با اجرای این جوان هنرمند مزینانی روی آنتن رفت.

 و  اما دوفعال دیگر در این زمینه که علاوه بر کار در لباس پلیس به فعالیت هنری نیز مشغول هستند سرهنگ محمد مزینانی(دیمه) که اغلب سریال های تلویزیونی با رویکرد پلیسی و اجتماعی با کارشناسی و مشاوره ی وی ساخته شده و از کارهای وی در سال های اخیر می توان به دو سریال موفق پدر و لیسانسیه ها اشاره کرد و هنرمند بعدی در لباس مقدس پلیس سرهنگ احسان اله هدایتی فر هستند که اخبار و گزارش ترافیکی با اجرای خوب او به اطلاع مخاطبان رسانده می شود.

دکتر حسن فخاری مزینانی یکی دیگر از چهره های موفق تلویزیونی است و مدت ها مسابقات بزرگ ورزشی در داخل و خارج با تهیه کنندگی و کارگردانی او از شبکه های تلویزیونی پخش می شد و هم اکنون مدیریت پخش شبکه ی سلامت را برعهده دارد.

مهدی مزینانی فرزند زنده یاد محمود حاج اکبر نیز از مجریان توانمند و مدیران روابط عمومی بانک سپه است و در چند اثر تلویزیونی از جمله عروس به ایفای نقش پرداخته است.

از دیگر فعالان و دست اندرکاران هنری در صدا و سیما می توان به دکتر سیدمجید مزینانی فرزند سیدمهدی حاج سیدعلی اشاره کرد که مدت ۱۲ سال در صدا و سیمای خراسان رضوی فعالیت کرد و با  اخذ مدرک دکترا از دانشگاه فردوسی مشهد سال ۱۳۸۸ به دانشگاه امام رضاعلیه السلام منتقل شد و مدیریت گروه برق و معاون پژوهشی دانشگاه و عضویت در شورای نظام مهندسی کشور را در کارنامه خود دارد.

یکی دیگر از دست اندرکاران و فعالان مزینانی شاغل در صدا و سیمای جمهوری اسلامی مهدی مزینانی فرزند حاج قربانعلی است که با سمت روابط عمومی در شبکه های مختلف به ویژه شبکه سوم سیما فعالیت داشته و از آخرین مسئولیت های این هنرمند مزینانی می توان به قائم مقامی وی در گروه اجتماعی همین شبکه نام برد.

بی تردید هستند افراد هنرمند و شاغل در بخش های مختلف رادیو و تلویزیون که ما از آن ها آگاهی نداریم و ان شاءالله اگر هنرمندی از مزینان و یا همراهی از این دیار تاریخی این مطالب را خواند و نامی از قلم افتاده بود ما را در این راه یاری نماید.

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۶
شهریور
۹۹

 

آسیه مزینانی گفت: متریال کار آنقدر گران شده است که به سرانجام رساندن یک نمایشگاه انفرادی برای هنرمندان جوان دست‌نیافتنی شده است.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ آسیه مزینانی مدیر گالری آ در گفت‌وگو با هنرآنلاین درباره فعالیت‌های این گالری در مدت شیوع بیماری کرونا گفت: گالری آ از اسفندماه سال گذشته به دلیل کرونا تعطیل شد و این تعطیلی تا شهریورماه ادامه داشت. شرایط اقتصادی و همراه شدن آن با مشکلات ناشی از کرونا ما را از پا درآورد. حمایت نشدن از سوی دولت و سیاست‌هایی که هیچ‌گاه منافع هنرمندان در آن لحاظ نشده است، باعث شد همه برنامه‌های خود را کنار بگذاریم. اگرچه به‌شدت دغدغه هنرمندان گالری را داشتیم اما حفظ فضای گالری هم در این شرایط برای ما بسیار دشوار بود. در طول فعالیت گالری آنچه همیشه برای ما اهمیت داشت این بود که با هنرمندان جوان کار کنیم و بسیاری از هنرمندان نخستین نمایشگاه خود را در این گالری برگزار کردند. به همین دلیل یک رابطه جدی و عاطفی میان گالری و هنرمندان آن به وجود آمد، اما این شرایط بخش زیادی از هنرمندان را از ادامه کار بازداشت و ما منابع مالی برای مقابله با این شرایط نداشتیم.

مزینانی با اشاره به اینکه به تازگی نمایشگاهی با عنوان "آن وال 1" در گالری آ، آغاز به کار کرده است، ادامه داد: بسیاری از هنرمندانی که در حال گردآوری یک مجموعه و انجام پروژه‌ای برای برگزاری نمایشگاه انفرادی در گالری آ بودند به دلیل مسائل مختلف و دشواری‌هایی که در این مدت پیش آمد نتوانستند پروژه‌های خود را کامل کنند. متریال کار آنقدر گران شده است که به سرانجام رساندن یک نمایشگاه انفرادی به ویژه برای هنرمندان جوان دست‌نیافتنی شده است، بنابراین به این نتیجه رسیدیم که همان مقدار از کارهای هنرمندان که آماده شده است را در پروژه‌های گروهی مبتنی بر فروش در کنار هم نمایش دهیم. از طرف دیگر به عنوان یک نهاد فرهنگی دچار این تناقض بودیم که وقتی به مردم گفته می‌شود در خانه بمانید و برای کار غیر ضروری از منزل خارج نشوید، چگونه فضایی درست کنیم که مردم در آن حضور پیدا کنند. این رفت و آمدها به ما حس عذاب وجدان می‌داد اما بیشتر از این نمی‌توانستیم هنرمندان خود را رها کنیم و تصمیم گرفتیم پروژه "آن وال" را راه‌اندازی کنیم.

مزینانی افزود: این نمایشگاه هم به صورت فیزیکی و به هم به صورت آنلاین بر روی سایت گالری در دسترس علاقه‌مندان است. به خاطر شرایط موجود در قیمت‌گذاری آثار تغییراتی دادیم و با توجه به اینکه این نمایشگاه یک پروژه حمایتی از جوانان هنرمندی است که در این سال‌ها با گالری همراهی کرده‌اند، قیمت‌هایی برای آثار در نظر گرفتیم که با شرایط اقتصادی فعلی همخوانی داشته باشد تا کسانی هم که منابع مالی زیادی ندارند، فرصت خرید آثار را داشته باشند. در دوران شیوع کرونا تمایلات تصویری بسیار به چشم آمد و همه متوجه شدند که چقدر دیوار خانه‌های ایرانی خالی است. برای ما هم این حس ایجاد شد که با توجه به اینکه اغلب مردم خانه‌های کوچکی دارند ما نیز کارهای کوچک با قیمت ارزان‌تر ارائه دهیم تا عده بیشتری بتوانند آنها را خریداری کنند و معاشرت با هنر برای آنها راحت‌تر شود.

 او ادامه داد: ۹۰ درصد کارهای ارائه شده در این نمایشگاه از آثار جدید هنرمندان است، اما عده‌ای از هنرمندان که در این مدت نتوانستند کار جدیدی خلق کنند از آثار نمایشگاه‌های قبلی آنها استفاده کرده‌ایم. "آن وال یک" پروژه مبتنی بر فروش آنلاین است که قرار است مدتی ادامه پیدا کند و در هر دوره آثار تعدادی از هنرمندان به نمایش درآید. در نخستین نمایشگاه این مجموعه آثاری از ۱۳ هنرمند در شاخه‌های طراحی، چاپ و نقاشی به نمایش درآمده است. هنرمندانی که کار آنها در این نمایشگاه به فروش نرود، همچنان در فضای آنلاین فایل فروش آثارشان باز است و در واقع سعی کردیم به این سمت برویم که یک نمایشگاه دائمی از آثار هنرمندان ایجاد کنیم و پس از پایان نمایشگاه نیز همچنان آثار آنها قابل فروش و در دسترس است.

مزینانی ادامه داد: اگرچه این نمایشگاه شروع بدی برای فعالیت ما در این شرایط نیست، اما آنقدر وضعیت شکننده و بی‌ثبات شده است که امکان برنامه‌ریزی برای آینده را نداریم. سه نمایشگاه پژوهشی در برنامه امسال ما بود که در طول ۲-۳ سال گذشته تلاش بسیاری برای شکل‌گیری آنها انجام شده است، اما نگران این هستیم که با توجه به انرژی زیادی که برای این نمایشگاه‌ها صرف شده است آیا ارائه آنها در شرایط فعلی مناسب است یا خیر، زیرا این مسئله قابل چشم‌پوشی نیست که بازدید نمایشگاه‌ها تغییرات فاحشی کرده است.

او با بیان اینکه مشکلات اقتصادی آسیب‌های فراوانی به هنرمندان و گالری‌ها وارد کرده است گفت: با شیوع کرونا انجمن گالری‌داران به دنبال جلب حمایت‌هایی برای گالری‌ها بود و ما با امید به این حمایت‌ها احساس می‌کردیم که می‌توانیم شرایط مناسبی برای فعالیت ایجاد کنیم، اما ناگهان پروتکل‌هایی برای بازگشایی گالری‌ها از سوی دفتر تجسمی اعلام شد. به‌این‌ترتیب عملاً اعلام کردند که شرایط کاملاً عادی است و نیازی نیست که به گالری‌ها کمک شود. این در حالی است که هنوز بسیاری از گالری‌ها نتوانسته‌اند فعالیت خود را آغاز کنند چون شرایط فعلی بسیار پیچیده است.

مزینانی ادامه داد: شرایط اقتصادی و افزایش شدید قیمت مسکن باعث شده است هنرمندان در درجه‌های مختلف هنری برای داشتن آتلیه دچار مشکل شوند. شرایط به‌گونه‌ای است که حتی چند هنرمند با هم نمی‌توانند یک آتلیه اشتراکی اجاره کنند. هنرمند نامداری که پس از بیست سال برای اولین بار آتلیه خود را از دست داده است دیگر هیچ روحیه‌ای برای کار کردن ندارد. هنرمندی که پس از تخلیه آتلیه خود هیچ جایی برای قرار دادن تابلوهایش نداشته، همه آنها را از بین برده و این به معنای واقعی کلمه فاجعه است. وقتی هنرمند خلوت و سکوت مورد نیاز برای خلق اثر هنری را ندارد دچار افسردگی ناشی از عدم امکان کار کردن می‌شود و ما پس از کرونا با سیل افسردگی هنرمندان مواجه می‌شویم. برای رفع این مشکل وزارت ارشاد باید با شهرداری وارد مذاکره شود تا از ساختمان‌ها و سوله‌های بلااستفاده برای کمک به هنرمندان استفاده شود.

او با اشاره به افزایش شدید قیمت ابزار کار هنری افزود: باید سوبسیدهایی برای هنرمندان در نظر گرفته شود تا بتوانند متریال کار خود را تهیه کنند. در شرایط فعلی همه هنرمندان در زمان کار کردن دچار این اضطراب و نگرانی هستند که چگونه کار کنند و حتی چه نوع آثاری خلق کنند که ابزار کار آنها هدر نرود. همه اینها باعث می‌شود که آزادی هنرمند در زمان خلق اثر محدود شود. نه تنها قیمت بوم، رنگ، مقوا و... بسیار افزایش یافته است که حتی بعضی از متریال‌ها اصلاً در بازار وجود ندارد و هنرمندان با یک نوع قحطی مواجه شده‌اند. وقتی همه‌چیز با این شدت در حال گران شدن است ما بسیاری از هنرمندان خود را از دست می‌دهیم چون آنها نمی‌توانند کار هنری کنند.

مزینانی ادامه داد: بسیاری از هنرمندان جوان مجبور شده‌اند به سراغ کارهای دیگری بروند تا بتوانند اجاره خانه خود را پرداخت کنند. آنها حتی امکان کسب درآمد از تدریس را هم ندارند زیرا تعداد شاگردان هنری نیز بسیار کم شده است. آسیب‌هایی که در این مدت ایجاد شده حتی با پایان کرونا نیز مدت‌ها طول می‌کشد تا جبران شود. تنها راه برای جلوگیری از این مسئله این است که همین الان همتی وجود داشته باشد که آسیب‌ها را به حداقل برساند. اگرچه در کشور ما هنر هیچ‌وقت به عنوان شغل محسوب نشده است، اما هنرمندان به واقع در حال از دست دادن شغل خود هستند و دچار ناامیدی از ادامه کار شده‌اند.

مدیر گالری آ ادامه داد: وزارت ارشاد باید کارگروهی برای بررسی این شرایط تشکیل دهد و هرچه سریع‌تر فکری به حال هنرمندان کند. متاسفانه هیچ بودجه‌ای برای حمایت از هنرمندان و گالری‌ها اختصاص داده نشده است، درحالی‌که رویدادهای زیادی وجود دارد که هیچ نتیجه‌ای ندارند و بودجه آنها در این شرایط می‌تواند برای حمایت از هنرمندانی که به آن نیاز دارند اختصاص پیدا کند.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۳
شهریور
۹۹

 

🌐برای اولین بار که مزدوران شارلی ابدو به ساحت مقدس پیامبر اسلام جسارت کردند شاعر و ذاکر آل الله زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی شعری در محکومیت این عمل خصمانه سرود که علاوه بر بازتاب آن در شاهدان کویر مزینان، بعضی سایت های شهرستان سبزوار نیز به درج آن پرداختند اکنون که باری دیگر این هتک حرمت از سوی دشمنان قسم خورده اسلام تکرار شد باز نشر آن که گویا همیشه زنده است در محکومیت این جنایت عمال صهیونیسم تقدیم می گردد.

✍️هست  بسم الله الرحمن الرحیم
آتشی  بر قلب  شیطان الرجیم
می نمایم ذات سبحان را سپاس
در دل دشمن چو افکنده هراس
در  جهان کار سیاسی می کند
از غضب اسلام هراسی می کند
دم  زعیسی و ز موسی می زند
بر  محمد  طعنِ  بی جا  می زند
 طعنه  بر   پیغمبران   نَبوَد   روا
بُوالبشر   یا   آنکه    ختم    انبیاء
صهیونیزم دشمن ترین دین ماست
دشمنی اش  با  تمام  انبیاء ست
 وعده  ی حق نور خود کامل کند
 نقشه های   کافران  باطل   کند
 ای     یهودِ   لا  یهودِ   کینه  توز
 چون تویی هیزم کشِ آتش؛بسوز
 در تو تنها خدعه و نیرنگ  نیست
جنگ وخونریزی برایت ننگ نیست
 داعش  از  آستین تو  آمد  برون
مثل    تو    دارند    آثار    جنون
 یا   که   آمریکا    داده   پرورش
یادشان  داده است  پرواز  و پرش
حامیانت  ارتجاع است و  فرنگ
می دهند  ابزار  جنگی   بی درنگ
 نفتِ دزدی می خرند از داعشان
 دزدی   نفت   بوده   از  ابداعشان
 حامیان   داعشِ    ننگ    آفرین
هیچ  وقت  دنیا  نماند  این چنین
 در   میان   کل   دنیا    و   ملل
در    مذاهب   یعنی   اربابِ  نَحَل
 هر که وجدان دارد و آزاده است
گرچه  لامذهب  بُوَد  یا بنده است
 انزجارش  از  شما افزون  شده
قلبشان  از  ظلمتان پر خون شده
 چون شما کودک کشان غزه اید
هم   مرام      قاتلان     حمزه اید
 راستی  اهل   هدایت   نیستید
تا کنون این گونه  هم می زیستید
 مهر  ذلت  خورده  بر  طومارتان
پرده   برداشته   خدا  ز  اسرارتان
 یادی  از آن قلعه ی  خیبر کنید
فکر    بر   فرمایش    رهبر   کنید
ما ز شِعب این زمان کردیم عبور
ما حماسه ساز   عشقیم  و  غرور
 دست  بردارید  از  این  قبله گاه
تا  نگشته   بهرتان   یک    قتلگاه
 ای  شما   مستکبر  کامل  عیار
حُمُّلو    التوراةِ      مانندِ      حمار
 باشید  آماده  که  رسواتر  شدید
 شامل     نفرین    پیغمبر    شدید
 کم  کم  آثارش  ببینید  در  عراق
وقت معراج است و مرکب هم بُراق
 تک سواران را  ببینید  در دمشق
در   نبرد   با  شما  در  حال  عشق
 منطقه از  لوث  داعش  پاک  شد
عشق  را  بنگر  چقدر  بی باک  شد
 نیست امنیت  تو را ای  صهیونیزم
جز فرار از بهرتان هم  چاره  نیست
 حال  با  روزنامه  توهین  می کنید
بر   همه   ادیان   و   آیین   می کنید
 تا  بری  ذهن  ملل را  زین  شکست
دست زنی بر  کار هر ننگین  و  پست
 بارالها     حق     قرآن    رسول
حق    احمد    حق     زهرای    بتول
حق     مولایم      امیرِ المومنین
حیدرِ      کرّار         امامُ   المتقین
 ملت   اسلام   را   یاری  رسان
تا  ظهور    حضرت   صاحب  الزمان
 عسکری  را  با  قلم  ؛  گاهی زبان
 یاری اش  کن  تا  کند   حق  را  بیان
 رو  سیاهم   گر  خطا کار  و  بدم
ای     خدا    من     عاشق    محمّدم

شاعر؛فقید سعید زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۰
اسفند
۹۸

✳️تقدیم به ساحت مقدس بانوی صبر و استقامت حضرت زینب کبری سلام الله علیها....

 

افسوس که این قافله ،سالار ندارد

مانند  ابوالفضل ، علمدار   ندارد

جان سوزد و آتش به نیستان فتاده

دردی است نهانی که تیمار ندارد

در دشت بلا سید احرار شهید شد

زینب ...  دگر محرم اسرار  ندارد

با صد مِحَن وغصه ازین دشت روان است

آن سوی نگاهش خریدار  ندارد

دل می بَرَد اما همه ی آه و فغانش

از بهر یتیمی است که غمخوار ندارد

همراه اسیران دل خونین ولیکن

ویرانه ی شام را دگر اخبار ندارد

مبهوت، نگاهش به سر نی فتاده

جز این سرِ خونین دگر یار ندارد

او می رود اما که دلش نزدحسین است

در قتلگه  افتاده  پرستار  ندارد

هرچند بسی ظلم بدید از طرف خصم

هیچ شکوه ای با حضرت دادار ندارد

یک زن که این گونه کشد رنج زمانه

فریاد اگر  برکشد این عار ندارد

مظلومه ی عالم ولی از نسل رسالت

ترسی دگر از ظلم ستمکار ندارد

با خطبه ای آتش زده او کاخ ستم را

همتا به جز  حیدر  کرار ندارد

گویی که علی آن شه والاست به منبر

یا فاطمه هیچ واهمه از نار ندارد

حیران شده اند شامی و هم کوفی از این زن

سرسلسه ی ظلم جز اقرار ندارد

زن ها همه گریان و مردان خموشند

بنگر که یزید رنگ به رخسار ندارد

در معرکه کشتند شهنشاه جهان را

غافل که علی یک تن و سردار ندارد

زینب...دلش خون، زبانش شده شمشیر

این شیر به جز حق که گفتار ندارد

غم رفته ز سیمای اسیران همه پیروز

این قافله گر ، قافله سالار ندارد

تقدیمی؛ علی مزینانی عسکری

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۱۱
بهمن
۹۸

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

✍️یکی دیگر از فرزندان بلند آوازه و هنرمند کهن دیار مزینان استاد علی اکبر مزینانی است. که در نزد ما مزینانی ها با نام علی شناخته می شود. او که بسیاری از کارگردانان مانند صدر عاملی و  مهدی فخیم زاده ماندگاری خود را در سینما حاصل تجربه و کار با این سینماگر می دانند سال 1325 در مزینان به دنیا آمد.

🔆علی که به همراه والدین به پایتخت مهاجرت کرد در سن چهارده سالگی با ورود به کادر فنی شروع به کار در عرصه ی هنر سینما کرد و پس از طی مراحل مختلف (نورپردازی و دستیاری) به عنوان فیلمبردار در فیلم مرگ در باران مشغول فیلمبرداری شد.

🔹وی بعد از مدتی به سمت مدیر فیلمبرداری انتخاب شد و  فیلمهای مرگ در باران، اضطراب، کوسه جنوب، شهر شراب را فیلمبرداری کرد. او سپس به تهیه کنندگی نیز روی آورد و در سال های اول انقلاب موفق به ساخت فیلم های خونبارش و رهایی گردید.

🔹سال 1364 به طور مستقل کار تهیه کنندگی را با فیلم های عقاب ها، خواستگاری، دو همسفر، قربانی، شب بخیر غریبه و دنیا شروع کرده و در کنار دو حرفه فیلمبرداری و تهیه کنندگی در امر پخش فیلم نیز به فعالیت پرداخت.

🔹مستند عاشورای مزینان یکی دیگر از آثار شایسته ی این هنرمند مزینانی است که سال 97 در ایام محرم از شبکه ی مستند پخش شد و مورد استقبال شهروندان قرار گرفت.

🔹قفس طلایی آخرین کار هنری است که این هنرمند مزینانی تمامی سرمایه ی خود را برای تهیه ی آن هزینه کرد اما با توجه به اتفاقات 88 و ساخت فیلم قلاده های طلا اکران فیلم وی با مشکل روبرو شد و در مراسم تجلیلی که از وی در فرهنگسرای ارسباران صورت گرفت با این جمله که هرچه در سال های کار هنری اندوخته بودم در قفس طلایی از دست دادم ناراحتی و رنجش خود را اعلام کرد. او در مصاحبه ای با سینما پرس نیز با ذکر ناملایمتی های بعضی نهادها و ارگان ها اظهار داشت: «من ۵۱ سال است که در سینما فعالیت دارم و اگر در هر شرکتی مشغول به کار بودم امروز بازنشسته شده بودم؛ متأسفانه زمانی که فیلم های من با شکست روبرو شدند کسی برای کمک به من اقدامی انجام نداد و سینماگران به گونه ای رفتار کردند که گویا فراموش شده ام در حالیکه فیلم های من برای رونق گرفتن سینمای ایران، مخصوصاً وضعیت سینماداران بسیار مفید بودند و در زمان خود هر یک به سینماها رونق بخشیدند.»

🔶هرچند استاد علی مزینانی هنوز هم از بی مهری ها و عدم حمایت برخی دست اندرکاران فرهنگی دلخور است اما همگان می دانند که هنر هفتم نیازمند فکر و تخصص این هنرمندان با تجربه و بزرگ است و امیدواریم بازهم به زودی شاهد هنرنمایی این فرزند هنرمند مزینان باشیم.

🔹او که مانند هر مزینانی عاشق زادگاه خویش است محرم امسال در مزینان حضور یافت و با دیدن مراسم عاشورا به تجدید خاطرات خود به ویژه اثر ماندگار عاشورایی اش پرداخت.

🌐رسول صدر عاملی در نکوداشت علی مزینانی با تجلیل و تشکر از وی اظهار داشت :«حرفه ای گری در سینما را علی مزینانی به من یاد داد . او در استودیو میثاقیه بزرگ شد که به طور کامل حرفه ای آغاز کرده است ، باعلی رفتیم جبهه تا محل شهادت برادرم را از نزدیک ببینیم علی وقتی شهدا را می دید با گریه اشک می ریخت و فیلمبرداری  می کرد.»

💠مهدی فخیم زاده کارگردان و بازیگر و تهیه کننده سینما نیز در همین مراسم درباره ی علی چنین گفت:«دهه ی شصت دفترم ورشکست شد چون فیلم من درجه ی دال گرفته بود و از نظر تجاری فیلم شکست خورد ، در آن زمان می گفتند آدم حرفه ای  باید با فیلمبردار غیر حرفه ای کار کند وقتی برداشت ها را دیدم متوجه فاجعه شدم و به مسئولین گفتم این نتیجه فشار شماست و علی مزینانی من را  از آن ورشکستگی نجات داد. ذهن مزینانی با تماشاچی نزدیک است و می داند که چه کار می کند من وقتی با علی کار می کردم می دانستم با چه آدمی کار می کنم حرفه ای گری، هیجان و انضباط را از او یاد می گرفتم.»

یکی دیگر از برادران این هنرمند برجسته؛ زنده یاد محمد مزینانی است که در فیلم عقاب ها به عنوان تدارکات، دو برادر خود منصور و علی را همراهی می کرد . ..

به منظور آشنایی بیشتر با این هنرمند توانای مزینان مصاحبه ی صمیمانه علی رستگار با او را که در شهریور سال 98 در جام جم منتشر شده بخوانید.

 گفت و گو با علی اکبر مزینانی، مدیر فیلمبرداری «خونبارش» اولین فیلمی که به ماجرای ۱۷ شهریور پرداخته است

خونبارش، احتمالا تنها فیلم سینمای ایران است که به شکل مستقیم به واقعه ۱۷ شهریور پرداخته و ظاهرا شما جزو کسانی هستید که از صفر تا صد این فیلم، همراه آن بودید.

صد در صد. قرار نبود این فیلم دو ساعت زمان داشته باشد، بلکه قرار بود یک فیلم  ۲۰ دقیقه ای باشد. پایه گذاری این فیلم در دفتر خودم  انجام شد. خودم نگاتیو، دوربین و وسایل نورپردازی را در اختیار فیلم قرار دادم و فیلمبرداری اش را هم خودم به عهده داشتم. اما متاسفانه بعدها به خاطر کودتای نوژه، جلوی فیلم را گرفتند.

 یعنی فیلم اکران نشد؟

چرا، بعدا فیلم اکران شد، اما در تیتراژ فیلم، تغییر و تحولاتی دادیم. همان موقع با زنده یاد تیمسار نامجو در این مورد صحبت کردم.

 به عنوان مدیر فیلمبرداری، حتما در کار با بازیگرانی تازه کار (درواقع نابازیگرانی که نقش خودشان در واقعیت را بازی می کردند)، با چالش هایی روبه رو بودید.

بله، خیلی سخت بود. شیوه کار ما اینطور بود که من نورها را به شکل مستندگونه تنظیم می کردم و دوربین را می کاشتیم و فیلم می گرفتیم. آن موقع هم که امکانات الان نظیر ویدئو را نداشتیم. ما فیلم را به صورت ۱۶ میلی متری فیلمبرداری و بعد آن را تبدیل به نسخه ۳۵ میلی متری کردیم. ضمن این که آن موقع، اوایل انقلاب بود و نگاتیو هم نبود. نگاتیوهای ۱۶ میلی متری ما هم کهنه بود که البته همان کهنگی به من خیلی کمک کرد تا فیلم جنبه مستند پیدا کند. با تبدیل فیلم به نسخه ۳۵ ،این مستندگونگی بیشتر هم شد. حتی فیلم در بخش رقابتی جشنواره مسکو هم شرکت کرد. دو نفر از بازیگران که نقشهای واقعی خودشان را بازی می کردند و به جای آن سربازی که در واقعیت ماجرا شهید شده بود، هم یکی از اعضای کادر فنی ما بازی کرد که به او شباهت داشت. به جرات می گویم حدود ۸۰ درصد این فیلم را من مستندگونه گرفتم. روال ما این بود که بازیگران، کارهای خود را به صورت روزانه و براساس خط قصه انجام دهند و ما فیلم بگیریم. آقای امیر قویدل با آنها صحبت می کرد و آنها را به فضای موضوع می برد تا آماده بازی شوند.

 پس باتوجه به محدودیت نگاتیو، برداشت، زیاد گرفتید؟

حدود ۵۰ نگاتیو ۱۰ دقیقه ای مصرف کردیم. همان طور که بازیگران، براساس واقعیت دیالوگ می گفتند، دوربینم روشن بود و مدام کلوزآپ، مدیوم شات و لانگ شات می گرفتم. اینقدر فیلم می گرفتم که آن نگاتیو ۱۰ دقیقه ای تمام شود. وقتی تمام می شد، دو ساعت استراحت می دادیم و بعد به بازیگران می گفتیم حالا از یک دقیقه بعد آن صحنه و حرف قبلی، دوباره شروع کنید.

 از این وضعیت کلافه می شدید یا فیلمبردار صبوری بودید؟!

این کار ۹ ماه طول کشید که قطعا نیاز به صبوری داشت. ما ابتدا تهیه کننده نداشتیم.

 بعدا که رسول صدرعاملی تهیه کنندگی کار را به عهده گرفت.

رسول را خودم به سینما آوردم، او قبل از آن خبرنگار روزنامه اطلاعات بود. رسول در مراسم قدردانی از من که در ارسباران برگزار شد، گفت من اصلا کارگردان نبودم و علی مزینانی باعث کارگردانی من شد.

 زنده یاد قویدل هم اولین بار بود که فیلم سینمایی می ساخت.

بله، اولین فیلم سینمایی اش همین بود، اما اولین کارش به عنوان کارگردان، سریال چنگک بود که من هم فیلمبرداری اش را انجام می دادم. چنگک اولین سریالی بود که صدا سرصحنه ضبط می شد. من با دوربین اکلر فیلم می گرفتم و برادرم منصور هم مدیرتولید کار بود. آقای جلال مقدم هم سرپرست گروه بود و باز بالای سر ما زنده یادان مازیار پرتو و نصرت الله کنی بودند.

 می گویند اولین فیلم بعد از انقلاب، همین خونبارش است، این موضوع صحت دارد؟

دقیقا، البته قبل از آن یکی دو فیلم را شروع کردیم مثل «انفجار» آقای ساموئل خاچیکیان که توقیف شد. خودم فیلمبردار کار بودم و تهیه کننده هم مرتضی نیکخواه بود.

 انبوه سربازانی که در صحنه های ابتدایی فیلم خونبارش و آن صحنه های تظاهرات می بینیم، سرباز واقعی بودند؟

بله، سربازان ارتش بودند که برای حضور در فیلم از آنها استفاده شد.

 فیلم، کجا فیلمبرداری شد؟

در پادگان قصر فیروزه نیروی هوایی که زنده یاد حسن نورهادی، نقش فرمانده را بازی می کرد. البته برای همین سربازان، پدر ما را درآوردند! حدود ۳۰۰ سرباز در پادگان به ما می دادند و ما باید شب تا صبح، فیلمبرداری می کردیم. به جرات می گویم صد نفر از سربازان به خاطر سختی کار فیلم - فرار می کردند و قایم می شدند!

 از سختی های دریافت تجهیزات جنگی در آن سال ها هم بگویید.

سختی که داشتیم، اما دیگر از «عقابها» سخت تر نبود که خودم تهیه کننده و مدیر فیلمبرداری آن بودم. به من ۱۵۰ قبضه اسلحه داده بودند، به آنها می گفتم یکی را برای دریافت آنها بفرستید، می گفتند نه، دست خودت باشد قبول است! (می خندد) ولی البته سختی های دیگری داشتیم، به عنوان مثال روز اولی که همراه خدابیامرز خاچیکیان، پیش فرمانده نیروی هوایی رفتم، از من پرسید: «چه می خواهی جوان؟!» آن موقع یک دانه موی سفید هم نداشتم. گفتم: هیچی آقا! آمدم که چهار هواپیمای فانتوم به من بدهید. به قول ما فیلمبرداران، با نگاهش تیلت (حرکت عمودی دوربین) کرد و گفت: «جوان! راهت را اشتباه نیامدی؟» گفتم چطور سرهنگ؟ گفت: «مگر آمدی آژانس، ماشین بگیری؟! مرد حسابی! من اگر چهار تا فانتوم داشتم، خودم کلی از عراق را می گرفتم.» آن فانتوم هایی که شما در عقابها می بینید که آقای سعید راد و دیگر خلبانان ما سوار آن هستند، درواقع هواپیماهای از رده خارج است که آنها را بکسل و برای فیلم بازسازی کردیم. این هواپیماها روی زمین بود، اما من جوری فیلمبرداری کردم که انگار در آسمان هستند. البته صحنه هایی هم بود که از آسمان و از هواپیما گرفته شده است.

 همان صحنه های پایانی فیلم که از داخل بالگرد فیلمبرداری شده است؟

فیلمبرداری آن صحنه ها که کار بچه های گروهمان بود! (می خندد) آن صحنه هایی که از بالای میدان آزادی در فیلم می بینید را من سوار بر بالگرد و هواپیما گرفتم. این تودماغی حرف زدن من، از اثرات فیلمبرداری همین فیلم عقابهاست. مرا سوار هواپیما کرده بودند و ۸۰۰۰ پا بالا بردند. به محض این که در هواپیما را باز کردند، همه صورت من دفرمه شده بود. تازه مرا با چتر بسته بودند که اگر از هواپیما پرت شدم بیرون، اتفاقی برایم نیفتد و با چتر فرود بیایم. حتی قبل از فیلمبرداری، تمرین چتربازی کردم.

 قبل از عقابها، تجربه این چنینی برای فیلمبرداری داشتید؟

در فیلم تپه ۳۳۰ هم داشتم که امان منطقی آن را ساخته بود و بازیگرانی چون سعید راد، پرویز فنی زاده و بیک ایمانوردی در آن بازی می کردند.

 پس قبل از عقابها هم با سعید راد کار کرده بودید؟

بله، قبل از تپه ۳۳۰ هم فیلم فاتحین صحرا را با او کار کرده بودم.

 صحنه های هوایی عقابها کجا فیلمبرداری شد؟

پایگاه یکم شکاری.

 آن صحنه های آب انبار خونبارش که یکی از سربازان در آن به شهادت می رسد و دو نفر دیگر دستگیر می شوند، را چطور گرفتید؟ زدید به آب؟

بله، این صحنه که چیزی نبود، ما فیلمبرداران آن موقع این قدر دیوانه بودیم که این چیزها برایمان عادی بود! در فیلم حسن کچل (علی حاتمی) آقای کنی، مدیر فیلمبرداری بود و من دستیار ایشان بودم، من در خزینه هشتگرد، یک چراغ ژاپنی را روشن دستم گرفتم و رفتم توی آب ایستادم! شما فکر کنید اگر یک درصد فاز و نول این چراغ قاطی می کرد، چه بلایی سر ما می آمد. نه تنها من بلکه برای همه کسانی که در آب بودند. من در خونبارش هم ته انبار نشسته بودم و چراغ ها را تنظیم کرده بودم تا مستندطور تصاویر را بگیرم.

 در همین خونبارش و هم در عقابها، به شیوه سینمای آن سال ها، از زوم های اغراق شده برای نزدیک شدن به شخصیت ها و سوژه ها استفاده کرده اید، شیوه ای که چندان با سینمای این سال ها همخوانی ندارد و دیگر از آن استفاده نمی شود.

مساله به ژانر و فضای فیلم، مربوط می شود. همان زمان من فیلم دستنوشته ها را کار کردم که زمین تا آسمان، شیوه تصویربرداری آن با این فیلم ها فرق می کرد. به جز تفاوت ژانر فیلم، شیوه کار کارگردان ها هم با یکدیگر تفاوت داشت. مهم تر از همه اینها پیشرفت فناوری و سینماست و با رایانه همه کار می توانند با تصاویر انجام دهند. مرا برای فیلم کوسه جنوب، با کابل یک فاز برق، زیر تریلی بستند که چرخ های ماشین، جلوی کادر من بچرخد تا نیروهای ژاندارمری که در تعقیب این تریلی است، از زیر هشت چرخ عقب دیده شوند. بعد دوربین پن (حرکت افقی دوربین) می کند و پلان را از آینه می گرفتم. خود خدابیامرز خاچیکیان رفته بود بالای ماشین و می کوبید توی سر من  و می گفت اگر کابل پاره شود و بیفتی، مثل مگس، پخش زمین می شوی! من هم به او گفتم تو گفتی این صحنه را می خواهی و من هم باید آن را بگیرم. اما الان به دستیار فیلمبردار می گویی رابط بیاور، او هم به یکی دیگر می گوید رابط بیاور و او هم به دیگری می گوید رابط! بامزه است برای دوربینی که کلا نیم کیلو وزن هم ندارد، چهار پنج کادر فنی می برند. اما ما آن موقع فقط سه کادر فنی بودیم که هم تراولینگ می کردیم و هم چراغ می کشیدیم و هم دوربین و سه پایه می آوردیم و همه کارها را خودمان می کردیم.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی